|
به تهدیدات پاسخ قاطع خواهیم داد
فرمانده نیروی هوایی ارتش گفت این نیرو در کنار سایر نیروهای مسلح با آمادگی کامل به تهدیدات پاسخ قاطع خواهد داد. به گزارش ایسنا، امیر سرتیپ عزیز نصیرزاده در سخنرانی پیش از خطبه دیروز نماز جمعه تهران افزود: به شما مردم قول میدهم ما در کنار سایر نیروهای مسلح با آمادگی کامل ضمن آنکه به تهدیدات پاسخ قاطع خواهیم داد، قادریم صلح و امنیت را در منطقه برقرار کنیم و هیچ نیازی به حضور بیگانگان در منطقه نیست.
ارسال به دوستان
10 سال پس از حمایت دولت آمریکا از فتنه 88، حالا دستکاری در شمارش آرای ایالت آیووا در انتخابات درون حزبی دموکراتها انگشت اتهام را به سمت حامیان جو بایدن یعنی مقامات دولت اوباما برده است
ننگتقلب روی پیشانی اوباما
گروه سیاسی: نتایج انتخابات پرحاشیه درونحزبی دموکراتها در ایالت آیووا اعلام شد و بر این اساس «پیت بوتیچیچ» با اکثریت اندک آرا بر «برنی سندرز» پیروز شد. به گزارش «وطن امروز» به نقل از رویترز، دفتر حزب دموکرات در آیووا با اعلام شمارش تمام آرا در این ایالت، اعلام کرد سناتور «برنی سندرز» نیز با اختلاف یکدهم درصدی نسبت به بوتیچیچ (1/26 درصد) و تعداد 45،829 رأی در رتبه دوم قرار گرفته است.
منابع حزب دموکرات گفتهاند آقای سندرز توانست تعداد بیشتری از آرای رایدهندگان در این انتخابات مقدماتی را کسب کند اما جمع آرای نمایندگان اعزامی به مجمع انتخاباتی حزب به پیروزی بوتیچیچ منجر شد. بر اساس قواعد سیستم حزبی در آمریکا، نامزد جریانهای حزبی در نتیجه یک رقابت درونحزبی انتخاب میشود. نتیجه انتخابات مقدماتی این حزب در سایر ایالتها سرانجام به گزینش نامزد آن حزب برای مبارزات انتخاباتی ریاستجمهوری در اواخر سال جاری میلادی منجر خواهد شد.
در حالی نام بوتیچیچ به عنوان پیروز این انتخابات اعلام شده است که رسانهها و منابع خبری از وقوع تقلب در این انتخابات خبر میدهند. برنی سندرز، سناتور فعلی دموکرات از جریان چپ دموکراتها به حساب میآید و نظرات خاصی درباره سیاست داخلی و خارجی آمریکا دارد. برنی سندرز بیش از همه کاندیداهای ریاستجمهوری بر حوزه تامین اجتماعی تاکید دارد، در حوزه سیاست خارجی نیز وی مخالف سیاستهای ایالات متحده مبنی بر دخالت در امور سایر کشورهاست.
بهرغم تمایل بخش قابل توجهی از طرفداران حزب دموکرات به گفتمانی که سندرز آن را نمایندگی میکند، با این حال روسا و مقامات تصمیمگیر حزب با معرفی سندرز به عنوان کاندیدای حزب دموکرات در انتخابات ریاستجمهوری 2020 مخالف هستند و همین موضوع رقابتهای درونحزبی دموکراتها را با چالش مواجه کرده است؛ چالشی میان نامزد مورد حمایت بدنه حزب از یک سو و از سویی سردمداران و مقامات حزب که قدرت تصمیمگیر به حساب میآیند. این چالش اما ریشه در تقابل 2 جریان حزب دموکرات دارد؛ جریان چپ که کاندیدای آن برنی سندرز است و جریان دموکرات میانه که سایر کاندیداهای حزب آن را نمایندگی میکنند. نکته قابل تامل اما این است که رهبران اصلی حزب دموکرات از جریان «دموکرات میانه» هستند، یعنی همان جریانی که خاستگاه اوباما، هیلاری کلینتون، نانسی پلوسی، جان کری، جو بایدن و سایر اعضای سرشناس این حزب است. با توجه به قدرت جریان دموکرات میانه و افرادی چون اوباما، کری، کلینتون، نانسی پلوسی و... که از این جریان هستند و تصمیمات این حزب را اتخاذ میکنند، در نهایت باید بازنده رقابت، رقیب آنان یعنی برنی سندرز باشد.
