|
ارسال به دوستان
اخبار
داریوش ارجمند: جای یک اثر درخور درباره «حاجقاسم» خالی است
بازیگر شناختهشده سینما و تلویزیون اعتقاد دارد اگر بسیاری از کشورها قهرمانانی همچون «حاجقاسم سلیمانی» را داشتند، کتابها، مستندها و سریالها و فیلمها درباره او میساختند اما جای یک اثر درخور پیرامون زندگی این شهید بزرگوار را خالی میبینیم.
داریوش ارجمند در گفتوگو با تسنیم تأکید کرد: حسرت میخورم و جایش را در میدان، سیاست و در دوستی و در اقتدار ایران، خالی میبینم. جایش خالیاست. ای کاش بود. هنوز روز تشییع حاجقاسم از یادم نمیرود. وقتی به تشییعهای باشکوه و سیل خروشان جمعیت نگاه میکنم، جوانانی به چشم میآیند که همهشان میگفتند «من قاسم سلیمانیام».
وی افزود: امیدوارم سیره و راه او هرچه زودتر به اثر نمایشی درخوری تبدیل شود، چرا که هنوز اثر درخور و دندانگیری درباره حاجقاسم سلیمانی ندیدهام. همه ژورنالیستی و موقت و تلویزیونی و شعاری بوده است.
داریوش ارجمند درباره ساخت یک اثر خوب درباره حاجقاسم سلیمانی گفت: حاجقاسم سلیمانی آنقدر عمیق است که کسی نمیتواند او را سطحی کند و هیچ سریال، فیلم و سازندهای نمیتواند این شخصیت را از عمق به سطح بیاورد. برای اینکه اینقدر این مرد عمیق و دوستداشتنی و خدمتگزار بوده است. به هر حال هرکسی با او صحبت میکرد و چیزی میخواست، میگفت دعا کن من شهید شوم.
وی خاطرنشان کرد: من افتخار میکنم بارها و بارها تندیس سردار سلیمانی را ببوسم حتی اگر از من انتقاد کنند. جایی هم این نکته را گفتم. اصلا 100 بار دیگر هم میبوسم. من گوشم به این هجمهها بدهکار نیست.
***
تمدید مهلت پنجمین کنگره شعر «مکتب گمنامی»
مهلت ارسال آثار به کنگره شعر مکتب گمنامی تا ۲۷ دی تمدید شد.
طبق اعلام دبیرخانه پنجمین کنگره ملی شعر مکتب گمنامی، مهلت ارسال آثار به این کنگره تا ۲۷ دی ۱۴۰۳ تمدید شد.
این کنگره با محوریت تکریم 40 سال مجاهدت خاموش مدافعان امنیت وطن و سربازان گمنام امام زمان(عج) در اولویتهای موضوعی «40 سال مجاهدت خاموش در پایگاه عظیم مبارزه و جهاد، در دفاع از تمامیت ملی، سرزمینی و تمدنی ایران»، «40 سال اقتدار و امنیت با مشارکت مردم»، «گمنامی مدافعان امنیت وطن، حتی در میان اطرافیان و خانواده» و «مدافعان پنهان امنیت؛ پدرانی برای تمام کودکان ایران» برگزار میشود.
شاعران برای شرکت در این کنگره میتوانند آثارشان را در بخشهای «شعر سنتی»، «شعر نو و سپید»، «شعر کودک و نوجوان» و «ترانه، سرود و تصنیف» تا ۲۷ دی ۱۴۰۳ به دبیرخانه کنگره ملی مکتب گمنامی ارسال کنند. همچنین سایت کنگره مکتب گمنامی به نشانی الکترونیکی https://maktabegomnami.ir برای کسب اطلاعات بیشتر پاسخگوی شاعران خواهد بود.
جوایز این کنگره در هر بخش از قالبها، برای نفر اول ۱۵ میلیون تومان، نفر دوم ۱۲ میلیون تومان، نفر سوم ۸ میلیون تومان و برای اثر شایسته تقدیر ۵ میلیون تومان است.
پنجمین کنگره ملی مکتب گمنامی، هفته آخر بهمن ۱۴۰۳ با برگزاری اختتامیه و معرفی برگزیدگان، به کار خود پایان میدهد.
