|
درباره 2 بیانیه مهم صنفی اهالی سینما و اعتراض به ورود پولهای مشکوک به چرخه تولید سینمای ایران
علیه نجومیبگیران و نجومیدهندگان سینما!
گروه فرهنگ و هنر: چند سال پیش وقتی یکی از تهیهکنندگان باسابقه سینما از ورود پولهای مشکوک به سینما گفت و موضوع پولشویی در سینما و شبکه نمایش خانگی را مطرح کرد، بسیاری بر او خرده گرفتند که طرح چنین موضوعاتی حاشیهسازی برای سینمای ایران است و این موضوع بیشتر از آنکه مسالهای فراگیر در سینمای ما باشد، موردی و محدود است اما حالا و با انتشار پیاپی 2 بیانیه از سوی کانون کارگردانان سینمای ایران و شورای عالی تهیهکنندگان سینما در ارتباط با ورود پولهای مشکوک به چرخه تولید آثار سینمایی و شبکه نمایش خانگی، به نظر میرسد وضعیت ورود سرمایه به سینمای ایران حکایت همان ضربالمثلی شده که میگوید: «آش به قدری شور شده که خان هم فهمیده!» ارسال به دوستان
نگاهی به درام هیجانانگیز و ترسناک «یک مکان آرام»
صداهای خطرناک!
حسین ساعیمنش: «یک مکان آرام» فیلمی است که در وهله اول با ایده مرکزی درخشانش جلب توجه میکند. اینکه هیولاهایی را طراحی کرده که شکارهایشان را با آن گوشهای نفرتانگیز و حس شنوایی فوقالعادهشان پیدا میکنند و در نتیجه، در فضای آخرالزمانی فیلم، «صدا» به عاملی مرگبار تبدیل شده و همین مساله دلیلی شده که «حرف زدن» از اغلب لحظات فیلم حذف شود. بله! ایده جذابی است و به برداشتهای متنوعی هم مجال بروز میدهد (بالاخره با فیلمی طرفیم که در آن «حرف زدن» مساوی با نابودی است و صحنهای مثل فریاد زدن کنار آبشار را هم در خودش دارد و در نهایت هم زنان را به عنوان مشکلگشا معرفی میکند). فیلم هم از همان ابتدا و بدون معطلی همین را نشان میدهد و ابایی هم ندارد که با همین ویژگی در خاطر بماند (حتی نام فیلم هم به همین اشاره دارد) اما همین مورد میتواند به نوعی گمراهکننده باشد. لااقل میتوان گفت درباره این فیلم خاص، گمراهکننده است. میتواند باعث شود تمام جذابیتها و نقاط قوت فیلم در همین ایدهاش خلاصه شود اما «یک مکان آرام» پا را از ایدهاش فراتر میگذارد. مهمترین ویژگی فیلم این نیست که شخصیتهایش اگر سروصدای خاصی ایجاد کنند، نابود میشوند. مهمترین دستاورد فیلم این است که توانسته از تمام قابلیتهای این ایده استفاده کند. فیلم به ایدهاش محدود نشده و آن را به بستری تبدیل کرده که بتواند صحنههای هیجانانگیز و پرتعلیقش را در دل آن بخوبی اجرا کند. این یعنی فیلم قدر ایدهاش را دانسته و در عین حال اسیر آن هم نشده و متوجه است که نباید به مخاطبش اجازه دهد از این فضا فاصله بگیرد (حتی از آن صحنه «فریاد کنار آبشار» هم جلوتر، یعنی جایی که مادر با نوزادش پشت آبشار کوچکی پناه میگیرند، باز هم شاهد همین تعلیق هستیم.) در نتیجه در تمام طول فیلم، نقصهایش را با یادآوری مداوم جذابیت ذاتی ایدهاش نمیپوشاند، بلکه سعی میکند در دل همین جهان کوچکی که ساخته و با استفاده از همین چیزهای در دسترس و حتی دمدستی (مثل میخی که به خاطر