|
ارسال به دوستان
پرونده «وطن امروز» پیرامون برخی از مهمترین آثار سینمای سیاسی ایران که به تاریخ معاصر میپردازند
تاریخ در ژانر سیاسی
گروه فرهنگ و هنر: تاریخ همیشه پر بوده از سوژههایی که قابلیت خلق درامهایی جذاب و دیدنی داشته است؛ بویژه قصههایی تاریخی که با سیاست و آدمهای سیاسی گره خورده است. البته که این حوزه نیز همچون بسیاری دیگر از حوزههای مضمونی و محتوایی طی این سالها عموما در سینمای ایران در سایه درامهای اجتماعی قرار گرفتند. این در حالی است که معمولا هرگاه سینماگران ایرانی سراغ چنین سوژههایی رفتند در نهایت با استقبال مخاطبان نیز همراه شده است. «لباس شخصی» را میتوان مهمترین نمونه از این آثار دانست که قرار است در جشنواره فجر امسال به نمایش درآید. اثری در ارتباط با فعالیتهای حزب توده که روایتگر حضور نفوذیهای حزب توده در خرابکاریهای دهه 60 است. امیرعباس ربیعی، سازنده این اثر، لباس شخصی را به عنوان اولین اثر سینمایی خود با ترکیبی از بازیگران تئاتری روانه جشنواره فیلم فجر کرده است و احتمالا با توجه به موضوع آن میتوان این اثر را یکی از مهمترین آثار جشنواره امسال دانست. لباس شخصی اثری جاسوسی و معمایی است که با وجود اینکه روایتگر گوشهای از تاریخ معاصر ایران است اما حال و هوایی معماگونه بر آن حاکم است که البته با توجه به قصه اصلی آن که مربوط به فعالیتهای جاسوسی حزب توده در دهه 60 است، طبیعی به نظر میرسد. این فیلم که با سرمایهگذاری سازمان هنری- رسانهای اوج تولید شده، قرار است در بخش نگاه نو سیوهشتمین جشنواره فیلم فجر به نمایش درآید. حضور این اثر در جشنواره فجر امسال و احتمال درخشیدن آن، بهانهای شد تا در گزارشی به بررسی مهمترین فیلمهای تولید شده با محوریت موضوعات تاریخی- سیاسی بپردازیم. *** ماجرای نیمروز 1
تعداد تماشاچی
498 هزار و 800 نفر
میزان فروش
4 میلیارد و 297 میلیون و 359 هزار تومان
ماجرای نیمروز 2
تعداد تماشاچی
526 هزار و 700 نفر
میزان فروش
6 میلیارد و 232 میلیون تومان
«ماجرای نیمروز» محمدحسین مهدویان را باید نقطه عطفی در ژانر سیاسی- امنیتی 2 دهه اخیر سینمای ایران به شمار آورد. دکوپاژ و میزانسنهای خاص این کارگردان جوان که در «آخرین روزهای زمستان» و « ایستاده در غبار» جواب گرفته بود، در «ماجرای نیمروز 1» به قله موفقیت رسید. این اثر همزمان به عنوان بهترین فیلم و بهترین فیلم از نگاه تماشاگران در جشنواره سیوپنجم فجر شناخته شد. «ماجرای نیمروز 1» روایتگر ترورهای سال 60 و بعد از برکناری بنیصدر است. روزهایی که نفوذ عناصر منافقین در دستگاههای دولتی و حکومتی افزایش یافته و ترورها تا سطح رئیسجمهور پیشرفت کرده است. اکثر کاراکترهای حاضر در ماجرای نیمروز، ما به ازای بیرونی دارند؛ البته بنا به مصالحی اسامی آنها تغییر یافته