|
بشار بهترین هافبک لیگ قهرمانان آسیا شد
هافبک عراقی پرسپولیس به عنوان برترین هافبک لیگ قهرمانان آسیا انتخاب شد. بعد از رایگیری کاربران سایت کنفدراسیون فوتبال آسیا درباره نامزدهای بهترین هافبک آسیا، در نهایت بشار رسن، هافبک عراقی پرسپولیس توانست به عنوان برترین هافبک انتخاب شود. این در حالی است که مهدی قائدی از استقلال و کمال کامیابینیا در ردههای دوم و سوم قرار گرفتند. کنفدراسیون فوتبال آسیا بزودی نامزدهای بهترین مهاجمان لیگ قهرمانان آسیا را نیز مشخص خواهد کرد.
ارسال به دوستان
نجاتدهنده و تمامکننده پرسپولیس در لیگ جاری چه کسی خواهد بود؟
مهدی به جای عیسی
مهدی طاهرخانی*: کنار هم قراردادن اتفاقات مشابه در مسیر پیشرفت ۲ فوتبالیست، این انگاره را به ذهن متبادر میکند که خدا پسران «قراخیل» را دوست دارد؛ از علی علیپور تا مهدی عبدی. همانطور که برای اولی مقدر شد صفر تا صد پیشرفت را در پرسپولیس به عنوان یک بازیکن جوان و ناشناخته طی کند، حالا دست روزگار همان سناریو را پیش روی دومی قرار داده است؛ همان پسر بچهای که قرمزها اینگونه به یادش میآورند؛ دانشآموزی که از مدرسه گریخت تا بیاید برای کالدرون در داربی گل بزند. نه گلش جرقه بود و نه خودش. اگر چه فصل قبل با حضور علیپور و خرید اشتباه ۳ مهاجم خارجی، فرصت چندان زیادی برای اثبات پیدا نکرد اما نگاهی به وضعیت امروزش نشان میدهد خدا او را نهتنها بغل کرده که یک بوسه هم به گونههایش زده است. علیپور رفت و قرار بود عیسی آلکثیر همهکاره خط حمله این فصل قرمزها باشد اما بعد از درخشش خیرهکننده او در دوحه، ناگهان آن محرومیت عجیب همچون بلا نازل شد. با این وجود، باز هم نوبت به دانشآموز رسید که بگوید به من اعتماد کنید، ضرر نخواهید کرد. او همان کسی بود که با تکگل سرنوشتسازش مقدمات حضور در فینال آسیا را مقابل النصر مهیا کرد. اگر چه یحیی بشدت به دنبال تقویت خط حمله است اما باید پذیرفت تا 12 فروردین 1400 تنها مهره قابل اتکای او در خط حمله، همین مهدی عبدی جوان است.
اگر فقط کمی خوششانس بود میتوانست در بازی اول لیگ بیستم مقابل سایپا ماشین گلزنیاش را روشن کند. ۳ موقعیت روی ۳ جاگیری عالی به دست آورد که ۲ تایش را منادی، ستاره سایپا گرفت و سومی با بدشانسی به تیر دروازه خورد. پرسپولیس در گام اول تن به تساوی داد اما نمایش خوب و قابل تحسین عبدی بدونشک دل هواداران این تیم را قرص کرده است. پیش از این با محرومیت طارمی، برانکو مجبور شد به علی علیپور میدان دهد که این بازیکن بخوبی قدر آن شانس را دانست و مرد شماره یک قرمزها در خط حمله شد و حالا دست تقدیر دقیقا چنین وضعیتی را پیش روی عبدی قرار داده است.
