نگاهی به ویژگیهای بحران منطقهای همسایه کوچک جنوبی ایران
قطر به کدام سو غش خواهد کرد؟!
محمد گلی : قطر کشوری است که در جنوبغربی آسیا در شرق شبهجزیره عربستان و در بخش جنوبی خلیجفارس واقع شده است. قطر مرز مشترک زمینی با عربستان و مرز آبی با کشورهای ایران، کویت، عراق، بحرین، عربستان و امارات عربی متحده دارد. قطر به صورت امارتی مطلقه و ارثی از میانه سده 19 میلادی توسط خاندان «آلثانی» اداره میشود. این کشور تا سال 1971 تحتالحمایه بریتانیا بود که بعد از رفتن بریتانیا از منطقه غرب آسیا و شرق کانال «سوئز» این کشور به استقلال رسید. این کشور دارای 2 میلیون و 600 هزار نفر جمعیت است که 300 هزار نفر آن بومی و مابقی تبعه کشورهای دیگر هستند که در قطر مشغول به کار هستند. این کشور به واسطه ذخایر سرشار گاز طبیعی و فروش آن، بالاترین درآمد سرانه را در جهان دارد و به گزارش مجله «فوربس» یکی از مشهورترین مجلههای اقتصادی جهان، ثروتمندترین کشور دنیا محسوب میشود. نظام سیاسی قطر دیکتاتوری بوده که در خاندان آلثانی و نزدیکان آن متمرکز شده است. رفتار قطر در حوزه سیاست خارجی، دیپلماسی «درهای باز» است. همین موضوع باعث شده جریانها و کشورهای بعضاً متخاصم و با منافع متضاد در قطر دفتر نمایندگی یا حضور گسترده داشته باشند. بهطور مثال طالبان در قطر دفتر نمایندگی دارد. از طرفی بزرگترین پایگاه نظامی آمریکا در خلیجفارس نیز در خاک این کشور واقع شده است. اما آنچه باعث شد به بررسی رویدادها و روندهای قطر در سال 96 بپردازیم بحران قطع روابط سیاسی این کشور با دولتهای اربعه (عربستان، مصر، بحرین و امارات) بود که در تاریخ 15 خرداد 96 اتفاق افتاد. متعاقب این وضعیت، تحولات دیگری نیز به وقوع پیوست که معادلات و مناسبات بحران را پیچیدهتر کرد به طوری که با گذشت بیش از 10 ماه هنوز چشمانداز روشنی برای حل بحران وجود ندارد و 2 طرف روزانه حملات شدید سیاسی- رسانهای علیه یکدیگر طراحی کرده و اجرا میکنند. با این مقدمه نوشتار پیش رو در نظر دارد ضمن شرح مختصر بحران، تحولات بعدی ناشی از آن را بررسی کرده و در پایان دورنمایی از بحران قطر ارائه دهد.
