|
حدود نیمی از مدرسههای استان نیاز به مقاومسازی دارند
مدارس فرسوده خراسان جنوبی منتظر بودجه
مدیرکل نوسازی، توسعه و تجهیز مدارس خراسان جنوبی گفت ۱۷ درصد مدارس خراسان جنوبی نیازمند تخریب و ۴۹ درصد نیازمند مقاومسازی است. بسیاری از کودکان و نوجوانان خراسانجنوبی در کلاسهایی با تعداد دانشآموز متناسب با اندازه فضای آموزشی و استاندارد تحصیل میکنند اما برای برخی دیگر از دانشآموزان شرایط اینگونه نیست و آنان در کلاسهایی شلوغ و قدیمی که نیاز به تخریب دارد، مشق علم میکنند. بسیاری از دانشآموزان مناطق خراسانجنوبی بویژه در حاشیه شهرها و شهرکهای اقماری و نقاطی که مسکنمهر در آنجا ساخته شده است با مشکل کمبود کلاس درس روبهرو هستند و بهرغم تلاشهای خیرین و نهادهای مرتبط این مشکل رفع نشده است. این مساله زمانی جدیتر شد که وقتی ۲۹ خردادماه سال جاری استاندار خراسانجنوبی در دومین جلسه شورای آموزشوپرورش استان خبر کمبود ۳۵۰ کلاس درس را فقط در شهرستان بیرجند شنید با تعجب این نکته را مطرح کرد که این امر نشان میدهد مدیران گذشته و حال در حوزه آموزشوپرورش پیگیری مناسب نداشتهاند و باید از سالیان گذشته پیشبینی جمعیت دانشآموزی انجام میشد. محمدمهدی مروجالشریعه، استاندار خراسانجنوبی در همین جلسه وقتی از او خواسته شد پای برگه مجوز تحصیل دانشآموزان استان در مدارس فرسوده و قدیمی در سال تحصیلی جاری را امضا کند، از این امر امتناع کرد. او در این باره گفت: به هیچوجه نباید از مدارس فرسوده و غیراستاندارد برای تحصیل دانشآموزان که امانت خانوادهها هستند استفاده کرد و تحت هیچ شرایطی مصوبهای را مرتبط با بلااشکال بودن تحصیل دانشآموزان در اینگونه مدارس امضا نخواهم کرد. محمدرضا بیکی، مدیرکل نوسازی، توسعه و تجهیز مدارس خراسانجنوبی هم درباره وضعیت مدارس استان در گفتوگو با مهر گفت: ۱۷ درصد مدارس خراسانجنوبی شامل ۳۲۹ فضای آموزشی نیازمند تخریب و ساخت مجدد هستند. وی اظهار کرد: همچنین ۴۹ درصد مدارس استان شامل ۹۳۸ فضای آموزشی، نیازمند مقاومسازی و بهسازی بوده و تنها ۳۷ درصد مدارس خراسان جنوبی مستحکم هستند و نه نیازی به تخریب و نه مقاومسازی دارند. مدیرکل نوسازی، توسعه و تجهیز مدارس خراسان جنوبی بیان کرد: برای سال تحصیلی جاری تعداد ۱۴۵ کلاس درس ساخته شده است که از این تعداد کلاس درس ساخته شده ۱۰۰ کلاس درس مشارکتی بوده است. بیکی ادامه داد: اعتبار این تعداد کلاس حدود 5/11 میلیارد تومان بوده است که ۵۵ درصد کل اعتبار ما را شامل میشود. وی افزود: البته بیشتر کمبودها و کسری کلاس مربوط به مناطقی است که در آن مسکنمهر ساخته شده است و از این جهت برای کمبود فضای آموزشی و کلاس درس در این مناطق و محلات برنامهریزی جدی انجام شده است. مدیرکل نوسازی، توسعه و تجهیز مدارس خراسانجنوبی گفت: در استان خراسانجنوبی