printlogo


کد خبر: 296216تاریخ: 1403/9/29 00:00
گفت‌وگو
اردوغان اهداف آمریکا را در سطح منطقه پیاده می‌کند

«هیچ‌کس نتیجه نهایی در سوریه و اینکه طرف برنده کیست را نمی‌داند اما فکر می‌کنم این ترکیه است». این شاید استثنائا تنها جمله درستی باشد که دونالد ترامپ، رئیس‌جمهور منتخب آمریکا و متحد اردوغان در ائتلاف ناتو در زندگی سیاسی‌اش گفته باشد. چنین تعریف و تمجید‌هایی از جانب طرف ترک نیز بی‌پاسخ نمی‌ماند. روز گذشته هاکان فیدان، وزیر خارجه ترکیه در حالی مدعی شد آمریکا و اسرائیل از سقوط بشار ناراضی بودند که هم این 2 رژیم و هم متحدان اروپایی‌آنها بابت فروپاشی نظام سوریه خوشحالی کرده بودند. نتانیاهو پس از آنکه روز سقوط دولت سوریه را روزی تاریخی برای خاورمیانه خواند، وارد فاز اشغال سوریه شد و همزمان زیرساخت‌های نظامی آن را نیز نابود کرد. آمریکا نیز رفتن بشار اسد را «عمل اساسی عدالت» توصیف کرد. این رفت و برگشت‌ها نشان می‌دهد ترکیه و متحدان غربی آن اکنون بیشترین نفع را از وضعیت سوریه می‌برند. برای بررسی منافع ترکیه به عنوان نقش اول سناریوی جدید خاورمیانه با علی حیدری، کارشناس مسائل ترکیه به گفت‌وگو پرداختیم که طی آن اثرات منطقه‌ای راهبردهای اردوغان مورد بررسی قرار گرفت. وی با تأکید بر نفوذ گسترده ترکیه در شمال سوریه، به تشریح استراتژی‌های این کشور برای حفظ امنیت مرزهای جنوبی و تقویت موقعیت خود در قبال گروه‌های کردی پرداخت. وی معتقد است ترکیه بویژه از طریق گروه‌های مسلح تحت حمایت خود مانند جیش الوطنی و تحریر الشام، توانسته است تا حد زیادی بر تحولات داخلی سوریه تأثیر بگذارد و با وجود فشارهای بین‌المللی، حضور نظامی خود را در این کشور حفظ کند. به باور او، هدف ترکیه از این حضور، نه‌تنها مقابله با تهدیدات امنیتی از جانب کردها، بلکه تبدیل سوریه به یک منطقه نفوذ استراتژیک و یک هاب انرژی در آینده است. حیدری همچنین در این گفت‌وگو به رقابت‌های موجود در حوزه ژئوپلیتیک بین ایران و ترکیه  اشاره می‌کند و بر این باور است که ترکیه با توسعه زیرساخت‌های ترانزیتی مانند کریدور جاده لاجورد، قصد دارد به ‌عنوان یک هاب انرژی منطقه‌ای شناخته شود و به دور زدن نفوذ ایران و روسیه در منطقه بپردازد. کارشناس مسائل ترکیه البته به این نکته هم اشاره می‌کند که منافع آمریکا و اسرائیل به‌طور خاص در سوریه به‌گونه‌ای است که اکنون هیچ یک از طرف‌های خارجی تمایلی به ظهور دوباره داعش ندارند. او تأکید می‌کند قدرت‌های جهانی همچنان به ثبات نسبی در سوریه علاقه دارند تا بتوانند نفوذ خود را در منطقه حفظ و از بروز بحران‌های جدید جلوگیری کنند. 
