|
گزارش «وطنامروز» از عملکرد دولت در ساماندهی مؤسسات اعتباری
بیاعتباری!
گروه اقتصادی: سپردهگذاران یک تعاونی جدید اعتباری به تجمعکنندگان معترض به سیاستهای بانک مرکزی پیوستند تا عیار تدبیر بانکی دولت یازدهم بیش از پیش عیان شود. به گزارش «وطنامروز»، سپردهگذاران تعاونی اعتبار البرز در چند روز گذشته مقابل بانک مرکزی تجمع کردند و خواهان رسیدگی به مشکلات خود شدند. شاید بسیاری از آنهایی که تجمع کرده بودند نمیدانستند همین چند روز پیش رئیس کل بانک مرکزی اعلام کرده بود حتی مجوز بانک مرکزی هم سپرده مردم را تضمین نمیکند. این اظهارات حرف آخر رئیسکل بانک مرکزی بود که کیلومترها با اظهارات اولیه مسؤولان بانک مرکزی فاصله دارد. مدیران بانک مرکزی در دولت یازدهم برای ساماندهی بازار غیرمتشکل پولی، تصمیم گرفتند نسخه موسسات و تعاونیهای اعتباری که شرایط لازم را برای بقا ندارند بپیچند تا بسیاری از نقدینگی این بازار غیررسمی به بازار رسمی بیاید. هدف بانک مرکزی درست بود و باید جلوی رشد قارچگونه بانکها و موسسات و تعاونیهای اعتباری که قوانین بانک مرکزی را رعایت نمیکردند گرفته میشد اما عملکرد مسؤولان در ساماندهی تعاونیها و موسسات اعتباری نشان داد آنها بلد نبودند بدون کمترین آسیب به مردم، جنگ ساماندهی با متخلفان را انجام دهند. آنها با کسانی که متخلف مینامیدند جنگیدند اما در 3 سال اخیر بیشترین زیان را مردم کردند. به عبارت بهتر عملکرد بانک مرکزی در زمینه ساماندهی موسسات غیرمجاز نشان میدهد دولت با شعار نجات ملت از متخلفان وارد کارزار شد اما بیشترین آسیب را هم به همان ملت زد. مردمی که با توجه به وضعیت بد اقتصادی ترجیح دادند سرمایه خود را به جای بازار راکد به موسسات اعتباری بسپارند تا درصدی سود کنند اما بانک مرکزی جای هدایت آنها پول مردم را بلوکه کرد. در ادامه سیاستهای کجدار و مریز بانک مرکزی، حتی سپردهگذاران موسسات مجاز هم سرگردان شدند و دومینوی سرگردانی به موسسات مجاز هم رسید. در گزارش زیر به مشکلات بزرگترین تعاونیها و موسساتی که سیاستهای بانک مرکزی موجب سرگردانی سپردهگذاران آن شده میپردازیم. ارسال به دوستان
اخبار
ساخت سرای محله کجوار در تبریز ارسال به دوستان
اخبار
ساخت و توسعه ساختمانهای عمومی و دولتی استان مرکزی ارسال به دوستان
من رئیسجمهور نیستم؛ نانوا هستم!