مخالفت با سندرز در اظهارنظرهای اعضای ارشد جریان دموکرات نیز خود را نشان داده است. هیلاری کلینتون اخیرا با اظهارنظری مبنی بر اینکه هیچکس سندرز را دوست ندارد، خبرساز شد. وی در بخش اول یک مستند 4 قسمتی، سندرز را سیاستمداری ناموفق توصیف کرد و گفت: او سالهاست در کنگره حضور دارد اما هیچ کاری را به سرانجام نرسانده است. او در این سالها تنها حمایت یک سناتور را جلب کرده و هیچکس او را دوست ندارد. جان کری، وزیر پیشین خارجه آمریکا هم با حمایت از جو بایدن، با پیشگویی درباره نتایج انتخابات آیووا گفته بود: دوست خوب من جو [بایدن] انتخابات درونحزبی را میبرد، دونالد ترامپ را شکست میدهد و یک رئیسجمهور عالی و برجسته خواهد شد. باراک اوباما، رئیسجمهوری پیشین آمریکا هم با حضور در ستاد بایدن مشاورههایی به وی داده بود.
مخالفت جریان اصلی حزب دموکرات با سندرز سبب شده شکست وی آن هم با یکدهم درصد اختلاف از نفر سوم نظرسنجیها، شائبهبرانگیزتر از همیشه باشد؛ شائبههایی که وقایع انتخابات درونحزبی سال 2016 حزب دموکرات را زنده کرده است.
در نتیجه انتخابات درونحزبی میان سندرز و کلینتون در انتخابات سال 2016، بهرغم پیشتازی سندرز در نظرسنجیها، در نهایت و در شگفتی همگان هیلاری کلینتون به عنوان کاندیدای حزب دموکرات انتخاب شد. تقلب در حزب دموکرات برای پیروزی کلینتون به جای سندرز حتی باعث استعفای رئیس کمیته ملی حزب دموکرات آمریکا شد.
* از ادعای تقلب تا انجام تقلب
جریان مسلط حزب دموکرات که نقش اصلی «درآوردن نتیجه» به نفع کاندیدای دموکرات میانه را برعهده دارد، زمان انتخابات ریاستجمهوری ایران در سال 88، قدرت اجرایی در آمریکا را بر عهده داشت؛ اوباما آن سال رئیسجمهور آمریکا بود، جو بایدن معاونش، هیلاری کلینتون منصب وزارت خارجه را برعهده داشت و جان کری سناتور ارشد دموکراتها به حساب میآمد.
در نتیجه وقایع سال 88 ایران که با ادعای تقلب کاندیدای مغلوب آن انتخابات کلید زده شد، مقامات آمریکایی به صورت تمامقد از کاندیدای شکستخورده و آشوبها در ایران حمایت کردند. وقوع فتنه 88 و ادعای تقلب در انتخابات زمینهساز فشارهای جدید آمریکا علیه ایران در قالب تحریمهای گسترده بود.
کلینتون در یکی از اظهارنظرهای خود در این باره میگوید آمریکا علاوه بر اظهارات علنی، اقدامات پنهانی فراوانی برای حمایت از سبزها در ایران انجام داده که نمیتواند آنها را بازگو کند. هیلاری کلینتون در مصاحبه سوم آبان 90 با بیبیسی فارسی، به صراحت گفت: «دولت آمریکا از بیرون ایران هر حمایتی از دستش بر میآمد از معترضان کرد، از جمله از سایت توئیتر خواست که اعمال تغییرات خود را مدتی به تعویق بیندازد اما در عین حال مراقب بود که زیادهروی نکند». کلینتون همچنین 21 خردادماه 89 درباره جمهوری اسلامی مدعی شده بود: «وقتی نگاهی بیندازید به ملغمهای از سرکوب مردمشان، تقلب در انتخابات خودشان، و این واقعیت که آنها صادرکننده و حامی فعالیتهای تروریستی در گوشه و کنار جهان هستند، و همچنین تلاش برای دستیابی به جنگافزارهای هستهای، حاصلش ملغمهای بسیار خطرناک است».
باراک اوباما نیز در اظهارنظری مشابه گفت: ایرانیها باید شجاعت لازم برای آزادی بیان را داشته باشند و به اعتراضات خود ادامه دهند. امیدواری و توقع من این است که کماکان شاهد این باشیم مردم ایران شجاعت ابراز اشتیاق برای به دست آوردن آزادی بیشتر و حکومتی مبتنی بر مردمسالاری بیشتر را داشته باشند. همچنین اوباما در مقطعی میرحسین موسوی را نماد غربگرایی در ایران خواند و بارها برخورد نظام با آشوبگران را تقبیح کرد و گفت: سیاست ایران در این باره روی سیاست آمریکا تاثیر جدی خواهد گذاشت. رئیسجمهور وقت آمریکا همچنین گفته بود: به عزت خاموش اصلاحطلبان حاضر در خیابانهای تهران گواهی میدهیم!
