ابوالفضل قناعتی، عضو سابق شورای شهر در گفتوگو با «وطن امروز» از عملکرد یکساله مدیریتشهری تهران میگوید
فقط حقوقها را میپردازند!
از سرنوشت برنامه 5 ساله سوم هیچ اطلاعی وجود ندارد
صادق فرامرزی: این روزها تهران در حالی به سالگرد تشکیل پنجمین شورای شهر خود نزدیک می شود که ابهام درباره آینده پایتخت و سرنوشت نامعلوم شهردارهای چندماهه آن بیش از هرچیز به چشم میآید. گویا تغییر نام خیابانها و میادین در کنار توئیتهای جنجالی بعضی نمایندگان شورا تنها خبر قابل پیگیری این روزهای شهری شده است که تا چندی پیش کمتر روزی از آن بدون افتتاح یک پروژه جدید شهری به پایان میرسید. با تمام این اوصاف و برای بررسی عملکرد یکساله شورای یکدست اصلاحطلب پنجم به گفتوگو با «ابوالفضل قناعتی» عضو سابق شورای شهر تهران پرداختیم تا نظرات او را درباره آنچه بر تهران گذشته و آنچه تهراننشینان باید انتظارش را داشته باشند
جویا شویم.
***
غالبا نقدهایی که در ماههای نخست عمر هر دولت، مجلس یا شورای شهری به آن میشود اینگونه پاسخ داده میشود که هنوز زمان قضاوت و بررسی عملکردها نرسیده است. با توجه به اینکه اکنون در یکسالگی عمر شورای پنجم شهر تهران هستیم و میتوان به مجموعه عملکرد آن نگاهی جامع داشت، شما عملکرد یکساله مدیریت شهری و شورای جدید را چگونه ارزیابی میکنید؟
با توجه به مجموعه تغییراتی که در سطح جهان از طریق سیاستگذاری و برنامهریزی اتفاق افتاده است، میتوان نفس چنین سوالی را برای مخاطبان ابتدایی دانست، چرا که عملکردهای فعلی را باید مبتنی بر برنامههای تدوین شده مورد بررسی قرار داد و از این طریق به نتیجهگیری دست یافت؛ اینکه از عمر یک شورا چند روز، چند ماه یا چند سال گذشته باشد در فضای پیگیری برنامهها چندان محلی از اعراب ندارد. ما در کشورمان یک چشمانداز 20 ساله داریم که تمام نهادهای کشور براساس آن دست به سیاستگذاری زدهاند تا در آن جهت حرکت کنند. در حوزه شهری نیز بر مبنای چنین نگاهی برنامههای پنجسالهای تهیه کردهایم که الان در اواخر عمر برنامه پنجساله دوم قرار داریم. این برنامه در شورای قبلی که در آن هم اعضای اصولگرا و هم اعضای اصلاحطلب شرکت داشتهاند تدوین شده و به تایید فرمانداری نیز رسیده است که برنامه سالهای 96 و 97 شهر تهران بر مبنای آن تعریف شده است. دوستان ما در شورای شهر امروز باید پاسخگوی این سوال باشند که اگر به آن برنامه پایبند بودهاند در راستای رسیدن به آن چه کردهاند و اگر اساسا آن را قبول ندارند، بیایند اعلام کنند چه برنامه جایگزینی داشتهاند و برنامهشان به تایید کجا رسیده و از منظر اجرایی و عملیاتی در چه مرحلهای است. اینکه اعضای شورای شهر بگویند باید 6 ماه بگذرد تا تازه بفهمیم فضا و نحوه کار در شورا چگونه است محل ایراد نیست اما آنها باید بگویند در این 6 ماه و یکسال براساس برنامهای که در شورای قبل برای حدفاصل سالهای 93 تا 97 تدوین شده است چه کردهاند؟ و سپس بگویند برای برنامه سوم که از سال98 آغاز میشود و تدوین آن با این شوراست چه برنامه خاصی دارند؟
وضعیت برنامه سوم چگونه است و چقدر میتوان به این امید داشت که حداقل شورای پنجم و شهرداری فعلی بر مبنای آن حرکت کنند؟
متاسفانه وضعیت این برنامه نیز چندان مشخص نیست. الان در ششمین ماه سال هستیم و تا پایان سال باید برنامه پنجساله سوم تدوین شود اما هنوز لایحه آن از سوی شهرداری به شورای شهر ارائه نشده است. تدوین این برنامه به خودی خود زمانبر است و وقتی وارد شورا شود نیز نیازمند چند ماه بررسی در کمیسیونها است تا در نهایت تازه به بررسی اولویتهای برنامه و برش خورده آن برای سال اول اجرا که سال 98 باشد برسیم، مضاف بر اینها این برنامه باید به تایید فرمانداری نیز برسد که خود این هم چند ماه زمان میبرد و واقعا نمیدانیم چقدر میتوان به اینکه برنامه صحیحی در این مدت زمان کوتاه تدوین شود امید داشت. متاسفانه شورای فعلی نه در اجرایی کردن برنامه سابق قدم چندانی برداشت و نه برای برنامه بعدی کاری کرده است. در حدفاصل اردیبهشت تا شهریور سال گذشته که این شورا انتخاب شده بود اما هنوز کارش را آغاز نکرده بود دائما میشنیدیم اعضا حرف از این میزدند که با برنامه برای مدیریت تهران آمدهاند اما حالا که به عملکرد و مدیریت شورا نگاه میکنیم نه خبری از تمکین به برنامههای قبلی وجود دارد و نه نشانی از وجود یک برنامه جدید به چشم میخورد.