1- بحران سیاسی قطع روابط با قطر
خردادماه سال گذشته خبرگزاری قطر سخنانی را از قول «تمیم بن حمد آلثانی» امیر این کشور در دفاع از ایران و حزبالله منتشر کرد که بلافاصله در صدر رسانههای جهان و شبکههای اجتماعی قرار گرفت. تمیم بن حمد در این سخنان حزبالله را حزبی مقاوم و ایران را دولتی اسلامی توصیف کرد که نمیتوان وزن و جایگاه آن را در منطقه نادیده گرفت. امیر قطر ضمن حمله مستقیم به مصر، بحرین و امارات، اشارهای ضمنی به عربستان کرده و رفتار خاندان سعودی در حمایت از نسخه خشونتمحور اسلام و نمایندگی وهابیت را خطر حقیقی و عامل اصلی پرورشدهنده تروریسم دانست. همین اظهارنظر باعث شد دولتهای اربعه (مصر، امارات، عربستان و به تبع آنها بحرین) روابط دیپلماتیک خود با قطر را قطع کرده و سطح مراودات و معاملات اقتصادی، تجاری و سیاسی خود با دوحه را به حداقل برسانند. این خصومت در این سطح متوقف نشده و 4 کشور مزبور ضمن محاصره زمینی، هوایی و دریایی قطر، در رسانهها و موضعگیریهای خود بیشترین انتقاد و اتهام را علیه دوحه مطرح کرده و این دولت را به تجهیز و تسلیح جریانهای تروریستی منطقه متهم کردند. همزمان با قطع روابط دیپلماتیک، هجمه شدید اقتصادی و رسانهای علیه دولت قطر از سوی کشورهای مطیع و تابع عربستان تدارک دیده شد به طوری که کشورهای تابع عربستان ضمن محاصره اقتصادی قطر و متوقف کردن معاملات خود با ریال این کشور، هر کدام به نوبه خود موضع مشابهی علیه قطر اتخاذ کردند. به عنوان مثال دولت نیمهمستقر در لیبی- همسو و همجهت با محور عربستان- با حمله به قطر، «این کشور را متهم به تجاوز به کرامت مردم لیبی کرد یا بحرین ضمن تکرار ادعاهای سعودی برای قطع روابط «از حمایت دوحه از برنامههای تخریبی ایران» انتقاد کرد. امارات نیز ضمن حمله به قطر اشاره کرد که «دوحه منطقه را در وضعیت خطرناکی قرار داده است». مواضع مشابه این مواضع از سوی سایر کشورهای مطیع عربستان از جمله مصر، دولت مستعفی یمن و مالدیو(!) نیز اتخاذ شد به گونهای که پازل هجمه رسانهای و سیاسی علیه قطر کامل شده و این کشور به انزوا و انفعال کشانده شد. حجم رفتار تهاجمی علیه قطر در این سطح باقی نمانده و دولتهای محاصرهکننده اقدامات دیگری نیز برای مؤاخذه، محاکمه و تنبیه قطر انجام دادند که از جمله آنها میتوان به موارد ذیل اشاره کرد:
- قطع همه روابط دیپلماتیک و بستن سفارتهای قطر در کشورهای خود
- بستن مرزهای آبی، هوایی و خاکی 4 کشور با قطر
- بیرون کردن همه اتباع قطری از کشورهای خود
- عدم اجازه ورود اتباع قطری به کشورهایشان
- منع پروازهای هوایی به کشور قطر
- عدم اجازه پرواز هواپیماهای قطری به کشورهایشان
- اخراج قطر از ائتلاف نظامی به رهبری عربستان
- لغو مجوز فعالیت شبکه خبری الجزیره و بستن دفتر آن در عربستان
- تعیین ضربالاجل برای خروج اتباع خود از کشور قطر و... .
دولتهای محاصرهکننده بعد از این کنشگریهای هماهنگ و با این پیشفرض که راهبرد تنبیهی آنها منتج به نتیجه شده است، 13 شرط پیش روی قطر قرار دادند تا به محاصره این کشور پایان داده و روابط خود با آن را عادی کنند. قطر ضمن مغرضانه و ناعادلانه خواندن شروط مطرحشده، از پذیرفتن آنها سر باز زد. شروط سیزدهگانه مطروحه دولتهای اربعه از قرار زیر بود که مورد موافقت دوحه قرار نگرفت:
