|
ارسال به دوستان
یادنامه «وطن امروز» به مناسبت دومین سالگرد رحلت حجتالاسلام والمسلمین روحالله حسینیان
مجاهد خالص
4 شهریور سالگرد درگذشت حجتالاسلام والمسلمین مرحوم روحالله حسینیان، روحانی انقلابی و مجاهد است. دوست و دشمن به صراحت و قاطعیت ایشان در دفاع از ارزشها و آرمانهای انقلاب بویژه اصل ولایت فقیه اذعان دارند. مرحوم حسینیان به دلیل تحصیل در مدرسه حقانی و رشد و نمو ذیل برنامههای تربیتی آیتالله بهشتی و آیتالله صدوقی تمایز و برجستگی خاصی نسبت به طلاب و روحانیون زمان خود داشت. ایشان زمانی که نمایندگی مردم تهران در مجلس شورای اسلامی را بر عهده داشت، به دلیل خدمات مفید و اثرگذار، معمولا مستقیم و غیرمستقیم به طور دائم مورد تهدید ضد انقلاب بود. با این حال حاضر نشد تاریخ و خاطرات خدمات و فعالیتها و مشکلاتی که بعد از انقلاب متحمل شده را بگوید، این در حالی است که مرحوم حسینیان، رئیس مرکز اسناد انقلاب اسلامی بود و دهها کتاب خاطرات شخصیتهای مختلف در دوره ایشان تدوین شد اما درباره خودش حاضر نشد این اقدام را انجام دهد. به منظور بررسی بیشتر سیره شخصی و سیاسی ایشان با دکتر جواد منصوری، معاون مرکز اسناد انقلاب اسلامی گفتوگو کردیم. ***
* جناب آقای منصوری! مرحوم روحالله حسینیان در چه خانواده و محیطی رشد و نمو داشت که توانست تا این اندازه اثرگذار باشد و خدمات برجستهای را به اسلام و انقلاب عرضه کند؟
مرحوم حسینیان به دلیل شرایط خانوادگی و محیطی که در آن رشد و پرورش یافته بودند به فردی با انگیزههای مذهبی و با آگاهیهای مناسب سیاسی اجتماعی مبدل شده بودند و در نوع خود انسانی برجسته و اثرگذار بودند. ایشان در دوران جوانی به قم و به مدرسه حقانی میروند و تحصیلات دینی خود را در آن مدرسه پی میگیرند.
مدرسه حقانی یکی از مدارس ویژه حوزههای علمیه در قم بود که با مدیریت و برنامهریزی بزرگانی چون شهید بهشتی و شهید قدوسی و... طلاب فاضل زیادی را تربیت کرد. امثال دکتر بهشتی توانسته بودند با یک تحول کیفی در نظام آموزشی حوزههای علمیه و همچنین با ایجاد تحول در کارکرد روحانیون و نقش اجتماعی و سیاسی آنها شرایط متفاوتی را رقم بزنند. به همین دلیل مجموعه کسانی که در جریان و بعد از انقلاب در این مدرسه تحصیل کردند، یک نقش نسبتا متفاوتی نسبت به طلاب دیگر داشتند. مرحوم آقای حسینیان از جمله همین طلاب و روحانیون بودند، به همین دلیل از سایر طلاب و روحانیون زمان خود متفاوت بود. به عنوان مثال در موضعگیریها و فعالیتهایشان خیلی سریع، قاطع و به موقع عمل میکردند و از ابتدای پیروزی انقلاب اسلامی ایشان در حوزههای امنیتی و قضایی فعالیتهای فوقالعادهای را انجام دادند. اگر مجموعه این فعالیتها دقیقا تبیین و بررسی شود، متوجه میشویم ایشان چه آگاهی و بصیرت و هوشمندیای داشتند. علاوه بر این با بررسی سیره رفتاری ایشان به انگیزه فوقالعادهشان برای دفاع از انقلاب اسلامی پی میبریم.
با توجه به این قضیه است که مدتها در کارهای اطلاعاتی و قضایی و امنیتی نقش بسیار بزرگی داشتند. خدمات ایشان در سیستانوبلوچستان شاید برای کمتر کسی شناخته شده باشد. ایشان در آن دوران کارهای فوقالعادهای چه در حوزه مسائل درونمرزی و چه در حوزه مسائل برونمرزی انجام دادند که بحث مفصلی دارد.
