|
چرا برخورد سیاستزده با جشنواره فجر غیرملی و غیرسیاسی است؟
در رد سیاستزدگی سینما
مهرداد احمدی: جشنواره فیلم فجر، همچون هر رخداد فرهنگی دیگر، صرفا یک گردهمایی هنری برای نمایش آثار سینمایی نیست، بلکه آیینهای است که میتواند وحدت ملی، همبستگی اجتماعی، و قدرت فرهنگ را به نمایش بگذارد. اگر از منظر فلسفی به این رویداد بنگریم، باید به جایگاهی که امر ملی در شکلدهی به یک جامعه منسجم ایفا میکند، توجه کنیم. در سنت فلسفی هگل، امر ملی چیزی فراتر از مرزهای سیاسی و جغرافیایی است؛ امر ملی، تجسم روح ملت است که در بستر تاریخ و فرهنگ متبلور میشود. در این میان، هنر، بویژه سینما، یکی از ابزارهای اصلی این تجسم است. از این رو، جشنواره فیلم فجر بیش از آنکه یک جشنواره دولتی باشد، یک جشنواره ملی است که میتواند شکافهای اجتماعی را ترمیم و مردم را به گفتوگویی تازه درباره فرهنگ، تاریخ و هویت مشترکشان دعوت کند. وقتی هیات انتخاب جشنواره فیلم فجر اعلام شد، بحثها و گمانهزنیهای متعددی درباره آینده این جشنواره در دولت جدید به وجود آمد. برخی معتقدند این جشنواره به دلیل تغییرات سیاسی و اجتماعی، ممکن است رونق تازهای پیدا کند و دیگر از تحریمهای سینماگران خبری نباشد.
این نگاه، نه صرفا یک تحلیل سیاسی، بلکه بازتاب یک حقیقت اجتماعی است؛ جامعه، بویژه در لحظات بحرانی و پرتنش، نیازمند نقاط تمرکز و رویدادهایی است که انسجام آن را بازسازی کنند. جشنوارهها در این میان، نقشی مشابه با آیینهای باستانی دارند که در فرهنگهای مختلف، از جمله یونان باستان، بهعنوان بستری برای گردهمآیی و تقویت وحدت اجتماعی عمل میکردند. در یونان باستان، جشنوارههای هنری نهتنها محلی برای نمایش خلاقیت هنری، بلکه فضایی برای ارتباط و تعامل شهروندان بودند. این جشنوارهها بویژه در دورههای بحران و اختلاف، بستری برای گفتوگو میان مردم فراهم میکردند و از طریق هنر، روح واحد جامعه را احیا میکردند.
هنر در این مفهوم، ابزاری برای گریز از واقعیت نیست، بلکه وسیلهای است برای مواجهه با آن. هنرمند، بویژه در لحظاتی که جامعه دچار شکافها و اختلافات عمیق میشود، وظیفهای فراتر از خلاقیت صرف دارد. او باید در نقش درمانگر اجتماعی ظاهر شود و با آثار خود، پلی میان تفاوتها و تضادها بسازد. این همان چیزی است که هگل به آن اشاره میکند: هنر، بهعنوان تجلی روح مطلق، میتواند به وحدت و انسجام جامعه کمک کند. جشنواره فیلم فجر نیز باید از این منظر دیده شود. این جشنواره نهتنها عرصهای برای رقابت سینماگران، بلکه مکانی است که مردم و هنرمندان میتوانند در آن از طریق هنر با یکدیگر گفتوگو و وحدت ملی را بازتعریف کنند. در این میان، یکی از انتقادهایی که معمولا به هنرمندان وارد میشود، این است که آنان دغدغههای سیاسی خود را صرفا بهصورت مخالفت با نظام حاکم یا دولت وقت بیان میکنند. اگرچه انتقاد و اعتراض بخشی از مسؤولیت هنری است اما هنرمند نباید به این محدود شود. دغدغه هنرمند باید فراتر از سیاست روزمره باشد و به امر ملی نیز توجه کند. او باید بتواند چشماندازی وسیعتر ارائه دهد و در کنار انتقاد از نارساییها، به نیازهای عمیقتر جامعه نیز پاسخ دهد. این نکته بویژه درباره جشنوارههایی مانند فیلم فجر اهمیت دارد که ماهیت ملی دارند و به یک ملت تعلق دارند، نه صرفا به یک دولت یا جریان خاص.
بر این اساس باید تأکید کرد جشنواره فیلم فجر فقط یک رخداد سینمایی نیست. جشنواره فیلم فجر نمادی از هویت و فرهنگ ملی است که میتواند به وحدت و انسجام جامعه کمک کند. تعطیل کردن یا تحریم این جشنواره، چه از سوی دولت و چه از سوی هنرمندان، به معنای نادیده گرفتن این نقش حیاتی است. سیاستبازی در چنین رویدادهایی، نهتنها به هنر، بلکه به وحدت ملی آسیب میزند. جشنواره فیلم فجر، مانند هر جشنواره ملی دیگری، باید از چنین بازیهایی فراتر رود و به بستری برای گفتوگو، تعامل، و بازسازی هویت ملی تبدیل شود.
هنرمند، بویژه در لحظاتی که جامعه در معرض شکافهای عمیق قرار دارد، باید نقش خود را در بازسازی و تقویت وحدت ملی ایفا کند. این نقش، نه به معنای سکوت در برابر نارساییها، بلکه به معنای ارائه چشماندازی است که بتواند مردم را گرد هم آورد و گفتوگو را ممکن سازد. جشنواره فیلم فجر میتواند و باید چنین فضایی باشد؛ فضایی که در آن، هنرمندان و مردم به گفتوگویی تازه درباره فرهنگ، تاریخ، و هویت خود دعوت شوند و در این گفتوگو، روح ملی را احیا کنند. هگل معتقد است دولت بهعنوان تجلی عینی روح ملت، تنها در صورتی میتواند بقای خود را تضمین کند که مردم آن ملت، احساس تعلق به یک کل بزرگتر را تجربه کنند. این تجربه تعلق، نه صرفا از قوانین و نهادها، بلکه از فرهنگ، هنر و مناسکی ناشی میشود که روح ملت را در قالبی ملموس بازتولید میکنند. جشنواره فیلم فجر با وجود تمام جنبههای اجرایی، نماد یکی از این مناسک است. در فضایی که سیاست و منافع جناحی ممکن است وحدت ملی را تهدید کنند، هنر وظیفه دارد پلی میان تفاوتها ایجاد و شکافهای اجتماعی را ترمیم کند. هنر، برخلاف سیاست که اغلب بر محور قدرت و تضاد استوار است، از ظرفیت بینظیری برای ایجاد همبستگی برخوردار است. در فلسفه هگل، هنر نوعی زبان جهانی است که میتواند روح انسانها را به هم متصل کند.
از این منظر، جشنواره فیلم فجر باید بهعنوان بستری برای بازسازی این اتصال میان مردم دیده شود. اگرچه ممکن است برخی آن را به دلیل وابستگیاش به نهادهای دولتی نقد کنند اما این جشنواره در حقیقت به معنای جمع شدن سینماگران و مردم در یک فضای مشترک است؛ فضایی که در آن فرهنگ بهعنوان یک میراث ملی به نمایش گذاشته میشود. حتی اگر دولت نقش اجرایی آن را بر عهده دارد، ماهیت این رویداد، ملی است و به همه مردم تعلق دارد.
این نکته مهم است که سینما - برخلاف بسیاری از هنرهای دیگر - هنری جمعی و مخاطبمحور است. فیلمها نه فقط برای هنرمندان، بلکه برای جامعه ساخته میشوند و این ویژگی، جشنواره فیلم را به عرصهای برای گفتوگو میان مردم و هنرمندان تبدیل میکند. از سوی دیگر، میتوان جشنواره فجر را با مفهوم جشنها و مراسم آیینی در فرهنگهای باستان مقایسه کرد. در یونان باستان، جشنوارههای هنری همچون دیونیزیا، علاوه بر نمایش خلاقیت هنری، وسیلهای برای ایجاد انسجام اجتماعی بودند. این جشنوارهها فرصتی فراهم میکردند تا مردم با کنار گذاشتن اختلافات روزمره، در فضایی مشترک گرد هم آیند و تجربهای مشترک از تعلق و هویت پیدا کنند. این نوع از مناسک برای هر جامعهای ضروری است، زیرا به مردم یادآوری میکند که به یک کل بزرگتر تعلق دارند. جشنواره فیلم فجر به همین ترتیب میتواند فضایی برای بازتعریف هویت ملی باشد. این جشنواره به مردم و هنرمندان اجازه میدهد از طریق هنر با یکدیگر گفتوگو کنند و در این گفتوگو، معنای جدیدی برای وحدت ملی پیدا کنند.
یکی از ویژگیهای اساسی جشنوارههای ملی، فراسوی سیاست بودن آنهاست. اگرچه سیاست بهطور اجتنابناپذیر بخشی از زندگی اجتماعی است اما هنر میتواند فضای مستقلی ایجاد کند که در آن مردم بهدور از تنشهای سیاسی، بر مشترکات خود تمرکز کنند. اینجاست که هنرمند نقش کلیدی ایفا میکند. هنرمند، نه بهعنوان یک فعال سیاسی، بلکه بهعنوان یک میانجی فرهنگی، میتواند مردم را گرد هم آورد و آنها را به گفتوگو درباره مسائل اساسیتر، همچون هویت و فرهنگ دعوت کند. البته این بدین معنا نیست که هنرمند نباید به مسائل سیاسی بپردازد اما دغدغه سیاسی هنرمند نباید صرفا به مخالفت با دولت یا جریان خاص محدود شود. او باید بتواند از سیاست فراتر رود و به مسائل بنیادیتری که جامعه را تحت تأثیر قرار میدهند، توجه کند. جشنواره فیلم فجر، از این منظر، فرصتی است برای هنرمندان تا نقش خود را بهعنوان معماران وحدت ملی ایفا کنند. آنها میتوانند از طریق آثار خود، روایتهایی ارائه دهند که مردم را به تأمل درباره هویت و فرهنگشان دعوت میکند. از سوی دیگر، تعطیلی یا تحریم این جشنواره، چه از سوی دولت و چه از سوی هنرمندان، نهتنها به هنر، بلکه به وحدت ملی آسیب میزند. در جامعهای که تنشها و شکافهای اجتماعی رو به افزایش است، نیاز به نقاط تمرکز و رویدادهایی که بتوانند انسجام اجتماعی را بازسازی کنند، بیشتر احساس میشود.
جشنواره فیلم فجر یکی از این نقاط تمرکز است که نباید قربانی سیاستبازی شود. سیاستبازی در این قبیل رویدادها، نهتنها هنر را تحت تأثیر قرار میدهد، بلکه مانع ایجاد فضایی میشود که مردم بتوانند در آن به گفتوگوی فرهنگی بپردازند. اگر از منظر هگلی به این مساله نگاه کنیم، میبینیم که وحدت ملی، تنها در صورتی میتواند حفظ شود که مردم احساس کنند بخشی از یک کل بزرگتر هستند. این احساس، نه از طریق قوانین یا سیاستهای دولتی، بلکه از طریق فرهنگ و هنر ایجاد میشود. جشنواره فیلم فجر به همین دلیل چیزی فراتر از یک رویداد سینمایی است. این جشنواره نمادی از هویت و فرهنگ ملی است که میتواند به مردم یادآوری کند به یک ملت واحد تعلق دارند. در نهایت، باید به این نکته توجه کرد که نقش جشنوارهها، تنها به نمایش آثار هنری محدود نمیشود. آنها میتوانند بستری برای بازتعریف هویت ملی و ایجاد انسجام اجتماعی باشند. جشنواره فیلم فجر با وجود تمام چالشها و انتقادها، همچنان یکی از مهمترین فرصتهایی است که مردم و هنرمندان میتوانند در آن به گفتوگو درباره فرهنگ و هویتشان بپردازند. این جشنواره باید از سیاستبازی و منافع جناحی فراتر رود و به بستری برای بازسازی وحدت ملی تبدیل شود. هنرمندان و مردم، هر 2 مسؤولیت دارند که این جشنواره را به یک رویداد ملی تبدیل کنند که بتواند روح ملت را بازتاب دهد و به انسجام اجتماعی کمک کند.
ارسال به دوستان
در عملیات رزمندگان مقاومت در کرانه باختری 3 صهیونیست کشته و 9 نفر زخمی شدند
پیام وحدت میادین کرانه باختری و غزه
گروه بینالملل: با وجود تصویب و ارائه فهرستی متشکل از ۳۴ اسیر صهیونیست توسط جنبش مقاومت اسلامی فلسطین (حماس) به عنوان گامی در جهت دستیابی به توافق آتشبس در غزه اما بازخورد مثبتی از کابینه افراطی نتانیاهو دیده نمیشود.
