|
ریزگردها بر سر جنوب کرمان و استانهای همجوار سایه افکنده است
تهدید سلامت 4 استان با خشک شدن جازموریان
این روزها از آسمان جنوب کرمان خاک میبارد اما کمتر از همیشه بحث نجات تالاب جازموریان مطرح میشود. این درحالی است که گرد و غبار مردم را خانهنشین میکند. متاسفانه سیاسی شدن مساله جازموریان سبب شده پرداختن به این مساله زیستمحیطی به جای اینکه حساسیت بهداشتی و اجتماعی داشته باشد مورد سوءاستفاده قرار گرفته و در نتیجه طرحهای احیای این تالاب از حساسیتهای زیست محیطی افتاده است. این روزها مردم شهرستانهای رودبار، قلعهگنج و منوجان و کهنوج از بروز ریزگردها به تنگ آمدهاند و حتی مدارس نیز در برخی شهرستانها به دلیل شدت آلودگی هوا تعطیل شده است. با سردتر شدن دمای هوا در عرصههای شمالی و مواجهه با جبهه هوای گرم در استانهای جنوبی هر روز شاهد بروز بادهای شدید هستیم و با وزش کوچکترین بادی بستر جازموریان که حالا به بیابانی بیآب و علف تبدیل شده به کانون ریزگردها تبدیل میشود. نمونه این مساله که در روزهای اخیر رسانهای شد وقوع پدیده ریزگردها در هرمزگان بود که زندگی مردم را مختل کرد. اگر چه اخبار ریزگردهای هرمزگان رسانهای شد اما کمتر به این موضوع پرداخته شده که دلیل بروز این ریزگردها بادهای شمال به جنوب بود که خاک بستر جازموریان را کیلومترها آن سوتر به سر مردم هرمزگان ریخت. در ماههای ابتدایی سال جاری مسؤولان استان کرمان با برگزاری جلسات مختلف از جنبههای گوناگون دلایل بروز این پدیده را بررسی کردند و رئیس سازمان حفاظت محیطزیست کشور به جنوب کرمان سفر کرد و پیشنهاد داد الگوی احیای دریاچه ارومیه برای جازموریان هم عملیاتی شود. هر چند مطالعاتی هم درباره وضعیت و دلایل بروز مشکلات جازموریان و امکان احیای این باتلاق توسط جهاد دانشگاهی صورت گرفت اما هنوز اقدامی برای احیای این حوزه آبریز انجام نشده است. بیابان جازموریان حالا به کانونی دردسرساز برای مردم منطقه تبدیل شده و ۴ استان اطراف کرمان و تقریبا ۲۵ درصد کشور را در معرض بروز ریزگردهای داخلی قرار داده است. تمام این دردسرها در حالی در جنوب کرمان ایجاد شده که گویا قرار نیست واقعا اتفاقی برای احیای این حوزه آبگیر بیفتد. اما خشک شدن جازموریان پروسهای بوده که از ۲۰ سال قبل در منطقه روی داده است و بتدریج تمام منطقه را فراگرفته است. خشکسالی متهم اول از بین رفتن اکوسیستم منطقه بوده و سدسازی روی هلیلرود و بمپور هم بر این مشکل افزوده است. نگرانی اصلی مردم این شهرها تنفس هوای آلوده و انتظار بروز انواع و اقسام بیماریهای تنفسی است که دیر یا زود گریبانگیر آنها خواهد شد. گرد و غبارهایی که گفته میشود به ٣٧ نوع فلز آلودهاست، فلزهایی که عامل بیماریهای مختلفی ازجمله بیماریهای عصبی و سرطان است. محمد اسلامی، کارشناس مسائل زیستمحیطی که اهل جنوب استان کرمان است در گفتوگو با مهر، میگوید: بحران ریزگردها در جنوب کرمان جدی شده است و از مرحله هشدار گذشته و مسؤولان باید فکری اساسی برای حل این مشکل کنند. وی افزود: نمیشود مردم را در گرد و غبار ناشی از بیتوجهی مسؤولان در دهههای گذشته رها کرد و گفت داریم مطالعه میکنیم آن هم توسط سازمانی که تجربهای در این باره ندارد. وی ادامه داد: مردم به صورت عملی با این ریزگردها دست به گریبان هستند و این هوا را نفس میکشند و باید از مشاوری کارکشته و ملی برای حل مساله استفاده کرد. اسلامی افزود: محیطزیست باید