از سال 1374 هم که ریاست مرکز اسناد انقلاب اسلامی را داشتند تا زمان درگذشتشان، انصافا مدیریت و خدمات شایستهای داشتند و آثار بسیار مهمی در این دوره تولید و منتشر شد. این خدمات و محصولات قطعا برای انقلاب اسلامی یک ذخیره ارزشمند است. در دوره مدیریت پربرکت ایشان مجموعه کتابهایی نزدیک هزار جلد به چاپ رسید و منتشر شد که در نوع خود اقدامی بسیار ارزشمند است.
ایشان زمانی که نمایندگی مردم تهران در مجلس شورای اسلامی را بر عهده داشتند، به دلیل خدمات مفید و اثرگذارشان، معمولا مستقیم و غیرمستقیم به طور دائم مورد تهدید ضد انقلابیون بودند؛ چه در بعد اینکه شایعهسازی و دروغپردازی کنند و اتهاماتی را به ایشان نسبت دهند و چه از بعد تهدید فیزیکی.
بویژه در قضایای قتلهای زنجیرهای، بعدها مشخص شد خدمات ایشان چقدر مهم و موثر بوده است که داستانش نسبتا مفصل است. ایشان در دوران حیاتشان بویژه در چند سال آخر عمر شریفشان به دلیل تراکم کاری و احساس مسؤولیت بالا، فشارهای فوقالعادهای را متحمل شدند. ایشان علاوه بر ناراحتی قلبی، به مشکلات ریوی و... هم مبتلا شدند که متأسفانه در نخستین ضربهای که از ویروس کرونا به ایشان وارد شد، در مدت کوتاهی از دنیا رحلت کردند.
* بعد از فوت ایشان ما شاهد این بودیم دشمن حملات سنگین و ناجوانمردانهای را علیه ایشان آغاز کرد که البته این تهمتها و بیانصافیها مسبوق به سابقه بود. سیره سیاسی و مبارزاتی ایشان در این سالها به چه شکل بود که دشمن اینچنین از مرحوم حسینیان عصبانی بود؟
مرحوم حسینیان از سال 74 که مسؤولیت مرکز اسناد را بر عهده گرفتند، فعالیتهایشان همواره مورد تأیید رهبر معظم انقلاب بود و همین هم باعث شده بود ایشان بتوانند این مسؤولیت را تا انتهای دوران حیات در مرکز ادامه دهند. همه اینها در کنار ملاقاتهای منتشرشده و نشده ایشان (رهبر انقلاب) با مرکز اسناد نشان از رضایت رهبر انقلاب دارد که به صراحت هم اظهار رضایت میکردند. این رضایت تنها درباره کارکنان مرکز اسناد نبود، بلکه حتی این مطلب را هم گفتند که در مرکز اسناد تعدادی جوان انقلابی و فهیم جمع شدهاند و کارهای بزرگ انجام میدهند. تعبیر ایشان از این افراد تعبیراتی مانند فاضل و دانشمند بود.
در نقطه مقابل خود مرحوم حسینیان هم کاملا از رهبری دفاع میکردند و با ایشان همنظر بودند؛ حتی اگر هم به صورت شخصی نظری داشتند، این نظر را در کارشان دخالت نمیدادند. انصافا نقطه قوت شخصیت آن مرحوم این بود که به اسلام، انقلاب، امام و رهبری علاقه و توجه و اهمیت فوقالعادهای داشتند. به همین دلیل هم در این زمینه اهل مماشات، سازش یا بیاعتنایی نبودند و بشدت مورد بغض و کینه جریانهای معارض و ضدانقلاب بودند. بدون تعارف و مماشات از انقلاب اسلامی دفاع میکردند و هیچ ملاحظه و مماشاتی با جریانهای معارض، سکولار و ضدانقلاب نداشتند.
* واکنش مرحوم روحالله حسینیان نسبت به این تهمتها و شایعات و حملات چه بود؟
نکته حائز اهمیت اینکه دوستان ایشان و کسانی که از خدمات ایشان اطلاع دارند و همچنین کسانی که از روحیات و افکار ایشان اطلاع دارند، تاکنون کمتر از ایشان دفاع کردهاند اما مخالفان خیلی شایعهپراکنی و تهمتپراکنی و مطالب عجیبی علیه ایشان بیان کردهاند و در این راه کوتاهی هم نکردهاند.