کاهش روابط دیپلماتیک با ایران، اخراج همه افراد مرتبط با سپاه پاسداران که در قطر حضور دارند، روابط تجاری با ایران در چارچوب تحریمهای آمریکا، تعطیلی کامل شبکه الجزیره، بسته شدن پایگاه نظامی ترکیه در قطر، قطع حمایت از حزبالله لبنان، قطع حمایت از اخوانالمسلمین، قطع حمایت از القاعده، قطع حمایت از داعش، عدم اعطای تابعیت به شهروندان 4 کشور عربستان، امارات، بحرین و مصر که در تنش با دولتهای این کشورها به سر میبرد، انتشار لیستی از گروههای اپوزیسیون حمایت شده در 4 کشور عربستان، امارات، بحرین و مصر، تحویل اشخاصی که از سوی این 4 کشور تحت تعقیب بوده و متهم به انجام اقدامات تروریستی هستند، پرداخت مبالغی معین به 4 کشور محاصرهکننده و...(1)
بررسی شروط سیزدهگانه، برجستگی نقش و جایگاه ایران را مشخص میکند. به عبارتی به نظر میرسد عربستان و رژیمهای همسو و همجهت این بار برای تحریک ایران برای کنش متقابل، قطر را ابزار و سلاح قرار داده بودند تا ایران را هدف گرفته و نشانهگیری کنند اما حکمت و متانت دستگاه سیاست خارجی ایران نقشه پیچیده و خطرناک عربستان را نقش بر آب کرد. ایران در سیاستی دیگر و به نوعی کنشی رو به جلو مرز هوایی خود را به روی قطر باز کرده و اعلام کرد حاضر است مایحتاج قطر را در دوران محاصره تأمین کند. از طرفی ترکیه نیز در حمایت از قطر اعلام کرد اگر عربستان به دوحه حمله کند تا توطئهای(کودتا) علیه خاندان آلثانی تدارک ببیند، آنکارا، ریاض را موشکباران خواهد کرد. ورود بازیگران مختلف به بحران ضمن پیچیدهتر کردن معادلات و مناسبات آن، جسارت و شهامت دوحه برای واکنش متقابل برابر محاصرهکنندگان را افزایش داد.
2- قطر و شورای همکاری خلیجفارس؛ تعلیق یا اخراج و پیامدهای سلبی
سطح بحران میان طرفین به موارد اشارهشده در بالا محدود نشده و به شورای همکاری خلیجفارس نیز سرایت کرد. «نبرد دیپلماتیک» دولتهای اربعه و قطر، آینده شورای همکاری خلیجفارس را در هالهای از ابهام قرار داده است به طوری که 4 دولت متخاصم قطر، اخراج یا تعلیق عضویت دوحه در شورای همکاری خلیجفارس را مطرح کرده و دوحه نیز در عکسالعملی متقابل خروج خودخواسته از شورا به دلیل «از بین رفتن ماهیت، هدف و کارآمدی» آن را رسانهای کرد. در همین راستا معاون نخستوزیر قطر درباره تأثیر بحران اخیر در کشورهای عربی بر شورای همکاری خلیجفارس گفت: «ما شورای همکاری را در سال 1981 میلادی تأسیس کردیم و از نظر من اعتبار این شورا به پایان رسیده است». همچنین قطر تهدید کرد در صورت تداوم این وضعیت از شورای همکاری خلیجفارس خارج خواهد شد. با این وجود به نظر میرسد احتمال اخراج یا خروج خودخواسته قطر در وضعیت کنونی ناچیز است و این اظهارنظرهای رسانهای، بیشتر جنبه سیاسی دارد. دولتهای اربعه تلاش میکنند با طرح اخراج یا تعلیق عضویت قطر، این کشور را مجاب کنند مطابق خواستههای آنها عمل کرده و رفتار خارجی خود را منطبق بر خواستهها و منافع آنها تنظیم کند. از طرفی قطر نیز با طرح خروج خودخواسته از شورا به دنبال تهدید ماهیت و موجودیت شوراست تا کشورهای محاصرهکننده را وادار کند از اعمال فشار و محاصره و تحمیل خواسته خود به این کشور دست بردارند، چرا که در اساسنامه شورا به هیچوجه لفظ «اخراج» یا «تعلیق» نیامده، بلکه تنها اشاره به اتخاذ «تصمیمات متناسب» با اختلافات شده است. در ماده 10 منشور شورای همکاری خلیجفارس هیاتی تحت عنوان «هیات حل منازعات» در نظر گرفته شده که زیر نظر شورای عالی فعالیت