|
ارسال به دوستان
روایت نویسنده کتاب «کشکول میرزاجواد آقا» از روند نگارش اثر در وصف شهید مدافع حرم جواد کوهساری
شرمندهام جواد، دیر شد
گروه فرهنگ و هنر: کتاب «کشکول میرزاجواد آقا»؛ روایتی از زندگی شهید مدافع حرم جواد کوهساری، به قلم محمدمهدی احمدیان و توسط انتشارات «راه یار» روانه بازار نشر شد. این کتاب حاصل تدوین و گردآوری 42 ساعت مصاحبه با خانواده، دوستان و آشنایان شهید کوهساری است که 26 تیر سال 1394 در نبرد با تروریستهای داعش در اطراف شهر فلوجه به شهادت رسید. «کشکول میرزاجواد آقا» در چهار فصل، خاطراتی را درباره مراحل مختلف زندگی این شهید مدافع حرم روایت کرده است. بخش پیوست کتاب هم به تصاویری از مقاطع زندگی شهید اختصاص دارد، همچنین در بخشی از این کتاب میخوانیم: گفت: «مگه وقتی ما بچه بودیم و شما ما رو مدرسه میبردی، به ما نمیگفتی من اگه شما رو میبرم و میآرم به خاطر دل خودمه؛ اگر نه هر اتفاقی بخواد بیفته، توی خونه هم ممکنه براتون بیفته». فقط نگاهش کردم... هیچی نگفتم. گفت: «الان به خاطر دل خودت من رو نگه ندار. هر اتفاقی بخواد بیفته همین مشهد هم ممکنه برایم بیفته. حرم موسی بن جعفر(ع) تنهاست. از امام رضا(ع) خجالت میکشم. به خواهرهام کاری ندارم، من بابت این قضیه نباید از اینها کسب تکلیف و اجازه کنم ولی شما مادر منی. میتونی روز قیامت جلوی حضرت زهرا سرت رو پایین بندازی؟...»
به بهانه انتشار جدیدترین اثر حوزه نشر در وصف شهدای مدافع حرم، قصد داشتیم با محمدمهدی احمدیان، نویسنده و محقق کتاب «کشکول میرزا جواد آقا» به گفتوگو بنشینیم اما احمدیان تصمیم گرفت تمام نکات و مباحث مربوط به این کتاب را در قالب دلنوشتهای خطاب به شهید مدافع حرم جواد کوهساری به نگارش دربیاورد که در ادامه میآید.
***
4 سال قبل، نخستین بار مادرت را در سالن مرکزی اکران جشنواره مردمی فیلم عمار در مشهد که آن سال در سینما قدس، برگزار میشد دیدم. اشتباه نکنم سال 96 و هفتمین دوره جشنواره بود. آن روز قرار بود از همسر یکی از شهدای مدافع حرم قدردانی کنیم؛ شهید عالمی یا همان ابوسجاد خودمان. هر چه فکر کردیم چه شخصیتی همسنگ شخصیتش است که برای اهدای لوح از او کمک بگیریم، کسی را جز مادر شهید پیدا نکردیم. زحمتش افتاد گردن مادرت. خرده نگیر. انسان است و فراموشکار، گاهی فراموش میکند با چه کسی طرف است. آن روزها، مادرم تازه به رحمت خدا رفته بود. هنوز اربعینش نشده بود و روزهای سختی را میگذراندم. ۲ سالی از شهادتت گذشته بود. غم 40 روزه خودم را با غم دوری تو بر دوش مادرت مقایسه میکردم. مادر است دیگر. علی القاعده شهادتت باید خیلی تحت تاثیرش قرار دهد. منتظر پیرزنی افتاده بودیم که غم فرزند، زمینش زده است و یکی دستش را گرفته و وارد سالن میشود. اما او کوه بود؛ محکم، استوار. این نخستین آشنایی من و تو بود. از این اتفاق مدتی گذشت. کمکم ناآرامیهای سوریه از اوجش فاصله گرفته بود. در دفتر مطالعات جبهه فرهنگی انقلاب اسلامی کارگروه شهدای مدافع حرم به تازگی شکل گرفته بود و بخشی از خانوادههای شهدا شناسایی شده بودند. آنجا بیشتر با تو آشنا شدم و قرار شد کاری انجام شود. مصاحبهها شروع شد. همکارم خانم احسن مقدم، مزاحم مادر و