است. فینال فیلم، روایت حمله به مخفیگاه موسی خیابانی، رئیس شاخه ترور سازمان منافقین است که بعد از یک درگیری نیم روزه و با مرگ وی پایان مییابد. کارگردانی درست فیلم ماجرای نیمروز در کنار بازیهای یکدست از عوامل موفقیت این فیلم است. رهبر انقلاب در دیدار با عوامل فیلم ماجرای نیمروز گفتند: «فیلمتان عالی بود. خیلی خوب بود. نشستیم استفاده کردیم و لذت بردیم. اولا کارگردانی عالی بود، بازیها عالی بود، قصه عالی بود، فیلم خوشساخت بود، خیلی خوب بود. آن روزی که این قضیه اتفاق افتاد من دفتر امام بودم، همان ظهر. این بچهها از جمله این آقای سیفاللهی و اینها که بودند در قضیه (محاصره منزل موسی خیابانی)، آمدند گفتند که قضیه تمام شد. آمده بودند به امام گزارش بدهند. گریمها خیلی خوب بود. شهید بهشتی را خیلی خوب از آب درآوردید». «ماجرای نیمروز؛ رد خون» 2 سال پس از نسخه اول ساخته شد. «رد خون» روایت روزهای منتهی به عملیات مرصاد است. اکثر کاراکترهای ماجرای نیمروز1 در این فیلم نیز حضور دارند. داستان فیلم، روایت تلاش کمال و افشین برای بازگرداندن سیما از اردوگاه منافقین است. در «ماجرای نیمروز 2» از عباس زریباف که نیروی نفوذی منافقین در اطلاعات سپاه بود (در ماجرای نیمروز1) و موفق به فرار شده بود نیز انتقام گرفته میشود. در ماجرای نیمروز2 به بهانه حضور خواهر کمال در میان منافقین، دوربین به اردوگاه آنها نیز ورود میکند.
نظر کارگردان: محمدحسین مهدویان درباره تفاوت ماجرای نیمروز 1و2 اظهار داشت: «اگر ماجرای نیمروز» قصه شکلگیری خشونت است «ماجرای نیمروز؛ رد خون» درباره این است که مرز خشونت کجاست؟ وقتی ایدئولوژی به خشونتزایی میرسد، تا کجا میتواند پیش برود؟ ما درباره مقطعی فیلم میساختیم که به نظر میرسد این خشونت حد و مرزی ندارد، پایان ندارد و میتواند تا ابد ادامه داشته باشد. برای همین این موضوع هم یک لحن متفاوت نسبت به «ماجرای نیمروز» پیدا کرده است».
***
شبی که ماه کامل شد
تعداد تماشاچی
یک میلیون و 707 هزار نفر
میزان فروش
19 میلیارد و 13 میلیون تومان
نرگس آبیار از معدود فیلمسازان زن سینمای سالهای اخیر ما است که نوعی تالیف در آثار او به چشم او میخورد. این تالیف احتمالا یادگار دوران نویسندگی او است. روزهایی که رمان مینوشت. جشنواره سیوهفتم با «شبی که ماه کامل شد» برای آبیار خوشیمن بود. جایزه بهترین فیلم جشنواره و جوایز اصلی در حوزه بازیگری به این فیلم رسید. «شبی که ماه کامل شد» برگرفته از ماجرای واقعی زندگی عبدالحمید ریگی، نفر دوم گروه تروریستی جندالله و برادر عبدالمالک ریگی است. فیلم با روزهای منتهی به ازدواج فائزه و عبدالحمید آغاز شده، سفر فائزه و برادرش به پاکستان را روایت میکند و با قتل فائزه به دست همسرش در پاکستان پایان مییابد. ضعف در پرداخت شخصیت