|
مشکلی که تیمملی را شدیدا در روسیه تهدید میکند
مصدومیت مردان میانه میدان
جدا از دردسرهایی که کارلوس کیروش این روزها برای تمرین با تنها 4 بازیکن دارد، مصدومیت بازیکنان خط میانی تردیدهای بسیار جدیای را پیشروی کادر فنی قرار داده است. یک ماه و 4 روز دیگر جامجهانی آغاز میشود و تیمملی فوتبال ایران در دشوارترین گروه ممکن باید با مراکش، اسپانیا و پرتغال بازی کند، دیدارهایی که کارلوس کیروش آن را به فتح «قله اورست» تشبیه کرده و میگوید ایران باید خودش را برای بزرگترین چالش تاریخ فوتبالش آماده کند. جدا از دردسرهایی که کارلوس کیروش این روزها برای تمرین با تنها 4 بازیکن دارد، مصدومیت بازیکنان خط میانی تردیدهای بسیار جدیای را پیشروی کادر فنی قرار داده است. سرمربی تیمملی روزهای گذشته در گفتوگویی که با خبرنگاران داشت، کنفدراسیون فوتبال آسیا را مسؤول لطمه زدن به آمادهسازی 5 تیم آسیایی حاضر در جامجهانی معرفی کرد، موضوعی که با مصدومیت 3 بازیکن ایرانی و مدنظر کادر فنی در رقابتهای لیگ قهرمانان آسیا به عینه مشاهده شد. امید ابراهیمی، داریوش شجاعیان و کمال کامیابینیا 3 بازیکن مدنظر کادر فنی تیمملی بودند که هفته قبل در دیدار نمایندگان ایران در مرحله یک هشتم لیگ قهرمانان آسیا با مصدومیت روبهرو شدند و تردیدهای زیادی درباره حضورشان در جامجهانی به وجود آمد، بازیکنانی که هفتههای بسیاری جزو برنامه تمرینی ریکاوری کیروش بودند. البته شجاعیان عملا با پارگی رباط و مصدومیت سنگین جامجهانی را از دست داد و ابراهیمی و کامیابینیا نیز با شرایط سختی دست و پنجه نرم میکنند. شاید وقتی سرمربی تیمملی حدود یک سال و نیم قبل، از طریق فدراسیون فوتبال ایران به کنفدراسیون فوتبال آسیا پیشنهاد داد که با تعویق مرحله یک هشتم نهایی لیگ قهرمانان آسیا، شرایط را برای آمادهسازی بهتر نمایندگان آسیا در جامجهانی فراهم کند، نگران همین روزهایی بود که فشار بازیهای آخر فصل، ریسک مصدومیت بازیکنان را افزایش میدهد اما با مخالفت AFC، تیمهای آسیایی حاضر در جامجهانی بویژه ایران با مشکلات زیادی روبهرو شدهاند. به مصدومیت این 3 بازیکن، تردیدها درباره حضور مسعود شجاعی و اشکان دژاگه در جامجهانی را هم اضافه کنید تا بیشتر متوجه دردسرهای تیمملی در بخش میانی زمین با مصدومیت این 5 بازیکن شوید، نگرانیها وقتی بیشتر احساس میشود که به یاد بیاوریم سعید عزتاللهی هم به خاطر محرومیت در دیدار بسیار مهم تیمملی برابر مراکش غایب است و بدون شک کار کیروش برای انتخاب جایگزین این هافبک جوان سخت خواهد بود. ارسال به دوستان
در انتظار یکی از عجیبترین انتقالات فوتبال جهان
نیمار و رئال
برنامهای که توسط نیمار، پدرش و رئالمادرید طراحی شده که ستاره برزیلی فصل آینده در سانتیاگو برنابئو حضور یابد، وارد فاز حساسی شده است. باشگاه فرانسوی بخوبی میداند نیمار تمایلی به ادامه فوتبالش در پاریسنژرمن ندارد، هر چند تا سال 2022 با این باشگاه قرارداد دارد و از او خواسته درباره جداییاش با باشگاه مذاکره کند. پدر نیمار چند روز پیش با ناصر الخلیفی صحبت کرده و درباره تمایل پسرش به جدایی از تیم گفته بود. فوتبال ثابت کرد تصمیم نیمار برای پیوستن به لیگی ضعیفتر مثل لیگ فرانسه اشتباه بود. لیگی بیرقابت که نیمار نتوانست با تیمش و بازیکنانش هماهنگ شود و همچنین رابطه خوبی با هسته آرژانتینی تیم و ادینسون کاوانی ندارد. حالا فقط مانده واکنش تمیم بن حمد، مالک اصلی باشگاه پاریسنژرمن که رئیس الخلیفی است و در این رابطه، نظر او کلیدی است. ارسال به دوستان
