|
این دموکراسی نیست آقای روحانی!
حسن رضایی*: آدم وقتی در خودش غور میکند میبیند حرف زدن درباره عملکرد شورای نگهبان در تایید صلاحیت آقای روحانی از اول تا آخرش شاید... باشد. مطبوعه، وقتی حقوق خبرنگار ندارد، خرج وکیل و عدلیه و... که خب! حسابش روشن است. پس خانم معاونت حقوقی، دقت کن! مراد از... در جمله نخست، پیچیدگی و غامض بودن موضوع است! همین! سرخط گم نشود، پیش 3 نقطه بودیم، خلاصه! فعلا همان 3 نقطه! نقطه چهارم و بیخطرتر اما شاید تاب دادن زلف نحیف قلم از سمت اره و چکش اصحاب «نشکنیم قلمها را» به سوی همین شورای نگهبان در همان فقره تایید صلاحیت شیخ باشد.
1) شورای نگهبان حکما خوب میدانست آنچه حسن روحانی در باب مذاکره و معامله با غرب میگوید، خلاف بین و بلکه ضدصریح رهنمودهای حضرت امام(ره) در باب سیاست خارجی بویژه در ارتباط با جهانخواران و موکدا در فقره آمریکاست.
به روال عادت یا از باب مصلحتِ عادتشده اما قیف دقیق یا نادقیق شورا آنقدر گشاد بود که حالا همان حسن روحانی 7 سال است رئیسجمهور ماست، صبح جمعه هم باخبر شده که عجب! قیمت بنزین را 3 برابر کردهاند. همان کسی که با خنده شدید از آن تصمیم خطرناک با چند هزار میلیارد هزینه و چندین کشته و شهید حرف میزند اما حواسش به بعضی چیزها خیلی جمع است و دقیق، سر بزنگاه بلکه پیش از بزنگاه، واکنش دارد. دقت در چنین فقراتی طبعا نقش «کلید»ی در شناخت آقای رئیسجمهور خواهد داشت. حالا مثلا چه فقراتی؟! خب! دستتان را به من بدهید تا در کوچهباغ تاریخ، به 13 شهریور سال 73 برویم. آقای روحانی در تاریخ مذکور طی یک مصاحبه انقلابی با روزنامه همشهری، 3 سال پیش از بزنگاه مدنظر در بالا، نسبت به آن هشدار جدی داده است؛ 3 سال!
حالا بزنگاه چی هست؟ انتخابات! در انتخابات چه خبر است؟! قرار است دوره ریاستجمهوری مرحوم رفسنجانی تمام شود، لذا نظر آقای روحانی بر مادامالعمر شدن ریاستجمهوری ایشان از طریق دست بردن در قانون اساسی است: «قانون اساسی نوکر نظام و ارزش قانون اساسی آرای مردم است. انسانهای استثنایی و شایسته در قالب قانون نمیگنجند». قانون اساسی اما- مثل خود نظام و تمام اجزایش- نوکر مردم بود، نه نوکر نظام! لذا آرزوی آقای روحانی هرگز محقق نشد. تمایل به «در قالب قانون نگنجیدن» اما عادت خوبی نبود که آقای روحانی و برخی دیگر از همفکران آن روز و امروزشان دوست داشتند. به گواه تاریخ اما همین تمایل تدریجا به کنش سیاسی مرحوم رفسنجانی و آنها مبدل شد. برای شرح این فقره فعلا دندان روی جگر بگذارید تا به این بپردازم که «عبدالله نوری» هم در بزنگاه مدنظر میگفت: «بنده معتقدم نباید با استناد به منع قانون اساسی درباره تمدید دوره ریاستجمهوری آقای رفسنجانی، دستهای خود را ببندیم. از مردم میخواهم که به عنوان یک وظیفه و برای قدردانی از آقای رفسنجانی و استمرار برنامههای سازندگی و توسعه کشور نگذارند وی کنار برود!»
نوری ظاهرا شخصیت نظام و نیروی انقلاب بود، در اینجا ولی علنا از هدیه- بخوانید طعمه- بودن ریاستجمهوری برای قدردانی از آقای هاشمی سخن میگفت! مرحوم هاشمی هرگز به صورت علنی با آن مسأله همراهی نکرد ولی تا 2 سال بعد از آن تاریخ هم، مخالفتی با آن اظهار نکرد! سال 75 اما بعد از اینکه حضرت آیتاللهالعظمی خامنهای صراحتا مخالفت خود را با چنان تغییری در قانون اساسی مطرح کردند، مرحوم هاشمی هم در جمع ائمه جمعه سراسر کشور آن را به صلاح کشور ندانست! وقایع سال 76 اگر چه تماما باب میل حسن روحانی پیش نرفت اما خیلی هم بد نبود و در حقیقت، نوعی از این جیب به آن جیب محسوب میشد. مسأله فرقی نکرده بود، دولت خاتمی تماما ادامه همان نگاه هاشمی در سیاست و اقتصاد بود. بعدها مرحوم هاشمی در حوزه فرهنگ هم به نگاه حاکم در دولت هفتم و هشتم نزدیک شد تا همان اندک دلگیری آقای روحانی، همفکرانش و مرحوم هاشمی هم احتمالا رفع و رجوع شود!
2) سال 84 اما واقعا بزنگاه اصلی مدنظر در پاراگرافهای قبلی فرارسیده بود و قرار بود هاشمی واقعا رئیسجمهور نباشد! مردم به هر دلیل، فرد دیگری را انتخاب کردند. مردمی که یک بار در انتخاب خاتمی، به هاشمی «نه» گفته بودند، این بار در یک انتخابات 2 مرحلهای به شخص خودش یک «نه» بسیار شدیدتر میگفتند. واکنش آن مرحوم اما گویی در سال 73 ریشه داشت. چنانکه در متن بیانیه خود پس از دور دوم انتخابات با طرح تلویحی ادعای تقلب، نوشت: «بنا ندارم درباره انتخابات، شکایت به داورانی که نشان دادند نمیخواهند یا نمیتوانند کاری بکنند ببرم و شکایت خود را فقط همانند مورد قبل در دادگاه عدل الهی مطرح میکنم!» وزارت کشور دولت خاتمی انتخابات را برگزار میکرد، مرحوم رفسنجانی اما چون مردم انتخابش نکردند، توهم تقلب داشت، حتی در دور اول! بخشی از بیانیه مرحوم بعد از دور اول انتخابات: «...کجسلیقگیها و بددلیهای برنامهریزیشده... در متن برگزاری انتخابات به برخی دخالتهای سازمانیافته در هدایت آرا انجامید و معلوم نیست این رویه ناصواب اگر نهادینه شود، رو به کجا خواهد برد؟»
3) سال 88 اما دورافتادگان از صندلیها دیگر طاقت نداشتند و رسما به جنگ و کودتا علیه رای مردم، قانون اساسی و اصل نظام آمده، جمهوری حاصل از خون 300 هزار شهید را تا لبه پرتگاه سقوط بردند. مصداق بارزی از این ضربالمثل که دیگی که برای من نجوشه... کسی نمیداند اگر سال 73 به آن حرف آقای روحانی گوش کرده بودیم، کشور کمتر آسیب میدید یا صرفه با همان شورش خائنانه و خسارتبار سال 88 بود؟!
این را اما میدانیم که وقتی سال 92 حسن روحانی با 7/50 درصد آرا به ریاستجمهوری رسید، با آنکه دولت احمدینژاد مجری انتخابات بود، مرحوم هاشمی حتی طرح شائبه تقلب در انتخابات را هم نمیپسندید چه رسد به تاکید معمول بر قطعی بودن آن! مرحوم مذکور اسفندماه 92 سخن قابل تاملی در همین زمینه دارد: «انتخابات 76 بسیار سالم و عادی مثل همین انتخابات آخر- انتخابات 92- برگزار شد!» آقای روحانی این روزها حسابی از دست همان شورای نگهبانی که ذکرش در خط اول آمد، شاکی است یا حداقل اینگونه نشان میدهد! حالا دلیل؟! چون میخواهند یک جناح را حذف کنند! کدام جناح؟! جناح من! ورای راست و دروغ این سخن، به نظر میرسد مسأله حمله به انتخابات و شورای نگهبان باز هم در همان سال 73 ریشه دارد. اگر آقای روحانی، خلف صالحی برای مرحوم هاشمی باشد طبعا تنها باید همان انتخاباتی را تایید کند که خودش و تیمش برنده باشند. مثلا کسی شنیده ایشان درباره ریاستجمهوری 92 و 96 یا مجلس و شوراها در اسفند 94 «انقلت» داشته باشد؟! حالا اما کار به جایی رسیده که رئیسجمهور خود به عنوان مجری انتخابات، با هشتگ انتخابات تشریفاتی توئیت میزند! بعید است آقای رئیسجمهور از نظرسنجیها درباره محبوبیت دولت و شخص خودش در متن مردم بیخبر باشد؛ مگر آنکه آن را هم بخواهد صبح جمعهای متوجه شود(!) لذا ظاهرا آقای روحانی باز هم به پیشواز آن بزنگاه مدنظر رفتهاند. حتی با حمله به اصل انتخابات و شورای نگهبان. اسم این کار اما هر چه باشد، دموکراسی نیست آقای روحانی!
* کارشناس سیاسی
ارسال به دوستان
ارسال به دوستان
اهمیت قانونمداری در مکتب امام و هجمههای اخیر به شورای نگهبان در گفتوگو با حجتالاسلام سیدحمید روحانی
رأی ندارند میگویند انتصابات!
گروه سیاسی: مکتب فکری و عملی بنیانگذار کبیر جمهوری اسلامی را میتوان از زوایای متعددی مورد بحث و بررسی قرار داد. با این حال نزدیکی به یازدهمین دوره انتخابات مجلس و هجمههای گسترده چند هفته اخیر برخی جریانات سیاسی به شورای نگهبان، لزوم بازخوانی جایگاه قانونمداری و همچنین لزوم صیانت و حراست از شأن شورای نگهبان قانون اساسی در اندیشه امام خمینی(ره) را دوچندان کرده است. درباره این موضوع و همچنین بررسی مبانی دینی مفهوم مقاومت در گفتمان امام(ره)، با حجتالاسلام والمسلمین دکتر سیدحمید روحانی، رئیس بنیاد تاریخپژوهی و دانشنامه انقلاب اسلامی گفتوگو کردهایم. حجتالاسلام و المسلمین روحانی از اعضای دفتر امام خمینی(ره) در نجف و بعدها از همراهان امام(ره) در پاریس بوده است.
***
* با توجه به فرارسیدن ایامالله دهه فجر، خدمت شما رسیدیم تا مکتب و گفتمان حضرت امام خمینی را از وجوه مختلف آن بررسی کنیم. مقام معظم رهبری در مراسم 14 خرداد امسال در حرم امام، ویژگیهای متعددی را برای امام خمینی برشمردند از جمله شجاعت، تقوا، عدالتخواهی، استکبارستیزی و... منتها یک ویژگی که به تفصیل توسط رهبری مورد اشاره قرار گرفت، موضوع مقاومت بود؛ کلیدواژهای که امروز در منطقه حرف اول را میزند و به تعبیر رهبری به کلمه مشترک مردم منطقه تبدیل شده است. درباره ابعاد این ویژگی امام خمینی و مبانی دینی آن توضیح دهید.
بسمالله الرحمن الرحیم؛ فرا رسیدن چهلویکمین سالروز پیروزی انقلاب اسلامی و ایامالله دهه فجر را تبریک عرض میکنم. مسأله مقاومت نقش مهمی در سرنوشت انسانها و ملتها دارد. ملتهایی که در مقابل فشارها زود از پا درمیآیند، نمیتوانند موفقیتی کسب کنند. اسوه حضرت امام در نهضت انقلاب اسلامی، پیامبران الهی و بویژه رسول اکرم(ص) بودند. دیگر اینکه حضرت امام قرآنشناس و مترجم قرآن بودند. امام با مطالعه روی قرآن دریافتند این کتاب الهی تا چه میزان روی مفهوم مقاومت تاکید دارد. «فاستقم کما امرت و من تاب معک». در قرآن کریم خطاب به پیامبر آمده که هم خودت استقامت کن و هم کسانی که از تو پیروی میکنند. حضرت رسول هم با علم به اینکه مقاومت با چه سختیهایی مواجه است، فرمودند که این آیه من را پیر کرد. امام نهتنها در موضوع مقاومت که در تمام حوزههایی که حرکت کردند، ریشه در قرآن داشت. امام از همان روزی که نهضت را آغاز کردند، سعی داشتند تا چند ویژگی را به ملت ایران بیاموزند. از جمله مقاومت، سازشناپذیری، بصیرت و... وقتی امام مردم را به این ویژگیها مسلح کردند، دیدیم که نهضت پیش رفت و ملت ایران هم در سایه مقاومت و بصیرت به جایی رسید که با دست خالی یک نظام 2 هزار و 500 ساله را منقرض کرد. پس رمز پیروزی انقلاب اسلامی، مقاومت بود. پس از پیروزی انقلاب نیز ملت ایران در سایه مقاومت توانست با دست خالی در 8 سال جنگ تحمیلی بجنگد و ایران را از خطر تجزیه نجات دهد. در طول 41 سال اخیر نیز آنچه باعث شد در مقابل آن همه توطئهها نظیر ترورهای وحشیانه و تحریمهای اقتصادی، انقلاب اسلامی حفظ شود، مقاومت ملت ایران بود.
* رهبری در یکی از سخنرانیهایشان تأکید داشتند هزینه سازش بیشتر از هزینه مقاومت است. مصادیقی از این منطق را ذکر بفرمایید.
همین برجام. کسانی به بهانه اینکه مشکلات مردم بسیار سنگین است، علت مشکلات را عدم رابطه ایران با آمریکا مطرح و روی آن تبلیغات گستردهای کردند. مقام معظم رهبری نیز برای اینکه این باور غلط روشن شود، اجازه مذاکرات را دادند، فرمودند من با مذاکره مخالفت نمیکنم اما آن را بیهوده میدانم و انسان عاقل کار بیهوده نمیکند (نقل به مضمون). شما دیدید در نتیجه برجام چه ننگی بر ایران تحمیل شد، به طوری که در برجام تمام خواستههای آمریکا محقق شد اما در مقابل تیم مذاکرهکننده ایران هیچ امتیازی نگرفت. ضمن اینکه با برجام استقلال کشور ما لطمه خورد. علاوه بر این در دنیا دولت ما را تسلیمطلب پنداشتند، یادم هست در جریان سفری که بعد از برجام به لبنان داشتم، یکی از اساتید دانشگاه لبنان به ما میگفت شما که انقلاب را فروختید! ضمن اینکه گرانی و تورم و فشار اقتصادی بر مردم هم چند برابر شد. جالب بود چند وقت پیش خبری منتشر شد مبنی بر اینکه یک کشور اروپایی به خاطر تحریمها به هواپیمای وزیر امور خارجه ما سوخت هم نداد.
* در سالهای گذشته بارها نسبت به تحریف خط امام و مکتب امام هشدار داده شد. از نظر شما مهمترین تلاشهایی که برای تحریف خط امام صورت گرفت، از سوی کدام جریانها بود.
