واکاوی رفتارهای آسیبزای سلبریتیها در رویدادهای اجتماعی در میزگرد «وطنامروز» با حضور کارشناسان
تأکید بر شفافسازی عملکرد سلبریتیها
نیاز به ساختارهای قانونی و سیستم یکپارچه برای جمعآوری کمکهای مردم
علی البرزی- محسن پورعرب: این روزها مباحث گوناگون و متفاوتی درباره عملکرد چهرههای مشهور و در اصطلاح سلبریتیها در رویدادهای اجتماعی بویژه زلزله کرمانشاه برای جمعآوری کمکهای مردمی در جامعه مطرح میشود. این موضوع در روزهای گذشته با احضار برخی از این افراد به پلیس آگاهی برای ارائه توضیحاتی درباره نحوه جمعآوری کمکها و سرانجام مبالغ جمعآوریشده وارد فاز تازهای شده است. به باور بسیاری از کارشناسان مسائل اجتماعی، موضوع سلبریتیها در جامعه و بویژه نقش آنها در حوادث غیرمتقربه از جمله موضوعاتی است که نیاز به واکاوی و بررسی دقیق جامعهشناسی دارد و به نظر میرسد در برخی مولفههای رفتاری و واکنشها و همچنین نوع عملکرد سازمانهای مردمنهاد در این شرایط باید تجدیدنظر شود. برای بررسی و واکاوی عملکرد چهرههای مشهور و سلبریتیها در اینگونه حوادث و همچنین نقش سازمانهای متولی در مدیریت جمعآوری کمکهای مردمی میزگردی را با حضور تعدادی از کارشناسان مسائل اجتماعی و حقوقی برگزار کردهایم که ماحصل آن و اظهارات کارشناسان هماینک پیشروی شماست.
رقابت برای کسب شهرت در جامعه
آقای بای! بررسی رفتار سلبریتیها در حادثه زلزله کرمانشاه این پرسش را ایجاد میکند که چرا این افراد سفیر یا واسطهای برای رساندن کمکهای مردم از طریق سازمانهای متولی در بحران به حادثهدیدگان نشدهاند و انگار رغبتی به این کار ندارند؟
بررسی عملکرد سلبریتیها در زلزله کرمانشاه دلایل متعددی را درباره چرایی حضور انفرادی این افراد برای کمکرسانی به حادثهدیدگان مشخص میکند. اول اینکه این حرکت ناشی از بیاعتمادی بخشهایی از جامعه به سازمانهای متولی در وقوع بحران است و دومین دلیل سوءاستفاده سلبریتیها از این شرایط برای رقابت با یکدیگر و سبقت گرفتن از هم برای کسب شهرت بیشتر است. رفتارشناسی سلبریتیها در حادثه زلزله کرمانشاه نشان داد این افراد تلاش دارند خلاف جهت آب شنا کنند، این موضوع بدین معناست که این افراد به جای اینکه تلاش کنند اعتماد جامعه به سازمانهای متولی را بازگردانند، با حضور انفرادی خودشان در صحنه خواستند ثابت کنند عملکرد سیستم مدیریت بحران دچار ایراد است، پس جامعه از طریق ما میتواند کمکهایش را به حادثهدیدگان برساند. به نوعی برخی از این افراد با ژست روشنفکری تلاش دارند فعالیت سازمانهای متولی را زیر سوال ببرند و اذهان را به سمت خودشان جلب کنند.
