|
گزارش «وطن امروز» از پاسخگونبودن سازمان حفاظت محیط زیست در قبال مرگ مشکوک 5 هزار پرنده در میانکاله
محیط مرگ!
* رئیس اداره محیط زیست استان مازندران در گفتوگو با «وطن امروز»: سازمان دامپزشکی باید در زمینه مرگ پرندهها پاسخگو باشد نه ما!
گروه اجتماعی: سازمان محیطزیست درباره مرگ 5 هزار پرنده مهاجر در منطقه حفاظت شده میانکاله مازندران خود را پاسخگو نمیداند و مسؤولان آن معتقدند باید سازمان دامپزشکی در این زمینه اطلاعرسانی کند!
به گزارش «وطن امروز»، در چند روز گذشته پرندههای مهاجر در سواحل دریای خزر در استان مازندران به طرز مشکوکی کشته شدند و فراوانی پرندههای تلف شده نشان میدهد یک اتفاق غیرطبیعی رخ داده است. با وجود اینکه این اتفاق در منطقه حفاظت شده سازمان محیطزیست رخ داده اما سازمان محیطزیست خود را پاسخگو نمیداند. حسینعلی ابراهیمی، رئیس سازمان حفاظت محیطزیست استان مازندران در گفتوگو با «وطن امروز» اعلام کرد سازمان دامپزشکی مرجع پاسخگویی حادثه مرگ پرندگان میانکاله است! وی در پاسخ به این سوال که چرا با وجود مرگ این پرندهها در منطقه حفاظت شده، سازمان دامپزشکی باید پاسخگو باشد نه سازمان محیطزیست، گفت: مسؤول رسیدگی به علت مرگ این پرندهها دامپزشکی است. البته ما هم بررسیهای خود را انجام دادیم و هر کس هر علتی را عنوان کرده دروغ گفته است. وی افزود: بعضیها میگویند این پرندهها مسموم شدهاند؛ با کدام سند این حرفها زده میشود؟ هنوز هیچ چیز معلوم نیست و هیچ اظهارنظری در این باره را تایید نمیکنیم.
همچنین اسماعیل کهرم در گفتوگو با «وطنامروز» گفت: میانکاله پناهگاه حیاتوحش و پرندگان است اما این پناهگاه اکنون محیطی برای شکار شکارچیان شده است و وقتی ماموران محیطزیست مانع شکار این شکارچیان شدند، آنها با سمی کردن آب تالاب میانکاله زهر خود را ریختند که باید نسبت به شناسایی این افراد و برخورد با آنها اقدام شود. به گفته وی، این جدال باعث شده سالانه شاهد کشتار حیوانات و پرندگان بیپناه در این منطقه باشیم.
این کارشناس محیطزیست با بیان اینکه میانکاله که پناهگاهی برای حیوانات و پرندگان است، اکنون جولانگاه کشاورزان، دامداران و شکارچیان شده است، افزود: سازمان محیطزیست گویا اعتقادی به حفاظت و صیانت از این منطقه ندارد، چرا که هر ساله شاهد کشتار پرندگان و از بین رفتن گونههای جانوری توسط شکارچیان و تعرضکنندگان به این محیط هستیم.
* انتقام از پرندگان مهاجر میانکاله
همزمان با مرگ پرندگان مهاجر در میانکاله و منتفی شدن احتمال شیوع بیماری خاص در این منطقه، کارشناسان و فعالان محیطزیست به این نتیجه رسیدهاند که این اتفاق بر اثر ورود سم به بخشی از تالاب میانکاله بوده است.
حسینعلی ابراهیمیکارنامی، مدیرکل محیطزیست استان مازندران از دفن بهداشتی این پرندگان خبر داد و گفت: احتمال شیوع بیماریهای نظیر آنفلوآنزای پرندگان و نیوکاسل رد شده است. سیدحسین رضوانی، مدیرکل دامپزشکی مازندران هم تاکید کرده است: نتایج آزمایش نشان داده است که بیماری آنفلوآنزا H5، H7 و H9 یا نیوکاسل علت مرگ این پرندگان نبوده است. مدیرکل دامپزشکی مازندران حالا از گمانهزنیها درباره مسمومیت این پرندگان صحبت میکند که موجب شده است چنگرها، کشیمهای بزرگ، فلامینگو و اردک حناییها دستهدسته از بین بروند.
حر منصوری سالهاست در حوزه میانکاله به فعالیتهای محیطزیستی مشغول است. وی با اشاره به اینکه در روزهای گذشته به همراه 2 گروه بیش از 60 کیلومتر از ساحل شمالی 70 کیلومتری تالاب میانکاله را برای بازدید و نمونهبرداری آب پیمایش کرده و هیچ مورد تلفاتی در این مناطق ندیده است، گفت: به عقیده من این پرندهها نمیتوانند بر اثر ابتلا به بیماری تلف شده باشند، چون تاثیر بیماری روی جانوران به تناسب جنس، گونه و سبک زندگی و تغذیه و حتی جنسیت و سن متفاوت است و منطقی به نظر نمیرسد که چنگر، فلامینگو و کشیمها که از خانوادههای متفاوت هستند همزمان به بیماری مبتلا شده و همزمان طی یکی، دو روز تلف شوند. تمرکز تلفات در منطقهای خاص از تالاب میانکاله در مجاورت شهر گلوگاه، گمانهزنی درباره مسمومیت شدید از طریق آلودگی شیمیایی را قوت میبخشد. منصوری معتقد است: نشانههایی از مسمومیت در این منطقه وجود دارد و احتمال دارد مشابه اتفاق تاریخی که در دهه 70 شمسی میان محیطزیست و شکارچیان و صیادان رخ داد امسال هم تکرار شده باشد. اواخر سالهای دهه 70 ناگهان میزان قابل توجهی از قسمتهای جنوب غربی میانکاله پر از لاشههای پرنده زمستانگذران شد، آنقدر وضعیت بد بود که تا ماهها بوی تعفن همچنان پایدار بود و تقریبا همه محلیها مطمئن بودند این اتفاق از کجا آب میخورد؛ تعدادی شکارچی محلی برای انتقام از محیطزیست در تالاب چند لیتر سم آفت ریخته بودند.
این فعال محیطزیست البته احتمال ورود مواد شیمیایی استخرهای پرورش ماهی و مواد ضدعفونی مرغداریها را هم رد نمیکند اما تلف شدن پرندگان از گونههای مختلف در یک منطقه خاص احتمال انتقالگیری را قوت میبخشد. رئیس سازمان دامپزشکی نیز اخیرا اعلام کرد: در آزمایشات انجام شده، موردی از ابتلا به آنفلوآنزای فوقحاد در این پرندگان مشاهده نشد.
علیرضا رفیعیپور اظهار داشت: این پرندهها در نقاط مختلف پارک ملی میانکاله تلف شدهاند و تمام آنها مهاجر بودند.
رئیس سازمان دامپزشکی کشور با اشاره به اینکه تمام پرندگان تلفشده، توسط اکیپهای سازمان دفن بهداشتی شدهاند، افزود: اگر این پرندگان دفن نمیشدند، مشکلات زیادی به وجود میآمد و ممکن بود اشاعهدهنده بیماری باشند.
وی با اشاره به اینکه آزمایشات و بررسیهای دیگری در این زمینه انجام شده است، افزود: همکاران ما روی عوامل دیگر و سایر بیماریهای احتمالی کار و این موارد را بررسی میکنند اما چون تاکنون موردی قطعی نشده است نمیتوانیم اظهارنظری در این زمینه انجام دهیم. رفیعیپور تصریح کرد: به محض اینکه نتایج این آزمایشات و بررسیها مشخص شود، آن را اعلام میکنیم.
* شکار پرنده در «میانکاله» ممنوع شد
در پی تلفشدن بیش از ۵ هزار پرنده مهاجر در میانکاله، مدیرکل دفتر مدیریت حیات وحش سازمان حفاظت محیطزیست ضمن اشاره به اینکه همه مجوزهای شکار پرنده در میانکاله و شرق استان مازندران باطل شده است، تاکید کرد: مردم منطقه از خرید و مصرف گوشت لاشه هرگونه پرنده خودداری کنند. شهابالدین منتظمی در گفتوگو با ایسنا، ضمن بیان اینکه تیمی تخصصی از سازمان حفاظت محیطزیست به منطقه میانکاله برای بررسی علت تلف شدن پرندگان مهاجر اعزام شده است، اظهار کرد: نگرانی ما از شیوع آنفلوآنزای فوق حاد پرندگان و نیوکاسل بود که بر اساس نمونهبرداریهای انجام شده شیوع این دو بیماری منتفی است.
مدیرکل دفتر مدیریت حیات وحش سازمان حفاظت محیط زیست با اشاره به اینکه سایر آزمایشها درباره بیماریهای باکتریایی و مسمومیتها در حال بررسی است، گفت: از زمان مشاهده لاشه پرندگان، در این منطقه شکار پرندگان ممنوع اعلام و همه مجوزهای شکار باطل شد همچنین فعالیت بازار عرضه پرندگان مهاجر در فریدونکنار نیز متوقف شده است. وی درباره احتمال نقش عامل انسانی و استفاده از طعمههای آلوده در حادثه تلف شدن پرندگان، گفت: دستگاه مسؤول اعلام این موضوع وزارت بهداشت و دانشگاه علوم پزشکی است، محیطزیست تحت هیچ شرایطی نمیتواند این مورد را تایید یا رد کند. منتظمی توصیه کرد که مردم منطقه به لاشه پرندگان نزدیک نشوند و در صورت مشاهده لاشه، این موضوع را فورا به اداره دامپزشکی منطقه اطلاع دهند.
وی در پایان تاکید کرد: مردم منطقه برای حفظ سلامت خود از خرید و مصرف هرگونه لاشه پرندگان مهاجر خودداری کنند.
بر اساس آخرین اطلاعات از 4 روز گذشته تاکنون بیش از 5 هزار پرنده در تالاب میانکاله تلف شدهاند و بر اساس اعلام سازمان دامپزشکی احتمال دارد که علت تلف شدن پرندگان مهاجر سم بوتولیسم باشد که منشأ تولید آن ریشه گیاهان پوسیده است.
* آنفلوآنزا و نیوکاسل علت مرگ پرندگان میانکاله نیست
مدیرکل دفتر حفاظت و مدیریت حیات وحش گفت: براساس آخرین نتایج علت مرگ پرندگان آنفلوآنزای فوق حاد پرندگان و بیماری نیوکاسل نبوده است. وی با اشاره به حادثه اخیر تلف شدن تعداد زیادی از پرندگان در میانکاله استان مازندران اظهار کرد: روز گذشته تیمهای تخصصی از سوی سازمان محیطزیست برای بررسی و پیگیری علت تلف شدن پرندگان به استان مازندران اعزام شدند. او با بیان اینکه آزمایشهای مورد نظر در حال انجام است، افزود: نمونهبرداریها توسط اداره کل دامپزشکی انجام شده و به نتایج قطعی نیز در اینباره رسیدهایم. مدیرکل دفتر حفاظت و مدیریت حیاتوحش گفت: براساس آخرین نتایج علت مرگ پرندگان آنفلوآنزای فوق حاد پرندگان و بیماری نیوکاسل نبوده است. منتظمی با بیان اینکه پیگیر هستیم تا علت این مسأله بزودی مشخص شود، عنوان کرد: آزمایشات تخصصی درباره این موضوع نیز انجام شده و تا 3 روز آینده به صورت قطعی علت تلفات مشخص خواهد شد. مدیرکل دفتر حفاظت و مدیریت حیات وحش با اشاره به جمعآوری حدود ۵ هزار لاشه پرنده در این منطقه تصریح کرد: پس از مشخص شدن علت مرگ این پرندگان، بحث مدیریت زیستمحیطی این منطقه مطرح خواهد شد.