خواهرانت میشد و من مزاحم برادر و پدر و دوستانت. فراموششدنی نیست؛ نخستین جلسه مصاحبه با برادرت، «اوج روضه بود»؛ انگار لهوف میخواند. از تو میگفت. برادرش. نه؛ همه کس و همه چیزش. وقتی برادری روضه برادرش را میخواند، گوش بودن هم دردناک است، چه رسد به تصور اینکه به جای او باشی. مصاحبه دست من نبود. او همه کاره بود و هر جا دوست داشت میرفت. خوشسلیقگی کرد و از خبر شهادتت شروع کرد و از آخر به اول آمدیم. کمکم برید و تاب نیاورد و آرام «افتاد از نفس...». حال برادر از دست داده را چه کسی میداند؟ و این اتفاق چقدر تکرار شد. هر وقت با خانوادهات گفتوگو میکردم، قصه همین بود. میدانی مهدی (برادرت) دیگر مثل قبل نمیخندد. خواهرت دیگر پلهها را دو تا یکی نمیکند و شور و نشاط سابق را ندارد. حق میدهی؟ از مصاحبه دوستانت که بیرون میآمدم، از فرط خنده، گونههایم درد میکرد. پسر تو چه موجودی بودی؟ مگر میشود این همه جمع اضداد؟! دوستانت هم میخنداندند و هم میگریاندند. اما هم صحبتی با خانواده، به روضه عادتم داده بود. اشک دوستانی را دیدم که حتی خودت هم هیچ وقت اشکشان را ندیده بودی. انصافا همه دوستان و خانوداهات در حقمان لطف کردند. مادرت از همه بیشتر. آذرماه 98 بود، مصاحبهها تمام شده بود. البته بعضی حاضر به مصاحبه نشدند و بعضی هم حرفهایی زدند که فعلا باید آرشیو شود و بماند برای آینده. کتاب را به جاهایی رسانده بودیم، هنوز نهایی نبود اما خیلی پیش رفته بودیم. به مناسبت هفته بسیج در یکی از مدارس مشهد، با دانشآموزان گفتوگویی داشتم. طولی نمیکشید؛ به همین خاطر لپتاپم را در ماشین گذاشتم. از مدرسه که بیرون آمدم نه ماشین بود و نه لبتاپ. راستش روز قبل یکی از دوستان پیشنهاد داد که یک نسخه از متن کتاب را برایش بفرستم اما قبول نکردم. احساس میکردم باید یک بار دیگر بخوانمش. هیچ رونوشتی از مطالبم نداشتم. شاکی بودم. آمدم سر مزارت به شکایت. مادرت آرام روی همان صندلی همیشگی نشسته بود کنار مزار. زبانم به شکایت نرفت. آرام شدم و دوباره شروع کردم. هر وقت حرفهای امام (ره) را مرور میکنم که «ما انقلابمان را به تمام جهان صادر میکنیم؛ چرا که انقلاب ما اسلامی است، و تا بانگ لا اله الا الله و محمد رسول الله بر تمام جهان طنین نیفکند مبارزه هست و تا مبارزه در هر جای جهان علیه مستکبرین هست، ما هستیم»... «من امیدوارم که همه ملتهای اسلام که به واسطه تبلیغاتی که، فعالیتهایی که از اجانب شد و اینها را از هم متفرق کردند و مقابل هم قرار دادند، بیدار بشوند و همه با هم بشوند. یک دولت بزرگ اسلامی، یک دولت زیر پرچم «لا اله الا الله» تشکیل بدهند و این دولت بر همه دنیا غلبه بکند»، یاد مادرت میافتم که میگفت: «خون پاک وقتی بر زمین میریزد؛ خون هزاران نفر به جوش میآید. الان جمهوری اسلامی ما روی خون بهترین جوانها سبز شده و در سراسر جهان ریشه میدواند. انگار تشکیل یک دولت بزرگ اسلامی، بخشی از مسیر مبارزاتی بود که امام راحل برای برافراشتن توحید در سراسر جهان طرحش را ریخته بود و قرار بود بخشی از هویت انقلابی دل بستگان به گفتمان انقلاب اسلامی باشد تا در هوای آن نفس بکشند و تعالی یابند. و تو و دوستانت سربازان او در راه تحقق این آرمان هستید».
