|
در گفتوگوی «وطنامروز» با عادل پیغامی به مناسبت سالروز فراخوان رهبر انقلاب برای ارتقای الگوی پایه اسلامی ـ ایرانی پیشرفت مطرح شد
عدالت اجتماعی و هویت جمعی مسلمانان
جایگاه طراحیشده از طرف مسؤولان نظام برای سند الگوی اسلامی - ایرانی پیشرفت متفاوت از دیگر اسناد توسعهای و حکمرانانه کشور بوده است. این جایگاه متفاوت، بالطبع نیازمند ساختار و چارچوب متفاوتی نیز هست که باید متناسب با اقتضائات و مأموریت جدید باشد. به نوعی انتظار از سند الگو آن بوده که بتواند با نگاهی به تجربه 70 سال برنامهریزی توسعه در کشور و با تجمیع تجربه 40 ساله در زمینه الگوهای توسعه بومی و متناسب با اقتضائات اسلامی - ایرانی، طرحی نو برای برونرفت از مشکلات کنونی و جلوگیری از تکرار اشتباهات گذشته در برنامهریزی پیشرفت بیابد تا حرکت کشور به سمت چشمانداز مطلوب تسهیل شود. این مأموریت بزرگ باید در سند الگوی پیشرفت خود را نمایان میکرد.
انتشار سند الگوی پایه، سوالات و ابهامات فراوانی درباره نسبت این سند و مأموریت محوله به آن ایجاد کرد، به نحوی که آیا سند الگوی پایه توانسته است به مختصات الگوی پیشرفت مطلوب نزدیک شود؟ اساسا مختصات سند الگوی مطلوب برای تحقق اهداف در نظر گرفته شده برای آن چیست؟ اقتضائات اسلامی- ایرانی پیشرفت از جمله مساله عدالت، باید به چه شکلی خود را در لابهلای ساختار سند نشان دهد؟ و در موقعیتی کلانتر، نحوه مواجهه یک برنامه یا سند پیشرفت با اقتضائات بومی و اهداف طراحی شده برای آن چیست؟
دکتر عادل پیغامی، عضو هیأت علمی دانشکده معارف اسلامی و اقتصاد دانشگاه امام صادق علیهالسلام و همچنین مولف کتابهایی چون «الگوی اسلامی مصرف»، «مقدمهای بر روششناسی الگوی اسلامی- ایرانی پیشرفت»، «گفتارهایی در عدالت اجتماعی» و «جستارهایی در اقتصاد مقاومتی»، در گفتوگو با «وطنامروز» مسیر دستیابی به الگوی پیشرفت را متمایز از مسیر طی شده در طراحی و نگارش الگوی پایه پیشرفت میداند.
***
* مختصات و چارچوب مطلوب یک سند جامع برای الگوی اسلامی- ایرانی پیشرفت چیست؟
ما هم درباره سند الگو و هم اسناد دیگر، بیشتر به آن مکتوب و مسطور سند یعنی سطرهایی که نوشته میشود دل بستهایم و علاقه ما این است که آن مکتوب استخراج شده، رونمایی و بایگانی شود. بیشتر سندها از آن منظر که در زبان مردم و در مفاهمه مشترک مردم شکل میگیرد، سند است. تا زمانی که مفاهمه و زبان مشترک مردم شکل نگیرد، سند تحققیافتهای را نمیشناسیم. اگر هم گاهی وقتها مکتوب و مسطور میشود، تبدیل به یک فایل میشود، بیشتر برای کارکرد مدونسازی است. الگوی اسلامی- ایرانی پیشرفت بیشتر از جنس مهندسی و برنامهنویسی زبان است. وقتی توانستیم زبان خودمان را در این عرصه جا بیندازیم، بقیه چیزها هم حل میشود.
حواشی پیشینی و پسینی این الگو و گفتمان نگارش الگو، مهمتر از اصل آن است. در اینجا اتفاقا حاشیه، برتر از اصل است. به نظر من این کنگرهها یا نشستهایی که بین نخبگان شکل میگیرد- نشستهای پیشگامان پیشرفت-به شرطی که به طرز موثری برگزار شود، مهمتر است. اگر هم ضعفی بر آن حاکم است باید بررسی شود که چند درصد از نخبگان علوم انسانی دانشگاهی یا حوزوی ما در این جریان مشارکت مستقیم کردهاند و چقدر توانستهایم روی موضوعات، گفتوگوهای ملی راه بیندازیم.
اگر صرفا 10 درصد این نخبگان دانشگاهی و حوزوی را دور هم جمع کردیم و متنی را به آنها دادیم و چیزهایی گفتند، شنیدند و نقد کردند و در نهایت، در حالی که بخشی از نقدها شنیده شد و بخشی هم شنیده نشد، چند نفر را مسؤول تدوین متن کردیم، باید بدانیم این تکنولوژی نگارش سند نیست.
بعد از نوشته شدن سند، برای اجرایی شدن آن، به اسناد پشتیبان و اسناد پیوست نیاز داریم. ما تکنولوژی اجرایی کردن یا اقامه سند را فراموش کردیم. سند نیازمند پیوست رسانهای و پیوست نخبگانی است. باید سند به زبانهای مختلف، برای هنرمند، برای زن خانهدار و برای اصناف مختلف بازتولید شود. ما معمولا سند مینویسیم و فکر میکنیم آن را فقط برای نخبگان، حوزویان یا دانشگاهیان نوشتهایم. در حالی که آنها هم اغلب سند را نمیخوانند. عدم مخاطبشناسی هم خودش مشکلی جدی است.
سند مطلوب باید ویژگیهایی داشته باشد، باید بتواند بازیگران را احصا کند و تصوری از آنها داشته باشد، باید نقاط اهرمی را خوب شناسایی کرده باشد، باید حاوی برآیند خوبی از مسألهها و آسیبهای کشور باشد. ما اغلب این موارد را در الگوی پایه مشاهده نمیکنیم. در این الگو، نظام جامعی از مسائل کشور وجود ندارد و به آسانی میتوان از مسألههای اصلی کشور نام برد که در این الگوی پایه وجود ندارند. یک مثال، مسأله رانت است. میتوانیم همه مشکلات غیر از رانت را 50 درصد مشکلات کشور و رانت را 50 درصد دیگر آن بدانیم. همینطور درباره پیشرانها، درباره روندهای مثبت و منفی بویژه بازیگران منفی چیزی در سند وجود ندارد. اساسا هیچ بندی که کار آن پیشگیری یا پسگیری روندهای منفی بازیگران منفی باشد، یعنی پدافندی فکر کند، در سند نیست.
دایره واژگانی که در سند به کار رفته، بسیار فقیر است. برای مثال اگر 500 کلیدواژه مهم داشته باشیم، شاید نیمی از آنها در این سند به کار نرفته است. برای نمونه عقلانیت چند بار در سند تکرار شده اما اخلاق تکرار نشده است. از اینگونه موارد زیاد است. به عنوان مثال مفاهیمی مثل شُکر، احکام و فقه در آن نیامده است.
مقام معظم رهبری میفرمایند: «دوگان ما، دوگان اسلام و استکبار است». این در حالی است که در این سند نه تنها کلمه استکبار و استکبارستیزی، بلکه مفاهیم نزدیک به آن نیز وجود ندارد. در این پیشنویس، مفهوم مستضعف را نمییابیم. با وجود نقشی که روحانیت و حوزه علمیه در کشور ما دارد، کلمه حوزه در سند پایه نیست. مفاهیمی از جمله حکمت، ولایت به عنوان یک نهاد، جوانان، مصلحت و... در سند نیامده است.
به حوزههای نرم حداقل توجه شده است؛ به عنوان نمونه موضوع فضای مجازی به سخیفترین و حداقلترین شکل ممکن دیده و به آن پرداخته شده است، در حالی که فضای مجازی حداقل نیمی از همه زندگی ما را تشکیل میدهد و روزبهروز هم تداخل فضای نرمافزاری و فضای مجازی در زندگی واقعی ما بیشتر میشود.
فهرست بلندبالایی از برشها نیاز است تا به الگو اضافه شود. برای مثال، برش به مساله زن ایرانی از منظر مطالعات جنسیت، از منظر حوزه اقوام و قومیتها، از منظر زبانها و.... موضوع دیگر مسأله رسانه است؛ در این سند تنها یک مورد از رسانه نام برده شده است و در آنجا هم از رسانه فهم نظارتی وجود دارد. اصلا رسانه بدرستی فهم نشده است. ارتباطات به مفهوم عام آن، در سند وجود ندارد. حوزه بینالملل سند به بحثهایی مثل بحث نخبگان، بحث صلح، بحث پزشکی و بحث سرمایهگذاری خارجی محدود شده است. درباره صدور انقلاب بحثی بیان نشده است.
جهان ما در حال گذار از گفتمان بینالملل(International) به گفتمان جهانی(Global) است. سند اصلا جهانی نیست؛ به همین دلیل، بازیگران جهانی مثل نهادها، قواعد جهانی، شرکتهای چندملیتی، شرکتهای فراملیتی، حکمرانی فراملیتی و چندملیتی، حکمرانیهای نرم جهانی مثل FATF یا 2030 در آن وجود ندارد.
حوزه قضایی در این نوشته مغفول است. درباره آموزشوپرورش و تعلیم و تربیت، به حداقل بسنده شده است. نگاههای منطقهای بسیار اندک است و در حد ثبات منطقه و تقاضای منطقه به آن توجه شده است. این موارد مهمترین نکتههاست. مگر میشود اینها نباشند و ما مدعی صحبت از الگوی پایه پیشرفت باشیم.
در سند اینگونه ذکر شده که ما میخواهیم جزو 5 کشور پیشرفته علم و فناوری جهان شویم، جزو 10 کشور دارای اقتصاد بزرگ دنیا شویم، در عدالت و پیشرفت جزو 4 کشور آسیا و جزو 7 کشور دنیا شویم. یعنی برای آسیا 4 سهمیه از 7 سهمیه جهانی در نظر گرفتهاند و برای کل غیرآسیا 3 سهمیه. این مبتنی بر چه آیندهپژوهی است؟ مطالعات آیندهپژوهانه در این سند مفقود است و تصوراتی سخیف از آیندهپژوهی دارد.
بخشهای غیررسمی و بخشهای سوم و خیریه در سند حضور ندارد. نسبت به حوزه پدافند غیرعامل هیچ حرفی زده نشده است. داراییهای نامشهود و اقتصادهای دانشبنیاد، اقتصاد درونزا و کلیدواژههایی که حتی الان به عنوان کلیدواژههای داغ ما محسوب میشود اساسا در سند حضور ندارد یا به طور مثال به خلق مزیتها توجهی نشده است. بالاخره اگر این سند میخواهد با همین قاعدههایی که نوشته شده پیش برود که باید همه این افعال را بگوید. وقتی میگویید افق، باید افق خودتان را جامع و مانع بنویسید یا اینکه از اول مشخص شود شکل دیگری از سندنویسی مدنظر است و در این صورت در افق به چیز دیگری ارجاع بدهید. اگر تعریفی از سند مطلوب وجود داشت و گفته میشد به دنبال چنین سندی هستیم، به طور مثال سندی که 3 مولفه و هدف را محقق کند، بخش زیادی از نقدها مرتفع میشد اما وقتی سند مبتنی بر جهانبینیهاست و مجموعهای از مبانی جهانبینی، افق، آرمان و رسالت و تدابیر را بیان میکند، این تعریف یعنی به دنبال یک سند جامع است و چنین سندی باید همه چیز را ذکر کند. وقتی با چنین ادعایی در این سطح مواجه میشویم، در آن صورت اگر به 56 تدبیر یا اهم ارزشها اشاره میکند، من به خودم اجازه میدهم بگویم چرا ارزشها و موضوعات مهم دیگری مانند عقلانیت، قانونمداری و ... را بیان نکرده است؟ چرا اخلاق و حکمت را بیان نکرده است؟ وقتی سند بخشهایی را نام میبرد، اجازه داریم سوال کنیم چرا از فلان بخش نامی برده نشده است.
