|
ارسال به دوستان
اخبار
رشد چشمگیر حضور نوجوانان در اعتکاف ۱۴۰۳، ۷۰ درصد معتکفان امسال
نوجوان و جوانند
به گزارش روابط عمومی سازمان تبلیغات اسلامی، حجتالاسلام محمد قمی، رئیس سازمان تبلیغات اسلامی و عضو ستاد ملی اعتکاف، با انتشار آمارهایی از استقبال مردم مومن ایران اسلامی از آیین معنوی اعتکاف، رشد حضور نوجوانان در اعتکاف امسال را شورانگیز وصف کرد.
حجتالاسلام قمی با انتشار این آمار و ارقام در صفحه شخصی خود، اعلام کرد میزان حضور معتکفان امسال 30 درصد بیش از سال گذشته بوده و بیش از 70 درصد معتکفان امسال را نوجوانان و جوانان تشکیل دادهاند که این به معنای حضور نزدیک به ۲ برابری نوجوانان و جوانان در قیاس با سال گذشته است.
رئیس سازمان تبلیغات اسلامی همچنین ضمن اعلام حضور بیش از یک میلیون و 250 هزار نفر در اعتکاف 1403، اعلام داشت: گزارشهای اولیه از مشارکت حدود 8700 مسجد در اعتکاف امسال خبر میداد که احتمالا در گزارشهای تجمیعی و نهایی این عدد تا 9300 مسجد در سراسر کشور نیز خواهد رسید.
حجتالاسلام قمی در پایان این پیام از مردم معتکف و دستاندرکاران ستاد ملی اعتکاف و مجریان این آیین روحبخش بابت برگزاری باشکوه اعتکاف امسال قدردانی کرد.
طی سالهای اخیر برنامههای مختلف و تازهای در آیین اعتکاف مانند اعتکاف دانشآموزی و نوجوانانه، اعتکاف مادر و دختری و... در مساجد سراسر کشور برگزار میشود که با استقبال گسترده جوانان و نوجوانان همراه بوده است.
گفتنی است با حکم رئیسجمهور و طبق مصوبه شورای عالی انقلاب فرهنگی، نظارت کلان اعتکاف با نظارت سازمان تبلیغات اسلامی انجام میشود.
***
ثبت ۳۸۰ اکران سیار در اعتکافهای دانشآموزی
همزمان با برگزاری مراسم اعتکاف در مساجد سراسر کشور، 380 مراسم اعتکاف دانشآموزی میزبان اکران سیار شدند.
در این مراسمها بیش از 25 هزار نوجوان به تماشای فیلمهای سینمایی باغ کیانوش، قلب رقه، شور عاشقی، مستند 18 هزارپا و انیمیشن سینمایی ایلیا جستوجوی قهرمان نشستند. در 200 نوبت از این رویدادها فیلم سینمایی باغ کیانوش برای نوجوانان به نمایش درآمد.
موسسه بهمن سبز با همکاری دیگر نهادهای فرهنگی و هنری توانسته در سال جاری فیلمهای سینمای ایران را برای بیش از 250 هزار مخاطب در مساجد سراسر کشور توسط اکران سیار به نمایش بگذارد. بیشتر این اکرانها به فیلم سینمایی قلب رقه به کارگردانی خیرالله تقیانی و تهیهکنندگی سعید پروینی اختصاص داشته است.
اکران سیار بستری برای ایجاد سازمان جدید تماشا برای آثار سینمای ایران در مناطق فاقد سینما در سراسر کشور جهت تکمیل سبد فرهنگی مناطق کمبرخوردار است. علاوه بر مناطق فاقد سینما، در شهرهای دارای سینما نیز اکران سیار پلی میان شبکه مخاطبان حاضر در مساجد، پادگانها، مدارس، دانشگاهها، کانونهای فرهنگی و... با تولیدکنندگان فیلمهای سینمایی است.
***
«اغتشاش در کازابلانکا» رمان تازه جمشیدی درباره رنج فلسطین
مصطفی جمشیدی، نویسنده از اتمام رمان تازهاش «اغتشاش در کازابلانکا» خبر داد و گفت: این رمان درباره رنج دیروز و امروز مردم فلسطین نوشته شده است.
جمشیدی در گفتوگو با تسنیم، از اتمام تالیف تازهترین رمان خود با عنوان «اغتشاش در کازابلانکا» خبر داد و گفت: این رمان داستان یک زن مسیحی در مراکش است که از زبان یک فعال عرصه هنر(خریدار کلکسیونهای نقاشی) روایت میشود. وی ادامه داد: «مارا» زن مسیحی با آوارههای فلسطینی که از اردوگاهها رانده شده و لاجرم در آن نقطه زمین و در کارخانه توتونسازی کار میکنند، ارتباط دارد و حکایت آواره شدن آنها از سرزمینهای خود را در کتابی روایت میکند. لایههای روایت نیز مربوط است به بیوگرافی خود این فعال که روزگاری در تهران به سر میبرده است.
