رمزگشایی از عملیات‌های تروریستی خاش و کشمیر در آستانه ورود ولیعهد سعودی به پاکستان
آتش‌تهیه به افتخار پسر پادشاه!

پویان شریعت: چهارشنبه 24 بهمن‌ماه تنها 2 روز بعد از برگزاری جشن پیروزی انقلاب اسلامی، اتوبوس حامل 40 پاسدار سپاه پاسداران از سوی عناصر تکفیری مورد حمله تروریستی قرار گرفت. این حمله در حالی رخ داد که ساعتی بعد از وقوع آن گروهک تروریستی- تکفیری «جیش‌العدل» مسؤولیت آن را بر عهده گرفت. درست یک روز بعد از اقدام تروریستی در جاده زاهدان- خاش یک عملیات تروریستی مشابه در آن ‌سوی مرزهای پاکستان در منطقه هندی کشمیر رخ داد.
با نگاهی به این حملات تروریستی و بررسی اهداف تعیین شده می‌توان هدف از اجرای چنین اقداماتی را ضربه به نیروهای نظامی 2 کشور هدف، یعنی ایران و هند عنوان کرد؛ اقداماتی مشابه با سبک و سیاق مشابه که با استفاده از خودروی مسلح انتحاری برای هدف قرار دادن نیروهای نظامی 2 کشور مذکور با سفارش پیمانکاران خارجی از سوی عناصر تروریستی بنیادگرای رادیکال در دستور کار قرار گرفت. اما این همه ماجرا نیست؛ تنها 3 روز پس از اجرای عملیات دوم، ولیعهد سعودی در شامگاه یکشنبه 28 بهمن ماه که از یک تنفس 3 الی 4 روزه برای رشد نمودار تنش میان تهران و دهلی با اسلام‌آباد استفاده کرده بود، وارد خاک پاکستان شد. سفری 2 روزه که نخستین مقصد بن‌سلمان برای سفر به 3 پایتخت پاکستان، هند و چین انتخاب شده بود.
قبل از ورود به پیام این حملات تروریستی و بررسی عوامل و دست‌های پشت‌پرده باید به برخی ویژگی‌های مختصات اقدامات تروریستی و دلایل ژئوپلیتیکی مناطق مذکور پرداخت. اقدامات تروریستی گروهک‌های مسلح در جنوب شرق معطوف به امروز و دیروز نبوده، بلکه این قبیل عملیات‌ها از کارنامه‌ای چند ساله برخوردار است که اقدام در نوار مرزی و در برخی موارد در عمق خاک کشور همسایه در این کارنامه خودنمایی می‌کند. اما مساله‌ای که انجام عملیات‌های تروریستی و اقدامات ضدامنیتی در جنوب شرق را در 2 سال اخیر خاص و مورد توجه می‌کند، پیمانکار یا پیمانکاران و اهداف پشت‌پرده اجرای چنین اقداماتی است. استان بلوچستان پاکستان به دلایل متعدد و بویژه ویژگی‌های ژئوپولیتیکی همواره به عنوان بستر و جغرافیای مطلوب گروه‌های مسلح و تروریستی از جمله القاعده، تجزیه طلب‌های جنوب شرق و اشرار مطرح و مورد توجه بوده است.
به گفته برخی مقامات امنیتی پاکستان، ارتش این کشور به دلیل وجود تنش در 2 منطقه خط مرزی کشمیر و هند و همچنین برخی نقاط در نوار مرزی با افغانستان، بیشتر پتانسیل و توجه نظامی خود را به آنها معطوف کرده است و پاکستانی‌ها همواره از نوار مرزی با ایران به عنوان یکی از امن‌ترین مرزهای خود یاد می‌کنند. به عبارت دقیق‌تر نوار مرزی پاکستان با ایران همواره از امنیت بالا و قابل توجهی برخوردار بوده و در چنین وضعیتی اولویتی برای افزایش ضریب امنیتی با رشد مولفه‌های اثرگذار در حوزه تامین امنیت نداشته است.
ارتش پاکستان به دلایل اشاره شده، کنترل کامل و صددرصدی در منطقه بلوچستان نداشته و ندارد و این امر باعث می‌شود با افزایش اقدامات تروریستی شبهه همکاری یا همدستی برای اهداف آسیب دیده مطرح شود. عدم اشراف کامل در این منطقه و همچنین باگ‌های امنیتی موجود خلق شده در پی این مهم، باعث می‌شود گروه‌های تروریستی از این خلأ سوءاستفاده کرده و در نهایت با هدایت پیمانکاران خود که سعودی‌ها و اماراتی‌ها هستند، برخی اقدامات ضد امنیتی و تروریستی را در دستور کار قرار دهند.  در همین راستا برخی کارشناسان مسائل امنیتی معتقدند اگر خلأ امنیتی در بلوچستان پاکستان را امری عمدی و جدی از سوی مقامات و دستگاه امنیتی اسلام‌آباد قلمداد کنیم باید به تبعات آن که ایجاد اتحاد میان تهران، دهلی و کابل است نیز اشاره داشت؛ اتحادی که باعث می‌شود پاکستان در محاصره از سوی 3 کشور مذکور قرار گیرد که اتخاذ چنین سیاستی از سوی مقامات پاکستان بعید به نظر می‌رسد.
