|
کاروان ایران با 8 پله سقوط نسبت به دوره قبل در رتبه بیست و پنجم المپیک ایستاد
درحد اعتدال!
گروه ورزشی: از روز نخستی که وزیر ورزش و جوانان در دولت یازدهم شروع به فعالیت کرد وعدههای متعددی را به اصحاب رسانه داد که یکی از مهمترین آنها تسریع و بهبود در ورزش قهرمانی بود. اما حالا بعد از 3 سال میبینیم که کاروان ایران در المپیک سقوطی 8 پلهای را تجربه میکند. کاروان ما در لندن موفق شد در جایگاه هفدهم قرار بگیرد آن هم با 4 مدال زرین طلا، 6 نقره و 2 برنز که در مجموع با 12 مدال در جایگاه هفدهم جهان ایستادیم. طبیعتا اگر مسیر پیش روی وزارت ورزش و کمیته ملی المپیک صحیح و عقلانی بود باید کاروان ایران در ریو نتایج بهتری میگرفت یا دستکم همان جایگاه قبل را حفظ میکرد. اما متاسفانه هم از تعداد مدال 4 پله سقوط داشتیم و هم سقوط 8 پلهای در جایگاه نهایی. کشوری که در المپیک 2012 توانسته بود 4 مدال طلا بگیرد و مهمتر از آن 6 نقره، انتظار میرفت در ریو با یک حرکت رو به جلو، دستکم جایگاه بهتری را به دست بیاورد. اما حالا سقوط 8 پلهای و قرار گرفتن در رتبه 25 المپیک نشان میدهد ضعفهای بسیاری در کار بوده است. با این توجیه عجیب وزیر ورزش که حد ورزش ایران 4 مدال است، صورت مساله پاک نمیشود. با خودکمبینی و ما نمیتوانیم به دنبال توجیه عدم مدیریت کلان در ورزش نباشیم. هیچکس انتظار نداشت ما در قایقرانی، دوی ماراتن، بدمینتون و خیلی از رشتههای دیگر مدال بیاوریم. اما چگونه میشود نایب قهرمان المپیک 2012 لندن 4 سال بعد در ریو ناگهان بیستوچهارم میشود؟ با تصور اینکه احسان حدادی یک جرقه بوده و ما دیگر قادر به تکرار مدالآوری در دوومیدانی نیستیم تنها خودمان را توجیه کردیم. آیا انتظار طلا در تکواندو که ما از قهرمانان بلامنازع آن در جهان به حساب میآییم هم پرتوقعی است؟ چگونه میشود فرنگی پر افتخار 2012 ناگهان 3 مدال طلا و یک برنزش را در 2016 تنها به 2 برنز کاهش میدهد؟ بدون تردید برنامه و راهکارهای دولت یازدهم در امر ورزش با یک شکست بزرگ مواجه شده و بهترین دماسنج همین نتایج کاروان ایران در ریو 2016 است. وزارت ورزش و جوانان که بعد از حضور محمود گودرزی وعده داده بود از این به بعد عملگرایی و خردجمعی جایگزین سنتی عمل کردن و خودمحوری میشود آیا از عملکرد خودش راضی است؟ بدون شک وزارت ورزش نهتنها هیچ حرکت رو به جلویی را برای ورزش انجام نداد که با اشتباهات استراتژیک خود، موجب سقوط 78 پلهای کاروان ایران شد. زنگ خطر حالا به صدا در آمده است، چرا که اگر قرار باشد با همین فرمان جلو برویم قطعا در المپیک 2020 توکیو با سقوط بزرگتری مواجه میشویم، آن وقت دیگر نمیشود توجیه کرد حد ورزش ما همین است. ما حد ورزش خود را در المپیک 2012 دیدیم. نه اینکه آن نتایج سقف آرزوهای ورزش ماست بلکه اگر مدیریت برنامهمحور و درستاندیش بر مسند کار بود باید همه تلاش خود را برای بیشتر کردن مدالها به کار میبستیم نه اینکه منتظر سقوط 8پلهای بنشینیم، بعدا توجیه کنیم ما همینیم. اگر امروز تلاشی برای عوض کردن این خط فکری نباشد، قطعا در آینده نهچندان دور با این تفکر ما نمیتوانیم و حدمان همین است، به جایگاهی میرسیم که تصور میکنیم اساطیر در سال 2012 آن جایگاه را برای ما حاصل کردند. ارسال به دوستان