به گفته جمشیدی، اغتشاش در کازابلانکا تلاشی در حیطه داستان است که با توجه به حوادث دهههای کنونی فلسطین و رنج آن مردمان در حال و گذشته نوشته شده و در یک بسامد تکنیکی مدرن سعی دارد تحت الهام و تفسیر از تابلوی کرانیکا اثر پابلو پیکاسو به ستیزه مردمان دست خالی فلسطین و دشمن صهیونیستی در بمبارانهای غیرانسانی اشاره کند. بنابراین داستان از حکایات جوانی این راوی و زن مسیحی میرسد به مبارزان فلسطینی.
این نویسنده در پایان افزود: این اثر سویههای مغفولمانده در رمان معاصر جهت مقابله با ستم در غزه و لبنان در ادبیات معاصر را مورد توجه قرار داده است.
ارسال به دوستان
اکران فیلم «علت مرگ: نامعلوم» پس از 3 سال نشان داد مدیران سابق فرهنگی منافع خودشان را هم خوب تشخیص نداده بودند
این سینمای روشنفکری!
7 مسافر قبل از طلوع آفتاب، در یک جاده فرعی، از شهداد به سمت کرمان حرکت میکنند اما در همان اوایل مسیر متوجه میشوند که یکی از آنها فوت کرده است. اورژانس حاضر به ارسال آمبولانس نیست و اعلام میکند نیاز به تأیید پزشک وجود دارد، در حالی که به طور طبیعی در آن محل دسترسی به پزشک وجود ندارد. به پیشنهاد یکی از مسافران، تصمیم میگیرند جنازه را به پلیس راه برسانند و در آنجا همه چیز را توضیح دهند اما اتفاقاتی رخ میدهد که ماجرا را پیچیدهتر میکند. افراد حاضر در این ون هر کدام از یک لایه و یک طبقه اجتماعی هستند و مسائل خاص خود را دارند و تقریباً وجه اشتراک همه آنها فقر مالی است؛ از مرد میانسالی که همسری بیمار دارد تا فردی که به آب و آتش میزند تا برای دوستش پول دیه جمعآوری کند و راننده ون و زن ناشنوایی که دوستش دارد، همچنین زوج جوانی در داستان وجود دارند که سودای مهاجرت از کشور را دارند و تضاد این افراد با یکدیگر است که ماجرا را پیش میبرد.
«علت مرگ: نامعلوم» نخستین کارگردانی علی زرنگار در سینمای بلند داستانی به حساب میآید و خود او نویسنده فیلمنامه هم بوده است. تهیهکننده این کار مجید برزگر است که پیش از این کارگردان فیلمهایی مثل «فصل بارانهای موسمی»، «پرویز»، «یک شهروند کاملاً معمولی» و «ابر بارانش گرفته» بوده و «علت مرگ: نامعلوم» دهمین تهیهکنندگی او برای کارگردانهای دیگر است. این 10 پروژه تقریباً همگی برای فیلمسازان اول بوده و هیچ کدام به جریان سینمای تجاری تعلق ندارند. «علت مرگ: نامعلوم» قرار بود سال ۱۴۰۰ در جشنواره چهلم فیلم فجر حضور داشته باشد که این اتفاق نیفتاد و همین موضوع حواشی خاص خود را ایجاد کرد. تمام اعضای هیات انتخاب به جز یک نفر کار را تایید کرده بودند اما سوءتفاهماتی که مسؤولان فرهنگی دولت وقت به آن دچار بودند، باعث شد این فیلم از بخش مسابقه کنار گذاشته شود و تا زمان روی کار بودن آن دولت اکران نشود.
پس از مدتی، این فیلم به بیستوپنجمین جشنواره شانگهای رفت و نخستین نمایش جهانیاش را آنجا داشت و در همان جا در بخش استعدادهای جدید آسیا نامزد بهترین فیلم، بهترین کارگردانی و بهترین بازیگری مرد برای علیمحمد رادمنش شد. در نهایت داوود ملکحسینی از آن جشنواره جایزه بهترین فیلمبرداری را دریافت کرد و جشنواره هوف آلمان هم این فیلم را در بخش اصلی پنجاهوهفتمین دورهاش نمایش داد.
بانیپال شومون، علیرضا ثانیفر، ندا جبرائیلی، علیمحمد رادمنش و تعدادی هنرپیشه دیگر که اکثراً چهرههای جدیدی هستند، در نخستین فیلم علی زرنگار بازی کردهاند. پس از کشوقوسهای فراوان، بالاخره اکران داخلی این فیلم از 5 دیماه امسال در ۵۰ سالن نمایش آغاز شد و رفتهرفته پس از مشاهده استقبال مخاطبان، تعداد سالنهایش به عدد ۱۴۱ رسید. این فیلم تاکنون با ۱۴۰۰ سانس، به طور متوسط ۲۵ مخاطب در هر سانس داشته است.
