گزارش «آتلانتیک» از وضعیت آشفته دستگاه دیپلماسی آمریکا
وزارت خارجه تعطیل ترامپ
جولیا یوف* : پرچمها در لابی وزارت خارجه ایالات متحده در سکوت و نور خورشید عصر چند روز پیش غوطه میخوردند. یکی از کارکنان وزارت خارجه وقتی دید ما محو خلوتی آنجا شدهایم، با حیرت گفت: «اینجا معمولا جای شلوغی است. معمولا اینجا رفتوآمد هست و افراد مختلف برای دیدار میآیند اما الان اینطور سوت و کور شده است». هر قدر اینجا در «فاگی باتم» (محل ساختمان وزارت خارجه) خلوت است، به جایش کافه تریای وزارتخانه شلوغ است و کارکنان که حالا کاری ندارند، با قهوههایی که یکی پس از دیگری مینوشند، با همکارانشان وقت میگذرانند. یک کارمند میانی وزارت این وضع را غیرمعمول توصیف کرد و گفت: «کافهتریا این روزها بیش از حد شلوغ است. هیچکس هیچکاری انجام نمیدهد». همینطور که همراه این کارمند بین میز و صندلیها قدم میزدیم، میدیدیم کارمندها نشستهاند و قهوه به دست با هم گپ میزنند. یکی هم سرگرم مطالعه با «کیندل» (کتابخوان الکترونیکی) بود.
یکی از مقامات ارشدی که بتازگی وزارتخانه را ترک کرده، به من گفت: «انگار کلا هیچ خبری آنجا نیست».
هفته گذشته با این خبر آغاز شد که لایحه بودجه پیشنهادی رئیسجمهور «دونالد ترامپ» منابع مالی وزارت خارجه را به میزان چشمگیری کاهش میدهد و با اظهارات «استفان بنن» مشاور کاخ سفید و رئیس سابق سایت «بریتبارت» پایان یافت که خطاب به حاضران در کنفرانس سالانه اتحادیه محافظهکاران (CPAC) گفت او و رئیسجمهور جدید به دنبال «تخریب ساختار دیوانسالار دولت» هستند. در وزارت خارجهای که حدود 70 هزار کارمند در سرتاسر دنیا دارد، این تخریب مدتی است که آغاز شده است. در طول هفته گذشته من با چندده نفر از مقامات کنونی و کارکنانی که بتازگی وزارت را ترک کردهاند، صحبت کردم و همه آنها هم یا به دلیل اینکه اجازه صحبت با رسانهها را نداشتند و از واکنش این دولت که در تعقیب افشاگران است نگران بودند یا به دلیل آنکه نمیخواستند همکاران سابقشان را ناراحت کنند، از من خواستند نامشان فاش نشود. آنها وزارت خارجهای بیانگیزه و آشفته را برای من به تصویر کشیدند. در برخی موارد این تخریب ساختار اداری به معنای واقعی کلمه رخ داده است. اخیرا بعد از آنکه به حدود 20 نفر از کارکنان باسابقه در طبقه هفتم گفته شد باید سمت تازهای برای خود بیابند، آن هم در مواردی در فرصتی تنها 12 ساعته، تیمهای ساختوساز در تعطیلات «روز رئیسجمهور» (سالگرد تولد جورج واشنگتن) به این طبقه رفته و مشغول بازسازی و تغییر ترکیب دفتر شدند تا تیمی جدید و مفهومی جدید از نحوه کارکرد تیم هدایت وزارت خارجه در این طبقه مستقر شود (مفهومی که هنوز اغلب افراد نمیدانند قرار است چه باشد). الان «راهروی ماهونی» که میزبان ستونی از دفترهای کار با دکور و دیوارهای چوبی است و دفتر شخص وزیر خارجه هم در آن واقع شده، به یک محوطه ساختوساز بدل شده که پارچهای آبی آن را از دید مخفی کرده و کسی خبر ندارد آن پشت چه خبر است. در حالی که وزارت خارجه به نحوی آشکار از دیدارها با سران خارجی کنار گذاشته شده، پستهای کلیدی وزارت خارجه خالی باقی مانده و کاخ سفید هم چندان از کارکنان وزارت خارجه مشاوره نمیگیرد، در واقع کار چندانی برای انجام دادن در وزارت باقی نمانده است. یکی از کارکنان وزارت درباره ایام قدیم که از 6:30 صبح شروع میشد، میگوید: «اگر میشد زودتر از 10 شب از وزارت خارج شوم، روز خوبی بود. الان حدود 9، 9:15 میآیم و قبل 5:30 هم میروم». خصومت آشکار کاخ سفید، ترک رویههای دیرینه سیاست خارجی آمریکا و آشفتگی در وزارت، دارد به کسانی که عادت داشتهاند آمال و آرمانگراییشان را معطوف مشغله سنگین و بشدت جزئیات محوری کنند که چرخهای یک دیوانسالاری در همتنیده را میگرداند، آسیب میزند. در نبود وضعیت سابق، همه مضطرب شدهاند، آنقدر که درست خوابشان نمیبرد. یکی از کارکنان به من گفت نمیتواند درست بخوابد و نگرانی درباره شغلش و نقش رو به افول آمریکا در جهان خواب را از چشمان او گرفته است.