به گزارش رویترز، حماس ضمن انتشار فهرست اسرای اسرائیلی آماده رهایی تاکید کرد هر توافقی به موافقت با خروج رژیم از غزه و آتشبس دائم بستگی دارد. با این حال این خبرگزاری انگلیسی به نقل از رهبران مقاومت فلسطینی مینویسد حماس هیچ پیشرفتی در مسیر رسیدن به توافق آتشبس مشاهده نمیکند. رویترز پیشتر آورده بود «دیوید بارنیا» رئیس سرویس جاسوسی موساد روز سهشنبه (امروز) برای حضور در مذاکرات تبادل اسرا با حماس به قطر سفر خواهد کرد. روزنامه یدیعوت آحارانوت نیز گزارش کرد ممکن است اسرائیل قبل از تحویل لیست اسرای زنده با آتشبس در غزه موافقت کند.
با این حال همچنان احتمال اینکه کابینه نتانیاهو از فهرست اسرای زنده برای دستیابی به پیشرفت فوری صرف نظر کند بیشتر است.
در همین حال بزالل اسموتریج، وزیر دارایی افراطی کابینه رژیم و یکی از مهمترین مخالفان آتشبس در غزه در نشست با شماری از اعضای خانواده اسرای صهیونیست حرفهایی توهینآمیز به زبان آورده و به صراحت به آنها گفته بابت اجساد فرزندانشان به حماس هزینه نخواهد پرداخت و این اجساد را با جنگ پس خواهد گرفت؛ اظهاراتی که چشمانداز توقف جنگ در غزه را نابود میکند.
* اسرائیل منفور جهان شده است
پرمخاطبترین روزنامه عبریزبان، در مقالهای اعلام کرد امروز اسرائیل، بیشتر از هر طرف دیگری به توقف جنگ در غزه نیاز دارد، چرا که حتی پیش از واقعه هفتم اکتبر نیز راهبرد نتانیاهو شکست خورده بود و حالا کار به جایی رسیده که اسرائیل تبدیل به موجودیتی منفور در سراسر جهان شده است.
یدیعوت آحارانوت در این یادداشت تاکید کرد طبق شواهد میدانی موجود در باریکه غزه، اسرائیل به جنگی بیهوده و پرهزینه ادامه میدهد. در این یادداشت آمده است: «نتانیاهو به دنبال توافق نیست و زمانی که از ادامه جنگ حرف میزند، حماس را تهدید نمیکند، بلکه به آن خدمت میکند، زیرا ارتش اسرائیل دیگر کاری بیشتر از آنچه طی این مدت در غزه انجام داده، نمیتواند بکند و اساسا فلسطینیها در غزه دیگر چیزی برای از دست دادن ندارند. حماس طی یک دهه گذشته پیشنهادات زیادی برای بازسازی و کمک به نوار غزه و رفع محاصره این باریکه در ازای خلع سلاح خود و خروج از غزه دریافت کرده بود اما به همه این پیشنهادات جواب منفی داد. اینکه فلسطینیها همواره در طول تاریخ قربانی بودهاند، یک برگ برنده برای آنهاست و دیدیم صدها هزار نفر در تمام شهرهای آمریکا و کشورهای غربی و دانشگاههای آنها به خیابان میآیند و علیه اسرائیل تظاهرات میکنند. نتانیاهو باید بپذیرد راهبرد او قبل از 7 اکتبر 2023 شکست خورده بود و این شکست بعد از 7 اکتبر به شکل مطلق خود را نشان داد. راهبرد نتانیاهو یک جنگ بیپایان است که در آن همچنان بهای داخلی و بینالمللی که اسرائیل باید بپردازد افزایش مییابد. مهاجرت معکوس اسرائیلیها به کشورهای خارجی، چندقطبی شدن جامعه و شکاف میان اسرائیلیها، بیانگر یک وضعیت ناامیدی فزاینده بین آنهاست و از طرف دیگر میبینیم اسرای اسرائیلی در غزه به حال خود رها شدهاند».
در ادامه این یادداشت نویسنده اسرائیلی اعتراف میکند: «...شاهد ویرانی اقتصاد اسرائیل در نتیجه جنگ هستیم و فشار اقتصادی بیشتر روی طبقه متوسط کارگر است. بارها شنیدهایم در سطح بینالمللی، اسرائیل را با رژیم آپارتاید آفریقای جنوبی مقایسه میکنند. این تنها به معنای آغاز تحریمهای تسلیحاتی از سوی بسیاری از کشورهای غربی نیست، بلکه به معنای تحریمی بیسر و صدا، همکاری کمتر دانشگاههای بینالمللی و مراکز علمی و پژوهشی جهانی با اسرائیل و سرمایهگذاری کمتر در اسرائیل [فلسطین اشغالی] است. همچنین این روند موجب افزایش اقدامات ضد اسرائیلی در جهان میشود». این رسانه عبری سپس با لحنی کنایهآمیز تاکید کرد: «نتانیاهو حماس را تهدید به ادامه جنگ میکند به طوری که انگار که حماس از جنگ میترسد اما واقعیت آن است که هر روزی که میگذرد، وضعیت اسرائیل بدتر میشود. امروز اسرائیل در جهان به عنوان یک طرف متجاوزی شناخته میشود که کمپینهایی علیه آن به راه افتاده و اگر حماس در مرحله ضعیف شدن باشد، اسرائیل هم در همین مرحله قرار دارد و وضعیت آن بهتر نیست». نویسنده این یادداشت سپس به منفور بودن رژیم در جهان میپردازد و میآورد: «دونالد ترامپ، رئیسجمهور منتخب آمریکا هم قرار نیست برای اسرائیل معجزه کند و آن را نجات دهد. شاید اکثریت جمعیت آمریکا و کشورهای غربی از اسرائیل متنفر نباشند و به جنگ غزه اهمیت ندهند اما مشکل اصلی این است که نخبگان آمریکایی و غربی که بر رسانهها، دانشگاهها و فرهنگ کشورهای خود سیطره دارند، از اسرائیل متنفر شدهاند و تاثیرگذاری آنها بیشتر است».
* ادامه جنگ یعنی بدتر شدن وضعیت
تهدید فزاینده یمن علیه رژیم صهیونیستی نکته بعدی یادداشت یدیعوت آحارانوت است: «یمنیها هم مانند حماس چیزی برای از دست دادن ندارند. طبق شاخص جهانی قحطی، یمن در میان 127 کشور قحطیزده جهان قرار دارد و طی جنگ طولانی که این کشور با ائتلاف عربستان داشت، سعودیها هر آنچه را که میتوانستند در یمن ویران کردند اما نهتنها سودی برایشان نداشت، بلکه منجر به خسارات گسترده هم علیه عربستان شد».
در نهایت نتیجهگیری میشود که ادامه جنگ یعنی بدتر شدن وضعیت رژیم. این روزنامه چنین جمعبندی میکند: «بعد از گذشت بیش از یک سال از جنگ، آیا اسرائیل در قبال حماس اهداف دیگری دارد و چه کاری باقی مانده که بخواهد در غزه انجام دهد. در شرایط کنونی، آتشبس برای اسرائیل یک ضرورت است، بویژه اینکه منجر به آزادی اسرا از غزه میشود. هر روزی که بدون آتشبس میگذرد، برای اسرائیل پر از خسارت است اما اگر آتشبس برقرار شود، اسرائیل میتواند وضعیت خود را بهتر کند و حتی به سمت توافق عادیسازی با عربستان برود. باز هم تاکید میکنیم اگر این جنگ ادامه داشته باشد، خسارات بیشتر میشود، نظامیان بیشتری کشته خواهند شد، اسرای اسرائیلی در غزه میمیرند و اسرائیل بیش از پیش، به یک طرف منفور و طرد شده در جهان تبدیل خواهد شد».
***
بیزنسنت: اقتصاد شمال فلسطین اشغالی فلج شده است
یک رسانه عبریزبان اقتصادی فاش کرد حیات مناطق شمالی فلسطین اشغالی تحت تاثیر جنگ شمشیرهای آهنین (تجاوز به غزه و لبنان) و حملات متقابل مقاومت فلج شده است. تارنمای بیزنسنت در گزارشی نوشت: «بیش از یک سال بعد از آغاز جنگ شمشیرهای آهنین، کارشناس ارشد اقتصادی وزارت دارایی[رژیم صهیونیستی] از تبعات اقتصادی گسترش جنگ به شمال بر بازار کار سخن میگوید. او روز شنبه تصویر بهروزشدهای را از تاثیرات جنگ بر بازار کار در نوامبر 2024 منتشر کرد. بر این اساس جنگ در شمال (با حزبالله) شرایط اقتصادی در اسرائیل را بدتر کرده، میانگین جذب نیروی کار کاهش یافته و با کاهش یک درصدی نسبت به ماه قبل از آن (اکتبر) به 58.9 درصد رسیده است... . در ماه نوامبر گذشته حدود 87 هزار نفر از کارمندان و کارگران به دلیل جنگ از شغلهای خود غیبت داشتند که 2 درصد از کل نیروی کار شاغل محسوب میشود... علاوه بر آن از آغاز سال2023 شاهد کاهش میانگین رشد بخش فناوریهای پیشرفته در بخش اشتغالزایی در اقتصاد بودیم به نحوی که سهم این بخش کلا از بین رفته و همچنان نیز شرایط عادی خود را بازنیافته، به نحوی که سهم این بخش از کل بخش اشتغال در اقتصاد به 9.2 درصد کاهش یافته است، در حالی که برای بازگشت به شرایط نرمال خود باید دست کم ظرفیت جذب 78 هزار نیروی کار جدید را داشته باشد».
***
پیام وحدت میادین کرانه باختری و غزه
سخنگوی گردانهای القسام، شاخه نظامی حماس ایده وحدت میادین غزه و کرانه باختری در مبارزه با رژیم اشغالگر قدس را مطرح کرد. ابوعبیده در واکنش به عملیات ضدصهیونیستی دیروز کرانه باختری گفت: این عملیات ثابت کرد توطئههای صهیونیستها محکوم به شکست است و قهرمانان شجاع کرانه باختری بار دیگر ثابت کردند در قلب نبرد توفان الاقصی قرار دارند. دشمن باید بداند تا وقتی که به کشتار و تجاوزات خود در غزه و کرانه باختری ادامه میدهد، بهای سنگینی خواهد پرداخت. سخنگوی گردانهای القسام تأکید کرد: دشمن صهیونیستی باید بداند تا زمانی که ملت فلسطین امنیت نداشته باشد، آنها نیز لذت امنیت را نخواهند چشید. رسانههای عبری دیروز از تیراندازی به یک خودرو و اتوبوس حامل شهرکنشینان در نزدیکی روستای الفندق در شرق قلقیلیه در شمال کرانه باختری خبر دادند. طبق گزارش رسمی رادیو ارتش اسرائیل، 3 صهیونیست در این عملیات کشته شده 9 نفر دیگر زخمی شدند. با آنکه هویت مجریان این عملیات همچنان مکتوم است اما طبق گزارشهای اولیه آنها ۲ فلسطینی بودهاند که موفق به فرار شدهاند. ارتش رژیم صهیونیستی، نظامیان بیشتری را به منطقه عملیاتی در نزدیکی «کدومیم» واقع در شمال کرانه باختری گسیل کرده و یک فروند بالگرد هم به محل حادثه فرستاده شده است. ارتش رژیم صهیونیستی همچنین در اطراف روستای مجاور محل این حمله یک کمربند امنیتی گستردهای ایجاده کرده است. علاوه بر حماس گروههای مختلف مقاومت فلسطین از این عملیات پیروزمندانه که عنوان «کدومیم» را بر آن نهادهاند، تجلیل کردهاند. کمیتههای مقاومت فلسطین با صدور بیانیهای اعلام کرد این عملیات پاسخی طبیعی و قانونی به جنگ نسلکشی، پاکسازی نژادی، کشتارهای وحشیانه در نوار غزه و نقشههای شوم رژیم صهیونیستی برای یهودیسازی و الحاق کرانه باختری است. در این بیانیه همچنن اشاره شده است: این عملیات سیلی محکمی به تمام دستگاههای اطلاعاتی، امنیتی و نظامی رژیم صهیونیستی و بیانگر شکستهای پیدرپی این رژیم و سران جنایتکار آن است... عقربههای ساعت به عقب باز نخواهند گشت و مقاومت با وجود تمام تلاشهای دشمن برای تضعیف آن از طریق عملیاتهای امنیتی، قادر است به اهداف خود برسد و با قدرت، توانمندی و ابتکار به دشمن صهیونیستی ضربه بزند.
ارسال به دوستان
گزارش «وطن امروز» از تخصیصهای لحظهآخری بایدن برای تداوم جنگها در اقصی نقاط جهان
جنگبان!
ثمانه اکوان: روزهای آخر دولت بایدن، از روزهایی است که باید با دقت زیادی به مصوبات دولت او پرداخت؛ دولتی که از آن با عنوان یکی از ضعیفترین دولتهای تاریخ آمریکا بعد از دولت کارتر یاد میشود و دستاورد چندانی در عرصه اقتصادی برای مردم ایالات متحده نداشت اما در عرصه سیاست خارجی، کارنامهای سراسر خشونت، جنگطلبی و نسلکشی و جنایت را از خود به یادگار گذاشت. بایدن که در دوران ریاست جمهوریاش یکی از پایههای اصلی جنگافروزی در اروپا و غرب آسیا بود، نتوانست به دور دوم برسد اما در همین چند روز باقیمانده از دولتش نیز تلاش دارد سیاستهای جنگطلبانه خود را به نحوی ادامه دهد که حداقل تا چند ماه بعد از روی کار آمدن ترامپ، ارتش و شرکتهای تسلیحاتی آمریکا و متحدانش با بودجهای که در اختیارشان قرار گرفته به آسانی بتوانند به کشتار و جنایات در سراسر دنیا بویژه در منطقه غرب آسیا ادامه دهند.
