|
ایران به واسطه این قرارداد به مستعمره بریتانیا تبدیل میشد درباره آن چه میدانید؟
1919
گروه یادآور: وقتی موضوع قراردادهای ننگین منعقد شده در تاریخ 200 ساله اخیر ایران مطرح میشود، عمدتا از میان آنچه برای عامه قابل درکتر است، مسائلی مانند از دست دادن بخشی از خاک ایران، در نتیجه قراردادهای گلستان و ترکمانچای است که مطرح میشود. حتی از میان این دو، «ترکمانچای» بیشتر بر سر زبانها افتاده است، در حالی که حجم اراضی از دست داده شده در قرارداد گلستان بیشتر است. شاید ترکمانچای به لحاظ لفظی در ادبیات شفاهی کارکرد بهتری داشته. چه میدانیم؟! اما متاسفانه حداقل در 100 سال گذشته کم نبودند توافقات و قراردادهای بینالمللی که به ضرر این مرز و بوم تمام شدهاند. مثلا همین جدایی بحرین از ایران که عمرش به 50 سال نمیرسد. اتفاقی که در دوره محمدرضا پهلوی روی داد. یا قراردادهای نفتی بعد از کودتای 28 مرداد 32 و کنار زدن دولت مردمی مصدق که جملگی به ضرر منافع ملی بودند. یا قرارداد نفتی 1933 که در زمان رضاخان و در ازای واریز 30 هزار لیره به حساب رضاخان در بانک لویدز لندن منعقد شد؛ قراردادی که مواد و مفاد آن بشدت «تحقیر کننده» است. یا قرارداد تقسیم ایران (معروف به 1907) که میان روسیه و انگلستان بسته شد. از این میان قرارداد 1919 که در مطبوعات و اشارات تاریخی به قرارداد «وثوقالدوله» نیز شهره شده از چند جهت قابل اهمیت و مداقه است. اینکه نخستوزیر، وزیر امور خارجه و وزیر دارایی احمدشاه، با موافقت و احتمالا «بچگی» شاه جوان توانستند ایران و مافیها را ضمیمه قرارداد «1919» کنند و به قیمت 400 هزار تومان بفروشند، یعنی تو خود حدیث مفصل بخوان از این بلبشوی سیستم حاکم و اختیاری که تازه موید به تایید مجلس مشروطه هم شده است، مثلا! ماجرای قرارداد 1919 بازمیگردد به رویای «لرد کرزن» وزیر خارجه بریتانیا که بعد از انقلاب اکتبر 1917 در روسیه و عقبنشینی شوروی از قرارداد تقسیم ایران، انگلستان خود را یکهتاز سیاست در ایران میدید و از طرفی به دلیل همسایگی ایران با مستعمرات هند، تلاش میکرد تا نهایت بهرهبرداری را از ایران انجام دهد. ابزاری که لرد کرزن برای این کار برگزید عقد پیمان 1919 با حکومت وثوقالدوله بود. لرد کرزن به ضرورت ایجاد زنجیرهای از کشورهای حایل که روسیه را از هند جدا کنند و هیچکدام تحت نفوذ و تسلط روسیه نباشند قائل بود و آن را از ارکان مهم سیاست «دفاع از هند» میشمرد. ایران در نظر او مهمترین و در عین حال ضعیفترین حلقه این زنجیر را تشکیل میداد که باید از خطر تعدی هر متجاوزی محفوظ بماند. از آنجایی که پس از تاسیس جامعه ملل و امضای منشور آن، تجاوز مستقیم به استقلال کشورها و منضم کردن خاک آنها به خاک کشورهای فاتح، رسما ممنوع شده بود و از طرفی در کشوری مثل ایران که بیش از هزار کیلومتر مرز مشترک با روسیه داشت اقدام به چنین عملی (اشغال دائم و مستقیم کشور) در حکم انتحار سیاسی بود، کرزن به دنبال استقرار نوعی «نظام مستشاری» در ایران و تحتالحمایه کردن غیرمستقیم کشور بود، چرا که اجرای هدفهای سیاسی و نظامی بریتانیا در خاک ایران با تسلط بر شئون مالی و اقتصادی به طور مستقیم عملی نبود. به همین دلیل «لرد کرزن» عقد قرارداد 1919 با حکومت «وثوقالدوله» را به عنوان وسیلهای «غیرمستقیم» برای