بررسی دلایل تشدید شکافهای اجتماعی در ایالات متحده در گفتوگوی «وطن امروز» با استاد دانشگاه کُرنل آمریکا
توده علیه کاپیتالیسم
رامین پرچمدار: «تعطیلی دولت همچنان به عنوان یک گزینه مطرح است و اگر آنها [دموکراتها] کوتاه نیایند احتمال اعلام وضعیت اضطراری وجود دارد». این عبارت بخشی از سخنان دونالد ترامپ، رئیسجمهوری ایالات متحده است که اندکی پس از بازگشایی دوباره دولت فدرال در جمع خبرنگاران اظهار کرد. در نمای کلی شاید بسیاری از تحلیلگران و مفسران داخلی و خارجی به سخنان ترامپ بخندند یا حداقل تعطیلی مجدد دولت فدرال را دور از ذهن بدانند اما مستندات سیاسی و رسانهای نشان میدهد تعطیلی مجدد دولت فدرال از سوی وی بعید نیست! سند این ادعا را باید 35 روز تعلیق دولت دانست که قبل از این اقدام ترامپ هیچکس فکر نمیکرد او رکورد بیل کلینتون در تعطیلی دولت را بشکند. این امر اگرچه باعث شد انتقادهای بسیاری از سوی دموکراتها به جناح محافظهکار و شخص ترامپ وارد شود اما مساله اینجاست که باید زاویه تحلیل را به سمت جامعه ایالات متحده و درون خانه شهروندان این کشور تغییر دهیم. به گونهای که تا امروز تمام کارمندان و حتی کارگرانی که تحت لوای سیاست سرمایهداری دولت ترامپ گذران عمر میکردند، در شوک به سر میبرند و همچنان نگرانند که اگر دولت فدرال وارد وضعیت اضطراری شد سرنوشت خود و حیات خانوادهشان چگونه رقم خواهد خورد. برای واکاوی این موضوع و بررسی نگاه جامعه ایالات متحده به سیاستهای ترامپ به گفتوگو با «متیو آنتونی ایوانگلیستا» استاد علوم سیاسی دانشگاه کُرنل آمریکا پرداختیم.
رئیسجمهوری آمریکا اخیراً اعلام کرده احتمال تعطیلی مجدد دولت فدرال وجود دارد و حتی در فاز بعدی به برقراری وضعیت اضطراری اشاره کرده است. به موازات این وضعیت شهروندان و کارمندان ایالات متحده به صورت انفرادی و گروهی در فضای مجازی علیه ترامپ اقداماتی را انجام دادهاند که نشان از گسترده شدن نارضایتیهای اجتماعی از او دارد؛ از منظر جامعهشناسی سیاسی این واقعه را چگونه تحلیل میکنید؟
بگذارید کمی به عقب برگردم؛ زمانی که ترامپ در انتخابات سال 2016 به صورت علنی بحث ریشهکن کردن فقر و بیکاری را مطرح کرد بسیاری از مردم با استناد به همین موضوع به او رای دادند اما هیچگاه فکر نمیکردند ممکن است ترامپ با یک حرکت سیاسی، زندگی و معیشت آنها را زیر و رو کند. من به دلیل اینکه علاوه بر علوم سیاسی دروس دیگری مانند جامعهشناسی سیاسی را طی سالهای اخیر تدریس میکنم با تعداد زیادی از کارمندان دولت در ارتباط هستم و آنها هم به این موضوع اذعان دارند. اصلیترین نگرانی کارمندان از تعطیلی مجدد دولت فدرال آمریکا، مسائل و مشکلات مالی ناشی از این تعطیلی است. باید توجه داشته باشید که حقوق کارمندان دولت در آمریکا هر دو هفته یکبار پرداخت میشود و از این منظر قطع شدن منبع درآمد برای کارمندان دولتی امری بسیار خطرناک به شمار میرود که معیشت آنها را به صورت جدی تحت تاثیر قرار میدهد.