* به رغم عدم ذکر برخی از «شبکه مفاهیم» لازم در فرآیند پیشرفت و حلقه مفقود بسیار در این مسیر، با توجه به سیر منطقی این سند، به نظر میرسد به نگارش و تدقیق مبانی الگو اهتمام جدی وجود داشته است.
نکته اول ناظر به مبانی این است که اساساً مبانی نباید در این سند میآمد. مبانی میتواند به عنوان یک پیوست و یک سند پشتیبان بیاید. ملاحظه میشود که مبانی بیان شده اشتباهات زیادی هم دارد. باید روشن شود چه کسانی مبانی را نوشتهاند؟
این سند اشکالات اندیشهای فراوانی دارد و نمیتوان آن را نماینده واقعی اسلامشناسی معاصر انقلاب اسلامی،آثار شهید صدر، آثار شهید مطهری، علامه طباطبایی و امام خمینی (رحمه..الله علیهم) دانست. اگر به دنبال ذکر مبانی هستیم باید آن را به شکل جامعی انجام بدهیم.
اما نکته دوم آن است که عدم اشاره به برخی مباحث موجب تعجب بسیار است. چطور ممکن است مقوله توحید در ربوبیت تکوینی و تشریعی در مبانی نیامده باشد؟! دوگانههای هستیشناختی لازم به شکل ناقصی آمده باشد؟! به انواع مبانی اندیشه اسلامی، مثل نظریه استخلاف، نظریه استخدام، نظریه همگن نبودن انسان و بحث ولایت، بحث انسان کامل و... توجه کافی نشده باشد. در سند به مبانی جهانشناختی اشاره شده است، در حالی که ما اصلاً مبانی جهانشناسی را قبول نداریم و معتقد به هستیشناسی هستیم. هستی غیر از جهان است. در قسمت مربوط به آرمانها کلمه طبیعت به کار رفته و «بهرهبرداری کارآمد و عادلانه از طبیعت» به کار رفته است. ما طبیعت را قبول نداریم و کلمه طبیعت باید به «خلقت» تغییر پیدا کند.
موضوع مهم دیگر آن است که این سند توان حل مساله ندارد، چرا که نقطههای تزاحم را احصا نمیکند. الگوی حل تزاحمها مثل تزاحم امنیت با عدالت یا پیشرفت در سند مشخص نیست. سندی که تولید میشود باید بتواند هر جا به دو راهی رسیدیم مسیر را مشخص و بر سر دوراهیها، مجری را کاملاً هدایت کند؛ این در حالی است که سند تصوری از دوراهیهایی که در اجرا پیدا میشود ندارد.
* ورای نقصهای متفاوت این سند، چه در مبانی و چه در شبکه مفاهیم، نوع ورود این سند به مساله عدالت به چه نحوی است؟
موضوع عدالت به گونهای نیست که بتوان گفت بخشی از تدابیر به آن اختصاص پیدا کند. در موضوعات دیگر شاید بتوان چنین تقسیمی انجام داد. برای مثال اگر میخواهیم 50 تدبیر تولید شود، یک نفر به عنوان نگارنده بخشی از سند آمایش میتواند بگوید باید 6 مورد به ما تعلق پیدا بکند اما وقتی به مفهوم عدالت میرسیم به طور کلی نمیتوانیم بخشبندی کنیم.
اگر بخواهم سند را از بعد عدالت نقد کنم، از همان مقدمه اولیه شروع میکنم و مبانی خداشناسی را رد میکنم. اگر معتقدیم لازم است مبانی خداشناسی ذکر شود باید بیان و روایتی از مقوله خدامحوری طرح شود که به عدالت نزدیک باشد و این اتفاقی است که در سند نیفتاده است.
روایت سند الگو از خداشناسی و نسبت آن با عدالت بدین شکل بیان شده است: خداوند عادل در تکوین و تشکیل و سزادهی است. اینکه خداوند عادل در تکوین و تشریع است چه بحثی از مقوله عدالت را حل میکند؟ به نظر من باید از گزارههای بعیده به گزارههای قریبه در خداشناسی منتقل شویم. در آثار امام موسی صدر اینگونه است. نوع نگاهی که سند در مبانی به جهانشناسی، انسانشناسی یا جامعهشناسی دارد به مقوله عدالت کمکی نمیکند. یعنی در پشت صحنه این مبانی چیزی وجود ندارد که اگر کنار هم قرار بگیرند و مورد توجه واقع شوند بتوانند مسالههای عدالت را پشتیبانی کنند و پشتوانهای برای حوزه عدالت شوند.
بخشی از بیعدالتیها یا غفلتهایی که در عرصه عدالت داشتهایم ناشی از غفلتهایی است که در عرصه خداشناسی و انسانشناسی داریم و این سند، آن اشکالات را حل نمیکند. برای مثال،در مبانی جامعهشناختی، اولاً همهجا از کلمه «جامعه» استفاده شده است در حالی که کلمه جامعه کلمهای خاص است. ما در اندیشه اسلامی در مقابل آن، کلمه «اجتماع» را داریم. در اجتماع به خیلی از هویتهای جمعی اشاره میکنید اما جامعه صرفاً یک هویت ملی جمعی است. حتی هویتهای بینمنطقهای و بیننژادی جهانی را که ما برقرار میکنیم، در بر نمیگیرد. وقتی وارد جزئیات میشویم، مشاهده میکنیم به خیلی از ساختارها، قواعد و نهادهای حوزه اجتماعی توجهی نشده است. برای مثال «یدالله معالجماعه» اینجا حضور ندارد و تمام حرکتهایی که از بعد حرکتهای جمعی، از بعد عقلانیتهای جمعی و از بعد قواعد جمعی حتی حرکتهای گلهای و تودهای که ممکن است در عرصه عدالت سرریز پیدا کند، جایی در مبانی جامعهشناختی برایش پیدا نمیشود.
در سند، شماری از سنتهای الهی حاکم بر جوامع و تاریخ را داریم که عبارتند از: پیوند تحولات اجتماعی با نفس و اراده انسان، وفور نعمت بر اثر تقوا، عدالت و استقامت، عذاب و کیفر جامعه در صورت گسترش ظلم، فساد و گناه بر اثر ترک امر به معروف و نهی از منکر، امهال و استدراج و سلطه مومنان بر اهل باطل. سننی که از آنها نام برده شد چه کمکی به مقوله عدالت خواهد کرد؟ باید مشخص شود نظریه پشت صحنه انتخاب این بیان و این روایت از سنن چه بوده است؟ در آثار شهید مطهری و امام موسی صدر درباره پیوندهای مومنانه فراوان بحث شده است اما در سند، درباره پیوندهای مومنانه (اساس جامعه اسلامی پیوند مومنانه است) چیزی نداریم.
در طرح کلی اندیشه اسلامی بیان شده خود جامعه به مثابه کل، دین دارد (شهید صدر هم این را میگویند) و میتوان گفت جامعه مسلمان است. ممکن است تکتک آحاد جامعه مسلمان باشند ولی جامعه مسلمان نباشد. در سند درباره دین اجتماعی و هویت جمعی چیزی بیان نشده است. درباره عواطف جمعی، بخش عمدهای از اسلام با عواطف جمعی ما شکل میگیرد اما هیچ بحثی در سند پیدا نمیکنیم. وقتی این موارد که اساسی و پایهای است وجود نداشته باشد، طبیعتاً عدالت هم نخواهد بود. به عنوان مثال در حدیث آمده است: مَا آمَنَ بِی مَنْ بَاتَ شَبْعَانَ وَ جَارُهُ جَائِعٌ قَالَ وَ مَا مِنْ أَهْلِ قَرْیَهٍ یَبِیتُ وَ فِیهِمْ جَائِعٌ یَنْظُرُالله إِلَیْهِمْ یَوْمَاَلْقِیَامَهِ؛ اگر فردی شب بخوابد و صبح بلند شود و همسایه او گرسنه باشد، دین ندارد. او کدام دین را ندارد؟ دین مسلمانی را که دارد. وقتی میگوید «ما آمن بی» به شکلی نیست که فرد را از قبرستان مسلمانها دور کنند و نگذارند آنجا دفن شود. ممکن است کسی شب تا صبح نماز شب بخواند و روزه گرفته باشد. پس معلوم است یک دین دیگری را ندارد؛ مسلمان نیست، یعنی در هویت جمعی مسلمان نیست. آن مسلمان بودنی که باید در هویت جمعی شکل بگیرد و عدالت اجتماعی هم همانجا محقق میشود، اصلاً بدون عواطف جمعی قابل تصور نیست. چگونه در نبود آن عواطف جمعی به دنبال عدالت بگردیم در حالی که پایهها و زیرساختهای اصلی عدالت را در سند نداریم. در حقیقت، این سند مبتنی بر هیچ نظریه عدالتی نیست و نگاه آن به مقوله عدالت مغشوش است.
* شاید اغتشاش مفهومی در حوزه مبانی عدالت، برآمده از نبود نظریه جامع اسلامی عدالت باشد اما سوال این است که آیا در حوزه تدابیر، این سند توانسته به همه ابعاد مساله عدالت ورود کند؟
مسؤول حوزه عدالت به دنبال نوعی جامعیت از حوزههای مختلف عدالت است. برای مثال مقوله عدالت از منظر آمایش سرزمینی بسیار ناقص است، مقوله عدالت از منظر استفاده از معادن و منابع خدادادی بسیار ضعیف است.
این نوشته، اساساً ظرفیتی برای حوزه پیگیری مساله عدالت ندارد. نکته تاملبرانگیز این است که در بند 11 تدابیر به صراحت وجود دوگانهای متعارض را قبول کرده است و معتقد است باید این تعارضها را با نظریهپردازی حل کنیم. برای تبیین دوگانهایی از قبیل عقل و نقل، علم و دین، پیشرفت و عدالت، ایرانی بودن و اسلامیت، تولید ثروت و معنویت باید نظریهپردازی کنیم. اصلا قبول کردن اینکه اینها دوگانهای متعارض هستند و برای عدم تعارض باید تببین و نظریهپردازی شود یک خطای استراتژیک در سند الگو است. شهید مطهری حداقل وقتی خدمات متقابل اسلامی را نوشت، سعی کرد برای عدم تعارض دوگان ایرانی بودن و اسلامیت نظریهپردازی کند. وقتی مقام معظم رهبری فرمودند جمهوریت ما اسلامی شده و جمهوریت و اسلامیت ۲ روی یک سکه هستند، قائل به وحدتی شدهاند. الگو باید با مفروض انگاشتن و مبتنی بر این نوشته شود که اینها یکی هستند و نتایج و دلالتهای کاربردی این یکی بودن چیست. وقتی جمهوریت و اسلامیت را یک دوگان مقابل هم ندانید و آن را یک کل واحد به حساب آورید، یعنی اینکه چه بگوییم مردمسالاری دینی و چه بگوییم دینسالاری مردمی، هر دو به یک معناست. اگر عینیت حرف سیدحسن مدرس را که میگفت دیانت ما عین سیاست ما است فرض گرفته باشید، حالا باید بگویید دلالت کاربردی آن در نظامسازی یا در جامعهسازی چه خواهد بود. این فرض، چه ویژگیهایی را ایجاد میکند، چه تعریفی از مالکیت یا چه نظام حقوقی در حقوق کار ایجاد میکند؟
* از نظر محتوایی، الگوی مطلوب باید چه مختصاتی داشته باشد؟
الگوی اسلامی پیشرفت باید نظریهای برای احصای نقطههای اهرمی تمدنی داشته باشد و در آن نقطهها بایدهایی تجویز کند. باید بتواند کلیدواژهها را غربال کند و برای آن نقطههای اهرمی، نظریه ایجابی بدهد. حداقل باید مشخص کند در دوگانهها و در تزاحمها به چه شکلی باید اولویت را پیدا کرد. چنین چیزی را میتوان الگوی پایه نامید. الگویی که کاربرد دارد و نقشه راه عملی قرار میگیرد. کارکرد این الگو اینچنین است که وقتی در دست نماینده مجلسی که به دنبال قانونگذاری است یا کارگزاری که میخواهد در دولت قاعدهگذاری کند قرار میگیرد، تکلیف آنها مشخص میشود.
