|
گفتوگو با سیاوش صفاریانپور، تهیهکننده و کارگردان برنامه پرمخاطب «آسمان شب» درباره تعطیلی طولانیمدت این برنامه
سرمایهسوزی در شبکه چهار
گروه فرهنگ و هنر: شبکه چهار سیما در همه این سالهایی که فعالیت میکند، چند برنامه شاخص داشته که به عنوان برند این شبکه شناخته شدهاند و بسیاری از مخاطبان، این شبکه را با نام این برنامهها میشناسند. «آسمان شب» یکی از این برنامهها بود که اوایل دهه 80 به شکل هفتگی روی آنتن شبکه چهار سیما میرفت و پخش فصول مختلف آن تا اردیبهشت سال 1396 ادامه داشت اما تولید فصل 23 آن با مشکلاتی مواجه شد که باعث شد قدیمیترین برنامه علمی تلویزیون که پخش آن ادامهدار شده بود با تعطیلی مواجه شود؛ مشکلی که بدونشک بخشی از آن به واسطه بیتوجهی مدیریت شبکه به حفظ برندهای مهمی همچون «آسمان شب» در این شبکه بود. نکته اینجاست که علاوه بر حفظ برند «آسمان شب»، آنچه شبکه چهاریها باید به آن توجه میکردند، حفظ چهرههای موثر و فعالی همچون برادران صفاریانپور در حوزه برنامهسازی تلویزیونی در این شبکه بود؛ ۲ برادری که نه فقط در این برنامه، بلکه نقش بسیار مهمی در اغلب برنامههای علمی تلویزیون در این سالها داشتند و در پشت صحنه خیلی از مهمترین تولیدات تلویزیون حضوری فعال داشتند. تعطیلی این برنامه بهانهای شد تا پای صحبتهای سیاوش صفاریانپور به عنوان مغز متفکر «آسمان شب» بنشینیم و از او درباره دلایل این موضوع پرسیدیم.
***
* چه اتفاقاتی رخ داد که برنامه «آسمان شب» به عنوان قدیمیترین برنامه علمی تلویزیون پس از 18 سال متوقف شد؟
ابتدا باید به این نکته اشاره کنم که برنامه «آسمان شب» به واسطه مخاطبان ثابت و وفاداری که داشت طی 18 سال بدون حاشیه و جنجال روی آنتن رفت. طی این 18 سال با تغییرات مدیریتی شبکه 4- با هر شرایطی که حاکم بود- روی آنتن ماند؛ برنامه طی این سالها یک رفت و برگشتهای کوتاهمدتی داشت اما بر اساس روال همیشگی روی آنتن ماند تا اینکه حدود 3 سال پیش بود که پس از ساخت چندین قسمت که هیچ پولی به برنامه نمیرسید، بنده به عنوان تهیهکننده اعلام کردم واقعا هیچ بودجهای برای ادامه کار ندارم. آنجا بود که شبکه هم ساخت برنامه را منوط به فراهم شدن بودجه برای تزریق به برنامه دانست؛ اتفاقی که در زمان مدیریت وقت شبکه 4 سیما رخ نداد.
* طی چند سال اخیر با حضور آقای معینیپور به عنوان مدیر جدید و جوان شبکه ۴ سیما، خیلیها انتظار داشتند برنامه «آسمان شب» مجددا روی آنتن برود اما این اتفاق رخ نداد؛ در این باره توضیح میدهید؟
با حضور آقای معینیپور در مسند مدیریت شبکه 4 از سوی تیم تولید «آسمان شب» رسما اعلام آمادگی شد اما بنا به دلایلی نامعلوم اتفاقی از سوی شبکه صورت نگرفت و به نظر میرسد در این باره برخی مدیران میانی شبکه هم تمایلی به تولید و پخش مجدد برنامه نداشتهاند.
* یعنی شخص آقای معینیپور موافق پخش مجدد برنامه «آسمان شب» نبود؟
به نظر من مهمتر از اینکه چه کس یا کسانی برای پخش مجدد برنامه «آسمان شب» مانعتراشی میکنند، این موضوع اهمیت دارد که این وسط یکی از برندهای اصلی شبکه 4 سیما به ورطه نابودی کشیده میشود؛ برندی که با تلاش شبانهروزی و بیوقفه گروه چند ده نفره طی سالهای مختلف به تولید رسیده است و این سلیقهای کنار گذاشتن برنامه هم بیتالمال را هدر میدهد که طی سالها خرج برنامهای شد که به یک برند معتبر و قابل احترام برای مخاطبان تلویزیون بدل شده بود.
شاید ذکر این نکته ضروری باشد که برنامه «آسمان شب» طی سالها فعالیت، توانست رضایت چهرههای مختلفی از طیفهای گوناگون فرهنگی، هنری و علمی را جلب کند؛ از مراجع تقلید گرفته تا فرهیختگان روشنفکر بارها برنامه را مورد تحسین قرار دادهاند و این موضوع افتخاری برای گروه تولید برنامه «آسمان شب» است که جمعی از بزرگان فرهیخته کشور نسبت به این برنامه ابراز لطف داشتند.
* با همه این اوصاف شما چه پیشبینیای از سرنوشت «آسمان شب» دارید؟ آیا باید پرونده تولید و پخش این برنامه را برای همیشه بست؟
مسلما اینکه در آینده چه اتفاقاتی رخ میدهد هیچ کس نمیتواند پیشبینی کند اما بنده به عنوان تهیهکننده برنامه «آسمان شب» به صراحت اعلام میکنم که هر زمان مدیران شبکه ۴ سیما مقدمات تولید برنامه را فراهم کنند با اشتیاق فراوان برای از سرگیری «آسمان شب» اقدام میکنم.
* این همه اشتیاق شما برای ادامه تولید برنامه، از وابستگی 18 ساله شما به «آسمان شب» نشأت میگیرد؟
اینکه بنده و گروه تولید «آسمان شب» طی 18 سال عمر و جوانی خود را پای برنامه گذاشتیم مسلما موجب دلبستگیهایی میان عوامل و برنامه میشود اما برنامه «آسمان شب» متعلق به شخص خاصی نیست و متعلق به مخاطبانش است. این برنامه پس از سالها فعالیت مستمر و بدون حاشیه به سرمایه شبکه 4 سیما بدل شد و این سرمایهسوزی بدون شک تبعات خوبی برای رسانه ملی نخواهد داشت.
* از بحث «آسمان شب» فاصله بگیریم. فعالیت شما طی چند سال اخیر نشاندهنده این موضوع است که انگار دغدغههای شخصی برای تولید برنامههای علمی در تلویزیون دارید و به همین خاطر کارگردانی برنامه «اتفاق» را با اجرای رضا رشیدپور برعهده گرفتید؟
بله! همینطور است. به واقع یکی از دغدغههای همیشگی من پس از پخش نشدن برنامه «آسمان شب»، تولید برنامهای بود که حرفهای جدی و جدیدی برای مخاطبان برنامههای علممحور داشته باشد و به همین خاطر در چند قسمت ابتدایی برنامه «اتفاق» کارگردانی و مشارکت در ایدهپردازی برنامه را عهدهدار بودم و پس از چند قسمت از گروه «اتفاق» جدا شدم.
* با توجه به اینکه شما در میان اهالی رسانه به عنوان چهرهای تعاملگرا شناخته میشوید، چه اتفاقاتی رخ داد که در میانه راه از «اتفاق» جدا شدید؟ آیا با مدیران شبکه یا عوامل برنامه به مشکل برخوردید؟
اگر اجازه بدهید در این باره خیلی کلی و مختصر بگویم و از آنجا که همیشه از حاشیهسازی به دور بودم خیلی وارد جزئیات نشوم. همین ابتدا بگویم بنده با هیچ کدام از مدیران و همکارانم در برنامه «اتفاق» مشکلی نداشتم و ندارم. ماجرا از این قرار بود که برنامه «اتفاق» از همان روز اول بنا بود یک برنامه علممحور باشد که اتفاقهای جدی و جدیدی را برای مخاطبان رقم بزند، حتی آقای علی فروغی، مدیر شبکه سوم سیما هم روی آن تاکید فراوان داشت و خواسته اصلی ایشان بود اما پس از تولید چندین قسمت، سازندگان برنامه اصرار بر اضافه شدن بخش مسابقه به برنامه «اتفاق» داشتند که بهرغم مخالفت بنده، بخش مسابقه به اصلیترین آیتمهای برنامه بدل شد و از آنجا به بعد احساس کردم حضورم در گروه تولید برنامه «اتفاق» به صلاح خودم و گروه نیست و خیلی محترمانه و دوستانه از گروه تولید جدا شدم.
* و سخن پایانی؟
چند سال است در حوزه برنامهسازی ضعفهای عمدهای در تلویزیون وجود دارد که یکی از مهمترین دلایل این مساله به عدم توانایی برنامهسازان برمیگردد. اشکال کار از آنجا شروع میشود که این روزها افرادی را که هیچگونه تجربهای در زمینه تولید ندارند یکباره به عنوان تهیهکننده پروژههای بزرگ میگمارند و خروجی آن هم مشخص است. این موضوع را نباید فراموش کرد که تهیهکنندگی پروژههای مهم و بزرگ جای تجربهاندوزی نیست، بلکه یک تهیهکننده متخصص زمانی تربیت میشود که تمام مراحل پیشرفت را قدم به قدم و با اتکا به تواناییاش پشت سر گذاشته باشد.
از سوی دیگر، متاسفانه در این روزها یک بدعتگذاری غلطی به نام «ایرانیزه کردن برنامههای خارجی» در برنامهسازی تلویزیون مشاهده میشود. ترویج این موضوع نیاز به آسیبشناسی دقیق دارد که مسلما در این مقال نمیگنجد.
ارسال به دوستان
در آستانه مناظره آخر بایدن ـ ترامپ طرفین به تخریب گسترده هم پرداختند
سانس آخر بزن بزن
گروه بینالملل: دیروز 2 کاندیدای نهایی انتخابات ریاستجمهوری آمریکا در حالی برای آخرین مناظره خود در بامداد فردا به وقت تهران آماده میشدند که تلاش برای روکردن برگ برندهها از سوی هر دو کاندیدا و افشاگری علیه کاندیدای رقیب در هر دو کمپین ادامه داشت و به نظر میرسد ادامه هم خواهد داشت. 2 روز بعد از آنکه دونالد ترامپ در توئیت خود به افشاگری علیه پسر بایدن و معاملات مالی او پرداخت، دموکراتها هم با کمک رسانههای خود افشاگری جدیدی علیه ترامپ به راه انداختند و آن هم چیزی نبود جز افشای وجود حسابهای بانکی متعلق به مجموعه تجاری ترامپ در چین. اتفاق مهم دیگری که جمهوریخواهان از آن سخن گفتند تلاش برای تایید عضو جدید دیوان عالی آمریکا تا قبل از انتخابات ریاستجمهوری و حساب ویژه کمپین ترامپ روی آن است.
* افشای حساب بانکی ترامپ در چین
پیش از مناظره فردای بایدن و ترامپ، دموکراتها پاسخ حمله ترامپ به پسر بایدن را با افشای وجود حساب بانکی ترامپ در چین جبران کردند. ترامپ که در این چند ماهه شدیدترین حملات را به چین داشته است، حالا باید بابت تلاش برای به دست آوردن پروژههای اقتصادی در چین پاسخگو باشد.