***
«انگیزه ترامپکشی»، کتاب جدید علیرضا قزوه تقدیم به حاجقاسم
علیرضا قزوه از اتمام نگارش کتاب جدید خود با عنوان «انگیزه ترامپکشی و جشن انقلاب اسلامی» خبر داد و گفت: این کتاب را تقدیم شهید سلیمانی میکنم.
علیرضا قزوه از انتشار کتاب جدید خود خبر داد و گفت: نام این کتاب «انگیزه ترامپکشی و جشن انقلاب اسلامی» است.
وی اضافه کرد: پابلو نرودا شاعر بزرگی است که کتاب «انگیزه نیکسونکشی و جشن انقلاب شیلی» اثر بسیار مهم او است. او با این کتاب آبروی نیکسون را در جهان برد. بعد از شهادت سردار سلیمانی و به تأسی از این کتاب، نیت کردم کتابی درباره شهید سلیمانی بنویسم و جنایت ترامپ را برملا کنم.
قزوه از آماده شدن کتاب «انگیزه ترامپکشی و جشن انقلاب اسلامی» خبر داد و گفت: این اثر را یکی دو هفته پیش به برخی دوستان دادم تا دربارهاش نظر بدهند. این اثر تقدیم به شهید سلیمانی خواهد شد و حتما تیری به گنبد آهنین دشمنان خواهد بود. در تلاشیم این کتاب به زبانهای مختلف ترجمه شود.
وی اضافه کرد: این کتاب از انتشارات سوره مهر منتشر خواهد شد.
ارسال به دوستان
نگاهی به کتابهای روایتگر زندگی و مبارزات شهید سپهبد قاسم سلیمانی
تعظیم کلمات به قهرمان
میلاد جلیلزاده، خبرنگار: مردم ایران و البته مردم کل جهان حاجقاسم سلیمانی را خیلی دیر شناختند. او سالها بیآنکه در رسانهها حضور داشته باشد، مشغول فعالیت بود اما از جایی به بعد پردهها برافتاد و نام این مرد در افق درخشید. دهه ۹۰ شمسی بود که سردار حاجقاسم سلیمانی به رسانهها معرفی شد و خیلی سریع به اوج محبوبیت رسید. بازماندهای از نسل سلحشوران جنگ 8 ساله که طی تمام این سالها سلاح را بر زمین نگذاشته بود تا امنیت ایران را از 6 جهت و 4 گوشه حفظ کند و حالا برای همه تبدیل میشد به نمادی از غرور ملی، تلاش خستگیناپذیر، دلسوزی و عدالتخواهی فراملی برای مظلومان و القصه! تمام آن چیزهایی که در شمایل تیپیکال فرماندهان تاریخی ایران وجود داشت؛ یک سردار عارف.
خوشبختانه سینمای ایران تا به حال هنوز شهامت این را به خرج نداده که سراغ بازنمایی این چهره برود و جز چند ثانیه گذرا در سکانسی بازسازی شده از فیلم «موقعیت مهدی» (و سریال عاشورا)، کسی حتی او را از دور هم نشان نداده است. عبارت خوشبختانه را از این جهت میشود در این باره به کار برد که قدم نهادن بیحساب و کتاب در وادیهای اینچنینی میتواند به نتایج ضعیف و مأیوسکنندهای منجر شود و خوب است که هنوز خیلیها در سینما از بزرگی نام این مرد حساب میبرند و بیحساب وارد میدان بازنمایی نمیشوند تا آنچه در ساخت بعضی تندیسهای سردار سلیمانی اتفاق افتاد، در اینباره هم رخ دهد. البته مستندهای خوبی ساخته شده و کارهای گرافیکی قابل توجهی هم انجام شده است و شاید بین تمام حوزههای فرهنگی، هیچکدام به اندازه حوزه کتاب در رابطه با حاجقاسم سلیمانی فعالیت نکرده باشند.
بسیاری از این کتابها به شرح زندگی حاجقاسم از رهگذر بیان خاطرات زندگیاش پرداختهاند. بخشی از این خاطرات را خود او مکتوب کرده و بخشی دیگر توسط اطرافیان بیان شده است. بخش دیگری از کتابها هستند که به تبیین مرام و مسلک یا آنچه «مکتب سلیمانی» نامیده میشود پرداختهاند. چند نمونه دیگر را هم میتوان سراغ گرفت که آثار هنریتری به حساب میآیند و از روایات صرفا تاریخی و تحلیلی فاصله گرفتهاند. مثلا مجموعه نمایشنامههایی که با موضوع حاجقاسم تحریر شدهاند، یا اشعار روایی درباره او.