آیا موضوع یا مساله خاصی مد نظرتان است؟
بله! شاید بسیاری از مخاطبان شما در ایران ندانند که حدود 40 درصد از مردم آمریکا پسانداز لازم برای بستری شدن کوتاهمدت در بخش اورژانس و نظارت پزشکی را ندارند و این موضوعی است که در قرن بیست و یکم جامعه
ایالات متحده را تهدید میکند. این افراد همچنین پول کافی برای برخی مخارج اضافی و ضروری خود مانند تعمیر خودرو، بازسازی منزل و... را که شاید بیش از 400 دلار هم نمیشود ندارند. نمونه دیگری که میتوانم در این مورد به آن اشاره کنم، بحث اقساط است. سر تا پای شهروندان و حتی زندگی آمریکاییها را قسط و بدهی گرفته است. آنها از خانه گرفته تا وسایل داخل منزلشان را با اقساط به دست آوردهاند و از این منظر اگر حقوق آنها عقب بیفتد ممکن است خانهشان توسط بانک به حراج گذاشته شود، بنابراین کارمندان ادارات دولتی که با تعطیل شدن دولت یک یا دو حقوق ماهانه را از دست میدهند، با مشکلات بسیار جدی روبهرو میشوند که ممکن است به فروپاشی زندگی آنها منتهی شود. پرداخت اجاره محل سکونت، پرداخت هزینه آب و برق، خرید مواد غذایی، بازپرداخت وامهای اخذ شده و ... از اصلیترین این مشکلات به شمار میرود.
آیا این شرایط برای مدیران میانی و سطح بالای دولتی قابل درک نیست؟
سوال شما دقیقاً همان سوالی است که شهروندان سراسر جهان درباره رابطه کاپیتالیسم قرن بیستویکم با اجتماع در ذهن دارند. اگر بخواهم پاسخ شما را به صورت کوتاه ارائه کنم باید بگویم مدیران ایالات متحده به هیچ وجه برای وضعیت کارمندان خود نگران نیستند و حتی درباره فروپاشی زندگی و خانواده آنها فکر هم نمیکنند. بیشتر مدیران دولت دونالد ترامپ همانند وی سرمایهدار و ثروتمندند و نمیتوانند مشکلات این قشر از جامعه همچون بازپرداخت وام یا پرداخت اجاره بهای مسکن را درک کنند، چرا که هیچگاه با چنین موضوعاتی روبهرو نبودهاند. تلفیق این موارد با یکدیگر باعث به وجود آمدن نارضایتی و خشم در میان کارمندان دولت شده است. در این میان شهروندان عادی که کارمندان دولت نیستند نیز از ضررهای ناشی از تعطیلی دولت فدرال بیبهره نبوده و این امر باعث کاهش چشمگیر خدمات عمومی و سرویسدهی ادارات دولتی به شهروندان ایالات متحده شده است. از جهتی دیگر این موضوع باعث گسترش نارضایتی از سطح کارمندان دولتی به اقشار مختلف جامعه شده است.
با این حال جامعه آمریکا را باید به چند سطح تقسیم کرد؟
تقسیم جامعه آمریکا در خصوص حمایت از دولت و مخالفت با آن امر جدیدی نیست و همیشه طرفداران حزب جمهوریخواه از کاندیدای خود حمایت کرده و طرفداران دموکراتها سعی در تضعیف و مقابله با آنها داشتهاند و بالعکس اما نکته مهم درباره دونالد ترامپ این است که حتی شاهد کمرنگ شدن حمایت برخی طرفداران و حتی نمایندگان حزب جمهوریخواه از او هستیم و این حمایتها همچنان سیر نزولی دارد. درباره شهروندان عادی هم باید بگویم مردمی که معمولاً تحصیلاتی در حد دبیرستان و پایینتر از آن دارند و از سطح دانش و آگاهی بالایی برخوردار نیستند اکثر حامیان دونالد ترامپ را تشکیل میدهند. البته در این میان یک گروه خیلی مهم نیز وجود دارد و آن طبقه مرفه و میلیونر آمریکایی است که پس از اعمال سیاستهای کاهش مالیات بر اموال و داراییهای ثروتمندان توسط ترامپ، بیش از پیش به دور وی حلقه زدند. نکته قابل توجه درباره حامیان ترامپ این است که حمایت از وی در میان بانوان آمریکایی بشدت کاهش یافته که این مساله به خودی خود بسیار شگفتانگیز است.
