|
نگاهی به فیلم «طناب» اثر ارزنده آلفرد هیچکاک
پذیرایی برای مرگ!
مرتضی اسماعیل دوست: فیلم «طناب» همچون عمده فیلمهای هیچکاک، مبتنی بر عنصر مهم تعلیق است که البته ضرباهنگ رخداد آن متفاوت از برخی کارهای دیگرش همچون «روانی» یا «سرگیجه» است. استاد مسلم هیجان در سینما این بار با کمک تکنیک برداشت طولانی بدون قطع تصویر سعی داشته جدا از روایتپردازیهای ماهرانه که منجر به جذب تماشاگر شده بود، دست به خلق نبوغی دیگر در کارگردانی بزند و با کمک سکانسهایی طولانی، حسی همراهکننده برای تماشاگر بیافریند. در فیلم «طناب»، کنشمندی صحنه و میزانسن کارگردان همگی در خدمت اثری روانشناختی بوده و البته همچون همیشه این استاد بزرگ سینما میداند چگونه با جاذبه قصهپردازی، تماشاگر خود را محصور کند. اولین فیلم رنگی هیچکاک برگرفته از نمایشنامهای با همین نام از پاتریک همیلتن بوده که وی آن را با الهام از قتل بابی فرنکس توسط 2 تن از همکلاسیهایش در دانشگاه شیکاگو در سال ۱۹۲۴ نوشته است؛ داستانی جنایی از قتل یک جوان که قاتلین، جسد وی را در آپارتمانشان پنهان و دوستان و خانواده پسر را به آنجا دعوت میکنند تا عملیاتی روانی جهت به چالش کشیدن جرم فراهم کنند! در این روایت عجیب که میتوان مایههایی از پندار آدمی را در رویهای رو به بنبست و نیز فلسفه اخلاق حس کرده و تحلیل داشت، با دنیایی ارسال به دوستان
همراه با آثار کارگردان همیشه استاد
آلفرد جوزف هیچکاک روز سیزدهم آگوست ۱۸۹۹ در لندن به دنیا آمد و مدت کوتاهی در رشته مهندسی درس خواند اما چندی نگذشت که سال ۱۹۲۰ وارد صنعت سینما شد. سال ۱۹۳۹ به هالیوود رفت و با اولین فیلم آمریکاییاش، ربکا اسکار بهترین فیلم سال را ربود. این فیلمساز بیش از ۵۰ فیلم ساخت و البته جزو اساتیدی بود که با بیرحمی اسکار مواجه شد و با وجودی که بعدها استاد مسلم سینما نام گرفت اما برای کارگردانی، اسکار نگرفت و تنها جایزه خود را در سال 1979 برای یک عمر دستاورد هنری از کانون فیلم آمریکا دریافت کرد و سال بعد از آن درگذشت. هیچکاک در خانوادهای مذهبی و با تعالیم کاتولیک رشد یافت. از این رو شکل نورپردازانهای از ایمان را در عمده کارهایش میتوان دید. وی درباره دوران کودکیاش گفته که در تنهایی و چهاردیواری خانه طی شد که البته یکی از دلایل آن، چاقیاش بود! ترس از پدر و مادر و نوع تربیت سختگیرانه، به شخصیت آلفرد نمایی ترسگونه بخشید تا دلهره وجودی او بعدها در آثارش نیز مستتر شود. هیچکاک در 15 سالگی، پدرش را از دست داد و همان سال بود که وارد مدرسه مهندسی لندن شد و پس از پایان این دوره، خیلی سریع به عنوان نقشهکش و طراح تبلیغات، شغلی در یک شرکت مخابراتی پیدا کرد. در همین دوره هم بود که شروع به نوشتن کرد و مقالههایی برای مجله داخلی شرکت نوشت. نبوغ نوشتن در همان نوشتهها خود را نمایان ساخت و دلهره، تعلیق و هیجان از همان ابتدا ابزار واژگانی هیچکاک به شمار میرفت. نکته جالب دیگر، معافیت او از خدمت به دلیل چاقی آن هم در آتشبازی جنگ اول جهانی بود! در سال ۱۹۲۰، سرانجام هیچکاک توانست به استخدام شرکت فیلمسازی فیموس پلیرزلَسکی که بعدها به کمپانی پارامونت تبدیل شد، درآید و البته در ابتدا کارش طراحی کارتهای میاننویس برای فیلمهای صامت بود. 3 سال بعد دستیار کارگردان شد و در سال 1925 اولین فیلم خود را ساخت و 4 سال بعد، فیلم باج (حقالسکوت) را بهعنوان نخستین فیلم ناطق سینمای انگلستان کارگردانی کرد. هیچکاک جوان در دهه 30 و با گسترش سینمای ناطق، فیلمهای دلهرهانگیز معروفش را ساخت، از