رسیدن به این هدف برگزید. سرانجام روز هجدهم مرداد سال 1298 شمسی یک روز پس از امضای قرارداد 1919 میلادی در حالی که شاه قاجار عازم اروپا بود، اعلامیه وثوقالدوله به ضمیمه متن قرارداد در ایران منتشر و اعلام شد این قرارداد مورد تصویب هیأت وزیران قرار گرفته است. این قرارداد شامل 6 ماده و یک مقدمه و خلاصه آن عبارت بود از تعهدات انگلستان درباره احترام مطلق به استقلال و تمامیت ایران، تامین مستشاران انگلیسی برای ادارات ایران و همکاری با ایران در زمینه احداث خطوط آهن و شبکه ارتباطی به همراه اعطای وام از طرف انگلستان. همچنین به موجب این قرارداد، انگلیس، زمام امور مالی، اقتصادی و ارتش ایران را در دست میگرفت و ارتش متحدالشکل زیر نظر فرماندهان انگلیسی تشکیل میشد. تعرفه گمرکی نیز در ظاهر برای حفظ منافع ایران و در حقیقت به سود بریتانیا تغییر مییافت. قرارداد 1919 شامل 2 قسمت بود که هر کدام جداگانه امضا شده بود؛ قرارداد نخست که عنوان رسمی آن «قرارداد نظامی و سیاسی میان ایران و بریتانیا» است از یک دیباچه و 6 ماده تشکیل میشود، در حالی که قرارداد دوم (مشهور به قرارداد وام) دارای 4 ماده است. ماده اول قرارداد اصلی (قرارداد سیاسی و نظامی) رسماً اعلام میدارد: «دولت بریتانیای کبیر به صریحترین بیان که ممکن است قولی را که در گذشته به کرات به دولت ایران داده است یک بار دیگر به موجب این قرارداد تایید میکند و بر عهده میگیرد که استقلال و تمامیت ارضی ایران را محترم شمارد». این متن البته تضمینی نداشت، چرا که در قرارداد پیشین میان روس و انگلیس و در مقدمه قرارداد 1907 نیز عین این تعهد نسبت به رعایت استقلال کشور به صراحت هرچه تمامتر بیان شده بود و با این همه چنانکه تاریخ شهادت میدهد استقلال ایران عملاً به آستانه زوال رسید و فقط با معجزه فروریختن رژیم تزاری نجات یافت. قرارداد 1919 در عین «ضدایرانی» بودن، بشدت قابل تفسیر بود، آنچنان که تفسیر یکی از بندهای آن به قدری تلخ بود که موجبات خودکشی یکی از افسران عالیرتبه نظامی را فراهم کرد. سرتیپ فضلاللهخان آقا ولی که تحصیلات عالی نظامی خود را در انگلستان تمام کرده بود، از شرم امضای چنین قرارداد ننگینی خودکشی کرد. یکی از نخستین مواردی که در آن سوءنیت مجریان قرارداد فاش و دم خروس آشکارا دیده شد، در طرح و تصویب آییننامه مربوط به ارتقای افسران ارتش جدید ایران بود که ارتقای افسران ایرانی از درجه ستوان یکمی به بالا را ممنوع میکرد و صاحبان درجات بالاتر (از سروانی تا سرلشکری) همه باید انگلیسی، استرالیایی یا نیوزیلندی و در واقع دارای تابعیت بریتانیایی باشند. سرتیپ فضلاللهخان آقا ولی با این آییننامه مخالفت کرد و به همین جرم که شئون و مصالح حکومت خود را بر منافع بریتانیا در ایران ترجیح داده است، مورد بازخواست وزیر جنگ وثوقالدوله قرار گرفت و از شدت تاثر در اول فروردین 1299 خودکشی کرد. خودکشی فضلالله آقا ولی، دیر به اطلاع مردم رسید اما اعتراضاتی را که توسط مدرس رهبری میشد، تقویت کرد تا اینکه سرانجام با عمیق شدن اعتراضات، وثوقالدوله برکنار شد و قرارداد تا روی کار آمدن رضاخان تعلیق شد و انگلستان به مواهبی بیش از آنچه در 1919 تصور میکرد، دست یافت. ارسال به دوستان
انگلستان پرداخت مقرری ماهانه به احمدشاه را نپذیرفت
ایران؛ 400هزارتومان!