در سند تحول بنیادین آموزش و پرورش، عدالت آموزشی را آوردهایم. چه نیازی وجود دارد یک سند بالادستی دیگری را داشته باشیم که در آن به طور اجمال و عام بر عدالت تاکید شده باشد؟! عدالت هم در سند تحول، هم در آثار نخبگان و در سخنرانی رهبران، هم در اسناد رسمی مثل قانون اساسی یا در برنامههای توسعه ۵ ساله دقیقا موجود است. یعنی عدالت به مفهوم عام و عدالت اجتماعی در اسناد بالادستی پشتیبان وجود داشته و بعد عدالت اجتماعی در عدالت آموزشی آموزشوپرورش مصداق پیدا کرده است. در حال حاضر باید ببینیم اگر واقعا کمبودی هست در کجاست؟ آیا در اجرایی شدن سند تحول بنیادین کمبود داریم یا در اسناد بالادستی؟ مقام معظم رهبری چه کمبودی در زنجیره سیاستگذاری و حکمرانی میدیدند؟ چه چیزی بین قانون اساسی و سایر اسناد بالادستی کم بود؟ آن کمبودها باید فهرست شود. بعد به دنبال این باشیم که چه بنویسیم. ممکن است گفته شود زنجیرهای که اسناد بالادستی را تا عرصه اجرا بیاورد نداریم. تا وقتی آن کمبودها را پیدا نکردهایم، دچار حرکت زیگزاگی میشویم؛ یعنی سند تحول بنیادینی داریم که یا اجرا نمیشود یا در تحقق عدالت آموزشی حرکت زیگزاگی دارد.
تا زمانی که نمیدانیم قرار است الگوی پایه پیشرفت چه کارکردی برای اجرای سند تحول بنیادین آموزشوپرورش داشته باشد، دلیلی ندارد سند بنویسم. با وجود قانون اساسی چه نیازی به الگوی پایه پیشرفت داریم؟ ما قانون اساسی داریم و قانون اساسی الگوی پایه پیشرفت است. به همین دلیل از همان ابتدا فهم بنده این بود که وقتی میگوییم الگوی پیشرفت ایرانی و اسلامی، یعنی حرفهای امام، حرفهای مقام معظم رهبری، نوشتههای شهید مطهری و علامه طباطبایی، برنامههای توسعه 5 ساله، قوانین موجود مانند قانون کار؛ اینها الگوی پیشرفت ما بودند. حال باید ببینیم کمبودها و اشکالات در این مسیر کجاست. در کشور بیشتر از سی و چند سیاست کلی داریم، اسناد بالادستی مثل نقشه جامع علمی کشور، سند تحول بنیادین آموزش و پرورش، بیانیه گام دوم و... را داریم که حرفهای خوب بسیاری در آنها نوشته شده است. کمبود اینجا چه بوده است؟ آن چیزی که مقام معظم رهبری به عنوان الگو مطرح کردهاند، چیزی در عرض اسناد موجود نبود، بلکه یک سند در طول این اسناد لازم بود. الان یک سند در عرض آنها نوشتهایم.
کارکرد سند باید مشخص شود. وقتی کارکرد معلوم شد، چه بسا سندی که نوشته شود، به شکل کنونی نباشد و مبانی، تبیین یا افق نداشته باشد. قبلا چشمانداز نوشتهایم. اگر چشمانداز ما ناقص است، چشمانداز را به روز کنیم ولی نباید مجددا چشمانداز بنویسیم. این تدابیر پنجاهوششگانه میتواند560 یا 5600 مورد شود. البته درون برنامههای توسعه 5 ساله و احکام برنامههای توسعه 5 ساله این موارد نوشته شده و اگر از انصاف نگذریم بسیار هم خوب نوشته شده است.
سندی که در طول است باید بر اساس کارکردهایش نوشته شود. به طور مثال میتواند به شکل یک دفترچه باشد، یعنی در قالب 50 یا 100 صفحه و دوگانهای تصمیمسازی کشور را فهرست کند و روی آنها متمرکز شود. یعنی به صورت خیلی عملیاتی به کف کار بیاید و اسم آن سند هم الگوی پیشرفت باشد. الزامی ندارد الگوی پیشرفت یک متن عمومی باشد یا یک متن شامل و شمولیتدار بالادستی باشد. مقام معظم رهبری فرمودند این سند باید فرادست همه اسناد باشد اما گاهی وقتها همان سند فرادست، کتابچه راهنمایی است که میگوید چگونه خطمشی وضع کنید. بالادست بودن آن سند از این حیث است که از بالا نگاه میکند و جهت حرکت و فکر در مسائل را بیان میکند. چرا فکر میکنیم یک سند اگر بالادستی است باید کلیتر از برنامههای توسعه باشد و تمام جملات برنامههای توسعه در هم ادغام شود؟! این یعنی سند بالادستی را با سند انتزاعی، عمومی، جامع و کلی مساوی گرفتهایم؛ سندی که در آن تفصیل نیست. قسمت جالب اینجاست که در تدابیر تفصیل هم داده شده است.
نیازی نیست سند بالادستی، کلیتر، انتزاعی و شاملتر باشد. ظاهر سند میتواند موازی اسناد دیگر باشد ولی بر آنها حاکم باشد. باید کارکردها و نخ تسبیح بین اسناد، معیار قرار بگیرد. نیازمند سندی هستیم که قسمتهای متزاحم اسناد دیگر را با هم برای ما حل کند. نیازمند سندی هستیم که اسناد مختلف را با همدیگر همافزا کند. سند تحول بنیادین با نقشه جامع علمی کشور باید با یکدیگر همکاری کنند و یک سند باید برای این بنویسیم. سند الگوی اسلامی پیشرفت از جنس آن عبایی بود که پیامبر روی زمین انداخت و حجرالاسود را وسط آن گذاشت و گفت همه از گوشههای آن بلند کنید.
ارسال به دوستان
طی 24 ساعت 272 نفر از هموطنان جان باختند
نمیخواهید تعطیل کنید؟
* مقامات بیمارستانی از نبود تخت خالی برای بستری مبتلایان میگویند
گروه اجتماعی: کرونا این روزها در حالی با قدرت سرایت بسیار زیاد شهروندان را مبتلا میکند که بیمارستانها دیگر فضایی برای پذیرش بیماران کرونایی ندارند. به گزارش «وطن امروز»، آمار جانباختگان ناشی از بیماری «کووید-19» متأسفانه دیروز با ثبت فوت 272 نفر در یک شبانهروز رکورد شکست. این آمار تکاندهنده تلنگری به معدود افرادی است که پروتکلهای بهداشتی را رعایت نمیکنند و نسبت به فاصلهگذاری فیزیکی، اجتناب از مسافرت و... بیتوجهند. کارشناسان بهداشت هشدار میدهند از این پس بیماران بدحال کرونا باید در نوبت بستری بمانند، چرا که جایی برای آنها در بیمارستانها وجود ندارد. از طرفی ازدحام بیماران کرونایی در مراکز درمانی و خستگی کادر زحمتکش درمان که در خط مقدم سلامت مشغول جهاد هستند توان خدماترسانی را از آنها گرفته است. در چنین شرایطی خواسته مسؤولان و نیروهای کادر پزشکی از مردم این است که دستورالعملهای بهداشتی را رعایت کنند تا چرخه شیوع این ویروس خطرناک به مرور قطع شود.
در همین ارتباط، رئیس بخش عفونی بیمارستان مسیح دانشوری در گفتوگو با «وطن امروز» گفت: به دلیل قدرت بالای سرایت ویروس کرونا و افزایش همهگیری آن، روز به روز بر آمار مبتلایان و جانباختگان این بیماری افزوده میشود.
پیام طبرسی به موارد متعدد بستری گروهی اعضای خانوادهها یا کارکنان محیطهای اداری به دلیل عدم رعایت دستورالعملهای بهداشتی و پزشکی اشاره کرد و اظهار داشت: کرونا اکنون کوچک و بزرگ یا پیر و جوان نمیشناسد، بنابراین افرادی که به رعایت اصول بهداشتی و فاصلهگذاری اجتماعی پایبند نیستند باید منتظر مرگ خود یا عزیزانشان باشند.
طبرسی با بیان اینکه رشد بالای ابتلا و بستری تا جایی است که اگر این پدیده شوم تداوم یابد، نوعی قتل عام عمومی را شاهد خواهیم بود، گفت: بنابراین مسؤولان باید هرچه سریعتر محدودیتهای سفت و سخت گذشته را برگردانند و اقدام به تعطیلی و دورکاری کارکنان دولت کنند، چرا که طی یک روز بیش از ۴۲۰۰ نفر به بیماری «کووید-۱۹» مبتلا و حدود ۲ هزار و ۱۰۰ نفر آنها بستری شدند. این آمار نشان از روزهای بسیاری سختی در پزشکی در آینده میدهد. برای قطع زنجیره انتقال، تهران باید ۲ تا ۳ هفته تعطیل شود. وی افزود: اگر موج سوم کنترل نشود، نه فقط تخت خالی در بیمارستانها باقی نمیماند، بلکه خدماترسانی به بیماران بدحال به شدت کاهش مییابد. طبرسی اضافه کرد: اینکه مسؤولان اعلام میکنند هنوز ظرفیت خالی برای بستری بیماران وجود دارد نادرست است، چرا که آنها باید اعلام کنند چه تعداد تخت خالی برای بستری بیماران کرونایی وجود دارد. هیچ تخت بیمارستانی برای بستری بیماران کرونایی خالی نیست.
* احتمال افزایش مرگومیر با تداوم شرایط فعلی
ویروس کرونا این روزها افسار پاره کرده و برای زمینگیر کردن شهروندان، آرام و قرار ندارد. شمار مبتلایان به این ویروس مرگبار به دلیل قدرت بالای انتقال آن روز به روز بیشتر میشود تا جایی که عضو کمیته علمی ستاد ملی مقابله با کرونا هشدار داد در صورت تداوم شرایط فعلی، قطعا میزان مرگومیر ناشی از بیماری کرونا افزایش مییابد. مینو محرز گفت: متاسفانه وضعیت شیوع کرونا بسیار بد است، به طوری که تخت خالی برای بستری مبتلایان جدید وجود ندارد و حتی ممکن است بیماران برای بستری در نوبت قرار گیرند. وی افزود: بسیاری از بیمارستانها در تهران درگیر و بیمارستانهای معین هم از بیماران کرونایی پر شدهاند. حتی برخی بیمارستانهای خصوصی نیز ظرفیتهایی را برای بستری بیماران مبتلا به کرونا اختصاص دادهاند. محرز با بیان اینکه بسیاری از بیماران به صورت سرپایی درمان میشوند، گفت: افرادی که بدحال هستند، نیاز به بستریشدن دارند که در حال حاضر برای آنها هم تخت به اندازه کافی وجود ندارد. وی با انتقاد از بیتوجهی برخی از مردم به رعایت پروتکلهای بهداشتی و اجتناب از مسافرت، گفت: خوب است که ما ایرانیها اهل سفر و گشت و گذار در طبیعت هستیم اما بارها اعلام کردیم که در حال حاضر یک وظیفه جمعی داریم که در خانه بمانیم و اصول قرنطینه و فاصلهگذاری فیزیکی را رعایت کنیم تا بتوانیم روند شیوع بیماری را که به صورت وحشتناکی در حال افزایش است، کند کنیم. محرز نسبت به مسافرت در شرایط فعلی هشدار داد و گفت: بدون توجه به کرونا به مسافرت میرویم اما وقتی برمیگردیم، متوجه میشویم تمام اعضای خانواده مبتلا شدهاند. در حال حاضر بسیاری از بیماران ما افراد مسن با بیماریهای زمینهای هستند که میزان مرگومیر هم در این گروه بالاست. چرا؟ زیرا قدرت سرایت ویروس زیاد شده و مبتلایان اطرافیان خود را به سرعت مبتلا میکنند. در حال حاضر میبینیم که افراد به صورت خانوادگی به کرونا مبتلا میشوند، نه اینکه فقط یک نفر از اعضای خانواده مبتلا شود. وی تاکید کرد: بنابراین تنها راه عدم ابتلا به بیماری «کووید-۱۹» رعایت فاصلهگذاری فیزیکی، ماندن در خانه تا حد امکان، استفاده از ماسک و شستن مکرر دستهاست. البته میدانم که همه مردم از این شرایط خسته شدهاند اما بالاخره عملکرد مردم هم برای حفظ سلامتیشان در دوران کرونا مهم است. محرز درباره احتمال افزایش آمار روزانه مرگومیر ناشی از کرونا با توجه به اینکه در چند روز اخیر میزان مرگهای کرونایی بیش از ۲۰۰ مورد بوده است، گفت: قطعا در صورت تداوم این شرایط میزان مرگومیرها افزایش مییابد. متاسفانه برخی بیماران حتی به مرحله بستری شدن هم نمیرسند و وضعیت بسیار بحرانی است. بر همین اساس هم ستاد کرونا هشدار داده است که مردم باید رعایت کنند. گاهی مردم میگویند ما از تهران به ویلایمان در شمال میرویم و جای دیگری نمیرویم اما بالاخره در همین رفت و آمدها، خرید و... نیز وجود دارد. چرا باید چنین کاری انجام دهیم؟ اگر این موارد را رعایت کنیم و بتوانیم روند شیوع بیماری را کند کنیم، میتوانیم به درمان همه هموطنانمان که در حال حاضر گرفتار بیماری هستند، برسیم. وی با بیان اینکه ویروس در خردادماه جهش داشت و قدرت سرایتش افزایش یافت، گفت: در حال حاضر بیماری شدیدتر نیست اما تعداد بیماران بسیار زیاد شده است.
