واکنشهای کمسابقه هنرمندان در پی شهادت مظلومانه شهید محسن حججی
سرگذشت
گروه فرهنگ و هنر: روزهای پایانی هفته گذشته تصویری از «محسن حججی» در رسانههای مجازی فراگیر شد؛ مدافع حرمی که داعشیان او را به قتلگاه میبردند و چشمان پرنافذ و مصمم او بیوحشت از مرگ به روبهرو خیره شده بود. چشمان درخشانی که اگرچه برای شکست غرور شیعیان و ایرانیها و تضعیف روحیه آنها از آن تصویربرداری شده بود اما برعکس توانست موجی از غرور و وحدت ملی را در طیف بسیار متنوعی از مردم و هنرمندان به وجود آورد که وجه مشترک آنها بیزاری از ظلم و ظالمان بود. دود و آتش و خیمه در پشت سر شهید محسن حججی در کنار چاقوی داعشیان که زیر گردن او منتظر بریدن بود، تصویری از یک تراژدی تلخ تاریخی رقم زد. تصویری که در نخستین نگاه همه را یاد ظهر عاشورا میانداخت و اگرچه که شاید صدها و هزاران مدافع حرم در پی اسارت و بریده شدن سر به مقام شهادت رسیده بودند اما نگاه پرغرور و با صلابت محسن حججی و انتشار وسیع این تصویر توانست یکی از کمسابقهترین واکنشها از سوی مردم و طیفهای مختلفی از هنرمندان پیرامون وقایع منطقه را رقم بزند. واکنشهایی که به سردار قاسم سلیمانی نیز رسید و او هم در پیامی کمسابقه نوشت: «به حلقوم بریده این شهید عزیز راه اباعبدالله(ع) سوگند یاد میکنیم که از تعقیب این شجره ملعونه و نابودی این غده خطرناک برآمده در پیکر جهان اسلام تا آخرین نفرشان از پای نخواهیم نشست». هشداری که به نظر میرسد در آیندهای نه چندان دور به عمل تبدیل شود. به گزارش «وطن امروز» شهید محسن حججی از فعالان فرهنگی و عضو موسسه شهید کاظمی بود. او در عملیاتی مستشاری نزدیک مرز سوریه با عراق به اسارت گروه تروریستی داعش درآمد و پس از 2 روز بهدست تروریستهای تکفیری در سوریه به شهادت رسید. شهید محسن حججی 25ساله و اصالتاً اهل نجفآباد اصفهان بود که از وی فرزندی 2ساله به یادگار مانده است. این جهادگر فرهنگی از فعالان ترویج و تبلیغ کتاب بود و اقدامات جهادی را در اردوهای سازندگی برای خدمت به مناطق محروم انجام داد و از خادمین راهیان نور در مناطق عملیاتی دوران دفاع مقدس بود.
تازه شهیدا بگو خانه معشوقه کو
«میلاد عرفانپور» شعر زیر را با ادای احترام تقدیم به شهید 25 ساله مدافع حرم محسن حججی کرد.
صلابتی که در نگاه توست... شقاوتی که در نگاه اوست
جهنم و بهشت را ببین: نگاه دشمن و نگاه دوست
چقدر شمر و ابنملجم است چقدر هیزم جهنم است
نگاه این که بسته دست تو، چقدر بیحیا، بیآبروست
نگاه تو به کیست اینچنین، غریب و روشن و شکوهمند
نگاه تو نگاه تو نگاه...چه عاشقانه گرم گفتوگوست
جوانی و هنوز نیستی جوانتر از علیاکبرش
سه شعبهای ست بر دلت هنوز، از آن سه شعبهای که بر گلوست
وجود بیعدم، نگاه توست، کبوتر حرم، نگاه توست
نماز صبحدم نگاه توست، نگاه تو همیشه باوضوست
نگاه تو چه فاتحانه گفت: نه گاه ماندن و نشستن است
نه روزگار غربت حسین، نه تاب حسرت است و آرزوست
فقط نه چشم تر بیاورید، برای دوست سر بیاورید
چقدر کربلا که پشت سر، چقدر کربلا که پیش روست
عدهای دیگر از شعرا نیز در وصف شهید حججی دست به قلم بردند که برخی از این اشعار در زیر میآید.