انگلیسیها برای تسهیل امضای قرارداد 1919 مبلغ 400 هزار تومان (که گویا به پول آن زمان مبلغ بسیار هنگفتی میشد) میان 3 وزیر عاقد قرارداد به شرح زیر تقسیم کرده بودند: ارسال به دوستان
انگلوفیل
«سیدضیاء طباطبایی» که در زمان عقد قرارداد ۱۹۱۹، روزنامه رعد را منتشر میکرد، با آوردن دلایلی شگفتانگیز تلاش میکرد ثابت کند چنین قراردادهایی به نفع ملت و کشور ایران است. سیدضیاء در اسفند1299 و به فاصله چند ماه از اعتراضات علیه قرارداد 1919 نخستوزیر کابینه کودتا شد و برای جلب نظر افکار عمومی قرارداد 1919 را لغو کرد، چرا که انگلستان با روی کار آوردن رضاخان احتیاجی به 1919 نداشت. ارسال به دوستان
راه کمدردسر انگلستان برای اجرای 1919 چه بود؟
«کودتای 1299» به جای «قرارداد 1919»
قرارداد 1919 بدون تصویب در مجلس شورای ملی و تنها با امضای وثوقالدوله درحال اجرا شدن بود و مستشاران نظامی انگلیسی سرگرم اجرای آن بودند. «لردکرزن» (وزیر وقت خارجه بریتانیا) هم به آرزوی دیرینه خود دست یافته بود. او در یادداشتی درباره قرارداد 1919 نوشته بود: «غرض... آن نیست که ما اختیار ایران را به دست گرفته یا خواهیم گرفت، بلکه مقصود آن است که حکومت ایران دریابد که ما تنها قدرت بزرگ در همسایگی آن هستیم که به سرنوشت ایران سخت علاقهمندیم، میتوانیم و مایلیم... ایران را در احیای ثروتهایش یاری کنیم». وی با رضایتمندی آن را شاهکاری دیپلماتیک بهشمار میآورد و اینگونه مینویسد: «پیروزی بزرگی است و من به تنهایی آن را به انجام رساندهام». همزمان با این اتفاقات، بلشویکها در همسایگی ایران در باکو به قدرت میرسند. نیروهای گارد روسیه به انزلی میگریزند. شوروی با تعقیب و شکست آنان بندر انزلی را اشغال میکند و انگلیسها تعداد زیادی اسلحه، مهمات، مواد خوراکی، پوشاک و بنزین را بر جای گذاشتند و شتابان از رشت و انزلی عقب نشستند و پل منجیل را پشتسر خود منفجر کردند. این اقدام به اعتبار بریتانیا ضربه سهمگینی زد. از طرفی غائله قرارداد 1919 با روی کار آمدن دولت مشیرالدوله فرو نشست. مشیرالدوله اجرای قرارداد را تا تصویب مجلس به تعویق انداخت. ارسال به دوستان
مدرس چگونه در مقابل وثوقالدوله ایستاد؟
ایران را ارزان فروختید
پیرامون قرارداد 1919 نامه کوتاه و پرمحتوایی از مدرس و پاسخی از وثوق در پاورقی صفحه 249 کتاب «تلاش آزادی» تالیف دکتر باستانیپاریزی آمده است که به شرح ذیل میخوانیم: «مورخ الدوله» که واسطه ملاقاتی جهت آشتی بین مدرس و وثوقالدوله بود، چنین مینویسد: «مدرس اظهار کرد که وی (وثوقالدوله) بسیار جسور و متهور است. اگر جسارت نداشت مرتکب چنین خیانتی نمیشد ولی تاریخ تکرار میشود: عبدالملک مروان 30 سال در خانه خدا معتکف و اشتغال به تلاوت قرآن داشت ولی پس از اینکه به خلافت رسید قرآن را بوسید که تا حالا رفیق شما بودم و بعد هم شهر مکه را آتش زد و به منجنیق بست، به هر صورت وثوقالدوله را حالی نمایید من کار خودم را مینمایم و شما کار خودتان را، لکن من موفق میشوم و شما ضرر خواهید نمود؛ اگر قرارداد لغو شد همیشه متضرر و منفور و از سیاست دور خواهید شد و اگر قرارداد عملی شد و انجام گرفت دیگر انگلیس به شما کاری ندارد و برای رضایت ملت ایران شما را فدا خواهد نمود». ارسال به دوستان
سیاست ایرانی
«ایرانی باید ایرانی باشد، سیاستش هم ایرانی باشد». هنگام بررسی قرارداد وثوقالدوله در مجلس، مدرس خاطرنشان کرد: «هی میآمدند و به من میگفتند که این قرارداد کجایش بد است؟ بگویید تا برویم اصلاح کنیم. من جواب میدادم. آن چیزی که در این قرارداد به نظرم بد است، همان ماده اولش است که میگوید ما (انگلیسیها) استقلال ایران را به رسمیت میشناسیم». ارسال به دوستان
