|
با اوج گرفتن جریان مقاومت در منطقه تحقق آرمان آزادیخواهان جهان برای آزادسازی قدسشریف نزدیکتر شده است
بهخونسلیمانی
با یادداشتهایی از محمدباقر خرمشاد،حسن هانیزاده، مصیب نعیمی و رضا حجت
کمیل نقیپور: فردا اولین روز قدسی است که شهید قاسم سلیمانی در آن حضور ندارد. روز قدس میراث امام خمینی(ره) نامیده میشود، چه آنکه ایشان برای اولینبار، در اولین ماه رمضان پس از پیروزی انقلاب، آخرین جمعه ماه رمضان را روز قدس نامیدند و از مسلمانان جهان خواستند در این روز به صورت ویژه مساله فلسطین را مدنظر قرار دهند. روز قدس اما این سالها یک نماد برجسته داشته است؛ شهید قاسم سلیمانی، فرمانده سپاه قدس ایران. نگاهی تحلیلی به اقدامات و ابتکارات سردار سلیمانی در تقویت جبهه مقاومت به منظور مقابله با اسرائیل در ادامه این نوشته میآید.
* نگاه همهجانبه توأم با سعه صدر
نگاه به رویکرد فرمانده شهید سپاه قدس در سالهای اخیر، بیانگر آن است که گروههای مقاومت فارغ از بحث شیعی یا سنیگری مورد حمایت مادی و معنوی سپاه قدس بودهاند. البته این رویکرد را نمیتوان صرفاً سلیقه فرمانده شهید سپاه قدس دانست، بلکه اتخاذ چنین رویکردی مبتنی بر آموزههای انقلاب اسلامی است، به گونهای که در 2 اصل قانون اساسی به این موضوع اشاره شده است.
در اصل سوم بند ۱۶ قانون اساسی «تنظیم سیاست خارجی کشور بر اساس معیارهای اسلام، تعهد برادرانه نسبت به همه مسلمانان و حمایت بیدریغ از مستضعفان جهان» مورد تاکید قرار گرفته است و همچنین در اصل ۱۵۴ آمده است: جمهوری اسلامی ایران... در عین خودداری کامل از هرگونه دخالت در امور داخلی ملتهای دیگر، از مبارزه حقطلبانه مستضعفان در برابر مستکبران در هر نقطه از جهان حمایت میکند».
حمایت از مستضعفان یکی از اصول اساسی انقلاب اسلامی به شمار میآید که بر مسائلی چون مذهب، نژاد و... سایه انداخته و در این موضوع، چنین مسائل فرعیای را به حاشیه برده است. بر همین مبناست که گروههایی چون حماس و جهاد اسلامی سنی، یا انصارالله یمن زیدی در کنار حزبالله لبنان شیعی مورد حمایت ایران قرار دارند.
هنر فرمانده شهید سپاه قدس آن بود که این نظریه را در عمل نیز ثابت کرد. سردار سلیمانی فرمانده همه گروههای مقاومت از گروههای افغانستانی و یمنی گرفته تا گروههای فلسطینی به حساب میآمد. به همین دلیل بود که رهبر معظم انقلاب در پیام تسلیت شهادت حاجقاسم سلیمانی فرمودند: شهید سلیمانی چهره بینالمللی مقاومت است و همه دلبستگان مقاومت خونخواه اویند. همه دوستان- و نیز همه دشمنان- بدانند خط جهاد مقاومت با انگیزه مضاعف ادامه خواهد یافت و پیروزی قطعی در انتظار مجاهدان این راه مبارک است.
* انسجامبخشی داخلی برای حمایت از مقاومت
یکی از ابتکارات سردار سلیمانی بهرهگیری از ارتباطات شخصی خود در داخل کشور برای توجیه برخی مقامات و ایجاد یک وحدت رویه میان شخصیتهای سیاسی در قبال مساله فلسطین بود. به بیان رهبر حکیم انقلاب شهید سلیمانی در ذیل جریانات سیاسی تعریف نمیشود اما در غیرتمندی نسبت به اصل انقلاب و انقلابیگری چهره الگو بوده است. یکی از موضوعات مورد حساسیت شهید سلیمانی مساله فلسطین بوده است. آیتالله رئیسی در گفتوگو با ویژهنامه «جهان مرد» درباره ابتکار شهید سلیمانی برای همراه کردن شخصیتهای سیاسی درباره مساله فلسطین خاطره جالب توجهی نقل کرده است: «وقتی سیدحسن نصرالله به ایران میآمد، حاجقاسم سلیمانی مرا خبر میکرد که دیداری با ایشان داشته باشیم و ساعتی با هم بنشینیم. شنیدم در یکی از این جلسهها حاجقاسم زمینه را ایجاد کرد که بعضی افراد با نگاه متفاوت هم حاضر شوند. سیدحسن نصرالله هم در این نشست مسائل مختلف منطقه را تبیین کرد. فراهم شدن زمینه این نشست در راستای ایجاد نگاه انقلابی در آن افراد بود. به نظر من نوعی کلاس درس گذاشته بود که در آن کلاس درس خودش به طور غیرمستقیم متحولکننده بود. بعدا حاج قاسم سلیمانی تعریف کرد به خاطر چه کسانی این کار را کردم و این نشست را برگزار کردم. به نظرم کار ایشان بسیار تاثیرگذار بود. نتیجهاش را در جلسات بعدی میدیدم که منطق بعضیها که جور دیگری حرف میزدند عوض شد. کاملاً معلوم بود ادبیاتشان متفاوت شد. ادبیاتی که بیشتر دنبال مذاکره بود تبدیل به این ادبیات میشد که راه امروز مقاومت است. حاجقاسم سلیمانی تبدیل نگاه مذاکره به مقاومت را نه با شعار، بلکه در عمل و با روشی مدبرانه انجام داد».
* حمایت لجستیک از گروههای مقاومت
یکی دیگر از اقدامات جمهوری اسلامی در قبال جریانهای مقاومت، حمایت مادی و تسلیحاتی از این گروهها بوده است. رهبر معظم انقلاب خود صراحتا بهمنماه سال 90 در این باره فرمودند: ما در قضایای ضدیت با اسرائیل دخالت کردیم؛ نتیجهاش هم پیروزی جنگ 33 روزه و پیروزی جنگ 22 روزه بود. بعد از این هم هر جا هر ملتی، هر گروهی با رژیم صهیونیستی مبارزه کند، مقابله کند، ما پشت سرش هستیم و کمکش میکنیم و هیچ ابایی هم از گفتن این حرف نداریم. این حقیقت و واقعیت است». یکی از اقدامات مهم سردار سلیمانی انتقال دانش و فناوریهای نظامی لازم برای مقابله با رژیم صهیونیستی از ایران به گروههای مقاومت فعال در لبنان و فلسطین و... بود. در نتیجه این دست حمایتها بود که هماکنون گروههای مقاومت از سطح یک گروه با اثرگذاری نظامی محدود به سطح گروه نظامی تعیینکننده تبدیل شدهاند. نتیجه چنین سیاستی را در جنگ 33 روزه و جنگهای رژیم صهیونیستی علیه نواز غزه میتوان مشاهده کرد. جنگهایی که رژیم اشغالگر بدون دستیابی به اهداف عملیاتی خود مجبور به عقبنشینی یا آتشبس شد. نکته دیگر برنامهریزی سپاه قدس با محوریت شهید سلیمانی برای مسلح کردن کرانه باختری بوده است. کرانه باختری که از آن به عنوان «پهلو»ی آسیبپذیر رژیم صهیونیستی یاد میشود، تهدید امنیتی اول برای رژیم صهیونیستی به حساب نمیآمد، چه آنکه گروههای مقاومتی چون حماس و جهاد اسلامی در نوار غزه مستقر هستند. کرانه باختری با توجه به موقعیت ژئوپلیتیک خود نیز جایگاه حائز اهمیتی دارد. برنامهریزی برای تاسیس و مسلح کردن گروههای مقاومت کرانه باختری و طراحی عملیاتهای نظامی متناسب با محدودیتهای شدید امنیتی در این منطقه از جمله اقدامات سردار سلیمانی بود که با توجه به عمق و گستردگی اقدامات، طی ماهها و سالهای آتی نتایج بزرگتری را به دنبال خواهد داشت.