* ۲۷۲ قربانی در ۲۴ ساعت
آمار مرگومیر ناشی از بیماری «کووید-19» رکورد جدیدی را به ثبت رساند. سخنگوی وزارت بهداشت روز گذشته آخرین آمار مبتلایان و جانباختگان ناشی از «کووید-19» در کشور از ظهر یکشنبه تا ظهر دیروز را اعلام کرد و گفت: متاسفانه طی این مدت ۲۷۲ تن از هموطنان به دلیل این بیماری جان خود را از دست دادند. سیماسادات لاری گفت: بر اساس معیارهای قطعی تشخیصی، ۴ هزار و ۲۰۶ بیمار جدید مبتلا به «کووید-19» در کشور شناسایی شدند که ۲ هزار و ۶۳ نفر از آنها بستری شدند. وی افزود: مجموع بیماران «کووید-19» در کشور به ۵۰۴ هزار و ۲۸۱ نفر رسید. لاری گفت: متاسفانه در طول ۲۴ ساعت گذشته ۲۷۲ بیمار «کووید-19» جان خود را از دست دادند و مجموع جانباختگان این بیماری به ۲۸ هزار و ۸۱۶ نفر رسید. وی ادامه داد: خوشبختانه تاکنون ۴۰۹ هزار و ۱۲۱ نفر از بیماران، بهبود یافته یا از بیمارستانها ترخیص شدهاند. سخنگوی وزارت بهداشت افزود: ۴۵۳۳ نفر از بیماران مبتلا به «کووید-19» در وضعیت شدید این بیماری تحت مراقبت قرار دارند. به گفته وی، تاکنون 4 میلیون و ۳۴۰ هزار و ۸۳۱ آزمایش تشخیص «کووید-19» در کشور انجام شده است. سخنگوی وزارت بهداشت در ادامه به آثار مخرب ویروس کرونا بر سلامت روان افراد اشاره کرد و افزود: در ماههای اخیر جهان در حال گذار از یکی از سختترین بحرانهای حوزه سلامت است و بدون تردید یکی از مهمترین تبعات همهگیری بیماری «کووید-19» عوارض روانشناختی به جا مانده از آن است. وی گفت: بسیاری از مردم با مشکلاتی از قبیل اضطراب شدید و غیرطبیعی ابتلا به بیماری، تشدید نشانههای وسواس شستوشو، انزوای شدید، استرس مزمن و اضطراب ناشی از مشکلات اقتصادی کرونا روبهرو هستند. لاری ادامه داد: با توجه به شیوع گسترده کرونا در کشور و به منظور کاهش عوارض روانشناختی بیماری، مردم میتوانند ضمن تماس با سامانه ۴۰۳۰ از دریافت راهکارهای کاهش استرس و نگرانی ناشی از بیماری و ارتباط با مشاوران روانشناس جهت اخذ مشاوره رایگان بهداشتی بهرهمند شوند.
ارسال به دوستان
گزارشی درباره سفر رئیس کل بانک مرکزی به عراق برای پیگیری مطالبات ارزی ایران
همتی از عراق دلار میآورد؟
کاهش 500 تومانی قیمت دلار در بازار ارز
گروه اقتصادی: با بالا گرفتن بحران ارزی در کشور، عبدالناصر همتی، رئیس کل بانک مرکزی صبح دیروز با هدف رایزنی با مسؤولان عراق به منظور بازگرداندن ارزهای کشورمان، برای چندمین بار به این کشور سفر کرد. در پایان این سفر، همتی از توافق با این کشور برای آزاد کردن منابع مالی کشورمان خبر داد. به گزارش «وطن امروز»، پس از افزایش قیمت ارز و رسیدن قیمت دلار به 31 هزار و 500 تومان، رئیس کل بانک مرکزی که بارها مهمترین دلیل افزایش قیمت ارز را عدم بازگشت ارزهای حاصل از صادرات خوانده بود به منظور تسهیل بازگشت ارزهای موجود در عراق برای چهارمین بار به این کشور سفر کرد. این چهارمین سفر همتی به عراق طی شروع مسؤولیت وی به عنوان رئیس کل بانک مرکزی است. آخرین سفر رئیس کل بانک مرکزی کشورمان به عراق پیش از سفر اخیر در 28 خردادماه سال جاری انجام شده بود. وی درباره این سفر با انتشار پستی در اینستاگرام نوشت: «در مذاکرات امروز درباره نحوه اجرای تفاهمنامه و استفاده از منابع بانک مرکزی برای خرید کالاهای اساسی و دارو به نتایج خوبی رسیدیم. سال گذشته توافقنامه خوبی درباره نحوه استفاده از منابع ناشی از صادرات گاز و برق به عراق، امضا کردیم. لیکن به خاطر برخی مشکلات، تفاهمنامه به طور کامل عملیاتی نشده بود. در مذاکرات امروز درباره نحوه اجرای تفاهمنامه و استفاده از منابع بانک مرکزی برای خرید کالاهای اساسی و دارو به نتایج خوبی رسیدیم که انشاءالله از هفته آینده مراحل عملیاتی آن آغاز خواهد شد. ارزش صادرات گاز و برق ایران به عراق سالانه چندین میلیارد دلار است. به علاوه، میلیاردها دلار از منابع بانک مرکزی نیز در این کشور است که درباره نحوه استفاده از آن بر اساس تفاهمنامه سال گذشته به توافق رسیدیم. آقای کاظمی، نخستوزیر عراق ضمن تاکید بر همکاری کشور عراق در رفع مشکل پرداخت به ایران بابت برق و گاز، تصریح کرد با مسؤولان مربوط در این امر، جلساتی داشتهام و در جریان مشکلات هستم، از آنها خواستهام که برای برطرف کردن این قبیل مسائل همکاری لازم را داشته باشند و پیغام ما برای دوستانمان در تهران این است که کشور عراق در این مسیر گام برمیدارد. ایشان یادآور شد درباره حل مشکلات انتقال پول به شیوه تامین مواد غذایی و کالاهای اساسی با شما هم توافق کامل داریم و همکاری لازم را به عمل میآوریم. علاوه بر این تجار عراقی نیز علاقهمند به همکاری هستند و شخصا دستور دادهام مشکلات مرتبط با پرداخت ایران حل شود».
بر این اساس، اینطور که پیداست نتایج مثبتی از سفرهای گذشته همتی به عراق حاصل نشده است و امید است در سفر اخیر توفیقاتی حاصل شود. همتی همچنین در گفتوگو با خبرگزاری جمهوری اسلامی ایران(ایرنا) درباره سفر اخیر خود به عراق اظهار داشت: با بانک مرکزی و بانک تجارت عراق بر سر آزاد کردن منابع مالی کشورمان به توافق رسیدیم. وی جلسه مشترک خود با «مصطفی غالب مخیف» رئیس بانک مرکزی و «سالم جواد عبدالهادی چلبی» رئیس بانک تجارت عراق را در این راستا مهم ارزیابی کرد و گفت: در این جلسه درباره تبادلات تجاری گفتوگوی مفصلی صورت گرفت. همتی خاطرنشان کرد: جمهوری اسلامی ایران در نتیجه صادرات برق و گاز به عراق، منابع مالی چشمگیری در بانکهای عراق دارد. رئیس کل بانک مرکزی جمهوری اسلامی ایران تاکید کرد: نخستوزیر عراق از حصول این توافق ابراز خرسندی و استقبال کرده است. وی افزود: در دیداری که متعاقب جلسه سهجانبه، با «مصطفی الکاظمی» داشتیم، نخستوزیر عراق قول داد به طور هفتگی روند انجام این توافق را میان ۲ کشور پیگیری کند. همتی ابراز امیدواری کرد با توافقهای انجامشده گامهای مثبتی در توسعه روابط اقتصادی و بانکی با کشور دوست و برادر عراق برداشته شود. وی تصریح کرد: با توجه به رایزنیهای امروز و قولهایی که مسؤولان عراقی دادهاند، نسبت به آینده امیدواریم و نتایج آن بزودی در مناسبات بانکی و اقتصادی ۲ کشور مشخص میشود. به گفته وی، جمهوری اسلامی ایران در چارچوب این توافق، بنا دارد بر اساس نیازهای خود، از این منابع مالی برداشت کند. وی با اشاره به اینکه این منابع متعلق به بانک مرکزی جمهوری اسلامی ایران است، افزود: بانک مرکزی مهمترین تامینکننده نیازهای اساسی کشور در بخشهای مختلف صنعت و معدن، کشاورزی و بهداشت است. همتی خاطرنشان کرد: این کالاها به دلیل اینکه جزو نیازهای اساسی کشور است معاف از تحریمهای ظالمانه و یکجانبه آمریکاست. وی مانع اساسی در برداشت از این منابع مالی را در حوزه اجرایی دانست و گفت معذوریتهایی که بانک مرکزی و بانک تجارت عراق قبلا داشتند با توافق امروز برطرف شد.
***
[کاهش 500 تومانی قیمت دلار در بازار ارز]
دیروز قیمت هر دلار آمریکا در بازار آزاد 500 تومان کاهش یافت. از اصلیترین دلایل کاهش قیمت ارز میتوان به تزریق ارز توسط بازارساز اشاره کرد. قیمت هر دلار آمریکا دیروز 31 هزار تومان و قیمت یورو 36500 تومان بود. دیروز از ساعات ابتدایی آغاز به کار بازار، با فعال شدن صرافیهای امین و فاصله معنادار قیمت آنها با قیمت بازار آزاد، قیمت ارز کاهشی شد. بر این اساس، بانک مرکزی یکشنبه از عرضه ۵۰ میلیون دلار اسکناس در قالب بازار متشکل ارزی در بازار خبر داده بود که آمار دیروز حکایت از عرضه ۸۳ میلیون دلاری در بازار داشته است. شنبه بانک مرکزی اعلام کرد که سقف خرید بانکها و صرافیها در بازار متشکل ارزی به ۵۰۰ هزار دلار افزایش مییابد و بنا است روزانه ۵۰ میلیون دلار در بازار مزبور به صورت اسکناس عرضه شود. آنگونه که بانک مرکزی اعلام کرد، هدف این موضوع مدیریت و تنظیم بازار ارز کشور بوده و مقرر شده سقف خرید کارگزاران (بانکها و صرافیها) در بازار متشکل ارزی از روز کاری دوشنبه مورخ 21/7/1399 یعنی دیروز، به ۵۰۰ هزار دلار افزایش یابد. بر این اساس، روزانه از طریق بازار ساز ۵۰ میلیون دلار در بازار یادشده به صورت اسکناس عرضه خواهد شد. اطلاعات دریافتی از بانک مرکزی حکایت از آن دارد که بازارساز دیروز بالغ بر ۸۳ میلیون دلار ارز اسکناس در بازار متشکل ارزی عرضه کرده که این رقم 3۳ میلیون دلار بیش از رقم تعیین شده روز قبل است. انتشار خبر سفر عبدالناصر همتی به عراق برای پیگیری مطالبات کشورمان هم در این موضوع بیتاثیر نبوده است.
