|
ارسال به دوستان
اخبار
2 آهنگ جدید یگانه منتشر میشود
یگانه در یکی از کنسرتهایش در شبهای گذشته خبر خوشحالکنندهای برای هوادارانش داشت. یگانه در جریان برگزاری کنسرت، خطاب به حاضران در سالن اسپیناس پالاس گفت: در روزهای پیش رو 2 آهنگ جدید منتشر خواهم کرد؛ یکی از آهنگها هفته آینده منتشر خواهد شد.
***
امضای تفاهمنامه همکاری نهاد کتابخانهها و دانشگاه آزاد
با هدف توسعه همکاریها و بهرهمندی از ظرفیتهای آموزشی، علمی، پژوهشی و فرهنگی، تفاهمنامه همکاری دانشگاه آزاد اسلامی و نهاد کتابخانههای عمومی کشور یکشنبه ۴ آذر در نشستی با حضور محمدمهدی طهرانچی، رئیس دانشگاه آزاد اسلامی و مهدی رمضانی، دبیرکل نهاد کتابخانههای عمومی کشور به امضا رسید.
این تفاهمنامه با موضوع همکاری دوجانبه و توسعه آن در موضوعات علمی، پژوهشی، مهارتی، پرورشی و فرهنگی در سطح تحصیلات تکمیلی، به دنبال تحقق اهدافی چون همافزایی ظرفیتهای علمی و پژوهشی، ارتقا و تعالی سطح علمی - پژوهشی کادر علمی و پژوهشگران، بهرهگیری از ظرفیتها، امکانات و توانمندهای علمی، آموزشی، پژوهشی، مهارتی، پرورشی و فرهنگی و ارتقا و استمرار همکاری به منظور اثربخشی ارتباط سازمانیافته است.
***
بازگشت مجید مظفری به تلویزیون
همزمان با روز نیروی دریایی، فیلم سینمایی «جنگ نفتکشها» به نویسندگی و کارگردانی «محمد بزرگنیا» امروز (سهشنبه ۶ آذر) روی آنتن میرود. این فیلم سینمایی با بازی مجید مظفری به تهیهکنندگی غلامرضا موسوی محصول سال ۱۳۷۲ ساعت ۲۱ از شبکه نمایش پخش خواهد. این فیلم بر اساس واقعه جنگ نفتکشها در خلیجفارس در زمان جنگ ایران و عراق ساخته شده است.
بزرگنیا برای نویسندگی و کارگردانی این فیلم سیمرغ بلورین بهترین کارگردانی را از دوازدهمین دوره جشنواره فیلم فجر دریافت کرد. بازپخش فیلم سینمایی «جنگ نفتکشها» هم چهارشنبه ۷ آذرساعتهای ۷ صبح و ۱۳ است.
***
امین زندگانی روایتگر «جنگ ۳۳ روزه»
همزمان با آغاز تمرینات نمایش میدانی «ساعر ۵» به نویسندگی و کارگردانی امین زندگانی، لوگوموشن این نمایش منتشر شد.
«ساعر ۵» روایت یکی از مهمترین رخدادهای جنگ ژوئیه ۲۰۰۶ است که در آن هنرمندان ایرانی و لبنانی به ایفای نقش میپردازند.
***
تمدید نمایشگاه «چشم در چشم» تا پایان آذر
نادره رضایی نمایشگاه «چشم در چشم» موزه هنرهای معاصر را تا پایان آذرماه تمدید کرد.
معاون امور هنری وزارت ارشاد گفت: نمایشگاه «چشم در چشم» را با توجه به استقبال کمسابقه هنرمندان و علاقهمندان هنرهای تجسمی و گنجینه موزه هنرهای معاصر، تا پایان آذرم تمدید میکنیم.
وی همچنین افزود: در این روزها موزه هنرهای معاصر شاهد صفهای طولانی مردم برای تماشای آثار پرتره گنجینه موزه است. امیدواریم با این تمدید، علاقهمندان بیشتری فرصت داشته باشند با فراغت به موزه بیایند.
