|
چرا غرب آسیا درگیر نظم جدید منطقهای است؟
نگاهی چندوجهی به پیادهروی اربعین
پیادهروی میلیونی اربعین شهادت
امام حسین(ع)، اجتماع بزرگی است که هرساله با شکوهی بیشتر از قبل برگزار شده و جهانیان را شگفتزده کرده است. ابعاد کمی و کیفی این رویداد به قدری گسترده است که آن را تبدیل به یک واقعه منحصربهفرد بینالمللی کرده است. این راهپیمایی عظیم از مرتبه یک عزاداری در سطح کشور عراق یا حتی منطقه غرب آسیا خارج شده و ابعادی جهانی به خود گرفته و نشاندهنده عزت اسلام و مسلمین است که این عزت، هویتبخشی برای مسلمانان و بویژه شیعیان را به ارمغان آورده است. در این نوشتار تلاش داریم مؤلفهها و دلایل اینکه چرا این تجمع عظیم میلیونی را نماد عزتیابی ملی و اسلامی محسوب میکنیم، در سطوح تحلیل ملی، منطقهای و بینالمللی مورد بررسی قرار دهیم و تأثیرات آن روی موقعیت شیعیان و جهان اسلام را نیز بهطور مختصر بیان کنیم.
عزتیابی؛ محوریت راهپیمایی اربعین
عزت به مفهوم قدرت و صلابت است. هر کشور یا گروهی وقتی میتواند ادعای دستیابی به عزت را داشته باشد که مورد احترام و توجه دیگر کنشگران منطقهای و جهانی قرار گرفته و از منابع متنوع قدرت در نظام تحولیافته کنونی بهرهمند باشد. از این رو، یکی از عوامل تجلیبخش عزت جوامع مختلف، مساله وحدت اجتماعی است. راهپیماییهای بزرگ که سبب تحولات عمیق در کشورهای دنیا شده است، همواره یکی از مصادیق این موضوع بهشمار میرود. راهپیماییهایی که نقش مؤثری در بازیابی اعتمادبهنفس اجتماعی و ملی جوامع مختلف ایفا میکنند، بهعنوان وسیلهای برای ابراز وجود و فریاد زدن بهحاشیهرفتهها نیز شناخته میشوند. راهپیمایی یک سبک ارتباطات جمعی منحصربهفرد است که وسعت میلیونی مخاطب را با تکیه بر ارتباطات میانفردی، گروهی و بینگروهی پوشش میدهد؛ مسالهای که میتوان آن را زیرمجموعه بحث قدرت نرم محسوب کرد.
در همین راستا، آیینها و ادیان مختلف نیز با هدف همبستگی و وحدت میان پیروان و هویتبخشی به جریان اجتماعی خود، ایامی را در سال مشخص و پیروان خویش را ملزم به شرکت در این اجتماعات میکنند. یکی از پیامدهای اینگونه تجمعات، نمود جهانی و بهنوعی تبلیغ آن جریان اجتماعی است که معمولاً در جامعه جهانی تأثیرگذار است. اصولاً در فضای جهانیشده و در حال پیشرفت کنونی، هر گروهی بهدنبال آن است که هویت فکری، اندیشهای و قابلیتی خود را بروز دهد. شیعه نیز از این مساله مستثنا نیست. این نماد در ذات خود موافق با فضای امت اسلامی و در خدمت آن است. بنابراین اجتماع عظیم و میلیونی پیادهروی اربعین را باید بهعنوان نمادی از امت اسلام در نظر گرفت که میتواند قابلیتهای خود را در خدمت امت اسلامی قرار دهد و زمینهساز عزت مسلمانان بویژه شیعیان در دنیای کنونی شود. عزت راهپیمایی باشکوه اربعین که جنبه مردمی بودن آن پررنگتر است، زمانی میتواند بهتر درک شود که به تأثیرات شگرف آن در سطوح مختلف تحلیلی، جهان اسلام و موقعیت تشیع پرداخته شود.
