|
«تنگه ابوقریب»، «به وقت شام» و «لاتاری» آثار برتر «مجمع منتقدان سینمای انقلاب»
منتقدان اشتباهات داوری را جبران کردند
هادی حجازیفر؛ بازیگر برتر جشنواره فجر
گروه فرهنگ و هنر: «مجمع نویسندگان و منتقدان سینمای انقلاب» طبق رسم چند سال اخیر خود با برگزاری یک نظرسنجی از میان منتقدان و سینمایینویسان دست به انتخاب آثار برتر جشنواره سیوششم فیلم فجر زده است. به گزارش «وطن امروز»، جشنواره سیوششم فجر با کاهش تعداد آثار موجود و عدم حضور چندین فیلم مهم در آن، اقدام درست در حذف بخش کسالتآور هنر و تجربه، افزایش قابل ملاحظه فیلمهای قصهگو نسبت به دورههای پیشین جشنواره و همچنین با تقسیم جوایز در مراسم اختتامیه بین همه مدعیان، ظاهرا بیحاشیهتر از دورههای پیشین به کار خود پایان داد. هرچند انتقادات بحق «ابراهیم حاتمیکیا» در اختتامیه چند روزی محل بحث رسانهها و چهرههای مختلف قرار گرفت اما با این همه کارشناسان، رسانهها و مخاطبان سینمای ایران در سالهای آینده جشنواره سیوششم را نه با برگزاری بیحاشیه آن، بلکه با ناداوری و بایکوت عجیب فیلم درخشان «لاتاری» به یاد خواهند آورد. جشنوارهای که برای اولینبار داورانش به صراحت اعتراف کردند حتی بازیها و بخشهای فنی فیلمی را به دلیل مخالفت با محتوای آن براحتی از داوریها کنار گذاشتند و ندیدند. بنابراین این جشنواره نیز مانند تمام جشنوارههای پیشین دولت اعتدال با «فاجعه داوری» به یاد خواهد آمد و در تاریخ ثبت خواهد شد. بایکوت «لاتاری» و نامزدی آن تنها در یک رشته- آن هم به صورت مشترک- طبعا در ادامه بایکوت و نادیده گرفتن آثاری چون «چ» در داوریها و بیرون گذاشتن «شیار 143» از لیست اولیه فیلمهای دوره ارسال به دوستان
اکران فیلم هندی «آنسوی ابرها» باز هم به تأخیر افتاد
محرومیت 6 ماهه برای فیلم مجید مجیدی؟
محمدرضا صابری گفت: به دلیل آماده نشدن نسخه دوبله فیلم، اکران فیلم «آنسوی ابرها» به تعویق افتاده است. به گزارش «وطن امروز»، محمدرضا صابری، مدیرعامل نور تابان و پخشکننده فیلم آنسوی ابرها اعلام کرد بهرغم تلاشهای صورت گرفته به دلیل آماده نشدن نسخه دوبله فیلم، اکران فیلم «آن سوی ابرها» به تعویق افتاده است و تا پایان سال 96 اکران نمیشود. اکران این فیلم در شرایطی برای دومین بار به تاخیر افتاده است که پیش از این، قرار بود تازهترین ساخته مجید مجیدی اکران خود را از 25 بهمنماه آغاز کند ولی پس از آن اعلام شد اکران آن با یک هفته تاخیر از دوم اسفند آغاز خواهد شد و حتی خبرهایی درباره پیشفروش بلیتهای این فیلم در روز چهارشنبه با حضور محمدرضا گلزار منتشر شد ولی در نهایت یک شب پیش از آغاز اکران عمومی آن اعلام شد به علت آماده نبودن نسخه دوبله آن یک بار دیگر اکران «آن سوی ابرها» به تاخیر افتاده است. هرچند به نظر میرسد دلیل اصلی تاخیر مجدد در اکران این اثر سینمایی را نمیتوان بیارتباط با استقبال بشدت پایین مخاطبان از پیشفروش بلیتهای آن دانست ولی با توجه به آییننامه شورای صنفی نمایش انصراف از اکران در عین ثبت قرارداد با محرومیت 6 ماهه در اکران مواجه خواهد شد و احتمالا در صورت رعایت قانون، فیلم مجیدی نیز مشمول این جریمه میشود. ارسال به دوستان
خواب زمستانی شورای پروانه نمایش ارشاد
«هجوم» کاندیدای جایزه بهترین فیلم همجنسگرایانه!