ارسال به دوستان
«وطن امروز» از آخرین وضعیت آبخیزداری در کشور گزارش میدهد
راهبندان سیل
* راهکارهای پیشگیری از وقوع سیل حمایت از رونق آبخیزداری و آبخوانداری است
کمیسیون تلفیق بودجه مجلس در جلسه عصر روز یکشنبه خود 2 تغییر اساسی در پرداخت یارانه ایجاد کرد. اولین تغییر مهم، ادغام 2 یارانه نقدی و معیشتی بود که در نتیجه این تصمیم، مبلغ یارانه سال آتی تحت عنوان همان یارانه نقدی سابق با مبلغ ماهانه 72 هزار تومان به ازای هر نفر پرداخت میشود. تغییر مهم دیگر، نادیده گرفتن حذف ثروتمندان از دریافت یارانه بود. بر این اساس، مقرر شد از ابتدای سال آتی، یارانه نقدی به همه افراد جامعه پرداخت شود. در همین راستا، هادی قوامی، سخنگوی کمیسیون تلفیق بودجه 99 در نشست خبری دیروز کمیسیون متبوع خود گفت: با توجه به اینکه مردم از عملکرد وزارت تعاون، کار و رفاه اجتماعی در زمینه پرداخت یارانه معیشتی گلایههایی داشتند در کمیسیون تلفیق لایحه بودجه سال آینده مقرر شد ۲۰ درصد از ۳۱ هزار میلیارد تومان حاصل از افزایش قیمت بنزین به افراد تحت پوشش کمیته امداد امام خمینی(ره) و سازمان بهزیستی پرداخت شود و باقیمانده منابع به دست آمده از اصلاح قیمت بنزین میان ۷۸ میلیون یارانهبگیر توزیع شود. نماینده مردم اسفراین در مجلس شورای اسلامی افزود: از آنجا که تعداد مددجویان کمیته امداد امام خمینی(ره) و سازمان بهزیستی حدود ۷ میلیون نفر است در مرحله نخست به هر فرد حدود ۵۰ هزار تومان بابت یارانه معیشتی پرداخت میشود. وی اضافه کرد: از فروردین سال ۹۹ رقم یارانه نقدی از ۴۵ هزار تومان به ۷۲ هزار تومان افزایش مییابد به این معنا که ۴۵ هزار تومان بابت یارانه نقدی و حدود ۲۷ هزار تومان به ازای کمک معیشتی به همه یارانهبگیران پرداخت خواهد شد.
همچنین احمد امیرآبادیفراهانی، دیگر عضو کمیسیون تلفیق گفت: 42 هزار میلیارد تومان درآمد مربوط به یارانه نقدی و 31 هزار میلیارد تومان درآمد مربوط به یارانه معیشتی در سال 99 با هم ادغام خواهند شد. وی افزود: بر این اساس هر 78 میلیون ایرانی با ادغام این درآمدها از یارانه نقدی و معیشتی به صورت توامان بهرهمند خواهند شد. نماینده مردم قم اظهار داشت: همچنین بر اساس این مصوبه مددجویان کمیته امداد و سازمان بهزیستی یارانه را 20 درصد بیشتر از سایرین دریافت خواهند کرد. امیرآبادی خاطرنشان کرد: اعضای کمیسیون تلفیق همچنین وزارت تعاون، کار و رفاه اجتماعی را مکلف کردند با بهرهگیری از اطلاعات در اختیار نسبت به شناسایی 3 دهک پردرآمد جامعه و حذف آنها از فهرست یارانهبگیران اقدام و دلایل و مدارک لازم را برای حذف این افراد ارائه کند.
همه چیز به کام ثروتمندان
تصمیم نمایندگان عضو کمیسیون تلفیق به پرداخت یارانه به همه مردم، به وضوح به معنای عقبنشینی آنها از مصوبه قبلی خود در قانون بودجه 98 مبنی بر «حذف یارانه 3 دهک پردرآمد از دریافت یارانه» است. خسارت این عقبنشینی، هدررفت هزاران میلیارد تومان از بودجه کشور و واریز آن به جیب ثروتمندانی است که نهتنها هیچ نیازی به این یارانه ندارند، بلکه از بیشترین رانتهای اقتصادی نظیر ارز 4200 تومانی، تخفیفهای مالیاتی و... هم بهرهمند هستند. بهانه کمیسیون تلفیق هم برای این عقبنشینی خسارتبار، «ناتوانی دولت از شناسایی دقیق ثروتمندان» عنوان شده است. این بهانه در حالی از سوی نمایندگان تلفیق مطرح شده که در مصوبهای دیگر، باز هم وزارت رفاه مکلف به «شناسایی ثروتمندان به منظور حذف آنها از دریافت یارانه نقدی» شده است. در چنین شرایطی این سوال از کمیسیون تلفیق مطرح است که «اگر بناست مجلس به تناسب ناکارآمدی دولت در اجرای قوانین از مصوبات خود عقبنشینی کند، تکرار قانون سال گذشته چگونه توجیه میشود؟»
یارانه مردم رسماً آب رفت
منابع لازم برای اجرای تصمیم کمیسیون تلفیق برای پرداخت یارانه به ثروتمندان، از محل همان درآمدهای هدفمندی (سال 89) و سهمیهبندی بنزین در آبان امسال است که تا پیش از این قرار بود ثروتمندان سهمی از آن نداشته باشند. نشستن 3 دهک بالای درآمدی یعنی 24 میلیون نفر بر سر سفره این منابع، یعنی کاهش بیش از 22 هزار میلیارد تومان از سهم یارانه طبقات پایینتر. از همین رو بررسیهای «وطن امروز» نشان میدهد با تصمیم جدید کمیسیون تلفیق، دریافتی خانوارهای یک نفره تا 5 نفره بین 17 تا 28 درصد کاهش مییابد. نکته تاسفآور دیگر در این رابطه آنکه قوامی، سخنگوی کمیسیون تلفیق، این تغییر را «افزایش یارانه» از 45 هزار و 500 تومان به 72 هزار تومان عنوان میکند. تصمیم کمیسیون تلفیق به پرداخت یارانه به ثروتمندان البته تنها خوشخدمتی این کمیسیون به دهکهای پردرآمد نبوده است. پیش از این هم کمیسیون تلفیق با حذف پله 35 درصدی مالیات بر درآمد از لایحه پیشنهادی دولت نشان داد برای این کمیسیون، منافع ثروتمندان در اولویت بالاتری از منافع کشور و مردم عادی قرار دارد.
قانوننویسی در حد توان دولت
مجلس دهم که اکنون در واپسین ماههای خود به سر میبرد، بدعت جدیدی در قانونگذاری کشور ایجاد کرده است. عقبنشینی کمیسیون تلفیق از تصمیم پیشین خود مبنی بر حذف ثروتمندان از دریافت یارانه به بهانه «ناتوانی دولت از شناسایی ثروتمندان» معنایی جز تنظیم قوانین کشور در سطح توان دولت ندارد! این در حالی است که مجلس باید قوانین کشور را طبق مصالح و منافع کشور تنظیم و تصویب کرده و دولت را به روشهای مختلف ملزم به اجرای آن کند. البته از مجلسی که بسیاری از نمایندگان آن، بیش از آنکه نماینده مردم باشند نماینده صنف یا کارکنان دولت هستند، چیزی بیش از این انتظار نمیرود.
چون دولت نتوانست ثروتمندان را شناسایی کند به همه یارانه دادیم!
هادی قوامی، سخنگوی کمیسیون تلفیق بودجه مجلس شورای اسلامی در گفتوگو با «وطن امروز» درباره دلایل تخصیص یارانه معیشتی برای همه مردم، گفت: به دلیل اینکه وزارت رفاه در شناسایی افراد ثروتمند ناموفق بود و ایضا پرداخت صورت گرفته مشکلات فراوانی داشت، در کنار اینکه بسیاری از افراد روستایی و دورافتاده از یارانه معیشتی محروم شده بودند تصمیم گرفتیم یارانه معیشتی را به همه مردم پرداخت کنیم.
وی افزود: در تبصره 14 بودجه البته قید شده است که دولت باید 3 دهک جامعه را از دریافت یارانه حذف کند. این نماینده مجلس شورای اسلامی در پاسخ به این سوال که این اتفاق به نوعی پایمال کردن حق نیازمندان است و دوباره یارانه ثروتمندان هم پرداخت میشود، اظهار داشت: دولت در شناسایی افراد نیازمند اشتباه کرده بود و امکان اینکه روند معیوب گذشته ادامهدار باشد وجود نداشت به همین دلیل تصمیم گرفتیم این کار را انجام دهیم. قوامی تصریح کرد: متاسفانه دولت معیارهای خیلی ضعیفی داشت و نباید آن روند طولانیمدت میشد.
******
گروه اقتصادی: با وجود موفقیت بورس نفت در یک سال گذشته، کمیسیون تلفیق مجلس در تصمیمی عجیب عرضه منظم نفت در بورس را رد کرد.
به گزارش «وطن امروز»، به گفته عضو کمیسیون تلفیق مجلس الزام وزارت نفت به عرضه منظم نفت و فرآوردههای نفتی در بورس انرژی در لایحه بودجه 99 مورد تصویب قرار نگرفت. نصرالله پژمانفر با اشاره به تصمیم این کمیسیون درباره عرضه نفت و فرآوردههای نفتی در بورس انرژی گفت: متاسفانه امسال بهرغم همه تلاشهای صورت گرفته؛ الزام وزارت نفت به عرضه منظم نفت و فرآوردههای نفتی در بورس انرژی در لایحه بودجه 99 مورد تصویب قرار نگرفت.
وی در ادامه افزود: عرضه نفت و فرآوردههای آن در بورس انرژی یک اقدام رو به جلو برای مشارکت بخش خصوصی در حوزه تجارت نفت بود و در صورت حمایت، بخش خصوصی میتوانست در حوزههای مختلف به دولت کمک کند.
پژمانفر اظهار داشت: ما در کمیسیون تلفیق 4 پیشنهاد در این رابطه مطرح کردیم. 2 پیشنهاد مربوط به عرضه نفتخام در بورس و انتشار اوراق نفت بود که توسط رئیس کمیسیون تلفیق گفته شد به دوسوم رای اعضای کمیسیون نیاز دارد. این 2 پیشنهاد رای نصف به علاوه یک را در کمیسیون کسب کرد.
وی همچنین تاکید کرد: 2 پیشنهاد دیگر نیز درباره الزام وزارت نفت به عرضه فرآوردههای نفتی در بورس انرژی و انتشار اوراق فرآورده بود که این 2 پیشنهاد بهرغم کارنامه موفق فروش فرآوردههای نفتی حتی نصف به علاوه یک رای را هم در کمیسیون تلفیق نیاورد.
* بورس نفت در مسیر پیشرفت بود
اگرچه مسؤولان وزارت نفت دیرهنگام و همزمان با تحریمهای نفتی در آبانماه ۹۷ برای مقابله با این تحریمها، بورس نفت را راهاندازی کردند و در سال ۹۸ طرح عرضه نفت در بورس با تصویب مجلس شورای اسلامی شکل منظمی به خود گرفت اما طرح عرضه نفت در بورس یک حرکت رو به جلو برای مقابله با تحریمها بود، زیرا فروش نفت ایران را از انحصار بخش دولتی شرکت ملی نفت خارج و پای بخش خصوصی را به این تجارت باز کرده است.