نخست؛ سطح ملی
از آنجا که جمهوری اسلامی ایران بهعنوان پرچمدار راستین اسلام ناب محمدی(ص) و با سیاست خارجی نشأتگرفته از انقلاب اسلامی خود، نقش مرکزی در زمینهسازی این اجتماع عظیم دارد، لذا در این قسمت منظور از سطح ملی، دستاوردها و تأثیراتی است که برگزاری پیادهروی اربعین بر نقش و کارکرد جمهوری اسلامی ایران در خارج از مرزهایش بهدنبال خواهد داشت.
نخستین تأثیر، زمانی مشاهده میشود که با قرار گرفتن ایران در شرایط وحدت اجتماعی با شیعیان عراق و سایر ملل منطقه، اعتمادبهنفس آن ملل افزایش پیدا میکند و تهران عملاً قادر خواهد بود متحدان منطقهای خود را در خاک خودشان حمایت کند و آزادی عمل و اعتمادبهنفس آنها را بهشکل بیسابقهای افزایش دهد؛ موضوعی که بشدت آمریکا را نگران میکند و با منافع آن کشور در منطقه، همخوانی ندارد. پیادهروی اربعین به فهم سیاست جمهوری اسلامی ایران در منطقه نیز کمک میکند. این پدیده یکی از نشانههای قدرت روزافزون جمهوری اسلامی ایران بهعنوان یک مرکز هماهنگکننده جهان تشیع است. راهپیمایی اربعین گویای اقتدار ملی و منطقهای جمهوری اسلامی ایران است؛ چراکه به غرب و متحدان منطقهای آن نشان میدهد ایران در کمال امنیت، در عتبات که قلب تپنده جهان اسلام است، راهپیمایی میلیونی برگزار میکند و نمادهای انقلابی خود را صادر میکند. همچنین این پیام را به آنان منتقل میکند که ایران برای ایجاد وحدت راهبردی با شیعیان منطقه، از روشهای نرم و توانمندی در تأثیرگذاری فرهنگی بر ملل و کشورهای منطقه بهره میگیرد و با گسترش قدرت نرم انقلاب اسلامی، فرصتی برای افزایش عمق و نفوذ استراتژیک جمهوری اسلامی ایران در منطقه و در میان شیعیان کشورهای حاضر در این مراسم فراهم شده است. بهعلاوه این راهپیمایی، قدرت منطقهای ایران و مدل مقابله با تهدیدات طراحیشده توسط اتاقهای فکر غربی برای منطقه را به نمایش میگذارد و به قدرتهای بزرگ فرامنطقهای یادآور میشود که ایران همواره باید بخشی از راهحل مسائل منطقه باشد و آنان اگر قصد مبارزه واقعی با تروریسم برآمده از سیاستهای غلط خود در منطقه را دارند، بدون ایران هرگز موفقیت چندانی در حل معضل تروریسم در منطقه بهدست نخواهند آورد.
دوم؛ سطح منطقهای
هرچند اربعین مشخصاً یک مراسم شیعی است، اما سنیها و حتی مسیحیان، ایزدیها و... نیز بهعنوان زائر و خادم زائران در این مراسم شرکت میکنند. اگر به ماهیت انحصاری آیینهای دینی توجه کنیم، خواهیم دید که این اتفاق در ایجاد پیوندهای ثباتبخش بین ملل منطقه، فوقالعاده اهمیت دارد و مردم فارغ از دین، رنگ و نژاد، امام حسین(ع) را بهعنوان نماد فراگیر و بیحدومرز آزادی، ایثار و ظلمستیزی میشناسند.