نگاهی به سیاست‌های اتخاذی و اعمالی اسلام‌آباد نشان می‌دهد مقامات پاکستان همواره سیاست توازن را در دستور کار قرار داده و در کل به دنبال ایجاد توازن میان روابط خود با تهران و ریاض بوده‌اند. موضوع حائز اهمیت دیگر اتحاد پنهان موجود میان سعودی‌ها و امارات به علاوه تل‌آویو و واشنگتن است؛ اتحادی که تا حدودی امروز آشکار شده و به دنبال جذب اسلام‌آباد به عنوان ضلع پنجم این جبهه در منطقه بوده و هست. جبهه مذکور برای ایجاد نوعی تلرانس در رقابت سیاسی و ایدئولوژیک میان تهران به نمایندگی از مقاومت و ریاض به نمایندگی از غرب، به دنبال جلب اسلام‌آباد با اجرای سیاست افزایش تنش و همچنین سیاست دلاری بن‌سلمان است. ایجاد اتاق وضعیت عملیاتی مشترک میان ریاض و تل‌آویو در منطقه مستونگ بلوچستان پاکستان که در اوایل سال به شکل کاملا پنهان در دستور کار قرار گرفت و همچنین پشتیبانی از برخی گروهک‌های مسلح در جنوب شرق ایران در ادامه سیاست‌های ریاض برای افزایش تنش میان تهران و اسلام‌آباد ارزیابی می‌شود.
پیام انفجارهای بهمن‌ماه
با نگاهی به اهداف ریاض که در بالا گفته شد و همچنین اتاق وضعیت مذکور که هدف از ایجاد آن پشتیبانی و احیای ساختار سازمان گروهک‌های تروریستی جنوب شرق برای انجام اقدامات ضدامنیتی در خاک ایران و فعال کردن گسل بلوچی بوده است، باید به پیام این 2 عملیات نیز اشاره داشت. عملیات اول در 24 بهمن‌ماه در منطقه چانعلی جاده خاش - زاهدان 27 شهید و تعدادی مجروح داشت و این در حالی است که عملیات 25 بهمن در منطقه هندی کشمیر 44 تن از نیروهای پلیس هند را مورد هدف قرار داد که در نهایت 44 کشته به ثبت رسید. با توجه به اینکه پیمانکاری ریاض و هدایت این قبیل اقدامات از سوی ولیعهد تازه به دوران رسیده سعودی دیگر بر کسی پوشیده نیست، باید اقدامات مذکور را در 2 حوزه بررسی کرد. به گفته برخی کارشناسان مسائل امنیتی، سعودی‌ها با انفجار سیستان‌وبلوچستان به دنبال افزایش تنش میان ایران و پاکستان هستند که بلافاصله با ورود بن‌سلمان به پاکستان و خرج پترودلارهای سعودی از این فرصت استفاده کردند تا تکلیف اسلام‌آباد را به عنوان ضلع پنجم جبهه مذکور برای تقابل با ایران و مقاومت یکسره کنند.
اما هدف از انفجار در بخش هندی کشمیر ارسال پیامی واضح و روشن به مقامات دهلی‌نو بوده است؛ پیامی که محتوای آن حامل مضمونی اینگونه بوده که یا دهلی‌نو درخواست‌های ریاض و ولیعهد جوان سعودی را درباره مواجهه اقتصادی هند و ایران در چابهار می‌پذیرد یا کماکان دولت هند باید منتظر شنیده شدن صدای انفجارهای متعدد از کشمیر و مناطق همجوار چابهار باشد؛ موضوعی که ریشه در همکاری‌های ثبات‌ساز تهران – دهلی‌نو در چابهار و افغانستان دارد. در همین راستا باید 2 ماه به عقب بازگشت تا ریشه چنین تحلیلی را یافت.
2 ماه قبل در ساعت 9:30 دقیقه روز 15 آذر، عاملی انتحاری در پی اقدامی تروریستی قصد ورود به مقر نیروی انتظامی چابهار را داشت؛ درست زمانی که ایران در حال تدارک برای برگزاری همایشی با عنوان «فرصت‌های سرمایه‌گذاری در چابهار» با حضور شرکت‌های داخلی و برخی شرکای خارجی آنها بود و حالا هم در شرایطی که در هفتم اسفندماه چابهار میزبان سرمایه‌گذاران خارجی با حضور 100 شرکت از 35 کشور خارجی است، اقدام تروریستی دیگری در زاهدان رقم می‌خورد. در آخر باید متذکر شد سعودی‌ها با افزایش اقدامات تروریستی به دنبال تقابل با ایران در حوزه امنیت با گرایش‌های اقتصادی و سیاسی هستند که اقدامات تروریستی اخیر در استان جنوب شرق ایران بیانگر آغاز فاز جدیدی از دشمنی‌ها علیه ملت و انقلاب ایران است.