|
سردرگمی استقلال با انتشار خبر جدایی استراماچونی
شوک استرا!
زهره فلاحزاده*: استقلال که با سرمربی ایتالیایی خود با بازیهای زیبا در صدر جدول قرار گرفته اما این روزها شرایط چندان جالبی خارج از مستطیل سبز ندارد و مشکلات مالی باز هم حرف اول را میزند؛ تا جایی که آندرهآ استراماچونی هر چند هفته یک بار به دلیل پرداخت نشدن حقوقش تهدید به استعفا میکند. نمونه آخرش شنبه گذشته بود که از تمرین دادن تیمش خودداری کرد و تنها با لباس شخصی نظارهگر تمرین شد. امیرحسین فتحی درست شب این اتفاق در برنامه زنده تلویزیونی حاضر شد و به هواداران تیمش قول پرداخت حقوق سرمربی را برای امروز دوشنبه ۱۸ آذرماه داد. فتحی بارها در این برنامه از استراماچونی حمایت و حتی به صراحت اعلام کرد مربی ایتالیایی تنها گزینه ما است و تلاش میکنیم مشکلات مالی را هر چه سریعتر رفع کنیم. با این وجود شامگاه دیروز خبر فسخ قرارداد استراماچونی روی خروجی خبرگزاری ها قرار گرفت؛ خبری که هرگز از سوی باشگاه تأیید نشد اما با توجه به شواهد باید آن را بسیار جدی گرفت. قبل از انتشار خبر فسخ قرارداد، «وطن امروز» با چند تن از پیشکسوتان استقلال درباره مشکلات مالی گفت و گویی را انجام داده بود که در ادامه میآید. خبرنگار ورزشی* ***
* حسنزاده: مشکلات مالی و ایجاد حواشی به تیم آسیب میزند
رضا حسنزاده، پیشکسوت استقلال ابتدا به تمجید از استراماچونی پرداخت و گفت: تیم استراماچونی در حال حاضر هم زیبا بازی میکند و هم خوب نتیجه میگیرد. او سیاست و تاکتیک بازی خودش را بخوبی به بازیکنانش انتقال میدهد و آنها هم به نحو احسن انجامش میدهند. وی درباره ناراحتی سرمربی تیم و تهدید به استعفا بیان کرد: در این شرایط که باشگاه پول ندارد دستمزد کادرفنی و بازیکنان را بدهد، شک نکنید آسیبش به تیم خواهد رسید. امیدوارم مدیران باشگاه بتوانند جلسهای با وزیر ورزش برگزار و حداقل کمی از مشکلات مالی کادر فنی را مرتفع کنند. کاش این اتفاق ۲ روز قبل از بازی با پیکان رخ نمیداد و پس از این بازی استراماچونی با مدیران جلسهای برگزار میکرد. به هر حال این شرایط بر خود کادرفنی هم استرس وارد میکند؛ استرس هم همراه با حاشیه خواهد بود. وقتی حاشیه به وجود بیاید، این حاشیه به داخل تیم نفوذ و انگیزه بازیکنان و مربیان را کم میکند. قطعاً مشکلات مالی استقلال هم حل میشود، البته بهتر است هر چه سریع تر این اتفاق بیفتد.
حسنزاده درباره گزارشهای حاشیهای رسانههای خارجی هم گفت: همه اینها بازمیگردد به بحث مالی. اگر تیم مشکل مالی نداشته باشد قطعاً رسانههای خارجی هم چنین گزارشاتی نمینویسند. من از آقای فتحی خواهش میکنم مشکلات مالی را نهتنها فقط برای کادرفنی بلکه برای بازیکنان هم مرتفع کند. اگر این مشکلات نباشد استقلال را در اوج خواهیم دید.
پیشکسوت استقلال درباره اینکه تهدید به استعفای استراماچونی، فشار آوردن به باشگاه برای گرفتن حقوقش است یا بحث خیلی جدی است، گفت: به هر حال حتماً قولهایی به استراماچونی داده شده که به آن عمل نشده و باعث شده او از این موضوع ناراحت شود و چنین صحبتی کند. این مربی به صورت حرفهای زندگی کرده و نگاهش حرفهای است. امیدوارم زودتر این مشکل رفع شود. میدانم اگر مشکل مالی رفع شود، دیگر صحبت از استعفا به وجود نمیآید.
* فریبا: باشگاه به تعهداتش عمل نکرده و حق با استراماچونی است
بهتاش فریبا دیگر پیشکسوت استقلال درباره ناراحتی استراماچونی و پرداخت نشدن حقوق او گفت: به هرحال زمانی که مربی و باشگاه قراردادی میبندند، تعهداتی در قبال یکدیگر دارند که باید از سوی هر دو طرف به آن عمل شود. وقتی باشگاه به تعهداتش عمل نمیکند، مربی هم میتواند به تعهدات خودش عمل نکند. برای باشگاه بزرگی مثل استقلال خوب نیست که سرمربی تیم چند بار استعفا کند، البته من کاملاً به او حق میدهم. او مربی حرفهای است و عادت ندارد منتظر بماند تا 30-20 روز دیگر حقوقش پرداخت شود. پیشکسوت استقلال درباره نگرانی و استرس هواداران بابت احتمال جدا شدن سرمربی تیم بیان کرد: آقای فتحی گفته (دوشنبه) حقوق استراماچونی پرداخت میشود، امیدواریم این اتفاق بیفتد تا هواداران هم نگران از دست دادن سرمربی خود نباشند. تیمی که خوب فوتبال بازی میکند و هوادار دارد لذت میبرد، حیف است به این لذت خدشهای وارد شود.
فریبا درباره اینکه تهدید به استعفای استراماچونی، فشار آوردن برای گرفتن طلبش است یا نه بحث جدی و ممکن است درست مثل ویلموتس و... به یکباره از تیم جدا شود، اظهار داشت:
نه! اینگونه نیست. من به ویلموتس هم حق دادم که بهخاطر مشکلات مالی تصمیم به جدایی بگیرد، البته قضیه تحریمهای کشور هم دردسر ساز شده و برخیها هم از این مسأله سوءاستفاده میکنند. به هرحال امیدواریم این پول پرداخت شود.
* واعظ آشتیانی: مسأله تحریم یک بهانه است
اما در اینباره با امیررضا واعظ آشتیانی، مدیرعامل اسبق استقلال هم گفتگویی انجام دادیم. آشتیانی درباره ناراحتی استراماچونی از پرداخت نشدن طلبش و تهدید به استعفا گفت: چقدر خوب است که مدیران چه باشگاه و چه تیمملی وقتی قرار است مربیان و بازیکنان خارجی به ایران بیاورند از همان ابتدا در باغ سبز نشان ندهند و مشکلات و چالشهای تیم و کشور را تا جایی که امکانش است، توضیح دهند؛ در واقع آنها را از فضای محیطی که قرار است فعالیتی داشته باشند، آگاه کنند. نکته بعد اینکه مشکلی که ما با بازیکنان و مربیان خارجی داریم این است که به تعهداتمان عمل نمیکنیم. یعنی حتی اگر ما بهترین قرارداد را به نفع باشگاه یا فدراسیون ببندیم، نمیتوانیم وفادار به تعهداتمان باشیم. علتش هم این است باشگاههای ما اصلاً معنی و مفهوم بودجه را نمیدانند. نمیدانند در چه چارچوبی باید گام بردارند. الان استقلال میگوید برای نیمفصل میخواهیم بازیکن خارجی بگیریم، شما الان در تعهدات بازیکنان داخلی خودتان ماندهاید، چطور دنبال جذب بازیکن خارجی هستید. مشکل دیگر این است که صاحبان مجامع باشگاهها، آنها را به حال خود رها کردهاند. اگر برای یک بار مجمع این باشگاهها نظارت بر چگونه هزینهکرد تیمهایشان داشته باشد مطمئن باشید هیچ مدیری تخلفی نمیکند. اشکال این است که یا قانون چگونه رفتار کردن با خارجیها را بلد نیستیم که رعایت کنیم یا بلد هستیم و میخواهیم با سادهانگاری، پرداختها را به روزهای آینده موکول کنیم، در حالی که جایگاهی مثل فیفا وجود دارد که بازیکنان و مربیان خارجی در آنجا پس از عمل نکردن به تعهداتمان شکایت میکنند، اکثر مواقع هم این ماییم که محکوم میشویم تا هم مبلغ قرارداد و هم جریمه آن را پرداخت کنیم. اینها نشان میدهد تفکرات مدیران ما بویژه در ورزش و حوزه فوتبال حرفهای نیست. جدا از این حرفهای نبودن، نگاه عالمانه نسبت به مسؤولیتی که به ما سپرده شده، نداریم. ما مدیریت آگاهانه و عالمانه، هدفدار و برنامهمند در ورزشمان نداریم. همین باعث میشود مربی خارجی وقتی دستمزدش دیر پرداخت میشود یا هنوز پرداخت نشده، فضاسازی کند. وقتی این اتفاق بیفتد بار روانی ایجاد میکند و باعث میشود مرتب تیم ترکش بخورد. چرا از اول صحبت از نحوه پرداختها نمیشود؟ عادت مدیران ما شده که چون بازخواست نمیشوند از خود بدهی به جا بگذارند و بروند.
مدیرعامل اسبق استقلال درباره گزارشهای حاشیهای رسانههای ایتالیایی گفت: قطعاً این اطلاعات از طرف خود کادر فنی استراماچونی است که مرتب و خیلی سریع در اختیار رسانههای خارجی قرار میگیرد. خارجیها هم تا چند بازی نتیجه میگیرند، سرمست میشوند و چون اعتقاد دارند ما وفادار به تعهدات و قراردادهایمان نیستیم، از این موضوع سوءاستفاده میکنند. کیروش چرا رفتارهای غیرمتعارف میکرد؟ چرا هر موقع اراده میکرد جو را بههم میریخت و عدهای را تخریب میکرد؟ چون میدانست کسی نمیتواند با او برخورد کند. الان هم همین موضوع برای استراماچونی رخ داده است.
آشتیانی درباره اینکه آیا تهدید به استعفای استراماچونی، تنها فشار آوردن برای گرفتن حق و حقوقش است، گفت: بله! البته برای خارجیها مهم نیست که این بار روانیای که برای باشگاه ایجاد میشود در فضای فوتبال غیرحرفهای ما چه تبعات سنگینی خواهد گذاشت؛ متأسفانه آنها فقط به فکر منافع خودشان هستند؛ البته حق شان هم هست. هر کسی حق و حقوقش را میخواهد نباید بگوییم انسان بدی است. اینجاست که باید مدیران نقش اساسی ایفا کنند. باید بدانند وقتی دستمزد مربیای را ندهند، بار منفی روی تیم شان خواهد گذاشت. تیمهای عربی وقتی مربی یا بازیکن شان عملکرد مثبتی نداشته باشند، اخراجش میکنند و سریع حق و حقوقش را میدهند، چرا که نمیخواهند با شکایت آنها، جو تیمشان بههم بریزد.
مدیر اسبق آبیهای پایتخت درباره صحبتهای فتحی، مدیرعامل استقلال که گفته است مشکل تحریمهای کشور باعث تأخیر پرداختها میشود، بیان کرد: ما یک بهانه به اسم تحریم داریم. یکی از ایشان سؤال کند شما پولی داری بدهی که تحریمها نگذاشت پرداخت شود؟ شاید مربی نقد پولش را بخواهد، اصلاً دارید که به او پرداخت کنید؟
***
[مترجم استراماچونی در گفتوگو با «وطن امروز» فسخ قرارداد را تأیید کرد]
خبر شوکهکننده درباره فسخ قرارداد استراماچونی عصر روز گذشته مخابره شد. ابتدا این خبرگزاری دولت بود که در خبری اختصاصی، متن فسخ قرارداد مربی ایتالیایی را روی خروجیاش گذاشت. در این متن آمده است: بند فسخ قرارداد از تاریخ ششم دسامبر ۲۰۱۹ (روز جمعه ۱۵ آذرماه) و تحت نظر فدراسیون بینالمللی فوتبال (فیفا) فعال شده است. با این وجود هیچ یک از اعضای باشگاه استقلال خبر فوق را تایید نکردند و تنها این مترجم استرا بود که در گفتوگوی اختصاصی با «وطن امروز» با تایید این خبر گفت: متاسفانه باید اعلام کنم که هم قرارداد همه اعضای خارجی کادر فنی استقلال فسخ شد و هم بنده به عنوان مترجم آنها قراردادم را فسخ کردم. او در ادامه مدعی شد که استراماچونی بلیت میلان را برای روز دوشنبه در جیب دارد و امیدوار است با همکاری باشگاه، این جدایی بدون دردسرهای حقوقی انجام شود!
ارسال به دوستان
خدا کند این سکوت از سر رضا نباشد!
محمدحسین مهدویزادگان: نشست ایران و اعضای 1+4 در وین برگزار شد. ظاهرا در این نشست، بهرغم پیشبینیهای صورتگرفته از سوی تحلیلگران مسائل بینالملل و حتی اخبار برخی رسانههای غربی مانند «رویترز»، تروئیکای اروپایی فعالسازی «مکانیسم ماشه» را در دستور کار خود قرار نداده و حتی در این باره تهدیدی را نیز متوجه موجودیت توافق هستهای نکرده است. این در حالی است که وزیر خارجه فرانسه 10 روز قبل در اظهاراتی جنجالی، از احتمال فعالسازی مکانیسم ماشه توسط 3 کشور اروپایی خبر داده بود. «ژان ایو لودریان» در سخنرانی خود در پارلمان این کشور با اشاره به اقدام ایران در کاهش تعهداتش در برجام که هر 2 ماه یک بار اعلام میشود، گفت: «پاریس در حال بررسی اعلام مکانیسم حل اختلاف در این توافق موسوم به «مکانیسم ماشه» است».