حسین قدیانی: 4 سال گذشت از آن روز که نامزد انتخابات، بر سینه کوبید و گفت: «من سرهنگ نیستم؛ حقوقدانم!» ملاحظه را بگذاریم کنار، جمله مدنظر، میخواهد بگوید؛ «من در رفتار و گفتار، برخورد چکشی نخواهم داشت، تندی نخواهم کرد، زور نخواهم گفت! دست من، دفتر و کتاب است، نه تفنگ و گلوله! لباس من جامه رزم نیست، پوشش تفاهم است؛ گفتوگو!» آری! طعنهای بود که زد و رفت! رفت تا 4 سال تمام، چو دیروزی یعنی در روز ارتش، در مدح همان ارتشی سخن بگوید که پر از «سرهنگ» است! همان که او نبود! همان که او تأکید داشت بگوید من اهلش نیستم! من سرهنگ نیستم! حال جا دارد ببینیم مترادف چیست سرهنگ بودن که او محکم بر سینه کوبید تا اعلام کند سرهنگ نیست؟! برخورد چکشی؟! تندی؟! زور؟! تفنگ و گلوله؟! جامه رزم؟! ای زنده باد آن سرهنگ و آن سرباز و آن سردار و آن امیر که این همه را خرج مصاف با دشمن ملت میکند تا خاک مقدس وطن، امنیت داشته باشد، تا حتی همین فرد هم هنگام کنایه «من سرهنگ نیستم» امنیت داشته باشد! و اما امروز، روزی بعد از روز ارتش و 4 سال بعد از آن جمله قصار، در حالی که در اقدامی بیسابقه و صاحب رکورد، با وجود ثبتنام رئیسجمهور، معاون اولش هم به میدان میآید و ثبتنام میکند تا «مکمل روحانی» باشد، دوست دارم حمد و سپاس خدا را به جای بیاورم و نزد حضرت احدیت، جبین بر خاک بگذارم که او 4 سال پیش، محکم بر سینه کوبید و مؤکدا تأکید کرد سرهنگ نیست! اگر سرهنگ یعنی همان درجه، همان مقام، همان ستاره که روزگاری سمت «صیاد شهید» بود و اگر سرهنگ یعنی، قید زن و بچه را زدن و دل به معرکه جنگ زدن تا زن و بچه مردم، امن و امان داشته باشد، چه خوب نامزد مورد نظر، خودش تصریح کرد که سرهنگ نیست! القصه! با وجود این همه خلف وعده، این همه کارگر و کارمند بیکار شده، این همه رکود، این همه رکوردزنی در فساد، این همه حقوق نجومی، این همه پرهیز از مبارزه با فساد، این همه اشرافیگری، این همه عدم پاسخگویی، این همه بیاعتنایی به درد مردم؛ اعم از مشکلات اقتصادی و مشکلات ناشی از بلایایی مثل همین سیل اخیر و این همه دوستی با دشمن و دشمنی با دوست، چه افتخاری برای جماعت سرهنگ و خانواده عزیز ایشان، بالاتر از اینکه ناقل جمله مورد بحث، تنها و تنها تأکید کرد بر سرهنگ نبودن؟! والله از این منظر، غبطه میخورم به سرهنگها و خانواده صبورشان! با وجود این بساط و این وضع، نیز با توجه به کاری که به آن اشتغال دارم، کاش اظهار میداشتند که «من روزنامهنگار نیستم؛ حقوقدانم!» همالان خندهام گرفت! دیروز در صف بربری، «شاطرعباس» بلندبلند میگفت: «من نانوا هستم؛ رئیسجمهور نیستم!» گله داشت از ملت که چرا اینهمه در صف نانوایی، زبان به گلایه از مشکلات باز میکنند! چی شد؟! چی نوشتم؟! بگذار خودم، دوباره جمله قبل را ویرایش کنم؛ گله داشت از دولت که این چه طرز تعامل با ملت است که بندگان مجبور باشند حتی نزد نانوای محل هم، زبان به درددل باز کنند! این متن را، این قصهواره را تقدیم میکنم به همه سرهنگها که جان بر دست میگیرند و فرسنگها دور میشوند از دختربچه شیرینزبان خود، تا هیچ عروسکی، هیچ شبی، محروم از نغمه خوش لالایی نباشد! این متن را تقدیم میکنم به همه، به هر که با هر شغلی، الا یک نفر! حقوقدان؛ حسن روحانی! ارسال به دوستان
بیکاری به سبک تدبیر و امید
محمد زعیمزاده: هر چند شاید مهمترین شاخص در ارزیابی عملکرد اقتصادی یک دولت میزان رضایتمندی مردم از عملکرد آن و لمس بهبود یا پسرفت شرایط زندگی باشد اما شاخصهای اقتصادی هم وجود دارد که میتوان میزان توفیق یک دولت در فضای اقتصاد را با آن سنجید؛ تورم، رشد اقتصادی، ضریب جینی و نرخ بیکاری شاید مهمترین شاخصهای اقتصادی باشند که البته نه به صورت منفرد و مجزا بلکه به شکل زنجیرهای و متصل به هم و منظومهای میتوانند بیانگر شرایط حاکم بر اقتصاد یک کشور باشند. ارسال به دوستان
|
|
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
|