کتابهایی هم هست که به بررسی نقش استراتژیک سردار سلیمانی در منطقه و جهان و شیوههای سیاستورزی، روابط عمومی و نوع فعالیت امنیتی و نظامی او پرداختهاند. تلخ است اگر بدانیم این قبیل کتابها عمدتا ایرانی نیستند و به زبان فارسی نگارش نشدهاند. یعنی یک بررسی علمی روشمند درباره سبک فعالیت این فرمانده در میدان، داخل فضای فارسیزبان انجام نشده است تا این تجربهها از چشمانداز خود ما ثبت و ضبط شود. یک مورد هم که به زبان فارسی داریم، مربوط به بالای 40 سال پیش است، نه فعالیتهای اخیر شهید سلیمانی.
از آنجا که کتابهای نگارش شده درباره حاجقاسم سلیمانی تعداد بسیار بالایی دارد و حتی معرفی مختصری از هرکدامشان در مجموع حجم بالایی مطلب میشود، در ادامه با دستهبندی موضوعی این کتابها صرفا به نامشان اشاره میشود.
در اینجا بد نیست به این هم اشاره کنیم که سلیمانی عزیز خودش بسیار مطالعه و خواندن بعضی کتابها را هم به دیگران توصیه میکرد. او بعد از خواندن کتاب «من زندهام» ۲ بار به معصومه آباد که راوی این اتفاقات بود نامه نوشت. بعد از خواندن کتاب «رادیو» نامه پرمهری به سردار محمدرضا حسنیسعدی که راوی کتاب بود نوشت و استقامت او در دوران اسارت را ستود. بعد از خواندن کتاب «۲۳ نفر» گفت به کرمانی بودنش افتخار میکند و حتی پیگیر ساخت فیلمی بر اساس این روایت شد. کتاب «سربلند» را برای دخترش امضا کرد و در متن آن توصیه داشت شبیه شهید حججی شود. در توئیتر به ۲ زبان فارسی و عربی همه را به خواندن کتاب «الغارات» که قدیمیترین کتاب شیعه است توصیه کرده بود و حتی در صفحه اینستاگرامش یک بار عکسی از او در فروردین ۹۵ هنگام سفر منتشر شد که در حال مطالعه یک کتاب و یادداشتنویسی همزمان بود؛ کتابی از گابریل گارسیا مارکز، نویسنده اسپانیاییزبان اهل کلمبیا.
* خاطرات و خطرات
معروفترین کتاب درباره زندگی شخصی حاجقاسم به قلم خود او نگارش شده و روایت آن از دوران کودکیاش تا پیروزی انقلاب اسلامی در سال ۵۷ امتداد دارد. این کتاب با عنوان «از چیزی نمیترسیدم» نخستین اثر چاپ شده توسط انتشارات مکتب حاجقاسم است. در کتاب دیگری به نام «حاجقاسمی که من میشناختم» حجتالاسلام علی شیرازی خاطرات یک رفاقت ۴۰ ساله را با سردار سلیمانی بازگو کرده و سعید علامیان نگارش و تنظیم آن را بر عهده داشته است. کتاب دیگری به نام «بچههای حاجقاسم» به شرح خاطرات جانباز دفاعمقدس، سرتیپ دوم پاسدار حسین معروفی اختصاص دارد و چنانکه از نامش پیداست، به دلیل اینکه راوی کتاب همرزم سردار سلیمانی بوده، مشتمل بر خاطراتی از دوران جنگ 8 ساله در کنار شهید سلیمانی است.
علی اکبریمزدآبادی هم در کتاب «ذوالفقار» برشهایی از خاطرات شفاهی درباره حاجقاسم را جمعآوری کرده و در کتاب دیگری به نام «متولد مارس» جستارهایی در خاطرات دوستان و همرزمان او داشته است. کتابهای دیگری مثل «معمار حرم» با تدوین بهنام باقری، «میدانهای سخت» با تدوین محمدحسن روزیطلب و پروین نوریپور، «سرباز قاسم سلیمانی» نوشته مصطفی رحیمی و «نامزد گلولهها» از مرتضی سرهنگی که مخصوص گروه سنی جوانان است، با جمعآوری خاطرات افراد مختلف درباره سردار سلیمانی نگارش شدهاند. کتاب «عزیز زیبای من» نوشته زینب مولایی هم روایت مستندی از ۷۲ ساعت پایانی زندگی شهید حاجقاسم سلیمانی است. روایتهای این کتاب برگرفته از خاطرات اعضای خانواده، دوستان و همرزمان قدیمی اوست.