«مکانیسم ماشه» در بندهای 11 و 12 قطعنامه 2231 شورای امنیت سازمان ملل متحد گنجانده شده است. بر این اساس، اگر یکی از اعضای دائم شورای امنیت مخالف ادامه تعلیق تحریمها(و اساسا مخالف برجام) باشد، میتواند با استفاده از حق وتوی خود، تحریمها را علیه ایران بازگرداند.
هماکنون نشست ایران و اعضای 1+4 در وین برگزار شده و به اتمام رسیده است. «امانوئل مکرون»، «آنگلا مرکل» و «بوریس جانسون» بهعنوان سران 3 کشور اروپایی به همراه وزرای خارجه خود، مستقیما تحلیل یا موضعی درباره این نشست ارائه نکردهاند. با این حال هلگا اشمید معاون مسؤول سیاست خارجی اتحادیه اروپایی در پیامی توئیتری تاکید کرده است: «ریاست جلسه کمیسیون مشترک برجام را به عهده داشتم. درخواست زیادی برای اجرای کامل توافق هستهای و قطع روند منفی اخیر مطرح شد. ما برای حفظ برجام مسؤولیت جمعی داریم. از همه طرفها خواستم مسأله را به پایتختهایشان گزارش دهند چون به تلاشهای شدید همه طرفها نیاز است».
فراتر از آن، دفتر سیاست خارجی اتحادیه اروپایی که اخیرا «ژوزف بورل» ریاست آن را عهدهدار شده است، در بیانیه خود درباره نشست کمیسیون مشترک برجام، به تکرار مواضع اروپاییها درباره برجام، انتقاد از خروج غیرقانونی آمریکا از این توافق و تحرکات آنها درباره سازوکار موسوم به «اینستکس» پرداخت و البته از گامهای ایران برای کاهش تعهدات برجامی خویش انتقاد کرد!
تجمیع مواضع «هلگا اشمید» و «دفتر سیاست خارجی اتحادیه اروپایی» نشان میدهد بازیگران اروپایی علاقهای نسبت به بیان جزئیات برگزاری نشست اخیر در وین ندارند. تروییکای اروپایی با استناد به 3 مولفه «حمایت از کلیت برجام»، «بزرگنمایی اینستکس» و «مخالفت با گامهای کاهنده تعهدات برجامی ایران»، بیانیهها و مواضعی را تنظیم کرده و از این طریق، به قول خود مانع تمرکز افکار عمومی دنیا روی جزئیات نشست شده است. یکی از مواردی که در این نشست مطرح شده، طرح فرانسویها در قبال توافق جدید با ایران است!
دکتر «سیدعباس عراقچی» معاون وزیر امور خارجه و مذاکرهکننده ارشد ایران در نشست اخیر وین در این باره عنوان کرده است: «فرانسه و شخص آقای مکرون ایدههایی را شروع کرده و دارد دنبال میکند، البته آن هم مشکلات و موانع خود را دارد، با این حال همه اعضای شرکتکننده در جلسه [جلسه اخیر در وین] از چنین طرحهایی حمایت کردند».
سوال اصلی اینجاست: آیا میتوان «سکوت فعلی تروییکای اروپایی» را مترادف با ایجاد نوعی امیدواری در میان آنها درباره «پذیرش طرح فرانسه» از سوی همه اعضا دانست؟! فرانسویها بارها اعلام کردهاند هدف اصلی آنها، هدایت مذاکرات کشورمان و غرب در مسیر و مجرایی است که غایتی به جز «مهار همهجانبه ایران» ندارد! فرانسویها صراحتا اعلام کردهاند ایران در ازای «فروش محدود نفت» خود به برخی کشورها و لغو گام به گام(!) تحریمهای وضعشده از سوی ایالات متحده، دوباره باید تمام گامهای محدودکننده تعهدات برجامی خود را بردارد و فراتر از آن، خود را برای انعقاد توافقی جدید با طرف مقابل (اعضای 1+5 که این بار آمریکا را نیز شامل میشود) آماده کند؛ توافقی که فعالیتهای هستهای ایران را بهصورت دائم محدود کند و در آن تکلیف معادلات منطقه و متعاقبا حدود و ثغور قدرت موشکی ایران نیز مشخص شود! پایگاه خبری «پولیتیکو» اخیرا در تشریح قسمتی از طرح فرانسویها برای انعقاد توافق جدید با ایران نوشت: «اگرچه در طرح فرانسویها، صریحا به برنامه موشکهای بالستیک ایران اشاره نشده اما مقامات این کشور اروپایی میگویند برداشت همه طرفها از لحن مربوط به نقش منطقهای تهران این بود که مسائل موشکی بخشی از مذاکرات خواهد بود!»
اگر سکوت فعلی مقامات اروپایی در قبال نشست اخیر وین، منبعث از ایجاد نوعی اطمینان- حتی بهصورت نسبی- در میان آنها مبنی بر احتمال پذیرش طرح فرانسویها از سوی وزارت امور خارجه کشورمان باشد، باید هر چه سریعتر با تاکید بر «عدم پذیرش طرحهای جایگزین برجام» و متعاقبا، عدم پذیرش هرگونه شروط محدودکننده و بازدارنده دیگر در قالب «توافق ثانویه» یا حتی «الحاقیه یا اصلاحیه برجام»، بر این تصور کشورهای اروپایی مهر بطلان زد. در چنین شرایطی بهتر است مقامات وزارت امور خارجه کشورمان نیز یک بار برای همیشه، طرح فرانسویها (یا همان طرح مشترک آمریکا/ فرانسه) برای تبدیل توافق هستهای به توافقی بدتر را به فراموشی سپرده و مخالفت مطلق خود با چنین طرحی را اعلام کنند.
ارسال به دوستان
فیلم سینمایی علاءالدین چگونه منفورترین شخصیت جهان عرب را به بازی گرفت
بنسلمان اسیر چراغ جادو
شروین طاهری*: «علاءالدین ظاهراً هنوز جادوی کهنهاش را حفظ کرده چنان که طبق برآورد «Exhibitor Relations» فیلم جدید دیزنی (در اولین هفته اکران) از جمعه تا یکشنبه، 86 میلیون دلار در گیشه آمریکای شمالی فروخته است». این خبری است که روزنامه انگلیسیزبان «سعودی گازت» وابسته به دربار ریاض روز 27 ماه مه 2019 با آن از اکران موزیکال نامآشنای والتدیزنی در سینماهای عربستان استقبال کرد. این فیلم که در حقیقت نسخه «لایو اکشن» (واقعنمایی) کارتون پرطرفدار «علاءالدین 1992» است، با چند روز تاخیر نسبت به اکران هالیوود و آمریکای شمالی از روز پنجشنبه 23 ماه مه در سینماهای عربستان پخش شد. در حقیقت این ولیعهد جاهطلب و خوره هالیوود سعودی بود که با تشویق و تبلیغ دستگاه حکومتی سرکوبگر اما به اصطلاح مدرنش، صدها هزار نفر از سینمادوستان حجاز را به تماشاخانههای تاریک در جده، ریاض، تبوک، ظهران، دمام، طائف، بریذه، المبرز و حتی شهرهای جنگزده ابها و خمیس مشیط در نزدیکی مرز یمن کشاند تا ضمن بالا انداختن پاپکورن، چشمشان به چهره شرورانهای از خود او روشن شود. حماقتی دیگر از سر خودشیفتگی پسر شاه که رعایا را به جشن مضحکه شدن خود دعوت کرده بود، در حالی که سال قبل از آن (مارس 2018) در جریان تور بازدید از هالیوود حتی از استودیوی ساخت علاءالدین نیز بازدید کرده بود، بیخبر از آشی که برایش پخته بودند. احتمالا بیماری خودشیفتگی هنوز هم مانع از آن میشود که بپذیرد، هدف دوستان آمریکایی نازنینش تحقیر او بوده است. همانند نوکری بیقید و شرط برای عمو دونالد، اربابش در کاخ سفید که از هر فرصتی- حضوری و غیرحضوری- برای یادآوری این نکته به ولیعهد سعودی و پدر تاجدارش استفاده میکند که فراموش نکنند که چیزی بیش از «گاو شیرده» نیستند. در حالی که اندک مخاطبان قدیمیتر این فیلم به هوای خاطرهبازی با کارتون دو بعدی ربع قرن پیش علاءالدین به تماشای نسخه لایو اکشن آن آمده بودند و ذهنشان بیشتر درگیر مقایسه میان شخصیتهای جان گرفته جدید با کاراکترهای نسخه اولیه بود، اکثریت کودکان و جوانان در همان چند دقیقه نخست با دیدن یک شخصیت آشنا و واقعی روی پرده نقرهای کاملا مبهوت شدند. جعفر، وزیر اعظم شاه سرزمین عقربه (عقرب) و دشمن مشترک همه قهرمانان داستان هزار و یک شبی علاءالدین 2019، به عنوان یکی از شیطانیترین کاراکترهای دیزنیلند، از هر نظر شخصیت ولیعهد سعودی را بازمینمایاند؛ چهره و فیگورهایی کاملا شبیه محمد بنسلمان و البته جاهطلبی افسارگسیخته توأم با جهالتش، منش ضدبشری و توسل او به هر جنایتی برای رسیدن به تخت پادشاهی عقربه که گویی همان عربستان است. ضمنا او میخواهد پادشاهی کوچک همسایه را نابود کند- بدل قطر در جهان واقع- تا هیچ شکی باقی نماند که وزیر اعظم نمادی از ولیعهد حال حاضر سعودی است.
از همان نخستین روزهای اکران علاءالدین در عربستان که اتفاقا بهخاطر مصادف شدن با جشن بازگشایی رسمی سالنهای سینمایی در این کشور پس از 35 سال، با استقبال زیادی مواجه شده بود، موجی توئیتری و فیسبوکی از قیاسهای کاربران عرب و بعدتر مخاطبان جهانی فیلم، بین این دو شخصیت واقعی و دیجیتال به راه افتاد. طبق معمول دستگاه سرکوب سایبری قدرتمند سعودی و سهامداران عرب توئیتر دست به کار شدند تا از گسترش این ترند جلوگیری کنند اما هنوز میتوان پستهای زیادی در این رابطه پیدا کرد، بویژه بین کاربرانی که خارج از شیخنشینهای عربی (به استثنای قطر) هستند. از جمله «جوده» که یکی از پرطرفدارترین اکانتهای عربی حامی ملیگرایان مصری در فیسبوک به شمار میآید، در این باره نوشت: «جعفر، وزیر سلطان از اینکه نفر دوم کشور باشد متنفر است و میخواهد حتی از راههای شریرانه هم که شده سلطنت را به چنگ آورد». اشاره او به سکانسی است که وزیر اعظم با اتکا به نیروی شیطانی خود (عصای جادوی سیاه و لاگوی طوطی) در ائتلاف با «جن» یا همان غول آبی چراغ جادو، همه نگهبانان را طلسم میکند و پس از سرنگونی سلطان حامد بر تخت شاهی مینشیند و خطاب به شاهزاده علی (نام دیگر علاءالدین، قهرمان اصلی) که در بند او است چنین پرده از ماهیت شیطانی خود برمیدارد: «خیالم نیست که همه مملکت را بسوزانم. همه کشورهای اطرافمان را نابود کنم. همه سرزمینهای دوست را اشغال کنم. من در ازای به قدرت رسیدن با جن متحد شدهام». در ادامه حساب کاربری «جوده» چیزی شبیه بیانیه صادر کرده و با تمجید از پیام علاءالدین جدید نوشته است: «این حرف، ما را به یاد اشغال و نابودی یمن و اتحاد با اسرائیل میاندازد. عجبا که کاراکتر جعفر را هنرپیشه هلندی تونسیتبار «مروان کنزاری» بازی میکند که شباهت بسیاری به محمد بنسلمان دارد. نهتنها مروان با دقت تمام تلاش میکند حالاتش خیلی شبیه محمد بنسلمان باشد، بلکه مراقب است آدابی برخلاف سنت شاهان عربستان سعودی را بنمایاند تا نشان دهد وزیر و ولیعهد دارند به خلاف جهت سنتها میروند».
