|
استراماچونی گزینه هدایت النصر عربستان شد
سرمربی پیشین تیم فوتبال استقلال یکی از گزینههای هدایت تیم فوتبال النصر عربستان شد. آندرهآ استراماچونی که بعد از پایان نیم فصل اول لیگ برتر ایران از استقلال جدا شد، با پیشنهاد باشگاه النصر عربستان مواجه شده است. مسؤولان این باشگاه عربستانی با مربی پرتغالی خود در حال قطع همکاری هستند و یک پیشنهاد 2 ساله به استراماچونی ایتالیایی ارائه کردهاند که البته این مربی در حال بررسی این پیشنهاد است.
ارسال به دوستان
سیدکاظم اولیایی در گفتوگو با «وطن امروز» درباره خصوصیسازی باشگاههای سرخابی در فرابورس:
آقایان بریدهاند و دنبال فرار هستند
زهره فلاح زاده*: دولت دوازدهم که نتوانست بدرستی هدایت سرخابیهای پایتخت را به انجام برساند حالا قصد دارد برای فرار از مسؤولیت، 2 تیم مردمی کشور را به بخش خصوصی واگذار کند؛ طرحی که از همین حالا خیلی از کارشناسان روی شکستش متفقالقول هستند و عقیده دارند دولتی ماندن سرخابیها در چنین وضعیتی به مراتب بهتر از واگذاریشان است. دولت چند سال قبل چنین وعدهای داد اما فراموشش کرد تا اینکه به سال آخر دولت دوازدهم رسیدیم و دولتیها مجددا بحث انحرافی واگذاری را مطرح کردند.
رئیس اتاق تعاون ایران با اشاره به مصوبه شورای عالی نظارت بر اصل ۴۴ قانون اساسی درباره نحوه خصوصیسازی ۲ باشگاه پرطرفدار استقلال و پرسپولیس گفته است: بر اساس مصوبه شورای عالی نظارت بر اصل ۴۴، میزان ۱۰ درصد از سهام باشگاههای استقلال و پرسپولیس برای کشف قیمت در بورس و ۵۰ درصد به شرکتهای سهامی عام با حداقل ۱۰ هزار سهامدار و ۴۰ درصد دیگر به تعاونیهای سهامی و فراگیر کل کشور واگذار میشود. البته باید این را در نظر گرفت که باشگاههای سرخابی پایتخت به قدری بدهی انباشته دارند که واگذاری یا خرید سهام آنها از طرف مردم کار چندان راحتی نخواهد بود. وقتی این ۲ باشگاه برای بستن قرارداد با یک اسپانسر با مشکلات متعددی مواجه میشوند و هر شرکت و کارگزاری براحتی با تیمهای زیانده قرارداد نمیبندد، بنابراین نمیتوان دلخوش به فروش سهام آنها در فرابورس بود.
«وطن امروز» برای بررسی این نوع فروش سهام و واگذاری باشگاههای پرطرفدار سرخابی به بخش خصوصی با سیدکاظم اولیایی، مدیر عامل اسبق باشگاه استقلال گفتوگو کرده است. وی خصوصی شدن باشگاهها را بسیار نگرانکننده و سخت دانست. اولیایی اعتقاد دارد با وجود بدهیهای زیاد این ۲ باشگاه و بدون فراهم کردن زمینههای خصوصیسازی، این امر امکانپذیر نیست.
***
* گفته میشود تا پایان شهریورماه باشگاههای استقلال و پرسپولیس واگذار میشوند. به نظر شما این کار شدنی است؟
باید دید آیا سازمان خصوصیسازی میتواند زیرساختها را فراهم کند؟ میداند ممکن است آینده باشگاهها با خطری بزرگ مواجه شود؟ میداند کل نظام باشگاهداری در ایران چگونه اداره خواهد شد؟ اگر به این 3 اصل توجه کند، بله! خصوصیسازی این ۲ باشگاه شدنی است.
