|
ارسال به دوستان
او تهتغاری ماست!
بر اساس گزارش کیِففیوز، به نقل از باجهدار سوم بانک شخصی مسؤولان وقت اوکراین، زلنسکی و حواریون از چمدانهای ارسالی کمکی آمریکا، ۴۰۰میلیون دلار وام بلاعوض اخذ نکردهاند و یک ساندیس آلبالو هم رویش سر کشیدهاند.
«کاذب آلودهکلام» در واکنش به این فقدمال در صفحه شخصیاش نوشت: «در غرب جان و بروبچ تحتحمایت، اختلاس تعریف ندارد. این وصلهها (اختلاسگری!) به چشمرنگیهای عزیز نمیچسبد.»
همچنین مدیرعامل سایدستخودرو در نشست امروز با اعضای شرکت اعلام کرد: «دهان این خارجیها تحت عنایات دوبل! این مبلغ معادل هفتاد دستگاه جینای بدونرنگ است که چند برابر عرضه بازار ماست؛ پرچرب».
در ادامه واکنشها به این ماجرا، به نقل از منبع سوپرآگاه، مدیر مدرسه هاپولیگران اندیشهمند به بغلدستی خود دستور تنظیم
دعوتنامهای به استاد زلنسکی را داده است. این مدرسه پیش از این به مدیر شرکت برنارد مدوف در وال استریت (2008) و میخائیل خودورکوفسکی از روسیه (2009) و محمدرضا پهلوی از ایران (1979) دعوتنامه استادی ارسال کرده بود که با مجازات، فرار و خفت این افراد مصادف شده و نتوانستند از محضرشان بهره بجویند.
همچنین به گزارش سلام مزارشریف، سخنگوی طالبان به نقل از رئیسالوزرایشان اعلام داشت: «اوکراین بشویم، آمریکاشدن بلد استی؟»
لازم به ذکر است که پاپموقت منهتن در واکنش به خبر مذکور در ویدئویی که در تیکتاک منتشر کرده است بیان کرد: «هر چه نباشد، دین از زندگی جداست. صدقه سوخت دیزل دولت عزیزمان به اوکراینیها یک امر دینی است و نباید صرف دنیای آن مردک کمدین و اطرافیانش میشد». وی که در حال شنیدن اعتراف شهروندی مذهبی بود، با دهانی که به نظر پر میآمد خاطرنشان کرد: «اگر دولت جای این مبلغ، هفتاد دستگاه جینای بدونرنگ وارد میکرد و آن را به اوکراین صادر میکرد، الان این اتفاق نمیافتاد. چون صندوقش جادار است و جینا در گلویشان گیر میکرد». ایشان در پاسخ به سوال شهروند اعترافگر که پرسیده بود: «اگر جینا۲ (هاچبک) باشد صندوق نخواهد داشت؟» گفت: «فرزندم، تا به حال در کلیسا کتک خوردهای؟»
همچنین سردمدار رژیم سیسمونیستی در بیانیهای به همتای خود در کاخ سفید اعلام داشت: «ما هفتاد سال است در جنگ هستیم و به شکل ماهانه از عزیزان خدوم شما هزینه دریافت میکردیم، لیکن هیچگاه آن را در غیر موارد مصروفه استفاده نکردهایم. برای بتن دیوار حائل، استحکام زمینهای زندان در برابر سلاح قاشق، گاز اشکآور و ساخت شهرکها استفاده کردهایم. در شرایطی که پهلوی هم پلاس ما شده است و بچهدهنداری هم هست، سوالمان این است که چطو به ما پول ندادند؟ هشتگ غریبنوازی!» این واکنش با پاسخ سخنگوی وایتهوس (کاخ سفید) همراه شد و وی اعلام داشت: «نه! این قرارمون نبود... همیشه شعبون، یکبار هم رمضون. احترام برادر کوچک خود را نگه دارید. او تهتغاری ماست. (جان جان قدوبالا رو نیگا) وگرنه هر دویتان را پیاده میکنیم».
در ادامه سخنگوی شخصی زلنسکی با اشاره به اینکه «ای خوشکمر برقصا!» اذعان داشت: «ما سه راه برابر خود داشتیم. اول صرف هزینه در سوخت که آسانترین راه بود. دوم توزیع آن بین اقشار مردم که سختترین کار بود. سوم کسب تجربه و درک احوال قشر مرفه جامعه که بهصرفهترین کار بود. ما با سومی جلو رفتیم؛ چراکه دربرابر همه اقشار مسؤولیت پذیرفتهایم و در این مدت جنگ متاسفانه تنها توانستیم احوال دهکهای پایین را همدرد باشیم». ایشان بهخاطر صدای قهقهههای نیمهمستانهای که از اتاق بغل میآمد از فیلمبردار ما خواهش کرد در اتاق را ببندد.