برخی منتقدان هالیوودی که از زاویه نگاه آمریکایی، جدی شدن بیش از حد نقش وزیر را نقطه ضعف علاءالدین خوانده و آن را بیشباهت به شخصیت اولیه کاریکاتوری چندوجهی و سرگرمکننده در نسخه کارتونی برشمردهاند، ظاهرا متوجه عزم و اراده کارگردان، نویسنده و خود بازیگر برای بازنمایی شخصیت واقعی بنسلمان در قالب جعفر نیستند. نگاهی به ملیت اصلی (غیرغربی) هنرپیشههای نقش اصلی بیندازید؛ 2 ایرانی، یک مصری، یک ترک و خود کنزاری که تونسی است؛ کشورهایی که دست کم طی دهه پس از انقلابهای موسوم به بهار عربی، نفرت از آلسعود تبدیل به دغدغه اجتماعیشان شده است. بیراه نیست اگر بگوییم آنها با همان حس نفرت و انتقامی نسبت به دیکتاتور جوان سعودی، سوار قطار تولید علاءالدین شدهاند که خانواده و وابستگان آرمسترانگ (بدل از لیندبرگها) در فیلم «قطار سریعالسیر شرق» برای شرکت در ضیافت چاقو برای ستاندن انتقام از هچت منفور با هرکول پوآرو، کارآگاه بلژیکی همسفر شده بودند. سادهلوحانه است اگر تصور کنیم تشبیه یک کاراکتر سینمایی اهریمنی به یک دیکتاتور عربی تنها پیام گنجانده شده در این فیلم از سوی دستگاه کنترل ذهن هالیوود بوده باشد. پیامهای علاءالدین به اندازه دامنه مخاطبانش از آن سو تا این سوی دنیا متنوع و حتی گاه متناقضند. مثل همان تحقیرهای همیشگی جوامع عربی و اسلامی توسط هالیوود آن هم در دل روایتی برگرفته از داستان هزار و یک شب که قاعدتا مربوط به دوران جلال و جبروت سرزمینهای عربی و اسلامی است. پیام دیگر کاملا فمینیستی است. ظاهرا قهرمان [مرد] اصلی فیلم علاءالدین دورهگرد است- که برخلاف کارتون قدیمی دیزنی در فیلم جدید بیشتر با عنوان ساختگی «شاهزاده علی» خطاب میشود- اما هر چه از فیلم میگذرد «مینا مسعود»، بازیگر مصریتبار با همه شیطنتها و شباهتهایش به کاراکتر نوستالژیک کارتونی علاءالدین در سکانسهای مشترک بیشتری در مقابل قهرمان زن یعنی شاهزاده خانم «یاسمین» با بازی «نوآمی اسکات» محو میشود به طوری که حتی در پایان تاج پادشاهی که از جعفر وزیر بازپس گرفته شده به یاسمین پیشکش میشود و او لایق حکومت معرفی میشود، نه علی. نکته دیگر اینکه در سلسله رویدادهای ماجرا، علاءالدین شرقی یا به قولی ایرانی حتی نسبت به شخصیت غول چراغ یا همان جن تحت فرمانش با بازی استثنایی ویل اسمیت که نمونهای تیپیک از «یک آمریکایی باحال» است، نقشی منفعلانهتر دارد. طرفه اینکه پیشبینی میشود اسمیت احتمالا بهخاطر همین بازی، نامزد جوایز آکادمی و اسکار شود، البته معلوم نیست برای نقش اول مرد یا نقش دوم! با این همه شاید گنجاندن یک پیام سیاسی آشکار در فیلم، ایده اولیه دن لین، تهیهکننده تایوانی، مدیر شرکت رایدبک و شریک حق امتیاز(فرانشیز) علاءالدین با والت دیزنی نبوده باشد اما شواهدی هست که تیم فنی از همان زمان که نوشتن سناریو و پیشتولید را آغاز کردند، هدفی سیاسی را دنبال میکردند. شگفتی ما از انگیزههای آنها برای ارائه تصویری اهریمنی از کسی که عملا قدرت دربار ریاض را قبضه کرده و به احتمال زیاد شاه آینده سعودی خواهد بود، وقتی دوچندان میشود که به تاریخ آغاز پروژه نگاهی بیندازیم؛ اکتبر 2016، تنها 9 ماه پس از آنکه سلمان بنعبدالعزیز 81 ساله و دچار بیماری و نسیان به جای برادر تازه خاک شدهاش عبدالله، تاج و تخت سعودی را به ارث برد و پسر ارشدش محمد به عنوان همهکاره خاندان در موقعیت کودتا برای حذف همه رقبای استخواندار برای تصاحب سمت ولیعهدی یا همان جانشینی شاه قرار گرفت. آن زمان در نخستین روزهای دیکتاتوری خام و خشن بنسلمان که حمایت اوباما و همتایانش در پاریس، لندن، برلین و بروکسل را به همراه داشت، هنوز از عشقبازی تهوعآور او با ترامپ و نتانیاهو نیز خبری نبود اما از نگاه نخبگان غرب، این شیخک تازه به دوران رسیده و مجنون قدرت، شمایی کلاسیک از یک شخصیت آنتاگونیست (ضدقهرمان) داشت.
پروژه علاءالدین حتی پیش از آن جلد معروف روزنامه نیویورکتایمز؛ «داعش سیاه، داعش سفید» در وصف ماهیت رژیم حاکم بر عربستان کلید خورد و البته پیش از رسانهای شدن آمار وحشتناک قتلعام یمنیها توسط ماشین جنگی بنسلمان، حتی پیش از بازداشت فلهای حدود 2000 شاهزاده و چهره سرشناس عربستانی در هتل ریتزکارلتون ریاض همراه با گروگانگیری نخستوزیر لبنان و دست آخر پیش از آنکه نمایش هولناک مثله کردن جمال خاشقجی، روزنامهنگار عرب واشنگتنپست با کارگردانی او در کنسولگری سعودی در استانبول روی پرده برود.
خودانتصابی بنسلمان به سمت ولایتعهدی متعاقب موج سوم کودتای درونخاندانی آلسعود و در پی برکناری و حبس خانگی ولیعهد وقت، محمد بننایف اواخر بهار 2017 رخ داد، یعنی زمانی که تقریبا همه نقشهای اصلی علاءالدین هنرپیشگان خود را شناخته بودند؛ همه جز نقش وزیر اعظم. این موضوع که ریچی و همراهانش زمان بیشتری برای انتخاب بازیگر این نقش نیاز داشتند خود گویای جدال درونی آنها بر سر این موضوع بوده که «جعفر» تا چه حد باید «MBS»- عنوان اختصاری محمد بنسلمان در رسانههای انگلیسیزبان- را به ذهن مخاطب متبادر کند. گزینه نهایی آنها که اواخر تابستان 2017 به رسانهها معرفی شد، پاسخی قاطع بود به این ابهام. مروان کنزاری، بازیگر نقش وزیر اهریمنی فیلم علاءالدین، یک هلندی با تبار تونسی بود که طی 2 دهه بازیگری تئاتر در سینما گمنامتر از همه هنرپیشگان نقشهای اصلی و فرعی فیلم پرزرق و برق دیزنی به نظر میرسید اما او یک برگ برنده داشت؛ اینکه چهرهاش حتی بدون گریم نیز به اندازه کافی شبیه بنسلمان بود.
گای ریچی، کارگردان سرشناس انگلیسی و جان آگوست (فیلمنامهنویس) در پرداخت کاراکتر جعفر برای نسخه 2019 علاءالدین بسیاری از ویژگیهای کاریکاتوری آن وزیر اعظم نسخه کارتونی 1992 را در جهت شباهت یافتن هر چه بیشتر نقش مروان کنزاری به بنسلمان حذف یا محدود کردهاند به طوری که میتوان گفت این نقش حتی در نظر مخاطب هم تبدیل به شخصیتی واقعی و جدی در یک موزیکال انیمیشن «واقعیت افزوده» شده که قاعدتا باید دامنه اصلی مخاطبانش را کودکان و نوجوانان تشکیل دهند.
البته در اینجا فقط بر شباهتهای تصویری خیرهکننده وزیر شیطانی با ولیعهد جانی عربستانی، از جمله میمیک صورت و نگاه خیره و سودایی او تاکید نشده، بلکه در بطن داستان نیز ذات بنسلمانی نمایانده شده، یعنی جاهطلبی جنونآمیز توأم با نقطه ضعفهای انسانی و عقدههای شخصی که شرارت آمیخته با حماقت او را شعلهور میکند. یکی از ماندگارترین لحظات فیلم در انتهای آن و جایی است که جعفر در اوج اقتدار و حالا در مقام سلطانی که باید دیگران به حال او غبطه بخورند، هنوز احساس حقارت دارد. او از فرط حسادت به قدرت معجزهگری غول چراغ، فریب شاهزاده علی را میخورد و با بوالهوسی، خیال جن شدن به سرش میزند. غافل از اینکه بدین منظور باید هزاران سال در دخمه تاریک داخل چراغ زندانی شود و تازه فاقد قابلیتهای استادانه غول آبی برای بیرون آمدن از این مخمصه خواهد بود. بدین ترتیب علاءالدین آخرین آرزویش را صرف آزادی جن و در عوض حبس شدن جعفر و طوطیاش در چراغ میکند. این در حقیقت پیام پایانی فیلم برای مخاطبانی عمدتا از نسل جدید است؛ پیامی که به وضوح عاقبتی شوم را برای «شبیه» وزیر اعظم در نمایش جهان واقعی ما یعنی بنسلمان، حتی در صورت رسیدن به تاج و تخت عربستان پیشبینی میکند. همان بختکی که چه بعد و چه قبل از قطعهقطعه کردن خاشقجی، زندگی این نوکر واشنگتن و تلآویو را رها نکرده و نخواهد کرد.
روزنامهنگار*
***
فارینپالیسی: بنسلمان نماد جنایت
استیون کوک*: محمد بنسلمان بدتر از یک جنایتکار است. او سمبل جنایت است. چرا در آمریکا همه از نمایندگان کنگره گرفته تا مادر من و حتی رانندگان اوبر (شرکت تاکسی اینترنتی که سهام آن در اختیار بنسلمان است) از دست ولیعهد سعودی عصبانی هستند؟ چون میدانند جمال خاشقجی، فقط یک بخش کوچک از داستان شرورانه او است.
تحلیلگر حوزه خاورمیانه نشریه فارینپالیسی*
***
علاءالدین از کجا آمد؟
بر خلاف تصور عمومی علاءالدین یکی از داستانهای اصلی از مجموعه افسانههای هزار و یک شب (شبهای عربی) نیست، بلکه در قرن هجدهم میلادی توسط یک نویسنده فرانسوی و بر اساس شخصیت علیبابا به نگارش درآمد.
«آنتوان گالاند» که برای نخستینبار داستانهای هزار و یک شب را از نسخه سوری معاصرتر آن به قلم «حانا دیاب» به فرانسه بازمیگرداند، تصمیم گرفت داستانی مستقل با عنوان «علاءالدین و چراغ جادو» را در همان فضا خلق کند. از آنجایی که ریشه داستانهای هزار و یک شب همان داستان ایرانی «هزار افسانه» است، بعدها در عصر خلفای عباسی مورد توجه دبیران ایرانی و عمدتا شیعه دربار او و بعدتر همتایان مصری آنها در عصر خلفای مملوک و آندلس قرار گرفت و در قالب 2 روایت اصلی به مرکزیت بغداد و قاهره به عربی بازگردانده شد. به همین دلیل قهرمانان اصلی مانند علیبابا اسامی شیعه دارند و در مقابل شخصیتهای منفی همانند جعفر، وزیر اعظم سلطان عقربه نیز از شخصیتهای تاریخی منفور ایرانیان و شیعیان، یعنی هارونالرشید(ملقب به ابوجعفر) و جعفر برمکی(وزیر مکار او) برگرفته شده بودند.
***
نگاه انیماتور
محمدامین همدانیان*:
بنسلمان؛ یک آنتاگونیست تمامعیار
جنگ نه چندان سرد این روزها، جدال رسانههای قدرتمندی است که برای هم شاخ و شانه میکشند و با ابزار سینما، صفوف خود را گسترش میدهند و ما تنها به کشف لبههای تیز کنایههایشان مشغولیم.
در نسخههای قدیم و جدید علاءالدین، جعفر پادشاهی است که به دنبال قدرت چراغ جادو است، در حالی که در نسخه انیمیشن علاءالدین، یک آنتاگونیست (ضدقهرمان) تمامعیار است؛ به نحوی که حتی چیزی برای پنهان کردن نداشته و در چهره او بدجنسی مشهود است تا آنجا که خودش به مار تبدیل میشود. البته که اساسا تحقیر دنیای عرب در آثار هالیوودی یک دستفرمان همیشگی است اما اینبار هدف قدری دقیقتر شده است.
دیزنی اساسا قصد ندارد تفاوت ملموسی بین بازتولید لایواکشنهای خود با نسخه اصلی ایجاد کند، مگر اصلاحاتی که بهصورت نامحسوس حفرههای منطقی را پر کند.
«جعفر»ی که در لایو اکشن علاءالدین میبینیم، قدری پیچیدهتر و لایهدارتر شده و در ظاهر یک مدعی پادشاهی خونسرد اما بشدت جاهطلب و مکار را تداعی میکند. صفاتی که ما را مستقیما سراغ «محمد بنسلمان» میبرد، باعث شده مروان کنزاری را بهعنوان جعفر انتخاب کنند. تخصص این بازیگر، ایجاد حس تنفری زیرکانه است. در حالی که مخاطبان حرفهای به سرعت سراغ کشف اختلافهای بازتولید میروند، چه چیزی موجب شده دیزنی تغییری در جعفر انیمیشنی تا لایو اکشنش ایجاد کند؟! آیا عمدا یا حتی در ناخودآگاه کارگردان، بنسلمان به سمبل پادشاهی عرب تبدیل شده که با همان دیسیپلین بهدنبال قدرتی رویایی است؟
کارگردان انیمیشن «فهرست مقدس»*
***
واکنشهای فضای مجازی
حساب توئیتری فرهاد قدوسی*
جعفر چقدر شبیه بنسلمان است
جعفر (با بازی مروان کنزاری) شخصیت شرور علاءالدین، فیلم جدید دیزنی، شباهت (غیرطبیعی) خیرهکنندهای به شاهزاده سعودی، محمد بنسلمان دارد؛ نشانهای از حامی مالی قطری این فیلم؟ تازه «جعفر» در فیلم میخواهد کشور کوچک همسایه (قطر) را هم اشغال کند.