چه گفت؟ با چه کسی زیر لب تکلم کرد
که تا دقایق آخر فقط تبسم کرد
چه چیز میطلبید و چگونه پیدا کرد
که هرچه بود و نبودش تمام را گم کرد
برای خواندن زیباترین نمازش هم
به خاک غرق به خون خودش تیمم کرد
شهید راه وطن یا شهید راه حرم
چه فرق داشت که خود را فدای مردم کرد
چگونه است که با هر کسی از او گفتیم
به نیزهها سر عباس را تجسم کرد
چگونه است که بر عکس عکس آرامش
بزرگ و کوچک را غرق در تلاطم کرد
چقدر حال غریبی است، با پریدن او
دلم هوای کبوتر، هوای گندم کرد
سیدحسن رستگار
***
آسمان سرخ است، بیتاب است، دل بیتابتر
تشنه است این خاک، تشنه، آسمان بیآبتر
کودکی خوابش نبرده اسم بابا بر لبش
مادری دلشوره دارد، مادری بیخوابتر
آسمان سرخ است، ابری تیره میپیچد به خود
نیست در این صحنه مهتاب از رخت مهتابتر
دست شستی از سرت، جاری شدی در سرنوشت
زندگی بیدرد مرداب است، نه مردابتر
با سر از کف دادنت لرزیده دست و پای عشق
سر به سر چشمان مشتاقان شد از این باب، تر
سر نداری، پهلویت زخمی است، بیپیراهنی
میهمانی کس نرفته از تو با آدابتر
سر نداری تا به دامانش نهی اما چه غم
بیسر است آنکس که از او کس ندید اربابتر
محمدرضا وحیدزاده
***
دل که سپردم به عشق خون جگر افتاده است
دست کدام از خدا بیخبر افتاده است
راز پس پرده را از لب ساقی مپرس
غنچه اگر وا کند پرده بر افتاده است
شیخ به دردی کشان رد شد و دشنام داد
کاش که فهمیده بود با که در افتاده است
تازه شهیدا بگو خانه معشوقه کو
گفت همانسو که سر بیشتر افتاده است
زهره منظومه شمسی من چشم توست
عقرب زلفت ولی در قمر افتاده است
مهدی جهاندار
***
از مکتب کربلای تو ترسیدند
از غیرت آشنای تو ترسیدند
تصویر تو، بازتابی از علقمه بود
از هیبت چشمهای تو ترسیدند
وحید قاسمی
قهرمان تویی برادر
همچنین هنرمندان، اعم از اهالی موسیقی، سینما و تئاتر نسبت به این حادثه واکنشهای بسیاری داشتند که در این میان حضور طیفهای مختلف هنری در کنار هم بسیار قابل توجه و تامل است.
«امین زندگانی» از بازیگران مطرح سینما با کنایه به پدیده ژن خوب نوشت: «بنازم آن قامتت را، بنازم آن غیرتت را، تو آن صیدی که صیادت را اسیر مردانگیت کردی، تو آن کوهی که فاتحت را مغلوب صلابتت کردی، تو آن فرزند خلف این خاکی که لایق ایرانی، تو نه آن ناخلف فرزندان ایرانی که وطنشان جیبشان و کارشان به توبره کشیدن ثروت ایران و ریشخند بر تو و من و ماست و قامت زشتشان، خاریست بر صورت آبروی ایران، تو آن ژن خوبی، تو شور رقص پرچم ایرانی در آسمان لایتناهی تاریخ ایران محسن حججی، تو آبروی ایرانی».
«نوید محمدزاده» نیز با درج هشتگ #انسانم_آرزوست و تصویر شهید حججی نسبت به این واقعه واکنش نشان داد و نوشت: «یه نگاههایى هست که تا ابد تو ذهن آدم مى مونه».
