|
7 اشتباه داعش که منجر به نابودی این گروه تروریستی خواهد شد
این هیولا میمیرد!
«ویلیام سالتان» در مقالهای در «مجله اسلیت» نوشت: برای سالها «اسامه بنلادن» و معاونانش برای مثال مشاورش «ایمن الظواهری» سعی کردند به وابستگانشان درباره مضرات خشونت کنترل نشده توضیح دهند اما داعش نمیخواهد این را بپذیرد. داعش در حال در هم شکستن قوانین القاعده است ولی بزودی پشیمان خواهد شد. داعش موجب ترس و وحشت همگان شده است. سوریه را درگیر کرده، عراق را مورد تاختوتاز قرار داده، ایران احساس خطر کرده و سیاستمداران آمریکایی متقاعد شدهاند داعش خطرناکترین سازمان تروریستی است ولی ترساندن دیگران یک استراتژی بلندمدت نیست. داعش در حال نابود کردن خود است. القاعده، سازمانی که داعش بتازگی از آن جدا شده، این حقیقت را درک کرده است. برای سالها اسامه بنلادن و معاونانش همانند مشاورش ایمنالظواهری سعی کردند به وابستگانشان درباره مضرات خشونت کنترلنشده توضیح دهند. بنلادن در بیانیهها و دستورالعمل حملههای 2011 بر اهمیت صبر، اختیار و افکار عمومی تأکید میکند. توصیه او که شامل 7 قاعده میشود، طرح واضح و روشنی از اشتباهات داعش را نشان میدهد. ارسال به دوستان
دیدگاه فریدون هویدا درباره فروپاشی سلطنت
«فریدون هویدا» برادر «امیرعباس هویدا» در سالهای آخر حکومت شاه مقام سفارت ایران را در سازمان ملل برعهده داشت. او متجاوز از 10 سال جزو محارم شاه و درباریان بوده و مستقیماً با اوضاعی که در دولت و دربار میگذشته تماس داشته است. از این رو اظهاراتش را درباره عملکرد رژیم شاه میتوان مستند تلقی کرد. او در صفحات پایانی کتاب خاطرات خود موسوم به «سقوط شاه» در مقام نتیجهگیری و جمعبندی کتاب چنین مینویسد: «...شاه در فروپاشی سلطنت نقشپرداز اصلی بود. با قبول این حقیقت حتی اگر بخواهیم عوامل خارجی را نیز در سقوط شاه موثر بدانیم چارهای نیست جز آنکه باور کنیم تمام حرکات و سکنات شاه توسط خارجیها از راه دور هدایت میشده است ولی از مقوله شایعات که بگذریم وقوع انقلاب در ایران واقعاً اجتنابناپذیر بود، چون شاه در طول 2 سال آخر سلطنتش به قدری نسبت به قوانین و ضوابط اجتماعی و عادات و رسوم و سنن مردم سهلانگار شده بود که حتی گاهی آنها را به مسخره نیز میگرفت. شاه اگرچه میتوانست ادعا کند در فاصله سالهای 1965 تا 1977 دستاوردهای محسوسی داشته است ولی مردم طبقه پایین هرگز نمیتوانستند برای اقدامات رژیمی ارزش قائل شوند که در رأس آن شاه، دوستان و بستگان خود را آزاد گذاشته بود تا با اطمینان خاطر همه امور تجاری کشور را به خود اختصاص دهند و صرفاً به فکر پر کردن جیبهایشان باشند. حتی بسیاری از افراد طبقه مرفه هم از رفتار شاه و مواضع سیاسی او انتقاد میکردند و وضع به جایی رسیده بود که با گسترش سایه دیکتاتوری بر تمام شئون جامعه، هر مساله نامطلوبی در هرکجا به چشم میخورد همگی آن را به شاه نسبت میدادند. همین نکته است که میتواند علت اصلی نفرت عمومی ایرانیان را از شاه بخوبی آشکار کند...». فریدون هویدا در ادامه مینویسد: «...گاهی از خود میپرسم که آیا بهتر نبود شاه در همان سال 1953 (1332) که ایران را ترک کرد، دیگر بازنمیگشت؟ و کودتای «سیا» پیشرفت کشور را به تاخیر نمیانداخت؟ اگرچه این حرف هم بر سر زبانها بود که چنانچه «سیا» کودتا نمیکرد ایران به دست کمونیستها میافتاد ولی مساله اینجاست: آیا واقعاً ایران در معرض تهدید کمونیسم قرار داشت؟ مسلماً اینطور نبود چون شوروی در آن زمان تازه موفق شده بود نخستین بمب اتم خود را آزمایش کند ولی آمریکا تعداد قابل توجهی بمب اتم در اختیار داشت و نیز حوادث بعد از جنگ دوم جهانی نشان میداد شوروی همواره در قبال آمریکا سعی میکرد روشهایی محتاطانه به کار گیرد. چنانکه پس از جنگ جهانی، استالین با توجه به خواست ترومن ارتش شوروی را از آذربایجان فراخواند، خروشچف بعداً متعاقب اخطار کندی موشکهای خود را از کوبا خارج کرد و آنگونه که اعضای از هم گسیخته حزب توده تعریف میکنند، رهبری حزب تحت فشار مسکو همه آنها را از توسل به مقاومت مسلحانه برابر کودتای «سیا» بازداشته بود. کودتای سال 1953 فقط توانست کار تسویهحساب شاه را برای مدتی به عقب بیندازد، زیرا با گذشت 25 سال از بازگشت پیروزمندانهاش به کشور، شاه دوباره به یک تبعید اجباری تن داد ولی این بار، هم ننگین و بیآبرو بود و هم نزدیکترین یارانش را در کام دشمنان خود رها کرد و گریخت. او در حالی که ناخدایی کشتی را برعهده داشت، مسافران را در توفان رها کرد و جان خود را نجات داد. محمدرضا پهلوی سرنوشت عجیبی داشت. او در عین حال که توانسته بود یک انقلاب را در خارج از مرزهای ایران به شکست بکشاند [ظفار]، خود در داخل مرزهای کشورش به محاصره انقلاب درآمد و همچون پر کاه در توفانی که از خشم مردم پدید آمده بود، به هوا پرتاب شد... او کوزهگری بود که از کوزه شکسته آب میخورد...». ارسال به دوستان
درسهایی که سلطان قابوس از فرار شاه آموخت
چهارم بهمن 57 به فاصله 8 روز پس از فرار شاه از ایران، «سلطان قابوس» پادشاه عمان در دیداری با سفیر آمریکا در مسقط، نگرانی خود را از سقوط شاه ابراز داشت. سفیر آمریکا در پایان این دیدار گزارشی به وزارت خارجه کشورش ارسال کرد که با هم آن را میخوانیم. ارسال به دوستان
تاریخ مشروطه
دکتر موسی نجفی: هرچند از جهت سبقت آنها بر ما در ترقی و بودن ما و آنها در یک زمان، بر ما است که از آنها اخذ کنیم، و لکن باید با کمال دقت و ملاحظه باشد. ارسال به دوستان
|
|
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
|