ارسال به دوستان
شانس کم بازیکنان پرسپولیس، استقلال و ذوبآهن برای دعوت
تهدید یا واقعیت؟
کیروش اردوی تیمملی را در شرایط عجیبی آغاز کرده است بهگونهای که تنها ۴ یا ۵ بازیکن در این اردو حضور دارند که یکی دو نفر از این تعداد هم دارای مصدومیتهایی هستند. طبیعتا برگزاری این مدل اردو نمیتواند رهاورد خاصی برای تیمملی داشته باشد. اما چرا کیروش اقدام به برپایی این اردو کرده است؟ مگر کیروش نمیدانست بازیکنان پرسپولیس، استقلال و ذوبآهن سرگرم لیگ آسیا هستند و طبیعتا بعد از این بازیها میتوانند به اردوی تیمملی اضافه شوند؟ برخی بر این باورند که کیروش چندان اعتقادی به بازیکنان حاضر در لیگ ایران ندارد و اساسا اسکلت تیمملی برای جامجهانی را روی بازیکنان ایرانی حاضر در لیگهای خارجی بسته است لذا از نظر او حضور بازیکنان ایرانی لیگ چندان اهمیتی ندارد و ضمنا بهانهای هم پیدا شده است که عدم حضور آنان در اردو را ملاک عمل قرار داده و حتی در صورت دعوتشان به اردوی تیمملی شانسی برای بازی در جامجهانی به آنها ندهد. باید منتظر ماند و دید چه میشود اما این دیدگاه وجود دارد که بازیکنان استقلال، پرسپولیس و ذوبآهن که در شرایط فعلی در اردو حضور ندارند شانس زیادی برای بازی در تیمملی پیدا نکنند. کیروش ۱۵ اردیبهشتماه با گلایه از وضعیت اردوی تیمملی گفته بود: ما نتوانستیم بازیکنان مورد نیازمان را در اردو داشته باشیم تا بتوانیم تصمیمات نهایی درست را اتخاذ کنیم. یک بار دیگر دقیقا مثل جامجهانی برزیل متاسفانه بعضی از بازیکنان فرصت حضور در جامجهانی را به همین خاطر از دست خواهند داد و طبیعتا این مساله باعث لطمه به منافع ملی میشود. ارسال به دوستان
اخبار
رونمایی از قانون جدید فیفا که فوتبال را جذابتر میکند ارسال به دوستان
از قبری بینام تا اسطورهای قابل احترام
دویلفرگاس: یک متخصص کامپیوتر در زمینه IT، کسی است که یک کمپین پر سر و صدا برای یادبود و بزرگداشت کاپیتان سابق منچستریونایتد، کسی که در رئالبتیس دوران تحسینبرانگیزی داشت و بارسلونا را از ورشکستگی تاریخی نجات داد، به راه انداخت. کمپینی که هدفش جمعآوری پول جهت ساخت یک بنای یادبود برای پاتریک اوکانل، اسطوره فوتبال ایرلند بود. روا نیست که کاپیتان سابق شیاطینسرخ، عضو تیم ملی ایرلند، فاتح تنها قهرمانی بتیس در لالیگا به عنوان مربی و منجی بارسلونا از ورشکستی تاریخی، بینام و نشان باشد و نسل جدید با دستاوردهای بزرگش آشنا نشوند. 4 سال پیش، گاردین مطلبی درباره این قضیه تحت عنوان «داستانهای فراموش شده» منتشر کرد و به لطف انتشار این مطلب، توجهات به سوی پاتریک اوکانل جلب شد، ستارهای که در دوبلین بزرگ شد و بازی را پیش از امضای نخستین قرارداد در سال ۱۹۰۹، در سلتیک بلفاست آغاز کرد. شاید مضحک به نظر برسد اما رقم انتقال اوکانل به شفیلد ونزدی به عنوان یک مدافع مستحکم و قابل اعتماد، تنها ۳۰ پوند بود. با این حال شرایط آنطور که پاتریک پیشبینی میکرد پیش نرفت و او بار سفر بست و به هالسیتی ملحق شد اما درخشش بیبدیل او در تیمملی ایرلند بود که بشدت نگاهها را به خود خیره کرد، بویژه زمانی که در سال ۱۹۱۴برای نخستین بار قهرمان مسابقات قهرمانی بریتانیا شدند. یکی از صحنههایی که هیچگاه از ذهن ایرلندیها پاک نمیشود به دیدار رفت ایرلند مقابل اسکاتلند در خاک رقیب