|
رئیس مجمع نمایندگان استان گیلان هشدار داد
نابودی کشاورزی با برنامههای غلط مسؤولان
رئیس مجمع نمایندگان گیلان گفت سرنوشت کشاورزی گیلان با سیاستهای غلط و با دستهای مدیران دولتی به ورطه نابودی کشیده میشود. ولی داداشی در گفتوگو با تسنیم اظهار داشت: سرنوشت صنعت کشاورزی گیلان در آیندهای نزدیک و نهچندان دور با سیاستهای غلط و با دستهای مدیران دولتی این استان به بهانه اجرای طرحهای اشتباهی نظیر بومگردی به ورطه فراموشی و نابودی کشیده میشود. رئیس مجمع نمایندگان گیلان عنوان کرد: اواخر سال 96 مبلغ 300 میلیارد تومان از معاونت ریاستجمهوری برای اجرای طرحهای اشتغالزایی در گیلان اخذ شد و قرار بر این بود در سال 97 نیز معادل همین مبلغ برای ایجاد فرصتهای شغلی در این استان جذب شود و به صورت تسهیلات در اختیار مردم قرار گیرد. نماینده مردم آستارا در مجلس تصریح کرد: پس از این مرحله برخی آقایان برای هزینهکرد تسهیلات اشتغالزایی روستایی که به گیلان اختصاص داده شده بود طرحهای موسوم به بومگردی را مطرح کرده و مردم و سرمایهگذاران را برای ایجاد طرحهای گردشگری در سطح روستاها ترغیب و تشویق کردند. دبیر کمیسیون اصل 90 مجلس بیان داشت: به اعتقاد بنده جهتدهی این تسهیلات کلان توسط برخی مدیران استان گیلان و تزریق آن به ایجاد طرحهای بومگردی نهتنها سود و فایده چندانی برای استان به همراه ندارد، بلکه آینده و سرنوشت صنعت کشاورزی این استان را به مخاطره میاندازد. وی در تشریح معایب طرحهای بومگردی عنوان کرد: بدهکار کردن مردم و روستاییان گیلان به دولت از طریق اعطای تسهیلات، به حاشیه راندن صنعت کشاورزی استان گیلان، تغییر کاربری گسترده اراضی کشاورزی و از بین بردن فرصتهای اشتغالزایی و توسعه پایدار از جمله این مخاطرات است. داداشی با بیان اینکه گیلان از جمله استانهای استراتژیک کشور است، افزود: گیلان قطب تولید برنج و چای کشور است اما دستهایی پنهان با کمک یکسری مدیران دولتی قصد دارند با اجرای برنامههای نمایشی نظیر طرحهای بومگردی خواسته یا ناخواسته تیشه به ریشه حرفه آبا و اجدادی مردم گیلان بزنند. رئیس مجمع نمایندگان گیلان، توریستی بودن را از ویژگیهای بارز این استان دانست و ابراز داشت: با وجود مواهب طبیعی و پتانسیلهای بسیار بالایی که از این حیث در گیلان وجود دارد اما صنعت کشاورزی و توسعه هر چه بیشتر آن باید در اولویت امور و در رأس برنامههای توسعهای این استان قرار گیرد. نماینده مردم آستارا در مجلس لزوم توجه علمی و آکادمیک به صنعت کشاورزی گیلان را ضروری خواند و گفت: بسیاری از کشورهای دنیا که مانند گیلان از ظرفیتهای عظیم گردشگری برخوردار بودهاند پرداختن به حوزه کشاورزی و توسعه همهجانبه آن را مبنای اصلی پیشرفت خود قرار دادهاند. دبیر کمیسیون اصل 90 مجلس ظرفیتهای گیلان در حوزه کشاورزی را گسترده اعلام کرد و افزود: جای بسی تعجب است وقتی میبینیم مسؤولان کشوری بدون توجه به این ظرفیتها و با همکاری مدیران استانی در گیلان، 70 درصد این تسهیلات را صرفاً به حوزه طرحهای بومگردی اختصاص دادهاند. وی با تأکید بر اینکه