***
* سقوط بشار اسد و افزایش نفوذ دولت ترکیه در سوریه چه تأثیری بر وضعیت سیاسی و اجتماعی سوریه خواهد داشت؟
ترکیه به بهانه حضور کردها و ایجاد امنیت در مرزهای جنوبی خود، سلسله عملیاتی را در شمال سوریه ترتیب داد. این کشور پیش‌تر تحت عناوینی همچون «الباب»، «سپر فرات»، «چشمه صلح» و «شاخه زیتون» این عملیات‌ها را انجام داد و در عمق کم یا زیاد ۳۰ کیلومتری می‌خواست یک نوار مرزی امنیتی ایجاد کند تا مانع تأثیرگذاری کردها - که آنها را دنباله «پ‌ک‌ک» می‌داند - در شمال سوریه و جنوب مرزهای خود شود. به این بهانه وارد شد، لشکرکشی کرد، حضور پیدا کرد و الان هم مستقر شده است. من فکر نمی‌کنم که شاهد خروج ترکیه از این منطقه یا از سوریه باشیم؛ چون به ‌هر حال اهدافی را دنبال می‌کند، چه در شمال سوریه و چه در شمال عراق، که ایجاب می‌کند این حضور نظامی را داشته باشد. از جمله اینکه در شمال سوریه، با توجه به حضور نظامی خود، می‌تواند نفوذ سیاسی و اجتماعی‌اش را بیشتر کند و آن منطقه را تحت عنوان منطقه حائل یا منطقه امن توسعه دهد. همچنین ساخت‌وسازهایی در آن انجام بدهد و پناهجویانی را که اکنون در ترکیه هستند (3.5 تا 4 میلیون نفر) به‌تدریج به آنجا منتقل کند. این اقدام باعث می‌شود نفوذ ترکیه در سال‌های آینده در سوریه بیشتر شود. البته همه اینها مربوط به قبل از سرنگونی دولت اسد بود و اکنون دست ترکیه در آنجا خیلی بازتر شده و راحت‌تر می‌تواند نفوذ و حضور داشته باشد و سیاست‌های خود را پیش ببرد.
* از آنجا که نقش ترکیه در حمایت از گروه‌های مختلف در سوریه علنی است، چه ارزیابی‌ای از تأثیر این حمایت‌ها بر تحولات سیاسی و نظامی آتی سوریه دارید؟ مهم‌ترین هدفی که ترکیه از این حمایت‌ها دنبال می‌کند چیست؟
بال اصلی اتفاقاتی که در سوریه افتاد، همه می‌دانند جیش‌الوطنی بود که تحت کنترل کامل ترکیه قرار داشت. نیروهای این گروه از طرف ترکیه آموزش نظامی دیدند، در ترکیه تامین مالی شدند و حمایت‌های مالی نیز از آنها صورت گرفت و طی یک دهه گذشته در سوریه حضور داشتند. اینها کاملا تحت کنترل، حمایت و پشتیبانی ترکیه بودند و در اتفاقات اخیر، بال کناری تحریر الشام بودند. جیش‌الوطنی و تحریر الشام به عنوان ۲ نیروی عمده‌ای که سوریه و دولت سوریه را ساقط کردند، عمل کردند. در حال حاضر جیش‌الوطنی بخشی از سوریه  را تصرف کرده و منابع نفتی را نیز در آن مناطق در اختیار دارد. ترکیه به دلیل وضعیت جغرافیایی خود، منابع نفت و گاز چندانی ندارد و البته به این منابع نیازمند است. تسلط این گروه‌ها بر سوریه می‌تواند یک فرصت برای ترکیه فراهم کند، کما اینکه در دوره‌ای که این منابع در اختیار داعش بود، ترکیه از طریق کشورهای دیگر، بویژه کشورهای اروپایی، این منابع را صادر می‌کرد و مورد استفاده قرار می‌داد. البته ممکن است خود نیز از این منابع استفاده کند. در بحث ترانزیت انرژی هم اگر ترکیه بتواند آن را دنبال کند، می‌تواند گاز قطر را از طریق خط لوله به داخل انتقال دهد و سپس به کشورهای اروپایی منتقل کند اما با توجه به اینکه قطر وارد تکنولوژی گاز مایع شده و آن را در کپسول صادر می‌کند، این موضوع تا حدی با تردید مواجه است بویژه فضای میدانی برای این حجم از لوله‌گذاری و ایجاد زیرساخت‌ها وجود ندارد. با این حال، ترکیه همچنان تمایل دارد این مسیر را دنبال کند، چرا که می‌تواند هم به عنوان یک مسیر ترانزیتی عمل کند و هم به تبدیل شدن آن به یک هاب انرژی منطقه‌ای کمک کند.