حتی قبل از پیروزی انقلاب هم کسانی بودند که با روش امام سر ناسازگاری داشتند. یادم هست در نوفللوشاتو خدمت امام بودیم که مهندس بازرگان در جریان ملاقات با امام گفت حالا شاه توبه کرده و گفته صدای انقلاب را شنیدم، شما شاه را بیرون نکنید و اجازه دهید شاه بماند و صرفا سلطنت کند. امام پاسخ دادند کدام دین و کدام وجدان اجازه میدهد کسی که دستش تا مرفق به خون ملت ایران آغشته است، در رأس حکومت بماند و به تعبیر امام الواطی کند (نقل به مضمون)، یک بار دیگر هم مهندس بازرگان به همراه چند نفر دیگر به امام نامه نوشتند که شما در 2 جبهه نجنگید! حالا که با شاه درافتادید، با آمریکا کنار بیایید. نهضت آزادی از جمله اولین مجموعههایی بود که از اول با آرمانهای امام خمینی سر ناسازگاری داشت. یک بار در اوایل پیروزی انقلاب، مهندس بازرگان بهعنوان نخستوزیر دولت موقت، به همراه ابراهیم یزدی به الجزایر رفت و در آن نشست با برژینسکی، مشاور کارتر ملاقات کرد. وقتی بازرگان به ایران بازگشت، امام نسبت به این دیدار اعتراض کرد اما مهندس بازرگان در جواب گفت ما که بدون آمریکا نمیتوانیم زندگی کنیم! بهرغم اینکه 40 سال از انقلاب گذشته، همه با چشم سر دیدید که ما نهتنها بدون آمریکا، انقلاب و کشور را پیش بردیم، بلکه بدون اغراق اندازه 300 سال دوران قبل از جمهوری اسلامی جلو آمدیم، از جمله در حوزههای پزشکی، صنعتی، نظامی و... . در سالهای گذشته هم هاشمیرفسنجانی بیشترین نقش را در تحریف خط امام ایفا کرد، از جمله مخدوش کردن شعار مرگ بر آمریکا. پس از او مشارکتیها و کارگزاران سازندگی هم به دنبال این بودند راه امام را بیرهرو کنند و ایران را به سازش در مقابل آمریکا بکشانند.
* در هفتههای اخیر شاهد بودیم برخی افراد و جریانات هجمه گسترده به شورای نگهبان را در دستورکار خود داشتند. حتی آقای روحانی هم به کنایه انتخابات را تشریفات و انتصابات نامید. ناظر به این موضوع، درباره اهمیت 2 موضوع قانونمداری و حفظ و صیانت از شأن شورای نگهبان در مکتب امام خمینی توضیح دهید.
یکی از موضوعاتی که حضرت امام خیلی روی آن تاکید داشتند عمل به مر قانون بود. امام بشدت با قانونشکنی و زیرپا گذاشتن قانون مخالفت میکردند. امروز هم میبینید مقام معظم رهبری هیچ کاری را بر خلاف قانون انجام نمیدهند. همه کارها باید به خواست مردم و در چارچوب قانون انجام پذیرد. اگر این دولت مشکلات و انحرافاتی دارد، مردم باید به این جمعبندی برسند.
نکته دیگر اینکه حضرت امام روی موضوع شورای نگهبان خیلی حســـاسیـت داشتند و شما بدانید جریانی که به شورای نگهبان هجمه میکند، نه مردمی است، نه استقلالطلب است، نه پایبند به هیچ عقیدهای است، این جریان فقط قدرت را میخواهد. در نتیجه اگر در راس قدرت بود، همه چیز درست و بدون مشکل است اما اگر در انتخاباتی رای نیاوردند، یا آن انتخابات تقلبی است یا اینکه انتصابی. در این زمینه خیلی هم بیحیا هستند و هیچ پروایی ندارند. به محض اینکه در انتخاباتی رای نیاورند یا بدانند رای ندارند، فورا جارو جنجال راه میاندازند که یا در آن انتخابات تقلب شده یا انتصابات صورت گرفته است! این جریان در حال حاضر هم دریافته در انتخابات آتی مجلس رای ندارند؛ میبینید چه جار و جنجالی به راه انداختهاند. هر روز به یک بهانهای سعی میکنند ملت ایران را نسبت به انتخابات دلسرد کنند. یک روز به بهانه سانحه هواپیمای اوکراینی و یک روز هم به بهانه سخنان یک مجری تلویزیون. در مقابل شما شاهد بودید در این چند سال چقدر آقای رئیسجمهور به مردم توهین کرد و کسی هم نگفت بیاید از مردم عذرخواهی کند. یا مگر رئیسجمهور در این 6 سال کم به مردم دروغ گفته است؟ مگر نگفت تحریمها برداشته شده؟ من بعید نمیدانم اگر این جریان در انتخابات مجلس رای نیاورد بلوایی نظیر ماجرای 88 را تکرار کند. الان با جملاتی نظیر اینکه انتخابات در نظام اسلامی، انتصابات است دارند برای همین هدف زمینهسازی میکنند و هر روز به یک بهانهای آرامش مردم را تحتالشعاع قرار میدهند. حاضرند برای تخطئه شورای نگهبان، از مفسدان حمایت کنند تا به هدف خود برسند. به نظرم حتی زدن شورای نگهبان هم برای این جماعت بهانه است. اینها میخواهند به این وسیله قانون را دور بزنند. این روزها شما میبینید شورای نگهبان به جرم اینکه به قانون عمل کرده و عناصر ناخلف و منحرف را کنار گذاشته، مورد هجمه قرار میگیرد. البته ما علت ردصلاحیت بسیاری از افراد را میدانیم اما حالا که شورای نگهبان به خاطر مصالحی اتهامات آنها را اعلام نمیکند، نباید سبب هجمه به این نهاد انقلابی شود.
* 22 بهمن امسال، بیانیه مهم و راهبردی گام دوم انقلاب که توسط مقام معظم رهبری صادر شد، یک ساله خواهد شد. به نظر شما در سالهای اخیر کدام وجوه از گفتمان حضرت امام نادیده گرفته شده و لازم است در گام دوم انقلاب بیشتر به آن توجه شود؟
مهمترین موضوعی که در نگاه امام از اولویت برخوردار بود، عدالتخواهی و اجرای عدالت بود. امام بشدت دنبال این بودند که در کشور ما عدالت اجرا شود. چون اگر عدالت اجرا شود، خیلی از تسلیمطلبان حامی مفسدان دیگر در راس امور نخواهند بود. شما ببینید در همین 6 سالی که از عمر این دولت میگذرد، چقدر به مردم ظلم شد. چقدر حق مردم خورده شد و چقدر در مقابل فشارهای وارده بر مردم بیتفاوتی صورت گرفت. به همین خاطر هم هست که میگویم این جریان نه مردمسالاری دینی را قبول دارد و نه قانون را. تمام تلاششان این است به نحوی قانون را دور بزنند. دیگر موضوع مهم در اندیشه امام، لزوم اجرای اسلام و قانون قرآن بود. قرآن با سازشکاری صریحا مخالف است و حتی کسانی که به دنبال سازش هستند را منافق میداند. امام خمینی رسما سازشپذیری و تن دادن به ظلم و وادادگی را نفی میکردند. اگر امام میفرمودند مرگ بر شاه یا مرگ بر آمریکا عبادت است، برای اینکه اینها تصریح قرآن است. اگر امام میفرمودند آمریکا نمیتواند هیچ غلطی بکند، این تصریح قرآن کریم است. یک موضوع مهم دیگر در مکتب امام هشدار نسبت به خطر لیبرالها است. بنده امروز میفهمم چرا امام از روز اول خطر لیبرالها تذکر میدادند. پیش از انقلاب اسلامی در نجف، یک اختلاف نظری که میان امام و برخی علمای نجف بود، خب علمای نجف نظرشان بر این بود بزرگترین خطر برای دنیای اسلام، کمونیستها هستند. امام اعتقاد داشتند کمونیستها نمیتوانند برای اسلام خطری داشته باشند. البته آنها جریانی الحادی بودند و باید که با آن مقابله میشد اما امام خطر اصلی را لیبرالها میدانستند و بعد هم دیدیم نظر امام چقدر منطقی و درست بود. در کشورهایی که کمونیستها نفوذ داشتند، مانند یمن جنوبی که زمانی اصلا معروف شده بود که به یک کشور کمونیستی تبدیل شده است، مصر، سوریه. در همین عراق که ما قبل از انقلاب حضور داشتیم، کتابهای مائو با جلدهای بسیار زیبا و کاغذهای خیلی اعلا بهخاطر فراوانی زیر دست و پا ریخته بود. در حالی که چاپ کتابهایی چون «اقتصادنا»ی شهید صدر ممنوع بود. ولی با همه اینها شما میبینید نه در یمن، نه در مصر، نه در سوریه و نه در عراق هیچ خبری از کمونیستها نیست اما خطر لیبرالها همچنان به قوت خودش باقی است. بگونهای که کارشکنیهایی که این جربان در کشور به وجود میآورد موجب شده نیروهای انقلابی نتوانند آنگونه که باید و شاید کشور را به پیش ببرند و مشکلات را حل کنند.
* اگر نکته و موضوعی مدنظرتان است و در این گفتوگو مغفول واقع شده، بفرمایید.
ملت عزیز ما باید مطالعه کند عوامل پیروزی انقلاب اسلامی چه بوده است. ملت ما در آن زمان چه روشی در پیش گرفت و چه ویژگیهایی داشت که توانست این انقلاب را به پیروزی برساند. به نظرم امام چند خصلت را در مردم ما تقویت کردند و همان هم باعث شد ملت ما بتواند آنگونه حماسه بیافریند و با انقلابشان یک نظام 2 هزار و 500 ساله را منقرض کنند. اولین مسأله ایمان بود. امام به ملت ایران ایمانی راسخ دادند. امام به گونهای ملت را به خدا نزدیک کردند که مردم دیگر به مسائل مادی فکر نمیکردند. این اولین ویژگیای بود که به ملت ما در زمان انقلاب یاری رساند.
دوم اینکه امام به مردم ما اخلاص دادند. مردم در فکر این نبودند که خودشان را مطرح کنند و سومین ویژگی این ملت که نقش مهمی در پیروزی انقلاب اسلامی داشت، سازشناپذیری و مقاومت بود که از امام خمینی الهام گرفت. این ویژگیهای مردم در پیروزی و تداوم انقلاب نقش بسیار پررنگی داشت. مردم ما واقعا به برکت روشنگریهای حضرت امام عاشورایی شده بودند. در این فضا دیگر جان دادن و شهید دادن و جوان دادن برای مردم مسأله مهمی نبود. لذا خیلی راحت در مقابل توپ و تانک رژیم ستمشاهی میایستادند. رژیم هم وقتی شهادتطلبی این مردم قهرمان را دید دیگر خلع سلاح شد. رژیم شاه عادت کرده بود هرگونه اعتراض مردمی را با توپ و تانک سرکوب و مخالفانش را قتل عام کند اما وقتی مردم از شهادت پروا نکردند اینجا دیگر شاه خلع سلاح شد. بیخود نیست امروز تسلیمطلبان از کلمه شهید و شهادت تا این اندازه میترسند. حتی اقدام کرده بودند نام شهدا را از سر کوچه و خیابانها حذف کنند که البته با اعتراض مردم مواجه شده و عقبنشینی کردند. آنها فهمیدند کلمه شهید حماسهآفرین است. یا تلاش کردند از کتابهای دینی نام و یاد شهید و شهادت را حذف کنند.
تا وقتی ملت ما افرادی چون شهید سپهبد قاسم سلیمانی دارد و شهادتطلب و سازشناپذیر است، این انقلاب از خطر و تهدید مصون خواهد بود و انشاءالله انقلاب ما به انقلاب حضرت مهدی موعود(عج) متصل خواهد شد. زیرا انقلاب ما ریشه در قرآن دارد و امام هم هر چه داشتند از قرآن بود. لذا تا وقتی در کشور ما اسلام و قرآن حاکم است، انقلاب تداوم خواهد داشت.
ارسال به دوستان
سیراب شدن فوتبال ایران از تماشای 4 گل در داربی پایتخت
مساوی به نفع فوتبال
4 گل و 90 دقیقه هیجانانگیز؛ سرانجام هواداران فوتبال ایران چیزی را دیدند که لایقش بودند. استقلال 2 بار پیش افتاد و پرسپولیس هر 2 بار تلافی کرد و این چیزی بود که پیشتر کمتر شاهدش بودیم. آمارهای داربی تقریبا برابر و تا حد کمی به نفع پرسپولیس است؛ موضوعی که به جلو بودن استقلال در دقایق زیادی از بازی مربوط میشود. استقلالیها 2 بار در این مسابقه جلو افتادند و هر دو بار، پیروزی را از دست دادند. بار دوم این اتفاق در آخرین دقایق بازی افتاد و اجازه نداد فاصله آنها با پرسپولیس در جدول ردهبندی کمتر شود. به این ترتیب نوار بردهای پیاپی مجیدی روی نیمکت استقلال هم پاره شد؛ موضوعی که شاید بخشی از آن به تفاوت تعویضهای 2 مربی و البته داشتههایشان روی نیمکت مربوط باشد. یحیی گلمحمدی بلافاصله بعد از گل دوم استقلال، 2 تعویض همزمان انجام داد. محمد انصاری که نمایش ضعیفی در این مسابقه داشت را در کنار کامیابینیا، مقصر گل دوم استقلال بیرون کشید و نادری و رسن را به جای آنها وارد زمین کرد. تعویضهای او ریسک بالایی داشت. نادری از انصاری خصوصیات تهاجمیتری دارد و رسن هم به عنوان یک هافبک تهاجمی به جای یک هافبک دفاعی، یعنی کامیابینیا وارد زمین شد. یحیی در دقایق پایانی، استوکسی که شرایط بدنی آمادهای ندارد را هم به جای اوساگونا که نیمه دوم بدی داشت به زمین فرستاد. تقریبا همه تعویضهای او، نمایش موفقی داشتند. انصاری 57 دقیقهای که در زمین بود، زیاد توپ لو داد و حسابی پرسپولیس را به دردسر انداخت. بر اساس آمار متریکا، فقط 7/66 درصد پاسهای انصاری به مقصد رسیدند و بقیه نصیب استقلالیها شدند. با وجود اینکه پرسپولیس در زمان ورود نادری با ریسک بالاتری بازی میکرد، پاسهای نادری دقیقا 20 درصد از انصاری دقیقتر بودند و 7/86 درصدشان به بازیکنان خودی رسید. گل پرسپولیس هم روی همکاری 2 تعویض هجومی آنها به دست آمد. بشار رسن یک پاس کلیدی به استوکس داد، استوکس بعد از گرفتن توپ اولین شوت داخل چارچوبش را برای پرسپولیس زد و بعد از مهار حسینی، نوبت رسن بود تا اولین شوتش را مستقیم وارد دروازه استقلال کند. اوساگونا در دقایق حضورش در زمین، هیچ شوتی به سمت دروازه حریف نزد. البته پرسپولیسیها بخشی از بازگشتشان را هم مدیون تعویض مجیدی هستند. سرمربی استقلال که دست بستهای روی نیمکت داشت، فقط یک تعویض کرد و آن هم جانشینی رضاوند به جای قائدی بود. قائدی دقایقی که در زمین بود، با سرعت و فرارهایش حسابی خط دفاع پرسپولیس را آزار داد. یک گل ساخت، 3 شوت زد که یکی از آنها را بیرانوند به سختی مهار کرد و با توجه به خروج کامیابینیا از زمین، میتوانست ضدحملات خطرناکی برای استقلال بسازد. از زمان ورود رضاوند، پرسپولیسیها با تمام قوا به دروازه استقلال فشار آوردند و مطهری، دیگر موقعیتی به دست نیاورد. رضاوند تمام دقایق حضورش در بازی فقط 5 بار توپ را لمس کرد و تنها 2 پاس درست داد. هیچ عملکرد هجومی و دفاعی هم نداشت. نمیتوان پیشبینی کرد اگر تعویضهای یحیی نبود یا مجیدی، قائدی را بیرون نمیکشید، چه نتیجهای در این مسابقه به دست میآمد. با این حال چیزی که مشخص شده، اینکه پرسپولیس به لطف تعویضهای گلمحمدی و فشار دقایق پایانی روی دروازه استقلال، توانست از یک باخت تلخ و البته تاثیرگذار در سرنوشت قهرمانی نجات پیدا کند. شاید در آینده، مجیدی داربیباز زیاد حسرت از دست رفتن پیروزی در اولین داربی به عنوان سرمربی را بخورد.