تعداد ۲۶ هزار و ۱۶۳ مسکنمهر ساخته شده است که میزان فضای آموزشی ساخته شده باید متناسب با این حجم از واحد مسکونی باشد. برای ساخت تعداد ۳۶۶ کلاس درس باقیمانده در محدوده مسکنمهر خراسان جنوبی حدود ۹۷۸ میلیارد و ۱۰۰ میلیون تومان اعتبار نیاز است. مدیرکل نوسازی، توسعه و تجهیز مدارس خراسان جنوبی گفت: برای ساخت تعداد ۳۶۶ کلاس درس باقیمانده در محدوده مسکنمهر خراسان جنوبی حدود ۹۷۸ میلیارد و ۱۰۰ میلیون تومان اعتبار نیاز است. بیکی ادامه داد: نکته مهم دیگر با توجه به شروع فصل سرما در مدارس، سیستم گرمایشی است که در این زمینه نیز تدابیری جدی اندیشیده شده است. وی افزود: در حال حاضر در خراسان جنوبی ۷۵ درصد مدارس مجهز به سیستم گرمایشی حرارت مرکزی هستند که این دسته از مدارس استان برای فصل زمستان و تأمین گرمای فضای آموزشی مشکلی نخواهند داشت. مدیرکل نوسازی، توسعه و تجهیز مدارس خراسان جنوبی گفت: ۲۵ درصد مدارس خراسان جنوبی نیز فاقد سیستم حرارت مرکزی هستند که بیشتر آنان مدارس و فضاهای آموزشی یک کلاسه و کانکسی استان است. بیکی یادآور شد: البته همه مدارسی که مجهز به سیستم گرمایشی حرارت مرکزی هستند از سیستم گرمایشی استاندارد نفتی یا بخاری تابشی استفاده میکنند. بر اساس نظر روانشناسان و کارشناسان علوم تربیتی، محیط آموزشی نقش مهمی در شوق دانشآموز برای رفتن به مدرسه دارد و در این راستا میتوان گفت مدارس قدیمی و بدون استاندارد لازم نمیتواند انگیزه کافی به دانشآموز برای رفتن به مدرسه بدهد. از طرف دیگر با توجه به زلزلهخیز بودن مناطقی از خراسانجنوبی، تحصیل در مدارس فاقد ایمنی که براساس نظر کارشناسان نیازمند تخریب و بازسازی مجدد است، میتواند عواقب دلخراش و غیرقابل جبرانی داشته باشد. ارسال به دوستان
صادرات نیازمند مدیریت و برنامهریزی صحیح است
رئیس هیات مدیره گروه صنعتی و پژوهشی زر با حضور در برنامه گفتوگوی ویژه خبری با موضوع بایدها و نبایدهای صادرات که از شبکه 2 سیما پخش شد، اظهار کرد: ما نسبت به دورههای گذشته ۱۴ درصد افزایش صادرات داشتهایم که حدود ۲ تا ۳ هزار میلیارد محاسبه میشود و رشد انفجاری ارز انتظارها را بالا برد و تصور میشد باید رشد صادرات بیش از این ارقام باشد. مرتضی سلطانی گفت: صادرات یک قصه دو- سه روزه نیست، بلکه نیازمند مهندسی و برنامهریزی دقیقی است، چرا که اگر ما بخواهیم در بازارهای دنیا سهمی داشته باشیم نباید به شانس تکیه کنیم بلکه باید مدیریت صحیح داشته باشیم. رئیس هیاتمدیره گروه صنعتی و پژوهشی زر بیان کرد: در کشور ما هنوز ادبیات صادرات بدرستی تعریف نشده و فرامرزی نیست و اکنون باید تلاش کنیم در برابر رقبای خود سهمگیری کنیم البته نمیتوان انتظار داشت این اتفاق یکشبه به وقوع بپیوندد و ما باید یکبار برای همیشه دقت کنیم دنیا برای موفقیت در امر صادرات چه