در «شاید پیش از اذان صبح» نوشته احمد یوسفزاده هم خاطرات دست اول و کمتر گفتهشدهای از مقاطع زمانی مختلف زندگی شهید سلیمانی نگارش شده که اغلب برگرفته از ارتباط و گفتوگوهای شخصی نویسنده با شهید سلیمانی است. کتاب «یک قاسم دو کربلا» بر اساس نوارهای مرکز اسناد دفاعمقدس درباره فراز و نشیبهای پیش روی حاجقاسم سلیمانی در ۲ عملیات کربلای ۴ و ۵ به قلم مجید سانکهن تألیف شده است.
* مکتب سلیمانی
در میان کتابهایی که به مکتب حاجقاسم و تبیین دیدگاههای او پرداختهاند، «سرباز مکتب» به قلم سیدحسنرضا نقوی یکی از نمونههای قابل توجه است. نویسنده پاکستانی کتاب، برای کسب شناخت نسبت به سردار سلیمانی، پژوهشی را آغاز کرده و ضمن جمعآوری مستندات، با شخصیتهای مرتبط با او و جبهه مقاومت به گفتوگو نشسته است. هرچند موضوع کتاب، بررسی سرگذشت حاجقاسم سلیمانی است ولی دغدغههای نویسنده مسلمان و غیرایرانی کتاب، ناگزیر او را به سمت کنکاش پیرامون جبهه مقاومت کشانده و شرحی از سابقه و فراز و فرودهای گروههای مقاومت و فرماندهان آن را به نگارش درآورده است.
یکی دیگر از کتابهایی که در این زمینه نگارش شده، «برادر قاسم» است؛ جستاری در اندیشههای راهبردی حاجقاسم سلیمانی در حوزه ولایت، انقلاب، دفاعمقدس، شهادت، مدافعان حرم، فرهنگ و هنر. نکته خاص کتاب این است که نویسنده درباره هر اندیشه سردار حاجقاسم سلیمانی که صحبت کرده، سند آن مطلب را در پاورقی کتاب آورده است.
به عنوان یکی از مهمترین کتابهای دیگری که به تبیین مکتب حاجقاسم پرداخته، میتوان «معنویت اجتماعی در مکتب سلیمانی» از پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی را نام برد. «مکتب سلیمانی» از انتشارات آستان قدس رضوی(ع) نیز یک نمونه دیگر است.
* فرمانده استراتژیک
در فضای فارسیزبان تلاش چندانی برای تبیین استراتژیهای حاجقاسم و روش نبرد و سیاستورزی او نشده است و تنها در یک مورد به بررسی عملکرد او در سالهای دور دهه 60 اشاره میشود. مجموعه کتاب «روزی روزگاری قاسم سلیمانی» از عباس میرزایی عنوان مجموعهای از کتابهاست که نشان میدهد شهید سلیمانی نیروهای تحت امرش را چگونه در میدان جنگ و در سختترین شرایط هدایت میکرد. کتاب اول با عنوان «هجوم به تهاجم» خاطرات بهمن ۱۳۶۰ تا اردیبهشت ۱۳۶۱ را از زبان فرمانده وقت لشکر ۴۱ ثارالله روایت میکند. کتاب دوم با عنوان «نبرد سید جابر» روایتگر خاطرات او از اردیبهشت تا تیر ۱۳۶۱ است.