در سطح ملی برای احیای مجدد جازموریان وارد شود و نباید در انتظار نشست و همه چیز را به نتایج تحقیقات واگذار کرد، چون در کشور موارد مشابه بسیاری وجود دارد و باید از تجربیات آنها استفاده کنیم و به طور خاص باید به دریاچه ارومیه اشاره کرد چون با شرایط جازموریان در عرض چند ماه و با اجرای سیاستهای مناسب مدیریت آب این دریاچه احیا شد. وی گفت: اختصاص حقابه رودخانهها هر چند به دلیل خشیدگی بستر رودخانهها و دشتهای اطراف نمیتواند در کوتاهمدت چارهساز باشد اما باید مورد توجه قرار گیرد چون روی اکوسیستم و بالا رفتن رطوبت منطقه و کاهش میزان ریزگردها موثر است. این کارشناس مسائل زیستمحیطی گفت: بمپور و هلیلرود باید نقش مثبتتری در احیای این باتلاق ایفا کنند از سوی دیگر نباید فراموش کرد میتوان با باروری ابرها و جلوگیری از برداشت بیرویه آب از منابع زیرزمینی منطقه مشکلات را کمتر کرد. اسلامی بیان کرد: کشت گیاهان در بستر خشکیده میتواند در حفظ رطوبت منطقه تاثیرگذار باشد. وی گفت: این پدیده که هماکنون شاهد آن هستیم در دولت فعلی ایجاد نشده که انتظار داشته باشیم با جوسازی رفع شود باید با تدبیر و همکاری مردم مشکل حل شود اما انتظار از مسؤولان دولت فعلی همراهی و چارهاندیشی است. کارشناس مسائل زیستمحیطی بیان کرد: از یکمیلیون و ۲۰۰ هزار هکتار بیابان در جنوب کرمان ۲۹۰ هزار هکتار کانون بحرانی فرسایش است و جازموریان کانون اصلی این پدیده محسوب میشود. هماکنون جازموریان با وسعتی معادل ۵۸۰ هزار هکتار به تهدیدی جدی برای مردم تبدیل شده است.
بروز 25 درصد از ریزگردهای کشور ناشی از باتلاق خشکشده جازموریان است ارسال به دوستان
اخبار
رشد 25 درصدی منابع بانک قوامین ارسال به دوستان
اخبار
توانمندسازی افراد جویای کار با توسعه آموزشهای فنیوحرفهای ارسال به دوستان
تمرگیدن زنجیرهایها مقابل بت بزرگ!
حسین قدیانی: از یک زاویه، میبینم که اتفاقا خوب شد «جلال» نیست والا باید «غربپرستی» را هم مینوشت! «غربپرستی» چیزی سوای «غربزدگی» است! غرب برای انسان غربزده، اگرچه عزیز و دوستداشتنی است لیکن انصاف بدهیم؛ نه تا آن حد که جای «خدا» را بگیرد! سخن من در این یادداشت، درباره کسانی است که کیلومترها آن سوتر از دوستی استکبار، رسما به ورطه «استکبارپرستی» افتادهاند! عنصر استکبارپرست، یکجا و فقط یکجا اگر بخواهد به جناب روحانی نقد وارد کند، آنجاست که رئیسجمهور، تمدید تحریمها را نقض آشکار برجام میخواند! نمیدانم این چند روز اخیر، سرمقاله این روزنامههای زنجیرهای را خواندهاید یا نه، ولی در صورت مطالعه حتم دارم صحه خواهید گذاشت بر آنچه «استکبارپرستی» میخوانمش! روزنامهنگار استکبارپرست، بر رئیسجمهور خرده میگیرد که چرا ذیل نقض برجام خواندن تمدید تحریمها، آمریکا را متهم به عدم وفای به عهد میکند! بعد هم در کمال وقاحت، به آقای روحانی متذکر میشود که این نوع ادبیات از سوی سران کاخ سفید بیپاسخ نخواهد ماند! پس عناصری از این دست را اشتباه محض است که تنها «دوستان آمریکا» تلقی کنیم، بل زیبندهتر آن است «بندگان شیطان بزرگ» بخوانیم! مشتی شیطانپرست که حتی ناظر بر توافق برجام هم ذرهای حاضر نیستند قبول کنند بدعهدی کاخ سفید را، ولو آنکه اشاره به این بدعهدیها نه از سوی «وطن امروز» که از سوی خود آقایان روحانی و ظریف صورت گرفته باشد! آنکه آمریکا را فقط دوست دارد، مثل هر دوستی دیگری، لاجرم یک حد و مرزی برای این دوستی میگذارد اما اینجا سخن بر سر جماعتی است که دشمن اگر با چماق تحریم و تمدید تحریم هم بر سر ملت بکوبد، باز حق را جانب اجانب میگیرند و با لحنی آمیخته با تمسخر، خرده بر رئیسجمهور میگیرند که چرا گفت تمدید تحریمها نقض برجام بوده! بینی و بینالله این اگر پرستش آمریکا نیست، پس چیست؟ یعنی سران آمریکا، خودشان هم جایی اعتراف کنند به دشمنی با ملت ایران، اینجا هستند جماعتی که اساس این دشمنی را انکار کنند! یا مدعی شوند اگر هم خصومتی بوده، کاملا قانونی بوده و تعهدی نقض نشده! این خداپنداری کدخدا چنان غلیظ و پرمایه است که من یکی هیچ تعجب نمیکنم اگر دو فردای دیگر، یکی از این روزنامههای زنجیرهای بردارد در ستون سرمقاله خود بنویسد: «آمریکا حتی با تمدید تحریمهای قدیمی و وضع تحریمهای جدید هم خیر مردم ایران را میخواهد»! همین است دیگر! از نوک پا تا فرق سر، نه «غربزدگی» که «غربپرستی»! نقد به دولتمرد ارشد مملکت، نه به خاطر بیکاری و رکود؛ که چرا گفتی تمدید تحریمها نقض آشکار برجام بوده! که چرا گفتی این کار آمریکا مصداق عهدشکنی است! که چرا با این ادبیات، سخن با خدای ما میگویی؟! حقیقت آن است که روزنامهنگار آمریکاپرست، ولو برای یک آن، حاضر نیست از محراب شیطان بیرون بیاید! من البته فکر نمیکردم عشق به مظهر مسلم استکبار میتواند آنقدر عمیق باشد که جماعت را «موحد» کند! آری! عاقبت، این هم نوعی «توحید» است؛ «نیست خدایی غیر از کدخدا!» توحید واژگون! کدخدا دشمنی هم کرد، باید دوستی دیده شود! و «باید»! چرا که بحث «تبعیت» است، آنهم از نوع بیچون و چرایش! «هرچه آن خسرو کند، شیرین بود»! ولو نقض برجام! ولو تمدید تحریمها! رئیسجمهور هم بهزعم این شیطانپرستان، باید مراقب حرفزدن خود باشد، چراکه کدخدا یعنی همان خدا، چیزی جز «خیر» برای بندگانش نمیخواهد! و با همین دیدگاه است که جماعت، از ست کردن لوگوی روزنامه خود با رنگ پرچم تروریستهای تکفیری ابایی ندارند! اگر اول حامی داعش و سایر گروههای ضاله، شیطان بزرگ است، پس روزنامهنگار آمریکاپرست، چرا باید ترس داشته باشد از آرایش صفحه یک خود به نفع حرامیان؟! و چرا باید پرهیز کند از این تیتر که «سرتیپ حسین همدانی در سوریه کشته شد»؟! القصه! در ماجرای آزادی حلب هم، خیلی خوب این جماعت، آن روی آمریکاپرست خود را نشان داد! ارسال به دوستان
حلب آزاد و کرسنتی آباد
روحالله روحانی: «حلب آزاد شد». در روزهایی که صحبت از نقض برجام و عدم پاسخ مناسب به آن است و «فتح الفتوح» روز به روز رو به زوال میرود و با خریدهای پرهزینه و ظاهرا شیک ولی «تقریبا هیچ» به آن تنفس مصنوعی میدهند، شنیدن آزادی حلب برای جبهه مقاومت و هر آنکه ذرهای از امنیت ملی فهم دارد بسیار شیرین و شادیآور است. اما پله قبل از آزادی حلب، اشغال آن توسط تروریستهاست؛ تروریستهایی که مهم نیست نام آنها داعش باشد یا احرارالشام، بلکه روش و منش آنها مهم است که نه برای اقامه «دموکراسی» که برای ایجاد تحولات عمیق ژئوپلیتیک در منطقه و جهان پا به میدان گذاشتند! فهم چگونگی آزادی حلب میتواند به راهحل رفع مشکلی به نام برجام کمک کند. ارسال به دوستان
آیا بعضیها حرام خوردهاند که زبانشان باز نمیشود؟