استاد ایرانیتبار دانشگاه در آمریکا*
***
ژانر 300 ساله چراغ جادو
علاءالدین 2019، چهارمین اقتباس والتدیزنی از افسانه علاءالدین و چراغ جادو است که در حقیقت همان نسخه لایو اکشن(واقعنمایی سینمایی) از انیمیشن علاءالدین 1992 محسوب میشود. اما مدتها پیش از اینها علاءالدین وارد سنت داستان تئاتر، پویانمایی، لایو اکشن و سینمای غرب شده بود به طوری که میتوان گفت علاءالدین و غول(جن) چراغ جادو، مجموعا یک ژانر داستانی- نمایشی در هنر مدرن طی 3 سده اخیر را تشکیل میدهند که آثار این ژانر نقش تعیینکنندهای در شناخت فانتزی غربیها از جهان اسلامی- عربی داشتهاند. برخی از مهمترین آثار علاءالدینی به ترتیب زیر هستند:
- تئاتر موزیکال علاءالدین جدید(1906، انگلیس)
- لایو اکشن علاءالدین و چراغ جادو(1917 فاکس، آمریکا)
- ماجراهای پرنس اکمد(1926، آلمان)
- انیمشینهای علاءالدین (1992)، بازگشت جعفر(1994)، علاءالدین و شاه دزدان(1996) (دیزنی)
- کارتون سریالی علاءالدین(1994 تا 1999)
- بازی ویدئویی علاءالدین(1994)
***
برداشت محتوایی
هادی محمدیان*
علاءالدین در آتش اختلاف ایران و عربستان میدمد
یک زمان آنقدر منظور فیلم مشخص است که به قول معروف با چشم غیرمسلح هم میتوان آن را تشخیص داد. هالیوود و دیزنی تعهدی ندارند با علاءالدین بخواهند فرهنگ عربی، ایرانی یا اسلامی را معرفی کنند، بلکه بیش از هر چیز به دنبال نفوذ فرهنگی آمریکا و البته پول هنگفتی هستند که از فیلمها و انیمشینهایشان به جیب میزنند. پیامهای فرهنگی معمولا بسیار پیچیدهتر و درازمدتتر از پیامهای سیاسی هستند اما میتوان گفت فیلم علاءالدین مشخصا با شبیهسازی شخصیتهای قهرمان فیلم به ایرانیها یا شیعیان مثل شاهزاده علی و سرزمین شهرآباد که شخصیت ضدقهرمان یعنی جعفر که بسیار شبیه بنسلمان است، قصد حمله به آن را دارد، تلاش میکند در اختلافات بین ایران و عربستان به عنوان 2 کشور بزرگ اسلامی بدمد.
کارگردان انیمیشنهای «شاهزاده روم» و «فیلشاه»*
***
نگاه عربی
خالد آ بیدون* (شبکه الجزیره)
علاءالدین و تحقیر همیشگی جهان عرب و اسلام توسط غربیها
بازی یک عرب (مینا مسعود) در نقش قهرمان فیلم علاءالدین نمیتواند نژادپرستی ملموس این فیلم علیه اعراب را جبران کند... محتوای فیلم درباره خاورمیانه و جهان اسلام است... به بازی گرفتن این همه بازیگر عرب در علاءالدین لابد برای ایجاد این تصور است که عقربه یک سرزمین عربی یا دست کم نماینده جهان عرب است با همان نسبتهای مزورانهای که به آن میدهند؛ یک منطقه بربر که در آن اگر از قیافهات خوششان نیاید، گوشت را میبرند.
بنیاد علاءالدین بر بازنمایی سینمایی استشراقی (اورینتالیسم) گذاشته شده که بازیگران در آن کاریکاتوری از شرق را به نمایش میگذارند. این کارتون استشراقی محصولی به قدمت یک قرن از دانشگاهیها، هنرمندان، رسانهها و فیلمسازان (غربی) است که این شرق کذایی را جایی دقیقا بر خلاف هر چیز مدرن، لیبرال و غربی جلوه میدهند. خلاصه عقربه به کارتونیترین شکل ممکن همان شرق است. اینکه بازیگری مصری در نقش علاءالدین ظاهر شود، چندان اهمیتی ندارد. او و بازیگر سبزه نقش شاهزاده یاسمین همانطور قرار است چهره قراردادی تروریستی اعراب و مسلمانان را در سینمای غرب نمایندگی کنند که جعفر. او که (در همه نسخههای علاءالدین) سردسته اشرار بوده و هست، همیشه تهدیدگر و ضرر زننده است و کلیشهای مزورانه از یک عرب عصبانی و بدجنس را نشان میدهد. استعاره جعفر از کاراکتر او فراتر رفته و فرهنگ بدوی و پدرسالارانه عقربه را با جوهره مردسالاری خشن تعریف میکند.
حقوقدان و نویسنده کتاب «اسلامستیزی آمریکا»*
ارسال به دوستان
«وطن امروز» لایحه بودجه سال 99 را بررسی میکند
کسری تدبیر
در بودجه 99 هزینهها کاهش نیافته و بخشی از درآمدها هم از طریق استقراض است
سیدمهدی موسویحسینی*: دیروز رئیسجمهور لایحه بودجه را که آن را بودجه ایستادگی و استقامت در برابر تحریم خواند تقدیم مجلس کرد؛ بودجهای که نه در آن کاهش هزینهای هست و نه افزایش درآمد چندانی از طریق مالیات. بودجهای که بخش اعظم درآمدهایش از طریق استقراض بسته شده و اثرات تورمی خواهد داشت.
به گزارش «وطن امروز»، ماده واحده لایحه بودجه سال 99 بالغ بر 1988 هزار میلیارد تومان است. بودجه عمومی 829/563 میلیارد تومان، منابع عمومی 596/484 میلیارد تومان، درآمد اختصاصی دستگاهها 79 هزار میلیارد تومان و بودجه شرکتهای دولتی، بانکها و مؤسسات غیرانتفاعی نیز 1483 هزار میلیارد تومان است.
* دخل و خرج
در بودجه سال آینده درآمدها 261 هزار میلیارد تومان، واگذاری داراییهای سرمایهای 8/98 هزار میلیارد تومان و واگذاری داراییهای مالی 124 هزار میلیارد تومان پیشبینی شده. همچنین درآمدهای مالیاتی با احتساب درآمد گمرکی 195 هزار میلیارد تومان برآورد شده است. دولت برای سال آینده پیشبینی فروش 80 هزار میلیارد تومان اوراق مالی اسلامی کرده است. دولت در لایحه بودجه سال آینده مالیات حقوق کارکنان بخش عمومی را 7374 میلیارد تومان و مالیات بخش خصوصی را 8403 میلیارد تومان پیشبینی کرد. همچنین مالیات مشاغل که اصناف و بازار را شامل میشود، 14934 میلیارد تومان در نظر گرفته شد که نسبت به مصوب سال جاری 50 درصد رشد دارد. یکی از نکات قابل توجه در مالیات بخش عمومی و خصوصی است؛ مالیات بخش خصوصی در لایحه بودجه سال آینده نسبت به مصوب امسال 8/30 درصد افزایش یافته، در حالی که مالیات حقوق کارکنان بخش عمومی 8/5 درصد به همین نسبت زیاد شده است. منابع حاصل از صندوق توسعه ملی که ناشی از کاهش سهم 36 درصد به 20 درصد از صادرات نفت خام است، حدود 30 هزار میلیارد تومان در بودجه تعیین شده است. بودجه سال ۱۳۹۹ نسبت به بودجه امسال 7/16درصد افزایش داشته است. در بخش هزینهها جبران خدمت کارکنان که همان حقوق و دستمزد است نیز 113 هزار میلیارد تومان تعیین شد. بودجه عمومی سال ۹۹ با رشد 7/17 درصدی نسبت به سال جاری به ۵۶۳ هزار میلیارد تومان و بودجه شرکتها نیز با رشد 4/16 درصدی به ۱۴۸۳ هزار میلیارد تومان رسیده است.
* حذف یارانه پردرآمدها
بر اساس لایحه بودجه، وزارت تعاون، کار و رفاه اجتماعی موظف است با استفاده از همه بانکهای اطلاعاتی در اختیار و بر اساس معیارها و ضوابطی که توسط این وزارتخانه تعیین شده، 3 دهک بالای درآمدی را از فهرست یارانهبگیران شناسایی و حذف کند. آییننامه اجرایی این تکلیف به پیشنهاد سازمان برنامه و بودجه کشور و با همکاری وزارتخانههای امور اقتصادی و دارایی، نفت، نیرو و تعاون، کار و رفاه اجتماعی تهیه میشود و به تصویب هیأت وزیران میرسد. به این نکته هم اشاره شده است که منابع حاصل از اصلاح قیمت بنزین نسبت به قبل از سهمیهبندی در سال 98 مشمول عوارض و مالیات بر ارزش افزوده و سهم 5/41 درصدی شرکت ملی نفت ایران نمیشود.
* کاهش درآمدهای نفتی
بررسی بخش عمومی بودجه نشان میدهد سهم درآمدهای نفتی کاهش یافته و میزان واگذاری داراییهای سرمایهای در بودجه سال 99 افت داشته است. این بخش درباره فروش سرمایههای ملی همچون فروش نفت خام است و سهم آن در بودجه سال آینده با کاهش ۳۳ درصدی معادل ۹۸۸ هزار میلیارد تومان در نظر گرفته شده است. فروش اموال عمومی و واگذاری طرحهای عمرانی بخش دیگری از این منبع است. از سوی دیگر میزان تملک داراییهای سرمایهای یا همان بودجه عمرانی که برای توسعه کشور در نظر گرفته شده، با رشد ۱۳ درصدی به ۷۰ هزار میلیارد تومان رسیده است.
* افزایش استقراض
دولت برای افزایش درآمدهای خود به واگذاری بیشتر داراییهای مالی روی آورده است. بودجه در نظر گرفته شده برای این بخش در بودجه سال 99 به بیش از ۱۲۴۷ هزار میلیارد تومان میرسد. میزان واگذاری داراییهای مالی در لایحه بودجه ۹۹ نشان میدهد اتکای بودجه به این بخش نسبت به بودجه امسال 144 درصد افزایش یافته است. واگذاری داراییهای مالی را میتوان به عبارتی با استقراض برابر دانست. این استقراض به شیوههای گوناگونی انجام میشود، همانند استقراض از صندوق توسعه ملی، فروش اوراق مشارکت اسلامی، اخذ وامهای داخلی و خارجی.
بررسی درآمدهای بودجه 99 نشان میدهد که دولت قدم چندانی در راه افزایش درآمدها از طریق مالیاتها برنداشته است. از طرفی کاهش درآمدهای نفتی باعث شده سازمان برنامه و بودجه، دمدستیترین راه ممکن برای افزایش درآمد یعنی فروش دارایی مالی را پیشنهاد دهد. این اقدام در حالی صورت گرفته است که به گفته کارشناسان، جبران کسری بودجه از طریق استقراض میتواند اثرات تورمی زیادی در آینده نزدیک در پی داشته باشد.
در همین راستا، دکتر علی سعدوندی، اقتصاددان در گفتوگو با «وطن امروز»، ضمن اینکه بودجه 99 را بدون اصلاح ساختار دانست، گفت: در 50 سال گذشته حتی یک سال هم نبود که کشور با کسری بودجه مواجه نبوده باشد. بهطور کلی به 2 طریق میتوان کسری بودجه را جبران کرد؛ یکی راه و روش 50 ساله ما است که دولت برای جبران کسری بودجه به طور مستقیم از بانک مرکزی استقراض میکرد. پس از برنامه 5 ساله سوم این قضیه حتی بدتر هم شد و دولت اینبار به طور غیرمستقیم از بانک مرکزی استقراض میکرد. روش غیرمستقیم به 2 طریق است؛ یکی اینکه از بانکهای جاری استقراض میکند و بانکها در نهایت از بانک مرکزی استقراض میکنند، یعنی اضافه برداشت خواهند داشت. روش دوم این است که از منابع صندوق توسعه ملی استفاده میکند. امکان استفاده از منابع ارزی برای پوشش کسری بودجه بدون هزینه ممکن نیست.
این عضو هیات علمی دانشگاه استرالیایی وولونگنگ ادامه میدهد: اما راه دیگری وجود دارد که کشورهای دیگر انجام میدهند. اتفاقا آنها هم کسری بودجه بالایی داشتند. این کشورها از نقدینگی موجود استقراض میکنند. یعنی اوراق میفروشند. این راهکار ضدتورمی است. هر وقت دولت کسری بودجه را از طریق فروش اوراق تامین کند، هم پایه پولی افزایش پیدا نمیکند و هم نقدینگی موجود جذب میشود و به کار میافتد و نرخ بهره را افزایش میدهد. نرخ اوراق در کشور ما الان نسبت به تورم بسیار پایینتر است. زمانی که این دو به تساوی برسند، امکان استفاده از اوراق وجود دارد.
* سازمان برنامه و بودجه سلب مسؤولیت کرده است
وی میافزاید: اشکال کار کجاست؟ آن ابزاری را که میتوانیم نرخ بهره و نرخ تورم را همزمان کاهش دهیم متاسفانه در اختیار نداریم. این ابزار، عملیات بازار باز است. بیش از 180 کشور جهان توانستند تورم را کنترل کنند، مثلا بهرغم تحریم، تورم روسیه 2/4 درصد است. عملکرد روسیه در مقابله با تحریمها بینظیر بوده است، زیرا این کشور از تجربیات نوین بشری استفاده کرده یعنی کسری بودجه را از محل بدهی داخلی پوشانده است. سعدوندی ضمن اشاره به اینکه سازمان برنامه و بودجه سلب مسؤولیت کرده است، گفت: چه مجلس و چه دولت در ابتدا باید نگرش خود را به بودجه اصلاح کنند. یعنی نوع نگرشی که به بودجه و سیاستهای پولی و مالی و ارزی در کشور وجود دارد باید تغییر کند. در زمینه پولی، باید سیاستگذاری انقباضی پولی و همزمان سیاست انبساطی مالی داشته باشیم. ترجیح این است که سراغ استقراض خارجی نرویم، حتی اگر استقراض ارزی از بازار داخل باشد، مطلقا به سمت استقراض نرویم، چون مشکلات شدیدتر میشود. تجویز بنده این است که کل کسری بودجه از محل اوراق تامین شود اما در کنار آن عملیات بازار باز نیز توسط بانک مرکزی انجام شود. اگر عملیات بازار باز انجام نشود مثل این است که فردی را جراحی کردهاند اما شکمش را باز نگه داشتهاند تا بر اثر خونریزی از بین برود.