* انسجامبخشی به جبهه مقاومت و برطرف کردن اختلافات
یکی از ویژگیهای مدیریتی حاج قاسم سلیمانی به عنوان فرمانده سپاه قدس، حل اختلافات میان گروههای مقاومت بوده است. تحولات سوریه و جنگ در این کشور یکی از موضوعات مورد اختلاف میان ایران و حزبالله با گروههای مقاومتی چون حماس یا جریانهای ضداستکباری چون اخوانالمسلمین بوده است. این تنش علاوه بر آنکه در ایران و برخی کشورهای حامی مقاومت یک فضای بیاعتمادی به برخی گروههای مقاومت به وجود آورده بود، در میان مردم کشورهایی چون مصر و برخی از دیگر کشورهای عربی نیز یک تصویر مخدوش از اقدامات ایران و گروههای حامی سوریه شکل داده بود. سردار سلیمانی برای حل این اختلافات یک استراتژی مشخص داشت؛ توجه دادن همه گروههای مقاومت و جریانهای اسلامی به دشمن مشترک و اصلی. در واقع سردار سلیمانی بدون لحاظ کردن همراهی بخشی از بدنه یا تصمیمگیران گروههای مقاومت فلسطین با گروههای تروریستی مخالف نظام سوریه، همچنان از حمایت از این گروهها در راه هدف مقابله با رژیم صهیونیستی کوتاهی نکرد. به همین دلیل است که اسماعیل هنیه، رئیس دفتر سیاسی حماس در اظهاراتی در مراسم تشییع سردار سلیمانی به این ویژگی اینگونه اشاره کرد: ما در اینجا حضور داریم تا احساس صادقانه و خالصانه خود را در قبال برادر عزیزی که با فرماندهی خود برای فلسطین و مقاومت تلاش زیادی کرد و باعث پیروزی و توانمندی مقاومت شد نشان دهیم. وی افزود: این فرمانده شهید همه زندگی خود را در حمایت و پشتیبانی از فلسطین به سر برد و او در رأس نیروی قدس سپاه پاسداران انقلاب اسلامی بود و من این فرمانده بزرگ را «شهید قدس، شهید قدس، شهید قدس» مینامم.
* بهرهگیری از دیپلماسی
یکی دیگر از ویژگیهای شخصیتی شهید سلیمانی بهرهگیری از ابزار دیپلماسی برای تقویت گروههای مقاومت یا پررنگ کردن مساله فلسطین بود. شهید سلیمانی بهرغم اینکه یک مقام نظامی رسمی به حساب میآمد اما با توجه به اثرگذاری در تحولات منطقه و طراحی راهبردها و سیاستهای منطقهای جمهوری اسلامی، مقامات دیگر کشورها نیز تمایل داشتند از نقطه نظرات وی درباره مسائل منطقه و برنامههای ایران اطلاع یابند. سردار سلیمانی نیز البته در چارچوب محدودهای که توسط شورای عالی امنیت ملی ترسیم میشد، از این فرصت در جهت تقویت سیاست راهبردی جمهوری اسلامی در حمایت از مساله فلسطین و گروههای مقاومت استفاده میکرد. بهرهگیری از ظرفیت دیپلماسی برای همراه کردن برخی کشورهای همسو با ایران به منظور ایفای نقش مثبت در تحولات سوریه از جمله اقدامات سردار سلیمانی بود. رایزنی با مقامات ارشد کشورهایی چون سوریه، عراق، لبنان و بنا بر برخی گزارشها کشورهایی چون اردن و روسیه و... بیانگر ظرفیت بالای وجهه دیپلماتیک شهید سلیمانی در نزدیک کردن سلایق و دیدگاهها در جهت حمایت از مساله فلسطین بود.
* خودکفا کردن گروههای مقاومت
نتیجه 22 سال فرماندهی شهید سلیمانی بر سپاه قدس ایران، یک دستاورد مشخص داشته است: انسجام و خودکفایی نیروهای مقاومت در طراحی و اجرای عملیاتهای نظامی با هدف غایی نابودی رژیم صهیونیستی. در حال حاضر توانمندی نیروهای مقاومت نسبت به 2 دهه گذشته قابل مقایسه نیست. سردار سلیمانی یک هدف مشخص را برای خود قرار داده بود؛ هدفی که در بیان شهید عماد مغنیه، نزدیکترین یار حاج قاسم اینگونه تشریح شده است «الهدف واضح و محدّد و دقیق: ازاله اسرائیل من الوجود؛» هدف واضح، مشخصشده و دقیق است: نابودی اسرائیل. نابودی اسرائیل نقطهای بود که حاج قاسم در راه رسیدن به آن سالها در کوهها و دشتها عمر خود را سپری کرد. هر چند او نابودی اسرائیل را به چشم خود ندید اما رژیم صهیونیستی را در ضعیفترین موقعیت خود در همه سالهای گذشته قرار داد. ثمره مجاهدتهای حاجقاسم سربرآوردن دهها گروه مقاومت مسلحانه برای مقابله با رژیم صهیونیستی است. هماکنون حزبالله لبنان در بالاترین میزان آمادگی خود از بدو تاسیس این گروه تاکنون به سر میبرد. گروههای مقاومت فلسطینی چون حماس و جهاد اسلامی تمرکز خود را بر مبارزه مسلحانه با رژیم صهیونیستی قرار دادهاند و متناسب با این شیوه، توان نظامیشان در سالهای اخیر بشدت ارتقا پیدا کرده است. در سوریه، عراق و یمن نیز وضع همینگونه است. هرچند گروههای مقاومت در این 3 کشور درگیر تحولات داخلی خود هستند اما هدف اصلی را از یاد نبردهاند: «هدف واضح، مشخصشده و دقیق است: نابودی اسرائیل».
******
احسان تقدسی: فردا متفاوتترین روز قدس تاریخ است. 41 سال بعد از دستور تاریخی خمینی کبیر(ره) روز قدس همچنان مهمترین واقعه سالانه دنیا در حمایت از مردم فلسطین محسوب میشود. 2 واقعه کرونا و چراغ سبز آمریکا به رژیم کودککش اسرائیل برای الحاق کرانه باختری به سرزمینهای اشغالی، روز قدس امسال را متفاوتتر و مهمتر از همیشه کرده است. امسال اگرچه حضور فیزیکی مردم در خیابانهای دنیا به واسطه کرونا کمتر مشاهده میشود اما فریاد مرگ بر اسرائیل این بار بیش از همیشه در فضای مجازی بلند شده است و فعالان فضای مجازی فارغ از دین و ملیت خود به مبارزه با اسرائیل میپردازند. به بهانه روز قدس پای سخنان دکتر خالد قدومی، نماینده جنبش حماس در تهران نشستیم و در فرصت کوتاهی که در اختیارمان بود، تلاش کردیم از تحولات فلسطین بیشتر بدانیم.