* روشنفکری واقعی یعنی این
پس از اکران «علت مرگ؛ نامعلوم» در پاییز 1403، نظراتی که دربارهاش بیان شد به طور کل متفاوت با تصورات قبلی بودند. عدم راهیابی این فیلم به فجر چهلم که به طور واضحی بنا به دلایلی غیرفنی و کاملا محتوایی انجام شد، این تصور را دربارهاش ایجاد کرده بود که با اثری در فضاهای مرسوم روشنفکری که عموماً جشنوارهپسند هستند مواجهیم. به عبارتی به نظر میرسید با فیلمی طرفیم که کنایههای تحقیرآمیزی به جامعه ایران زده تا بتواند فستیوالهای غربی را هدفگیری کند، چرا که دولت وقت به فیلمهای زیادی که کاملاً چنین خصوصیتی داشتند مجوز یا حتی گاهی جایزه داده بود اما وقتی همان سیستم و همان مدیران، مقابل یک فیلم با این قاطعیت بایستند، به نظر میرسد مسالهاش واقعاً حاد بوده است. بالاخره فیلم دیده شد و همه فهمیدند که بهواقع چنین نیست. تأخیر در اکران این فیلم البته از یک جهت بد نشد و نمایش عمومی آن را به زمانی موکول کرد که موج مهاجرهراسی در ایران به بالاترین ارتفاع خود رسیده است. اتفاقا فیلم روشنفکری در معنای واقعی خودش و نه آن مدل جایزهبگیر سفارشی یعنی همین. یعنی اینکه یک هنرمند اسیر موجهای هیجانی جامعه نشود و از واکنشها نهراسد و حرفش را بزند. اینکه شخص متوفی در این فیلم اهل افغانستان است و آدمهای داخل ون را درباره برخوردی که باید با مسالهاش داشت به تردید میاندازد، به قدری مماس با مسائل امروز جامعه ما قرار میگیرد که باید نویسنده و کارگردان چنین فیلمی را بابت رصد شمی و ذوقی مسائل جامعه در مدت زمانی قریب به 3 سال پیش تحسین کرد. «علت مرگ؛ نامعلوم» از آن دست فیلمهایی نیست که عناصر و ترکیبات مربوط به گیشه را داشته باشد اما فیلمی است که مخاطب ویژه خودش را بخوبی راضی میکند. به عبارت سرراستتر، دیگر در سینمای روشنفکری هم غالب فیلمها نمیتوانند گروه موسوم به مخاطبان خاص را راضی کنند و یک نمونهاش فیلم «برف آخر» است که همزمان با «علت مرگ؛ نامعلوم» به فجر چهلم معرفی شد اما اولی را دولتیها کنار زدند و دومی را جایزهباران کردند، در حالی که فیلم روشنفکری مورد پسند مدیران، نه مورد پسند روشنفکران بود نه مخاطبان؛ اما «علت مرگ: نامعلوم» را بیشتر کسانی که دیدند دوست داشتند. یک نکته جالب درباره به تعویق افتادن اکران «علت مرگ: نامعلوم» همزمانی نمایش آن با «برف آخر» است؛ 2 فیلمی که هر 2 برچسب سینمای روشنفکری دارند اما تقریبا در همه چیز با هم متفاوتند. برف آخر نمونهای برای بررسی نوع نگاه سینماگران ایرانی به برف هم بود؛ نماد تنهایی و غم و مرگ، در حالی که فیلم اول علی زرنگار ماجرا را کاملا آفتابی دیده و روایتش از تاریکی خروسخوان شروع میشود و به آفتاب عمودی بیابان در وسط روز میرسد. همانطور که عنصر برف را در سینمای ایران به بهانه فیلم «برف آخر» میشد بررسی کرد، فیلم علی زرنگار هم دریچهای میگشاید و بهانهای فراهم میکند برای بررسی «شخصیت کویر» در سینمای ایران. در ادامه مروری به فیلمهای کویری سینمای ایران طی 3-2 دهه اخیر داشتهایم.
* شخصیت سینمایی کویر
این جمله تا به حال به گوش بسیاری از مردم دنیا رسیده است که کویر، انسان را شاعر میکند. حتی فرانک هربرت، نویسنده رمان «تلماسه» هم به همین قضیه اعتقاد داشت اما احتمالاً آنچه در بخش بزرگی از فرهنگ مردم ایران طی چند قرن میتوان دید را بتوان بهعنوان اثبات عملی و عینی این نظریه به شمار آورد؛ کشوری که هم بخش قابل توجهی از خاک آن کویری است و هم پر است از شاعران بزرگ. کویر البته در تصویر هم خاصیت ویژه خود را دارد. حتی شاید ترکیب شاعرانگی و اکشن که در ژانر وسترن و سینمای دفاعمقدس خودمان گاهی دیده شده، در فضای کویری بهخوبی جا بیفتد، نه در هر فضای دیگری.
