|
ارسال به دوستان
پرونده «وطن امروز» برای سریال ضداستعماری «گیلهوا»
عشق سالهای قحطی
پخش سریالهای تاریخی به دلیل سختیهای تولید، فرآیند طولانیمدت ضبط و رسیدن آن به پخش و همچنین هزینههای بالای تولید این قبیل آثار، چندی است در تلویزیون کمتر مورد توجه قرار میگیرد. مجموعه تلویزیونی «گیلهوا» که پس از چندبار جابهجایی همزمان با هفته استکبارستیزی روی آنتن شبکه سوم سیما رفته، یکی از تازهترین تولیدات تاریخی تلویزیون است. به همین بهانه در پروندهای به بررسی ابعاد فنی و تاریخی این مجموعه در گفتوگو با کارگردان آن و یک کارشناس تاریخ پرداختیم. این پرونده با نگاهی بر برخی وجوه فنی و محتوایی این سریال به پایان میرسد.
گفتوگوی «وطن امروز» با اردلان عاشوری، کارگردان سریال «گیلهوا»
کتابِ تاریخ امروز، سینماست
احسان سالمی: «گیلهوا» اولین ساخته داستانی اردلان عاشوری است. مینیسریالی ضداستعماری که بالاخره پس از مدتها تغییر زمان پخش، در جدول پخش شبکه سوم سیما قرار گرفت و این شبها از این شبکه روی آنتن میرود. قصه این سریال به قیام میرزا کوچکخانجنگلی گره خورده و روایتگر بخشی از اتفاقات تاریخ معاصر کشورمان است. در ادامه گفتوگوی «وطن امروز» با کارگردان جوان این مجموعه را میخوانید.
***
«گیلهوا» اولین اثر داستانی اردلان عاشوری است؛ چه شد که شما به این نتیجه رسیدید برای کار اول سراغ این سوژه تاریخی بروید؟
من سال 1390 کتابی به نام «قحطی بزرگ» اثر آقای محمدقلی مجد را خواندم که در آن تصویری بشدت هولناک از قحطی بزرگ که عامل اصلی آن انگلیسها بودند، ارائه شده بود؛ تصویری که بشدت تکاندهنده بود و من همان موقع تصمیم گرفتم کاری در این زمینه انجام بدهم و تقریبا بعد از مدت اندکی نگارش سریال «گیلهوا» را شروع کردم و حدود 3 سال مرحله تحقیقات و نگارش این پروژه طول کشید و بعد از آن هم وارد مرحله تولید آن شدیم. در واقع آن کتاب و سوژه مهم و کمتر پرداخته شده «قحطی بزرگ» انگیزهای برای ساخت این اثر شد.
قصه «گیلهوا» یک قصه غیرشهری است و پرداختن به آن در فضای سینما و تلویزیون ما که عموما آثاری آپارتمانی در آن تولید میشود، کاری سخت و پر از ریسک است. کمی از سختیهای ورود به این فضا به عنوان یک فیلمساز کار اولی برایمان بگویید.
کار غیرشهری سختیهای خاص خود را دارد؛ البته زمانی که من تصمیم به ساخت این پروژه گرفتم، با توجه به اینکه سالها سابقه مستندسازی داشتم، برای ورود به این کار آماده بودم. نکته دیگر آن است که چند سال است که سریالهای آپارتمانی دیگر آن جذابیت و مخاطب سابق را ندارد و من هم برای ورود به این فضا راه دیگری نداشتم جز اینکه سعی کنم با یک قصه جدید که فضایی تازه دارد، کارم را آغاز کنم اما همچنان نسبت به پروژههای غیرآپارتمانی و تاریخی به واسطه سختیهای آن و هزینههای بالایش برای ورود ترس وجود دارد.
سریال شما به لحاظ بصری اثری بشدت جذاب است؛ این جذابیت بصری بیشتر ناشی از لوکیشن و محیط تولید اثر است یا اینکه شما به عنوان فیلمساز سعی داشتید از این جذابیتهای بصری برای رنگ و لعاب دادن به فضای کلی اثر استفاده کنید؟
رسیدن به این جذابیت بصری که شما به آن اشاره کردید، صرفا به واسطه محیط حاصل نمیشود، بلکه نیازمند تمهیداتی است که بتوان از طریق آن به این فضا رسید. ما سعی کردیم لوکیشنها یکی از شخصیتهای کار ما باشد و من اصرار داشتم لوکیشنها هویت داشته باشد و بازیگران در این فضای دارای هویت بازی خود را ارائه کنند تا از ظرفیتهای بصری این فضا استفاده کنیم.