ارسال به دوستان
وقتی نوع تمرینات پرسپولیس هواداران را به وجد میآورد
پرسپولیس با قدرت شروع میکند
بسیاری از هواداران پرسپولیس نگران تعطیلی 21 روزه لیگ شدند چون تیم آنها به خوبی لیگ را شروع کرده بود. اما آمادگی پرسپولیس در تمرینات موجب وجد هواداران شده و قطعا این تعطیلات موجب تقویت شاگردان برانکو خواهد بود. پرسپولیس شروعی توفانی در فصل جاری رقابتهای لیگ برتر داشت و از 4 بازی خود 10 امتیاز به دست آورده و یکه و تنها در صدر جدول ردهبندی جای دارد. شاگردان برانکو عملکرد خوبی از خود نشان دادند و بر خلاف فصل قبل از همان ابتدا عزم خود را برای کسب عنوان قهرمانی جزم کردهاند. معمولا تعطیل شدن لیگ برای تیمهایی که در اوج به سر میبرند و خوب نتیجه میگیرند خبر بدی است و برانکو هم به نوعی اعتراض خود را به تعطیلی یک ماهه لیگ به خاطر بازی تیمملی در انتخابی جامجهانی 2018 روسیه نشان داد اما به نظر میرسد این تعطیلی به سود پرسپولیس است و این تیم در ادامه قویتر و بهتر کار خواهد کرد و این به چند دلیل است. در اوج بودن مهدی طارمی میتواند بهترین خبر برای برانکو و هواداران پرسپولیس باشد. سرخپوشان پایتخت فصل قبل بهترین خط حمله را به خود اختصاص دادند و این به خاطر آمادگی بسیار بالای طارمی و علی علیپور بود اما در فصل جاری با وجود آنکه سرخپوشان خوب کار کردهاند اما خط حمله این تیم آمار خوبی نداشته است. هر چند طارمی در دیدار برابر صبا یک گل 3 امتیازی به ثمر رساند اما او فرصتهای زیاد را از دست نداد و نشان داد نه از تمرکز لازم برخوردار است و نه مثل فصل قبل آماده است. اردوی تیمملی و تمرینات اختصاصی و سختی که کارلوس کی روش برای ملیپوشان در نظر گرفته است میتواند طارمی را آماده به تمرین پرسپولیس بازگرداند و برانکو او را براحتی و با فراغ بال در ترکیب اصلی قرار دهد. برانکو ایوانکوویچ در فصل جدید تصمیم گرفته است از محمد انصاری به عنوان زوج سیدجلال حسینی استفاده کند؛ این درحالی است که این بازیکن جوان فصل قبل در جناح چپ بازیهای درخشانی را به نمایش گذاشت اما چون برانکو زوج مورد اعتماد حسینی را نداشت ترجیح داد از انصاری استفاده کند که اتفاقا این بازیکن عملکرد درخشانی داشته است. اما جناح چپ پرسپولیس به ربیعخواه واگذار شده است. حضور این بازیکن در بال چپ با انتقادهای زیادی مواجه شده است و گلی که پرسپولیس در دیدار برابر فولاد خورد نشان داد این تیم میتواند از سمت ربیعخواه آسیب پذیر باشد. با وجود انتقادهایی که از این بازیکن جوان میشود اما برانکو از عملکرد او بسیار راضی است. ربیعخواه با وجود اینکه یک اشتباه بد داشته اما عملکرد خوبی از خود نشان داده است و آینده درخشانی در انتظار این بازیکن است اما او در کارهای هجومی کمتر شرکت میکند و این میتواند او را نیمکتنشین کند. محمد آرامطبع دیگر خرید پرسپولیس برای سمت چپ است. آرامطبع 4 دیدار نخست فصل را به خاطر آسیبدیدگی از دست داد. او به شرایط بازی رسیده است و در دیدار دوستانه اخیر هم به میدان رفت. او میتواند با توجه به این تعطیلی چندهفتهای به آمادگی کامل برسد و برانکو در ادامه از او به عنوان بال چپ در ترکیب اصلی استفاده کند. آنتوان گولچ، ولادیمیر پیریمیوف و الکسی