در سینما جادههای کویری، جدا از شخصیتهای موجود در فیلم، خود به عنوان یک شخصیت به حساب میآیند و از آنجا که بخش قابل توجهی از خاک سرزمین ایران کویری است، طبیعتاً فیلمهای کویری هم در سینمای ما زیاد هستند اما برخی از این فیلمها به این دلیل که خود کویر در آنها اهمیت بیشتری دارد و جلوه بیشتری پیدا کرده، زودتر از بقیه به یاد آورده میشوند. بهعنوان مثال، فیلم «شکار» از مجید جوانمرد که در سال ۶۶ ساخته شد و پرویز پرستویی به همراه خسرو شکیبایی در آن بازی کرده بودند، یک فیلم کاملاً جادهای بود و همین امروز هم موزیک آن ما را به یاد جاده میانـــدازد اما نه لزوماً جادههــای بیابانــی، در حالی که بعضی فیلمهای دیگر بسیار بیابانیتر هستند. یکی از فیلمهایی که در 3-2دهه اخیر فضای بیابانی پررنگی داشت، «رقص در غبار» بود؛ نخستین فیلم اصغر فرهادی که هنوز کمترین فاصله را با فضای کودکی و نوجوانی کارگردانش در استان کویری اصفهان داشت. در آن فیلم، کویر و تنهایی و مارهای بیابان از عناصر ساخت داستان بودند. 2سال بعد، سیدرضا میرکریمی «خیلی دور، خیلی نزدیک» را ساخت که در دوره خود یکی از پدیدههای سینمای ایران به حساب میآمد؛ مردی که پزشک مشهوری بود و تخصصش در زمینه مغز بود، چندان خداباور نیست اما بیماری پسر منجمش او را مجبور میکند به دل بیابان برود و خود بیابان با این فرد کاری میکند که دیدگاهش تغییر کند. در سال 1385، امیرشهاب رضویان «مینای شهر خاموش» را ساخت که احتمالاً محبوبترین و مشهورترین فیلمش تا به امروز به حساب میآید. داستان درباره مردی بود که بعد از ۳۳ سال به ایران بازمیگردد و به زادگاهش بم میرود تا عشق گمشدهاش را جستوجو کند. اگر «رقص در غبار» با مار بیابان داستان ساخته بود و «خیلی دور، خیلی نزدیک» با ستارههای آسمان، فیلم امیرشهاب رضویان سراغ قنات رفت. پس از این فیلمها، آثار دیگری هم ساخته شد که در هر کدام تا حدودی میتوان شخصیت بیابان را جزو عناصر داستان دانست اما نه به اندازهای که آن 3 مورد از دهه 80 چنین بودند. در سال ۹۱، افشین هاشمی و محسن قرایی فیلمی به نام «خسته نباشید» را ساختند که بخش قابل توجهی از آن بیابانی و جادهای بود. مانی حقیقی هم در سال ۹۴ «اژدها وارد میشود» را در جزیره قشم کارگردانی کرد و از فضای صحرا بهطور حداکثری برای خرافهپردازی استفاده کرد. بخشی از فیلم «چرا گریه نمیکنی؟» نیز که در سال 1۴۰۱ ساخته شد در فضای کویری و جادهای بود. اما پس از یکی - دو دهه، فیلمی که دوباره بهطور کامل به فضای کویری و جادهای بازگشت، «علت مرگ: نامعلوم» بود. این فیلم با ترکیبی از یک عده همسفر ناآشنا که هر یک گرفتاریهای خود را دارند و حالا گرفتار کویر شدهاند، روایت میشود.
ارسال به دوستان
دیدگاه
توافق ایران – روسیه و مسأله غرب
رضا رحمتی*: بالاخره سند توافق جامع 20 ساله ایران - روسیه بعد از 4 سال بحث و تردید، در سفر اخیر رئیسجمهور ایران به روسیه به امضا رسید؛ سندی که تحت تاثیر مسائل و مناسبات مختلف 2 کشور قرار دارد. در روابط بین کشورها، به سبب اهمیت، روابط اقتصادی در ابتدای مسیر قرار میگیرد. بعد از اینکه دولتها توانستند سطوح کارکردی و فنی و اقتصادی روابط فیمابین را تحکیم کنند، سراغ روابط سیاسی میروند و مراودات دیپلماتیک را تسریع میبخشند. بعد از آن با ایجاد هماهنگیهای سیاسی، روابط را به حوزه امنیتی و نظامی تسری میدهند؛ روابط امنیتی بین دولتها بالاترین سطح روابط بین آنهاست. روابط بین ایران و روسیه اما اینگونه نیست. بهجای اینکه روابط 2 کشور از سطوح اقتصادی شروع شود و به سطوح سیاسی و امنیتی تسری یابد، ابتدا از مسیر امنیتی شروع شده است. به همین دلیل است که روابط اقتصادی بین 2 کشور در سالهای اخیر در سطح بسیار نازلی قرار داشته و بهرغم پروپاگاندای دولتهای مختلف مبنی بر افزایش روابط 2 کشور، در 10 سال گذشته تغییر چشمگیری در روابط اقتصادی بین 2 کشور ایجاد نشده است. با سفر رئیسجمهور ایران به روسیه، توافق 20 ساله استراتژیک بین مسعود پزشکیان و ولادیمیر پوتین منعقد شد که اهمیت بسیار زیادی برای روابط 2 کشور خواهد داشت. حال سوالی که پیش میآید این است: چه انتظاری باید از این روابط داشت و آیا این سطح از روابط که در چند سال اخیر شدت بیشتری نیز یافته و مکررا با سفرهای مقامات 2 کشور همراه بوده است، میتوان به آینده مثبت روابط 2 کشور چشم داشت؟ برای پاسخ دادن به این سوال باید به عناصر موثر در روابط 2 کشور اشاره کرد. روابط 2 کشور در 15 سال گذشته در تمام سطوح افزایش یافته است؛ هم در سطح اقتصادی، هم سیاسی، هم بالاتر و حساستر از همه در سطح امنیتی - نظامی. یکی از این عوامل سطح روابط 15 سال گذشته 2 کشور در مسائل امنیتی - نظامی بوده، دیگری سطح روابط اقتصادی 2 کشور، همچنین سطح مناسبات سیاسی 2 کشور نیز باید مورد توجه قرار گیرد.
