|
مواضع آمریکا و اروپا در قبال حملات وحشیانه به غزه، همه ارزشهای غرب را به چالش کشید
حقیقتی که روشن شد
حسین کیامنش: حملات بیوقفه رژیم صهیونیستی به نوار غزه، وارد هفدهمین روز خود شد. بیش از 4 هزار و ۲۰۰ فلسطینیدر جریان بمباران بدون توقف اسرائیل به شهادت رسیده و هزاران نفر زخمی شدهاند. بخش قابل توجهی از این آمار را کودکان و زنان تشکیل میدهند. جنایات جنگی اسرائیل علیه فلسطین موج گستردهای از واکنش منفی و محکومیت مردم سراسر دنیا را به همراه داشته و تجمعات متعددی در کشورهای مختلف، در حمایت از فلسطین برگزار شده است اما این یک روی ماجراست. در طرف دیگر شاهد حمایت آمریکا و دولتهای اروپایی از رژیم صهیونیستی هستیم؛ حمایتهایی که از بیانیهها و اظهارنظر پشت تریبون فراتر رفته و وارد مرحله ارسال کمکهای نظامی و تسلیحاتی به سرزمینهای اشغالی شده است. در چنین شرایطی، سازمان ملل و نهادهای بینالمللی نیز در بیعملی تمام به سر میبرند و صرفا نسبت به نسلکشی مردم فلسطین توسط رژیم صهیونیستی ابراز تأسف میکنند. این انفعال و بیتفاوتی سازمان ملل، حداقل در داخل کشورمان صدای همه گروههای سیاسی، از جمله اصلاحطلبان را هم در آورده است.
با توجه به همه اینها، اتفاقات اخیر فلسطین، حمایت صریح و آشکار دولتهای غربی از اسرائیل و بیعملی سازمان ملل و دیگر نهادهای مدعی صلح و حقوق بشر، از 2 منظر قابل توجه است.
* مفاهیمی که سراب بود
حقوق بشر، انساندوستی، صلح و آزادی بیان، مفاهیمی است که در طول 2 هفته گذشته، بارها و بارها توسط غربیها به لجن کشیده شدهاند. برای آمریکا و اروپاییها، حقوق بشر زمانی معنا دارد که پای شهروندان چشمآبی خودشان در میان باشد و اگر هزاران نفر از مردم فلسطین زیر بمباران رژیم صهیونیستی جان خود را از دست بدهند، ارتباطی با این مقوله غرب ساخته ندارد. در همین رابطه میتوان به بمباران بیمارستان غیرنظامی الاهلی (المعمدانی) غزه اشاره کرد. در پی بمباران این بیمارستان توسط ارتش اسرائیل، صدها نفر از زخمیهای بستری در بیمارستان و همچنین افرادی که برای در امان ماندن از حملات صهیونیستها به بیمارستان پناه برده بودند، به شهادت رسیدند. اساسا حمله به مراکز غیرنظامی از جمله بیمارستانها و مدارس در هر جنگی مذموم، غیرقابل قبول و غیرقابل دفاع است. البته انجام چنین جنایتی از سوی رژیم کودکش صهیونیستی دور از انتظار نبود. صهیونیستها پیش از این و در سالهای گذشته نیز سابقه حمله به بیمارستانها و دیگر مراکز غیرنظامی را داشتند اما آمریکا و اروپا در پی حمله اخیر اسرائیل به بیمارستان الاهلی نشان دادند جنایتهای ضدانسانی برآمده از خوی وحشیگری و روحیات بدوی هم میتواند قابل دفاع باشد. جو بایدن، رئیسجمهور آمریکا در واکنش به اقدام ضدبشری بمباران بیمارستان توسط رژیم صهیونیستی با پررویی هر چه تمام گفت: مطابق اطلاعاتی که وزارت دفاع این کشور به آن دست یافته، رژیم صهیونیستی مسؤول انفجار در بیمارستان المعمدانی در غزه نبوده است. بایدن همچنین در دیدار با «بنیامین نتانیاهو» نخستوزیر رژیم صهیونیستی نیز مدعی شده بود حمله به بیمارستان کار رژیم صهیونیستی نبوده است.