عبدالحمید و تبدیل او از یک مرد رمانتیک به یک تروریست بیرحم، نکتهای بود که در اکثر یادداشتهای منتقدان سینمایی درباره این فیلم به چشم میخورد. البته کارگردان از روایت مو به موی ماجرای مورد اقتباس اجتناب کرده و در چند مورد از قوه تخیل خود استفاده کرده است. نظر کارگردان: تمام اتفاقات مهم این فیلم واقعی است و ما فقط در جزئیات دخل و تصرف کردهایم. من در روند تحقیقات، اطلاعات زیاد و جذابی درباره جندالله، عبدالمالک و عبدالحمید به دست آوردم ولی سعی کردم برآیند منطقی این اطلاعات را در فیلمنامه استفاده کنم. مطمئن نیستم عبدالحمید واقعا شعر هم میگفته یا نه. میدانستم عاشقپیشه بوده ولی شاعری یا نوازندگی طبل را خودم به شخصیتش اضافه کردم. اما تمام چیزهایی که از عبدالمالک میبینید مال فیلمهایی است که دیده بودم. آن سکانسی را که عبدالمالک بین اعضای جندالله سخنرانی میکند و آخرش گریه میکند در فیلمهایی که به من داده بودند دیده بودم. برخی به خشونت فیلم انتقاد کردند ولی خشونت عبدالمالک خیلی بیشتر از این چیزی است که در فیلم میبینید. من در فیلم فقط عملیات تاسوکی را آوردهام ولی خشونتی که ما از طریق رسانهها مدام با آن روبهرو هستیم خیلی بیشتر از اینهاست. *** سیانور
تعداد تماشاچی
365 هزار و 412 نفر
میزان فروش
2 میلیارد و 523 میلیون تومان
بهروز شعیبی بعد از تجربه موفق «دهلیز» در ژانر اجتماعی، با فیلم سینمایی «سیانور» به سراغ دهه 50 و تسویهحسابهای داخلی مجاهدین خلق رفت. مسعود احمدیان فیلمنامهنویس «سیانور» یک بستر دراماتیک عاشقانه را به عنوان زیرساخت روایی داستان انتخاب کرده است. رابطه عاطفی امیر به عنوان یک نظامی و هما به عنوان یک مجاهد مبارز از پتانسل بالایی در تزریق جذابیت به سیانور برخوردار است. اکثر اشخاص و اسامی حاضر در سیانور نیز دارای مابهازای واقعی در ارکان سازمان مجاهدین در دهه 50 شمسی (پیش از انقلاب اسلامی) هستند. مهمترین آنها مربوط به مجید شریفواقفی و همسرش لیلا زمردیان، وحید افراخته و تقی شهرام است. سیانور ماجرای ترور «شریف واقفی» از اعضای اسلامگرای سازمان مجاهدین، توسط خود سازمان را نیز روایت میکند. لیلا زمردیان پس از اطلاع از تصمیم همسرش مبنی بر تاسیس شاخه اسلامگرای مجاهدین، حلقه مرکزی سازمان را از این تصمیم مطلع میکند. در قرار ملاقاتی که بین شریفواقفی و افراد تقی شهرام اتفاق میافتد، شریف توسط وحید افراخته ترور میشود. این ماجرا با کمی تغییرات جزئی در فیلم نمایش داده میشود، ماجرایی که از جذابیت روایی برخوردار است. لیلا برخلاف هما در طول فیلم هیچ اشارهای به علاقه به همسرش نمیکند و حتی آن را نوعی ارتباط سازمانی میداند، اما عشقش به مجید در تمام حرکاتش آشکار است. به وضوح ازدواج با مجید برای لیلا دیگر فراتر از یک وظیفه در قبال خلق است.