باید به این نکته توجه کرد که رونق یافتن تجارت نفت در بورس نیازمند اجرای اصلاحاتی در مسیر بورس نفت است؛ به هر حال در شرایط تحریم خرید نفت برای خریداران هزینه بسیار زیادی دارد و بخش خصوصی براحتی حاضر به ورود به تجارت پرریسکی مثل نفت ایران نخواهد بود. این ریسکها تجارت با نفت ایران را به قدری خطرناک کرده است که بخشهای خصوصی خردهپا شاید کل سرمایه خود را در خطر ببینند؛ ریسکهایی که از آن به عنوان هزینههای تحریم یاد میشود.
اسدالله قرهخانی، عضو کمیسیون انرژی مجلس شورای اسلامی نبود تخفیفهای مناسب را معضل بورس نفت دانسته و گفته است: دولت باید با اعطای تخفیفات مناسب شرایط را برای حضور سرمایهگذاران در بورس مهیا کند. اگر قیمت نفت از شرایط فعلی ارزانتر شود بخش خصوصی رغبت بیشتری برای خرید نفت از بورس نشان میدهد و میتوان به موفقیت بورس نفت امیدوار بود. اگر قرار باشد نفت ایران توسط بخش خصوصی معامله شود دولت ایران باید سعی در کاهش ریسکپذیری خریداران و تقبل هزینههای تحریم کند.
کاهش قیمت پایه نفت عرضه شده در بورس باید به مقداری باشد که ریسک تجارت با نفت ایران را برای بخش خصوصی به حداقل برساند. بخش خصوصی برای ورود به هر تجارتی به میزان سود حاصل از آن تجارت اهمیت میدهد. قیمتهای نفت عرضه شده در بورس قیمتهای بسیار بالایی است و تخفیفهایی که برای خریداران در نظر گرفته میشود بسیار جزئی است.
هدایتالله خادمی، از دیگر اعضای کمیسیون انرژی مجلس نیز نظری مشابه قرهخانی دارد. وی در این رابطه گفته است: باید با توجه به شرایط تحریم قیمت منطقی برای نفت در بورس لحاظ شود. این تخفیفها میتواند به ۱۰ دلار هم برسد، البته این مقدار با توجه به شرایط بازار منطقه و نوع مشتریان میتواند کمتر یا بیشتر هم شود. ونزوئلا در شرایط تحریم ۸۰۰ هزار بشکه نفت صادر میکند و به اذعان کارشناسان، ایران نیز میتواند با اصلاح قیمتگذاری نفت در بورس، صادرات نفت را به مقدار قابل قبولی برساند.
* ونزوئلا روزی 800 هزار بشکه نفت صادر میکند
ونزوئلا از چند ماه گذشته به دلیل کشمکشهای سیاسی علیه نیکولاس مادورو، رئیس جمهوری این کشور، از سوی آمریکا با تحریمهای نفتی شبیه ایران روبهرو شده است اما طبق گزارش رویترز در 2 ماه (سپتامبر و اکتبر) این کشور با وجود تحریمهای سنگین آمریکا و اوضاع نابسامان داخلی توانست بیش از ۸۰۰ هزار بشکه نفت به فروش برساند. حال جای سوال است که ونزوئلا چگونه توانسته در شرایط تحریم این میزان نفت بفروشد؟
ونزوئلا قبل از تحریم وامهای میلیاردی از روسیه برای اصلاح شرایط اقتصادی خود دریافت کرده بود و پس از تحریم، به جای تسویه نقدی، به روسیه و دیگر کشورها نفت صادر میکند. در واقع ونزوئلا کاملاً هوشمندانه نفت خود را پیشفروش کرده است تا در شرایط تحریم مشکلی برای فروش نفت نداشته باشد. ونزوئلا روزانه ۵۰۳ هزار بشکه از نفت خود را به روسیه، ۲۹۲ هزار بشکه به چین و ۱۱۴ هزار بشکه به کوبا صادر میکند.
این موضوع در حالی است که ایران از لحاظ موقعیت جغرافیایی برای صادرات نفت به روسیه و چین وضعیت بهتری را نسبت به ونزوئلا دارد.
به گفته کارشناسان، به نظر میرسد ونزوئلا با پیشفروش کردن نفت خود، در شرایط فعلی جای ایران را در بازار این کشورها گرفته است. ایران در شرایط تحریمی سالهای ۹۰ و ۹۱ با توجه به معافیتهای نفتی آمریکا، به طور میانگین یک میلیون بشکه نفت میفروخت.
با تغییر دولت و پس از توافق برجام، به جای اصلاح زیرساختها، کشور در باد توافق فرو رفت. هر چند ایران توانست در ماههایی حتی 2 میلیون تا ۲ میلیون و ۵۰۰ هزار بشکه در روز نفت بفروشد اما این روند ادامهدار نبود و تحریمهای نفتی دوباره میزان فروش نفت را کاهش داد.
******
گروه اقتصادی: وقوع مجدد سیل ویرانگر در کشور و اینبار در استان سیستانوبلوچستان، بار دیگر لزوم توجه جدیتر به اجرای عملیات آبخیزداری را نشان داد؛ موضوعی که در صورت تحقق، دستاوردهای متعددی را برای کشور به همراه خواهد داشت. از منظر بسیاری از کارشناسان، اجرای عملیات آبخیزداری نتایج قابل توجهی همچون کاهش زیان سیلهای ویرانگر، تغذیه سفرههای آب زیرزمینی، افزایش تولید محصولات کشاورزی، بهرهبرداری مناسب و درست از منابع طبیعی و کشاورزی حوضههای آبخیز و تقویت پوشش گیاهی را در پی خواهد داشت.
* لزوم مقابله با سیل از طریق توسعه آبخیزداری و آبخوانداری
از جمله روشهای بهینه برای مدیریت سیل و کاهش خسارات آن، مقابله با این پدیده در کانونهای اولیه تشکیل سیل است که عمدتا در بخشهای مرتفع و بالادست قرار گرفتهاند. از منظر بسیاری از کارشناسان، مدیریت سیلاب در بخشها و نواحی پاییندست به علت نفوذناپذیرتر و چسبندهتر بودن بافت خاک و مجاورت این بخشها با مناطق مسکونی مخاطرات فراوانی را به همراه دارد.
توسعه آبخیزداری، راهکاری پیشگیریمحور برای مقابله با مخاطرات متعدد سیلابها به شمار میرود. کانون سیل از 3 ضلع «باران موسمی شدید»، «زمین شیبدار» و «فقدان موانع یا پوشش گیاهی» تشکیل میشود و وجود همزمان این 3 ضلع برای ایجاد سیلاب، ضروری است. کارشناسان معتقدند برای مقابله با کانونهای سیل، میتوان از جمله روشها و اقداماتی همچون پلکانی کردن سطوح شیبدار و ایجاد پوشش گیاهی (بهعنوان موانع بیولوژیک) و بندها و آبپخشانها (بهعنوان موانع مکانیکی) استفاده کرد. عملیاتی تحت عنوان «آبخیزداری» که در عین کمهزینه بودن، از بروز خسارات قابل توجهی جلوگیری میکند. در حقیقت، آبخیزداری تلاش میکند بارانهای موسمی شدید، به سرعت در همان مبدأ بارش به سفرههای آب زیرزمینی وارد شود تا ضمن دورماندن از عوامل تبخیر و تغذیه سفرههای آب زیرزمینی و حفظ پوشش گیاهی، بر زمین جاری نشود. یادآور میشود آب هر چه به سمت مناطق پاییندست روان شود، قدرت تخریبی بیشتری پیدا میکند و تغذیه آن به اعماق زمین به دلیل بافت ریزتر و سنگینتر خاک امکان کمتری دارد.
همانطور که ذکر شد، از جمله مهمترین اقدامات پیشگیرانه از وقوع سیلابهای ویرانگر، انجام عملیات آبخیزداری و آبخوانداری است. این مسأله در سالهای اخیر مورد تأکید مقام معظم رهبری نیز واقع شده است. در همین راستا نیز طی سال گذشته 200 میلیون دلار از صندوق توسعه ملی به دستور مقام معظم رهبری به این مسأله اختصاص یافت. این موضوع و در واقع پیشبینی رهبر معظم انقلاب اسلامی برای انجام اقدامات آبخیزداری در کشور در مواقع خشکسالی و ترسالی نشاندهنده اهمیت مسأله آبخیزداری در کشور برای جلوگیری از وقوع سیلابهای ویرانگر در زمان ترسالی و ذخیره آب در زمان خشکسالی است.
* منافع مردم و کشور؛ قربانی تضاد منافع وزارت نیرو و سازمان جنگلها
راهکار پیشگیری از وقوع سیل، حمایت از رونق آبخیزداری و آبخوانداری است. با وجود این، طی دهههای اخیر، تمرکز بیش از حد دولتهای مختلف بر سدسازی، علاوه بر ممانعت از صرف هزینه برای اجرای آبخیزداری، خسارات زیادی را به سبب وقوع سیلابها متوجه مردم و کشور کرده است. این رویکرد، فارغ از هزینههای هنگفت- از محل بودجه عمومی کشور که مصروف احداث هر کدام از آن سازهها طی سالیان گذشته شده است- شاید در نگاه اول عملی به نظر برسد، لکن از لحاظ منطقی، تلاشی برای مهار سیل پس از ایجاد آن است و نه رویکردی پیشگیرانه. تمرکز بیش از حد بر سدسازی و «رویکرد مدیریتی سازهای» طی دهههای اخیر سبب شد عدم توسعه آبخیزداری، خسارات مالی و جانی فراوانی را در کشور به همراه داشته باشد.
طی دهههای اخیر، وجود یک «تعارض منافع سازمانی» جدی بین وزارت نیرو و سازمان جنگلها مانع از حفظ منابع آبی شده است، به نحوی که از سویی اقدامات وزارت نیرو همواره در راستای پر شدن هر چه بیشتر مخازن سدهای کشور است و از سوی دیگر، سازمان جنگلها، مراتع و آبخیزداری، خواستار تغذیه هر چه بیشتر و سریعتر سفرههای آب زیرزمینی در مناطق بالادست است. ماحصل چنین تعارض منافعی، تبخیر بخش قابل توجهی از آب پشت سدها و وجود خطر سیل و همچنین عدم تحقق سیاستهای مربوط به آبخیزداری است. در این تعارض منافع، وزارت نیرو، همواره دست برتر را دارد و عملا سازمان جنگلها مجال اجرای اقدامات مربوط به آبخیزداری را پیدا نمیکند. در همین راستا علی حیدری، کارشناس آب معتقد است: «۵۵ میلیون نفر در کشور در معرض سیل قرار دارند و در سالهای گذشته خطرات سیل افزایش یافته و زنگ هشدار به صدا درآمده است اما متأسفانه در سالهای گذشته نگاه سطحی به مقوله آبخیزداری باعث شد، اهمیت آن در سالهای گذشته سال به سال کمرنگ شود. نقطه عطف آن سال ۸۱ بود که با ادغام جهاد با وزارت کشاورزی، آبخیزداری که آن زمان به عنوان معاونت بود به سازمان جنگلها منتقل شد و زیر نظر این سازمان فعالیت کرد که به تناسب آن سال به سال اعتبارات آبخیزداری کاهش یافت و به حدی رسید که حتی اعتبار کافی برای مطالعات طرحها هم نداشتیم». وی میافزاید: «متأسفانه آبهایی که به صورت مانداب پشت سدها میماند، تبخیر بسیار بالایی دارد که میتوانیم با عملیات آبخیزداری قبل از ورود به پشت سد، آن را به داخل خاک نفوذ دهیم که امکان ذخیرهسازی با اینگونه طرحها تا ۸۰ درصد وجود دارد».