ایشان حاضر نشد خودش تاریخ و خاطرات خدمات و فعالیتها و مشکلاتی که بعد از انقلاب متحمل شده را بگوید، این در حالی است که ایشان خودش رئیس مرکز اسناد انقلاب اسلامی بود و دهها کتاب خاطرات شخصیتهای مختلف در دوره ایشان تدوین شد اما درباره خودش حاضر نشد که این اقدام را انجام دهد.
در پایان باید عرض کنم دوستان مرحوم آقای حسینیان در مرکز اسناد زحمت کشیدند و یک کتابی تحت عنوان «روحانی مجاهد» را به چاپ و انتشار رساندند که گزارش خوبی است از خدمات و دفاع از افکار و عملکرد ایشان. به همه مردم بویژه جوانان توصیه میکنم این کتاب را بخوانند تا بیشتر با این مرد بزرگ آشنا شوند.
***
گذری کوتاه بر زندگی مرحوم روحالله حسینیان
مبارزهای به درازنای عمر
* زندگی شخصی
حجتالاسلام روحالله حسینیان ۱۴ اسفند 1334 در شیراز متولد شد. پدرش قدرتالله و مادرش فاطمه قائدی نام داشتند. نام دیگر او «خسرو» انتخاب حسین تهرانی، شوهرخاله او بود. حسینیان تا 5 سالگی در شیراز و محله قدیمی گود عربان زندگی کرد. 4 خواهر و 4 برادر داشت. یکی از خواهران و یکی از برادرانش در کودکی به علت بیماری سرخک از دنیا رفتند. از میان 3 خواهر دیگر معصومه حسینیان از شاعران استان فارس است. برادر او محمدعلی حسینیان نیز در سال 1360 در عملیات بستان به شهادت رسید.
خاندان حسینیان اصالتا اهل یکی از روستاهای اصفهان به نام تالخونچه هستند که در دوره حیات جد پدری روحالله حسینیان به یکی از روستاهای استان فارس به نام صغاد، در 11 کیلومتری آباده مهاجرت کردند. روحالله حسینیان بعدها با عصمت بلندقامت ازدواج کرد. از او 4 پسر به نامهای حامد، محمد، محمدحسین و مهدی به یادگار مانده است.
* حیات علمی
حجتالاسلام حسینیان پس از گذراندن سوم دبیرستان در پی اثر گرفتن از آیتالله ملکزاده (داماد خانواده سیدمحمد علمالهدی، برادر بزرگ امام جمعه مشهد) تصمیم به طلبه شدن گرفت. آیتالله ملکزاده چند بار به مسجد صغاد رفته و سخنرانی کرده بود. پدر حجتالاسلام حسینیان باعث آشنایی او با ملکزاده شد. به گفته مرحوم حسینیان انگیزه اصلی او اثرپذیری از تقوا، زهد و سادهزیستی ملکزاده بود اما در راه طلبه شدن از حمایت پدر و همچنین آقای امامی، مدیر دبیرستان و معلم عربی بهرهمند شد.
روحالله حسینیان در سال 1349 وارد حوزه علمیه قم شد. آیتالله ملکزاده از مشوقان وی در این راه بود. روحالله حسینیان از سوی ملکزاده به مدرسه آیتالله گلپایگانی در خیابان صفائیه معرفی شد و در آنجا ثبت نام کرد. حسینیان در مدرسه گلپایگانی مقدمات و اصول عقاید را فرا گرفت. او بعد از یک سال به مدرسه حقانی رفت. به گفته خودش، آیتالله جنتی اولین کسی بود که در مدرسه حقانی با او روبهرو شد. پس از قبولی در مدرسه حقانی و قبل از شروع تحصیل، آیتالله قدوسی با او مصاحبه و صداقت حسینیان را در پاسخگویی به سوالات تحسین کرده بود.
