|
عربستانسعودی در سایه حکومتداری بنسلمان بر شمار دشمنانش میافزاید
بندبازی ترامپ بین ریاض و اتاوا
زیبا اکبرزاده: محمد بنسلمان، میراثدار تاج و تخت عربستان سعودی که با طراحی چشمانداز 2030 نوید اصلاحات اساسی در حوزههای مختلف اقتصادی و اجتماعی را در این کشور بسته و سنتی قبیلهای داده است، بار دیگر چنین ادعایی را در سایه تشدید تنش با همپیمان نظامی خود، کانادا زیر سوال برد. حکومت سعودی که اخیرا در سیبل انتقادهای گسترده جامعه جهانی بویژه در زمینه نقض حقوق بشر و بازداشت فعالان مدنی قرار گرفته است، از 3 روز پیش دست به اقدامات تنبیهی علیه کانادا به دلیل انتقاد حقوق بشری آن کشور از این رژیم زده است؛ عربستانسعودی سفیر کانادا را از ریاض اخراج کرد، سفیر خود را فراخواند، هر گونه «رابطه اقتصادی جدید» با کانادا را به حال تعلیق درآورد و همچنین گفت این پادشاهی حدود 12000 دانشجوی عربستانی را که از بورس تحصیلی دولتی استفاده میکنند، از کانادا به سایر کشورها انتقال میدهد. تحلیلگران این موضع ریاض را تهاجمی، خشمگینانه، شدید و ناامیدکننده توصیف کردهاند که به وضوح قصد دارد منتقدان را به سکوت وادارد. مقامهای سعودی مکرر ادعا میکنند بیانیه کانادا «دخالت آشکار در امور داخلی عربستان» است ولی این استدلال جای تعجب دارد، چرا که این رژیم بویژه در دوران حکومتداری بنسلمان مداخلههای خونینی در سوریه و یمن کرده است و در واقع در سایه ولیعهدی این شاهزاده خام، سعودیها از مداخله مستقیم در امور کشورهای دیگر هیچ ابایی ندارند. «جوست هیلترمان» از مدیران ارشد «گروه بحران بینالملل» گفته بود این اقدام ریاض «مانند شلیک کردن به خود است. اگر میخواهی درهای کشور را به روی جهان باز کنی، این کار را نمیشود با اخراج سفیر و تعلیق مناسبات تجاری با کشورهایی مانند کانادا انجام داد». در حالی که در بحبوحه تنش میان اتاوا و ریاض، نگاهها به آمریکا برای میانجیگری میان این دو همپیمان سنتی خود دوخته شده است، کاخ سفید تاکنون حاضر به اظهارنظر درباره این بحران نشده و تنها واکنش از سوی یک مقام «ناشناس» در وزارت خارجه این کشور بیان شده که کانادا و عربستانسعودی را «متحدان نزدیک» نامیده است. این مقام ناشناس آمریکایی در بیانیه خود، بدون محکومیت نقض حقوق بشر در عربستان، تنها از مقامهای این کشور خواسته است اطلاعات بیشتری درباره بازداشت کنشگران مدنی و اجتماعی ارائه دهند. در واقع، دونالد ترامپ، رئیسجمهور آمریکا خود پیشتر در زمان اعمال تعرفههای گمرکی صادرات فولاد و آلومینیوم، رویکرد زورگویانهتری اتخاذ کرد و تلاشهای شخص وی برای حمله مستقیم به متحدان واشنگتن از جمله اتاوا، چراغ سبزی شده است برای بنسلمان که با غرور کاذب ناشی از توهم خودبرترپنداری به صورت غیرمتعارف به کانادا حمله کند. ناگفته نماند واکنش شدید سعودیها به انتقادهای کانادا از وضعیت حقوق بشر در عربستان، تنها مصرف داخلی برای دولت کانادا دارد و واکنشی است به انتقادات داخلی از حمایت نظامی اتاوا از جنایات ائتلاف متجاوز سعودی در یمن و فروش جنگافزارهای مدرن به این کشور جنگطلب. گزارشها حاکی است در سال ۲۰۱۴ زیرمجموعه کانادایی شرکت اسلحهسازی «جنرال داینامیکس» برنده قراردادی به ارزش ۱۳ میلیارد دلار با ریاض شده بود. اتاوا این قرارداد را «بزرگترین قرارداد صادراتی فناوریهای پیشرفته» در تاریخ خود توصیف کرده بود. عربستان بهرغم سلطه اقتصادی بر بسیاری از شرکتهای اروپایی و اتخاذ دیپلماسی «چک کشیدنها و رشوه دادنها» در ماههای اخیر از سوی چندین کشور غربی متهم به ماجرایی در کشورهای منطقه شده و در حال