* * *
* روز قدس امسال به دلیل کرونا در شرایط ویژهای برگزار میشود؛ فکر میکنید روز قدس امسال چه تفاوتی با سایر سالها داشته باشد؟
شرایط ویژه کرونا نه فقط در سطح ایران، بلکه در سطح جهان، بحران پیچیدهای را سبب شده است. برای برگزاری روز قدس در سایه بحران کرونا هم روش دیگری یعنی رجوع به سوشالمدیا یا فضای مجازی انتخاب شده است. چالش بزرگ امسال چگونه برگزار کردن این سنت هر ساله که امام خمینی(ره) بنیان گذاشت، در شرایط ویژه کروناست. این موضوع اگرچه یک چالش است اما همزمان یک فرصت هم ایجاد کرده است. من فکر میکنم امروز با فضای مجازی میتوانیم فارغ از محدودیتهای جغرافیایی، مسالهای مثل موضوع قدس را مطرح کنیم تا کل افکار دنیا از این موضوع باخبر باشند. امسال با این حال جلسات حضوری در موضوع قدس هم برگزار شد.
* نگاه جامعه فلسطین به روز قدس چگونه است؟
مردم فلسطین در 41 سال گذشته شاهد بودهاند چطور ملت ایران با فرمایش امام خمینی(ره) برای فلسطینیها، برای قدس، برای قبله اول مسلمانان، سنت روز قدس را اجرا کرده است. مردم فلسطین به این نتیجه رسیدهاند در جنگ با رژیم صهیونیستی تنها نیستند، بلکه ملتهای شریف مثل ملت ایران و همه آزادگان جهان پشتیبان آنها هستند. ملت فلسطین با نگرش مثبت به روز قدس در حال بهتر کردن مقاومت خود هستند. راه مقاومت به سمت قدس روشنتر از همیشه شده است. روز قدس پروژه وحدت مسلمانان و آزادگان جهان است و همه ملتها با هم در حال حرکت به سوی پروژه واحدی هستیم. البته در 10 سال گذشته شاهد اوضاع نامناسبی در منطقه بودهایم و بحرانهایی مثل بحران تفرقه و خونریزیها را شاهد هستیم. روز قدس هم تحتالشعاع این موضوعات قرار دارد. بعضی میگویند روز قدس مال ایران است ولی امروز مقاومت بویژه وضعیت جامعه فلسطین و اینکه سبب همه بحرانهای منطقه رژیم صهیونیستی است و موضوع روز قدس بیش از گذشته جا افتاده است. این رژیم دشمن مشترک امت اسلام است. روز قدس به همین دلیل فرصت خوبی است تا مساله فلسطین به عنوان موضوعی وحدتبخش مطرح شود. انشاءالله بزودی شاهد پایان این رژیم جعلی کودککش خواهیم بود.
* به نظر میرسد امسال حتی برای صهیونیستها هم روز قدس متفاوتی را شاهد باشیم، بویژه با توجه به اینکه امسال بحث الحاق کرانه باختری هم مطرح است.
بله! قطعا همینگونه است. وضعیت کنونی رژیم صهیونیستی در 2 بعد قابل بحث و پیگیری است؛ اول بعد داخلی در سرزمینهای اشغالی است. اخیرا 3 انتخابات در سرزمینهای اشغالی برگزار شده است که در نهایت یک دولت ضعیف و اثرگرفته از منافع شخصی تشکیل شد. امروز بزرگترین دولت تاریخ اسرائیل در 72 سال گذشته با حضور 52 وزیر تشکیل شده است. حضور این همه وزیر نه به دلیل قدرت اسرائیل، بلکه به دلیل تضاد منافع و منافع شخصی نتانیاهو و بنی گانتس است. برخی هم گفته بودند فقط در شرایطی در این دولت حضور خواهند داشت که چند وزیر از آن آنها باشد. رژیم صهیونیستی در ضعیفترین دوران خود به سر میبرد. ببینید! امروز آنها حتی در مسائل اجتماعی مشکلات بزرگی دارند. استفاده جوانان صهیونیست از موادمخدر و تجارت سیاه غوغا کرده است. بحران دیگر آنها مهاجرت معکوس از فلسطین اشغالی است. بعد دیگر اما تفرقه مسلمانان منطقه است. دولت آمریکا با ریاست دونالد ترامپ در شرایطی که عرض شد تلاش میکند پروژه معامله قرن را اجرایی کند. بخشی از این معامله الحاق رود اردن و 40 درصد کرانه باختری به فلسطین اشغالی است. این کار هدفی ندارد جز افزایش امنیت اسرائیل. با این تفاسیر روز قدس امسال نقطه عطفی در تاریخ فلسطین است. اسرائیل هم تلاش میکند در شرایطی که حواس مردم دنیا پرت موضوع کروناست و خود نیز با مشکلاتی که گفته شد دست به گریبان است، موضوع معامله قرن را پیش ببرد و بخشهای بیشتری از فلسطین را اشغال کند. در مرحله خطرناکی از مساله فلسطین هستیم.
* اتفاق تازهای که شاهد آن هستیم افزایش اعتراضات فلسطینیها در مناطق تحت حاکمیت تشکیلات خودگردان است؛ آیا ما شاهد تحولی در نوع نگاه تشکیلات خودگردان به موضوع فلسطین و مذاکرات و... هستیم؟
بله! امروز معامله قرن که ترامپ و راستگرایانی مثل نتانیاهو پیگیر آن هستند، جایگاهی در تفکرات فلسطینیها ندارد. گروههای فلسطینی مثل حماس، فتح و جهاد اسلامی با وجود اختلافات فکری، در موضوع معامله قرن موضع مشترک و واحدی را اتخاذ کردهاند و آن رد این معامله است. همه گروهها میدانند این معامله به هیچوجه منافع و حقوق مردم فلسطین را در نظر نگرفته است. اتفاقا برعکس، نتیجه این قرارداد پایان دادن به حقوق فلسطینیهاست. آمریکا تلاش میکند صهیونیستها با این معامله تبدیل به کشوری محبوب در منطقه شوند و مردم فلسطین بدون هیچ عنوان و کشوری، تبدیل به شهروندانی در کشور موسوم به اسرائیل شوند اما امروز به فضل خدا و برکت خون شهدا شاهد شکست صهیونیستها هستیم و در آینده هم شکست خواهند خورد. بنابراین موضع گروههای فلسطینی علیه این معامله است. مردم منطقه و هرکس که دلش برای فلسطین میتپد با این معامله موافق نیستند. با وجود حمایت چند دولت از اسرائیل اما بیشتر دولتها هم مخالف معامله قرن هستند. اکنون باید گفتارها تبدیل به کاری عملی برای شکست دادن این معامله شود. امروز هدف آمریکا، عادیسازی روابط میان اسرائیل و کشورهای اسلامی است. کاری که اسرائیل در 72 سال گذشته نتوانسته انجام دهد، اینها میکوشند با این معامله انجام دهند. مردم منطقه حتی در سریالهای تلویزیونی هم فلسطین را دنبال میکنند و خواهان نابودی رژیم اسرائیل هستند. ما مردم منطقه همه با هم هستیم و همه علیه این معامله.