کدام مهاجم لیگ یکی یا آزاد در دسترس پرسپولیس است که بتواند کیفیت عبدی را ارائه دهد؟ اگر یحیی همان اعتماد تحسینبرانگیز برانکو روی علیپور را این بار روی عبدی تکرار کند، بدون شک شاهد تولد یک گلزن مادرزاد در فوتبال کشورمان خواهیم بود. فقط لازم است یحیی قدر جواهر تراشنخوردهاش را کمی بیشتر بداند و عوض 60 دقیقه چند بازی به صورت کامل به او میدان بدهد، آن وقت مزد این اعتماد را خیلی زود میگیرد. عبدی پیش از این متفاوت بودنش را ثابت کرده و حالا این کادر فنی است که باید با حمایت قاطع و بالا بردن اعتماد به نفس، از او همانی را بسازد که همه انتظارش را میکشند. حق پرسپولیس است دنبال مهاجم باشد اما آنچه خود در خانه دارد بسیار باکیفیتتر از همه آن چیزهایی است که از بیگانه طلب میکند.
***
از نخستین پیروز و صدرنشین تا نخستین گل، اخراجی و پنالتی
اولینهای لیگ بیستم
هفته نخست بیستمین دوره رقابتهای لیگ برتر در حالی از روز جمعه آغاز شد که در همین هفته نخست یک مسابقه لغو شد.
با برگزاری ۴ دیدار در روز جمعه طلسم آغاز لیگ بیستم شکسته شد و ۸ تیم پرسپولیس - سایپا، تراکتور - نفت مسجدسلیمان، ذوبآهن - فولاد و نساجی - آلومینیوم اراک به مصاف هم رفتند تا در پایان این ۴ دیدار، نساجی تنها تیم پیروز این فصل و نخستین صدرنشین مسابقات باشد.
* اولین لغو یک مسابقه
قبل از اینکه فصل بیستم لیگ برتر آغاز شود، دیدار ۲ تیم پیکان و صنعتنفت لغو شد تا نخستین لغو مسابقه در فصلی که به نظر میرسد به دلیل شرایط خاصش شاهد لغوهای بیشتری باشیم، اتفاق افتاده باشد. اگر چه درباره لغو این بازی توضیحاتی ارائه نشده اما این بازی نخستین بازیای است که در فصل بیستم لغو شد.
* اولین گل توسط مدافع خارجی
نخستین گل این فصل را یک بازیکن خارجی زد. موسی کولیبالی، مدافع بلندقامت تیم فولاد در دقیقه ۱۰ بازی مقابل ذوبآهن دروازه تیم میزبان را باز کرد تا نامش به عنوان نخستین گلزن فصل جدید ثبت شود. در روز اول مسابقات ۷ گل در ۴ بازی ثبت شد که کولیبالی نخستین گل این فصل را به ثمر رساند.
* اولین جنجال
اولین جنجال فصل در فولادشهر اصفهان رقم خورد؛ جایی که ذوبآهن ابتدا بازی عقبافتاده مقابل فولاد را مساوی کرد و سپس گل برتری را به ثمر رساند اما با گل دیرهنگامی که در دقیقه ۹۷ از روی نقطه پنالتی دریافت کرد پیروزی خانگی را از دست داد.
این پنالتی مشکوک باعث اعتراض شدید ذوبآهنیها شد و نخستین مصاحبه جنجالی فصل را هم رحمان رضایی، سرمربی ذوبآهن انجام داد. رضایی معتقد بود در این بازی با اشتباهات داوری پیروزی خانگی و ۲ امتیاز حساس را از دست داده است.
* اولین دبل فصل
نخستین دبل فصل نیز در فولادشهر اصفهان اتفاق افتاد و یک بازیکن خارجی خالق آن بود. دارکو بیدف، مهاجم ۳۱ ساله صربستانی ذوبآهن طی ۳ دقیقه ۲ بار دروازه فولاد را باز کرد تا نخستین دبل فصل را در نخستین هفته رقم زده باشد. جز این مهاجم باتجربه که فعلا نیز در صدر جدول گلزنان قرار گرفته، هیچ بازیکن دیگری در بازیهای روز جمعه بیشتر از یک گل به ثمر نرساند.