* ساز کوک ارسلان و آقایی قائدی
در دیداری که استقلالیها باید دلسرد نبودن دیاباته میشدند، دلشان به شماره 72 تیمشان حسابی گرم بود. ارسلان هم ناامیدشان نکرد و با 2 گل وظیفهاش را در این بازی بخوبی انجام داد. ارسلان 4 بازی با پیراهن آبیها انجام داده و توانسته خیلی زود تعداد گلهایش را از تعداد بازیهایش بیشتر کند. مطهری در 2 بازی الکویت و الریان به صورت ذخیره به میدان رفت و در 2 بازی بعدی لیگ هم فیکس بود. 5 گل در 4 بازی که در 2 بازی آسیایی فقط کمتر از 45 دقیقه بازی کرده، او را به مهاجمی رویایی تبدیل کرده است. او بهترین شروع را در دوران فوتبالیاش با پیراهن استقلال داشته و احتمالا استقلال هم مهاجمی تازهوارد بهتر از او نداشته است. مهاجم آبیها در داربی هم کاری را کرد که پیش از او فقط ایمون زاید انجام داده بود؛ زدن بیش از یک گل در اولین داربی. ایمون زاید با هتتریک نام خود را در تاریخ داربی برای همیشه ماندگار کرد و حالا ارسلان هم با یک دبل در نخستین بازیاش تاریخساز شد، اگرچه 2 گل او در نهایت فقط به یک امتیاز برای تیمش منجر شد و این تاریخسازی را با شیرینی همراه نکرد. اما عملکرد کلی ستاره آبیها در داربی 92 چگونه بود؟ بر اساس آمار متریکا، مطهری در این بازی 4 شوت زد یعنی بیشتر از هر بازیکنی در زمین. او 2 شوت در چارچوب داشت و 2 گل زد که باز هم عملکردی بهتر از بقیه بازیکنان میدان داشت. نکته جالب بازی او این بود که به اندازه یکی از هافبک دفاعیهای تیمش یعنی ریگی عملکرد دفاعی داشت که نشان میدهد در پرس تیمی هم نقش موثری داشته است. 40 لمس توپ هم بیشترین تعداد در میان مهاجمان هر دو تیم بود. قائدی که در 20 دقیقه پایانی در میدان حضور نداشت 17 لمس توپ داشت، علیپور 26 و اوساگونا 24 و همه با فاصله از مهاجم استقلال کمتر در جریان بازی قرار داشتند. دقت پاس 79 درصدی هم کل عملکرد او را در حدی قرار میدهد که ستاره بیچون و چرای این بازی باشد؛ ستارهای که دلیل حضورش در میدان فقط مصدومیت شیخ دیاباته بود و اگر این بازیکن به داربی میرسید، ارسلان مطهری بخش زیادی از بازی را به جای ستاره فقط تماشاگر داربی بود. اما سوای او باید به عملکرد درخشان قائدی هم پرداخت؛ ستارهای که روی هر دو گل ارسلان نقش ویژهای داشت. شاید بزرگترین حسرتی که امروز آبیها میخورند، تعویض زودهنگام این بازیکن است. چه کسی میتواند باور کند بازیکن جوان 21 ساله در دقیقه 70 دیگر نفس دویدن ندارد؟ مجیدی اشتباه کرد و تاوان این اشتباه، جسارت 20 دقیقهای پرسپولیس بود که جلو کشید و در نبود قائدی خیالش راحت بود که خبری از استارتهای انفجاری و جا ماندنهای تکراری شیری و کنعانیزادگان نیست.
* کارشناس داوری: قضاوت حیدری قابلقبول بود
کارشناس داوری فوتبال گفت: بیژن حیدری در مجموع قضاوت خوبی در داربی انجام داد و هر دو گل پرسپولیس در شرایط درست به ثمر رسید. حیدر سلیمانی در گفتوگو با مهر اظهار داشت: قضاوت بیژن حیدری در این بازی خیلی خوب بود و هیچ اشتباه تاثیرگذاری نداشت. وی اضافه کرد: یکی از اشتباهات داور در دقیقه ۱۹ اتفاق افتاد که مدافع استقلال روی اوساگونا خطا کرد و داور به اشتباه خطای مهاجم پرسپولیس را گرفت. سلیمانی تصریح کرد: در یک صحنه هم بعد از تکل ریگی درون محوطه جریمه معتقد به خطای پنالتی بودند که تصمیم داور کاملا درست بود و ریگی هیچ خطایی مرتکب نشد.کارشناس داوری فوتبال تاکید کرد: هر 2 گل پرسپولیس را با دقت نگاه کردم و هیچ یک از آنها در شرایط آفساید به ثمر نرسید و هر 2 گل سالم بود. سلیمانی در خاتمه بیان داشت: بیژن حیدری که با آمادگی بدنی بالا و خوب به میدان آمد قضاوت خوبی انجام داد.
ارسال به دوستان
10 سال پس از حمایت دولت آمریکا از فتنه 88، حالا دستکاری در شمارش آرای ایالت آیووا در انتخابات درون حزبی دموکراتها انگشت اتهام را به سمت حامیان جو بایدن یعنی مقامات دولت اوباما برده است
ننگتقلب روی پیشانی اوباما
سندرز: من برنده آیووا هستم/ حزب دموکرات: بوتیچیچ برنده است
گروه سیاسی: نتایج انتخابات پرحاشیه درونحزبی دموکراتها در ایالت آیووا اعلام شد و بر این اساس «پیت بوتیچیچ» با اکثریت اندک آرا بر «برنی سندرز» پیروز شد. به گزارش «وطن امروز» به نقل از رویترز، دفتر حزب دموکرات در آیووا با اعلام شمارش تمام آرا در این ایالت، اعلام کرد سناتور «برنی سندرز» نیز با اختلاف یکدهم درصدی نسبت به بوتیچیچ (1/26 درصد) و تعداد 45،829 رأی در رتبه دوم قرار گرفته است.
منابع حزب دموکرات گفتهاند آقای سندرز توانست تعداد بیشتری از آرای رایدهندگان در این انتخابات مقدماتی را کسب کند اما جمع آرای نمایندگان اعزامی به مجمع انتخاباتی حزب به پیروزی بوتیچیچ منجر شد. بر اساس قواعد سیستم حزبی در آمریکا، نامزد جریانهای حزبی در نتیجه یک رقابت درونحزبی انتخاب میشود. نتیجه انتخابات مقدماتی این حزب در سایر ایالتها سرانجام به گزینش نامزد آن حزب برای مبارزات انتخاباتی ریاستجمهوری در اواخر سال جاری میلادی منجر خواهد شد.
در حالی نام بوتیچیچ به عنوان پیروز این انتخابات اعلام شده است که رسانهها و منابع خبری از وقوع تقلب در این انتخابات خبر میدهند. برنی سندرز، سناتور فعلی دموکرات از جریان چپ دموکراتها به حساب میآید و نظرات خاصی درباره سیاست داخلی و خارجی آمریکا دارد. برنی سندرز بیش از همه کاندیداهای ریاستجمهوری بر حوزه تامین اجتماعی تاکید دارد، در حوزه سیاست خارجی نیز وی مخالف سیاستهای ایالات متحده مبنی بر دخالت در امور سایر کشورهاست.
بهرغم تمایل بخش قابل توجهی از طرفداران حزب دموکرات به گفتمانی که سندرز آن را نمایندگی میکند، با این حال روسا و مقامات تصمیمگیر حزب با معرفی سندرز به عنوان کاندیدای حزب دموکرات در انتخابات ریاستجمهوری 2020 مخالف هستند و همین موضوع رقابتهای درونحزبی دموکراتها را با چالش مواجه کرده است؛ چالشی میان نامزد مورد حمایت بدنه حزب از یک سو و از سویی سردمداران و مقامات حزب که قدرت تصمیمگیر به حساب میآیند. این چالش اما ریشه در تقابل 2 جریان حزب دموکرات دارد؛ جریان چپ که کاندیدای آن برنی سندرز است و جریان دموکرات میانه که سایر کاندیداهای حزب آن را نمایندگی میکنند. نکته قابل تامل اما این است که رهبران اصلی حزب دموکرات از جریان «دموکرات میانه» هستند، یعنی همان جریانی که خاستگاه اوباما، هیلاری کلینتون، نانسی پلوسی، جان کری، جو بایدن و سایر اعضای سرشناس این حزب است. با توجه به قدرت جریان دموکرات میانه و افرادی چون اوباما، کری، کلینتون، نانسی پلوسی و... که از این جریان هستند و تصمیمات این حزب را اتخاذ میکنند، در نهایت باید بازنده رقابت، رقیب آنان یعنی برنی سندرز باشد.
مخالفت با سندرز در اظهارنظرهای اعضای ارشد جریان دموکرات نیز خود را نشان داده است. هیلاری کلینتون اخیرا با اظهارنظری مبنی بر اینکه هیچکس سندرز را دوست ندارد، خبرساز شد. وی در بخش اول یک مستند 4 قسمتی، سندرز را سیاستمداری ناموفق توصیف کرد و گفت: او سالهاست در کنگره حضور دارد اما هیچ کاری را به سرانجام نرسانده است. او در این سالها تنها حمایت یک سناتور را جلب کرده و هیچکس او را دوست ندارد. جان کری، وزیر پیشین خارجه آمریکا هم با حمایت از جو بایدن، با پیشگویی درباره نتایج انتخابات آیووا گفته بود: دوست خوب من جو [بایدن] انتخابات درونحزبی را میبرد، دونالد ترامپ را شکست میدهد و یک رئیسجمهور عالی و برجسته خواهد شد. باراک اوباما، رئیسجمهوری پیشین آمریکا هم با حضور در ستاد بایدن مشاورههایی به وی داده بود.
مخالفت جریان اصلی حزب دموکرات با سندرز سبب شده شکست وی آن هم با یکدهم درصد اختلاف از نفر سوم نظرسنجیها، شائبهبرانگیزتر از همیشه باشد؛ شائبههایی که وقایع انتخابات درونحزبی سال 2016 حزب دموکرات را زنده کرده است.
در نتیجه انتخابات درونحزبی میان سندرز و کلینتون در انتخابات سال 2016، بهرغم پیشتازی سندرز در نظرسنجیها، در نهایت و در شگفتی همگان هیلاری کلینتون به عنوان کاندیدای حزب دموکرات انتخاب شد. تقلب در حزب دموکرات برای پیروزی کلینتون به جای سندرز حتی باعث استعفای رئیس کمیته ملی حزب دموکرات آمریکا شد.
* از ادعای تقلب تا انجام تقلب
جریان مسلط حزب دموکرات که نقش اصلی «درآوردن نتیجه» به نفع کاندیدای دموکرات میانه را برعهده دارد، زمان انتخابات ریاستجمهوری ایران در سال 88، قدرت اجرایی در آمریکا را بر عهده داشت؛ اوباما آن سال رئیسجمهور آمریکا بود، جو بایدن معاونش، هیلاری کلینتون منصب وزارت خارجه را برعهده داشت و جان کری سناتور ارشد دموکراتها به حساب میآمد.
در نتیجه وقایع سال 88 ایران که با ادعای تقلب کاندیدای مغلوب آن انتخابات کلید زده شد، مقامات آمریکایی به صورت تمامقد از کاندیدای شکستخورده و آشوبها در ایران حمایت کردند. وقوع فتنه 88 و ادعای تقلب در انتخابات زمینهساز فشارهای جدید آمریکا علیه ایران در قالب تحریمهای گسترده بود.
کلینتون در یکی از اظهارنظرهای خود در این باره میگوید آمریکا علاوه بر اظهارات علنی، اقدامات پنهانی فراوانی برای حمایت از سبزها در ایران انجام داده که نمیتواند آنها را بازگو کند. هیلاری کلینتون در مصاحبه سوم آبان 90 با بیبیسی فارسی، به صراحت گفت: «دولت آمریکا از بیرون ایران هر حمایتی از دستش بر میآمد از معترضان کرد، از جمله از سایت توئیتر خواست که اعمال تغییرات خود را مدتی به تعویق بیندازد اما در عین حال مراقب بود که زیادهروی نکند». کلینتون همچنین 21 خردادماه 89 درباره جمهوری اسلامی مدعی شده بود: «وقتی نگاهی بیندازید به ملغمهای از سرکوب مردمشان، تقلب در انتخابات خودشان، و این واقعیت که آنها صادرکننده و حامی فعالیتهای تروریستی در گوشه و کنار جهان هستند، و همچنین تلاش برای دستیابی به جنگافزارهای هستهای، حاصلش ملغمهای بسیار خطرناک است».
باراک اوباما نیز در اظهارنظری مشابه گفت: ایرانیها باید شجاعت لازم برای آزادی بیان را داشته باشند و به اعتراضات خود ادامه دهند. امیدواری و توقع من این است که کماکان شاهد این باشیم مردم ایران شجاعت ابراز اشتیاق برای به دست آوردن آزادی بیشتر و حکومتی مبتنی بر مردمسالاری بیشتر را داشته باشند. همچنین اوباما در مقطعی میرحسین موسوی را نماد غربگرایی در ایران خواند و بارها برخورد نظام با آشوبگران را تقبیح کرد و گفت: سیاست ایران در این باره روی سیاست آمریکا تاثیر جدی خواهد گذاشت. رئیسجمهور وقت آمریکا همچنین گفته بود: به عزت خاموش اصلاحطلبان حاضر در خیابانهای تهران گواهی میدهیم!
اوباما همچنین 29 خرداد 88 در گفتوگو با سیبیاس اظهار داشت: من قبلا هم گفتهام عمیقا نگران انتخابات ایران هستم... مخالفان رژیم ایران بدانند که جهان به آنها چشم دوخته است... تظاهراتکنندگان ایرانی فقط در پی عدالت هستند. آنچه شما در ایران شاهد هستید آن است که صدها هزار نفر از مردم این کشور که بر این باورند صدایشان شنیده نمیشود، به طور مسالمتآمیز تظاهرات میکنند و در پی عدالت هستند و جهان شاهد آن است. ما از کسانی که در پی عدالت از یک راه مسالمتآمیز هستند پشتیبانی میکنیم و من میخواهم تکرار کنم که ما در کنار کسانی که متوجه راهحلی مسالمتآمیز برای این کشمکش خواهند بود، میایستیم.