* یکی از مهمترین تحولات چندماه اخیر شهادت سردار سلیمانی بود؛ نگاه ایشان به موضوع فلسطین چگونه بود و آیا خاطرهای از ایشان دارید؟
شهید سلیمانی نه فقط در بعد نظامی کنار مبارزان فلسطینی بود، بلکه مکتب فکری ایشان هم به سوی قدس بود. از نگاه شهید سلیمانی، دشمن مشترک اسلام، رژیم صهیونیستی است. از نظر ایشان این رژیم دشمن مشترک همه اسلام است. امروز مردم ایران با وجود تحریمها پشتیبان ملت فلسطین هستند. امروز شاهد آن هستیم که خون مبارک شهدا بویژه شهید سلیمانی تبدیل به حرکت عظیمی علیه اسرائیل شده است. به برکت خون این شهید راه رسیدن به قدس کوتاهتر شده است.
* دبیر گروه بینالملل
***
محمدباقر خرمشاد*: روانشناسی رژیم صهیونیستی در 72 سالی که از اشغال فلسطین توسط آنها میگذرد نشان میدهد این رژیم عموما فعالیتهای حساسیتبرانگیز خود را در فضای ابهام پیش میبرد. مسأله الحاق بخشی از کرانه باختری به سرزمینهای اشغالی نیز دقیقا در همین راستا تحلیل میشود. در دورهای که جامعه جهانی درگیر کروناست آنها به دنبال این هستند که به اشغالگری ادامه دهند. از این منظر باید گفت که تنها راه مقابله با این نوع رفتار، مقابله جدی با آن است. صهیونیستها از شکستن قواعد اخلاقی و حقوق بینالمللی هیچ ابایی ندارند. واقعیت این است که مماشات جامعه جهانی با صهیونیستها و تبدیل آن به یک رژیم نازپرورده سبب شده آنها گستاخانهترین رفتارها را بدون نگرانی جدی بابت اینکه مورد مواخذه قرار گیرند، بروز دهند. در حال حاضر هم که وزیر خارجه مسیحی- صهیونیست آمریکا در کنار رئیسجمهور این کشور حمایت تمامقدی از این رژیم دارند و اگر جهان در برابر این رفتار ایستادگی نکند زیادهخواهی صهیونیستها پایان نخواهد یافت. به عبارت دیگر جامعه جهانی باید هزینه تصمیمات آشوبطلبانه و اشغالگرانه رژیم صهیونیستی را تا حدی افزایش دهد که منجر به تغییر رفتار آنها شود. اتفاقهای یک سال گذشته در زمینه تعیین قدس به عنوان پایتخت رژیم صهیونیستی و الحاق بخشهایی از کرانه باختری به سرزمینهای تحت اشغال این رژیم خط بطلانی بود بر هر ادعایی مبنی بر اینکه میشود با این مجموعه نژادپرست و افراطی بر اساس موازین سیاسی و حقوق بینالمللی تعامل کرد. از این رو باید گفت روز قدس امسال فرصت جدی برای جامعه جهانی و نه صرفا مسلمانان است که به صهیونیستها تفهیم کنند تمامیتخواهی آنها و تصمیمات تنشآفرین سران رژیم صهیونیستی تبعات جدی برایشان خواهد داشت.
*دبیر شورای راهبردی روابط خارجی
***
حسن هانیزاده*: روز قدس امسال از این جهت با سالهای گذشته متفاوت است که یکی از جنجالیترین تصمیمات پیرامون مسأله فلسطین از سوی مقامات رژیم صهیونیستی اتخاذ شده و آن الحاق بخشهایی از سرزمین اردن به سرزمینهای تحت اشغال این رژیم است. شکست طرح معامله قرن سبب شده صهیونیستها خودسرانه و در کمترین هماهنگی با همپیمانان خود این تصمیم را علنی دنبال کنند. هر چند آنها در حال حاضر به لحاظ امنیتی بر این منطقه مسلط هستند اما از منظر قانونی این عمل کاملا خلاف قواعد حقوقی است. از این رو باید گفت امسال مراسم گرامیداشت روز قدس از حساسیت بالایی برخوردار است و طبیعتا صهیونیستها و حامیان آنها در معادلات خود اقدام جهان اسلام و جامعه جهانی را در روز قدس به شکل جدی مورد بررسی قرار میدهند. در حال حاضر کشورهای عربی اتحادیه عرب در رابطه با آرمان فلسطین به 3 دسته مجزا تقسیم شدهاند. بعضی کشورها درگیر مسائل داخلی خود هستند و دسته دیگر مثل عربستان، امارات و بحرین به دنبال عادیسازی روابط هستند و یک دسته از کشورها که عموما جزو کشورهای محور مقاومت هستند به دنبال مقابله با این طرح هستند. نکته جالب توجه اینکه به دلیل اینکه رفتارهای رژیم صهیونیستی امنیت و تمامیت ارضی اردن را به مخاطره انداخته است حتما در صورت تداوم این رفتار شاهد یک نزاع جدی در منطقه خواهیم بود که این امر میتواند به تغییر آرایش کشورها در اتحادیه عرب نیز منجر شود. آنچه در این بین مشخص است اینکه جامعه فلسطینی دیگر امیدی به روند سازش و حمایت کشورهای مرتجع عرب ندارد و به عبارت دیگر تمامیتخواهی صهیونیستها جبهه جدیدی را علیه آنها متحد خواهد کرد که در کنار سایر کشورهای مقاومت مثل سوریه، عراق و لبنان تنها راه مقابله با آن را ایستادگی در برابر زورگویی صهیونیستها میبیند.
* کارشناس مسائل غرب آسیا
***
مصیب نعیمی*: بدون شک روز جهانی قدس امسال تفاوت و حساسیت زیادی با دیگر سالها دارد. با توجه به نیات پلیدی که صهیونیستها و متحدانشان دارند، قانونشکنی صهیونیستها بیش از قبل عیان و بیپروا شده است. در این بین گروههای معروف به سازش و در راس آنها تشکیلات خودگران فلسطین با توجه به جمیع ملاحظات صورت گرفته طی چند دهه گذشته برای بقا راهی جز تغییر رویه و حرکت در مسیر مقاومت ندارند. تا پیش از معرفی قدس به عنوان پایتخت از سوی این رژیم و تصمیم اخیر صهیونیستها برای غصب دره اردن، مقامات تشکیلات خودگردان امیدوار بودند بتوانند با این رژیم به همزیستی مسالمتآمیز برسند ولی واقعیت این رژیم، اشغالگری و زورگویی است. از این رو تا زمانی که فلسطینیان توان مقابله به مثل با این رژیم را نداشته باشند، عملا در مذاکرات سیاسی تحت فشار خواهند بود. چنانچه گروههای سازش در این برهه حساس بویژه در روز قدس با بیان صریح از لزوم مقابله با صهیونیستها و تغییر رویه صحبت نکنند، باید گفت حیات سیاسی آنها به پایان رسیده است، چرا که این تصمیم صهیونیستها علاوه بر اینکه اشغالگری و خلاف موازین بینالمللی است، آینده نسل فلسطین را تحت تاثیر قرار خواهد داد. از این رو باید گفت نسل جدید فلسطین خیلی جدیتر به مقابله با صهیونیستها خواهند پرداخت و به نظر میرسد منطقه شاهد تحول مثبت و جدیدی در مسیر مقابله با اسرائیل است. در این بین حکومتهای منطقه و قدرتهای فرامنطقهای نیز راهی جز انتخاب یکی از طرفین ندارند و همین امر سبب خواهد شد تغییراتی در صفبندیهای منطقهای نیز در آینده نزدیک رخ دهد. آنچه مسلم است آینده از آن مقاومت و فلسطینیان است و در 2 دهه آینده شاهد این خواهیم بود مجموعهای تحت عنوان اسرائیل وجود نخواهد داشت.