میکند. سلطانی بیان کرد: کشورهای دیگر برای موفقیت در امر صادرات معجزه نمیکنند و به نظر میرسد ما هنوز نتوانستهایم تواناییهای خود را در این زمینه شناسایی کنیم، در حالی که کریدورهای قوی در منطقه داریم. وی افزود: ۴۰۰ میلیون نفر در اطراف ایران نیازمند محصولات تولیدی ما هستند و به نظر میرسد یکی از مشکلات اشتغال ما این است که در دو نقطه شغلی تجمع ایجاد کردهایم، در صورتی که اشتغال باید به صورت موردی باشد. رئیس هیات مدیره گروه صنعتی و پژوهشی زر گفت: فرصتهای بسیاری برای صنایع تبدیلی داریم اما از دانش آن استفاده نمیکنیم. وی افزود: همانگونه که مقام معظم رهبری اعلام فرمودند حرف بخش خصوصی را باید بدرستی شنید، دولتیها باید حرف بخش خصوصی را بهتر بشنوند و اینکه بخش خصوصی پشت در دولتی منتظر بماند اصلا صحیح نیست. ارسال به دوستان
بندرلنگه میزبان هیأت سرمایهگذاری اتریشی
یک هیأت سرمایهگذاری از کشور اتریش در جریان سفر خود به بندرلنگه، ضمن بازدید از بخشهای مختلف این بندر با فعالیتهای جاری، توانمندیها و ظرفیتهای عملیاتی و سرمایهگذاری آن آشنا شدند. قاسم عسکرینسب، مدیر اداره بنادر و دریانوردی بندر لنگه ضمن اعلام این خبر با اشاره به فراهم شدن شرایط مناسب به منظور رونق تجارت دریایی در غرب هرمزگان گفت: این بندر هماکنون به کانونی پررونق برای فعالیت تاجران و سرمایهگذاران داخلی و خارجی تبدیل شده است. وی افزود: بهرهگیری این بندر از کارشناسان و نیروهای جوان، متخصص و کارآمد و تعامل بسیار خوب با ارگانهای همکار، موجب شده با استفاده حداکثری از امکانات، تجهیزات، تاسیسات، اراضی و امکانات بندری، انبارها و تمام زیربناها، زیرساختها و روساختهای موجود، نیازهای مشتریان و ذینفعان بندری مرتفع شود. عسکرینسب با بیان اینکه بندرلنگه بستری مناسب را برای تجارت دریایی در غرب هرمزگان فراهم کرده است، تصریح کرد: شرکتهای فعال در این زمینه بخوبی میدانند که فعالیتهای تجاری در سالهای اخیر بویژه در بخش ترانزیت خودرو در این بندر برای آنان یک فرصت طلایی محسوب میشود. مدیر اداره بنادر و دریانوردی لنگه ضمن اشاره به عملکرد سالانه بیش از یک و نیم میلیون تن کالا در این بندر، معتقد است ضرورت تعریف و تبیین راهبردهای تجاری و ترانزیتی با قابلیت تاثیرپذیری از شرایط بومی برای رسیدن به اهداف تعیین شده، سیاست کاری این بندر برای دستیابی به ظرفیت به وجود آمده از انجام طرحهای توسعه دریایی و بندری بوده است و امروز توانایی عملکرد تخلیه و بارگیری کالا را تا مرز 5/4 میلیون تن محقق کرده است. عسکرینسب با تشریح اقدامات برجسته این بندر در راستای ارائه خدمات مطلوب در بندرلنگه برای تجار و صاحبان کالا گفت: آمادهایم با مشتریان بندر بویژه شرکتهای فعال در زمینه تجارت دریایی و همچنین خطوط مسافری و کشتیرانی ، نشستهای تخصصی داشته باشیم و با هماندیشی با ارگانهای ذیربط بیش از پیش برای گشایش راهکارهای اقتصادی و تجاری، همچنین کاهش هزینه و زمان مشتریان جهت انجام فرآیندهای گمرکی و بندری اقدام کنیم. ارسال به دوستان