البته این نکته را نیز نباید از نظر دور داشت که سازمان جنگلها علاوه بر تعارض منافع با وزارت نیرو، تعارض منافع دیگری نیز در اراضی ملی و منابع طبیعی خارج از محدوده سدها– با مردم و بخش خصوصی- دارد و اجازه ورود به عرصه آبخیزداری و احیای سرزمینی را به مردم و بخش خصوصی نمیدهد. از منظر کارشناسان، شرط ورود بخش خصوصی به این عرصه، اقتصادی بودن این فرآیند برای آنان است و عامل اقتصادی شدن اقدامات آبخیزداری، انتخاب گونههای گیاهی مثمر و حضور انواع دام در عرصههای احیا شده است. در صورت آبخیزداری و احیای اراضی با شیوه یادشده، به اراضی مذکور عنوان «اراضی کشاورزی» اطلاق شده و از حیطه مدیریت سازمان جنگلها خارج و در حیطه مدیریتی ادارات جهاد کشاورزی استانها قرار میگیرد. از این رو، سازمان جنگلها به عنوان متولی مدیریت منابع طبیعی کشور، جلوی ورود بخش خصوصی به مقوله آبخیزداری را میگیرد. از همین رو است که همه اقدامات آبخیزداری انجام گرفته در کشور صرفا متکی به بودجههای دولتی، برداشتها از صندوق توسعه ملی و در نهایت کمکهای خیرین بوده که تنها با عاملیت اجرایی سازمان جنگلها به عنوان متولی دولتی انجام شده است.
* خسارات مالی و جانی سیلاب؛ ماحصل درجا زدن کشور در اجرای عملیات آبخیزداری
سال 98 با وقوع سیلاب در بسیاری از استانهای کشور همراه بود. وقوع سیل در استانهای گلستان، خوزستان، لرستان و سیستانوبلوچستان با خسارات مالی و جانی قابلتوجهی برای مردم همراه بود که در ادامه به برخی تبعات آن اشاره خواهد شد.
- بر اساس برآورد مدیریت بحران استان خوزستان، سیلاب فروردینماه سال جاری در خوزستان، حدود 40 هزار میلیارد ریال خسارت به استان وارد کرده است. این خسارات در بخشهای کشاورزی، مسکن شهری و روستایی، عشایر، راههای ارتباطی، معابر شهری، برق، گاز، ماشینآلات و تأسیسات زیربنایی بوده است.
- بر اساس برآورد مدیریت بحران استان لرستان، سیل فروردینماه امسال 80 هزار میلیارد ریال به زیرساختهای این استان خسارت وارد کرده است.
- طبق اعلام میرمحمد غراوی، سرپرست استانداری گلستان نیز مجموع خسارت وارد شده به این استان در جریان سیل فروردینماه امسال، 48 هزار میلیارد ریال بوده است.
پس از وقوع سیل در استانهای خوزستان، لرستان و گلستان در فروردینماه 98، رهبر معظم انقلاب 13 فروردین 1398 در جلسه ویژه اقدامات و امدادرسانی به استانهای سیلزده کشور بر انجام اقدامات جامع و پیشگیرانه برای مدیریت سیلاب از جمله «آبخیزداری» و «حفظ مراتع و جنگلها» به عنوان موضوعات بسیار مهم تأکید فرمودند. پس از گذشت حدود 10 ماه از وقوع سیلابهای فروردینماه در کشور، این بار سیلاب در سیستانوبلوچستان رخ نشان داد و با توجه به فقدان سازههای آبخیزداری و آبخوانداری، مجددا خسارات جانی و مالی فراوانی را بر جا گذاشت. در همین راستا، مدیرکل دفتر مدیریت بحران و کاهش مخاطرات بخش کشاورزی گفت: «در پی وقوع سیل اخیر، حدود ۱۰۰۰ میلیارد تومان خسارت به بخش کشاورزی ۳ استان سیستانوبلوچستان، هرمزگان و کرمان وارد شده است». در جلسه پنجم بهمنماه سال جاری شورای عالی هماهنگی اقتصادی، رئیس سازمان برنامه و بودجه گزارشی از اقدامات دولت در رسیدگی به خسارات ناشی از سیل در سال جاری در استانهای کشور ارائه کرد.
بر اساس این گزارش، در پی وقوع سیل در استانهای مختلف کشور در فروردینماه سال جاری، تاکنون نزدیک به 20 هزار میلیارد تومان بابت خسارات وارده به صورت بلاعوض و تسهیلات و همچنین بازسازی زیرساختها پرداخت شده است.
بر این اساس، در سیل اخیر در 3 استان سیستانوبلوچستان، کرمان و هرمزگان، به 27 هزار و 500 واحد مسکونی خسارت وارد شده است که با تصویب هیأت دولت، مبلغ ۱۶۳۵ میلیارد تومان به مردم پرداخت خواهد شد. خسارات بخشهای کشاورزی و صنعت و زیرساختها نیز در دست بررسی است.
*آبخیزداری؛ کاهشدهنده 70 درصد از خسارات سیلابها
بررسیها حاکی از آن است که خسارتهای سیل در دهههای اخیر، تقریباً نیمی از خسارتهای ناشی از بلایای طبیعی در دنیا را به خود اختصاص داده و آمار سیلابهای 70 سال گذشته نشان میدهد ایران، چهارمین کشور سیلخیز دنیاست؛ این در شرایطی است که ایران جزو کشورهای خشک و کمباران جهان محسوب میشود. همچنین به گفته مسؤولان، 25 درصد از 1400 شهر کوچک و بزرگ ایران در معرض خطر سیل قرار دارند و با وقوع 200 سیل در سالهای گذشته، خسارتی بیش از 18هزار میلیارد تومان به کشور وارد شده است.
از منظر بسیاری از کارشناسان، حمایت از رونق آبخیزداری و آبخوانداری از سوی مسؤولان دولتی، از بخش قابلتوجهی از خسارات وارده به استانهای سیلزده ممانعت به عمل میآورد. البته ذکر این نکته نیز الزامی است که طبق گفته کارشناسان و بر اساس بررسیهای انجام شده، بیش از 2 میلیارد مترمکعب از سیلابهای اخیر با اجرای فعالیتهای آبخیزداری و آبخوانداری کنترل و پس از تعدیل سیلاب به درون آبخوانها هدایت شده است و چنانچه این حجم از سیلاب در سطح حوضههای آبخیز در مناطق بالادست کنترل نمیشد، ابعاد فاجعه سیل اخیر بسیار بیشتر بود. خسرو شهبازی، معاون آبخیزداری سازمان جنگلها، مراتع و آبخیزداری کشور با بیان اینکه عملیات آبخیزداری 70 درصد خسارت سیل را کاهش میدهد، گفت: «با توجه به اهمیت عملیات آبخیزداری برای مهار سیل، امسال 1500 میلیارد تومان به عملیات آبخیزداری اختصاص یافت». همچنین علی فتاحی، رئیس هیأتمدیره انجمن هیدرولوژی ایران بر لزوم تخصیص سالانه بین 20 تا 25 درصد از درآمد سدها به آبخیزداری تأکید کرد. به گفته وی، «متأسفانه وزارت نیرو نگاه دیگری به فعالیتهای آبخیزداری داشته و آن را هدر دادن سرمایه ملی میداند. اگر روند کنونی ادامه داشته باشد و تمهیدات لازم برای حفاظت از خاک، آبخیزداری، کنترل آبراهها و بازگرداندن شرایط هیدرولوژیکی به حوضههای آبریز انجام نشود، خسارت وارد شده بر شهرها افزایش خواهد یافت». به زعم فتاحی، بیتوجهی به فعالیتهای آبخیزداری از جمله دلایل اصلی بروز سیلاب در نقاطی مانند سیستانوبلوچستان و هرمزگان به شمار میرود. در نهایت باید افزود به گفته رئیس گروه آبخیزداری و پیشگیری از سیلاب سازمان جنگلها، مراتع و آبخیزداری کشور، به طور کلی از مجموع 164 میلیون هکتار عرصه کشور 125 میلیون هکتار قابلیت اجرای عملیات آبخیزداری و آبخوانداری را دارد که از این میزان عرصه در فقط 12 تا 5/12 میلیون هکتار یعنی حدود 10 درصد طی این سالها عملیات آبخیزداری انجام شده است. این در حالی است که هزینههای قابلتوجهی مصروف احداث سدهای مختلف در کشور شده است و برای ساخت یک سد حدود ۱۰ هزار میلیارد تومان هزینه میشود، در حالی که هزینه یک سال آبخیزداری ۲ هزار میلیارد تومان است و با این هزینه میتوان بخش قابلتوجهی از خسارات مالی و جانی سیلابها را مهار کرد. با این حال همچنان آبخیزداری وابسته به بودجه دولتی بوده و مردم در این طرحها دخالت داده نمیشوند و از طرف دیگر کل عملیات آبخیزداری در کشور 12 میلیون هکتار است اما به دلیل اینکه اجرای این طرحها برای بخش خصوصی و مردم جذاب و درآمدزا نیست، رغبتی برای این کار ندارند. دخیل کردن بخش خصوصی و مردم در عایدات طرحهای آبخیزداری میتواند راهگشای گسترش این اقدامات در راستای کنترل هرچه بیشتر سیل و جلوگیری از وارد آمدن خسارات تاسفبار بر مال و جان مردم مناطق مختلف کشور باشد. همینطور این راهبرد عملیاتی در کنترل آبهای ورودی به کشور میتواند درمانی باشد بر دردهای پیشرفت کشاورزی و دامداری در مناطق روستایی که بعضا به بهانههایی مانند کمآبی و نبود آب به محاق رفته و باعث مهاجرتهای اجباری و بروز آسیبهای اجتماعی مانند حاشیهنشینی میشود.
* بودجه قطرهچکانی آبخیزداری
طی دهههای اخیر، تأمین مالی اجرای طرحهای آبخیزداری، مبتنی بر بودجه دولتی بوده و تخصیص بودجه بسیار اندک برای انجام این مهم همواره مانعی برای اجرای طرحهای آبخیزداری و آبخوانداری بوده است. در همین راستا در سال 95 خداکرم جلالی، رئیس وقت سازمان جنگلها ضمن اشاره به بودجه قطرهچکانی برای انجام عملیات آبخیزداری، گفت: «در حالی که باید در ۱۰۰ میلیون هکتار از اراضی کشاورزی عملیات آبخیزداری انجام شود اما با توجه به بودجه سالانه میتوان این عملیات را فقط در ۵۰۰ هزار هکتار انجام داد که ۱۸۰ سال طول میکشد. بر همین اساس و با توجه به بودجه اندک اختصاصیافته برای اجرای پروژههای آبخیزداری و گستره وسیع حوضههای آبخیز کشور، توسعه این مهم، بدون حضور مردم میسر نخواهد شد. به بیان دیگر، لازم است رویکرد تأمین مالی اجرای طرحهای آبخیزداری از منابع دولتی به سمت استفاده از منابع غیردولتی- بویژه خیران- تغییر یابد. در همین رابطه و از منظر کارشناسان، بهره بردن از مشارکتهای مردمی، ظرفیت سمنها و انجمنها بهعنوان جایگزین مناسبی برای منابع دولتی به شمار میرود». در طول برنامه پنجم توسعه، حدود ۳۰۰ هزار هکتار عملیات آبخیزداری و آبخوانداری در ۶ استان توسط خیرین اجرا شد. در نهایت باید گفت مقایسه بودجه دولتی تخصیصیافته به طرحهای آبخیزداری در طول سالهای برنامه پنجم توسعه نشان میدهد تنها ۳ درصد از بودجه فصل منابع آب کشور به این طرحها اختصاصیافته و ۹۷ درصد بودجه مدیریت آب کشور صرف تکمیل سازههای بزرگ آبی شده است که آب را بیشتر در معرض آفتاب و باد قرار میدهد، لذا لازم است ضمن تجدیدنظر در اولویتبندی تخصیص بودجههای مرتبط با منابع آبی کشور، آبخیزداری مورد توجه بیشتری قرار گیرد؛ موضوعی که در صورت تحقق، مانع از بروز خسارات عمده و ویرانگر سیلاب در استانهای مختلف کشور میشود.
