گروه بین‌الملل:‌ ائتلاف سعودی بار دیگر کودکان یمنی را هدف حملات هوایی خود قرار داد. جنگنده‌های این ائتلاف متجاوز، عصر پنجشنبه زنان و کودکان آواره را در یکی از روستاهای شهرستان الدریهمی در استان الحدیده هدف قرار دادند. در این جنایت 31 تن از جمله 22 کودک به شهادت رسیدند؛ بر اثر این حملات اجساد شهدا متلاشی شد. گفته می‌شود این افراد به دنبال حملات اخیر ائتلاف سعودی به استان الحدیده جهت اشغال بندر و شهر الحدیده، خانه و کاشانه خود را ترک کرده بودند که در مسیر راه، هدف حمله جنگنده‌های ائتلاف قرار گرفتند. ائتلاف عربی ضد یمن به رهبری عربستان سعودی ۱۸ مردادماه نیز در حمله هوایی به یک اتوبوس حامل دانش‌آموزان یمنی در استان صعده، ۵۵ تن را به کام مرگ کشاند و بیش از ۷۰ تن دیگر را راهی بیمارستان کرد. این حمله واکنش کشورها و سازمان‌های حقوق بشری و سازمان ملل متحد را در پی داشت اما در واکنش به جنایت اخیر ائتلاف کودک‌کش، رئیس کمیته عالی انقلاب یمن تأکید کرد هدف قرار دادن کودکان و غیرنظامیان یمنی، سیاست ثابت و هدفمند ائتلاف متجاوز سعودی است. محمدعلی الحوثی با بیان اینکه نجات کودکان یمنی از این جنایات، پیروزی بشریت است، گفت: نهادهای بین‌المللی و سازمان ملل متحد با موضع‌گیری ضعیف در قبال جنایت عربستان در یمن، اندک آبروی باقیمانده خود را از دست داده‌اند. وی آمریکا، عربستان و کشورهای متحد آنها را مسؤول کامل در جنگ ناعادلانه علیه یمن دانست و از آزادی‌خواهان ‌جهان خواست به ائتلاف سعودی فشار آورند تا جنگ یمن و نیز محاصره ظالمانه این کشور را پایان دهد. عبدالسلام علی جابر، سخنگوی رسمی دولت نجات ملی  یمن نیز اعلام کرد: تداوم جنایت‌های ائتلاف سعودی در حق غیرنظامیان یمنی، بیانگر خوی وحشی‌گری آنهاست. حزب‌الله لبنان نیز در واکنش به جنایت ائتلاف متجاوز سعودی در الدریهمی یمن اعلام کرد: کشتار کودکان، زنان، تخریب مدارس و بیمارستان‌ها، بازارها و اماکن تاریخی در یمن توسط ائتلاف سعودی، جنایات جنگی است. حزب‌الله لبنان همچنین با اشاره به جنایت 18 مردادماه سعودی‌ها در شهر ضحیان استان صعده، تاکید کرد: مردم یمن در برابر ائتلاف متجاوز سعودی پیروز خواهند شد. در همین حال، نماینده سازمان بهداشت جهانی در یمن کشتار شهروندان یمنی در الدریهمی را نقض فاحش قوانین بین‌المللی دانست. نویو زاگاریا تاکید کرد کشتار غیرنظامیان در الدریهمی در یمن به همان شیوه‌ای که در صعده انجام شد، نقض فاحش قوانین بین‌المللی است. دیده‌بان حقوق بشر اعلام کرد: کشورهای ائتلاف سعودی باید به قربانیان حملات غیرقانونی یمن غرامت بدهند. طبق این گزارش، کودکان و مردان و زنان بی‌دفاع از همان آغاز، قربانیان اصلی جنگ جنون‌آمیزی هستند که رژیم منفور سعودی با حمایت  قدرت‌های بزرگ خارجی از جمله آمریکا، انگلیس و فرانسه که با فروش تسلیحات و فراهم کردن اطلاعات به ائتلاف متجاوز در کشتار مردم یمن، کمک می‌کنند، به راه انداخته است. حال باید پرسید سازمان ملل که در سایر موارد برای کشورهای مستقل، گزارشگر ویژه حقوق بشر تعیین می‌کند، چرا چشم خود را به روی جنایت‌های رژیم سعودی و هم‌پیمانان و حامیان آن بسته است و هرگز هیچ اقدامی به‌جز وعده تحقیقات مستقل، نمی‌کند؟ دهان این سازمان عریض و طویل، که با دلارهای نفتی سعودی و زیر بار زورگویی‌های آمریکا و قدرت‌های اروپایی بسته شده حتی نمی‌تواند کودک‌کشی‌ها در یمن را «محکوم» کند؟