* اولین پنالتی
اولین پنالتی فصل هم در فولادشهر ثبت شد. در لحظات پایانی دیدار ذوبآهن مقابل فولاد داور بازی در تصمیمی جنجالی به سود تیم میزبان به نشانه پنالتی در سوت خود دمید که این نخستین پنالتی فصل بود.
* اولین پیروزی و نخستین صدرنشینی
اولین تیمی که در لیگ بیستم صدرنشینی را تجربه کرد، نساجی مازندران است. شاگردان فاضلی که نخستین تیم پیروز در این فصل از رقابتها بودند و توانستند تیم تازه لیگ برتری شده آلومینیوم را با نتیجه ۳ بر صفر شکست دهند، با این پیروزی در صدر جدول قرار گرفتند که نخستین صدرنشینی فصل بود.
از آنجا که ۳ بازی دیگر با نتیجه مساوی به پایان رسید، نساجی نخستین تیم پیروز در لیگ بیستم هم نام گرفت و در مقابل آلومینیوم اراک نخستین تیم شکستخورده در این مسابقات شد.
* اولین کلینشیتها
با توجه به نتیجه مشابه تساوی بدون گل در ۲ بازی پرسپولیس مقابل سایپا و تراکتور مقابل نفت مسجدسلیمان و پیروزی ۳ بر صفر نساجی مقابل آلومینیوم اراک، ۵ دروازهبان کلینشیت کردند.
حامد لک از پرسپولیس، محمد اکبرمنادی از سایپا و علیرضا میرزازاد نخستین دروازهبانانی بودند که توانستند همزمان نخستین کلینشیت فصل را به نام خود ثبت کنند و با دقایقی تاخیر، محمدرضا اخباری از تراکتور به همراه احمد گوهری از نفت مسجدسلیمان هم با بسته نگه داشتن دروازه خود، کلینشیتهای چهارم و پنجم را ثبت کردند.
* اولین اخراج
در ۴ بازی روز نخست ۲ بازیکن با کارت قرمز داوران از زمین بازی اخراج شدند که این آمار جالبی نیست. ابتدا شاهین توکلی از آلومینیوم با کارت قرمز مستقیم داور زمین بازی را ترک کرد تا هم نخستین اخراجی فصل باشد و هم نخستین بازیکنی باشد که با کارت قرمز مستقیم اخراج شده است.
کمال کامیابینیا، هافبک سرخپوشان نیز در دقیقه ۸۰ دیدار مقابل سایپا با دریافت کارت زرد دوم از بازی اخراج شد تا وی دومین بازیکن اخراجی فصل و نخستین اخراجیای باشد که با دریافت ۲ کارت زرد، کارت قرمز گرفته باشد.
* دبیر گروه ورزشی
ارسال به دوستان
در روز شکست سپاهان اصفهان مقابل تیم قلعهنویی
استقلال با برد شروع کرد
استقلال که در فصول گذشته شروع خوبی نداشت و فصل نوزدهم را با شکست شروع کرده بود، بیستمین دوره لیگ برتر را با پیروزی برابر مس رفسنجان آغاز کرد. روز دوم از هفته اول رقابتهای بیستمین دوره لیگ برتر عصر شنبه با دیدار تیمهای فوتبال استقلال و مس رفسنجان در ورزشگاه خالی از تماشاگر آزادی پیگیری شد که این بازی با برتری ۲ بر صفر آبیهای تهران به پایان رسید. وریا غفوری (۵۸) و ارسلان مطهری (۶۶) در این بازی برای استقلال گل زدند. شاگردان محمود فکری که با همان ترکیب فصل گذشته به میدان رفتند و به دلیل باز نشدن پنجره نقل و انتقالات خبری از بازیکنان جدید نبود، در نیمه اول این دیدار موقعیتهای زیادی به دست آوردند اما نتوانستند از آنها استفاده کنند. البته تیم مس رفسنجان نیز موقعیتهای خوبی برای باز کردن دروازه استقلال داشت اما این تیم هم نتوانست از این فرصتها استفاده کند تا نیمه اول با تساوی