نظر کارگردان: زمانی که داشتم کار میکردم اصلا به این فکر نمیکردم که پرداختن به این موضوع خطرناک است، زیرا قبل از اینکه بخواهیم دهه 50 را به جایی منتسب کنیم، داریم یک بخشی از تاریخ واقعی انقلاب را روایت میکنیم. تاریخ واقعی انقلاب هم خیلی محدود به اختلافات و درگیری شاه و سیاستمداران نبوده است، بلکه دارای یک بخش اجتماعی مهمی بوده که آن بخش اجتماعی در گروههای سیاسی، گروههای چریکی، جوانان دانشجو و حتی کارمندان ادارت گسترده میشده است که بسیار ملتهب بوده و ما هیچوقت اینگونه به چنین بخشهایی نپرداختهایم. آن زمان یکی از پیشنهادات به ما این بود که اسامی واقعی را تغییر دهیم. این پیشنهاد خیلی محافظهکارانه بود اما بعدا در جشنواره متوجه شدم اگر اسامی عوض میشد، خیلیها راحتتر با فیلم کنار میآمدند. من اما معتقدم اگر اسامی واقعی را حذف کنیم دیگر «سیانور» جذابیت و ویژگی خاصی ندارد.
*** امکان مینا
تعداد تماشاچی
57 هزار و 305 نفر
میزان فروش
424 میلیون و 228 هزار تومان
از آنجایی که اکثر آثار امنیتی و سیاسی معاصر ما مربوط به دهه 60 و سازمان مجاهدین خلق است، کمال تبریزی نیز سال 1394 با فیلمنامهای از فرهاد توحیدی و مرتضی اصفهانی بخت خود را در این ژانر با کارگردانی فیلم سینمایی «امکان مینا» آزمود. داستان فیلم درباره زن و شوهری به نام مهران و مینا در روزهای موشکباران تهران در دهه ۶۰ خورشیدی است. مهران خبرنگار است و در یک روزنامه پرتیراژ کار میکند و در حوزه اخبار سیاسی و اوضاع جنگ مینویسد اما مینا دور از چشم شوهرش به سازمان مجاهدین پیوسته است. او با توجه به شغل همسرش به اخبار و اطلاعات روز کشور دسترسی دارد و البته آن را در اختیار سازمان مجاهدین قرار میدهد. فیلم سینمایی «امکان مینا» به دلیل ضعف در شخصیتپردازی و البته حفرههای دراماتیک در فیلمنامه مورد انتقاد کارشناسان قرار گرفت. در سیوچهارمین دوره جشنواره فیلم فجر همزمان 2 فیلم «امکان مینا» و «سیانور» به سازمان مجاهدین پرداخته بودند.
نظر کارگردان: کمال تبریزی نظر متفاوتی نسبت به منتقدان فیلمش داشت و معتقد بود: آنهایی که با فیلم ارتباط برقرار میکنند، خیلی خوب جزئیات را تمییز میدهند و وارد عمق میشوند. واقعیت این است که عبور از لایههای سطحی امکان مینا و رفتن به لایههای عمیقترش کمی سخت است. مثل آب استخر نیست، مثل استخری است که سطح بیرونش یخ زده است؛ باید یخهایی را بشکنید.
*** روباه
تعداد تماشاچی
26 هزار و 940 نفر
میزان فروش
127 میلیون و 186 هزار تومان
بهروز افخمی در «روباه» 21 سال پس از «روز شیطان» دوباره سراغ تولید یک فیلم امنیتی- جاسوسی رفته است. افخمی که علاوه بر کارگردانی، نویسندگی اثر را نیز بر عهده دارد در «روباه» روایتگر ورود یک جاسوس- که در فیلم ادعا میشود برادر نتانیاهو است- به ایران برای ترور دانشمندان هستهای میشود. یوهان با اغفال افراد سادهلوح در راستای انجام خرابکاریهای مدنظرش قدم برمیدارد. یکی از طعمههای او برای این امر، موتورسوار مسافرکشی با نقشآفرینی حمید گودرزی