اغلب دولتهای اروپایی نیز مواضعی مشابه آمریکا داشتند. اگر چه نسبت به بمباران بیمارستان و کشتار غیرنظامیها ابراز ناراحتی کردند اما با اتخاذ موضعی دوپهلو و بدون سخن گفتن از جنایت صهیونیستها، به صورت تلویحی انگشت اتهام را به سمت حماس نشانه گرفتند.
رژیم صهیونیستی به دلیل تبعات منفی جنایتش که در افکار عمومی ایجاد شد، پس از اذعان اولیه نسبت به انهدام بیمارستان، با تولید اخبار دروغ و جعل ویدئو، نیروهای مقاومت فلسطین را عامل حمله به بیمارستان المعمدانی معرفی کرد. رسانههای غربی و شبکههای فارسیزبان خارجنشین پشت دست اسرائیل بازی کردند و با بازنشر محتوای کذب و جعلی، پروژه تطهیر چهره ضدبشری اسرائیل را دنبال کردند.
مفهوم صلح هم زمانی رنگ پیدا میکند و از سوی اروپا و آمریکا پیگیری میشود که در جهت تامین منافع غرب باشد. چنانکه در روزهای اخیر شاهد اقدام شورای امنیت سازمان ملل برای تصویب قطعنامه آتشبس فوری برای ایجاد توقف در حملات مداوم رژیم اشغالگر قدس علیه غزه بودیم که با وتوی آمریکا ناکام ماند.
علاوه بر این، تاکنون نیز هیچ تلاشی از دولتهای غربی و آمریکا برای توقف ماشین کشتار رژیم صهیونیستی علیه مردم فلسطین انجام نشده است.
مفهوم «آزادی بیان» نیز در روزهای گذشته به مسلخ برده شد. آزادی برای ابراز عقیده و صدایی است که در جهت تامین منافع غرب و صهیونیستها باشد. این مانیفست رسانههای آمریکایی و اروپایی است که نمود آن را میتوان در نحوه پوشش اخبار جنایت جنگی اسرائیل علیه مردم بیدفاع غزه مشاهده کرد.
اتفاقاتی که در غزه رخ میدهد، به اصلیترین محور خبری بسیاری از رسانههای دنیا تبدیل شده است. با این حال تعداد معدودی از رسانههای بینالمللی به مخابره بیطرفانه حوادث میپردازند. در مقابل جریان رسانهای غرب، چه انگلیسیزبان و چه فارسیزبان خارجنشین، ارائه تصویری یکطرفه، روایتی جانبدارانه از روند درگیریها، تحریف واقعیت و دروغسازی به نفع رژیم کودککش صهیونیستی را در دستور کار قرار دادهاند.
این رسانهها در کنار پیشبرد پشتیبانی از اسرائیل، هر صدای آزادیخواه و جنگستیزی را خفه میکنند. در همین رابطه میتوان به اقدام شبکه سلطنتی بیبیسی اشاره کرد؛ اقدامی که پوچ بودن ادعای آزادی بیان در غرب را فریاد میزند.
تعلیق 6 خبرنگار شبکه بیبیسی به خاطر حمایت از فلسطین، اخراج کاریکاتوریست گاردین به دلیل طراحی کاریکاتور نتانیاهو در کنار حذف محتوای ضدصهیونیستی در شبکههای اجتماعی نظیر فیسبوک بخوبی چهره ضد آزادی بیان امپراتوری رسانهای غرب را نمایان کرد.
در کنار این موارد باید به اتخاذ مشی سرکوب حامیان فلسطین در اروپا را نیز اضافه کرد. تعدادی از کشورهای اروپایی از جمله آلمان و فرانسه هرگونه تجمع حمایتی از فلسطین و ضدصهیونیستی را ممنوع اعلام کردهاند.
رنگ باختن مفاهیم انساندوستانه در غرب و نهادهای بینالمللی حتی صدای جریان غربگرای داخلی ایران را هم درآورده است؛ جریانی که همواره با تمجید از ژستهای حقوق بشری غرب، از آمریکا و اروپاییها برای ایران بت دستنیافتنی ساخته بود و آمال و آرزوهای خود را در تمدن غرب جستوجو میکرد، اکنون متوجه شده مفاهیمی مثل حقوق بشر و صلح در غرب، سرابی بیش نیست. بهترین اذعان به پوچ بودن بشردوستی را محمدجواد ظریف، وزیر سابق امور خارجه داشت. وی در واکنش به بمباران بیمارستان المعمدانی در غزه توسط رژیم صهیونیستی که زیر سایه حمایتهای آمریکا و دولتهای اروپایی انجام شد، در حساب کاربری خود نوشت: «مماشات با جنایتکاران جنگی اسرائیل که در واقع همان نازیهای دوباره متولدشده هستند، باعث تشدید وحشیگری شده است. شرم بر غرب، شرم بر سازمان ملل، ننگ بر دنیا».