ارسال به دوستان
رهبر انقلاب در مراسم مشترک دانشآموختگی دانشجویان دانشگاههای افسری مبنای اقتدار در جمهوری اسلامی را یک مبنای عقلانی و براساس محاسبات صحیح و منطقی دانستند
ترسوها از عقل نگویند
بعضی اسم عقل را میآورند اما منظورشان ترس، انفعال و فرار از مقابل دشمن است
گروه سیاسی: حضرت آیتالله العظمی خامنهای، فرمانده معظم کل قوا صبح دوشنبه در ارتباط تصویری با مراسم مشترک دانشآموختگی دانشگاههای افسری نیروهای مسلح در دانشگاه افسری امامعلی علیهالسلام، لازمه حفظ اقتدار و هویت ملی و تأمین منافع ملی را محاسبه صحیح و عقلانی از تهدیدها و ظرفیتها در مسائل مربوط به «قدرت دفاعی»، «استحکام و ثبات اقتصادی» و «توانایی و قوام فرهنگی» دانستند و تأکید کردند: مشکلات اقتصادی و معیشتی مردم، به شرط «تلاش شبانهروزی مسؤولان»، «مدیریت قوی، جامع و خستهنشو» و «تمرکز بر تولید داخلی و چشم امید نداشتن به خارج» قابل حل هستند و سر و صداهای اراذل مسلط بر ملت آمریکا هم نباید ذهن کسی را مشغول کند.
به گزارش پایگاه اطلاعرسانی دفتر مقام معظم رهبری، حضرت آیتالله خامنهای، اجرای مراسم مشترک دانشآموختگی دانشگاههای نیروهای مسلح را فرصتی برای استفاده از تجارب یکدیگر و همافزایی بیشتر خواندند و افزودند: جوانانی که در دانشگاههای نیروهای مسلح تحصیل میکنند، در واقع تأمینکنندگان و حافظان امنیت به عنوان یک ارزش بسیار والا و یک عنصر حیاتی برای کشور هستند.
فرمانده کل قوا با اشاره به ارائه خدمات مختلف نیروهای مسلح به ملت از جمله امدادرسانی و کمک در حوادث طبیعی همچون سیل گلستان و زلزله سرپل ذهاب و عرصههای بهداشت و درمان بویژه در شرایط کنونی بیماری کرونا و همچنین نقشآفرینی در رزمایش همدلی و کمکهای مؤمنانه خاطرنشان کردند: نیروهای مسلح جمهوری اسلامی ایران حقیقتا نیروهایی آبرومند و شرافتمند هستند.
رهبر حکیم انقلاب اسلامی «قدرت دفاعی»، «استحکام و ثبات اقتصادی»، و «توانایی و قوام فرهنگی» را ارکان اقتدار ملی برشمردند و گفتند: مبنای اقتدار در جمهوری اسلامی یک مبنای عقلانی و بر اساس محاسبات صحیح و منطقی درخصوص اندازه قدرت دفاعی، چگونگی تقسیم کار بین نیروهای مسلح و تعیین انواع ابزارهای دفاعی است.
حضرت آیتالله خامنهای در ادامه افزودند: برای تأمین منافع ملی و حفظ موجودیت و هویت ملی باید محاسبات دقیق و منطقی از حد و اندازه واقعی تهدیدها و همچنین ظرفیتها و استعدادهای واقعی کشور وجود داشته باشد. ایشان تأکید کردند: قدرت دفاعی برآمده از چنین محاسبات عقلانی، موجب میشود مسؤولان و مردم با طمأنینه و آرامش مشغول کارهای اساسی شوند. رهبر انقلاب اسلامی عقلانیت را به معنای محاسبه صحیح دانستند و گفتند: بعضیها اسم عقلانیت و عقل را میآورند اما منظورشان ترس، انفعال و فرار از مقابل دشمن است در حالیکه فرار کردن و ترسیدن، عقلانیت نیست.
حضرت آیتالله خامنهای تأکید کردند: ترسوها حق ندارند اسم عقلانیت را بیاورند، زیرا عقلانیت به معنای محاسبه درست است. البته دشمن تلاش دارد معنای غلط عقلانیت را تلقین کند و برخی هم نادانسته، در داخل همان حرف دشمن را تکرار میکنند. ایشان علت هیاهوی اراذل یاوهگو در آمریکا درباره تواناییهای دفاعی و موشکی و منطقهای ایران را، محاسبات دقیق و عقلانی جمهوری اسلامی برای رسیدن به این تواناییها دانستند و گفتند: این یاوهگوییها ناشی از ترس آنها و همچنین عقبماندگی آنها در این عرصه است اما باید بدون توجه به این فضاسازیها، دستگاه محاسباتی عقلانی را حفظ کرد و به لطف خداوند، جمهوری اسلامی در همه این عرصهها باز هم پیش خواهد رفت.
رهبر انقلاب اسلامی، عقلانیت را لازمه همه امور دانستند و خاطرنشان کردند: باید ظلمستیزی، عدالتخواهی و مبارزات اجتماعی نیز بر اساس عقلانیت باشد و گرفتار حاشیه نشویم و اصل و فرع را اشتباه نگیریم.
حضرت آیتالله خامنهای در خصوص مسائل فرهنگی بهعنوان یکی دیگر از ارکان اقتدار ملی، افزودند: زمانی که موضوع مبارزه با تهاجم فرهنگی مطرح شد دشمن، سراسیمه تبلیغات خود را به سمت مقابله با این موضوع سوق داد زیرا از بیداری مردم و مقابله با تهاجم فرهنگی هراس دارد.
ایشان با اشاره به «استحکام و ثبات اقتصادی» به عنوان سومین رکن اقتدار ملی گفتند: اقتصاد کشور زیر فشار است و مردم از نظر معیشت دچار مشکلات هستند اما همه این مشکلات قابل حل است.
رهبر انقلاب اسلامی افزودند: من عقیده ندارم مسؤولان در زمینه مسائل اقتصادی تلاش نمیکنند. تلاشهای زیاد و خوبی در برخی بخشها انجام شده اگر چه در بعضی بخشهای اقتصادی توان مدیریتی ضعیف است. ضمن اینکه مصوبات خوبی هم وجود دارد که باید پیگیری شوند.
حضرت آیتالله خامنهای لازمه حفظ اقتدار ملی را نگاه جامع و صحیح به مسائل دفاعی، اقتصادی و فرهنگی و حضور مدیران قوی، فعال و خستهنشو دانستند و تأکید کردند: در هر عرصهای که مدیریتهای خستگیناپذیر، فعال و پرنشاط را داشتیم، کارها پیشرفت کرده است.
رهبر انقلاب اسلامی گفتند: مکررا گفته شده که علاج مشکلات اقتصادی در گرو تمرکز بر مسأله تولید، جلوگیری از سقوط پیدرپی ارزش پول ملی و بستن رخنههایی همچون قاچاق، واردات بیرویه و فسادهای مالی است.
حضرت آیتالله خامنهای با اشاره به حضور مدیران خوب و لزوم تلاش شبانهروزی و خستگیناپذیر افزودند: البته در مشکلات اقتصادی، ما نقش خباثتآمیز آمریکاییها و تحریمهای آنها را که حقیقتا جنایت است، نادیده نمیگیریم و به ایستادگی و مقاومت ادامه خواهیم داد تا به لطف خداوند فشار حداکثری آمریکا را به روسیاهی حداکثری و مایه پشیمانی آنها تبدیل کنیم.
ایشان با اشاره به ابراز خوشحالی رئیسجمهور آمریکا از اختلال در اقتصاد کشور و جنایت علیه ملت ایران، گفتند: افتخار به چنین جنایتی فقط از آدمهای رذلی مثل شما برمیآید.
رهبر انقلاب اسلامی افزودند: البته وضع امروز آمریکا با هزاران میلیارد دلار کسری بودجه و دهها میلیون گرسنه و انسان زیر خط فقر بسیار بد است و ملت ایران به توفیق الهی با قدرت ایمان و عزم ملی و به کوری چشم مسؤولان رذل، خائن و جنایتکار آمریکا بر مشکلات فائق خواهد آمد و از تحریم نیز به عنوان وسیلهای برای مقاومسازی واقعی اقتصاد کشور استفاده خواهد کرد.
حضرت آیتالله خامنهای با تأکید مجدد بر این موضوع که علاج مشکلات کشور در داخل است، گفتند: اگر چه بسیاری از مشکلات ما مربوط به خارج از کشور است اما علاج آنها در داخل و با تکیه بر محاسبه درست و نگاه صحیح به مسائل کشور و منطقه و با به کارگیری تدبیر، تلاش، خرد و عزم راسخ است، بنابراین نباید علاج را در خارج از کشور جستوجو کرد، چرا که ما هیچ خیر و بهرهای از خارج نمیبینیم و سر و صدای اراذل مسلط بر ملت آمریکا نیز نباید ذهن کسی را مشغول کند.
بخش دیگر سخنان فرمانده کل قوا در مراسم مشترک دانشآموختگی نیروهای مسلح به بیان چند توصیه به دانشجویان و مسؤولان این دانشگاهها اختصاص داشت.
حضرت آیتالله خامنهای با اشاره به تحول در تهدیدها، مقابله با آنها را نیز نیازمند برنامههای جدید دانستند و تأکید کردند: در پژوهشهای دانشگاههای نیروهای مسلح باید پیشبینی تهدیدهای جدید و شناخت راههای مقابله با آنها مورد توجه جدی قرار بگیرد.
ایشان تجربیات نیروهای مسلح در دوران دفاع مقدس را سرمایهای ارزشمند خواندند و با تأکید بر لزوم تبدیل آن تجربیات برجسته به نظریات دفاعی و بسط و تکمیل آنها، بر توجه ویژه به تربیت اخلاقی در دانشگاههای نظامی توصیه کردند و گفتند: البته این توصیه برای همه جوانان کشور بویژه نیروهای انقلابی است که باید اخلاص و مجاهدت را سرلوحه عمل خود قرار دهند و در مسؤولیتها چشم به مقام بالاتر یا مال دنیا نداشته باشند.
رهبر انقلاب اسلامی در بخش پایانی سخنانشان بار دیگر با تشکر از مسؤولان بخش بهداشت و درمان و پزشکان و پرستاران فداکار، ابتلائات و تلفات موج سوم کرونا را بسیار دردآور خواندند و افزودند: همچنانکه از مدتها قبل به رئیسجمهور و مسؤولان محترم گفتهام، ضابطهگذاریها برای مقابله با بیماری باید از جایگاه حاکمیتی و الزامآور باشد.
ایشان گفتند: همچنانکه در موضوع سفر اربعین، مردم متدین به مرزها نرفتند و در عزاداریهای محرم نیز ضوابط ستاد ملی را دقیقا رعایت کردند، عموم مردم باید در مسائلی همچون نرفتن به سفرها و رعایت شیوهنامهها، مراقبت جدی کنند تا از این بیماری خلاص شویم.
پیش از سخنان فرمانده معظم کل قوا، سردار سرلشکر محمد باقری، رئیس ستاد کل نیروهای مسلح گزارشی از توانمندیها و فعالیتهای نیروهای مسلح و دانشگاههای افسری در سال گذشته بیان کرد و گفت: ناکامیهای اخیر آمریکا تنها بخشی از شکستهای دشمن محسوب میشود و عصبانیت شیطان بزرگ و تلاشها و تحرکات نظامی پرطمطراق اما توخالی دشمنان و عادیسازی روابط خیانتبار برخی کشورهای عربی با رژیم صهیونیستی، تردیدی در برتری جبهه حق ایجاد نخواهد کرد.