***
عضو کمیسیون برنامه و بودجه در گفتوگو با «وطن امروز»:
[بودجه اندک و ناپایدار، مانعی برای اجرای عملیات آبخیزداری در کشور است]
برای افزایش بهرهوری آب در کشور، جلوگیری از هدررفت آب در تمام مراحل تولید، توزیع و مصرف کشاورزی، ضروری به نظر میرسد. تبخیر مستقیم بیش از 70 درصد آب ورودی به کشور به خاطر اجرای ضعیف طرحهای آبخوانداری و عدم ذخیرهسازی زیرسطحی و اتلاف شبکههای توزیع، عامل اصلی هدررفت منابع آبی کشور است. آبخیزداری و بویژه احیای مرتعداری میتواند نقش مؤثری در افزایش حجم آبهای تجدیدپذیر و کاهش نرخ تبخیر و اثرات تغییر اقلیم و کنترل فرسایش خاک داشته باشد. مهرداد لاهوتی، نماینده مجلس با تأکید بر لزوم حفاظت از منابع طبیعی و اجرای عملیات آبخیزداری در کشور برای جلوگیری از مخاطرات جانی و مالی سیلابها میگوید: «سیل و خسارتهای آن، علل مختلفی دارد و ما باید آن علل را با توجه به استانهای مختلف بررسی کنیم و دنبال ریشهیابی علت باشیم. مثلاً در استانهای شمالی تخریب جنگلها یکی از علتهای مهم وقوع سیل است و باید در حفظ منابع جنگل بهتر عمل کنیم. همچنین گونههای گیاهی از بین رفته را جایگزین کنیم که در واقع یکی از شاخههای آبخیزداری محسوب میشود». لاهوتی با تأکید بر اهمیت تأمین منابع مالی لازم برای اجرای عملیات آبخیزداری میافزاید: «نکته مهم در رابطه با مقابله با سیل، حمایت از آبخیزداری است و منابع لازم برای اجرای آن باید تأمین شود. در حال حاضر، منابع مالی از صندوق توسعه ملی برای این کار در نظر گرفتیم و کار در حال اجراست. البته باید مدیریت آن جدیتر باشد و بودجه حیف و میل نشود و بهطور کلی، کار بهصورت درست انجام شود». وی در ادامه میگوید: «وزارت جهاد کشاورزی باید به آبخیزداری بپردازد. آبخیزداری در حفظ منابع سیل، مدیریت سیل و تأمین منابع آبهای زیرزمینی تأثیرگذار است. ما مشکلی در اجرای آبخیزداری نداریم و با توجه به اینکه منابع مالی دولت پایدار نبود، از این بابت ما منابع را محکمتر کردیم و از صندوق توسعه ملی برداشت کردیم». وی در نهایت بر مشارکت دادن بخش خصوصی در اجرای عملیات آبخیزداری تأکید میکند. ارسال به دوستان
رئیس قوهقضائیه و فرمانده کل سپاه به اظهارات گستاخانه آمریکاییها درباره ترور فرماندهان نظامی ایران واکنش نشان دادند
مجازات قاتلان حاج قاسم ادامه دارد
سردار سلامی: دشمنان ما بخشی از پیامدهای دردناک ترور سپهبد شهید حاجقاسم سلیمانی را دریافت کردند
گروه سیاسی: رئیس قوهقضائیه و فرمانده سپاه پاسداران در 2 سطح به اظهارات اخیر مقامات آمریکایی پاسخ دادند. به گزارش «وطن امروز»، در روزهای اخیر اظهارات مقامات آمریکایی علیه ایران شدت بیشتری گرفته است و در این بین آیتالله سید ابراهیم رئیسی و سردار حسین سلامی به این اظهارات پاسخ دادند.
رئیس قوهقضائیه تاکید کرد در آیندهای نهچندان دور، قاتلان شهید سپهبد سلیمانی پای میز محاکمه خواهند ایستاد و اراده ایران و عراق بر پیگیری حقوقی و قضایی اقدام تروریستی آمریکا در به شهادت رساندن سرداران مقاومت، کاملا راسخ است.
به گزارش میزان، آیتالله سیدابراهیم رئیسی در جلسه شورای عالی قوه قضائیه، پیام انقلاب اسلامی را پیام اخلاص، کارآمدی، عدالت اجتماعی، معنویت پیوندخورده با سیاست، اخلاق، ضدیت با ظلم و استکبار، نجات مستضعفان و محرومان عالم و زندگی بر اساس دین و آموزههای دینی برشمرد و ادامه داد: همین پیامهای بلند انقلاب اسلامی بوده است که توطئههای دشمنان در منطقه و جهان را نقش بر آب کرده و تازهترین نمونه آن نیز طرح از پیش شکستخورده «معامله قرن» است که طراحان آن باید مطمئن باشند پیام انقلاب اجازه نخواهد داد توطئهای جدید در قالب ادبیاتی جدید، منطقه را به آتش بکشد، سلطه بر منطقه را تحکیم و حقوق حقه مردم مظلوم فلسطین را پایمال کند.
آیتالله رئیسی در بخش دیگری از سخنان خود، خون حاجقاسم سلیمانی را موجب برانگیختگی ملتهای آزاده و صیانت از جوامع مورد ستم در منطقه دانست و خاطرنشان کرد: انشاءالله امر حقوقی و قضایی این جنایت دنبال میشود. در گفتوگویی که با رئیس دادگاه عالی عراق داشتم، روشن شد انگیزه بالایی برای پیگیری این موضوع دارند و از همان ابتدا برنامهریزیهای لازم را در این زمینه داشتهاند. ما هم کار را از طریق مجامع بینالمللی دنبال میکنیم. دیر یا زود با قاتلان حاج قاسم ملاقات خواهیم کرد اما نه برای مذاکره و گفتوگو، بلکه برای محاکمه و کیفر.
آیتالله رئیسی در بخش دیگری از جلسه شورای عالی قوهقضائیه درباره برخی احکام صادر شده در ماههای اخیر تصریح کرد: احکام دادگاهها باید به نحوی صادر شود که برای افکار عمومی از لحاظ تناسب جرم و مجازات اقناعکننده باشد. مثلا برخورد با کارگری که به دلیل فشارهای اقتصادی اعتراض میکند و فریاد میزند و حالا ممکن است در میان اعتراض کلام ناشایستی هم به زبان بیاورد، باید متفاوت از برخورد با کسی باشد که به صورت سازمانیافته و با برنامهریزی قبلی اقدام به برهم زدن نظم جامعه میکند.
فرمانده سپاه پاسداران نیز به اظهارات اخیر برایان هوک درباره ترور سردار قاآنی واکنش نشان داد.
فرمانده کل سپاه گفت: اگر آمریکاییها فرماندهان ما را تهدید به ترور کنند یا تهدیدشان را عملی کنند، جان هیچ فرماندهای از آنها در امان نخواهد بود.
به گزارش سپاهنیوز، سردار سرلشکر پاسدار حسین سلامی، فرمانده کل سپاه در گفتوگویی در واکنش به تهدید فرماندهان سپاه از سوی آمریکاییها با بیان اینکه آنهایی که فرماندهان ما را به ترور تهدید کردهاند، اگر زنده بمانند قطعا از این گفته خود پشیمان خواهند شد، گفت: دشمنان ما بخشی از پیامدهای دردناک ترور سپهبد شهید سردار حاج قاسم سلیمانی را دریافت کردند و متوجه شدند که اگر چنین حرکاتی انجام بدهند با ضربات کوبنده و مستمری مواجه خواهند شد. وی افزود: هم آمریکاییها، هم صهیونیستها و هم دیگران بدانند اگر فرماندهان ما را تهدید کنند، هیچ یک از فرماندهانشان نقطه امنی نخواهند یافت، یعنی اگر فرماندهان ما را تهدید به ترور کنند یا تهدیدشان را عملی کنند، جان هیچ فرماندهای از آنها در امان نخواهد بود.
سرلشکر سلامی با تاکید بر اینکه دشمنان ما باید مراقب اعمالشان باشند، گفت: آنان اگر بخواهند این بازی را ادامه بدهند، پاسخهای ما کاملا متفاوت از گذشته است و مقیاس آن هم متفاوت خواهد بود و با شرایط بسیار جدیدی روبهرو میشوند که قادر به مدیریت و کنترل آن نیستند؛ پس به آنها اخطار میدهیم که از این میدان عقب بنشینند.
وی در ادامه تصریح کرد: آنها معمولا وقتی از تعقیب راهبردهای خود در عرصههای مختلف ناامید میشوند، به راهبرد ترور رو میآورند، همانطور که وقتی نتوانستند ما را در دستیابی به فناوریهای صلحآمیز هستهای محروم کنند، به ترور دانشمندان هستهای ما رو آوردند، وقتی هم در عرصههای سیاسی، اقتصادی، روانی و نظامی ناکام میشوند، چاره را در ترور میبینند. سرلشکر سلامی با اشاره به تاکید فرمانده معظم کل قوا در حکم انتصاب سردار قاآنی مبنی بر ادامه برنامههای دوران سردار شهید سلیمانی با انگیزهای مضاعف بهعنوان برنامههای نیروی قدس سپاه، گفت: جنایت آمریکاییها در ترور سردار سپهبد حاج قاسم سلیمانی و تهدید به ترور فرمانده جدید سپاه قدس بهعنوان ادامهدهنده راه آن سردار پرافتخار و سایر فرماندهان ما، بخش مهمی از این واقعیت است که این رژیمها، رژیمهای ترور هستند.
برایان هوک پنجشنبه گذشته در اظهاراتی، سردار اسماعیل قاآنی، جانشین سابق سردار شهید قاسم سلیمانی و فرمانده فعلی نیروی قدس سپاه پاسداران انقلاب اسلامی را تهدید به ترور کرد. الشرقالاوسط به نقل از هوک نوشت: «اگر فرمانده فعلی سپاه قدس هم بخواهد راه سردار سلیمانی را در کشتن آمریکاییها طی کند، به سرنوشت او دچار خواهد شد». آمریکا 3 هفته پیش سردار سلیمانی و ابومهدی المهندس را در نزدیکی فرودگاه بغداد ترور کرد. برایان هوک در حاشیه مجمع جهانی اقتصاد در داووس سوییس به الشرقالاوسط گفت: هر حمله به نیروهای آمریکایی با پاسخ شدید ایالات متحده روبهرو خواهد شد. این یک تهدید نیست، چون رئیسجمهور ترامپ همواره اعلام کرده حمله مرگبار به نیروهای آمریکایی واکنش شدید ما را در پی خواهد داشت.
این تهدید آمریکاییها به ترور دوباره مقامات ارشد نظامی کشورمان در شرایطی است که کشورهای منطقه در تدارک اخراج نظامیان آمریکایی قرار دارند. در همین راستا روز جمعه تظاهرات میلیونی در عراق در اعتراض به حضور آمریکاییها در آن کشور برگزار شد. ضمن اینکه آمریکا همچنان درگیر تبعات حمله موشکی ایران به پایگاه عینالاسد است؛ حملهای بیسابقه که در واکنش به ترور حاج قاسم سلیمانی انجام شد و در 2 هفته گذشته آمار تلفات آن به صورت تدریجی اعلام شده است.