نظم مردمی و خودجوش حماسه میلیونی پیادهروی اربعین در مسیرهای منتهی به کربلا نیز حکایت از یک ظرفیت عظیم مدیریت منطقهای دارد. همبستگی در برابر تکفیریها، از دیگر تأثیرات منطقهای پیادهروی اربعین است. در علوم سیاسی گفته میشود خطر هجوم خارجی، همبستگی (Integration) داخلی به وجود میآورد و این راهپیمایی در موقعیتی برگزار میشود که منطقه غرب آسیا، وضعیت متشنج و بیثباتی را تجربه میکند. داعش شیعه را دشمن خونی خود میپندارد و با اهلتسننی که مخالف زیادهخواهیها و رفتارهای غیرانسانی این گروه هستند نیز بهطور وحشیانهای برخورد میکند. از این رو، هیچ چیز بیشتر از این، گروههای ترور را به خشم نمیآورد که ببینند خیل عظیم زائران شیعه بههمراه دیگر گروههای قومی و مذهبی از کشورهای مختلف گرد هم میآیند و مولود رژیم صهیونیستی و غرب در بین افکار عمومی منطقه و بویژه مردم عراق، نهتنها محبوبیتی نداشته است، بلکه مورد تنفر آنان نیز هست. در نگاهی دیگر، این اجتماع عظیم پیامآور امنیت و صلح و ثبات در عراق و کشورهای مسلمان منطقه است و از طرفی هم ناکارآمدی امنیت وابسته به غرب را نمایان میکند و همه اذهان را متوجه امنیت بومی و منطقهای توسط خود ملتها و دولتهای منطقه میکند.
تأثیرات پیادهروی اربعین بر موقعیت شیعیان
خلأ وجود اجتماعی عظیم و جهانی که مخصوص شیعیان باشد را پیادهروی در ایام اربعین پر میکند. راهپیمایی پرعظمت اربعین حسینی نشان داد میتواند بهعنوان یک نماد بارز پیوند فرهنگی بین دو ملت ایران و عراق مطرح شود. همچنین این راهپیمایی، رسانه گویای فرهنگ ضداستکباری و ظلمستیزی شیعی است و بسیاری از تحلیلگران، حضور میلیونی زائران در پیادهروی اربعین را «قدرتنمایی نرم جهان تشیع» ارزیابی میکنند. این مراسم توانسته بسیاری از افکار اختلافی بین شیعیان، بالأخص در عراق را در راستای یک عقیده مذهبی واحد گرد هم آورد و روحیه بالایی به مردم بدهد تا فضای روانی ایجادشده توسط داعش و رسانههایی که با آبوتاب جنایات آن را پوشش میدهند، خنثی شود و روحیه ایستادگی آنان در مقابل داعش را تقویت کند. زمینهسازی برای وحدت سیاسی و بالا بردن حس اعتمادبهنفس در میان شیعیان عراق، از تأثیرات مهم دیگر مراسم عظیم پیادهروی اربعین است. گردهماییهای صلحآمیز همچون پیادهروی اربعین، نقش و تأثیر زیادی در پیشبرد اهداف شیعی و معرفی راهبردها و اهداف صلحآمیز این مذهب دارد. رشد چشمگیر و معنادار هرساله جمعیت حاضر در این مراسم، از نوزایی و بازشکلگیری یک منسک جمعی شیعی خبر میدهد که باعث شده است احساس «هویت جمعی شیعی» بر سایر افتراقات، نظیر تمایزات زبانی و هویت ملی، فائق آید و به این هویت، نقش تازهای ببخشد. میدانیم که جز ایران و عراق، شیعیان در سایر کشورها در موقعیت اقلیت زندگی میکنند. شیعیان جمعیتهایی بودند که در طول تاریخ جز دورههای کوتاه استثنا، همیشه بهخاطر اقلیت بودنشان، تحت ظلم اکثریت بودهاند، اما اکنون شیعیان فرصتی برای مطرح کردن خود در قالب پیادهروی اربعین یافتهاند. این مراسم بزرگ را میتوان بهعنوان نمادی بینظیر از واقعیت جدید منطقه غرب آسیا، یعنی ژئوپلیتیک شیعه نیز قلمداد کرد. این راهپیمایی، علاوه بر آنکه به ایجاد وحدت در بین شیعیان جهان کمک خواهد کرد، ظرفیت و توان شیعه برای مواجهه با تهدیدات امنیتی و نظامی را نیز اثبات میکند.