«بهنوش بختیاری» نیز با کنایه به همصنفان خود در مرجعیت فکری مردم نوشت: «شهید محسن حججی که در سوریه اسیر داعش شد و سر از تنش جدا کردند... قهرمان زندگی من این شهید است...ولله به خدا سوپراستار و خواننده... هیچوقت نباید قهرمان من و تو باشد...چه تفاوتیست میون ما و امثال آقا محسن نجیب و وفادار و فداکار ما...چه دردی از این سنگینتر که هموطنت اینطوری....آنقدر ناجوانمردانه بره....داد همه مظلومهای ایران رو از این بیوجودهای حیوون بگیر خدایا....که اگه این شهدا نبودن......من و تو راحت زیر کولر در کف اینستاگرام نبودیم......بعضی جوونها علیالحساب زیر ابرواشونو چک کنن تا ما برگردیم.....تسلیت به خانواده ایشون و همه مردم ایران...».
«امیرحسین رستمی» از بازیگران سینما و تلویزیون نیز در واکنشی مشابه نوشت: «براى سربلندى ایران رفتى و قهرمان و الگو تویى، نه هنرمند و ورزشکار و سیاستمدار که همشون زمینین و تو آسمونى. خدایا مراقب فرشتش باش».
«رضا صادقی» نیز با کنایه به مساله سلفی در مجلس نوشت: «نماینده ملت من تویى با اقتدار و وقار... نه سلفىبگیران بىاندیشه. اینجا همه دچار دعواى بعد انتخاب و انتصاب و آنجا به فکر سرزمینت، اعتقادت و... نماد وقارى مرد، صلابت نگاه تو و آشوب در چهره قاتل تو... چه دیدنیست جوانمردى جوان سرزمینم. شهید مدافع حرم و حرمت محسن حججى....».
«باران کوثری» نیز در پستی نسبتا متفاوت به این رویداد واکنش نشان داد: «شجاعت. [ ش/ ش/ ش ُ ع ] (از ع، امص) (ماخوذ از شجاعه عربی) دلیر شدن در کارزار. صفتی است از صفات اربعه جمیله که حد وسط است بین تهور و جبن. دلاوری. دلداری. دلیری. صاحب بأس. (یادداشت مؤلف). قوتی است متوسط میان جبن و تهور. (غیاثاللغات). بهادری و دلاوری. جرات. دلیری. پردلی. (ناظم الاطباء). در تداول علمای اخلاق قوهای که میان جبن و تهور است. (از فرهنگ نظام). نیرویی است خشمی که نفس بدوی برتری جوید بر آنکه با وی دشمنی سازد. (نوروزنامه). یکی از کیفیات نفسانیه است و از اقسام خلق است. ملاصدرا در تعریف آن گوید: شجاعت خلقی است که افعال میان تهور و جبن دو طرف افراط و تفریط آنند و از رذائلند. خواجه طوسی گوید: شجاعت آن است که نفس غضبی نفس ناطقه را انقیاد نماید تا در امور هولناک مضطرب نشود و اقدام بر حسب رای او کند تا هم فعلی که کند جمیل شود و هم صبری که نماید محمود باشد و بالاخره حد اعتدال غضب را شجاعت گویند».
در ادامه واکنش سایر هنرمندان را به این حادثه میخوانید:
«محسن کیایی»: مرد، مرد که میگن ایشونن.
«محمدحسین مهدویان»: این کشته فتاده به هامون/ وین صید دست و پا زده در خون...
«اشکان خطیبی»: «من با سر بریدهات حرفها دارم...
من با سر بریدهات
من با سر
من با
من
«امیر جعفری»: سلطان
«الهام پاوهنژاد»: یاران چه غریبانه/ رفتند از این خانه
«روشنک عجمیان»: تاسف و تسلیت... با یک دنیا داغ... اندوه... اشک... خشم... نفرت... .
«حبیب ایلبیگی»: مىدونه داره توسط این داعشى ملعون به قتلگاه مىره ولى در چهرهاش هیچ ترسى دیده نمیشه، درود بر شهید مدافع حرم شهید محسن حججى که دوباره شجاعت و شهامت جوانان غیور ایرانى را به نمایش گذاشت.
«دکتر رضا پورحسین»: صحنه عجیبی است؛ اوج رشادت و بیباکی و نیز شوق شهادت را میتوان در صورت زیبای محسن حججى مشاهده نمود و در مقابل، آنچه دلهره و ترس است، در چهره داعشی تکفیری است.