عملیات موفقیت‌‌آمیز یمنی‌ها علیه متجاوزان
در واکنش به تداوم جنایات خونین متجاوزان علیه ملت بی‌‌گناه یمن، نیروهای دریایی ارتش یمن عملیات ویژه‌ای را در عمق آب‌های عربستان اجرا کردند و طی آن یک هدف نظامی سعودی را هدف قرار دادند. طبق این گزارش، نیروی دریایی ارتش یمن پنجشنبه‌شب اعلام کرد طی یک «عملیات ویژه»، یک هدف نظامی سعودی را در عمق آب‌های عربستان سعودی هدف قرار داده است. ارتش یمن تأکید کرد در این عملیات دریایی «سلاحی مناسب» به «هدف نظامی» اصابت کرده است. جزئیات بیشتری در ارتباط با این عملیات منتشر نشده است و با توجه به اینکه این عملیات در عمق آب‌های سرزمین عربستان سعودی اتفاق افتاده، احتمال می‌رود هدف این عملیات کشتی‌های نظامی سعودی باشد. در همین راستا، رسانه‌های سعودی ساعتی بعد از اعلام این عملیات مدعی شدند ائتلاف سعودی یک قایق بمب‌گذاری شده را که به صورت ناگهانی از سواحل الحدیده حرکت کرده بود، منهدم کرده‌ است اما خبرگزاری رویترز به نقل از ائتلاف سعودی مدعی شد عملیات نیروی دریایی یمن یک کشتی تجاری را در دریای سرخ هدف قرار داده است. این ائتلاف قبلاً هم ادعاهای اثبات‌نشده‌ای از این نوع مطرح کرده است.  ائتلاف سعودی پیش از این نیز بعد از آنکه نیروی دریایی یمن کشتی جنگی الدمام را سوم مردادماه در آب‌های دریای سرخ هدف قرار داد، مدعی شد یمنی‌های به نفتکش‌های سعودی حمله کرده‌اند.
خروج بخشی از نیروهای آمریکایی از عربستان
در ادامه گمانه‎زنی‌های رسانه‌ای مبنی بر تشدید فشار افکار عمومی و همچنین فشار برخی قانونگذاران کنگره آمریکا به دولت این کشور درباره ادامه حمایت از جنگ ائتلاف عربستان‌سعودی علیه یمن، حالا یک رسانه غربی از خروج نیروهای ارتش آمریکا از عربستان سعودی خبر داده است؛ نیروهایی که در حملات هوایی ائتلاف سعودی به یمن با عربستان هماهنگی و همکاری می‌کردند. رویترز در خبری اختصاصی گزارش داد: «مقام‌های آمریکایی به رویترز گفتند ارتش آمریکا پرسنل خود را که با حملات هوایی ائتلاف به رهبری سعودی در یمن را هماهنگی می‌کردند، از عربستان‌سعودی خارج کرده و تعداد نیروهای خود را که در طراحی حملات هوایی کمک می‌کردند، بشدت کاهش داده است». مقام‌های آمریکایی مدعی هستند خروج پرسنل ارتش این کشور از عربستان سعودی در ماه ژوئن سبب کاهش مداخله روزانه واشنگتن در مشاوره دادن به ائتلاف سعودی در حملات به یمن و در نتیجه افزایش تلفات غیرنظامیان یمنی شده است. «آدام استامپ» سخنگوی پنتاگون در این باره مدعی شد: «همکاری‌ای که ما از زمان تشدید دوباره جنگ با عربستان سعودی داشته‌ایم، همکاری جزئی و ناچیز بوده و چک سفید امضا نبوده است». انتشار خبر خروج نظامیان آمریکایی از عربستان در شرایطی منتشر شده که در هفته‌های اخیر فشارهای بین‌المللی درباره تلفات سنگین غیرنظامیان یمنی کار را به جایی رسانده که حتی قانونگذاران کنگره آمریکا هم زبان به انتقاد از این جنگ بگشایند.