است. او در آستانه پدر شدن قرار دارد و با مشکلات مالی دست و پنجه نرم میکند. با ورود وزارت اطلاعات به داستان، او متوجه رکبی که از جلال خورده میشود و این بار در زمین نیروهای امنیتی بازی میکند. روباه مانند اکثر آثار افخمی از یک زیرلایه طنز نیز برخوردار است. نظر کارگردان: بهروز افخمی در مصاحبهای از عدم علاقه مسؤولان فرهنگی به تولید آثاری همچون «روباه» گفته بود: « زمانی که «روز شیطان» را ساختم خیلی علاقهای به ساخت چنین فیلمی میان مسؤولان بنیاد فارابی و وزارت ارشاد نبود، بعد از 20 سال باز هم علاقهای میان مسؤولان احساس نکردم. در واقع سازمان انرژی اتمی از طریق بنیاد فارابی هزینه «روباه»را پرداخت کرده و فکر میکنم فیلم خیلی مورد علاقه مسؤولان وزارت ارشاد نیست». *** روز شیطان
تعداد تماشاچی
428 هزار و 661 نفر
میزان فروش
33 میلیون و 723 هزار تومان
یکی از گروهکهای سلطنتطلب در پاریس طرحی برای براندازی در دست اجرا دارد و از حمایت بعضی صاحبان قدرت در آمریکا نیز برخوردار است. مرحله اول این طرح وارد کردن تدریجی قطعات یک بمب اتمی کوچک است. مرحله دیگر جاسازی آن در داخل یک چمدان است تا یک هفته قبل از بازدید نمایندگان آژانس بینالمللی انرژی هستهای از تأسیسات اتمی ایران، جنب استادیوم یکصدهزار نفری آزادی منفجر کرده و با این کار حکومت ایران را متهم به زیر پا گذاشتن قراردادهای کنترل سلاحهای هستهای کنند. قطعات بمب به وسیله 11 نفر به صورت جداگانه و تحت پوشش وسایل معمولی مسافران وارد کشور میشود اما با تصادفی که برای یکی از حاملان بمب پیش میآید، قطعهای از بمب به دست مأموران وزارت اطلاعات میافتد و... . نظر کارگردان: بهروز افخمی سالها بعد درباره پروسه ساخت «روز شیطان» گفت: «فیلم را با پول خودمان ساختیم. من رفتم پیش آقای بهشتی مدیرعامل وقت فارابی و خلاصه داستان را که اقتباسی بود از رمان «فردریک فورسایت» برایش تعریف کردم، این را میدانستم که روز شیطان پرفروش نمیشود برای همین به بهشتی گفتم شما هزینههایی که معمولا بابت پیشخرید حقوق تلویزیونی و پخش ویدئویی و فیلمخانه میدهید را که چیزی حدود ۵۰ درصد بودجه فیلم میشود پرداخت کنید، بقیه را خودمان از جیب میگذاریم». *** قلادههای طلا
تعداد تماشاچی
10 هزار و 774 نفر
میزان فروش
44 میلیون و 326 هزار تومان
بعد از تجربه ناموفق فیلم سینمایی «پایاننامه» درباره حوادث سال1388، «قلادههای طلا» به نویسندگی و کارگردانی ابوالقاسم طالبی نخستین محصول سینمایی جدی است که به وقایع آن سالها پرداخته است. «قلادههای طلا» با اشاره به ماجرای یک پرونده خرابکاری واقعی آغاز میشود. سرویسهای امنیتی بیگانه برای بحرانسازی در مملکت قصد دارند یک عملیات تروریستی در پرواز اهواز- تهران انجام دهند که در نهایت شکست میخورد. با شکست عملیات مخالفان جمهوری اسلامی ایران، مازیار فناییزاده، جاسوس ارشد ایرانیتبار امآی۶ از سوی سرپرست ایرانیتبار خود یعقوب قادری (مک گورین)، مأمور میشود به ایران بیاید و در شلوغیهای بعد از انتخابات ایفای نقش کند.