در این نمایشگاه ۱۲۰ اثر از هنرمندانی مانند فرانسیس بیکن، لوترک، پیکاسو، ونسان ونگوگ، اندی وارهول، جیاکومتی، جیمز انسوار، ادوارد مونک، جیمز داین، رابرت راشنبرگ، فرنان لژه، خوان میره، کمالالملک، بهمن محصص، مارکو گریگوریان، محمود جوادیپور، احمد اسفندیاری، ژازه تباتبایی، کامبیز درمبخش، غلامحسین نامی، مهدی سحابی، فرشید ملکی و کورش گلناری در 5 گالری موزه به نمایش درآمده است.
***
انتشار نسخه صوتی «هواتو دارم»
همزمان با مراسم رونمایی از تقریظ رهبر معظم انقلاب بر کتاب «هواتو دارم»، نسخه صوتی این اثر با صدای ملیحه شبانیان از سوی سماوا منتشر شد و در دسترس علاقهمندان قرار گرفت. «هواتو دارم» بعد از «یادت باشد» و «کاش برگردی» سومین اثر ملاحسنی در حوزه شهدای مدافع حرم است.
او با انتشار این سه اثر نشان داده در انتخاب عناوین کتابهایش سلیقه خاصی به خرج میدهد تا جایی که مخاطب را از همان ابتدا با همین عناوین سر ذوق میآورد.
دیدار فرزانه سیاهکالی، راوی کتاب «یادت باشد» با همسر شهید مرتضی عبداللهی بهانهای شد برای نگارش خاطرات او و روایت فراز و فرود یک زندگی مشترک ۱۰ ساله. کتاب، در خود نکات قابل تأملی از نسل جدید انقلاب ارائه میدهد.
شهید عبداللهی متولد نهم اسفند ۱۳۶۶، دانشآموخته رشته مهندسی عمران بود و ۲۳ آبان ۱۳۹۶ در منطقه بوکمال سوریه به شهادت رسید.
ارسال به دوستان
در نقد ورود تجاری سلبریتیها به تئاتر و کتاب
ادابازیهای روشنفکرنمایانه
گروه فرهنگ و هنر: چند سال پیش که اجرای یک نمایش در هتل اسپیناس پالاس تهران با بلیتهای نجومی خبرساز شد، شاید فکرش را هم نمیکردیم خیلی زود این مساله بدل به یک رویه شود. معمولا وقتی در میان اهالی فرهنگ صحبت از تئاتر به میان میآید، انتظار یک فعالیت یا تفریح فرهنگی با قیمت مناسب و البته از سوی یک جریان فرهنگی غیرتجاری را داریم. اغلب تماشاگران تئاتر شهر تا همین چند سال پیش از همین دانشجویان یا طبقه متوسط فرهنگیای بودند که میان خودشان و بازیگران و عوامل فاصله چندانی احساس نمیکردند. احتمالا هر کدام از ما اهالی فرهنگ، دوستان بازیگر یا کارگردانی داریم که روزی به نمایششان رفتهایم و میدانیم روند تولید آثار نمایشی در ایران با این گردش مالی نحیف تا چه میزان کار مشقتباری است که انتخاب آن تنه به جنون میزند. ساده نگذریم؛ مخاطب محصول فرهنگی تئاتر نسبت طبقاتی نزدیکی با عوامل احساس میکرد. گویی که یکی از خود ما آن بالاست که مونولوگ میگوید یا یکی دیگر از خود ما نمایش را نوشته و آن دیگری که احتمالا ساعتی قبل از نمایش در همان کافه روبهروی تماشاخانه قهوهاش را با یکی از ما سر میکشیده، کارگردانی میکند. از اینها گذشته میدانستیم نمایشها پشتوانهای ادبیاتی و آکادمیک دارند. بازیگرانش، همان بازیگرانی که از طبقه ما بودند، از سوره و هنرهای زیبا یا کلاسهای سمندریان و نصیریان آمده بودند. با متونی سر و کار داشتیم که مدتها قبل خوانده بودیم و منتظر که کی شود اجرایی از «باغوحش شیشهای» یا «کرگدن» را