در همین ارتباط به نوشته نیویورکتایمز، رئیسجمهوری آمریکا یک حساب بانکی اعلام نشده در چین دارد و در بیش از یک دهه گذشته به صورت ناموفق به دنبال معاملات بزرگ تجاری در چین بوده است. به نوشته نیویورکتایمز، این حساب را مدیریت هتلهای بینالمللی ترامپ کنترل میکند و از سال ۲۰۱۳ تا ۲۰۱۵ میلادی 188.561 دلار در چین مالیات پرداخت کرده است. سابقه مالیاتی این حساب به طور دقیق مشخص نمیکند چه مقدار پول در معاملههای انجام شده از طریق آن ردوبدل شده است. در آمریکا اعلام هر گونه درآمد خارجی هنگام ثبت مالیات اجباری است و مدیریت هتلهای بینالمللی ترامپ در چند سال گذشته تنها درآمدی چند هزار دلاری را اعلام کرده بود.
این افشاگری در حالی است که رقابتهای انتخاباتی در آمریکا به مراحل آخر رسیده و اخیرا ادعاهایی از سوی جمهوریخواهان سنا علیه جو بایدن مبنی بر افتتاح حساب از سوی پسر او با یک تاجر چینی و در نتیجه داشتن منافع در این کشور مطرح شده است. ترامپ همواره بایدن را به ملایمت در مقابل چین در صورت پیروزی در انتخابات متهم میکند. وکیل سازمان ترامپ در گفتوگو با نیویورکتایمز، وجود این حساب را تایید اما از بردن نام بانک خودداری کرد. او در بیانیهای اعلام کرد: هتلهای بینالمللی ترامپ حسابی در یک بانک چینی که در آمریکا دفاتری دارد، برای پرداخت مالیات محلی گشود. وی افزود: این شرکت بعد از باز شدن دفتری در چین برای کشف پتانسیل معاملات مرتبط با هتل در آسیا حسابی را باز کرد اما هیچ معامله، مبادله مالی یا سایر فعالیتهای تجاری تاکنون محقق نشده و از سال ۲۰۱۵ این دفتر غیرفعال است. اگرچه این حساب همچنان باز است اما هرگز برای هدف دیگری استفاده نشده است.
* امید تیم ترامپ به انتخاب قاضی دیوان
در میان خبرهای متناقض کمپین ترامپ، تلاش آنها برای تایید نامزد معرفی شده ترامپ برای دیوان عالی تا قبل از انتخابات ریاستجمهوری آمریکا و اعلام نتایج نهایی، نشان از خیز بلند آنها برای کشاندن کار انتخابات به دیوان عالی آمریکا دارد. با توجه به دست بالای جمهوریخواهان در این دیوان، کشیده شدن دعوای بایدن- ترامپ به این دیوان از همین حالا نتیجهاش مشخص است. در همین ارتباط، «کیلی مکانانی» سخنگوی کاخ سفید پیشبینی کرد تایید «امی کنی برت» در سنا برای دیوان عالی آمریکا، شانس پیروزی ترامپ را در انتخابات نوامبر افزایش میدهد. وی در مصاحبهای با فاکسنیوز افزود: «من فکر میکنم این انتخاب اثر بسیار مثبتی خواهد گذاشت. ببینید! مردم آمریکا به قضات دیوان عالی اهمیت زیادی میدهند. مردم میدانند آزادی آنها تحت تاثیر تصمیمگیری در دیوان عالی کشور است». میچ مککانل، رهبر اکثریت سنا روز سهشنبه گفت سنا دوشنبه آینده درباره تایید برت رای میدهد.
* آمادهباش مجموعههای نظامی و امنیتی آمریکا
در همین حال پیشبینی وقوع ناآرامیهای گسترده در فردای پس از انتخابات آمریکا تاکنون توسط کارشناسان بسیاری اعلام شده است و همین هم سبب شده مجموعههای نظامی و امنیتی آمریکا در آمادهباش گستردهای قرار بگیرند. گارد ملی که یکی از سالهای شلوغ خود را پشت سر میگذارد، در حال آمادهسازی خود برای ماموریتهای مربوط به انتخابات است که شامل امنیت سایبری برای انتخابات محلی، شمارش آرا در ایالتها و پشتیبانی از پلیس در صورت بروز ناآرامیها پس از پایان رایگیری است. پلیس نیویورک هم با توجه به جنجالبرانگیز بودن این دوره از انتخابات ریاستجمهوری آمریکا و احتمال بروز حوادث امنیتی، از افزایش حضور نیروهای خود در این شهر خبر داد. «ترنس مونهان» فرمانده پلیس نیویورک روز سهشنبه به وقت محلی در کنفرانس خبری اعلام کرد: پلیس هیچ تهدید شناخته شدهای برای ایجاد اخلال در انتخابات سوم نوامبر مشاهده نکرده است اما با این وجود آماده است هرگونه خشونت احتمالی را حل کند. مونهان افزود: شکی نیست این انتخابات نسبت به سالهای گذشته جنجالبرانگیز خواهد بود، برای همین طرح ما آمادگی در برابر هرگونه حادثه است.
* حمایت پرتیراژترین روزنامه آمریکایی برای نخستینبار از یک نامزد
حساسیت انتخابات این دوره ریاستجمهوری آمریکا تا آنجاست که روزنامه آمریکایی «یواسای تودی» به عنوان پرتیراژترین روزنامه آمریکا برای نخستینبار در تاریخ خود اقدام به حمایت از یکی از نامزدهای نهایی انتخابات ریاستجمهوری کرد و این نامزد کسی نیست جز بایدن. به گزارش وبگاه خبری «هیل»، در سرمقاله این روزنامه آمده طبق نظرسنجی اخیر، بیش از ۹۰ درصد رایدهندگان تصمیم خود را گرفتهاند و سپس خطاب به ۱۰ درصد باقیمانده نوشت: اکنون در فاصله ۲ هفته مانده به روز انتخابات، پیشنهاد میکنیم این سوال را که رونالد ریگان جمهوریخواه از رایدهندگان هنگامی که در سال ۱۹۸۰ برای ریاستجمهوری رقابت میکرد پرسید، در نظر بگیرید: آیا آمریکا اکنون نسبت به 4 سال قبل وضعیت بهتری دارد؟ این روزنامه همچنین بحران همهگیری کرونا، رکود اقتصادی در نتیجه آن و ناآرامیهای داخلی یک سال گذشته در آمریکا را یادآوری کرده است. در ادامه این سرمقاله، یواسای تودی اعلام کرده با مردم زیادی در ایالتهایی که نقشی تعیینکننده در انتخابات سال ۲۰۱۶ و پیروزی ترامپ ایفا کردند مثل میشیگان، اوهایو و ویسکانسین، مصاحبه کرده و اگر چه عدهای گفتهاند شخصا وضعیت بهتری دارند اما بسیاری گفتهاند از مسیری که آمریکا به سمت آن حرکت میکند، ناراحت و بهتزده هستند. این روزنامه در ادامه متذکر شده اعلام حمایت از بایدن تاثیری بر گزارشات انتخاباتی آن ندارد و ابراز امیدواری کرده دیگر هیچوقت مجبور به اعلام حمایت از هیچ نامزدی نشود.
* پیشگویی مبلغ مذهبی آمریکا درباره پیروزی ترامپ
بازار غیبگوهای آمریکایی هم این روزها گرم است. با وجود پیشتازی بایدن در نظرسنجیهای ملی و رقابت تنگاتنگ در ایالتهای خاکستری، یکی از سرشناسترین مبلغان مسیحی آمریکا مدعی شد به وی گفته شده دونالد ترامپ، رئیسجمهور آمریکا پیروز انتخابات ریاستجمهوری ۲۰۲۰ است و بیش از 5 سال بعد، یک سیارک به زمین برخورد میکند که شاید پایانی برای جهان به ارمغان آورد. وی که موسس شبکه تلویزیونی پخش مسیحیان انجیلی در آمریکاست، در یک برنامه تلویزیونی ویژه تبلیغ مسیحیت به نام «کلوب ۷۰۰» گفت: نخست میخواهم بدون پرسش بگویم ترامپ پیروز انتخابات است اما این بدان معنا نیست که در خانه بمانید و رای ندهید. وی افزود: این بدان معناست که بیرون میآیید و هر کاری میتوانید انجام میدهید اما وی برنده میشود؛ تصور میکنم این یک واقعیت است. تارنمای خبری نشریه هیل در گزارشی در این باره نوشت: این مبلغ در ادامه پیشگوییهای عجیب خود به فاجعهای پیشبینی شده در ۹۰ سال پیش برای آمریکا و جهان پس از انتخابات ریاستجمهوری از جمله ناآرامیهای مدنی، دستکم 2 مورد سوءقصد به ترامپ و جنگ علیه رژیم صهیونیستی اشاره کرد. وی تصریح کرد: سپس جهان شاهد دستکم 5 سال یا بیشتر صلحی خارقالعاده است، قبل از آنکه سیارک ظاهر شود.
* آرزوی ناتو برای پیروزی بایدن
خط و نشانهای مکرر ترامپ برای متحدان آمریکا در ناتو و تلاش برای کاهش سهم آمریکا در ناتو سبب شده اعضای آن هم با دقت انتخابات آمریکا را رصد کنند و خواستار پیروزی بایدن باشند. خبرگزاری رویترز در گزارشی در همین ارتباط نوشت: یک دیپلمات در بروکسل، مقر ناتو به رویترز گفته است: بیشتر متحدان خواهان پیروزی بایدن در ماه آینده هستند اما بدیهی است آنها با دولت منتخب مجدد ترامپ نیز کار خواهند کرد. رویترز همچنین به نقل از مقامات در بروکسل نوشت: در صورتی که نامزد دموکراتها بتواند پیروز انتخابات ۲۰۲۰ آمریکا شود، اتحاد نظامی ناتو برگزاری یک نشست در ماه مارس را در بروکسل برای استقبال از بایدن بررسی میکند. یک مقام دیپلمات دیگر به رویترز گفت: نشست ماه مارس به بایدن فرصت میدهد تا اروپا و آمریکای شمالی را به هم نزدیک کند و همچنین به ناتو فرصت میدهد دوران ترامپ را پشت سر بگذارد. روابط ناتو و آمریکا در مدت 4 سال ریاستجمهوری ترامپ با چالشهایی همراه بوده است، رئیسجمهوری آمریکا بارها اعلام کرده اتحاد غرب (ناتو) منسوخ شده و برخی متحدان متخلف هستند. ترامپ حتی سال ۲۰۱۸ تهدید به خروج آمریکا از ناتو کرد. بایدن نامزد دموکراتها در انتخابات ۲۰۲۰ آمریکا مهرماه سال جاری در یک سخنرانی به انتقاد از سیاست خارجی دولت ترامپ پرداخت و گفت: متحدان ما در ناتو میگویند نمیتوانند روی ما حساب کنند. ما خود را در شرایطی با امنیت کمتری یافتهایم. جهان کمتر به ما اعتماد دارد.
