کارشناسان در گفت وگو با «وطن امروز» درباره بیتوجهی به مدیریت فضای مجازی هشدار دادند
در جست و جوی مهندسی فرهنگی
گروه فرهنگ و هنر: اینکه برخی خوانندههای لسآنجلسی هر از گاهی با انواع و اقسام ترفندهای غیراخلاقی در فضای مجازی سعی در معرفی بیشتر آثار خود میکنند، خیلی موضوع جدیدی نیست اما اقدام اخیر ساسان حیدری مشهور به ساسی مانکن شکل جدیدی از اقدامات غیراخلاقی یک خواننده خارجنشین محسوب میشود، چرا که استفاده از بازیگران فیلمهای مستهجن حتی در موزیک ویدئوهای غربی هم غیرمرسوم است، چه برسد به موزیک ویدئو فارسیزبان. این خواننده خارجنشین با این بدعتگذاری غیراخلاقی در موسیقی جهان قطعا هدف اصلیاش دور کردن نسل جدید از انسانیت و فضیلت اخلاقی است اما از سوی دیگر اینگونه اتفاقها که هر از گاهی رخ میدهد، تلنگری به فعالان فرهنگی - اجتماعی کشور میزند و تا چند روز همه درباره عواملی که موجب چنین اتفاقاتی میشود، اظهارنظر میکنند و متاسفانه اغلب این صحبتها متاثر از فضای احساسی و فاقد کمترین ارائه راهکار اساسی و نگاه آسیبشناسانه به مشکلات بنیادی مرتبط با مدیریت و کنترل فضای مجازی است. مشکلاتی که ابعاد مختلف مدیریتی بسیاری دارد و طی چند وقت اخیر در محافل مختلف درباره آن صحبتهای بسیاری شده است، حتی معضلات مربوط یه مدیریت فضای مجازی چندین مرتبه به صحن علنی مجلس هم رسید و در یکی از جلسات چند ماه گذشته یکی از نمایندگان مجلس شورای اسلامی در جریان بررسی مسائل حوزه ارتباطات گفت: «من نگران وضعیت فرهنگی موجود در فضای مجازی هستم. چندی پیش اینستاگرام انتشار تصاویر هرزهنگاری را آزاد کرد و در ایام شهادت سردار قاسم سلیمانی نیز اقدام به حذف پستهای تسلیت کاربران ایرانی کرد اما نهتنها چارهجویی نشد بلکه بیش از ۵۰ درصد ترافیک اینترنت کشور به این شبکه اختصاص یافته است». فاطمه محمدبیگی، نماینده مردم قزوین در مجلس شورای اسلامی گفته بود: «بیش از یک سوم کل ترافیک نباید به مجموع شبکههای خارجی اختصاص یابد. در چنین شرایطی اختصاص نیمی از ترافیک به یک شبکه کاملا ساختاری است و وزارت ارتباطات و فناوری اطلاعات میتواند آن را مدیریت کند».
اما همانطور که قابل پیشبینی بود مسؤولان وزارت ارتباطات هیچگاه توضیحات شفافی درباره اینگونه مسائل ارائه ندادند و همچنان این مسؤولان به عنوان متهمان ردیف اول اوضاع نابسامان فضای مجازی مطرح هستند. در مجموع در گزارش پیش رو تلاش شده است فارغ از حواشی حاکم بر اینگونه اتفاقات، از دیدگاه کارشناسان فرهنگی و اجتماعی نگاهی راهگشا و عمیق به مشکلات پیرامون حوزه فضای مجازی داشته باشیم.