انتشار خبر حضور فیلم سینمایی «هجوم» ساخته شهرام مکری در میان نامزدهای جایزه «تدی» جشنواره فیلم برلین جامعه سینمایی کشور را در شوک فرو برد! به گزارش «وطن امروز»، جایزه تدی جایزهای است که در حاشیه جشنواره بینالمللی فیلم برلین و با انتخاب هیاتی مستقل به فیلمهای شنیعی که مضمونی همجنسگرایانه دارند اهدا میشود. منظور از هیات مستقل این است که اعضای آن توسط کمیته جشنواره برلین انتخاب نمیشوند. این هیات داوری از سازماندهندگان جشنوارههای فیلم مرتبط با همجنسگرایانه تشکیل شده است. از میان فیلمهایی که در جشنواره برلین حاضر میشوند، آنهایی که چنین مضامینی دارند در قالب جایزه تدی با هم به رقابت میپردازند و نتیجه آن هم هر سال قبل از اختتامیه اصلی اعلام میشود؛ برنده امسال جایزه تدی روز جمعه مشخص خواهد شد. امسال این جایزه در حالی قرار است برگزیده خود را بشناسد که فیلم سینمایی «هجوم» ساخته شهرام مکری یکی از نامزدهای آن است. نکته جالب توجه در ارتباط با این فیلم آن است که تازهترین ساخته شهرام مکری این روزها در سینماهای کشور و در گروه هنر و تجربه در حال اکران است! جالبتر آنکه این فیلم سال گذشته یکی از متقاضیان حضور در سیوپنجمین جشنواره فیلم فجر بود که براساس برخی شنیدهها به واسطه ممیزیهای بالای وارد بر اثر، نتوانست به این جشنواره راه پیدا کند ولی حالا توانسته از سد صدور پروانه نمایش عمومی عبور کند. ارسال به دوستان
نگاهی به کتاب «نورعلی» روایتی از زندگی و اوج بندگی شهید شوشتری
«نورعلی» ستاره بود
فهیمه اسماعیلی: «از بزرگان طوایف بلوچ بود. میگفت: از اول انقلاب پاسدار و سپاهی زیاد دیدم اما تا به حال مثل نورعلی ندیدم.» این جمله در کتاب ۲۸۰ صفحهای «نورعلی» شاید تمام حرف را درباره سردار شهید «نورعلی شوشتری» زده باشد. حرفی که هنوز پس از گذشت سالها از شهادت شهید نورعلی شوشتری همچنان زنده است و گویای مرام و سلوک این شهید والامقام است. «نورعلی» نیمنگاهی به زندگی و اوج بندگی سردار شهید نورعلی شوشتری که علیرضا اشرفینسب آن را تدوین کرده، در بردارنده ۱۴۴ روایت از زندگی این فرمانده دوران دفاعمقدس است. شخصیتی که مرام و سلوکش در روزگار پس از جنگ تحمیلی، اندک تفاوتی با شیوه و روش رزمندگان سالهای دفاعمقدس نداشت و معنویت و اخلاق آن روزها را در خود حفظ کرد و بر آن سبیل پیوسته حرکت کرد تا به یاران شهیدش بپیوندد. این مسأله به قدری برایش جدی بود که وقتی سخن از بازنشستگی میزدند، میگفت ما این لباس را تن نکردهایم که دربیاوریم، بلکه باید شهید شویم و با این لباس به خاک سپرده شویم. او حتی میگفت باید این لباس را از تنمان بکنند و ما خود از تنمان درنمیآوریم. این مرامی است که این پاسدار را تا آخرین لحظه در خدمت اسلام و انقلاب اسلامی، ثابتقدم نگاه داشت و او در این مسیر از بذل جانش دریغ نکرد. فرماندهای که هیچگاه ژست فرماندهی نگرفت و برای زیردستانش مانند رفیق، برای سربازانش مانند پدر و برای مردم فردی خودی و عادی بود که بیگانه از مردم نبود: «عید نوروز رفته بود زابل، روی نوار مرزی. گفتم حالا چرا الان؟ گفت: نباید یک مسؤول به این سربازها سر بزند؟ شاید مشکل داشته باشند. آنها هم دوست دارند این روزها کنار خانوادههایشان باشند». این در حالی است که شاید کمتر چنین تصویری در ذهن سربازان باشد و این رفتارها بود که او را تبدیل به یگانهای به نام «نورعلی شوشتری» کرد که تبدیل به ستارهای شد در ذهن اهالی منطقه بلوچستان. «با بزرگان طوایف جلسه گذاشته بود اما مثل همیشه نبود. از خنده و خوشوبش خبری نبود. از مشکلاتی که این چند وقت در منطقه دیده بود، ناراحت بود. دلش از کمکاریها به درد آمده بود. داشت بزرگان طوایف را دعوا میکرد: «چرا بهخاطر مشکلات طایفه و روستایتان به ما مسؤولان اعتراض نمیکنید؟ چرا یقه ما مسؤولان را نمیگیرید؟ چرا به مسؤولان نمیتازید؟» او پیوسته برای دردها و مشکلات مردم بلوچستان تلاش میکرد و در روزگار پس از جنگ که بسیاری جذب میزها و صندلیها شدند، او جذب محرومیتهای اهالی بلوچستان شد و برای برطرف کردن این محرومیتها، جانانه تلاش کرد. او در این مسیر تنها دلخوشیاش رضایت حضرت امام و رهبری بود و تنها به همین خاطر هم مسؤولیت میپذیرفت. شهید شوشتری در روزگاری که کسی به فکر محرومان نبود، در محرومترین نقاط ایران بیمارستان تاسیس و برای درمان و بهداشت مردم مناطق بلوچنشین، تلاش کرد. گوش بودن و شنیدن حرفها و درد دلهای مردم مهمترین ویژگی شخصیت شهید شوشتری بوده که او را از دیگر همردههایش متفاوت کرده بود. او مردی از جنس مردم بود که پای دغدغههای آنها مینشست و برای برطرف کردن آن مسائل تلاش میکرد. مردم بلوچستان طعم تلخ محدودیتها را چشیده بودند ولی شهید شوشتری با پیگیری سعی داشت با توانمندسازی آنها، طعم تلخ محرومیت را با شیرینی خودکفایی جایگزین کند. او با پای کار آوردن قرارگاه سازندگی سپاه سعی کرد کشاورزی را در منطقه رونق بخشد تا اهالی منطقه از سر ناچاری مجبور به قاچاق و شرارت نباشند. این کتاب که در قطع جیبی منتشر شده، در هر صفحه روایتی از شهید شوشتری از زبان اطرافیان او را بازگو میکند و در پایان تصویری از این شهید در ذهن خواننده ایجاد میکند. پاسداری که اهل عمل بود و مردم برایش اولویت داشتند. خاطراتی که در این کتاب بازگو شده کوتاه اما حاوی نکاتی است که هرکدام گوشهای از شخصیت شهید شوشتری را برای خواننده نمایان میکند. شخصیتی که در روزگار کنونی بشدت جای خالیاش احساس میشود. کسی که رو در رو با مردم مینشیند و برای دردهای آنها اشک میریزد و برای برطرف کردنشان چاره میکند: «فقیر بود و چند سالی در منطقهشان خشکسالی بود. جلوی سردار نشسته بود و از کاری که کرده بود خجالت میکشید. نورعلی گفت: ماهی چقدر بدهم به این و آن مواد نمیرسانی؟ ارسال به دوستان
اخبار
سهم 94 درصدی تعرض جنسی در سینمای هالیوود ارسال به دوستان
نگاهی به فیلم «سوءتفاهم» ساخته احمدرضا معتمدی
فیلم سینمایی یا کتاب فلسفی؟!