پرداختن به تاریخ معاصر آن هم مقطع حساسی مثل ماجرای «قحطی بزرگ» با وجود جایگاه مهمی که در تاریخ ایران دارد، کمتر مورد توجه فیلمسازان قرار میگیرد. به نظر میرسد همیشه ترسی برای ورود به این قبیل سوژهها وجود دارد؛ اردلان عاشوری دلیل این ترس را چه میداند؟
به نظر من در ارتباط با سوالی که پرسیدید باید میان سینما و تلویزیون تمایز قائل شد، یعنی به نظر میآید هر کار تاریخیای که برای سینما تولید میشود، شکست میخورد و نمونههای موفق بسیار کمی در این حوزه داریم. نمیدانم دلیل آن چیست؛ شاید ذائقه و سلیقه مخاطب سینما به این آثار گرایش ندارد، شاید سیاستگذاریها مبنی بر حمایت از این آثار نیست و من نمیدانم دلیل اصلی آن دقیقا چیست ولی در ارتباط با آثار تلویزیونی باید بگویم اتفاقا مخاطبان تلویزیون بشدت به آثار تاریخی بویژه آنها که درباره تاریخ معاصر است، علاقه دارند. یعنی شما میتوانید ببینید که خیلی از آثار پرمخاطب و ماندگار تلویزیون ما، سریالهای تاریخی است. حتی بسیاری از داستانهای امروزی را هم دوست دارند در زمینه تاریخی ببینند، چون میتوانند در کنار دیدن داستان، تصویری کلی از تاریخ ایران را درک کنند. اینکه در تلویزیون کمتر به آن پرداخته میشود، بیشتر به دلیل هزینه بالای تولید این آثار است. البته به طور کلی اتفاقات تاریخی برای آنکه بتواند در نظر مخاطب بویژه نسل جوان جذاب باشد، باید دراماتیزه شود، چرا که جوانها این روزها دیگر تاریخ را معمولا از طریق همین فیلم و سریالها دنبال میکنند و کمتر برای دانستن تاریخ به کتاب رجوع میکنند. در واقع فیلمها و سریالها کتابهای امروزی هستند و متاسفانه این حوادث تاریخی معمولا به شکل غیرجذاب و بدی روایت شده که نتیجه آن عدم توجه مخاطب به برخی از این آثار شده است اما من سعی کردم این اطلاعات تاریخی را به شکلی جذابتر برای مخاطبان بویژه مخاطب جوان روایت کنم؛ مخصوصا موضوع دخالت بیگانگان در اتفاقات مهم تاریخ معاصر کشورمان و این موضوع کاملا در «گیلهوا» دیده میشود. جالب است که برایتان بگویم مثلا هنوز که هنوز است اسناد دخالتهای انگلیس در زمان جنگ اول جهانی در ایران و لطماتی که به ساختار سیاسی و اجتماعی ایران زدند، از سوی انگلیسها سانسور میشود و این نکاتی است که باید برای نسل جوان بازگو شود.
قصه سریال شما تا چه اندازه منطبق بر تاریخ است و چه میزان از آن زاییده فکر و خیال نویسنده ؟
شخصیتهای سریال جز میرزا کوچکخان و یکی 2 نفر دیگر را ما خلق کردیم و واقعی نیستند اما اتفاقات اصلی که در سریال نمایش داده میشود همه منطبق بر تاریخ است. کاملا سعی شده تصویر درستی از آن دوره و حوادث آن ارائه شود و بعضی اساتید تاریخ که کار را پیش از پخش آن دیدهاند، بر این نکته که سریال با حوادث تاریخی منطبق بوده است، صحه گذاشتند.