میکند. هنگامی که اختلافی در تفسیر یا اجرای اساسنامه یا اختلافی میان اعضا شکل بگیرد و این اختلاف در شورای وزیران و شورای عالی قابل حل نباشد، شورای عالی، اختلاف مذکور را به «هیات حل منازعات» ارجاع میدهد. هیأت مزبور گزارشها و مستندات و ریشههای اختلاف را بررسی کرده و توصیهها و دستورالعملهایی را در اختیار شورای عالی قرار میدهد. شورای عالی نیز بر اساس توصیهها و گزارشات هیات، تصمیم مناسبی اتخاذ میکند. بنابراین در اساسنامه شورا چون اصل و مبنا بر همکاری، هماهنگی و همگرایی در تمام زمینهها و جنبهها گذاشته شده، مادهای به نحوه خروج از شورای همکاری خلیجفارس اختصاص نیافته و تهدید قطر برای خروج از شورا، اقدامی است که در اساسنامه شورا، شرایط و مختصات آن تعریف نشده و به نوعی نشان از ضعف حقوقی و نظری شورای همکاری خلیجفارس دارد که ضمن عدم اشاره به اخراج، تعلیق یا خروج خودخواسته اعضا، شرایط و مقتضیات آن را مشخص نکرده است. با توجه به مسائل گفته شده و فقدان راهکار و راهبرد در مواقع اختلاف شدید همچون اختلاف کنونی که از زمان تأسیس شورا بیسابقه بوده، به نظر میرسد دولتهای اربعه (3 عضو شورای همکاری خلیجفارس و مصر به عنوان عضو اتحادیه عرب) سندی حقوقی و معتبر برای اخراج یا تعلیق قطر در منشور ندارند و با توجه به آنچه در مواد بیستودوگانه منشور آمده، خروج خودخواسته قطر نیز مشخص نشده است، لذا مباحثی چون «اخراج»، «تعلیق» یا «خروج خودخواسته» باید در منشور شورای همکاری خلیجفارس معنادهی شده و بار حقوقی پیدا کند.(2)
اما آنچه در این میان مهم است تأثیر سلبی بحران بر شورای همکاری خلیجفارس است؛ تأثیری که زیانهای سیاسی- اقتصادی زیادی را بر پیکره شورای همکاری خلیجفارس وارد کرده است به طوری که شاید دیگر شورای مذکور همانند گذشته نتواند در مسائل منطقهای، کنشگری فعالی داشته باشد و از یک سازمان نسبتاً هماهنگ، فعال و تأثیرگذار به سازمانی تشریفاتی و منفعل همچون اتحادیه عرب تبدیل شود.
3- تسری اختلافات به موضوع حج و متهم کردن 2 طرف به برخورد سیاسی با این موضوع
حجم تصادم و تعارض دیپلماتیک و «اصل تسری» در اختلافات و موضوعات سیاسی موجب شد مسأله حج نیز جایگاه خود را در تنش میان دولتهای اربعه بویژه ریاض با دوحه باز کند. به گونهای که قطر در بیانیهای اعلام کرد ریاض از همکاری برای تأمین امنیت حجاج قطری طفره رفته و درصدد دخالت دادن مسائل سیاسی در ادای فریضه حج به عنوان رکنی از ارکان دین مبین اسلام است که این اقدام ریاض و برخورد سیاسی با موضوع حج، موجب محرومیت جمع کثیری از مسلمانان از ادای این فریضه میشود. در واکنش به اتهامات قطر علیه عربستان، دولت ریاض ضمن نفی و رد اظهارات قطریها و اظهار تدارک تمام امکانات رفاهی و امنیتی عنوان داشت دوحه درصدد سوءاستفاده سیاسی از حج و بینالمللی کردن اداره آن و دامن زدن به این موضوع است که ایران نیز سال گذشته مسأله عنوانشده را مطرح کرده بود. مقامات سعودی با این استدلال عنوان کردند به نظر میرسد هماهنگی خاصی بین ایران و قطر در بینالمللی کردن و مدیریت مشترک حج وجود داشته باشد که مدیریت و هدایت شده از جانب ایران است. در واکنش به خواست قطریها مبنی بر رعایت حقوق زائران خانه خدا، «عادل الجبیر» وزیر خارجه عربستان با تفسیر درخواست قطر به «بینالمللی کردن» شعائر و مناسک مقدس اسلامی، آن را رفتار خصمانه و اعلان جنگ قطر علیه پادشاهی