* یعنی شما فکر میکنید مشکلات این ۲ باشگاه با واگذاری به بخش خصوصی رفع میشود؟
این واگذاری نیست. اشتباهی که همه میکنند این است که فکر میکنند قرار است 2 تیم واگذار شوند، در حالی که قرار است ۱۰ درصد از سهام باشگاه ها از طریق بورس به مردم داده شود. واگذاری باید در حوزه مدیریت تعریف شود. مگر شرکتهای مهمی مثل ایرانخودرو و سایپا که بخش اعظم سهامشان توسط مردم خریداری شده، مدیریتش به بخش خصوصی واگذار شده است؟ مدیران ما را دولت تعیین میکند. مشکلی که ما در استقلال و پرسپولیس داریم تعیین مدیران غیرمرتبط است.
* اگر سهام باشگاهها از طریق بورس به فروش برسد، به نفع این 2 باشگاه است؟
واگذاری به بخش خصوصی از طریق فرابورس شاید روش صحیحی باشد که در دنیا هم انجام میشود اما مقدماتی دارد که در باشگاههای ما دیده نمیشود. باید اول این مقدمات فراهم شود. یعنی وقتی میگویند یک باشگاه ۱۹۰ میلیارد تومان بدهی دارد، مردم میآیند بدهی باشگاه را میخرند؟ وقتی 70-60 میلیارد تومان هزینه یک سال یک باشگاه است و درآمد آن بسیار کمتر از این مبلغ هزینه است، آیا مردم میآیند و سهام چنین باشگاهی را میخرند؟ بورس وظیفهاش ایجاد ارزش افزوده بر سرمایه خرد مردم است. ما باید زمینه فروش سهام باشگاه ها از طریق بورس را فراهم کنیم. باید فوتبال دولتی را از فوتبال سیاسی نجات دهیم.
* آیا این زمینه فراهم شده است که مسؤولان عجله دارند سهام این 2 باشگاه تا پایان شهریور واگذار شود؟
یکی از شرایط بورس این است که ۳ سال بیلان باشگاه مثبت باشد، باید از سازمان خصوصیسازی بپرسیم آیا باشگاههای ما چنین شرایطی دارند که قرار است سهامشان از طریق بورس به فروش برسد؟ البته شاید با کاغذبازی بخواهند این کار را انجام دهند اما آیا من و شما که در فوتبال فعالیت داریم، این باور را داریم که باشگاهی مثل استقلال ۳ سال سودده بوده است؟ افرادی که عجله دارند این ۲ باشگاه خصوصی شوند، خسته شده و دیگر بریدهاند. در واقع این عمل، فرار به جلو است. خصوصیسازی پروژه نیست، پروسه است. نمیتوان شب خوابید، صبح گفت باشگاه خصوصی شد. ما باید از الان تا ۵ سال آینده برنامهریزی کنیم که آزادسازی، تجاریسازی و بعد خصوصیسازی اتفاق بیفتد.
* عرضه سهام در بورس به این معنی نیست که مدیران ما همچنان دولتی خواهند بود؟
قطعا همینطور است. دولت رسما اعلام کرد برای تامین هزینهها کسری بودجه دارد و مسؤولان این اجازه را دادند که این کسری بودجه از طریق فروش اموال دولتی تأمین شود. اصل این موضوع درست است.
اما آیا میخواهیم اموال استقلال و پرسپولیس را مثل شرکتهای ورشکسته آهن و... بفروشیم یا میخواهیم افکار عمومی را بفروشیم؟ ۵۰ میلیون نفر از مردم به این باشگاهها عشق و علاقه دارند. ما باید باشگاهها را به صورت مدیریت پیمانی اداره کنیم، یعنی باشگاهها را از مدیریت دولتی به مدیریت پیمانی تغییر دهیم و مدیران متعهد شوند علاوه بر پرداخت مبالغی، باشگاهها را از زیانده به سودده تبدیل کنند. این میشود یک بنگاه تجاری که آن وقت میتوانند باشگاه را واگذار کنند.
* در واقع ابتدا بدهیهای انباشته باشگاهها پرداخت شود و پس از آن به فکر فروش سهام بیفتند.
باید اول بیلان باشگاهها تعیین تکلیف شود. آقای صالح خیال نکند باشگاهها مثل شرکتهای کشت و صنعت و آلومینیوم و... است که باز هم مدیران سیاسی را تغییر میدهند و وزیر آنها را جا به جا میکند. لطفا افکار عمومی را دچار خدشه نکنید.