اوباما همچنین 29 خرداد 88 در گفتوگو با سیبیاس اظهار داشت: من قبلا هم گفتهام عمیقا نگران انتخابات ایران هستم... مخالفان رژیم ایران بدانند که جهان به آنها چشم دوخته است... تظاهراتکنندگان ایرانی فقط در پی عدالت هستند. آنچه شما در ایران شاهد هستید آن است که صدها هزار نفر از مردم این کشور که بر این باورند صدایشان شنیده نمیشود، به طور مسالمتآمیز تظاهرات میکنند و در پی عدالت هستند و جهان شاهد آن است. ما از کسانی که در پی عدالت از یک راه مسالمتآمیز هستند پشتیبانی میکنیم و من میخواهم تکرار کنم که ما در کنار کسانی که متوجه راهحلی مسالمتآمیز برای این کشمکش خواهند بود، میایستیم.
اوباما 5 تیر 88 نیز در نشست خبری مشترک با آنگلا مرکل، صدراعظم آلمان گفته بود: آمریکا و آلمان در محکوم کردن خشونتهای اخیر در ایران موضعی واحد دارند. وی افزود: رهبران ایران نمیتوانند برخورد خشن با مردم معترض را پنهان کنند. شجاعت فوقالعاده معترضان در ایران ستودنی است و بهرغم تلاش دولت ایران برای جلوگیری دنیا از مشاهده خشونتها، ما آن را میبینیم و محکوم میکنیم. در جریان اتفاقات سال 88 آمریکا تصمیم میگیرد فشار خود بر ایران را افزایش دهد، از آن پس عبارت «تحریمهای فلجکننده» بهوفور در ادبیات مسؤولان آمریکایی دیده میشود. کلینتون در خاطرات خود مینویسد: «از سال ۲۰۰۹ دولت اوباما استراتژی 2 مسیره یعنی فشار همراه با مذاکره را در قبال ایران بر گزید». برنز، معاون وقت وزیر خارجه آمریکا و استوارت لوی، معاون وقت تروریسم و اطلاعات مالی وزارت خزانهداری نیز با حضور در کمیته روابط خارجی سنای آمریکا به تبیین مسیر فشار علیه ایران در سال 2010 میپردازند. در واقع پس از سال 88 است که «فشار» به استراتژی اصلی آمریکا تبدیل میشود. همانطور که اندیشکده «سابان» اشاره میکند تا پیش از سال 88 به واکنشهای مردم ایران نسبت به افزایش تحریمهای اقتصادی توجه نمیشد اما پس از انتخابات سال 88 و انفجار خشم عمومی پس از انتخابات و تداوم تظاهرات خیابانی و نافرمانیهای مدنی، پیشزمینههای سیاستگذاران ایالاتمتحده عمیقا تغییر کرد و گزینه افکار عمومی ایران مستقیما به محاسبات آمریکا افزوده شد. به همین دلیل پس از انتخابات سال 88، آمریکا با افزایش فشار اقتصادی این بار مستقیما و به شکل محسوسی وضعیت اقتصادی مردم ایران را هدف قرار داد تا محاسبات مردم را درباره مسائل مختلف از جمله مسأله هستهای تحت تاثیر فشارهای اقتصادی تغییر دهد. در رویکرد جدید، آمریکا به پشتوانه نظام بانکی خود و نیاز موسسات مالی دنیا به نظام بانکیاش، تمرکز بر بخش بانکی ایران را برای کاهش درآمدهایش آغاز کرد. نکته مهم این بود که این نوع تحریمها اولا به دلیل قابلیت زیاد شناسایی تخلفات آن، با استفاده از ابزارهای مختلفی از جمله سوئیفت کمتر قابل دور زدن بود و ثانیا با توجه به نیاز تمام فعالیتهای اقتصادی از جمله صادرات و واردات و سرمایهگذاری به انتقال پول و انجام امور بانکی، محدودیت در این موضوع همه آنها را نیز تحت تاثیر قرار میداد.