باید یقین کنیم نه تنها ما که همه عالم وامدار این مُهجه بر زمین ریختهاند. اینکه تفکر داعش در همه دنیا حامیانی دارد، انکارنشدنی است و قطعا در کشور ما هم اینگونه است. سوال اینجاست: کشوری که با حمله هفت داعشی به مجلس و حرم امام(ره)، تا مدتها در بهت و حیرت بود. اگر قرار بود با لشکریان داعشی روبهرو شود، چه اتفاقی میافتاد؟ اگر همه عالم به آتش داعش و همفکرانش نسوخت، قطعا بهخاطر سدی بود که در سوریه و عراق، شما جلویشان ایجاد کردید. ما تا قیامت مدیون خون سینه تو و امثال تو هستیم. شرمندهام جواد. خیلی دیر شد. 27 جلسه و حدود 42 ساعت مصاحبه؛ با وجود تدوینگر بیهنری چون من، نمیدانم چه از آب درآمده؛ اما امیدوارم حق مطلب ادا شده باشد. متن کتاب دست به دست میشود و مصاحبه شوندهها با خاطرات خود، کتاب را جلو میبرند. بعضی وقتها که یک خاطره را از زبان چند نفر شنیدم یا مجبور بودم خاطرهها را تلفیق کنم، نام همه راویها را ابتدای خاطره آوردهام. همه سعیام را کردم که به مصاحبهها پایبند بمانم و عین کلام را ذکر کنم. قلم را کاملا کنترل کردم. حتی قلابهای خاطرات، اصل کلام مصاحبه شونده است. مگر اینکه مجبور شدم و کمی جای فعل و فاعل را عوض کردم. در فصل اول شخصیت جواد را معرفی کردیم. کمی از قید زمان آزاد است و بیشتر، اتفاقها و خاطرهها مدنظر است. همه سعیمان را کردیم که خاطره بگوییم و با تمام احترامی که برای همه بزرگواران قائلیم، تحلیلهای مصاحبه شونده را حذف کنیم اما بعضا ناگزیر بودیم. فصل دوم، کاملا مقید به زمان است و اتفاقها بر اساس سیر زمانی پشت سر هم ذکر شده. باز هم اصل مصاحبه با تغییرات اندکی آمده است. این فصل مربوط میشود به آغاز ناآرامیهای منطقه و اینکه او چطور با اوضاع منطقه آشنا شد و تقلای رفتنش را نشان دادیم. در قسمت دوم از فصل دوم، اتفاقات 6 روزه حضورش در عراق را عنوان کردیم. بیشتر کسانی که در این 6 روز با او بودند، یعنی مصطفی عارفی، محمد اسدی و محمد جاودانی، قبل از شروع پژوهش ما به شهادت رسیده بودند. بقیه هم نیروهای حشدالشعبی هستند که در دسترس ما نیستند. جواد! از خودت کمک میخواهم که بر دل مخاطب بنشانیش.
حالا که به فرموده قرآن؛ به فضل خدا شادمانی و به دوستانت بشارتِ «لا خَوفٌ عَلیِهم و لا هُم یَحزَنوُن» میدهی، در قهقهه مستانهات فراموشمان نکن. شما از مردان مردی هستید که پایبندیتان به عهدی که با خدا بستید، شایسته شهادتتان کرد و ما اگر سنگ نبودیم، مجاورت با شما باید مشابهت ایجاد میکرد و الان در زمره «مَن یَنتَظِر» بودیم. البته که لایق نیستم اما تو جواد باش و دعایم کن.
ارسال به دوستان
اخبار
تدوین 17 قسمت از فصل جدید روزگار جوانی
فصل جدید مجموعه تلویزیونی «روزگار جوانی» به کارگردانی اصغر توسلی برای پخش از شبکه 5 آماده میشود. به گزارش باشگاه خبرنگاران، مجموعه تلویزیونی «روزگار جوانی» به تهیهکنندگی سپهر محمدی و کارگردانی اصغر توسلی برای پخش از شبکه 5 سیما آماده میشود. این روزها عوامل مشغول تدوین این سریال هستند. تاکنون ۱۷ قسمت از سریال «روزگار جوانی» تدوین شده است و همزمان صداگذاری آن انجام میشود که صداگذاری ۱۰ قسمت آن هم به پایان رسیده است. آرش بادپا آهنگسازی این کار را به عهده دارد. در خلاصه داستان این مجموعه تلویزیونی که به قصه زندگی جوانان متولد دهههای ۷۰ و ۸۰ میپردازد، آمده است: پس از گذشت سالها، عباسآقا (بیوک میرزایی) تصمیم میگیرد بخشی از خانه مسکونیاش را به تعدادی جوان دانشجو اجاره دهد. دانشجویان جدید همسایه عباسآقا میشوند، بیخبر از اینکه... تولید فصل جدید مجموعه تلویزیونی «روزگار جوانی» در گروه فیلم و سریال شبکه 5 سیما از بهمنماه ۹۹ شروع شده و قرار است در ۳۰ قسمت روی آنتن برود. فصل اول «روزگار جوانی» سال ۱۳۷۷ به تهیهکنندگی اصغر توسلی، کارگردانی شاپور قریب و اصغر توسلی و نویسندگی اصغر فرهادی روی آنتن شبکه 5 رفت.