کاستن از دوستان و افزودن بر دشمنانش است؛ موج بازداشتهای پیاپی در داخل عربستان که شامل زنان فعال مدنی نیز میشود و نیز جنگ خونین ائتلاف تحت رهبری ریاض علیه یمن که باعث کشتار و آواره شدن دهها هزار غیرنظامی در این کشور فقیر عربی شده است. آلمان، اواخر سال گذشته میلادی از زبان وزیر خارجهاش، اوضاع بحرانی حاصل از جنگ در یمن را نقطه اوج بحران در منطقه توصیف و تاکید کرد لازم است این پیام به طور مشترک از سوی کشورهای اروپایی ارسال شود که ماجراجوییهای مکرر عربستان «بسادگی و در سکوت» پذیرفته نخواهد شد. عربستان نیز در واکنش، سفیر خود را از آلمان برای مشورت فراخواند و دولت آلمان نیز فروش سلاح به ریاض را به حالت تعلیق درآورد. از این منظر میتوان گفت دلیل واکنش غیرمتعارف و غیرمنتظره ریاض به توئیت سفارت کانادا، همچنین میتواند در نتیجه سرخوردگی ناشی از تحقق اهدافش در جنگ یمن باشد. اخیرا ریاض از آمریکا و همپیمانان غربیاش به دلیل عدم حمایت از آن در این جنگ انتقاد کرده است. وبسایت اینترست آمریکا در مقالهای درباره دیپلماسی عربستانسعودی نوشته است: بحرانهای عربستان به طرز «فاجعهباری به خاطر سیاستهای جسورانه» محمد بنسلمان در حال افزایش است که این سیاستها اساسا بر حمایت دولت دونالد ترامپ استوار است و به پول برای دلجویی از همپیمانان و بایکوت بسیاری از پروندهها تکیه کرده است. ارسال به دوستان
در سالگرد جنگ روسیه و گرجستان «حسن بهشتیپور» در گفتوگو با «وطنامروز» مطرح کرد
سیگنالهای روشن مسکو به بروکسل و واشنگتن با اهرم جنگ
با گذشت یک دهه از درگیریهای گرجستان و روسیه همچنان این موضوع یکی از مسائلی است که توجه ویژهای را به خود جلب میکند. قفقاز جنوبی که در دهه 90 شاهد جنگهای خونینی بود، بعدها به میدان رقابت شدید مسکو و واشنگتن تبدیل شد. در سال 2003 نیز وقوع انقلاب رنگی موسوم به «گل رز» در گرجستان این کشور را بیش از پیش به متحد غرب تبدیل کرد و زنگ خطر واقعی برای مسکو به صدا درآمد اما بلندپروازیهای تفلیس و رئیسجمهور این کشور دیری نپایید. سال 2008 قفقاز جنوبی به میدان نبردی خونین در میان خرس بزرگ و همسایه کوچک خود تبدیل شد. اکنون پس از 10 سال همچنان بخش بزرگی از این نبرد و دلایل آن نامشخص و مبهم باقی مانده است و همچنان نبرد سال 2008 از زوایای دیگری قابل بررسی و تحلیل است. هدف روسیه از این عملیات چه بود؟ چرا گرجیها به دام عملیات و استراتژی جنگ با روسیه افتادند؟ آیا غرب در تلاش برای فتح آخرین دژهای محیط پیرامونی روسیه بود؟ علاوه بر این میتوان گفت درگیریهای اوکراین در امتداد بحران گرجستان بود یا خیر؟ برای بررسی این سوالات و چندین موضع دیگر «وطنامروز» با «حسن بهشتیپور» کارشناس مسائل بینالملل گفتوگو کرده است که در ادامه میخوانید. ارسال به دوستان
یک دهه پس از آخرین جنگ قفقاز شمالی
شوالیه آتلانتیکی برای مقابله با خرس آماده میشود
سیدحبیبالله بهشتی: گرجستان جمهوری کوچکی در قفقاز شمالی است که در تحولات سال 1991 و با فروپاشی اتحاد شوروی از بستر بزرگترین امپراتوری قرن بیستم بیرون آمد. این کشور را میتوان از نظر سیاسی پس از جدا شدن از شوروی در 3 فراز ارزیابی کرد؛ نخست دوران ادوارد شورادنادزه که او را روباه پیر قفقاز مینامیدند، دوم دوران میخائیل ساکاشویلی و انقلاب گل رز و سوم، فضای کنونی که گرجستان در اتمسفر روابط سیاسی و اقتصادی آسیای مرکزی و قفقاز عمدتا به گربهای که پنجههای آن را کوتاه کردهاند مبدل شده است. گرجستان از آن جهت برای روسیه اهمیت دارد که یکی از دروازههای انتقال نیرو و تجهیزات و حتی کمکهای مالی