 

با روی کارآمدن رئیس‌جمهور جدید آمریکا از ژانویه 2016 شاهد چرخش‌ها و مجموعه‌ای از تغییرات در سیاست و دکترین این کشور در عرصه جهانی بوده‌‌‌‌‌‌ایم. واشنگتن که پیش‌تر خود را به عنوان مروج دموکراسی، ارزش‌‌های آزادی‌خواهانه و جهان‌شمول و طرفدار تجارت آزاد و اقتصاد باز معرفی می‌کرد، اکنون با عبور از این ارزش‌ها خود را در قالب بازیگری با سیاست‌‌های حمایتی، بی‌توجه به ترویج دموکراسی، عدم حمایت از متحدان و... تعریف می‌کند. در همین راستا این کشور نه‌تنها از چندین سازمان و معاهده بین‌المللی خارج شده، بلکه اکنون نبرد اقتصادی واشنگتن دامن متحدان این کشور از ترکیه تا اتحادیه اروپایی را نیز گرفته است. واشنگتن به کدام سو می‌رود و چرا تیم جدید حاکم بر کاخ سفید چنین رفتاری در عرصه بین‌المللی دارند؟ چه خوانش یا خوانش‌‌‌هایی آنان را به این سمت و سو هدایت می‌کند و اینکه سیاست «اول آمریکا» در این زمینه چه نقشی دارد؟ آیا سیاست‌‌های حمایت‌گرایانه، انزاوی «دونالد ترامپ» و کاهش تدریجی قدرت و نفود آمریکا را رقم می‌زند؟ برای بحث و تشریح این مهم، روزنامه «وطن‌امروز» با دکتر «علی بیگدلی» استاد دانشگاه و کارشناس مسائل آمریکا مصاحبه‌ای کرده است.
***
 دونالد ترامپ رئیس‌جمهور ایالات متحده آمریکا به عنوان شخصیتی پیش‌بینی‌ناپذیر و غیرمتعارف قلمداد می‌شود و تصمیم‌گیری‌‌های وی باعث ایجاد  موجی از تنش و تشنج در نظام بین‌المللی شده است به نحوی که حتی متحدان سنتی واشنگتن نیز از این کشور انتقاد می‌کنند و از رفتارهای ترامپ ناخرسندند؛ تیم حاکم بر کاخ سفید با این مدل از رفتار و تصمیم‌‌‌گیری به دنبال چیست و چرا اینچنین رفتار می‌کند؟  
در اینجا باید به 2 نکته اساسی توجه کرد؛ از یک طرف قدرت آمریکا در جهان کنونی در حال کاهش و افول است و بازیگری رقبای جدید و قدیم و سیر صعودی آنان نیز واشنگتن و قدرت این کشور را به چالش می‌کشد، سال‌هاست زنگ پایان هژمونی و اقتدار آمریکا به صدا درآمده است و روسای جمهور این کشور در تلاش برای مقابله با این وضعیت بوده‌‌‌‌اند اما دونالد ترامپ و تیم مدیریتی او درصددند به شکل و فرم جدی‌تری به این وضعیت جدید و مخاطرات آن پاسخ دهند و فاصله آمریکا را با رقبای این کشور همچنان زیاد نگه دارند. از طرف دیگر خاستگاه ترامپ یک خاستگاه امپریالیستی است، یعنی وی کاپیتالیستی به جهان نگاه می‌کند و ارزش‌‌های اقتصادی در سرلوحه کار او قرار دارد. از منظر ترامپ و مدیران ارشد کاخ سفید، راه ماندگاری آمریکا به عنوان قدرت هژمون، در