* اظهارات شرمآور ظریف
موضعگیری رئیس قوهقضائیه و فرمانده سپاه پاسداران در پاسخ قاطعانه به اظهارات اخیر مقامات آمریکایی، درست مقابل موضعگیری عجیب و نابجای وزیر امور خارجه قرار دارد. محمدجواد ظریف روز شنبه در پاسخ به سوالی مبنی بر اینکه آیا مذاکره با آمریکا پس از ترور سردار سلیمانی را غیرمحتمل میدانید؟ گفته بود: «خیر! من هرگز چنین امکانی را رد نمیکنم، به شرط آنکه آنها رویکرد خود را تغییر دهند و واقعیات را به رسمیت بشناسند. از نظر ما مهم نیست چه کسی در کاخ سفید مینشیند. چیزی که اهمیت دارد نحوه رفتار آنهاست. دولت ترامپ میتواند گذشتهاش را جبران کند، تحریمها را بردارد و به میز مذاکره بازگردد. ما کماکان بر سر میز مذاکره هستیم». پاسخ عجیب وزیر امور خارجه تنها 3 هفته پس از ترور شهید سلیمانی از سوی دولت آمریکا با واکنشهای متعددی در فضای داخلی کشور مواجه شد و در نهایت ترامپ با جواب توهینآمیزی در توئیتر خود آن را رد کرد.
رئیسجمهور آمریکا در حالی پیشنهاد ظریف را با عبارت «وزیر امور خارجه ایران میگوید ایران خواستار مذاکره با ایالات متحده است اما میخواهد تحریمها برداشته شود. نه، مرسی!» داد که این نخستین موضع توأم با عقبنشینی وزیر امور خارجه برای باز کردن باب گفتوگو در شرایط نابجا نبود.
مدل مواجهه با آمریکا به عنوان کشوری که از جایگاه یک ابرقدرت با سایر کشورها تعامل میکند، باید مدل متناسب و فکر شدهای باشد. بیان اظهاراتی که بوی سازش با آمریکا بدهد، نهتنها سبب عقبنشینی آمریکا یا نرم شدن مواضع این کشور در برابر ایران نخواهد شد، بلکه همانگونه که در ماجرای اظهارات اخیر ظریف و پاسخ ترامپ شاهد بودیم، موجب موضعگیری تهاجمیتر یا تحقیرکننده مقامات آمریکایی میشود.
***
سازش با دشمن منجر به شکست میشود
حجتالاسلام حسین طائب، رئیس سازمان اطلاعات سپاه در دومین روز همایش سراسری فرماندهان بسیج که صبح دیروز در سالن 5 آذر سازمان بسیج برگزار شد، با بیان اینکه اگر مومنان در جهت یاری خدا قدم بردارند، خداوند وعده پیروزی به آنان داده است، اظهار داشت: در شرایط فعلی کشورمان، ایستادگی و مقاومت مهمترین رمز در جهت پیروزی مقابل استکبار جهانی است و اگر از مسیر اصلی انقلاب اسلامی خارج شویم و با دشمن سازش کنیم، قطعا محکوم به شکست خواهیم بود.
به گزارش فارس، وی ادامه داد: اگر میخواهیم در پیروزی کشورمان در مقابل استکبار جهانی نقش مهمی ایفا کنیم، باید به وعده الهی عمل کنیم و در تقابل با دشمنان خدا باشیم و برای این کار، نیاز است کشورمان روز به روز مسیر پیشرفت، توسعه و قویتر شدن را طی کند. حجتالاسلام طائب با بیان اینکه آمریکا و رژیم منحوس صهیونیستی با طراحی ترور سردار شهید حاج قاسم سلیمانی تلاش کردند بقای خود را در سطح منطقه قوت ببخشند، تاکید کرد: در حال حاضر دشمنان انقلاب اسلامی از طریق تاکتیکهای جنگ نرم، جنگ نیمهسخت و سخت، تمام تلاش خود را برای بقای خود انجام میدهند اما باید بدانند شهادت حاج قاسم سلیمانی، عاملی برای رسیدن آنان به اهدافشان نیست، بلکه تحقق اهداف این شهید بزرگوار همچنان ادامه خواهد داشت. رئیس سازمان اطلاعات سپاه در ادامه با اشاره به اینکه مسیر ترامپ، مسیر سرعتبخشی به فروپاشی آمریکاست، افزود: آمریکا برای بقای خود دست به هر کاری میزند اما ترامپ به عنوان رئیسجمهور این کشور با تمام توان، تمام ریسکها را انجام میدهد ولی همین عنصرخطرناک و تروریست، عاملی برای فروپاشی شیطان بزرگ خواهد بود. حجتالاسلام طائب در پایان با اشاره به تجمعات باشکوه اعتراضی مردم عراق نسبت به حضور نظامی آمریکا در این کشور اظهار داشت: در روزهای گذشته شاهد اعتراضات گسترده با جمعیت باشکوه در کشور عراق علیه مواضع نظامی آمریکا در این کشور بودیم اما دشمنان انقلاب اسلامی تلاش کردند با سانسور این واقعه، آن را خنثی کنند.
ارسال به دوستان
سقوط یک هواپیمای نظامی آمریکا در افغانستان
روزخونیندشمن
سخنگوی طالبان: این هواپیما شامل دههاافسر ارشد cia بوده است که همه آنها به هلاکت رسیدهاند
شهاب عادلی*: روز گذشته سقوط یک فروند هواپیمای شرکت گلف استریم در ولایت غزنی در جنوب افغانستان موجی از گمانهزنیها را پیرامون این حادثه رقم زد. تصاویر منتشر شده نشان میدهد هواپیمای ساقط شده از مدل bombardier e11a است که توسط نیروی هوایی ارتش آمریکا استفاده میشود.
به گزارش «وطن امروز»، روز گذشته برخی رسانهها از سقوط یک فروند هواپیمای مسافری متعلق به شرکت هوایی آریانا افغان خبر دادند که این خبر بلافاصله از سوی مقامات محلی و مسؤولان این شرکت رد شد. در گزارشهای اولیه آمده بود این هواپیما با 83 سرنشین از فرودگاه هرات به سمت کابل در حرکت بوده و سخنگوی وزارت کشور افغانستان نیز اعلام کرد «پرواز شماره ۳۵۸ شرکت هوایی آریانا افغان از قندهار به کابل، در ساعت 13:15 دقیقه روز دوشنبه در روستای سدوزی دهیک غزنی سقوط کرده است و نیروهای وابسته به طالبان در حال خاموش کردن آتش هستند». پس از این اظهار نظر، رئیس سازمان هوایی افغانستان گفت: هواپیمای پرواز شماره 358 دچار سانحه نشده و احتمالا این سانحه مربوط به هواپیمای دیگری است. جیلانی فرهاد، سخنگوی ولایت هرات نیز گفت رسانهها با انتشارخبر سقوط هواپیمای شرکت آریانا افغان از هرات به کابل باعث تشویش اذهان عمومی شدهاند. شرکت هوایی آریانا افغان هم اعلام کرد هیچیک از هواپیماهای این شرکت دچار سانحه نشده و سقوط نکرده است. ساعاتی پس از این اظهارنظرها، ویدئویی از محل حادثه منتشر شد که نشان میداد هواپیمای مذکور متعلق به نیروی هوایی ارتش ایالات متحده است. «خالقداد اکبری» از اعضای شورای ولایتی «غزنی» در این باره گفت این هواپیما در روستای «سدوزی» در نزدیکی شهرستان «دهیک» این ولایت سقوط کرده است و این منطقه تحت کنترل طالبان قرار دارد.
* موضع طالبان در خصوص سقوط هواپیما
ساعتی پس از اعلام خبر سقوط این هواپیمای نیروهای نظامی آمریکا، طالبان رسما اعلام کرد این هواپیما توسط نیروهای آنها ساقط شده است.
ذبیحالله مجاهد، سخنگوی طالبان با اشاره به سقوط هواپیمای تروریستهای آمریکایی در ولایت غزنی اظهار داشت یک هواپیمای اشغالگران آمریکایی در ولایت غزنی ساقط شد و تعداد زیادی از افسران سازمان جاسوسی آمریکا کشته شدند. وی با انتشار بیانیهای خاطرنشان کرد بعدازظهر دیروز در منطقه «سدوخیل» شهرستان «دهیک» ولایت غزنی یک فروند هواپیمای آمریکایی که ماموریت اطلاعاتی داشت ساقط شده است. بر اساس بیانیه طالبان، این هواپیما توسط این گروه ساقط شده است. مجاهد گفت: همه سرنشینان این هواپیما از جمله افسران مهم سازمان سیا کشته شدند. سخنگوی طالبان همچنین تصریح کرد طالبان در دیگر ولایتها از جمله هلمند، بلخ و برخی مناطق دیگر افغانستان نیز تعدادی از هواپیماها و بالگردهای نیروهای آمریکایی را ساقط کرده است. سخنگوی طالبان همچنین خبر از سرنگونی یک بالگرد ارتش آمریکا در منطقه «پکتیکا»ی افغانستان داد و گفت که تمام 5 سرنشین آن کشته شدند. یکی از فرماندهان محلی طالبان در ولایت غزنی نیز با انتشار پستی در صفحه شخصی خود از کشته شدن 6 فرمانده نظامی آمریکایی بر اثر سقوط این هواپیما خبر داد.
* تأیید سقوط هواپیما از سوی آمریکا
مارک اسپر، وزیر دفاع آمریکا درباره این رویداد به خبرنگاران گفت: من از وضعیت و ماجرای امروز آگاه هستم؛ این بار دیگر چیزی برای گزارش ندارم. با پیشرفت این موضوع و تحقیقات گستردهمان، شما را حتما در جریان خواهیم گذاشت!
یک مقام نظامی آمریکایی در گفتوگو با شبکه «سیبیاس» تأیید کرد یک فروند هواپیمای نظامی این کشور در افغانستان سقوط کرده است. این مقام آمریکایی تأیید کرده است این هواپیما از مدل «E-11» بوده است. به گفته وی، دلیل سقوط این هواپیما همچنان در دست بررسی است. وی از اظهارنظر درباره سرنوشت سرنشینان این هواپیما خودداری کرده است. همزمان خبرنگار شبکه «فاکسنیوز» به نقل از یک مقام ارشد نظامی آمریکایی نوشته است این هواپیما «کمتر از ۵ سرنشین» داشته است و هنوز مشخص نیست آیا کسی در این حادثه زنده مانده است یا نه. به گفته وی، نشانهای دال بر اینکه این هواپیما هدف قرار گرفته، وجود ندارد. سرلشکر «بث ریوردان» از مقامات ارشد سنتکام (ستاد فرماندهی مرکزی تروریستهای آمریکایی در خاورمیانه) جزئیاتی مبهم از این سانحه را به عنوان جدیدترین اطلاعات مطرح کرد که نشان میدهد واشنگتن قصد اختفای اطلاعات در این مورد را به دلایلی خاص دارد. «بث ریوردان» اعلام کرد تحقیقات درباره سقوط این هواپیما در جریان است. این فرمانده نظامی آمریکایی از ارائه جزئیات بیشتر درباره سقوط هواپیما در ولایت غزنی افغانستان خودداری کرد.