یعنی معتقدید رفتار سلبریتیها در زلزله کرمانشاه برگرفته از یک الگوی جهانی بود؟
الگوی جهانی حضور شخصی سلبریتیها در زمان وقوع بحران و کمکرسانی به نیازمندان را نشان نمیدهد، بلکه سلبریتیها در سایر جوامع از شهرت خودشان استفاده میکنند تا جامعه را به سمت سازمانهای متولی و مردمنهاد هدایت کنند. نمونه این مورد را میتوان در جامعه آلمان مشاهد کرد. یورگن کلینزمن، بازیکن و مربی مشهور آلمانی سفیر یک سازمان متولی در حمایت از کودکان بیسرپرست است. در جایی که این سلبریتی میتواند از شهرت خودش برای جمعآوری کمکهای مردمی استفاده کند، قدم در راستای فعالیتهای سازمانی برمیدارد، به همین جهت کلینزمن جدا از شهرتی که از فوتبال کسب کرده امروز به دلیل فعالیتهای انساندوستانه مشهور است و همین موضوع باعث شده تا این افراد پایگاه اجتماعی و حامی قویتری داشته باشند.
یکی از مواردی که درباره نحوه حضور سلبریتیها در زلزله کرمانشاه مورد نقد است، خلأ حضور سمنها بود که باعث شد سلبریتیها ترجیح دهند بهصورت انفرادی در صحنه حاضر شوند، تا چه حد حضور سمنها را در چنین مواقعی موثر و لازم میدانید؟
در حادثه زلزله کرمانشاه فعالیتهای پراکنده سازمانهای مردمی و سمنها باعث شد کمکها آنطور که باید به افراد نیازمند نرسد. در الگوی جهانی فعالیت یک سمن به دلیل فعالیت زیر نظر یک نهاد دولتی داخلی است؛ موضوعی که در زلزله کرمانشاه مشاهده نشد و نهتنها سمنها همکاری با نهادهای متولی را قبول نداشتند بلکه خلاف جهت تصمیمهای آنها قدم برداشتند. اگر سازمانهای مردمی و سمنها زیر نظر نهادهای دولتی فعالیت کنند نهتنها عملکرد بهتری مشاهده خواهد شد، بلکه سلبریتیها هم دیگر فضایی برای سوءاستفاده بهدست نمیآوردند و نمیتوانند اعتماد از دست رفته را به سمت خود جذب کنند.
با گذشت یک سال از زلزله کرمانشاه هنوز تکلیف کمکهای مردمی جمعآوری شده توسط سلبریتیها مشخص نشده است، برخورد با این افراد باید چگونه باشد تا اثری سوء بر جامعه نداشته باشد؟
بتازگی برخی سلبریتیها نهتنها با نوع عملکردشان در زلزله کرمانشاه به سازمانهای امدادی و دولتی بیاعتنا بودهاند، بلکه با حاضر نشدن برای پاسخگویی به سازمانهای قضایی و انتظامی هم بیاعتنا بودهاند. در خبرها شنیدیم وجوه مردمی کمک شده در حساب برخی سلبریتیها به دلیل بدهی بانکی مسدود و از سوی بانک برداشت شده است. اینجا باید به این نکته اشاره داشته باشیم که این افراد با اطلاع از بدهی بانکیشان و با هدف تسویه این بدهیها وجوه مردم را جمعآوری و از این فرصت سوءاستفاده کردند.
ساختاری یکپارچه برای جمعآوری کمکهای مردمی نداریم
آقای مشفق! به نظر شما چه دلایلی در حادثه کرمانشاه باعث شد سلبریتیها احساس کنند میتوانند در راستای کمک به زلزلهزدگان ورود کنند؟
بحث وقوع بحرانها در جامعه اعم از بحرانهای طبیعی و غیرطبیعی موضوع مهمی است که باید از سوی سازمان مدیریت بحران مدیریت شود. از آنجایی که مدیریت بحران در کشور ما مدیریتی زمانبر بوده و آماده و منظم نیست در زمان وقوع بحرانها مشکلاتی ایجاد میشود، لذا با وجود چنین ضعفهایی در زمان به وقوع پیوستن یک بحران، مشکلاتی از قبیل ورود افراد غیرمرتبط با مدیریت بحران ایجاد میشود. از سوی دیگر، رسانهها تلاش میکنند پیامدهای این بحران را به جامعه منتقل کنند و افراد جامعه در پی این اطلاعرسانی میخواهند کمکهایشان را به آسیبدیدهها برسانند و در این راستا تلاش دارند از نزدیکترین راه این کمکها را منتقل کنند. با این شرایط، مدیریت بحران در کشورمان در حال حاضر به دلیل ضعفهایی نمیتواند این حجم از کمکها را مدیریت کند و در مقابل نیز اعتماد جامعه به برخی نهادها در این باره سلب شده است، به همین دلیل افراد جامعه روی به سلبریتیها یا راههای دیگر برای رساندن کمکهایشان میآورند.