اما در فضای غیرفارسیزبان کتابهای متددی را میتوان با این موضوع یافت که ممکن است دید مثبتی به شهید سلیمانی و نقش ایران در منطقه را القا نکنند. «فرمانده سایه: سلیمانی، آمریکا و جاهطلبیهای جهانی ایران» به قلم آرش عزیزی یکی از این کتابهاست. «قاسم سلیمانی: مردی که زیاد میدانست» که چند نویسنده مختلف دارد هم شامل مجموعهای از مقالات و تحلیلها درباره زندگی و فعالیتهای شهید سلیمانی است، همچنین «سلیمانی: ظهور مغز متفکر نظامی ایران». در فضای عربیزبان هم کتابهایی مثل «قاسم سلیمانی: الرجل الذی غیرمجرى التاریخ (مردی که مسیر تاریخ را تغییر داد)» به قلم جمعی از نویسندگان، به بررسی تأثیرات سردار سلیمانی بر تاریخ معاصر خاورمیانه پرداخته و کتاب «سلیمانی: القائد الذی لا یُنسى» به معنای «سلیمانی: رهبر فراموشنشدنی» که آن هم به همت گروهی از نویسندگان تحریر شده، به تحلیل شخصیت و نقش سلیمانی در جنگها و بحرانهای منطقهای میپردازد.
* هنر و میدان
«من قاسم سلیمانیام» نوشته مرتضی شاهکرم که انتشارات سوره مهر آن را منتشر کرده است، مجموعه 5 نمایشنامه با هدف آشنایی بهتر مخاطب با جهانبینی و ایدئولوژی سردار شهید حاجقاسم سلیمانی و تامین گروههای نمایشی جوان در حوزه متن نمایشی است. این کتاب شامل 5 نمایشنامه «مهندس مین»، «کاخ ریاستجمهوری»، «سرباز سردار»، «مفقود دوم» و نمایش کوتاه «من قاسم سلیمانیام» میشود.
در حوزه شعر هم افشین علا منظومهای بلند و حماسی برای گروه سنی کودک و نوجوان در رثای شهید حاجقاسم سلیمانی سروده که تصویرگر آن محمدحسین صلواتیان بوده است. شاعر، در این منظومه بلند همچنین به حماسههای کهن ایرانیان، شکلگیری نهضت و انقلاب اسلامی ایران و سالهای دفاعمقدس اشاره داشته و وضعیت سالهای اخیر ایران و منطقه را ترسیم کرده است.
کتاب شعر «کوچکمرد» سروده طیبه شامانی هم برش کوچی از زندگینامه حاجقاسم سلیمانی در دوران کودکی اوست که به زبان شعر، برای کودکان تألیف شده است. داستان مربوط به تصمیم بزرگی است که حاجقاسم در کودکی خود میگیرد. او روزی در خانه روستاییشان متوجه ناراحتی پدر و دردسری که برای او پیشآمده میشود و سعی میکند راهحلی برای کمک به خانواده پیدا کند. تصویرگریهای این کتاب که سعید شمس آنها را انجام داده، متناسب با گروه سنی دبستان انجام شده است.
ارسال به دوستان
یادداشت روز
اسطوره نامیرا
حسین میرزایی*: از روزگاران بسیار کهن، یکی از آرزوهای انسان رسیدن به مقام «جاودانگی» بوده و همواره برای غلبه بر نامیرایی به طرق مختلف کوشیده و شاید به همین دلیل، در اساطیر سراسر دنیا، یافتن «اکسیر حیات» این همه برجسته شده است. نکته مهم درباره «اکسیر حیات» این است که این معجون شفابخش و جاودانساز از چشمهای میجوشد که مکان آن در «ظلمات» است. به عبارت دیگر، رمز جاودانگی برای انسان فانی، رفتن با چراغ در دل تاریکیهاست.
برخی چهرههای برجسته در طول تاریخ با کنشهای موثری که بر روند سرنوشت جامعه خود داشتهاند، توانستهاند نام خود را برای همیشه در تاریخ جاودانه کنند. یکی از آن شخصیتهای مهم و اثرگذار در طول تاریخ ایران زمین و دوران 46 ساله انقلاب اسلامی، بیشک سردار شهید قاسم سلیمانی است.
نام این سردار بزرگ ایرانی زمانی بیشتر بر سر زبانها افتاد که گروههای تروریستی با پوشش اعتقادات سلفی و تکفیری، با حمایتهای مالی و سیاسی برخی کشورهای عربی و قدرتهای منطقهای و فرامنطقهای، در عراق و دیگر کشورهای عربی ظهور کردند. این گروهها، بویژه داعش، با تصرف چندین شهر و پیشروی به سمت بغداد، ادعای تشکیل حکومت اسلامی عراق و شام را مطرح کردند. سقوط موصل در ۱۰ ژوئن ۲۰۱۴، موجب ترس و وحشت اقلیتهای قومی مانند کردها، ترکمنها و ایزدیها شد و آنها تلاش کردند در برابر این هجومهای بیرحمانه مقاومت کنند اما افزایش نیروهای خارجی و حمایت رژیمهای عربی، مقابله با داعش را دشوارتر کرد. فراموش نمیکنیم در آن زمان، در عرض چند ماه، بغداد در آستانه سقوط قرار گرفت و خطر تسلط داعش بر کل سوریه و عراق جدی شد.