یک کیسه، بالا آمده)، لحظات تاثیرگذار خلق کند و دقیقا با همان عناصری که ایدهاش ایجاب میکند (مثل صدای قدمهایی که آهسته روی خاکستر برداشته میشوند یا فریادهایی ناشی از درد و ترس که سعی میکنند فروخورده شوند) بر قدرت این صحنهها بیفزاید. نتیجه این میشود که فیلم بیش از آنکه به آثار آخرالزمانی شبیه باشد، فیلم اول مجموعه «بیگانه» را به یاد میآورد (البته آن موجودات خوفناک هم در این شباهت بیتاثیر نیستند) و موفق میشود مانند همان فیلم، در فضایی محدود و بدون جلوههای عجیب و حیرتآور، لحظاتی پرتنش و نفسگیر را بخوبی سر و شکل دهد و لحظهای دست از سر مخاطبش برندارد. البته به اینها اضافه کنید تمهیدات درخشانی مثل «تصمیم به بچهدار شدن خانواده در سوگ فرزند از دست رفته» و «ناشنوا بودن یکی از بچهها و صاحب یکی از نقشهای نسبتا اصلی» را که این دومی نهتنها به خاطر ارتباط با سمعک، تاثیر ویژهای در قصه و پایانبندی آن دارد، بلکه به علت ناآگاهی کاراکتر از صداهای اطراف (مثل صدای نزدیک شدن یک هیولا از پشت سر) اضطراب این لحظات را دوچندان میکند و علاوه بر آن، به نوعی همان ایده مرکزی را هم به بازی میگیرد. تا همین جا هم فیلم میتواند اثر قابلدفاع و ارزشمندی باشد اما «یک مکان آرام» به همین مقدار هم رضایت نمیدهد و با شخصیتها و بازیهای درگیرکنندهاش (مخصوصا خود کرازینسکی در نقش پدر خانواده) میتواند علاوه بر اینکه مخاطب را با خود ماجرا همراه میکند و تحت هیچ شرایطی کسلکننده نمیشود، لحظاتی به یادماندنی هم خلق کند (مثل آخرین سکانس حضور پدر، یا آن فریادی که پیرمرد ناشناس با تمام وجودش میکشد) که فیلم را یک سر و گردن از آثار ژانر فراتر ببرد و تا حد قابل توجهی مخاطب را درگیر کند. به این ترتیب، فیلم میتواند خودش را از سطح «یک فیلم خوب» تا حد یک الگو بالا بکشد. الگویی برای فیلمهایی که ایدههای جذابی دارند ولی نمیتوانند در پرداخت آن حد نگه دارند. ارسال به دوستان
سیدحسین موسوینیا:
رمان باید منبر جذاب مکتوب باشد
سیدحسین موسوینیا، نویسنده ادبیات دفاعمقدس که مجموعه داستان «خط مرزی» او توسط انتشارات شهرستان ادب منتشر شده است بتازگی با خبرگزاری فارس گفتوگو کرده و در ارتباط با تصویر ارائه شده از قهرمانهای دفاعمقدس در کتابها صحبت کرده است. او با اشاره به اینکه باید سعی کنیم شهدا را برای مخاطبان دستیافتنی نمایش دهیم، گفت: «من شهید را دستیافتنی دوست دارم و اینگونه تصویرش میکنم و به نظرم یکی دیگر از آسیبهایی که در ادبیات جنگ ما وجود دارد این است که آدمها مطلقا خوب تصویر شدهاند. اصلا به خاطر همین است که ادبیات جنگ و ضدجنگ داریم. چندتایی از داستانهای این کتاب را دوستان خواندهاند و گفتهاند ضد جنگ است، در صورتی که فیلترهای ذهنی من حساس است تا به این سمت نروم و به ارزشها خدشهای وارد نشود. منتها من اگر رمانی از شهید همت بنویسم قطعا عاشقانههای او را هم مینویسم. حواسم هست که شهید همت چه جایگاهی دارد ولی اگر رفتارهای عاشقانه هم داشته آن را هم به