سوم؛ سطح بینالمللی
برای دستاوردهای پیادهروی عظیم اربعین، بحث پیدایش یک پرستیژ جدید در روابط بینالملل هم مطرح میشود. متفکران رئالیست و نئورئالیست روابط بینالملل، پرستیژ را نشان دادن قدرت واحدها، مردم و کشورها به قدرت مقابل برای ایجاد بازدارندگی میدانند. از این رو پیادهروی اربعین، پرستیژ جدیدی در عرصه بینالملل برای ایرانیان و مناطق شیعهنشین دیگر بهوجود آورده است. پیادهروی صلحآمیز و میلیونی اربعین با دفع خشونت از چهره اسلام و شیعیان، بهصورت عینی به مقابله با پروژههای شیعههراسی و اسلامهراسی میرود که سعی دارند از اسلام چهرهای خشن و جنگطلب در دنیا ترویج کنند. در واقع جهانیان با دیدن این رویداد عظیم و جلوههای زیبای معنوی و ابعاد انسانی آن، مشتاق آشنا شدن با حقیقت قیام کربلا میشوند و این موضوع زمینه گسترش حقیقت اسلام ناب را در سراسر جهان فراهم خواهد کرد و نسخههای اسلام آمریکایی همچون جریانهای تکفیری را به محاق خواهد برد. از بعد جغرافیایی و قومیتی هم خلقکنندگان این رویداد عظیم، از کشورها و اقوام مختلف از گوشهوکنار جهان و منطقه هستند. این واقعیتها نشان میدهد واقعه عاشورا، مرزهای اعتقادی و جغرافیایی را درنوردیده و مردم مختلف دنیا را به خود جذب کرده است. پیادهروی اربعین نه یک حرکت صرفاً شیعی، بلکه یک خیزش عظیم انسانی است. از دیگر تأثیرات این راهپیمایی میتوان به بالا بردن سطح تواناییهای امت اسلامی در معادلات جهانی اشاره کرد. توجه به مسائل جهانی در فرهنگ و جهانبینی تشیع، حکایت از اینترناسیونالیسم شیعه دارد. پیادهروی اربعین بروز و ظهور یک اینترناسیونالیسم شیعی را نوید میدهد. ریشه مذهبی این مساله هم به این نکته برمیگردد که در تفکر شیعی، چیزی به اسم مرز نداریم. همه زمین قلمرو امام است و امام بر کل کائنات، تسلط و تصرف دارد.
فرجام سخن
راهپیمایی باشکوه اربعین حسینی با ارائه الگویی جدید از همبستگی، همزیستی و یکسانسازی فرهنگی با محوریت تعالیم شیعه در عصر جهانی شدن، از موضوعات مهمی است که در شرایط کنونی جهان و منطقه غرب آسیا میتواند با خلق هویتی جدید و قدرتمند برای نمایش ظرفیتهای عظیم جهان اسلام، باعث سربلندی و ایفای نقشی مؤثرتر توسط جهان اسلام در نظام بینالمللی کنونی شود. در حالی که جهان اسلام در بازی طراحیشده توسط غرب گرفتار شده است و ظرفیت عظیم جهان اسلام قربانی درگیریهای داخلی است و همین امر سبب شده است جهان اسلام در برابر فشارهای استکبار به ملل مسلمان، منفعلانه عمل کند (گستاخیهای رژیم صهیونیستی در کشتار مردم مسلمان فلسطین و آتش زدن نخستین قبله مسلمانان جهان و سکوت جوامع مسلمان جز ایران، شاهدی بر این مدعاست)، شیعیان با محوریت جمهوری اسلامی ایران و با بهرهگیری از فرهنگ عاشورا و نمادهایی همچون راهپیمایی عظیم و میلیونی اربعین، ضمن خنثیسازی توطئههای نظام سلطه علیه جهان اسلام و منطقه، سیاستها و طرحهای آنان را به چالش میکشند و در این موقعیت خطیر که با کاهش قدرت مانور مسلمانان توأم شده است، عزت و اقتدار جهان اسلام را یکتنه به دنیا نشان میدهند.