1- سطح بسیار بالای روابط نظامی - امنیتی
در توافقنامه جامع بین 2 کشور اهمیت همکاریهای امنیتی و دفاعی برای مقابله با چالشهای منطقهای و بینالمللی مورد تاکید ویژه قرار گرفت. شاید بالاترین سطح روابط بین 2 کشور را باید روابط در حوزه امنیتی - نظامی قلمداد کرد. 2 کشور در پروژههایی شبیه صنعت هستهای ایران، پروژه کمکهای نظامی ایران به روسیه، پروژه مبادلات نظامی بین 2 طرف، پروژه سوریه، پروژه غرب آسیا، پروژه اروپای شرقی، پروژه گسترش ناتو، پروژه انقلابهای رنگی در اروپای شرقی و رژیمهای دستنشانده غرب و... با هم روابط گستردهای داشتهاند. البته به سبب مسائل امنیتی و استراتژیک، آمار دقیقی از سطح روابط نظامی بین 2 طرف وجود ندارد اما آنچه مشخص است اینکه روابط 2 کشور در این 2 بعد بسیار خیرهکننده بوده است اما اینکه چرا روابط 2 کشور در سطوح امنیتی-نظامی تا این اندازه بالاست...
دلایل مختلفی دارد که شاید مهمترین دلیل آن همگرایی رهبران سیاسی 2 کشور نسبت به «تهدید غرب» و «نگرانیهای 2 طرف نسبت به ایالات متحده، نفوذ غرب و تلاش برای تغییر رژیم» باشد. توضیح اینکه؛ علت اهمیت مسائل امنیتی برای 2 کشور این است که 2 کشور درک مشترکی نسبت به معماهای امنیتی اطراف خود دارند و ادراک رهبران 2 کشور بر این موضوع تمرکز یافته است که مشکلات امنیتی اهمیت ویژهای داشتهاند و از همین رو اهمیت آن در این معاهده مورد توجه قرار گرفته است.
2- مناسبات کم اقتصادی 2 کشور
روابط 2 کشور ایران و روسیه در سالهای اخیر بویژه بعد از حمله روسیه به اوکراین در سال 2014 اهمیت بسیار زیادی یافته است، شاید به این دلیل که در این سالها هر 2 کشور هدف تحریمهای بینالمللی خیرهکنندهای بودهاند و همین موضوع 2 کشور را به هم نزدیک کرده است. 2 کشور در سالها اخیر تمام تلاش خود را کردهاند که با دور زدن تحریمها، اقتصاد خود را از تنگنای بینالمللی خارج کنند. این مهم با افزایش تعاملات اقتصادی همراه بوده است. تمنای 2 کشور این بوده است که سطح روابط اقتصادی را به بیش از 20 میلیارد دلار در سال برسانند و این ترجیعبند دیدارهای دوجانبه 2 طرف بوده است. با این حال به دلایل مختلف این روابط در سطح نازلی باقی مانده است. برای مثال «سال 1402 حجم تجارت ایران و روسیه نزدیک به 2.7 میلیارد دلار بوده است که این میزان برای ایران و چین نزدیک به 32.5 میلیارد دلار، برای ایران و امارات نزدیک به 27.4 میلیارد دلار، برای ایران و ترکیه نزدیک به 11.7 میلیارد دلار و برای ایران و آلمان نزدیک به 2.3 میلیارد دلار بوده است» (تسنیم). این موضوع هنگامی توجه را به خود جلب میکند که بدانیم حجم روابط اقتصادی ایران و روسیه در سالهای گذشته شتاب چشمگیری نداشته است. برای مثال میزان تجارت 2 کشور در سالهای نیمه دهه 1380 نزدیک 1.5 میلیارد دلار بوده و بهرغم روابط بسیار زیاد سران 2 کشور در سالهای اخیر، حجم تجارت 2 کشور چندان تغییری نکرده است.