اقتصاد است، یعنی اقتصاد کارت برنده این کشور و پاشنه آشیل رقباست و اگر آمریکا این کارت را از دست دهد ارزش‌‌های اجتماعی، سیاسی و فرهنگی این کشور نیز نابود می‌شود. اکنون آنان تلاش می‌کنند آمریکا را از جهت اقتصادی پرورش دهند، بیکاری را مهار کنند و سرمایه‌‌های آمریکایی‌ها را که به خارج منتقل شده است دوباره به این کشور بازگرداند و با استفاده از توانمندی‌‌های اقتصادی به جنگ مخالفان و رقبا بروند. به طور کلی و کلان می‌توان استراتژی ترامپ را جنگ اقتصادی برای افزایش فاصله این کشور با سایر رقبا و کشورهای دیگر دانست. او برای تحقق این سیاست اقتصادی از برنامه و مدلی غیرمتعارف و پیش‌بینی‌ناپذیر استفاده می‌کند، اگرچه رفتار ترامپ پیش‌بینی‌ناپذیر است اما باید بر اساس این اصل اقتصادی و هراس بنیادین پایان هژمونی آمریکا، آن را تحلیل و بررسی کرد.
 یعنی هراس از پایان هژمونی آمریکا باعث تغییر رویه و دکترین این کشور و توجه کمتر به مسائل نظامی و سیاسی  و تمرکز بر  مسائل اقتصادی شده است؟
بله! از منظر این تیم دوره نظامی‌گری به پایان رسیده است و اکنون اصل، اصل اقتصادی است و سیاست نیز تابعی از اقتصاد است. به باور من آمریکا دیگر به هیچ کشوری لشکرکشی نظامی سنگین نخواهد کرد و حتی لاف و گزاف‌‌های این کشور برای حمله به کشورمان نیز به مثابه طبلی توخالی است. آمریکایی‌ها دیگر نمی‌خواهند از کارت نظامی برای اکتساب و تحقق خواسته‌‌های خود استفاده کنند؛ آنان می‌خواهند این اصل را در نظم بین‌الملل جدید تثبیت کنند. بر اساس قواعد جدید نظم نوین بین‌المللی، اقتصاد بدایت و آغاز خواهد بود. اکنون ترامپ در تلاش است با استفاده از کارت اقتصادی به خواسته‌‌های سیاسی خود دست یابد و این نیز موجی از التهاب و تنش را در نظم جهانی ایجاد کرده است، زیرا تاکنون این اصل در نظام بین‌الملل به عنوان اصل اول مورد استفاده قرار نگرفته بود. سیاستمداران و نهادهای رسمی کشورهای مختلف جهان باید از این به بعد این را مد نظر قرار دهند که الگوی حاکم بر نظم نوین جهانی تغییر کرده است و در این چرخش، اصل اقتصاد است و دیگر شعارها و ارزش‌‌های لیبرالی و آزادی‌خواهی و ایجاد دموکراسی در اولویت این نظم بین‌المللی قرار ندارد. ترامپ بر این باور است اگر در فضای لیبرالی ما بیکار باشیم نمی‌توانیم به خواسته‌‌های خود دست یابیم. از طرف دیگر خاستگاهی که آن را وارد کاخ سفید کرد دقیقا همین رویکرد را به جهان دارد. لابی یهودی طرفدار ترامپ نیز از همین زاویه و با همین عینک به جهان نگاه می‌کند.