جمله: مردی که زیاد میدانست (1934) و ۳۹ پله (1935) و سرانجام اوایل سال 1939 انگلستان را به قصد هالیوود ترک گفت. خیلی طول نکشید که دیوید او سلزنیک در مارس همان سال یک قرارداد 7 ساله با او منعقد کرد و اولین فیلمش در آمریکا با نام ربکا (1940) براساس رمانی از دافنه دوموریه ساخته شد. هیچکاک در بیش از نیم قرن، سبکی خاص در فیلمسازی آفرید. او دوربین را طوری به کار میبرد که گویا از دید شخصیت فیلم دارد میبیند و قاببندی تصاویرش طوری بود که ترس و دلهره و یگانهانگاری را بر میانگیخت. در تدوین هم همواره شیوههای نوینی را به کار میبرد و تجربه میکرد. فیلمهای هیچکاک در سالهای دهه 40 به مضامین گوناگون میپردازند، از کمدیهای رمانتیک از قبیل آقا و خانم اسمیت (1940) تا داستانهای جنایی چون پرونده پارادین (1947) و تا نوآرهایی مثل «سایه یک شک» که در سال 1943 ساخت. سوءظن (1941) اولین فیلمی بود که هیچکاک بهعنوان تهیهکننده و کارگردان ساخت. داستان این فیلم در انگلستان میگذشت و هیچکاک آن را به جای انگلستان، در ساحل شمالی سانتاکروز که شهری است در حوالی سانفرانسیسکو فیلمبرداری کرد. همچنین این اولین فیلم هیچکاک بود که «کری گرانت» در آن بازی کرد. «خرابکار» (1942) اولین فیلمی بود که هیچکاک برای کمپانی یونیورسال ساخت و برای این فیلم مجبور شد بازیگرانی چون رابرت کامینگز و پریسیلا لین را به کار گیرد که تحت قرارداد یونیورسال بودند و هر دو برای فیلمهای کمدی و درامهای سبک شهرت یافته بودند. «کمترین تردید» (1942) که هیچکاک آن را بهترین فیلم خود میداند، درباره دختر جوانی است (با بازی ترزا رایت) که شک میبرد عموی دوستداشتنیاش چارلی (جوزف کاتن) قاتل چند نفر است. پس از آن، هیچکاک فیلمنامهای به قلم جان استاینبک را در دست گرفت. سپس در اواخر سال 1943 برای چند ماهی به انگلستان بازگشت و طی این مدت، 2 فیلم کوتاه تبلیغاتی به زبان فرانسه ساخت. سال 1945 هیچکاک بار دیگر به همکاری با سلزنیک تن داد و «طلسم شده» را ساخت که پرداخت تازهای بود از روانکاوی و یک سکانس کامل آن که در رؤیا میگذرد توسط سالوادور دالی طراحی شده بود و در آن گریگوری پک نقش دکتر آنتونی ادواردز را بازی میکند که دچار فراموشی شده است. «بدنام» و «جدال در آفتاب» 2 فیلم دیگر هیچکاک در سال 1946 بودند. پس از فیلم دادگاهی پرونده پارادین (1947) که آخرین کار او با سلزنیک بود، هیچکاک با دوستش سیدنی برنستاین کمپانی مستقل «ترانسآتلانتیک» را تاسیس کرد و 2 فیلم بعدی خود را برای آن ساخت. اولی، «طناب» (1948) نخستین فیلم رنگی او بود و تنها آزمایش وی با برداشتهای طولانی، همراه با ایجاد دلهره در یک فضای بسته است. هیچکاک با فیلم «ناآشنا در قطار» (معروف به بیگانگان در قطار) براساس رمانی از «پاتریشیا های اسمیت» بسیاری از عوامل آشنای فیلمهای پیشین خود را مورد استفاده قرار داد. پس از «اعتراف میکنم» (1953) با شرکت مونتگمری کلیفت، 3 فیلم مهم و پرطرفدار هیچکاک با شرکت گریس کلی شکل گرفت؛ «برای جنایت حرف جیم را بگیر» و «پنجره عقبی» در سال 1954 و «دستگیری یک دزد» که در سال 1955 ساخته شد. این 3 فیلم و بویژه پنجره عقبی از کارهای ماندگار هیچکاک شدند و هر یک به نوبه خود، در تثبیت سبک خاص هیچکاک در فیلمهای دلهرهانگیز سهیم بودند. پس از آن، هیچکاک یکی از ارسال به دوستان
اخبار
بازدید رهبر انقلاب از نمایشگاه کتاب ارسال به دوستان
رویدادها
ایران درباره عاشورا فیلم میسازد ارسال به دوستان
|
|
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
|