در این شرایط، کشورهای غربی، بویژه آمریکا، به درخواستهای عراق و اقلیم کردستان پاسخ ندادند. این امر نشان داد حضور نیروهای بیگانه، بویژه آمریکا، در واقع بخشی از نقشه تغییر ژئوپلیتیک منطقه است. در این میان، ایران تنها کشوری بود که بهسرعت به درخواست مقابله با داعش پاسخ داد و مدیریت هوشمندانه سردار سلیمانی نهتنها داعش را در سوریه و عراق زمینگیر کرد، بلکه توانست حکومت آن را بهطور قابل توجهی تضعیف کند. از آن زمان روزی نبود که نام این سردار بزرگ، به عنوان کسی که میتواند معادلات را در منطقه به نفع جبهه مقاومت تغییر دهد، در خبرگزاریها و روزنامههای بینالمللی به چشم نخورد. شیوه مدیریت و محبوبیت شهید سلیمانی در منطقه به نحوی بود که گویی تا چند سال آینده جایی برای بیگانگان در منطقه غرب آسیا وجود نخواهد داشت، بنابراین حذف فیزیکی او در دستور کار قرار گرفت.
ترور سردار سلیمانی توسط آمریکا در سوم ژانویه ۲۰۲۰ نشاندهنده استیصال آن در برابر محور مقاومت بود. نقش تاریخی سردار سلیمانی در شکست داعش و حمایت از مظلومان، او را به شخصیتی محبوب و اسطورهای در میان ایرانیان و آزادیخواهان جهان تبدیل کرد.
محبوبیت این چهره فرامرزی و ستایشبرانگیز در بدرقه تاریخی و کمسابقه او در شهرهای مختلف عراق و ایران به وضوح قابل مشاهده بود، تا آنجا که طیفهای مختلف سیاسی و اجتماعی در آن واقعه کمنظیر، در سوگ فراقش اشک ماتم ریختند. از وزیر سابق دوران پهلوی تا جناحهای گوناگون سیاسی هیچ یک نتوانستند در برابر عظمت این مرد سر تعظیم فرود نیاورند و مدح او را نگویند.
سؤالی که در اینجا مطرح میشود این است کدام ویژگی این سردار رشید باعث محبوبیت بیحد و مرز او در بین مردم شد؟ نخبگی در نظامیگری، نبوغ فرماندهی، شکست داعش، این غول نظام استکباری؟ همه اینها قطعا در شکلگیری این قهرمان اسطورهای مؤثر بوده اما شاید مهمترین ویژگی او آن سرمایه اجتماعیای بود که سردار دلها در دوره زندگیاش، نه فقط برای خود بلکه برای کشورش و در یک کلام برای تمام آزادیخواهان جهان تولید کرد. مرز برای او معنایی نداشت. برای مبارزه با تاریکیها و دفاع از مردم بیدفاع، مرزها، این دستساختههای امپریالیسم جهانی، نمیتوانستند او را محدود کنند: صبح در تهران، ظهر در عراق، عصر در سوریه و شب در لبنان بود.
اینچنین جهان وطنی را فقط در شخصیت قهرمان اسطورهای میتوان یافت. او نمونه مطلق خیر بود، پایبند به پیمان، مردممدار، پاکدامن، امانتدار، مدافع مصلحتهای جامعه، مطیع رهبر و دین، نگاهبان مرزهای سرزمینی، گسترشگر عدل و داد و یاریدهنده ستمدیدگان. او در میدان نبرد بینظیر و خارقالعاده، زیرک و با مهارت بود و به تنهایی حریف یک لشکر.