در این مراسم که همزمان در همه دانشگاههای افسری نیروهای مسلح از طریق ارتباط تصویری دریافت میشد، امیر سرتیپ دوم اوجاقی فرمانده دانشگاه امام علی(ع)، سردار سرتیپ پاسدار غلامی فرمانده دانشگاه امام حسین(ع) و سردار سرتیپ دوم بختیاری فرمانده دانشگاه علوم انتظامی امین، گزارشی از فعالیتها، اقدامات و برنامههای تحصیلی این دانشگاهها بیان کردند.قرائت سوگندنامه، اعطای پرچم توسط دانشجویان قدیم به جدید و اجرای سرود مشترک توسط دانشجویان مستقر در میدان از دیگر برنامههای مراسم مشترک دانشآموختگی نیروهای مسلح بود.
همچنین رئیس ستاد کل نیروهای مسلح با کسب اجازه از فرمانده کل قوا به تعدادی از برگزیدگان دانشگاههای افسری جایزه، درجه و سردوشی داد.
ارسال به دوستان
تشییع پیکرهای پاک شهدای خانطومان در حرم مطهر امام رضا(ع)
طواف شمس الشموس
گروه سیاسی: مراسم طواف شهدای مدافع حرم تازه تفحصشده با حضور خادمان روز گذشته در حرم مطهر رضوی انجام شد و مراسم اقامه نماز بر پیکر مطهر این شهدا توسط آیتالله احمد علمالهدی، نماینده ولیفقیه در خراسان رضوی برگزار و سپس پیکرهای مطهر این شهدای مدافع حرم برای وداع به معراج شهدای مشهد منتقل شد. همچنین در این آیین معنوی که خانوادههای این شهیدان مدافع حرم نیز حضور داشتند، مداحان اهلبیت(ع) به مرثیهخوانی و ذکر مصائب آلالله پرداختند. به گزارش «وطن امروز»، قرار است پس از برگزاری مراسم وداع و بدرقه در معراج شهدای مشهد، پیکر پاک این شهدا به زادگاههایشان منتقل شود. شهیدان والامقام مدافع حرم رضا حاجیزاده، علی عابدینی، محمد بلباسی، حسن رجاییفر، زکریا شیری، مجید سلمانیان و مهدی نظری از شهدای لشکر عملیاتی ۲۵ کربلا هستند که سال ۹۵ در منطقه خانطومان سوریه به شهادت رسیدند و پس از ۴ سال به کشور عزیزمان بازگشتند. هویت پیکرهای ۸ تن از شهدای مدافع حرم در منطقه خانطومان پس از تطبیق نمونه DNA در مرکز ژنتیک سپاه، شناسایی و تایید شد و پیکر این شهدای حریم دفاع از حرم به کشور بازگشت. سلیمان رستمیان، مدیرکل بنیاد شهید و امور ایثارگران استان البرز روز گذشته در جمع خبرنگاران گفت: پیکر پاک شهید مدافع حرم حجتالاسلام والمسلمین «مجید سلمانیان» صبح پنجشنبه 24 مهرماه از ساعت 9 همزمان با ایام عزاداری رحلت پیامبر اکرم(ص) و شهادت امام حسن مجتبی(ع) با رعایت پروتکلهای بهداشتی به سمت میدان شهدا و از آنجا به سمت مصلای کرج تشییع خواهد شد. مدیرکل بنیاد شهید و امور ایثارگران استان البرز با بیان اینکه در مصلای کرج نماز برای شهید مدافع حرم کرجی اقامه خواهد شد، افزود: مراسم وداع با پیکر وی نیز از ساعت 8 الی 9 صبح همان روز در سپاه امام حسن مجتبی علیهالسلام استان البرز برگزار خواهد شد. رستمیان در ادامه تصریح کرد: پیکر پاک این شهید والامقام پس از تشییع برای خاکسپاری به امامزاده طاهر علیهالسلام منتقل و در گلزار شهدای این مکان مقدس به خاک سپرده خواهد شد. همچنین پیمان جهانگیری، فرماندار شهرستان اندیمشک درباره زمان برگزاری مراسم تشییع پیکر شهید مدافع حرم مهدی نظری اظهار کرد: روز چهارشنبه ساعت 8:30 صبح، پیکر این شهید عزیز از میدان امام به سمت بهشتزهرا اندیمشک تشییع و در قطعه شهدای مدافع حرم به خاک سپرده میشود. وی افزود: با توجه به شیوع ویروس کرونا این آیین با رعایت پروتکلهای بهداشتی و فاصلهگذاری اجتماعی انجام خواهد شد. گفتنی است، شهیدان رضا حاجیزاده، علی عابدینی، محمد بلباسی، محمود رادمهر و حسن رجاییفر از استان مازندران، زکریا شیری از استان قزوین، مجید سلمانیان از استان البرز و مهدی نظری از استان خوزستان، از حماسهسازان مدافع حرم هستند که اردیبهشت ۹۵ در خانطومان سوریه به فیض شهادت نائل شدند.پیکرهای پاک این مدافعان وطن و پاسداران حرم اهلبیت(ع)، اخیرا در جریان تفحص در منطقه خانطومان شناسایی شد و به کشور بازگشت. مدافعان حرم در نبرد علیه داعش، آذر ۹۴ در عملیات «محرم»، شهرک استراتژیک خانطومان سوریه را از دست تروریستها خارج کردند، ۵ ماه بعد در تاریخ هفدهم اردیبهشت ۹۵، جبهه تکفیری با نقض آتشبس و با حمایت لجستیکی و تسلیحاتی سنگین آمریکا و عربستان سعودی این منطقه را بار دیگر تصرف کرد. در همین حال روز گذشته خبر بازگشت پیکر مطهر شهید مدافع حرم محمود رادمهر از شهدای کربلای خانطومان نیز اعلام شد. سرهنگ سیاوش مسلمی، فرمانده سپاه کربلا به همراه سردار رستمیان، فرمانده سابق لشکر عملیاتی ۲۵ کربلا، سردار برسلانی، فرمانده لشکر عملیاتی ۲۵ کربلا و همچنین سرهنگ شریفی، فرمانده سپاه شهرستان ساری شامگاه یکشنبه با حضور در منزل مادر شهید مدافع حرم محمود رادمهر، خبر بازگشت پیکر مطهر این شهید عزیز را اعلام کرد. عقیله ملازاده، مادر شهید مدافع حرم محمود رادمهر پس از شنیدن خبر بازگشت پیکر مطهر فرزند شهیدش سجده شکر به جا آورد و پس از آن با بیان این مطلب که شهدا اهل نقض پیمان نیستند، خاطرنشان کرد: آنچه خدا تبیین میکند، جزء حکمتش است و خدا مصلحت دید شهدا در این زمان بازگردند. ملازاده در ادامه اضافه کرد: وقتی خبر بازگشت پیکر مطهر ۴ شهید مدافع حرم را شنیدم، روبهروی عکس پسر شهیدم ایستادم و به او گفتم احسنت که نخواستی از غلامی حضرت زینب(س) خارج شوی. مادر شهید مدافع حرم رادمهر با اینکه خدا صلاح دید که شهدا بازگردند، تصریح کرد: امیدواریم بازگشت پیکر شهدای مدافع حرم چشم مسؤولان را باز کند و در جامعه باعث تحول شود و انشاءالله قدم شهدا برای استان ما خیر است. همچنین 3 شهید تازه تفحصشده دوران دفاعمقدس صبح روز گذشته پس از ورود به فرودگاه بجنورد طی مراسمی تشییع شدند. در این مراسم پس از برگزاری آیین تشریفات و تشییع محدود در فرودگاه بجنورد، این شهدا به شهرهای خود انتقال داده شدند. شهیدان قربانعلی کبریایی، محمدرضا قویدل و محمدحسین ایمانی نام این ۳ شهید تازه تفحص شده است که به ترتیب برای تشییع و خاکسپاری به شهرهای اسفراین، فاروج و جاجرم منتقل شدند. ارسال به دوستان
رئیس مجلس با هدف بررسی مشکلات و پیگیری مطالبات مردم به سیستانوبلوچستان رفت
تداوم حضور در میدان
گروه سیاسی: رئیس مجلس شورای اسلامی روز گذشته با هدف بازدید و نظارت میدانی بر حوزههای انتخابیه نمایندگان استان سیستان و بلوچستان و بررسی مشکلات این مناطق و پیگیری مطالبات مردم عازم این استان شد و در فرودگاه چابهار مورد استقبال رسمی مقامات استانی قرار گرفت.
به گزارش «وطن امروز»، محمدباقر قالیباف قرار است در این سفر ۳ روزه از شهرستانهای مختلف سیستانوبلوچستان بازدید و با مردم گفتوگوی چهره به چهره داشته باشد. رئیس مجلس شورای اسلامی در بدو ورود به چابهار در جمع خبرنگاران با بیان اینکه حضور در استان سیستانوبلوچستان پیرو نظارتهای میدانی مجلس انجام میشود، گفت: حداقل یک ماه پیش از حضور در هر استان برای نظارت میدانی موضوعات مختلف استان در مجلس با حضور کمیسیونهای مربوط و نیز استاندار، مجمع نمایندگان استان و نیروهای جهادی استان بررسی میشود.
قالیباف افزود: در بررسیهای پیش از سفر گزارشهای دیوان محاسبات و سازمان بازرسی از پروژههای استان نیز مورد توجه قرار میگیرد و در حین سفر هم بررسی میدانی این گزارشها در دستور کار است و در پایان سفر هم یک جمعبندی با حضور بخشهای مختلف خواهیم داشت. رئیس مجلس تاکید کرد: تصمیمهایی که در این نظارتهای میدانی گرفته میشود در پرتال مجلس قرار داده میشود، از جمله تصمیمهای نظارت میدانی گذشته در استان خوزستان در این پرتال قرار گرفته و پیگیریهای بعدی این تصمیمها نیز در تهران ادامه مییابد.
قالیباف افزود: امیدوارم این نظارت میدانی بتواند تحرک بیشتری را به پروژههای نیمهتمام بدهد و بتوانیم به این استان که در ظاهر محرومیت دارد اما در واقع دارای ظرفیتهای بزرگ و مهمی است و در حوزه ترانزیت، شیلات، صنعت، گردشگری و کشاورزی ظرفیتهای خوبی دارد و گنج پنهان است، خدمت بیشتری کنیم.
رئیس مجلس همچنین با اشاره به پروژه شهر جدید فرودگاهی چابهار که چند وقتی است عملیات اجرایی آن متوقف شده، گفت: تا ۲ هفته دیگر درباره این موضوع تصمیمگیری نهایی میشود. قالیباف افزود: همه مصمم هستیم شهرفرودگاهی چابهار راهاندازی شود که در این بندر کنار فرودگاه، راهآهن هم از اولویتهای برنامه دولت و مجلس است.
قالیباف سپس در جمع اهالی منطقه محروم میرآباد در حاشیه بندر چابهار حاضر شد و به مشکلات و درد دل مردم منطقه رسیدگی کرد و قول مساعد برای کمک بنیاد مسکن برای مشارکت در ساخت مسکن در این مناطق داد. همچنین در این بازدید مولوی عبدالواحد، امام جمعه موقت چابهار توضیحاتی را درباره ضرورت احداث فرودگاه در کنارک برای توسعه منطقه به دکتر قالیباف ارائه کرد تا از این طریق این منطقه با توسعه بیشتری همراه شود. وی خطاب به رئیس مجلس گفت: با توجه به طرح توسعه سواحل مکران، اینکه فرودگاه در کنارک که 50 کیلومتر فاصله دارد قرار داشته باشد به درد نمیخورد. این در حالی است که در منطقه آزاد باید فرودگاه وجود داشته باشد. مولوی عبدالواحد افزود: اگر قرار است مثلا 20 هزار گردشگر وارد چابهار شود، آیا این امکانپذیر است که فرودگاه 50 کیلومتر دورتر باشد و از این فاصله به آنها خدماترسانی کنیم؟ اگر یک تاجر بخواهد برای ترانزیت به منطقه آزاد چابهار بیاید آیا میتواند در 50 کیلومتری وارد منطقه شود؟ منطقه آزاد الان هم مرز زمینی دارد و هم مرز دریایی و اینکه این منطقه مرز هوایی داشته باشد خواسته بحق منطقه است. رئیس مجلس نیز پس از این نکات تاکید کرد مجلس این نیازها را از نهادهای مسؤول پیگیری خواهد کرد.