***
«بلفاست» در جشنواره فیلم تورنتو جایزه گرفت
جایزه فیلم منتخب مردم جشنواره فیلم تورنتو ۲۰۲۱ به «بلفاست» ساخته کنت برانا رسید. به گزارش «وطنامروز» از سایت جشنواره، «بلفاست» موفق شد جایزه فیلم منتخب مردم را از جشنواره بینالمللی فیلم تورنتو امسال دریافت کند. برانا در مراسم دریافت جایزه از نخستین نمایش جهانی «بلفاست» که در همین جشنواره انجام شد به عنوان یکی از به یادماندنیترین تجربیاتش در تمام طول زندگی حرفهای خود یاد کرد. فیلم برنده جایزه منتخب مردم معمولا به معنی پیشگویی برای جوایز اسکار محسوب میشود؛ سال پیش «سرزمین آوارگان» کلوئی ژائو ابتدا برنده تورنتو شد و در نهایت به اسکار رسید. «کتاب سبز»، «۱۲ سال بردگی»، «سخنرانی پادشاه» و «میلیونر زاغهنشین» نیز از دیگر فیلمهایی هستند که همین تجربه را پشت سر گذاشتند. جشنواره فیلم تورنتو که از سال ۱۹۷۶ شروع به کار کرده امسال چهلوششمین دوره خود را (جمعه ۱۹ شهریور تا شنبه ۲۷ شهریور) برگزار کرد.
***
«به خدای درختان انجیر» منتشر شد
کتاب سفرنامه «به خدای درختان انجیر» با موضوع اربعین روانه بازار نشر شد. به گزارش فارس، با نزدیک شدن به ایام اربعین حسینی(ع) و شروع پیادهروی اربعین، انتشارات سروش کتابی با عنوان «به خدای درختان انجیر» تالیف محسن حسنزاده را منتشر کرد. این اثر روایتی از سفر مولف به مدائن، العلوه الفحل، طریق العلماء، طریق بنیسلم، کفل، عوفی، طویریج و مشاهد مشرفه عراق است که با نگاهی تیزبینانه ابعاد پیادهروی اربعین حسینی را به تصویر میکشد. نویسنده در مقدمه کتاب آورده است: سفر اربعین سال98، برای من از جنبههای گوناگونی، ویژه بود؛ شاید به همین خاطر است که جسارت کردم و قلم به دست گرفتم تا روایتگر این سفر باشم. طبعا نه صاحب این قلم را توانایی آن است که زیباییهای اربعین را به بند واژگان بکشد و نه ماجراهای سفر محدود به سطوری است که در ادامه میآید. با این وجود کوشیدهام ضمن پرهیز از اغراق، مشاهدهگری صادق باشم که تنها به تماشای ظاهر اکتفا نمیکند؛ نیز تلاش بر آن بوده که تا حد ممکن، در ثبت اطلاعات دقیق باشم و برای کسب اطلاعات جستوجو کنم. نتیجه، متنی هرچند ناقص اما تاریخآلود و جغرافیااندود است! امید که تجربه سفر اربعین ۱۴۴۱، واپسین تجربه شیفتگان حقیقت نباشد.
***
«داستان عکس» جلوی دوربین رفت
مجموعه مستند «داستان عکس» به کارگردانی مجتبی سعادت جلوی دوربین رفت. به گزارش «وطنامروز»، تصویربرداری مجموعه مستند «داستان عکس» به طراحی و کارگردانی مجتبی سعادت آغاز شد. این مجموعه مستند که در ۳ قسمت تولید میشود، داستان عکسهای خاطرهانگیز را از زبان عکاسان آن روایت میکند تا مخاطب با قصه آنها آشنا شود. هر قسمت از «داستان عکس» قصه 5 عکاس را روایت میکند. تاکنون مهرداد اسکویی و مریم زندی جلوی دوربین رفته و از خاطرات عکاسیهای خود گفتهاند.