در چارچوب برنامه دوم به طور مصداقی به چه نقطهای باید میرسیدیم و چه بخشهایی از آن محقق شده و چه بخشهایی محقق نشده است؟
درباره برنامه پنجم و به طور اختصاصی بخش عمران و حملونقل آن که در کمیسیون ما تعریف شده بود، ما شهرداری را مکلف به ساخت 150کیلومتر خط مترو کرده بودیم که بر مبنای آن باید خط3 به پایان میرسید، خط7 سال گذشته افتتاح میشد، شهریور امسال خط 6 به بهرهبرداری میرسید و هر ماه یک ایستگاه جدید به مترو تهران اضافه میشد. در دوره مدیریت ما همه چیز طبق برنامه مشخص شده پیش رفت و ما همه آنچه باید به بهرهبرداری میرساندیم را به بهرهبرداری رساندیم اما متاسفانه تیم جدید نهتنها طبق برنامه مدون شده پیش نرفت، بلکه در حالی که خط7 طبق موازین و توصیههای مهندس ناظرش میتوانست فعالیت داشته باشد آن را با یک فضاسازی رسانهای و نیت سیاسی تعطیل کردند و باقی خطوط را هم به یک توقف نسبی در پیشرفت رساندند. در بخش اتوبوسرانی متاسفانه دولت به تعهداتی که نسبت به شهرداری داشت عمل نکرد و ما به مشکل خوردیم. امروز در تهران نیازمند چیزی نزدیک به 10 هزار اتوبوس هستیم ولی حدود 5500 اتوبوس داریم. طبق قانون 5/82 درصد بودجه نوسازی اتوبوسها را باید دولت پرداخت کند و 5/17 درصد آن باید به عهده شهرداری باشد، در چنین شرایطی شهرداری زمانی که از کمک حیاتی دولت به این بخش ناامید شد با به میان آوردن بخش خصوصی در اتوبوسرانی تهران بخش قابل توجهی از برنامه خود را پیش برد. عمر اتوبوسهای ما متاسفانه به جای 7سال به 10سال رسیده است و این مسالهای خطرساز در آینده میتواند باشد که در صورت عدم کنترل آن ممکن است منجر به یک فاجعه انسانی نیز شود. در حوزه عمران نیز پلها، تقاطعها، تونلها از قبیل تونل شهدای غزه، ادامه بزرگراه حکیم تا کرج و... طبق برنامه پیش رفت و به مرحله افتتاح رسید. پلها و تقاطعهای شمال غرب تهران نیز در دوره ما طبق برنامه پیش رفت اما متاسفانه بعد از آمدن تیم جدید تقریبا ادامه کارشان تعطیل شد. در حوزه فضای سبز ما به سرانهای بالاتر از 15متری که مدنظر داشتیم دست پیدا کردیم. میتوانم با جدیت به شما اعلام کنم مجموعه وظایف شهرداری در حوزه کمیسیون عمران و حملونقل که ما در آن حضور داشتیم بالای 90درصد طبق برنامه پنجساله دوم و در شرایطی که دولت به بهانه فشار تحریمها کمک خود را قطع کرده بود محقق شد. در باقی کمیسیونها هم تقریبا چنین نسبتی وجود داشت و با نظارت خوبی که هم اعضای اصلاحطلب و هم اعضای اصولگرا روی عملکرد شهرداری تهران داشتیم، توانستیم مانع از انحراف مسیر مدیریت شهری به سمتی غیر از آنچه در برنامه دوم پیشبینی شده شویم.