«محمدرضا شفیعی»: شهادت، هنر مردان خداست
«مهرداد صدیقیان»: مرد خدا
«مهدی سلطانی سروستانی»: این چه دینیست؟! چه مذهبیست؟! چه خدایست!؟ که براى رفتن به بهشتش باید سرى را برید؟!
«سیما تیرانداز»: قهرمان تویی برادر
«رضا رشیدپور»: انگار لبخند خداست که بر کهکشان صورتت سنجاق شده... مهتاب میچکد از چشمهای ماهت...
«شبنم مقدمی»: ما، بی چرا زندگانیم...آنان، به چرا مرگ خود آگاهانند...(ا. بامداد) محسن حججی را دست یزیدیان زمان پرپر کرد.
«فلور نظری»: سلام قهرمان ملی، سلام شرف و غیرت، سلام دلاور، سلام مرد، پهلوان، دلیر، سلام شهید بزرگوار. نامت و راهت تا همیشه مانا دلاور محسن حججى نامت و راهت تا همیشه مانا
«علیرام نورایی»: غیرت ایران و ایرانى شهید محسن حججى، مدافع حرم، مدافع غیرت، لعنت بر داعش و حامیانش
«پریناز ایزدیار»: نه تنها فرزند 2 سالهات بلکه تمام ایران به شما افتخار خواهند کرد و یادتان همیشه زنده است و دلمان کباب
«بهاره کیانافشار»: سلام هموطن! ببخشید میخواستم بگم شما رو میشناسم، چهرهات برایم آشناست. آهان یادم اومد به شما «مرد» میگن، همون که شریف و شجاعه و دلش به وسعت بیکران دریاست. از هموطن بودن باهاتون خیلى حس غرور دارم، آخه این روزها مرد کم میبینم...
«رامبد جوان»: محسن جان... اضطراب چشمان قاتل و آرامش نگاه تو، مرز روشن حق و باطل است. شهادتت مبارک.
«شهره سلطانی»: نام و لبخندت تا ابد جاودان قهرمان...
«محمد بحرانی»: نگاهت شرح نمیخواهد عزیز. بدون شرح!
«لیلا بلوکات»: دو هزار بار این عکس و دیدم و غصه خوردم. فقط امیدوارم خدا از رو زمین نابودتون کنه داعشیها، تسلیت به خانواده این شهید گرانقدر و صبر بینهایت
«روح الله حجازی»: مرز ما عشق است، هرجا اوست آنجا خاک ماست/ سامرا، غزه، حلب، تهران چه فرقی میکند.
همچنین «حسن روح الامین» از تصویرگران برجسته کشور با ترسیم صحنه اسارت شهید حججی در واقعه عاشورا، موجب شد بسیاری از کاربران و هنرمندان این تصویرگری هنرمندانه را جایگزین عکس گرفته شده از آن شهید کرده و مطالبی پیرامون این تصویر بیان کنند.