* هاکان فیدان، وزیرخارجه ترکیه اخیراً اظهار نظری کرده مبنی‌ بر اینکه بشار اسد در محور مقاومت نبوده و در واقع برای اسرائیل و آمریکا گزینه‌ای مناسب بوده است. شما این ادعا را چگونه ارزیابی می‌کنید؟ چه دلایلی باعث شد وزیرخارجه ترکیه چنین سخنی را مطرح کند و یک واقعیت مشهود را زیر سوال ببرد؟
یکی از مهم‌ترین کارویژه‌های سوریه و بشار اسد برای ایران و برای منطقه، موضوع محور مقاومت بود که در آن محور نقش مهمی داشت و خب با سیاست‌ها و ویژگی‌های خاص خود از این محور حمایت و پشتیبانی می‌کرد. برای منطقه، این مهم‌ترین ویژگی بشار اسد بود و برای کشورهای عرب خلیج‌فارس نیز این ویژگی بسیار مهم بود و گاهی آنها را اذیت می‌کرد. موضوعی که آقای فیدان به آن اشاره کرده در واقع تخریب همین برجستگی است. او می‌خواهد این پیام را منتقل کند که شما یک ویژگی مهم برای بشار اسد به ‌عنوان محور مقاومت را نادیده بگیرید؛ چون همین محور و همین فرد که در سوریه حاکم بود، برای اسرائیل بهترین گزینه بود و آمریکایی‌ها هم نمی‌خواستند که این فرد سرنگون شود. بر اساس ادعای ایشان، بشار اسد نه‌تنها در محور مقاومت نبود بلکه در پس‌زمینه هم قرار نداشت. او در واقع می‌خواهد این پیام را منتقل کند که آنطور که طی ۲ دهه گذشته درباره بشار اسد و حکومت سوریه گفته می‌شد، نبوده و نیست و اتفاقا این فرد مهره مناسبی برای اسرائیل و آمریکا بوده است. این ادعا اما چندان درست نیست، چون خود همین کشورها در ابتدای بحران سوریه تلاش زیادی کردند که بشار اسد سرنگون شود و جلسات متعددی تحت عناوین «دوستان سوریه» در همان سال‌های اول با حضور ۷۰ یا ۸۰ کشور برگزار شد تا بتوانند به هر نحو ممکن این کار را انجام دهند اما نتوانستند، چون هم پشتیبانی مردمی را داشت،  هم ارتش را در کنار خود داشت و هم محور مقاومت و روسیه از این دولت مشروع حمایت می‌کردند.
* نظرتان درباره آن بخش از اظهارات آقای هاکان فیدان مبنی بر منفی خواندن حضور ایران در سوریه چیست؟ آیا می‌توان از آن به نوعی رسمیت بخشیدن به یک تقابل منطقه‌ای را برداشت کرد؟ در این صورت چگونه می‌توان آینده رقابت ایران و ترکیه را در این منطقه پیش‌بینی کرد؟
آقای هاکان فیدان در این باره گفت «امروز کاری که ایران دارد می‌کند، برای ما قابل قبول نیست؛ ما نمی‌خواهیم حضور نظامی ایران در این منطقه ادامه داشته باشد». وزیر خارجه ترکیه همچنین طی چند وقت گذشته بارها به این موضوع اشاره کرده و مدعی شد حضور ایران در سوریه منفی بوده و ما قصد نداریم مثل ایران به‌صورت منفی در این کشور حضور داشته باشیم، بلکه حضور ما سازنده خواهد بود. ما برای ساخت‌وساز آمده‌ایم، برای آبادانی آمده‌ایم، برای اقتصاد آمده‌ایم».
به هر حال انتظار دیگری از ترکیه نمی‌شود داشت، چون حداقل بعد از فروپاشی عثمانی (و حتی قبل از آن هم) ۲ کشور ایران و ترکیه به ‌عنوان ۲ قدرت بزرگ منطقه‌ای همیشه در رقابت با هم بوده‌اند و تلاش کرده‌اند در مناطق پیرامونی‌شان جا پایی برای خودشان پیدا کنند و طرف مقابل را کنار بزنند. خب، حالا ترکیه به این خواسته رسیده و بعد از ۱۳ سال توانسته با سرمایه‌گذاری‌هایی که کرده بود و کمک‌هایی که آمریکا، اسرائیل و تروریست‌ها داشتند، سوریه را به نوعی به دست بگیرد و اسد را برکنار و سرنگون کند. با توجه به آن پیشینه و رقابتی که وجود داشته است، تقریبا می‌توانیم بگوییم ترکیه در عرصه‌هایی که با ایران رقابت داشته، توانسته موفقیت نسبی کسب کند ولی باید ببینیم شرایط در آینده چگونه پیش خواهد رفت، چون نمی‌توانیم از الان بگوییم که چه اتفاقی به‌طور کامل و مطلق در سوریه افتاده و آیا شرایط به همین منوال ادامه خواهد یافت یا نه؛ در این مورد هم جای تردید و هم جای شک وجود دارد.