ببینیم. ما همه اینها را داشتیم و برای داشتنش هم نیازی نبود میان دخل و خرجمان دینامیت بگذاریم! تئاتر دیدن از نظر مالی، انتحار موقت نبود. ماجرا از جایی شروع شد که ناگهان کسانی تصمیم گرفتند همین دلخوشیهای فرهنگی اندک را هم از ما بگیرند؛ کسانی که پیشتر با پولهایی که با دستمال هم دستت را کثیف میکردند، سینما را به پرتگاه سخافت و جلافت برده بودند. ناگهان پای سلبریتیها به نمایشها باز شد؛ چه نمایشهایی؟ دوختن کت برای دکمهای که آقا یا خانم سلبریتی باشد. خب! ممکن است بگویید چه ایرادی دارد که میان سینما و و تئاتر این داد وستد دوطرفه برقرار باشد؟ ایرادی ندارد. اتفاقا قبلا نه فقط تئاتر برای سینما ستاره میساخت، بلکه سینماییها هم فراموش نمیکردند باید به صحنهای برگردند که خاکش را خورده و از آنجا سوپراستار شدهاند. مشکل این است که فقط سلبریتیهای سینما نیستند، کار به خوانندگان کجخوان و اینستاگرمرهای تهی هم رسیده است. باز با این هم مشکلی نداریم. ایران آزادتر از اینهاست که منتقدی بتواند جلوی چیزی یا کاری را بگیرد. مساله در بهم خوردن نظام مبادلهای است که قبل و بیش از هر چیز تیشه بر ریشه فرهنگ میزند. تصور کنید تا همین چندی پیش دستمزد بازیگران تئاتر A تومان بود. این مبلغ برای تهیهکننده - در صورت وجود - زیاد نبود و به نحوی کار را درمیآورد. درباره بازیگران شناختهشدهتر خود تئاتر البته مبالغی بهتر هم وجود داشت ولی باز با عقل جور درمیآمد یا به تعبیری هنوز از ظرفیت نظام عرضه و تقاضا خارج نشده بود. حال فکر کنید بازیگری که برای یک ماه بازی در یک سریال نمایش خانگی چند میلیارد دستمزد دریافت میکند، با پیشنهاد یک سرمایهگذار - عنوان تهیهکننده دیگر در اینجا منعزل است- به تیم اجرای یک نمایش میپیوندد. بیایید خوشبین باشیم و فکر کنیم ما با نمایشی جدی طرف هستیم. تبعات این دستمزد گاه 100 برابری چیست؟ چگونه باید دانشجوی بااستعداد سوره، هنرهای زیبا یا دانشگاه آزاد رمق و توانی برای کار در فضایی داشته باشد که جایی برایش نمانده است؟ از این گذشته تکلیف مخاطب چه میشود؟ مخاطب این نمایشها با هزینههای سرسامآور چه کسانی هستند؟ پاسخ دادن به این سؤالها سخت نیست و به نبوغ فرهنگی خاصی هم نیاز ندارد. با یک حساب سرانگشتی میتوان فهمید تئاتر در حال پرواز از سبد فرهنگی دانشجویانی است که هر روز که از پل کالج تا دانشگاه شریف را پیاده بروید، آنها را میبینید. سؤال بعدی این است نیاز فرهنگی این اقشار و قشر متوسط فرهنگی به نمایش چگونه ارضا میشود؟ برای جواب دادن به این سؤال کافی است در پلتفرمهای فروش بلیت تئاتر چرخی بزنید تا ببینید چه میزان تماشاخانه خصوصی تأسیس شدهاند که نه تنها حداقل امکانات رفاهی را ندارند، بلکه در اغلب موارد عملا با امکانی با خروجی بشدت نازل طرفیم. اغلب کسانی که میتوانستند با اجاره یک پلاتو و 2 ماه تمرین، نمایشی را در تئاتر شهر یا پردیس شهرزاد روی صحنه ببرند، حال بدون کست معروف فقط میتوانند در تماشاخانههای خصوصی اجرا بروند.