اخبار
اجرای دومین کلینیک صنعت سیار استان مرکزی در سال جاری ارسال به دوستان
«حسین» نام تمام شهیدان است
حسین قدیانی: سال ۳۷ چو دیروزی ۸ مهر در اهواز به دنیا آمد و به شهادت شهادتش در ۱۶ دی ۵۹ فقط ۲۲ سال در این سیاره رنج، زندگی کرد! کدامتان فهمیدید سخن بر سر چه شهیدی است؟! بعضیهایتان لابد راهنمایی بیشتری میخواهید! سال ۵۶ در رشته تاریخ دانشگاه فردوسی مشهد قبول شد! باز هم راهنمایی کنم؟! در مشهدالرضا خیلی زود شاگرد جلسات حضرت آقا و شهید هاشمینژاد شد! راهنمایی واضحتر؟! کربلای هویزه و نبرد تن و تانک! گمانم معما حل شد! آری! قهرمان قصه امروز ما شهید سیدحسین علمالهدی است! و این دومین متن حقیر برای این فرمانده آسمانی! اولی را ۱۶ دی ۸۲ در «کیهان» نوشتم با تیتر «پارههای تن وطن» و با امضای «علیاکبر بهشتی»! قلت سعادت را ببین که بعد از این همه سال روزنامهنگاری، این تازه دومین متن این قلم برای علمدار سپاه هویزه است! همین را هم البته مدیون جوانی هستم که شاید حدود ۱۵ سال، از راقم این سطور کوچکتر باشد! جوانی که چند شب پیش، بعد از فلان متن شهدایی، آمد دایرکتم و ضمن یادآوری مناسبت ۸ مهر، از حقیر خواست متنی برای شهید علمالهدی بنویسم! زیاد از معایب مجازستان نوشتهام لیکن این هم از محاسنش! جوانی از نسل بعد تو، یعنی از چند نسل بعد از علمالهدای شهید، حتی روز ولادت سیدحسین را هم به یاد داشته باشد و از من روزنامهنگار بخواهد که این روز را فراموش نکنم! شگفتا! واقعا شگفتا از جوشش خون شهدا! بگذار صادقانه اعترافی بکنم؛ گاهی که در متنهایی از این دست، کامنتی نامفهوم از نسل نو میبینم، با خود زمزمه میکنم: «دیوار قحط بود برای یادگاری! ما را باش که میخواهیم شهدا را به چه پرت از مرحلههایی بشناسانیم!» اما خداوند، چنان با یک پیام، آن هم در محیط علیالظاهر آلوده اینستاگرام، متنبهت میکند که دیگر حرف بیخود نزنی! و به نسلهای بعدی، فخر بیخود نفروشی! بله! منِ جوان حدودا ۴۰ ساله، فقط روز شهادت شهید سیدحسین علمالهدی را بلد بودم و حالا بگو چند صفحهای هم از این ستاره نامآشنا میدانستم که حالا حاصلش؟! بعد از قریب ۲۰ سال روزنامهنگاری، فقط یک متن درباره این شهید! الباقی همکاران هم کم و بیش مثل ما! لیکن مگر آشنا کردن نسلهای بعد با شهدا، لنگ قلم امثال من است؟! و مگر شهدا مردهاند و خودشان هنر ندارند که بخواهند منت ۴ تا مثل من را بکشند؟! و اینگونه است که جوانی حدودا ۲۰ ساله، به توی حدودا ۴۰ ساله، متذکر روز تولد شهید علمالهدی میشود! و نه فقط این! ۴ تا کتاب هم به تو معرفی میکند که حضرتت از ۲ تای آنها پاک