* در رقابت‌های کریدوری میان ایران و ترکیه، بویژه در زمینه ترانزیت انرژی و مسیرهای تجاری، شما چه عواملی را مهم‌ترین تهدیدها و چالش‌ها برای ایران می‌دانید؟
یکی از عرصه‌های رقابت ایران با ترکیه در بحث کریدور است که ترکیه طی چند سال گذشته تلاش کرده با تسهیل در ایجاد کریدورهایی که از کنار ایران عبور می‌کنند، کمک کند تا ژئوپلیتیک ترانزیتی ایران تخلیه شود؛ یعنی پتانسیل ژئوپلیتیکی ایران در حوزه ترانزیت کاهش یابد. از جمله این کریدورها، کریدور جاده لاجورد است که از افغانستان و آسیای میانه عبور کرده و به ترکیه ختم می‌شود، یا جاده توسعه که از عراق، بندر فاو و بصره آغاز می‌شود و به ترکیه و اروپا ختم می‌شود یا کریدور زنگزور که ترکیه به دنبال ایجاد آن است. همه این اقدامات ترکیه در راستای ارتقای جایگاه ترانزیتی خود و تضعیف جایگاه ترانزیتی و کریدوری ایران است. به نوعی موضوع سوریه نیز می‌تواند یکی از این عوامل باشد؛ با توجه به مسیر خط لوله گازی که از قطر، سوریه و ترکیه عبور می‌کند و به اروپا می‌رسد، ترکیه تلاش می‌کند علاوه بر ایران، به ‌عنوان یک محل کریدوری و یکی از منابع بزرگ گاز، حتی روسیه را هم - در صورت یافتن فرصت - دور بزند. ترکیه از این طریق هم تلاش می‌کند خود را به‌صورت تثبیت‌شده در حوزه کریدور انرژی جایگاه‌سازی کند و هم به یک هاب انرژی منطقه تبدیل شود.
* چه اقداماتی را ضروری می‌دانید تا ایران بتواند جایگاه خود را در کریدورهای ترانزیتی حفظ و در رقابت‌ با ترکیه قدرت خود را تقویت کند؟
ما در ابعاد گوناگون باید تلاش کنیم وضعیت موجود را به نفع خودمان یا تغییر دهیم یا آثار منفی آن را تا جای ممکن کاهش دهیم. یکی از آن موارد، ایجاد زیرساخت‌ها در حوزه کریدوری است تا بتوانیم مسیر ترانزیتی شمال - جنوب را هرچه سریع‌تر راه‌اندازی کنیم. همچنین کریدور ارس که می‌تواند جایگزین زنگزور باشد را باید هرچه سریع‌تر تکمیل کنیم. متأسفانه در این مسیر خلل‌هایی ایجاد و روند کار کند شده است. ما باید روی این موضوعات تمرکز کنیم تا بتوانیم در حوزه ترانزیت و اقتصاد شرایط را تا حدودی تغییر دهیم. در حوزه‌های دیگر، بویژه در حوزه سیاسی، باید تلاش کنیم رایزنی‌های خودمان را با دیگر همسایگان نظیر ترکیه، عراق، لبنان و همین‌طور قطر به‌علاوه روسیه بیشتر کنیم. باید منابع و منافع جدیدی تعریف کنیم تا بتوانیم به‌صورت جمعی از آن بهره‌برداری کنیم تا دیگران نیز ترغیب شوند با ما کار کنند. حتی از خود ترکیه هم می‌توانیم استفاده کنیم؛ یعنی با ترکیه همکاری کنیم و با توجه به پتانسیل‌هایی که داریم و ترکیه به آنها نیاز دارد، بتوانیم آن کشور را ترغیب کنیم که در حوزه‌هایی که در حال حاضر دست بالاتر را دارد، ما هم حضور داشته باشیم. همچنین باید در بخش‌هایی که می‌توانیم دست بالاتر را داشته باشیم، با ترکیه داد و ستد داشته باشیم. مانند موضوع افغانستان و پاکستان که ایران یک مسیر ترانزیتی بسیار مناسب و کوتاه بین این ۲ کشور و ترکیه می‌تواند باشد. ما می‌توانیم این مسیر را مدیریت کنیم تا ترکیه نیز از آن استفاده کند.