* حمایت جامعه یهودیان آمریکا از بایدن
بر اساس نتایج یک نظرسنجی که در میان رایدهندگان یهودی آمریکا درباره نامزدهای انتخابات ریاستجمهوری این کشور انجام شده، ۷۵ درصد شرکتکنندگان اعلام کردهاند اگر انتخابات ریاستجمهوری همین امروز برگزار شود به «جو بایدن» نامزد حزب دموکرات رای میدهند. بر اساس نتایج این نظرسنجی، فقط ۲۲ درصد یهودیان واجد شرایط رای دادن گفتهاند در انتخابات به دونالد ترامپ رای میدهند. این وضعیت در حالی است که میزان حمایت آمریکا از رژیم صهیونیستی در دوران ریاستجمهوری ترامپ به بیشترین میزان ممکن رسیده است.
* آخرین وضعیت الکترالها بر مبنای نظرسنجی
در انتخابات ریاستجمهوری آمریکا آرای الکترال (مجمع گزینندگان) اصلیترین فاکتور تعیینکننده رئیسجمهور محسوب میشود. در مجموع 538 رای الکترال وجود دارد که برابر است با تعداد اعضای کنگره به علاوه ۳ الکترال مربوط به واشنگتن دیسی. نامزد پیروز باید حداقل 270 رای الکترال را به دست آورد.
دونالد ترامپ: بر مبنای نظرسنجیهای ایالتی، ترامپ تاکنون توانسته 63 الکترال را تقریبا به طور قطعی به خود اختصاص دهد، 29 رای الکترال دیگر به احتمال بالا هم تاکنون برای ترامپ درنظر گرفته شده و 33 الکترال دیگر نیز به وی متمایل است. بر مبنای آمار ذکر شده، تا اینجا ترامپ میتواند به کسب 125 رای الکترال امیدوار باشد. در واقع وضعیت ترامپ نسبت به هفته گذشته در کسب الکترالها تغییری نداشته است.
جو بایدن: تاکنون تقریبا به طور قطعی میتوان 118 رای الکترال را به حساب او ریخت، 58 رای الکترال با احتمال بالا و 40 الکترال دیگر متمایل به بایدن است. بر مبنای نظرسنجیهای ایالتی، بایدن ۲ هفته باقیمانده تا انتخابات ریاستجمهوری، امیدوار به کسب 216 رای الکترال است. مجموع سبد الکترالهای بایدن در چهارشنبه گذشته 222 الکترال بود که نشاندهنده کاهش6 عددی الکترال کالجهای او است.
الکترالهای خاکستری: تکلیف 197 الکترال هنوز مشخص نیست، هرچند 38 الکترال از این جمع به ایالت تگزاس اختصاص دارد که به طور سنتی جمهوریخواهان در آن صاحب اکثریت هستند و احتمالا این تعداد به ترامپ خواهد رسید. نکته قابل توجه اینکه تعداد الکترالهای بلاتکلیف در هفته گذشته 191 عدد بود.
***
[آخرین وضعیت نظرسنجیهای ملی]
بر مبنای نظرسنجیهای انجامشده در آمریکا از تاریخ ششم تا نوزدهم اکتبر 2020 به طور میانگین «جو بایدن» نامزد دموکراتها 6/8 درصد از «دونالد ترامپ» رئیسجمهور فعلی و نامزد جمهوریخواهان پیش است. این بدان معناست که نسبت به چهارشنبه هفته قبل، ترامپ توانسته 4/1 درصد از عقبماندگی خود نسبت به بایدن را جبران کند. این امر میتواند به آغاز گسترده همایشهای انتخاباتی جمهوریخواهان پس از بهبودی ترامپ از بیماری کرونا مرتبط باشد. به طور میانگین ترامپ صاحب 5/42 درصد آرا و بایدن صاحب 1/51 درصد آراست. جدول زیر مربوط به میانگین آخرین نظرسنجیهای ملی در یک ماه گذشته است.
ارسال به دوستان
دهه شصتیها کهنسالی دشواری خواهند داشت
امیرحسین بانکیپور*: «طرح جوانی جمعیت و حمایت از خانواده» در واقع طرحی است که ۲ دوره در مجلس مطرح شد اما متاسفانه تا به امروز مصوب نشده است و در دوره یازدهم مجلس با بازنگری اساسی با کمک کمیسیونهای فرهنگی، اجتماعی، بهداشت و درمان و برنامه و بودجه آماده شده است تا انشاءالله در صحن علنی مطرح و به رای نمایندگان گذاشته شود.
هدف این طرح حمایت از خانوادهها در زمینههای مختلف است. حمایت از زنان نابارور و تامین هزینه درمان، حمایت از هزینههای زایمان زنان باردار و در نظر گرفتن امکان زایمان طبیعی به طور رایگان، حمایت از خانوادههایی که صاحب فرزند میشوند به صورت پرداخت تسهیلات قرضالحسنه و نیز حمایت از زنان شاغل در قالب مرخصیهای دوران زایمان و امکان دورکاری یا اشتغال نیمهوقت از جمله این تسهیلات است. در مقوله سقط جنین که متاسفانه آمارها نشاندهنده رشد این پدیده در کشور است، تدابیر و تمهیداتی برای مقابله و توقف سقط جنین در نظر گرفته شده است. در حوزه فرهنگسازی در عرصههای مختلف تدابیری در طرح جوانی جمعیت و حمایت از خانواده اندیشیده شده است، بدین ترتیب که از گروههای مردمی که در عرصه خانواده فعالیت میکنند، حمایت صورت خواهد گرفت، ضمن اینکه برای رسانه ملی و شهرداریها به منظور توسعه دفاتر همسریابی و نیز سازمان تبلیغات، تکالیفی مشخص شده است.
در حوزه اشتغال و استخدام، بیمه، رشد حقوق و مزایا نیز حمایتهایی در نظر گرفته شده است.
همچنین ضمانتهای اجراییای در این طرح دیده شده است که مانع فرار کارفرمایان از اجرای قانون خواهد شد؛ به عبارت دقیقتر، هیچ مدیر یا فردی نمیتواند از اجرای این قانون سر باز زند.
برای تامین بار مالی طرح نیز پیشبینیهایی صورت گرفته است تا مشکلات مالی مانع ایجاد خلل در اجرای طرح نشود.
بحمدالله معاون پارلمانی رئیسجمهور در نامهای که خطاب به آقای جهانگیری، معاون اول رئیسجمهور نوشت به 7 دلیل از طرح دفاع کرده و از دولت خواسته منابع مالی طرح حتما تامین شود. رئیسجمهور هم در بودجه 1400 پیشبینی کرد که سیاستهای جمعیتی و حمایت از خانواده لحاظ شود. در واقع یک طرح محدود 7 ساله طراحی شده است که انشاءالله ۲ سال آن در برنامه ششم توسعه و 5 سال آن در برنامه هفتم توسعه محقق خواهد شد.
این طرح از طرحهای خوب برای حمایت از خانواده و جمعیت است و به نظر میرسد بهترین یادگار مجلس یازدهم برای مردم خواهد بود.
متاسفانه طبق برآوردهای بینالمللی، ایران تا 30 سال دیگر پیرترین کشور دنیا خواهد شد. مساله پیری جمعیت خسارتهای فراوانی را به کشور خواهد زد به طوری که امروز پیشلرزههای آن را در صندوقهای بازنشستگی کشور و حقوق بازنشستگان شاهد هستیم و این مشکل روزبهروز در حال افزایش است.
پیری جمعیت مساله خطرناکی است که کشور را تهدید میکند. دلخوشی متخصصان جمعیت این بود که دوران باروری متولدان دهه 60 میتواند رشد جمعیت را جبران کند، زیرا متولدان دهه 60 فراوانی زیادی را در کشور شامل میشوند اما متاسفانه در طول 7 سال گذشته شاهد بودیم هر سال تعداد موالید در کشور کاهش یافته است؛ سال 98 نسبت به سال قبل از آن، 150 هزار تولد کمتر داشتیم و هر چقدر جلوتر میرویم این رشد جمعیت کمتر میشود، در حالی که دوران باروری متولدان دهه 60 را سپری میکنیم و دوره بعد که شامل متولدان دهه 70 خواهد بود به مراتب آمار کاهش خواهد یافت.
تنها 5 سال فرصت داریم تا تاخیر جمعیتی را جبران کنیم در غیر این صورت در آینده مشکلات شدیدی در کشور به خاطر کمبود نیروی جوان خواهیم داشت.
مانند ترسالی و خشکسالی؛ زمانی که در خشکسالی هستیم متوجه ترسالی نخواهیم بود، مثلا در کنار رودخانهها خانهسازی میکنیم غافل از اینکه ممکن است در دوران ترسالی این خانهها گرفتار سیل شود.
در حال حاضر جوانان کشور ما زیاد هستند و بخشی هم بیکارند اما در چند سال آینده به یکباره مساله برعکس خواهد شد و بشدت با کاهش نیروی جوان که پیشرفت علمی و خلاقیت کشور برعهده آنهاست رو به رو خواهیم شد و از سوی دیگر کهنسالان کشور افزایش خواهند یافت که در این صورت هم حمایت مالی و هم نگهداری آنها با مشکلات فراوانی روبهرو خواهد شد.
نسل جوان امروز در سالهای آینده وارد دوره کهنسالی خواهد شد و این کهنسالی بسیار دشوار است چون جوانانی نداریم که بتوانند ضمن پشتیبانی و حمایت عاطفی از آنها با فعالیتهای اقتصادی هزینه دوران کهنسالی این جمعیت بالا را تامین کنند.
* نماینده اصفهان در مجلس
ارسال به دوستان
کیانوش جهانپور در گفتوگو با «وطن امروز» :
انسولین بهزودی وارد میشود
با آنکه کمبود انسولین قلمی در این روزهای کرونایی نگرانیهای فراوانی را برای بیماران دیابتی ایجاد کرده است اما سخنگوی سازمان غذا و دارو میگوید انسولین ویال به وفور در کشور موجود است و انسولین قلمی که خیلی از دیابتیها از آن استفاده میکنند بزودی وارد کشور میشود. به گزارش «وطن امروز»، بیماران دیابتی جزو گروههای پرخطر و آسیبپذیری هستند که با شیوع ویروس کرونا بیشتر از هر کسی باید مواظب سلامتی خود باشند، حال در چنین شرایطی که این ویروس خطرناک در کمین است، دیابتیها با مشکل کمبود انسولین مواجهند؛ انسولینی که به صورت انبوه در کشور وجود دارد اما از آنجایی که اکثر این بیماران از انسولین آنالوگ قلمی خارجی استفاده میکنند، بنابراین تقاضا برای این دارو در کشور افزایش یافته است. این در حالی است که استفاده از انسولین رگولار ویال داخلی با نوع خارجی آن از لحاظ کیفیت هیچ تفاوتی ندارد.
