|
معلم کی بودی تو؟
شغل تو شریف باشد و انسان ساز
فرمانده علمی و همه چون سرباز
شرمنده فقط طلب نکن حقت را
برگرد که راه باز و جاده است دراز!!
فرشته پناهی
ارسال به دوستان
ارسال به دوستان
ابوجهل زمان
غرق توهین به دیگران مکرون
در ادب بس که بیکران مکرون
در فرانسه، شعار آزادی است
سمبلش مرد قهرمان مکرون
کشور صادرات اچآیوی
مثلی روشن از سران مکرون
نوجوانی او نجابت محض
بالاخص با معلمان مکرون
هولوکاستی داغ بیکله
فن آزادی بیان مکرون
ختم هر چه شما بفرمایید
اخ و ایش همه جهان مکرون
پاچهخار خرافه باورها
مثل یک دایه مهربان مکرون
تا مسلمان ببیند او بیشک
پاچهگیری است بیامان مکرون
دست او چون بود ز ما کوتاه
ید طولای در زبان مکرون
جاهلیت نه، اُسکلیسم مدرن
شد ابوجهل این زمان مکرون
دور هم جمع قوم کالانعام
بل اضل هم در این میان مکرون
ارسال به دوستان
دکمه غلط کردمش کجاست؟
پس از انتشار ترجمه گوگل ترنسلیتی توئیت امانوئل مکرون و سوءتفاهمات پیش آمده، در زیر ترجمه صحیح اظهارات وی آمده است:
به رغم مواردی که روزهای اخیر درباره ما منتشر شده ما با هیچ دینی غیر از اسلام و بقیه ادیان مشکل نداریم. نه اینکه از کسی بترسیمها فقط کمی چندشمان میشود.
تمام ادیان تا وقتی که حرف ما را گوش کنند و الکی متدین بازی در نیاورند، آزادانه در کشور ما فعالیت میکنند. با این شرایط ما به همزیستی مسالمتآمیز پایبندیم.
این مساله را نمیپذیرم که ما خشونت را تاب خواهیم آورد، نهایتا بتوانیم توهین به ادیان را تاب بیاوریم. مگر آدم چقدر ظرفیت دارد خب!
آزادی بیان ما و حقوقمان مسائلی است که موظف به حراست از آن هستیم. حقوقمان را که ماه به ماه میگیریم و مشکلی نیست ولی آزادی بیان ما یک جوری است که بقیه فکر میکنند بهشان توهین کردیم. در حالی که ما فقط بیان کردیم.
واکنش جامعه مسلمانان از این رو است که بر این باورند من از آن کاریکاتور حمایت کردم، خیر؛ فقط دستم خورد روی لایک و بعد هم دستم خورد یک کامنت «با اجازه کپی» نوشتم. دستم خورد بابا، دستم خورد.
ببینید! در این کشور حتی دست من هم آزاد است سرخود برود لایک کند و کامنت بنویسد. در این حد!
خاک پای همه مسلمونا؛ امانوئل مکرون
ارسال به دوستان
خودکار لای انگشت معلم
عصر دیروز راس ساعت شش
این بدیدم وزیر آموزش
توی اخبار گرم صحبت بود
کرد در ابتدا کمی خوش و بش
بعد گفت از تمام توفیقات
با نمودار و چارت و رسم فلش!
گفت از شادی همه در «شاد»
شاد بود از نتایج سنجش
کرد ناگاه یک جوانک خام
از حقوق معلمان پرسش
«چارهات چیست ای وزیر کرام
تا که یابد حقوق افزایش؟»
رفت در هم سگرمههای وزیر
شد نمایان به چهرهاش رنجش
بعد گفت این چه طرز پرسش بود؟
تنت افتاده است در خارش؟!!
لای انگشت تو کنم خودکار؟
بزنم پشت دست تو خطکش؟
گرچه شغل معلمان عزیز
همچنان انبیاست پر ارزش
چه کسی گفته انبیا بودند
پی مال و منال و آسایش؟
فلذا هر معلمی باید
شمع باشد، مدام در سوزش!!!