در اولین گام، آمریکا تیرماه سال 1389 «قانون جامع تحریمهای ایران (CISADA2010)» را که شروع تحریمهای ثانویه بانکی علیه ایران بود، برای فراگیر کردن فشار علیه ایران تصویب کرد. در این قانون حوادث پس از انتخابات سال 88 به عنوان یکی از علل تصویب آن ذکر و اینچنین بیان شده بود: «دولت ایران همچنان به نقض جدی، منظم و مداوم حقوق بشر، از جمله سرکوب آزادی بیان و آزادی مذهبی، بازداشت غیرقانونی طولانیمدت، شکنجه و اعدامها ادامه میدهد. چنین موارد نقضی پس از انتخابات ریاستجمهوری جعلی در ایران در 12 ژوئن 2009/ 22 خرداد 1388 افزایش یافته است». تغییر رویکرد آمریکا به تحریمهای فلجکننده با توجه به انتخابات سال 88 و ایجاد شکاف اجتماعی در ایران، بر افزایش فشار بر مردم ایران برای تغییر محاسبات آنها تمرکز دارد. این تمرکز با افزایش تدریجی نرخ ارز در سال 1390 که منجر به افزایش تورم شد بر اثر قانون CISADA شروع شده اما محدود به این موضوع نمیشود. پس از این قانون، آمریکا برای هرچه بیشتر کردن این فشار، کاهش فروش نفت و درآمدهای نفتی ایران را هدف قرار میدهد و از آنجا که 80 درصد بودجه ایران وابستگی به نفت دارد، این کار عملا کشور را با مشکلات زیادی روبهرو کرد و باعث فشار به مردم شد. کاهش فروش نفت ایران با تصویب «قانون اختیارات دفاع ملی برای سال مالی 2010 (NDAA2010)» در دیماه 1390 (31 دسامبر 2011) کلید خورد. در بخش 1245 این قانون نیز آمریکا با تمرکز بر بخش بانکی، اولا کل سیستم بانکی ایران از جمله بانک مرکزی ایران را در لیست تحریم قرار داد و ارتباط موسسات مالی دنیا با آن را ممنوع و مشمول جریمه ممنوعیت از حساب کارگزاری در نظام بانکی آمریکا کرد، سپس موسسات مالی و بانکهای مرکزی کشورها را ملزم کرد تا از پرداخت برای خرید نفت ایران جلوگیری کنند. این اقدامات آمریکاییها البته با تصویب قانون «ایفکا» در سال 2013 که هرگونه ارتباط با اشخاص لیست تحریم آمریکا توسط موسسات مالی دنیا را ممنوع میکرد ادامه و گسترش یافت. نکته جالب توجه اینجاست که در این قوانین به اتفاقات پس از فتنه 88 نیز به عنوان یکی از عوامل تصویبشان اشاره میشد و لیست تحریم ایران نیز به صورت مدام در این مدت به دلایل مختلفی از جمله حوادث پس از انتخابات سال 88 افزایش مییافت.
ارسال به دوستان
سردار حاجیزاده میگوید بزودی اخبار خوبی از ماجرای حمله ایران به پایگاه نظامی آمریکا منتشر خواهد شد
سورپرایز عینالاسد
گروه سیاسی: فرمانده نیروی هوافضای سپاه پاسداران با اشاره به اقدام ایران مبنی بر جنگ الکترونیک علیه آمریکاییها همزمان با حمله موشکی به عینالاسد، به کنایه گفت احتمال دارد تا مدتی دیگر در رسانهها بگویند چند تن از نظامیهای آمریکایی دچار مرگ خفیف مغزی شدهاند! به گزارش «وطن امروز»، تصاویر لاشه هواپیمای بدون سرنشین و فوقپیشرفته جاسوسی و متجاوز آمریکایی که خردادماه سال جاری پس از نقض حریم هوایی ایران به دست رزمندگان یگان پهپادی نیروی هوافضای سپاه پاسداران انقلاب اسلامی با سامانه بومی «سوم خرداد» منهدم شد، پنجشنبه گذشته برای نخستینبار از رسانه ملی به تصویر کشیده شد. سردار حاجیزاده، فرمانده هوافضای سپاه پاسداران در محل این رونمایی با اشاره به جزئیاتی از ساقط کردن این پهپاد فوقپیشرفته گفت: این پهپاد بزرگترین هواپیمای جاسوسی بدون سرنشین جهان است. این پهپاد مشخصات منحصر به فردی دارد. به طور مثال بهواسطه اینکه در ارتفاع خیلی بالا پرواز میکند، قادر است بدون محدودیت همه مسیرها را بدون تحت تاثیر قرار دادن روتهای هوایی پرواز کند و قادر است از آمریکا پرواز کند و به خلیجفارس بیاید. وی افزود: این پهپاد پیشرفته به دلیل اینکه بسیار بزرگ است، از تمام تجهیزات جاسوسی در داخل آن استفاده شده است. سردار حاجیزاده با اشاره به پهپادهای آمریکایی که تاکنون توسط سپاه هدف قرار گرفتهاند، گفت: بزرگترین کلکسیوندار پهپادها در جهان هستیم. ترایتون را کم داشتیم که آن هم به پهپادهای قبلی اضافه شد و از این پس نیز اگر تجاوزی به خاک ایران داشته باشند، قطعا آنها را هدف قرار میدهیم. فرمانده هوافضای سپاه خاطرنشان