کدام یک از این ویژگیها را در سلیمانی شهید به حد اعلا نمیتوان یافت؟ از میدان نبردش نگوییم که در میانه میدان منطقه چطور خواب را از چشمان تمام مزدوران نظام سلطه گرفته بود. سیل که آمد خود را به خوزستان رساند تا در کنار مردم باشد، زیرا میدان نبرد برایش آن روز کمک به مردم سیلزده بود و کیست که نداند سرمایه اجتماعی او چه کمکهایی که به پیشبرد یاریرسانی به مردم در منطقه نکرد.
مردم او را ستایش میکردند، زیرا آنها فرق سردار مردمی و سیاستمدار ابنالوقت را بخوبی تشخیص میدهند. او قائل به خطکشیهای مرسوم در جامعه نبود: آدمهای من، رفقای من، مریدهای من، باحجاب و بیحجاب، چپ و راست، اصلاحطلب و اصولگرا برای او معنایی نداشت. او همه را زیر چتر جامعه توحیدی میدید و جامعه را چون افراد منسجم یک خانواده متنوع و متکثر میپنداشت. او برای همیشه در تاریخ ایران و جهان«جاودانه» شد، زیرا «اکسیر حیات» را در میانه میدان نبرد علیه تاریکیها و نامردمیها یافت.
مردمشناس، عضو هیأت علمی دانشگاه علامه طباطبایی *
ارسال به دوستان
نگاه
شوربایی به نام دولت وفاق سوریه!
شهاب خادم: با سقوط حکومت بشار اسد و روی کار آمدن عناصر جدید در دمشق، گمانهزنیهای زیادی درباره آینده این کشور و سوریه پس از اسد مطرح شده است؛ اینکه حاکمان جدید، سوریه را به کدام سمت و سو خواهند برد؟
برخی تحلیلگران منطقهای و غربی که از شورشیان مسلح ضدسوریه حمایت میکردند، در سایه مواضع عجیب و جدید ابومحمد جولانی معتقدند سوریه به سمت تشکیل یک دولت نجات ملی متشکل از همه طیفها و گروههای سیاسی و حتی اقلیتها پیش خواهد رفت.
جولانی پس از تسلط بر دمشق، به سرعت دست به تغییراتی زد و ظاهر خود را از یک نظامی تکفیری به یک چهره کت و شلواری به اصطلاح متعارف تغییر داد. همزمان وی در مصاحبههای مختلف با رسانههای غربی تلاش کرده با وجود سابقه جنایتکارانه داعشیاش، خود را یک چهره سیاسی میانهرو به جامعه جهانی بشناساند.
با این حال، اقداماتی که نشان میدهد یک گروه تروریستی - تکفیری بر سوریه مسلط شده و نه یک جنبش مدنی - انقلابی، روز به روز در حال آشکارتر شدن است.
جولانی به عنوان رهبر دوفاکتوی سوریه جدید بتدریج در حال چینش کابینه و انتصاب مقامات در بخشهای مختلف سیاسی، نظامی و انتظامی برای تشکیلات جدید خود است؛ انتصاباتی که دقیقا نقطه آغاز تناقض در حرف و عمل رهبران جدید سوریه را نشان میدهد.
منابع خبری میگویند وی که خود هم تبعه سعودی و زاده ریاض است، اخیرا برای 50 نفر در ردههای مختلف ارتش جدید سوریه حکم صادر کرده است که دستکم 6 نفر از این مقامات از میان شبهنظامیان تکفیری خارجی هستند!
به گفته منابع تحریرالشام، ۳ نفر از این شبهنظامیان خارجی از جمله یک اردنی و ۲ نفر از اویغورهای چینی درجه سرتیپی گرفته و به مناصب مهم گمارده شده و ۳ نفر دیگر شامل یک تبعه ترکیه و یک ایویغور و یک خارجی دیگر که ملیت وی افشا نشده، به درجه سرهنگی ارتش سوریه دست یافتهاند.
1- بذل و بخشش پست و مناصب به نیروهای اجنبی آن هم در سازمانی مثل ارتش نشان میدهد جولانی نتوانسته و نخواهد توانست از وابستگیهای اعتقادی و فکری خود فاصله بگیرد. از همان ابتدا بسیاری از تحلیلگران نسبت به ژستهای روشنفکرانه(!) جولانی هشدار دادند و آن را ترفندی برای مستحکم کردن جای پای گروههای تروریست در دمشق خواندند.
