|
درباره روشنفکری ریاکارانه برخی سینماگران ایرانی
شبیه کدام یک از عرق سردی ها؟
گروه فرهنگ و هنر: «آیا بیرقی حاضر است برای نشان دادن حسن نیت خود فیلمش را به جشنوارههای خارجی نفرستد؟» این سوالی بود که یکی از اهالی رسانه در نشست خبری فیلم سینمایی «عرق سرد» در سیوششمین جشنواره فیلم فجر از سهیل بیرقی، کارگردان این فیلم سینمایی پرسید. سوالی که البته کارگردان این فیلم به وضوح از پاسخ به آن طفره رفت تا مشخص نشود بالاخره او این فیلم را همانگونه که برخی بازیگران این فیلم در همان نشست بیان کردند، برای نقد یک قانون نادرست (البته از نظر خودش) ساخته یا قرار است این تصویر سیاه از وضعیت زنان ایرانی بهانهای برای جشنوارهگردی سازندگان این اثر شود؟! ارسال به دوستان
درباره مستند «دومین ضربه به در» شبکه هیسپان تیوی
گل به خودی ارتش آمریکا در جنگ!
سیدرضا صائمی: رمزگشایی از پشتپرده جنگها، یکی از افشاگرانهترین روشهای مستندسازی بویژه مستندسازی جنگ است که در پس آن میتوان به بازنمایی سیاستهای دولتها و سیاستمداران رسید. اینگونه مستندها 2 واقعیت را به موازات هم روایت میکنند و به نمایش میگذارند. یکی واقعیت ظاهری و در واقع روایت خود واقعه که در اینجا همان جنگی است که رخ داده یا در حال رخ دادن است و دیگری واقعیتهای پنهانی که پشت این صورت به چشم نیامده و فهم نشده است. این لایه دوم در مستندسازی، اهمیت بیشتری داشته و امر ویژهتری است. مستند «دومین ضربه به در» را که از شبکه هیسپان تیوی روی آنتن رفته است، میتوان مصداق اینگونه مستندها دانست. مستندی که علاوه بر ارائه اطلاعات جذاب درباره سوژه، واجد نوعی آشناییزدایی از سوژه هم است و این کار را از طریق پرداختن به لایههای پنهان ماجرا انجام میدهد. آنچه در این مستند میبینیم این است که ارتش آمریکا با وجود اینکه اطلاعات کافی درباره کشته شدن سربازان آمریکایی در اختیار دارد، خانوادهها را از اصل ماجرا با خبر نمیکند. این خانوادهها بعد از ماهها و به طور اتفاقی متوجه میشوند کشته شدن عزیزانشان بر اثر تیراندازی یا انفجار بوده و این با حرفی که از ابتدا شنیدهاند مغایرت دارد و دست به جستوجو میزنند و بعد از مدتها متوجه میشوند نیروهای خودی کوتاهی کرده و به اشتباه برخی سربازان آمریکایی را کشتهاند. در واقع این مستند روایتی از گل به خودیهای ارتش آمریکا در جنگ است که علاوه بر اینکه برخی ضعفهای نظامی آن را برملا میکند، عدم صداقت و شفافیت ارتش آمریکا نسبت به هموطنان خود را نیز به نمایش میگذارد. کریستوفر گرایمز در این مستند سراغ سوژهای میرود که تراژیک بودن جنگ را از درون بازنمایی میکند و زاویه دید متفاوتی به مخاطب برای خوانش و تفسیر سیاستهای نظامی آمریکا میدهد؛ آن هم نقطه کانونی این سیاستها که محور افشاگری این مستند است. کشته شدن بسیاری از سربازان آمریکای به واسطه اشتباهات خودی، تصویر ذهنی مخاطب از جمله مخاطب آمریکایی را درباره تصویر اسطورهای ارتش ملی این کشور و اقتداری که از آن تبلیغ میشود برهم زده و ضعفهای آن را به نمایش میگذارد. این روایت شبیه به تیم فوتبالی است که همه از خط دفاعی آن میترسند اما با چند حمله و ایجاد خطر در محوطه جریمه، ضعف و آسیبپذیری آن برملا میشود چنانکه ممکن است تحت این فشارها، گل به خودی هم بزند! کریستوفر گرایمز برای اثبات مدعای خود در مستند«دومین ضربه به در» سراغ 4 خانوادهای میرود که فرزندان و عزیزانشان طبق اطلاعاتی که به آنها داده بودند، در ارتباط با تیراندازی به افراد خودی کشته شدهاند در صورتی که ارتش از ابتدا اطلاعات نادرستی به آنها داده بود. همراهی با این 4 خانواده، کارکردی شبیه به نریشن و روایت عقل کلی دارد که حس همدلی و همزادپنداری مخاطب را برانگیخته و به ایجاد نوعی خوانش حسی و عاطفی از مستند منجر میشود. علاوه بر اینکه مستندساز برای مدعای خود با شاهد عینی پیش میرود که خود این تمهید به برجسته شدن لحن و روایت جستوجوگرانه مستند کمک میکند، در واقع «دومین ضربه به در» را میتوان مستندی مکاشفهای دانست که نه فقط به نمایش واقعیت که به اثبات واقعیت هم میپردازد و رویکردی علت و معلولی را برای بازنمایی سوژه و مضمون برمیگزیند. جذابیت این مستند فارغ از سویه سیاسی- نظامی سوژه و از منظر مستندسازی در این است که فیلم در عین اینکه