کشاورزی گیلان قطعاً از این نوع نگاهها ضربه خواهد خورد، تصریح کرد: بنده همانطور که قبلاً هم گفتهام باز تکرار میکنم این سیاست اشتغالزایی از اساس غلط است و در آیندهای نهچندان دور کسانی که در حوزه بومگردی وامهایی را گرفتهاند فقط خود را بدهکار دولت کردهاند. داداشی با اشاره به اینکه سیاستهای اشتغالزایی غلط از طرف مدیران سیاسی و اقتصادی گیلان در حال دیکته شدن به سرمایهگذاران است، بیان داشت: به اعتقاد بنده رویکرد ایجاد اشتغال در مناطق روستایی از پایه و اساس دچار اشکالات اساسی است و باید در روند آن تغییر ایجاد شود. رئیس مجمع نمایندگان گیلان تقویت حوزه کشاورزی را تثبیتکننده پایههای اشتغال پایدار در استان گیلان اعلام کرد و اظهار داشت: در صورت سوق دادن سرمایهها به بخش کشاورزی علاوه بر تأمین امنیت غذایی، حفظ اراضی ارزشمند، توسعه گردشگری و اشتغال پایدار نیز در استان گیلان رقم خواهد خورد. نماینده مردم آستارا در مجلس از تغییر کاربری اراضی کشاورزی گیلان شدیداً ابراز نگرانی کرد و گفت: بنده از مدتها قبل این تذکرات و هشدارها را دادهام و باز هم تکرار میکنم برخی بهدنبال تغییر کاربری اساسی اراضی کشاورزی در استان و جایگزین کردن آن با طرحهای بومگردی هستند. دبیر کمیسیون اصل 90 مجلس ادامه دارد: در صورت ادامه این برنامهها در آیندهای نهچندان دور از کشاورزی گیلان چیزی باقی نمیماند. ارسال به دوستان
سلبریتیها و استاندارد دوگانه
امید رامز: امیرالمومنین حضرت علی علیهالسلام میفرماید: «جاهل را نمیبینی مگر در حال افراط و تفریط». در این سخن حکیمانه حضرت امیر باید نسبت به 2 مفهوم «عقل و جهل» و «افراط و تفریط» دقیق شد؛ مفهوم کلمه جهل بر خلاف تصور عموم که در مقابل علم یا دانش (Knowledge یا Science) معنا میشود، در مقابل مفهوم «عقل» (Wisdom) است. علامه مجلسی 2 مورد از مراتب مختلف عقل را اینچنین تشریح میکند: ارسال به دوستان
اخبار
ممنوعیت صادرات کیوی ارسال به دوستان
اخبار
بهرهبرداری از دهمین مدرسه «امید آینده» در استان تهران ارسال به دوستان
واقعیت FATF به زبان ساده!
حسن رضایی: کاسب زرنگ، از یک سوراخ 2 بار گزیده نمیشود، بلکه اگر کهنهکارتر باشد، یک بار هم گزیده نمیشود! وقتی پای منافع عمومی در میان باشد اما ظاهر قضیه کمی برعکس میشود. مثلا میتوان سال 82 تا 84 با اروپاییها کلی مذاکره کرد و تعلیق تمام فعالیتهای هستهای یک ملت را پذیرفت و بعد هم که اروپاییها به هیچ عهدشان وفا نکردند دوباره پلمب تاسیسات هستهای را با دست خود باز کرد. در کتاب خاطرات خود هم نوشت: «متأسفانه، در مقابل اگر نگوییم هیچ، ایران مابهازای بسیار اندکی دریافت کرد و بارها اقدامات اعتمادساز خود را افزایش داد و تنها در عوض آن، با قولهای انجام نشده و درخواستهای بیشتر روبهرو شد!» وقتی قرار نباشد از جیب شخصی خرج کرد، باز میتوان در سال 92 ساز دیگری زد و گفت: «مذاکره با آمریکا راحتتر از مذاکره با اروپاست، چرا که اروپاییها به دنبال آقا اجازه از آمریکا هستند. آمریکاییها کدخدای ده هستند، با کدخدا بستن راحتتر است!» ارسال به دوستان
آه محرم!