محمدباقر مفیدیکیا، کارگردان فیلم سینمایی «لکه» و نماهنگهای «ایستادهایم» با زبان کلمات، عکس گرفته شده از شهید حججی را اینچنین ترجمه کرد: «لعنت به این ذهن من که از اول با قابها و رنگها و نورها و بافتها و میزانسنهای سینمایی شکل گرفته! حالا نمیدانم با این عکس آخر تو چکار کنم مرد؟! مثل یک عکس موبایلی دنیای مجازی با آن برخورد کنم یا نه خیال کنم صحنه پایانی از یک فیلم جنگی با قهرمانی اسطورهای را میبینم؟! از همین فیلمهایی که خیلیها خیال میکنند دورهاش سر آمده! میدانی اخوی، در آخرین سکانس فیلم زندگیت خوب درخشیدی! مثل یک ابرقهرمان! خدا هم اصلا به افتخار بازی معرکه تو بود که این صحنهپردازی زیبا را برایت طراحی کرد. با آن نور زرد و سرخ غروب و ستونهای مورب دود که مثل تاشهایی از آبرنگ، به ترکیببندی تصویر عمق داده و بر ابهت رویایی صحنه افزوده و خیمههایی که در بکگراند، میزانسن غروب صحرای کربلا را تداعی میکند. چهره کریه و گرخیده آن کفتاری که با خنجر پشتت ایستاده را نیز نباید از قلم انداخت. میدانی سکانس آخر را که تصور میکنم، میبینم دورهات میکنند و از تو میخواهند زانو بزنی و تسلیم بشوی تو اما بیتوجه به آنها و در کمال آرامش درست مثل همین میمیکی که در عکس به چهرهات داری، نیم نگاهی به غروب خورشید میکنی و زیر لب سلام میدهی به ارباب بیکفن، همین حرامی ولدالشمری که در پلان هست، لجش میگیرد و حرف نامربوطی از دهان نجسش بیرون میجهد! طاقت نمیآوری و چنان سیلی به گوشش میزنی که جای پنجهات روی صورت منحوسش به یادگار بماند و تا روز سقط شدنش که زیاد دور نیست، هر بار که خود را در آینه دید یادش بیاید کدام شیربچه حیدر کرار بود که خط خطیاش کرد! بعد همین بدمن کریهالمنظر قصه، همانجا به رب اول و آخرش ابلیس، قسم میخورد که داغ سیاه قلم چشم و ابروی مشکیات که شبیه تمثالهای آویز بر پیشانی موکبهای اربعین است را به دل مادرت بگذارد.. راستی مادرت... راستی مادرت... همسرت.. پسرت... بعد از این هر بار با شنیدن روضههای عاشورا چه حالی میشوند... غریب گیر آوردنت! غریب گیر آوردنت...» «هادی حجازیفر» بازیگر نقش شهید احمد متوسلیان در فیلم «ایستاده در غبار» نیز متنی را خطاب به محسن حججی نوشت: «آقا محسن جان! برادر بیسر سربلندم. ممنون از استواری صورت مردانهات. از آن چشمهای بیترس و حواس جمعات که میداند این تصویر قرار است معرف قد و قامت یک ملت و تاریخ باشد در مبارزه و جهاد با جهل و شیطان خدانما. آقا محسن جان! خوش بهحال تو که حضور مردانه و دست بستهات در برابر کراهت جلاد هراسان اسلحه بهدست، با آن دودهای داغ پر از غم و آن خیمه و بیابان و آن لبهای خشک، یادآور تصویرهای ذهنیمان از روضههای کودکی و اکنونمان شده است. هرگز چنین سری را تیغ اجل نبرد. کاین سر ز سربلندی بر ساق عرش ساید». «سیدمحمود رضوی» نیز با انتشار بیت «عاشقان را سر شوریده به پیکر عجب است/دادن سر نه عجب داشتن سر عجب است»، نوشت: وقتی هنر در خدمت شعار قرار میگیرد تصاویری خلق میکند که خود تصاویر روضه است. خداوند به هنر حسن روحالامین برکت بدهد و با شهدا محشور شود انشاءالله. تصویری که از شهید محسن حججی ثبت شد، او را در یادها ماندگار کرد اما در این میان یک نکته بسیار قابل تامل مطرح میشود و آن اینکه هنرمندان اگرچه در طیفهای گوناگون سیاسی و هنری و فرهنگی قرار میگیرند و ممکن است تعارضهای گوناگونی با یکدیگر داشته باشند اما روحیه فطرتجو در کنار آگاهی یافتن آنها از مسائل واقعی سیاست بینالملل، آنها را در صف مدافعان «مدافعان حرم» قرار داده است و دیگر جو پرفشار جریانهای روشنفکری و فشارهای رسانهای آنها مانع از دفاعشان از حقیقت نمیشود، حقیقتی که اگر چه تابنده بود اما عدهای مطامع خود را در پوشانیدن آن داشتند. قرارگیری ایران در جبهه مقاومت پیش از هر چیزی امنیت ایران اسلامی را تضمین کرده است و امروز نمیتوان آن را منکر شد و این قبیل واکنشها نیز موید آن است که نخبگان جامعه نیز ولو دیر به این نتیجه رسیدند و حوادث بهانهای است تا این حقیقت در کلامشان تجلی پیدا کند.