* اوکراین؛ جنگ حیثیتی
اوکراین جنگی حیثیتی برای بایدن و دموکراتهاست. ترامپ از همان ابتدای جنگ، آن را جنگ آمریکا نمیدانست و معتقد بود اگر دولت بایدن با روسیه و پوتین به مذاکره نشسته بود، این جنگ اصلا شکل نمیگرفت. رئیسجمهور منتخب آمریکا در دوران انتخابات و بعد از آن نیز اعلام کرده است زمانی که سکان هدایت آمریکا را در دست بگیرد، در نخستین اقدام به این جنگ پایان میدهد. ترامپ که بارها طرح «زمین در برابر صلح» را برای پایان دادن به جنگ اوکراین پیشنهاد داده بود، هم اینک نیز عقیده دارد بهتر است اوکراین قید سرزمینهای از دسترفتهاش را بزند و در ازای دادن زمین به روسیه، به سمت صلح و آتشبس برود. با این حال دولت جنگطلب بایدن، تا آخرین روزهای کاری همچنان بر طبل جنگ میکوبد و اعتقاد دارد کییف باید تا انتهای مسیر و تا آخرین تیری که در ترکش دارد، در مقابل روسیه ایستادگی کند. از همین رو از حدود یک ماه پیش به این کشور اجازه داد از موشکهای دوربرد علیه روسیه استفاده کند و در روزهای باقیمانده از عمر دولتش نیز اعلام کرده بسته کمک مالی - تسلیحاتی 6 میلیارد دلاری را برای اوکراین در نظر گرفته است. دولت بایدن بیشتر از هر دولت اروپایی به اوکراین در این جنگ کمک نظامی کرده است. از 24 فوریه 2022 که جنگ در اوکراین آغاز شد تا امروز، ایالات متحده مبلغی حدود 61.4 میلیارد دلار به کییف کمک نظامی و تسلیحاتی کرده است. این کمکها شامل انواع سلاح، مهمات و تجهیزات بوده و اخیراً نیز شامل موشکهای دوربرد ATACMS نیز شده که موشکی با برد 300 کیلومتر است که از ابتدای نوامبر 2024 یعنی بیش از ۲ ماه پیش، اجازه استفاده از آنها به کییف داده شد. در صورتی که 6 میلیارد دلار پیشنهادی جدید بایدن برای کمک به اوکراین در جنگ با روسیه مورد تایید کنگره قرار گرفته و به این کشور ارسال شود، در مجموع میتوان گفت از ابتدای جنگ، دولت بایدن 67.4 میلیارد دلار به کییف کمک نظامی کرده و هیچکدام از این قراردادها، قرارداد فروش سلاح نبوده و همگی به عنوان «کمک» نظامی به این کشور اهدا شده است. همه این کمکها در حالی انجام شده که اخیرا آنتونی بلینکن، وزیر خارجه آمریکا نیز گفت دولت بایدن ماهها قبل از آغاز جنگ در این کشور، به ارائه کمکهای نظامی و مالی به صورت مستقیم و البته مخفیانه به اوکراین پرداخته بود.
* اسرائیل؛ دفاع از ایالت پنجاه و یکم آمریکا
با آغاز تنش و جنگ در غزه، دولت بایدن بلافاصله به ارائه کمکهای نظامی و مالی به رژیم صهیونیستی مشغول شد. دولت بایدن از هفتم اکتبر 2023 تاکنون حدود 17.9 میلیارد دلار به دولت نتانیاهو کمکهای مالی و نظامی کرده است تا از آن برای کشتار مردم در غزه و لبنان استفاده شود. ایالات متحده همچنین از همان ابتدای بحران، 4.86 میلیارد دلار نیز به هزینههای نظامی خود در منطقه اضافه کرده است. در آستانه پایان یافتن دولت دموکراتها در ایالات متحده، بایدن که در طول یک سال گذشته با کمکهای نظامی و مالی و سیاسی به رژیم صهیونیستی و وتو کردن 4 قطعنامه، جلوی صلح در منطقه را گرفت، در روزهای پایانی فعالیتش نیز برای اینکه اطمینان حاصل کند رژیم صهیونیستی با کمبود سلاح در ماههای آینده مواجه نخواهد شد، به کنگره اطلاع داده 8 میلیارد دلار دیگر برای فروش سلاح به سرزمینهای اشغالی اختصاص داده است. ایالات متحده تاکنون 49 بار از وتو برای مقابله با قطعنامههای ضد اسرائیلی در سازمان ملل یا قطعنامههای درخواست برقراری صلح و در طول یک سال گذشته نیز 4 بار از این امکان برای ممانعت از پایان جنگ استفاده کرده است. ایالات متحده در شرایطی خود به یک طرف جنگ تبدیل شده که بعد از یک سال نسلکشی و جنایت علیه بشریت، برخی نمایندگان کنگره به درخواست دولت بایدن برای فروش سلاح به رژیم صهیونیستی اعتراض کرده و آن را تایید نکردهاند اما از سوی دیگر به کمکهای مالی و نظامی چراغسبز نشان دادهاند! بایدن با مطرحکردن بحث فروش 8 میلیارد دلار دیگر سلاح به رژیم صهیونیستی در روزهای پایانی دولتش، در واقع اصرار کرده کنگره با درخواست یک سال پیش دولت او موافقت کند. در جدول زیر، به انواع کمکهای نظامی دولت بایدن به رژیم صهیونیستی و میزان آنها اشاره شده است. با این حال این جدول نشاندهنده کمکهای علنی ایالات متحده به جنگ اسرائیل در غزه است و از کمکهای پنهانی و اطلاعاتی این کشور به رژیم صهیونیستی اطلاعی در دست نیست. رژیم صهیونیستی با بسته فروش تسلیحات جدید قرار است بمبهایی را از ایالات متحده خریداری کند با نام بمبهای 500 پوندی که یکی از خصوصیات اصلی این بمبها بالا بردن میزان تلفات غیر نظامیان در جنگهای شهری است.
* تایوان؛ جنگ آینده
تایوان، دیگر منطقهای است که دولت دموکرات تلاش دارد اطمینان حاصل کند بعد از روی کار آمدن ترامپ، در صورتی که تنش با چین بالا گرفت، میتواند آن را به زمین نبرد نیابتی با این کشور تبدیل کند. از زمان روی کار آمدن بایدن، دموکراتها تلاش زیادی کردند با کمک نظامی و سیاسی به تایوان، راه را برای فشار آوردن به چین؛ چه از نظر نظامی، چه سیاسی و دیپلماتیک باز کنند. چین تاکنون سعی کرده اجازه ندهد تایوان به اوکراین دیگری تبدیل شود اما میزان کمکهای نظامی به تایوان در ماههای آخر فعالیت بایدن اوج گرفته است. در بسته بزرگ کمک نظامی آمریکا به تایوان در 29 سپتامبر 2024، دولت بایدن 567 میلیون دلار به دولت تایوان کمک نظامی کرد. یک ماه بعد، 25 اکتبر، این کمکها به 1.988 میلیارد دلار رسید و در روزهای پایانی سال 2024 یعنی ماه دسامبر نیز 571 میلیون دلار دیگر کمک نظامی به تصویب کنگره رسید. این بستههای نظامی شامل سلاح، آموزش نیروهای نظامی و حمایتهای لجستیکی است. در شرایطی که ترامپ ترجیح میدهد رویارویی با چین از طریق جنگ تجاری و جنگ تعرفهها باشد، دولت دموکرات تمام تلاش خود را کرد تا اطمینان حاصل کند در فاز نظامی نیز تایوان میتواند در مقابل چین از خود دفاع کند. بسته جدید مد نظر دولت آمریکا، شامل سامانههای موشکی پیشرفته و تجهیزات دفاعی است و زمینه را برای تحریک دولت چین به فعالیت نظامی نیز فراهم کرد.
بستههای کمکهای نظامی یا موافقت با فروش سلاح که در ماههای پایانی فعالیت بایدن در کاخ سفید به امضا رسیده، تنها شامل این موارد نیست. خبرهای دیگر حکایت از موافقت دولت بایدن با فروش بیش از 75 میلیون دلار سلاح به عربستان سعودی، همچنین کمک نظامی به ارزش 200 میلیون دلار به اردن دارد که میتواند ثبات و تعادل نظامی در منطقه را بشدت دستخوش تغییر و تحول کند.
با وجود اینکه ترامپ بارها دموکراتها را متهم به جنگافروزی در مناطق مختلف دنیا کرده اما او هم هنوز مخالفتی با این کمکهای نظامی دقیقه نودی نداشته و این کمکها با موافقت نمایندگان جمهوریخواه در کنگره به تصویب نهایی رسیده است. به همین دلیل است که به نظر میرسد ترامپ نیز مخالفتی با سیاستهای جنگافروزانه بایدن نداشته باشد. او شاید خواهان پایان دادن به جنگ اوکراین باشد اما هنوز تکلیف خود را با جنگ غزه مشخص نکرده و معلوم نیست چه سیاستی در مقابل غزه دارد. ترامپ درباره چین و تایوان نیز هنوز به نتیجه نرسیده است که آیا باید به جنگ با چین در حمایت از تایوان برود یا اینکه شرایط را به سمت جنگ اقتصادی با چین ببرد. نگاهی به عملکرد دولتهای جمهوریخواه و دموکرات در دورههای مختلف ریاستجمهوری در آمریکا نشان داده معمولا تفاوتی در میزان جنگافروزی رؤسایجمهور ۲ حزب دموکرات و جمهوریخواه وجود ندارد و حتی رؤسای جمهوری که دم از حقوق بشر و پایان جنگ میزدند نیز خود آغازکننده جنگهای جدید در دنیا بودهاند.
ارسال به دوستان
نگاه
بوی کباب در منطقه گمراهتان نکند
مصطفی نصری: در هفتههای اخیر، وقایع متعددی در منطقه رخ داده که کنار هم قرار دادن آنها گوشزد کردن قدرت واقعی ایران و محور مقاومت در منطقه را ضروری میکند. اعدام 6 ایرانی در عربستان سعودی به جرم قاچاق مواد مخدر، برخورد غیرمعمول با هیأت دیپلماتیک ایران در فرودگاه بیروت و شهادت یکی از کارکنان سفارت ایران در سوریه از جمله این اتفاقات است. این رویدادها در کنار تحولات دیگر، تصویری را از تلاشهای برخی بازیگران منطقهای و فرامنطقهای برای ایجاد فشار بر ایران و محور مقاومت ارائه میدهد. اما آیا این اقدامات نشانه ضعف ایران و محور مقاومت است یا بخشی از جنگ روانی و فشارهای سیاسی؟
وقایع اخیر نشاندهنده وجود ارادههایی سیاسی برای تحت فشار قرار دادن ایران و محور مقاومت است اما این فشارها نه تنها تأثیری بر عزم مقاومت نداشته، بلکه باعث شده بازیگران منطقهای، از جمله لبنان و یمن، به فکر تقویت بیشتر مواضع خود باشند. افسانه ضعف ایران و محور مقاومت، یک تصویر ساختگی است که با واقعیتهای میدانی همخوانی ندارد. ایران و محور مقاومت، همانگونه که در گذشته نشان دادهاند، همچنان به عنوان قدرتی تعیینکننده در منطقه باقی خواهند ماند.
* ته این مسیری که میروید خر داغ میکنند
تصویرسازی از ایران به عنوان یک کشور تضعیفشده، ریشه در 2 عامل دارد: اول، تلاش برای تضعیف روحیه محور مقاومت و ایجاد تفرقه در منطقه و دوم، جنگ روانی با هدف نمایش ایران به عنوان کشوری که در برابر فشارها عقبنشینی کرده است. این تصویرسازی اشتباه، برخی کشورها را به سمت سیاستهای ماجراجویانه سوق داده است. عربستان سعودی با سیاستهای سختگیرانه قضایی، از جمله اعدامهای اخیر، سعی دارد تصویری از قاطعیت داخلی و منطقهای ارائه دهد. این در حالی است که برخی قوانین سختگیرانه این کشور در حوزه مواد مخدر، حتی داروهای مسکن را نیز مشمول مجازات سنگین میکند. در سوریه نیز شهادت یکی از کارکنان سفارت ایران در روزهای نخست بحران، نمایانگر عمق خصومت گروههای مخالف با حضور ایران است.