نشست خبری جشنواره فیلم عمار، دیروز ـ یکشنبه 28 آذرماه ـ با حضور نادر طالبزاده، وحید جلیلی و سیدرسول منفرد در حسینیه هنر برگزار شد. به گزارش تسنیم، وحید جلیلی در این نشست گفت: در ادوار مختلف مردم کشور با جشنواره فیلم عمار چه در ایام 9 دی و چه در سایر ایام سال همراه بودند و امسال هفتمین سالی است که این جشنواره برگزار میشود. در این چند وقت فرصت پیدا شد تا چند اثر را مشاهده کنم؛ با صراحت میتوان گفت امسال در جشنواره فیلم عمار با یک شگفتی روبهرو هستیم. سیدرسول منفرد، دبیر اجرایی جشنواره فیلم عمار نیز اظهار کرد: جشنواره فیلم عمار در یک سال گذشته اکران مردمی فیلم «هنگامه» را داشت و این اکران مردمی به صورت بلیتفروشی اختیاری صورت پذیرفت. این بلیتفروشی اختیاری به این صورت است که فیلم در مسجد، پایگاههای بسیج، خانهها و... به نمایش در میآید و در آخر تماشاکننده فیلم هر چقدر که خود میتواند به صورت اختیاری پرداخت میکند. در این بلیتفروشی اختیاری اتفاقات خوبی افتاد و توانستیم فروش خوبی داشته باشیم؛ برای مثال خانم خانهداری در بندرعباس در یک روز اکران در خانه خود توانست حدود یک میلیون بلیت بفروشد. وحید جلیلی در ادامه این نشست گفت: امسال در هفتمین جشنواره فیلم عمار از ابوالقاسم طالبی و خانواده شهید خزایی، خبرنگار صداوسیما که در سوریه به فیض شهادت رسید تجلیل میشود، همچنین تجلیل ویژهای از مجموعه زنان انقلابی صورت خواهد گرفت؛ زنانی که در طول نهضت حضرت امام خمینی(ره) نقشآفرین بودند، زنانی مانند خانم دباغ. امروز چالش سینمای ایران سازمان تولید نیست، بلکه سازمان تماشاکننده است. تعارف را کنار بگذاریم؛ جریانهای رسانهای توانستهاند با حمایتهای بیشائبهای که از آنها میشود سازمان خود را ایجاد کنند. فیلمهایی که از نظر محتوایی چیزی ندارند با حمایت شبکههای ماهوارهای به فروش میلیاردی دست مییابند. به جرأت میتوانم بگویم امسال یکی از بهترین سالهای سینمای انقلاب اسلامی بود، از فیلم «یتیمخانه ایران» گرفته تا فیلمهایی مانند «سیانور» و «ایستاده در غبار» و «ابوزینب»؛ اینها هرکدام فیلمهایی هستند که ما در گذشته هر 15-10 سال یکبار میتوانستیم در سینمای انقلاب اسلامی ببینیم. سپس نادر طالبزاده دبیر این جشنواره که به علت بیماری بسیار دیر به نشست رسیده بود، گفت: خیلی خوشحالم که در این دوره در جشنواره مردمی فیلم عمار حضور دارم. قدرتهای بزرگ که به طرق مختلف در مقابل انقلاب اسلامی ایستادند در بسیاری از مواقع نتیجه عکس گرفتند؛ یکی از آنها داعش بود که برایشان نتیجه عکس داشت و حالا خودشان تفاوت آنچه را ایران به عنوان اسلام ناب از آن یاد میکند با آنها میبینند و میفهمند. ترامپ به عنوان رئیسجمهور جدید آمریکا چندی پیش عنوان کرد حضور اخوانالمسلمین در آمریکا غیرقانونی شود. در این شرایط ما نیاز به یک رسانه خوب داریم. این جشنواره محلی است برای تربیت نیروهای انقلابی که انقلاب اسلامی را در جهان معرفی و از درون نقد کنند. وی ادامه داد: همواره شاهد بودیم حقوق ایران در بخشهای مختلف پایمال شده است که یتیمخانه ایران به این موضوع میپردازد. در یتیمخانه ایران بدرستی از بازیگران خارجی در نقش خودشان استفاده شده است. ما باید برای اینگونه آثار جوسازی کنیم، 9 میلیون ایرانی در آن شرایط تلف شدند. این عدد مگر شوخی است! فیلمسازهای دیگر هم میتوانند فیلم و آثار سینمای تکی بسازند اما حرف من این است که بحثهای کلیدی و مهمی زمین مانده است. حقوق ایران نباید آنقدرها هم بیارزش باشد. نمیفهمم چطور میتوانید تا این اندازه منفعل باشید؟! آیا بعضیها حرام خوردهاند که زبانشان باز نمیشود؟ ارسال به دوستان
|
|
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
|