منبع: برهان
ارسال به دوستان
اشرافیگری: گسست ملت و دولت!
دکتر حسن خلیلخلیلی*: «عقاید طبقه حاکم در تمام دورهها، عقاید حاکم هستند!»
تاریخ، سیر مناسبات اجتماعی و جامعه، توقف موقت تاریخ در ایستگاههای بینابینی اجتماعی است. جامعه در روند تاریخی خویش، اینجهانیتر و عقلمندتر شده است یعنی در مواجهه با فرآیندهای اجتماعی مختلفی که ناشی از جریانهای مختلف دینی، فرهنگی، علمی، اقتصادی، سیاسی و... است، پدیدارهایی در جامعه شکل گرفته که واقعیات اجتماعی را متحول کرده است. هرچه جنبه تاریخی و اجتماعی این فرآیندها بیشتر باشد، لاجرم ماندگارتر خواهد بود. برای مثال، جنبش تنباکو و تحولات پس از آن، فرآیندی اجتماعی در جامعه ایران بود که بهدلیل همبستگی نزدیک با پیشینه تاریخی و واقعیات اجتماعی ایران، تأثیرات خویش را بر مناسبات اجتماعی دوره خویش بهجا گذاشت. این مساله را میتوان در جنبش ملی کردن صنعت نفت نیز ملاحظه کرد. مجموع «مناسبات اجتماعی» که تلفیقی از مناسبات اقتصادی، اجتماعی و سیاسی است، هستی و چیستی یک جامعه را شکل میبخشد. یعنی؛ مناسبات اجتماعی که مطابق با مقتضیات یک دوره اجتماعی است، موجبات ظهور پدیدههای اجتماعی را فراهم خواهد آورد. نتیجه اینکه؛ ایستایی یا پویایی مناسبات اجتماعی، تحجر یا جهانیتر شدن جامعه را رقم خواهد زد. برای نمونه، از دهه 1370 خورشیدی، «خصوصیسازی نادرست شرکتهای دولتی» بر کل مناسبات اجتماعی ایران تأثیرگذار بوده، پدیدههای اجتماعی جدیدی را ایجاد کرده است؛ شکلگیری طبقات جدید اجتماعی، شیوع فرهنگ فردگرایی، اشرافیت حکومتی، شکاف طبقاتی، بحران هویت اجتماعی، فقر، بیکاری، رکود تورمی، تهدید نهاد خانواده، افسردگی اجتماعی و...، پدیدههای جدیدی هستند که در ایران پس از استقرار سرمایهداری و طرح تعدیل دولت سازندگی پدیدار شدهاند. در این مقال، بهدنبال بررسی نقش دولتمردان و حاکمان بر جنبشهای اجتماعی و چگونگی شکلگیری نهادهای متصلب یا مترقی اجتماعی بوده، تأثیر اشرافیگری بر شکاف بین مردم و حاکمان، مورد تحلیل قرار میگیرد.