* دنیای امروز دنیای موشکهاست نهگفتمانها
از آغاز جنایت جنگی اسرائیل در غزه، خیل تسلیحات نظامی از طرف آمریکا و اروپا به سوی سرزمینهای اشغالی گسیل شد. اعزام 2 ناوگروه آمریکایی به منطقه برای پشتیبانی احتمالی از ارتش رژیم صهیونیستی نیز بخشی از این کمکها بود. با این حال اسرائیل تاکنون نتوانسته حمله زمینی به نوار غزه را آغاز کند و ورود به غزه را فعلا به حالت تعلیق درآورده است. اگرچه از ابتدای آغاز بمباران مردم فلسطین، مقامات رژیم صهیونیستی سخن از ورود زمینی به غزه را پیش کشیدند اما به طور مشخص هشدار ایران مبنی بر اینکه در صورت تداوم جنایات، محور مقاومت دست به کار خواهد شد، منجر به عقبنشینی صهیونیستها شد. این در شرایطی است که رد و بدل پیامهای دیپلماتیک سران کشورهای عربی و محکومیتهای کاغذی جنایات اسرائیل، تاکنون نتیجهای در بر نداشته است.
نکته دیگر که در اتفاقات اخیر فلسطین به چشم آمد، خوی توحش رژیم صهیونیستی که پشت گرم به تسلیحات نظامی و هستهای است، بود. ارتش اسرائیل با هزاران تن انواع بمبها، به جنگ مردم بیدفاع فلسطین رفته است. حالا سوالی که مطرح میشود این است: رویارویی احتمالی رژیم صهیونیستی و حامیان غربیاش با ایران چگونه خواهد بود؟ واضح است ایران باید به لحاظ نظامی و تسلیحاتی به قدری توانمند باشد تا در مقابل رژیم اشغالگر قدس بازدارندگی ایجاد کند. خصوصا در شرایطی که این رژیم، جمهوری اسلامی را اصلیترین و مهمترین تهدید علیه موجودیت خود میداند و طی سالهای گذشته نیز از هیچ اقدام خرابکارانهای علیه ایران دریغ نکرده است. ترور دانشمندان هستهای و خرابکاری در صنایع دفاعی و موشکی از جمله اقدامات ضدایرانی در طول این سالها بوده است؛ اقداماتی که در جهت تضعیف صنایع دفاعی و هستهای ایران انجام شد.
با توجه به این موارد باید گفت برخلاف باور جریان غربگرا، دنیای امروز نه دنیای گفتمانها که دنیای موشکهاست. این توانایی نظامی است که میتواند در مقابل توحش صهیونیستها بازدارندگی ایجاد کند.
ارسال به دوستان
صدور احکام بدوی عوامل رسانهای متهم در آشوبهای پاییز 1401
مستند خبرچینی
گروه سیاسی: شعبه ۱۵ دادگاه انقلاب اسلامی پس از رسیدگی به پرونده متهمان نیلوفر حامدی و الهه محمدی، هر ۲ متهم را در ۳ عنوان اتهامی مجرم شناخت و رای خود را صادر کرد.
براساس رای صادره، الهه محمدی به اتهام همکاری با دولت متخاصم آمریکا به تحمل ۶ سال حبس، اجتماع و تبانی برای ارتکاب جرم بر ضد امنیت کشور ۵ سال حبس و به اتهام فعالیت تبلیغی علیه نظام جمهوری اسلامی ایران به تحمل یک سال حبس محکوم شد.
نیلوفر حامدی نیز به اتهام همکاری با دولت متخاصم آمریکا به تحمل ۷ سال حبس، اجتماع و تبانی برای ارتکاب جرم بر ضد امنیت کشور ۵ سال حبس و به اتهام فعالیت تبلیغی علیه نظام جمهوری اسلامی ایران به تحمل یک سال حبس محکوم شد.