هر چند هنوز برخی تلاش میکنند جلسات سیاستگذاری برگزار کنند تا همچنان متمرکز بمانند و از ذهنشان کار بکشند اما یکی از کارکنان میگوید: «2 ماه اخیر بیشتر اینطور بوده که فقط بیکار نشستهایم و زودتر از معمول به خانه بازگشتهایم». بعضی هم در خیابانهای فاگیباتم پرسه میزنند یا مدت طولانیای را صرف ناهار میکنند. این کارمند وزارتخانه درباره جلسات سیاستگذاری با دیگر نهادهای دولتی میگوید: «قبلا من هر هفته در 3 یا 4 جلسه بین سازمانی شرکت میکردم اما در 5 هفته گذشته، فقط یکبار چنین جلسهای برگزار شده است». حتی سیل ایمیلهای درونسازمانی هم خشک شده است. این کارمند وزارت خارجه به من گفت قبلا روزی 200 ایمیل دریافت میکرد اما حالا ایمیلها به تنها چند مورد در روز کاهش یافته است. او گفت: «از 10 سال پیش که من کارم را در وزارتخانه آغاز کردم، اینجا هیچ وقت اینقدر سوت و کور نبوده. همکارانم میگویند آنها هم تا حالا شاهد چنین وضعی نبودهاند». او میگوید این وضعیت بیشتر به این دلیل است که اکنون «حلقه تصمیمگیری بشدت کوچکتر شده است» و بسیاری از کارکنان وزارت خارجه با تعجب شاهد این هستند که از این دایره بیرون گذاشته شدهاند. آن کارمند میانی وزارت میگوید: «آنها [دولت جدید] واقعا میخواهند دخل اینجا را بیاورند. فکر نمیکنم این دولت اصلا به لزوم وجود وزارت خارجه اعتقادی داشته باشد. فکر میکنند «جیرد» [کوشنر، داماد ترامپ] از پس همه کارها بر میآید. این وضع مرا یاد کشورهای در حال توسعهای میاندازد که مأموریتم را در آنها گذراندهام. یک خاندان بر همهچیز حاکم است و وزارت خارجه از هیچچیز خبر ندارد». از زمانی که این دولت روی کار آمده، حتی یک نشست خبری وزارت خارجه هم برگزار نشده و تازه قرار است این نشستها از 6 مارس از سر گرفته شود، در حالی که این نشستها قبلا هر روز برگزار میشد. مخاطب این نشستها فقط خبرنگاران نبودند، بلکه این کنفرانسهای خبری راهنمایی مهم برای دیپلماتهای ایالات متحده در سرتاسر جهان به شمار میآمد تا بدانند اولویتهای وزارتخانه چیست و چطور باید درباره آنها صحبت کنند. در نبود این پیامرسانی روزانه از واشنگتن، دیپلماتهایی که در مناطق دورافتاده خدمت میکنند، عملا دارند چشمبسته عمل میکنند، آن هم بدون آنکه تحولات دیپلماتیک پیش روی آنها کاهش یافته باشد.