سخنگوی سازمان غذا و داروی وزارت بهداشت در گفتوگو با«وطن امروز» درباره علل کاهش عرضه انسولین در داروخانهها و افزایش میزان تقاضا گفت: سازمان غذا و دارو به وفور انسولین رگولار ویال را در اختیار دارد و بیماران دیابتی میتوانند از این نوع انسولین استفاده کنند اما مدتی است الگوی مصرف برای انسولین به سمت آنالوگ قلمی این دارو رفته است. کیانوش جهانپور با بیان اینکه در ماههای اخیر با تشدید تحریمهای ناجوانمردانه و ضدبشری با کمبودهای دارویی چون انسولین قلمی مواجهیم، افزود: محمولههای وارداتی این دارو در راه است و از هفتههای آینده وارد کشور میشود و با قیمت مناسب در اختیار مردم قرار میگیرد. وی خاطرنشان کرد: با واردات این کالا نیاز دارویی بیماران دیابتی برطرف میشود اما راه اصلی برای تامین نیاز دارویی توسعه تولید داخلی این نوع دارو است که در کشور در حال انجام است.
وی اضافه کرد: البته باید گفت خیلی از بیماران در کشورهای مختلف از انسولین ویال استفاده میکنند اما انسولین قلمی به دلیل مزایایی که دارد، الگوی مصرف به این سمت رفته است. سخنگوی سازمان غذا و داروی وزارت بهداشت تصریح کرد: کارشناسان سلامت و پزشکان باید بیماران خود را در شرایط بحرانی کمبود انسولین قلمی به استفاده از انسولینهای ویال هدایت کنند، چرا که از حیث کیفیت، این داروها فرقی با هم ندارند. وی در پاسخ به اینکه چرا فروش این دارو از طریق کارت ملی در داروخانهها انجام میشود، گفت: این اقدام رویکرد جدیدی برای فروش انسولین قلمی نیست؛ اکنون سامانهای در نظر گرفته شده که تمام افراد مبتلا به دیابت که طبق تجویز پزشک نیازمند دریافت انسولین هستند، در این سامانه احراز هویت شده و انسولین قلمی مورد نیاز خود را دریافت کنند.
سخنگوی سازمان غذا و دارو گفت: فروش انسولین با کارت ملی به دلیل تفاوت قیمتی بسیار زیاد این دارو در داخل کشور نسبت به کشورهای همجوار و جلوگیری از نشت دارو و اطمینان از دسترسی مصرفکننده واقعی به انسولین قلمی است.
همچنین نایبرئیس کمیسیون بهداشت مجلس درباره کمبود انسولین در کشور گفت: طبق آماری که در اختیار داریم میزان واردات انسولین در 6 ماهه امسال نسبت به 6 ماهه سال گذشته نه تنها کاهشی نبوده بلکه افزایشی بوده است. سیدمحمد پاکمهر اظهار داشت: حدود 10 درصد مردم کشورمان متاسفانه بیماری دیابت دارند و مصرف داروی انسولین هم طبیعتا با افزایش روبهرو است، بنابراین نیاز به برنامهریزی مستمر، آیندهنگر و با جدیت داریم چون اگر این موارد نباشد دچار کمبود خواهیم شد.
وی افزود: کشور ما به لحاظ تولید انسولین هیچ مشکلی ندارد و به مقدار نیاز بیماران انسولین در کشور تولید میشود اما شکل انسولین تولیدی در کشور به صورت ویال است که خوشبختانه یا متاسفانه با واردات انسولینهای قلمی به کشور استقبال بالایی از طرف بیماران دیابتی به استفاده از این نوع انسولین صورت گرفت و خیلی از کسانی که از ویال استفاده میکردند، داروی خود را با نوع قلمی جایگزین کردند، چرا که استفاده از نوع قلمی آسانتر است.
پاکمهر ادامه داد: بخشی از انسولینهای قلمی از طریق واردات تأمین میشود و بخشی هم در داخل تولید میشود و طبق آماری که در اختیار داریم میزان واردات انسولین در 6 ماهه امسال نسبت به 6 ماهه سال گذشته نه تنها کاهشی نبوده بلکه افزایشی بوده و ۳/۱ دهم برابر بیشتر از سال 98 بوده است؛ حال چه اتفاقی افتاده که امروز کمبود انسولین در کشور وجود دارد؟ نایبرئیس کمیسیون بهداشت مجلس در ادامه اظهار داشت: آنچه ما درباره دلایل کمبود انسولین احساس میکنیم و با توجه به افزایش واردات در سال جاری نسبت به سال گذشته این است که اولا دارو توزیع مناسبی ندارد و نظارت مناسبی هم در توزیع انسولین صورت نمیگیرد، ثانیا برخی افراد سودجو دست به احتکار زدهاند و مافیای دارو هستند و متأسفانه از مسیرهای رانت و رابطه استفاده میکنند و این دارو را احتکار میکنند و ثالثا اینکه در حوزه دارو قاچاق اتفاق میافتد. پاکمهر اضافه کرد: دلیل دیگری که میتوان به عوامل کمبود انسولین اضافه کرد، موضوع قاچاق دارویی است که در کشور عراق صورت گرفت که متاسفانه برخی جو روانی راه انداختند.
وی گفت: با برخی داروخانهها صحبت کردم و میتوان گفت ویال انسولین در تمام داروخانهها وجود دارد و در برخی داروخانهها هم حتی نوع قلمی هم وجود دارد که باید پزشکان در تجویز دقت کرده و مسؤولان نیز نظارتها را تشدید کنند تا این دارو به دست بیماران برسد.
نایبرئیس کمیسیون بهداشت و درمان مجلس شورای اسلامی گفت: نظارتها حتما و اجبارا باید تشدید شود، نظارتها علمی شود، توزیع از تولید حتی از منابع واردات تا مصرف باید نظارت دقیق و هوشمند شود و آمار هم به صورت مرتب به دستگاههای نظارتی ارسال شود. دستگاههای نظارتی و قضایی کشور نیز باید با عوامل و کسانی که این نابسامانی را در کشور به وجود آوردهاند برخورد جدی کنند.
ارسال به دوستان
پرونده رئیس سازمان خصوصیسازی به دلیل امتناع از خلع ید مالک شرکت کشت و صنعت نیشکر هفتتپه به دادسرای دیوان محاسبات ارجاع شد
یک گام تا نجات هفتتپه
شورای عالی امنیت ملی نیز خلع ید از مالک فعلی شرکت کشت و صنعت هفتتپه را بلامانع دانست
گروه اقتصادی: سرانجام پس از اهمال آشکار سازمان خصوصیسازی برای لغو واگذاری شرکت کشت و صنعت هفتتپه، پرونده کوتاهی این سازمان به دادسرای دیوان محاسبات فرستاده شد تا در صورت اثبات کوتاهی عوامل سازمان خصوصی در حفظ بیتالمال احکام لازمه صادر شود. در صورت اثبات این امتناع، امکان انفصال از خدمات دولتی رئیس سازمان خصوصیسازی و دیگر مدیران این سازمان وجود دارد.
به گزارش «وطن امروز»، میانه مردادماه سال جاری مهرداد بذرپاش رئیس کل دیوان محاسبات، سعید بیتعفری معاون فنی و حسابرسی امور اقتصادی و زیربنایی این نهاد را مسؤول تحقیق و تفحص از «عملکرد نحوه و روند واگذاری شرکت کشت و صنعت نیشکر هفتتپه» کرد که گزیده گزارش دیوان محاسبات به شرح زیر است: در راستای دستور رئیسکل دیوان محاسبات کشور مبنی بر تحقیق و تفحص از عملکرد، روند واگذاری و وضعیت بعد از واگذاری شرکت کشت و صنعت نیشکر هفتتپه و در راستای صیانت و پاسداری از بیتالمال که رسالت اصلی دیوان محاسبات کشور است و پیرو تخلفات و انحرافات صورتگرفته در واگذاری شرکت مذکور نظیر ابهام در قیمتگذاری، انقضای اعتبار قیمت پایه واگذاری، عدم احراز و پایش اهلیت مدیریتی خریداران توسط سازمان خصوصیسازی به رغم تأکید در مصوبه شماره 120696/2/63 مورخ 16/8/۱۳۸۸ شورای عالی اجرای سیاستهای کلی اصل 44 قانون اساسی و در مغایرت با دستورالعمل روش انتخاب مشتریان استراتژیک و متقاضی خرید سهام کنترلی و مدیریتی مصوب 25/5/۱۳۹۳ هیأت واگذاری، عدم تحقق اهداف واگذاری مندرج در سیاستهای ابلاغی مقام معظم رهبری موضوع سیاستهای کلی اصل 44 قانون اساسی بویژه ارتقای کارایی بنگاههای اقتصادی و بهرهوری منابع مادی و انسانی و فناوری، افزایش رقابتپذیری در اقتصاد، کاستن از بار مالی و مدیریتی دولت و افزایش سطح عمومی اشتغال و با توجه به بدعهدی خریداران در ایفای تعهدات مندرج در قرارداد واگذاری از جمله عدم ایفای تعهدات پرداخت اقساط معوق قرارداد به مبلغ 674 میلیارد ریال، عدم بازپرداخت بدهی سازمان گسترش نوسازی صنایع ایران با احتساب سود به مبلغ 3337 میلیارد ریال، عدم رفع تعهدات ارز دولتی دریافتی به میزان 49 میلیون دلار و 9/9 میلیون یورو و عدم اقدام جهت جانشینی تعهدات و تضامین صادره شرکت مادر تخصصی ایدرو بابت تسهیلات دریافتی و همچنین سوق دادن منابع مالی شرکت به فعالیت خارج از اهداف صنعت نیشکر که منجر به ایجاد بحرانهای کارگری و آسیب به سرمایه اجتماعی شده است، سازمان خصوصیسازی به استناد مقررات موضوعه و مفاد قرارداد منعقده، مکلف به فسخ قرارداد و تعیینتکلیف مجدد آن است. دیوان محاسبات مراتب تخلفات و تکالیف فسخ قرارداد توسط سازمان خصوصیسازی را به وزارت امور اقتصادی و دارایی اعلام و پیگیری لازم را تا استیفای کامل حقوق بیتالمال انجام خواهد داد.
* اهمال سازمان خصوصیسازی
حالا بعد از گذشت بیش از 40 روز از اعلام این گزارش و پیگیریهای دیوان محاسبات به نظر میرسد وزارت امور اقتصادی و دارایی و سازمان خصوصیسازی عزمی برای اقدام جدی در این رابطه ندارند، از همین رو دیوان محاسبات اقدام به ارجاع پرونده امتناع سازمان خصوصیسازی در لغو واگذاری شرکت کشت و صنعت هفتتپه به دادسرای دیوان محاسبات کرده است. در بیانیه دیوان محاسبات آمده است: «سازمان خصوصیسازی بهرغم اذعان به تخلفات گسترده خریداران در گزارشهای ارسالی دیوان محاسبات از جمله عدم پرداخت بیش از ۴ قسط از اقساط واگذاری، عدم پرداخت بدهی شرکت به سازمان گسترش و نوسازی صنایع ایران، اجاره زمینهای قابل کشت بدون اجازه از سازمان خصوصیسازی، سوءمدیریت و ایجاد بحرانهای کارگری، انحراف منابع در خارج از فعالیت اصلی توسعه نیشکر و... تاکنون اقدام مؤثری جهت استیفای حقوق بیتالمال و وظایف قانونی انجام نداده و در توجیه آن به دستورات مقامهای مافوق استناد نموده است». بر این اساس در این مدت زمان باید سازمان خصوصیسازی اقدام به تشکیل هیأت داوری کرده و موضوع خلع ید امید اسدبیگی را پیگیری میکرد که هیچ کدام از این اقدامات را انجام نداده است.