یعنی شما معتقدید ترامپ خاستگاه اجتماعی خود را از دست داده است؟
بله! دقیقاً اینطور است. محبوبیت دونالد ترامپ به شکل فزایندهای در میان مردم آمریکا کاهش یافته و از زمان آغاز ریاستجمهوری وی تاکنون این محبوبیت فقط سیر نزولی به خود دیده است. این آمار فقط درباره قشر سرمایهدار تفاوت دارد و آن هم به دلیل نزدیک بودن نگاه و نظر ترامپ به آنها و حاشیه امنی است که او برای این طیف درست کرده است. همانطور که میدانید دونالد ترامپ با میزان رای کمتری نسبت به رقیب دموکرات خود یعنی «هیلاری کلینتون» و فقط به لطف سیستم رایدهی الکترال موفق به پیروزی در انتخابات ریاستجمهوری شد و این نشان از ضعیف بودن خاستگاهش دارد. از سوی دیگر محبوبیتی که دونالد ترامپ داشته همیشه مختص به یک اقلیت و گروه خاص که طرز تفکری همچون خودِ او دارند بوده است. در حال حاضر باید بگویم بر اساس آخرین نظرسنجیها که پس از تعطیلی دولت فدرال و افزایش نارضایتیهای عمومی از ترامپ و دولت او منتشر شده، تنها حدود 37 درصد از رایدهندگان کماکان از سیاستهای رئیسجمهوری ایالات متحده آمریکا حمایت میکنند. از این منظر بدون تردید اگر تعطیلی دولت فدرال ایالات متحده یکبار دیگر اتفاق بیفتد، بدون تردید شاهد خیزشهای داخلی همانند جنبش والاستریت خواهیم بود.
محبوبیت ترامپ در میان هوادارانش را چگونه ارزیابی میکنید؟
همانگونه که اشاره کردم در وضعیت کنونی شاهد کاهش سطح محبوبیت او هستیم که دلایل زیادی دارد. به عنوان مثال بسیاری از مردم تیتر روزنامهها و اخبار محلی و حتی اخبار ملی را که درباره ترامپ منتشر میشود به دقت در ذهن خود ثبت و ضبط میکنند. باید به این نکته مهم اشاره کنم که اساساً جامعه ایالات متحده سواد سیاسی پایینی دارد و بخش زیادی از شهروندان این کشور به هیچوجه دیدگاه و تحلیل سیاسی ندارند؛ به همین دلیل اگر یک رسانه یا روزنامه آمریکایی تیتر مطلب خود را علیه ترامپ تنظیم کند بدون تردید این تیتر در ذهن طرفداران و حتی مخالفان وی ثبت و ضبط میشود. طبیعی است که شهروندان آمریکایی در همان لحظه با توجه به پیشینه و سابقه ذهنی که از زندگی و سختیهای آن دارند، به سرعت ذهن خود را علیه ترامپ مهندسی میکنند، لذا فکر میکنم اگر ترامپ در سال 2020 نامزد انتخابات شود، دست به خودکشی محض زده است، چرا که جامعه آمریکا توان فروریزشهای عمیق را که بر زندگی شهروندان تاثیر میگذارد ندارد.