یکی از دیپلماتهای آمریکایی مستقر در خارج از کشور میگوید: «دیدارهایی صورت میگیرد اما باید توجه داشت وقتی نشستهای خبری روزانه برگزار نمیشود، سفرا باید برای دریافت خطمشی زمان زیادی منتظر بمانند. میتوانیم حرفهایی را که [جیمز] متیس [وزیر دفاع]، [رکس] تیلرسون [وزیر خارجه] و [مایک] پنس [معاون رئیسجمهور] میزنند تکرار کنیم اما فعلا به مرحلهای نرسیدهایم که بتوانیم بدرستی سیاستهای دولت را عرضه کنیم». دیگر دیپلماتهای آمریکایی بویژه کسانی که در موقعیتهایی هستند که از لحاظ ژئوپلیتیکی حائز اهمیت است، همچنان دارند دستورالعملهای قدیمی مربوط به دولت [باراک] اوباما را اجرا میکنند، چون هنوز دستورالعمل جدیدی دریافت نکردهاند.
کسانی که من با آنها صحبت کردهام، گفتند زمانی که رکس تیلرسون بالاخره برای نخستینبار وارد ساختمان وزارت خارجه شد، بسیار به او امیدوار بودند و میخواستند از او حمایت کنند اما اظهارات او بسیاری را ناامید و سردرگم کرد. یک کارمند وزارت خارجه گفت: «او فقط درباره اصلاحات و پاسخگویی صحبت کرد و هیچ چشماندازی درباره آمریکا و جایگاهش در جهان ارائه نکرد». تیلرسون در اظهاراتی که بسیاری آن را اشاره ضمنی به بنغازی (حمله به کنسولگری آمریکا) تفسیر کردند، از مراقبت از کارکنان در خارج از کشور هم صحبت کرد. کارمند وزارت خارجه میگوید: «این حرف او مثل پتک بر سر ما فرود آمد. اولویت اول همه اینجا محافظت از نیروها در خارج از کشور است. او فکر میکند ما تا الان در طول همه این سالها داشتیم چه کار میکردیم؟»
این واقعیت که هنوز قائممقام وزیر مشخص نشده و بسیاری از معاونتهای وزیر خالی هستند، این سازمان را که همواره براساس سلسله مراتب دقیق عمل میکرده، آشفته کرده است. یکی از کارکنان میگوید: «نبود قائممقام... بزودی به یک معضل تبدیل میشود». او و دیگر کارکنانی که با آنها صحبت کردهام، از بازتاب اینکه در دیدار تیلرسون با «سرگئی لاوروف» وزیر خارجه روسیه در بن آلمان بسیاری از صندلیهای کنار وزیر خارجه ایالات متحده خالی بود و همتای روسش چندین دستیار با خود به همراه داشت، ابراز نگرانی کردند. این جزئیات، پیامهایی میفرستد که سران و دیپلماتهای دیگر کشورها در آنها به دنبال نشانههایی از تغییر بالقوه خطمشی هستند. یک کارمند وزارت میگوید: «برای چینیها، پروتکل، یعنی سیاست. ما داریم سیگنالهایی میفرستیم که ممکن است به نحوی که انتظارش را نداریم، به روابط ما لطمه بزند».
بعضی کارمندان هم نگران این هستند که تیلرسون احتمالا شخصا اختیار انتخاب قائممقامش را نداشته باشد. کاخ سفید «الیوت آبرامز» گزینه نومحافظهکاری را که از سوی تیلرسون برای سمت قائممقام نامزد شده بود، وتو کرد، چرا که او قبلا از ترامپ انتقاد کرده بود.
ترامپ سهشنبه پیش آنچه را که کارکنان از آن هراسان بودند، تایید کرد. او به فاکسنیوز گفت اینکه او کرسیهای خالی دولت را پر نمیکند، دلیلی دارد: «در بسیاری از موارد، من نمیخواهم آن پستها را پر کنم... نیازی به آنها نیست».