با توجه به انتخاب 2 شهردار در عمر یکساله شورای پنجم که هنوز آینده شهردار دوم آن نیز با توجه به قانون عدم به کارگیری بازنشستگان چندان مشخص نیست، اگر بخواهیم به مقایسه عملکرد یکسال اول شورای چهارم و یکسال اول شورای پنجم بپردازیم، چه تفاوتهایی مشهود است؟
ظهور و بروز عملکرد هر شورایی را باید در وضعیت شهر دید چون جدا از آن شورای هر شهر وظیفه و کارویژه دیگری ندارد. اگر بخواهیم به بررسی یک سال اول شورای قبلی بپردازیم نخستین نکته آن بود که ما کارمان را بر مبنای برنامه پنجساله اول آغاز کردیم و شورا با احترام به برنامهای که شورای قبل زحمت تدوین آن را کشیده بود به فعالیت پرداخت. از سوی دیگر چون هر 2 جناح سیاسی تقریبا به یک میزان در آن شورا نماینده داشتند فضای مطالبهگری خوبی از شهرداری تهران فراهم آمده بود و هر 2 گروه سعی داشتند با پرسش و مطالبهگری از شهرداری وقت مانع از انحراف مسیر مدیریت شهری شوند. شما اگر به شورای قبل نگاه کنید متوجه آن میشوید که یک نفر از نمایندگان اصلاحطلب آقای قالیباف را برای پرسش به شورا نکشاند اما ما که اصولگرا بودیم و خودمان او را انتخاب کرده بودیم بارها برای پاسخگویی نسبت به سوالاتمان ایشان را به شورای شهر آوردیم. اوایل شورای قبل خاطرم هست بابت یک آتشسوزی در خیابان جمهوری یک خانم کارگری حین تلاش برای نجات خود از ساختمان افتاد و متاسفانه درگذشت، فردای آن حادثه تلخ، نمایندگان اصلاحطلب گفتند آقای قالیباف باید امروز برکنار شود. میخواهم بگویم در چنین فضایی با این حد حساسیت مخالفان شهردار پیشین، عملکرد شهرداری زیر نظر بود. از سوی دیگر خود ما هم در مواردی مثل ساختوساز پاساژ علاءالدین، آقای قالیباف را برای پاسخگویی به شورا کشاندیم و دستور دادیم جلوی این ساختوساز غیرقانونی گرفته شود. مساله دیگر که در شورای سابق وجود داشت تیم متخصصی بود که از هر 2 جناح در شورا حضور داشتند، یعنی سابقه مدیریتی در سطوح بالا را داشتند اما شورای فعلی اینچنین نیست و در نهایت میتوان 2 تا 3 عضو این شورا را متخصص و مسلط به امور مدیریتی و شهری دانست. مجموعا در پاسخ به سوال شما میتوان یک نگاه مقایسهای به حجم تغییرات عمده در حوزه عمرانی، فرهنگی، اجتماعی و... در یکسال اول شورای قبل با یکسال اول این شورا داشت. نکته مهمی که در این میان نباید فراموش شود اینکه شورای شهر و شهردار مکمل یکدیگر هستند و اگر آن حجم از تغییرات انجام شد به این علت است که شهردار وقت نیز شهرداری جهادی و کاری بود. تفاوت است میان یک شهردار که مبنای مدیریتش رویکرد جهادی است با شهرداری که مبنای مدیریتش حاشیه و حاشیهسازی است، لذا اگر ما بهترین اعضا را هم برای یک شورا در کنار هم جمع کنیم اما شهردارمان، شهردار کاری و جهادی نباشد باز هم به نتیجهای مساعد نمیرسیم. اینک اگر حدفاصل سال92 تا 93 را با حد فاصل سال96 تا 97 مقایسه کنیم در یکی شاهد حجم انبوه پروژههای به بهرهبرداری رسیده و افزایش امکانات شهری هستیم و در دیگری این مساله را مشاهده نمیکنیم و دلیلش آن است که شورای چهارم با یک شهردار جهادی کار میکرد و علاوه بر وظیفه نظارتی و سیاستگذاری خود، فردی را به عنوان شهردار انتخاب کرده بود که به جای رویکرد سیاسی یک رویکرد شهری نسبت به تهران داشت.