حسین قدیانی: عوضی که انشاءالله نه اما اعتراف میکنم عوض شدهام! بیخود هم اگر نخواهم شلوغش کنم و فلسفه ببافم، علت آن است که ۲۰ سالگی آدمی با ۳۰ سالگی و ۴۰ سالگی او حتما تفاوت دارد! گاهی متن اینستاگرامی فلان جوان ۲۵ ساله انقلابی که شورش کمی بیش از شعورش است، چنان اذیتم میکند که! ولی بعد که ۲۵ سالگی خودم را یاد میکنم، آرام میشوم! الغرض! به «اقتضای سن» باید احترام بگذاریم! بچه همان به بچگی کند، ولو در مسجد! چند شب پیش تلویزیون، فیلمی از سخنرانیهای جمارانی امام را گذاشته بود که پسزمینه آن صدای حقیقتا روحاللهی، ونگونگ بچهها بود! شوخیجدی گفتم: «خفه هم نمیشوند، بشنویم ببینیم امام دارد چه میگوید!» خانمم جلدی درآمد: «هیس! بگذار ببینم امام دارد چه میگوید!» و همین یعنی «اقتضای جنسیت»! و ضرورت فهم آن! و احترام گذاشتن به آن! خدا جوری زن را آفریده که صدای بچه روی مخش نیست! هر چقدر آن همه ونگونگ باعث شده بود که من تقریبا هیچی از کلام امام نفهمم اما شگفتا! همان ونگونگ بچهها، نهتنها زنم را اذیت نمیکرد، بلکه انگار برایش حکم موسیقی پسزمینه صدای امام را داشت! و لذتبخشتر و شنیدنیتر هم کرده بود صدای امام را برایش! پس چه خوب که گاهی تلاش کنیم دنیا را فقط با چشم خودمان نبینیم! تو داری یواشیواش به سن ۴۰سالگی میرسی؛ گناه نوجوان و جوان پر از شر و شور چیست؟! تو از ونگونگ بچهها در حسینیه جماران، شاکی هستی؛ گناه خانمت چیست که سخن امام را با وجود همین سروصداها، حتی بهتر هم میشنود؟! صدالبته توی مخاطب، حق نداری از این متن، سوءاستفاده کنی و برای هر خبط و خطای خود، مایه از ۲ اقتضای «سن و سال» و «جنسیت» بگذاری! قطعا این را ننوشتم که حضرتعالی، گرای کت و کول امامجماعت مسجد محله را به بچه بازیگوش خود بدهی! این را نوشتم، تنها برای آنکه بدانیم بچه در خانه خدا هم بچه است! برای خود خدا هم بچه است! برای رسول خدا هم بچه هست! برای روح خدا هم بچه است! کمی اگر آشتیتر باشیم با فطرت خودمان، آن تصویر را که بچهها دارند در حضور خود امام، از بالکن حسینیه جماران بالا میروند، قاب میکنیم میگذاریم در طاقچه دلمان! جایی از زنی که تمام اعتبار سیاسیاش را مدیون همان روزهای حضورش در ایام تسخیر لانه جاسوسی است، مصاحبهای میخواندم در مذمت آنچه افراط نامیده بود! خدا شاهد است با حرفهایش میشد این نتیجه طبیعی را گرفت که پس کار دانشجویان در ۱۳ آبان ۵۸ هم تندروی بوده! البته او از آن کار در همان گفتوگو تعریف کرده بود! که کار درستی بوده! و لازم بوده! و چه و چه! یک دعا میکنم؛ دلت بود «آمین» بگو! خدایا! اگر قرار است ما را «پیر» کنی، خیلی هم عالی اما «خرف» نکن! بله! یک وقت هست به سبب گذر عمر، آدمی «عوض» میشود، لیکن یک وقت هست به سبب تغییر ریل، آدمی «عوضی» میشود! روز عاشورا حتی از سر و صورت «حبیب» هم تغییر میبارید! همه موها، سفید! همه محاسن، سپید! کو ظاهر آن پسر مظاهر جوان که عاشق حسین بن علی علیهالسلام شده بود؟! عاشق اما همیشه عاشق میماند! عوض هم بشود، عوضی نمیشود و ریل عوض نمیکند! اگر «عمرسعد» ریل را عوض کرد و رسما عوضی شد، برای آن بود که عاشق نبود! همان که در تاریخ آمده؛ کلی عکس داشت با امام! و کلی هم لابد خاطره! خاطره اما دفع خطر نمیکند! الامان از عکسهای برعکس که نه صدر اسلام به درد خاطرهبازها خورد، نه صدر انقلاب! این را آهسته مینویسم و تو هم آهسته بخوان! «عمرسعد هم راستش عاشق بود اما عاشق گندم ری»! الامان از این «گندم» که هم پدر آدم را درآورد، هم پسر آدم را! روز عاشورا، امام عاشوراییان به شهادت رسید لیکن عمرسعد، هیچ روزی از گندم ری نخورد! و گندم یعنی دنیا! و استعاره از همین دنیا! عجیب تبحر دارد دنیا در عوضی کردن آدمیزاد! عاشقش