«گیلهوا» قرار بود در کنار نسخه سریالی، نسخه سینمایی نیز داشته باشد؛ وضعیت آن نسخه مشخص شده است یا اصلا تولید آن منتفی شده است؟
از ابتدا ما در نظر داشتیم نسخه سینمایی در کنار نسخه سریالی برای «گیلهوا» تولید کنیم و مدتی هم روی نسخه سینمایی آن کار کردیم ولی به دلایل مختلف به نتیجه نرسید و ماجرای عدم استقبال از فیلمهای تاریخی در سینما باعث شد تولید نسخه سینمایی «گیلهوا» منتفی شود و تصمیم به پخش نسخه سریالی آن گرفتیم.
این روزها کار دیگری را در دست تولید دارید؟
بله! درگیر پروژهای هستم. قصهای در ارتباط با روز اول جنگ در سرپلذهاب و با محوریت شهید شیرودی نوشتم که این روزها به دنبال تهیهکننده و تولید آن هستم.
گفتوگو با موسی حقانی، پیرامون سریال «گیلهوا» و قحطی بزرگ
ایران قربانی شد
مرتضی بیات: وقتی از تاریخ معاصر ایران صحبت میکنیم، 2 حادثه بزرگ و ویرانکننده وجود دارد؛ جنگهای اول و دوم جهانی، ایرانیانی را درگیر کرد که تمایلی به حضور در این نزاع نداشتند. بخشی از حوادثی که زمان جنگ اول جهانی، نیروهای بیگانه در ایران رقم زدند و به قحطی بزرگ و مرگ و میر گسترده ایرانیان منجر شد، در سریال «گیله وا» روایت شده است. موسی حقانی، استاد دانشگاه و معاون پژوهشی موسسه مطالعات تاریخ ایران که تالیفات تاریخی متعددی دارد، در گفتوگو پیرامون سریال گیلهوا، جزئیات بیشتری درباره این حادثه تلخ بیان کرده است. متن این گفتوگو را در زیر میخوانید.
***
آقای حقانی قصه سریال «گیلهوا» از قحطی تهران شروع میشود. اسناد تاریخی و اطلاعاتی درباره این رویداد مهم تاریخ معاصر وجود دارد که مهمترین بخش این اسناد نشان میدهد خارجیها در قحطی دست داشتهاند.
قحطیای که اواخر جنگ جهانی در ایران به وجود آمد، به دلیل دخالت بیگانگان تشدید شد. آنها ایران را اشغال کرده بودند و برنامههای شومی برای این سرزمین و مردمش داشتند. در پایان جنگ اول جهانی، بر اساس قراردادی که در 1915 بین روسیه و انگلستان بسته شده بود، قرار بود ایرانی وجود نداشته باشد. هر دو کشور از زمان قاجار روابط پرفراز و نشیبی با هم و با دولت ایران داشتند. گاهی با هم دوست بودند و گاهی دشمن و در هر حالتی برای چپاول ایران نقشه میکشیدند. ایران قربانی عداوت یا دوستی آنها بود. انقلاب 1917 که در روسیه اتفاق افتاد و نظام کمونیستی بر سر کار آمد، روسیه را مشغول ماجراهای داخلی کرد اما در این دوره منطقه کاملا تحت تسلط انگلستان قرار میگیرد، ایران هم از این قاعده مستثنا نیست.
پس انگلستان یکهتاز چپاول ایران میشود؟
بله! چند سال انگلستان بدون رقیب به تاراج ایران مشغول میشود. طرح مستعمره کردن ایران هم از همان روزها در ذهنشان تقویت میشود. انگلیسیها چون تصور میکردند قرار نیست دیگر ایران وجود داشته باشد، زمان جنگجهانی بیمحابا وارد ایران شدند. نیروهای اشغالگر وارد هر کشوری میشدند معمولا با خود همراه اسلحه و تجهیزات، آذوقه هم میآوردند اما انگلیسیها کشتیهای خود را در هندوستان پر از نیرو کردند و بدون آذوقه پا به خاک ایران گذاشتند. ایران مشکل خشکسالی و کمبود موادغذایی داشت که حضور نیروهای انگلیسی، عثمانی، هندی و روس مشکلات را 2 برابر کرد. آنها آذوقهشان را از هر آنچه در ایران وجود داشت تامین میکردند. بخشهایی از آذوقه را میخریدند و به روسیه یا هند میبردند. این رفتارها وضعیت معیشتی مردم را سختتر از آنچه بود میکرد. جامعه درگیر احتکار، فقر و شوربختی شده بود و گرسنگی، جسم ایرانی را نحیف کرد. انواع و اقسام بیماریها در جامعه شیوع پیدا کرد و تلفات وحشتناکی داد. ایرانیان هیچ نقشی در جنگ نداشتند اما از ضررهای آن در امان نماندند و قربانی شدند. انگلیسها دوست داشتند ایران، این سرزمین بزرگ با کمترین میزان جمعیت در اختیارشان قرار بگیرد، پس مرگومیر میلیونها ایرانی به نفع آنها بود.