آیا حضور سلبریتیها در چنین مواقعی درست است یا اینکه آیا رفتارهای این افراد الگو گرفته شده از سلبریتیهای سایر جوامع است؟
جالب است بدانید حضور انفرادی سلبریتیها در زمان وقوع یک بحران در هیچ کجای دنیا مرسوم نیست. در واقع اگر این افراد تصمیم بر حضور و کمکرسانی به حادثهدیدگان را دارند باید در قالب سازمانهای مردمنهاد و در قالب یک سازمان قانونمند و دارای ساختار فعالیت کنند. در کنار اعتماد ناکافی جامعه به برخی سازمانهای متولی در کمکرسانی به مردم، فعال نبودن سازمانهای مردمنهاد و سمنهاست که باعث میشود جامعه راه درستی را برای رساندن کمکهایش به حادثهدیدگان انتخاب نکند. در واقع اینکه گفته میشود راه درستی انتخاب نمیکند نه اینکه جامعه نمیخواهد، بلکه نبود راه درست، سریع و مستقیم باعث میشود جامعه به فردی اطمینان کند که تجربه و شناخت کافی از نحوه مدیریت کمکها و رساندن آنها به دست حادثهدیدگان ندارد. همین موضوع باعث ایجاد مشکلاتی میشود.
برای عبور از چنین شرایطی و رسیدن به نقطهای که دیگر شاهد چنین بههمریختگی و نبود هماهنگی بین جامعه، مدیریت بحران و سازمانهای مردمنهاد نباشیم چه کارهایی باید انجام شود؟
اول اینکه سیستم مدیریت بحران در کشور باید برای چنین مواقعی راهکارهای منظم و ساختارمندی را تعریف کند. پس از این در دومین قدم سیستم مدیریت بحران باید اعتماد از دست رفته جامعه به خودش را برگرداند. سومین قدم هم مربوط به تقویت بازوهای کمکی سیستم مدیریت بحران است. درواقع با اینکه تعدادی سازمان مردمنهاد و دیگر سازمانها در حال فعالیت هستند اما باید سازمانهای بیشتری در این باره تقویت شوند و به فعالیت بپردازند تا افرادی چون سلبریتیها در سایه آنها فعالیت کنند.
یکی دیگر از مباحثی که پس از گذشت یک سال هنوز حلوفصل نشده سرنوشت کمکهایی است که توسط سلبریتیها جمعآوری شده است. در همین باره بتازگی از سوی سازمانهای قضایی و انتظامی اقدامهایی انجام شده تا سرنوشت این کمکها مشخص شود، به نظر شما در اینباره چه اقدامی باید انجام شود تا اعتماد از دست رفته جامعه به سیستم مدیریت بحران بازگشته و از طرفی سلب اعتماد جامعه برای کمکرسانی در زمان وقوع بحران تشدید نشود؟
اعتماد از دست رفته به سیستم مدیریت بحران در کشور زمانی بازمیگردد که جامعه شفافیت در عملکرد سازمانها و نهادهای متولی در زمان وقوع بحران را ببیند. در واقع باید مشخص شود میزان وجوه و کمکهایی که جامعه به حادثهدیدگان میکند از چه مسیرهایی و در چه مکانهایی صرف میشود. بهطور حتم باید سیستمی تعریف شود تا بهصورت شفاف مسیر کمکها به جامعه نشان داده شود، اینجاست که اعتماد از دست رفته جامعه به سیستم مدیریت بحران بازخواهد گشت.