* جزئیات حادثه به نقل از سایر رسانهها
خبرگزاری رویترز هم به نقل از یک منبع ناشناس تأیید کرد هواپیمای آمریکایی ساقطشده در افغانستان حامل شماری از افسران ارشد سازمان سیا بوده است. شبکه فاکسنیوز، حامی رسانهای ترامپ، به نقل از یک خبرنگار محلی به نام طارق غزنیوال هم نوشت سر و دم هواپیما بشدت آسیب دیده است و 2 جسد که در قسمت جلویی آن پیدا شده بشدت سوختهاند. به گفته او این هواپیمای جاسوسی در فاصله 10 کیلومتری یک پایگاه نظامی آمریکاییها سقوط کرده است. در همین حال برخی رسانههای افغان خاطرنشان کردهاند این هواپیما در کریدور پروازی جده عربستان به کابل (پایتخت افغانستان) در حرکت و حامل افسران اطلاعاتی آمریکا (سیا) بوده است. تصاویر نشان میدهد پیکره این هواپیمای ویژه اطلاعات نظامی با وجود سقوط و برخورد با زمین سالم مانده اما فاقد سقف است و از بالا دچار انفجار یا آتشسوزی شده است. موضوعی که احتمال برخورد موشک در کنار جداره این هواپیما را تقویت میکند.
* ژانویه سیاه آمریکا
این سانحه ششمین واقعه منجر به هلاکت یا جراحت نظامیان تروریست آمریکایی طی 24 روز پس از ترور جنایتکارانه سپهبد شهید قاسم سلیمانی، فرمانده نیروی قدس سپاه پاسداران انقلاب اسلامی در روز سوم ژانویه / 13 دی محسوب میشود. پیش از این پنتاگون در 4 گزارش مختلف خبر مرگ یا مجروحیت پرسنل نظامی خود را اعلام کرده بود که عبارت بود از جراحت چند سرباز آمریکایی در جریان موشکباران پایگاه آمریکا در اربیل توسط نیروهای ناشناس عراقی، ضربه مغزی 34 نظامی در جریان موشکباران پایگاه آمریکایی عینالاسد توسط ایران، کشته شدن 2 عضو نیروی ویژه چترباز پنتاگون در جریان عملیاتی در افغانستان بر اثر انفجار بمب، کشته شدن یکی از هم تیمیهای سابق آنها بهخاطر سقوط در تمرین چتربازی در آلمان و مرگ 2 سرباز 20 ساله نیروی هوایی آمریکا که جسدشان در اتاق خوابشان در پایگاه هوایی اشپانگدالم در غرب آلمان پیدا شد.
کارشناس مسائل نظامی*
***
[کارکرد ویژه هواپیمای سقوط کرده چیست؟]
به گفته منابع محلی، این اتفاق روز گذشته ساعت یک بعد از ظهر به وقت محلی رخ داده است. روستاییان ساکن در اطراف محل سقوط هواپیما صدای انفجاری نشنیدهاند. هواپیمای سقوط کرده آمریکایی در افغانستان از مدل bombardier e11a بوده که صرفا 400 فروند از آن تولید شده و حداکثر 30 نفر ظرفیت دارد. این هواپیما به دلیل انعطافپذیری بالا مختص پرواز در مناطق کوهستانی است. وظیفه این هواپیما علاوه بر جابهجایی افراد و افسران مهم نظامی و اطلاعاتی آمریکایی، رله کردن روابط اطلاعاتی و مخابراتی در زمان عملیات است و عمده فعالیتش در افغانستان گشت و شناسایی الکترونیکی است. با این حال منابع ارتش آمریکا گفتهاند نمیتوانند ادعای هدف قرار گرفته شدن این هواپیما توسط طالبان را تا پایان تحقیقات تایید کنند. یواسای تودی همچنین گزارش داد: عکس منتشر شده از لاشه هواپیما در فضای مجازی نشان میدهد این هواپیما دارای امکان رصد اطلاعاتی و جنگ الکترونیک بوده است. یکی از کارویژههای این هواپیما تسهیل ارتباطات رادیویی و بیسیمی و گسترش دامنه سیگنالی بوده است. یکی دیگر از کاربردهای این هواپیما آنگونه که این روزنامه آمریکایی نوشته است ایجاد شبکه وایفای در مناطقی است که مورد کاربرد ارتش آمریکاست.
ارسال به دوستان
چگونه آمریکا را به عقبنشینی واداشتیم؟
دکترحسین امیرعبداللهیان*: اتفاقی که در مقابله به مثل جمهوری اسلامی ایران با آمریکا رخ داد و حمله موشکی به پایگاه عینالاسد- که چند ویژگی بسیار مهم برای اعمال سیاستهای مداخلهگرانه آمریکا در منطقه دارد- تبعات بسیاری را برای ایالات متحده به دنبال داشت. یکی از ماموریتهای بزرگ پایگاه عینالاسد مدیریت تحولات سیاسی و اجتماعی منطقه بود و آن بخش از برنامههایی که برای تجزیه منطقه و حمایت از متحد نامشروع آمریکا یعنی رژیم صهیونیستی وجود دارد، در این پایگاه انجام میشود.
این پایگاه سهم بزرگی در اجرای فرمان تروریستی ترامپ در به شهادت رساندن سردار سلیمانی و آقای ابومهدی المهندس که قهرمانان مبارزه با تروریسم و داعش هستند، داشت. آمریکاییها با توجه به اهمیت ویژهای که پایگاه عینالاسد داشت و باور این برایشان دشوار بود که با مقابله به مثل این چنینی از سوی جمهوری اسلامی ایران روبهرو شوند طبعا باید با عنایت خط و نشانهایی که کشیده بودند و ادعای حمله به ۵۲ نقطه فرهنگی، اقدامی را انجام میدادند یا توجیهی برای عدم اقدامشان پیش میکشیدند. به دلیل آنکه آمریکاییها ورود به جنگ مستقیم با ایران را برای خود پرهزینه دانسته و نمیتوانستند نتیجه فرساینده ادامه این جنگ را پیشبینی کنند، به توجیهاتی رو آوردند که در همان ساعات اولیه بعد از اصابت ۱۳ موشک بالستیک ایران آن هم با دقت بالا به اماکن شناسایی شده در عینالاسد، مطرح شد.
ترامپ در همان ساعات اولیه بعد از اصابت موشکهای ایرانی به زبان انگلیسی پیامی را توئیت کرد و نوشت: «همه چیز خوب است».
چند ساعت بعد در مصاحبه مطبوعاتی باید توجیه میکرد هیچ اتفاقی رخ نداده و هیچ کشته و زخمیای برجا نمانده است اما دنیای کنونی دنیایی نیست که بتوان در آن مسائلی چنین مهم را پنهان نگه داشت ضمن اینکه وقتی جسد این نظامیان به آمریکا برگردانده شود یا آمار مجروحان عینالاسد که به بیمارستانهای رژیم صهیونیستی، اردن، کویت، آلمان و کشورهای دیگر منتقل شدند، منتشر شود، باز هم با سیاست «امپراتوری کنترل رسانه» که در آمریکا وجود دارد سعی میکنند نسبت به بخش عمده آنچه در عینالاسد رخ داده پردهپوشی کنند.
این یکی از دلایل ضعف آمریکاست که ادعاهای بزرگ کرده و پیامهای تهدیدآمیز بسیار داده اما در عمل به دلیل آسیبپذیریهای بسیار بالایی که در منطقه دارند قادر به این نیستند اقدام به مقابله به مثل کنند.
ممکن است کسی بگوید برای آمریکاییها با توان نظامیای که دارند، شروع جنگ علیه ایران کار سختی نیست؛ در پاسخ باید گفت بله! میتوانستند پاسخهایی را بدهند اما پاسخهایی را که میگرفتند بشدت توازن را بر هم میریخت و در نهایت این آمریکاییها بودند که با سرگیجه بسیار جدی مواجه میشدند. تا همین جای مسأله هم توازن به دلیل خطای راهبردیای که آمریکا در ترور سردار سلیمانی مرتکب شد به نفع جبهه مقاومت و به ضرر آمریکا و رژیم صهیونیستی تغییر کرده است.
با شناختی که از جامعه آمریکا وجود دارد، در روزهای آینده ابعاد بیشتری از کشته و زخمیهای آمریکا در عینالاسد را روی خط رسانهها حتی رسانههای ایالات متحده شاهد خواهیم بود هرچند مقامات نظامی ما اعلام کردند میخواستند پیام محکمی به آمریکا بدهند و هدف ایران در این مقابله به مثل، گرفتن تلفات انسانی و کشتن سربازان آمریکایی نبوده اما از آنجا که عینالاسد پایگاه بسیار فعال و بزرگی بود، کشته و زخمیهای آمریکایی از واقعیتهای انکارناپذیر رخ داده است.
«برایان هوک» با رفتاری غیرانسانی تهدید کرد همانگونه که با ژنرال سلیمانی برخورد کردیم، با ژنرال قاآنی نیز برخورد خواهیم کرد. درحالی که سردار قاآنی از پاسخ جوانمردانه صحبت کرد آنها از صدور دستورات علنی برای ترور سردار قاآنی سخن به میان میآورند. یک تحلیل غلط بعد از شهادت سردار سلیمانی در برخی محافل سیاسی، دیپلماتیک و امنیتی آمریکا شکل گرفت مبنی بر اینکه با توجه به شخصیت کاریزماتیک سردار سلیمانی، با به شهادت رسیدن ایشان ضربه بزرگی به سپاه قدس زده شد و پس از آن کسی نمیتواند سپاه قدس را در مسیر خودش پیش ببرد. ولی مسیر سپاه قدس از نظر جمهوری اسلامی ایران تامین حداکثری صلح و امنیت در منطقه و تامین حداکثری امنیت ملی جمهوری اسلامی ایران است.
ادعاهای بی سند و دلیل تروریستهای آدمکش آمریکایی که نسبت تروریسم را به افرادی چون علامه «سیدحسن نصرالله» یا سرداران ما میدهند ادعای غلطی است که نه دنیا و نه افکار عمومی آن را نمیپذیرد. مردم ایران در مراسم تشییع سردار سلیمانی نشان دادند قدردان سرداران مبارزه با تروریسم، سرداران صلح و تضمینکنندگان امنیت جمهوری اسلامی ایران هستند.
سردار قاآنی مسیری را که سردار سلیمانی دنبال میکرد با قدرت ادامه خواهد داد و بهرغم اینکه شرایط پیچیدهای در منطقه حاکم شده است، بیان «انتقام جوانمردانه» از زبان سردار قاآنی کلامی مبتنی بر اندیشههای درست انقلاب اسلامی است و تهدیدی که آمریکاییها کردند نشاندهنده خوی تروریستی آنهاست. دونالد ترامپ همان ابوبکر البغدادی است؛ فقط لباسهای آنها با هم تفاوت دارد، تفکر آنها تروریستی است و این تفکر خسارتهای جدی را به صلح و امنیت منطقه ما زده است.
* دستیار ویژه رئیس مجلس در امور بینالملل
ارسال به دوستان
«روح جمعی قوم» علیه «اینستاگرام»
سحر دانشور*: یک- با سوالی شروع میکنم: «چرا پس از رخداد شهادت سردار سلیمانی، اینستاگرام صفحات فعال زیادی را بست؟» پاسخ: «چون همه آن صفحات، مرزهای هویتی اینستا را به خطر انداخته بودند». این خطر به حدی بود که اینستاگرام حاضر شد بدنامی خود و بیاعتمادی آتی کاربران را به جان بخرد، حال آنکه همه میدانیم خوشنامی و اعتماد مخاطب، رکن اساسی حیات هر رسانهای است.