* کارشناس مسائل فلسطین
***
رضا حجت*: اروپا و به طور مشخص اتحادیه اروپایی از زمان تاسیس رژیم صهیونیستی بیشترین حمایت را از اسرائیل داشته است. به جرات میتوان گفت تاسیس این رژیم در 1948 مرهون همکاری کشورهای اروپایی با صهیونیستها بود. در چند دهه اخیر نیز که بعضا بیانیهها یا انتقاداتی از سوی گروههای حقوق بشری و بعضی مقامات سیاسی اروپایی مبنی بر تحریم اسرائیل شنیده میشود، چندان جدی نیست. اروپا در عمل نشان داده است بین صهیونیستها و فلسطینیها کدام طرف را انتخاب کرده است و این علاوه بر اینکه ناشی از قدرت مادی و رسانهای صهیونیستهاست، با تاریخ اسلام و مسیحیت و جنگهای صلیبی مرتبط است. اینکه آموزههای اسلام میتواند آینده مسیحیت در اروپا را تحتالشعاع قرار دهد، موجب ترس مقامات کشورهای اروپایی از قدرت گرفتن مسلمانان شده است و آنها همواره در تصمیمات خود این گزاره را لحاظ میکنند که کشورهای اسلامی قدرتمند نشوند. از این رو اگر صهیونیستها در این مدت نتوانستند آنطور که آرزو داشتند به اهدافشان برسند، به دلیل سیاستها و اقدامات جبهه مقاومت است. رفتارهای اتحادیه اروپایی درباره مسأله فلسطین و مقابله با تمامیتخواهی اسرائیل جنبه روانی و تبلیغاتی دارد. نمونه بارز تناقض رفتار اتحادیه اروپایی در رابطه با مسأله فلسطین را میتوان در موضوع آلمان علیه حزبالله دید. اینکه آلمانیها خیلی سریع تصمیم به تحریم حزبالله و مقابله با مقاومت میگیرند اما درباره جنایات صهیونیستها محتاطانه و منفعل هستند. به نظر میرسد با رشد ملیگرایی در اروپا این رویه تشدید خواهد شد و از این منظر جوامع اسلامی و گروههای فلسطینی نباید حسابی روی حمایت اتحادیه اروپایی باز کنند. چنانچه در روز قدس امسال جوامع مسلمان وحدت خود را در برابر اقدامات خصمانه صهیونیستها بخوبی نشان دهند، میتوان انتظار داشت جامعه جهانی نیز نسبت به تبعات حمایت یا انفعال در قبال تصمیمات صهیونیستها تغییر رویه دهد.
* کارشناس مسائل اروپا
ارسال به دوستان
پایانی که نزدیک است!
سارا هوشمندی: رژیم نامشروع اسرائیل در 72سالگى خود با مجموعهاى از تضادهاى غیرقابل ترمیم دست به گریبان است و آنچه ساختار حکومت صهیونیستها را دچار تزلزل کرده، در نظرخواهى مؤسسات یهودى نمایان شده است.
یک- وقتى اخیرا «ایهود باراک» نخستوزیر و وزیر پیشین جنگ رژیم نژادپرست صهیونیست گفت «اسرائیلیها دیگر باید سوداى اسرائیل بزرگ را از سر بیرون کنند»، برخى محافل صهیونیست با این نگاه که نخستوزیر اسبق اسرائیل به دلیل ورشکستگى سیاسى و براى توجیه ناتوانىهاى خود اینچنین سخن گفته، سعی کردند با فرافکنی از کنار این اعتراف تاریخى عبور کنند اما آگاهان به اوضاع و احوال فلسطین اشغالى مىدانند اعترافات باراک، در واقع اذعان یکی از «سفاکترین صهیونیستها نسبت به ملت فلسطین» به اوضاع وخیم اسرائیل است.
دو- وقتی انتخابات سهباره کنست هم نتوانست منجر به تشکیل دولت فراگیر شود، نتانیاهو تلاش کرد احزاب موافق و مخالف دولتش را متقاعد کند که اگر تشکیل دولت صهیونیست به او محول شود، برنامههایی برای سرنگونی حماس در غزه و اشغال دوباره 30 درصد کرانه باختری و دره اردن و اجرای معامله قرن در سر دارد. او وعده داد برای براندازى حماس که نتیجه آن بازگشت آرامش به سرزمینهای اشغالی بویژه شهرکهای صهیونیستنشین است، نیاز به اعتماد مجدد احزاب دارد. وی به قدری ناامید از تشکیل دولت بود که برای ماندن در قدرت، به التماس افتاد و در آخر حاضر شد حتی نخستوزیری را هم زمانمند کند! و سرانجام با وعدههایی که تحققشان به سختی ممکن است، فعلا ماندگار شد.
سه- بسیاری از نخبگان رژیم صهیونیستی به این موضوع اذعان دارند که اختلافها و شکافهاى عمیق درون حکومت مجعول اسرائیل، این رژیم را به سمت فروپاشى مىبرد. برخی ناظران صهیونیست در اندیشکدههای این رژیم با توجه به شکستهای پیاپی ارتش اسرائیل در 5 جنگ رودرروی اخیر- 33 روزه از حزبالله لبنان و 22، 8، 50 و 2 روزه از غزه- و بویژه گذشتن مکرر موشکهای مقاومت از گنبد بهاصطلاح آهنین و رسیدن آنها تا تلآویو و حتی دورترین نقاط سرزمینهای اشغالی و ناتوانی رژیم صهیونیستی در مقابله با این پدیده، تشدید مشکلات اقتصادی در فلسطین اشغالی، اختلاف شدید «کنست- نتانیاهو» که بیسابقه است، بنبست در روند مذاکرات سازش و حالا آرای شکننده احزاب مختلف، شرایط کنونى جامعه اسرائیل را بسیار وخیم و در آستانه فروپاشی از درون دانسته و معتقدند چنانکه دستاندرکاران این رژیم چارهاى نیندیشند، اسرائیل باید در انتظار متلاشی شدن تدریجی باشد.
در هر صورت «خلأ قدرت» نیز بر مشکلات این رژیم نژادپرست افزوده شده است.
چهار- رژیم چندپاره اسرائیل به معناى واقعى با بحران مدیریت و رهبرى سیاسى دست به گریبان است. سایه این بلاتکلیفى و بحران پس از نهاد دولت، بر ارتش این رژیم نیز سایه افکنده است. کافى است به استعفاها و برکنارىهای پیاپی پس از شکستهای پی در پی در ارتش صهیونیستی نگاهی بیفکنیم. از طرفى اغلب پروژههایى که پس از شکست در برابر مقاومت لبنان از سوى ارتش صهیونیستی در غزه یا رامالله پیاده شده نتایج معکوس به بار آورده است و صراحت حضرت آیتالله العظمی خامنهای مدظلهالعالی در اعلام مسلح کردن کرانه باختری نیز به مصیبت دیگری برای صهیونیستها مبدل شد تا حدى که خود رسانههاى چاپ تلآویو مکرر مىنویسند موازنه نظامى در درون مرزهاى فلسطین اشغالى به نفع اسرائیل نیست. این رسانهها در روزهاى اخیر هشدارهاى خود را با آهنگى تندتر به زمامداران این رژیم بازگو مىکنند که ارتش این رژیم هیچ عنصر قدرتى براى اداره جبهههاى گسترده جنگ ندارد. شاید در این باب یادآورى نظریهاى که زبانشناس و منتقد مشهور آمریکایى پس از مدتى حضور در لبنان مطرح کرد، ابعاد بحران این رژیم را روشنتر سازد. پروفسور «نوآم چامسکى» در کتابى که پس از این سفر تحقیقى به رشته تحریر درآورد، نوشت: «ماهیت ستیزهجویى، سرانجام اسرائیل را از پا درمىآورد».