کرد: این پهپاد بسیار باارزش است ولی باید آمریکاییها خط قرمزی برای این پهپاد در رابطه با ایران بکشند، چرا که ما امروز با تمام کدها و فرکانسهای آن آشنایی پیدا کردهایم. یعنی نه اینکه در فاصله 100 کیلومتری بتوانیم آن را رهگیری کنیم، بلکه از همین تهران قادریم تا فاصله چند هزار کیلومتری این پهپاد را بیاثر کنیم. وی ادامه داد: آمریکاییها در جریان حمله به عینالاسد یک سیلی کوچک در حوزه جنگ الکترونیک از ما خوردند. سردار حاجیزاده تاکید کرد: تمام این تجهیزاتی که اینجا میبینید هرکدامشان برای ما یک گنج است و اطلاعات ارزشمندی را در اختیار ما قرار داده است و از این اطلاعات استفاده خواهیم کرد. فرمانده هوافضای سپاه پاسداران همچنین با اشاره به خبرهای جدیدی از حمله به پایگاه عینالاسد گفت: ناگفتهها زیاد است و یک جلسه مستقل میخواهد تا ایرانیهای عزیز از این حمله بیشتر مطلع شوند. ناگفتهها و مطالب زیاد است. سردار حاجیزاده تصریح کرد: احتمال دارد تا مدتی دیگر در رسانهها بگویند چند تن از نظامیهای آمریکایی دچار مرگ خفیف مغزی شدهاند. گفتنی است سردار حاجیزاده یک ماه پیش (19 دیماه) نیز در نشست خبری تشریح جزئیات و ابعاد حمله موشکی ایران به پایگاه آمریکایی عینالاسد گفته بود: «15 دقیقه بعد از عملیات یک عملیات جنگ الکترونیک بزرگ انجام شد و هواپیماهای بدون سرنشین آمریکا برای لحظاتی از کنترل آنها خارج شدند و این اقدام ضربه روحی بزرگی به آنها زد که بسیار از آن سراسیمه شدند». این نکته نیز قابل ذکر است که با وجود گذشت یک ماه از حمله موشکی هوافضای سپاه به پایگاه آمریکایی عینالاسد در عراق، همچنان اخبار ضدونقیضی درباره تلفات آمریکاییها در این حمله منتشر میشود. طبق این گزارش هرچند پنتاگون تعداد زخمیهای نیروهای آمریکایی را که از آن با عنوان ضربه ملایم مغزی یاد میکند، 50 نفر اعلام کرده اما مارک اسپر، وزیر دفاع این کشور اذعان کرده تعداد تلفات این حادثه بیشتر از این حرفهاست. ضمن اینکه اخیرا سیانان نیز به نقل از 2 تن از مقامات پنتاگون، تعداد زخمیهای عینالاسد را 64 نفر اعلام کرده بود.
* روایتی از درخواستهای منفعلانه آمریکاییها
پنجشنبه گذشته همچنین معاون امور بینالملل رئیس مجلس شورای اسلامی ناگفتههای جدیدی از پیامهای آمریکاییها خطاب به مقامات ایرانی پس از شهادت سردار سلیمانی بیان کرد. حسین امیرعبداللهیان که با شبکه تلویزیونی العالم مصاحبه میکرد، اظهار داشت: پس از ترور سپهبد سلیمانی، ترامپ پیامهای زیادی از طریق واسطهها و همچنین سفارت سوییس منتقل کرد که محتوای آن پیامها این بود که آمریکاییها ادعاهای زیادی میکنند اما در مرحله عمل جرات تحقق بخشیدن به تهدیداتشان را ندارند. وی درباره نامههای ارسال شده از سوی آمریکا و نحوه پاسخ ایران به آنها خاطرنشان کرد: پس از ترور سردار سلیمانی ما در سطح سیاسی 2 یادداشت از دفتر حفاظت منافع آمریکا در تهران دریافت کردیم. در این یادداشتها وزیر خارجه آمریکا با ادبیاتی غیرمتعارف تهدیداتی را مطرح کرد که تصمیم گرفته شد در سطحی بسیار پایین در وزارت امور خارجه به این یادداشتها و ادبیات سخیف آقای پمپئو پاسخ داده شود. وزارت امور خارجه پاسخهای دیپلماتیک روشن، صریح و مقتدرانهای به یادداشتها و پیامهای رسمی دریافت شده از طریق دفتر حفاظت منافع آمریکا در تهران ارائه کرد. امیرعبداللهیان همچنین یادآور شد همزمان با ارسال پیامها از دفتر حفاظت منافع آمریکا در تهران، چندین واسطه از سوی آمریکاییها پیامهایی به جمهوری اسلامی ایران منتقل کردند که روح کلی حاکم بر این پیامها، درخواست از ایران برای عدم مقابله به مثل بود و اینکه پاسخی به ترور سردار سلیمانی ندهید. وی افزود: آنها اعلام کردند در مقابل این اقدام ایران [عدم پاسخ به ترور سردار سلیمانی] حاضرند با ایران توافق کنند و امتیازاتی بدهند. محتوای یکی از پیامهای واسطههای آمریکایی این بود که بیایید توافق کنیم شما کجا را بزنید، بعضا به طور مستقیم یا غیرمستقیم این پیامها از کاخ سفید به جمهوری اسلامی ایران میرسید، آمریکاییها حتی حاضر بودند اهداف نظامی مهمی از کشورشان را در داخل اقیانوس هند معرفی کنند تا با اطلاع قبلی، ایران به آنها حمله کند که هم احساسات در ایران کاهش پیدا کند و هم آمریکاییها بتوانند خسارات ناشی از حمله را مدیریت کنند. امیرعبداللهیان یادآور شد: در همان مقطع وزیر امور خارجه کشورمان که با بخشی از این پیامها مواجه بود اعلام کرد جمهوری اسلامی ایران به آمریکاییها اجازه نخواهد داد زمان و مکان و چگونگی مقابله به مثل را تعیین کنند، در نتیجه آمریکاییها میدانستند پاسخ ایران قطعی است اما نمیدانستند ایران در کجا پاسخ خواهد داد و در چه حوزهای؛ آیا پاسخ مستقیم میدهد؟ آیا پاسخ غیر مستقیم خواهد داد؟ امیرعبداللهیان تاکید کرد: آمریکاییها برای جلوگیری از مقابله به مثل ایران پیشنهادهایی برای لغو تحریمها مطرح کردند. وی در اینباره گفت: پیامی به طور غیرمستقیم از آمریکاییها دریافت کردیم که ترامپ آماده است همه تحریمهایی را که در اختیار رئیسجمهور آمریکاست به طور یکجا لغو کند ولی ایران پاسخی به اقدام آمریکا ندهد. وی یادآور شد نقطهزنی موشکهای ایرانی به قدری دقیق بود که فاصله مخزن و انباری که مهمات، هواپیماها و پهپادهای آنها نگهداری میشد با خوابگاه و آسایشگاه نیروهای نظامی و سربازان آمریکایی کمتر از چند متر بود؛ اینقدر دقیق زدند که بین کشته شدن افراد با اماکن تفکیک شود. ضمن اینکه به طور طبیعی آمریکاییها تصور نمیکردند ایران پایگاه عینالاسد را بزند. آنها تصور میکردند هر پایگاه دیگری در منطقه ممکن است مورد هدف قرار بگیرد و عینالاسد به دلیل تجهیزات، گستردگی و امکانات بالایی که برای مقابله و انحراف و انهدام موشکها در فضای عراق دارد، حتما ایران به آنجا حمله نمیکند. حتی در بعضی جلساتشان نظامیها گفته بودند ایرانیها اگر بخواهند جایی را هدف قرار بدهند، یک جایی را میزنند که هم پایگاه آمریکا باشد و هم آنقدر پیشرفته و سطح بالا نباشد که ما حتی یک موشکشان را بتوانیم منهدم کنیم.
ارسال به دوستان
اخبار
نماینده باید در برابر دشمن شجاع و چابک باشد
خطیب دیروز نماز جمعه تهران گفت: دشمن میبیند مردم با هر سلیقه پای صندوق میآیند. احترام گذاشتن به صندوقها از آثار توجه به 22 بهمن است. به گزارش ایسنا، آیتالله امامی کاشانی در خطبههای دیروز نمازجمعه تهران اظهار کرد: همان طور که رهبری فرمودند مردم باید به نمایندگان مومن به خدا و مملکت و خانوادههای شهیدان و مومن به اینکه فقر نباشد، سلاح باشد و فساد نباشد رأی دهند. نماینده باید در برابر دشمن، شجاع و جدی و چابک و پرکار باشد. نماینده باید دلسوز باشد. دلش بسوزد. نظام ما که از 3 قوه، بلکه قوه چهارم؛ مجمع تشخیص برخوردار است باید تحت قانون مشکلات را رفع کند. از بیکاری و سهلانگاری باید ترسید.
***
تضعیفکنندگان انتخابات در جبهه دشمن قرار میگیرند
رئیس قوهقضائیه اظهار داشت: تضعیفکنندگان جریان انتخابات در جبهه دشمن قرار میگیرند. به گزارش ایسنا، آیتالله سید ابراهیم رئیسی در دیدار خانوادههای شهدا و اقشار مختلف مردم استان بوشهر اظهار داشت: دیدهبان تیزبین، بصیرتآفرین و حکیم فرزانه ما فرمودند آنچه پیش رو دارید، آن وظیفه است. یادمان نرود که انتخابات مسأله مهمی است. همه کسانی که دل در گرو این نظام و کشور و عزت این ملت دارند و هرکس که به عزت این کشور فکر میکند، باید وظیفهاش را در این عرصه خوب انجام دهد. هرکس هم با هر انگیزهای جریان انتخابات را زیر سوال ببرد، بداند یا نداند، بخواهد یا نخواهد، با تضعیف جریان انتخابات در جبهه دشمن قرار میگیرد. وی تصریح کرد: راهبرد دشمن آن است که مردم را مایوس کند. راهبرد دشمن آن است که مردم را ناامید کند و راهبرد دشمن آن است که نسبت به داشتههای عظیمی که این کشور بحمدالله از آن برخوردار است، در مردم ایجاد دغدغه و تزلزل کند. باید دوستان انقلاب و آنهایی که دغدغهشان مردم و نظام است، در جهت آنچه نیاز مردم و رفع مشکلات و گرهگشایی از کار مردم است، حرکت کنند و آن چیزی است که امروز رهبری برای همه ما وظیفه دانستند و آنچه امروز برای ما به عنوان یک وظیفه جدی است، توجه داشتن به آن چیزی است که انقلاب اسلامی در گام دوم خود از ما میخواهد.