دچار عقبماندگی تاریخی در مدیریت فضای مجازی هستیم
فرشاد مهدیپور، کارشناس رسانه و فضای مجازی درباره شرایط نابسامان فضای مجازی گفت: در حوزه سیاستگذاری، اداره و مدیریت و حاکمیت در فضای مجازی با مشکلاتی مواجه هستیم اما مرز تکنولوژی و دانش، جایی قرار گرفته که باید به آن بیشتر فکر کنیم که از آنجا این ابزار خلق میشود و آمریکاییها سعی میکنند آنها را در انحصار خودشان قرار دهند. این استاد دانشگاه که در برنامه بدون توقف صحبت میکرد، با بیان اینکه باید روی بالا بردن سواد رسانهای خانوادهها در زمینه فضای مجازی کار کرده و فرهنگسازی کنیم، عنوان کرد: این یک وظیفه قطعی است اما راهحل دیگر برای کم کردن مشکلات این حوزه، راه حقوقی و قضایی و سیستم و دستگاه است که باید روی اپها، ابزارها و محتواها نظارت کند. در واقع ما اگر این فضای پاک را داشته باشیم، اگر کودک وارد این فضا هم شود خیلی نگران نمیشویم اما چون نمیتوانیم خود آن را به صورت یک شبکه ملی متناسب با ارزشها و باورهای خودمان هدایت کنیم، نسبت به این موضوع نگرانی داریم. مهدیپور تصریح کرد: ما ۱۰ سال است که از اجرای این موضوع عقب ماندهایم و کشور دچار یک عقبماندگی تاریخی نسبت به کنترل و مدیریت فضای مجازی شده است. مورد دیگر این است که باید اپها و ابزارهایی را براساس معماری خانوادهمحور به وجود بیاوریم؛ چیزی که آن را نداریم، البته خودمان تجاربی در این زمینه داریم و مدلهایی را ساختیم که تجاری نشده و شکست خورده اما ترکیه و امارات نمونههای موفق آن را اجرایی کردند. پس اگر نمیتوانیم تقویت داخلی کنیم، لااقل از نمونه خارجی و تجربیات آنها در این حوزه استفاده کنیم. وی درباره عدم استقبال مردم از پیامرسانهای داخلی نیز گفت: در ابتدا حدود ۱۴ میلیون کاربر از پیامرسانهای داخلی استقبال کردند. از قبل که از مردم نظرسنجی شد که آیا در این پیامرسانها شرکت میکنند، یک گروه گفتند ما میرویم، یک گروه گفتند نمیرویم و یک گروه گفتند از هر دو تا استفاده میکنیم. اما به دلیل فقدان خدمات و اینکه امکانات لازم در پیامرسانهای داخلی وجود نداشت، بسیاری از آنها انصراف دادند. ما برنامه و ارادهای نداشتیم که این پیامرسانها را در مقابل پیامرسانهای خارجی قرار دهیم. وی تصریح کرد: یک اپ ۳۰ میلیون نفره بود که سرعت خوب با خدمات بالا داشت اما مسؤولان گفتند ما ۱۰ تا اپ داخلی میفرستیم داخل میدان، یکی از آنها در این کشتی باقی بماند که نشد. نتیجه اینکه از همان گروه اول، بخش زیادی ماندند اما از گروه سوم که بخش عمدهای از آنها به دلیل کسب و کار آمده بودند به مشکل خوردند. موضوع این است که در هر نوع پیوست شبکه ملی اطلاعات، باید به کسبوکار هم توجه و این خواسته را نیز تأمین کرد.