همه مناطق ایران درگیر این ماجرا بود؟
تمام کشور درگیر این فاجعه بود و آمارهایی که وجود دارد از مشکلات در سراسر ایران صحبت میکند و اینکه همه جا تلفات داشتهایم. البته در همه مناطق بحران و قربانیان به یک اندازه نیستند. همدان یکی از شهرهایی است که پایه اقتصاد آن کشاورزی است، هنوز هم کشاورزی در آن اهمیت دارد. در جریان قحطی تلفات گستردهای در این منطقه داشتیم. نیروهای بیگانه به همدان میرفتند، آذوقه مردم را به زور غارت میکردند. در گیلان و مازندران هم که آبادانی و تنوع محصولات بیشتر بود، به دلیل خشکسالی، ناآرامی و ناامنی و هجوم بیگانگان، قحطی وجود داشت.
در سریال «گیلهوا» به قحطی در تهران و گیلان اشاره میشود و به اینکه هر دو منطقه درگیر بحران جدی بوده است.
در کتابها و اسناد میخوانیم که شاهدان عینی در مسیر گیلان به قزوین و قزوین به تهران جنازههای بسیاری را میدیدند. مردمی که به سمت تهران میآمدند به امید نجات، بین راه تلف میشدند. ناامنی و نبود سیستم حملونقل درست باعث شد آذوقه در راه از بین برود و به دست مردم گرسنه نرسد.
چقدر تلفات برای این قحطی ذکر شده؟
آمار روشنی وجود ندارد، به این دلیل که انگلیسها آمار را دستکاری کردند. در آن مقطع یک هیات ایرانی به سازمان ملل میرود تا از حقوق مردم دفاع و نسبت به وقوع جنگ در ایران اعتراض کند اما آمارها از گزارش حذف میشود و پرونده به انگلیس ارجاع داده میشود. در آن آمار 220 هزار نفر برای تلفات قحطی ذکر شده است. آمریکاییها آماری دارند که از کشته شدن 8 تا 9 میلیون نفر ایرانی صحبت کردهاند. در جنگ دوم جهانی که دوباره ایران ناخواسته وارد جنگ میشود، آمریکاییها به انگلیسیها نامه مینویسند که شما در حال تکرار فاجعه جنگ اول جهانی هستید.
بالاخره چطور کشور از این بحران خارج شد؟
سالهای بعد وضعیت آبوهوایی و بارشها تغییر کرد و خشکسالی جبران شد و انگلستان هم نتوانست ایران را شبیه هندوستان به مستعمره تبدیل کند. دخالتهای روسها کاهش پیدا کرد، به این دلیل که درگیر اختلافات داخلی بودند. ایران توانست با همان سازوکار قبلی، مشکلات اجتماعی را کمرنگتر کند، چرا که نیروهای مهاجم خارجی از کشور خارج شدند و زندگی، شکل عادی پیدا کرد و امنیت بیشتر شد. در زمان قاجار، انگلستان به دنبال این بود که دولت مرکزی ضعیف باشد تا در نهایت، ایران تبدیل شود به یک مستعمره کامل. اما پس از آن، در زمان پهلوی به این نتیجه رسیدند که یک دولت دستنشانده بهتر میتواند اهداف آنها را محقق کند.
شاید یکی از دلایلی که سالها بعد و در جریان جنگ ایران و رژیم، این مشکلات تکرار نشد اتحاد ملی بود. چیزی که سریال «گیلهوا» روی آن تاکید دارد.
تجربه نشان داده هرگاه مردم همراه و همدل بودهاند، مشکلات بهتر حل شده است. هر زمان، نیروهای خارجی وارد این سرزمین شده یا داعیه نجات ما را داشتهاند ایران قربانی شده است.