 یعنی از این به بعد جهان شاهد جنگ‌‌های اقتصادی آمریکا با رقبا و حتی متحدانش است؟ یعنی واشنگتن با شروع دور جدیدی از سیاست اول آمریکا به ارزش‌‌های لیبرالی و جهان‌شمول خود پشت می‌کند؟
اکنون آنان دقیقا بر اساس این سیاست پیش می‌روند. تحریم‌‌های روسیه را تشدید کرده‌‌اند و به نحوی این کشور را در تنگنا قرار داده‌‌‌اند. با چین دچار تنش اقتصادی هستند و این تنش در حال تبدیل شدن به بحرانی همه‌جانبه و تمام‌عیار است. آنان حتی در این نبرد بازرگانی اتحادیه اروپایی را نیز بدون سهم نگذاشته‌‌اند و بخشی از این جنگ را نیز بر متحد خود در آن سوی آتلانتیک تحمیل کرده‌‌‌اند. ترکیه نیز جدیدا از صف متحدان آمریکا به صف مغضوبان این کشور چرخش داشته است. بر اساس سیاست اول آمریکای ترامپ، دیگر ارزش‌‌های غیرمادی و جهان‌شمولی همچون آزادی‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌، دموکراسی‌خواهی، تجارت آزاد و... در اولویت اول قرار ندارد؛ اولویت اول برای آمریکا حفظ هژمونی و اول بودن این کشور در نظم جهانی است. سیاست اول آمریکا یک شعار در گفتمان سیاسی ایالات متحده آمریکاست که بویژه بر حمایت‌گرایی و انزواگرایی تاکید دارد. اگر چه این شعار را نخستین‌بار رئیس‌جمهور دموکرات آمریکا «وودرو ویلسون» در سال 1915 به کار برد و سپس در جنگ دوم جهانی «فرانکلین روزولت» نیز آن را به کار گرفت اما اکنون این سیاست تهاجمی، حمایت‌گرایانه و به نوعی انزواگرایانه سیاست رسمی واشنگتن را تشکیل می‌دهد. بر اساس این سیاست منزوی شدن آمریکا نیز قابل توجیه است. 
 سیاست اول آمریکای ترامپ شاید به لحاظ اقتصادی قدرت این کشور را افزایش دهد اما آیا قدرت نرم و نفوذ فرهنگی این کشور را کاهش نمی‌دهد و حتی تنش‌‌های بین‌المللی نظم موجود بین‌المللی را که در راستای منافع ایالات متحده قرار دارد نیز به مخاطره نخواهد انداخت؟
قدرت فرهنگی، نظام ارزشی و اجتماعی ایالات متحده در جهان برای تیم ترامپ و دکترین اول آمریکای وی اهمیتی ندارد. بله! اکنون به طور روزافزونی شاهد کاهش اعتبار و نفوذ ایالات متحده در جهان بویژه حتی میان متحدان این کشور هستیم. جایگاه واشنگتن به لحاظ ارزشی در جهان دچار شک شده است و بسیاری از کشورها، سازمان‌ها، رسانه‌ها‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ و کارشناسان آمریکا را به دوگانگی در ارزش‌ها متهم می‌کنند و به لحاظ عملی نیز این اتهام با واقعیت تطابق دارد اما ترامپ به این انتقادات توجهی ندارد. او تنها بر رونق، تقویت و اوج‌‌‌گیری آمریکا تاکید دارد و به طور مکرر از سیاست موفق اقتصادی خود در داخل آمریکا سخن می‌گوید. اکنون بیکاری در این کشور به رقم 4/3 رسیده است و این نیز مدیون پایان سیاست اقتصادی مبتنی بر تجارت آزاد و درهای باز اقتصادی واشنگتن بوده، یعنی اگر آمریکای ترامپ به سیاست پایان تجارت آزاد و درهای باز اقتصادی ادامه می‌داد این رونق در داخل این کشور ایجاد نمی‌شد. اما در مقابل این سیاست، ما شاهد ایجاد موجی از نارضایتی و به نحوی آغاز یک ائتلاف از بازیگران مختلف جهانی در مقابل این سیاست هستیم که اکنون ظواهر آن را در آغاز روابط گسترده‌‌‌‌‌‌تر چین با آلمان، اتحادیه اروپایی با روسیه و حتی آلمان با ترکیه شاهد هستیم. شاید این یارگیری‌‌های جدید منتج به نتایج عملیاتی علیه آمریکا نشود اما این خود نیز نشانگر ایجاد ائتلاف‌‌های جدید و مخالفت با سیاست واشنگتن است. این نکته را هم باید در نظر داشت که آمریکای دوران ترامپ مشکلات و شکست‌‌های زیادی را نیز در کارنامه دارد.