فضای مجازی نیازمند کنترل هوشمندانه است
سینا تفنگچی، کارشناس فضای مجازی درباره افزایش سواد رسانهای و آگاهی بیشتر والدین از ابزارهای رسانهای در دست فرزندانشان، به «وطن امروز» گفت: مهمترین بحث این است که ما سواد ابزاری استفاده از دستگاه و آن پلتفرم را به کودکان و بویژه بزرگسالان آموزش دهیم. یکی از بزرگترین مشکلات ما این است که ما با والدین ناآگاه مواجهیم. بخش اعظمی از آنکه مدیریت مطلوبی برای استفاده و مصرف فرزندان وجود ندارد، به این دلیل است که والدین اطلاعات و آگاهی اندکی از وسیله در اختیار فرزندشان دارند. پس اگر شناخت بیشتری نسبت به آن ابزار و وسیله داشته باشیم، خیلی بهتر میتوانیم روی فرهنگ مصرف فرزندانمان تاثیر بگذاریم. وی درباره استفاده از هوش مصنوعی و نرمافزارهای نوین درباره کنترل فرزندان اینگونه توضیح داد: مورد بعد اینکه اگر دانشآموزان مخاطبان ما باشند، بیاییم یکسری محدودیتهایی را که در بسیاری از کشورها هم مورد استفاده قرار میگیرد که موجب نظم بیشتر میشود و گرامرهای رفتاری دانشآموز ما را تقویت میکند و باعث میشود تا با یک جامعه اخلاقگرای مطلع مواجه باشیم، اعمال کنیم؛ البته ما به دنبال محدودیت فرزندانمان نیستیم. مثال راهنمایی و رانندگی آن این است که چراغ قرمز شما را محدود میکند ولی باعث شده شما از خط عبور نکرده و تصادف نکنید. در نتیجه ما با یکسری محدودیتهای کنترل شده که سبب تقویت گرامرهای رفتاری دانشآموز میشود، میتوانیم او را مدیریت کنیم و با استفاده از فناوریهای نوینی که آمده است او را محدود به بهرهمندی از یکسری سایتهایی کنیم که دسترسی کنترلشده و محدودتری داشته باشد.
تفنگچی افزود: ما خیلی راحت با استفاده از هوش مصنوعی میتوانیم سیمکارتها و تبلتهای فرزندانمان را کنترل و مدیریت کنیم تا همیشه به آخرین اخبار دانشآموزی، فیلمها، کارتونها و هر آن چیزی که متناسب با سنشان است، دسترسی داشته باشند. کارشناس فضای مجازی ضمن بااهمیت شمردن تولید محتوای خلاق و جذاب توسط برنامهسازان حرفهای گفت: نکته بعدی اینکه سازمانها و ارگانهای مرتبط با حوزه فرهنگی روی تولید محتوا و برنامهسازی خود باید بیشتر کار کنند. هر چقدر هم مردم درگیر فضای مجازی و شبکههای نمایش خانگی شده باشند، باید بپذیریم و باور کنیم که هنوز تلویزیون مخاطب بالا و میلیونی خود را دارد. چون در بسیاری از مناطق کشور هنوز اکثر مردم دسترسی مطلوبی به فضای مجازی ندارند و تنها سرگرمی آنها همین تلویزیون است.
وی ادامه داد: تمام دستگاههای فرهنگی باید در زمینه تولید محتوای مطلوب فرهنگی- هنری خلاقانه، دست به کار شوند. صداوسیما نباید شبکههای مجازی و ویاودیها را به عنوان رقیب خود به حساب آورد. همه این پلتفرمها باید دست به دست هم دهند تا تولید محتوای خلاقانه و جذاب داشته باشند و تا میتوانند از همدیگر حمایت معنوی کنند تا جامعه هدف از آن بهرهمند شود. هر چقدر آنها تولید محتوای مطلوب و اثربخش داشته باشند، مخاطب در نهایت به سمت آنها سوق پیدا میکند. وی در پایان گفت: مقام معظم رهبری بارها تاکید داشتند که تا میتوانید جهادگران مجازیتان را بیشتر کنید و همین فرمایش باعث شد بسیاری از فعالیتها به سمت فضای مجازی کشیده شود و این امر مغفولشده، مجددا احیا شد. هر چقدر فعالان این حوزه محتوای مطلوبتر و خلاقانهتری تولید کنند، ناخودآگاه چنین محتوای ناهنجاری کمتر دیده خواهد شد و اگر هم دیده شود، بهسرعت فراموش خواهد شد.