در حالی که در یک سو هنوز برخی پستهای ارشد خالی هستند، در سوی دیگر نیروهای تازهای وارد شدهاند. دفتر برنامهریزی خطمشی که بعد از جنگ جهانی دوم توسط «جورج کنان» ایجاد شد، حالا نه فقط مثل قبل مملو از افرادی با مدرک دکتراست، بلکه تعداد زیادی تازهفارغالتحصیل و یک وکیل از نیوجرسی که احتمالا تنها سابقه سیاست خارجیاش این است که در مجارستان متولد شده هم به کارکنان آن اضافه شدهاند. رئیس دفتر تیلرسون هم منصوب او نیست، بلکه آنطور که «واشنگتن پست» نوشته یکی از اعضای تیم انتقال ترامپ به نام «مارگارت پترلین» است. یکی از مقامات ارشد که بتازگی وزارت را ترک کرده، میگوید: «تیلرسون را گروهی از ترامپیستهای مرموز احاطه کردهاند. وقتی حتی دست راست او هم آدم خودش نیست، چه غلطی میتواند بکند؟» یک کارمند وزارت خارجه به من گفت پترلین به همه کارکنان گفته است هر گفتوگویی با وزیر باید از طریق او انجام شود. او حتی یکی از کارکنان را به دلیل آنکه در یک نشست مستقیما به سوال تیلرسون پاسخ داده، مواخذه کرد. پترلین به درخواستم برای اظهارنظر پاسخ نداد اما «آرسی هموند» دستیار سابق «نیوت گینگریچ» [نماینده سابق کنگره] و مشاور ارشد امور عمومی وزارت خارجه اینطور توضیح داد که آن وکیل رابط میان کاخ سفید و وزارت است. او صدور دستورالعمل از سوی پترلین یا آشفته و کند بودن وزارت خارجه را هم رد کرد. او گفت: «اینجا فعال است». او و کارکنانش از جمله مرا به «کریستین جیمز» سخنگوی عربزبان اداره امور خاور نزدیک وزارتخانه ارجاع دادند. جیمز گفت: «این مساله واقع دیروز مطرح شد. یک شبکه مصری از من خواست در این باره توضیح دهم». جیمز هم بر اساس یک «دستورالعمل 2 صفحهای» که توسط مسؤول رسانهای میز اسرائیل- فلسطین تهیه شده بود، برای آنها توضیح داد ایالات متحده به آنچه طرفین بر سر آن توافق کنند و «حل این مساله متعهد است و برای آن تلاش خواهد کرد. هدف از این کار، تأکید بر تعهد ایالات متحده است و اینکه نمیخواهیم فعلا وارد جزئیات شویم و تا زمانی که وضعیت روشنتر شود، به کلیات بسنده میکنیم». «میشل برنیرتوث» که مسؤول خدمات به آمریکاییهای خارج از کشور است، همچنان اوضاع را تحت نظر دارد تا بحرانهایی را که ممکن است شهروندان ایالات متحده را در خارج از کشور تحت تأثیر قرار دهد، شناسایی کرده و به آنها خدمات دهد اما او به من گفت سمت او نیازی به دستورالعملهای کاخ سفید یا حتی وزارت خارجه ندارد. او گفت: «ما کاری را که میکردیم ادامه میدهیم. ما مثل قلبی هستیم که به تپش ادامه میدهد. بخش کنسولی مبتنی بر قانون است و همین قوانین، راهنمای ما است». زمانی که با هم صحبت میکردیم، یک مسؤول امور عمومی وزارت خارجه هم همراه ما بود. زمانی که با «پاکو پالمیری» از نیروهای باسابقه امور خارجی و دستیار موقت وزیر در امور آمریکای لاتین صحبت میکردم هم یک مسؤول امور عمومی همراه ما بود. سر پالمیری بسیار شلوغ است، از دیدار تیلرسون با وزیر خارجه برزیل در بن آلمان گرفته تا سفرش به مکزیک اما او دستیار موقت است و نمیداند چقدر طول میکشد تا یک کارمند رسمی جایش را بگیرد. او به من گفت: «گاهی اوقات وقتی یک دولت آغاز به کار میکند، رسیدن به پاسخ زمان میبرد اما این به آن معنی است که برای رسیدن به پاسخ باید بیشتر تلاش کنی. هر انتقالی، منحصربهفرد است». این را گفت و بعد یک کارمند امور عمومی او را به نشست بعدی برد.