 

گروه بین‌الملل: تلاش‌های محمد بن‌سلمان، ولیعهد عربستان سعودی برای برقراری تماس با دولت سوریه و پیشنهاد وی برای رئیس‌جمهوری این کشور، بی‌نتیجه ماند. بن‌سلمان اخیرا پیشنهادی به بشار اسد درباره ایران و حزب‌الله داده بود که با مخالفت قاطع وی روبه‌رو شد. این موضوع را نواف الموسوی، نماینده و عضو فراکسیون حزب‌الله در پارلمان لبنان اعلام کرد. این نماینده لبنانی با بیان اینکه نماینده و فرستاده «محمد بن‌سلمان»، ولیعهد سعودی حامل این پیشنهاد بوده است، افزود، بن‌سلمان به بشار اسد پیشنهاد داده در صورت قطع روابط سوریه با ایران و حزب‌الله لبنان، عربستان سعودی با ابقای مادام‌العمر او در قدرت موافقت و در بازسازی سوریه سرمایه‌گذاری خواهد کرد. در همین راستا، قاسم عزالدین در تحلیلی، احتمال داد بن‌سلمان از سوی آمریکا مکلف به ارائه پیشنهاد خود به بشار اسد شده است. به نوشته این تحلیلگر لبنانی، احتمالا ولیعهد سعودی در ماه مه گذشته و همزمان با برگزاری مراسم انتقال سفارت آمریکا از تل‌آویو به قدس اشغالی، پیشنهاد خود را مبنی بر ریاست‌جمهوری دائمی بشار اسد در سوریه مشروط به آنکه وی، متحدان خود را تغییر دهد به دولت سوریه ارائه داده است که این مساله بیانگر پایبندی بن‌سلمان به طرح موسوم به «معامله قرن» است. بی‌تردید چنین پیشنهاد عربستان به سوریه بخشی از طرح  از پیش برنامه‌ریزی شده آمریکا و اسرائیل برای اجرای «معامله قرن» است؛ هنگامی که واشنگتن فهمید در جنگ با سوریه پیروز نخواهد شد و اسرائیل نیز فهمید این جنگ را باخته است و گروه‌های تکفیری هوادار این رژیم در مناطق مختلف سوریه بویژه جنوب این کشور در این جنگ شکست خورده‌اند، پیشهاد بن‌سلمان به دولت سوریه را مطرح کرده‌اند. اسرائیل متوجه شده است پایان این مرحله بدون دستیابی به توافقی درباره خروج نیروهای عضو محور یا جبهه‌مقاومت از سوریه، خطری راهبردی و نگرانی دائمی برای این رژیم خواهد بود. پیشنهاد بن سلمان به سوریه، همزمان با حمله ارتش رژیم صهیونیستی به مواضع نیروهای مقاومت عراقی به مرزهای مشترک سوریه با عراق مطرح شده است و به گفته نواف الموسوی، نماینده پارلمان لبنان، بدون تردید نیروهای مقاومت به این حملات پاسخ خواهند داد. همچنین این پیشنهاد همزمان با کمپین نیمه‌گسترده فلسطینیان علیه معامله قرن و علیه انتقال سفارت آمریکا به قدس، مطرح شده است. راهپیمایی‌های گسترده و مهم بازگشت آوارگان فلسطینی در غزه، مخالفت رسمی تشکیلات