این اقدامات در کنار رفتار غیرمتعارف با هیأت دیپلماتیک ایران در فرودگاه بیروت، بیش از آنکه قاطعیت کشورهای مذکور در اجرای قوانینشان را نشان دهد، یک عزم سیاسی برای یک تقابل رسانهای را به ذهن متبادر میکند. این رفتارها، پیامدهایی برای دولت لبنان نیز خواهد داشت، همان طور که در شب واقعه، اعتراض جامعه لبنان را برانگیخت. تداوم این روند ممکن است ارادههایی را برای همسویی با تصمیمات دولت در سایر موضوعات از جمله تداوم آتشبس یک طرفه با رژیم صهیونیستی با چالش مواجه کند. حزبالله به خواست دولت لبنان تاکنون در برابر نقض آتشبس یکطرفه از جانب رژیم صهیونیستی پاسخی نداده اما این روند تا ابد تداوم نخواهد داشت و اقداماتی نظیر آنچه در فرودگاه بیروت رخ داد، مردم و حامیان مقاومت را به سمت پاسخ به نقض حاکمیت لبنان و فاصله گرفتن از رویکرد انفعالی دولت لبنان سوق خواهد داد. در همین راستا شیخ نعیم قاسم، دبیرکل حزبالله لبنان نیز گفته است: «ما یک فرصت مشخص برای پایان نقض آتشبس قرار میدهیم».
* یک گروه مقاومت سوری بهتر از یک دولت گرفتار عمل میکند
بر خلاف روایتهای ساختگی، محور مقاومت همچنان در برابر فشارها ایستادگی کرده و حتی دستاوردهای جدیدی را رقم زده است. به رغم ترور رهبران حماس، مقاومت در غزه همچنان پابرجاست و اسرائیل به رغم تداوم حملات به غزه نتوانسته به اهداف خود دست یابد. تبلیغاتی که اوایل جنگ مدعی آزادی تمام اسرای صهیونیست و نابودی حماس بود، اکنون نابودی اسرا با هدف جلوگیری از امتیاز دادن به حماس را مقدمهچینی میکند. حزبالله لبنان همچنان با حفظ قدرت خود، به خواست دولت لبنان و مردم این کشور پایبند است. این پایبندی باعث شده رژیم صهیونیستی جرات تحرکات گستردهتر را داشته باشد اما مقاومت در لبنان ثابت کرده که در دفاع از حریم لبنان قادر است خیلی زود ورق را برگرداند. نیروهای مقاومت یمنی به رغم حملات گسترده ائتلاف آمریکایی-انگلیسی حملات خود را به اهداف صهیونیستی ادامه دادهاند. جدیدترین این اقدامات نیز پریروز رخ داد. یحیی سریع، سخنگوی نیروهای مسلح یمن در اینباره اعلام کرد نیروهای مقاومت یمنی یک عملیات نظامی را با استفاده از موشک مافوق صوت «فلسطین ۲» علیه نیروگاه برق در جنوب حیفای اشغالی انجام دادند. درباره سوریه نیز باید گفت شکلگیری احتمالی یک گروه مقاومت مردمی در سوریه میتواند جایگزین مناسبی برای دولتی همچون بشار اسد باشد که به دلیل فشارها و مشکلات داخلی نقش محدودی در محور مقاومت داشت. دبیرکل حزبالله لبنان نیز این نکته را شنبه شب اینگونه مورد تاکید قرار داد:«من معتقدم مردم سوریه در آینده نقش مهمی در رویارویی با رژیم صهیونیستی خواهند
داشت».
* ایران بحرانهای بزرگتری را پشت سر گذاشته است؛ لطفا شوخی نکنید
تاریخ ایران و محور مقاومت نشان میدهد در سختترین شرایط نیز توانستهاند نه تنها مقاومت کنند، بلکه پیشرفت داشته باشند. جنگ 8 ساله ایران با عراق نمونهای روشن از این توانمندی است. امروز نیز به رغم فشارهای اقتصادی و سیاسی، ایران همچنان یکی از بازیگران کلیدی منطقه است. برخوردهای اخیر علیه ایران، در نهایت به زیان حامیان سیاستهای ضد منطقهای تمام خواهد شد. مهمتر از همه تداوم این روند زمینه را برای تشدید فعالیتهای محور مقاومت در مرزهای رژیم صهیونیستی بیش از گذشته فراهم خواهد کرد. اتفاقات چند وقت اخیر منطقه بار دیگر نشان داد عقبنشینی در برابر فشارها، نه تنها موجب احترام نمیشود، بلکه به طمعورزی دشمنان دامن میزند. قدرت و توانایی مقاومت است که احترام و اعتبار میآورد، نه ضعف و انفعال.
ارسال به دوستان
سخنگوی سپاه از رونمایی شهرهای موشکی و پهپادهای سپاه همزمان با رزمایش «پیامبر اعظم 19» خبر داد
آماده برای نبرد بزرگ
* سردار نائینی: آسمان سرزمینهای اشغالی برای ما باز و بیدفاع است
گروه سیاسی: ایران در ماههای پایانی سال 1403 شاهد رزمایشهایی است که هر چند طبق تقویم نیروهای مسلح هر سال در چنین روزهایی برگزار میشوند اما تحولات کنونی خاورمیانه و همینطور موضوع انجام عملیات «وعده صادق 3» که بارها مورد تاکید فرماندهان نظامی قرار گرفته است، باعثشده بازار گمانهزنیها از چرایی و چند و چون انجام رزمایشهای پیش رو داغ باشد. در این باره سردار علیمحمد نائینی، سخنگوی سپاه دیروز در نشست خبری با موضوع «رزمایش پیامبر اعظم19» جمله معناداری را بر زبان جاری کرد و گفت: آسمان سرزمینهای اشغالی برای ما باز و بیدفاع است. به گزارش «وطن امروز»، 15 دیماه بود که نیروی زمینی سپاه از آغاز رزمایش پیامبر اعظم 19 خبر داد؛ سلسله رزمایشهایی که در سالهای گذشته نیز برگزار شده و اکنون نوزدهمین دوره خود را برگزار میکند، رزمایشهایی که همواره در آن تسلیحات و تاکتیکهای جدیدی به بوته آزمایش گذاشته میشود و از این حیث همواره مورد توجه قرار گرفته است. اما پس از اعلام خبر آغاز رزمایش پیامبر اعظم 19، روز 16 دیماه نیز سردار علی شادمانی، فرمانده قرارگاه رزمایشهای اقتدار نیروهای مسلح اعلام کرد رزمایشهایی توسط ارتش، سپاه و نیروهای بسیج در ۲ ماه آینده برگزار خواهد شد. وی گفت: این رزمایشها در یک جدول زمانی و از امروز تا ۲ ماه دیگر در آسمان، زمین و دریاهای ایران برگزار خواهد شد.
* رونمایی از شهرهای موشکی و پهپادی
در حالی که نگاهها به سوی رزمایش پیامبر اعظم 19 به عنوان طلایهدار رزمایشهای پیش رو بود، دیروز سخنگوی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی جزئیات بیشتری درباره این رزمایش بیان کرد و از رونمایی شهرهای موشکی و پهپادی سپاه طی برگزاری آن خبر داد. نائینی گفت: همزمان با رزمایش پیامبر اعظم ۱۹، بازدید و رونمایی از شهرهای موشکی و پهپادی هوافضای سپاه را خواهیم داشت. همچنین از ۲ شهر زیرزمینی موشکی و شناوری در جنوب کشور رونمایی خواهیم کرد. سخنگوی سپاه عنوان کرد: ایران برای نبردهای بزرگ و پیچیده در هر مقیاسی از مدتها قبل آمادگی کامل داشته است. ما به قدرت الهی، درونزا و قدرت بازدارنده مردمپایه تکیه داریم و مقابله با جنگ امنیتی، فرهنگی و انواع فتنههای خطرناک را پشت سر گذاشتهایم.
نائینی گفت: عملیاتهای «وعده صادق» بخش کوچکی از قدرت پایانناپذیر ما بود و دشمن میداند آسمان سرزمینهای اشغالی برای ما باز و بیدفاع است و میتوانیم با حجم چند برابر و دقت، سرعت و تخریب بیشتر اقدام کنیم. قدرت و نرخ تولید سلاحها و موشکهای ما در کمیت و مهارت و همچنین طراحی روزبهروز افزایش مییابد. وی خاطرنشان کرد: دشمن در هیچ نبردی بر ما برتری نداشته و هیچگاه شکست اطلاعاتی از دشمن نخوردهایم و دشمن با جنگ ادراکی روایتسازی و برای جبران شکستهای خود از ایران، روحیه ملی را تضعیف میکند. ما در محیط جنگ روانی و ادراکی هستیم. دشمن هر روز برای اثرگذاری بر اراده و روحیه ملی، شبههافکنی میکند.
سخنگوی سپاه اظهار داشت: ما به دشمنان میگوییم آماده و اهل اقدام بهموقع هستیم و اهل تعلل نیستیم. ادراک و محاسبات دشمن را تغییر خواهیم داد. رزمایش اقتدار پیامبر اعظم 19، رزمایش سالانه مصوب سپاه و بخشی از مجموعه رزمایشهای مصوب نیروهای مسلح است.
* متناسب با تهدیدات جدید
وی در ادامه خاطرنشان کرد: رزمایش اقتدار پیامبر اعظم 19 در ادامه رزمایشهای سالانه متناسب با تهدیدات جدید طرحریزی شده است. نائینی با بیان اینکه عملیات «وعده صادق» 100 درصد موفق بود، عنوان کرد: در سطوح مختلف حکمرانی، انسجام کامل وجود دارد و مانعی برای عملیاتهای جدید علیه اسرائیل در زمان خودش وجود ندارد. مردم همیشه به تدبیر فرماندهان نظامی و قدرت بازدارندگی نیروهای مسلح اعتماد کامل دارند. سخنگوی سپاه گفت: قطعا هر وقت زمان عملیات جدید فرا رسد، قدرتمندتر و پردستاوردتر انجام خواهد شد. دشمن با شیوه و روشهای متفاوت و در جغرافیای وسیع پاسخ شرارتهای خود را دریافت میکند.
سخنگوی سپاه اظهار داشت: مجموعه رزمایشهای نیروی دریایی از اواخر هفته جاری برگزار میشود. بخش مهم و دارای اولویت، رزمایش اقتدار پدافند در چند استان کشور است که در چارچوب اقتدار پدافند نیروی هوایی ارتش و هوافضای سپاه با هماهنگی قرارگاه پدافند کشور عمل میشود. عملیاتهای هوافضای سپاه و نیروی هوایی ارتش مکمل بوده و با پدافند کشور هماهنگ است؛ یادآور میشویم هر سال این رزمایشها انجام میشود.
* رونمایی از پهپادهای منحصربهفرد
سخنگوی سپاه عنوان کرد: همزمان با رزمایش پیامبر اعظم 19، از ۲ شهر زیرزمینی موشکی و شناوری در جنوب کشور رونمایی خواهیم کرد. رونمایی از پهپادهای نسل جدید و منحصربهفرد را خواهیم داشت و از 29 دی تا 4 بهمن رزمایش اقتدار دریایی در خلیجفارس انجام میشود. رزمایش کنترل تردد هوشمند در تنگه هرمز با حضور 300 شناور رزمی در این محدوده در 22 دیماه را شاهد خواهیم بود. نائینی بیان کرد: بزرگترین رژه دریایی با حضور 2000 فروند شناور نظامی و مردمی را در تنگه هرمز در 8 بهمن خواهیم داشت. الحاق ناو شهید بهمن باقری یکی از مهمترین پروژههای نیروی دریایی سپاه است و همچنین الحاق ناو شهید رئیسعلی دلواری را خواهیم داشت. وی در ادامه سخنان خود بیان کرد: رزمایش 110 هزار نفری بسیجیان پایتخت با حضور اقشار مختلف جامعه در روز جمعه 21 دی برگزار میشود؛ این اعلام آمادگی بسیجیان پایتخت برای مقابله با هر نوع تهدید است. بسیج اصلیترین الگوی قدرتساز و تغییردهنده معادلات قدرت و سخره سخت و شکستناپذیر است. رزمایشهای اقتدار بسیج ترکیبی از واقعیتهای میدانی، حرفهای و جلوههای حماسی است.
سخنگوی سپاه درباره ویژگیهای 2 ناو ایرانی که رونمایی خواهد شد، بیان کرد: ناو اقیانوسپیمای سردار شهید بهمن باقری قابلیت دریانوردی در اقیانوسها تا برد 22 هزار مایل دریایی و قابلیت نشست و برخاست جنگندههای بدون سرنشین و حمل و بهکارگیری انواع بالگرد با باند پرواز با طول 180 متر را دارد. این ناو قابلیت به آباندازی و آبگیری شناورهای موشکانداز سبک مجهز به موشکهای کروز برد متوسط و بلند را داراست. قدرت دریامانی و عملیاتی تا فورس 9 و مجهز به سامانههای پدافندی برد کوتاه و متوسط است. نائینی عنوان کرد: ناو شهید رئیسعلی دلواری، چهارمین فروند از ناوهای کلاس شهید سلیمانی نیروی دریایی سپاه است که همزمان با نوزدهمین رزمایش اقتدار پیامبر اعظم نیروی دریایی سپاه رونمایی خواهد شد. وی اضافه کرد: همچنین نیروی دریای سپاه در رزمایش مرکب اتحاد در دهه اول اسفندماه با نیروی دریایی ارتش جمهوری اسلامی ایران و کشورهای حوزه خلیجفارس شرکت خواهد داشت. سخنگوی سپاه ادامه داد: ۲ رزمایش پایگاهی اقتدار پیامبر اعظم 19 نیروی دریایی سپاه در 8 و 16 بهمنماه همزمان با بسیج دریایی در 2 پایگاه جاسک و چابهار برگزار خواهد شد. نیروی زمینی سپاه رزمایش دفاعی - امنیتی اقتدار پیامبر اعظم 19 خود را در استانهای کرمانشاه و خوزستان توسط ۲ قرارگاه نجف و کربلا اجرا خواهد کرد.