* عملیات بازار باز نیازمند پیشزمینه
مرکز پژوهشهای مجلس شهریورماه امسال در گزارشی اجرای عملیات بازار باز توسط بانک مرکزی را بررسی کرد و اجرای صحیح این عملیات را نیازمند پیشزمینهها و اقداماتی دانست. در این گزارش آمده است: اجرای مؤثر عملیات بازار باز منوط به وجود شرایط، قواعد و بسترهای ویژهای است، از جمله استقلال بانک مرکزی از دولت، التزام دولت به پیروی از قاعده مالی، اقتدار مقام ناظر (بانک مرکزی) بر بانکها و عدم تفوق بخش بانکی بر بانک مرکزی، تعیین تکلیف بانکهای ناسالم (بانکهایی که وضعیت تراز نامهای نامناسب دارند)، وجود چارچوبهای مربوط به گریز و ورشکستگی بانکی، عمق کافی بازار بینبانکی، عمق کافی بازار اوراق بدهی دولت، دانش کافی در بدنه سیاستگذاری و عملیاتی بانک مرکزی و... . در حال حاضر، این مقدمات به نحو مطلوب فراهم نیست و باید توجه داشت که فراهم شدن آنها قطعاً زمانبر خواهد بود.
* خطر تورم
بر این اساس، ممکن است در کوتاهمدت نتوان عملیات بازار باز را ابزاری قابل اعتماد برای پاسخگویی به نیازهای بانک مرکزی (در اجرای سیاست پولی) قلمداد کرد؛ لکن باید با برنامهریزی و جامعنگری کافی دوره زمانی دسترسی به شرایط مطلوب را کاهش داد. مخاطره جدیای که باید در شرایط کنونی در نظر داشت، آن است که با توجه به کسری بودجه دولت در سال 1398 (بهواسطه کاهش درآمدهای نفتی)، عملیات بازار باز در عمل تبدیل به ابزاری برای تأمین کسری بودجه دولت از طریق پایه پولی شود. به این صورت که دولت برای تأمین هزینههای خود اوراق بدهی منتشر کند و بانک مرکزی در پوشش عملیات بازار باز، موظف به خریداری این اوراق شود. در این صورت تمام مضرات پولی کردن کسری بودجه در اقتصاد پدیدار خواهد شد.
روزنامهنگار*
ارسال به دوستان
«وطنامروز» از پیشبینی دقیق و هشدارهای رهبر انقلاب در سال گذشته نسبت به نتایج دل بستن به اروپا گزارش میدهد
حکایت خشت و آینه
گروه سیاسی: مواضع این روزهای مسؤولان ارشد دستگاه دیپلماسی دولت در قبال اروپا متفاوتتر از قبل شده است. محمدجواد ظریف و عباس عراقچی که بعد از خروج آمریکا از برجام، سیاست برجام اروپایی را کلید زده و تا همین چند ماه قبل نیز بدعهدی اروپاییها را با ادعاهای عجیب توجیه میکردند، حالا به منتقدان درجه یک تروئیکای اروپایی تبدیل شدهاند. این مواضع در واکنش به 19 ماه وقتکشی اروپا و همچنین تندتر شدن ادبیات کشورهای اروپایی در موضوع موشکی ایران بیان میشود. با این حال مرور فرمایشات رهبر حکیم انقلاب طی روزها و ماههای بعد از خروج آمریکا از برجام نشان میدهد ایشان از همان ابتدا نسبت به انجام تعهدات اروپا بدبین بوده و بارها به مسؤولان دولتی در این باره هشدار دادهاند.
به گزارش «وطن امروز»، هفته گذشته 3 کشور آلمان، فرانسه و انگلیس در ادامه مواضع خصمانه علیه ایران، طی نامهای به دبیرکل سازمان ملل و اعضای شورای امنیت، محدودسازی برنامه موشکی ایران را خواستار شده و آن را مغایر قطعنامه 2231 شورای امنیت عنوان کردند. این اقدام اروپا که همراستا با پروژه دولت آمریکا در فشار حداکثری به ایران تعریف میشد، با واکنش تند ظریف مواجه شد. در این راستا وزیر امور خارجه روز پنجشنبه در صفحه شخصی توئیتر خود نوشت: «جدیدترین نامه تروئیکای اروپایی به دبیرکل سازمان ملل، دروغ مذبوحانهای است تا بیکفایتی بدبختانه خودشان را در اجرای حداقلیترین تعهدات ذیل برجام لاپوشانی کنند». وی با به اشتراک گذاشتن تصاویری از ابطال قطعنامه 1929 شورای امنیت و تصویب برجام در این شورا، ادامه داد: «اگر تروئیکای اروپایی اندکی اعتبار جهانی میخواهد، میتواند با اعمال حق حاکمیتی و اختیارات خود به جای تسلیم شدن در برابر قلدری آمریکا شروع کند». روی تصویر قطعنامه باطل شده 1929 شورای امنیت که در توئیت ظریف درج شده، نوشته شده است: «قطعنامه 1929 مرده است، فارغ از اینکه چقدر آمریکا عاشق آن بود». روی تصویر قطعنامه 2231 (تصویب برجام در شورای امنیت) هم نوشته شده است: «[این قطعنامه] معتبر است، فارغ از انزجار و اعتراض آمریکا».
چند روز قبل از آن نیز عباس عراقچی در مصاحبه با وبگاه هلندی «انآرسی» پس از انتقاد از اروپاییها اعلام کرد: «میخواهم تأکید کنم یکی از درسهایی که ما از مسأله برجام گرفتیم، این است که نتیجه این توافق و پایبندی به آن، ظاهرا اعمال تحریمهای جدید بود. اگر قرار است چنین باشد ما نیز شاید مجبور به تغییر رویه شویم؛ اینکه چطور را فعلا نمیتوانم بگویم. دیگر درسی که گرفتیم این است که مقاومت، بیش از تمایل برای همکاری جواب میدهد». این مواضع تند درباره اروپاییها و برجام در شرایطی به ترجیعبند سخنان مسؤولان دستگاه دیپلماسی تبدیل شده که سال گذشته شاهد رویکرد همدلانه همین افراد با اروپاییها بودیم، تا جایی که پاییز سال گذشته و در شرایطی که یک ماه از موعد ارائه سامانه موسوم به SPV از سوی اروپا گذشته بود، محمدجواد ظریف در پاسخ به سوالی در این باره، در مقام توجیه وقتکشی اروپاییها برآمده و مدعی شده بود اروپا برای ثبتSPV محرمانه کار میکند! همین رویکرد خوشبینانه در قبال اروپا بود که موجب شد گامهای کاهش تعهدات هستهای ایران به جای آذرماه 97 از اردیبهشتماه امسال کلید بخورد. مردادماه امسال علی شمخانی، دبیر شورای عالی امنیت ملی در اظهارنظری تاملبرانگیز گفته بود: «سیاست تقابل هستهای آذرماه سال ۱۳۹۷ اتخاذ شده بود». او از تاخیر در اجرای این سیاست نیز تلویحا انتقاد کرد. «وطنامروز» همان زمان درباره این اظهارات نوشته بود:«اظهارات شمخانی نشان میدهد سیاست تقابل هستهای ایران، حداقل با یک تاخیر ۵ ماهه اجرا شده است. کمی تامل درباره زمانبندی اجرای سیاست تقابل و عدم اجرای آن، نشان میدهد تاخیر در اجرای این سیاست شاید بیارتباط با ماجرای SPV نباشد. شاید انتظار دولتیها و جماعت امیدوار به اروپا درباره INSTEX دلیل اصلی تاخیر در اجرای سیاست تقابل هستهای بوده باشد. به هر حال دلیل این تاخیر هرچه باشد، هزینههای بسیار زیادی را بر اقتصاد ایران وارد کرد». با همه اینها به نظر میرسد برجام اروپایی نیز همچون تجربه برجام به زمینهای برای اصلاح نگاه غلط جریان غربگرا در یافتن راه حل مشکلات کشور در بیرون از مرزها و بیتوجهی به توانمندیهای داخلی بدل شده است؛ تجربهای که البته برای حصول آن هزینه زیادی پرداخت شده و تعطیلی صنعت 30 میلیارد دلاری هستهای کشور که با برجام شروع شده بود، طی 19 ماه گذشته نیز ادامه یافت.
«وطن امروز» در همین راستا فرمایشات رهبر معظم انقلاب درباره لزوم بیاعتمادی به کشورهای اروپایی طرف برجام در بازه اردیبهشت تا شهریور سال گذشته را مرور کرده است.
******
حرف اروپاییها اعتباری ندارد
... حالا گفته میشود که برجام را میخواهیم با این 3 کشور اروپایی ادامه بدهیم؛ من به این 3 کشور هم اعتماد ندارم. من میگویم به اینها هم اعتماد نکنید؛ [اگر] میخواهید قرارداد بگذارید، تضمین به دست بیاورید- تضمین واقعی، تضمین عملی- و الا فردا اینها هم همان کاری را خواهند کرد که آمریکا کرد، [اما] به یک شیوه دیگر. روشهای سیاسی و دیپلماسی، روشهای ویژهای است؛ گاهی لبخند میزنند و در حال لبخند، خنجر را تا دسته در سینه انسان فرو میکنند؛ دیپلماسی این است دیگر؛ با اخلاق خوش، با تعریف و تمجید که «بله شما خیلی خوبید، شما آقایید، ما میدانیم شما قرارداد را به هم نمیزنید»! اگر چنانچه توانستید تضمین از آنها بگیرید بهطوری که بشود اعتماد کرد، خب اشکالی ندارد، حرکتتان را ادامه بدهید؛ اگر نتوانید چنین تضمین قطعیای را بگیرید- که بنده هم بسیار بعید میدانم که بتوانید تضمین بگیرید- آنوقت دیگر نمیشود اینجوری حرکت کرد و اینجوری ادامه داد ... برای تأمین منافع، به حرف فلان رئیس و فلان نخستوزیر و فلان صدراعظم اعتماد نکنید؛ حرف اینها اعتباری ندارد؛ امروز یک چیزی میگویند، فردا یکجور دیگری عمل میکنند؛ هیچ رودربایستی هم ندارند، خجالت هم اصلاً نمیکشند. متأسفانه در عالم دیپلماسی چیزی که وجود ندارد اخلاق انسانی است؛ بهخصوص این غربیها، اروپاییها که هیچ، اصلاً اخلاق را در ارتباطات گوناگون دیپلماسی و امثال اینها، بو نکردهاند.
1397/2/19
***
اروپا در مقابل آمریکا نمی ایستد
یک تجربه دیگر که این هم تجربه مهمی است، تجربه همراهی اروپا با آمریکا در مهمترین موارد است. ما بنای دعوا کردن با اروپاییها را نداریم... اما واقعیتها را باید بدانیم. این 3 کشور نشان دادهاند که در حساسترین موارد با آمریکا همراهی میکنند و دنبال آمریکا حرکت میکنند. حرکت زشت وزیر خارجه فرانسه در جریان مذاکرات را همه یادشان هست... یعنی اینها با آمریکا همکاری میکنند، همراهی میکنند؛ تاکنون اینجور بوده. این هم یک تجربه است؛ این را فراموش نکنیم. اینها در مقام حرف یک چیزهایی میگویند اما در مقام عمل، تا الان ما ندیدهایم- یعنی به نظر من تا الان ما این را مشاهده نکردهایم؛ بنده یادم نمیآید- که اینها به معنای واقعی کلمه ایستاده باشند و در مقابل آمریکا از حق دفاع کرده باشند.
1397/3/2
***
آمریکا و اروپا به هم کمک می کنند
... عرض کردم که [اروپاییها] مخالفت هم نمیکنند؛ اروپاییها دنبال آمریکا حرکت میکنند، به همدیگر کمک هم میکنند: «وَ کَذالکَ جَعَلنا لکُـل نَبی عَدُوا شَیاطینَ الانس وَ الجن یوحی بَعضُهُم الی بَعضٍ زُخرُفَ القَول غُرورًا»(۱۷) اینها به هم کمک هم میکنند، به یکدیگر پیام هم میدهند، یکدیگر را تقویت روحی هم میکنند. خب! اینها چیزهایی است که ما بهعنوان تجربه برجام باید در نظر داشته باشیم.
1397/3/2
***
برای اقتصاد به برجام اروپایی دل نبندید
... امروز اقتصاد کشور را از راه برجام اروپایی نمیشود درست کرد ... قرائن فراوانی دارد که همین حالا دارید مشاهده میکنید: بعضی از شرکتهای قابل توجه غربی اعلان میکنند که خواهند رفت، بعضیها رفتهاند، بعضیها میگویند معلوم نیست چهکار کنیم؛ رؤسا و مسؤولان دولتهای غربی، همینجور حرف میزنند؛ آلمان یکجور، فرانسه یکجور، آن یکی یکجور. بحث تصحیح کار اقتصادی کشور را از راه برجام اروپایی نمیشود درست کرد. حالا برجام اروپایی یک مقولهای است اما برای اقتصاد به آن نباید دل بست.
1397/3/2
***
3 کشور اروپایی جبران کنند
3 کشور اروپایی در 14-13 سال قبل، یک بدعهدی و بیصداقتی بزرگی با ما کردهاند سر همین قضیه هستهای؛ سالهای ۸۳ و ۸۴ یک بیصداقتی بزرگی با ما کردند؛ یک چیزی را قول دادند، عمل نکردند، برخلافش عمل کردند. بایستی ثابت کنند که آن حالت را دیگر ندارند؛ این به عهده آنها است. دولتهای اروپایی باید اثبات کنند به جمهوری اسلامی که امروز آن بیصداقتی و بدعهدی آن روز را نخواهند داشت؛ باید آن را جبران کنند.
1397/3/2
***
اروپا باید در مقابل آمریکا میایستاد
در 2 سال گذشته آمریکا رفتار نقضکننده برجام را تکرار کرده؛ کارهای گوناگون؛ همانطور که عرض کردم، به قول حضرات دیپلماتهای ما، روح برجام و جسم برجام را نقض کرده؛ [اما] اروپاییها ساکت ماندند؛ بایستی در مقابل آمریکا میایستادند، باید در مقابل او اعتراض میکردند؛ اگر اعتراض میکردند ممکن بود کار به اینجا نرسد که آمریکا مثل آب خوردن امضای خودش را بگذارد کنار و بگوید من خارج میشوم. اینها بایستی آن غفلتی را که در این 2 سال کردند جبران کنند.