***
مشق امشب آماده پخش جهانی
«مشق امشب» به کارگردانی اشکان نجاتی و مهران نعمتاللهی با نگاهی به آثار عباس کیارستمی آماده نمایش و پخش جهانی شد. به گزارش مهر ،«مشق امشب» لایههای پنهان مسائل آموزشی و پرورشی دانشآموزان ایران را به تصویر میکشد که از نگاه جامعه به دور مانده است. در خلاصه داستان این فیلم آمده است: «مدرسه به درد نمیخوره». پخش بینالملل فیلم به عهده شرکت Iranian independents به مدیریت محمد اطبایی است.
ارسال به دوستان
تازهترین اظهارنظر وزارت ارشاد درباره اعطای مجوز به vodها:
دنبال حل مشکلات مربوط به «ویاودی»ها هستیم
وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی گفت: نهادهایی که قرار است اعطای مجوز در شبکه نمایش خانگی را بر عهده داشته باشند مشخص شدهاند و گزارشهای کاملا کارشناسی ارائه دادهاند که در اختیار شورای عالی فضای مجازی قرار گرفته است و بزودی و ظرف مدت کوتاهی تعیینتکلیف خواهد شد.
به گزارش «وطنامروز»، در حالی که چالشهای نظارتی و ممیزی پیرامون vodها هر روز بیشتر از گذشته میشود، وزیر ارشاد در اظهارنظری تازه گفته است: وضعیت اعطای مجوزها باید از این حال دربیاید. اسماعیلی در گفتوگوی کوتاهی با فارس، درباره اینکه اعطای مجوز به ویاودیها با ساترا است یا وزارت ارشاد یا صداوسیما، گفت: در سالهای اخیر اختلافاتی در این باره به وجود آمده است و ما دنبال حل آن هستیم. وی ادامه داد: به همین دلیل انشاءالله بزودی در سازمان صداوسیما و ارگانهای دیگر جلساتی برگزار خواهیم کرد تا این مساله را تعیین تکلیف و از این موضع اختلافی خارج کنیم. اسماعیلی همچنین درباره این سوال که آیا سازمانی که میخواهد مجوز ویاودیها را اعطا کند مشخص نیست؟ بیان داشت: چرا، مشخص است و الان سازمان سینمایی این مسؤولیت را برعهده دارد و برخی دیگر از دوستان برخی از این مجوزها را در دست دارند که باید از این حال دربیاید.
اظهارات وزیر ارشاد در حالی است که در گذشته با پررنگ شدن نقش ساترا اعطای مجوزهای نظارتی از سمت سازمان سینمایی با چالشهایی مواجه شده بود.
ارسال به دوستان
برگزاری دوره آموزشی یکروزه «صاحب قلم»
افخمی از شخصیتپردازی «پهلوان» گفت
دوره آموزشی یکروزه «صاحب قلم» با حضور بهروز افخمی و جلیل سامان برگزار شد. بهگزارش روابط عمومی سیمافیلم، برگزیدگان مرحله اول رویداد فیلمنامهنویسی «صاحب قلم» در دوره آموزشی یکروزه این رویداد در مرکز نوآوری رسانا شرکت کردند. در بخش ابتدایی این دوره آموزشی، سعید معدنکن، مدیر اداره کل فیلمنامه مرکز سیمافیلم به تبیین رویداد «صاحب قلم» و اهداف شکلگیری آن پرداخت. کارگاه انتقال تجربه و آموزش «شخصیتپردازی» در آثار نمایشی، توسط جلیل سامان، نویسنده و کارگردان سینما و تلویزیون برگزار شد و شرکتکنندهها نیز در طول برگزاری این کارگاه با این فیلمساز به گفتوگو پرداختند. در بخش بعدی این دوره یکروزه، برنامه جنبی توسط شرکتکنندهها با محوریت معرفی ایدهها و طرحها برگزار شد. در این برنامه، شرکتکنندههایی که آثارشان در مرحله مقدماتی پذیرفته شده بود، در مدت زمان کوتاهی به معرفی ایدههای خود پرداختند. بهروز افخمی، نویسنده و کارگردان باسابقه سینما و تلویزیون نیز در بخش بعدی این برنامه، کارگاه شخصیتپردازی «پهلوان» در سینما و تلویزیون را برگزار کرد. بهروز افخمی با مرور قهرمانهای