سعودی عنوان کرد. برخورد سیاسی عربستان با مسأله اسلامی حج و اختلافات فیمابین در 2 سطح اجرایی و سیاسی تداوم یافت. در رویکرد اجرایی کار به جایی رسید که خطوط هوایی عربستان اعلام کرد نتوانسته هواپیمایی را برای انتقال حجاج قطری اعزام کند، چرا که قطر مجوز این سفرها را کسب نکرده است. در واکنش به این اقدام ریاض، وزارت خارجه قطر اعلام کرد کوتاهی در انتقال حجاج قطری از طریق خطوط هوایی عربستان اقدامی بیسابقه و غیرمنطقی بوده که عدم تمایل ریاض برای همکاری با وزارت اوقاف و حج قطر و سوءاستفاده سیاسی در رابطه با حج را به منصه ظهور میرساند.
تنش سیاسی سرایت کرده به موضوع حج در رسانههای دوحه و دولتهای اربعه نیز با شدت و حدت پیگیری شد بهطوری که رسانههای رسمی و غیررسمی مورد حمایت دولتهای مذکور، یکدیگر را به سوءاستفاده سیاسی از حج متهم کرده و مقامات دولتهای اربعه و به تبع آن مقامات دوحه علیه یکدیگر موضعگیری کرده و اتهاماتی را نسبت به هم مطرح کردند. دوحه در رسانههای خود بویژه الجزیره به اختلافات بین خود و دولتهای اربعه پرداخته و ناکارآمدی و بیکفایتی عربستان در مدیریت حج و تلاش این کشور برای استفاده ابزاری و سیاسی از حج را مورد بررسی قرار داد بهطوری که این مسأله به شبکههای اجتماعی نیز سرایت کرده و موضوع حج و نحوه مدیریت و سیاستگذاری بر آن به مسأله اول کاربران شبکههای اجتماعی کشورهای درگیر تبدیل شد. به عبارتی قطر توانست با استفاده از دیپلماسی عمومی و از طریق به کارگیری و بسیج رسانههای جمعی، سوءاستفاده سیاسی آلسعود در رابطه با موضوع زیارت خانه خدا را به موضوعی چالشزا و معضلساز برای سعودیها تبدیل کند که عربستان را ناگزیر در وضعیت تدافعی قرار داد. همین اقدام قطر توانست تردید ایجادشده در توانایی عربستان در مدیریت مراسم عبادی و سیاسی حج را تشدید کرده و افکار عمومی را نسبت به این موضوع مسألهدار کند. در عرصه بینالمللی نیز کمیته ملی حقوق بشر قطر بعد از اتفاقات رخ داده، اعلام کرد شکایت خود را به سازمان ملل، علیه عربستان سعودی به اتهام سوءاستفاده سیاسی از حج و ایجاد موانع در راه شهروندان و ساکنان قطری که مایل به انجام مراسم حج و عمره بودند، ارائه داده است. در شکایت کمیته مزبور آمده که دوحه نگرانی شدید خود را در رابطه با سوءاستفاده سیاسی از حج و شعائر دینی و استفاده از آنها برای نیل به اهداف سیاسی اعلام کرده و آن را نقض صریح تمام میثاقنامههای بینالمللی که آزادی عمل در ادای مناسک و مراسمات مذهبی را به رسمیت میشناسد، قلمداد میکند.(3)
قطر در راستای مواجهه با سیاسیکاری عربستان، شکوائیه دیگری تدارک دیده و آن را به سازمان علمی- فرهنگی- آموزشی ملل متحد [یونسکو] تحویل داد. مضمون این شکوائیه از نهاد مزبور درخواست میکند مراحل «بینالمللی کردن اداره حج» را هر چه سریعتر و وسیعتر در دستور کار قرار داده و آن را از مجاری سازمانهای بینالمللی مربوط پیگیری کند. اختلافات مذکور در حوزههای مختلف همچنان نیز ادامه دارد به گونهای که مقامات و رسانههای وابسته به 2 طرف روزانه علیه یکدیگر فعالیت میکنند. به طور مثال عربستان، قطر را به همکاری امنیتی پنهان با رژیم صهیونیستی متهم کرده و در این رابطه اسنادی را منتشر کرده است. در مقابل شبکه الجزیره وابسته به قطر نیز طی مستندی 2 قسمتی از نقش امارات، بحرین، مصر و عربستان در کودتای 1996 قطر پرده برداشت.