ارسال به دوستان
درباره اظهارات جدید فردوسیپور
مهاجرت از آنتن!
اظهارات تازه عادل فردوسیپور پیرامون مساله مهاجرت، در شبکههای اجتماعی به یک «خودمرکزبینی» تمامعیار تعبیر شـد. به گــزارش «وطن امروز»، عادل فردوسیپور که بتازگی جایزهای با عنوان Alumni Achivement Award2020 را در مراسم آنلاین انجمن فارغالتحصیلان دانشگاه صنعتی شریف دریافت کرده، در صحبتهای کوتاهی تلویحا «مهاجرت» را توصیه کرده است. قابل تأمل اینکه فردوسیپور مساله مهاجرت را به خود پیوند زده و گفته است: «سر کلاسهایم با بچهها این مساله را مطرح میکردم که بمانید و مملکتتان را بسازید. بعد از اسفند 97 که من را به شکل عجیب و غریبی گذاشتند کنار، سر کلاس بچهها گفتند شما که میگفتید بمانید و مملکت را بسازید، شما را بعد از 20 سال کنار گذاشتند، حالا جوابتان چیست؟ و من جوابی نداشتم بدهم».
واکنشهای متفاوتی در شبکههای اجتماعی پیرامون این اظهارنظر مطرح شده است که برخی از آنها قابل تأمل بود. مثلا کاربری به این موضوع اشاره کرده و نوشته بود: «از نگاه فردوسیپور ایران کشور خوبی است تا زمانی که او در تلویزیون آنتن داشته باشد!» و نگاههای مشابهی که به این موضوع از سوی کاربران مطرح شده و عمدتا با انتقاد از رویکرد و مواجهه فردوسیپور به مساله مهاجرت، خودمرکزبینی او را مورد اشاره قرار دادهاند. برخی نیز تشویق به مهاجرت را توجیه رفتارهای احتمالی آینده فردوسیپور تلقی کردهاند. این اظهارنظر تازه او البته به عنوان فشار برای دریافت مجوز برنامه اینترنتی نیز تحلیل شده است.
عادل فردوسیپور طی ماههای پس از کنار گذاشته شدن از برنامه 90 (در حالی که کماکان تهیهکنندگی برنامه فوتبال 120را بر عهده دارد) تلاشهای متفاوتی برای فشار برای بازگشت به آنتن انجام داد. او ابتدا با طرح انتقادهایی از تلویزیون، شبکه 3 و تلاشهای محفلی بر آن بود تا با فشار شبکههای اجتماعی و همراه کردن جریان رسانهای، به شبکه ۳ بازگردد. در ادامه تجربه برنامه اینترنتی او بهرغم پروپاگاندای عجیب و غریب و غیرواقعی درباره تعداد مخاطب هم نتوانست فردوسیپور را در صدر خبرها نگه دارد. او حالا تلویحا مهاجرت را تایید کرده اما طبعا خود او از عاقبت آنان که پیشتر از او مهاجرت کردهاند آگاه است. «خودکشی» شاید تعبیر دقیقی برای مهاجرتکنندگان باشد، چرا که شرایط آنتن و تلویزیونهای خارجی برای کسی مثل فردوسیپور مانند آنچه او از صداوسیما به دست میآورد، نخواهد بود. شاید امروز بیش از هر زمان دیگری فردوسیپور متوجه این ماجرا شده است که اعتبار عمومی او، فارغ از تایید و تشویقهای محفلی، منوط به حضور روی آنتن است. گفتوگوی اخیر او تاکیدی بر این گزاره بود. همه اینها در کنار هم مسالهای را یادآوری میکند و آن اینکه هر مجری با همه توانمندیهایی که دارد خود را نیازمند تلویزیون میداند. پس تلویزیون در مدیریت خود نباید به نحوی عمل کند که مجری یا گزارشگر پس از استفاده از همه امکانات او کمترین ضابطه قانونی را رعایت نکند.
نکته پایانی و مهم اینکه همه آنچه در سال گذشته اتفاق افتاده است، نشان میدهد تلویزیون میتواند نقش مدیریتی خود را بخوبی ایفا کرده و در مقابل انحصارگرایی هر فردی در ساختار خودش بایستد و اجازه ندهد افراد با استفاده از ظرفیتهای سازمانی، رویکردهای جناحی- تبلیغاتی خود را پیگیری کنند.
ارسال به دوستان
بهترین راهکار رهایی از کسری بودجه در سال جاری
حمید کمار: کسری بودجه در نیمقرن اخیر یکی از شاخصترین مصادیق ناترازی در اقتصاد کشور بوده که ریشه شکلگیری بسیاری از مشکلات از جمله تورم است. اتکای دولتها به درآمد حاصل از فروش نفت اما همیشه این مساله را پوشیده نگه داشت تا در نهایت با شکلگیری تحریمهای همهجانبه در سال 89، هزینههای وابستگی دولت به درآمد نفت آشکار شد. در شرایطی که امید میرفت با افت شدید درآمد نفت، دولت ناگزیر به آغاز اصلاحات اساسی در ساختار اقتصاد شود، دولت یازدهم با شعار مذاکره و رفع تحریم، تمام توجهات را به خارج از مرزها منحرف کرد. کنار کشیدن دولت از اصلاح ساختار اقتصاد و گره زدن همه مسائل به رفع تحریمها در نهایت باعث شد پس از بازگشت تحریمها در اردیبهشت 97، دولت گرفتار یکی از شدیدترین مصادیق کسری بودجه پس از انقلاب شود. تخمینهای مختلفی از رقم کسری بودجه سال جاری وجود دارد اما طبق بسیاری از تخمینها رقم 150 هزار میلیارد تومان برای کسری بودجه سال جاری قطعی است. این میزان کسری بودجه در حالی است که فروش اوراق بدهی دولتی به عنوان مهمترین ابزار دولت برای جبران کسری بودجه در حراجهای اخیر با افت شدید مواجه شده است. آمار فروش اوراق نشان میدهد در ۳ مرحله اخیر فروش اوراق بدهی دولتی، کمتر از 2 هزار میلیارد تومان منابع نصیب دولت شده است. این در حالی است که برای جبران کسری بودجه باید حداقل رقمی در حدود 100 هزار میلیارد تومان دیگر اوراق بدهی فروخته شود. این یعنی در هر هفته باید حداقل 5 هزار میلیارد تومان اوراق بدهی فروخته شود. در این شرایط مسؤولان و بویژه دولت باید به فکر سریعترین و البته کمهزینهترین راه برای جبران کسری بودجه باشند. در میان گزینههای موجود، سریعترین و کمهزینهترین راه جبران کسری بودجه، الزام بانکها به تجهیز حداقل 8 درصد مانده کل سپردههای خود به صورت اوراق بدهی دولتی است، البته بانک مرکزی اخیرا در مصوبهای بانکها و موسسات اعتباری را ملزم به نگهداری حداقل 3 درصد از مانده کل سپردههای خود به صورت اوراق بدهی دولتی کرده بود. با این حال بررسیها نشان میدهد این رقم تا پایان سال نمیتواند کمک چندانی به فروش اوراق بدهی دولتی کند. گذشته از این و با توجه به ریسک بالای داراییهای بسیاری از بانکها، افزایش نسبت فوق، اقدامی منطقی است. از همین رو بهتر است مسؤولان دولت، بانکها را ملزم به تجهیز حداقل 8 درصد مانده کل سپردههای خود به صورت اوراق بدهی دولتی کرده تا از این رهگذر ضمن کاهش ریسک دارایی شبکه بانکی، فروش اوراق بدهی دولتی رونق گرفته و خطر استقراض دولت از بانک مرکزی و تشدید تورم رفع شود.
ارسال به دوستان
چهلمین سالروز آغاز دفاع مقدس / 5
جنگ با روش علمی!
محمدعلی صمدی*: «امروز دومین روزی است که من جنگ را با روش علمی اداره میکنم...» این 13 کلمه، نخستین خط از روزنوشت فرمانده کل قوا و رئیسجمهور ایران «ابوالحسن بنیصدر» در روز جمعه، 25 مهر 59 است.
۲ ماه قبل، به تاریخ جمعه 24 مردادماه 59، جلسهای در اتاق جنگ لشکر 81 زرهی در کرمانشاه تشکیل شد. افراد حاضر در این جلسه، علاوه بر رئیسجمهور و نخستوزیر، عبارت بودند از: تیمسار ولیالله فلاحی، تیمسار قاسم ظهیرنژاد، سرهنگ جواد فکوری، سرهنگ هوشنگ عطاریان، سرهنگ علی صیادشیرازی، مرتضی رضایی، رحیم صفوی، محمد بروجردی، احمد متوسلیان، ناصر کاظمی، هدایتالله لطفیان و ابراهیم مالکیان. در این جلسه گزارشهایی از آرایش نیروهای ایرانی و عراقی در مرزها داده میشود. تعدادی از فرماندهان سپاه نیز با ارائه دلایل و شواهدی، هشدارهایی جدی میدهند که رژیم بعث برای تجاوز به کشور قصد و برنامه جدی دارد. از جمله ابراهیم مالکیان، فرمانده عملیات سپاه قصرشیرین طرحی در 23 بند برای تقویت نیرو و تحکیم خطوط خودی ارائه میدهد (که معروف میشود به طرح 23 مادهای). یکی از فرماندهان ارشد ارتش در واکنش به گزارشها و پیشنهادات نیروهای سپاه، جملاتی بیان میکند مبنی بر اینکه چنین سخنانی مایه تضعیف روحیه بوده و عراق ضعیفتر از آن است که دست به چنین کاری بزند. این فرمانده که باسابقهترین نظامی جمع هم به شمار میرود، چند دقیقه بعد، در تعریضی دوباره به اظهارات فرمانده عملیات سپاه قصرشیرین، خطاب به رئیسجمهور، سوالی تاریخی بیان میکند: «کار ارتش به جایی رسیده که از یک استوار نظر بگیرد؟» (کنایه به آقای مالکیان که قبل از تأسیس سپاه قصرشیرین، درجهدار لشکر کرمانشاه بود). ماجرا به همین جا ختم نمیشود. بنیصدر که کمی تحت تاثیر گزارشات نیروهای سپاه قرار گرفته، از همان فرمانده میپرسد: «فلانی! اگر جنگ با عراق شروع شود، شما چه طرحی دارید؟» ایشان جواب میدهد: «چنین چیزی اتفاق نمیافتد». فرمانده وقت کل قوا با این جمله که «خب آمدیم و جنگ شد؟» بر سوال خود اصرار میکند. فرمانده مزبور نیز تاکید میکند: «چنین چیزی محال است». بنیصدر دوباره میپرسد: «خب آمدیم و جنگ شد؟». تیمسار دوباره تکرار میکند: «چنین چیزی محال است». بنیصدر بیشتر پاپی میشود که «حالا فرض کن جنگ شد، چه میخواهی بکنی؟» و آن فرمانده پاسخی جدید ارائه میکند: «یه کاریش میکنیم!!».
این جلسه نمونهای از عملکرد عالیترین مقام اجرایی و نظامی کشور، در برابر تهدیدی است که حداقل از 7-6 ماه قبل به صورت جدی مطرح بود و طی این مدت، دهها تن از مرزنشینان و مرزبانان بر اثر چند صد فقره تعرض زمینی و هوایی عراق، شهید و زخمی شده بودند (به طور میانگین 13-12 شهید در هر ماه).
بنیصدر مدعی است «موقعی که آقای رجایی میخواست نخستوزیر شود، خطر تجاوز عراق [...] در آن ایام، روشن شده بود [...] و با اینکه یاسر عرفات را فرستاده بودم پیش آقای(!) صدام تا دست به این کار نزند [...]. یاسر عرفات رفت به عراق و برگشت و گفت که صدام را مثل طاووس دیده و او میگوید کار ایران را ۴ روزه تمام میکنم». بر اساس خاطرات بنیصدر، این ماجرا، حدود ۳ هفته پس از آن جلسه تاریخی در اتاق جنگ لشکر 81 اتفاق افتاده است.