اوباما 5 تیر 88 نیز در نشست خبری مشترک با آنگلا مرکل، صدراعظم آلمان گفته بود: آمریکا و آلمان در محکوم کردن خشونتهای اخیر در ایران موضعی واحد دارند. وی افزود: رهبران ایران نمیتوانند برخورد خشن با مردم معترض را پنهان کنند. شجاعت فوقالعاده معترضان در ایران ستودنی است و بهرغم تلاش دولت ایران برای جلوگیری دنیا از مشاهده خشونتها، ما آن را میبینیم و محکوم میکنیم. در جریان اتفاقات سال 88 آمریکا تصمیم میگیرد فشار خود بر ایران را افزایش دهد، از آن پس عبارت «تحریمهای فلجکننده» بهوفور در ادبیات مسؤولان آمریکایی دیده میشود. کلینتون در خاطرات خود مینویسد: «از سال ۲۰۰۹ دولت اوباما استراتژی 2 مسیره یعنی فشار همراه با مذاکره را در قبال ایران بر گزید». برنز، معاون وقت وزیر خارجه آمریکا و استوارت لوی، معاون وقت تروریسم و اطلاعات مالی وزارت خزانهداری نیز با حضور در کمیته روابط خارجی سنای آمریکا به تبیین مسیر فشار علیه ایران در سال 2010 میپردازند. در واقع پس از سال 88 است که «فشار» به استراتژی اصلی آمریکا تبدیل میشود. همانطور که اندیشکده «سابان» اشاره میکند تا پیش از سال 88 به واکنشهای مردم ایران نسبت به افزایش تحریمهای اقتصادی توجه نمیشد اما پس از انتخابات سال 88 و انفجار خشم عمومی پس از انتخابات و تداوم تظاهرات خیابانی و نافرمانیهای مدنی، پیشزمینههای سیاستگذاران ایالاتمتحده عمیقا تغییر کرد و گزینه افکار عمومی ایران مستقیما به محاسبات آمریکا افزوده شد. به همین دلیل پس از انتخابات سال 88، آمریکا با افزایش فشار اقتصادی این بار مستقیما و به شکل محسوسی وضعیت اقتصادی مردم ایران را هدف قرار داد تا محاسبات مردم را درباره مسائل مختلف از جمله مسأله هستهای تحت تاثیر فشارهای اقتصادی تغییر دهد. در رویکرد جدید، آمریکا به پشتوانه نظام بانکی خود و نیاز موسسات مالی دنیا به نظام بانکیاش، تمرکز بر بخش بانکی ایران را برای کاهش درآمدهایش آغاز کرد. نکته مهم این بود که این نوع تحریمها اولا به دلیل قابلیت زیاد شناسایی تخلفات آن، با استفاده از ابزارهای مختلفی از جمله سوئیفت کمتر قابل دور زدن بود و ثانیا با توجه به نیاز تمام فعالیتهای اقتصادی از جمله صادرات و واردات و سرمایهگذاری به انتقال پول و انجام امور بانکی، محدودیت در این موضوع همه آنها را نیز تحت تاثیر قرار میداد.
در اولین گام، آمریکا تیرماه سال 1389 «قانون جامع تحریمهای ایران (CISADA2010)» را که شروع تحریمهای ثانویه بانکی علیه ایران بود، برای فراگیر کردن فشار علیه ایران تصویب کرد. در این قانون حوادث پس از انتخابات سال 88 به عنوان یکی از علل تصویب آن ذکر و اینچنین بیان شده بود: «دولت ایران همچنان به نقض جدی، منظم و مداوم حقوق بشر، از جمله سرکوب آزادی بیان و آزادی مذهبی، بازداشت غیرقانونی طولانیمدت، شکنجه و اعدامها ادامه میدهد. چنین موارد نقضی پس از انتخابات ریاستجمهوری جعلی در ایران در 12 ژوئن 2009/ 22 خرداد 1388 افزایش یافته است». تغییر رویکرد آمریکا به تحریمهای فلجکننده با توجه به انتخابات سال 88 و ایجاد شکاف اجتماعی در ایران، بر افزایش فشار بر مردم ایران برای تغییر محاسبات آنها تمرکز دارد. این تمرکز با افزایش تدریجی نرخ ارز در سال 1390 که منجر به افزایش تورم شد بر اثر قانون CISADA شروع شده اما محدود به این موضوع نمیشود. پس از این قانون، آمریکا برای هرچه بیشتر کردن این فشار، کاهش فروش نفت و درآمدهای نفتی ایران را هدف قرار میدهد و از آنجا که 80 درصد بودجه ایران وابستگی به نفت دارد، این کار عملا کشور را با مشکلات زیادی روبهرو کرد و باعث فشار به مردم شد. کاهش فروش نفت ایران با تصویب «قانون اختیارات دفاع ملی برای سال مالی 2010 (NDAA2010)» در دیماه 1390 (31 دسامبر 2011) کلید خورد. در بخش 1245 این قانون نیز آمریکا با تمرکز بر بخش بانکی، اولا کل سیستم بانکی ایران از جمله بانک مرکزی ایران را در لیست تحریم قرار داد و ارتباط موسسات مالی دنیا با آن را ممنوع و مشمول جریمه ممنوعیت از حساب کارگزاری در نظام بانکی آمریکا کرد، سپس موسسات مالی و بانکهای مرکزی کشورها را ملزم کرد تا از پرداخت برای خرید نفت ایران جلوگیری کنند. این اقدامات آمریکاییها البته با تصویب قانون «ایفکا» در سال 2013 که هرگونه ارتباط با اشخاص لیست تحریم آمریکا توسط موسسات مالی دنیا را ممنوع میکرد ادامه و گسترش یافت. نکته جالب توجه اینجاست که در این قوانین به اتفاقات پس از فتنه 88 نیز به عنوان یکی از عوامل تصویبشان اشاره میشد و لیست تحریم ایران نیز به صورت مدام در این مدت به دلایل مختلفی از جمله حوادث پس از انتخابات سال 88 افزایش مییافت.
****** سندرز: من برنده آیووا هستم/ حزب دموکرات: بوتیچیچ برنده است
گروه بینالملل: انتخابات درونحزبی دموکراتها برای رقابتهای ریاستجمهوری 2020 آمریکا در حالی در ایالت آیووا به پایان رسید که حزب دموکرات مدعی شد بوتیچیچ با یک دهم درصد بیشتر از برنی سندرز به پیروزی رسید.
در آماری که روز چهارشنبه گذشته اعلام شده بود، سندرز 2درصد از بوتیچیچ عقب بود اما در آمار نهایی این عقبافتادگی در نهایت به یکدهم درصد رسید. پیروزی بسیار ناچیز بوتیچیچ در آیووا برای سندرز یادآور شکست مشکوک و پرحرف و حدیث 4 سال پیش وی از هیلاری کلینتون در همین ایالت بود. کلینتون در آن سال 84/49 درصد آرا را از آن خود کرد و برنی سندرز 59/49 درصد. این در حالی است که میان خبرگزاریهای غربی بر سر اعلام برنده انتخابات آیووا اختلاف نظرهایی وجود داشت؛ به عنوان مثال خبرگزاری آسوشیتدپرس اعلام کرده بود نمیتواند برندهای را برای انتخابات درونحزبی آیووا معرفی کند اما خبرگزاری رویترز در گزارشی نوشت بوتیچیچ با ۴۳،۱۹۵ رأی یعنی 2/26 درصد از کل آرا پیروز انتخابات آیوواست. به نوشته رویترز، دفتر حزب دموکرات در آیووا با اعلام شمارش تمام آرا در این ایالت گفت سناتور برنی سندرز با اختلاف یکدهم درصدی نسبت به بوتیچیچ (1/26 درصد) و تعداد ۴۵،۸۲۹ رأی در رتبه دوم قرار گرفته است.
دلیل پیشی گرفتن یکدهم درصدی بوتیچیچ از سندرز بهرغم تعداد رأی کمتری که دارد، میزان بیشتر سهم نامزد از آرای درونایالتی هر حوزه انتخابیه به تعداد ۵۶۴ در برابر ۵۶۲ است.
رتبههای بعدی نامزدهای دموکرات در انتخابات درونحزبی آیووا به سناتور الیزابت وارن با ۱۸ درصد، جو بایدن با 8/15درصد و سناتور اِیمی کلوبوچار با 3/12 درصد اختصاص دارد.
آنچه سبب شگفتی همه تحلیلگران شد، شکست دور از انتظار بایدن با وجود حمایت تمامقد دولتمردان دولت اوباما از وی بود. جان کری، باراک اوباما و هیلاری کلینتون در چند ماه گذشته به صراحت از جو بایدن حمایت کرده بودند. حالا بیتوجهی مردم آیووا به حمایتهای آنها میتواند پیامی برای مردم سایر ایالتهای آمریکا ارسال کند. آیووا برای دموکراتها از این جهت اهمیت زیادی دارد که از سال ۱۹۷۲ تاکنون، در ۱۲ انتخابات ریاستجمهوری آمریکا، ۹ بار کسی کاندیدای اصلی حزب دموکرات بوده که رای نخست را در ایالت آیووا کسب کرده و همین امر اهمیت ویژهای به انتخابات درونحزبی دموکراتها در این ایالت بخشیده است.
* سندرز: من برندهام
برنی سندرز پنجشنبه شب به وقت تهران در یک سخنرانی اعلام پیروزی کرد و گفت: «ما الان در جایگاهی هستیم که گزارش شده است در حدود ۹۷ درصد ازحوزهها با ۶ هزار آرای اولیه مردمی (الکترال) بیشتر در حال برنده شدن هستیم. به عبارت دیگر، حدود ۶ هزار نفر بیشتر از ساکنان آیووا در شب مجمع عمومی بیرون آمدند تا از نامزدی من به جای نامزدی هرکس دیگری حمایت کنند. وقتی که ۶ هزار نفر بیشتر برای شما در انتخابات نسبت به رقیب نزدیک شما بیایند، ما از اینجا اعلام پیروزی میکنیم». با این حال وی ساعتی بعد در یک توئیت که در همین گزارش تصویر آن را مشاهده میکنید به طور رسمی اعلام پیروزی کرد.
* شائبههای دستکاری در نتایج
تاخیر در اعلام نتایج انتخابات آیووا اولین حرف و حدیثها درباره آن را سبب شد. پیروزی بوتیچیچ که در همه نظرسنجیهای قبل از انتخابات آیووا در بهترین حالت رتبه سوم دموکراتها را در این ایالت دارا بود، سبب شد زمزمههای رسانهها شکل جدیتری به خود بگیرد. در نهایت گزارش روز چهارشنبه گذشته گاردین که در آن صراحتا از مشکلات نرمافزاری و کدنویسی در اپلیکیشن رأیدهی نوشته بود، سبب جدیتر شدن حرف و حدیثها شد.
شائبههای دستکاری در آمار واقعی انتخابات دموکراتها وقتی جدیتر شد که یک مقام حزب دموکرات روز پنجشنبه در گفتوگو با رویترز، از اتفاقات عجیب و غریب ستاد دموکراتها در شب انتخابات سخن گفت. یک مقام این حزب روز پنجشنبه گفت: حزب دموکرات آیووا تماسهای داخلی بسیار زیاد و غیرمعمولی را در خط تماس اصلی حوزه خود در شب دوشنبه دریافت کرد که از افرادی بود که بلافاصله بعد از وصل شدن تماسشان را قطع میکردند و نیز از حامیان رئیسجمهور ترامپ که برای ابراز نارضایی از حزب تماس گرفته بودند و از ساکنان آیووا که خواستار تایید نتایج بودند. این مقام گفت: کارکنان این حزب برای مسدود کردن تماسگیرندگان تکراری که به نظر به دنبال اختلال در خط تماس حزب و دخالت در اعلام نتایج بودند، تلاش کردند. این تعداد تماس نسبت به انتخاباتهای درونحزبی قبلی در آیووا بسیار غیرمعمول بود.
* درخواست بازبینی انتخابات آیووا
ادعای باخت سندرز به عنوان شانس اول دموکراتها در ایووا از بوتیچیچ که نفر سوم این لیست بود آن هم با یک دهم درصد سبب شد فشارها بر دموکراتها در افکارعمومی بیشتر شود. با توجه به سابقه ضدیت نگاه حاکم بر حزب دموکرات نسبت به سندرز، باز هم ماجرای تقلب 2016 در اذهان تداعی شد و این بار هم طرفداران سندرز باور دارند آرای کاندیدای آنها خوانده نشده یا اصطلاحا دموکراتها دارند سر سندرز را زیر آب میکنند. همین امر سبب شد «تام پرز» رئیس کمیته ملی حزب دموکرات آمریکا در حساب توئیتر خود بنویسد: «دیگر بس است. با توجه به مشکلاتی که در زمینه انتخاب نمایندگان حزب دموکرات به وجود آمده و به منظور حصول اطمینان از اعتماد عمومی به نتایج، از حزب دموکرات در آیووا میخواهم که فورا بررسی انتخابات درونحزبی را آغاز کند».
* نیویورکتایمز: نتایج آیووا ناسازگار است
نتایج انتخابات داخلی اردوگاه دموکراتها در آیووا سبب شد رسانههای آمریکایی که تا پیش از این در قبال این نتایج سکوت پیشه کرده بودند، به بررسی فرآیند رأیگیری و اعلام نتایج انتخابات پرداخته و آن را زیر سوال ببرند. نیویورکتایمز در این ارتباط نوشت: وقتی انتخابات درونحزبی در ایالت آیووا آغاز شد، سخنگوی حزب دموکرات در این ایالت اعلام کرد اعلام نتایج برای بررسی مسائل مربوط به کنترل کیفی به تعویق افتاده است اما با گذشت چند روز از آن موقع به نظر میرسد این مسائل کیفی هنوز حل نشده و مشکلات پابرجاست. این روزنامه افزود: نتایجی که دفتر حزب دموکرات در ایالت آیووا روز چهارشنبه اعلام کرده، در موارد بسیاری ناسازگارند یا معایب دیگری دارند. تحلیلی که این روزنامه انجام داده نشان میدهد در نتایج مربوط به بیش از ۱۰۰ حوزه انتخاباتی ناسازگاریهایی وجود دارد و ارقام، به گونهای است که گویا برخی اطلاعات حذف شدهاند یا با یکدیگر جور در نمیآیند. نیویورکتایمز در توضیح بیشتر نوشته است: در پارهای موارد جمع آرا با یکدیگر جور نیست یا در مواردی دیگر، تعداد وکلای انتخاباتی (آرای ایالتی) که حوزهها به برخی نامزدها اختصاص دادهاند، اشتباه است. در موارد معدودی هم نتایج اعلامشده از سوی دفتر حزب دموکرات در ایالت آیووا با نتایج اعلامشده از سوی حوزههای انتخابی همخوانی ندارد. اهمیت روایت نیویورکتایمز از انتخابات وقتی بیشتر میشود که برنی سندرز فقط و فقط با یک دهم درصد آرای کمتر از بوتیچیچ نفر دوم انتخابات شده است. بنابراین نمیشود اتفاقات روایت شده از سوی نیویورکتایمز را موضوعات جزئی و طبیعی دانست.
* مخالفت لابی قدرت دموکراتها با سندرز
برنی سندرز با وجود عضویت در حزب دموکرات، محبوبیت چندانی نزد لابیهای قدرتمند این حزب ندارد و در برخی برهههای حساس همچون انتخابات 2016 یا دور کنونی همه لابیها برای شکست دادن وی بسیج شدهاند. همین مخالفتها هم سبب شده شکست سندرز آن هم با یک دهم درصد اختلاف از نفر سوم نظرسنجیها، شائبهبرانگیزتر از همیشه باشد. بر اساس آنچه تاکنون رسما منتشر شده 3 عضو بزرگ دولت قبلی آمریکا (هیلاری کلینتون، باراک اوباما و جان کری) تلاش گستردهای را برای شکست خوردن وی آغاز کردهاند.