بسیاری از جامعهشناسان سیاسی و حتی پژوهشگران علوم اجتماعی در داخل ایالات متحده معتقدند فشار سرمایهدارها بر اقشار سطح پایین که از سیاستهای ترامپ نشأت گرفته است، بزودی میتواند به جنگ داخلی در سطوح مختلف تبدیل شود؛ تا چه حد با این تحلیل موافقید؟
تنشها و خشونتهای اجتماعی در جامعه ایالات متحده آمریکا از چندین نسل قبل تاکنون وجود داشته و هر از گاهی به شکل بسیار عمیق و خشونتآمیز خود را ظاهر میکند. در این میان ما همیشه شاهد خشونت ماموران دولتی علیه جوانان رنگینپوست بویژه آفریقاییتبارها، مهاجران، اقلیتها و حتی زنان بودهایم. به موازات آن تیراندازی در مدارس، مساجد، کلیساها و... پاسخ این تهاجمها بوده که باید آن را به عنوان سر باز کردن یک زخم اجتماعی مدنظر قرار دهیم اما اکنون شاهد ایجاد یک شکاف بسیار بزرگ در جامعه هستیم که منشا آن هیچ یک از این موارد نیست، بلکه ریشه در سیاستهای دولت وقت و چشماندازهای سیاسی تیم ترامپ دارد. این امر باعث شده امکان همکاری 2 حزب قدرتمند سیاسی در ایالات متحده به کمترین حد خود در تاریخ این کشور برسد. اما درباره امکان وقوع جنگ شهری باید خاطرنشان کرد بهرغم وجود دستکم 256 میلیون قبضه اسلحه در میان جمعیت 320 میلیون نفری آمریکا، هیچ گروه مسلح سازمانیافتهای در این کشور وجود ندارد که بتواند به معنای واقعی کلمه جنگ داخلی راه بیندازد. با این حساب میتوان از کلمه «جنگ داخلی» به عنوان یک استعاره از وضعیت نابسامان آمریکا استفاده کرد اما باید تاکید کنم خشونت کماکان ادامه خواهد یافت.
به نظرتان تا انتخابات 2020 باید شاهد چه وقایع اجتماعی در داخل ایالات متحده باشیم؟
این وقایع سطوح گسترده و متفاوتی دارد اما در این میان میتوان گفت مهمترین آنها تغییرات در سطوح اجتماعی، کاهش دستمزدهای طبقه متوسط و کارگر و همچنین افزایش خروج مشاغل مرتبط با بخش تولید به کشورهای دیگر که هزینه نیروی کار کمتری دارند خواهد بود. بدون شک این امر باعث سرخوردگی و افزایش سطح تحقیر در میان نیروهای کار جوان و تازه فارغالتحصیل شده (چه از دبیرستانها و چه از دانشگاهها) میشود. از سوی دیگر عدم دستیابی به شغل مناسب باعث افزایش حس ناخوشایندی میشود که آنها را به سوی سرخوردگی اجتماعی و در نهایت ورود به باندهای خلافکار میکشاند. نداشتن شغل مناسب باعث کاهش ازدواج و تشکیل خانواده میشود که تبعات جبرانناپذیری را به دنبال خواهد داشت.
در چنین شرایطی شاهد حضور گستردهتر بانوان در مشاغل مختلف بویژه در بخش آموزشوپرورش هستیم،
چرا که در آمریکا زنان به عنوان نیروهای کار ارزانتر نسبت به مردان شناخته میشوند و این تصور وجود دارد که کیفیت کاری بانوان از آقایان بهتر است. بسیار واضح است که این امر باعث بروز اختلافات گسترده و پرخاشگری میان مردان و زنان در سطح جامعه میشود و در پی آن خشونت علیه زنان افزایش پیدا میکند. گسترش این وضعیت نهتنها باعث افزایش خشونت علیه زنان، بلکه افزایش خشونت علیه مهاجران، رنگینپوستان و اقلیتها خواهد شد. در جامعه آمریکا همیشه مردان سفیدپوست جایگاه ویژهای داشتهاند و بسیاری از آنها معتقدند افراد شایسته جامعه آمریکا هستند. همین حس نفرت به رنگینپوستان نیز باعث تاثیر گذاشتن در انتخابات ریاستجمهوری اخیر شد و یک نامزد سنتی محافظهکار همچون ترامپ توانست با شعارهایی که رنگ و بوی نژادپرستی داشت به پیروزی برسد. این همان سیاستی است که در سال 2020 در دستور کار او قرار خواهد گرفت.
به عنوان سوال آخر، آیا پیروزی ترامپ در سال 2020 جامعه آمریکا را بیش از این دوقطبی یا چندقطبی میکند؟
به هیچوجه مجبورم نکنید فکر کنم ترامپ در انتخابات 2020 پیروز میشود!