***
«جنبش اجتماعی» یک پدیده اجتماعی است که ساخته و پرداخته مناسبات اجتماعی یک جامعه است و در اصطلاح دانش جامعهشناسی، هرگونه کوشش جمعی برای پیشبرد منافع مشترک، یا تأمین هدف اصلی از طریق عمل جمعی خارج از حوزه نهادهای رسمی است. جنبشهای اجتماعی رابطه مستقیمی با سطح آگاهی اجتماعی داشته، به میزان رشد درک و آگاهی اجتماعی، مترقیتر و رشدیافتهتر خواهند بود. برای مثال، انقلاب اسلامی، جنبش اجتماعی برای تغییر ساختار حاکمیت و جابهجایی نظام ایدئولوژیک بوده، بعد از انقلاب؛ مستضعفان جایگزین نیروهای فئودال و اشراف و حکومت اسلامی جایگزین طاغوت گشته است. حاکمان جدید همنوا و همراه با مردم در راستای آرمانهای جنبش دینی گام برداشته، نهادهای جدید یعنی؛ نظام سازمانیافته و پایداری از الگوهای اجتماعی که برخی رفتارهای تاییدشده و یکنواخت را در جهت برآورده کردن نیازهای بنیادی جامعه ایجاب میکند، تشکیل و خط بطلانی بر نهادهای فرسوده و ناکارآمد نظام طاغوت کشیدهاند. اما رفتهرفته، شرایط اجتماعی تغییر و مناسبات جدید اجتماعی رقم خورد؛ مناسباتی که با برخی از ارکان و آرمانهای جنبش اسلامی در تعارض آشکار قرار داشت. نظریهپردازان طیف جدید حاکمان عصر سازندگی، تلاش کردند سرمایهداری غربی را در قالب توسعه ناموزون و تفسیر موسع اصل 44 قانون اساسی تجربه کنند! متناسب با تغییر نگرش در بخشی از حاکمیت، نهادهای جدیدی تأسیس و برخی نهادهای پایدار گذشته همچون نهاد خانواده دستخوش تهدیداتی قرار گرفت. برای مثال، تأسیس پلیس ضدشورش آن هم برای مهار کارگران اخراجشده در فرآیند خصوصیسازی، پدیدهای نیست که آرمان انقلاب اسلامی باشد و با شعارهای حمایت از کارگران و محرومان در تعارض است. اینک جامعه از انحراف بخشی از آرمانهای جنبش دینی خویش نگران و افسرده است؛ آزادی، عدالت اجتماعی، رفع فقر و فساد طبقاتی، توسعه و پیشرفت و... آرمانهای اساسی جنبش مردمی علیه نظام شاهنشاهی بوده که در تعارض آشکار با برخی نهادهای ایجادشده است. با تغییر سطح آگاهی اجتماعی و ثابت بودن نهادها، تضاد و تعارض بین
این دو آغاز میشود. باید دید تعارض بین آگاهی اجتماعی مردم که منجر به جنبش اجتماعی شده و نهادهای موجود، چه ارتباطی با نوع نگرش و رفتار حاکمان دارد؟ و ناآگاهی حاکمان از خواستههای واقعی مردم یا «تقدم منافع شخصی بر مصالح عمومی» چگونه بر افزایش این تضادها موثر است؟ رهبران، معمولا پیشگامان جنبشها و از طبقه اجتماعی آنان هستند. اگر طبقه اجتماعی را؛ گروهبندی وسیعی از افراد که دارای منابع اقتصادی مشترک هستند، تعریف کنیم در اینصورت، تشکیل یک طبقه اجتماعی مجزا از مردم توسط حاکمان، زنگ خطر ایجاد تضاد طبقاتی است. شکلگیری طبقه جدید اشراف، میتواند فاصله بین مردم و حاکمان را تشدید و منجر به توسعه اشرافیگرایی، مطلقگرایی و سلطهگرایی شود. عدم درک درست از خواستههای واقعی مردم، سوگیری غلط در نهادسازی را مهیا میکند؛ نهادهای جدیدی