خلأهای ساختاری و قانونی داریم
آقای اقدامی! از نظر حقوقی و قانونی آیا اشخاص معروف یا چهره یا در اصطلاح سلبریتیها میتوانند در حوادث غیرمترقبه یا رویدادهای اجتماعی اقدام به جمعآوری پول از مردم کنند؟
از این نظر، برای اینکه سلبریتیها و چهرههای مشهور حمایتها و کمکهای مردمی را جمعآوری کنند منع قانونی وجود ندارد. در بسیاری از کشورها سلبریتیها دارای سرمایه اجتماعی هستند که احزاب، گروهها، بنگاههای اقتصادی و حتی خیریهها از این سرمایه به نفع خود استفاده کرده و حمایتهای مردم را برای اهداف خود که ممکن است در زمینههای گوناگون مانند عرصههای سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و خیریه باشد، جذب میکنند. محدودیتهای قانونی زمانی ایجاد میشود که سلبریتیها براساس اظهارات غیرواقعی و عناوین فریبنده، حمایت مردم را جلب کرده و از آنها پول بگیرند، این اتفاق در بسیاری از موارد انجام شده است که فردی بهواسطه شهرتش از اعتماد مردم سوءاستفاده کرده و با تقلب از آنها پول دریافت میکند و عمل مجرمانهای از وی سر میزند یا در موارد دیگر دیده میشود افرادی عنوان فرد مشهور را جعل و خود را از نزدیکان سلبریتی معرفی کردهاند و بدون اطلاع از سلبریتی از مردم کلاهبرداری میکنند.
اصل فعالیتهای چهرههای مشهور برای اینگونه موارد درست است اما چرا این افراد مشهور واسطه نمیشوند، برای مثال رابط مردم با سازمانهایی مانند هلالاحمر و کمیته امداد و دیگر سازمانهای حمایتی اجتماعی شوند و کمکهای جمعآوری شده را به حساب این سازمانها واریز کنند؟
دلایل گوناگونی برای این موضوع وجود دارد، شاید یکی از دلایل آن این است که افراد مشهور احساس میکنند اگر سازمان واسطهای در میان باشد اعتماد مردم کمتر میشود، یعنی اگر مردم به سازمانهای واسط اعتماد داشتند کمکهای خود را به آن نهاد واریز میکردند و نیازی به حضور سلبریتیها نبود. در این بخش از موضوع، مشکل سلبریتیها نیستند و مشکل سازمانهای واسط هستند. راهکار موجود هم این است که سازمانهایی مانند کمیته امداد، هلال احمر و سازمانهای دیگر که در امدادرسانیهای اجتماعی فعال هستند با سلبریتیها ارتباط خوبی برقرار و سلبریتیها به عنوان نماینده و سفیر آنان کمکهای مردمی را جمع کنند.
در چند سال گذشته بویژه در زمان وقوع حوادث غیرمترقبه مشاهده شده است سلبریتیها پولهایی را جمعآوری کردهاند اما آنچنان که شایسته بوده، این پولها خرج نشده است، در برخی موارد بسیاری از این پولها هنگفت بوده اما به دست مردم نرسیده است! اگر فردی در این امور تخلف داشت باید چه راهکاری ارائه کرد تا هم پولها در امور مناسب خرج شود، هم با فرد متخلف برخورد شود و هم سلبریتیهای دیگر از امور خیریه دلسرد نشوند؟
افرادی که با استفاده از پایگاه اجتماعی خود از مردم پول میگیرند به 2 گروه تقسیم میشوند؛ یک گروه افرادی هستند که بهخاطر پر کردن جیب خود اقدام به جلب حمایت مردم میکنند، گروه دیگر افرادی هستند که با نیت خیر این کار را کرده و به دنبال خدمت به مردم هستند.