که بشوی، آنقدر غرقت میکند که هشدار اباعبدالله را نشنوی اما قول عبیدالله را تضمین بخوانی! تیتر یک زنجیرهایها! رنگ لوگوی عوضیها! بردگی مذاکره! تخریب اربعین! توطئه تفرقه! حبیب کدام مظاهری؟! مظاهر ظهر عاشورا یا مظاهر غروب غرب؟! حالا خوب است بگویند خرافه کدام است؛ برنگشتن خون علیاصغر به زمین یا برنگشتن تحریمها با این مدل مذاکره؟! سلمنا! مانع شنیدن صدای معصوم، نه گریه و خنده هیچ طفل معصومی، که لقمه حرام است! و دل خوش کردن زیادی به وعده حرام است! الان چند سال میشود که تا محرم میشود، جماعت حتما باید یک کرمی بریزند! الان ۱۴۰۰ سال میشود که تا محرم میشود، ناگهان یادشان میآید که مشکی، صرفا رنگ ماتم است، نه عشق! باورم هست از لحظه شهادت سیدالشهدا تا الان، هنوز و هر روز دارد تیر میخورد؛ عوضیها میخواهند محرم را عوض کنند! ۱۴ قرن است که میخواهند! آری! ۱۴ قرن است که میخواهند از جوشش ثارالله بکاهند اما نمیتوانند! چقدر توطئه، چقدر نقشه، چقدر نیرنگ و حتی میخواهم بنویسم؛ چقدر رنگ، بلکه کم کنند از تأثیر حماسه حسینی! انسان اما هنوز هم خود را مدیون حسین میخواند! همچنان که اسلام خود را بدهکار محرم و صفر میداند! حس میکنم این هم همان حکایت موسی و فرعون است! و خدایی که اراده کرده بود موسی را عدل در خانه فرعون بزرگ کند! این همه تیر که به محرم میزنند، آیا ما را نسبت به این ماه، عاشقتر نکرده؟! فرعون البته از یکجا به بعد، موسی را شناخت ولی اینها هنوز هم محرم را نشناختهاند! و بگذار نشناسند! وقتی در کاخ رنگرنگ دشمنیها، محرم ارباب ما مدام دارد بزرگ و بزرگتر میشود، بگذار هیچوقت نشناسند این ماه را! از بس عاشورای محرم را زدند که اینک سالیانی است اربعین را هم بزرگ کردهاند! خدا اگر بخواهد و اگر اراده کند، حتی از رهاندن تیر سهشعبه حرمله هم قادر است کوچکی را به بزرگی برساند! صدالبته آن لحظه، حرمله مشغول دشمنی بود اما هنر اعظم پروردگار ما آنجاست که دشمن را و دشمنی دشمن را استخدام هدف خود میکند! در عقل آدمیزاد، بدترین و خطرناکترین و کشندهترین جا برای زنده ماندن و بزرگ شدن موسی، کاخ فرعون است لیکن نظرت چیست خداوند منان، کلیمالله را عدل در کاخ فرعون، پرورش دهد؟! و مگر با چه کم کرد شر نمرود پادشاه را از زمین، جز با پشهای؟! پادشاه به آن عظمت و پشه به این حقارت! گاهی که وبگردی میکنم، به کاخی از دروغ میرسم! دروغ پشت دروغ و همه هم با این هدف که ایرانی از عراقی بدش بیاید و عراقی از ایرانی و در نتیجه تخریب و اگر نه، تخفیف اربعین! از بس در اینباره دشمنی کردند که رگ غیرت شیعه بجنبد! و فیالمثل مردم بصره که متوجه قصه شدند، خودشان فتنه را جمع کنند! یا آن جوانان عراقی که در بیت رهبری، حماسهساز وحدت شدند! یا تمام آن عربهایی که بعد از حادثه تروریستی اخیر، ذیل عکس شهدای آن واقعه، شمع همدردی روشن کردند با ما! گمانم آن اکاذیب، اتفاقا تحریک کرد همسایگان ما را در منطقه مقاومت که بیشتر ملتفت وحدت باشند! و همه اینها نشان میدهد که برای خدا، کاخ دروغ، هرگز بزرگتر از کاخ فرعون نیست! اینجا کسی که خیر سرش ایرانی است، اهانت کند به پرچم مقدس کشورش اما در عراق، ببینی که جوانان عراقی به احترام پرچم ایران و سرود ایران و شهدای ایران، از جا بلند شوند! اینجا تیتر بزنند: «سرتیپ حسین همدانی در سوریه کشته شد» و آنجا باشند جوانانی که با تیشرتی مزین به عکس حاجقاسم، تیپ بزنند! مرزهای این نقشه جغرافیا را، عمدتا دشمنان کشیدهاند! نقش دیگری باید زد! جور دیگری باید دید! محرم فقط یک ماه نیست! نیک اگر بنگری «نقشه راه» است! منطقهای که سالهاست هیچ خبری از پترائوس در آن نیست ارسال به دوستان
|
|
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
|