* موافقت شورای عالی امنیت ملی
بررسیها نشان میدهد شورای عالی امنیت ملی هم عدم مخالفت خود را برای واگذاری هفتتپه اعلام کرده و هیچ مانعی در این رابطه وجود ندارد. به دلیل شرایط خاص استان خوزستان، رضایت این شورا برای تصمیمهای اینچنینی لازم است که این مهم هم در مهرماه سال جاری محقق شده است. این یعنی هیچگونه مانعی برای خلع ید وجود ندارد و مشخص نیست چرا دولتیها اصرار دارند مدیری متخلف که ضرررسان به بیتالمال هم هست باید حفظ شود ولو به پرداخت هزینه انفصال از خدمت یک مدیر دولتی. این مسائل شائبه سیاسی بودن و دستهای پشتپرده را در عدم اجرای قانون نشان میدهد.
***
[داستان تاراج هفتتپه]
کشت و صنعت نیشکر هفتتپه جزو شرکتهایی است که سال 94 به امید اسدبیگی و مهرداد رستمیچگنی واگذار شد.
* قیمتگذاری پرحاشیه
نحوه واگذاری شرکت هفتتپه همچون سایر شرکتهایی که در دولت فعلی به بخش خصوصی واگذار شدند، خالی از اشکال نبوده و شائبههایی درباره قیمتگذاری آن مطرح شد. به عنوان نمونه کشت و صنعت نیشکر هفتتپه سال 94 به قیمتی که سال 93 تعیین شده بود (290 میلیارد تومان) واگذار شد. این رقم تقسیط شد و در پرداخت اول اسدبیگی 6 میلیارد تومان در اختیار سازمان خصوصیسازی قرار داد. جالب اینکه در همان ابتدای مسیر این فرد تسهیلات 10 میلیاردی برای رونق تولید دریافت کرد. به زبان ساده سرمایه اولیه و آورده اسدبیگی توسط بانک پرداخت شد. جزئیاتی از پرداخت یا عدم پرداخت اقساط بعدی در دست نیست اما با وجود تولید این مجموعه اقتصادی، بازپرداخت این اقساط کار دشواری نبوده است. مسلما تقسیط امری قانونی است اما با در نظر گرفتن اینکه هزینه واگذاری شرکت صرفا 5 درصد کل مبلغ فروش بوده و اقساط بعدی قرار بوده در بازههای ۶ ماهه بدون هیچ سودی دریافت شود، در بهترین حالت و با خوشبینانهترین نگاه، اقدامی شتابزده و غیرکارشناسی بوده است.
* رهاسازی پس از خصوصیسازی
طبق ماده 4 اساسنامه سازمان خصوصیسازی در بخش وظایف، این سازمان به «نظارت و پشتیبانی بعد از واگذاری برای تحقق اهداف واگذاری مکلف شده است»؛ اتفاقی که هیچگاه برای هفتتپه رخ نداده است. 5 سال پس از خصوصیسازی هفتتپه، پرداخت حقوق کارگران بارها با تاخیر مواجه شده و این در حالی است که کارفرمای شرکت با سوءاستفاده از این شرایط، چندین بار در بازپرداخت تعهدات ارزی و تسهیلات اعتباری خود زمان خریده است.
* تبعات غفلت از اهلیتسنجی
شرکت هفتتپه یکی از بزرگترین تولیدکنندگان شکر در ایران (پیش از واگذاری) و از قطبهای صنعتی کشور، سال 94 به 2 فرد به اصطلاح سرمایهگذار به نامهای امید اسدبیگی و مهرداد رستمی واگذار شد. این دو از کمترین تخصص در امر کشاورزی و صنعت نیشکر برخوردار نبودند و صرفا فعالیتهایی در امر تجارت انجام داده بودند. نخستین و اصلیترین انحراف از قانون در همین ابتدای مسیر رخ داده است. موضوع اهلیتسنجی در مصوبه 18 مهرماه سال 88 شورای عالی اجرای سیاستهای کلی اصل 44 قانون اساسی مطرح شده و در آن آمده است: «پیش از واگذاری باید درباره احراز و پایش اهلیت مدیریتی در واگذاری سهام و شرکتهای مورد واگذاری اقدامات لازم صورت گیرد». برخی مسؤولان دولتی این قانون را صرفا در اهلیت مالی خلاصه کردهاند، در حالی که به صورت شفاف در قانون از لفظ اهلیت مدیریتی استفاده شده است. از سوی دیگر در آییننامهای که نزدیک به ۲ سال پیش برای این قانون تنظیم شده، آمده است «توانگری مالی، اهلیت مدیریتی، فنی و داشتن بیزینسپلن، شاخصهای اصلی برای ارزیابی اهلیت افراد حقیقی و حقوقی برای تصاحب سهام است» که احراز این موارد وظیفه سازمان خصوصیسازی است. برای فهم دقیقتر عدم اهلیت مدیران جدید هفتتپه میتوان به بررسی آمارهای تولید این شرکت پرداخت. بنا بر این گزارش، از زمان واگذاری این شرکت به بخش خصوصی، میزان تولید سالانه شکر آن از 45 هزار تن به 31 هزار تن رسیده و سطح زیرکشت آن از 8500 هکتار به 7200 هکتار کاهش یافته است. همچنین سطح برداشت نیشکر آن از متوسط 8400 هکتار به کمتر از متوسط 6700 هکتار تقلیل یافته و بدهیهای شرکت از حدود 400 میلیارد تومان به بیش از 1000 میلیارد تومان رسیده است.
ارسال به دوستان
انتشار نقل قول تازهای از رهبر انقلاب در واکنش به سازش برخی کشورهای عربی با رژیم صهیونیستی
موقعیت خائنین متزلزل میشود
گروه سیاسی: فشار آمریکا به امیرنشینهای حاشیه خلیجفارس جهت عادیسازی روابط خود با رژیم صهیونیستی به عنوان بخش مهمی از اجزای راهبرد کاخ سفید در مهار منطقهای ایران در دستور کار کاخ سفید قرار گرفته است. در این میان البته جاهطلبیهای حکام این کشورها در پیشبرد اهداف ارتجاعیشان به این راهبرد کمک کرده است.
به گزارش «وطن امروز»، در ماههای اخیر دولتهای امارات عربی متحده و بحرین با طراحی دولت ترامپ، توافقنامه عادیسازی روابط با رژیم صهیونیستی را امضا کردهاند. بر همین اساس حساب توئیتری پایگاه اطلاعرسانی دفتر حفظ و نشر آثار رهبر انقلاب، سهشنبهشب با انتشار نقل قول تازهای از رهبر حکیم انقلاب در واکنش به سازش جدید برخی کشورهای عربی با رژیم صهیونیستی، نوشت: «ملتهای مسلمان ذلت سازش با رژیم صهیونیستی را به هیچوجه تحمل نخواهند کرد. آمریکاییها اگر خیال میکنند که مسأله منطقه را به این شکل حل خواهند کرد، اشتباه میکنند. هر رژیمی که پشت میز مذاکره با رژیم غاصب صهیونیست بنشیند، موقعیتش در میان ملتش متزلزل خواهد شد». این جملات، تازهترین موضع حضرت آیتالله العظمی خامنهای است که در حسابهای ایشان در شبکههای اجتماعی در واکنش به اقدامات سازشکارانه دولتهای عربی منتشر شده است.
بیانات رهبر انقلاب در شرایطی بیان میشود که در رابطه با دور تازه مساله عادیسازی اعراب و اسرائیل روزی نیست که مقامات ارشد نظامی و امنیتی ایالات متحده و رژیم صهیونیستی به موضعگیری نپرداخته باشند. اگر در روزهای ابتدایی توافق ابوظبی و منامه با تلآویو هدف نهایی از این سازش، در پرده ابهام و تردید باقی مانده بود، این روزها مقامات آمریکا و اسرائیل ابهامها را برطرف کرده و صریحا بیان میکنند هدف از این توافقات مقابله با ایران است. بر این مبنا «مارک اسپر» وزیر دفاع آمریکا در موضعگیری اخیرش هدف از توافقات صلح خاورمیانه موسوم به «آبراهام» را ایجاد ساختار امنیتی مقابل ایران اعلام کرد. این مقام ارشد نظامی آمریکا روز سهشنبه در سخنانی در «شورای آتلانتیک» در واشنگتن، توافقات عادیسازی روابط میان امارات و بحرین با رژیم صهیونیستی را «موفقیتی بزرگ» برای رئیسجمهور آمریکا و تیمش در کاخ سفید خواند و ابراز امیدواری کرد کشورهای عربی بیشتری به این روند بپیوندند. به گزارش روزنامه اورشلیم پست، چاپ سرزمینهای اشغالی، اسپر در این نشست با اتهامزنی علیه ایران گفت: بسیاری از کشورهای منطقه متوجه هستند که بزرگترین نگرانی آنها و ما، ایران و رفتارهای ناهنجار آن در منطقه در 4 دهه گذشته است که از آفریقا تا سراسر خاورمیانه و افغانستان را دربرمیگیرد.
این مقام نظامی آمریکا در ادامه، ایران را تهدید مشترک خواند و گفت: چشمانداز توافقات ایجاد نوعی ساختار امنیتی است که در آن، کشورهای منطقه در کنار رژیم صهیونیستی برای جلوگیری از درگیری با ایران همکاری کنند. مارک اسپر نیروهای سنتکام را در حال انجام بخش بزرگی از این کار خواند و افزود: همه آن کشورها منافع و قطعا نگرانیهایی مثل تهدید آزادی دریانوردی از طریق خلیجفارس، آزادی تجارت و حاکمیت کشورها دارند.
وزیر دفاع آمریکا بار دیگر به مساله تعهد آمریکا به دفاع از اسرائیل هم پرداخت و گفت: همانطور که آمریکا به ایجاد روابط استراتژیک با کشورها ادامه میدهد، همچنین به تعمیق همکاری با وفادارترین شرکای خود مشغول است. کمی بعد از امضای توافق تاریخی آبراهام که آمریکا آن را تسهیل کرد، من میزبان همتای اسرائیلی خود در پنتاگون بودم تا بار دیگر بر تعهد ایالات متحده بر حفظ «مزیت کیفی نظامی» اسرائیل تاکید کنم و امیدوارم در هفتههای آتی برای ادامه گفتوگوها به تلآویو سفر کنم. ما به همکاری نزدیک برای توسعه تواناییهای پیشرفته بویژه در دفاع موشکی ادامه میدهیم.
علاوه بر وزیر دفاع آمریکا، رئیس سازمان جاسوسی رژیم صهیونیستی (موساد) در اظهاراتی قابل توجه اعتراف کرد این امیرنشینهای خلیجفارس را به چشم حیاط خلوت در برابر ایران نگاه میکند. یوسی کوهن در این زمینه اظهار داشت: برقراری مناسبات دوستی با امیرنشینها یک مزیت راهبردی بزرگ دارد و ارزش دفاعی آن، بسیار است. کوهن افزود: برای امور تدافعی اسرائیل در برابر ایران، امیرنشینهای جنوب خلیجفارس، حیاط خلوت اسرائیل محسوب میشوند. رئیس موساد اضافه کرد: در برابر محور شرارت که رژیم ایران برپا کرده است، اکنون اسرائیل میتواند یک محور ضدشرارت برپا کند.