نظر کارگردان: «قلادههای طلا» حاشیههای بسیاری در پی داشت. حواشی از اکران فیلم در جشنواره فجر آغاز شد و حتی تا 7 سال بعد و در پخش تلویزیونی نیز ادامه یافت. نهم دیماه 1397 و بعد از پخش قلادههای طلا از شبکه افق، ابوالقاسم طالبی در توئیتی نوشت: «امشب (نهم دیماه ۹۷ ساعت 20:30) از بیت حضرت رهبرى با بنده تماس گرفتند و پیام ایشان را به اطلاع بنده رساندند، حضرت آقا فرمودند: دیشب مجددا فیلم شما را از شبکه افق دیدم، آفرین آفرین آفرین؛ دست شما درد نکند از قول من به بازیگران سلام برسانید». البته همزمان با پخش، فیلم در تاریخ مذکور با واکنش وزارت اطلاعات روبهرو شد و این وزارتخانه نسبت به محتوای این فیلم موضع گرفت.
***
به رنگ ارغوان
تعداد تماشاچی
271 هزار و 855 نفر
میزان فروش
556 میلیون و 574 هزار تومان
قطعا «به رنگ ارغوان» ساخته ابراهیم حاتمیکیا را باید یکی از 3 فیلم جنجالی دهه 80 سینمای ایران به شمار آورد؛ جنجالی که البته بعد از اکران فیلم مشخص شد یک هیاهوی بیمورد بوده است. فیلم بعدها از تلویزیون نیز پخش شد. «به رنگ ارغوان» پس از 4 سال توقیف در بیستوهشتمین جشنواره فیلم فجر اکران شد و توانست همزمان سیمرغ بهترین فیلم، بهترین فیلمنامه، بهترین کارگردانی و بهترین فیلم از نگاه تماشاگران را از آن خود کند.
«به رنگ ارغوان» روایتگر احوالات یک مامور امنیتی به نام هوشنگ است که برای دستگیری یکی از سرشاخههای یک گروهک معاند با نام شفق (با نقشآفرینی فرهاد قائمیان) عازم شمال کشور میشود. پوشش هوشنگ در این فیلم به صورت یک دانشجوی دانشکده جنگلداری است. در این دانشکده ارغوان دختر شفق نیز در حال تحصیل است. هوشنگ، ارغوان را زیر نظر گرفته و رفتهرفته نوعی وابستگی در او شکل میگیرد. این وابستگی هوشنگ را با یک خوددرگیری فلسفی مواجه میکند. با ورود شفق به روستا درگیریها آغاز و در نهایت شفق کشته میشود. نمایش تجهیزات امنیتی رصد و پایش سوژهها در فیلم، حتی در اکران 4 سال پس از ساخت فیلم و در سال 1388 از جذابیت مناسبی برای تماشاگر برخوردار بود. این ساخته حاتمیکیا نیز پس از نمایش، موافقان و مخالفان متعددی به خود دید. نکته جالب اینجا بود که مخالفان فیلم بیشتر از طیف راست سیاسی بودند.
نظر کارگردان: کارگردان «به رنگ ارغوان» درباره اینکه چگونه تصمیم گرفت این اثر سینمایی را بسازد، اظهار کرد: «همین چند روز پیش داشتم از اتوبان همت میگذشتم که چشمم به پوستر بزرگ حاج همت افتاد که به چند جای آن رنگ پرتاب کرده بودند. اتوبان جای ایستادن نبود و من شاید در چند ثانیه این تصویر را دیدم و پشت سرش متوجه شدم دارم اشک میریزم. اینجا از نظر من فیلم حاتمیکیا کلید خورد. سینما از نظر من همین است؛ یک لحظه، یک آن. نقطه عطف تشکیلات امنیتی بعد از انقلاب، شاید با قتلهای زنجیرهای کلید خورد؛ بحثی به اسم امنیت. اگر «آژانس شیشهای» تکیهاش روی واژهای به اسم «مصلحت» بود، در «ارغوان» واژه «امنیت» برایم پررنگ شد. «امنیت» یعنی چه و از چه منظری؟ «ارغوان» تفسیر امنیت از دید «فرهنگ» است».
ارسال به دوستان
|
|
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
|