به تایم لندن
متن سرمقاله روزنامه تایمز لندن در روز دوم ورود احمدشاه به انگلستان: «میهمان تاجدار ما (احمدشاه) در این نخستین دیدارش از انگلستان، از پادشاه و ملکه ما و از توده مردم بریتانیا گرمترین استقبالها را دریافت کرده است. شهریار جوان ایران در شخص وزیر خارجه بریتانیا (لرد کرزن، طراح قرارداد 1919) با سیاستمداری آشنا شده است که یک عمر به رفاه و سعادت ایران علاقهمند بوده است. در عین حال این امتیاز تاریخی نصیب لرد کرزن شده است که (با انعقاد قرارداد مذکور) روابط تاریخی ما را با ایران بر پایهای محکمتر و صمیمانهتر استوار سازد». ارسال به دوستان
خودکشی یک سرتیپ
سرتیپ «فضلالله خان آقا ولی» عضو کمیسیون مشترک نظامی- مرکب از 7 افسر ارشد انگلیسی و 7 افسر ارشد ایرانی- بود. وی به همراه یکی دیگر از افسران ایرانی عضو کمیسیون احساس کرد رأی موافق دادن به چنین مادهای خیانت محض به ایران است و به این دلیل حاضر نشد پای گزارش کمیسیون را امضا کند. وی از شدت تأثر خاطر، موقعی که برایش مسلم شد بر اساس قرارداد، انگلیسیها برای آینده ایران تصمیم میگیرند، مرگ را بر زندگی در چنین کشوری ترجیح داد و از شدت غم و اندوه در خانهاش خودکشی کرد. خبر خودکشی وی به دلیل تعطیلات نوروزی کمی دیر به گوش مردم رسید اما موجب شد بر اعتراضات عمومی مردم نسبت به قرارداد 1919 افزوده شود. ارسال به دوستان
فروش گلیسیرین ممنوع!
در یکی از اعتراضات جدی علیه قرارداد 1919، میتینگ بزرگی در میدان توپخانه برگزار میشود که موجب واکنش شدید دولت وثوق میشود. بعد از اعلام خبر آمادگی برخی اصناف برای تعطیلی و اعتصاب، در شهر حکومت نظامی برقرار شد و برخی مخالفان به کاشان تبعید شدند. حتی فروش گلیسیرین در داروخانهها ممنوع شد تا کسی نتواند با استفاده از آن صفحه چاپ ژلاتینی ساخته و به نشر شبنامه و اعلامیه بپردازد. ارسال به دوستان
دولتی دوتابعیتی
«یرواند آبراهامیان» در تاریخ ایران مدرن مینویسد: وثوقالدوله هنگام امضای این قرارداد، در اقدامی احتیاطی از کرزن قول گرفته بود در صورت نامساعد شدن اوضاع و احوال به او پناهندگی سیاسی داده شود. وزیرمختار بریتانیا در تهران، تضمیننامهای به شرح زیر تسلیم هر یک از وزرای سهگانه کرد: عالیجناب! برحسب اجازهای که از طرف حکومت اعلیحضرت پادشاه انگلستان به دوستدار داده شده است، با کمال خوشوقتی به اطلاع میرسانم که با توجه به قراردادی که همین امروز- نهم آگوست 1919- میان دولتین بریتانیای کبیر و ایران بسته شد، حکومت اعلیحضرت پادشاه انگلستان آماده است در صورت احتیاج به وسیله مقامات سفارت انگلیس در تهران از شما پشتیبانی کند و اگر لازم شد آن عالیجناب را در یکی از سرزمینهای متعلق به امپراتوری بریتانیا به عنوان پناهنده سیاسی بپذیرد. با احترامات: پرسی.ز.کاکس ارسال به دوستان
«طوفان» فرخی و داد عشقی «قرن بیستم» علیه قرارداد 1919
رفت ملک و رفت تاج و رفت تخت
در کنار واکنشهای عمومی نسبت به قرارداد 1919، شاعرانی چون میرزاده عشقی و فرخییزدی اشعاری را علیه وثوقالدوله، انگلیس و این قرارداد ننگین سرودند. عشقی که همزمان در «روزنامه قرن بیستم» مبارزات جدی علیه استعمار و به نفع آزادیخواهی انجام میداد، اشعار قابل اشارهای در نقد و اعتراض به قرارداد ایران و انگلیس اینچنین سرود: ارسال به دوستان
|
|
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
|