مخالفان شهردار پیشین ممکن است در جواب ارجاعی که نسبت به حجم انبوه پروژههای افتتاح شده در دوره مدیریت سابق و رکود حاکم بر پروژههای شهری در دوره فعلی دادید این مساله را طرح کنند که از یکسو علت آن سرعت بالا در پیشرفت پروژهها بالا بودن بودجه جاری کشور بوده و از سویی نتیجه آن همه پروژه بدهیهای فعلی شهرداری است که بعضا آن را تا 50 هزار میلیارد تومان نیز اعلام میکنند؛ این پاسخ و منطق را تا چه حد قبول دارید؟
نخستین پاسخی که باید در جواب به این استدلال مطرح کرد آن است که شورای ما کار خود را با روی کار آمدن دولت آقای روحانی شروع کرد. من نمیدانم دولت آقای روحانی به شهردار جدید تهران کمکی میکند یا نه اما به شهردار تهران در دوره شورای ما اساسا کمکی نمیکرد که بخواهیم علت پیشرفتهای شهر تهران را به وضعیت بودجه کشور نسبت دهیم. تهران یک ارزش افزوده 4200 میلیارد تومانی از دولت دریافت میکرد که آن هم آقای روحانی در قالب یک لایحه به مجلس فرستاد و 1400میلیارد تومان آن را هم کسر کرد. به عبارت دیگر دولت نهتنها کمکی نکرد که حتی سهم خودش در پروژههای عمرانی را نیز پرداخت نمیکرد، برای مثال درباره مترو دولت موظف است 50 درصد بودجه مورد نیاز مترو را فراهم کند، ما برای هر یک کیلومتر خط مترو به چیزی نزدیک به 200 میلیارد تومان و برای افتتاح هر ایستگاه مترو نیز به رقمی حدود 400 میلیارد تومان نیازمندیم اما دولت در 4 سال دوره ما چیزی کمتر از 100میلیارد تومان یعنی به اندازه نیم کیلومتر به شهرداری تهران کمک کرد پس اساسا فرضیه اینکه پروژههای افتتاح شده در آن دوره بهعلت حمایت دولت بوده است از اساس غلط است و حتی دولت از حمایتهای خودش هم کاسته بود. درباره بخش دوم هم باید به این نکته توجه داشته باشیم که ما در بررسی مدیریت شهری باید نگاهی جامع داشته باشیم، به گونهای که اگر برخی ادعاها را به صورت مصداق صرف بخواهیم بررسی کنیم ممکن است صحت داشته باشد ولی اگر در قالب یک قیاس کلی به آن نگاه کنیم متوجه میشویم اتفاقا شهر سود کرده است. با در نظر داشتن این مقدمه اگر به مساله بدهی شهرداری تهران نگاه کنیم نکته اول این است که عدد 50 هزار میلیارد تومان بدهی مستند نیست و این رقم تا جایی که من میدانم کمتر از 30 هزار میلیارد تومان است، نکته دوم اینکه اگر شهرداری به بهانه آنکه میخواست بدهکار نشود این پروژهها را افتتاح نمیکرد و ما امروز میخواستیم تازه سراغ آنها برویم با رقمهای فعلی چقدر برای ما تمام میشد؟ ما تونل نیایش و پل صدر را با رقمی حدود 4000میلیارد تومان به بهرهبرداری رساندیم، مترو را با قرض کردن پول با رقمی حدود کیلومتری 100 میلیارد تومان پیش بردیم، اگر ما این پروژهها را امروز میخواستیم پیش ببریم چقدر برایمان تمام میشد؟ آن نگاه همهجانبهای که عرض کردم همین مساله است. اگر فراتر از نگاه اقتصادی حتی نگاهی اجتماعی داشته باشیم باز هم میبینیم اگر آن روز با قرض کردن پول از بانکها پروژهها را پیش نمیبردیم چه مخاطراتی امروز ما را تهدید میکرد. سالانه در ایام آلودگی تعداد مرگ و میر در کشورمان بالا میرود و طبق آمار در روزهای اوج آلودگی روزانه 20 تا30 نفر تلفات جانی داشتهایم، ما که نمیتوانیم هر روز ادارات را تعطیل کنیم پس طبیعی است که باید به مردم بگوییم با اتومبیلهای خود تردد نکنند، برای این کار نیازمند افزایش ظرفیت مترو هستیم، حالا شما بیایید فرض کنید شهرداری تهران برای اینکه بدهکار نشود به گسترش خطوط متروی تهران نمیپرداخت، نتیجه آن و تلفات ناشی از آن را چگونه میتوان تحلیل کرد؟ بنابراین آنچه از آن به عنوان بدهی یاد میشود فارغ از صحت در عدد و رقم، از جنبه اقتصادی و اجتماعی برای شهر تهران سودآور بود. اینکه ما قبول کنیم پروژهای در شهر افتتاح نشود چون مدیریت شهری فعلی معتقد است دستاورد این شورا افزوده نشدن به رقم بدهیهاست، این خود زیان اقتصادی است. سالانه چیزی حدود 6 هزار میلیارد تومان فقط حقوقی است که به کارمندان شهرداری میدهیم، وقتی در برابر این حقوق 6 هزار میلیارد تومانی به چیز جدیدی دست پیدا نمیکنیم یعنی در حال ضرر دادن هستیم. شما بیایید ارزش این حجم انبوه پروژههای افتتاح شده را با بدهیهایی که از آنها صحبت میشود مقایسه کنید و ببینید برای شهر سودآفرین بوده یا ضررآفرین.
از جمله مهمترین نکاتی که با روی کار آمدن تیم جدید شورای شهر بیم تکرار و تقویت آن میرفت مساله بیتوجهی به «عدالت شهری» و متضاد دانستن 2 مفهوم عدالت و توسعه با منطقی مشابه منطق مدیریت شهری در دوره آقای کرباسچی بود. ایده جدید طرح ترافیک، شنیده شدن زمزمه واگذاری بزرگراهها به بخش خصوصی، گران شدن قیمت بلیت وسایل حملونقل عمومی و مواردی از این دست باعث شد این مقوله بیش از پیش ظنها را تبدیل به یقین کند که شهرداری تهران قصد دارد با قربانی کردن عدالت شهری دست به درآمدزایی بزند. روال عملکرد شورای فعلی در باب مساله عدالت شهری را به چه شکل مشاهده میکنید؟
ما حق نداریم یک چیز را 2 بار به مردم بفروشیم؛ بزرگراهها، پلها و... همه با عوارضی که ما از مردم دریافت کردهایم ساخته شده است، واگذاری اینها به بخش خصوصی و گرفتن عوارض دوباره از مردم یعنی گرفتن دوباره پول مردم از خودشان. این مساله در باقی موارد هم موجود است و شهرداری برای درآمدزایی باید از طرق دیگر و با توجه به مدیران سابق شهری اقدام کند. ممکن است بگویند ما منظورمان از درآمدزایی شهرفروشی است اما حقیقت آن است که طبق طرح تفصیلی میتوان به بخشی از املاک طبق حق قانونیشان اجازه ساختوساز داد. پیش کشیده شدن طرحهایی از این دست یعنی آنکه مدیریت جدید ناتوان از خلق درآمد مناسب بوده است. شهردار اسبق را به جلسه هیات دولت راه نمیدادند اما شهردارهای بعدی که در جلسات دولت شرکت میکنند فلسفه حضورشان باید گرفتن حق شهر از دولت باشد و الا برای پز سیاسی که نمیتوان در جلسات دولتی شرکت کرد و در نهایت بودجهای مناسب دریافت نکرد. به نظر من هر چند بعید است بتوانند مثل مدیریت سابق شهری کار کنند اما میتوان با کمک دولت تا حدی از وضعیت فعلی خارج شد و سرعتی به پروژههای شهری بخشید.
