|
یادداشتی بر مجموعهشعر «میراث» سروده سیدسعید صاحبعلم
قطعیت دورکننده و زیباییهای جذاب
اشکان معتمدی: مجموعهغزل «میراث» سیدسعید صاحبعلم در 112 صفحه به تاریخ 1396 توسط انتشارات «نزدیکتر» منتشر شده است. دفتر شعر میراث با 52 غزل، به غیر از یک غزل، دیگر غزلهایش 5 تا 6 بیت بیشتر ندارد. غزل قالبی است که همواره در هر دوره، به شکل زنده و تازه خود را حفظ کرده است. حتی بعد از انقلاب ادبی نیما و جریان بلند شعر نیمایی که یکسره شعر سنتی به کناری رفته بود و دیگر هیچ صدایی از آن بهطور وضوح شنیده نمیشد، ناگهان از دل خود جریان نیمایی سر برآورد و حتی بر خلاف همه قالبها، شجاعانه خود را فرزند زمان دانست و متاثر از جریان شعر نیمایی؛ و آنگاه فرمود: «جسمم غزل است اما روحم همه نیمایی است.» حتی یکبار هم تازه، بکر و نو، همچون یک گل سرخ درشت ابدی از دل اشعار مدرن فروغ درخشید. پس اینگونه شد که غزل نو از دل جریان مدرن شعر امروز ـ شبیه شاخهای دیگر از جریان نوکلاسیک ـ سر درآورد (که البته ریشه در شعر مشروطه هم دارد) و امروز با نام و عنوانهای متفاوت در زیرمجموعه «غزل نو» جای میگیرد؛ غزلی که بنیانگذاران آشکار و فعالشان خود از شاعران جدی در حوزه شعر نو محسوب میشدند: منوچهر نیستانی، حسین منزوی، نوذر پرنگ و... ارسال به دوستان
درباره کتاب «زیارت جامعه کبیره، با زبان شعر» اثر ژولیده نیشابوری
گمنام آشنا
وارش گیلانی: 1- در کودکی وقتی با پدر و مادرم به اماکن مقدسه و حرم امامزادهها میرفتم، همیشه دعاها و زیارتنامهها برایم عطری عجیب داشت و فضای بیرون از حرم را نیز مقدس و منزه میساخت. علاوه بر این همیشه احساس میکردم ادعیه و زیارتنامهها دارای آهنگهایی زیبا و گیراست که بوی عرفان مذهبی میدهد (نامگذاری این عطر به سالهای بزرگسالی بازمیگردد). حتی احساس میکردم مثل شعر وزن دارد. البته شاید کلام و زبان عربی هم تا حدی بیتاثیر در آهنگین و موزونشنیدن نداشته باشد، چرا که کلمات و زبان عربی معمولا با خود یک وزن و سنگینی آهنگ و طنینی را حمل میکند. گذشته از همه اینها، باید یقین کرد کسانی که این ادعیه را و زیارتنامهها را نوشته و تنظیم کردهاند، اگر از امامان ما نباشند، حتما از بزرگان دین باید باشند (چنان که بسیاری از دعاها از آن امامان معصوم(ع) هستند). امامان و بزرگان دین هم بیشک دارای کلامی والا هستند و کلامشان فصیح و بلیغ است. کلام فصیح و بلیغ هم خالی از آهنگ و وزن نیست؛ حالا نه وزن عروضی. مگر قرآن کریم سرشار از آهنگ و موسیقی و وزن نیست؛ منتها وزن و آهنگش عروضی نیست، اگرچه بر حسب اتفاق گاه وزن عروضی هم میگیرد که به نظر من این امر کاملا اتفاقی است؛ آنقدر اتفاقی که شما میتوانید با خواندن مثلا تابلوی «بانک ملی ایران» پی به وزن «فاعلاتُن فعولُن» ببرید. میخواهم بگویم قرآن کریم نیازی به وزن عروضی ندارد و اگر گاه در چند مورد وزن عروضی به خود میگیرد، باید پنداشت که این وزن در طبیعت کلام هر جملهای ممکن است بوده باشد و بر هردو آهنگ عروضی و قرآنی مُترتب شده باشد، همین. یعنی همان اتفاقیبودن وزن و موزون شدن غیرعمدی. ارسال به دوستان
فلاشبک بانوی بیقراری زیبا و گیرا
رضا شیبانی: سیدمحمود سجادی، زبان شعری گیرایی دارد، بویژه برای من که شیفته قالب نیمایی هستم، شاعری است لذتآفرین! اما بگذارید گیرایی را وصف کنم تا نقد امروزم گرفتار ذوقی بودن نباشد. گیرایی یعنی کاری که یک تصویر جذاب با شما میکند وقتی که به چشم شما بیاید و نگاه شما را درگیر خود کند. بسیار هستند تصاویر و سوژههای زیبا که گیرا نیستند؛ به دلایلی، مثلا گلی زیبا که در میان گلهای دیگر گم شده است و به چشم نمیآید یا نقاشی هنرمندانهای که با رنگ زرد روی کاغذ کاهی کشیده شده است. البته تصاویر نه چندان زیبا هم میتوانند گیرا باشند، مثل خون ریخته بر زمینه سفید! شعر سجادی از آن جهت گیراست که هم زیباست و هم در پسزمینهای متناسب مخاطب را با خود درگیر میکند. همین قالب نیمایی خود میتواند نقش پسزمینه خوب را ایفا کند که سجادی بخوبی از عهده آن بر میآید. او بشدت در استفاده از نیمایی دقیق و قانونمند عمل میکند و کلمات را بخوبی برای مصرعهای نیمایی انتخاب کرده، میتراشد و در جای خود قرار میدهد: ارسال به دوستان
|
|
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
|