ارسال به دوستان
ارسال به دوستان
عزیمت به فرنگ
در چاشت سیام فروردین ماه سال ۱۲۵۲ هجری شمسی پس از فراغت از خوبی کسالتبار، چشمها را به سختی گشوده و از تخت خواب ملوکانه برخاستیم. دمپایی ابریها را پوشیده و لنگی دور گردن انداخته و آب پرتقال برداشته و قصد دویدن بر چیزی داشتیم که موچول خان عرضه داشت قربان هنوز کشف نشده، در نتیجه از دویدن منصرف گشته و بر تخت همایونی جلوس نمودیم. به موچول خان گفتیم، تکههای پرتقال کف لیوان رفته، چیزی بیاور تا هم بزنیم. گفت:قربان در این بلاد چنین چیزی نیست ولی شنیدهایم که در فرنگ، متاعی دارند، نی نام، که هم، هم میزند و هم میتوان آب را هورتی بالا کشید. گفتیم: عجب! فیالفور جهاز سفر را مهیا نمایید که قصد عزیمت به اروپا کردیم.. انیس الدوله که در معیتمان بود گفت: سرورم چه بپوشم؟ گفتم: باز این شروع کرد. اینگونه شد که به همراه موچول خان و انیس الدوله پس از چند ماه به بلاد اروپایی رسیدیم و با ملکه ویکتوریا در انگلیس مذاکراتی بس مهم و سرنوشتساز نمودیم.
به مملکت خویش که بازگشتیم خدمات بیشائبهای به رعیت نمودیم که رعیت یک نان میخورد و صد نان زیر لب دعا میکرد. دقیق نمیدانیم چه دعایی میکرد و همیشه برایمان سوال بود که چه دعایی است که اشک از گونهها سرازیر میکند و مشتها گره مینماید. برایشان باغ وحش تاسیس کردیم که بروند فیل، زرافه و شیر ببینند. آبپرتقال خوردن با نی را آموختیمشان. امرکردیم پوشیدن یونیفرم در مکتبخانه را اجرا کنند. سرایی آپارتماننام را با بنگاه بساز بنداز الدوله و نظارت معیرالممالک ساختیم. کالسکهای ساختیم که نشیمنگاه همایونیمان راحتتر باشد ولی چرخ کالسکه در چالهچولههای معابر میفتاد و نشیمنگاه همایونی را به فنا میداد. در نتیجه دستور دادیم معابر سنگفرش شود. آنقدر به رعیت خدمت شد و فرهنگشان باکلاس گشت که ۵ سال بعد دوباره اصرار نمودند و ماهم جهت خوشامدشان راهی بلاد اروپایی گشتیم.
ارسال به دوستان
زبالهدان تاریخ!
شنیدم رسیده کنارت نخاله
که این هم خودش حجتی بر زواله
چهجوریه که آنقدر خنگ و گیجی؟!
نه اینکه ندونم، ولی خب سواله!
برای خود اسکلم قفله این حد
فقط قفل هم نه! که کلا محاله
نمیدونم الان تو تبلیغ رُبّی
یا رُبپهلویه که واسهت رگاله!
ولی فرق خاصی نداره به حالت
که هر حالتش نوعی از ضدحاله
ببین ترسِ از کوسه با تو چه کرده
که پوشک ببندی در این استهاله!
ولی پهلوی هم نداره کفایت!
چهل ربعِ پوشک ببندی رواله!
نه اینکه رواله، ولی حداقل
یجورایی کاهنده احتماله!
به جذب مگس اونچنان سرخوشی که
کم آورده پیش تو سطل زباله!
ارسال به دوستان
بخوره توی سرت!
رضا پهلوی رسید. ولیعهد ناکام و پشتکزن محمدرضا که به دعوت رژیم صهیونیستی در راه اسرائیل بود و تا پیش از آن هیچ طویلهای هم او را از این دعوتها نکرده بود، به آرزوی از این دعوتها شدن، رسید.
وی که یکی از اهداف سفر خود را «گفتوگو با متخصصان آب اسرائیلی درباره چگونگی مواجهه با بحران منابع آب ایران ناشی از سوءاستفاده رژیم جمهوریاسلامی» عنوان کرده بود، این اقبال نصیبش شد که در نخستین دیدار خود با نتانیاهو در این سفر، در نزدیکی یک آبسردکن اسرائیلی بنشیند. تأمینکنندگان محتوای حساب توئیتری «علی کریمی» که به او میگفتند «بگو»، تأثیرات این نشستن در کنار آبسردکن اسرائیلی را مثبت ارزیابی کردند.
بهگفته یک منبع خیلی آگاه، وی در این دیدار موفق شد انگشت خود را در بینیاش نکند. یک کارشناس تحلیل زبان بدن گفت که حالت رضا پهلوی در پایان نخستین دیدارش با نتانیاهو بهگونهای بود که انگار میخواست به او بگوید: «جونِ رضا بگو بچهها یه صندلی خوب بیارن یه پشتک بزنم برات!»
همچنین بهگفته اونیکی منبع خیلی آگاه، شبکه برقرسانی رژیم صهیونیستی در واکنش به بخشی از توئیت رضا پهلوی که در آن هدف دیگرش از این سفر را ایفای نقش خود برای ساختن «آیندهروشنتر» بیان کرده بود، دچار پنیکاَتک شد و خطاب به رضا پهلوی گفت: «آینده روشنتر بخوره توی سرت! الان دوباره هکرها یاد من میافتن، هکم میکنن!»
ارسال به دوستان
ارسال به دوستان
ارسال به دوستان
|
|
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
|