ارسال به دوستان
سینما
«منطقه پرواز ممنوع» کی اکران میشود؟
سخنگوی شورای صنفی نمایش از اکرانهای جدید سینمایی از پنجشنبه ۱۵ آبانماه خبر داد. به گزارش تسنیم، غلامرضا فرجی خبر داد که فیلم سینمایی «چشم و گوشبسته» به کارگردانی «فرزاد مؤتمن» در گروه باغ کتاب به نمایش درمیآید و همچنین «منطقه پرواز ممنوع» به کارگردانی «امیر داسارگر» از پانزدهم آبانماه در گروه آزاد و از 22 آبانماه در گروه استقلال اکران میشود. در تازهترین جلسه این شورا همچنین مقرر شد فیلم سینمایی «سمفونی نهم» به کارگردانی «محمدرضا هنرمند» از پانزدهم آبانماه در گروه فرهنگ به نمایش دربیاید. از 15 آبانماه فیلم سینمایی «تورنادو» به کارگردانی «سیدجواد هاشمی» در گروه آزاد و سپس انیمیشن «بنیامین» در همین تاریخ در سرگروه زندگی به نمایش در میآید.
آغاز فیلمبرداری «کارو» با نقشآفرینی مریلا زارعی
فیلم سینمایی «کارو» به کارگردانی احمد مرادپور و تهیهکنندگی حسین صابری و نویسندگی فهیمه سلیمانی در شهرستان خلخال جلوی دوربین رفت. به گزارش «وطنامروز»، این فیلم محوریتی زنانه دارد و تاکنون نخستین فیلم در سال 1398 است که با محوریت بازیگر زن تولید میشود. مریلا زارعی، پیمان مقدمی و علی پاینده از جمله بازیگران فیلم سینمایی «کارو» هستند. این فیلم که تازهترین اثر سازمان هنری- رسانهای اوج و اولین محصول «مرکز فیلم و سریال عصر» است، در سیوهشتمین جشنواره فیلم فجر رونمایی میشود.
ارسال به دوستان
کتاب
نویسنده کتاب «صد روسی»: حتی خانواده بعضی رزمندگان از رشادتهایشان بیخبرند
نشست آشنایی با راوی و نویسنده کتاب «صد روسی» عبدالعلی یزدانیار و میثم رشیدیمهرآبادی، عصر شنبه ۱۱ آبان در فروشگاه کتاب بهنشر تهران برگزار شد. به گزارش «وطنامروز»، رشیدی مهرآبادی، نویسنده کتاب در بخشی از این نشست درباره مظلومیت شهدای انقلاب و جنگ تحمیلی گفت: من در این کتاب و چند کتاب قبل و بعدم سراغ رزمندگانی رفتم که متاسفانه حتی خانوادههایشان با برخی رشادتها و شجاعتهایشان ناآشنا بودند. برای من هیچ لذتی بالاتر از این نیست که بعد از چاپ کتابم، همسر و فرزند و برادر و همرزم و همسایه و همه کسانی که با جناب یزدانیار حشر و نشر دارند، قدر او را بیشتر بدانند و از دریای تجربیاتش بیشتر بهره ببرند. در این مراسم که با حضور مخاطبان کتاب و همچنین راوی و جمعی از همرزمان وی برگزار شد، عبدالعلی یزدانیار به بیان خاطراتی درباره نحوه شکلگیری کتاب پرداخت. این دیدار با رونمایی و امضای کتاب توسط راوی و نویسنده به پایان رسید.
برگزاری نشست نقد و بررسی کتاب «لنز بازی»
نشست نقد و بررسی کتاب لنزبازی روز سهشنبه ۱۴ آبانماه ساعت ۱٢:٣۰ در سالن شهید جانبزرگی پردیس هنرهای کاربردی دانشگاه هنر برگزار خواهد شد. به گزارش «وطن امروز»، در این نشست که توسط انتشارات ساقی و با همکاری انجمن علمی دانشگاه هنر برگزار خواهد شد داوود مرادیان نویسنده کتاب، عباس عربزاده عکاس و مدرس دانشگاه، مرتضی جانبخش فیلمبردار و مدرس دانشگاه حضور خواهند داشت و اجرای برنامه بر عهده مجید دهقان فیلمبردار و از مدرسان دانشگاه خواهد بود. لنزبازی کتابی به قلم داوود مرادیان است که به بررسی تاثیر لنز در سینما و عکاسی از پایه تا آنامورفیک و دکوپاژ میپردازد و در سال ٩٧ توسط انتشارات ساقی چاپ و راهی بازار نشر شد.