اما فقط تئاتر نیست که قربانی صنعتیسازی فرهنگ و هوس روشنفکرنمایی سلبریتیها شده است. وضعیت حوزه فخیمتر کتاب هم دست کمی ندارد. تازه آنجا ممکن است بحران حادتر هم باشد. مثلا نشری مثل چشمه که کتابهای معتبری را منتشر میکند، ناگهان تصمیم گرفته کتابی تولید کند با عنوان «هنر شفاف اندیشیدن». اگر فقط نام کتاب را بشنوید، گمان میکنید با اثری فلسفی در حوزه معرفتشناسی یا منطق سر و کار دارید اما همین که کتاب به دستتان میرسد، میبینید با زردترین لایه روانشناسی طرفید. کتابی در عداد کروکودیلت را قورت بده یا قورباغه سبز افسردگی! باز تا اینجا فقط گمان کردهاید عنوان و محتوا نسبتی ندارند اما دقیقتر که میشوید متوجه میشوید یکی از مهمترین ناشران این ممکلت که برای بخشهای مختلفش از رمان و فلسفه یک دبیر متخصص دارد، این کتاب را منتشر کرده است. چرا؟ چون یک مجری - گزارشگر آن را با کمک چند دانشجو ترجمه کرده است. شاید بگویید این کتاب الان در چاپ چندم است و دیگر وقت این حرفها نیست. احتمالا اگر نمایشگاه کتاب امسال تهران را رفته باشید، صف طولانی امضای همین کتاب و بازار کساد کتب علوم انسانی را دیدهاید. آن رونق و این رکود همه ماجراست؛ ماجرایی که یک سرش بازیگری است که با سواد انگلیسی متوسط تصمیم گرفته مترجم شود تا در کنار قراردادهای چرب با برندهای لباس و مواد آرایشی، وجه فرهنگی هم داشته باشد تا آن یکی دیگر که با صدای معمولی کتاب صوتی میخواند. حکایت همه اینها صنعت فرهنگی سرمایهداران و بنگاهداران از یک سو و ادابازی روشنفکرنمایی از دیگر سو است. حال به گمانم برای اصحاب فرهنگ و برای آنها که تیغ شمشیرشان همیشه تیز است، رسالتی در میان است؛ رسالتی که سقراط در برابر سوفیستها پیش گرفته بود و هر موقع که یکی از آنها با کبر مدعی دانستن تمام و کمال چیزی بود یا وقتی کسی مدعی حکمت تمامعیار میشد، پرده از دغلکاری آنها کنار میزد. نقد فرهنگی باید معطوف خاستگاهها باشد و با کمال شجاعت از برآمدگه بپرسد. اینکه این وضعیت که میبینیم از کجا نشأت گرفته؟ همین که توان تخریب این پرسش را زنده نگه داریم، دیگر کسی با ترجمه زردترین کتابها نمیتواند مدعی روشنفکری شود یا خود را در صف مترجمان جا داده و بگوید ما مارها کجا میرویم.
ارسال به دوستان
نگاهی به کیفیت برگزاری بیستوسومین مراسم «جشن حافظ»
با نظم اما پرنقص
گروه فرهنگ و هنر: جشن سینمایی و تلویزیونی حافظ، در بیستوسومین دوره خود گامی به جلو برداشت و با فاصله گرفتن از بینظمیهای مرسوم سالهای گذشته، شامگاه شنبه در تالار وزارت کشور برگزار شد؛ مکانی که به مراتب شایستهتر از هتلهای مجلل اما بیروحی بود که پیشتر میزبان این جشن بودند.
با این حال، در پس این نظم ظاهری، همچنان مسائلی نهفته است که جشن حافظ را از رسیدن به جایگاه درخشان سالهای مدیریت مرحوم علی معلم بازمیدارد.
امسال فضای رسمی و مدیریت منظمتر برگزاری مراسم باعث شد بخش زیادی از آشفتگیهای گذشته در آیین اجرا کاهش یابد. دیگر خبری از تاخیرهای شدید یا بیبرنامگی در چینش آیتمها نبود اما اجرای موسیقی ضعیف و ناپخته رضا یزدانی که بدون آمادگی و کیفیت فنی لازم روی صحنه رفت، نشان داد هنوز استانداردهای کیفی در تمام بخشها رعایت نمیشود.
* طولانی و خستهکننده
یکی از مشکلات همیشگی جشن حافظ، یعنی طولانی بودن بیش از حد مراسم، همچنان پابرجا بود. تاخیر اولیه و ادامه یافتن جشن تا پاسی از شب، خستگی میهمانان و حتی تضعیف کیفیت بخشهای پایانی را به دنبال داشت. این در حالی است که در مدیریت رویدادهایی چنین مهم، تنظیم دقیق زمانبندی از پایهایترین اصول به شمار میرود.