اما به گفته افراد دیگری که با آنها صحبت کردم، به نظر میرسد ارتباط تیلرسون نه فقط با کاخ سفید، حتی با وزارت خارجه هم قطع است. یک کارمند وزارت خارجه گفت: «دستورالعمل تیلرسون این بود که هرچه قدرت کاغذبازی کمتر، بهتر. از گزارشهای داوطلبانه چندان استقبال نمیشود و به همین خاطر اطلاعات چندانی به دست او نمیرسد. از سمت او هم چیزی به ما نمیرسد. این وضعیت به علاوه اینکه معاونان و دستیاران هم تعیین نشدهاند، به این معنی است که دستورالعملی وجود ندارد و نیروها تنها دارند درجا میزنند». بسیاری در وزارت خارجه به صراحت اذعان دارند این وزارتخانه فربه شده و در مواردی ناکارآمد و بیحاصل است اما آنها هم درک نمیکنند که چرا این اصلاحات اینقدر زمخت و بیملاحظه انجام میشود. یک کارمند میانی وزارت درباره کنار گذاشته شدن کارمندان طبقه هفتم گفت: «با هیچکس در اینباره صحبت نکردند، با آنها درباره کاری که انجام دادند صحبت نکردند، فقط به آنها گفتند دنبال شغل دیگری باشند». یک کارمند دیگر میگوید: «هیچ چیز سریعتر از کار کردن در دولت فدرال شما را آزادیخواه نمیکند. ناکارآمدیهایی وجود دارد و نیاز به اصلاحات هست. قطعا آنها حق دارند نیروها را تغییر دهند یا کنار بگذارند اما انجام این کار بدون بررسی درباره بخشهای ناکارآمد و کنار گذاشتن افراد، نه عقلانی است و نه موثر. این کار فقط خصومت ایجاد میکند. انگار اتفاقات ماه قبل عمدا میخواستند استرس ایجاد کنند. به نظر میرسد هیچ تلاشی برای استفاده از دانش یا تجربه افرادی که اینجا هستند یا میخواهند کمک کنند، صورت نمیگیرد. یک کارمند میانرتبه وزارت میگوید کارکنان تصور میکنند کاخ سفید آنها را دیوانسالارهایی غیرمنتخب و نماد ساختاری میبیند که باید از آن اختیارزدایی شود. او گفت: «ما احتمالا احساسی شبیه یک کارمند وزارت خارجه بریتانیا بعد از جنگ دوم جهانی داریم، زمانی که دید، نه! آفتاب در امپراطوری آنها هم غروب میکند. آمریکا پایان یافته است. اینکه وقتی بیدلیل این اتفاق میافتد، بخشی از آن باشی، عذابآور است».
*نویسنده نشریه آتلانتیک
منبع: فارس
دست ندادن صهیونیست مشهور با ترامپ
نماینده صهیونیست مشهور حزب دموکرات از دست دادن با رئیسجمهور ایالات متحده امتناع کرد. سهشنبه گذشته که دونالد ترامپ برای نخستین سخنرانی خود در کنگره برای سناتورها و نمایندگان به ساختمان کپیتول رفته بود، پیش از آنکه پشت تریبون برود با رهبران هر دو مجلس آمریکا دیداری کوتاه داشت. «الیوت انگل» سخنگوی سرشناس و اصلی صهیونیستهای جناح چپ حزب دموکرات و از مهمترین اعضای خانه نمایندگان مرتبط با لابی اسرائیلی آیپک نیز در این جمع حاضر بود اما حاضر نشد با ترامپ دست بدهد. این در حالی است که انگل درباره رژیم صهیونیستی دیدگاههای مشترکی با ترامپ دارد، از جمله درباره توسعه مرزهای رژیم اشغالگر قدس و انتقال سفارت آمریکا از تلآویو به بیتالمقدس. انگل در سالهای اخیر نقشی کلیدی در مواضع ضدایرانی کنگره و همچنین ترغیب پنتاگون به جنگ علیه لیبی و سوریه داشته است. بیاحترامی آشکار او به رئیسجمهور جمهوریخواه نشان از شکاف عمیق 2 حزب اصلی کنگره بر سر قدرت حاکمه واشنگتن دارد.