همچنین، هر ۲ متهم خانمها محمدی و حامدی با توجه به اقدامات ضدامنیتی به استناد بندهای پ، ح و ذ ماده ۲۳ قانون مجازات اسلامی مصوب سال ۱۳۹۲، به عنوان مجازات تکمیلی به مدت ۲ سال از عضویت در احزاب، گروهها، دستههای سیاسی و فعالیت در فضای مجازی، رسانهها و مطبوعات محروم شدند.
در رای دادگاه آمده است ایام بازداشت به استناد ماده ۲۷ قانون مجازات اسلامی کسر و محاسبه خواهد شد.
احکام صادره حضوری و ظرف ۲۰ روز در دادگاه تجدید نظر تهران قابل اعتراض است. در صورت تایید حکم از سوی دادگاه تجدید نظر، متهمان مجازات اشد (۶ سال حبس برای الهه محمدی و ۷ سال حبس برای نیلوفر حامدی) را تحمل خواهند کرد.
در پرونده هر دو فرد مذکور، مستندات اثباتشدهای از ارتباط با برخی نهادها و افراد مرتبط با دولت آمریکا وجود دارد که به صورت آگاهانه انجام میشده و اهداف ضدامنیتی را دنبال میکرده است.
در روزهای ابتدایی آشوبهای «زن، زندگی، آزادی» نیلوفر حامدی و الهه محمدی، خبرنگاران روزنامههای شرق و هممیهن، از سوی نهادهای امنیتی بازداشت شدند. در حالی که جریان رسانهای آشوب و البته اصلاحطلبان سعی در ربط دادن بازداشت آنها به ماجرای فوت مهسا امینی داشتند، وزارت اطلاعات و سازمان اطلاعات سپاه در بیانیه تبیینی مشترکی که نسبت به اغتشاشات صادر کردند، به ارائه جزئیاتی از ماجرای دستگیری ۲ خبرنگار یادشده پرداختند؛ جزئیاتی که نشان از جاسوسی نیلوفر حامدی و الهه محمدی برای سرویسهای اطلاعاتی بیگانه داشت. در بیانیه مشترک وزارت اطلاعات و سازمان اطلاعات سپاه در ارتباط با اغتشاشات، با اشاره به دستگیری این دو آمده بود: «سرویسهای جاسوسی غربی و صهیونیستی، دورههای آموزش مربیان جنگهای ترکیبی برای تعداد قابل توجهی از عناصر مرتبط را برگزار کرده و به آنها ماموریت دادهاند بر مبنای آنها به صورت تشکیلاتی عمل کنند... متولی دورههای مذکور وزارت خارجه آمریکاست که از حمایت کامل سرویس جاسوسی CIA استفاده میکند... مفاد دورهها در فشردهترین تعبیر در چارچوب مؤلفههای جنگ ترکیبی و براندازی نرم تعریف میشود... انتشار نخستین عکس از مهسا امینی روی تخت بیمارستان توسط «ن.ح» (نیلوفر حامدی) رخ داد که از آموزشدیدگان همین دورهها در خارج از کشور بود. او با استفاده از پوشش خبرنگاری از نخستین افرادی بود که در بیمارستان حضور و استقرار یافته و به تحریک بستگان متوفی و ارسال اخبار جهتدار پرداخت. همچنین است اقدامات «الف.م» (الهه محمدی) که با استفاده از همان پوشش با حضور فوری در شهرستان سقز، به تحریک اطرافیان مرحومه، کارگردانی برخی صحنهها و انعکاس اخبار و تصاویر جهتدار از مراسم تشییع، تدفین و تجمعات شکلگرفته در آن شهر به ایفای ماموریت پرداخت. این فرد نیز آموزشدیده دورههای رژیم مافیایی آمریکا در کشورهای خارجی است».
در جریان اغتشاشات سال گذشته نیز که به بهانه فوت مهسا امینی آغاز شد، این 2 فرد به جای پوشش اخبار این حادثه به تحرکات معنادار خصوصا در ارتباط با خانواده مهسا امینی و وابستگان و نزدیکان وی پرداخته و سعی کردند با کارگردانی خاصی موج اخبار را به سمت اهداف سرویسهای بیگانه یعنی ایجاد اغتشاشات هدفدار که آموزش دیده بودند، هدایت کنند.