با این حال او در مدرسه ولیعصر که مدیر آن آیتالله ربانیاملشی بود، فرا گرفتن دروس مقدمات را از نو شروع کرد. حسینیان در مدرسه حقانی به مدت ۱۰ سال یعنی از ۱۳۴۹ تا ۱۳۵۹ از محضر مراجع و استادانی چون آیتالله جنتی (رسائل الجدیده)، آیتالله شیخ یوسف صانعی (مکاسب)، آیتالله ستوده (مکاسب محرمه)، آیتالله احمدییزدی (منطق)، آیتالله مصباح (بدایه الحکمه)، آیتالله آقامیرزا جواد تبریزی (کتاب قضا و شهادت)، آیتالله حسن طهرانی (درس کتابهای اصلی و مخصوص مدرسه حقانی)، آیتالله ربانی (رسائل)، آیتالله فاضل هرندی (لمعه)، آیتالله فاضل لنکرانی و آیتالله امین شیرازی (ادبیات معانی) بهره جست. او همچنین همراه با علیاصغر حجازی به طور خصوصی کفایه را نزد آیتالله احمدی میانجی آموخت. از هممباحثههایی ایشان در آن دوره میتوان به آقایان اکبریان، مصطفی پورمحمدی، محسنیاژهای و حجازی اشاره کرد.
اولین سفر تبلیغی او در جایی به نام سده، یکی از روستاهای آباده بود که تابستان یکی، دو ماه در آنجا کلاسهایی چون قرآن داشت و خود از آن به عنوان یک تجربه موفق یاد میکرد.
* مبارزات سیاسی علیه رژیم پهلوی
دی ۱۳۵۳ آغاز فعالیت رسمی سیاسی روحالله حسینیان علیه رژیم شاهنشاهی بود. او به واسطه تحصیل در مدرسه حقانی از جو انقلابی و اعتراضی آن متأثر بود. 7 دی 13۵۳ بعد از شهادت آیتالله حسین غفاری، حسینیان از شرکتکنندگان در مراسم تشییع او بود. در این مراسم شعارهای زیادی علیه رژیم داده شد و عدهای نیز دستگیر شدند.
آبان 13۵۶ پس از وفات آیتالله مصطفی خمینی، روحالله حسینیان به همراه جمعی از طلبهها در مراسم هفتم او در مسجد ارک شرکت کرد. سخنران این مراسم حجتالاسلام حسن روحانی بود و کسانی چون مرحوم فلسفی و لالهزاری نیز از حاضران در مراسم بودند. در مراسم چهلم حاج مصطفی خمینی در قم، حسینیان حامل پرچمی بود که طلاب مدرسه حقانی روی آن نوشته بودند: «ما خواهان حکومت اسلامی هستیم». بعد از این مراسم در درگیری با بعضی نیروهای ساواک، او بشدت زخمی شد و یک ماه در منزل شیخ علی سعیدی بستری بود. به دنبال همین ماجرا او روز ۱۹ دی دستگیر و به شهربانی قم انتقال داده شد. به نقل از روحالله حسینیان، وی تا اردیبهشت ۵۷ در بازداشت بود.
* مسؤولیتها بعد از پیروزی انقلاب اسلامی
پس از پیروزی انقلاب اسلامی و انتصاب شهید قدوسی به دادستانی کل انقلاب اسلامی توسط امام خمینی در مرداد 58، آیتالله قدوسی تعدادی از طلاب مدرسه حقانی را به خدمت در آن نهاد دعوت کرد. مرحوم حسینیان نیز یکی از این افراد بود که 6 اسفند 58 با حکم شهید قدوسی به عنوان سرپرست روابط عمومی دادستانی انقلاب منصوب شد.
او در نیمه خرداد 61 توسط موسویتبریزی، دادستان کل کشور به قائممقامی دادستانی مشهد منصوب شد. حسینیان اردیبهشت 63 با حکم علی فلاحیان، قائممقام وقت فرماندهی کمیته انقلاب اسلامی، به عنوان مسؤول ستاد مبارزه با مواد مخدر تهران و اسفند همان سال با حکم آیتالله صانعی، دادستان وقت کل کشور، به نمایندگی دادستانی در دادسرای انقلاب اسلامی تهران (اوین) و همزمان جانشین دادستان تهران در وزارت اطلاعات منصوب شد. او خرداد 64 با حکم حجتالاسلام رازینی، دادستان انقلاب تهران، با حفظ سمت به عنوان معاون سیاسی دادسرای انقلاب اسلامی تهران مشغول به خدمت شد. همچنین تیر 64 آیتالله صانعی، دادستان کل کشور او را به عنوان نماینده خود جهت شرکت در جلسات کمیسیون اطلاعات مامور کرد. حسینیان بهمن 64 با حکم آیتالله موسوی اردبیلی، رئیس شورای عالی قضایی، به عنوان دادستان انقلاب سیستان و بلوچستان منصوب و راهی این استان شد. این ماموریت چندساله سال 67 به اتمام رسید. او در این سالها گاهی برای ماموریتهای تبلیغی چندهفتهای و یک ماهه، در جبهه حضور مییافت.