خودگردان فلسطین با معامله قرن، جنبش مهم فلسطینیان ساکن اراضی اشغالی 1948 در قدس و حیفا، همگی کمپینی هستند که عملا سبب شده‌اند معامله قرن به بن‌بست برسد. بر این اساس، پیشنهاد ولیعهد عربستان‌سعودی به دولت سوریه، بخشی از چشم‌انداز گسترده و فراگیر آمریکا و اسرائیل و بدون تردید اعتراف ضمنی به این حقیقت است که محور آمریکایی- صهیونیستی- سعودی در جنگ با سوریه شکست خورده است. شعارهای انقلاب، اصلاح‌طلبی و تغییر در سوریه که رویدادهای این کشور را به دنبال داشتند، شعارهایی دروغین و گمراه‌کننده بوده است.  بدون‌تردید اسد دریافته است که این پیشنهاد نمی‌تواند فقط پیشنهاد بن‌سلمان و عربستان باشد و اساسا از سوی آمریکا مطرح شده است. این پیشنهاد در ظاهر و اساسا به معنای پایان جنگ است اما چشم‌پوشی از مخلص‌ترین همپیمانان سوریه که از نخستین روزهای آغاز بحران این کشور، در کنار آن قرار داشته و نه فقط با حرف، بلکه با عمل و با همه امکانات تسلیحاتی و مادی و جنگی و نیروهای مقاومت خود از سوریه دفاع کرده‌اند، بهایی است که سوریه به خاطر پذیرفتن این پیشنهاد باید بپردازد. ناگفته نماند که این پیشنهاد بن‌سلمان به بشار اسد، ادعای عربستان‌سعودی درباره تغییر، دموکراسی و اصلاح‌طلبی در سوریه که بحران خونین 7 ‌ساله را رقم زده، افکار عمومی جهان را درباره ماهیت و پشت‌پرده جنگ‌طلبان علیه سوریه روشن می‌کند. بحران در سوریه از سال 2011 با تهاجم گسترده گروه‎های تروریستی مورد حمایت عربستان، آمریکا و متحدان‌شان برای تغییر معادلات منطقه به نفع رژیم صهیونیستی آغاز شد.
 

پوتین به عربستان می‌رود
«میخائیل بوگدانف» می‌گوید ولادیمیر پوتین، رئیس‌جمهوری روسیه از سوی ملک سلمان پادشاه سعودی برای دیدار از ریاض دعوت شده است. به گفته معاون خاورمیانه وزارت خارجه روسیه، رئیس‌جمهوری این کشور دعوت را پذیرفته و قصد دارد به عربستان سفر کند. بوگدانوف همچنین می‌گوید سفر پوتین به عربستان کاملا وابسته به برنامه و جدل زمان‌بندی او است و هیچ زمان دقیقی برای این سفر مشخص نشده است. در اکتبر 2017 شاه سعودی نخستین سفر خود را در تاریخ روابط دوجانبه به مسکو داشت و در همین راستا مناسبات ریاض و مسکو درباره تولید نفت و کشورهای عضو و غیر عضو اوپک همواره نزدیک بوده است. در مراسم افتتاحیه جام‌جهانی فوتبال هم تیم‌های ملی روسیه و عربستان به مصاف یکدیگر رفتند و پیش از این مسابقه ولیعهد سعودی جعبه‌ای را به رئیس‌جمهوری روسیه هدیه داد.