اگر ساختار تعاملی درست بین سلبریتیها و سازمانهای خیریه ایجاد شود افرادی که به واقع به دنبال خدمت هستند با کمک این سازمانها پولهای مردم را جمعآوری میکنند و آن زمان اگر یک سلبریتی به صورت شخصی از مردم درخواست کمک داشت نمیتواند اعتماد مردم را جلب کند. وقتی الگوی موفقی از ارتباط سلبریتیها و سازمانهای اجتماعی داشته باشیم تعداد افرادی که مردم را به کمکرسانی دعوت میکنند کم شده و دست از این اقدامات برمیدارند و اگر باز هم اصرار به جمعآوری پول داشتند باید با این افراد برخوردهای قانونی سخت شود. در این زمینه خلأهای قانونی جدی وجود دارد. ممکن است افرادی با نیتهای سوء اقدامی انجام دهند اما آن عمل، عمل مجرمانهای نباشد. برای مثال، چنانچه شخصی کمکهای مردم را با تاخیر به دست نیازمندان برساند یا پولها را در جای دیگری خرج کند، از لحاظ قانونی رویه مشخصی برای برخورد با این عمل وجود ندارد.
با وجود همه خلأهای قانونی که اشاره کردید، در حال حاضر چه راهکارهای حقوقی برای برخورد با برخی نیتهای سوء افراد وجود دارد؟
اگر جذب کمکهای مردمی با استفاده از عناوین جعلی و اظهارات واهی باشد، کلاهبرداری صورت گرفته است اما اگر غیر از این باشد عنوان مجرمانهای وجود ندارد که با این افراد برخورد قانونی شود. برای مثال، شخصی پول را با نیت کمک به زلزلهزدگان کرمانشاه میگیرد اما به آنها کمکی نمیکند که از لحاظ کیفری نمیتوان این فرد را تحت تعقیب قرار داد. شاید به صورت حقوقی بتوان از مسیرهایی این برخورد را انجام داد اما متاسفانه در حال حاضر ظرفیت و ساختار قانونی برای برخورد شفاف و قاطع با این فعالیت وجود ندارد.
پیشنهاد شما به عنوان یک کارشناس حقوقی برای برخورد با این افراد با توجه به افزایش این موضوع در سالهای گذشته چیست؟
به باور من به عنوان شخصی که در کارهای قانونی فعال هستم و در بحث خلأها و نظام قانونی تحقیق کردهام این است که باید موضوعات اجتماعی را از راههایی غیر از قانون حل کرد، یعنی به جای اینکه برای هر موضوعی قانون وضع کنیم که از آن قانون تفسیرهای گوناگون شود و سپس مجریان به سلایق خود آن را اجرا کنند و هر شخص نظری داشته باشد، مکانیزمها و ابزارهای فراقانونی تعریف کنیم.
آقای اقدامی! در موارد اخیر نیروی انتظامی و دادستانی اجازه توقیف حسابهای برخی سلبریتیها را صادر کردهاند و از آنان خواسته شده برای توضیحات به پلیس آگاهی مراجعه کنند، به نظر شما این روال شکل گرفته از لحاظ حقوقی و قضایی به سرانجام مشخصی خواهد رسید یا خیر؟
بعید میدانم نتیجهای از این امور حاصل شده و به سرانجام مشخصی برسد، در حال حاضر با توجه به نبود ساختارهای درست و ضعف قانونی، برخورد قضایی به نتیجه قابل قبولی نمیرسد.
یعنی این ضعف ساختاری باعث تحریک برخی سلبریتیها برای دریافت پول از مردم میشود؟
اگر سلبریتیها ببینند پیگیریهای قضایی اخیر به سرانجام نمیرسد باب تخلف و در اصطلاح فقهی باب تجری را بیشتر باز میکنند. این پیگیریهای قضایی شاید نتیجه عکس دهد و افرادی هم که از قانون ترس داشته و تخلف نمیکردند وسوسه شوند و تخلفات بیشتر شود.