4- دورنمای قطر در سال 97
ماه مارس و آوریل جاری طرفهای اصلی درگیر در بحران (محمد بنسلمان، محمد بن زاید و تمیم بن حمد آلثانی) به آمریکا سفر کرده و در کاخ سفید با «دونالد ترامپ» رئیسجمهوری آمریکا دیدار خواهند کرد. کارشناسان بر این نظرند که ترامپ تمام تلاش خود را معطوف کرده تا با پایان دادن به بحران قطر در حوزه سیاست خارجی دستاوردی را به نام خود ثبت کند. از طرفی تداوم بحران روز به روز بر نزدیکی و بهبود روابط دوحه- تهران افزوده است. موضوعی که به هیچوجه خوشایند آمریکا نیست، لذا به نظر میرسد رئیسجمهور آمریکا، مقامات عربستان و امارات را متقاعد و مجاب کند تا سطح مطالبات خود از قطر برای پایان دادن به بحران را تعدیل کنند. بهزعم نگارنده با توجه به حمایتهایی که قطر از جانب ترکیه و ایران میشود، تا زمانی که دولتهای محاصرهکننده در مطالبات خود تعدیل لحاظ نکنند نمیتوان برای بحران قطر پایانی متصور شد، بنابراین همانطور که شروعکننده بحران دولت عربستان و رژیمهای مطیع آن بودند، پایاندهنده بحران نیز عربستان و این رژیمها خواهند بود. این امر نیز با تعدیل مطالبات دولتهای محاصرهکننده حاصل خواهد شد. نگاهی به کنش سیاست خارجی بنسلمان در طول این مدت کوتاه نشاندهنده این موضوع است که سیاستهای عجولانه و پیچیده او، بحرانهایی را ایجاد کرده که بیرون آمدن از این بحرانها دیگر از دست او خارج شده است. یمن در اینباره مثال خوبی است. لذا مسأله قطر نیز با توجه به پیچیدگیهای آن بحرانی نیست که بنسلمان براحتی بتواند از آن خارج شود مگر اینکه در این زمینه امتیازهای مثبتی به طرف مقابل بدهد. به نظر میرسد قطر هم از ادامه بحران چندان خشنود نباشد.
----------------------------------
پینوشت
1- «شروط سیزدهگانه کشورهای عربی برای قطر/ از قطع روابط دیپلماتیک با ایران تا تعطیلی پایگاه نظامی ترکیه»، بازیابی در پیوند زیر:
http://www.saat24.news/news/272255/
2- محمد گلی، «قطر و شورای همکاری خلیجفارس؛ تعلیق یا اخراج»، بازیابی در پیوند زیر:
http://tabyincenter.ir/20324/
3- محمد گلی، «مقایسه رفتار ایران و قطر در قبال سوءاستفاده سیاسی عربستان از حج»، بازیابی در پیوند زیر:
http://tabyincenter.ir/20778/
منبع: تبیین