بدون گل به پایان برسد. نیمه دوم اما شرایط متفاوتی داشت و آبیپوشان فرصتهای خوبی برای باز کردن دروازه حریف پیدا کردند که توانستند استفاده بهتری از آنها ببرند و به ۳ امتیاز بازی اول در لیگ بیستم دست پیدا کنند. در دقیقه ۵۸ حمله استقلالیها با دفع اشتباه مدافع مس همراه شد تا توپ روی پای وریا غفوری، کاپیتان آبیپوشان فرود بیاید و او با ضربهای آرام دروازه نارنجیپوشان را باز کند. ۸ دقیقه بعد نوبت به مهدی قائدی رسید تا در موقعیت گلزنی قرار بگیرد اما او با هوشیاری توانست مدافعان مس را فریب دهد و توپ را برای مطهری در گوشه راست محوطه جریمه ارسال کند و این بازیکن هم با ضربهای دیدنی و دقیق گل دوم را برای استقلال به ثمر برساند. در دقایق باقیمانده استقلال چشم به ضد حملات داشت و مس تلاش کرد خود را به دروازه میزبان آبیپوش نزدیک کند اما حملات شاگردان محمد ربیعی آنقدر خطرناک نبود که بتواند دروازه حسینی را باز کند. استقلال که در فصول گذشته شروع خوبی در لیگ برتر نداشت این بار با کادر فنی جدیدش توانست پیروزی شیرینی را کسب کند و به ۳ امتیاز اول از لیگ بیستم برسد.
* شکست سنگین سپاهان برابر گلگهر
گلگهر نخستین دیدار خود در بیستمین دوره لیگ برتر را با پیروزی برابر سپاهان به پایان برد. دیدار تیمهای فوتبال گلگهر و سپاهان در هفته اول بیستمین دوره رقابتهای لیگ برتر عصر روز شنبه در سیرجان برگزار شد که طی آن شاگردان امیر قلعهنویی برابر میهمان خود به برتری ۳ بر یک دست یافتند. در این دیدار ابتدا محمدرضا حسینی در دقیقه ۱۳ برای سپاهان گل زد تا شاگردان محرم نویدکیا از میزبان خود پیش بیفتند اما این پایان کار نبود و آبیپوشان گلگهر توانستند توسط سعید صادقی در دقیقه ۳۰، گادوین منشا در دقیقه ۵۵ و یونس شاکری در دقیقه ۵۸ به گل برسند و کار زردهای اصفهان را تمام کنند. همچنین تیمهای شهرخودرو و ماشینسازی هم به مصاف هم رفتند که طی آن شاگردان سیدمهدی رحمتی برابر حریف تبریزی خود به برتری ۳ بر صفر دست پیدا کردند.
ارسال به دوستان
ملاک انتخاب مدیران چیست؟
مهدی طاهرخانی: کارنامه وزارت ورزش در سرخابیها بیش از آنکه به افتخارات این ۲ تیم مرتبط باشد، رابطه مستقیمی با امور مدیریتی آنها دارد. این ادعا از آن جهت مطرح میشود که پرسپولیس در یک قدمی صید بزرگترین افتخار ممکن در تاریخش (قهرمانی در لیگ قهرمانان آسیا) قرار دارد اما نگاهی به وضعیت مدیریتی و خروج بازیکنان نامدار از این تیم، کاملا وضعیت ناامیدکنندهای را به هوادارانش القا میکند. در آن سو استقلال وضعیت بهمراتب بدتری دارد، چرا که اگر دل هواداران قرمز به فینال آسیا و جامهای چند سال گذشته خوش است، در استقلال اما خبری از اینها هم نیست. بسان سنت چند سال اخیر، وزارت ورزش باز هم مدیریت ۲ تیم را تغییر داد و حالا هواداران باید منتظر بمانند که آیا مدیران جدید از عهده امور محوله برمیآیند یا نه. وزارت ورزش بزرگترین مشکل پرسپولیس را در بیانضباطیهای مالی و همچنین شایعات وجود دلالی در اطراف این باشگاه دید، از این رو سراغ مدیری رفت که بزرگترین تخصصش رسیدگی به چنین ناهنجاریهایی است. اینکه جعفر سمیعی بتواند از عهده کار بربیاید یا نه هنوز مشخص نیست اما پرسش مهم این است: اگر رسولپناه آن اشتباه بزرگ را مرتکب نمیشد و درون خودرو با ۲ ناشناس آن صحبتها را نمیکرد، آیا وزارت ورزش رای به کنار رفتنش میداد؟ پرسپولیس در دوره او تنها به صرف اشتباه مدیریت و بیاطلاعی از نوع قراردادها، ۲ نفر از بهترینهای خود را از دست داد؛ مهدی ترابی و شجاع خلیلزاده در حالی که هر ۲ قرارداد داشتند و تنها در صورت پرداخت 400 هزار یورو میتوانستند جدا شوند، بدون دادن حتی یک ریال موفق به جدایی از تیم شدند. یعنی پرسپولیس ۲ ستاره خود را رایگان از دست داد. دلیل اصلیاش هم این بود که رسولپناه و تیم مدیریتی او حواسشان به نامه اخطار این ۲ بازیکن درباره تعویق ۲ ماهه مطالباتشان نبود. هواداران این تیم مدتها خواهان برکناری رسولپناه به دلیل این سوءمدیریتها بودند اما از نظر وزارت ورزش کار او هیچ ایرادی نداشت. با این وجود همان ۲ فایل تصویری موجب شد سرانجام رسولپناه مجبور به کنارهگیری شود.
در آن سو درباره احمد سعادتمند، مدیرعامل سابق استقلال هم، چنین وضعیتی حاکم بود. هواداران استقلال ماهها سرگرم پروژه دروغین او مبنی بر بازگرداندن استراماچونی بودند، در صورتی که پنجره نقل و انتقالاتی این تیم به واسطه شکایت شفر و چند پرونده دیگر در معرض بسته شدن بود.
سعادتمند همچنان بیاعتنایی کرد تا اینکه سرانجام نه استراماچونی برگشت، نه مطالبات شفر پرداخت شد. تنها فقط مجیدی بود که از این تیم رفت و سپس پنجره استقلال بسته شد و این تیم برخلاف پرسپولیس، نتوانست از خریدهای جدیدش در لیگ قهرمانان آسیا بهره ببرد.
لیگ برتر بیستم شروع شد و هواداران سرخابی نگران آینده تیمهایشان هستند. بدون شک این انفعال وزارت ورزش در ماههای گذشته بود که باعث به وجود آمدن چنین وضعیتی برای آنها شد. اگر چه وزیر سعی دارد قسمتی از فینالیست شدن پرسپولیس در لیگ قهرمانان آسیا را معطوف به مدیریت وزارتخانه کند(!) اما حقیقتا آنها چه کاری قبل و بعد از فینالیست شدن قرمزها کردند؟ مدیریت اشتباه و پر ایراد رسولپناه و سعادتمند در طول 6 ماه نخست سال 99 باعث انتقادات فراوانی شد اما وزارت ورزش تا قبل از خلق گافها دست به تغییرات در ۲ تیم نزد در حالی که از قبل این اتفاقات، خیلی چیزها قابل پیشبینی بود.
پرسپولیس تا امروز 4 مهره تاثیرگذارش را از دست داده و بازیکنان این تیم به همراه کادرفنی مرتب از وضعیت مدیریت این تیم گلهمندند. اما نکته تاملانگیز در این انتخابها بیتوجهی وزارت ورزش به خواسته هواداران بود. همانطور که پیش از این وزارتخانه هیچ توجهی به خواسته آنها در انتخاب مدیریت تیمشان نداشت، حالا هم وضعیت به همان منوال است و اگر کشتی سرخابیها در 6 ماهه دوم سال به گل بنشیند، مقصر هیچ نهادی نیست جز وزارت ورزش که در انتخاب مدیران ۲ تیم، به صحبت هیچ کارشناس و پیشکسوتی توجه نکرد و تنها این روابط ویژه پشتپرده بود که رای به این انتخابها داد.