* وزارت هم اصرار بر خصوصی شدن این ۲ باشگاه دارد.
وزیر ورزش خودش را زیادی در این زمینه دخالت میدهد اما این موضوع دست وزارت اقتصاد و وزارت دادگستری است. آنها باید پاسخگو باشند. وزیر اقتصاد باید به مردم پاسخ دهد که در صورت خصوصی شدن باشگاهی مثل استقلال، آتیه آن چه خواهد شد. باشگاه استقلال با قوانینی که در مجلس تصویب شد، مورد حمایت قرار میگیرد؟ قانون حرفهای یک باشگاه فوتبال چیست؟ وقتی فوتبال ما هنوز با اساسنامه آماتور اداره میشود، میخواهیم فوتبالمان را حرفهای پیش ببریم؟ مشخص است که زیرساختهای ما برای خصوصیسازی فراهم نیست. نمایندگان مجلس میگویند چند سالی است خواهان شفافسازی باشگاهها هستند که این اتفاق نیفتاد. حالا خواستیم کارشناسان بورس شفافسازی کنند که اقدام درستی است اما به شرطی که آنجا هم اسناد و مدارک صوری نباشد و بیلان و ترازنامه مردود را مشروط اعلام و مشروط را هم صوری رفع ایراد نکنند. طوری نشود که آنجا هم جگر زلیخا را به عنوان ارزش افزوده به باشگاه بدهند. در واقع باید یک چیز واقعی ارائه کنند.
* چند سالی است به فیفا اعلام کردهایم باشگاههای ما دولتی نیستند که عملا میدانیم خلاف این است.
ما به فیفا اعلام کردیم باشگاههای ما به عنوان یک شرکت سهامی خاص خصوصی هستند و ثبت شرکت هم کردهاند اما از این جریان که عبور کردیم، آقایان یادشان رفت. سهامداران ما مثل امیدوار رضایی، علی فتحاللهزاده و مرحوم منصور پورحیدری که سهام باشگاه استقلال به نامشان است، چه اتفاقی برایشان افتاد؟
* مهمترین دلیلی که باعث میشود خصوصیسازی باشگاههای سرخابی عملا توجیه اقتصادی نداشته باشد، این است که دخل و خرج این باشگاهها به هم نمیخورد و ممکن است خصوصی شدنشان از دولتی بودنشان بیشتر ضرر و زیان داشته باشد.
این خطر و نگرانی وجود دارد. اگر ما هم صحبت میکنیم نگران باشگاه و مردمی هستیم که عاشق و نگران 2 تیم استقلال و پرسپولیس هستند.
*خبرنگار ورزشی
ارسال به دوستان
بازگشت هیجان به کاراته
آغاز دوباره دوئل پورشیب – گنجزاده
انتشار اصلاحیه برنامههای فدراسیون جهانی در مسیر کسب سهمیه المپیک، بعد از چند ماه رکود و سکوت، هیجان را به این رشته جذاب رزمی بازگرداند.
در ماههای ابتدایی سال ۲۰۲۰ در حالی که برترینهای کاراته جهان در کوران حضور در مسابقات مختلف برای قطعی کردن سهمیههای المپیکی خود بودند، شیوع بیماری کرونا زندگی همه مردم جهان را تحت تأثیر قرار داد و به دنبال آن ورزش در دنیا تعطیل شد تا کاراته هم مانند همه رشتههای ورزشی در مسیر حرکت به سمت المپیک متوقف شود.
همان زمان به گمان آنکه این ویروس میهمان چند روزه است، فدراسیون جهانی کاراته اقدام به انتشار لیست سهمیههای المپیک از سیستم رنکینگ کرد. اما «کرونا» ماند و المپیک را نیز یک سال به عقب راند؛ تصمیمی که مسؤولان IOC بعد از مشورت با کمیته برگزاری، سازمان جهانی بهداشت و فدراسیونهای المپیکی اتخاذ کردند.
اما فدراسیون جهانی کاراته پس از آنکه هفته گذشته جلسه شورای اجرایی را به صورت ویدئوکنفرانس برگزار کرد، 3 روز قبل برنامه جدید مسابقات لغو شده به دلیل شیوع بیماری ویروس کرونا را اعلام کرد.