که در جهت حفظ وضع موجود بهطور ملموس یا نامحسوس توسط طبقه جدید حاکمان تشکیل شده، تضادهای کهنه را تشدید میکند. از یکسو، حاکمان نهادهایی را تشکیل دادهاند و از سوی دیگر مردم، به دنبال جنبش اجتماعی جدید و در تضاد با آن نهادها هستند و ناخواسته جامعه با انواع ناهمواریها مواجه میشود. روزگاری، در جریان مسیر جنبش اجتماعی، همدلی عمیقی بین مردم و رهبران آنان برقرار بود ولی با شکلگیری طبقه جدید و فاصله گرفتن از مردم، دیگر نهادهای متصلب و ویرانگر، جایگزین جنبشها و جریانهای مترقی خواهد شد. این پدیده میتواند بر مناسبات اجتماعی موثر بوده، شکل نادرست مناسبات اجتماعی را رقم زده، اخلاق اجتماعی را در هم ریزد. تسلط بر منابع مادی، میتواند این روند را تسهیل کرده، مانع حرکت یک جریان اجتماعی گشته، آن را متصلب و ناکارآمد کند. پس براستی باید گفت: «عقاید طبقه حاکم در تمام دورهها، عقاید حاکم هستند؛ به این معنا که طبقهای که نیروی مادی مسلط جامعه است نیروی روشنفکرانه مسلط جامعه نیز هست. طبقهای که شیوههای تولید مادی را در اختیار دارد، روی راههای تولید فکری نیز کنترل دارد». سکون و تصلب، باعث ارتجاع و تصلب جامعه میشود. بنابراین؛ درک مناسبات اجتماعی، مهمترین چیزی است که حاکمان باید از آن برخوردار باشند. تماس با تودهها سبب ارتباط با آنها و گرفتن عمق از تودهها است. باید توجه داشت که هر اجتماعی بهطور کلی چندپارادایمی است. با توجه به این مساله، جامعه چندبعدی شده و حرکت مردم با طرز تفکرهای مختلف صورت میگیرد. بدیهی است حاکمان نیز باید نشان دهند دگراندیشند؛ یعنی نشان دهند در عین اینکه وابسته به پارادایم طبقات بالای اجتماعی هستند، مدافع منافع طبقات متوسط و توده پایین جامعه نیز هستند. اما اگر نتوانند درک درستی از مسائل جامعه داشته باشند، قطعا نمیتوانند جنبش اجتماعی را رهبری کرده، بهناچار از جامعه منفک میشوند و ناگزیر برای حفظ نهادهای غیرمرتبط با جنبش اجتماعی فعلی و مترقی، به جای تغییر نهادها، سعی در انحراف جنبش اجتماعی خواهند داشت تا بتوانند عقاید و منافع خویش را محفوظ نگه دارند.
*وکیل پایه یک دادگستری
ارسال به دوستان
با حلوا حلوا گفتن دهان شیرین نمیشود
محمدحسن اقتصاد: اساساً هرگونه تغییر بتدریج به وجود میآید و بعداً فراگیر میشود و همین تدریجی بودن آن را مستحکم کرده و گسترش میدهد. در چنین حالتی ایجاد تغییر چه مثبت و چه منفی عامل یا عوامل ایجادکننده زمینه و بستر لازم را در جامعه برای پذیرش آن با تبلیغات و رسانهها و دیگر امکانات فراهم میآورد. به بیان دیگر لحن و عملکرد هر شخص میل درونی او را آشکار میکند؛ مثلاً لحن مثبت به چیزی یا شخصی تمایل به آن چیز یا شخص را میرساند و بالعکس بیتوجهی یا تحقیر چیزی یا شخصی نفرت از آن چیز یا شخص را نشان میدهد. از سوی دیگر همیشه ظرف با مظروف خود هماهنگی دارد. به قول مولوی «نوریان مر نوریان را جاذبند/ ناریان مر ناریان را طالبند».