***
سردار سلامی: هر چه میگذرد دشمن فرسودهتر میشود
فرمانده کل سپاه دیروز در اجلاسیه پنجمین سالگرد شهادت سپهبد شهید حاجقاسم سلیمانی در کرمان گفت: هر چه زمان میگذرد، دشمنان فرسودهتر و به زوال نزدیکتر میشوند؛ هر چند آتش به پا میکنند اما در درون پوسیده و ناامنتر از گذشته خود هستند. سردار حسین سلامی گفت: حزبالله لبنان که در اوج حملات سنگین میماند و استقامت میکند، مرهون مجاهدتهای سید مقاومت شهید نصرالله، شهید صفیالدین و در راس آن حاجقاسم است که توانستند ریشههای جهاد و شهادتطلبی را در عمق ایمان و باور جوانان لبنانی آنگونه بنشانند که مثل عاشورا در این ایام اخیر میجنگیدند و سرانجام اراده خود را به رژیم صهیونیستی تحمیل کردند و این ادامه دارد. وی اظهار داشت: امروز دشمن، سرخورده و شکستخورده است؛ نعره میزند، تهاجم میکند و بیگناهان را میکشد؛ همانطور که در میان اعراب مثال است رژیم صهیونیستی میتواند (افراد را) بکشد اما نمیتواند با جوانان رشید و صاحبان قدمهای ثابت و قلبهای مومن پیکار کند.
***
تست سامانههای پدافندی جدید و ناشناخته در کنار مراکز حساس
فرمانده قرارگاه مشترک پدافند هوایی خاتمالانبیا(ص) گفت: یگانهای پدافند هوایی ارتش و سپاه با سامانههایی جدید کنار مراکز حساس مستقر شدهاند و طی چند روز آینده در قالب رزمایشهای اقتدار نیروهای مسلح دفاع مقتدرانه از آسمان کشور را تمرین خواهند کرد.
امیر قادر رحیمزاده، فرمانده قرارگاه مشترک پدافند هوایی خاتمالانبیا(ص) با اشاره به برگزاری رزمایش مشترک پدافند هوایی در سطح کشور براساس برنامهریزیها و طرحریزیهای دقیق سالانه، گفت: این رزمایش طی چند روز آینده در قالب رزمایش اقتدار نیروهای مسلح انجام میشود. فرمانده قرارگاه مشترک پدافند هوایی کشور تصریح کرد: مرور آموزشهای یک سال گذشته به نیروها، تمرینهای انجامشده با توجه به رصد و پایش تحرکات دشمن و البته نیازمندیهای پدافند هوایی کشور شاکله این رزمایش پدافندی خواهد بود. رحیمزاده تأکید کرد: یگانهای پدافند هوایی ارتش و سپاه با سامانههای جدید و ناشناخته کنار مراکز حساس مستقر شدهاند و طی چند روز آینده تحت فرماندهی شبکه یکپارچه پدافند هوایی در قالب رزمایشهای اقتدار نیروهای مسلح، دفاع مقتدرانه از آسمان کشور را تمرین خواهند کرد. فرمانده قرارگاه مشترک پدافند هوایی خاتمالانبیا(ص) در پایان اظهار داشت: رزمایش یگانهای پدافندی گسترده خواهد بود و به علت رعایت ملاحظات حفاظتی و اصل غافلگیری دشمن، فقط بخش کمی از آن رسانهای میشود.
ارسال به دوستان
استعفای نخستوزیر کانادا
جاستین ترودو، نخستوزیر کانادا سرانجام زیر فشار سیاسی متحدان و رقبایش، از سمت خود استعغا کرد.
رهبر حزب حاکم لیبرال کانادا در ماههای اخیر به خاطر وخامت وضع اقتصادی این کشور زیر فشار خود اعضای حزب و افکار عمومی برای کنارهگیری بود. دولت او بویژه پس از استعفای غیرمنتظره کریستیا فریلند، وزیر دارایی در ماه گذشته میلادی (دسامبر) عملا در آستانه فروپاشی قرار گرفته بود. از تابستان پیش، به دنبال کاهش شدید محبوبیت و سلسله شکستها در انتخابات در حوزههایی که زمانی برای حزب او پایگاه محکمی محسوب میشد، فشارها افزایش یافته بود به طوری که در آخرین نظرسنجیها فقط 22 درصد کاناداییها مایل به ادامه حضور او در قدرت بودند. در مقابل پیر پویلیور، رهبر حزب محافظهکار دستکم ۲۴ درصد بیشتر از ترودو مقبولیت دارد. با کنار رفتن ترودو، بخت پویلیور و حزبش که مواضعی نزدیک به دونالد ترامپ، رئیسجمهور منتخب آمریکا دارند، برای پیروزی در انتخابات آتی افزایش یافته است. یک منبع بلندپایه دولتی به خبرگزاری فرانسه گفت استعفای نخستوزیر قطعی است و بحث تنها بر سر نحوه اجرای آن است.
ترودو در نهایت بامداد سهشنبه به وقت اتاوا، پایتخت کانادا، پیش از آغاز مجمع عمومی حزب لیبرال در روز چهارشنبه، استعفای خود را اعلام کرد. وی در بیانیهای اعلام کرد: «من یک مبارز هستم و تمام وجودم به من میگوید باید بجنگم». وی با اشاره به وضعیت بیسابقه اختلافات پارلمانی در تاریخ کانادا گفت: «پارلمان برای ماهها فلج بوده و این طولاتیترین دوره خدمت یک دولت اقلیت [پارلمانی] در تاریخ کاناداست». ترودو از سال ۲۰۱۳ رهبر حزب لیبرال کانادا و از سال ۲۰۱۵ نیز به مدت 9 سال نخستوزیر بوده است. جاستین ترودو در این نشست تاکید کرد کشور به پارلمانی جدید نیاز دارد و اعلام کرد مجلس تا ۲۴ مارس تعلیق خواهد شد.
ارسال به دوستان
«وطن امروز» گزارش میدهد؛ طرح استیضاح 4 وزیر و چالشهای روابط دولت و مجلس
استیضاح نمایشی یا ضروری؟
گروه سیاسی: دولت پزشکیان که شهریور امسال پس از پیروزی در انتخابات ریاستجمهوری به عنوان دولت چهاردهم آغاز به کار کرد، اکنون با چالشهای جدی و متعددی مواجه شده است. یکی از مهمترین این چالشها، طرح استیضاح وزرای کلیدی دولت است که نشاندهنده تنشهای اقتصادی در کشور است. در کمتر از 5 ماه از آغاز به کار دولت چهاردهم، طرحهای استیضاح برای 4 وزیر شامل وزرای اقتصاد، نفت، نیرو و کار به طور رسمی در سامانه مجلس ثبت شده است. این نشاندهنده آن است که نمایندگان مجلس از ابزار استیضاح برای پاسخگویی دولت استفاده میکنند؛ موضوعی که میتواند آینده سیاسی دولت چهاردهم را تحت تأثیر قرار دهد.
تاکنون طرحهای استیضاح عبدالناصر همتی وزیر اقتصاد، محسن پاکنژاد وزیر نفت، احمد میدری وزیر کار و عباس علیآبادی وزیر نیرو به ثبت رسیده است. این طرحها با امضای حداقل ۱۰ نماینده مجلس رسمیت یافته و برخی از آنها مانند طرح استیضاح همتی با بیش از ۷۰ امضا همراه بوده است. این تعداد امضا نشاندهنده نارضایتی گسترده از عملکرد این وزراست. این در حالی است که علیاصغر نخعیراد، از طراحان استیضاح وزیر نفت، روز گذشته خبر داد استیضاح پاکنژاد فعلا متوقف شده است تا اتفاقات مثبتی در این وزارتخانه رقم بخورد. وی افزود: این توقف در حالی است که اگر این موضوعات اتفاقات نیفتد، استیضاح مجددا در دستورکار قرار خواهد گرفت.
همچنین در شبکههای اجتماعی و بین مردم نیز موضوع استیضاح وزرا به یکی از بحثهای داغ تبدیل شده است. برخی کاربران از این اقدامات استقبال کرده و آن را نشانهای از پاسخگو کردن دولت به مردم میدانند، در حالی که برخی دیگر نگران تأثیرات منفی این اقدامات بر امور سیاسی و اقتصادی کشور هستند.
* زمینههای استیضاح وزرا
عبدالناصر همتی، وزیر اقتصاد به دلیل نابسامانیهای اقتصادی و افزایش بیسابقه نرخ ارز مورد انتقاد قرار گرفته است. در طول 5 ماه گذشته، نرخ دلار از ۵۹ هزار تومان به بیش از ۸۲ هزار تومان رسید. مخالفان استیضاح همتی معتقدند این افزایش نرخ ارز نتیجه سیاستهای دولت قبلی است اما موافقان استیضاح بر این باورند عملکرد ضعیف همتی باعث تشدید بحران اقتصادی شده است. برخی حتی پیشبینی میکنند اگر همتی در دولت باقی بماند، نرخ دلار به ۱۰۰ هزار تومان نیز خواهد رسید. همتی در دفاع از خود استدلال کرده است بحران اقتصادی ریشه در سالها سوءمدیریت و تحریمهای بینالمللی دارد و حل آن به زمان نیاز دارد. با این حال، نمایندگان مجلس معتقدند او نتوانسته راهکارهای مؤثری برای کنترل تورم و کاهش نرخ ارز ارائه دهد.
محسن پاکنژاد، وزیر نفت نیز به دلیل مشکلات در تأمین سوخت نیروگاهها و قطعیهای مکرر برق مورد انتقاد قرار گرفته است. نمایندگان مجلس معتقدند وزارت نفت در ذخیرهسازی سوخت نیروگاهها اهمال کرده و این مساله باعث ایجاد بحران انرژی در کشور شده است. اگرچه دولت سعی میکند توپ را به زمین دولت سیزدهم شوت کند اما نمایندگان توجیهات دولت و وزارت نفت را قبول ندارند. پاکنژاد در پاسخ به این انتقادات گفته است وزارت نفت در تلاش است با افزایش تولید و واردات سوخت، بحران انرژی را مدیریت کند. با این حال، نمایندگان مجلس معتقدند اقدامات او کافی نبوده و بحران انرژی همچنان ادامه دارد.
عباس علیآبادی، وزیر نیرو نیز به دلیل مشکلات مربوط به ناترازی انرژی و قطعیهای مکرر برق در کشور مورد انتقاد قرار گرفته است. این موضوع در پی افزایش انتقادات از عملکرد وزارت نیرو و ناتوانی در مدیریت بحران انرژی، بویژه در فصل زمستان، به یکی از چالشهای جدی دولت پزشکیان تبدیل شده است.
احمد میدری، وزیر کار هم به دلیل نحوه تعامل با مجلس و عملکرد ضعیف در حوزه رفاه اجتماعی زیر سؤال رفته است. طرح استیضاح او با حدود ۲۰ امضا به ثبت رسیده و قرار است در کمیسیون اجتماعی مجلس به سؤالات نمایندگان پاسخ دهد. برخی نمایندگان معتقدند میدری نتوانسته است به وعدههای خود در زمینه بهبود شرایط کارگران و کاهش بیکاری عمل کند. میدری در دفاع از خود گفته است مشکلات حوزه کار و رفاه اجتماعی ریشه در ساختارهای اقتصادی کشور دارد و حل آنها نیازمند زمان و همکاری بینالمللی است. با این حال، نمایندگان مجلس معتقدند او نتوانسته برنامههای مؤثری برای بهبود شرایط کارگران و کاهش بیکاری ارائه دهد.
* واکنشها به استیضاح وزرا: نمایشی یا ضروری؟
رئیس مجلس شورای اسلامی استیضاح وزرای دولت را در شرایط فعلی به صلاح ندانسته و آن را اقدامی نمایشی و سیاسی خوانده است. محمدباقر قالیباف تأکید کرده است استیضاح در اوج بحران اقتصادی و ارزی کشور میتواند به بیثباتی بیشتر منجر شود. با این حال برخی نمایندگان مجلس بر حق قانونی خود برای استیضاح وزرا تأکید دارند و معتقدند این اقدامات برای پاسخگو کردن دولت ضروری است.