هیلاری کلینتون دیروز دوباره در برنامه تلویزیونی یک مجری مشهور آمریکایی به نام «الن دجنرس» سخنان قدیمیاش درباره سندرز را تکرار کرد و گفت: همچنان به اظهارنظر سابقم مبنی بر اینکه هیچکس برنی سندرز را دوست ندارد، اعتقاد دارم. این دومین اظهارنظر منتشرشده از هیلاری کلینتون در یک ماه گذشته علیه سندرز بوده است. کلینتون ماه پیش گفته بود: سندرز سالهاست در کنگره حضور دارد اما هیچ کاری را به سرانجام نرسانده است. او در این سالها تنها حمایت یک سناتور را جلب کرده و هیچکس او را دوست ندارد. جان کری، وزیر خارجه پیشین آمریکا هم هفته پیش با حمایت از جو بایدن، بدون اشاره به پیشتازی سندرز در انتخابات گفت: دوست خوب من جو بایدن که انتخابات درونحزبی را میبرد، دونالد ترامپ را شکست میدهد و یک رئیسجمهور عالی و برجسته خواهد شد. باراک اوباما، رئیسجمهوری پیشین آمریکا هم با تشکیل کمپین جو بایدن در کمپین او حضور یافت و توصیههایی برای پیروزی به او کرده بود.
در عین حال فاکسنیوز ششم آذر امسال گزارش داد که باراک اوباما گفته است برای جلوگیری از پیروزی سناتور برنی سندرز در انتخابات داخلی حزب دموکراتها برای تعیین نامزد انتخابات ریاستجمهوری دخالت خواهد کرد.
نتایج نهایی ایالت آیووا به روایت رسمی حزب دموکرات آمریکا
ارسال به دوستان
سردار حاجیزاده میگوید بزودی اخبار خوبی از ماجرای حمله ایران به پایگاه نظامی آمریکا منتشر خواهد شد
سورپرایز عینالاسد
گروه سیاسی: فرمانده نیروی هوافضای سپاه پاسداران با اشاره به اقدام ایران مبنی بر جنگ الکترونیک علیه آمریکاییها همزمان با حمله موشکی به عینالاسد، به کنایه گفت احتمال دارد تا مدتی دیگر در رسانهها بگویند چند تن از نظامیهای آمریکایی دچار مرگ خفیف مغزی شدهاند! به گزارش «وطن امروز»، تصاویر لاشه هواپیمای بدون سرنشین و فوقپیشرفته جاسوسی و متجاوز آمریکایی که خردادماه سال جاری پس از نقض حریم هوایی ایران به دست رزمندگان یگان پهپادی نیروی هوافضای سپاه پاسداران انقلاب اسلامی با سامانه بومی «سوم خرداد» منهدم شد، پنجشنبه گذشته برای نخستینبار از رسانه ملی به تصویر کشیده شد. سردار حاجیزاده، فرمانده هوافضای سپاه پاسداران در محل این رونمایی با اشاره به جزئیاتی از ساقط کردن این پهپاد فوقپیشرفته گفت: این پهپاد بزرگترین هواپیمای جاسوسی بدون سرنشین جهان است. این پهپاد مشخصات منحصر به فردی دارد. به طور مثال بهواسطه اینکه در ارتفاع خیلی بالا پرواز میکند، قادر است بدون محدودیت همه مسیرها را بدون تحت تاثیر قرار دادن روتهای هوایی پرواز کند و قادر است از آمریکا پرواز کند و به خلیجفارس بیاید. وی افزود: این پهپاد پیشرفته به دلیل اینکه بسیار بزرگ است، از تمام تجهیزات جاسوسی در داخل آن استفاده شده است. سردار حاجیزاده با اشاره به پهپادهای آمریکایی که تاکنون توسط سپاه هدف قرار گرفتهاند، گفت: بزرگترین کلکسیوندار پهپادها در جهان هستیم. ترایتون را کم داشتیم که آن هم به پهپادهای قبلی اضافه شد و از این پس نیز اگر تجاوزی به خاک ایران داشته باشند، قطعا آنها را هدف قرار میدهیم. فرمانده هوافضای سپاه خاطرنشان کرد: این پهپاد بسیار باارزش است ولی باید آمریکاییها خط قرمزی برای این پهپاد در رابطه با ایران بکشند، چرا که ما امروز با تمام کدها و فرکانسهای آن آشنایی پیدا کردهایم. یعنی نه اینکه در فاصله 100 کیلومتری بتوانیم آن را رهگیری کنیم، بلکه از همین تهران قادریم تا فاصله چند هزار کیلومتری این پهپاد را بیاثر کنیم. وی ادامه داد: آمریکاییها در جریان حمله به عینالاسد یک سیلی کوچک در حوزه جنگ الکترونیک از ما خوردند. سردار حاجیزاده تاکید کرد: تمام این تجهیزاتی که اینجا میبینید هرکدامشان برای ما یک گنج است و اطلاعات ارزشمندی را در اختیار ما قرار داده است و از این اطلاعات استفاده خواهیم کرد. فرمانده هوافضای سپاه پاسداران همچنین با اشاره به خبرهای جدیدی از حمله به پایگاه عینالاسد گفت: ناگفتهها زیاد است و یک جلسه مستقل میخواهد تا ایرانیهای عزیز از این حمله بیشتر مطلع شوند. ناگفتهها و مطالب زیاد است. سردار حاجیزاده تصریح کرد: احتمال دارد تا مدتی دیگر در رسانهها بگویند چند تن از نظامیهای آمریکایی دچار مرگ خفیف مغزی شدهاند. گفتنی است سردار حاجیزاده یک ماه پیش (19 دیماه) نیز در نشست خبری تشریح جزئیات و ابعاد حمله موشکی ایران به پایگاه آمریکایی عینالاسد گفته بود: «15 دقیقه بعد از عملیات یک عملیات جنگ الکترونیک بزرگ انجام شد و هواپیماهای بدون سرنشین آمریکا برای لحظاتی از کنترل آنها خارج شدند و این اقدام ضربه روحی بزرگی به آنها زد که بسیار از آن سراسیمه شدند». این نکته نیز قابل ذکر است که با وجود گذشت یک ماه از حمله موشکی هوافضای سپاه به پایگاه آمریکایی عینالاسد در عراق، همچنان اخبار ضدونقیضی درباره تلفات آمریکاییها در این حمله منتشر میشود. طبق این گزارش هرچند پنتاگون تعداد زخمیهای نیروهای آمریکایی را که از آن با عنوان ضربه ملایم مغزی یاد میکند، 50 نفر اعلام کرده اما مارک اسپر، وزیر دفاع این کشور اذعان کرده تعداد تلفات این حادثه بیشتر از این حرفهاست. ضمن اینکه اخیرا سیانان نیز به نقل از 2 تن از مقامات پنتاگون، تعداد زخمیهای عینالاسد را 64 نفر اعلام کرده بود.
* روایتی از درخواستهای منفعلانه آمریکاییها
پنجشنبه گذشته همچنین معاون امور بینالملل رئیس مجلس شورای اسلامی ناگفتههای جدیدی از پیامهای آمریکاییها خطاب به مقامات ایرانی پس از شهادت سردار سلیمانی بیان کرد. حسین امیرعبداللهیان که با شبکه تلویزیونی العالم مصاحبه میکرد، اظهار داشت: پس از ترور سپهبد سلیمانی، ترامپ پیامهای زیادی از طریق واسطهها و همچنین سفارت سوییس منتقل کرد که محتوای آن پیامها این بود که آمریکاییها ادعاهای زیادی میکنند اما در مرحله عمل جرات تحقق بخشیدن به تهدیداتشان را ندارند. وی درباره نامههای ارسال شده از سوی آمریکا و نحوه پاسخ ایران به آنها خاطرنشان کرد: پس از ترور سردار سلیمانی ما در سطح سیاسی 2 یادداشت از دفتر حفاظت منافع آمریکا در تهران دریافت کردیم. در این یادداشتها وزیر خارجه آمریکا با ادبیاتی غیرمتعارف تهدیداتی را مطرح کرد که تصمیم گرفته شد در سطحی بسیار پایین در وزارت امور خارجه به این یادداشتها و ادبیات سخیف آقای پمپئو پاسخ داده شود. وزارت امور خارجه پاسخهای دیپلماتیک روشن، صریح و مقتدرانهای به یادداشتها و پیامهای رسمی دریافت شده از طریق دفتر حفاظت منافع آمریکا در تهران ارائه کرد. امیرعبداللهیان همچنین یادآور شد همزمان با ارسال پیامها از دفتر حفاظت منافع آمریکا در تهران، چندین واسطه از سوی آمریکاییها پیامهایی به جمهوری اسلامی ایران منتقل کردند که روح کلی حاکم بر این پیامها، درخواست از ایران برای عدم مقابله به مثل بود و اینکه پاسخی به ترور سردار سلیمانی ندهید. وی افزود: آنها اعلام کردند در مقابل این اقدام ایران [عدم پاسخ به ترور سردار سلیمانی] حاضرند با ایران توافق کنند و امتیازاتی بدهند. محتوای یکی از پیامهای واسطههای آمریکایی این بود که بیایید توافق کنیم شما کجا را بزنید، بعضا به طور مستقیم یا غیرمستقیم این پیامها از کاخ سفید به جمهوری اسلامی ایران میرسید، آمریکاییها حتی حاضر بودند اهداف نظامی مهمی از کشورشان را در داخل اقیانوس هند معرفی کنند تا با اطلاع قبلی، ایران به آنها حمله کند که هم احساسات در ایران کاهش پیدا کند و هم آمریکاییها بتوانند خسارات ناشی از حمله را مدیریت کنند. امیرعبداللهیان یادآور شد: در همان مقطع وزیر امور خارجه کشورمان که با بخشی از این پیامها مواجه بود اعلام کرد جمهوری اسلامی ایران به آمریکاییها اجازه نخواهد داد زمان و مکان و چگونگی مقابله به مثل را تعیین کنند، در نتیجه آمریکاییها میدانستند پاسخ ایران قطعی است اما نمیدانستند ایران در کجا پاسخ خواهد داد و در چه حوزهای؛ آیا پاسخ مستقیم میدهد؟ آیا پاسخ غیر مستقیم خواهد داد؟ امیرعبداللهیان تاکید کرد: آمریکاییها برای جلوگیری از مقابله به مثل ایران پیشنهادهایی برای لغو تحریمها مطرح کردند. وی در اینباره گفت: پیامی به طور غیرمستقیم از آمریکاییها دریافت کردیم که ترامپ آماده است همه تحریمهایی را که در اختیار رئیسجمهور آمریکاست به طور یکجا لغو کند ولی ایران پاسخی به اقدام آمریکا ندهد. وی یادآور شد نقطهزنی موشکهای ایرانی به قدری دقیق بود که فاصله مخزن و انباری که مهمات، هواپیماها و پهپادهای آنها نگهداری میشد با خوابگاه و آسایشگاه نیروهای نظامی و سربازان آمریکایی کمتر از چند متر بود؛ اینقدر دقیق زدند که بین کشته شدن افراد با اماکن تفکیک شود. ضمن اینکه به طور طبیعی آمریکاییها تصور نمیکردند ایران پایگاه عینالاسد را بزند. آنها تصور میکردند هر پایگاه دیگری در منطقه ممکن است مورد هدف قرار بگیرد و عینالاسد به دلیل تجهیزات، گستردگی و امکانات بالایی که برای مقابله و انحراف و انهدام موشکها در فضای عراق دارد، حتما ایران به آنجا حمله نمیکند. حتی در بعضی جلساتشان نظامیها گفته بودند ایرانیها اگر بخواهند جایی را هدف قرار بدهند، یک جایی را میزنند که هم پایگاه آمریکا باشد و هم آنقدر پیشرفته و سطح بالا نباشد که ما حتی یک موشکشان را بتوانیم منهدم کنیم.
ارسال به دوستان
نماینده زاهدان در گفت وگو با «وطنامروز»: سیلزدهها با مشکل تهیه آب شرب مواجه هستند
سیستان و بلوچستان را فراموش نکنید
گروه اجتماعی: 22 روز پس از سیل سیستانوبلوچستان، با وجود اینکه کمکرسانی به مردم این استان ادامه دارد اما سیلزدگان با مشکلات فراوانی مواجهند.
به گزارش «وطن امروز»، سیل سیستانوبلوچستان از نظر وسعت جغرافیایی و میزان خسارات در جنوب و جنوب شرق کشور کمسابقه بود. بیش از 3 هزار میلیارد تومان خسارت سیل سیستانوبلوچستان برآورد شده و با توجه به گستردگی سیل در استان، رهبر انقلاب دستور رسیدگی فوری به مشکلات این استان را دادند. گروههای جهادی، سپاه پاسداران، ارتش و نهادهایی چون هلالاحمر به کمک مردم سیستانوبلوچستان شتافتند. با وجود کمکرسانی و امدادرسانی همهجانبه اما مردم سیستانوبلوچستان همچنان با مشکلات بسیاری دست و پنجه نرم میکنند. حل مشکلات زیستمحیطی، تامین آب شرب سالم و بازسازی راههای استان سیستانوبلوچستان باید اولویت امدادرسانی به سیلزدگان باشد و لازم است دولت برای این مسائل برنامهریزی و اقدام عاجل و همهجانبه کند.
نماینده مردم زاهدان در مجلس شورای اسلامی در گفتوگو با «وطن امروز»، درباره مشکلات استان سیستانوبلوچستان پس از سیل اخیر گفت: اگر چه آحاد مردم، نهادهای انقلابی، جهادگران و سازمانهای دولتی برای رفع تدریجی مشکلات مردم در این منطقه پای کار هستند اما توقع داریم دولت در این راستا توجه بیشتری به سیلزدگان کند، چرا که اکنون مردم این استان در شرایط بسیار سختی قرار دارند.
حسینعلی شهریاری عمق فاجعه در پی وقوع سیل ویرانگر سیستانوبلوچستان را قابل توجه دانست و گفت: مشکلات این منطقه به این زودیها برطرف نمیشود، چرا که بیش از نیمی از زیرساختهای استان تخریب یا دچار مشکل شده است از طرفی خانههای خیلی از مردم خراب و کشاورزی و دامدارای آنها نابود شده است. وی با بیان اینکه بسیاری از سیلزدگان سیستانوبلوچستان با گذشت بیش از 20 روز از وقوع سیل در این منطقه همچنان به آب آشامیدنی سالم دسترسی ندارند، افزود: سیل خسارات فراوانی را به سیستم زیرساختی بویژه سیستم آبرسانی و ارتباطاتی وارد کرده است. خیلی از شهروندان و ساکنان روستاها در این منطقه هنوز آب آشامیدنی ندارند. البته کار مرمت و راهاندازی شبکه آب و برق مناطقی که قبلا دارای سیستم لولهکشی و برقرسانی بودهاند تا حدودی انجام شده است اما خیلی از روستاهای این استان همچنان مشکل آب آشامیدنی دارند.
شهریاری به وجود خشکسالیهای پی در پی در این استان کمبرخوردار اشاره کرد و افزود: سالهاست مردم سیستانوبلوچستان به دلیل کمبود نزولات جوی دچار مشکل کمبود آب هستند. این پدیده باعث شده آب آشامیدنی خیلی از روستاهای استان از طریق تانکر تامین شود. اکنون که سیل خیلی از راههای ارتباطی را قطع کرده، مشکل تامین آب شرب برای خیلی از روستاهای استان سخت شده است.