ارسال به دوستان
علوم انسانی و تولید
راضیه جمشیدی: سالیان بسیاری است فعالیت در حوزه علوم انسانی در دانشگاهها و پژوهشگاههای کشور به شکل ارائه مقالات و نوشتن کتاب و پایاننامه، بسیار خوب پیش میرود. پایاننامههای بسیاری در دانشکدهها و کتابخانههای کشور نگهداری میشود که حاصل زحمات یک عمر تحصیلی افراد است. رسیدن به این حجم وسیع از پیشرفت، هزینه زیادی را بر دانشجو و جامعه تحمیل کرده است. متاسفانه از جایی که نگارش و دفاع یک پایاننامه به پایان میرسد و زمان بهرهبرداری از آن آغاز میشود و باید مورد استفاده قرار گرفتن آن علوم را در جامعه شاهد باشیم، شاهد فرآیند مطلوبی که به طور مفید شکل گیرد، نیستیم. البته منکر آن نیستیم که به هر حال نظریات فیلسوفان و دانشمندان علوم انسانی یک جامعه به طور غیرمستقیم روی کل آن جامعه سایه انداخته و آن را به سمت و سوی خاصی میبرد اما میتوان این تأثیر را چه از نظر کمی و چه از نظر کیفی، هم تسریع کرد و هم بهبود بخشید و با توجه به مسائل خاص یک جامعه زحمات دانشمندان را به سوی مشخصی که هدف آن از بین بردن مشکلات جامعه باشد سوق داد.
به بحث درباره بسیاری از پایاننامهها که در راستای هدفی خاص و برای از بین بردن مشکل خاصی نوشته نمیشوند، نمیپردازیم و به بحث درباره برخی پایاننامهها بسنده میکنیم که دقیقا با هدف از بین بردن مشکلی مشخص در جامعه نوشته و تحقیق میشوند. از این رو سوال این است: چرا پس از بررسی مشکلات توسط دانشجو و ارائه راهحل برای آن، فرآیند عملی خاصی در راستای از میان بردن مشکل مربوط مشاهده نمیشود یا محصول و خدمت خاصی که در راستای آن است، به جامعه ارائه نمیشود.
عوامل زیادی باعث عدم مشاهده فرآیند عملی خاص در جامعه که در راستای آن علم باشد، وجود دارد که در اینجا، ۲ عامل که در این امر مهمتر است، بیان میشود.
یک: عامل اول برای تولید یک محصول یا خدمت، به انتقال ایده یا علم مورد نظر دانشمند به ذهن سازنده مربوط است. در فرآیند انتقال ایده نیاز به چند فرد متخصص احساس میشود و متخصصان بینرشتهای یعنی افرادی که بتوانند تئوریهای نظری را برای استفادهکنندگان به زبان علم ترجمه کنند، وجود ندارند. در حال حاضر مرز عمیقی میان متخصصان هنر و علوم انسانی و مرزی به مراتب عمیقتر میان متخصصان علوم فنی و علوم انسانی وجود دارد.
دلایلی را میتوان برای به وجود آمدن عامل اول بررسی کرد. یکی از دلایل این است که وجود این مرزها علاوه بر ذات خود این علوم که در علوم انسانی با مفاهیم سروکار داریم و در علوم فنی با اشیا، این نکته است که از ابتدا همه علوم، به علوم انسانی به عنوان مادر همه علوم مجهز نشدهاند تا بتوانند با یک زبان مشترک با یکدیگر گفتوگو کرده و مشکلات جامعه را ابتدا به مفاهیم تبدیل کرده و سپس برای آنها راهحل بیندیشند. این در حالی است که دانشجویان و دانشآموزان علوم فنی، حتی در حد یک کتاب هم، چه در دوران دبیرستان و چه در دانشگاه با این علوم آشنایی ندارند.