ارسال به دوستان
این دموکراسی نیست آقای روحانی!
حسن رضایی*: آدم وقتی در خودش غور میکند میبیند حرف زدن درباره عملکرد شورای نگهبان در تایید صلاحیت آقای روحانی از اول تا آخرش شاید... باشد. مطبوعه، وقتی حقوق خبرنگار ندارد، خرج وکیل و عدلیه و... که خب! حسابش روشن است. پس خانم معاونت حقوقی، دقت کن! مراد از... در جمله نخست، پیچیدگی و غامض بودن موضوع است! همین! سرخط گم نشود، پیش 3 نقطه بودیم، خلاصه! فعلا همان 3 نقطه! نقطه چهارم و بیخطرتر اما شاید تاب دادن زلف نحیف قلم از سمت اره و چکش اصحاب «نشکنیم قلمها را» به سوی همین شورای نگهبان در همان فقره تایید صلاحیت شیخ باشد.
1) شورای نگهبان حکما خوب میدانست آنچه حسن روحانی در باب مذاکره و معامله با غرب میگوید، خلاف بین و بلکه ضدصریح رهنمودهای حضرت امام(ره) در باب سیاست خارجی بویژه در ارتباط با جهانخواران و موکدا در فقره آمریکاست.
به روال عادت یا از باب مصلحتِ عادتشده اما قیف دقیق یا نادقیق شورا آنقدر گشاد بود که حالا همان حسن روحانی 7 سال است رئیسجمهور ماست، صبح جمعه هم باخبر شده که عجب! قیمت بنزین را 3 برابر کردهاند. همان کسی که با خنده شدید از آن تصمیم خطرناک با چند هزار میلیارد هزینه و چندین کشته و شهید حرف میزند اما حواسش به بعضی چیزها خیلی جمع است و دقیق، سر بزنگاه بلکه پیش از بزنگاه، واکنش دارد. دقت در چنین فقراتی طبعا نقش «کلید»ی در شناخت آقای رئیسجمهور خواهد داشت. حالا مثلا چه فقراتی؟! خب! دستتان را به من بدهید تا در کوچهباغ تاریخ، به 13 شهریور سال 73 برویم. آقای روحانی در تاریخ مذکور طی یک مصاحبه انقلابی با روزنامه همشهری، 3 سال پیش از بزنگاه مدنظر در بالا، نسبت به آن هشدار جدی داده است؛ 3 سال!
حالا بزنگاه چی هست؟ انتخابات! در انتخابات چه خبر است؟! قرار است دوره ریاستجمهوری مرحوم رفسنجانی تمام شود، لذا نظر آقای روحانی بر مادامالعمر شدن ریاستجمهوری ایشان از طریق دست بردن در قانون اساسی است: «قانون اساسی نوکر نظام و ارزش قانون اساسی آرای مردم است. انسانهای استثنایی و شایسته در قالب قانون نمیگنجند». قانون اساسی اما- مثل خود نظام و تمام اجزایش- نوکر مردم بود، نه نوکر نظام! لذا آرزوی آقای روحانی هرگز محقق نشد. تمایل به «در قالب قانون نگنجیدن» اما عادت خوبی نبود که آقای روحانی و برخی دیگر از همفکران آن روز و امروزشان دوست داشتند. به گواه تاریخ اما همین تمایل تدریجا به کنش سیاسی مرحوم رفسنجانی و آنها مبدل شد. برای شرح این فقره فعلا دندان روی جگر بگذارید تا به این بپردازم که «عبدالله نوری» هم در بزنگاه مدنظر میگفت: «بنده معتقدم نباید با استناد به منع قانون اساسی درباره تمدید دوره ریاستجمهوری آقای رفسنجانی، دستهای خود را ببندیم. از مردم میخواهم که به عنوان یک وظیفه و برای قدردانی از آقای رفسنجانی و استمرار برنامههای سازندگی و توسعه کشور نگذارند وی کنار برود!»