چامسکى تأکید کرد: «من چند دهه قبل نوشتم کسانى که خود را حامى اسرائیل مىدانند در واقع حامى افول اخلاقى و نابودى نهایى آن هستند. سران اسرائیل با رد همه پیشنهادها و توصیههاى کشورهاى اسلامى و افکار عمومى جهان حاضر نشدند سیاست توسعهطلبى و سرکوب را متوقف کنند و عاقبت هر نظامى که بر چنین منطق غیرانسانىای اصرار ورزد، فروپاشی خواهد بود».
پنج- بر اساس آنچه گفته شد، روز قدس در واقع روز تاکید بر نامشروع بودن رژیم غاصب و اشغالگری است که فلسفه وجودی تاسیس آن، بحرانآفرینی در منطقه غرب آسیاست. روز قدس فرصتی برای تاکید ملتهای مسلمان بر این موضوع است که مبارزه با رژیم صهیونیستی بر تمام مسلمانان جهان واجب است؛ رژیمی که نه تنها کشور مسلمانی را در چنگال غصب دارد، بلکه ریشه تمام بحرانها و بیثباتی در منطقه غرب آسیا و جهان است؛ بحرانهایی که جز با نابودی این رژیم جعلی حل نخواهد شد. و انشاءالله این پیام رهبر انقلاب که «اسرائیل ۲۵ سال آینده را نخواهد دید» زودتر از انتظار به وقوع خواهد پیوست؛ و این وعده حق الهی است که: «و سَیعلَمُ الّذینَ ظَلَموا أَی مَنقَلَبٍ ینقَلِبونَ».
ارسال به دوستان
نعل وارونه گوسالهپرستان سامری
نوید مؤمن: «جو بایدن» معاون رئیسجمهور سابق آمریکا و نامزد حزب دموکرات در انتخابات ریاستجمهوری سال 2020، در تازهترین سخنان خود از فلسطینیان تقاضا کرده است یک بار برای همیشه، موجودیت رژیم اشغالگر قدس را پذیرفته و به رسمیت بشناسند. او در مقابل، الحاق کرانه باختری به سرزمینهای اشغالی را سیاستی نادرست دانسته و تاکید کرده است در دوران ریاستجمهوری خود (در صورت پیروزی بر ترامپ)، در راستای تحقق راهکار 2 دولتی تلاش خواهد کرد. در مقابل، ترامپ و پمپئو، وزیر خارجه آمریکا تاکید کردهاند از هرگونه اقدام و تصمیم مشترک گانتس و نتانیاهو درباره الحاق کرانه باختری حمایت کرده و کماکان بر پیشبرد طرح موسوم به «معامله قرن» تاکید دارند.
درست همزمان با بایدن، مقامات ارشد اروپایی نیز الحاق کرانه باختری به اراضی اشغالی را مصداق تنشزایی در مسیر «صلح فلسطینیان و اسرائیل» دانسته و مخالفت ظاهری خود را با این مسأله اعلام کردهاند. ژوزف بورل، مسؤول سیاست خارجی اتحادیه اروپایی در بیانیهای در این باره نوشت: «اگر چه اتحادیه مشتاق کمک به احیای مذاکرات سازش است اما پذیرای هیچگونه تغییری در مرزهای ۱۹۶۷ نیست مگر آنکه در چارچوب توافق میان طرفین اسرائیلی و فلسطینی حاصل شود!»
صورت مسأله در نگاه کسانی که بر روی ابعاد ظاهری مجادله «ترامپ/ نتانیاهو» با دموکراتها و بازیگران اروپایی متمرکز هستند، کاملا آشکار است! اینکه 2 جریان سنتی و اصلی حاکم بر قدرت در آمریکا، با یکدیگر بر سر سیاستهای اشغالگرانه و توسعهطلبانه صهیونیستها اختلاف دارند! با این حال اصل بازی بسیار پیچیدهتر از حد تصور است! واقعیت امر این است که آمریکا و اروپا، همافزایی وقیحانهای را با یکدیگر، در راستای «تثبیت و شناسایی اشغالگری صهیونیستها» صورت دادهاند. آنها در صددند ملت فلسطین را در دوراهی انتخاب میان «اشغال مطلق» و «اشغال حداکثری» قرار داده و سپس، آنها را به سوی انتخاب گزینه دوم سوق دهند. به عبارت بهتر، دموکراتها و بازیگران اروپایی در حال تکمیل پازلی هستند که دموکراتها و جمهوریخواهان آمریکا و از سوی دیگر، محافظهکاران و سوسیال- دموکراتهای اروپا بر روی آن اتفاق نظر دارند. در این بازی مشترک، ترامپ و نتانیاهو وظیفه دارند هزینه اشغالگری صهیونیستها را برای فلسطین، جهان اسلام و نظام بینالملل بالا ببرند تا زمینه برای «عقبنشینی حداقلی» دولت دموکرات بعدی یا حتی همین دولت جمهوریخواه فعلی در آمریکا (بر اساس نتیجهای که در انتخابات ریاستجمهوری سال 2020 حاصل میشود) فراهم آید.
تاکید بایدن بر حفظ سفارتخانه آمریکا در بیتالمقدس و اصرار وی بر شناسایی رسمی رژیم صهیونیستی از سوی فلسطینیان نشان میدهد دموکراتها در این معادله، نهتنها حکم «عامل مخالف» یا «بازیگر بازدارنده» را ندارند، بلکه به مثابه یک «کاتالیزور» عمل میکنند. در چنین پازلی جایابی بورل و دیگر مقامات اروپایی نیز دشوار نیست! همانگونه که از بیانیه ژوزف بورل برمیآید، مقامات اروپایی در عین محکوم کردن ظاهری اقدام صهیونیستها در الحاق بخشی از کرانه باختری به اراضی اشغالی، هرگز قصد ندارند بر سر این موضوع با تلآویو وارد مجادله واقعی شوند! این رویکرد کشورهای اروپایی کاملا مسبوق به سابقه است. به عنوان مثال در جریان مخالفت کشورهای اروپایی با شهرکسازیهای غیرقانونی در اراضی اشغالی، کشورهایی مانند آلمان، انگلیس و فرانسه حاضر نشدند ذرهای از سطح روابط و مناسبات آشکار و پنهان خود با تلآویو را کاهش دهند. همگان به یاد دارند در جریان کشتار مردم غزه در سال 2014 میلادی (که منجر به تحقق مقاومت تاریخی 50 روزه شد)، آنگلا مرکل صدراعظم آلمان، دیوید کامرون نخستوزیر سابق انگلیس و فرانسوا اولاند رئیسجمهور سابق فرانسه، چگونه از کشتار زنان و کودکان فلسطینی توسط جنگندههای صهیونیستی حمایت کرده و اقدام تلآویو در به خاک و خون کشیدن مردم غزه را مصداق «دفاع مشروع»(!) از موجودیت این رژیم کثیف و اشغالگر دانستند. امروز نیز مقامات اروپایی دقیقا همین رویکرد را در پیش دارند. همپوشانی استراتژیک بازیگران اروپایی و رژیم اشغالگر قدس به گونهای است که دولت و پارلمان آلمان (بوندستاگ) با اشاره لابیهای صهیونیستی در برلین، نام شاخه سیاسی حزبالله را در لیست گروههای تروریستی قرار میدهند! در این میان، مخالفتهای ظاهری بدون هزینه و بی اثر کشورهای اروپایی با سیاستها و اقدامات اشغالگرانه صهیونیستها، برای فلسطینیان تازگی ندارد. رژیم اشغالگر قدس به واسطه مصونیتی که ایالات متحده آمریکا و اتحادیه اروپایی مشترکا در قبال این رژیم ایجاد کردهاند، هرگز در محافل قضایی و حقوقی بینالمللی، پاسخگوی جنایات وحشیانه خود علیه فلسطینیان نبوده است. در چنین شرایطی، ابراز مخالفت فعلی کشورهای اروپایی با الحاق کرانه باختری، کمترین اهمیتی برای ملت فلسطین ندارد. آنها در تداوم و استمرار مقاومت خود در برابر صهیونیستها، ارزشی برای نمایشهای ظاهری و مزورانه حامیان غربی رژیم اشغالگر قدس قائل نمیشوند.