پلییانسکی 3 بازیکن خارجی هستند که پرسپولیس در فصل جابهجایی تابستانی جذب کرد. برانکو از این 3 بازیکن در ترکیب اصلی تیمش در 4 دیدار نخست استفاده نکرد و دلیل آن را ناآماده بودن این بازیکنان از نظری بدنی دانست. او در دیدار اخیر دوستانه از هر 3 بازیکن به همراه دروازهبان خارجی که اخیرا جذب کرده استفاده کرد. این چند هفته فرصت بسیار خوبی است که این بازیکنان خارجی هم شلاق بخورند و در ادامه فصل به تیم برانکو کمک کنند بنابراین میتوان نتیجه گرفت این تعطیلات نه تنها به ضرر تیم برانکو نبوده بلکه به نفع آنها هم بوده البته به شرط اینکه سرخپوشان بازیکنی مصدوم در این مدت نداشته باشند. ارسال به دوستان
وقتی یک داور قربانی شد اما تمام تلخیها را شیرین کرد
از مقصری که طلایی المپیک شد
مدیران فوتبال ایران اکنون در شرایطی حامی داور بینالمللی کشورمان و شریک افتخار او شدهاند که در یک ماجرای جنجالی، تمام تقصیرها را به گردن او انداختند. گس بود؛ تلخ بود؛ اتفاقاتی که خیانت بود؛ خیانتی که جنجال بود؛ جنجالی که مقصران زیادی داشت؛ مقصرانی از جنس مدیران فوتبال ایران، اما مقصر تلخیها، گس شدن دهان، خیانت و جنجال یک داور بود. نه به عقیده ما، بلکه به عقیده کسانی که مقصر بودند و یک نفر دیگر را قربانی کردند. به گزارش تسنیم دیدار تراکتورسازی تبریز- نفت تهران از هفته سیام لیگ برتر چهاردهم بود. 25 اردیبهشتماه 94 و دیداری که هر 2 تیم در آن شانس قهرمانی داشتند، اما در صورت تساوی آنها و پیروزی سپاهان، قهرمان لیگ در اصفهان جام را بالای سر میبرد، اتفاقی که بعید بود رخ دهد، اما همه چیز دست به دست هم داد تا اتفاق بعید، رخ دهد. پشت پرده این ماجرا و اینکه پس از به تساوی کشیده شدن بازی تراکتورسازی و نفت (در حالی که تراکتورسازی 3 بر یک از میهمان خود پیش بود) به چه شکل اعلام شد که بازی سپاهان با تساوی به پایان رسیده، اینکه گوینده ورزشگاه چگونه از هواداران خواست خود را آماده جشن قهرمانی کنند و... طولانی است. بارها نیز این ماجراها واکاوی شده است، اما امروز بحث چیز دیگری است. ماجرای بعد از این پشتپردهها و مشخص شدن تمام اتفاقات! پس از پایان این بازی، تراکتورسازان و بهدنبال آن هواداران این تیم فدراسیون فوتبال و پشتپرده اصفهانیها را به قهرمانی سپاهان ارتباط دادند. اینکه مدیران اصفهانی فدراسیون فوتبال و مهدی تاج که رئیس وقت سازمان لیگ بود، شرایط را طوری رقم زده که تراکتورسازی قهرمان نشود و سپاهان جام را بالای سر ببرد، ادعایی که شاید کمی هم غیرمنصفانه بود و نباید در فوتبال نگاه قومیتی باشد، اما بههر حال این مسائل وجود داشت. این مسائل ادامهدار بود و باعث شد هواداران تراکتورسازی در برخی بازیهای خانگی خود در لیگ پانزدهم هم علیه رئیس سازمان لیگ شعار بدهند. علی کفاشیان هم برای بررسی این مسائل راهی تبریز شد، اما قرار نبود چیزی تغییر کند. قرار نبود قهرمانی به تراکتورسازی بازگردد، اما برای آرام کردن مردم تبریز نیاز به یک مرهم بود، نیاز به پیدا کردن یک مقصر بود، مقصری که تمام تلخیها و جنجالها را به گردن او انداخت. مهدی تاج، رئیس وقت سازمان لیگ و رئیس فعلی فدراسیون فوتبال به فاصله 6 روز پس از مسابقه بهعنوان یکی از متهمان این ماجرا در حاشیه