مسابقات کاراته وان مراکش در سال ۲۰۲۱ به جای مسابقات لغو شده ۲۰۲۰ و قهرمانی ۲۰۲۱ اروپا در گوتنبرگ به جای مسابقات لغو شده ۲۰۲۰ باکو، 2 رویدادی است که میتواند تأثیر زیادی روی سهمیههای برخی کشورها بویژه ایران داشته باشد.
در ادامه نگاهی به سهمیههای کسب شده ایران و تأثیر برگزاری این دو رویداد بر تعداد نمایندگان کشورمان در بازیهای توکیو ۲۰۲۱ خواهیم داشت.
کاراته ایران بعد از حضور در رقابتهای سنگین و فشرده طی 2 سال گذشته موفق به کسب 2 سهمیه در بخش مردان و 2 سهمیه در بخش زنان شد. بر اساس آخرین لیستی که WKF منتشر کرد، بهمن عسگری در وزن ۷۵-کیلوگرم، سجاد گنجزاده در ۷۵+ کیلوگرم، سارا بهمنیار در ۵۵- کیلوگرم و حمیده عباسعلی در وزن ۶۱+ کیلوگرم جواز حضور در بازیهای المپیک را کسب کردهاند.
بهمن عسگری که با 5/9265 امتیاز و اختلاف فاحش نسبت به رقبا رتبه نخست وزن خود است، سهمیه قطعی گرفته و حتی نیازی نیست به مسابقات پیش رو اعزام شود. همین شرایط را حمیده عباسعلی در وزن ۶۱+ کیلوگرم دارد. وی با 5/6997 امتیاز رتبه نخست وزن خود را در اختیار دارد و با خیالی آسوده میتواند روند درمانیاش را طی کند.
سارا بهمنیار در وزن ۵۵- کیلوگرم المپیکی با ۵۶۴۷ امتیاز کسب سهمیه کرده است. این وزن تلفیقی از 2 وزن استاندارد جهانی ۵۰- و ۵۵- کیلوگرم است، طبق قوانین از هر وزن 2 نفر موفق به کسب سهمیه میشوند و بهمنیار به عنوان نفر دوم وزن ۵۰- کیلوگرم سهمیه خود را تا اینجای کار قطعی کرده است. نزدیکترین کاراتهکا به نماینده ایران، «بتینا پلانک» کاراتهکای اتریشی است که با ۵۰۰ امتیاز اختلاف بهمنیار را تعقیب میکند. بهمنیار باید بتواند در رقابتهای مراکش جایگاه فعلی خود را حفظ کند.
اما در بخش مردان در وزن ۷۵+ کیلوگرم المپیکی شرایط متفاوت است. این وزن هم تلفیقی از 2 وزن ۸۴- و ۸۴+ کیلوگرم است که طبق اعلام قبلی فدراسیون جهانی، سجاد گنجزاده با امتیاز 5/8062 با رتبه یک رنکینگ وزن خود (۸۴+ کیلوگرم) سهمیه گرفت و پورشیب با امتیاز ۹۲۲۵ از رسیدن به المپیک بازماند. حال اما دوئل این دو کاراتهکای شایسته و خوب کشورمان از سر گرفته خواهد شد و نتایج رقابتهای مراکش برای هر دو اهمیت بالایی دارد. در کنار آن نتایج «جاناتان هورنه» آلمانی که تعقیبکننده گنجزاده در جدول است و «ایگور آکتاش» ترکیهای که بالای سر پورشیب در رنکینگ قرار دارد هم در مسابقات «رباط» و هم در قهرمانی اروپا در معادلات این وزن بسیار تأثیرگذار است. اما نکته مهم این وزن آنجاست که کاراته ایران سهمیه قطعی را در اختیار دارد و فقط نام مسافر توکیو شاید تغییر کند.