جوان امروز نشان میدهم که ابعاد دیگر زیستش را هم نشان دهم. اتفاقا اهمیت کار رماننویس این است که تصویر واقعی نشان دهد. من اگر بدانم چنین فرماندهای که حماسههایی خلق کرده مثل من زندگی میکرده، آموزنده است و او را دور و دستنیافتنی نمیبینم.» موسوینیا خاطرنشان کرد: «اصلا قائل به این نیستم که گفته میشود داستان وظیفه هدایت ندارد، اتفاقا کار اصلی داستان همین است که به هر میزانی که میتواند هدایت کند. ممکن است هر پدیدهای وجوهی داشته باشد و یک داستان ممکن است لذت خواندن را منتقل کند ولی در انتها اگر تحلیل و شناخت ندهد و مسیر تازه نشان ندهد، خب! خواننده میتواند لذتهای دیگری را تجربه کند. باز هم تاکید میکنم کار اصلی ادبیات و هنر بویژه رمان این است که یک منبر جذاب مکتوب باشد». ارسال به دوستان
گلستان جعفریان خبر داد
انتشار خاطرات نخستین زن اسیر ایرانی
گلستان جعفریان از اتمام نگارش خاطرات فاطمه ناهیدی، نخستین زن اسیر ایرانی و انتشار آن در آینده نزدیک خبر داد. به گزارش تسنیم، گلستان جعفریان، نویسنده، با اشاره به جدیدترین اثر خود گفت: گردآوری خاطرات فاطمه ناهیدی، نخستین زن اسیر ایرانی، تقریباً به پایان رسیده است. پیش از این نیز بخشی از خاطرات ناهیدی از سوی انتشارات روایت فتح در قالب مجموعه «دوره درهای بسته» منتشر شد که همه خاطرات راوی نبود. این اثر در واقع متن پیاده شده راش فیلمهای مصاحبه با ناهیدی بوده است که پیشتر مؤسسه روایت فتح آن را تولید کرده بود. کتاب جدید، همه خاطرات ناهیدی را دربر میگیرد. این اثر که هنوز برای آن عنوان خاصی انتخاب نشده حاصل 80 ساعت مصاحبه با راوی است. نویسنده کتاب «روزهای بیآینه» با اشاره به شخصیتپردازی در کتاب خاطرات ناهیدی، گفت: من همواره تلاش کردهام در کتابهایم به برداشت شخصی نسبت به شخصیت کتاب و حالات او برسم تا بتوانم آن را به بهترین شکل ممکن برای مخاطب ترسیم کنم. کار خاطره باید چالش داشته باشد و معمولاً کارهای یکخطی در این زمینه جواب نمیدهد. تلاش کردهام در مسیر نگارش خاطرات ناهیدی این موضوعات را در نظر بگیرم. جعفریان با بیان اینکه ادبیات اردوگاهی دغدغه اصلی او در دنیای نویسندگی است، یادآور شد: نحوه مواجهه انسانها در این شرایط با مشکلات و انتخاب آنها در دوراهیهایی که برایشان رقم میخورد، همواره برایم جالب و شنیدنی است. به نظرم ادبیات پایداری و ادبیات اردوگاهی به همه ما کمک میکند زندگی شادتری داشته باشیم و از سوی دیگر مطالعه آن میتواند برای نسل جدید درسهای بزرگی داشته باشد. تاکنون 2 روایت از 4 زن اسیر ایرانی در اردوگاههای عراق منتشر شده است. کتاب «من زندهام» نوشته معصومه آباد نخستین اثر مبسوط در این زمینه است که انتشار آن با استقبال خوبی از سوی مخاطبان همراه بود. ارسال به دوستان
اخبار
«شوکران» چهارم به نواندیشان دینی رسید ارسال به دوستان
اخبار
اثری تازه از غلامرضا سازگار منتشر میشود ارسال به دوستان
|
|
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
|