مراسم سالگرد درگذشت ناصر حجازی در اینباره گفت: «همانطور که همه در جریان هستند، مشکل اصلی به داوری مربوط میشد. با این حال بحث داوری و 2 دقیقه پایانی هنوز ماجرایش باز است و در حال بررسی هستیم». از همان موقع سعی شد علیرضا فغانی که داور آن مسابقه بود با سابقه قضاوت در فینال جام ملتهای آسیا متهم جلوه داده شود. نه متهم بخشی از این ماجرا، بلکه متهم تمام اتفاقات. در نهایت 20 خردادماه 94 نیز گزارشی از سوی فدراسیون فوتبال به وزارت ورزش و جوانان ارسال شد تا متهمان دیدار تراکتورسازی و نفت تهران به این شکل محکوم شوند. فغانی محروم شد، او را مقصر جلوه دادند، اما این داور بدون توجه به این مسائل تلاش خود را در عرصههای بینالمللی کرد. داور بینالمللی فوتبال کشورمان پس از تمام این جنجالها باز هم مورد حمایت فیفا و AFC بود تا جایی که باز هم به او قضاوت در فینال را دادند. فینال جام باشگاههای جهان در سال 2015 که یک طرف آن بارسلونا بود و فینال مسابقات فوتبال بازیهای المپیک 2016 ریو بین برزیل و آلمان که پس از فینال جامجهانی یکی از معتبرترین مسابقات نهایی فوتبال محسوب میشود. حالا فغانی افتخارآفرینی کرده؛ مدال طلای المپیک را در امر قضاوت گرفته و به موفقیتی بزرگ رسیده است. داور بینالمللی فوتبال کشورمان که در جامجهانی 2014 برزیل هم حضور داشت، اینبار هدف خود را حضور بسیار خوب در جامجهانی 2018 روسیه اعلام کرده و حتی به حضور در فینال هم فکر میکند. حالا مقصر تمام اتفاقات تبریز در المپیک طلایی شده است و مدیرانی که او را مقصر جلوه داده بودند و پشت این داور خود را قایم کردند، خود را شریک این افتخار میدانند. آنها حالا که موفقیتی حاصل شده، حامی فغانی شدهاند؛ حالا که فغانی تمام آن مزههای گس و تلخ را تبدیل به شیرینی کرده است. شاید داوری که حالا با کمک رضا سخندان و محمدرضا منصوری طلایی المپیک شده، با قربانی شدن در داخل کشور عزمش قویتر شد تا این افتخار را ارسال به دوستان
اعتماد بنا به پیرمردها جواب نداد
تصمیمی که آقای خاص را ضربه کرد
محمد سررشتهداری: گودرزی در چند نوبت به اردوی کشتی فرنگی سرکشی کرد و حتی این گوش شکسته با فرنگیکاران تمرین کرد. در واقع بعد از نامه سرگشاده رسول خادم به حسن روحانی، گودرزی نهتنها به کشتی آزاد سر نزد بلکه نوعی بیتفاوتی نسبت به این رئیس فدراسیون نشان داد. قاعدتا برای رسول خادم که برخلاف امیررضایشان درست سر جای خودش نشسته و مدیریت میکند، سخت بود رئیس فدراسیونی باشد که مربی کشتی فرنگیاش با وزیر نرمش صبحگاهی انجام میدهد. رسول اما مثل دوران کشتیگیری خود عمل کرد، باهوش و مردانه، او با وجود برخی دلخوریها تقریبا همه درخواستهای بنا را انجام داد و هیچ چیز برای فرنگی کم و کسری نگذاشت. او طوری مدیریت میکرد که انگار در حال کشتی با خادراتسوف روس است یا کوین جکسون آمریکایی، آن هم مرد و مردانه. گریههای بنا خیلیها را اذیت کرد، بنا حتما یکی از خوشغیرتهای کشتی است، آقای خاص مردی است از جنس غیرت. با این وجود او اشتباهاتی داشت، با وجود آنکه آقای خاص از حمایت مردم و وزیر به صورت خاص برخوردار بود، مرتکب اشتباهاتی شد که رقبا را به او مسلط کرد و از آنها فن کمر خورد. بنای کشتی فرنگی، «بنای» کشتی فرنگی را روی