بن‌سلمان به پادشاهی نزدیک می‌شود
عربستان؛ عابر بانک ترامپ

عبدالباری عطوان*: دلایلی را که باعث شد دونالد ترامپ، رئیس‌جمهوری آمریکا تصمیم گرفت دیدارش با شاهزاده محمد بن‌سلمان، جانشین ولیعهد سعودی را 2 روز پیش از موعد مقرر یعنی در روز سه‌شنبه برگزار کند همچنین دعوت از وی برای شام را، نمی‌دانیم ولی می‌توان این نتیجه را گرفت که این استقبال گرم ترامپ از بن‌سلمان بیانگر تکیه آمریکا یا دست‌کم دولت کنونی آمریکا به میهمان سعودی خود به‌عنوان شاه آینده عربستان و مهره قوی آمریکا در جهان عرب و چه‌بسا در کل منطقه خاورمیانه باشد. ترامپ یک تاجر است و منطقه خلیج‌فارس را بخوبی می‌شناسد و شاهزاده بن‌سلمان را مسؤول اول همه پرونده‌های اقتصادی در عربستان می‌داند، افزون بر آن، بن‌سلمان خود نیز یک تاجر است و مالک شرکت‌های بزرگی در عربستان قبل و بعد از به‌عهده گرفتن پست‌‌های کنونی‌اش بوده است و به دنبال تاسیس صندوق سرمایه‌گذاری حاکمیتی در چارچوب چشم‌انداز 2030 است که می‌تواند قوی‌ترین صندوق در جهان باشد و بر فروش
5 درصد از سهام شرکت نفتی آرامکو تکیه کند؛ قیمت این شرکت 2 تریلیون دلار تخمین زده شده است. این تکیه کردن ناگهانی آمریکا به شاهزاده محمد بن‌سلمان، غیرمنتظره  بوده و تصحیح تصوری است مبنی بر اینکه دولت ترامپ به «دشمن یا رقیبش» یعنی محمد بن نایف، ولیعهد تکیه و او را به مردی قوی تبدیل می‌کند تا بتواند در عربستان و منطقه خلیج‌فارس از او بهره گیرد. این تصور زمانی تقویت شد که مایکل پومپیدو، رئیس سازمان سیا که در چارچوب سفر دوره‌ای‌اش به خاورمیانه، به ریاض سفر کرده بود، اصرار داشت فقط با شاهزاده بن‌نایف دیدار کند و نه با فرد دیگری از جمله خود ملک سلمان بن‌عبدالعزیز، پادشاه. وی حتی شاهزاده محمد بن سلمان را در جریان این سفرش به ریاض نادیده گرفت و مدال «جورج تنت» را به بن‌نایف برای تقدیر از تلاش‌های وی در کار اطلاعاتی و سابقه طولانی وی در مبارزه با تروریسم اعطا کرد. ترامپ همه این تصورات را با دعوت شاهزاده بن‌سلمان به طور مشخص برای سفر به واشنگتن و درکش از این مساله که این مرد همه اختیارات اقتصادی، سیاسی، امنیتی و نظامی را از پدرش تحویل گرفته است و به رغم کم‌سن و سال بودنش(31 سال) حرف اول و آخر را در عربستان می‌زند، از بین برد.  این خود بن‌سلمان بود که تصمیم جنگ علیه یمن را اتخاذ کرد و همچنین تصمیم فروش سهام آرامکو، گاو مقدس و شیرده سعودی‌ها را اتخاذ کرد و خودش بود که گروه به‌اصطلاح «ائتلاف اسلامی- نظامی» را تاسیس کرد.
بی‌تردید پرونده‌های داغ دیگری نیز هستند که در صدر جدول رایزنی‌های ترامپ و میهمان سعودی‌اش قرار دارند، مانند جنگ در سوریه، دخالت نظامی در یمن و چگونگی تعامل با گسترش نفوذ سیاسی و نظامی ایران در منطقه، لیکن به نظر ما، مهم‌ترین پرونده مورد بحث محمد بن سلمان و ترامپ در وهله اول می‌تواند دریافت میلیاردها دلار پول از عربستان به طور مستقیم یا غیرمستقیم از سوی ترامپ در مقابل محافظت این کشور و در وهله بعد انداختن بار سنگین سیاست آمریکا در خاورمیانه نظیر هزینه‌های دخالت نظامی در سوریه برای ایجاد مناطق امن و آزادسازی شهر رقه و پرداخت فاکتور مقابله مسالمت‌آمیز یا جنگی با ایران یا جنگ آمریکا علیه القاعده در یمن بر دوش عربستان باشد. تصور ترامپ از کشورهای عربی حوزه خلیج‌فارس این است که این کشورها فقط «خزانه‌هایی» از دلار بوده و وجودشان را مدیون ایالات متحده آمریکا هستند و اگر آمریکا نبود این کشورها تاکنون دوام نمی‌آوردند. برخی منابع مطلع اعلام کردند ترامپ در گفت‌و‌گوی تلفنی با امیر کویت که یک ماه پیش انجام داد از وی خواست حتما مبلغی به مقدار 9میلیارد دلار که از زمان آزادی کویت در سال 1991  باقی‌مانده را بپردازد. خالد الفالح، وزیر نفت عربستان که از افراد نزدیک به محمد بن‌سلمان است، اخیرا در سخنانی مطبوعاتی و چه‌بسا به دستور محمد بن‌سلمان، گفته که عربستان ممکن است در طرح‌های «نفتی» آمریکا سرمایه‌گذاری کند. گویی وی با بیان این سخنان برای خواسته‌های آمریکا دراین‌باره زمینه‌سازی می‌کند زیرا ترامپ در وعده‌های انتخاباتی خود خواستار سرمایه‌گذاری در پروژه‌های زیرساختی آمریکا برای تحرک بخشیدن به اقتصاد آن و ایجاد فرصت‌های شغلی جدید شده بود.
*تحلیلگر برجسته جهان عرب