این در حالی است که برخی محدودیتهایی که ایران برای ارتباط با دولتهای دیگر از جمله دولتهای اروپایی مثل آلمان داشته، درباره روسیه نداشته است، از جمله میتوان به شبکه مالی و پولی بینالمللی اشاره کرد. به گفته رئیس بانک مرکزی ایران «سند اقدام مشترک میان بانکهای مرکزی ایران و روسیه در 3 سرفصل اصلی «استفاده از پولهای ملی در تجارت 2 کشور»، «امکان اتصال پیامرسانهای بانکی و بومی 2 کشور موسوم به سپام و SPFS» و «امکان اتصال شبکه پرداخت کارتی 2 کشور» عملیاتی شده است». همچنین در تاریخ 21 آبان 1403 مراسم رونمایی از اتصال شبکه شتاب ایران به شبکه کارتی روسیه یا میر برگزار شد و این مانع نیز بین 2 کشور برداشته شده است.
3- توافق زیر سایه سنگین غرب
روابط ایران و روسیه از یک بعد دیگر نیز ماهیتی عجیب دارد و آن اینکه این روابط تا حد بسیار زیادی در مواقع نزدیکی به طرف غربی تنزل مییابد. این در حالی است که در اسناد متقابل بین 2 کشور، ویژگی ضدغربی مواد و مفاد تفاهمنامهها بسیار اندک است. این موضوع به همراه برداشت تاریخی موجود در ایران نسبت به روسیه که با روایت غربی «روسیههراسی» همراه بوده، عجین شده است. هم در ایران و هم در روسیه (بویژه در ایران) روابط 2 کشور، زیر سایه تردیدها نسبت به رابطه با غرب قرار دارد. به همین دلیل در رسانههای غربی تلاش شده است به عنوان یکی از مسیرهای اصلی تقابل با غرب معرفی شود. یورونیوز در این خصوص مینویسد: «این توافق همکاری، تنها 3 روز قبل از بازگشت دونالد ترامپ ... به کاخ سفید امضا شد و در بخشی از آن ... به همکاریهای نظامی نزدیکتر 2 کشور اشاره شده است». همین ادبیات در سایر رسانههای غربی نیز بازتاب داشته است. این موضوع نشان میدهد غرب، روابط ایران-روسیه را یک پروژه امنیتی برای خود تلقی میکند. به همین دلیل است که 2 طرف برای کاستن از حساسیت طرف ثالث (طرف غربی) در مواقع بحرانی تلاش میکنند با دور شدن از طرف دیگر حساسیت طرف غربی را کم کنند. همین موضوع روابط 2 کشور را متزلزل کرده است و منجر به ناپایداری متقابل روابط 2 کشور شده است. به نظر میرسد 2 طرف باید مسائل یکدیگر را با لحاظ منافع ملی متقابل ترسیم کرده و نسبت به سوءبرداشتهای تاریخی و سوءبرداشتهای ثالث مدیریت کنند تا سطح روابط به حوزه اقتصادی تسری یابد.
عضو هیأت علمی دانشگاه بوعلی *
ارسال به دوستان
معاهده دورانساز
گروه بین الملل: معاهده جدید همکاری راهبردی تهران-مسکو، یک تحول مهم در رویکردهای چندقطبیگرایی جهانی محسوب میشود و این از واکنش غرب و صهیونیستها پیداست. این معاهده فراگیر 20 ساله در حقیقت نسخه به روز شده «موافقتنامه اساس روابط متقابل و اصول همکاری بین جمهوری اسلامی ایران و فدراسیون روسیه» است که 24 سال پیش امضا شد. اهمیت آن موافقتنامه از آن جهت بود که برای نخستینبار پس از انقلاب اسلامی 1357، نظام برآمده از آن با یک قدرت جهانی معاهدهای جامع و دارای ظرفیتهای راهبردی امضا میکرد، آن هم از موضعی کاملا برابر. پیش از آن آخرین معاهده جامع میان حاکمان تهران و مسکو، سال 1299 تحت عنوان «قرارداد ایران و شوروی ۱۹۲۱» میان رژیم کودتای رضاخان میرپنج و نخستین دولت برآمده از انقلاب اکتبر 1917 روسیه به رهبری ولادیمیر لنین امضا شده بود؛ نسخهای که اگرچه در مقایسه با معاهدات قبلی ایران و روسیه در دوره قاجار، موضع قدرت همسایه بزرگ شمالی کمرنگتر شده بود ولی باز هم عزتمندانه نبود. علیقلی خان مشاورالممالک، وزیر امور خارجه قاجار در کنفرانس صلح پاریس 1920-1919 که در حقیقت نخستین نشست جامعه ملل و مبنای اصلی تشکیل سازمان ملل در دهههای بعدی بود، در تنظیم متن «قرارداد ایران و شوروی ۱۹۲۱» مشارکتی فعال داشت ولی از آنجا که توافق بر سر متن نهایی پس از کودتای اسفند 1299 انجام شد، نفوذ عوامل انگلیسی که با شوروی دشمنی داشتند در کابینه جدید سردار سپه، باعث شد بسیاری از بندهای آن قرارداد با هدف اختلافافکنی بین 2 کشور در سالهای بعد، مورد اصلاح جدی قرار نگرفته و اصطلاحا مینگذاری شود. در عین حال شوروی در آن معاهده، تا حدی نقش خود به عنوان میراثدار روسیه تزاری را که یک قدرت استعماری بود حفظ کرد و موضع قدرت را نهتنها در انشای آن، بلکه تا روز آخر رژیم پهلوی، در اجرای آن نیز حفظ کرد. از جمله در نحوه تقسیم نابرابر دریای کاسپین (خزر) همچنین گنجاندن بند مبهم «حق دخالت طرفین در خاک طرف مقابل در صورت مورد هجوم قرار گرفتن توسط طرف ثالث»؛ بندی که مشخص بود، طرف دارای قدرت نظامی قویتر در آن، دست بالا را دارد و به موجب همان بود که قوای شوروی با آغاز جنگ دوم جهانی در شهریور 1320 بهانه یافتند خاک ایران را اشغال کنند. در مقام مقایسه، «موافقتنامه اساس روابط متقابل و اصول همکاری بین جمهوری اسلامی ایران و فدراسیون روسیه» در سال 1379، از موضعی عزتمندانه به امضای طرفین رسید و حقوق کاملا برابر ایران را در مقابل میراثدار شوروی حفظ میکرد، از جمله حق ابتکار عمل دیپلماتیک و امنیتی کشورمان در امور بینالملل را فراهم میآورد.
یکی از نکات مهم در این باره که مورد توجه اندیشکده آمریکایی بروکینگز نیز قرار گرفته، این است که برخلاف تصور افکار عمومی غرب و ایران، سنگ بنای روابط راهبردی تهران و مسکو در دوران پس از انقلاب را اصلاحطلبان نهاده و خود آنها نیز در توسعه آن تا سطح امروزی نقش ایفا کردند؛ اشاره به اینکه نخستین موافقتنامه اساسی همکاری میان ایران و روسیه در سال 1379 توسط محمد خاتمی، رئیسجمهور وقت با همین ولادیمیر پوتین که امروز هم در کاخ کرملین حضور دارد امضا شد. تقریبا یک سال بعد نیز متن آن در قالبی قانونی به تصویب مجلس شورای اسلامی رسید که اکثریت آن را اصلاحطلبان و مشارکتیها تشکیل میدادند. عصر جمعه گذشته نیز این مسعود پزشکیان، رئیسجمهور نزدیک به اصلاحطلبان بود که نسخه ارتقایافته معاهده 24 سال پیش را با عنوان «توافقنامه جامع راهبردی ایران و روسیه» در مسکو به همراه پوتین امضا کرد. این سند شامل یک مقدمه و ۴۷ بند است که به زعم بسیاری از تحلیلگران بینالمللی، بند 12 آن وجههای تاریخی برای جمهوری اسلامی ایران دارد.
در حقیقت برای نخستینبار در روابط تاریخی 2 کشور است که نظام حاکم بر روسیه در معاهدهای رسمی، حق نظام حاکم بر ایران را در زمینه بازیگری در حوزههای نفوذ جغرافیایی پیرامون خود به رسمیت میشناسد.
به گفته تحلیلگر کانال یک روسیه، در بند مزبور 4 حوزه برای همکاری و همراهی تهران و مسکو تعریف شده است؛ دریای کاسپین، ماورای قفقاز، آسیای مرکزی و آسیای غربی (خاورمیانه). بدین ترتیب، کرملین برای نخستینبار پس از فروپاشی شوروی، تهدیداتی را که از ناحیه قلمروی پیشین اتحادیه جماهیر شوروی که امروز در ادبیات سیاسی روس «خارج نزدیک آسیایی» خوانده میشود وجود دارد، به رسمیت میشناسد و از جمهوری اسلامی به عنوان مهمترین شریک راهبردی خود که در این جغرافیا قرار گرفته، درخواست همکاری میکند. فرهاد ابراهیموف، کارشناس خاورمیانه در باشگاه [مجمع اقتصادی] والدای مستقر در مسکو، روز جمعه به شبکه آرتی روسیه گفت: «مسکو و تهران همکاری خود را با یک پیمان «واقعاً دورانساز» به سطح مشارکت راهبردی رساندهاند. 2 کشور عضو بریکسپلاس هستند، یکدیگر را به عنوان شرکای راهبردی کلیدی و حتی گاهی متحدانی میبینند که دیدگاههای مشابهی دارند.