شبکه «حامی/ پیرو» ایجادشده توسط ایالات متحده (هر 2 حزب دموکرات و جمهوریخواه)، احزاب رژیم صهیونیستی و بازیگران اروپایی، همچنان در صدد تحقق هدفی شوم به نام «رسمیتبخشی جهانی به اشغالگری صهیونیستها» هستند. آنچه این شبکه پیچیده و اضلاع آن را در هم میشکند، «گفتمان مقاومت» و متعلقات آن (در حوزههای سیاسی، نظامی و فرهنگی) است. شهدای محور مقاومت در جمهوری اسلامی ایران، فلسطین، لبنان، عراق، سوریه، یمن و دیگر نقاط منطقه جانفشانیهای زیادی در طول بیش از 7 دهه اشغالگری صهیونیستها صورت دادند تا «مقاومت» از یک «روش» یا «تاکتیک» به یک «استراتژی» و فراتر از آن «گفتمان» تبدیل شود. آنچه صهیونیستها و شبکه پیرو آنها را در تحقق اهداف شوم منطقهای شان ناکام گذاشته است، همین گفتمان پویاست؛ گفتمانی که مبتنی بر فطرت انسانی و آموزههای ناب دین مبین اسلام است. صرف هزینههای هنگفت و بیحد و حصر در ترویج «گفتمان سازش»، نه در داخل فلسطین و نه در دیگر کشورهای منطقه، فایدهای برای ایالات متحده و دیگر حامیان گوسالهپرستان سامری و بازماندگان مفلوک آنها نداشته است. امروز اجزای درونی «گفتمان سازش» و متغیرهایی که در شکلگیری و تبلور آن دخیل هستند، قدرت «فراگیری» و «اقناعگری» خود را از دست دادهاند. مرگ گفتمان سازش در منطقه بسیار نزدیک است. این در حالی است که گفتمان مقاومت امروز پویاتر از هر زمان دیگری در منطقه و جهان متبلور شده است. در نهایت اینکه ملت فلسطین و صدها میلیون مسلمانی که در آرزوی رهایی قدس شریف از چنگال صهیونیستها هستند، هرگز فریب دوگانهسازیهای کاذب بازیگران غربی در قبال اصلیترین دغدغه جهان اسلام (آزادی قبله اول مسلمانان) را نخواهند خورد. امروز بهرغم خیانت و دنائت برخی سران مرتجع و قاتل عربی مانند محمد بنسلمان ولیعهد سعودیها، طرفداران بیشمار گفتمان مقاومت هرگونه تحرک و نقشه رژیم اشغالگر قدس و وابستگان آن را مورد رصد و تحلیل قرار میدهند. این «قدرت تحلیل» به جبهه مقاومت امکان داده است در برابر هرگونه تحرک دشمن صهیونیستی اقدام قاطعانه و هوشمندانهای را صورت دهد. بهتر است مهرههای ذلیل رژیم صهیونیستی، تحولات منطقه از ابتدای سال 2000 میلادی تاکنون را مرور کنند تا متوجه عواقب و تبعات خطرناک بازی خود در زمین گوسالهپرستان سامری شوند. زدن این نعل وارونه و تکراری، نمیتواند مرگ نهایی رژیم صهیونیستی را به تاخیر بیندازد.
ارسال به دوستان
راهحل نهایی ترامپ برای نابودی برجام
ثمانه اکوان: 2 سال پیش زمانی که رئیسجمهور آمریکا اعلام کرد این کشور دیگر در برجام مشارکتی نخواهد داشت و از این توافق بینالمللی بیرون آمد، این سوال وجود داشت: آیا ترامپ به دنبال نابودی کامل برجام است یا اینکه میخواهد از مزایای آن استفاده کرده و در عین حال پایبندیای هم به آن نشان ندهد؟ طی 2 سال گذشته و اجرایی شدن کمپین فشار حداکثری دولت ترامپ علیه تهران و همچنین بالا گرفتن تنشها و خصومتها بین دو کشور، این سوال تا حدی کمرنگ شد. بسیاری از تحلیلگران به این نتیجه رسیده بودند که آمریکا در هر صورت در همان یک سال اول اجرایی شدن برجام، به خواستههای خود از این توافق رسید و حالا دیگر برایش تفاوتی نمیکند این توافق با هر اسم و عنوان یا هر کیفیتی ادامه داشته باشد یا خیر. تحریمها بیشتر از آنچه قبل از برجام علیه ایران اعمال شده بود، بازگشته بود و دولت حسن روحانی در مقابل، با وجود برداشتن چند گام رو به عقب در اجرایی کردن این توافق، باز هم امید داشت بتواند آن را تا پایان دوره ریاستجمهوری ترامپ حفظ کند تا بلکه فرجی حاصل شده و رئیسجمهور بعدی آمریکا به اجرایی کردن آن بپردازد.
حالا که به ماههای پایانی دولت دونالد ترامپ نزدیک میشویم و در آستانه برگزاری انتخابات ریاستجمهوری این کشور هستیم، باز هم سوال اصلی همچنان پابرجاست و بیشتر از قبل خودنمایی میکند: آیا ترامپ در این ماههای آخر و به بهانه برداشته شدن تحریم تسلیحاتی ایران، باز هم به دنبال بیاثر کردن برجام در این باره است یا اینکه به دنبال نابودی کل این توافق است؟
نگاهی به اهداف ترامپ در سیاست خارجی و داخلیاش نشان میدهد احتمال دوم بیشتر از هر زمان دیگری وجود دارد و علت اصلی آن هم نزدیک شدن به زمان برگزاری انتخابات ریاستجمهوری در این کشور است. ترامپ که به قصد نابودی میراث اوباما در تمام عرصههای موجود در آمریکا برنامههای خود را سازماندهی میکرد، حالا باید گامهای نهایی را در این باره بردارد تا بلکه در مناظرههای انتخاباتی نیز بتواند حرفی برای گفتن در مقابل معاون اوباما داشته باشد یا حداقل اینکه او را از وارد شدن به برخی حوزهها برحذر دارد.