* در سوریه اتفاق دیگری هم افتاد، آن هم اینکه روسیه باید به مرور ادوات نظامی‌اش را خارج کند و احتمالا به حضور نظامی‌اش پایان دهد. با توجه به رقابتی که میان ترکیه و روسیه در این کشور وجود داشته و اوج آن هدف قرار دادن هواپیمای روسی توسط ترکیه بود، فکر می‌کنید دامنه این نزاع پس از بحران سوریه به کدام سمت خواهد رفت و چگونه ممکن است در خود ماجرای سوریه نمود پیدا کند؟
من فکر نمی‌کنم نزاعی بین ترکیه و روسیه شکل گرفته باشد و اتفاقاتی که افتاده را تا حدودی ناشی از توافقاتی در سطح منطقه و بین‌المللی می‌دانم که منجر به این اتفاق شده است. در آینده نیز این توافق‌ها آثار خود را نشان خواهند داد و به این شکل که اکنون می‌بینیم، روند ادامه خواهد یافت. احتمال می‌دهیم روسیه در آینده در سوریه نقش‌آفرین باشد.
* رفتاری که ترکیه اکنون در داستان سوریه از خود نشان داده، در واقع در راستای سیاست‌های استعماری غرب است و به نوعی می‌توان گفت ترکیه در این زمینه به حمایت از اسرائیل پرداخته است. رفتار اردوغان به عنوان رهبر حزب عدالت و توسعه که ادعای اخوان‌المسلمینی دارد تناقض دارد، چرا که اخوان دعوی مبارزه با استعمار را داشت. این تناقضات چگونه قابل توجیه است؟ آیا می‌توانیم بگوییم اردوغان از اخوان‌المسلمین صرفا به عنوان ابزاری برای مشروعیت‌بخشی به سیاست‌های خود در منطقه استفاده می‌کند و در نهایت خیلی پایبند به اصول اخوان‌المسلمین نیست؟
2 موضوع منطقه‌ای و بین‌المللی داریم. در حوزه منطقه‌ای، آقای اردوغان هم اخوانی است و هم از آنها تأثیر می‌گیرد و هم بر آنها تأثیر می‌گذارد. یعنی قدرت ‌گرفتن اخوان در همه کشورهای عرب منطقه به نفع اردوغان است، کما اینکه در ابتدای بهار عربی این را می‌دید و تصور می‌کرد با قدرت‌ گرفتن اخوانی‌ها، می‌تواند به نوعی خلیفه جهان عرب شود اما این موضوع محقق نشد. اردوغان هم به لحاظ ایدئولوژیک اخوانی است و هم در حوزه سیاسی برای اهداف سیاسی‌اش از این جریان استفاده می‌کند تا بتواند قدرت خود را در ترکیه و منطقه افزایش دهد. در حوزه بین‌الملل اما اردوغان زمانی که موضوع خاورمیانه جدید مطرح شد، خیلی علنی و آشکارا اعلام کرد خاورمیانه جدیدی که از طرف آمریکا در حال پیاده‌سازی است، در منطقه کارگزارانی دارد و ما، به ‌عنوان ترکیه، از کارگزاران آن هستیم. ما جزء کارگزاران خاورمیانه جدید هستیم و افتخار می‌کنیم این طرح را دنبال کنیم. پس در اتفاقاتی که در سال‌های گذشته افتاده و موضع‌گیری‌ها و حرف‌هایی که علیه غرب و علیه آمریکا مطرح شده، در سطح کلان نمی‌توانیم به آنها خیلی توجه کنیم، زیرا اصل موضوع این است که آقای اردوغان، چه به دلیل اهداف منطقه‌ای، چه به دلیل نگاه ایدئولوژیک خود و چه به دلیل همراهی با غرب و آمریکا، طرح‌های آمریکایی را در سطح کلان در منطقه دنبال و پیاده می‌کند. این طرح‌ها هم از نظر ایدئولوژیک، هم از نظر اقتصادی و هم از نظر سیاسی برای آنها آورده‌های زیادی داشته است و اردوغان می‌تواند از آنها استفاده کند.