اما آن خطر چه بود؟ من خطر را تبدیل «من» به «ما» در قامت «او» مینامم. اینستاگرام رسانه «من» است و آنچه در این بستر بر صفحات کاربران نقش میبندد «من» است که به شکل غلیظی بر صفحه شخصی فرد بازتولید میشود. این صفحه برای دیگران یک صفحه معمولی نیست، بلکه یک صحنه نمایش است و آن دیگران نیز در عین اینکه تماشاچیاند «من»هایی هستند روی صحنه نمایش برای منی دیگر. همه «من»ها در بستر اینستاگرام حاضرند، با هم خوشوبش میکنند، با یکدیگر در ارتباطند، برای هم لایک و کامنت میگذارند؛ حتی ممکن است با یکدیگر دوست شوند؛ دوستیهای مجازی که گاه به دوستیهای واقعی نیز بدل میشود، جنگ و دعوا میکنند؛ و و و! اما همه این کنشها به معنای «ما» شدن آنها نیست، هیچکدام از این روابط باعث نمیشود که آنها «ما» شوند. وقتی از «ما» شدن حرف میزنم، ذهنم در پی شکلگیری «روح جمعی» و «افقی مشخص» است که تشخص و هویت خود را از نگاه مشترک افراد مختلف، ایدهآل و حتی رؤیا و آرمانی مشترک میان آنها وام میگیرد؛ افراد مختلفی که با تمام تفاوتها، اختلافات و حتی گاه تضادهای گوناگون دارای یک افق مشترک و در نتیجه روحی واحدند.
دو- فعالان اینستاگرام، با وجود تمام شباهتهای میان خود، فعالیتهای شبیه به یکدیگر، علایق و سلایق مشترک و ارتباطات محدود و حتی گستردهای که با یکدیگر دارند، هیچگاه واجد روح جمعی نشدند، چرا که هر کدام در فردیت خود غوطهورند و ارتباطشان با یکدیگر نیز مبتنی بر «من» و در نتیجه «منیت» هر کدامشان است؛ «من» در کنار دوستم، «من» در حال مسافرت، «من» در حال آرزو برای اتفاقات خوب، «من» در زیارت، «من» در کنار مادرم، «من» در کتابخانه، کتاب «من» و...! هر کدام از فعالان مجازی تصاویری از لحظات مختلف خود همراه با روایتی مختصر یا طولانی را به اشتراک میگذارند؛ نمایش میدهند! ایجاد امکاناتی مثل استوری [داستان] و لایو [زنده] نیز در اینستاگرام، بر غلظت انتشار «من» افزوده، به گونهای که فرد میتواند در لحظه خود را برای تماشاچیانش به نمایش بگذارد. ممکن است گفته شود مطالب هر پیج تجربیاتی است که افراد برای رشد خود و دیگران انتقال میدهند! حتی اگر قبول کنیم انتقال تجربه و... مهم است، باز هم نمیتوان محوریت انتقال تجربه را که «من» است حذف کرد. آنچه اهمیت دارد «منیت» متجلیشده در بستر اینستا است که به صورت پیوسته در حال بازتولید است. در کنار این بازتولید برخی اتفاقات خوب و نتایج مثبت را نیز میتوان برشمرد. نمیتوان گفت تجلی «من» و در ادامه بازتولید آن، ضرورتا خواست و علاقه فعالان است و آنها به میل خود این فضا را رقم زدهاند، بلکه این نوع کنشگری، اقتضای اینستا است. این اینستاست که خود را به بستری برای تجلی و بازتولید «من» بدل کرده است. در حقیقت هویت اینستا در گرو ارتباط با «من»ها و بازتولید آنهاست.
سه- رخداد شهادت سردار سلیمانی تغییری اساسی در فضای اینستاگرام به وجود آورد؛ به یکباره «من»ها به کناری رفته و «خود» ذیل «روح جمعی» ظهور کرده در کشور که نتیجه شهادت سردار بود بازتعریف شد. از لحظه وقوع رخداد، تمام شباهتها و تفاوتها به کناری رفت و کنشگری «منهای منفرد» به ذوب جمعی در «او» یعنی سردار شهید سلیمانی بدل شد. بتدریج «من»ها به «ما» بدل شدند و «روح جمعی یک قوم» در کالبد بیجان اینستا دمیده شد. صورت سردار، چهره صاحبان پیجها شد؛ صدای سردار، صدای صاحبان پیجها شد و سیرت و سیره سردار خواست صاحبان پیجها! روح یک قوم جان گرفت و آماده پرواز در بستر رسانه نحیف اینستا شد. شکلگیری روحی واحد که به افقی مشترک نگاه دوخته بود، خواستی مشترک را فریاد میزد و نسبت خودش را با «او» میجست. اینجا هویت اینستاگرام که رسانه «فردیت انتشاریافته» و «من» است به خطر افتاد، بنیانهایش متزلزل شد و اتفاقی خلاف حقیقت وجودیاش در بسترش رخ داد. کاربران میخواستند اینستا را به وسیلهای جهت بازتولید «روح جمعی» یک ملت بدل کنند، آنها در پی انتشار روحی بودند که در کالبد جامعه دمیده شده بود و این موج به اینستا نیز رسوخ کرد. اما واقعیت این است که اینستاگرام «رسانه کوتولهای» است با شانههایی ضعیف که از حمل وزنی به سنگینی روح مشترک یک ملت؛ آن هم ملتی به بزرگی «ایران» عاجز است، همین است که به محض بالا رفتن فشار واردشده به شانههایش و آغاز تنفس روح جمعی در بسترش، شروع به قلع و قمع پیجهای مختلف کرد. اینستاگرام پیش از این واقعه هیچگاه اینگونه هراسان نشده بود، چرا که هیچگاه بنیادهای هویتیاش به خطر نیفتاده بود.
اگر دقیقتر به صحنه نگاه کنیم، میبینیم این ما بودیم که اینستاگرام را تهدید کردیم، هویتش را زیر سوال بردیم و مقدمات متزلزل شدنش را فراهم آوردیم. ما با خروج از ایدهآل اینستاگرام، یعنی خروج از منیت و فردگرایی، حمله به بنیادهایش را شروع و او را با چالشی جدی روبهرو کردیم؛ چالشی که اینستا را با توهم حل مسأله به جان پیجهایمان انداخت. اینستا هنوز هم در حال حذف پیجهای مختلف است؛ غافل از اینکه چالش میان «من» و «ما» در شبکههای مجازی و حتی در سطح واقعیت عمیقتر از آن است که با حذف پیجهای مختلف پاک شود. روح جمعی شکلگرفته پس از رخداد شهادت سردار، تازه اول راه است و بدون شک در ادامه مسیر چالشهای جدی دیگری را نیز برای یاران حقیقی/ مجازی و آنها که با آن شهید والامقام مقابله میکنند، ایجاد خواهد کرد.
این تازه اول بازی است...
*کارشناس ارشد رسانه و فضای مجازی
ارسال به دوستان
واکنشهای ایران عاقلانه و مدبرانه است
حجتالاسلام نصرالله پژمانفر*: 1- حمله موشکی به عینالاسد اتفاقی بود که عالمانه، با دقت و به صورت کاملا حسابشده رخ داد. بهرغم اینکه آمریکاییها آمادگی کامل داشته و میدانستند این اتفاق برای یکی از پایگاههایشان رخ خواهد داد و پایگاه عینالاسد یکی از پایگاههایی بود که احتمال زیادی میدادند مورد حمله قرار گیرد اما آنقدر این حرکت برقآسا، با دقت و برنامهریزیشده بود که حتی فرصت یک واکنش سریع در برابر آن را پیدا نکردند و نتوانستند هیچ یک از موشکها را ساقط کنند.نتیجه این شد که ما توانستیم همه موشکهای خود را به صورت دقیق به نقاط شناساییشده بزنیم و این اولین باری بود که آمریکاییها اساسا با مقاومت و یک سیلی محکم در منطقه مواجه شدند.
این اتفاق آثار بسیاری را نهتنها در منطقه بلکه در تمام دنیا به دنبال دارد. پایگاههای نظامی در دنیا در کشورهای مختلف ایجاد میشود و کشورهای میزبان این احساس را دارند که با ایجاد چنین پایگاههایی امنیت و آرامش برای آنها به ارمغان آمده و برای آنها ایجاد امنیت پایدار میکند. حمله موشکی به عینالاسد نشان داد امروز وارد دورهای شدهایم که پایگاههای آمریکا ضربهپذیر شده و جریان مقاومت میتواند به راحتی این پایگاهها را مورد حمله قرار دهد. در واقع این تفکر که در کشورهای مختلف در حال شکلگیری بود تا برای ایجاد امنیت در کشورهایشان، میزبان پایگاههای آمریکایی باشند متوقف شده و در نهایت به جایی میرسد که امروز پایگاههای نظامی آمریکا در هر کشوری ایجاد ناامنی میکند. پایگاههای آمریکا از این به بعد برای هیچ نقطهای امنیت به دنبال نخواهد آورد و شاید در آینده نزدیک انگیزهای برای ایجاد پایگاههای نظامی آمریکا در هیچ کشوری وجود نداشته باشد.
2- بر اثر حمله موشکی به عینالاسد بیش از 100 کشته و بیش از ۲۰۰ مجروح برجا مانده اما از همان روز اول مقامات آمریکایی تلاش بر پنهان کردن این آمار داشتند. آنها با سانسور رسانهای تلاش میکنند به مرور زمان اخبار تلفات منتشر شود تا افکار عمومی از عمق این فاجعه منحرف شود.
این اقدام آنچنان آمریکا را در بهت فروبرده و امکان عکسالعمل را از آنها گرفته که چارهای جز پنهانکاری ندارند. آنها میدانند اگر آغازکننده هر جنگی باشند پایاندهنده جنگ نخواهند بود؛ همانطور که رهبر حکیم انقلاب فرمودند دوران «بزن و در رو» تمام شده است و آمریکا از هر نوع واکنش بعدی در هراس است.
3- در این اقدام برقآسا، جمهوری اسلامی ایران باید قدرت خود را به آمریکا نشان میداد. در حالی که میتوانستیم در این عملیات تلفات بیشتری بر جا گذاشته و رعب و وحشت فراوانی را برای نظامیان آمریکایی مستقر در عینالاسد به وجود بیاوریم اما بنا نداشتیم تلفات انسانی زیاد بگیریم. فقط خواستیم بگوییم توان آنکه شما را بهرغم آمادگی صددرصد زمینگیر کرده و در بهت و حیرت فروببریم را داریم. این امر برای آنها روشن بود و امروز توانایی نظامی جمهوری اسلامی ایران برایشان مسجل شده است. آمریکاییها درس خوبی گرفتند چرا که تحلیلگران سیاسی و نظامی آنها فهمیدند این ضربه در شرایط موجود ضربه محکمی بود که جز بیآبرویی برای آمریکا و نیز تزلزل جایگاه و موقعیتش در منطقه نداشت. بدون شک دستاورد این حمله نظامی این بود که آمریکا منطقه را برای همیشه از دست داد. ما به دنبال انتقام جوانمردانه هستیم؛ همانطور که سردار قاآنی عنوان کرد، چرا که خوی تروریستی متعلق به آمریکا و همپیمانان اوست و ما به دنبال اعمال تروریستی نیستیم. حتی انتقام خون سردار شهیدمان را هم جوانمردانه میگیریم؛ همانطور که در حمله موشکی به عینالاسد جوانمردانه عمل کردیم، در حالی که میتوانستیم همزمان پایگاههای دیگر آمریکا در منطقه را نیز مورد اصابت موشک قرار داده و تلفات سنگینتری برای آمریکا به بار آوریم.
*نماینده مردم مشهد در مجلس شورای اسلامی
ارسال به دوستان
|
|
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
|