بنا بر گزارش فارس، در همین راستا این ۲ نفر برای القاسازی منفی، به خانواده مهسا امینی اطلاعات منفی و دروغ به دادند. به عنوان مثال، یکی از همین 2 خبرنگار عکس سیتی مغز مهسا امینی را به یک متخصص مغز و اعصاب نشان میدهد و این پزشک نیز بیان میکند آثاری از ضربه و آسیب با شیئی سخت به سر مهسا امینی در این عکسها دیده نمیشود اما این فرد برای تحریک خانواده امینی به دروغ ادعا میکند متخصص گفته است به سر مهسا ضربه خورده است. از سوی دیگر طبق شنیدهها در حالی که خانواده امینی مطرح میکرد وی سوابق بیماری دارد اما این 2 برای تحریک این خانواده، جاری شدن خون از گوش آن مرحوم در زمان بستری در بیمارستان را حاکی از ضربه شیئی سخت به سر توصیف میکردند، درحالی که این موضوع یکی از عوارض و آثار بیماری مهسا امینی بوده است.
این افراد خوراک خبری سفارشی معاندین را نیز تولید میکردند و وبسایت «دیدهبان آزار» (برای سیاهنمایی مربوط به وضعیت زنان ایرانی راهاندازی شده است) که سردبیر آن فردی دوتابعیتی ایرانی - انگلیسی با نام «غنچه قوامی» است، بلافاصله تولیدات این ۲ نفر را پوشش میداد.
چنانکه در یکی از تماسهایی که از الهه محمدی و غنچه قوامی منتشر شده، وی به تشریح اقدامات خود در راستای تحریک خانواده و اطرافیان مهسا امینی برای تشویش اذهان عمومی جامعه میپردازد.
* جاسوسهایی که لباس خبرنگاری به تن داشتند
سرویسهای جاسوسی همواره سعی دارند افراد مختلف را به استخدام خود درآورند تا مخفیانهتر و مطلوبتر به اطلاعات مهم مد نظر خود دست یابند که در این میان، خبرنگاران به دلیل موقعیت شغلی و اجتماعی خود، از جایگاه ویژهای برخوردارند. شناسایی و بازداشت چندین جاسوس - خبرنگار در سالهای گذشته نیز نشان از آن دارد که سرویسهای جاسوسی بیگانه، از جمله سیا و «امآی6» برای پیشبرد اهداف ضدایرانی خود حساب ویژهای روی خبرنگاران باز کردهاند.
معصومه علینژاد قمیکلایی، ملقب به مسیح علینژاد در سالهای گذشته یکی از مهمترین بازوهای رسانهای جریان اپوزیسیون برای فعالیت علیه جمهوری اسلامی ایران بود. علینژاد خبرنگاری را از سال ۱۳۷۸ با روزنامه «همبستگی» آغاز کرد و بعد از آن خبرنگار پارلمانی خبرگزاری «ایلنا» در مجلس ششم بود که به دلیل بیاحترامی به قوانین و سرقت اسناد اداری محرمانه، از مجلس هفتم اخراج شد و همین امر علینژاد را طعمه خوبی برای سرویس جاسوسی انگلیس قرار داد تا از وی یک جاسوس تربیت کنند و از همان زمان بود که وی به دام MI6 افتاد. او که از دهه ۸۰ شروع به فعالیت علیه جمهوری اسلامی کرده بود، در سالهای اخیر همکاری بیشتری با سرویسهای جاسوسی کشورهای غربی داشت به حدی که اجازه ملاقات با وزیر خارجه آمریکا و رئیسجمهور فرانسه را نیز پیدا کرد.
نیما زم با نام اصلی روحالله که فعالیت رسانهای خود را در دهه هشتاد آغاز کرد و بعدها با تحریریه سحامنیوز (سایت حزب اعتماد ملی) همکاری میکرد، بعد از رخدادهای پس از انتخابات آن سال بازداشت شد. او خرداد ۱۳۹۰ با پاسپورت خودش از مرز قانونی گذشت و به مالزی رفت اما پس از این سفر به «فرار» متهم شد.