یکی از مسائل مهم و حیاتی شهر تهران همیشه مساله مترو بوده است. آیا دلایلی که در توقف خط7متروی تهران از جمله مشکل امنیت و تهویه خطوط آن ذکر شد صحت داشت؟ با توجه به سرعت کند پیگیری پروژه متروی تهران در دوره جدید چقدر میتوان به وعدههای شهردار جدید دل بست؟
خط7 مترو طبق برنامهای که تدوین شده بود به افتتاح رسید اما بعد از افتتاح آقای حافظی این مساله را مطرح کردند که این خط به علت نصب نبودن دستگاه تهویه در بعضی ایستگاهها و همچنین نبود سیستم سیگنالینگ که باعث هماهنگی قطارها برای عدم تصادف با هم میشود، هنوز استاندارد لازم را برای استفاده عمومی ندارد، پس از این صحبتها بود که یک هیات برای بررسی این مساله شکل گرفت و در نهایت دستگاه ناظر گفت اگر با وضعیت فعلی سیگنالینگ که باید به صورت دستی صورت بگیرد بخواهیم از این خط استفاده کنیم با حرکت هر 45دقیقه یک قطار مشکلی به وجود نمیآید اما متاسفانه به جای این کار آمدند و با نیتی سیاسی خود خط را تعطیل کردند. الان باید پاسخگو بود که آیا استفاده از خط7 از طریق حرکت هر 45دقیقه یک بار قطارها تا زمان رسیدن به وضعیت مطلوبتر برای ما زیانآور بود یا اینکه این سرمایه عظیم را با نیتی سیاسی تعطیل کردیم؟ ما که از آن خط دفاع میکنیم اما اگر مدیران جدید شهری با آن مخالف هستند چرا بتازگی 4کیلومتر از آن را افتتاح کردهاند؟ مگر الان در آن سیگنالینگی وجود دارد؟ اگر استفاده بدون سیگنالینگ ایراد دارد چرا افتتاح کردید؟ اگر ایراد ندارد چرا فقط 4کیلومتر از آن 20کیلومتری را که سابقا و با تایید دستگاه ناظر افتتاح شده بود افتتاح کردید؟ کدامشان ضرر میرساند؟ مساله اینها امنیت آن خط نبود، آن خط نزدیک به 2 ماه هم بود که بدون مشکل و ایراد کار میکرد، هدف از تعطیلی آن خط این بود که میخواستند این را در افکار عمومی جا بیندازند که جان شهروندان برای آقای قالیباف اهمیت نداشته است. درباره عملکرد تیم جدید هم فقط میتوان به این مساله اشاره کرد که نهتنها خط جدیدی را راه نینداختهاند که صرفا 4کیلومتر از 20 کیلومتر افتتاح شده سابق را مجدد افتتاح کردهاند.
با مجموع این اوصاف چقدر عملکرد شورای پنجم را سیاسی میدانید؟
شورای پنجم نگاهی کاملا مبتنی بر مسائل و مصالح جناحی نسبت به شهر و مدیریت شهری داشته و دارد. اینکه آقای محسن هاشمی در پایان سال اول شورا خودش اعتراف میکند شورای جدید کار چندانی نکرده اعتراف به این است که سیاسیکاری و عدم وجود نگاه شایستهسالارانه مانع از آن شده تا شورای پنجم کارآمدی و توانمندی داشته باشد. اگر نگاهها سیاسی نبود اجازه میدادند آقای چمران با آن همه سابقه مدیریتی در حوزه شهر به شورا بیاید و حداقل از نظراتش استفاده کنند. اینها با نگاه سیاسی هر کسی را که در بدنه شهرداری گرایشی به اصولگرایان داشته قلع و قمع و همه را از نزدیکان خود انتخاب کردند.
اگر در پایان بخواهید توصیهای به اعضای شورای شهر برای ادامه فعالیتشان داشته باشید چه میگویید؟
مساله برنامه پنجساله سوم خیلی مهم است. شورای شهر باید نهایت فشار خود را به شهرداری بیاورد تا این برنامه را تقدیم شورا کند. تدوین این برنامه خود نیاز به بیش از یکسال زمان دارد و ما امیدواریم تا الان به این فکر شده باشد که در اسرع وقت در کمیسیونهای شورا مورد بررسی قرار بگیرد و به فرمانداری ارسال شود تا به تایید هم برسد و برش خورده سال98 آن فراهم شود. اگر این اتفاق نیفتد شهرداری سال آینده نه بر اساس برنامه مورد تایید نمایندگان مردم، که اتفاقا بر اساس هر چه خودش میل داشته باشد عمل خواهد کرد و این، شورا را از انجام وظیفه اصلی خود بازمیدارد.