* آینده کابینه پزشکیان
با توجه به اینکه طرحهای استیضاح هنوز به هیاترئیسه مجلس ارسال نشده، احتمالاً طراحان این طرحها در تلاشند حمایت نمایندگان بیشتری را جلب کنند. اگر این طرحها به رأی گذاشته شوند، نتیجه آن میتواند آینده دولت پزشکیان را تحت تأثیر قرار دهد. از یک سو، استیضاح موفق وزرا میتواند به تغییرات اساسی در کابینه منجر شود و از سوی دیگر این طرحها میتواند تنشهای سیاسی بین دولت و مجلس را افزایش دهد.
در همین راستا رمضانعلی سنگدوینی، نماینده مجلس در گفتوگو با «وطن امروز»، با اشاره به این موضوع که استیضاح یکی از ابزارهای نظارتی مجلس بر دولت و وزراست، اظهار داشت: استیضاح وزرای دولت نشاندهنده آن است که اقدامات دولت در تحقق شعارهای خود و مدیریت کشور موفق نبوده و در همین مدت اتفاقاتی در کشور افتاده است که باعث آسیب بیشتر به مردم شده است اما نباید این موضوع را فراموش کنیم که هنوز زمان زیادی از مستقر شدن دولت چهاردهم نگذشته است و تازه این دولت در ماه پنجم خود قرار دارد. وی افزود: در هر صورت، این تحولات میتواند نقش مهمی در تعیین جهتگیریهای آینده دولت و مجلس ایفا کند.
گفتنی است دولت پزشکیان علاوه بر چالشهای داخلی، با چالشهای بینالمللی نیز مواجه است. تحریمهای بینالمللی علیه ایران همچنان ادامه دارد و این موضوع باعث شده دولت در جذب سرمایهگذاری خارجی و افزایش صادرات با مشکل مواجه شود. علاوه بر این، دولت پزشکیان باید با چالشهای دیپلماتیک نیز دست و پنجه نرم کند. بهبود روابط با کشورهای دیگر و تلاش برای کاهش تحریمها از جمله اولویتهای اصلی این دولت است.
استیضاح 4 وزیر کلیدی ممکن است در این شرایط دولت را تحت فشار قرار دهد. در حالی که برخی این اقدامات را ضروری برای پاسخگویی دولت میدانند، برخی دیگر نگران تأثیرات منفی این اقدامات بر ثبات سیاسی و اقتصادی کشور هستند.
ارسال به دوستان
«وطن امروز» از کیفیت و قیمت گوشت تنظیم بازاری برای دهکهای پایین جامعه گزارش میدهد
گوشت گران دولتی!
گروه اقتصادی: گوشت قرمز جزو کالاهای اساسی است به همین دلیل دولت و مردم نسبت به قیمت آن حساسیت زیادی دارند. از سال ۹۷ که تحریمها علیه ایران تشدید شد و نوسانات دلار روی واردات نهادههای دامی تاثیر گذاشت قیمت گوشت نیز بالا رفت. همین مساله باعث شد تا از همان زمان دولت موضوع عرضه دولتی گوشت را در دستور کار قرار دهد. البته میزان عرضه گوشت دولتی در این سالها با نوساناتی همراه شده است. پس از حذف ارز 4200 تومانی برای واردات نهادههای دامی، دولت سیزدهم میزان عرضه گوشت دولتی را در بازار بیشتر کرد تا این مساله روی سفره مردم کمتر تاثیر بگذارد. این روند سال جاری نیز ادامه پیدا کرده است اما مساله این است که از ابتدای آبانماه قیمت گوشت دولتی از 280 هزار تومان به 420 هزار افزایش یافت و از طرف دیگر کیفیت گوشت نیز دستخوش تغییراتی شد.
در واقع قبلا گوشت دولتی به صورت مجزا گوسفندی و گوساله عرضه میشد و کامل تفکیک شده بود، به طوری که گوشت ران، سردست و گوشت چرخ کرده و... با کمی اختلاف قیمت در فروشگاههای زنجیرهای عرضه میشد اما در ماههای اخیر رویه کاملا تغییر کرده و گوشت گوسفندی به صورت مخلوط عرضه میشود. نکته جالب توجه این است که با وجود افزایش قیمت بستههای گوشت نهتنها باکیفیتتر نشدهاند بلکه کیفیت آنها کاهش نیز یافته است به عبارت دیگر، قبلا یک کیلو گوشت گوسفندی با کیفیت خوب عرضه میشد اما حالا بستهها ۲ کیلویی شده و فقط رویه بستهها گوشت قرار دارد و زیر آن کاملا استخوان، چربی و... است که اصلا قابلیت استفاده ندارد و همین مساله باعث شده دیگر تقاضایی برای گوشت دولتی وجود نداشته باشد.
حالا سوال این است: آیا دولت با این حربه تلاش کرده به عرضه گوشت دولتی پایان دهد یا به نوعی با گرانسازی و تغییر محتوای بسته، گوشت دولتی را با قیمت آزاد عرضه میکند؟ در واقع اگر ۲ کیلو گوشت دولتی را تفکیک و دوباره وزن کنید، میزان گوشت موجود در بستهها همقیمت بازار آزاد تمام میشود.
مساله اساسی این است که در شرایط کنونی هیچ اتفاقی در بازار گوشت رخ نداده و حتی میزان واردات آن نیز افزایش یافته است. هرچند کمبود گوشت قرمز وارداتی و تنظیم بازار بهانهای بود تا قیمت گوشت دولتی افزایش یابد. بررسی گزارشهای گمرک ایران نشان میدهد در ۶ ماه اول سال ۱۴۰۳ حدود ۱۲۶ هزار تن گوشت دولتی گرم و منجمد وارد کشور شده است، در حالی که در مدت مشابه سال گذشته تنها ۳۲ هزار تن گوشت وارد شده بود، بنابراین نباید کمبودی در کشور وجود داشته باشد اما متاسفانه عدم نظارت کافی باعث میشود این گوشتها بهدرستی توزیع نشوند.
دولت طی یک سال گذشته با هدف کنترل افزایش قیمت گوشت قرمز و تامین این کالای اساسی برای اقشار کمبرخوردار، به واردات مستمر و روزانه گوشت دولتی اقدام کرده است. آمارهای گمرک نشان میدهد ۷۳۹ میلیون و ۹۰۱ هزار دلار واردات گوشت به کشور انجام شده است، بنابراین واردات گوشت دولتی نسبت به سال گذشته ۳۲۳ درصد به لحاظ وزنی و ۳۵۰ درصد به لحاظ ارزش رشد داشته است.
دادههای گمرک همچنین نشان میدهد از میان انواع گوشت وارداتی، «قطعات بیاستخوان منجمد از نوع گاو» بیشترین سهم را در سبد واردات گوشت دولتی داشته است. هرچند افزایش واردات گوشت دولتی تأثیر چندانی بر کنترل قیمتها نداشته و همچنان گوشت با قیمت 800 هزار تومان به بالا در بازار عرضه میشود.
در ۶ ماه نخست سال جاری، انواع مختلف گوشت دولتی به کشور وارد شده است. اکنون باید بررسی کرد واردات کدام یک از این کالاها از نظر اقتصادی بهصرفهتر است؟ تأمین ارز مورد نیاز برای کالاهای اساسی به یک معضل جدی تبدیل شده است و باید دید آیا واردات جو به جای گوشت یا اختصاص یارانه به تولیدکنندگان داخلی برای کاهش قیمت گوشت، راهحل بهصرفهتری بوده است؟
* تاثیر عرضه گوشت دولتی بر بازار
بر اساس آمارها، سالانه بین یک میلیون تا یک میلیون و ۱۰۰ هزار تن گوشت در کشور مصرف میشود. با احتساب ۹۰۰ هزار تن خروجی لاشه و تولید ۷۵۰ هزار تن گوشت خالص، حدود ۲۰ تا ۲۵ درصد کسری نیاز کشور از طریق واردات تأمین میشود. به عبارت دیگر، باید سالانه 200 هزار تن گوشت به کشور وارد شود تا بازار تنظیم شود. فعالان بازار گوشت معتقدند اگر یارانه واردات گوشت دولتی به تولیدکنندگان داخلی اختصاص یابد، میتوانیم شاهد تعادل بیشتر در بازار گوشت باشیم، چرا که در مقطع کنونی وضعیت تقاضا برای گوشت منجمد چندان شفاف نیست و به نظر میرسد بیشتر در صنایع فرآوری گوشت استفاده میشود.
در حال حاضر قیمت هر کیلو دام سبک ۲۷۵ هزار تومان است، در حالی که قیمت دام سنگین به ۱۶۰ تا ۱۶۵ هزار تومان کاهش یافته است اما اختلاف قیمت معناداری در بازار مشاهده میشود. به همین دلیل باید مکانهایی برای عرضه مستقیم گوشت دولتی در اختیار تشکلها قرار گیرد و نظارت کافی وجود داشته باشد تا گوشت با قیمت مناسب به دست مردم برسد.
پیش از اینکه گوشت دولتی گران شود منصور پوریان، رئیس شورای تأمینکنندگان دام گفته بود: «عرضه گوشتهای گرم و منجمد در بازار در حال انجام است. اختلاف قیمت گوشت تولید داخل با وارداتیها ۲۵۰ تا ۳۰۰ هزار تومان است و این اختلاف غیرمنطقی باعث تشکیل صفهای طولانی شده است». اما در مقطع کنونی دیگر خبری از صف و تقاضای بالا برای گوشت دولتی نیست.
چند سالی است که به دلیل مدیریت نادرست در صنعت دامپروری، قیمت گوشت قرمز داخلی در کشور صعودی بوده است. افزایش حجم واردات گوشت دولتی نیز نتوانسته است تأثیری بر این موضوع بگذارد. اختلاف قیمت گوشت تولید داخل با گوشت دولتی به ۲ برابر میرسد که زمینه سوءاستفاده مغازهداران در سایه کمبود نظارتها را فراهم کرده است.
یکی از مسائل مهم این است که با کاهش کیفیت عرضه گوشت دولتی چه سرنوشتی برای این حجم از گوشت دولتی که در تهران و چند استان دیگر توزیع میشود، رقم میخورد؟ هرچند توزیع گستردهای ندارد که کمبود آن در کل کشور به بحران تبدیل شود اما به نظر میرسد تقاضا برای گوشت دولتی گران و بیکیفیت کاهش یافته است. از طرف دیگر واردکنندگان هم به دنبال افزایش قیمت در نتیجه افزایش نرخ دلار هستند که این مساله منجر میشود بار دیگر بحران در بازار گوشت تشدید شود بویژه که فقدان گوشت دولتی نیز بیشتر سفره دهکهای پایین جامعه را تحت تاثیر قرار میدهد.
به گفته افشین صدردادرس، رئیس اتحادیه دام سبک و کارشناس حوزه گوشت و پروتئین درباره تاثیر گوشتهای دولتی بر تنظیم بازار، «تاکنون گوشت دولتی به تنظیم بازار کمک نکرده است». مرکز آمار ایران هر ماه گزارش متوسط قیمت اقلام خوراکی را منتشر میکند که در آن میانگین قیمت اقلام خوراکی اساسی با قیمت ماه گذشته و سال گذشته مقایسه میشود. بررسی این آمارها نشان میدهد که طی 4 سال واردات گوشت دولتی، قیمتها نهتنها کاهش نداشته، بلکه افزایشی بوده است.
* کاهش سرانه مصرف گوشت دولتی
با وجود افزایش واردات اما سرانه مصرف گوشت دولتی کاهش یافته است. آمار کشتارگاههای دام نیز نشان میدهد تولید کاهش یافته و واردات به تولید داخلی آسیب زده است به طوری که واردات گوشت دولتی نهتنها برای مردم تاثیر مثبتی نداشته، بلکه به اقتصاد کشور نیز ضرر رسانده است.
در واقع بارها مشاهده کردهایم که گوشت دولتی در فضای مجازی توزیع میشود در صورتی که باید تحت نظارت و در یک شبکه مشخص توزیع میشد. چرا این مساله حل نمیشود؟ بخش نظارت چه وظیفهای دارد؟ واردات گوشت دولتی به جز بار اقتصادی که بر دوش دولت گذاشته، هیچ نفع دیگری نداشته است. در ۶ ماه اول سال ۱۴۰۳ حدود ۷۳۹ میلیون و ۹۰۰ هزار دلار برای گوشت ارز هزینه شده است که این هزینه میتوانست صرف واردات داروهای حیاتی شود. تولید داخلی موجود است اما به دلیل مشکلات بازار، تولیدکنندگان داخلی گوشت را برای عرضه دولتی با بستهبندی از ترکیبات گوشت بیکیفیت عرضه میکنند.
محاسبات نشان میدهد واردات ۱۲۶ هزارتن گوشت قرمز معادل ۳۲۰ هزار تن دام زنده است. حال سوال این است: آیا این میزان گوشت در اختیار دهکهای پایین جامعه قرار گرفته است؟ بنابراین واردات گوشت دولتی تاثیری بر زندگی مردم نداشته است.