زم که از مالزی به ترکیه و از آنجا به فرانسه پناهنده شد، همکاریاش با سحامنیوز قطع شد و آمدنیوز را تأسیس کرد. عمده فعالیت رسانهای آمدنیوز انتشار و اشتراکگذاری اخبار تحریف شده، جعلی و کذب پیرامون اتفاقات داخلی ایران با هدف القای نادرست موضوعات به افکار عمومی و ایجاد تشنج در جامعه ایران بود؛ زم برای این مزدوری مبالغ هنگفتی را از جانب مرتبطان سرویسهای جاسوسی بیگانه به جیب میزد؛ این موضوعی بود که همکاران سابقش در چندین نوبت بر آن صحه گذاشتند بهگونهای که نامبرده نه تنها در داخل ایران میان فعالان سیاسی و رسانهای به عنوان فردی منفور و خائن شناخته میشد بلکه در میان همپالگان خارجنشینش نیز از او به عنوان فردی فاسد و حریص پول یاد میشد.
پیمان عارف، کارشناس بیبیسی فارسی و شریک سابق زم طی ویدئویی که اوایل اسفندماه ۹۵ منتشر شد، برای نخستین بار درباره پشت پرده سایت و کانال ضدایرانی آمدنیوز و چگونگی حمایت «نیابتی» یک سازمان جاسوسی بیگانه از این سایت و کانال سخن گفت.
عارف در ویدئو مزبور تصریح میکند، آمدنیوز پروژه مفصلی است که سازمانهای جاسوسی بیگانه، با کارگزاری و مزدوری زم که در پاریس مستقر است، نه علیه جمهوری اسلامی بلکه علیه ایران بهکار بستهاند.
* بازداشت مأمور سیا در ایران
بازداشت رکسانا صابری در بهمن سال ۱۳۸۷ نیز یکی از پر سر و صداترین پروندههای جاسوسی در ایران به شمار میرفت. صابری که تابعیت ایرانی - آمریکایی داشت، از پدری ایرانی و مادری ژاپنی در داکوتای شمالی متولد شده و از سال 83 (۴ سال قبل از دستگیری) در ایران با مجوز دولت برای رسانههایی چون رادیوی عمومی آمریکا انپیآر و بیبیسی مشغول کار بود. پس از بازداشت صابری، رسانههای غربی مدعی شدند او در حال مطالعه برای تکمیل تحصیلات خود در رشته مطالعات ایران و روابط بینالملل در سطح فوقلیسانس و همچنین نوشتن کتابی درباره ایران بوده است اما این در حالی بود که وی به عنوان «مترجم» در مجمع تشخیص مصلحت نظام کار و فعالیت میکرد و در حال جمعآوری «اسناد محرمانه» درباره حمله عراق به آمریکا بود. چنانکه روزنامه آمریکایی لسآنجلستایمز در گزارشی درباره رکسانا صابری نوشت: او در حال جمعآوری اطلاعاتی مربوط به جنگ آمریکا در عراق بوده است.
* شاهمهرهای به نام جیسون رضاییان
اواخر تیرماه 93 «جیسیون رضاییان» خبرنگار «واشنگتنپست» به همراه همسرش «یگانه صالحی» و یک عکاس خبری و همسر این عکاس که با رضاییان همکاری میکردند، توسط ماموران امنیتی در تهران به جرم جاسوسی بازداشت شدند. زوج دوم مدتی بعد آزاد شدند و همسر جیسون رضاییان که خبرنگار روزنامه انگلیسیزبان نشنال مستقر در امارات عربی متحده بود، مهرماه همان سال به قید وثیقه آزاد شد.
جیسون رضاییان که از سال ۲۰۱۲ به عنوان خبرنگار در ایران فعالیت میکرد، تابعیت دوگانه ایرانی - آمریکایی داشت و از همین رو با گذرنامه ایرانی خود وارد خاک کشورمان شده بود.
بهرغم جوسازی شدید مقامات آمریکایی و جریان غربگرا در ایران مبنی بر بیگناهی جیسون رضاییان، اتهامات سنگین امنیتی که متوجه وی بود، عبارت بود از نفوذ در اماکن مهم دولتی، افشای برنامههای «ضدتحریمی ایران» از جمله هویت واسطههای تجاری و ماهیت شرکتهای همکار ایران در پروسه دور زدن تحریمها و البته جاسوسی از برنامه هستهای ایران.