اینکه چرا فرمانده کل نیروهای مسلح، 25 روز پس از آغاز رسمی جنگ و اشغال هزاران کیلومترمربع از خاک کشور، به فکر «اداره علمی جنگ» افتاد، از سوالاتی است که یافتن پاسخی روشن برای آن دشوار است. ایشان که خود را «بزرگترین اندیشه تاریخ معاصر» معرفی کرده بود، چگونه طی ۷ ماه حاکمیت بر نیروهای مسلح، فکری برای اصلاح آرایش دفاعی کشور در برابر تهدیدات احتمالی نکرد تا تیپهای زرهی دشمن، طی ۶ روز اول جنگ، به 16-15 کیلومتری اهواز نرسند؟ با توجه به اینکه اهواز از مرز، 90 کیلومتر فاصله دارد، روزی 15 کیلومتر پیشروی دشمن در عمق خاک کشور، یعنی تقریبا هیچ عامل بازدارنده جدی در برابر متجاوزان وجود نداشته است. چرا این «مدیریت علمی» درست یک روز پس از شکست قاطع «عملیات پل نادری» (در 23 مهر) به جریان افتاده است؟ عملیاتی که با تصمیم و فرماندهی عالی شخص بنیصدر و بدون اطلاع سایر اعضای «شورای عالی دفاع» انجام شد. اگر بنیصدر حدس میزد «اداره جنگ با روش علمی» طی کمتر از 10 روز، ۲ نتیجه درخشان(!) به بار خواهد آورد (شکست در دومین عملیات کلاسیک و همچنین سقوط خرمشهر)، چنین داعیه گزافی را مطرح نمیکرد. جالب اینجا بود که جناب رئیسجمهور، هیچ گلهای از «روش علمی» خود را برنمیتافت و روز 14 آبان، یعنی 10 روز پس از سقوط خرمشهر و وقتی به گوشش رسید که گروهی از نمایندگان مجلس برای استیضاح او اقداماتی کردهاند، نامهای به حضرت امام نوشته و بیان میدارد: «اگر توطئه نکنند، ما پیروز میشویم و من تعهد میکنم در این جنگ پیروز میشویم، به شرط آنکه ما را به حال خود بگذارند و به شرط اینکه بگذارند کارم را انجام بدهم و با اختیار، کشور را به سوی پیروزی ببرم». در همین روز، امام خمینی به صراحت فرمان میدهند «حصر آبادان باید شکسته شود»؛ فرمانی که رسما بر زمین میماند.
62 روز بعد از این نامهنگاری کودکانه، آخرین دستاورد «جنگ با روش علمی بنیصدر»، در منطقه «هویزه» مانند داغی بر پیشانی تاریخ کشور نشست. پس از این عملیات (16 دی)، ارتش عراق به نتیجه قطعی رسید که نیروهای ایرانی از اجرای یک عملیات دقیق و برنامهریزیشده در سطحی گسترده ناتوان هستند. ۴ روز بعد، عملیات دیگری موسوم به «توکل» با هدف شکستن محاصره آبادان انجام شد اما باز هم نتیجهای حاصل نشد. با این حال، امام خمینی، بیش از 5 ماه دیگر به بنیصدر فرصت دادند تا در رأس نیروهای مسلح، تدبیری برای جنگ بیندیشد اما او تقریبا تمام این زمان را به منازعات سیاسی در پشت جبهه گذراند. حتی وقتی سپاه پس از ۲ ماه شناسایی، در بهمنماه، طرح خود برای شکست حصر آبادان را به شورای عالی دفاع ارائه داد و شورا نیز آن را مصوب کرد، بنیصدر با بهانهای، عملیات را به تعویق انداخت. او که در ثبت حتی یک پیروزی به نام خود در جبهههای نبرد ناکام شده بود، عملا اجازه نمیداد نیروهای مردمی سپاه ایدههای خود را برای جنگ علیه دشمن به بوته امتحان بگذارند. هیچگاه هم معلوم نبود چه کسانی او را در حوزه نظامی محدود کرده یا توطئه میکنند که به تعهدش برای پیروزی در جنگ عمل نمیکند. به این ترتیب، در حالی که 13600 کیلومترمربع از کشور، تحت اشغال ارتش صدام بود، آرامشی دردناک بر جبههها حاکم شد و در عوض شهرها در آتش جنگ سیاسی میان بنیصدر و کسانی که او دشمن خود میپنداشت، فرورفت. بنیصدر و متحدانش (دارودسته رجوی و چند گروهک دیگر) چنین تصور و حتی تبلیغ میکردند که حذف او از فرماندهی کل قوا میسر نیست و ارتش از وی حمایت خواهد کرد. روز 20 خرداد 1360، سرانجام پس از 15 ماه، حضرت امام خمینی با کوتاهترین فرمان حکومتیشان بر این توهم ترحمبرانگیز مهر باطل زدند: «آقای ابوالحسن بنیصدر از فرماندهی نیروهای مسلح برکنار شدهاند». بلافاصله اطلاعیه شماره 530 ارتش با مفاد بیعت مجدد با امام خمینی منتشر شد و کمتر از 24 ساعت بعد، تمام فرماندهان ارتش در جماران با امام خمینی دیدار کردند. از آن روز به بعد، بنیصدر- تا روز فرارش از کشور- از انظار پنهان شد.
100 روز پس از حذف بنیصدر از قاموس سیاسی و نظامی کشور، نخستین عملیات بزرگ و پیروزمند نیروهای مسلح جمهوری اسلامی ایران با نام «ثامنالائمه» به اجرا درآمد و نیرویی معادل 29 گردان از قوای ارتش، سپاه، ژاندارمری و شهربانی توانستند طی ۲ روز، محاصره 349 روزه شهر آبادان را بشکنند. تمام فرماندهان اصلی نبرد «ثامنالائمه» همان افسران و پاسدارانی بودند که 13 ماه قبل، در جلسه 24 مردادماه، در اتاق جنگ لشکر 81 زرهی در کرمانشاه حضور داشتند (جز فرمانده سپاه که تغییر کرده بود).
*تاریخنگار و پژوهشگر دفاعمقدس
ارسال به دوستان
خیالتان راحت باشد آقای ترکان!
محمدحسین مهدویزادگان: اکبر ترکان، مشاور سابق رئیسجمهور و یکی از افراد صاحب نفوذ در دولت، اخیرا به نکات جالبتوجهی درباره هرگونه مذاکره احتمالی در دولت بعدی اشاره کرده است:
«تا زمانی که همه کشور صددرصد به طور کامل دست این طیف (اصولگرایان) نیفتد، نمیگذارند کار کشور جلو برود اما اگر همه چیز را دست خودشان بدهیم، میروند و به اسم حرکت عزتمندانه همه روابط بینالمللی و موافقتها را گرفته و حل میکنند».
به نظر میرسد مرز میان حافظه کوتاهمدت و بلندمدت آقای ترکان و البته برخی دیگر از صاحبنظران و مهرههای فکری - عملیاتی تاثیرگذار در دولتهای یازدهم و دوازدهم با یکدیگر خلط شده است! گویا ایشان فراموش کردهاند دولت متبوع آنها، از مهرماه 92 تا تیرماه 94، اقتصاد داخلی و حتی آب خوردن مردم را معطل «توافق هستهای» با اعضای 1+5 و در راس آنها آمریکا کرده و پس از آن نیز بلافاصله «برجام» را به خطکش و مقیاسی برای تشخیص سره از ناسره تبدیل کرد! در آن زمان، تنها گناه اقشار انقلابی و بصیر این بود که به دولت هشدار میدادند «یک توافق ابطالپذیر» نمیتواند به مبنایی برای تصمیمسازی برای اقتصاد و سیاست خارجی کشور تبدیل شود! فارغ از توهینها و فحاشیهایی که امثال آقای ترکان و همراهان ایشان در دولت و حتی شخص رئیسجمهور نثار منتقدان کردند، اعضای تیم مذاکرهکننده هستهای کشورمان نیز قاطعانه مدعی بودند «سرنوشت توافق هستهای» ارتباطی با اراده و امیال شخصی و سیاسی رئیسجمهور بعدی آمریکا- کسی که پس از اوباما بر سر کار میآمد- ندارد و مستاجر جدید کاخ سفید، هر فردی که باشد و هر اندازه نیز با برجام مخالف باشد، نمیتواند با خروج از این توافق، قطعنامه 2231 شورای امنیت سازمان ملل متحد را زیر پا بگذارد!
بهتر بود آقای ترکان قبل از اینکه با سخنان اخیرشان، اعتبار سیاسی خود را بیش از پیش زیر سوال ببرند، به تقویم نگاهی میانداختند و متوجه میشدند هنوز دولت آقای روحانی بر سر کار است نه دولتی اصولگرا! قطعا آقای ترکان نمیتوانند منکر این حقیقت شوند که متاسفانه افزایش هزینههای «خروج دولت ترامپ از برجام»، معلول «جایابی نادرست و خطرناک برجام» در معادلات اقتصادی- سیاسی کشور بوده است. مگر در دولت قبل، با وجود اینکه تحریمهای چندجانبه شورای امنیت سازمان ملل متحد نیز علیه کشورمان وجود داشت، شاهد دلار 31 هزار تومانی و سکه 16 میلیون تومانی بودیم؟!
نکته دیگر به اصل ادعای آقای ترکان درباره مذاکره با آمریکا بازمیگردد. آقای ترکان بهگونهای سخن میگویند که گویا دستان دولت در مذاکره با آمریکا در دوران ریاستجمهوری آقای روحانی بسته بوده است! بهتر است ایشان خاطرات قدم زدن کری و ظریف در خیابانهای لوزان یا مذاکرات مستقیم و غیرمستقیم هفتگی و بلکه روزانه میان تیم مذاکرهکننده هستهای کشورمان و تیم مذاکرهکننده آمریکایی را در طول برگزاری سلسلهمذاکرات برجام مرور کنند تا متوجه ادعای مضحک خود درباره ناتوانی دولت در مذاکره با آمریکا شوند! مذاکرات دولت متبوع آقای ترکان با دولت آمریکا پس از انعقاد برجام نیز در قالب «جلسات کمیته مشترک توافق هستهای» ادامه داشت. اینکه آقای ترکان بدعهدی مطلق دولت اوباما در عادیسازی روابط بانکی و اعتباری با ایران و فراتر از آن، خروج یکجانبه دولت ترامپ از توافق هستهای با ایران را به نام «نظام» و «اصولگرایان» فاکتور میکنند، در بهترین و خوشبینانهترین حالت ممکن، برگرفته از ضعف حافظه ایشان است!
آقای ترکان مدعی شدهاند در دولت اصولگرای بعدی، به نام «مذاکرات عزتمندانه» شاهد انعقاد توافقاتی در حوزه سیاست خارجی کشورمان خواهیم بود. ایشان میتوانند اطمینان داشته باشند دولت اصولگرا، حتی اگر قرار باشد مذاکرهای با دشمنان صورت دهد، با خیال خام و توهم خطرناک «تبدیل دشمن به دوست» و «اعتماد به تعهدپذیری دشمن» این اقدام را صورت نخواهد داد! بهتر است آقای ترکان و امثال ایشان، متوجه این حقیقت باشند که «مذاکره عزتمندانه» یا «نرمش قهرمانانه»، یک «چارچوب مفهومی» برای توجیه مذاکره با دشمن نیست، بلکه یک «مطالبه ولایی و مردمی» است؛ مطالبهای که دولت آقای روحانی نه تنها آن را محقق نکرد، بلکه با ارسال آدرس خزانه خالی کشور به نظام بینالملل و ربط دادن آب آشامیدنی مردم به برجام، بانی انعقاد توافقی عجولانه و وارد آمدن خسارت محض به کشور شد! ما به آقای ترکان اطمینان میدهیم اگر دولت بعدی، انقلابی و اصولگرا باشد، هرگز کشور را به نقطهای نخواهد رساند که نه سانتریفیوژها بچرخد و نه چرخ زندگی مردم! توصیه ما به ایشان و دیگر مدافعان دوآتشه سیاست خارجی منفعل و زیانده کشور طی سالهای اخیر این است که لااقل در مدت زمان اندک باقیمانده، سکوت کرده و به محاسبه فاصله «وعدههای خود در سال 92» و «واقعیات کشور در آستانه سال 1400» متمرکز شوند!
ارسال به دوستان
|
|
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
|