بیخبر بود! و این، از یکسو یعنی پیشروی خواننده نسبت به نویسنده! از یکسو یعنی پیشروی نسل بعد نسبت به نسل قبل! از یکسو یعنی هشدار این مهم که مبادا توهم بزنی در سفره شهدا، باری جابهجا کردهای و کاری کردهای! آری! از سویی باید به خودت تسلیت بگویی، آنجا که خدا یادت میآورد؛ هم شهید علمالهدی هنگام شهادت ۲۲ ساله بود و هم مخاطبت هنگام آن پیام! و از سویی باید به انقلاب اسلامی و جمهوری اسلامی تبریک بگویی بابت آن شهید و این مخاطب! بله خب! ظاهرش یک پیام است لیکن در باطن، حاوی این نکته است که اگر دیر بجنبی، عقب میمانی از کاروان! و میبینی که جوان بعد از تو دنیا آمده، علمالهدای دشت هویزه را بیشتر از تو میشناسد! و بهتر از تو میشناسد! و این همه یادآور همان شهید سرجدا که بیش از ۱۰ سال بعد از تو دنیا آمد اما احمد کاظمی را بیشتر و بهتر از تو میشناخت! پرسشی طرح کنم؛ کل روزنامهها روی هم، چند صفحه برای شهید احمد کاظمی نوشتهاند؟! از ۱۰ صفحه بیشتر است؟! از ۲۰ صفحه بیشتر است؟! تلویزیون چی؟! چند تا مستند ساخته؟! چند تا فیلم؟! در حوزه نشر، چند کتاب؟! حقا که جا دارد در برابر جایگاه رفیع شهدا سر خم کنیم و مطمئنتر شویم از حیات طیبهشان! نه! شعار نبود مطلع انشاهایی که ایام مدرسه مینوشتیم! واقعیت داشت! حقیقت داشت! از خون شهید احمد کاظمی، این خداوند بود که پاسداری کرد! و این خداوند بود که به محسن حججی، احمد کاظمی را شناساند! تقریبا هیچ چیز هم که از شهید والامقام سیدحسین علمالهدی ننویسی، ناگهان میبینی ۶۰ سال بعد از ولادتش، نسلی پیدا میشود که حتی در مجازستان هم او را میخواند! و نوشتن از او را میخواهد! پس حالا وقت آن است که با یقینی مضاعف بنویسی: «به نام الله؛ پاسدار حرمت خون شهیدان»! آری! به نام «الله» پاسدار حرمت خون شهید سیدحسین علمالهدی، این فرزند حقیقتا نخبه وطن که در ۶ سالگی، قرآن را آموخت و در ۱۱ سالگی، مربی کتابالله شد! من البته مرتب «علامت تعجب» میگذارم ولی شما تعجب نکنید! وقتی قرار است با فقط ۲۲ سال، به چنان درجهای از ایمان برسی که در کربلای هویزه، هیچ ترسی از نبرد تن و تانک نداشته باشی و شهادت را شیرینتر از عسل بدانی، باید هم مدارج ترقی را و رتبههای تعالی را و دروس مبارزه را زود به زود طی کنی! باور کنید اگر نمیدانستیم شهید علمالهدی در ۲۲ سالگی از باده شهادت نوشید، وصفالحال او، ما را به این خطا میانداخت که گویی داریم از یک شهید اقلا ۴۰ ساله حرف میزنیم! در ادامه و برای صحت ادعایم، اشاره کنم به برشهایی از زندگی این شهید! سال ۵۰ و حضور در انجمن اسلامی دبیرستان که خودش مؤسس آن بود! سال ۵۱ و ورود میدانی به مبارزه! سال ۵۳ و نقش ویژه در راهپیمایی روز عاشورا علیه رژیم پهلوی که منجر به نخستین دستگیری او توسط ساواک میشود و کلی هم شکنجه میشود! او اما از فرصت زندان