از نگاه او ایران، روسیه را یکی از معدود بازیگران دارای توانایی به چالش کشیدن نظم تکقطبی فعلی میبیند و وظیفه خود میداند برای به چالش کشیدن آمریکا، که آن را «بزرگترین تهدید برای امنیت کل جهان بویژه خاورمیانه» برمیشمارد، با همسایه تاریخیاش همکاری راهبردی داشته باشد. فارنپالیسی، معتبرترین نشریه در زمینه سیاست خارجی آمریکا، روز جمعه در ستون «خلاصه از جهان» در تارنمای خود، امضای توافقنامه راهبردی بین ایران و روسیه را به عنوان مهمترین تحول جهان در روز 17 ژانویه مورد بررسی قرار داد. الکساندرا شارپ، نویسنده این ستون، با عنوان «حیاتی، حساس و راهبردی» از این معاهده یاد کرده و مفاد آن را بسیار گسترده، از همکاری نظامی، تجاری، علمی تا تعمیق روابط دوجانبه در مواجهه با تحریمهای غرب برشمرده است.
او مینویسد: «بر اساس مفاد این معاهده که قرار است به مدت 20 سال با تمدید خودکار دورههای 5 ساله بعدی ادامه یابد، 2 کشور موافقت کردند در زمینههای مختلف از جمله تجارت، انرژی، مالی، حملونقل، کشاورزی، فرهنگ، علم، فناوری، مراقبتهای بهداشتی، اطلاعاتی، ضدتروریسم و دفاع همکاری کنند. در این توافقنامه همچنین آمده است اگر یکی از طرفین مورد تجاوز قرار گیرد، طرف دیگر هیچگونه کمک نظامی یا دیگر کمکی به متجاوز که تداوم تجاوز را تسهیل کند، ارائه نخواهد کرد». نویسنده فارنپالیسی همچنین به پیامی که زمانبندی معاهده دارد اشاره میکند و مینویسد: «امضای این توافق تنها 3 روز قبل از ادای سوگند دونالد ترامپ، رئیسجمهور منتخب ایالات متحده انجام میشود که بارها متعهد شده است موضع سختتری در قبال ایران اتخاذ کند و به جنگ روسیه و اوکراین پایان دهد». او با یادآوری جملات مسعود پزشکیان در دیدار اخیر از کرملین، یکی از پیامهای مد نظر او از امضای «توافقنامه جامع راهبردی ایران و روسیه» را هشدار نسبت به حضور نیروهای خارجی در خاورمیانه بویژه دخالت آمریکا در منطقه عنوان کرد. بر این اساس ایران و روسیه تاریخ پرتلاطمشان را پشت سر گذاشته و پس از جنگ اوکراین روابط بیسابقهای را بویژه در زمینه همکاریهای امنیتی و نظامی آغاز کردهاند. با این حال به زعم او، ایران حاضر به مداخله مستقیم در جنگ اوکراین نیست. نیکیتا اسمگین، مشهورترین خبرنگار روس مسائل ایران در حال حاضر - که به خاطر کتابی که درباره کشورمان منتشر کرده، مورد توجه رسانهها قرار میگیرد - در گفتوگو با شبکه سیانان تاکید میکند ممکن است تهران برای همیشه به مدار مسکو نزدیک شده باشد. در گزارش سیانان همچنین به این موضوع اشاره شده که تهران شاید بخواهد بدین وسیله به ترامپ نشان دهد لغو یکطرفه توافق برجام توسط او، میتواند چه تبعاتی برای سیاست خارجی آمریکا در پی داشته باشد. کلر سباستین، گزارشگر سیانان معتقد است معاهده راهبردی 2 کشور، عملا تکلیف [شکست] آمریکا در اوکراین را روشن کرده است. خبرگزاری آمریکایی آسوشیتدپرس نیز تلویحا امضای این توافقنامه را در آستانه تحلیف مجدد ترامپ که وعده پایان فوری جنگ اوکراین و اتخاذ رویکرد سختگیرانهتر نسبت به ایران داده، عاملی برای تجدید محاسبات دولت در حال روی کار آمدن در واشنگتن خوانده است. از طرف دیگر، آنیتا هیپر، سخنگوی مسؤول سیاست خارجی اتحادیه اروپایی، واکنشی وحشتزده نسبت به معاهده راهبردی ایران و روسیه نشان داده و آن را خطری برای اوکراین برشمرده است. خبرگزاری فرانسه اما درباره این معاهده مینویسد: «پوتین که در پی به چالش کشیدن «سلطه جهانی» تحت رهبری آمریکا در میانه جنگ اوکراین است، ایجاد روابط با ایران، چین و کرهشمالی را یکی از ارکان مهم سیاست خارجی خود قرار داده است». در گزارش روزنامه نیویورک تایمز نیز آمده است توافقنامه امضاشده میان روسیه و ایران «تکقطبی بودن و سلطه در روابط خارجی» را رد میکند.
ارسال به دوستان
|
|
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
|