مرحوم حسینیان آذر 67 با حکم حجتالاسلام فلاحیان، دادستان ویژه روحانیت به عنوان معاون قضایی دادستان ویژه روحانیت و دادیار شعبه دوم آن مشغول به کار شد. بهمن همان سال آیتالله موسوی اردبیلی او را به عنوان معاون دادستان نظامی تهران منصوب کرد.
حسینیان در دهه 70 مسؤولیتهایی چون معاونت پژوهشی سازمان تبلیغات اسلامی، قائممقام معاونت امور فرهنگی بعثه مقام معظم رهبری، عضویت شورای برنامهریزی فرهنگی انتشارات امیرکبیر، عضویت در هیات نظارت بر مطبوعات و عضویت در هیات منصفه مطبوعات دادگاه ویژه روحانیت و ریاست شعبههای 227 و 50 و 1420دادگاه عمومی تهران را نیز عهدهدار شد. حجتالاسلام حسینیان از سال 1374 پس از حجتالاسلام سیدحمید روحانی به عنوان دومین رئیس مرکز اسناد انقلاب اسلامی منصوب شد. او همچنین در بازه زمانی سالهای 87 تا 95 به عنوان نماینده مردم تهران در مجلس شورای اسلامی حضور یافت.
* آثار علمی
رئیس فقید مرکز اسناد انقلاب اسلامی آثار بسیاری را در زمینههای مختلف سیاسی و فرهنگی بویژه در حوزه تاریخ اسلام و تاریخ انقلاب اسلامی از خود بر جا گذاشته است. ستاره صبح انقلاب، بازخوانی نهضت ملی ایران، غنا و موسیقی در فقه اسلامی، شناخت وحی و نبوت، امامت و مرجعیت، شناخت خدا، پرتوی از غدیر، صدفی برای مروارید، حریم عفاف، حجاب و نگاه از دیدگاه فقه اسلامی، فرشته زمینی؛ بررسی زندگانی زهرا(س)، در مسلخ عشق، نظریه فتنه، تجربه مشروطیت و دهها اثر دیگر، از مجاهدتهای او در عرصه علم محسوب میشود.
* درگذشت
روحالله حسینیان، رئیس مرکز اسناد انقلاب اسلامی و نماینده مردم تهران در مجالس هشتم و نهم سحرگاه سهشنبه ۴ شهریور ۱۳۹۹ به علت بیماری قلبی در بیمارستان خاتمالانبیا(ص) دار فانی را وداع گفت. مراسم تشییع پیکر او صبح چهارشنبه در آستان مقدس امامزاده صالح(ع) با حضور جمع زیادی از چهرههای سیاسی و فرهنگی برگزار شد و پس از اقامه نماز بر پیکر او توسط آیتالله صدر، برای مراسم تدفین به آستان مقدس شاه عبدالعظیم حسنی منتقل شد.
در پی درگذشت حجتالاسلام حسینیان، رهبر معظم انقلاب اسلامی پیام تسلیتی صادر کردند. در این پیام آمده بود: «درگذشت روحانی مبارز و انقلابی جناب حجتالاسلام آقای حاج شیخ روحالله حسینیان رحمتاللهعلیه را به خاندان مکرم و بازماندگان و دوستان و همکاران ایشان تسلیت عرض میکنم. مقاومت و خستگیناپذیری و صراحت این روحانی مجاهد در مواضع بحق انقلابی، برجسته و نمایان بود. رحمت و رضوان الهی بر او باد».
***
منتخبی از خاطرات مرحوم روحالله حسینیان
روحانی تراز انقلابی
* اولین سفر تبلیغی
حجتالاسلام حسینیان درباره نخستین سفر تبلیغی خود در دوره نهضت اسلامی گفته بود: ماه رمضان که حوزهها تعطیل میشد، طلبههای متعددی به شهرستانها میرفتند و تأثیرگذار هم بود. در منطقه آباده که ما زندگی میکردیم در ۲ جا طلبههای مدرسه حقانی آمده بودند. آقای معصومینامی بود که تقریبا همان مباحثی را که آقای مصباح در مدرسه حقانی تدریس میکردند، برای جذب جوانها مطرح میکرد که برای متدینین بسیار پرجاذبه بود و ایجاد انگیزه میکرد. آقای مهدوی هم بود، پسر آیتالله مهدوی بیت امام که او هم در اقلید منبر میرفت و سخنرانی میکرد.