بهره میگیرد تا به سایر زندانیان، هم قرآن بیاموزد و هم نهجالبلاغه! توضیح اینکه این زمان، تنها ۱۶ سال داشت شهید علمالهدی! حالا صبر کنید! جاهای زیادی از این متن است که حس میکنی باید دودستی بزنی بر سرت! سال ۵۶ و قبولی در دانشگاه مشهد! همان سال، تلمذ پای منبر سراسر درس روحانیون نامآشنای مشهدالرضا بهخصوص حضرت آقا و شهید هاشمینژاد! باز همان سال، رفتن به طبس، جهت کمک به زلزلهزدگان و صدالبته استفاده از این فرصت برای آگاهی سیاسی دادن به مردم آن خطه! مجددا همان سال، تشکیل گروه مبارزاتی «موحدین» در اهواز! توضیح اینکه سال ۵۶ فقط ۱۹ سال داشت شهید علمالهدی! و از یاد نبر که ۳ سال پس از این سال، به شهادت میرسد! در همین سن ۱۹ سالگی و از همان شهر مشهد، نامهای به خواهرش مینویسد درباره «علامه اقبال لاهوری» و شرح «اسرار خودی»! بخش انتهایی این نامه را که آمیخته با اشعار اقبال است، برایتان میآورم: «خدایا! زمانی تو را جستوجو میکردم، خود را دیدم! اکنون به خود مینگرم، تو را درمییابم! بیرون از ورطه بود و عدم شو، فزونتر زین جهان کیف و کم شو؛ خودی تعمیر کن در پیکر خویش، چو ابراهیم معمار حرم شو»! همانگونه که رسالت ابراهیم، ساختن خانه خدا و پایهگذاری توحید بود، تو رسالت داری که خود را بر اساس وحدت بیافرینی تا بتوانی یک انسان موحد باشی! ناموس ازل را تو امینی تو امینی، دارای جهان را تو یساری تو یمینی؛ ای بنده خاکی تو زمانی تو زمینی، صهبای یقین درکش و از دیر گمان خیز؛ ای غنچه خوابیده چو نرگس نگران خیز، کاشانه ما رفته به تاراج غمان خیز؛ از ناله مرغ چمن از بانگ اذان خیز، از گرمی هنگامه آتشنفسان خیز؛ از خواب گران خواب گران خواب گران خیز؛ از خواب گران خیز»! آری! توحید مطلق و ایمان مطلق میخواهد نهراسیدن از جنگ با تانک با دست خالی! که خدا پر میکند دست خالی تو را! ۱۹ سالگی باید همچین دغدغههای بلندی داشته باشی تا در ۲۲ سالگی به شهادت برسی! از ۸ مهر ۳۷ نه ۶۰ سال که ۶۰۰ سال هم بگذرد، باز نام شهید علمالهدی زنده است! شهیدی که بر پایههای محکم قرآن و نهجالبلاغه، هم زندگی کرد و هم مبارزه آموخت و هم دانشجو شد و هم لباس رزم پوشید و هم به شهادت رسید! طرفه حکایت اینجاست؛ از بس شهید سیدحسین علمالهدی مأنوس با کلامالله بود که آنچه باعث کشف پیکرش چند سال پس از شهادتش شد، قرآن آشنایی بود که همیشه همراه خود داشت! امضاهایی داشت این قرآن، منجمله امضای امام و حضرت آقا! همان قرآنی که در سنین کودکی، آیه به آیه وارد سینه خود کرده بود و عاشقانه آموخته بود و در سنین جوانی بلکه نوجوانی و تا آخر عمرش تدریس کرده بود، نه عجب که اصحاب تفحص، روی سینهاش دیدند! شرح تیتروار زندگی فرمانده سپاه هویزه را تا سال 56 گفتم. از بهار ۵۷ تا ۱۶ دی ۵۹ اما از ۳ سال هم کمتر است لیکن وقتی شرح کار و کارنامه شهید