به فکر راهاندازی پلتفرم رسانهای جهانی باشیم
دکتر محمدصادق افراسیابی*: اپلیکیشن اینستاگرام تاکنون اقدامات خلاف قوانین بینالمللی و برخلاف جریان آزاد اطلاعات بسیاری علیه منافع ملت ایران داشته است، اینجانب مدتی است در حال مطالعه روی رفتار حذفی اینستاگرام هستم و متوجه شدم در پشتپرده رفتار حذفی اینستاگرام، جریان نفاق و سلطنتطلبهای خارج از کشور حضور دارند. آنها صفحات کاربران ایرانی را رصد میکنند و به اینستاگرام گزارش میدهند و اینستاگرام صفحات را حذف میکند. لذا با اطمینان میشود گفت به عنوان مثال حذف پستهای مرتبط با شهید دکتر محسن فخریزاده حاصل پیوند جریان نفاق با خطمشی مدیران اینستاگرام است. البته این احتمال هم وجود دارد که در برخی مواقع خاص مانند ترور و شهادت جانسوز شهید دکتر محسن فخریزاده، به شکل هوشمند پستهای مرتبط از سوی اینستاگرام شناسایی و حذف شود که این احتمال بعید به نظر میرسد چون پستهای برخی کاربران حذف میشود و برخی دیگر از کاربران همچنان به فعالیت روشنگرانه خود ادامه میدهند. این موضوع بیانگر نوع رفتار وقیحانه جریان نفاق و سلطنتطلبان خارج از کشور در قبال شهادت فردی است که جرم او از نظر آنها تلاش برای خودکفایی کشور در زمینه صنایع دفاعی و صنعت صلحآمیز هستهای بوده است. فارغ از اقداماتی که لازم است توسط دستگاههای حاکمیتی برای مقابله با این جریان سانسور اطلاعاتی اینستاگرام در فضای مجازی دنبال شود، چند توصیه مهم دارم. اولا باید بدانیم حضور در اینستاگرام، بازی در زمین یک رسانه غیرخودی است و باید تلاش کنیم با اطلاع از رفتارهای حذفی اینستاگرام، از این رسانه و از سایر ظرفیتهای جهانی برای روشنگری استفاده کنیم و در این مسیر از فعالیت جهادی خویش ناامید نشویم. ثانیا گاهی برخی همکاران ما معتقدند نباید کاربران ایرانی در رسانههای جهانی فعالیت کنند و توصیه میکنند خوب است فعالیت کاربران ایرانی صرفا در رسانههای داخلی باشد. بنده هم قبول دارم که اولا فعالیت در اینستاگرام ممکن است ناامن باشد و ثانیا اشخاصی که مخاطب آنها صرفا کاربران ایرانی است، بهتر است در رسانههای کاربرمحور داخلی فعالیت کنند. توجه داشته باشیم وقتی همه کاربران ایرانی بویژه کاربرانی که فعالیتهای تبلیغی و ترویجی دینی و سیاسی انجام میدهند، اگر صرفا در رسانههای کاربرمحور داخلی فعالیت کنند ما چطور میتوانیم حقیقت ظلمهایی را که در حق ملت ایران میشود بر مردم جهان آشکار کنیم؟ راه مطلوب این است که شاهد عزم ملی برای ایجاد یک پلتفرم رسانهای مقبول در سطح جهانی باشیم اما ایجاد چنین پلتفرمی پیچیدگیهای خاص خود را دارد، خصوصا مقبول واقع شدن پلتفرم در سطح جهان ظرافتهایی دارد که نیازمند برنامهریزی دقیق و مبتنی بر نیازهای مخاطب است. همچنین یکی از چالشهای پیش رو برای آموزش سواد رسانهای، کمبود محتوای جذاب در این حوزه است اما گاهی هم محتوای مناسب و جذاب وجود دارد ولی بستر نشر مناسب برای آن وجود ندارد. معمولا پس از تولید یک محتوا در زمینه سواد رسانهای، برخی ارگانهای مردمنهاد به صورت خودجوش برای انتشار این محتوا اعلام آمادگی میکنند اما مساله اینجاست که برای افزایش سواد رسانهای مردم، حاکمیت باید فراتر از این عمل کند. در حال حاضر بخشی از مخاطبان در پلتفرمهای داخلی هستند اما متاسفانه برای افرادی که وارد این پلتفرمها میشوند هم هیچ برنامهای برای افزایش سواد رسانهای آنها وجود ندارد. پیشنهاد ما این است که پلتفرمهای داخلی موظف شوند بخشی از ظرفیت تولید و نشر محتوای خود را به سواد رسانهای اختصاص دهند و حتی بخشی از درآمدهای خود را به افزایش سواد رسانهای کاربران اختصاص دهند. نکته سوم و آخر نیز ضرورت شناسایی، فهم و شناساندن نوع رفتار اینستاگرام در قبال کاربران است که نیازمند برگزاری نشستهای تخصصیتر است تا اشخاصی که در این رسانه فعالیت میکنند با علم و دانش کامل و با احاطه بر فضای اینستاگرام به فعالیت خود ادامه دهند و از چالشهای ناشی از این فضا و نحوه تاثیرگذاری بیشتر بر افکار عمومی جهانی آگاه باشند. در این خصوص معاونت برونمرزی سازمان صداوسیما و سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی تجربیات ارزشمندی دارند که شاید در قالب برگزاری برخی کارگاهها بتوان از تجربیات این ۲ سازمان استفاده کرد. مساله دیگری که وجود دارد این است که قسمتهای مختلف مجموعه دولت برای افزایش سواد رسانهای مردم با خود همافزایی ندارند. یکی از مجموعههایی که میتواند کمک کند محتوای تولیدشده در سایر بخشها توزیع شود و به دست مخاطب برسد آموزشوپرورش است. به طور مثال برنامه شاد یک بستر مناسب برای انتشار محتوای تولیدشده و تاییدشده توسط وزارت ارشاد است اما متاسفانه ورود این نوع مطالب به آموزشوپرورش یک پروسه طولانی و طاقتفرسا دارد. درحالی که در مدارس معلمها براحتی میتوانند در اینستاگرام فعالیت و حتی دانشآموز را با خود در اینستاگرام همراه کنند، یعنی در ظاهر فضای آموزشوپرورش خیلی بسته به نظر میرسد ولی از سمت دیگر معلم دستش باز است و نظارتی بر رفتار معلمان در اینستاگرام و سایر شبکههای اجتماعی وجود ندارد. در واقع میتوان گفت معلم یک الگو برای دانشآموز محسوب میشود و با رفتارهای تنبیهی و تشویقی نرم خود حتی نظیر لایک کردن، دانشآموزان را به سمتوسوهای مختلف سوق میدهد. از این جهت آموزشوپرورش برای رفع این مشکل باید معلمهای نخبه را جذب کند، از نظر مالی آنها را تامین کند و بر رفتار آنها در مدرسه و فضای مجازی نظارت دقیق داشته باشد؛ در این صورت است که معلم میتواند نقش خود را در راستای نهضت سوادآموزی رسانهای بخوبی ایفا کند.