* وضعیت امنیتی آینده سوریه چگونه خواهد بود؟ آیا قدرت‌هایی چون ترکیه و اسرائیل اجازه می‌دهند گروه‌هایی مانند داعش دوباره در منطقه ظهور کنند؟
من فکر نمی‌کنم داعش دوباره اجازه ظهور پیدا کند، چه از سوی اسرائیل و چه از سوی ترکیه، چون اگر ناامنی شکل بگیرد، اولا ترکیه زیر سوال می‌رود، چرا که در حال حاضر بیشترین نفوذ امنیتی و نظامی را در سوریه دارد و این موضوع باعث خواهد شد عملکردش زیر سوال برود و پرسیده شود چرا اوضاع بیشتر از این آشفته شد اما در مورد اسرائیل، اگر داعش دوباره شکل بگیرد، احتمالا موجب ناآرامی‌هایی در منافع سوریه و اسرائیل خواهد شد که برای آنها زیان‌بار است. در شرایط فعلی، فکر نمی‌کنم این قدرت‌ها بخواهند وضعیت سوریه ناامن شود، چون به بهانه همین ناامنی، بشار اسد را تحت فشار قرار دادند و دولتش را ساقط کردند. اگر وضعیت همچنان به همان شکل سابق ادامه پیدا کند، برای آنها نامطلوب خواهد بود و به قول معروف در سطح جهانی سرافکنده خواهند شد. به همین دلیل، شاهد بودیم بلافاصله پس از سرنگونی دولت هم در اردن جلسه‌ای با حضور وزرای خارجه آمریکا و برخی کشورهای اروپایی، همچنین برخی نهادهای بین‌المللی و وزرای خارجه کشورهای عربی برای حمایت از وضعیت فعلی سوریه تشکیل و قرار شد کمک‌های مالی و لجستیکی به این کشور ارائه شود تا هر چه سریع‌تر به ثبات برسد. در شرایط فعلی، ثبات در سوریه به نفع این گروه‌ها و کشورهاست و احتمالا اجازه نخواهند داد وضعیت به بی‌ثباتی کشیده شود. چون طی یک دهه گذشته، تمام هم و غم اینها این بود که بشار اسد را کنار بگذارند و کشوری را بعد از او بسازند که به عنوان الگو و نمونه‌ای برای کشورهای به اصطلاح انقلابی در منطقه مطرح شود. بنابراین تصور نمی‌کنم اجازه دهند داعش ظهور کند یا از آن حمایت کنند.
* خروجی اتفاقات سوریه که ذیل طراحی ترکیه پیش می‌رود، باعث شده اسرائیل به‌طور واضح وارد فاز اشغال سوریه شود و همچنین زیرساخت‌های آن را بمباران کند. این ناامنی که الان در آنجا رخ داده، در افکار عمومی به طور مستقیم حاصل سیاست‌های ترکیه برداشت می‌شود. ترکیه حالا برای اصلاح وجهه خود چه می‌کند؟ می‌آید یک فضا تزریق می‌کند که سوریه امن است و ما هم به لحاظ نظامی داریم کنار می‌رویم. به همین خاطر نیز به عنوان نخستین کشور در آنجا سفارت افتتاح می‌کند تا بگوید وضعیت امنیتی وخیم نیست. این رویکرد متناقض آیا دلیلش این است که ترکیه می‌خواهد این اتفاقی که افتاده را از فضای سیاهی که در آن قرار گرفته، بیرون بیاورد و اینگونه جلوه دهد که سیاست‌های آنکارا منجر به نابودی سوریه نمی‌شود؟
ترکیه تلاش می‌کند ثبات را در منطقه برقرار کند تا بتواند حداکثر بهره‌برداری را از این وضعیت بکند. منتها در این بین، اسرائیل هم منافع خود را دنبال می‌کند، یعنی نابود کردن هر آنچه ممکن است تهدیدی برای این رژیم در آینده باشد. این رژیم تمام منابع راهبردی و نظامی سوریه را دارد از بین می‌برد تا در آینده تهدیدی متوجهش نشود. اسرائیل در این موضوع به هیچ‌کس کاری ندارد، با هیچ‌کس توافقی ندارد و به هیچ‌کس توجهی نمی‌کند. ترکیه هم کارش را در سوریه تمام کرده  است و نمی‌خواهد در شرایط فعلی با اسرائیل وارد تقابل جدی‌تری شود. به همین خاطر، معمولا در گفت‌وگوهای‌شان درباره سوریه، به ‌صورت ضمنی و زبانی اقدامات اسرائیل را محکوم می‌کنند اما به طور کلی از موضوعات مربوط به سوریه می‌گویند که این مسائل مربوط به سوری‌هاست و ما دخالتی نداریم.

Page Generated in 0/0088 sec