گر چلو و پلو مقدر نیست
بخورد نان و ماست با کشمش!
زده امضا به اختیار خودش
خربزه خورده! این هم از لرزش!!!!
هر که هم معترض به این وضع است
راه باز است و چرخ در چرخش!!!
اندرون دلم فرو میرفت
حرفهای وزیر چون ترکش
رفت آن حالتی به من که یقین
هست مشمول حذف و ویرایش!!!
طبق معمول راس ساعت شش
ادبم باز نقض شد فاحش!!!
دارد ایراد اگر که قافیهها
دارم از محضر شما پوزش
جیبها بود خالی و فلذا
مغز هم بیش از این نداد کشش!!
ارسال به دوستان
پهلوان پنبه
چه ابرقدرت است و درمانده!
عاجز از دست کیست فرمانده؟
ناو و پهپاد دورهگردش کو؟
پشت خود را چرا نخارانده؟
از چه میترسد این مترسک زشت
پهلوان پنبه را که سوزانده؟
خوابهایی خوش از سرش رفته
آخر قصه را اگر خوانده
این فقط ضرب کوچک سیلیست
ضربههای زیادتر مانده
ارسال به دوستان
نیاوردهاند که...
مرغی بختش یاری نکرد و به خانه بدذاتی فرونشست. بدذات چون ذاتش بد است همی، پرنده را گرفت و بال برید و پای بست و تن در قفس افکند. سپس گفت: آزادی هرجا که میخواهی بروی. مرغ را به بال و پا و میلههای قفس اعتنا نبود. اشارت به کنجی کرده و گفت: میتوانم بروم آنجا؟ بدذات گفت: همه جا جز آنجا. مرغ گفت: اونجا چی؟ بدذات گفت: اونجا هم وایفای قطعه. مرغ گفت: اونور چی؟ گفت: روبهرو باد کولره. مرغ گفت: کجا بازه؟ بدذات گفت: هرجا بالت رسید. مرغ گفت: بالم به آنجا میرسد. بدذات گفت: منظورم اونجا نبود. مرغ گفت: منظورت اون دیگی که رو آتیشه و داره قلقل میکنه نیست؟ بدذات گفت: حالا که خودت انتخاب کردی باشه. و مرغ را در دیگ افکنده و گفت: امیدوار بودم هر جا جز اینجا را میگفتی ولی خب حیف. تمت.
ارسال به دوستان
دمب خروس
استنداپ آزادی و تندیس عبوس!
ماشین حکومتت بریده است پلوس!
این هجمه اعتراض یعنی بدبخت
رسوا شدهای با قسم و دمب خروس!!
ارسال به دوستان
آزادی بیان
توهین به مقدسات اسلام بجاست
از هر چه که خواستی بگو جز هولوکاست
ما حد و حدود را معین کردیم
آزادی در بیان که کلا واسه ماست!
ارسال به دوستان
از یادداشت خودکشی بازرس ژاور
اگر چیزی بین من و ژان بود، خودمان بلد بودیم عین ۲ تا مررررد بنشینیم و در چارچوب قوانین دموکراتیک جمهوری فرانسه، درستش کنیم. مسأله ژان نیست. به اینجایم رسیده است آقا. برداشتهاند ما را بردهاند به ماموریت موسوم به «جنگل»، در بغل تونل مانش. قانونا باید پناهگاه را روی سر ۱۰۰۰پناهجو خراب میکردیم. بدبختها عین پففیل روی آتش، انواع رقصهای خاورمیانهای و آفریقایی را اجرا کردند. بومیها گفتند «اوووو لالا» و اشک و دماغ خود را پاک کردند. بعد با گوشیهایشان فیلم گرفتند که برسانند به دست رسانهها و همه دنیا با هم اشک و دماغشان را پاک کنند. گفتم «قربان همهشون دارن پودر میشن». گفت «تو ژان آفتابهدزد رو گرفتی که داری در قوانین ملی فرانسه خدشه میکنی؟ «فعالیت» برای مهاجرای بخور بخواب، خوبه. زخم بستر نمیگیرن». و آنها به جای زخم بستر، تاول و کهیر و شپش و وبا و سل گرفتند. دیدم اینجا جای زندگی نیست. نصف اموالم را بدهید تارت فرانسوی بخرید و بین این شرقیها که در چادرهایشان زیر پل مشغول فعالیتند، پخش کنید. من میروم پیش جلبکهای ته رود سن، جمهوری فرانسه منقرض شد، بیدارم کنید.