علمالهدی را در این کمتر از ۳ سال میخوانی، توهم میزنی نکند ۳۰ سال بوده! ۱۶ دی ۵۹ که شهادتش بود! ۱۰ روز قبل از شهادت اما در میدان جنگ رسانهای و نبرد تبلیغاتی، یک کار تمیز فرهنگی میکند و به همراه جمعی از عشایر عرب منطقه دشت آزادگان، خدمت امام میرود! ایامی بود که بوقهای استکباری، مرتب بر طبل تفرق قومیتها میکوبیدند و لاجرم، جوان بصیری چون شهید علمالهدی بهموازات عرصه «جنگ سخت» باید مراقب عرصه «جنگ نرم» نیز میبود! پس توهم نزنیم زمان ۸ سال جنگ تحمیلی، خبری از جنگ نرم نبود! آری! فتنه دی همیشه بوده، حتی زمان جنگ! از ۵ دی ۵۹ اما کمی عقبتر برویم! زمانی که سیدحسین، فرمانده نیروهای داوطلب مردمی میشود و در شورای جنگ، شرکت میکند! و کمی بعد که فرمانده سپاه هویزه میشود! باز هم برویم عقبتر تا به مقطع آغاز جنگ برسیم و تشکیل شورای مقاومت، توسط شهید علمالهدی در مساجد اهواز! قبلترش، سخنرانی سیدحسین با موضوع جهاد در قرآن و نهجالبلاغه که در رادیو پخش زنده میشود! با سنی کمتر از ۲۲ سال! برسیم به ماه رمضان سال ۵۹ و کلاسهای قرآن و نهجالبلاغه و تاریخ اسلام شهید علمالهدی در سپاه خوزستان، جهاد سازندگی خوزستان، تربیت معلم خوزستان و مساجد سراسر استان! کمی قبلترش، افشای ماهیت ضد انقلابی و ضد ملی استاندار وقت خوزستان که کاندیدای ریاستجمهوری هم شده بود! ارسال به دوستان
مُسکّن خوب است اما جراحی را آغاز کنید
سیدیاسر جبرائیلی: قریب به 6 ماه پس از توقف تزریق ارز به صرافیها، با تصمیم شورای عالی هماهنگی سران قوا، بانک مرکزی اجازه یافت مجددا بتواند با تزریق ارز در بازار، التهابات چندماه اخیر را کنترل کند. این سیاست، ادامه مسیری است که در دهههای گذشته نیز طی شده تا برای مدتی به عنوان یک مُسکن، تا حدی التهابات ارزی را فروبنشاند اما مساله این است که اگر مجددا به هر دلیلی تزریق ارز دولتی به بازار متوقف یا کند شود، مجددا بازار ارز دچار تلاطم خواهد شد، لذا آنچه باید اتفاق افتد این است که از فرصت اثر تسکینی این مداخله برای یک جراحی و بازنگری جدی در شیوه مدیریت منابع و بازار ارز استفاده شود. ارسال به دوستان
به شما دلگرمیم امیر...
میکائیل دیانی: از کودکی وقتی میخواستند برای ما حرفی را دیکته کنند، میگفتند «ارتش چرا ندارد!» ما ارتش و نیروهای نظامی را اینگونه شناختیم؛ انسانهای سفت و سخت و مقرراتی! انسانهایی که روی لبشان لبخند نمیبینی و همیشه شق و رق و محکمند! ارتش البته همه این مظاهر نظم بود اما امیر تو به ما نشان دادی ارتش نماد لطف و مهربانی و متانت نیز هست! متانت و مردمداریای که وقتی بعدها اخبار و رفتار شما را دنبال میکردم، همیشه در منشتان در مواجهه با مردم نیز میدیدم! مردمدار، خوشبیان، خندهرو و امیدوار... ارسال به دوستان
|
|
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
|