ارسال به دوستان
نگاهی به مینیسریال «گیلهوا»
قابهای زیبا برای روایت تاریخ
سپیده روزبهانی: سریال «گیلهوا» روایتگر داستانی عاشقانه است که در بطن برههای حساس از تاریخ کشورمان میگذرد. در دوران جنگ اول جهانی ایران اعلام بیطرفی کرده بود اما خسارات غیرمستقیم ناشی از جنگ برای کشورمان بسیار بود. در آن سالها آذوقه مردم بهخاطر بارش اندک باران محدود شده بود و درست در همین زمان نیروهای انگلیس، روس و عثمانی وارد خاک کشورمان شده و از این آذوقه محدود یا غارت میکردند یا خریداری و برای سربازان خود احتکار میکردند. این دوران همچنین مصادف بود با قیام نهضت جنگل به رهبری میرزا کوچکخان علیه نفوذ نیروهای نظامی خارجی در کشور.
اردلان عاشوری با روایت قصهاش در گیلان هم به قضایای مربوط به قحطی پرداخته و هم به قیام نهضت جنگل اشاره دارد. در سریال میبینیم محمودخان که از یاران میرزا کوچکخان است، خانوادهاش پذیرای پدر و دختری قحطیزده و ارمنی از تهران میشوند و مرد ارمنی نیز او را در همراهی با میرزا کوچکخان یاری میکند. در جایی محمودخان به مرد ارمنی که برای عزیمت به جنگ آماده شده است، میگوید «این جنگ ماست» و مرد ارمنی پاسخ میدهد «نه! این جنگ برای ایران است» و شاید نقطه عطف سریال همین باشد. اینکه میهنپرستی و دفاع از خاک و ناموس، دین و مذهب نمیشناسد و وقتی پای حفظ خاک و وطن در میان باشد همه یکرنگ و یکدل هستیم و نه قومیت و مذهب تفاوتی دارد و نه حتی اختلافات سیاسی.
همه آثار تاریخی موفق در سینما و تلویزیون از دل قصهها آغاز شده و پس از آن به روایت تاریخ پرداخته است؛ به این معنا که درام و قصه بر وجه تاریخی اثر سوار است و با این تدبیر مخاطب را برای دنبال کردن داستان مشتاق نگه میدارد. با اینکه «گیلهوا» را میتوان اثری پرتعلیق دانست اما سکانسهای اکشن نیز حول محور درام میچرخد و از این رو اولین سریال عاشوری در مقام کارگردان را میتوان درامی عاشقانه نامید که مانند همه آثار موفق پیشین در دنیای سریالهای تاریخی، از داستان (اینجا فراق و جدایی عشاق جوانش) در جهت تعریف برههای از تاریخ بهره میبرد. احمد و آرویک دختر و پسر جوان و دلداده سریال بهخاطر عزیمت احمد به جنگ (همراهی با پدر و نهضت جنگل) از یکدیگر جدا میافتند. احمد جدایی را تاب نیاورده و به روستا بازمیگردد و مورد شماتت همه از جمله آرویک قرار میگیرد. او سرخورده و ناراحت مدتی را در انزوا سپری کرده و دچار تحول میشود و از آنجایی که جوانی ماجراجوست و سری پرسودا دارد، تصمیم میگیرد یکتنه با قشونی از نیروهای انگلیسی درگیر شود و از این پس قصه وارد جنبه تعلیقآمیزش میشود.
در سریال میبینیم که نفوذ نیروهای بیگانه به داخل کشور تا چه حد میتواند فاجعهآمیز باشد و درس گرفتن از تاریخ درست در همین مواقع است که به دردمان میخورد؛ زمانی که منطقه ناامن شده و نیروی دشمن بهاصطلاح بیخ گوشمان رسیده. طبعا منطقی و عقلانی است برای دفاع از مردم و خاک کشورمان در وهله نخست اجازه ندهیم نیروهای نظامی و شبهنظامی و تروریستها حتی به مرزهای کشور نزدیک شوند.