نوری ظاهرا شخصیت نظام و نیروی انقلاب بود، در اینجا ولی علنا از هدیه- بخوانید طعمه- بودن ریاستجمهوری برای قدردانی از آقای هاشمی سخن میگفت! مرحوم هاشمی هرگز به صورت علنی با آن مسأله همراهی نکرد ولی تا 2 سال بعد از آن تاریخ هم، مخالفتی با آن اظهار نکرد! سال 75 اما بعد از اینکه حضرت آیتاللهالعظمی خامنهای صراحتا مخالفت خود را با چنان تغییری در قانون اساسی مطرح کردند، مرحوم هاشمی هم در جمع ائمه جمعه سراسر کشور آن را به صلاح کشور ندانست! وقایع سال 76 اگر چه تماما باب میل حسن روحانی پیش نرفت اما خیلی هم بد نبود و در حقیقت، نوعی از این جیب به آن جیب محسوب میشد. مسأله فرقی نکرده بود، دولت خاتمی تماما ادامه همان نگاه هاشمی در سیاست و اقتصاد بود. بعدها مرحوم هاشمی در حوزه فرهنگ هم به نگاه حاکم در دولت هفتم و هشتم نزدیک شد تا همان اندک دلگیری آقای روحانی، همفکرانش و مرحوم هاشمی هم احتمالا رفع و رجوع شود!
2) سال 84 اما واقعا بزنگاه اصلی مدنظر در پاراگرافهای قبلی فرارسیده بود و قرار بود هاشمی واقعا رئیسجمهور نباشد! مردم به هر دلیل، فرد دیگری را انتخاب کردند. مردمی که یک بار در انتخاب خاتمی، به هاشمی «نه» گفته بودند، این بار در یک انتخابات 2 مرحلهای به شخص خودش یک «نه» بسیار شدیدتر میگفتند. واکنش آن مرحوم اما گویی در سال 73 ریشه داشت. چنانکه در متن بیانیه خود پس از دور دوم انتخابات با طرح تلویحی ادعای تقلب، نوشت: «بنا ندارم درباره انتخابات، شکایت به داورانی که نشان دادند نمیخواهند یا نمیتوانند کاری بکنند ببرم و شکایت خود را فقط همانند مورد قبل در دادگاه عدل الهی مطرح میکنم!» وزارت کشور دولت خاتمی انتخابات را برگزار میکرد، مرحوم رفسنجانی اما چون مردم انتخابش نکردند، توهم تقلب داشت، حتی در دور اول! بخشی از بیانیه مرحوم بعد از دور اول انتخابات: «...کجسلیقگیها و بددلیهای برنامهریزیشده... در متن برگزاری انتخابات به برخی دخالتهای سازمانیافته در هدایت آرا انجامید و معلوم نیست این رویه ناصواب اگر نهادینه شود، رو به کجا خواهد برد؟»
3) سال 88 اما دورافتادگان از صندلیها دیگر طاقت نداشتند و رسما به جنگ و کودتا علیه رای مردم، قانون اساسی و اصل نظام آمده، جمهوری حاصل از خون 300 هزار شهید را تا لبه پرتگاه سقوط بردند. مصداق بارزی از این ضربالمثل که دیگی که برای من نجوشه... کسی نمیداند اگر سال 73 به آن حرف آقای روحانی گوش کرده بودیم، کشور کمتر آسیب میدید یا صرفه با همان شورش خائنانه و خسارتبار سال 88 بود؟!
این را اما میدانیم که وقتی سال 92 حسن روحانی با 7/50 درصد آرا به ریاستجمهوری رسید، با آنکه دولت احمدینژاد مجری انتخابات بود، مرحوم هاشمی حتی طرح شائبه تقلب در انتخابات را هم نمیپسندید چه رسد به تاکید معمول بر قطعی بودن آن! مرحوم مذکور اسفندماه 92 سخن قابل تاملی در همین زمینه دارد: «انتخابات 76 بسیار سالم و عادی مثل همین انتخابات آخر- انتخابات 92- برگزار شد!» آقای روحانی این روزها حسابی از دست همان شورای نگهبانی که ذکرش در خط اول آمد، شاکی است یا حداقل اینگونه نشان میدهد! حالا دلیل؟! چون میخواهند یک جناح را حذف کنند! کدام جناح؟! جناح من! ورای راست و دروغ این سخن، به نظر میرسد مسأله حمله به انتخابات و شورای نگهبان باز هم در همان سال 73 ریشه دارد. اگر آقای روحانی، خلف صالحی برای مرحوم هاشمی باشد طبعا تنها باید همان انتخاباتی را تایید کند که خودش و تیمش برنده باشند. مثلا کسی شنیده ایشان درباره ریاستجمهوری 92 و 96 یا مجلس و شوراها در اسفند 94 «انقلت» داشته باشد؟! حالا اما کار به جایی رسیده که رئیسجمهور خود به عنوان مجری انتخابات، با هشتگ انتخابات تشریفاتی توئیت میزند! بعید است آقای رئیسجمهور از نظرسنجیها درباره محبوبیت دولت و شخص خودش در متن مردم بیخبر باشد؛ مگر آنکه آن را هم بخواهد صبح جمعهای متوجه شود(!) لذا ظاهرا آقای روحانی باز هم به پیشواز آن بزنگاه مدنظر رفتهاند. حتی با حمله به اصل انتخابات و شورای نگهبان. اسم این کار اما هر چه باشد، دموکراسی نیست آقای روحانی!
* کارشناس سیاسی
ارسال به دوستان
|
|
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
|