وی روند کند تعمیر زیرساختهای این استان را ناشی از رسیدگی به دیگر استانهای سیلزده چون لرستان، خوزستان و گلستان عنوان کرد و افزود: البته استان سیستانوبلوچستان قبل از وقوع سیل نیز از زیرساختهای لازم برخوردار نبود؛ کمترین میزان بزرگراه و راه روستایی متعلق به این استان پهناور است. این استان حتی یک کیلومتر آزادراه ندارد. شهریاری به تلاش جهادگران برای رفع مشکل سیلزدگان استان سیستانوبلوچستان اشاره کرد و افزود: مردم این استان همواره پای ارزشهای انقلاب ایستادهاند و از حمایتها و زحمات جهادگران و یاریرسانان تشکر میکنند.
* سیستانوبلوچستان همچنان آب شرب ندارد
نماینده مردم سیستانوبلوچستان در شورای عالی استانها گفت: با گذشت بیش از 20 روز از حادثه سیل و پر شدن سدها همچنان با مشکل کمبود آب شرب مواجهیم.
امیرحمزه قادری درباره آخرین اقدامات انجام شده در سیل اخیر اظهار داشت: بنده از سیل همدلی و مهربانی مردم ایران تشکر ویژه دارم. یک بار دیگر مشخص شد ما چه مردم با عزت و با غیرتی داریم که بدون توجه به مسائل قومی، جناحی و مذهبی عمل کردند. امدادگران ما در استان سیستانوبلوچستان خود مردم بودند و جلوتر از نهادهای دولتی و هلالاحمر به کمک شتافتند. وی تأکید کرد: برای مردم سیستانوبلوچستان مشخص شد این حکمت خداوند بود که عمق محرومیتهای ما مشخص شود و مسؤولان با این محرومیتها آشنا شوند. قادری یادآور شد: مشکلات زیرساختی در استان سیستانوبلوچستان همچنان پابرجاست؛ مردم این استان 20 سال به دنبال باران بودند و دعا میکردند باران ببارد و از این سیل زیاد ناراحت نشدند، اگر چه کشاورزی و سرمایه قوم بلوچ که دام است از بین رفت و هکتارها زمین و باغات موز نابود شد ولی ما بابت این بارشهای الهی خدا را شکر میکنیم. وی بیان داشت: اگر زیرساختها آماده نباشد، قطعا این فاجعه مجددا اتفاق میافتد.
نماینده مردم سیستانوبلوچستان در شورای عالی استانها اظهار داشت: در حالی که بیش از 20 روز از وقوع سیل در استان سیستانوبلوچستان میگذرد، کماکان مشکل آب شرب داریم. از سوی دیگری سدهای پیشین و سیدان کاملا پر شده و 117 میلیون مترمکعب آب فقط در سد پیشین ذخیره شده است.
ارسال به دوستان
«وطنامروز» از مصوبه سؤالبرانگیز کمیسیون تلفیق گزارش میدهد
پاسکاری کارت بازرگانی
گروه اقتصادی: کمیسیون تلفیق در اقدامی عجیب رتبهبندی کارتهای بازرگانی را به اتاق بازرگانی واگذار کرده و اختیار صدور مجوز برای موسسات فعال در زمینه رتبهبندی را به اتاق داده است. این مصوبه در حالی تصویب شده است که به دلیل تخلفات گسترده، مرکز رتبهبندی اتاق بازرگانی ایران با کش و قوسهای فراوان منحل شد. چندین سال است که مجلس، وزارت صمت و اتاق بازرگانی برای ساماندهی و نظارت بر کارتهای بازرگانی پاسکاری میکنند و این مصوبه وضعیت ساماندهی کارتهای بازرگانی را پیچیدهتر میکند.
به گزارش «وطن امروز»، چند سالی است که فروش غیرقانونی کارتهای بازرگانی به بستری برای فرار مالیاتی تبدیل شده است. برخی بازرگانان و تاجران با سودجویی از این کارتها درآمدهای هنگفتی کسب میکنند، بدون اینکه مالیات بپردازند. واگذاری کارت بازرگانی به دیگران با دریافت مبلغ ناچیزی در مرزها و گمرکات رواج بسیاری یافته است. درآمد حاصل از تجارت با کارت بازرگانی مشمول مالیات میشود و در بعضی موارد به چند صد میلیارد تومان میرسد و این درحالی است که دارنده کارت که ممکن است شخصی بیسواد هم باشد، شاید حتی نتواند این رقم را بخواند. دارندگان کارت در این مواقع مورد سوءاستفاده دیگران قرار میگیرند و نمیتوانند ثابت کنند استفادهکننده از کارت، دیگری بوده و در نهایت پرونده فرار مالیاتی برای صاحبان کارتهای بازرگانی تشکیل و به مراجع قضایی ارجاع میشود. دلالان و به قولی حقالعملکاران وارد عرصه صادرات شدهاند و با سوءاستفاده از این کارتهای بازرگانی پولهای کلانی را به جیب میزند. پس از صدور بخشنامههای متعدد ارزی از سال گذشته تاکنون به دلیل محدودیتهای ارزی و تعهدی که برای بازگشت ارز حاصل از صادرات بهوجود آمده، عدهای به عنوان حقالعملکار وارد عرصه صادرات شدهاند و با استفاده از کارتهای بازرگانی یک بار مصرف کالای برخی صادرکنندگان را صادر میکنند و به ازای هر دلار کالای صادراتی از صادرکننده 100 الی 150 تومان حقالعمل یا حق دلالی میگیرند. بر این اساس، صادرکننده دیگر در قبال صادرات انجام شده تعهد ارزی ندارد، زیرا دارنده کارت بازرگانی متعهد به بازگشت ارز صادراتی میشود و به همین دلیل حاضر است به ازای هر دلار کالای صادراتی هم مبلغی را به دلال بپردازد.
در همین حال علیاکبر کریمی، عضو کمیسیون اقتصادی مجلس درباره اجاره کارتهای بازرگانی گفت: در بحث قاچاق کالا به اتاق بازرگانی نیز انتقاداتی وارد است، زیرا مرجع صدور کارت بازرگانی اتاق است و تایید آن با وزارت صنعت. مشکلی که وجود دارد پاسکاری این دو دستگاه درباره کارتهای بازرگانی است. کارتهای بازرگانی اجارهای و یک بار مصرف ماحصل این ناهماهنگی است. در گذشته همین مشکل باعث شده که برای افرادی غیربازرگان، کارت صادر شده و از آنها سوءاستفاده شود. کریمی با تاکید بر اینکه بالغ بر 15 هزار میلیارد تومان برآورد فرار مالیاتی کارتهای بازرگانی اجارهای است، افزود: این کار باعث شده به کشور نیز لطمه وارد شود و واردات بیحساب و کتاب و بدون نظارت را در پی داشته باشد. این نماینده مجلس بیان کرد: بر اساس اعلام دولت، میزان قاچاق کاهش پیدا کرده اما این کاهش به دلیل افزایش نرخ ارز است که دیگر قاچاق صرفه اقتصادی ندارد. در حال حاضر با توجه به نرخ ارز ما قاچاق معکوس داریم، یعنی کالاها به صورت قاچاق به خارج از مرزها صادر میشود که این مسأله نیز ناشی از سیاستگذاری غلط دولت است.
* انحلال مرکز رتبهبندی اتاق ایران
پس از حاشیههای فراوانی که کارتهای بازرگانی یک بار مصرف درباره قاچاق و فرار مالیاتی ایجاد کرد، کارشناسان و نهادهای نظارتی انتقادات مهمی را به اتاقهای بازرگانی درباره صدور این کارتها وارد دانسته و خواستار ایجاد یک مرکز مستقل برای رتبهبندی کارتهای بازرگانی شدند. رتبهبندی کارتهای بازرگانی توسط دولت و اتاق بازرگانی ایران به عنوان بخش خصوصی مدتی است دنبال و انجام میشود و بر این اساس اتاق بازرگانی ایران بدون گرفتن مجوزهای لازم با ایجاد یک مرکز رتبهبندی، اقدام به رتبهبندی دارندگان کارتهای بازرگانی میکرد. پیش از این اتاق بازرگانی درباره کارتهای بازرگانی یک بار مصرف بشدت مورد نقد کارشناسان و مسؤولان قرار گرفته بود و بعضی ناظران بازار اقدام اخیر اتاق بازرگانی در ایجاد مرکز مستقل رتبهبندی کارتهای بازرگانی را نیز بیارتباط با کارتهای بازرگانی یک بار مصرف نمیدانند. بر این اساس با وجود اینکه یکی از اهداف مرکز مستقل رتبهبندی کارتهای بازرگانی جلوگیری از سوءاستفاده از این کارتهاست اما سازمان بورس و اوراق بهادار 29 آبان 98 در اطلاعیهای فعالیتهای این مرکز را غیرقانونی اعلام کرد. در این اطلاعیه آمده است: به استناد بند 21 ماده یک قانون بازار اوراق بهادار، مؤسسات رتبهبندی از مصادیق نهادهای مالی هستند و طبق ماده 28 همین قانون، تأسیس آنها منوط به ثبت و فعالیت تحت نظارت سازمان بورس و اوراق بهادار است.
پس از اطلاعیه سازمان بورس و سازمان بازرسی درباره اقدامات غیرقانونی مرکز رتبهبندی اتاق بازرگانی ایران، سازمان بازرسی کل کشور به وزارت اقتصاد درباره اقدامات غیرقانونی مرکز رتبهبندی اتاق بازرگانی ایران نامه نوشت. در نامه سازمان بازرسی کل کشور در 13 مهرماه سال جاری آمده بود: اقدامات اتاق بازرگانی در تشکیل«مرکز رتبهبندی اتاق ایران» که منجر به صدور مجوز تحت موسسه رتبهبندی به 16 شرکت شده است، غیرقانونی و به استناد ماده یک قانون تشدید مجازات مرتکبان ارتشا، اختلاس و کلاهبرداری، مصداق کلاهبرداری ذیل عنوان مجرمانه «تحصیل مال از طریق فریب مردم به اختیارات واهی و امیدواری به امور غیرواقع» بوده و از تکرار تجربه فاجعهبار موسسات اعتباری غیرمجاز در حوزه نهادهای پولی ابراز نگرانی شده بود.
بالاخره پس از کش و قوسهای فراوان مرکز غیرقانونی رتبهبندی اتاق ایران منحل شد. هیاترئیسه اتاق بازرگانی، صنایع، معادن و کشاورزی ایران در مصوبهای، انحلال مرکز ملی رتبهبندی اتاق ایران را اعلام کرد. در نامه محمدرضا رمضانی، دبیرکل اتاق بازرگانی ایران به فرهادی، مدیرعامل مرکز ملی رتبهبندی اتاق ایران آمده است: «با عنایت به مصوبه مورخه 8/10/1398 هیاترئیسه محترم اتاق ایران درباره انحلال آن مرکز، لازم است ضمن برگزاری مجمع عمومی فوقالعاده و اعلام رسمی تصمیم انحلال و تعیین مدیر تصفیه و ناظر تصفیه، از هرگونه اقدام تعهدآور از قبیل انعقاد قرارداد با نیروهای انسانی، خرید و فروش اموال و داراییها اجتناب شده و هرگونه عملیات مالی یا اداری با هماهنگی امور مالی اتاق ایران صورت پذیرد».
* کمیسیون تلفیق، رتبهبندی را به اتاق بازرگانی سپرد
در بند الحاقی تبصره 19 گزارش نهایی کمیسیون تلفیق لایحه بودجه سال 1399 کل کشور آمده است: اتاق بازرگانی، صنایع و معادن کشاورزی ایران موظف است به منظور تحقق اهداف مندرج در جزء 4 بند «الف» ماده 4 قانون حداکثر استفاده از توان تولیدی و خدماتی کشور و حمایت از کالاهای ایرانی مصوب 15/2/1398 و آییننامه اجرایی ماده 10 قانون مقررات صادرات و واردات، گزارش رتبهبندی تولیدکنندگان کالا و عرضهکنندگان و پیمانکاران طراحی، ساخت و رتبهبندی کارتهای بازرگانی را که اساساً یا از طریق مؤسسات مورد تأیید خود انجام میدهد، بر اساس ضوابط مورد عمل خود هر 6 ماه یکبار به کمیسیون برنامه و بودجه و محاسبات و اقتصادی مجلس شورای اسلامی اعلام کند. این مصوبه در حالی است که در قانون «حداکثر استفاده از توان تولیدی و خدماتی کشور و حمایت از کالای ایرانی» وظیفه ساماندهی و صدور کارتهای بازرگانی به وزارت صمت محول شده است.
در جزء 4 بند «الف» ماده 4 این قانون آمده است: [وزارت صنعت، معدن و تجارت موظف است] نسبت به درج رتبهبندی تولیدکنندگان کالاها، عرضهکنندگان خدمات و پیمانکاران طراحی- ساخت در سامانه موضوع جزء 1 این بند که توسط مراجع ذیصلاح قانونی غیرقانونی، سازمانهای نظام مهندسی و اتاق ایران انجام میشود، اقدام کند.
نحوه رتبهبندی و تعیین فهرست مراجع ذیصلاح قانونی غیردولتی برای رتبهبندی در هر حوزه تخصصی اعم از طرحهای دولتی و غیردولتی موضوع این قانون بر اساس ضوابط شامل سطح تحصیلات، اعضای هیاتمدیره و مدیرعامل، سوابق کاری شرکت، توان مالی و فنی و امکانات نرمافزاری و نیروی انسانی متخصص تعیین میشود.
***
[چرا مصوبه تلفیق سؤالبرانگیز است؟]
دیماه سال گذشته با مصوبه هیأت وزیران مقرر شد بررسی درخواستهای ثبت سفارش با توجه به سقف واردات مبتنی بر رتبهبندی سامانه یکپارچه اعتبارسنجی و رتبهبندی اعتباری وزارت صنعت، معدن و تجارت انجام شود که تاکنون هم بر همین اساس اعتبارسنجیها انجام میشده است اما در اتفاقی عجیب کمیسیون تلفیق بودجه مجلس در خلال بررسی لایحه بودجه 1399 در بند الحاقی به تبصره 19 اقدام به واگذاری رتبهبندی کارتهای بازرگانی به اتاق بازرگانی کرده است. این اقدام کمیسیون تلفیق کاملاً مغایر با سیاستهای کلی نظام قانونگذاری است و با قانون استفاده از توان داخل تناقض اساسی دارد. از طرفی رتبهبندی بازرگانان در ثبتسفارش و تخصیص ارز اهمیت بسیاری دارد و در حوزه اختیارات حاکمیتی مانند وزارت صنعت، معدن و تجارت، بانک مرکزی و... است و سپردن این مهم به اتاق بازرگانی که به نوعی با این رتبه تعارض منافع دارد، میتواند مشکلاتی را همچون گذشته ایجاد کند.
ارسال به دوستان
منشور انتخاباتی راهگشا و سرنوشتساز
عباسعلی کدخدایی*: بیانات هفته گذشته رهبر معظم انقلاب پیرامون انتخابات همچون همیشه چراغ راهنما و روشنیبخشی برای همه مردم و مسؤولان بود که ترسیمکننده آینده روشن و ایران قوی است. توجه به سخنان حکیمانه مقام معظم رهبری ضامن برگزاری یک انتخابات سالم و تشکیل مجلس قوی است که با مشارکت پرشور مردم در انتخابات و حضور گسترده پای صندوقهای رأی، یک روز تاریخساز و یوماللهی دیگر را برای این ملت رقم خواهد زد.
جمهوری اسلامی ایران که در طول 40 سال گذشته همواره با اتکا به آرای عمومی اداره شده، نشان داده است جمهوریت و رکن مردمی نظام برای آن یک اصل است و در سختترین شرایط همچون جنگ تحمیلی یا حوادث طبیعی نیز نقش مردم از چرخه تصمیمسازی و تصمیمگیری حذفناشدنی است.