از دیگر دلایل ایجاد این عامل این است که به فرض اینکه افرادی در جامعه وجود داشته باشند که بتوانند رابطهای میان یک فیلسوف یا جامعهشناس، با طراح و تولیدکننده محصول ایجاد کنند و بتوانند صحبتهای فیلسوف را برای تولیدکننده ترجمه کنند، این مسأله وجود دارد که آیا تولیدکننده همان چیزی را از مترجم دریافت کرده است که مترجم گفته است؟ و آیا مترجم همان چیزی را از نظریهپرداز فیلسوف یا جامعهشناس دریافته است که در ذهن او بوده است؟ و تا اینجا دستکم ۲ واسطه در رسیدن حرف فیلسوف به تولیدکننده محصول به وجود میآید که احتمال رسیدن به مطلوب را در آن کاهش میدهد.
در یک محصول فنی در صورتی که تولیدکننده محصول، علم ساخت آن محصول فنی را درست درنیافته باشد، نقص دریافت صحیح علم، خود را در عدم کارآیی مطلوب محصول نشان خواهد داد که با کمی آزمون و خطا و بررسی دوباره مبانی علمی و با صرف مقداری هزینه مادی، میتوان آن عدم کارآیی مطلوب را برطرف کرد اما در علوم انسانی نقص دریافت صحیح علم، خود را 100 سال بعد یا بیشتر و در نسلهای دیگر نشان خواهد داد که هزینههای بسیار بالایی را به همراه خواهد داشت. همین واسطههای مفهومی نگرانیای را برای دانشمند علوم انسانی و عدم اعتماد کامل به بیرون ایجاد میکند.
حال اگر افراد بتوانند عامل اول را پشت سر گذاشته و شکافهای ارتباطی را تا حد ممکن پر کنند و تعداد واسطهها را کم کرده و وارد جامعه هدف شوند، عامل دوم جلوی راه آنها قرار دارد.
دو: عامل دیگر عدم فضای اقتصادی و کسبوکار مناسب برای به دست آوردن ثروت از راه علوم انسانی است. همانطور که تقریبا در همه حوزهها وجود یک فرآیند سود و زیان باعث تلاش افراد در حوزه مورد نظر خودشان است، در علوم انسانی نیز این فرآیند مهم، باید وجود داشته باشد تا انگیزههای لازم را به وجود بیاورد. دلایلی چند این عامل مهم را که مانعی است جهت به وجود آمدن فضای کسبوکار در علوم انسانی به گونهای که منتج به تولید محصول یا خدمت شود، به وجود آوردهاند.
یک دلیل آن را میتوان نکته زیر دانست، البته این نکته بدان معنا نیست که تاکنون کسی یا تیمی چنین فعالیتهایی را انجام ندادهاند، بلکه به این معناست که یا تعداد این فعالیتها بسیار کم است یا وسعت آنها بسیار محدود است یا اگر در وسعت زیاد انجام میشود از عمق مسأله کاسته شده و به مسائل سطحی بسنده کرده است. در بررسی این دلیل باید این نکته را نیز در نظر داشته باشیم که علوم انسانی چه از نظر تأثیرهای بنیادین بر افکار و آرای تولیدکنندگان و چه از نظر تولید محصولی که خود آن محصول با هدف عملی کردن و ملموس کردن علوم انسانی در جامعه است، بررسی میشود. در اینجا با توجه به تأثیر بالای علوم انسانی باید دید اولا مبنا بر درستترین امر استوار باشد، یعنی امری که دارای کمترین تناقضات درونی است و ثانیا توجه داشت که چگونه و در چه فرآیندی میتوان علم واقعی به این مبنا را به دست آورد.