با تشکر
[شیرجه در آب]
ارسال به دوستان
ارسال به دوستان
گفتوگو با کارشناس مسائل فرانسه
مجری: آقای کارشناس سلام. لطفا برای ما بفرمایید فرانسه چطوری توی الجزایر صلح رو حاکم کرد.
کارشناس: بله خواهش میکنم. ببینید سال 1827 فرمانروای الجزایر با فرانسویها بد صحبت کرد. ۳ سال فرصت دادن که معذرتخواهی کنه ولی نکرد. در نتیجه سال 1830 فرانسه به الجزایر حمله کرد و بیش از یک میلیون نفر رو کشت تا فرمانروای بیادب سر جاش نشست. البته یه تعدادی هم بودن که خیلی بیادب بودن، در نهایت نیروهای فرانسه اینا رو هم سر بریدن که دیگه قشنگ صلح اونجا حاکم بشه.
مجری: درسته. تو جنگ ایران و عراق هم فرانسه دومین کشور فروشنده سلاح به صدام بود.
کارشناس: دقیقا. اینجا هم نقش صلحطلبی فرانسه مشخصه. در واقع فرانسه از جنگ این ۲ کشور خسته شده بود و میخواست با تجهیزاتی که در اختیار صدام قرار میده، جنگ هر چه زودتر تموم بشه و صلح در منطقه حاکم بشه.
ارسال به دوستان
ارسال به دوستان
احترام به عقاید تا پای جان
احترام به عقاید در فرانسه از جایگاه ویژهای برخوردار است و دولت این کشور نیز در راستای برقراری همزیستی مسالمتآمیز در میان مردم، شرایطی را فراهم کرده است تا هر کس در تعامل با دیگران، عقاید خود را عملی کند؛ در ادامه به مثالهایی از این موارد میپردازیم:
- در تقابل یک مسلمان با فردی که عقیده به قتل مسلمانان دارد و با چاقو یا اسلحه به او حمله کرده است، فرد مسلمان وظیفه دارد از هرگونه مقاومت خودداری و شرایط را برای ابراز عقیده وی مهیا کند.
- هرگونه واکنش به تهدید و توهین به مسلمانان، حق ابراز عقیده از یک نفر را سلب و زندگی مسالمتآمیز همراه با ابراز عقاید را نقض کرده است.
- نظام سیاسی فرانسه، بالاتر از یک شهروند عادی این کشور نیست و او نیز وقتی اعتقاد دارد با انکارکننده هولوکاست باید برخورد شود، حق دارد هر کاری که عقیده دارد، با فرد منکر هولوکاست انجام دهد و اعتراض به این کار نقض تعامل مسالمتآمیز است.
ارسال به دوستان
سرکوب
اندیشه ما عدالت چنگیز است
چشمان تفکراتمان هم هیز است
ادیان همه در فرانسه راحت باشند
سرکوبی ما مسالمت آمیز است
ارسال به دوستان
مکرون هم مثل بقیه است
برادر شغال
ترامپ: تمام سیاهپوستان در کشور ما آزادانه گردنشان را زیر زانوهای پلیس میگذارند و ما به ابراز همدردی با خانواده سیاهپوستان کشتهشده، پایبندیم.
صدام: تمام اسرای جنگی در کشور ما آزادانه شکنجه میشوند و ما به رضایت اسرا از شکنجهشان پایبند هستیم.