*رئیس انجمن سواد رسانهای ایران
کار را باید به کاردان سپرد
سیده سارا میرقاسمی*: یکی از مهمترین مسائلی که در موضوع دریافت اطلاعات از طریق رسانهها وجود دارد، وجود یک سرور ملی است؛ رسانهها ۲ کارکرد دارند که میتوان به کارکرد اطلاعرسانی و دریافت اطلاعات برای مخاطبان و کاربران در جامعه امروزی و کارکرد سرگرمی اشاره کرد. یکی از مشکلاتی که ما این روزها با آن دستوپنجه نرم میکنیم، موضوع فیکنیوزها و اخبار جعلی است که متأسفانه نهتنها باعث انحراف فکری مخاطبان شده، بلکه بعضا سبب ایجاد جنبشهای مخرب یا ایجاد کمپینهایی میشود که ممکن است در مسائلی که مخاطبان باید نقش سرنوشتساز داشته باشند، موجب انحراف فکری بخش وسیعی از جامعه شود. باید متخصصی در این میان باشد تا مسؤولان را به این نقطه و باور برساند که این موضوع بسیار اهمیت دارد. همچنین کار باید به دست کاردان و افراد متخصص سپرده شود. ما متخصصان بسیاری در این حوزه داریم که باید آنها را وارد میدان کنیم و از تخصصشان در موضوع شبکه ملی اطلاعات و رسانه بهرهمند شویم. یکی دیگر از مسائلی که ایجاد شبکه ملی را واجب میکند، مدیریت منابع مالی کاربران از طریق فضای مجازی است، یعنی به واسطه نبودن یک بانک اطلاعاتی صحیح که هم آموزش و هم اطلاعرسانی در آن تعبیه شده باشد و نداشتن آگاهی، کاربران دچار رفتارهای هیجانی میشوند که در کوتاهمدت ضربههای بسیار سنگینی به اقتصاد کشور و اقتصاد خود افراد جامعه وارد میکند که به عنوان مثال میتوان به مشکلات بورس اشاره کرد. بر اساس آمارهای رسیده، حداقل 70 درصد مردم در این شرایط اقتصادی در فضای بورس سرمایهگذاری کردند اما متأسفانه آنقدر اطلاعات غیرموثق در حوزه تصمیمگیریهای دولت و شرکتهایی که به این مقوله مرتبط هستند، در اختیار کاربران قرار میگیرد که یک نوع هراس عمومی برای آحاد جامعه به وجود میآید و ما شاهد رفتارهای هیجانی میشویم.
این موضوع یک نمونه کوچک در مسأله اقتصاد است. ایجاد شبکه ملی اطلاعات اتفاقی نیست که یک وزارتخانه بتواند به تنهایی آن را انجام دهد، بلکه یک اتفاق کلان است که حتما باید از بالا به پایین رخ دهد. حتی اگر هزاران کارشناس و متخصص در این حوزه فریادها بزنند و سعی کنند کمپین و انجمن تشکیل دهند، تا زمانی که این زیرساختها ایجاد نشود، متأسفانه با این چالشها روبهرو خواهیم بود. ما هنوز زمانی که رفتار مسؤولانمان را درباره یک موضوع خاص، مورد رصد و پایش قرار میدهیم و آن را تحلیل میکنیم، شاهد هستیم نهتنها خودشان از سطح سواد رسانهای پایینی بهرهمندند، بلکه کارشناسان نیز چنین وضعیتی دارند و این باور را ندارند که یک جمله که از طریق رسانهها بهسرعت منتشر میشود چه تأثیراتی میتواند بر جامعه، اقتصاد و همه نهادهای ما داشته باشد.
متأسفانه هماکنون سرور اصلی گوگل است و این سرور بهرغم اینکه مخاطبان عادی تصور میکنند هیچ دخل و تصرفی در ارائه اطلاعات ندارد اما زمانی که مخاطب موضوعی را جستوجو میکند، هدایتگر اصلی آن سرور است که مخاطب را به سمت این میبرد که اطلاعات را از کدام منبع کسب کند که این مساله هم بر اهمیت ایجاد شبکه ملی اطلاعات میافزاید. در مجموع شبکه ملی اطلاعات باید با حضور افراد رسانهای نه سیاسی و با دیدگاه دقیق رسانهای شکل بگیرد. موضوع حراست از محتوا، وظیفه خبرنگار و وظیفه رسانه است که باید در آن حفظ شود و محتوای موثقی در آن قرار بگیرد، در این صورت میتوانیم شاهد باشیم در یک مدت زمان کوتاه، اعتماد مخاطبان جلب میشود. همچنین باید در این موضوع اهتمام ملی صورت بگیرد و این اهتمام از سطوح بالا تا پایین با همکاری مسؤولان باشد. باید متخصصی در این میان باشد تا مسؤولان را به این نقطه و باور برساند که این موضوع بسیار اهمیت دارد. همچنین کار باید به دست کاردان و افراد متخصص سپرده شود.
*رئیس کارگروه پایش فضای مجازی انجمن سواد رسانهای