روزنامه والاستریت ژورنال با اشاره به تعجیل غرب برای برقراری ارتباط با سوریه در گزارشی نوشت: اگرچه جولانی تلاش میکند خود را از گذشتهاش جدا کند، هنوز یک فرد میانهرو به شمار نمیآید و ایالات متحده نباید در برقراری تعامل با او عجله کند. از آن گذشته، هیات تحریرالشام در طول این سالها با اتهاماتی مبنی بر نقض «وحشیانه» حقوق بشر در مناطق تحت کنترل خود مواجه بوده که سازمان ملل متحد از آن به عنوان جنایات جنگی یاد کرده است. شورشیان حاکم بر دمشق همان جنایتکاران با تفکرات افراطی تکفیری هستند که اکنون قصد دارند دولت وفاق ملی در سوریه تشکیل دهند!
2- اقدام اخیر جولانی در سهیم کردن تروریستهای تکفیری - سلفی در حکومت آینده سوریه نشان میدهد تشکیلات حکومت شورشیان چیزی بیشتر از شرکت سهامی تروریستها نخواهد بود. جولانی خود را بدهکار و وامدار گروههای تکفیری مسلح میداند و اکنون زمان آن فرارسیده که سهم آنها را از پنیر سوییسی سوریه بدهد، چرا که در غیر این صورت این جنگجویان حرفهای که سوریه را مثل کف دست میشناسند و مثل خود جولانی با چند و چون مبارزه مسلحانه در سوریه کاملا آشنا هستند، هر آن ممکن است از تشکیلات تحریرالشام منفک شده و هر کدام به تهدیدی برای آینده سیاسی جولانی و تحریرالشام تبدیل شوند و همه رشتههای او را پنبه کنند.
3- جولانی در اظهارات اخیرش بارها بر مدارای سیاسی و استفاده از همه گروههای ملی برای مشارکت در حکومت سوریه تاکید کرده است اما مشخص نیست نقش نیروهای خارجی که در کنار تحریرالشام طی یک دهه گذشته در سوریه جنگیدهاند چه خواهد شد؟
خبرنگاران زیادی که اکنون در نقاط مختلف سوریه هستند و برای تهیه گزارشهای خبری از نزدیک با نیروهای تحریرالشام ارتباط دارند، میگویند بسیاری از این جنگجوها نه تنها سوری نیستند، بلکه حتی زبان عربی هم بلد نیستند. رهبران تحریرالشام برای دور زدن این معضل اشاره کردهاند که ممکن است به جنگجویان خارجی و خانوادههایشان تابعیت سوری و به دلیل مشارکت در مبارزه با حکومت بشار اسد، اجازه اقامت در این کشور داده شود! افرادی که هیچ قرابتی با فرهنگ سوری ندارند و هیچ تعصبی به آب و خاک سوریه نخواهند داشت. این نیروهای افراطی با تفکرات داعشی – تکفیری - القاعدهای مانند بمب ساعتی هستند که میتوانند سوریه را در آینده نزدیک به ویرانی بیشتر بکشانند. خبرگزاری رویترز در این باره نوشته: اعطای پست و مقام به نیروهای تکفیری خارجی در دولت سوریه بسیار نگرانکننده است و دولتهای خارجی و شهروندان سوری را نسبت به نیات و اهداف دولت جدید این کشور نگران و ذهن آنها را نسبت تشکیل یک حکومت ملی با مدارای مذهبی و غیرمتعصب علیه اقلیتها مشوش کرده است.
4- وعدههای جولانی یکی پس از دیگری در حال تغییر است. او ابتدا اعلام کرد کار دولت موقت در نهایت تا اوایل مارس 2025 به اتمام خواهد رسید اما اخیرا در مصاحبه با العربیه گفت ممکن است تشکیل دولت حتی تا 4 سال هم به درازا بکشد! جولانی وعده تشکیل حکومتی فراگیر را داده اما معلوم نیست منظورش از حکومت فراگیر کدام گروهها هستند؛ مردم سوریه یا گروههای تروریستی همفکر وی. هر کسی کاو دور ماند از اصل خویش/ باز جوید روزگار وصل خویش. در نهایت باید گفت تغییر تفکرات افراطی در میان نیروهای تروریستی - تکفیری چیزی در حد غیرممکن است و حضور چنین تفکراتی در حکومت آینده سوریه از همین الان زنگ خطر را برای مردم آن کشور به صدا درآورده است.
ارسال به دوستان
|
|
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
|