شاید در داخل آمریکا با وجود تمام مشکلات و آسیبهای اجتماعی ناشی از ناکارآمدی دولت ترامپ، برجام یا حتی مسأله ایران در بین مردم این کشور جایگاهی در بحثهای انتخاباتی نداشته باشد اما این بحث حداقل برای طیفی که قرار است در سوپرپکهای انتخاباتی به نامزد جمهوریخواهان رأی بدهند یا منابع مالی کمپین انتخاباتی او را تأمین کنند، هنوز هم موضوع مهم و قابل توجهی است.
هم اینک اما بحث در داخل آمریکا این است که آیا برجام پنجمین سالگرد خود را خواهد دید یا تا ماه ژوئن سال جاری میلادی (حدود یک ماه دیگر) که سالگرد این توافق است، دیگر نمیتوان گفت برجام وجود خارجی دارد؟ پیگیری همین مسأله از طرف اندیشکدههای آمریکایی نزدیک به ترامپ مانند بنیاد دفاع از دموکراسیها (FDD) نشان میدهد با وجود اینکه تحریمهای آمریکا عملا چیزی از برجام باقی نگذاشته است اما زدن مهر نهایی مرگ برجام یکی از اهداف اصلی دولت ترامپ در یک یا چند ماه آینده است. از همین رو از چند ماه پیش تاکنون تمام تلاش مایک پمپئو، وزیر خارجه آمریکا بر متقاعد کردن کشورهای اروپایی جهت خارج شدن از برجام متمرکز شده بود. با نپذیرفتن این درخواست آمریکا، حالا وزارت خزانهداری و وزارت خارجه این کشور در تلاش برای استفاده از بهانه برداشته شدن تحریمهای تسلیحاتی ایران هستند تا بلکه از این طریق بتوانند اصل برجام را که حالا دیگر چیز زیادی از آن هم باقی نمانده است، برای همیشه از بین ببرند.
واشنگتن برای این کار البته 2 راهکار را پیش روی خود قرار داده است؛ اولین راهکار که از نظر آنها سادهترین اقدام نیز هست، استفاده از مکانیسم ماشه است. بر اساس دریافت آمریکایی از این مکانیسم، هر کدام از اعضای دائم شورای امنیت این حق را دارند قطعنامه 2231 شورای امنیت را که قطعنامه برجام است، باطل کرده و با باطل کردن این قطعنامه، تمام تحریمهای سازمان ملل علیه ایران و از جمله تحریمهای تسلیحاتی دوباره به اجرا گذاشته میشود. اما کشورهای باقیمانده در برجام معتقدند زمانی که دونالد ترامپ به صورت رسمی خروج آمریکا از برجام را اعلام کرد، در واقع حق استفاده از مکانیسم ماشه را نیز که یکی از مکانیسمهای تصریحشده در قطعنامه 2231 است از خود سلب کرده است. وزارت خارجه آمریکا چندی پیش اعلام کرد این کشور با وجود خروج از برجام هنوز هم حق استفاده از مکانیسم ماشه را بر اساس قطعنامه 2231 دارد و این حق را برای خود محفوظ میدارد. البته به نظر میرسد وزارت خارجه آمریکا بیشتر از اینکه بخواهد کل قطعنامه را ناکارآمد و ملغی کند، سعی دارد از این طریق بر رأی نمایندگان چین و روسیه در شورای امنیت تاثیر گذاشته و آنها را وادار به پذیرفتن اجرای تحریمهای تسلیحاتی به صورت مادامالعمر در مقابل ایران کند. این کار آنچنان که خبرگزاریهای آمریکایی گزارش دادهاند، با استقبال و حمایت دو حزبی در کنگره نیز رو به رو شده است. چهارم ماه مه سال جاری [حدود 2 هفته پیش]، سهچهارم نمایندگان مجلس نمایندگان آمریکا در نامهای به مایک پمپئو، وزیر خارجه این کشور، از او خواستند تمام اقدامات لازم را برای تمدید مادامالعمر و همیشگی تحریمهای تسلیحاتی ایران به کار ببرد.
تنها ترس ترامپ از برجام به شکل امروزی آن، مسأله پایان یافتن تحریمهای تسلیحاتی ایران نیست. دولت او بر این عقیده است که بسیاری از محدودیتهای در نظر گرفته شده برای ایران پس از گذشت چند سال از اجرایی شدن این توافق برداشته میشود و آمریکا نمیتواند در برابر این اقدامات ساکت بماند. یکی از این مسائل، مسأله برداشته شدن محدودیت استفاده از سانتریفیوژهای پیشرفته در سال 2023 است. این مسأله را باید به برنامه موشکی ایران نیز که در برجام، محدودیتی برای آن در نظر گرفته نشده، اضافه کرد. اگر تاکنون اجرایی شدن برجام توسط ایران تا حد زیادی به نفع ترامپ و دولت آمریکا بود اما پس از اینکه مدت زمان محرومیتها در حال پایان یافتن است، دیگر دلیلی برای زنده ماندن برجام وجود ندارد و باید به کلی نابود شود.
دومین راهکار ترامپ تلاش برای متقاعد کردن کشورها به عدم فروش سلاح به ایران در دوران پایان یافتن تحریمهای تسلیحاتی است اما واشنگتن بخوبی میداند اگر ایران نتواند از امتیازات برجام استفاده کند ـ که تا به حال هم به دلیل تحریمهای آمریکا چنین استفادهای نکرده است ـ دیگر نمیتواند تهران را به باقی ماندن در برجام با استفاده از شرکای اروپایی خود تشویق کند. ایران به صراحت بیان کرده است در صورتی که جلوی برداشته شدن هر کدام از تحریمها گرفته شود یا قرار باشد تغییری در مفاد برجام به وجود آید، از این توافق بیرون آمده و در عین حال ممکن است دیگر پروتکل الحاقی آژانس بینالمللی انرژی اتمی را نیز که بعد از سال 2015 به صورت داوطلبانه اجرایی میکرد، اجرا نکرده یا در شدیدترین عکسالعمل، از انپیتی نیز خارج شود. همه این اقدامات ایران تنها در شرایطی ادامه مییابد که واشنگتن و کشورهای اروپایی به صورت کجدار و مریز هم که شده بخشهایی از برجام را اجرایی کنند. از این منظر شاید متقاعد کردن کشورها به عدم فروش سلاح به ایران یا اعمال تحریمهای ثانویه بتواند راهکاری موقت برای بی اثر کردن برجام، بدون نابود کردن آن باشد.
واشنگتن در هر صورت میداند هر کدام از 2 راهی که پیش پایش قرار دارد، مزایا و معایب خود را دارند و تنها در صورتی قابل استفادهاند که کشورهای اروپایی و حتی چین و روسیه نیز با این اقدامات همراهی (هر چند به صورت جزئی و کم) نشان دهند. در صورتی که این همراهی مشاهده نشود، ترامپ برای اینکه در مناظرههای انتخاباتی نیز چیزی در دست داشته باشد که بتواند معاون اوباما را در اینباره در تنگنا قرار دهد، کمر به قتل برجام میبندد. برای ترامپ، دوران استفاده از برجام برای رسیدن به خواستههایش پایان یافته و دوران از بین بردن ردپای دموکراتها در تمام ارکان سیاست خارجی آمریکا فرا رسیده است. بایدن اگر قرار باشد اتاق بیضی را به جو بایدن بدهد، اجازه نمیدهد او حرکتی در راستای از بین بردن میراثش در کاخ سفید انجام دهد.
ارسال به دوستان
|
|
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
|