با کمال تعجب در بخش خبری شبکه یک یکشنبه شب 23 آبانماه، شوی لباس تحت عنوان «فشن» نشان داده شد که توسط افراد آنچنانی و لباسهای آنچنانیتر و قیافههای نامأنوس، بسیار تاسفبرانگیز بود. هنجارشکنی به سبک غربی در امالقرای اسلامی با چه هدفی؟ وزیر محترم اطلاعات میگوید تمام حرکات ضدانقلاب در رصد ماست و درست میگوید؛ چرا نسبت به منکرات و رفتار مبتذل و تقلیدی از غربیها که توسط عوامل معاند انجام میگیرد و با هدف خاص تهی کردن مردم از ارزشهای خود در جهت تغییر رفتار جامعه نیز انجام میشود، واکنشی دیده نمیشود؟ براستی چرا در دولت اعتدال و در پسابرجام، منکرات بیشتر شده است؛ برگزاری و نمایش فشن مخالف با عرف جامعه ایرانی و گسترش سبکهای غربی و ترویج کنسرتها، همین دیروز بود که دادستان محترم تهران از کشف 15 هزار لیتر مشروبات الکلی برای ضربه زدن به جوانان و فرهنگ ما خبر داده بود. چرا تعریف از برجام در هر مکان و در هر فرصت را رئیسجمهور برای خود واجب میداند ولی لزوم ادب اسلامی و ارزشهای والای انسانی را آنطور که مکتب و اولیای دین گفتهاند برای مردم گوشزد نمیکند؟ گاهی هم در مقام روحانیت خود از دین و ارزشهای دینی برای تشویق جامعه بگوید «الناس علی دین ملوکهم» زیرا ایشان رئیسجمهور آحاد ملت است نه قشری خاص. بعد از گفتوگوی آقای روحانی با اوباما تغییرات دیگری به مرور اجرا شد. حذف شعار مرگ بر آمریکا و اجرای خواستههای آمریکا در برجام بدون رعایت شروط رهبری و بعداً برجام بانکی و آمادگی برای برجامهای دیگر و اجرای قراردادهای نفتی دوره دارسی در صنعت نفت کشورمان بهرغم اینکه نفت چه در دوره جنگ تحمیلی و چه تاکنون یک روز از کار و تولید باز نمانده و پیشرفتهای بسیاری داشته است. تغییرات دیگر حذف آرمهای فضایی و هستهای از روی اسکناسها بود و البته ارسال ماهواره به فضا فعلاً متوقف شده. دروس شهادتطلبی از کتب درسی نیز حذف شد و توهین به منتقدان برای ایجاد بستر تغییرات دیگر و جور شدن پازل آمریکایی انجام میشود. آزادی سریع تفنگداران متجاوز آمریکایی، آزادی جاسوسان آمریکا، رفت و آمد عناصر نامطلوب به عنوان استاد و دانشمند و حضور در دانشگاهها، اجرای لایحه الحاقی و فراتر از آن، کاپیتولاسیون علمی و هستهای و دادن پستهای کلیدی به آنهایی که خط قرمز نظام بودند از جمله تغییرات در دولت اعتدال بوده است و با اعتماد کردن به آمریکا دزدی 2 میلیارد دلاری از اموال کشورمان در این دولت اتفاق افتاد. آقای روحانی در دیدار با رئیس مجلس مجارستان به ایشان گفتند گسترش روابط با کشورهای دوست و از جمله اتحادیه اروپایی اساس سیاست خارجی دولت یازدهم است. اما دستگاه دیپلماسی دولت یازدهم در ملاقات با غربیها میگوید مسبب تمام جنگها و خونریزیها خودشان هستند. حمایت از تروریسم، ضایع شدن حقوق بشر، کشتن بیگناهان و ویران کردن کشورهای آباد و تمام فجایع بشری از رفتار غربیها ناشی میشود. درباره برجام با تعریف یکسویه از برجام و حلوا حلوا گفتن دهان شیرین نمیشود. تا مشکل بیکاری جوانان و اشتغال آنها، مسکن، ازدواج، معیشت مردم و آلودگی هوا وجود دارد و پدیده حقوقهای نجومی و هنجارشکنی توسط دولت و عهدشکنی آمریکا و عدم اتخاذ روش متناسب و متقابل، برجام یک قرارداد یکسویه است که به تصریح مسؤولان فقط در روی کاغذ اجرا شده است.
ارسال به دوستان
|
|
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
|