برگزاری موفق و پرشور دهها انتخابات ریاستجمهوری، مجلس شورای اسلامی، مجلس خبرگان رهبری و شوراهای اسلامی شهر و روستا نشاندهنده توجه جدی نظام جمهوری اسلامی به نقش مردم در اداره کشور و اعتماد مردم به سلامت انتخابات و نهادهای مجری و ناظر آن است.
چرخش مدیریت کشور در میان جریانات سیاسی و جناحهای مختلف و جابهجایی مکرر منتخبان و نمایندگان ملت نشان میدهد بهرغم تبلیغات دروغ دشمن و حاشیهسازی غلط برخی افراد در داخل، انتخابات در ایران به هیچوجه یک امر تشریفاتی و نمایشی نیست و شورای نگهبان به عنوان داور ملی انتخابات و امانتدار آرای مردم، حاضر به معامله حقالناس با فشارهای سیاسی یا خوشامد جناحها نیست.
باور ما این است که انتخابات متعلق به ملت است و مردم سهامدار انتخابات هستند. انتخابات رقابتی با انتخابات سهمیهای متفاوت است و توصیه به سهمیهبندی جناحی داوطلبان، توصیه به مهندسی انتخابات و دخالت در رأی مردم است که هیچگاه شورای نگهبان درگیر آن نبوده است. شورای نگهبان در بررسی صلاحیتها تنها به مُر قانون توجه دارد و سهمیهبندی برای جناحهای سیاسی را فاقد مشروعیت حقوقی و قانونی میداند. شورای نگهبان به ملت ایران اطمینان میدهد شرایط قانونی نمایندگی مجلس بر اساس مدارک و مستندات معتبر مراجع قانونی و بدون توجه به گرایشها و سلایق سیاسی، با داوطلبان انطباق داده شده و حضور بیش از ۷ هزار داوطلب، زمینه یک انتخابات رقابتی را فراهم میکند. شورای نگهبان همه مردم و جناحهای سیاسی را به مشارکت پرشور در انتخابات دعوت میکند و تحریم انتخابات را سیاست شکستخورده مخالفان جمهوریت و اکثریت میداند.
شورای نگهبان به ملت شریف ایران اطمینان میدهد همه پیشبینیها و تمهیدات لازم برای نظارت بر یک انتخابات سالم و رقابتی را به عمل آورده و وظایف نظارتی خویش را دقیقتر ایفا خواهد کرد. در این راستا حمایتهای بیدریغ مقام معظم رهبری مدظلهالعالی و اعتماد ملت ایران به نهاد شورای نگهبان سرمایهای ارزشمند برای انجام این وظایف است.
*سخنگوی شورای نگهبان
ارسال به دوستان
خداحافظی فرامرز قریبیان از سینما پس از درخشش در فیلم «خروج» حاتمیکیا
فرامرد
پروندهای به بهانه نیمقرن حضور قریبیان در سینمای قهرمانمحور همراه با گفتوگوهایی با ایرج راد، جهانگیر الماسی و محمد برادران
محمدامین شکاری: نزدیک به 80 سال پیش در خیابان ری 2 پسر به فاصله چند ماه از هم به دنیا آمدند. این 2 پسر بعدها رفاقتشان در محله و دبیرستان بدر سرآغاز مشارکتشان در چندین و چند شاهکار سینمای موج نوی ایران شد؛ یکی از آنها مسعود کیمیایی و دیگری فرامرز قریبیان بود. فرامرز قریبیان زمانی گفته بود از همان دبیرستان بدر با هممحلهایاش مسعود حرفه آیندهشان را که سینما بود، انتخاب کرده بودند. رفاقت قریبیان و کیمیایی سرآغاز ورود این 2 ستاره مهم به سینمای ایران نیز بود. قریبیان و کیمیایی پیش از انقلاب در 4 کار با هم همکاری کردند که البته آقای بازیگر یکی از آنها را فاقد ارزش میداند و به نظرش آماتور است، با این حال 3 فیلم دیگر بویژه «گوزنها» همچنان جزو مهمترین فیلمهای پرونده کاری قریبیان و کیمیایی به شمار میرود. شمایل قریبیان در «گوزنها» در نقش کاراکتر قدرت، چریک زخمخورده و فراری که برای در امان ماندن از چنگ نیروهای پلیس سراغ دوست سابقش «سید» میرود، تا سالهای سال و چهبسا تا به امروز با قریبیان همراه بوده است.
***
قریبیان که پیش از انقلاب در کنار فیلم «گوزنها»، در فیلمهای «خاک»، «غزل» و «سایههای بلند باد»، دیگر آثار مهم سینمای موج نوی ایران حضوری چشمگیر داشت، در سینمای پس از انقلاب هم خوش درخشید، بهگونهای که حتی کارنامه فیلمهای پس از انقلاب او بسیار رنگینتر و پربارتر از گذشتهاش است. دهه 60 آغاز جدی سینمای پس از انقلاب، برای قریبیان مهمترین دهه کارنامه کاریاش بود. او در آن سالها در کنار بازی در بسیاری از فیلمهای مهم و پرفروش سینمای ایران مانند «سفیر»، «سناتور»، «آوار»، «ترن»، «کانی مانگا»، «مرگ پلنگ» و... در بسیاری از کارهای کمتر شناختهشده از سوی کارگردانهای متوسط نیز ظاهر شد. خود قریبیان این انتخابها را البته آگاهانه توصیف کرده و معتقد است یک بازیگر نباید در دوران جوانی خودش را کنار بکشد، بلکه باید جلوی دید مردم باشد. از میان فیلمهای مهم دهه 60 قریبیان، همان دههای که شمایل قهرمانگونه او بیش از پیش شکل گرفت، «سفیر» اولین دستاورد مهم و جدی او به حساب میآید. فرامرز قریبیان در این فیلم تاریخی در نقش قیس بنمسهر- نامهرسان میان امام حسین(ع)، اهالی کوفه و مسلم بنعقیل- سکانس سخنرانی پرشوری علیه یزید و همراهانش دارد که بدون تردید از نقاط اوج بازی او در این فیلم و البته کارنامه بازیگریاش به شمار میآید. قریبیان پس از قیس بنمسهر در سومین سال دهه 60 با نقش «استوار حقگو» در فیلم «سناتور» بار دیگر ردای یک قهرمان را به تن کرد. او در این فیلم نیز همچون قدرت «گوزنها» و قیس بنمسهر «سفیر» چشمش را روی بیعدالتی نمیبندد و به قیام علیه ظلم برمیخیزد؛ تمی که در میان کارهای قریبیان و البته سینمای دهه 60 ایران زیاد به چشم میخورد. قریبیان در سال 65 تصمیم گرفت اولین فیلم خود در مقام کارگردان را با نام «جدال در تاسوکی» با موضوع مصائب یک معلم جوان در روستای دورافتادهای در استان سیستانوبلوچستان بسازد. اواسط دهه 60 خورشیدی دیگر نام قریبیان به عنوان بازیگر، ضامن موفقیت فیلمها در گیشه بود. او سال 66 با حضور در 2 فیلم «ترن» و «کانیمانگا» و همینطور فیلم «کمینگاه» هم نظر منتقدان و هم نظر مردم را نسبت به بازی خود جلب کرد. «ترن» که باز هم با موضوع آشنای آن سالها، یعنی ایستادگی در برابر ظلم ظالمان حکومت گذشته ساخته شد، برای قریبیان در جشنواره نوپای فجر خوشیمن بود. قریبیان در «ترن» برای ایفای نقشی سالخوردهتر از سن واقعیاش نخستینبار پس از انقلاب از سوی منتقدان تجلیل شد و نخستین سیمرغ بلورین سینماییاش را دریافت کرد. دیگر اثر موفق قریبیان در سال 66 «کانی مانگا» بود؛ فیلمی که به مدد وسواس و دقت سیفالله داد در خلق صحنههای اکشن، به عنوان یک اثر خوشساخت جنگی در سینمای ایران شناخته میشود. بازیگر باسابقه سینمای ایران دهه 70 را نیز همچون 2 دهه گذشته با حضور در نقش شخصیتهای قهرمان ضدسیستم آغاز کرد. او ابتدا در سال 1370 در درام زندانی «تبعیدیها» فیلمی که داستانش کمی یادآور شاهکار این سبک یعنی «پاپیون» است، در کنار هادی اسلامی یکی دیگر از ستارههای دهه 60 سینمای ایران در قامت آزادیخواهان تبعیدی حاضر شد. قریبیان همان سال در آغاز دهه ششم زندگیاش در کمدی «دو نفر و نصفی» نیز یک تجربه متفاوت را از سر گذراند. «دو نفر و نصفی» جنبههای عاطفی شخصیت قریبیان در فیلمهای قبلیاش مانند «سناتور» را که حوادث قصه مجال آنچنانی برای بروزشان نداده بود، بیش از پیش پررنگ کرد. سال 70 اما برای قریبیان با همین دو کار به پایان نرسید. مهمترین فیلم او در آن سال «ردپای گرگ» بود. «ردپای گرگ» که در آن قریبیان پس از یک دهه و نیم دوباره به دنیای فیلمهای رفیق صمیمیاش مسعود کیمیایی بازگشت، داستان رضا (با بازی قریبیان) است که پس از 20 سال از زندان بازگشته و به دیدار نامزد سابق (گلچهره سجادیه) و رفیق قدیمیاش (منوچهر حامدی) که موجب به زندان افتادنش شده است، میرود. سکانس اسبسواری رضا در خیابانهای تهران فصل به یادماندنی و استعاری «ردپای گرگ» است؛ انسانهای اصیل و قدیمی که گویا دیگر متعلق به این زمانه نیستند. یک سال بعد قریبیان با فیلم معمایی «بندر مهآلود» ساخته امیر قویدل بار دیگر به نقش مامور قانون در آمد؛ خود قریبیان ریشه علاقهاش به حضور در فیلمهای پلیسی را نشأت گرفته از تماشای فیلمهای پلیسی و وسترن در نوجوانی میداند. در آن سال قریبیان دومین سیمرغ بلورینش را برای «بندر مهآلود» کسب کرد، سیمرغی که البته خودش معتقد است برای «ردپای گرگ» گرفته و برای اینکه شخصیت یک چاقوکش جایزه را نبرده باشد، «بندر مهآلود» را شایسته این جایزه اعلام کردند! در ادامه دهه 70، قریبیان اغلب در نقش مردان شجاع و بیباک در پروژههای تجاری موفق ظاهر شد. او در این دهه 2 بار هم در جایگاه خالق اثر، فیلمهای «قانون» و «چشمهایش» را کارگردانی کرد. با این حال قریبیان دهه 70 را با یکی از موفقترین آثار کارنامه کاریاش یعنی فیلم «مرد بارانی» که سال 1378 روی پرده سینماها رفت به پایان رساند. این فیلم با وجود شباهت نامش با فیلم برنده جایزه اسکار بری لوینسون، هیچ قرابت داستانی با آن فیلم ندارد. در «مرد بارانی» ابوالحسن داوودی، قریبیان در نقش دکتر بارانی با وجود جایگاه بالای اجتماعی با مشکلات عدیدهای چه در زندگی کاری و چه در زندگی شخصی مواجه است، جنبههای پیچیده کاراکتر دکتر بارانی در این فیلم با آمدن شخصیت زیبا با بازی مهتاب کرامتی و تداعی خاطرات گذشته، بروز و ظهور بیشتری مییابد. قریبیان سومین سیمرغ بلورینش را برای ایفای این نقش در سال 1378 کسب کرد تا در آن زمان تبدیل به پرافتخارترین بازیگر مرد سینمای ایران در جشنواره فیلم فجر شود. پس از موفقیت «مرد بارانی»، فرامرز قریبیان به فاصله 2 سال در 2 فیلم «رقص در غبار» و «شهر زیبا» از ساختههای اصغر فرهادی بازی کرد. 3 سال بعد از «شهر زیبا» در سال 1385 زوج قریبیان- کیمیایی برای سومینبار پس از انقلاب و برای هفتمینبار در طول زندگی این دو رفیق و بچه محل دیرین با هم همکار شدند. این فیلم «رئیس» نام داشت. «رئیس» البته همچون «تجارت» ششمین همکاری آنها، نشانی از آثار موفق گذشته این دو هنرمند را نداشت و البته پایانبخش مشارکت هنری قریبیان-کیمیایی هم شد. «کارناوال مرگ»، «آلزایمر» و «گناهکاران» فیلمهای شناخته شده بعدی کارنامه قریبیان تا به امروز هستند. حالا فرامرز قریبیان پس از چند سال دوری از بازیگری در سالی که در سینمای جهان رابرت دنیرو و آلپاچینو، 2 بازیگر محبوب زندگیاش با «مرد ایرلندی» دوباره روزهای خوش گذشته را تداعی کردهاند، در آستانه 80 سالگی به دنیای سینما بازگشته تا آواز قوی خود را با فیلم کنجکاویبرانگیز «خروج» اثر ابراهیم حاتمیکیا سر دهد. قطعا اگر بخواهیم یکی از مهمترین اتفاقات جشنواره فجر امسال را نام ببریم، بازگشت قریبیان ستاره سینمای موج نو و قهرمان بسیاری از فیلمهای درجه یک سینمای ایران است. بازیگری که بازگشت این روزهایش به سینما ما را به یاد فصل به یادماندنی دیالوگهای سید خطاب به قدرت در «گوزنها» میاندازد: «وقتی رفتی نفهمیدیم کی رفته حالا که اومدی میفهمیم کی اومده، هنوزم کم حرف میزنی، هنوزم ماتی، هنوز تو چشات عشقه... صفای قدمت».
***
جهانگیر الماسی، این روزها با فیلم «خروج» ساخته ابراهیم حاتمیکیا در سیوهشتمین جشنواره فیلم فجر حضور دارد. او در این فیلم در نقشی متفاوت ظاهر شده و برای پنجمینبار است که در مقابل قریبیان قرار گرفته و با او همکاری کرده است. در پرونده «وطن امروز» در همین راستا با او گفتوگویی کوتاه داشتیم.
***
* همکاری با ابراهیم حاتمیکیا چطور بود؟ خصوصیات و ویژگیهای رفتاری او هنگام کار چگونه است؟
حاتمیکیا آدم صادق و شریفی است تا جایی که هیچگاه برای موقعیتهای برتر حاضر نیست ریا کند. این مسأله حتی در ارتباطات خصوصی و چند لحظهای که ممکن است هر فردی با او داشته باشد مشهود است. خودش را از ورطه انسانی پیچیده و دستنیافتنی رهانیده و فردی سرشار از عواطف انسانی است که میتوان این امر را در مواجهه و ارتباط با خانوادهاش دید. خانواده سالمی دارد و در روابط با دیگران فاقد هر غل و غشی است. با این فرض که برای هر کارگردانی بر حسب فعالیت، موقعیتی مترقی در آینده کاری تصور میشود اما حاتمیکیا هیچگاه در حال جستن راهی که خیلی زودتر خود را به آن برساند، نیست. او دارای استقلال فکری است و باید بگویم جزو معدود کارگردانانی است که اعتقادات خود را همواره به زبان میآورد و هیچگاه اهل ریا نیست. به نظرم حاتمیکیا از جمله کارگردانانی است که باید مورد حمایت بیشتر قرار گیرد، چرا که نسل او با این باور و اعتقاد باید تکثیر شود و خط فکری و نوع نگاه او به سینما باید در نسلهای بعدی سینما نیز تداوم یابد.