این مواضع نشان از دگرگونی ترتیبات منطقهای پس از توافق موسوم به آبراهام و حاکم شدن نظم امنیتی جدیدی در حاشیه خلیجفارس دارد. تحرکات آمریکا و رژیم صهیونیستی در راهبرد مهار منطقهای ایران نشان میدهد آنها تلاش دارند با داغ کردن محیط پیرامونی ایران، ابتکار عمل را از دست کشورمان خارج کنند. این در حالی است که ایران بخشی از قدرت عمل خود را در خلیجفارس و دریای عمان سال گذشته در ماجرای تقابل نفتکشها از جمله توقیف نفتکش انگلیسی از سوی نیروی دریایی سپاه پاسداران و همچنین ساقط کردن پهپاد پیشرفته گلوبال هاوک آمریکا، به صهیونیستها و آمریکاییها نشان داده است. افزون بر این در مرزهای شمالی ایران هم در پی مناقشه قرهباغ بین ۲ همسایه شمالی کشورمان؛ جمهوری آذربایجان و ارمنستان، رژیم صهیونیستی در اتحاد با دولت الهام علیاف و انعقاد قراردادهای سنگین نظامی و ایجاد پایگاههای جاسوسی در آذربایجان تلاش کرده حاشیه امنی برای خود در برابر جبههای که ایران در سوریه و لبنان مقابلش گشوده ایجاد کند.
با این حال لغو تحریم تسلیحاتی ایران- اگر چه دیرهنگام- میتواند با دادن برتری به ایران، موازنه را به نفع کشورمان تغییر دهد؛ مسالهای که واکنش مایک پمپئو، وزیر خارجه آمریکا را در پی داشت. در همین ارتباط وزیر خارجه آمریکا در واکنش به لغو محدودیتهای تسلیحاتی ایران، از به خطر افتادن امنیت رژیم صهیونیستی بشدت ابراز نگرانی کرد. در بیانیهای که مایک پمپئو به همین مناسبت صادر کرد، آمده است: «هر کشوری که طالب صلح و ثبات در خاورمیانه است و از مبارزه با تروریسم حمایت میکند، باید از انجام هر گونه معامله تسلیحاتی با ایران خودداری کند. عرضه سلاح به ایران تنها تنشها در منطقه را تشدید میکند و سلاحهای خطرناکتر را در دستان گروههای تروریستی و نایبان آنها قرار خواهد داد و به تشدید تهدیدها علیه امنیت اسرائیل منجر خواهد شد».
در چنین فضایی امیر حاتمی، وزیر دفاع کشورمان روز دوشنبه از توافق مهم با روسیه جهت تجهیز و نوسازی سیستم هوایی کشورمان خبر داد. وزیر دفاع در گفتوگو با شبکه تلویزیونی الجزیره گفت: «ما برای توسعه سیستمهای هوایی خود با روسیه توافقنامههای مهمی داریم». در میانه گذار به تشدید تنشهای امنیتی و تقابلهای احتمالی در توافقنامه به اصطلاح صلح موسوم به آبراهام، این تحولات از همان آغاز، مورد توجه مقامات نظامی ایران واقع شد. قسمت مهم صحبتهای وزیر دفاع در گفتوگو با شبکه الجزیره آنجا بود که امیر حاتمی با تاکید بر مخاطرات جدی عادیسازی روابط بحرین و امارات با رژیم صهیونیستی گفت: «این اقدام، تهدیدی مستقیم برای امنیت منطقه خلیجفارس است؛ هر تهدیدی که از جانب اسرائیل از منطقه خلیجفارس متوجه ما شود، با واکنش مستقیم و روشن روبهرو خواهد شد». به علاوه دیگر مقامات بلندپایه نظامی کشورمان سعی کردند امارات عربی متحده و بحرین را از عواقب در اختیار قرار دادن خاک خود جهت فعالیتهای خرابکارانه ضدایران آگاه کنند. سرلشکر محمد باقری، رئیس ستاد کل نیروهای مسلح یکشنبه 26 مرداد در این رابطه اظهار داشت: قطعا رویکرد ملت ایران به این کشور همسایه از اساس تغییر خواهد کرد و نیروهای مسلح جمهوری اسلامی نیز به این کشور با محاسبات دیگری نگاه خواهند کرد و چنانچه اتفاقی در منطقه خلیجفارس بیفتد و امنیت ملی جمهوری اسلامی ایران دچار خدشه هر چند اندک شود، ما آن را از چشم کشور امارات عربی متحده میبینیم و تحمل نخواهیم کرد.
گفتنی است پیش از این «وطن امروز» در ۲ گزارش با عنوانهای «خرابات» به تاریخ 27 مرداد و «جاپای لرزان» به تاریخ 23 مهرماه به ابعاد امنیتی توافق جدید سازش و ارتباط آن با منافع ملی ایران پرداخته بود.
ارسال به دوستان
پیکر پاک شهید محمد محمدی که در راه انجام فریضه نهی از منکر به شهادت رسید روز گذشته تشییع شد
مردانگی زنده است
شهید محمدی، جوان قهرمان مؤمن حزباللهی در راه دفاع از نوامیس، پیماننامه غیرت را با خون خود امضا کرد
گروه سیاسی: مراسم تشییع پیکر مطهر پاسدار بسیجی شهید «محمد محمدی» روز گذشته با حضور مسؤولان، خانواده شهدا و عموم مردم، از مقابل منزل این شهید والامقام واقع در محله تهرانپارس تهران برگزار شد. در این مراسم که آیتالله «کاظم صدیقی» امام جمعه موقت تهران، سردار «مهدی کلیشادی» معاون اجتماعی سازمان بسیج مستضعفین، سردار «سیدمرتضی میریان» رئیس اداره زمینی عملیات کل سپاه، سردار سرتیپ پاسدار «حسن رستگارپناه» رئیس مرکز مطالعات ملی امنیت پایدار دانشگاه امام حسین(ع)، سردار «حمید کمالی» مسؤول انتصابات بازرسی ستاد مشترک سپاه و حجتالاسلام «محمد نعیمی» مسؤول نمایندگی ولیفقیه در سپاه محمد رسولالله(ص) تهران بزرگ حضور داشتند، پیکر مطهر شهید پس از اقامه نماز توسط آیتالله صدیقی، در خیابان استخر تشییع و جهت خاکسپاری به قطعه ۵۰ بهشتزهرا(س) منتقل شد. خانواده شهیدان «جعفر و علی جنگروی»، «ابراهیم هادی»، «محمدحسین حدادیان»، «علی خلیلی»، «محمدمهدی رضوان» و... نیز در مراسم تشییع پیکر شهید «محمد محمدی» حضور داشتند. پاسدار بسیجی «محمد محمدی» از بسیجیان پایگاه مقاومت بسیج انصارالامام تهران، روز یکشنبه حوالی ساعت ۱۹ جهت دفاع از نوامیس مردم در درگیری با ۷ نفر از اراذل و اوباش تهرانپارس مورد ضرب و جرح با چاقو قرار گرفت و شهید شد. پس از شهادت این پاسدار بسیجی، اعضای بدن وی با موافقت خانوادهاش، به بیماران نیازمند اهدا شد. شهید محمدی دارای ۲ فرزند به نامهای امیراحمد ۱۱ ساله و امیررضا ۹ ساله است که یکی از فرزندان از نزدیک شاهد شهادت پدرش بوده است. سمیه وفایی همسر این شهید در حاشیه مراسم تشییع در گفتوگو با خبرگزاری دفاع پرس به جزئیات حادثه اشاره کرد و اظهار داشت: چند نفر از اراذل و اوباش منطقه در یکی از خیابانها با خانمی درگیر شدند که بار اول مردم آنان را پراکنده کردند، در سری دوم درگیری، اوباش فحاشی و بیاحترامی به رهبری کردند که اینجا محمد طاقت نیاورد و جلو رفت. ابتدا تذکر داد اما بعد درگیری سختی به وجود آمد. وی افزود: یکی دو نفر از اراذل بر سرش ریختند که چون محمد هیکلی و درشتاندام بود حریفش نشدند اما بعد چند اوباش دیگر اضافه شدند و با چاقوی بزرگی به پهلو و سرش زدند. همسر شهید محمدی ادامه داد: من در خانه بودم که بچهها با شدت به در کوبیدند طوری که داشت در از جا کنده میشد، گفتند بابا چاقو خورده است. رفتم داخل کوچه و بدن غرق به خون او را دیدم که روی زمین افتاده و فقط میگوید آب بدهید. آمبولانس آمد و او را به بیمارستان بردند اما نتوانستند کاری کنند. وفایی در رابطه با مجازات عاملان این واقعه گفت: این اراذل و اوباش باید به اشد مجازات محکوم شوند تا جسارتی به مردم نکنند و چنین بلای خانمانسوزی را سر مردم نیاورند. البته که ما به شهید خود افتخار میکنیم و باعث سرافرازی و سربلندی ماست، ولی اینها را نباید به حال خود رها کنند و باید به اشد مجازات برسند. وی در رابطه با علاقه شهید محمدی به شهادت و تلاش او برای رفتن به سوریه گفت: همیشه آرزوی قلبیاش بود به شهادت برسد که رسید. این باب برای هر عاشقی به طریقی باز میشود و برای محمد با امر به معروف که از بالاترین فرایض است اتفاق افتاد و به آرزویش رسید. همیشه به مدافعان حرم و دوستان شهیدش غبطه میخورد، ۲ دوست صمیمی او شهیدان «سیفی» و «عبدی» در مبارزه با اشرار به شهادت رسیدند. او عاشق شهادت و ولایت بود. وفایی درباره شخصیت و روحیات همسر خود گفت: سراسر زندگیاش عشق و محبت به اهلبیت(ع) بود. خودش را فدای اهلبیت کرده بود. عاشق خدمت به مردم و کار جهادی بود. در گروه جهادی «پلاک هشتم» ۱۷۰ خانواده بیبضاعت را تحت پوشش داشتند و به آنان خدماترسانی میکردند. همسر شهید محمدی تصریح کرد: تمام محله داغدار همسرم هستند. هرکس که شهید را میشناسد تماس میگیرد و از این اتفاق ناراحت است. همچنین سردار حمید هداوند، جانشین فرمانده انتظامی تهران بزرگ با اعلام خبر دستگیری عاملان شهادت بسیجی آمر به معروف در تهرانپارس اظهار داشت: پیرو خبر درگیری منجر به فوت یکی از شهروندان در خیابان استخر بر اثر اصابت چاقو از ناحیه پهلو و متواری شدن ضاربین و با توجه به اینکه فرد مضروب به جهت امر به معروف و نهی از منکر توسط اراذل و اوباش به شهادت رسیده بود، دستگیری عوامل به طور ویژه در دستور کار پلیس تهران قرار گرفت. سردار هداوند تصریح کرد: در راستای اجرای تدابیر و با تلاش کارآگاهان اداره دهم پلیس آگاهی تهران، عاملان شهادت بسیجی «محمد محمدی» ۳۹ ساله در کمتر از ۲۴ ساعت در حوزه کلانتری ۱۴۶ حکیمیه دستگیر شدند. وی ادامه داد: ۴ نفر از عوامل به هویت آرمان ۱۸ ساله، مهدی ۲۶ ساله، هادی ۲۴ ساله و افشار ۳۵ ساله در منطقه خاک سفید دستگیر شدند که در تحقیقات پلیسی به مشارکت در نزاع منجر به قتل با انگیزه نزاع و درگیری اعتراف کردند. جانشین فرمانده انتظامی تهران بزرگ خاطرنشان کرد: پلیس اجازه نمیدهد عدهای اراذل و اوباش، آرامش و امنیت شهروندان را به مخاطره بیندازند. ارسال به دوستان
زنده باد مردم
پیروزی جریان انقلابی در انتخابات ریاستجمهوری بولیوی و عاقبت بیعت تیم رسانهای دولت روحانی با ترامپ
علی زنگنه: تصاویر جشن پیروزی بومیان مظلوم بولیوی بر کودتاچیان دستنشانده آمریکا یکی از آن معدود لحظههای نابی بود که در روزگار عسرت حمله جهانی کرونا، لبخند را بر لب مردمان کره خاکی فارغ از رنگ و ملیت و مذهب نشاند. در عین حال این سیلی زمانه بود بر صورت نامردمان؛ همانهایی که پارسال در چنین روزهایی برای سقوط اوو مورالس پایکوبی میکردند؛ یک انقلابی بولیواری راستین با افتخار رهبری 13 ساله فقیرترین کشور آمریکای جنوبی که به گواه دوست و دشمن رئیس موفقترین دولت نیمکره غربی در فقرزدایی و احقاق عدالت بود.