آنچه سریال «گیلهوا» را فارغ از قصه جذابش دیدنی میکند، روایت آن در طبیعت زیبای گیلان است. لوکیشنها خوب انتخاب شدهاند و سریال پر است از قابهای چشمنواز و زیبا. در ساخت آثار تاریخی، گروههای فیلم و سریالسازی همواره با مشکل یافتن لوکیشن روبهرو هستند. ما در کشورمان استودیوهای فیلمسازی نداریم و باید برای ساخت آثار تاریخی یا هزینهای هنگفت برای ساخت دکور صرف شود یا گروه جایی را پیدا کنند و بتوانند با بازسای به لوکیشن مورد نظرشان برسند. در «گیلهوا» از نادر خانههای قدیمی که شبیه به خانههای روستایی در 100 سال پیش هستند استفاده شده و آنها با بازسازی شبیه به خانههای روستایی گیلانی شدهاند. خوشبختانه گروه طراحی صحنه در بازسازی خانهها موفق عمل کردهاند و طراحی صحنه و همینطور لباس از نکات مثبت سریال است. امید است لوکیشنهای این پروژه برای تولید آثار بعدی حفظ شود و به سرنوشت سایر لوکیشنها و دکورهای آثار تاریخی در ایران یعنی تخریب دچار نشود.
«گیلهوا» مینیسریالی جذاب با داستانی با قابلیتهای بالای دراماتیک است اما خالی از اشکال نیست. فیلمنامه سریال با اینکه نتیجه 3 سال تحقیق و پژوهش کارگردان جوانش است اما از پختگی لازم برخوردار نیست. در واقع عاشوری در بخش دیالوگنویسی ضعیف عمل میکند که میتوان آن را به حساب کمتجربهگیاش گذاشت. نقطهضعف دیگر سریال این است که برخی کاراکترهای محلی گویش گیلکی دارند و برخی دیگر مانند حمیدرضا پگاه کاملا بدون لهجه صحبت میکنند. کاراکترهای ارمنی هم که لهجه دارند موقع حرف زدن با یکدیگر به زبان فارسی صحبت میکنند. در حالی که بهخاطر کوتاه بودن این بخشها میشد از بازیگران خواست دیالوگها را به زبان ارمنی حفظ کنند و برای مخاطبان با زیرنویس پخش میشد تا همه چیز واقعگرایانهتر جلوه کند.
با این همه میتوان به اردلان عاشوری و گروه باانگیزهاش برای ساخت سریال «گیلهوا» نمره قبولی داد. همین که سریال موفق به جذب مخاطب شده و قصهاش را بدون لکنت برای تماشاگران تعریف میکند جای تقدیر دارد، آن هم در شرایطی که تلویزیون پر شده است از سریالهای آپارتمانی با قصههایی شبیه به هم که به ندرت در آنها اثری از جاذبه داستانی و خلاقیت دیده میشود.
ارسال به دوستان
اعتراض به نحوه اکران «مرد ایرلندی» اسکورسیزی
رئیس انجمن سینماداران آمریکا با اعتراض نسبت به ارائه فیلم «مرد ایرلندی» توسط نتفلیکس، آن را شرمآور خواند. به گزارش ایسنا به نقل از ورایتی، «جان فیتیان» رئیس انجمن سینماداران آمریکا در واکنش به نگرانیای که سرویس نمایش فیلم آنلاین نتفلیکس برای صنعت سینما ایجاده کرده است، از این کمپانی آمریکایی به دلیل نحوه اکران فیلم «مرد ایرلندی» ساخته جدید «مارتین اسکورسیزی» بشدت انتقاد کرد. رئیس انجمن سینماداران آمریکا با انتقاد از شرایط موجود، از اینکه سینماداران و نتفلیکس نتوانستند بر سر راهی برای افزایش سینماهای «مرد ایرلندی» به توافق برسند ابراز ناامیدی کرد و آن را شرمآور خواند. این یک ناامیدی بزرگ است.
اسکورسیزی یک کارگردان مهم و یک سینمادوست است که فیلمهای مهم و متنوعی برای سینما ساخته و حالا فیلم «مرد ایرلندی» در یکدهم تعداد سالنهایی که باید نمایش داده میشد اکران شده است.
ارسال به دوستان
|
|
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
|