1397/3/2
***
اروپا تعلل کند هستهای از سر گرفته میشود
اگر اروپاییها در پاسخگویی به مطالبات (کشورمان) تعلل کردند، حق ما برای آغاز کردن فعالیتهای تعطیلشده هستهای محفوظ است. مسؤولان سازمان هستهای ما بایستی آماده باشند.
1397/3/2
***
خواست اروپا ادامه تحریمها و تعطیلی هستهای است
از برخی حرفهای بعضی از دولتهای اروپایی اینجور برمیآید که اینها توقع دارند ملت ایران، هم تحریمها را تحمل کند و با تحریمها دستوپنجه نرم کند، و هم از فعالیت هستهای خود که نیاز قطعی آینده کشور است دست بکشد و این محدودیتهایی را که بر او تحمیل کردهاند ادامه بدهد. من به این دولتها میگویم بدانند که این خواب آشفته، تعبیر نخواهد شد.
1397/3/14
***
مردم را درباره بسته اروپایی شرطی نکنید
منتظر این و آن نباشید. ما یک روز مشکل اقتصادی کشور را موکول کردیم به برجام... حالا هم «بسته اروپایی»؛ مردم را درباره بسته اروپایی شرطی نکنید... بسته اروپایی بیاید، نیاید. ما کارهایی در کشور داریم، مقدوراتی در کشور داریم، این مقدورات بایستی تحقق پیدا کند؛ دنبال این مقدورات بروید؛ گره نزنید بهبود اقتصاد کشور را به چیزی که از اختیار ما خارج است.
1397/4/24
***
اقتصاد کشور را به بسته اروپایی موکول نکنید
من به آقای رئیسجمهور هم گفتم که اینها (اروپاییها) همان نوامبری را که از اول گفتند، همان را دارند دنبال میکنند- که تا نوامبر ادامه بدهند- بعد که همه چیز تثبیت شد و تحریمها جا افتاد، بعد یک چیزکی مثلاً بدهند یا ندهند. دنبال این هستند و این، خباثت اینها است. در روزنامه خواندم که ترامپ گفته من میخواستم به ترزا می سفارش کنم راجع به سختگیری نسبت به ایران، [اما] او به من سفارش کرد درباره سختگیری راجع به ایران! اینها این[جور] هستند دیگر. آن وقت تلفن میزند به آقای دکتر روحانی و اظهار ارادت و اخلاص هم به ایشان میکند... به هر حال، اقتصاد کشور را به بسته اروپایی موکول نکنید. کارهایی ما داریم در داخل کشور که اینها را باید انجام بدهیم.
1397/4/24
***
از اروپا قطع امید کنید
با مجموعه اروپا-کشورهای اروپایی، نه جامعه اروپا- با کشورهای اروپایی بایستی ادامه ارتباط باشد اما قطع امید کنید از اینها؛ از اروپا قطع امید بکنید. اروپا جایی نیست که ما بتوانیم برای مسائل گوناگون خودمان از جمله همین مسأله برجام و مسائل اقتصادی و مانند اینها به آنها امید ببندیم؛ نه، اینها کاری نخواهند کرد؛ قطع امید [بکنید]. این قطع امید به معنای قطع رابطه نیست، به معنای قطع مذاکره نیست؛ به معنای این است که ما تصمیم خودمان را جور دیگری بگیریم، این است معنایش و نگاه شکآلود داشته باشید به وعدههای آنها؛ به هرچه وعده میدهند، با تردید نگاه کنید. الان هم که دارند بازی درمیآورند. به نظر من در این قضایای مربوط به برجام و تحریمها دارند شوخی میکنند؛ در واقع اینها یک رفتار مناسبی الان با ما ندارند.
1397/6/7
ارسال به دوستان
تکرار مدل موفق مبادله جیسون رضاییان؛ در ازای ژیو وانگ، هم دکتر سلیمانی آزاد شد و هم به ژاپن اجازه داده شد وارد مبادلات جدید اقتصادی با ایران شود
باج سامورایی ترامپ
گروه سیاسی: حسن روحانی «آخر پاییز» به ژاپن میرود. رئیسجمهور در ظاهر قرار است سفر خردادماه نخستوزیر ژاپن به ایران را پاسخ دهد. هفته قبل سید عباس عراقچی، معاون وزیر امور خارجه به ژاپن رفته بود تا عزم روحانی برای سفر به این کشور را به اطلاع مقامات ژاپنی برساند. عباس عراقچی شنبه هفته جاری نیز در مصاحبه با شبکه «اناچکی» ژاپن در وین ابراز امیدواری کرد که سفر احتمالی اواخر ماه جاری «حسن روحانی» رئیسجمهور ایران به ژاپن به تقویت روابط اقتصادی 2 کشور کمک کند. در همین زمینه، روزنامه ژاپنتایمز نیز به نقل از منابع دیپلماتیک گزارش داد که آمریکا با طرح توکیو برای سفر حسن روحانی، رئیسجمهور ایران به این کشور موافقت کرده است. براساس این گزارش، یک مقام ارشد آمریکایی به دولت ژاپن پیام داده است که واشنگتن از توکیو خواسته است نتیجه دیدار روحانی با «آبه شینزو» نخستوزیر این کشور به اطلاع آنها رسانده شود. این منابع گفتهاند که مقامات ایرانی و ژاپنی دیدار روحانی و آبه را برای روز 20 دسامبر (29 آذر) برنامهریزی کردهاند. روزنامه ژاپنی در ادامه نوشت: آبه شینزو که یکی از رهبران نزدیک به «دونالد ترامپ» رئیسجمهور آمریکاست در ماه ژوئن به ایران سفر کرده بود تا در زمینه اختلافات میان تهران و واشنگتن میانجیگری کند. به گفته منابع دیپلماتیک، نخستوزیر ژاپن احتمالا در این دیدار از ایران خواهد خواست که به برجام پایبند بماند. تهران طی ماههای گذشته به صورت گام به گام از برخی تعهدات خود در برجام در واکنش به عدم اجرای تعهدات کشورهای اروپایی عقبنشینی کرده است.
* الگوهای مذاکراتی
سفر روحانی به توکیو که پس از 19 سال از آخرین سفر رئیسجمهور ایران به ژاپن انجام میشود، یکی از دیدارهای مهم حسن روحانی در دوران ریاستجمهوریاش خواهد بود؛ دیداری که به سبب نقش میانجی ژاپن در مناسبات میان جمهوری اسلامی و ایالات متحده دارای اهمیت است. نکته دیگر اینکه ایران و ژاپن دارای مبادلات اقتصادی قابل توجهی هستند به گونهای که این کشور یکی از خریداران عمده نفت ایران محسوب میشده که البته بعد از تحریمهای آمریکا از خرید نفت ایران کنار کشید. برخی کارشناسان اذعان دارند که ایران 20 میلیارد دلار از ژاپن در ازای فروش نفت طلب دارد. اما نکته دیدار روحانی از ژاپن صرفا در مبادلات اقتصادی خلاصه نمیشود. این دیدار پس از ماجرای مبادله زندانیان ایرانی و آمریکایی انجام میشود. «ژیو وانگ» دانشجوی مقطع دکترا در دانشگاه پرینستون در راستای یک برنامه جاسوسی دیماه 1395 به ایران سفر کرد اما تابستان سال بعد توسط سازمان اطلاعات سپاه بازداشت و به جاسوسی برای آمریکا متهم شد. وی در دادگاه به اتهام جاسوسی در پوشش تحقیق دانشگاهی به 10 سال زندان محکوم شد. پس از دستگیری این جاسوس آمریکایی، مقامات این کشور تلاش زیادی برای آزادی وی انجام دادند که در نهایت منجر به مبادله او و دکتر مسعود سلیمانی شد. دکتر مسعود سلیمانی، رئیس انجمن هماتولوژی ایران و پژوهشگر سلولهای بنیادی بدون برگزاری هیچ دادگاهی حدود یک سال در آمریکا بازداشت شده بود. سلیمانی که با ویزای 6 ماهه مطالعاتی راهی ایالت مینهسوتای آمریکا شده بود بلافاصله پس از رسیدن به خاک آمریکا توسط پلیس فدرال این کشور بازداشت و به زندانی در آتلانتا، مرکز ایالت جورجیا فرستاده شد. درنهایت در فرآیند یک مبادله، دکتر مسعود سلیمانی و ژیو وانگ آزاد شدند اما نکته حائز اهمیت آنکه مقامات آمریکایی در ازای آزادی جاسوس زندانی خود علاوه بر آزادی دکتر مسعود سلیمانی، به ژاپن برای انجام و اجرایی کردن برخی از توافقات اقتصادی خود با ایران چراغ سبز نشان دادند. بنابراین میتوان از سفر روحانی بهعنوان یکی از نتایج مبادله دکتر مسعود سلیمانی و ژیو وانگ یاد کرد. این الگوی مبادلاتی در سیاست خارجی که بر مبنای «به پای میز کشاندن» طرف مقابل است کاملا در مقابل الگوی برجامی قرار دارد که طرف ایرانی به پای میز مذاکره کشانده شود، همانند ماجرای مبادله جیسون رضائیان که در ازای آزادی وی همراه 3 زندانی آمریکایی دیگر، 28 نفر از ایرانیان زندانی در آمریکا آزاد شدند و مبلغ یک میلیارد و 700 میلیون دلار به ایران مسترد شد. به بیان دیگر، در الگوی برجامی محور تعامل و داد و ستد بینالمللی بر مبنای امتیازدهی یکطرفه به امید دریافت امتیاز و آوردههای حیاتی در آینده است اما الگوی «اقدام متقابل» همواره با برداشتن گامی محکم همراه است که در آن امتیازات دریافتی به شکلی مستحکم تضمین شود. در الگوی برجامی آنچنان که تجربه مصداق خاص برجام نیز نشان داد، پیگیری کردن مسیری که در آن همه گامها از سوی ایران برداشته شد نهتنها ایران را به حداقلیترین اهداف خود نرساند، بلکه با عهدشکنی طرفهای دیگر برجام و در نهایت خروج ایالات متحده از آن فضا به سویی رفت که فراتر از عدم حصول امتیاز و امکانی برای دور شدن از وضعیت انحصار، ایران بخش عمده توانایی و دستاوردهای هستهای خود را از دست داد و در زمینه فروش نفت حتی به شرایطی به مراتب سختتر از ایام پیشابرجام رسید. اما در الگوی اقدام متقابل آنچنان که در مساله مبادله دکتر مسعود سلیمانی و ژیو وانگ یا در مثال توقف نفتکش بریتانیایی دیده شد، با مدیریت فضای تعاملی به سمتی که در آن دست برتر در تعامل و بدهبستان برای طرف ایرانی وجود داشته است، نتایج حاصل شده به سمتی رفته است که بیشترین منافع برای کشورمان حاصل شده است.آغاز فضای جدید در روابط میان جمهوری اسلامی و ژاپن که در سایه در پیش گرفتن الگوی اقدام متقابل رخ داده از جهات زیادی نشانی از کارآمدی این رویکرد در زمینههایی است که هدف تعاملی با ابزاری صحیح پیگیری میشود. ابزاری که آمریکا را مجاب میکند از موضع پایین و انفعالی وارد مذاکرات شود و به امتیازاتی تن دهد که در نهایت کفه برد- برد آن به سمت ایران بیشتر سنگینی کند.
ارسال به دوستان
گزارش «وطن امروز» از طراحی علیه جریان مقاومت عراق بعد از استعفای عادل عبدالمهدی
توطئه تخریب حشدالشعبی
پارلمان عراق امروز در جلسهای فوری به بررسی حوادث روز جمعه در منطقه السنک بغداد خواهد پرداخت. روز جمعه در جریان درگیریهایی که در این منطقه شکل گرفت، تعدادی از تظاهراتکنندگان عراقی کشته و جمع کثیری زخمی شدند. پس از این اتفاق هم خبری در رابطه با حمله پهپادی به مقر اقامت «مقتدا صدر» منتشر شد. وزارت دفاع عراق این خبر را تکذیب کرد اما استاندار نجف طی یک کنفرانس خبری حمله پهپادی به منزل صدر را تایید کرد. هر چند مقتدا صدر در زمان این حادثه خارج از عراق به سر میبرد اما حامیان جریان سائرون تحت تاثیر این خبر در محل اقامت وی در عراق حاضر شدند.
«صالحمحمد العراقی» از منابع نزدیک به جریان صدر عراق به عنوان اولین منبع این خبر مدعی شده منطقه «الحنانه» در نجف هدف حمله یک پهپاد مسیریاب قرار گرفته است. العراقی معتقد است دستور صدر به گروه کلاهآبیها برای حفاظت از تظاهراتکنندگان در عراق و نجف دلیل این حمله بوده است.
این اظهارنظرهای شبههناک در حالی است که از روز جمعه و پس از وقوع حادثه کشتار مردم در منطقه السنک حمله رسانهای گستردهای علیه حشدالشعبی شکل گرفته است.
ضمن اینکه وزارت خزانهداری آمریکا نیز با این هدف که حشدالشعبی را عامل تیراندازی به مردم معرفی کند 4 نفر از اعضای وابسته به این سازمان را در فهرست تحریمی خود قرار داد. حال آنکه حشدالشعبی و بسیاری از مقامات سیاسی عراق هرگونه دخالت این سازمان در تظاهراتهای عراق را تکذیب کردهاند.
بیانیه اخیر «فالح فیاض» به عنوان فرمانده این سازمان که (در نبود نخستوزیر) بار دیگر بر رویکرد حشدالشعبی در حفاظت از تمامیت ارضی عراق و حفظ امنیت این کشور تاکید کرده، نشان میدهد این سازمان از فتنهای که علیه آن در جریان است بخوبی آگاهی دارد.
فرماندهی هیأت حشدالشعبی عراق طی حکمی که امضای الفیاض، رئیس هیأت حشدالشعبی زیر آن درج شده، خطاب به تشکیلات زیرمجموعه این سازمان اعلام کرد از همه تشکیلات زیرمجموعه و نیروهای سازمان حشد میخواهد به دستوراتی که در این بیانیه آمده پایبند باشند.