در حال روایت یک واقعه است اما صرفا گزارشی خبری و تصویری از آن نیست بلکه نمایش واقعه از پشتپرده آن است. رسیدن از صورت ماجرا به سیرت آن و نوعی رمزگشایی افشاگرانه که در نهایت میتواند به خوانش متفاوتی از خود واقعه منجر شود. تبلیغاتی که آمریکا از حضور نیروهای نظامی خود در خارج از خاکهای خود دارد غالبا در راستایی بسط اقتدار و تامین منافع ملی است اما در اینجا میبینیم آنچه در پس این قدرتطلبیها و چهبسا قدرتنماییها آشکار میشود ضربه زدن به خودی است آن هم نه توسط دشمن که توسط نیروهای خودی. حتی اگر کشته شدن سربازان وطنی را محصول اشتباه انسانی هم تفسیر کنند، نمیتوانند خانوادههای این سربازان را به کشته شدن فرزندانشان راضی و قانع کنند. اینجا فوتبال نیست که گل به خودی در نهایت به غمگین شدن از شکست یا حسرت پیروزی منجر شود. اینجا اشتباه، مساوی با مرگ یک هموطن است آن هم سربازی که بهزعم خودش برای دفاع از سرزمینش به میدان جنگ رفته است. مستند «دومین ضربه به در» سندی از بیرحمیهای جنگ و سیاستهای جنگطلبانه آمریکاست که اینبار خودش توسط خودش قربانی شده است. ارسال به دوستان
خبری که روز گذشته در رسانهها منتشر شد
آیا بهروز افخمی دوباره مجری برنامه «هفت» میشود؟
بعد از مدتها بیخبری از برنامه سینمایی تلویزیون، برخی رسانهها در رایزنی جدید اعلام کردند بهروز افخمی دوباره روی صندلی اجرای برنامه «هفت» مینشیند. به گزارش «وطن امروز»، پس از اتمام فصل سوم برنامه هفت و اجرای مجدد آن توسط رضا رشیدپور در ایام برگزاری جشنواره فیلم فجر سال گذشته، نامهای زیادی از جمله علیرضا رئیسیان، محمدحسین لطیفی، مهدی کرمپور و.... به عنوان گزینههای اجرای برنامه هفت در رسانهها مطرح شد اما امروز خبری از بازگشت بهروز افخمی به تلویزیون بدون فراستی به میان آمد که نوید بازگشت مجدد افخمی به این برنامه و تکرار روزهای موفقیت این برنامه پس از دوره ضعیف آن در جشنواره سال گذشته را میداد. ارسال به دوستان
معرفی کتاب «پادشاهان پیاده» اثر محمدعلی جعفری و بهزاد دانشگر
روایتهای رسیدن به کربلا!
فاطمه افتخاری: «هر مسافر قصهای داشت و گاه رازی یا ارادتی. شروع قصه مسافرها باهم متفاوت بود. گاه از ایران بود یا عراق. از شهرهای کوچک و بزرگ. از شرق و غرب عالم. اما پایان همه قصهها به یکجا ختم میشد. به سرزمینی بر کرانه فرات و یادگاری که از دل بهشت بر این سرزمین باقی مانده؛ به کربلا. به تربت سیدالشهدا. و هر قصه روایتی بود از نیرویی که مسافر را برمیخیزاند و میکشاندش تا کربلا». چند سطر بالا بخشی از مقدمه کتاب «پادشاهان پیاده؛ خردهروایتهایی از زیارت اربعین» است. روایتهای این کتاب توسط نویسندگان آن، محمدعلی جعفری و بهزاد دانشگر، در مسیر پیادهروی نجف به کربلا جمعآوری شده است. نویسندگان این کتاب به همراه مترجمان زبانهای مختلف از جمله عربی و انگلیسی در راهپیمایی اربعین حضور پیدا کردهاند و از زائران با ملیتهای مختلف خواستهاند داستان پیوند زندگیشان با امام حسین علیهالسلام را بیان کنند؛ روایتهایی که راویهای آن گاه حتی مسلمان و شیعه نیز نیستند. در بین داستان راویان این کتاب گاه روایتهایی دیده میشود که تا عمق جان خواننده تاثیر میگذارد و عقل و ذهن مخاطب را به خود درگیر میکند. محمدعلی جعفری یکی از نویسندگان این کتاب در مصاحبههای خود بیان میکند که در این کتاب تنها به بازنویسی روایتها پرداخته شده است تا جایی که سعی شده لحن و زبان راوی داستان نیز حفظ شود، از این رو این کتاب را میتوان نمونهای از مستندنگاری پیادهروی اربعین دانست. این کتاب توسط انتشارات عهد مانا در سال 1396 به چاپ رسیده است. بخشی از متن این کتاب از زبان طلبهای 33 ساله اهل پاکستان در ادامه آورده شده است: «شیعیان پاکستانی که برای زیارت میآیند، جنگ روانی علیهشان هست؛ چه زیارت امام رضا علیهالسلام و چه زیارت حضرت معصومه سلاماللهعلیها، چه زیارت عراق و سوریه. جنگ روانی درازمدتی هست. یک زائر با همه سختیهای اقتصادی که دارد، خودش را میرساند به شهر کویته. بعد آنجا هم یک هفته یا دو هفته باید بماند تا ارسال به دوستان
اخبار
عماریون با «راهنما» به تلویزیون میآیند ارسال به دوستان
اخبار
تغییر در مدیریت انجمن قلم ارسال به دوستان
|
|
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
|