وزارت ورزش سرمربی تیم‌ملی را تعیین می‌کند!
فرکی به‌جای کی‌روش
روزهای کویری فوتبال ایران در راه است، ‌بی آبی امان فوتبال را خواهد برید و رفتار بعضی از مدیران در سطح کلان ورزش درست مثل داستان چالش سطل یخ است! روزهایی که بی‌آبی در شهر بیداد می‌کند بعضی‌ها از این پدیده جهانی برای مطرح کردن خودشان استفاد می‌کنند. در فوتبال نیز این موضوع می‌تواند بسط پیدا کند؛ وقتی فوتبال ملی ما تشنه پیشرفت است آن وقت سطل آب را روی سرشان می‌ریزند تا هیجان ایجاد کنند! آب را باید پای نهال تازه جان گرفته تیم‌ملی ریخت نه اینکه برای به چالش کشیدن یکدیگر به هدر داد. از همه بدتر حضور کاسه‌های داغ‌تر از آش در هیات رئیسه فدراسیون فوتبال است که خودشان را «دلواپس» اوضاع اقتصادی می‌دانند و قرارداد بستن با کی‌روش را در این برهه به سود فوتبال نمی‌دانند. تنها کسانی که می‌توانند درباره این مدیران قضاوت کنند هواداران یا همان عموم مردم جامعه هستند. شاید زمان آن فرا رسیده که کارت‌های زرد و قرمز از سوی سکوها به مدیران‌شان داده شود ‌البته وزیر ورزش در روزهای گذشته بیان کرده بود از استیضاح ابایی ندارد! ولی حالا باید دید اگر این بی‌تفاوتی به افکار عمومی ادامه داشته باشد مدیران ورزش از سوی چه کسانی استیضاح خواهند شد؟

گروه ورزشی: داستان کارلوس کی‌روش و قرارداد بستنش با فدراسیون فوتبال چنان در ملات ابهام فرو رفته که دیگر جای هیچ بحثی نیست. حتی کمی باید دست به احتیاط بزنید وقتی می‌خواهید گزارش یا خبری از کفاشیان و حرف‌های دو پهلوی او مبنی بر تمدید قرارداد کی‌روش را کار کنید. چاره‌ای نیست باید به حرف‌های رئیس فدراسیون اشاره کرد و به این پارادوکس همیشگی فوتبال رسید. حالا باید دید چه کسی از بالا به فدراسیون فوتبال حکم می‌کند؟ رمزگشایی این موضوع کار زیاد پیچیده‌ای نیست چون فقط کافی است به حرف‌های وزیر ورزش و کنفرانس خبری او در یک روز قبل نقب بزنید. گودرزی در سخنان یکشنبه خود بیان کرد مربیان زبده‌ای بودند که می‌شد با آنها قرارداد بست! این مربیان زبده از نظر وزیر چه کسانی بودند؟ چرا وزارت ورزش علاقه‌ای ندارد تا مربی موفقی مثل کی‌روش به کارش در تیم ملی ادامه دهد؟ تمام این چرا‌ها به همان نکته ابتدایی بازمی‌گردد و نشان می‌دهد کفاشیان برای اینکه جایگاهش را از دست ندهد باید به سلیقه وزارتخانه احترام بگذارد. در این مساله که علاقه رئیس فدراسیون برای نگه داشتن کی‌روش زیاد است شکی نیست ولی چرا باید در بند قرارداد او تبصره‌ای باشد که مرد پرتغالی را فراری دهد؟ واقعا بحث بر سر ماندن یک اسم یا اصرار بر حضور کی‌روش نیست ولی همیشه نگاه کردن به الگوهای فوتبال مدرن در جهان یک فرمول ساده را در اختیار شما قرار می‌دهد و آن این است که اگر مربی توانست به روح تیم نفوذ کند و نتایج مناسبی را در تورنمنت‌های بزرگ به‌دست آورد باید او را حفظ کرد. حالا اگر به جای کی‌روش یک مربی داخلی نیز بود باید به همین میزان از او طرفداری می‌کردیم ولی متاسفانه همیشه در مدیریت ورزش ما یک علامت سوال بزرگ چرخ می‌زند؛ چرا مردانی که می‌توانند در رده‌های مختلف با تیم‌های ورزشی نتیجه بگیرند خیلی زود رانده می‌شوند؟ آن وقت مدیران می‌آیند و با گرفتن ژست‌های مختلف عدم موفقیت تیم را به گردن دیگران می‌اندازند. با رفتن کی‌روش هیچ چیز در فوتبال ما رنگ و بوی حرفه‌ای به خود نمی‌گیرد و شاید حتی وضع و اوضاع تیم‌ملی از این هم بدتر شود البته شاید هم بهتر شود! چه کسی می‌داند؟ مثلا زمزمه‌هایی مبنی بر حضور حسین فرکی روی نیمکت تیم‌ملی به گوش می‌رسد ولی آیا باید قبول کنیم که فرکی همان مرد دلخواهی است که می‌تواند ما را بعد از سال‌ها به قهرمانی در آسیا برساند؟ ‌آیا انتخاب فرکی تنها با متر و معیار یک قهرمانی در لیگ، رفتن همان راهی نیست که قبل از این پیموده‌ایم؟ علی دایی و امیر قلعه‌نویی چگونه قربانی اشتباهات مدیریتی در فوتبال شدند؟ آن زمان هم خیلی‌ها گفتند اگر قلعه‌نویی نتوانست با تیم‌ملی نتیجه بگیرد حفظش کنید، اگر دایی نتایجش ضعیف بود او را نگه دارید ولی مدیران نتیجه‌گرای فوتبال تنها به منسب خود فکر می‌کردند. حالا هم اوضاع و شرایط هیچ تغییری نکرده و آنهایی که دوست ندارند کی‌روش ماندگار شود، باز هم می‌خواهند همین بلا را سر او بیاورند ‌البته بلایی بر سر مرد پرتغالی نازل نمی‌شود بلکه فوتبال ما باز هم به چند پله پایین‌تر سقوط می‌کند.
کاسه‌های داغ‌تر از آش!
بعضی‌ها همیشه می‌خواهند خودشان را به هر طریقی که شده مطرح کنند به خصوص وقتی حرف‌هایی می‌زنند که به هیچ‌وجه از جنس خودشان نیست. یکی از اعضای هیأت‌رئیسه فوتبال در مورد قرارداد کی‌روش گفته چرا باید قراردادی با کی‌روش ببنیدیم که با وضعیت اقتصادی کشور مناسب نیست؟ منظور او از وضعیت نامناسب اقتصادی چیست؟ آیا ما در شرایط بحرانی قرار داریم؟ این حرف‌ها علیه دولت است یا به نفعش؟ افرادی که منافع دولتی را بر افکار عمومی و علایق دیگران مقدم می‌دانند چه سیاستی را دنبال می‌کنند؟ چرا زمانی که میلیاردها پول در این فوتبال از جیب بیت‌المال جابه‌جا می‌شود، کسی نیست تا دلش به حال اوضاع اقتصادی بسوزد؟ چه کسی می‌تواند مقابل این همه فساد و رانت‌خواری در فوتبال کشور سکوت کند؟ همه آنهایی که امروز بی‌محابا علیه کی‌روش حرف می‌زنند آن روزی که او در 2 بازی خیلی خوب نتیجه گرفت، دست و پا می‌زدند تا با او عکس یادگاری بگیرند! شاید کفاشیان بیش از پیش باید به دور و اطرافش نگاه کند، ‌آن زمانی که می‌گویند فدراسیون فوتبال احتیاج به یک خانه‌تکانی اساسی دارد رئیس دلخور می‌شود ولی باید در کمال احترام بگوییم اینگونه که شما فکر می‌کنید نیست آقای کفاشیان. در گفت‌وگوی بعضی‌ها در فدراسیون فوتبال تنها منافع خودشان است که مهم است و هر چیزی که مدیران ارشد بگویند آنها نیز تکرار می‌کنند. فوتبال ما دچار یک سردرگمی مدیریتی شده ‌البته تنها این فوتبال نیست بلکه ورزش نیز به این بیماری دچار شده است. ‌آقایان تازه یادشان افتاده تا سیاست‌های انقباضی و بسته را در فوتبال پیاده کنند و این تنها باعث تاسف است که بعضی رسانه‌ها خیلی راحت به آنها بها می‌دهند. کارلوس کی‌روش بدون شک «برند»ترین مربی تاریخ فوتبال ایران بوده و تنها زمان است که ثابت می‌کند ورزش ما فرصت‌هایش را چگونه به دلیل سوء‌مدیریت‌ها از دست می‌دهد. شاید تنها نکته مثبت فدراسیون کفاشیان در این سال‌ها همان قراردادی بود که او با این مربی پرتغالی بست و اگر رئیس فدراسیون می‌خواهد همچنان مقبول جامعه باشد، تنها راهش احترام گذاشتن به افکار عمومی است.