نامدارها بنا کرد، آنها که شاید سیر و شاید خسته شده بودند و شاید اسیر دیالیکتیک و به جبر زمان آثار پیری روی صورت میدیدند. سنگ بنا آنجا غلط شد که بنا همان تیم لندن را به ریو برد! این طراحی غلط بود، برخی از آنها که در لندن رستم دستان بودند، در ریو رخت پیشکسوت بر تن کرده بودند! اما بنا همان کرد که خیلی از ممتازها و استادها و افتخارآفرینان میکنند. او روی دیوار قهرمانان قدیمی یادگاری نوشت، مثل پروین که روی دیوار استیلی و رهبریفرد و انصاریان و ناصر ابراهیمی و... یادگاری نوشت تا مردی را که در تهران به خاطرش ترافیک راه میافتاد برخی با پوست پرتقال بزنند. به سن و سال فرنگیکارها نگاه کنید؛ امید نوروزی ۳۱ سال، بشیر باباجانزاده ۲۷ سال، حبیب اخلاقی ۳۱ سال، حمید سوریان ۳۱ سال، سعید عبدولی ۲۷ سال، قاسم رضایی ۳۱ سال و میانگین: 666/29 یعنی تقریبا 30 سال! حال ببینید رسول چگونه ریو را مثل قدیمها بزکش و مال خود کرد؛ حسن رحیمی ۲۷ سال، حسن یزدانی ۲۲ سال، رضا یزدانی ۳۲ سال، کمیل قاسمی ۲۹ سال، میثم نصیری ۲۷ سال، علیرضا کریمی ۲۲ سال و میانگین: 5/26. رسول خادم در واقع 50 درصد کشتیگیرانش را در فاصله لندن تا ریو عوض کرد و اجازه داد گرسنهترها «از منظر افتخار» و جوانترها وارد گود شوند. نکته اینجاست که در میان همه اینها حسن یزدانی که از همه کوچکتر بود طلا گرفت و سوریان «اسطوره فرنگی ایران» که از همه غولتر بود بدترین شکست را دریافت کرد. در واقع بنا، سنگ بنا را اشتباه گذاشت آنجا که از خودش دور شد و دیگر بنا نبود، او فقط مهندس تغذیه شد و ورزش. بنا حتی جلوی کشتیهای انتخابی را هم گرفت، خودش شد ترازو، شد میزان، شد باسکول! خودش تشخیص میداد، با متر خودش انتخاب میکرد که چه کسی به ریو برود، در حالی که برای این کار انتخابی وجود دارد که ترازویی بسیار دقیقتر از ترازوی چشم بنا و بناهاست و عدد مشخص دارد، علم دارد، مقیاس و متر تابلوی نتایج دارد. بنا تیمی پیر را به ریو برد اما رسول تیمش جوانتر و جسورتر بود، جالب اینجاست که نمایش حسن یزدانی بهترین نمایش ریو بود و اتفاقا او جوانترین فرد اردو هم بود. بنا اما اشتباهی نوشته بود، راه را اشتباه رفته بود. شاید گریههای مردانه بنا هم به همین دلیل بود. شاید او بدل خورده بود، مهندسی کشتیاش اشتباه بود و این را با آخرین شکست فرنگیکاران فهمید، شاید هم زودتر همان موقع که سوریان- این نخبه کشتی فرنگی جهان- زیر دست آن ژاپنی لعنتی در حال خفه شدن بود و زیر دست قزاق تحقیر شد. بنا سنگ بنا را اشتباه ریخته بود، او به جوانترها اجازه جنگیدن نداده بود و فراموش کرده بود که «جایی برای پیرمردها نیست». حالا شاید وزیر ورزش هم به خود بیاید و بهتر متوجه شود که حمایت زیاد عزیزکردههای کشتی ایران، امثال بنا و سوریان را هم که هیبت بزرگی داشتند میتواند دچار اشتباه کند. شاید اگر عنان کار در دست رسول خادم به عنوان رئیس متخصص فدراسیون بود، خود بنا به جای گریه، خندههای دنداننما میکرد و سوریان به عنوان نماد، با کت و شلوار شیک، مثل افسانهها بیننده کشتیها در ریو بود و همه کشتیگیران فرنگی جهان دنبال سلفی گرفتن با او بودند نه ضربه فنی کردنش! ارسال به دوستان
|
|
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
|