دایره آن نامردمان محدود به اوانجلیستهای مرتجع و نژادپرستان کلنیهای اروپایی در منطقه سانتاکروز نبود که با پولپاشی سازمان سیا به نمایندگی از شرکتهای آیتی آمریکایی، بخشی از جامعه مستیزوهای دو رگه را با القائات خرافی علیه حزب سوسیالیست شوراندند و بعد در همدستی با ژنرالهای خودفروخته ارتش بولیوی، نیم قرن پس از قتل چهگوارا، علیه کسی کودتا کردند که جای «فرمانده چه» را در قلب سرخپوستان مستضعف رشتهکوههای آند گرفته است.
این غائله نامردمانی را هم در پس پرده داشت؛ دونالد ترامپ و مایک پمپئو؛ جنایتکارانی که از واشنگتن کارزار کودتاهای سریالی علیه دولتهای چپگرای مردمی آمریکای لاتین را به واسطه حمایت از جنبشهای مسیحی افراطی و فاشیستی، بسته بودند؛ پروژهای برای جنگافروزی دوباره در منطقهای که یانکیها هنوز تصور میکنند حیاط خلوتشان است. این فتنه اما با شکستی مذبوحانه مواجه شده است؛ با مقاومت جانانه انقلابیهای چاویستی ونزوئلا، اکثریت سرخپوست بولیوی که به قیام بولیواری امید بستهاند و حتی هموطنان «چه» یعنی آرژانتینیهایی که با اکثریت آرا، به دولت کارگزاران آمریکایی به ریاست «مائوریسیو ماکری» نه گفته و «آلبرتو فرناندس» سوسیالیست را به کاخ ریاستجمهوری بازگرداندهاند.
حتی به فرض هم که ترامپ در کاخ سفید ماندگار شود، پروژه «بیثباتسازی حیاط خلوت لاتین» به احتمال زیاد در آینده نزدیک در برزیل، بزرگترین کشور و جامعه آمریکای لاتین به بنبست کامل میرسد؛ جایی که دولت ژائیر بولسونارو، ترامپ سرزمین سامبا- با حماقتها و خباثتهایی مشابه نسخه نیویورکیاش- با ناکارآمدی در مهار کرونا و ناتوانی در کنترل بحران اقتصادی، وضع جالبی ندارد و همانند ترامپ بشدت در حال از دست دادن پایگاه رای خود است.
دیگر نامردمان پس پرده، زالوهای والاستریت و دره سیلیکونی سانفرانسیسکو بودند؛ بویژه ایلان ماسک، مدیر و سهامدار اصلی تسلا و اسپیساکس که به همراه سهامداران بزرگ اپل و گوگل چشم طمع به غارت بزرگترین ذخایر لیتیومی جهان در فلات نمکی ارتفاعات بولیوی بسته بودند تا آمریکا در تولید روزافزون باتریهای لی یونی (لیتیوم یونی) مختص خودروهای برقی و همچنین گوشی و تبلت از رقیب سرسختش، چین عقب نماند.
شاید لازم به یادآوری نباشد که انگلیس و اتحادیه اروپایی نیز دیگر روسیاهان پیروزی «لوئیس آرسه» نامزد حزب ماس (جنبش برای سوسیالیسم) بر «کارلوس مسا» رهبر و نامزد حزب فری بودند؛ حزبی نژادپرست متشکل از رهبران سفیدپوست که در این یک سال «جینین آنییز» را به عنوان رئیس دولت کودتا تعیین کرده بود.
لندن، بروکسل، پاریس، برلین و مادرید با همه آن ژستهای حقوق بشریشان، از شورش و اقدامات نظامی برای سرنگونی دولت مستقر قانونی و محبوب مورالس که از دل انتخابات 2019 بولیوی برآمده بود حمایت کردند، بدون آنکه حتی منتظر گزارش سازمان ملل و دیگر نهادهای ناظر بینالمللی درباره صحت و سقم نتایج انتخابات بنشینند. حالا با رای قاطع اکثریت 53 درصدی، آبرویشان بر باد رفته، چرا که به افکار عمومی جهانی ثابت شد آنچه در این یک سال بر بولیوی گذشت، چیزی جز یک کودتای نژادپرستانه کنترل شده از خارج علیه اکثریت عمدتا سرخپوست و مستیزوی بولیوی نبوده است.
این اتحادیه بیآبرو و شکست خورده همانی است که حسن روحانی و حواریون اصلاحطلبش به عنوان مرجع اخلاقی برای قضاوت در نزاع با دولت ترامپ بر سر برجام برباد رفته بدان متوسل شده و با جا گذاشتن همه تخممرغهای برجامیشان در سبد آن به ورشکستگی سیاسی امروز دچار شدهاند.
پیروزی لوئیس آرسه در انتخابات یکشنبه بولیوی نه تنها به منزله بازگشت وزیر پیشین مورالس و همحزبی او به کاخ ریاستجمهوری کمادوی لاپاز بود، بلکه رئیسجمهور پیشین نیز روز دوشنبه ضمن تبریک این پیروزی به همرزم خود از بوئنوسآیرس اعلام کرد او هم بزودی با امن شدن دوباره کشور به دست دوستانش، بازخواهد گشت.
پارسال کودتاچیان مورد حمایت آمریکا و اتحادیه اروپایی نقشه کشیده بودند در حمله شبهنظامیان لباسشخصی اجیر شده توسط فاشیستها به کمادو، مورالس را به قتل برسانند تا به خیال خود درخشانترین سر انقلاب بولیواری را در آمریکای جنوبی قطع کرده باشند اما حالا این کاخ آرزوهای آمریکاییها برای به کارگیری فاشیسم علیه خیزش مردمی جدید کشورهای لاتین ویران میشود.
حالا مردی که خزان پیش به عنوان رئیسجمهور از دست کودتاچیان مزدور آمریکا گریخته بود، در قامت یک رهبر اجتماعی با محبوبیت و مقبولیتی بیش از پیش بازمیگردد که این میتواند در عین حال او را به شاخصترین رهبر ضد آمریکایی نیمکره غربی و نماد بهار بیداری لاتینها تبدیل کند که طلیعهاش روی آوردن دیگر بار ملتهای لاتین از مکزیک تا آرژانتین به دولتهای چپ ضدامپریالیستی و عدالتخواه است.
این شکستی است که در صورت شکست ترامپ در انتخابات 13 آبان به وارث او یعنی بایدن هم به ارث خواهد رسید.
* عاقبت مزدوری
اثر پروانهای سیلی بولیواری، نامردمانی در همین حوالی را هم بینصیب نخواهد گذاشت که پارسال با ساختن سوژه منفی از قهرمان بومیان مستضعف بولیوی، خوشخدمتی و مزدوری آمریکا را در عرصه ژورنالیسم تمام کردند؛ کسانی مثل مشاور رسانهای حسن روحانی و نماد جریان مطبوعاتی اصلاحطلبی که جلد نشریهاش را برای چندمین بار به تسویهحساب با ملتهایی اختصاص داد که در مقابل آمریکا ایستادهاند. روزنامه سازندگی، ارگان حزب کارگزاران به سردبیری محمد قوچانی، آبانماه سال پیش با انتشار عکسی از اوو مورالس که بوی تمسخر لباس سرخپوستان آندی از آن به مشام میرسید، عبارت «عاقبت پوپولیسم» را در همراهی کامل با کودتاچیان بولیوی و دولت ترامپ تیتر کرد. یک علامتدهی رسانهای خطرناک از سوی حواریون دولت روحانی به واشنگتن که مسبوق به سابقه هم بود و معادل افراطیتر آن جلد هفتهنامه صدا با سردبیر و تحریریهای بسیار نزدیک به قوچانی در اردیبهشت سال قبل بود که بیشرمانه هیمنه ناوگان هوایی و دریایی آمریکا را به رخ مخاطب ایرانی میکشید.
این نخستینبار نبود که نماد ژورنالیسم غربپرست ایران، کینهاش را نسبت به نمادها و رهبران انقلاب ضدامپریالیستی بولیواری نشان میداد، از جمله جلد مشهور دیگری که سازندگی زمستان 97 متعاقب حمایت آمریکا و اروپا از دولت خودخوانده خوان گوآیدو در مقابل دولت نیکولاس مادورو در ونزوئلا منتشر کرد و به خیال خود با اعلام پایان پوپولیسم که کنایه همیشگی جریان اصلاحات و کارگزار به دولت احمدینژاد بوده است، در حقیقت مرگ انقلاب بولیواری را جشن گرفت.
در کودتای پارسال بولیوی اما دیگر مساله اختلاف سلیقه درباره شیوههای حکومتداری نبود، بلکه مجموعهای از نشریات و سایتهای حامی دولت روحانی و البته مورد مرحمت و الطاف دولت فخیمه که به کارزار قوچانی پیوسته بودند، از یک کودتای علنی با هدایت دولت ترامپ حمایت کرده بودند. آن اعلام بیعت بیشرمانه ژورنالیسم غربپرست با ترامپی که آن زمان صریحا لاف سرنگونی نظام جمهوری اسلامی را به هر طریق ممکن میزد، بر کسی پوشیده نماد.
چرخش چرخ روزگار، دیروز قوچانی را مجبور کرد پس از یک سال درباره حمایتش از کودتای بولیوی توضیحاتی بدهد. قوچانی در واکنش به پستهایی که خواهان استعفای او از روزنامهنگاری به خاطر غلط از آب درآمدن مواضعش درباره شکست حامیان مورالس شده بودند، به شکلی عجیب شبکههای اجتماعی را «جاهلیت مدرن» خواند. حال آنکه بخش اعظم کارزارهای تبلیغاتی و انتخاباتی دولتی را که او مشاورش است همین جاهلیت مدرن تشکیل میدهد. با این وصف این جریان رسانهای به مرحله نقض موجودیت خود رسیده است؛ تاریخ مصرفی محتوم برای هر موجودیت فاقد اصالت.