* معیارهای انتخاب و شائبههای همیشگی
از جمله بزرگترین نقاط ضعف امسال، انتخابهای بحثبرانگیز در بخش نامزدها و برندگان بود. آثاری چون «نیسان آبی» که با انتقاد شدید مخاطبان و منتقدان همراه بودند، در کنار سریالهایی چون «سرزمین مادری» قرار داشتند و در کمال تعجب آثار موفق و مردمی مانند «نون خ» یا «زیرخاکی» جایی در فهرست نامزدها نداشتند.
* بودجه و اولویتها
یکی دیگر از موضوعات مهم، تامین مالی جشن از سوی اسپانسرها بود. هر چند امید معلم اعلام کرد تمام هزینهها از این طریق تامین شده است اما سوالی که برای بسیاری از مخاطبان مطرح شد، این بود که چرا بخشی از این بودجه برای حمایت از هنرمندان مستقل اختصاص نمییابد؟ جشن حافظ به عنوان یک رویداد خصوصی، میتواند نقشی سازندهتر در حمایت از بدنه سینما و تلویزیون ایران ایفا کند اما تاکنون در این زمینه عملکردی صرفا نمایشی داشته است.
* میراث علی معلم؛ جشن حافظ به کجا میرود؟
جشن حافظ در دوران مدیریت علی معلم، صرفنظر از کاستیهای آن، همواره بستری بود برای ایجاد یک آیین مستقل، فاخر و فراتر از وابستگیهای مرسوم. با اینکه امسال نظم بیشتری در برگزاری مراسم دیده شد اما نبود دقت در انتخاب برندگان و عدم تمرکز بر ارتقای کیفی آن، همچنان این رویداد را از بازگشت به اوج خود بازمیدارد. اگر امید معلم بخواهد میراث پدر را حفظ کند، باید نهتنها در بخش اجرایی، بلکه در محتوای جشن نیز بازنگری جدی داشته باشد. جشن حافظ میتواند دوباره به همان شکوهی بازگردد که زمانی تحت مدیریت علی معلم، به یک رویداد معتبر و قابل احترام برای تمام اهالی سینما و تلویزیون ایران تبدیل شده بود. در پایان، بیست و سومین جشن حافظ اگر چه به نسبت دورههای قبل، گامی رو به جلو محسوب میشود اما هنوز تا رسیدن به استانداردهایی که علی معلم برای آن وضع کرده بود، راه درازی در پیش دارد.
ارسال به دوستان
«همچنان توفان»، پرترهای از امید و ایستادگی
به رنگ غزه
گروه فرهنگ و هنر: در روزهایی که فریاد مظلومیت مردم فلسطین به مدد هنر، رساتر از همیشه به گوش میرسد، نمایشگاه پوستر «همچنان توفان» در گالری حوزه هنری، سندی زنده از جنایات رژیم صهیونیستی و ایستادگی بیبدیل مردم فلسطین است. در این نمایشگاه، ۳۲۱ اثر از ۸۰ هنرمند برجسته ۲۳ کشور دنیا به نمایش درآمده تا مرزهای هنر را از ابعاد زیباییشناختی فراتر ببرد و آن را به ابزاری برای روایت مقاومت تبدیل کند.
* هنر دیجیتال؛ صدای حقیقت
نمایشگاه «همچنان توفان» را میتوان جشنوارهای از فریادهای دردمندانه هنری دانست. پوسترهای این نمایشگاه، برخلاف ابزارهای سنتی هنر که به زمان زیادی برای خلق نیاز دارند، واکنشی سریع و صریح به فجایع جاری در غزه هستند. این آثار، با بهرهگیری از هنر دیجیتال، لحظات تلخ و شیرین مقاومت را به تصویر کشیدهاند. از بازنمایی بمباران وحشیانه بیمارستان المعمدانی گرفته تا استفاده از نمادهایی جهانی چون حلقههای المپیک که با المانهای فلسطینی آمیخته شدهاند، همه این پوسترها بر یک حقیقت تاکید دارند: «در برابر جنایات رژیم اشغالگر سکوت نمیکنیم».