زهرا شعبانشمیرانی: سوءتفاهم با جملهای از بودریار در باب واقعیت و فراواقعیت آغاز میشود و این یعنی قرار است فیلم بر این مبنا ساخته شده باشد اما فیلم دقیقا چند سطر از یک کتاب است و نه تلاش مضاعف دیگری. لوکیشن و بازیهای شکسته و نوع فیلمبرداری هم هیچ کمکی نکرده است. بازیگران به قدری در نقشهایشان جا نمیشوند که مخاطب با خود میگوید ستارگانی که از این پروژه انصراف دادهاند چقدر کار درستی کردند. تنها بازی خوب متعلق به پژمان جمشیدی است که اگر چه تکرار پژمان است اما نقش را خوب درآورده است. «ژان بودریار» معروفترین و جنجالیترین نظریهپرداز پستمدرنیته است. وی استدلال میکند که جوامع پسامدرن از تکنولوژیهای اطلاعات و ارتباطات اشباع و به عصر وانمایی(شبیهسازی) وارد شده است. برداشت بدبینانه از این فرآیندها به این احساس فزاینده منجر شده است که فرهنگ امروزی سرشتی بیعمق و یک بار مصرف دارد. اگر هیچ چیزی تا ابد پایدار نخواهد بود، پس هیچ چیزی ارزش باور کردن را نیز ندارد. وجه دیگر نظریه رسانهای بودریار، توجه او به وانمایی(شبیهسازی)ها و امور فراواقعی است. پیشرفت عصر مدرن به سوی وانماییها، از طریق پشتسر گذاشتن 3 مرحله تاریخی صورت گرفته است؛ مراحلی که دقیقا و عینا معتمدی آنها را واسازی کرده و شاید هم دچار سوءتفاهم ساخت فیلم شده است. مراحلی که بودریار از آن یاد میکند، 1- (دلالت) واقعیت از طریق بازنمایی ساخته میشود. مانند نقشهها و نقاشیها. 2- (بازتولید) بازنمایی واقعیت بهوسیله تکنولوژی مکانیکی بازتولید میشود. مانند عکاسی و فیلم. 3- (وانمایی) بین واقعیت و بازنمایی ارتباط وجود ندارد. در عوض، ما با فراواقعیت سروکار داریم. براساس مفهوم وانمایی، ما دیگر نمیتوانیم حلقه ربطی بین حقیقت و افسانه، واقعیت و وانمایی، سطح و عمق بیابیم. به اعتقاد بودریار، وانمایی از چنان نیرویی در پستمدرنیته برخوردار است که عملا بر «واقعیت» غلبه میکند؛ حضور همه جایی امر فرا واقعی چنان است که هرگونه تمایزی میان واقعی و فراواقعی کاملا توهم است. وانمایی عبارت است از تولید الگوهای یک امر واقعی بدون اصل یا واقعیت آن. رسانهها نهتنها با یکدیگر سخن میگویند، بلکه نوعی کولاژ مجازی از تصاویر شناور و آزاد هستند که خود را از قید اینکه باید چیزی غیر از خود را بازنمایی کنند، خلاص کردهاند. باومن در کتاب اشارتهای پستمدرنیته مینویسد: «بودریار درباره چیزی مینویسد که حاضر نیست، چیزی که از دست رفته است و دیگر وجود ندارد. او اصرار دارد که خصلت اصلی زمان ما غیبت و ناپیدایی است... چیزهایی که ما امروز با آنها زندگی میکنیم، عمدتاً به عنوان نشانهها و بقایا قابل تشخیص هستند. وانمایی این واقیعت را میپوشاند که همه چیز بخشی از یک بازی واحد است؛ وانمایی به اصل واقعیت زندگی تازهای میبخشد؛ این بار همچون جسدی که از گور برخاسته است. نمیتوان از وانمایی بیرون رفت. نبرد با وانمایی خود نوعی وانمایی است. در جهان فراواقعیت، همه ما مثل گروگان هستیم از این جهت که بدون ارتباط با آنچه انجام دادهایم، گرفتار شدهایم و سرنوشت ما هیچ ارتباطی به آن چه تا به حال کردهایم، ندارد». کارگردان فلسفه خوانده ما، دقیقا آنچه را که بودریار در فلسفه خود گفته است و باومن بخوبی تشریح کرده، ساخته است. بدون لحاظ کردن مدیوم سینما، بدون لحاظ کردن اینکه سینما با مخاطب زنده است، بدون لحاظ کردن اینکه برای گفتن آنچه در چند فصل از کتاب بودریار میتوان خواند چرا باید یک فیلم 75 دقیقهای ساخت؟ آیا قرار نیست فیلم برای ما نظریهای را ملموس کند؟ آیا اگر کسی به مباحث فنی پستمدرن مسلط نباشد، چیزی از ناپیدا بودن مرز واقعیت و توهم یا فراواقعیت میفهمد؟ و آیا حتی اگر یک دانشجو یا استاد فلسفه «سوءتفاهم» را ببیند با خودش خواهد گفت که با یک فیلم موفق روبهرو هستم؟ قطعا نه! «سوءتفاهم» حتما فیلم خوبی نیست هر چند احمدرضا معتمدی، کارگردان خوبی است. سوءتفاهم یکی از خستهکنندهترین فیلمهای جشنواره امسال بود. تعداد کسانی که سالن سینما را از نیمه، ترک میکنند زیاد است و پاسخ توجیهاتی از قبیل مخاطب خاصپسند بودن را هم پیش از این دادهایم. یک خاطره از لحظه تماشای فیلم شاید تکلیف مخاطب و منتقدان و کارگردان را با «سوءتفاهم» روشن کند: از بلندی صدای خروپف کسی که سمت چپ من نشسته بود، بغلدستی سمت راستم از خواب پرید! ارسال به دوستان
|
|
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
|