بنسلمان: تمام روزنامهنگاران در کشور ما آزادانه انتقاد میکنند و ما به بیهوشی روزنامهنگاران قبل از ریزریز شدن، پایبند هستیم.
کیمجونگاون: تمام شوهرعمهها در کشور ما آزادانه جوک میگویند و ما به خداحافظی شوهرعمهها از عمهها، قبل از اعدامشان پایبندیم.
رضاخان: تمام نانواها در کشور ما آزادانه میپرند داخل تنور و ما به تنظیم دمای مناسب تنور قبل از سوزاندن نانواها پایبندیم.
نتانیاهو: درست است که ما به حساب نمیآییم، ولی خب ما هم قبل از قتلعام به یک سری چیزها پایبندیم... جدی میگم، نخندین!... آقا... میگم پایبندیم دیگه...
چنگیزخان مغول: تمام ملتها در کشور ما در تسلیم مملکتشان آزادند و ما به استقلال و عزت سایر کشورها پایبندیم.
ارسال به دوستان
اطلاعیه سفارت سوییس
غربگرایان محترم و محترمه!
با عرض تاسف و تأثر باید عرض کنیم حسب استعلام صورت گرفته، هیچ یک از شما اجازه شرکت در انتخابات آمریکا را نخواهید داشت. البته در این استعلام تاکید شده که زحمات شما عزیزان برای کشور آمریکا بسیار بیشتر از کسانی است که در خود آمریکا در انتخابات شرکت میکنند اما چه میتوان کرد؟ قانون است و قانون خیلی بدی هم هست و درستش این بود که به همه شما ارجمندان حق رأی داده شود و آقای صادق زیباکلام نیز به عنوان الکترالتان نتیجه را به صندوق الکترال بیندازد. بنابراین از همه شما عزیزان که این یک هفته را پشت در سفارت صف کشیده بودید تا از همان ساعات اولیه در انتخابات شرکت کنید پوزش طلبیده تقاضامندیم متفرق شوید و به انتشار همان یادداشتهای ارزنده و پریدن از روی پرچم آمریکا در این 13 آبانی ادامه دهید تا آبی باشد بر آتش هر کجا که میسوزد.
ارسال به دوستان
تفسیر شعر حاجی میرزایی وزیر آموزشوپرورش
حیفیه
طریق عشق طریقی عجب خطرناکست
نعوذ با... اگر ره به مقصدی نبری
مقصود شاعر در مصرع اول این است که قدم گذاشتن در مسیر شغل معلمی همچین بگی نگی خیلی خطری است (اشاره به واقعه سامانه شاد و چندرغاز حقوق و خصوصیسازی مدارس و علافی معلمان). در ادامه مصرع دوم کار به خط و نشان کشیدن رسیده و نشان میدهد عواقب امضای قرارداد معلمی خیلی سنگینتر از امضای سند برجام است (جمله تهدیدیه)
بیا و سلطنت از ما بخر به مایه حسن
و زین معامله غافل مشو که حیف خوری
در این بیت شاعر دیگر اعصابش آرام شده و از معلم دعوت میکند همان چندرغاز را بگیرد و بگوید خدا بده برکت و الا اگر معلم ادا دربیاورد و بگوید «حقوقمان کم است یا بلاتکلیف استخدام هستیم»، کنار بکشد بگذارد باد بیاید (جمله تذکریه و لطفیه و حیفیه)
به یُمن همّت حافظ امید هست که باز
اَری اسامِر لَیلایَ لَیلَه القَمری
در بیت آخر شاعر قلم را به دست معلم داده تا آرزوی خودش را بیان کند.
معلم در مصراع دوم به زبان ناشناختهای آرزو میکند معشوق خود یعنی حقوق واقعی خود را در یک شب مهتابی دوباره ببیند (جمله مستجابیه)
لیلا (معشوقه بیچشم و رو: حقوق)
اسامر (افسانه حقوق و مزایای بالای 3 تومن)
اری (همون دیدن)
ارسال به دوستان
ارسال به دوستان
|
|
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
|