* پشت صحنه یک نمایشگاه دشوار
صابر شیخرضایی، نمایشگاهگردان این رویداد، درباره دشواریهای برگزاری این نمایشگاه میگوید: «فقط ۱۲ روز برای گردآوری و آمادهسازی این آثار فرصت داشتیم. این زمان کوتاه، در کنار محدودیتهای موجود، کار را سختتر کرد اما ارتباطات پیشین با هنرمندان داخلی و خارجی به ما این امکان را داد تا نمایشگاهی با سطح کیفی بالا برگزار کنیم». پوسترهایی که اکنون در گالری حوزه هنری تهران به نمایش گذاشته شدهاند، مسافتی طولانی از ۵ قاره جهان را طی کردهاند تا پژواک مقاومت فلسطین باشند.
* پیوند مقاومت و تاریخ
نگاه به پوسترهای این نمایشگاه، ما را به عمق تاریخ مقاومت میبرد. برخی آثار، مظلومیت امروز مردم فلسطین را با مصائب عاشورا پیوند دادهاند. سیمخاردارها و چفیههایی که در خطوط طراحیهای هنرمندان حضور دارند، نشانههایی از امید و ایستادگیاند. مشتهای گرهکردهای که به نارنجک تبدیل شدهاند و چشمهای خستهای که به آیندهای روشن دوخته شدهاند، مخاطب را به تفکر درباره مفهوم حقیقی آزادی و مبارزه دعوت میکنند.
* پیام بلند ظلمستیزی
«همچنان توفان» در هر گوشهاش پیامی آشکار دارد؛ افشای جنایات رژیم صهیونیستی. از بلندگوهای خاموش سازمان ملل که سکوتشان برابر جنایات غزه را روایت میکنند تا تارهای عنکبوتی که ستاره داوود را به شکل نمادین به دام انداختهاند، همه این آثار به ما یادآور میشوند که هنر، سکوت نخواهد کرد. یکی از تاثیرگذارترین آثار این نمایشگاه، تصویر جوانی فلسطینی است که در برابر توپ و تانکهای کشورهای حامی رژیم صهیونیستی ایستاده است؛ تصویری که بهخوبی ایستادگی فلسطین را به نمایش میگذارد.
* کلیدهای امید در آوارگی
نماد کلید، حضوری برجسته در بسیاری از آثار این نمایشگاه دارد؛ کلیدی که برای فلسطینیها، سمبلی از امید به بازگشت به خانههایشان است. زنان فلسطینی، این کلیدها را سالهاست به گردن آویختهاند و آن را نشانهای از ایمان به روزی میدانند که ظلمت پایان یابد و سرزمینشان از چنگال اشغالگران آزاد شود.
* حضور چهرههای برجسته
این نمایشگاه در روزهای اخیر، شاهد حضور بسیاری از چهرههای برجسته سیاسی و هنری کشور بوده است. مسعود شجاعیطباطبایی، از هنرمندان مطرح عرصه تجسمی، این نمایشگاه را یکی از تأثیرگذارترین رویدادهای هنری در حوزه مقاومت دانسته است. او معتقد است: «این آثار، زبانی جهانی دارند و میتوانند پیام مظلومیت مردم فلسطین را به سراسر دنیا منتقل کنند». مسعود نجابتی، دیگر هنرمند شناختهشده، نمایشگاه را عرصهای برای تامل و مبارزه با بیعدالتی میداند و میگوید: «هنر، واکنشی عمیق و تأملبرانگیز به جنایات است و این آثار، نماینده این حقیقتند».
نمایشگاه «همچنان توفان» اثباتی است بر این واقعیت که هنر در برابر ظلم سکوت نمیکند. این نمایشگاه، صدای مظلومان فلسطین و پژواک آرمانهای انسانی برای آزادی و عدالت است. در جهانی که بمباران و سرکوب، صدای انسانیت را خاموش میکنند، این آثار هنری، همچون چراغی فروزان، راه مقاومت و امید را روشن نگه میدارند.
ارسال به دوستان
|
|
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
|