دستوراتی که در این بیانیه آمده، از این قرار است:
- عدم استفاده از عناوین ممنوعهای که طی حکم ریاستی پیشین ابلاغ شده؛ استفاده مجدد از این عناوین، به منزله مخالفت آشکار است و مرتکبان این امر بازخواست و از هیأت حشدالشعبی اخراج میشوند. ژوئیه پیش، «عادل عبدالمهدی» نخستوزیر مستعفی عراق طی حکمی دستور کنار گذاشتن تمام عناوین مورد استفاده گروههای زیرمجموعه حشدالشعبی در طول جنگ علیه داعش را صادر کرده بود و بر اساس این حکم القاب و عناوین باید به عناوین نظامی (تیپ و گردان و...) تغییر مییافت.
- ماموریت گروه رزمی حشد، تحت فرمان فرماندهی عملیات مشترک است و هرگونه مأموریتی خارج از چارچوب دستورهای این فرماندهی، به معنای نافرمانی است و مرتکبان این نافرمانی باید مسؤولیت قانونی این امر را بپذیرند.
- به هیچ نیرو و تشکیلاتی از حشد، در میدانهای تظاهرات بهطور کلی و میدان التحریر بغداد و حومه آن بهطور خاص، تحت هیچ عنوانی نقش و ماموریتی واگذار نشده است و این نیروها مأموریتی مبنی بر حمایت از تظاهراتکنندگان یا انجام اقدامات میدانی ندارند.
- هیأت حشدالشعبی با افراد خاطی و کسانی که خلاف دستورات ذکر شده عمل کنند، برخورد قانونی خواهد کرد.
در این میان علاوه بر فرماندهان حشد، مقامات نظامی، سیاسی و برخی رسانههای مطرح عراقی نیز به اشکال مختلف تحولات اخیر را فتنهای علیه حشدالشعبی و امنیت عراق دانسته و از این سازمان حمایت کردهاند.
«عبدالکریم خلف» فرمانده کل نیروهای مسلح این کشور اعلام کرد حشدالشعبی در تظاهرات اخیر هیچ مأموریتی نداشته و برخی گروهها در تبانی با برخی کشورها این اتهامات را وارد کردهاند و آن را به تظاهرات نسبت میدهند.
خلف تأکید کرد: «برخی کشورها به دنبال سوءاستفاده از این موضوع و ارتباط دادن آن به تظاهرات به بهانه حمله علیه حشدالشعبی هستند و این اتهامات حتی شایسته پاسخ دادن نیز نیست».
وی در ادامه افزود: «حشدالشعبی در راه مبارزه با داعش فداکاری بسیار کرده و برای حمایت از مردم و میهن خونهای بسیاری تقدیم کرده است، بنابراین هرگز علیه مردم خود نمیایستد و آنها را سرکوب نمیکند».
واکنش یکی از نمایندگان سائرون و از نزدیکان مقتدا صدر به اتفاقات چند روز اخیر نیز نشان میدهد این جریان هدف شوم فتنهگران را شناخته است.
«محمد الدراجی» عضو جریان صدر در اظهاراتی خبری گفت: این عملیات پیامی تهدیدآمیز است، زیرا حضور صدر خارج از عراق اعلام شده و همه میدانند که در زمان حمله به منزل صدر، او آنجا نبوده است.
الدراجی تاکید کرد: کسانی هستند که میخواهند اوضاع را به درگیری مسلحانه سوق دهند، زیرا گمان میکنند این اتفاق به اعتراضات پایان خواهد داد و معادلات را به نفع آنها تغییر میدهد، یعنی بار دیگر گفتمانهای طایفهای گسترش یابد اما مقتدا صدر هرگز به اینجا کشیده نمیشود.
در تداوم این رویکرد، روزنامه الاخبار در یادداشتی به قلم «ایاد السماوی» تحلیلگر سیاسی و یکی از منتقدان دولت عراق نوشت اعتراض مردم به مفسدان است و ربطی به حشدالشعبی ندارد: «حشدالشعبی یک سازمان قانونی است».
السماوی در این یادداشت آورده است یکی از مهمترین اهداف اعتراضات عراق، «مصادره سلاح گروههای غیرقانونی» و انحصار آن در دستان حکومت است.
در این یادداشت تاکید شده است که حوادث جمعهشب (پانزدهم آذرماه) در پل «السنک» و میادین «الخلانی» و «التحریر» بغداد بخشی از اقدامات نفوذی باندهای فراری و غیرقانونی بوده است.
السماوی بر این باور است که آتشسوزی مقرهای حشدالشعبی و قتل فرمانده «ابوجعفر العلیاوی» توسط عناصر این باندها انجام شده است.
ایاد السماوی با اشاره به اینکه وجود هر گونه سلاح در میان گروهای غیروابسته به حشدالشعبی «غیر قانونی» است، در این یادداشت آورده است: پس از تشکیل حشدالشعبی، دیگر توجیهی برای وجود سلاح در میان گروههای غیروابسته به حشدالشعبی وجود ندارد. حشدالشعبی، نهادی نظامی است که طبق قانون و فتوای مرجعیت تشکیل شده و تحت فرمان فرمانده کل نیروهای مسلح عراق (نخستوزیر) است. السماوی با اشاره به حضور داعش در عراق نوشته است: حشدالشعبی در آزادسازی استانها و شهرهای غربی عراق از دستان داعش نقش بسزایی داشته است. اگر این سازمان نبود قطعا کشوری به نام عراق نیز دیگر وجود نداشت.
تحولات روزهای اخیر عراق پس از استعفای عادل عبدالمهدی و اقدامات علیه حشدالشعبی که از سوی جریانی خاص دنبال میشود، نشان از این واقعیت دارد که جریان بیگانهای با تکیه بر نیروهای افراطی وابسته به حکومت صدام و دلارهای نفتی کشورهای مرتجع، قصد دارد پس از دولت، حشدالشعبی را نیز در چشم مردم مقصر جلوه دهد تا از این طریق، عراق را به صحنه جنگهای داخلی فرقهای و درگیری بین نیروهای شیعی با هم و گروههای شیعی با سنی و کرد بکشاند. از اینرو لازم است رهبران جریانها و احزاب سیاسی در عراق نسبت به این فتنه و نیات پشتپرده آن آگاه
باشند.
***
کینه آمریکا از حشدالشعبی
سیدرضا صدرالحسینی*: «تفرقه بنداز و حکومت کن»، دیگر یک راهبرد تمام انگلیسی نیست. سالهاست ایالات متحده و رژیم صهیونیستی با دلارهای نفتی سعودیها در تلاشند با هر ابزاری ثبات و امنیت در خاورمیانه را متزلزل کنند و از آنجا که این مثلث فتنهگر مشروعیت و مقبولیت سیاسی لازم و حتی اقتدار نظامی کافی برای تغییر حکومتهای مردمی را ندارد، در یک دهه گذشته بارها و بارها با برافراشتن پرچم فتنه و شعلهور کردن آتش تفرقه در خاورمیانه سعی کردند تغییراتی را در نظم حاکم بر این منطقه که حرکت هدفمندی به سوی استقلال و تامین امنیت بدون نیاز به قدرتهای خارجی دارد به وجود بیاورند. آخرین نمونه فتنهانگیزی این مثلث کشتاری بود که جمعه این هفته در بغداد رخ داد و در ادامه آن اخباری مبنی بر حمله پهپادی به منزل صدر در رسانهها منتشر شد که هرچند از سوی وزارت دفاع عراق تکذیب شد اما منجر به تجمع طرفداران صدر در اطراف محل اقامت او شد. کنار هم چیدن تکههای این پازل نشان میدهد مثلث عبری، عربی، غربی چه نیت شومی را برای مردم عراق در نظر گرفته است. آنها قصد دارند با متهم کردن نیروهای حشدالشعبی به دخالت در سیاست عراق، گروههای شیعی را به درگیری نظامی با هم بکشند و از کنار تضعیف حشدالشعبی به مطامع خاص خود برسند. اما اینکه این ائتلاف شوم در ایجاد درگیری نظامی بین گروههای شیعی موفق خواهد شد مطمئناً در حد یک گمانه و آرزو باقی خواهد ماند، چراکه حشدالشعبی نه یک جریان حزبی که بسیج مردمی است و توانست در کنار نیروهای دولتی، عراق را از لوث وجود داعش پاک کند. این نیرو با فرمان مرجعیت شیعه تشکیل شد و همواره حمایتهای مرجعیت را با خود داشته است. ضمن اینکه حشدالشعبی در ساختار قانونی این کشور، با رای پارلمان به رسمیت رسیده است و تحت فرمان نخستوزیر عمل خواهد کرد. نکته بعدی که در رد طرحهای آمریکا برای درگیری گروههای شیعی باید مدنظر قرار داد، تمکین همه این گروهها به فرمان مرجعیت مبنی بر برگزاری تظاهرات مسالمتآمیز است، ضمن اینکه بسیاری از فرماندهان رده بالا در حشدالشعبی از نیروهای قدیمی سائرون و جریان صدر هستند که میتوانند در برابر این فتنه نقش موازنهگر داشته باشند. از طرفی بیانیهای که دیروز فالح فیاض به عنوان فرمانده فعلی حشدالشعبی منتشر کرد و برای چندمین بار بر عدم مداخله حشدالشعبی در درگیری بین مردم و نیروهای پلیس و ارتش تاکید داشت و بر محاکمه افراد خاطی که به هر شکلی خود را نماینده این جریان در اعتراضات معرفی کنند تاکید کرد، نشان داد این جریان به هیچوجه فریب تنشآفرینی را نخواهد خورد. آمریکا و عربستان در یک سال گذشته بارها با ایجاد گروههای آشوب در مناطق مختلف این کشور که عموماً از طرفداران افراطی حزب بعث و صدام هستند، دولت را تحت فشار گذاشتند. پس از اینکه عبدالمهدی با نیت جلوگیری از تداوم خشونتها استعفا کرد تا روند اصلاحات و اجرای انتخابات با سرعت بیشتری انجام شود، اینبار این جریان شوم قصد دارد ستون امنیت و ثبات در عراق را از چشم مردم بیندازد. حال آنکه حشدالشعبی توانسته خود را به عنوان یک جریان قانونی و وفادار به امنیت عراق تعریف کند. در ایامی که هیچ یک از نیروهای حشدالشعبی در تظاهرات حضور نداشتند رسانههای وابسته به غرب بارها اعلام کردند که نیروهای این سازمان به روی مردم آتش گشودهاند اما تاکنون مردم این شایعات را باور نکردهاند. دلیل این امر هم درایت شخص عبدالمهدی در اظهارنظرهایش پیرامون موضع حشدالشعبی و عدم صدور فرمان مبنی بر دخالت آنها در راستای برقراری نظم در محیط داخلی عراق است. از اینجا به بعد که شمشیر علیه حشدالشعبی از سوی مثلث عبری، عربی، غربی آشکارا بیرون کشیده شده، در نبود رئیس دولت، لازم است مردم و رسانههای عراقی نسبت به افتادن در دام فتنهای که قصد تجزیه عراق را دارد هشیار باشند. طی 3 روز گذشته نیروهای داعش در کرکوک و الانبار عملیاتهایی داشتند و با حمله به پایگاههای حشد در این مناطق 3 نفر از نیروهای این سازمان را به شهادت رساندند. مطمئنا برای عراقیهایی که دلسوز کشورشان هستند و همچنین اصحاب رسانه که قادر به تحلیل تحولات آتی هستند، مشخص است که عراق نیازمند حشدالشعبی است و حشدالشعبی در این مقطع زمانی نیازمند حمایت مردم، رسانهها و گروههای سیاسی است.
کارشناس مسائل عراق* ارسال به دوستان
چگونه شوخیهای رهبران غربی با رئیسجمهور آمریکا باعث قهر ترامپ از نشست هفتادمین سالگرد امضای پیمان آتلانتیک شمالی شد؟
سوژه دار و دسته ناتو
علی آران: جمعشان جمع بود. همه آنهایی که آمده بودند تا پیرمرد 73 ساله یانکی را دست بیندازند و حسابهایشان با درشتگوییها و یکدندگیهای او در جاهای دیگر را اینجا در حومه شمالی لندن تلافی کنند.
برخلاف اجلاس پیشین اعضای پیمان آتلانتیک شمالی، این فعالان ضدجنگ، مخالفان جهانیسازی و سبزها در اطراف محل برگزاری اجلاس نبودند که متلک بار رئیسجمهور ایالات متحده میکردند. برعکس، چالش اصلی در خود محل نشست، داخل هتل گروو واتفورد بود؛ جایی که در مراسم 70 سالگی ناتو، ناتوترین سیاسیون غرب در هر گوشهای گعده میکردند تا در گوشی و زیر جلکی، جلوی دوربین یا پشت دوربین، رو در روی ترامپ یا پشت سرش، او را مفتضح کنند؛ کسی را که نهتنها سکان فرماندهی ارشد این تشکیلات در معرض انقراض بازمانده از عصر یخبندان جنگ سرد را به عنوان رئیسجمهور آمریکا در اختیار دارد بلکه «مادر خرج» آن نیز هست. میتوان گفت آنها سر بزرگترین ائتلاف نظامی تاریخ را هدف گرفته بودند، سری که البته به وضوح از تنه جدا بود. ماه پیش امانوئل مکرون گفته بود ناتو دچار مرگ مغزی شده است و ترامپ در راه این نشست حرفهای همتای فرانسوی را تقبیح کرده بود اما هفته پیش شاهد بودیم که مهمترین کشورهای عضو ناتو اصلا قائل به وجود مغز در رأس آمریکایی سازمان نبودند. در حقیقت آنچه در هتل گروو رخ میداد، نه شوخی و شنگی نامتعارف سران کشورهای همپیمان واشنگتن بلکه یک شورش نهچندان دیپلماتیک علیه نقش رهبری ایالات متحده در جهان غرب بود. نشان به آن نشان که همه شوخیهای لفظی و دستی جشن 70 سالگی ناتو در روز چهارم دسامبر، فقط و فقط متوجه یک نفر بود. حتی بوریس جانسون، اشبهالناس به ترامپ در جهان سیاست و تنها رئیس دولت در یک کشور مهم غربی که دستکم در سیاستورزی پوپولیستی و برخی رویکردهای راستگرایانه اشتراکاتی با تاجر نیویورکی دارد، به وضوح از اینکه در آستانه انتخابات حیاتی 12 دسامبر بریتانیا، در پایتخت پذیرای فامیل دور آنگلوساکسون دردسرساز خود باشند ناخرسند بود. اینکه نشست امسال با همه خاص بودنش به خارج از لندن تبعید شد، هیچ دلیلی نداشت جز اینکه دولت محافظهکار انگلیس نمیخواست در آستانه انتخابات حیثیتی، بهانهای برای تظاهرات بزرگ در لندن بدهد و اینگونه با دست خود افکار عمومی متنفر از ترامپ را به سمت حزب کارگر و رهبر محبوبش «جرمی کوربین» هل دهد.