به طور قطع افزایش قیمت کالاها تابع شرایط اقتصادی از جمله نرخ ارز، هزینههای حملونقل و قیمت نهادههاست. در حوزه پروتئین حیوانی، گوشت دولتی اقتصادیتر و مصرف آن بهصرفهتر است اما به شرطی که کیفیت مناسب نیز داشته باشد. بنابراین دولت باید به این مساله ورود کند و پاسخ دهد چرا کیفیت گوشت دولتی به این میزان کاهش یافته و تبدیل به استخوان و چربی و... شده است.
ارسال به دوستان
بررسی دلایل کاهش اهدای خون که بحرانآفرین شده است
بانک خون در وضعیت قرمز
محمدحسین فرقدانی: در روزگاری که ناترازیها به بخشی از زندگی روزمرهمان تبدیل شده و دیگر آنقدر به شکافهای بزرگ در سیستمهای مختلف عادت کردهایم که هیچ چیز جدیدی نمیتواند ما را شگفتزده کند، امروز با ناترازیای روبهرو شدهایم که کمتر از آن شنیدهایم: ناترازی خون! پدیدهای که نهتنها به مرگ و میر افراد منجر میشود، بلکه در دل خود سوالات بزرگی را مطرح میکند. چرا باید اینچنین اختلافات وحشتناک در دسترسی به خدمات پزشکی و درمانی وجود داشته باشد؟ چرا در کشوری که ظرفیتهای عظیم پزشکی را برای پذیرش و درمان بیماران دارد، ناترازی خون و مسائل ناشی از آن هنوز به طور جدی مورد توجه قرار نگرفته است؟ در بستر بحرانهای مختلفی که نظام سلامت کشور را احاطه کرده، مساله کاهش ذخایر خون به عنوان یک چالش استراتژیک و حیاتی مطرح شده است. این موضوع که سلامت بیماران را در معرض خطر قرار میدهد، میتواند پیامدهای بلندمدتی بر اعتماد عمومی به نظام سلامت و پایداری آن داشته باشد. ریشهیابی این معضل و ارائه راهکارهای علمی و عملی برای مواجهه با آن، ضرورتی انکارناپذیر است.
* شکاف عمیق اهدای خون و نیاز به آن
به گفته مدیرکل انتقال خون استان تهران، روزانه تنها ۱۱۰۰ واحد خون در پایگاههای انتقال خون اهدا میشود، در حالی که نیاز بیمارستانها به خون به ۱۶۰۰ واحد در روز میرسد. این شکاف وحشتناک میان اهدای خون و نیاز واقعی بیمارستانها، هشداری جدی از بحران ذخایر خون در کشور است. همین موضوع، اعضای کمیسیون بهداشت و درمان مجلس را وادار کرد دوشنبه ۱۰ دی ۱۴۰۳، در جلسهای ویژه، به چارهاندیشی برای حل فوری این مشکل بپردازند. این اقدام مجلس بویژه در شرایط کنونی که نیاز به خون در بیمارستانها بشدت افزایش یافته، از اهمیتی ویژه برخوردار است. آمارهای رسمی منتشرشده از سوی سازمان انتقال خون، بهطور هشداردهندهای نشان میدهد ذخایر خون در بسیاری از استانها به نقطه بحرانی رسیده است. این ارقام نگرانکننده به خودی خود کافی است تا زنگ هشداری به صدا درآید اما در پس این اعداد، یک شبکه پیچیده از عواملی چون مسائل اجتماعی، فرهنگی، مدیریتی و زیرساختی قرار دارد که بهطور عمیقتر باید بررسی شود. عوامل مختلفی همچون افزایش جراحیهای پیچیده، حوادث ترافیکی و شیوع بیماریهای مزمن باعث شدهاند تقاضا برای خون به طور روزافزون در حال افزایش باشد و همین امر ابعاد بحران موجود را عمیقتر کرده است.
یکی از علل کلیدی کاهش ذخایر خون، کاهش نرخ مشارکت عمومی در اهدای خون است اما این تغییر رفتاری از کجا ناشی میشود؟ عوامل متعددی در این زمینه تأثیرگذارند؛ به طور مثال یکی از آنها کروناست. پاندمی کرونا بهطور بنیادین رفتارهای اجتماعی را دگرگون کرد. ترس از ابتلا به بیماریهای عفونی در محیطهای عمومی باعث شد بسیاری افراد از مراجعه به مراکز انتقال خون خودداری کنند. اگر چه اکنون شرایط پاندمی بهبود یافته اما اثرات روانی آن همچنان در ذهن جامعه باقی مانده است. مدیرکل سابق انتقال خون استان تهران در جریان مصاحبهای اعلام کرد: «از زمان شروع پاندمی، اهدای خون در استان ۲۰ تا ۲۵ درصد کاهش یافته است». این کاهش عمدتا به دلیل ترس از ابتلا به ویروس در مراکز اهدای خون، محدودیتهای تردد ناشی از قرنطینهها و کمبود نیروی انسانی به علت ابتلای کارکنان به کرونا بود. در پاسخ به این بحران، سازمان انتقال خون ایران اقداماتی نظیر افزایش ساعات کاری مراکز، استفاده از نوبتدهی آنلاین برای کاهش ازدحام و اطلاعرسانی گسترده برای تشویق مردم به اهدای خون را به کار گرفت. تلاشهای این سازمان و همکاری مردم موجب شد ذخایر خون به وضعیت مطلوبتری بازگردد و این بحران مدیریت شود.
* کاهش سالانه اهدای خون
کاهش تلاشها برای ترویج فرهنگ اهدای خون و اطلاعرسانی درباره اهمیت آن یکی دیگر از عوامل تأثیرگذار است. تبلیغات کمتر، کاهش کمپینهای عمومی و نبود روایتهای انگیزشی، از جمله دلایلی است که سبب کاهش توجه عمومی به این موضوع شده است. در سالهای اخیر، مشارکت جوانان در اهدای خون در ایران کاهش یافته است. در همین باره مصطفی جمالی، مدیرعامل سازمان انتقال خون ایران اعلام کرد میزان اهدای خون در افراد زیر ۳۵ سال حدود ۳۰ درصد است و این آمار هر سال یک تا ۲ درصد کاهش مییابد. این روند کاهشی نمایشگر ضرورت فرهنگسازی در میان نسل جوان است. برای مقابله با این چالش، باید تلاشهای گستردهای انجام شود تا جوانان نسبت به اهمیت اهدای خون و نقش حیاتی آن در نجات جان انسانها آگاه شوند. دانشگاهها، رسانهها و نهادهای اجتماعی باید همکاری کنند و از طریق کمپینهای اطلاعرسانی و برنامههای آموزشی، این فرهنگ را در نسل جوان نهادینه کنند. تنها در این صورت است که میتوان از بحران کاهش ذخایر خون جلوگیری کرد و مشارکت بیشتر جوانان را در این امر مهم جلب کرد.
در سبک زندگی پرمشغله امروزی، افراد به دلیل فشارهای کاری و استرسهای روزانه، کمتر زمانی برای مشارکت در فعالیتهای اجتماعی نظیر اهدای خون دارند. دنیای مدرن با سرعت پیشرفت و تغییرات خود، حجم زیادی از وظایف و مسؤولیتها را به دوش افراد میگذارد بهطوری که بسیاری افراد حتی فرصت کافی برای استراحت و تفریح ندارند. علاوه بر این، روند زندگی شهری و رقابتهای شغلی که روز به روز بیشتر از پیش فشرده میشود، باعث شده بسیاری از افراد به جای فکر کردن به نیازهای اجتماعی و انساندوستانه، به دغدغههای شخصی و حرفهای خود مشغول شوند. این فشارهای مداوم، نهتنها موجب کاهش علاقه و انگیزه برای انجام کارهای خیرخواهانه میشود، بلکه انرژی لازم برای مشارکت در فعالیتهای اجتماعی را نیز محدود میکند. در چنین شرایطی، نیاز به ارتقای آگاهی و ایجاد تغییر در نگاه مردم به اهمیت مشارکت در این نوع فعالیتها بیش از پیش احساس میشود. اگر این تغییرات فرهنگی و اجتماعی انجام نشود، ممکن است در آینده با مشکلات جدیتری در تأمین ذخایر خونی و سایر نیازهای جامعه مواجه شویم.
اخیرا با فرارسیدن موج سرما و آلودگی هوا، شرایط به گونهای تغییر کرده که بسیاری از مردم از اهدای خون خودداری کردهاند. سرمای طاقتفرسا و آسمان خاکستری آلوده، نهتنها سبب کاهش انگیزه افراد برای ترک خانهها شده، بلکه مانع آن میشود که برای نجات جان دیگران قدمی بردارند. در کنار این موارد، ترافیک سنگین و مشکلات حملونقل شهری در روزهای سرد، به یک مانع بزرگ دیگر تبدیل شده است.معضلی که رسیدن به مراکز انتقال خون را به یک چالش بزرگ بدل میکند. این دشواریها، طبیعی است که بسیاری را از انجام چنین اقدام انساندوستانهای منصرف کند. با این حال، اگر مراکز اهدای خون به شکلی گستردهتر و در دسترستر در اختیار مردم قرار گیرد، بویژه در روزهایی که شرایط جوی و ترافیکی بر شدت فشار میافزاید، شاید بسیاری افراد با خیال راحتتری بتوانند در این مسیر انساندوستانه گام بردارند. فراهم آوردن این امکان، نیازمند تدابیر جدی و برنامهریزیهای دقیق است تا اهدای خون، هرگز تحت تأثیر موانع بیرونی قرار نگیرد.
دلایل متعددی وجود دارد که باعث میشود بسیاری افراد نتوانند خون اهدا کنند یا خون آنها به دلایلی پذیرفته نشود. اخیرا یکی از مشکلات عمدهای که در فرآیند اهدای خون ایجاد شده، معافیتهای 12 ماهه برای افرادی است که اعمالی مانند تتو، حجامت، الکترولیز، سوراخکردن گوش، طب سوزنی، رفتار جنسی پرخطر و محافظتنشده، یا آندوسکوپی را انجام دادهاند. این افراد به دلیل احتمال آلودگی خون یا خطرات بهداشتی، برای مدت 12 ماه از اهدا معاف میشوند. نکته اینجاست که به شرطی که این اعمال در این مدت تکرار نشود، این گروه از افراد پس از گذشت یکسال کامل میتوانند دوباره برای اهدای خون اقدام کنند. با این حال، تعداد زیادی از افراد به دلیل انجام این اقدامات، قادر به مشارکت در اهدای خون نمیشوند که این خود به کاهش میزان خون اهدایی و بحران ذخایر خون دامن زده است.
براساس آمارهای رسمی، سال 1401 بیش از 2 میلیون و 700 هزار نفر برای اهدای خون به مراکز مراجعه کردند اما حدود 20 درصد آنها به دلایل مختلف از اهدای خون معاف شدند. این معافیتها میتواند به صورت موقت یا دائمی باشد و شامل عواملی نظیر ابتلا به بیماریهای واگیردار مانند سرماخوردگی و آنفلوآنزا، انجام عملهای جراحی یا دندانپزشکی، مصرف داروهای خاص نظیر آنتیبیوتیکها یا آسپرین و انجام اعمالی مانند تتو یا پیرسینگ میشود. در برخی موارد، افرادی که به بیماریهای زمینهای مانند بیماریهای قلبی و عروقی، دیابت و بیماریهای عفونی مبتلا هستند، به طور دائمی از اهدای خون معاف میشوند. این معافیتها به منظور حفظ سلامت گیرنده خون و جلوگیری از انتقال احتمالی بیماریها بهوجود آمدهاند.
از طرف دیگر، برخی افرادی که به طور اولیه برای اهدای خون پذیرفته میشوند، ممکن است پس از انجام آزمایشات از پذیرش اهدای خون خودداری کنند. این اقدام به این دلیل است که ممکن است خون آنها در معرض خطر آلودگی باشد یا شرایط بهگونهای باشد که استفاده از آن برای بیمار ممکن است خطرناک باشد. در نهایت، فرآیند پذیرش و ویزیت اولیه برای اهداکنندگان خون، بویژه در زمانهای اوج بیماریهایی نظیر آنفلوآنزا، پیچیدهتر میشود و تنها افراد سالم از نظر جسمی و فاقد هرگونه سابقه پزشکی خطرناک قادر به اهدای خون هستند.