ارسال به دوستان
پیروزی جریان انقلابی در انتخابات ریاستجمهوری بولیوی و عاقبت بیعت تیم رسانهای دولت روحانی با ترامپ
زنده باد مردم
علی زنگنه: تصاویر جشن پیروزی بومیان مظلوم بولیوی بر کودتاچیان دستنشانده آمریکا یکی از آن معدود لحظههای نابی بود که در روزگار عسرت حمله جهانی کرونا، لبخند را بر لب مردمان کره خاکی فارغ از رنگ و ملیت و مذهب نشاند. در عین حال این سیلی زمانه بود بر صورت نامردمان؛ همانهایی که پارسال در چنین روزهایی برای سقوط اوو مورالس پایکوبی میکردند؛ یک انقلابی بولیواری راستین با افتخار رهبری 13 ساله فقیرترین کشور آمریکای جنوبی که به گواه دوست و دشمن رئیس موفقترین دولت نیمکره غربی در فقرزدایی و احقاق عدالت بود.
دایره آن نامردمان محدود به اوانجلیستهای مرتجع و نژادپرستان کلنیهای اروپایی در منطقه سانتاکروز نبود که با پولپاشی سازمان سیا به نمایندگی از شرکتهای آیتی آمریکایی، بخشی از جامعه مستیزوهای دو رگه را با القائات خرافی علیه حزب سوسیالیست شوراندند و بعد در همدستی با ژنرالهای خودفروخته ارتش بولیوی، نیم قرن پس از قتل چهگوارا، علیه کسی کودتا کردند که جای «فرمانده چه» را در قلب سرخپوستان مستضعف رشتهکوههای آند گرفته است.
این غائله نامردمانی را هم در پس پرده داشت؛ دونالد ترامپ و مایک پمپئو؛ جنایتکارانی که از واشنگتن کارزار کودتاهای سریالی علیه دولتهای چپگرای مردمی آمریکای لاتین را به واسطه حمایت از جنبشهای مسیحی افراطی و فاشیستی، بسته بودند؛ پروژهای برای جنگافروزی دوباره در منطقهای که یانکیها هنوز تصور میکنند حیاط خلوتشان است. این فتنه اما با شکستی مذبوحانه مواجه شده است؛ با مقاومت جانانه انقلابیهای چاویستی ونزوئلا، اکثریت سرخپوست بولیوی که به قیام بولیواری امید بستهاند و حتی هموطنان «چه» یعنی آرژانتینیهایی که با اکثریت آرا، به دولت کارگزاران آمریکایی به ریاست «مائوریسیو ماکری» نه گفته و «آلبرتو فرناندس» سوسیالیست را به کاخ ریاستجمهوری بازگرداندهاند.
حتی به فرض هم که ترامپ در کاخ سفید ماندگار شود، پروژه «بیثباتسازی حیاط خلوت لاتین» به احتمال زیاد در آینده نزدیک در برزیل، بزرگترین کشور و جامعه آمریکای لاتین به بنبست کامل میرسد؛ جایی که دولت ژائیر بولسونارو، ترامپ سرزمین سامبا- با حماقتها و خباثتهایی مشابه نسخه نیویورکیاش- با ناکارآمدی در مهار کرونا و ناتوانی در کنترل بحران اقتصادی، وضع جالبی ندارد و همانند ترامپ بشدت در حال از دست دادن پایگاه رای خود است.
دیگر نامردمان پس پرده، زالوهای والاستریت و دره سیلیکونی سانفرانسیسکو بودند؛ بویژه ایلان ماسک، مدیر و سهامدار اصلی تسلا و اسپیساکس که به همراه سهامداران بزرگ اپل و گوگل چشم طمع به غارت بزرگترین ذخایر لیتیومی جهان در فلات نمکی ارتفاعات بولیوی بسته بودند تا آمریکا در تولید روزافزون باتریهای لی یونی (لیتیوم یونی) مختص خودروهای برقی و همچنین گوشی و تبلت از رقیب سرسختش، چین عقب نماند.
شاید لازم به یادآوری نباشد که انگلیس و اتحادیه اروپایی نیز دیگر روسیاهان پیروزی «لوئیس آرسه» نامزد حزب ماس (جنبش برای سوسیالیسم) بر «کارلوس مسا» رهبر و نامزد حزب فری بودند؛ حزبی نژادپرست متشکل از رهبران سفیدپوست که در این یک سال «جینین آنییز» را به عنوان رئیس دولت کودتا تعیین کرده بود.
لندن، بروکسل، پاریس، برلین و مادرید با همه آن ژستهای حقوق بشریشان، از شورش و اقدامات نظامی برای سرنگونی دولت مستقر قانونی و محبوب مورالس که از دل انتخابات 2019 بولیوی برآمده بود حمایت کردند، بدون آنکه حتی منتظر گزارش سازمان ملل و دیگر نهادهای ناظر بینالمللی درباره صحت و سقم نتایج انتخابات بنشینند. حالا با رای قاطع اکثریت 53 درصدی، آبرویشان بر باد رفته، چرا که به افکار عمومی جهانی ثابت شد آنچه در این یک سال بر بولیوی گذشت، چیزی جز یک کودتای نژادپرستانه کنترل شده از خارج علیه اکثریت عمدتا سرخپوست و مستیزوی بولیوی نبوده است.
این اتحادیه بیآبرو و شکست خورده همانی است که حسن روحانی و حواریون اصلاحطلبش به عنوان مرجع اخلاقی برای قضاوت در نزاع با دولت ترامپ بر سر برجام برباد رفته بدان متوسل شده و با جا گذاشتن همه تخممرغهای برجامیشان در سبد آن به ورشکستگی سیاسی امروز دچار شدهاند.
پیروزی لوئیس آرسه در انتخابات یکشنبه بولیوی نه تنها به منزله بازگشت وزیر پیشین مورالس و همحزبی او به کاخ ریاستجمهوری کمادوی لاپاز بود، بلکه رئیسجمهور پیشین نیز روز دوشنبه ضمن تبریک این پیروزی به همرزم خود از بوئنوسآیرس اعلام کرد او هم بزودی با امن شدن دوباره کشور به دست دوستانش، بازخواهد گشت.
پارسال کودتاچیان مورد حمایت آمریکا و اتحادیه اروپایی نقشه کشیده بودند در حمله شبهنظامیان لباسشخصی اجیر شده توسط فاشیستها به کمادو، مورالس را به قتل برسانند تا به خیال خود درخشانترین سر انقلاب بولیواری را در آمریکای جنوبی قطع کرده باشند اما حالا این کاخ آرزوهای آمریکاییها برای به کارگیری فاشیسم علیه خیزش مردمی جدید کشورهای لاتین ویران میشود.
حالا مردی که خزان پیش به عنوان رئیسجمهور از دست کودتاچیان مزدور آمریکا گریخته بود، در قامت یک رهبر اجتماعی با محبوبیت و مقبولیتی بیش از پیش بازمیگردد که این میتواند در عین حال او را به شاخصترین رهبر ضد آمریکایی نیمکره غربی و نماد بهار بیداری لاتینها تبدیل کند که طلیعهاش روی آوردن دیگر بار ملتهای لاتین از مکزیک تا آرژانتین به دولتهای چپ ضدامپریالیستی و عدالتخواه است.
این شکستی است که در صورت شکست ترامپ در انتخابات 13 آبان به وارث او یعنی بایدن هم به ارث خواهد رسید.
* عاقبت مزدوری
اثر پروانهای سیلی بولیواری، نامردمانی در همین حوالی را هم بینصیب نخواهد گذاشت که پارسال با ساختن سوژه منفی از قهرمان بومیان مستضعف بولیوی، خوشخدمتی و مزدوری آمریکا را در عرصه ژورنالیسم تمام کردند؛ کسانی مثل مشاور رسانهای حسن روحانی و نماد جریان مطبوعاتی اصلاحطلبی که جلد نشریهاش را برای چندمین بار به تسویهحساب با ملتهایی اختصاص داد که در مقابل آمریکا ایستادهاند. روزنامه سازندگی، ارگان حزب کارگزاران به سردبیری محمد قوچانی، آبانماه سال پیش با انتشار عکسی از اوو مورالس که بوی تمسخر لباس سرخپوستان آندی از آن به مشام میرسید، عبارت «عاقبت پوپولیسم» را در همراهی کامل با کودتاچیان بولیوی و دولت ترامپ تیتر کرد. یک علامتدهی رسانهای خطرناک از سوی حواریون دولت روحانی به واشنگتن که مسبوق به سابقه هم بود و معادل افراطیتر آن جلد هفتهنامه صدا با سردبیر و تحریریهای بسیار نزدیک به قوچانی در اردیبهشت سال قبل بود که بیشرمانه هیمنه ناوگان هوایی و دریایی آمریکا را به رخ مخاطب ایرانی میکشید.
این نخستینبار نبود که نماد ژورنالیسم غربپرست ایران، کینهاش را نسبت به نمادها و رهبران انقلاب ضدامپریالیستی بولیواری نشان میداد، از جمله جلد مشهور دیگری که سازندگی زمستان 97 متعاقب حمایت آمریکا و اروپا از دولت خودخوانده خوان گوآیدو در مقابل دولت نیکولاس مادورو در ونزوئلا منتشر کرد و به خیال خود با اعلام پایان پوپولیسم که کنایه همیشگی جریان اصلاحات و کارگزار به دولت احمدینژاد بوده است، در حقیقت مرگ انقلاب بولیواری را جشن گرفت.
در کودتای پارسال بولیوی اما دیگر مساله اختلاف سلیقه درباره شیوههای حکومتداری نبود، بلکه مجموعهای از نشریات و سایتهای حامی دولت روحانی و البته مورد مرحمت و الطاف دولت فخیمه که به کارزار قوچانی پیوسته بودند، از یک کودتای علنی با هدایت دولت ترامپ حمایت کرده بودند. آن اعلام بیعت بیشرمانه ژورنالیسم غربپرست با ترامپی که آن زمان صریحا لاف سرنگونی نظام جمهوری اسلامی را به هر طریق ممکن میزد، بر کسی پوشیده نماد.
چرخش چرخ روزگار، دیروز قوچانی را مجبور کرد پس از یک سال درباره حمایتش از کودتای بولیوی توضیحاتی بدهد. قوچانی در واکنش به پستهایی که خواهان استعفای او از روزنامهنگاری به خاطر غلط از آب درآمدن مواضعش درباره شکست حامیان مورالس شده بودند، به شکلی عجیب شبکههای اجتماعی را «جاهلیت مدرن» خواند. حال آنکه بخش اعظم کارزارهای تبلیغاتی و انتخاباتی دولتی را که او مشاورش است همین جاهلیت مدرن تشکیل میدهد. با این وصف این جریان رسانهای به مرحله نقض موجودیت خود رسیده است؛ تاریخ مصرفی محتوم برای هر موجودیت فاقد اصالت.
ارسال به دوستان
ارسال به دوستان
ارسال به دوستان
|
|
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
|