این دلیل استقبال سرد جانسون از میهمان آمریکاییاش بود و اینکه تلاش میکرد طی 2 روز اجلاس، کمتر با ترامپ در یک قاب دیده شود. جانسون حتی مشتاقانه در کودتای تمسخر رئیسجمهور آمریکا نیز شرکت کرد که با نقشآفرینی «جاستین ترودو»ی جذاب تبدیل به مشهورترین صحنه این همایش شد. نخستوزیر جوان کانادا که پس از پیروزی در انتخابات ماه گذشته بر متحد ابرمحافظهکار ترامپ در کشورش، اعتماد به نفس زیادی به دست آورده، علاوه بر اینکه از فشار آمریکا برای افزایش بودجه نظامی کانادا و پرداخت حق عضویت بیشتر به ناتو ناراحت بود، در عین حال میخواست توهین اخیر رئیسجمهور آمریکا را که او را به «دورویی» متهم کرده بود تلافی کرده باشد. او وسط رودهدرازیهای مرد یانکی در سالن همایش، نقش شومن را در میان گعدهای متشکل از مکرون، جانسون و مارک روت نخستوزیر هلند بازی کرد و با اشاره معنادار به ترامپ، لطیفهای تعریف کرد: «میدانید او چرا دیر کرده؟ چون قبل از اینجا یک منبر 40 دقیقهای دیگر داشت!»
ساعتی بعد فیلم این گعده با ترند # تمسخر ترامپ در اجلاس ناتو، کل توئیتر را برداشته بود. این مساله واکنش خشمگینانه رئیسجمهور توئیتری ایالات متحده را چه روی گوشی همراهش و چه به صورت رودررو با ترودو در سالن اجلاس به همراه داشت.
اما به نظر میرسد این مشتی از خروار بوده است. ترامپ به وضوح به سوژه تمسخر رهبران غربی تبدیل شده بود. حتی دونالد توسک، رئیس لهستانی کمیسیون اروپا که یک آمریکاگرای دوآتشه است تلاش کرد از این کارناوال جا نماند. او تصویری از خود مربوط به نشست جی 20 سال 2017 را توئیت کرد که در آن دستش را همانند هفتتیر پشت ترامپ گرفته است.
نخستوزیر پیشین لهستان در توضیح این عکس توهینآمیز نوشت: «بهرغم همه تلاطمات فعلی، دوستی فراآتلانتیکیمان باید پابرجا بماند.» اما روزنامه دیلیاکسپرس پیام توسک به ترامپ را چنین تعبیر کرد: «تو یک رذل ناچیز کوچک هستی!»
این شد که به قول نیوریورکتایمز، ایرفورس وان- هواپیمای ویژه رئیسجمهور آمریکا- که روز سهشنبه سوم دسامبر فرشته نجات ترامپ برای فراغتی 48 ساعته از جهنم استیضاح و استنطاق واشنگتن محسوب میشد، روز چهارشنبه چهارم دسامبر مرکبی شد برای فرار زودتر از موعد مقرر او از جهنم شرمساری و تحقیر در محفل رندان ناتو. ترامپ برای دومین سال پیاپی مهمترین نشست امنیتی با متحدان غربیاش را نیمهکاره رها کرد و به کاخ سفید بازگشت اما اگر پارسال او این کار را از موضع قدرت و بویژه در جهت به هیچ انگاشتن دیدگاههای مخالف 2 رجاله انگلیسی و آلمانی، «ترزا می» و «آنگلا مرکل» درباره آینده همکاریهای نظامی و امنیتی دوسوی اقیانوس اطلس انجام داده و مقتدرانه به واشنگتن بازگشته بود، امسال مشخصا دمش را روی کولش گذاشته و از جزیره به کاخ سفید، آخرین سنگرش در غرب آتلانتیک عقبنشینی کرد؛ در حالی که کمی آن طرفتر در سوی دیگر خیابان پنسیلوانیا، بر فراز تپه اعظم، دموکراتهای کنگره ساعاتی پیش از بازگشت رئیسجمهور از اروپا، پرونده او را در کمیته قضایی خانه نمایندگان، یعنی آخرین ایستگاه روند استیضاحش به جریان انداخته بودند.
این شوخیها به قدری جدی تلقی شدند که در هر دوسوی اقیانوس اطلس، رسانههای شرکتی غرب که خود دهههاست رسانههای ناتو خوانده میشوند، اینبار تلاشی برای روتوش کردن ماجرا به خرج ندادند و از همان نخستین لحظات پس از وایرال شدن سوژههای ترامپی، بشدت نسبت به آنچه در بطن این سازمان میگذرد ابراز نگرانی کردند.
جان کریس، تحلیلنویس برجسته روزنامه انگلیسی گاردین نخستین کسی بود که با اشاره به ترک اجلاس توسط ترامپ پیش از کنفرانس مشترک مطبوعاتی پایانی رهبران حاضر، از عنوان «فرار از ناتو» در تیتر مقالهاش استفاده کرد. او نوشت: «متحدان، ترامپ را دست انداختند. او از هتل بیرون آمد و به زمین گلفی در همان حوالی منطقه واتفورد رفت و بعد هم مذاکرات لندن را پیش از موعد ترک کرد... برای نخستینبار در حافظه زنده ما، یک رئیسجمهور آمریکا زبانش بند آمده بود». روزنامه «مترو»ی انگلیس هم تیتر زد: «ترامپ تُرش کرد و به خانه بازگشت».
«آنی کارنی» و «کیتی راجرز»، فرستادگان ویژه روزنامه نیویورک تایمز نیز نخستین گزارشگرانی بودند که فاش کردند، ترامپ مشخصا بهخاطر پیچیدن فیلم جوک ترودو درباره او آنچنان عصبانی شده که عنان از کف داده و بعد از گرفتن یقه خصم کانادایی در حالتی بین شوخی و جدی، سالن اجلاس را ترک کرده تا به واشنگتن بازگردد. بیبیسی که پیش از آغاز نشست، در گزارشی از بروز دستهبندیهای جدی میان رهبران ناتو پیشآگهی داده بود، بعد از آن کنایه زد که حالا با سنگربندیهایی علیه یکدیگر در طول یک جبهه خاکریز مواجهیم.
پیمان آتلانتیک شمالی اساسا فسیلی از عصر یخبندان جنگ سرد است که برای چندین دهه موجودیتش به عنوان بدل غربی پیمان ورشو میان اقمار اتحاد جماهیر شوروی معنا پیدا میکرد اما حالا با چنین تعارضاتی، خصم مشترک بیرونی جایش را به خطر شورشی درونی داده و طبیعتا معنا و مفهوم اولیه ناتو رنگ میبازد.
فحوای این پیمان مبنی بر اینکه حمله به یک عضو ناتو، حکم تهدید برای همه اعضا را داشته و آنها موظف به دفاع جمعی در مقابل نیروی مهاجم هستند، در واقع چیزی جز درخواست استمداد بازار مشترک اروپا از ایالات متحده در مقابل خطر نفوذ کمونیسم و تهاجم ارتش سرخ در روزگار جنگ سرد نبود.
کشورهای اروپای غربی و کانادا در سالهای پس از جنگ دوم جهانی در حقیقت از آمریکا قول گرفته بودند که در مواجهه با بلوک شرق، نقش برادر بزرگتر و فرمانده ارشد را در سازماندهی جهان سرمایهداری ایفا کند.
کافی است به دستورکار جشن تولد 70 سالگی این سازمان پیر نیمنگاهی بیندازیم تا بیش از پیش متوجه تعبیر تاریخی مکرون شویم.
در چنین شرایطی فقط سر فاقد مغز ناتو
ـ بر پیکره رئیسجمهور آمریکا ـ و رهبران معدود کشورهای اروپای شمالی و شرقی مثل لهستان و نروژ، دانمارک یا لتونی بود که به تعبیر پر آب و تاب ینس استولتنبرگ، دبیرکل دانمارکی در نشست خبری مشترک با ترامپ از قدرت نظامی بیسابقه سازمان در مرزهای شرقیاش با روسیه پوزخند نزد.
انگیزه خبیثانه سرمایهداری که ناتو را به چشم ارتش خود برای اشغال تدریجی کل کره زمین مینگرد، باعث شده این سازمان از 2 دهه پیش دایره فعالیتش را تا عمق خاورمیانه و حتی فلات پامیر (افغانستان) در یک قدمی مرزهای ایران، چین و هند توسعه دهد. این توسعهطلبی نظامی افراطی باعث شد بهرغم پا برجا ماندن تهدید خرس سیبری در شرق، دشمنان بزرگ دیگری نیز وارد فهرست تهدیدات رسمی سال 2019 این سازمان شوند. طبق دستورالعملی که هفته گذشته در اختیار 29 کشور عضو ناتو- که همین روزها منتظر ورود مقدونیه به عنوان سیامین عضو هستند- قرار گرفت آنها باید چین، توسعه انقلاب اسلامی در خاورمیانه (به محوریت ایران)، طیف وسیعی از آنچه خطر تروریستی خوانده میشود، دشمنان سرشناس اما ناشناخته سایبری و طیف وسیعی از گروههای معترض داخل اروپا و آمریکا را نیز علاوه بر روسیه، تهدید تلقی کنند. جالبتر اینکه ناتو رسما سر شوخی را با افکار عمومی باز کرده و گفته که از این پس جبهه پنجم خود را در فضا میگشاید!
در حالی که مسأله همیشگی سازمان پس از 7 دهه حل نشده و تازه کابوس روسیه قدرتمند بازگشته، مسائل بغرنجتر دیگری نیز اضافه شدهاند که برخی از آنها مثل چین به هیچ عنوان ماهیت نظامی ندارند بلکه صرفا در چارچوب جنگ اقتصادی ترامپ میگنجند.
در شدت سرگیجهها و اختلافات داخل ناتو همین بس که تقریبا معضل خروج احتمالی ترکیه از این پیمان که خطر دومینوی فروپاشی آن از سمت شرق را در پی دارد در نشست اخیر به فراموشی سپرده شده بود.
5 سال پیش بود که در مراسم پایانی اجلاس ناتو در ترکیه، نمایندگان کشورهای عضو از جمله همین دبیرکل فعلی استولتنبرگ، همه پروتکلهای دیپلماتیک را به کناری نهاده و در حالت مستی به پایکوبی دستهجمعی پرداخته و ترانهای برای پیروزی خواندند. اینبار در لندن اردوغان باز هم با فضایی غیر دیپلماتیک در اجلاس ناتو مواجه شد اما فضایی سیرکگونه نه حماسی.
طرفه آنکه ترکیه به عنوان آسیاییترین کشور عضو پیمان امنیتی فراآتلانتیک، یدی طولا در طنز و فکاهی دارد و اصلا ترکها شخصیت ملانصرالدین را متعلق به خود دانسته و هر ساله جشنواره بینالمللی طنز و کاریکاتور به همین نام برگزار میکنند. اما هفته پیش در هتل گروو لندن، بازار دلقکبازی چنان داغ بود که نماینده رسمی کشور ملانصرالدین، جناب رجب طیب اردوغان با آن ظاهر غلطانداز و گره کراوات ناطورش و چهرهای که باب دندان کاریکاتوریستهاست، در زمینه نمک ریختن در مقابل همتایان موبور خود بور بور شده بود. رئیسجمهور ترکیه به شکلی بیسابقه، جزو معدود شخصیتهای جدی در جمع رهبران 29 کشور عضو پیمان آتلانتیک شمالی به نظر میرسید. او با توپ پر به لندن رفته و قبل از رسیدنش نیز اتهام همدستی رژیم فرانسه با تروریستهای داعش را بار امانوئل مکرون و شوک ادامه خرید سامانههای موشکی مدرن از روسها را حواله دونالد ترامپ کرده بود. اما اردوغان که با تاکتیک عصبانیت با هدف طلبکاری آمده بود وقتی دید در حلقه رندان ناتو، آش شوخی و شنگی چنان شور شده که دونالد ترامپ، تنها و مهمترین حامیاش هم به سخره گرفته شده، ترجیح داد خود نیز نشست ناتو را بیاعتبار و جلسهاش با همتای آمریکایی در حاشیه مراسم 70 سالگی این سازمان را به شکل کاملا خصوصی برگزار کند، البته به نظر میرسید ملاقات او با ترامپ پشت درهای بسته از اول هم هیچ ارتباطی با دغدغههای اروپا و آمریکا نسبت به چرخش آنکارا به شرق نداشت و چیزی نبود جز دنباله سلسله مذاکرات اخیر این دو در واشنگتن بر سر منافع خودشان.
او چهارشنبه پیش لندن را در حالی ترک کرد که رهبران پراگماتیک غربی، اصول ماکیاولیستی را به کناری گذاشته و راه و رسم ملانصرالدین را دنبال میکردند.
ارسال به دوستان
|
|
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
|