از آنجا که پیچیدگیها و وسعت فرآیندهای اقتصادی ایجاب میکند کارها به صورت تیمی و گروهی انجام گیرد، بالطبع رسیدن به این مبنا و علم به آن نیز نیازمند گفتوگو است و با توجه به آن، باید یک زبان مشترک جهت گفتوگو درباره این امر وجود داشته باشد که آن زبان خود علوم انسانی است. از آنجا که علوم انسانی دارای شاخههای متعدد است، فهمیدن زبانهای افراد توسط یکدیگر با سرعت کم و زمان طولانی اما بسیار دقیق و اثرگذار خواهد بود، همچنین در صورتی که افراد به اتفاق نظر درباره درستترین امر جهت انتخاب یک پایه یا مبنا نرسند، در مرحله گفتوگو باقی مانده و به مرحله تولید نمیرسند. از دیگر دلایل به وجود آمدن عامل دوم عدم مشاهده مستقیم و سریع اثر علوم انسانی در جامعه، توسط محصول یا خدمت ارائه شده است که مصرفکننده یا مشتری را نسبت به آن محصول یا خدمت بدبین میکند.
به دلایل مذکور هر چند افراد زیادی در جامعه علاقه به کار در حوزه علوم انسانی از نوع عملگرایانه آن دارند، اولا نمیتوانند کسبوکاری در این حوزه راهاندازی کنند و ثانیا در صورت راهاندازی، موفقیت آنان با درصد بالایی مواجه نخواهد شد و در صورتی که موفقیتی در آن مشاهده شود به احتمال زیاد از اهداف اولیه فاصله گرفته شده و به اهداف خرد و جزئی بسنده شده است.
از آنجا که علوم انسانی پایه و اساس یک جامعه را تشکیل میدهد و حوزههای مختلف در جامعه از قبیل اقتصاد، علوم، دین، سیاست، هنر و اخلاق بر پایه علوم انسانی آن جامعه است، میتوان با از بین بردن عوامل موجود که در بالا به آنها اشاره شد، به شکل جدیدی علوم انسانی را وارد جامعه کرد.
ارسال به دوستان
اسکوچیچ به ۴ لژیونر استراحت داد
۴ بازیکن تیم ملی فوتبال ایران به علت مصدومیت و برای افزایش آمادگی بدنی خود، در اردوی پیش رو برای بازی با تیم ملی بوسنی غایب هستند. به گزارش ایسنا، با برگزاری هفته نخست لیگ برتر فوتبال، مسابقات باشگاهی به علت پنجره مسابقات ملی تعطیل میشود و دراگان اسکوچیچ بزودی فهرست بازیکنان مدنظر خود را برای شرکت در اردو و برگزاری بازی دوستانه با بوسنی اعلام خواهد کرد. این دیدار دوستانه پنجشنبه ۲۲ آبان در شهر سارایوو مقابل تیم ملی بوسنی برگزار میشود و ستارههای ایران و بوسنی بعد از ۶ سال، مجددا در دیداری مقابل هم قرار میگیرند. سرمربی کروات تیم ملی ایران در این اردو از دعوت علیرضا جهانبخش، سردار آزمون، علیرضا بیرانوند و علی کریمی خودداری کرده است. هدف از این اتفاق، افزایش آمادگی بدنی این بازیکنان در مدت زمان تعطیلی مسابقات باشگاهی و افزایش آمادگی بدنی برای حضور بیشتر در تیمهای باشگاهی خودشان است. سردار آزمون و علیرضا جهانبخش به علت مصدومیت در بازیهای اخیر زنیت و برایتون غایب بودند. همچنین علیرضا بیرانوند که اردوی قبلی را به علت مصدومیت از دست داده بود، همچنان با رهایی از بند مصدومیت، فرصت انجام بازی برای تیمش در بلژیک را به دست نیاورده است. علی کریمی هم بتازگی به تیم افسی قطر ملحق شده و مدتهاست از شرایط مسابقه دور است. به این ترتیب این بازیکنان در بازی با بوسنی غایب خواهند بود و فرصت به سایر بازیکنان شاغل در داخل و خارج از ایران میرسد.
ارسال به دوستان
ارسال به دوستان
|
|
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
|