خود ما هم که در سطح پایین بودیم به روستاهای سیستانوبلوچستان میرفتیم. اولین سفر تبلیغی در جایی بود به نام سده که یکی از روستاهای آباده بود که در فصل تابستان یکی، دو ماه به آنجا رفتم و یکی از تجربیات موفق من بود.
* حضور در سخنرانیهای دکتر شریعتی
حجتالاسلام حسینیان گفته بود: با بعضی دوستان از قم به حسینیه ارشاد میآمدیم و سخنرانیهای آقای دکتر شریعتی را گوش میکردیم. واقعا هم اثرگذار بود. اصلا یک روحیه انقلابی شهادتطلبانهای به انسان دست میداد. مخصوصا یادم هست آن سخنرانیاش بعدا به عنوان کتاب شهادت به چاپ رسید یا حسین وارث آدم؛ حالا شب عاشورا یا [یکی از شبهای] محرم بود؛ در حسینیه ارشاد این را سخنرانی کرد.
ما امام را در زبان ناطق شریعتی میدیدیم، البته قبول هم داشتیم که اشتباهاتی دارد. گاهی اوقات آیه قرآن را غلط میخواند و کلی تفسیر میکرد. مثلا «کان ابراهیم امه قانتا» را میخواند «کان ابراهیم امه واحدا» و بعد بر سر اینکه چگونه امت واحد بود کلی بحث میکرد. منتها میگفتیم اینها قابل گذشت است. حرکت کلی شریعتی را باید در نظر گرفت.
ما از همان اول انتقاد داشتیم که قضاوتی که راجع به روحانیت میکند، قضاوت بحقی نیست؛ منتها میگفتیم این حرکتی که ایجاد کرده جلوی مارکسیسم را میگیرد. در آن موقع مارکسیسم هم خیلی نفوذ کرده بود. یعنی یک مساله عقلانی نبود، یک مساله احساسی شده بود. هر کس میخواست احساس روشنفکری کند و خودش را روشنفکر بداند، حرفهای مارکسیستها را تکرار میکرد. احساس میکردیم شریعتی دارد اسلام را انقلابی نشان میدهد و جاذبههای مارکسیستها را از دست آنها میگیرد و دارد آنها را خلع ید میکند، لذا معتقد بودیم نباید خیلی به انتقادات و اشکالات شریعتی بپردازیم.
* تأثیر سخنرانیهای انقلابی آیتالله خامنهای
حجتالاسلام والمسلمین حسینیان در بخش دیگری از خاطراتش، با اشاره به سخنرانیهای حضرت آیتالله خامنهای در دوره نهضت اسلامی گفته بود: [در آن دوره] سخنرانیهای آیتالله خامنهای در مسجد امام حسن(ع) و مسجد کرامت، و پخش جزواتی از آنها خیلی اثرگذار بود. مثلا وقتی ایشان زندگی ائمه را بررسی میکرد، اصلا یک دید و جهانبینی دیگری به طلبهها میداد.
سخنرانی شخصیتهایی مثل آقای بهشتی هم بسیار مؤثر بود. گفتارها و جزوات مبنایی آقای مطهری که انسان را به طور بنیادین تربیت میکرد و یک جهانبینی خاص اسلامی را حاکم میکرد، یا حتی سخنرانیهای شهید هاشمینژاد و حتی دکتر شریعتی تأثیر بسیار مثبتی در برافراشته شدن پرچم انقلابی در حوزه ایجاد کرد. مجموعا آن فضا توسط این نوع نیروها ملتهب شد و تقریبا همه طلبههای جوان را با انقلاب ربط داد.
* اعلامیه حکومت اسلامی
به روایت حجتالاسلام حسینیان «نزدیک چهلم حاج آقا مصطفی خمینی بود؛ با دوستان طلبه تصمیم گرفتیم حرف تازهای بزنیم؛ اینکه فقط شعار «مرگ بر شاه» بدهیم که خیلی اقدام مهمی نیست؛ باید چیزی بگوییم که حسابی ساواک را بترساند. لذا ابتدا پارچهای تهیه کردیم؛ آقای مهدوی -که بعدها به شهادت رسید- روی آن نوشت: «ما خواهان حکومت اسلامی هستیم». اتفاقا تحلیل ما درست هم بود. بعدا که اسناد ساواک را به دست آوردیم دیدیم که این کار چقدر تأثیر داشته و این عمل به عنوان مهمترین خبر از چهلم آقامصطفی منتشر شده است.