ادبیات کلاسیک و سینمای ایران، ویژگیهای اصلی و ابعاد مختلف شخصیتپردازی برای ساخت یک «پهلوان» در اثر نمایشی را بررسی کرد. در بخش پایانی این برنامه نیز محمدصادق باطنی در فضایی تعاملی و دوطرفه، کارگاهی با محوریت «رویای ایرانی» در سینما و تلویزیون برای شرکتکنندگان برگزار کرد. رویداد فیلمنامهنویسی «صاحب قلم» با همکاری اداره کل فیلمنامهنویسی مرکز سیمافیلم، مرکز شهید آوینی، بسیج سازمان صداوسیما و همچنین مرکز نوآوری رسانا برگزار میشود. ارسال به دوستان
از نسخه صوتی «گمشده دره سبز»،«جشن حنابندان» و «مربعهای قرمز» رونمایی میشود
انتشار گزارشهای مقاومت
کتابهای صوتی «گمشده دره سبز» نوشته مریم بازرگانی با صدای جهانگیر الماسی و «جشن حنابندان» نوشته محمدحسین قدمی و «مربعهای قرمز» نوشته زینب عرفانیان با صدای ایوب آقاخانی رونمایی میشوند. به گزارش «وطنامروز»، از کتابهای صوتی «گمشده دره سبز» نوشته مریم بازرگانی با صدای جهانگیر الماسی و «جشن حنابندان» نوشته محمدحسین قدمی و «مربعهای قرمز» نوشته زینب عرفانیان با صدای ایوب آقاخانی به مناسبت هفته دفاعمقدس با حضور راویان، نویسندگان و گویندگان آثار، رونمایی میشود. «جشن حنابندان» شامل ۲ گزارش از عملیات کربلای 5 و بیتالمقدس 4 در مناطق جنوب و غرب کشور است. گزارش اول که از آذر سال 1365شروع میشود و تا 9 بهمنماه همان سال ادامه دارد، 127 صفحه از کتاب را در برمیگیرد. این گزارش با ذوق و علاقه شخصی نویسنده و در طول عملیات کربلای 5 نوشته شده است. مقطع زمانی آغاز گزارش دوم، یکم آذر سال 1366 است و تا 13 فروردین سال 1367 ادامه مییابد. گزارش دوم مربوط به عملیات بیتالمقدس 4 و در مناطق غربی کشور و بخشی از خاک عراق (از جمله حوادث مربوط به بمباران شیمیایی حلبچه) است. نویسنده هر ۲ گزارش را از میان خاطرات رزمندگان لشکر 27 محمد رسولالله(ص) گردآوری کرده است. او در گزارش دوم، از میان دستههای مختلف، دسته ایمان را که به خطشکنی معروف بودند، انتخاب کرده و کار را با آن دسته شروع کرده است. در این کتاب از نحوه برخورد رزمندگان ایرانی با اسرای عراقی و دیدار از حلبچه و ابراز انزجار و تنفر مردم عراق از صدام در سالهای جنگ، خاطراتی جذاب و خواندنی نوشته شده است. کتاب «گمشده دره سبز» خاطرات محمدعلی کاظمی، رزمنده ۱۶ ساله عملیات خیبر از سالهای جنگ و اسارت به قلم سیده مریم بازرگانی است که در زمان ۸ سال جنگ تحمیلی نوجوانی بیش نبود و با سن کم و با شور حال نوجوانی در جبهههای جنگ حاضر میشود و در اسفندماه 62 در عملیات خیبر در سن 16 سالگی به مدت 7 سال به اسارت نیروهای عراقی درمیآید. کتاب «مربعهای قرمز»، عنوان سوالبرانگیزی است که جلد کتاب نیز براساس آن طراحی شده است. این اثر به خاطرات حاجحسین یکتا از دوران کودکی تا پایان دفاعمقدس پرداخته و برهه حضور وی در دفاعمقدس در این کتاب برجسته شده است. او در مقدمه مینویسد: هر چه از رشادت همرزمانم و غربت و مظلومیتشان میدانستم در روایتگریهایم گفته بودم. با مکتوب کردن خاطراتم دنبال ناگفتهای از بچهها بودم؛ دنبال سبک بندگی کردنشان، سبک عبادتشان، سبک رفاقتشان، دنبال سبک زندگی کردنشان در جنگ؛ سبکی که این روزها جایش در میان جریان زندگی جوانان بشدت خالی است. ارسال به دوستان
|
|
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
|