به جمهوریهای قفقازی این کشور است. بارها گزارشهایی درباره ارسال کمک و تجهیزات برای ناآرام کردن مرزهای جنوب غربی روسیه توسط گرجستان منتشر شده است و چچن، اینگوش و حتی باشقیرستان از این مرزها آسیبپذیر بودهاند. تحولاتی که به دومینوی انقلابهای رنگی در دوران «جرج بوش» پسر در فضای پساشوروی شهرت یافت در حوزه پیرامونی روسیه را وادار به عکسالعمل کرد. روسیهای که پس از جنگ افغانستان در هیچ عملیات تهاجمی خارجی وارد نشده بود، درست 10 سال پیش در روز افتتاحیه المپیک پکن در 17 مرداد 1387 بزرگترین عملیات نظامی برونمرزیاش از سال 1357 را آغاز و در نقشه جهان 2 کشور جدید را با نامهای اوستیای جنوبی و آبخازیا ایجاد کرد؛ جمهوریهای خودمختاری که به علت اعمال فشارهای سنگین از سوی تفلیس همواره با دولت مرکزی درگیر بودند اینبار با حمایت روسیه از چارچوب سیاسی و مرزهای سرزمینی گرجستان جدا شده و به 2 کشور با مرکزیت تسیخینوالی و سوخومی مبدل شدند. این مساله از سوی غرب با نگرانی دنبال شد اما پیمان ناتو که گرجستان در رزمایشهای مشترک با آن شرکت میکرد عملا نتوانست در مقابل ماشین نظامی روسی از خود واکنش نشان دهد، همانند سناریوی مشابهی که در شبهجزیره کریمه در سال 2014 رخ داد و روسیه با حمایت از همهپرسی در این منطقه، عامل جدایی کریمه از اوکراین و پیوستن به این کشور شد. اما طرح پیوستن گرجستان به ناتو درست پس از 10 سال از جدایی 2 جمهوری خودمختار آبخازیا و اوستیای جنوبی مسالهای است که به عنوان یکی از کانونهای مناقشه میان غرب و روسیه بار دیگر مطرح شده است. در حالی که فروپاشی ناتو از درون به علت ناهماهنگیهایی که در غرب وجود دارد قابل پیشبینی است اما در حال حاضر این پیمان با گرجستان درباره نحوه پیوستن تفلیس مذاکراتی را انجام داده است. سناریویی که روسیه آن را دنبال میکند حتی میتواند در جمهوری مولداوی و مقدونیه نیز تکرار شود به طوری که مسکو از اقلیتهای روستبار و گروههای قومی و مذهبی نزدیک به خود حمایت کرده و آنها را برای اعمال فشار به دولتهای مرکزی که عمدتا غربگرا هستند تشویق کند. میتوان این نکته را به وضوح درباره روابط روسیه و آمریکا در مساله اوکراین مشاهده کرد به طوری که واشنگتن برای ضربه زدن به پیکره فرهنگی و تاریخی روسیه از هر ابزاری برای جدا کردن اوکراین از محوری شرقی کرملین استفاده کرد. این مهم درباره گرجستان با توجه به اهمیت کمتر آن از اوکراین با شدت کمتری انجام شد اما در حال حاضر میتوان جمهوریهای بالتیک را نیز آبستن تغییرات سیاسی دانست. بالتیک یکی از محلهای درگیریهای روسیه و آمریکا برای اعمال نفوذ بیشتر است به همین جهت آمریکاییها به دنبال همکارانی در شرق اروپا یا به نوعی اروپای جوان هستند که این مساله از سوی روسیه با دقت دنبال میشود. روسیه میداند که آمریکا برای اعمال محدودیتهای بیشتر برای مسکو از هیچ اقدامی فروگذار نخواهد کرد به همین جهت حمایت از سیاستمدارانی که چندان به غرب اطمینان ندارند در اوکراین، گرجستان و مولداوی و حتی جمهوریهای بالتیکی میتواند یکی از سیاستهای روسیه در این مناطق باشد. از سوی دیگر، بخش اروپایی ناتو که میداند آمریکا و روسیه برای محدود کردن اروپای پیر بعضا همنظر هستند، قصد دارد ابتکار عمل را در عضوگیریهای جدید به دست بگیرد تا در صورتی که ناتو به مرحله فروپاشی رسید بتواند صفآرایی ارتش مشترک اروپایی را در مقابل روسیه به نمایش بگذارد. ارسال به دوستان
چهارگوشه
درخواست حریری برای مداخله خارجی در امور لبنان ارسال به دوستان
|
|
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
|