گفتند حالا چه کسی این پارچه را [مخفیانه] حمل میکند؟ گفتم: من! گفتند: چطوری؟ گفتم: آن را از زیر پیراهن به دور کمرم میپیچم و میبرم.
آن [پارچهنوشته] را به کمرم پیچیدم و یک کاپشن هم روی آن پوشیدم و به سمت مسجد اعظم راه افتادم. در بین راه دیدم اینطرف و آنطرف ساواکیها همه باتوم به دست ایستادهاند. ابتدا وقتی با آنها مواجه شدم جا خوردم اما سرم را پایین انداختم و از وسطشان رد شدم. بعد که از آنجا عبور کردم، نفس راحتی کشیدیم که الحمدلله به خیر گذشت!
سپس به بیرون از شبستان رفتم. در گوشهای از صحن ایستادم و بچهها دورم را گرفتند. آن پارچه را بیرون آوردم و بچهها آن را بردند و نصب کردند که یک مرتبه صدای شعار و فریاد بالا گرفت. معلوم شد در جامعه آمادگی برای طرح این شعار (ما خواهان حکومت اسلامی هستیم) وجود دارد.
خلاصه از آنجا که بیرون آمدیم ناگهان ساواکیها به ما حمله کردند و با باتومهای شروع کردند به زدن. من که در حال گیج شدن بودم، فرار کردم و به گذرخان رسیدم. آنجا به بچهها گفتم لباسهایم را در بیاورند. وقتی لباس مرا در آوردند، دیدم آنقدر باتوم به بدنم اصابت کرده که پیراهن با پوست یکی شده و پوست کمرم کنده شده است. پایم هم زخم شده و ورم کرده بود. پای من از شدت ضربات، زخم شدیدی دیده بود که هنوز این زخم با من هست!
* نیروهای گاردی که مقلد امام خمینی بودند
حجتالاسلام حسینیان در بخشی از یادمانهای خود، روایت جالبی نقل میکند: اواخر سال 56 در یکی از تظاهراتها دستگیر شدم. ما را به بازداشتگاه شهربانی قم بردند و خیلی با ما بدرفتاری کردند. از نیروهای گارد شهربانی تهران آمده بودند آنجا و مستقر شده بودند. هر زندانی را که داخل میآوردند، به اصطلاح یک کوچه باز میکردند و فرد را در آن گذرگاه به باد کتک میگرفتند؛ همینطور با باتوم و مشت و لگد میزدند تا از این کوچه عبور کند.
البته در بین گاردیها هم آدمهای خوب وجود داشت؛ آنجا که ما را بازداشت کردند اتفاقات عجیبی رخ داد. یکبار یک نفر از گاردیها آمد و مرا صدا زد. گفت: آقای فلانی مطلبی دارم. گفتم: بپرسید. گفت: «با توجه به اینکه ما سفر حرام آمدهایم آیا نمازمان را باید شکسته بخوانیم یا کامل؟» گفتم: مقلد چه کسی هستید؟ گفت: «من مقلد آیتالله خمینی هستم!» خیلی تعجب کردم. گفتم: به فتوای ایشان شما باید نمازتان را کامل بخوانید، چون که میدانید این سفر یک سفر حرام است...
همان فرد گهگاهی میآمد و مساله میپرسید. تقریبا ما همدیگر را شناختیم، اتفاقا از همشهریهای ما هم بود. البته حالا [نظرها] فرق میکرد. گاهی بعضی افراد به ما تذکر میدادند خیلی با اینها گرم نگیرید، ممکن است خبرچین باشند. میگفتم: ما مساله امام را به آنها میگوییم؛ چه خبری میخواهند ببرند؟ چیزی نیست که نگران باشیم. جزو گروههای مسلح هم نیستیم که گروه ما لو برود، یک طلبه ضدشاه هستیم و اینها را هم در بازجوییهای اولیه گفتهایم، لذا خیلی نگران این چیزها نباشید».
ارسال به دوستان
|
|
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
|