رضاییان مدتی مسؤول پایگاه اطلاعاتی آمریکاییها در تهران بود و از فردای دستگیری، آمریکاییها درخواست داشتند او آزاد شود، بویژه در پوشش مذاکرات هستهای جان کری مکرر از وزیر وقت امور خارجه کشورمان درخواست میکند تلاش کنید جیسون آزاد شود. در یکی از جلسات نیز ظریف در پاسخ به اصرار آمریکاییها میگوید در تهران او را جاسوس میخوانند و جان کری در پاسخ میگوید «نه! او جاسوس نیست بلکه یک خبرنگار است».
اما فقط آمریکاییها نبودند که خواستار آزادی بیقید و شرط جاسوسشان بودند. در داخل کشور نیز از وزیر امور خارجه گرفته تا مشاور عالی رئیسجمهور، با اظهارات و مصاحبههایشان، سعی در بیگناه جلوه دادن جیسون رضاییان داشتند. جواد ظریف در سخنرانی خود که در ایام بازداشت جیسون رضاییان در دانشگاه نیویورک ایراد کرده بود، در ارتباط با موضوع این جاسوس آمریکایی خطاب به حضار آمریکایی گفته بود: «متاسفانه دوست شما و دوست من، جیسون، به یک جرم خیلی جدی متهم شده و من امیدوارم تبرئه شود اما او باید در دادگاه با اتهاماتش روبهرو شود. او شهروند ایران است. باعث تاسف است که یک عامل پایینرتبه سعی کرده از او بهرهبرداری کند».
* خبرنگار تایم که جاسوسی میکرد
رضا رفیعی، روزنامهنگار و نماینده «مجله تایم» در ایران بود که اوایل تیرماه سال 88 - در روزهای ابتدایی آغاز شورش اصلاحطلبان علیه جمهوریت - توسط نیروهای امنیتی به اتهام جاسوسی دستگیر شد. وی به اقدام علیه امنیت ملی کشور از طریق جاسوسی به نفع بیگانگان و اجانب، تلاش جهت راهاندازی شبکههای غیرقانونی ماهوارهای خصوصی برای «حزب اعتماد ملی» و برقراری ارتباط با عناصر وابسته به سرویسهای اطلاعاتی آمریکا و امارات عربی متحده متهم شده بود. رفیعی بعد از انتخابات با حضور مستقیم در اغتشاشات 88، گزارش لحظه به لحظه حوادث و شلوغیهای تهران را از طریق عکسبرداری و تصویربرداری به وسیله تلفن ماهوارهای، ایمیل و سایت فیسبوک به خارج از کشور و به عناصر و عوامل سرویسهای جاسوسی آمریکا و امارات عربی متحده منتقل میکرد. همچنین وظایفی از جمله جمعآوری اطلاعات آثار اجتماعی و اقتصادی ناشی از تحریمهای آمریکا در ایران و انتخابات برای شبکههای ماهوارهای و نفوذ در احزاب سیاسی و تاسیس NGO با هدف تاثیرگذاری و استحاله چهرههای سیاسی در راستای براندازی نرم را برعهده داشت. این جاسوس به مدت 2 سال به عنوان «منبع کددار» با اخذ حقوق ماهانه برای سرویس امارات که به طور مستقیم با سرویس اطلاعات آمریکا و انگلیس مبادلات اطلاعاتی دارد، فعالیت میکرد که دادگاه بدوی برای این اتهامات، او را به ۷ سال زندان محکوم کرد؛ این حکم در دادگاه تجدیدنظر به 3.5 سال حبس قطعی تعزیری کاهش یافت. وی پس از حدود 2 سال حبس، خرداد سال 90 از زندان آزاد شد.
نیلوفر حامدی و الهه محمدی نیز دست کمی از این افراد ندارند. همانطور که جیسون رضاییان جاسوس سرویسهای بیگانه علیه ایران بود، این ۲ خبرنگار هم پروژه غرب علیه ایران را دنبال میکردند. حامدی و محمدی نه نخستین خبرنگاران وابسته به سرویسهای جاسوسی هستند و نه آخرین آنها خواهند بود.
ارسال به دوستان
|
|
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
|