بازمیگردد، دیداری که اوکانل با بازویی شکسته، تا پایان بازی در میدان ماند و نمایشی قابل قبول از خود به تصویرکشید. همین عملکردهای درخشان بود که موجب شد باشگاه منچستریونایتد برای جذب او دست به جیب شود و ۱۰۰۰دلار برای خرید پاتریک هزینه کرد اما از بد روزگار و از بد اقبالی اوکانل، در جولای ۱۹۱۴ جنگ شروع شد. با شروع جنگ، فوتبال در انگلستان به حالت نیمهتعطیل در آمد و باشگاههای زیادی از حضور در رقابتها انصراف دادند. زمینهای فوتبال به منظور تامین مواد غذایی، به مزرعه تبدیل شدند و بازیکنان لباسهای رنگارنگ باشگاهها را از تن خارج کردند و جامه یکشکل ارتش را پوشیدند. با این حال همانطور که گفتیم، فوتبال نیمهتعطیل شد چرا که انگلیسیهای عاشق فوتبال، دلیلی برای توقف رقابتها نمیدیدند، آنها عاشق فوتبال بودند و حتی جنگ هم نمیتوانست آنها را از عشقشان دور کند. اوکانل به اسپانیا رفت و هدایت «رسینگ سانتاندر» را بر عهده گرفت. حضور پاتریک در رسینگ مترادف بود با 5 قهرمانی در لیگ منطقهای و به این ترتیب در رئال بتیس به روی او باز شد. بتیس در شهری بود که سالها سویا در آن خدایی میکرد اما با حضور اوکانل همه چیز دستخوش تغییر و تحول شد. بتیس در سال ۱۹۳۲به دسته اول رسید و تنها 3 سال بعد، بیسابقهترین افتخار تاریخش به دستان اوکانل رقم خورد. آخرین بازی فصل بود و بتیس یک امتیاز از رئال مادرید بیشتر داشت، همین اختلاف به تنهایی شگفتانگیز بود چرا که در ترکیب بتیس هیچ فوقستاره و حتی ستارهای دیده نمیشد و در شروع فصل حتی خوشبینترین هوادار بتیس نیز فکرش را نمیکرد در آخرین هفته، این بتیس باشد که در صدر جدول جای گرفته. اما تیم تحت رهبری اوکانل، در فاز دفاعی عملکرد بسیار چشمگیری از خود بهجا گذاشته بود: ۲۲ بازی و تنها ۱۹گل خورده. بتیس پا به مستطیل سبز گذاشت و در عین ناباوری و چشمهای گرد شده فوتبالدوستان با نتیجه ۵ بر صفر، رئال را در هم کوبید و قهرمان شد. موفقیت بزرگ او در بتیس، مطابق انتظارات، توجه مسؤولان باشگاه بارسلونا را به خود جلب کرد و او روی چمن نوکمپ شروع به قدمزدن کرد. اما گویا سرنوشت پاتریک با «جنگ» عجین شده بود و آتش جنگهای داخلی، اسپانیا را دربر گرفت. وضعیت سیاسی و اقتصادی روز به روز بدتر میشد و کاتالانها برای زنده ماندن و تداوم حیاتشان، دستوپا میزدند. کار به جایی کشید که مدیر و فعال برجسته بارسلونا، در نزدیکی گواداراما به قتل رسید و مسؤولان بارسلونا از پاتریک خواستند برای حفظ جانش از تعطیلات به کاتالونیا بازنگردد اما اوکانل هیچوقت هیچکس را در مواقع سخت تنها نگذاشته بود و از این رو پیشنهاد بلوگرانا را رد کرد و به تیم بازگشت. شعلههای جنگ در جولای۱۹۳۶، بیش از پیش افروخته شد و با تعطیلی لیگ، بارسلونا به منظور نشان دادن مقاومت و ایستادگی مقابل جنایات ژنرال فرانکو و دولتش، در لیگ محلی مشغول بازی شد. مبارزه تشدید شده بود و آشفتگی و تنش منطقه را میبلعید. جای تعجب نداشت که باشگاه رو به ورشکستگی برود اما معجزه بزرگ رخ داد و «مانوئل سوریانو»، تاجر معروف کاتالانی، باشگاه را به مکزیکو دعوت کرد. دولت سوسیالیست مکزیک با ژنرال فرانکو دشمنی داشت و ازاین رو تمام هزینههای سفر بلوگرانا را پرداخت کرد. بارسا با هدایت اوکانل به قهرمانی این تورنمنت رسید و با کسب جایزه ۱۵ هزار پوندی، از ورشکستگی تاریخی نجات پیدا کرد. ارسال به دوستان
|
|
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
|