مرکل: آلمان روابطش در حوزه انرژی‌ را با روسیه قطع نمی‌کند
آلمان قصد دارد همکاری‌های خود در حوزه انرژی را با روسیه وارد فضای جدی‌تری کند. این در حالی است که مرکل و دولتش برای این همکاری‌ها از سوی آمریکا تحت فشارهای شدیدی قرار دارند. مرکل که در سفر دوره‌ای خود به منطقه قفقاز به سر می‌برد، در دانشگاه شهر تفلیس، مرکز گرجستان گفت همکاری‌ها در حوزه انرژی میان روسیه و آلمان، امنیت انرژی را برای برلین تامین می‌کند. آلمان قصد دارد بدون واسطه و از بستر دریای بالتیک گاز مصرفی خود را از روسیه تامین کند.

جان بولتون: ترامپ خطر امنیتی نیست!
«جان بولتون» مشاور امنیت ملی آمریکا که برای دیدار با همتای روس خود به ژنو سفر کرده است، می‌گوید ترامپ یک خطر امنیتی نیست. بولتون در همین حال بر این باور است اعترافات وکیل ترامپ مبنی بر تخلفات مالی که در کمپین ترامپ رخ داده ابزاری است که برخی قصد دارند با آن به رئیس‌جمهوری آمریکا ضربه بزنند. «مایک کوهن» وکیل سابق ترامپ اعتراف کرده در رابطه با روابط نامشروع ترامپ و مسائلی از این دست تخلفات مالی را مرتکب شده است. از سوی دیگر در دیدار «نیکولای پاترشف» و جان بولتون، مشاور امنیت ملی کاخ سفید گفته است آمریکا بودجه شورای حقوق بشر سازمان ملل را کاهش خواهد داد.

وعده‌های اقتصادی ترامپ به نخست‌وزیر ایتالیا
جوزپه کونته، نخست‌وزیر ایتالیا در دیدارش با ترامپ که در ماه جولای برگزار شد وعده‌هایی را از رئیس‌جمهوری آمریکا مبنی بر کمک‌های اقتصادی و سرمایه‌گذاری در اقتصاد این کشور از سوی ایالات متحده دریافت کرده است. این خبر را 2 ماه پس از ملاقات رهبران 2 کشور، روزنامه دلاسرا در حالی منتشر کرد که دولت راست‌گرای ایتالیا از سوی آمریکایی‌ها مورد توجه ویژه‌ای قرار دارد و ترامپ، نخست‌وزیر ایتالیا را برای سیاست‌های مهاجرتی بسیار سخت‌گیرانه‌اش مورد تقدیر قرار داده بود.

رئیس جمهور پیشین کره‌جنوبی  به ۲۵ سال حبس محکوم شد
دادگاهی در کره‌جنوبی برای رئیس‌جمهوری سابق این کشور حکم ۲۵ سال حبس صادر کرده است. پارک‌گئون‌ هه، رئیس‌جمهوری سابق کره‌جنوبی  نخستین رئیس‌جمهوری منتخب این کشور است که پس از تایید فساد، مجبور به کناره‌گیری شد. دادگاه عالی سئول اعلام کرده وی با دوستش «چویی سون سیل»، برای دریافت ده‌ها میلیارد وون از کمپانی‌های بزرگ تجاری تبانی کرده است.

جان مک‌کین در آستانه مرگ
«جان مک‌کین» سناتور و نامزد جمهوری‌خواه انتخابات ریاست‌جمهوری آمریکا در آستانه مرگ قرار دارد. نزدیکان وی که در آریزونا زندگی می‌کنند می‌گویند مک‌کین دیگر خدمات درمانی پیوسته به عمل جراحی مغزش را دریافت نمی‌کند. جان مک‌کین از دسامبر گذشته حتی در واشنگتن هم دیده نشده است. او از مخالفان سیاست‌های ترامپ است و گفته بود ترامپ نباید در مراسم خاکسپاری‌اش شرکت کند. وی همچنین رقیب اوباما در انتخابات ریاست‌جمهوری آمریکا بود. جان مک‌کین به سرطان مبتلاست و تحت عمل جراحی مغز قرار گرفته بود.