* کاستیهای ساختاری و مدیریتی
در بحران ذخایر خون، کاستیهای ساختاری و مدیریتی نقش بسیار مهمی دارند. به گفته مصطفی جمالی، یکی از چالشهای بزرگ کمبود مراکز سیار خونگیری در مناطق روستایی و شهرهای کوچک است. وی در مصاحبهای اظهار داشت: در حال حاضر برخی استانها بویژه در مناطق کمترتوسعهیافته، فاقد مراکز ثابت انتقال خون هستند و نیاز به گسترش مراکز سیار برای جلب مشارکت اهداکنندگان خون در این مناطق احساس میشود. در این زمینه، آمارها نشان میدهد حدود ۲۳ درصد اهداکنندگان خون در ایران از مناطق روستایی و شهرهای کوچک هستند اما تعداد مراکز سیار پاسخگوی این نیاز نیست. علاوه بر این، فرآوردههای خونی نیازمند شرایط خاص نگهداری و زنجیره تأمین دقیق است. هرگونه نقص در این زنجیره میتواند منجر به کاهش اثربخشی و حتی هدررفت منابع شود. رئیس سازمان انتقال خون افزود: در بسیاری از مناطق کشور، بویژه در مناطق با زیرساختهای ضعیف، این مشکلات بحرانیتر میشود. همچنین، محدودیتهای بودجهای و کمبود نیروی انسانی در این سازمان بهشدت توانایی آن را برای ارائه خدمات بهینه و جذب اهداکنندگان جدید کاهش داده است. دکتر جمالی به این نکته اشاره کرد که برای تأمین تجهیزات مورد نیاز مراکز و افزایش توان عملیاتی این سازمان، به بودجههای بیشتری نیاز است. این مشکلات ساختاری و مدیریتی، بخشی از دلایل کاهش ذخایر خون در کشور بهشمار میروند که بر اساس آمار رسمی در سالهای اخیر با کاهش ۵ درصدی میزان اهدای خون مواجه بودهایم.
* پیامدهای بحران ذخایر خون
کاهش ذخایر خون پیامدهایی عمیق و گسترده دارد که فراتر از مسائل بهداشتی است. بیمارانی که به خون نیاز دارند، از مبتلایان به سرطان گرفته تا افرادی که در جراحیهای سنگین یا تصادفات خون از دست میدهند، ممکن است با تغییرات قابل توجهی در روند درمانی مواجه شوند. این بحران نهتنها به تأخیر در درمان منجر میشود، بلکه فرآیندهای درمانی را به کلی تغییر میدهد، زیرا پزشکان مجبور به اتخاذ روشهای جایگزین و گاه کماثرتر میشوند. در بسیاری موارد، مانند زایمانهای پیچیده یا خونریزیهای شدید، ذخیره خون به عنوان یک ضرورت حیاتی برای نجات جان مادر یا نوزاد محسوب میشود.
در این شرایط، کمبود خون میتواند به فاجعهای غیرقابل پیشبینی منجر شود. این بحران نهتنها فشار مضاعفی به سیستم بهداشتی وارد میکند، بلکه از لحاظ اقتصادی نیز بار سنگینی به دوش خانوادهها و دولت میگذارد؛ هزینههای درمانی افزایش مییابد و درمانهای پیچیدهتری که به دلیل کمبود خون بهوجود میآید، میتواند منابع مالی و انسانی را بهشدت تحت تأثیر قرار دهد.
* اقدامات پیشنهادی برای مواجهه با بحران
برای مقابله با این بحران، رویکردی جامع و چندوجهی لازم است که در آن همه ذینفعان، از مردم عادی گرفته تا دولت و سازمانهای مردمنهاد، مشارکت داشته باشند. افزایش آگاهی عمومی یکی از گامهای ضروری است. بهرهگیری از رسانههای جمعی، شبکههای اجتماعی و کمپینهای آموزشی برای افزایش آگاهی عمومی درباره اهمیت اهدای خون ضروری است. روایت داستانهای واقعی از بیماران و اهداکنندگانی که جان افراد را نجات دادهاند، میتواند انگیزهبخش باشد.
تقویت زیرساختها نیز باید در دستور کار قرار گیرد. گسترش و تجهیز مراکز ثابت و سیار انتقال خون بویژه در مناطق محروم، یکی از اولویتهای ضروری است. ارتقای فناوریهای نگهداری و توزیع خون، همچنین به بهبود بهرهوری این فرآیند کمک میکند. در کنار این موارد، ارائه مزایای ملموس نظیر معاینات پزشکی رایگان، کارتهای تخفیف خدمات درمانی یا تقدیرهای عمومی میتواند انگیزه افراد را برای اهدای خون افزایش دهد. برنامهریزی استراتژیک برای پیشبینی نیازهای آینده و تخصیص بهینه منابع، از وقوع بحرانهای مشابه در آینده جلوگیری میکند. همکاری با سازمانهای مردمنهاد و ایجاد شبکههای داوطلبانه نیز میتواند مشارکت عمومی در اهدای خون را افزایش دهد. برگزاری کمپینهای محلی توسط این گروهها تأثیر زیادی در افزایش اهدای خون خواهد داشت.
بحران کاهش ذخایر خون آزمونی برای توانایی نظام سلامت در مدیریت منابع حیاتی است. این بحران نیازمند تلاش مشترک همه نهادها و بازیگران اجتماعی است تا با برنامهریزی دقیق، آموزش عمومی و تقویت زیرساختها، از تبدیل آن به یک بحران پایدار جلوگیری شود. هر واحد خون، نمادی از امید و حیات است و هر اهدای خون، میتواند زندگی 3 نفر را نجات دهد. اکنون زمان آن رسیده است که جامعه، دولت و نظام سلامت دست به دست هم داده و برای مقابله با این بحران، اقدام کنند.
ارسال به دوستان
کدام کارآمدی به کار جمهوری اسلامی میآید؟
کارآمدی و دولت
محسن سلگی: این روزها بحثهای حکمرانی، باب شده و اندیشکدهها و پژوهشکدههای کثیری درگیر آن شدهاند. مباحث حکمرانی خوب، کارآمدی و نظیر آن به ادبیات سیاستمداران و فعالان متنوعی از خبرنگاران تا کارشناسان سیاستساز راه یافته و تسلط گفتمانی یافته است.
در این میان، کمتر به آسیبها و لغزشگاههای مباحث مذکور توجه شده است و نگارنده در این یادداشت میکوشد با تمرکز بر مفهوم کارآمدی، پارهای ملاحظات را مطرح کند. قابل اشاره است که کارآمدی یا Effectiveness خاستگاه خود را در مباحث کارکردگرایی میجوید. هرچند مساله موفقیت در سیاست همواره وجود داشته و سیاست چه در زمینه دینی و رویکرد دینی و چه رویکردهای غیر از آن، به معنای کلاسیک کلمهاش، مستلزم دستیابی به اهداف بوده است.
در دوران مدرن مساله رضایت مردم به عنوان ملاک نوین موفقیت رفته رفته بدل به پارادایم و مساله عمومی شد (هر چند در دوران ماقبل مدرن نیز رضایت مردم کمابیش مهم بوده است اما هرگز جنبه پارادایمیک و فراگیر نداشته است).
اما کارآمدی مشخصا ناظر به یک زنجیره همارزی مفاهیم و تحت یک کلگرایی متولد شده است.
کارکردگرایی یا فونوکسیونالیسم در ابتدای تولد خود به طلایهداری کسانی چون هربرت اسپنسر و آگوست کنت، ماهیتی کلگرا و نیز فرآیندگرا داشته است. به طور خاص تلقی از جامعه به منزله موجودی زنده یا انداموار و در ادامه و همزمان با پیشرفت تکنیکی غرب، تلقی از جامعه به منزله ماشین و مشخصا سایبرنتیک، همگی تلقیهایی کلگرا بود که هر نقش و خردهنظام و عضو را وابسته به سایر نقشها و خردهنظامها میدانست.
این برداشت با برداشت دینی ما از جامعه به منزله کشتی و استعاره غرق جامعه توسط یک نفر یا نقش، قرابت دارد اما همزمان به سبب ماتریالیسم حاکم بر آن و تعمیم علوم طبیعی و فنی به جامعه (شناخت جامعه و انسان را مشابه شناخت اشیا و موضوعات در علوم طبیعی و تجربی قلمدادکردن) با رویکرد دینی ما فاصله زیادی دارد، بویژه با دورشدن کارکردگرایی از انداموارگی (ترجیح نگاه فنی - مصنوعی بر نگاه طبیعی)، فاصله مذکور بیشتر میشود.
وانگهی، کارکردگرایی ساختاری در ادامه حیات خود و در دوران متأخر توجه خود را از کل به نتیجه، از فرآیند به فرآورده متمرکز کرده و تغییر داده است.
در حالی که کارکردگرایی ساختاری به فرآیندها توجه داشت، کارکردگرایی به معنای متأخر، به نحوی رادیکال بر نتیجه و پیامد تمرکز کرد. بر اثر این توجه پراگماتیستی و غیرکلگرا و بیتوجه به جامعه به منزله اندام متشکل است که نظریه کارآمدی فساد مطرح شده است؛ نظریهای که امکان دادن به فساد مدیران را انگیزه اثرگذاری و موفقیت مدیریت آنها و در نتیجه موفقیت سازمان و دولت و حتی جامعه در نظر میگیرد. مشکل این نظریه آن است که موفقیت را نه در فرآیند و از ابتدای کار، که صرفا در انتها مورد توجه قرار میدهد.
عمده نظریههای کارآمدی علاوه بر محافظهکارانه بودن و بیتوجهی به عنصر خلاقیت و تغییر، جایی برای «ایده حقیقت» و مساله «احقاق حق» باقی نمیگذارد.
سادهانگاری بیشترِ نظریههای کارآمدی، اولویت درمان بر تشخیص درد در پزشکی فرهنگی - هرچند خود اصطلاح پزشکی فرهنگی، تقلیل جامعه و حیات انسانی است - و پزشکی اجتماعی را رقم میزند. همچنین سادهانگاری مذکور ناتوان از درک پیچیدگیهای فرهنگی، قومی، جنسیتی و مذهبی در حکمرانی و صورتبندی ایده دولت است.
نظریههای کارآمدی و کارکردی هر چند دین را نیز به عنوان یک خردهنظام میپذیرد (حتی در نظریه سیستمی نیکلاس لومان که متاثر از تالکوت پارسونز و نظریه فرمهای زندگی ویتگنشتاین متأخر مطرح شده است، استقلال دین پذیرفته میشود اما این استقلال صرفا ناظر به سبک زندگی و نه استقلال دین به منزله نظام مفاهیم و ارزشها و معارف است) اما این را عارضی میکند؛ بنمایه پراگماتیستی کارکردگرایی جایی برای مشروعیت (مطابقت با دین) و معقولیت (مطابقت با حقیقت و واقعیت) نمیگذارد. حتی مقبولیت (رضایت مردم) نیز در این نظریه دچار تنگناهایی میشود و تنها موفقیت آن هم موفقیت در موقعیت و نتیجه، کانون آن است.
روی این ملاحظات، در ارزش کردن کارآمدی در دامان دولت اسلامی، باید همچنان بر رضایت مردم و رضایت خدا تأکید کرد؛ امری که در نظریه مشروعیت آیتالله العظمی خامنهای وجود دارد. نظریه رهبر انقلاب اسلامی که به عنوان تدقیق نظریه امام راحل مطرح شده است، معنای عمیقتر و وسیعتری از کارآمدی را ممکن میکند.
نظریه مشروعیت رهبر انقلاب، امکانی عمیقتر، ممتاز و متمایز برای مطرح شدن کارآمدی یا کارایی و اثربخشی است.
قابل اشاره است که در مباحث علمی، متخصصان میان کارآمدی یا کارایی با اثربخشی تمایز قائل شدهاند. کارآمدی را به زبان ساده، انجام مفید کار و اثربخشی را انجام کار مفید تلقی کردهاند.
با این اشاره، باید پرسید در نظریه رهبر انقلاب، چه امکانی برای بازسازی مفهوم کارآمدی و مفهوم اثربخشی وجود دارد؟
در پاسخ باید گفت مقصود نظریه مشروعیت رهبر انقلاب وقتی از مطابقت با دین سخن میگوید، همزمان مطابقت با واقعیت است. مطابقت با واقعیت ملاکی فراتر از مطابقت با علم است، چرا که علم یا نظریه علمی هم ممکن است با واقعیت مطابقت نداشته نباشد، بنابراین از علم بودن ساقط شده و کنار گذاشته شود.
به بیان دیگر، مطابقت با دین (صدق دینی) بر صدق عقلی، صدق تجربی و علمی هم دلالت تضمنی یا ضمنی دارد.
در نقطه اوج، دین و علم که هر دو گزارش از هستی و جهان هستند، یگانه میشوند. دین در ذات خود (مطابقت با طبیعت و فطرت یا آفرینش) با علم در ذات خود (همان مطابقت) یگانه و متحد است. به بیان ساده، اگر گزاره دینی مطابق با واقعیت نباشد، دین نیست، یعنی مقصود آفریدگار واقعیت و جهان نیست و علم هم اگر مطابق واقعیت نباشد، علم نبوده و مقصود آفریدگار نیست.
با چنین پایهای از مشروعیت، کارآمدی باید منطبق با فطرت و طبیعت باشد تا از مرز اخلاق خارج نشود. اثربخشی که بیش از کارآمدی مستعد خروج از اخلاق است نیز مبتنی بر پایه مذکور، معنایی متمایز و اصیل مییابد. با ابتنا بر این پایه، دیگر سود شخصی ملاک نهایی نیست، بلکه منافع انسانی و منفعت طبیعت مهمتر میشود. حتی سود شخصی هم از منافع کوتاهمدت فرار رفته و سلامت اخلاق و شخصیت فرد (منابع عمیقتر) را حیاتیتر میکند.
ارسال به دوستان
|
|
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
|