* در این فیلم شاهد بازی آقای قریبیان هستیم؛ هنرمندی که مدتی از سینما به دور بود؛ این همبازی بودن برای شما چگونه بود؟
قریبیان 5 سال از بازی در سینما دور بود و من 14 سال. به نظر من این وقفهها غیبت و دوری از سینما محسوب نمیشود، چرا که ممکن است در این سالها پیشنهاداتی برای بازی شده باشد اما مطابق میل و سلیقه و در شأن بازیگر پیشکسوتی همچون قریبیان نباشد. قریبیان همواره سهمی ویژه از سینمای ایران داشته است و من بسیار خرسندم که در پنجمین همکاری دوباره با او همبازی شدم. من نخستین بازی خود در سینما را در فیلم «ریشه در خون» با او تجربه کردم؛ تنها تفاوتی که قریبیان با آن سالها دارد پا به سن گذاشتنش است که البته هم شیرین است و هم تلخ، چرا که ممکن است دیگر شاهد آن طراوت و سرزندگی در سبک بازی او نباشیم. به هر حال هر زمان قریبیان را در این سن و سال میبینم یاد فردی همچون کلینت ایستوود میافتم که چقدر پیر شده است و این مسأله کمی مرا ناراحت میکند ولی در عین حال از اینکه میبینم او در 80 سالگی هم کارگردانی میکند و هم بازی، این برایم خوشایند است. امیدوارم قریبیان هم همچنان تا 100 سالگی مشغول بازی و فیلمسازی باشد.
* حاتمیکیا را بیشتر با سینمای دفاعمقدس میشناسیم اما چند سالی است که از این فضا فاصله گرفته و به سمت ساخت آثاری مرتبط با فضای جنگ رفته است؛ به نظر شما او تا چه اندازه توانسته در حوزه ژانرهای دیگر خود را صاحب سبک معرفی کند؟
او فیلم غیر دفاع مقدسی نیز داشته و بخوبی از پس آنها نیز برآمده است. با این حال باید گفت سینما یک ابزار است و مانند حروف الفبا که هر کس به طریقی با آن چیزی را بیان میکند، کارکرد دارد. سینما ابزاری تکنیکال است و فردی که به آن میپردازد باید مسلط بر این زبان بیانی باشد. خوشبختانه حاتمیکیا نشان داده است چه در سینمای آنالوگ و نگاتیو و چه در سینمای دیجیتال خود را بخوبی مجهز به این سیر تحول تکنولوژی در سینما کرده است. او به آنچه میاندیشد عمل میکند و بسیار وقتشناس و با برنامه است و تغییر در شرایط نمیتواند بر طراحی او در دکوپاژ و جزئیات فیلم کوچکترین خللی وارد کند. این را از روی غلو و چاپلوسی نمیگویم، بلکه چیزی است که در جریان فیلمبرداری این فیلم دیدم. همه آنچه بر این فیلم گذشت حاصل یک نظم فکری از سوی کارگردان بود که یقینا در تمام آثار او نیز تا به امروز مشهود بوده است.
***
«گردباد» فیلمی به کارگردانی کامران قدکچیان، نویسندگی علیرضا داوودنژاد است که در آن شاهد نقشآفرینی فرامرز قریبیان و ایرج راد در کنار یکدیگر بودیم. در پی این همکاری، این بار سراغ ایرج راد رفتهایم تا از زبان او درباره مشی و مرام فرامرز قریبیان و همچنین جایگاه این بازیگر در تقویم تاریخی سینمای کشور بشنویم.
***
* آقای قریبیان همواره از چهرههای دارای سبک و صاحب اسلوب در عرصه بازیگری بوده است و امروز از جمله بازیگران باتجربهای به شمار میرود که حضورش در عرصه سینما غنیمتی بزرگ بویژه برای جوانان است. این بازیگر که در زمره نسل طلایی بازیگران سینمای ایران به شمار میرود، امسال و در سیوهشتمین جشنواره بینالمللی فیلم فجر با فیلم «خروج» ابراهیم حاتمیکیا بر پرده نقرهای ظاهر خواهد شد. به عقیده شما عامل اصلی ماندگاری و موفقیت چنین هنرمندی در عرصه خطیر سینمای ایران چه بوده است؟
شاخصه اصلی یک هنرمند، علاقه و عشق به کار است، ضمن اینکه صداقت، صفا و صمیمیت در کار نیز بسیار مهم است؛ مضاف بر اینکه فرامرز قریبیان هرگز به وظیفه محولشده در امر بازیگری نگاه سطحی نداشته و صرفا بخاطر شهرت و پول در پی این عرصه نبود؛ البته این مهم باید در وجود هر هنرمندی از هر عرصهای باشد. به هر تقدیر عشق و علاقه درونی به مسائل فرهنگی و هنری موجب شد فردی همچون فرامرز قریبیان در زمینه فعالیت خود بخوبی حرکت کند و مخاطبان هم همواره با بازیهای او ارتباط خوبی برقرار کنند، البته که مراحل کسب تجربه و دانش توسط فرامرز قریبیان را باید از زبان خودِ او شنید اما من یقین دارم آنچه امروز از این بازیگر توانمند سینمای ایران به خاطر مانده است، ماحصل سالها تلاش و ممارست شبانهروزی بوده و قریبیان با تحلیل تجارب و دانش خود، تمام سعی خود را به کار بسته تا همواره بهترین اتفاق را در برابر دوربین کارگردانان و فیلمسازان رقم بزند.
* همواره از نظم و انضباط خاص فرامرز قریبیان در میان اهالی سینما صحبت میشود. شما که با او همبازی بودهاید در این باره چه نظری دارید؟
وقتشناسی و در حقیقت وقت صرف کردن برای کار بسیار مهم است. او به دور از مسائل حاشیهای و خالص و مخلص در تمام لحظاتی که من شاهد بودهام حضور داشته است. فرامرز قریبیان انسانی وارسته و به دور از هرگونه ادا و اصول است که متأسفانه در نسلهای بعدی بازیگران کمتر دیده شد. این بازیگر همراه و همگام با سایر عوامل گروه، تلاش میکند با سایر همکاران رفتار مناسب داشته باشد. فرامرز شخصیتی مؤدب با خلقیات فوقالعاده انسانی است و من در پی یک همکاری با او در فیلم «گردباد» تمام این ویژگیها را عینا دیدم و هرگز از هیچ فرد دیگری خلاف باور خود درباره فرامرز قریبیان را نشنیدهام. یکی از ویژگیهای بارز قریبیان این است که برای انتقال حسش در فیلم واقعا تلاش میکند.
* به نظر شما در عرصه سینما، آنگونه که باید و شاید قدر سرمایههایی همچون فرامرز قریبیان دانسته میشود؟
از کسانی که سالها زحمت کشیده و در موقعیتهای خاص با امکانات محدود توانستهاند به سینما و کار تصویری که مخاطبان اصلی آن مردم بودهاند، خدمت کنند و همچنین پایهگذاری برای نسلهای بعدی خود باشند، هر قدر هم قدردانی شود و جایگاه ویژهای برایشان در نظر بگیریم کم است. هنرمندانی همچون فرامرز قریبیان پایهگذار منش، رفتار، حرکت و جایگاهی بودند که اگر این پایه و اساس درست نبود، ادامه این راه به نتیجهای نمیرسید، کما اینکه اگر هنرمندانی همچون قریبیان به دور از حاشیهها آن سالهای طلایی سینمای ایران را رقم نمیزدند، ما امروز شاهد موفقیتهای بعدی نبودیم. چهبسا بازیگرانی که راهی متفاوت با مسیر طی شده توسط فرامرز قریبیانها را رفتند، نتوانستند آنگونه که باید خود را در دل مردم محبوب نگه دارند و در خاطر و تصور مردم بمانند و قادر نبودند صادقانه و صمیمانه با مردم ارتباط برقرار کنند. این بازیگران ممکن است در مدت کوتاهی جایگاهی پیدا کنند اما این امر ماندگار نیست. شخصیت آقای قریبیان در وهله نخست سبب شد همواره در یادها باقی بماند.
* شما با فاصله سنی 4 سال از آقای قریبیان، از بازیگران یک نسل به شمار میروید. یکی از نقاط و نکات مشترک میان هر دوی شما، تحصیلات آکادمیک در زمینه هنر بازیگری بوده است. بهزعم شما، پشتوانه حاصل از کسب این دانش تخصصی تا چه اندازه توانست هر دوی شما را در عرصه سینما بهدرستی همراهی کند؟
طبیعی است اگر بخواهیم در عرصهای ماندگار شویم، باید دانش آن حرفه را کسب کنیم. درست است که در زمانی دور، این دانش نسلبهنسل و سینهبهسینه منتقل میشد اما امروز هر هنری به لحاظ امکانات آموزش و فراگیری از تنوع قابلتوجهی برخوردار است که بدون کسب آن دانش و تخصص نمیتوان به موفقیتی دست یافت، البته که در زمینه بازیگری، داشتهایم افرادی را که بدون طی کردن مدارج تحصیلی تحت نظر اساتید جایگاهی پیدا کردهاند اما اینها استثنا بودهاند و قاعده نیستند.
ما باید بر اساس اصولی که وجود دارد بتوانیم زمینهساز موفقیت باشیم و برای رسیدن به این نتیجه باید آموزشهای لازم را داشته باشیم. هر قدر در این زمینه به کسب دانش و تجربه بپردازیم، موفقیتهای بیشتری حاصل خواهد شد، البته بدون شک پشتکار یکی از واژگان کلیدی و رموز اصلی موفقیت برای هنرمندانی همچون فرامرز قریبیان به شمار میرود.
* سخن پایانی شما خطاب به بازیگران جوان در امر پیروی از راه و مسیر بازیگران ماندگاری همچون فرامرز قریبیان چیست؟
تواضع در برابر بزرگان، یک معیار و رکن اخلاقی به شمار میرود. مجدد تأکید میکنم فرامرز قریبیان همواره به دور از هر گونه افاده و تکبر در عرصه سینما حضور داشته و این تشخص و مرام باید مهمترین درسی باشد که بازیگران جوان امروز و فردای سینمای ایران از این هنرمند بگیرند.
ارسال به دوستان
معامله قرن از پیش شکست خورده است
سردار سرتیپ محمدرضا نقدی*: طرحهایی که هر از گاهی آمریکاییها و صهیونیستها اعلام میکنند هیچگونه جنبه کاربردی و عملی ندارد. یا دستگاههای اطلاعاتی آنها بسیار ناقص و ازکارافتاده هستند که نمیتوانند تصویر روشن و کاملی را از منطقه به آنها ارائه دهند یا چنین مسائلی برای آنها کارکردهای داخلی دارد تا به این وسیله خودشان را در رقابتهای داخلی پیش بیندازند.
این طرحها نهتنها هیچ جنبه عملی و اجرایی ندارد بلکه هرکدام از این سناریوها شکاف عمیقتری بین آنها و مردم منطقه به وجود آورده و کار را برای آنها در منطقه ما بدتر و دشوارتر کرده است.
یک- امروز سازشکارترین جناحهای فلسطینی در مقابل این طرح بیپایه و اساس صهیونیستی- آمریکایی رو ترش کرده و فاصله خود را با صهیونیستها بیشتر کردهاند، کسانی که روزی با صهیونیستها ساخته بودند، امروز موضع جدیتری در برابر آنها گرفتهاند.
این طرحها روند فروپاشی اسرائیل را سریعتر میکند، طرحهایی که اینها ارائه میدهند روند اضمحلال و نابودی رژیم غاصب قدس را تشدید میکند و مردم را بیدارتر خواهد کرد. هرکس هم امیدی واهی به آمریکا داشت که در مسأله فلسطین بیطرف است، با این طرح موضعش مشخص میشود؛ طرح «معامله قرن» مردم منطقه را یکدست کرده است. سازمان آزادیبخش و دولت خودگردان فلسطین که در این قضیه با آمریکاییها همپیمان بودند، صف خود را جدا کردند و همین باختی سنگین برای رژیم جنایتکار آمریکاست. این طرح یک شکست بزرگ برای آمریکا و رژیم صهیونیستی است.
دو- حضور سفرای برخی کشورهای عربی در نشست خبری ترامپ هنگام اعلام معامله قرن، خود یک «پیروزی بزرگ» برای مردم منطقه و جبهه مقاومت است. امت اسلام در جریان این اقدام چهره منافقان را شناخت، این حکام فاسد و مرتجع منطقه سالهای سال نان دفاع از فلسطینیها را خورده و با شعار دفاع از قدس و مردم فلسطین توانستند به حکمرانی ظالمانه خود ادامه دهند و حالا امروز صهیونیستها که دستشان خالی شده، مجبور شدهاند روابط با ایادیشان [سران فاسد برخی کشورهای منطقه] که با آنها در پشت صحنه و به طور مخفیانه همراه بودند را علنی کرده و به صحنه آشکار بکشند، این یک پیروزی برای امت اسلام است.
سه- مردم همه کشورهای اسلامی بدون استثنا با این جریان مخالفند، شاید اندکی انسانهای خودفروخته و استثنایی باشند در بین کشورهای عربی که بخواهند از این طرح حمایت کنند اما عمده ملتهای مسلمان و حتی مردم همین کشورهایی که سفرای آنها در نشست ترامپ حضور داشته و همراهی کردند، با این جریان مخالفت کرده و میکنند. اینها نشانه شکست رژیم آمریکاست که بدون شک فروپاشی آن را نزدیک و قریبالوقوع میکند.
چهار- در چنین شرایطی باید در نظر داشت «سپاه قدس» جمهوری اسلامی ایران در منطقه چشمانداز روشن و پیش رویی دارد.
ظرفیتهای ما بسیار بیشتر از آن است که با ترور و شهادت فرماندهان ما و مدیران ارشد نیروهای مسلح بخواهند توقف یا سستی در حرکتمان در جبهه مقاومت پیش بیاورند. قطعا قویتر از گذشته با انرژیای که خون شهید حاج قاسم عزیز و شهید ابومهدی به امت ما بخشیده، با انگیزه مجاهدانهای که به جامعه عراق، لبنان، ایران و فلسطین و روحیه شهادتطلبانهای که برای ملتهای مسلمان به ارمغان آورد راه را ادامه خواهیم داد. این دستاورد بزرگ موتور پیشران سپاه قدس است و ما کادرهای بسیار مجربی داریم که حتما این اقدام به ضرر آمریکا خواهد شد؛ ضرب شست «حاجاسماعیل قاآنی» را هم خواهند دید.
پنج- همانطور که سردار مجاهد اسلام، آقای قاآنی گفتند، ما جوانمردانه انتقام میگیریم، ملتهایی که با دست خالی با پیشرفتهترین سلاحهای دشمن مبارزه میکنند بدون شک کاری جوانمردانه انجام میدهند. جوانمردانهتر از این نمیشود که با این امکانات محدود در برابر دشمن ایستادگی و مقاومت میکنیم.
جوانمردهای امت اسلامی ضربات قاطعی را به آمریکا خواهند زد، این یک جنگ ادامهدار علیه آنها خواهد بود و مسأله ما یک عملیات و 2 عملیات یا گرفتن یک انتقام نیست. مسأله این است که آمریکا باید از منطقه برود. این تصمیم را همه نیروهای مقاومت گرفتهاند و هیچ تغییری در آن به وجود نخواهد آمد. بدون شک آمریکاییها زود باید منطقه را ترک کنند، من نمیگویم دیر یا زود چون کلمه «دیر» غلط است؛ باید خیلی زود منطقه را ترک کنند؛ اگرنه خسارتهای جبرانناپذیری خواهند دید.
* معاون هماهنگکننده سپاه پاسداران انقلاب اسلامی
ارسال به دوستان
|
|
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
|