نکته با اهمیت دیگر برنامه جدید فدراسیون جهانی، بازگشت شانس برای کسب سهمیه در وزن ۶۱- کیلوگرم توسط رزیتا علیپور است. علیپور در وزن ۶۱- کیلوگرم با 5/5107 امتیاز در رتبه ششم است و این شانس را دارد که با کسب مدال در مسابقات مراکش سهمیه حضور در بازیهای المپیک را دریافت کند. در این وزن «پرکوویچ» از صربستان با 5/5482 امتیاز به عنوان نفر چهارم سهمیه گرفته و «هاوا جوما»ی کانادایی با 5/5137 امتیاز در رتبه پنجم است. فاصله زیادی بین این سه نیست و نتایج مسابقات پیش رو معادلات را بدون شک تغییر خواهد داد. البته از 2 کاراتهکای فرانسوی که نفرات هفتم و هشتم رنکینگ هستند نیز نباید غافل بود.
در بخش مردان تیم ملی کشورمان میتواند یک نماینده خود را در وزن ۶۷- کیلوگرم به مرحله نهایی مسابقات کسب سهمیه که قرار است فدراسیون جهانی برنامه برگزاری آن را اعلام کند، اعزام و سهمیههای خود را تکمیل کند.
به هر حال فدراسیون جهانی کاراته به دنبال برقراری عدالت در مسیر کسب سهمیه است و کاراتهکاهایی که به دلیل لغو 2 مسابقه فوق شانس حضور در بازیهای المپیک را از دست دادند، حالا میتوانند همچنان برای رسیدن به این هدف تلاش کنند. ضمن اینکه سایر مدعیان باید به فکر تثبیت جایگاه خود باشند.
ارسال به دوستان
اخبار
3 سناریوی AFC برای لیگ قهرمانان و جلوگیری از ضرر ۳۰۰ میلیون دلاری
یک روزنامه اماراتی اعلام کرد کنفدراسیون فوتبال آسیا برای جلوگیری از ضرر ۳۰۰ میلیون دلاری ناشی از لغو مسابقات لیگ قهرمانان آسیا، در حال بررسی 3 سناریو برای برگزاری این رقابتهاست.
به گزارش مهر، روزنامه «الاتحاد» امارات اعلام کرد لغو مسابقات لیگ قهرمانان ۲۰۲۰ آسیا ۳۰۰ میلیون دلار خسارت به کنفدراسیون فوتبال آسیا میزند، بنابراین AFC به دنبال این است این رقابتها را به هر شکل ممکن برگزار کند.
این روزنامه از 3 راهکار پیش روی کنفدراسیون فوتبال آسیا که در حال بررسی است، پرده برداشت و نوشت: «الاتحاد در حال مطالعه 3 پیشنهاد جدید بعد از مذاکره با فیفا درباره تاریخ برگزاری مسابقات انتخابی جامجهانی است که AFC خواهان برگزاری این مسابقات در ماههای اکتبر و نوامبر است و میخواهد مرحله سوم انتخابی جامجهانی را هم سال ۲۰۲۱ از سر بگیرد».
در ادامه راهکارهای جدید AFC برای لیگ قهرمانان آسیا اینطور ذکر شده است:
۱- برگزاری مرحله گروهی و یکهشتم نهایی به صورت مجتمع در نیمه نخست ماه آگوست و برگزاری مرحله یکچهارم و نیمهنهایی باز هم به شکل مجتمع بین سپتامبر و اکتبر.
۲- پیشنهاد دوم تغییر تاریخ مسابقات است که تا حد زیادی فشار را از روی تیمها برمیدارد و به کشورها کمک میکند لیگ خود را به پایان برسانند؛ برگزاری مرحله یکچهارم و نیمهنهایی به شکل رفت و برگشت اما در ماه نوامبر و دسامبر که به معنای تعویق مراحل یکچهارم، نیمهنهایی و نهایی است.
۳- موافقت فیفا با درخواست کنفدراسیون فوتبال آسیا با برگزاری مرحله انتخابی جامجهانی در اکتبر و نوامبر، به معنای کاهش تعداد مسابقات لیگ قهرمانان خواهد بود. برای جلوگیری از فشردگی تقویم، مرحله گروهی و یکهشتم اوایل آگوست به صورت تکمسابقه و بدون بازی رفت و برگشت انجام میشود. در مرحله یکچهارم و نیمهنهایی هم همین اتفاق رخ میدهد تا از کمترین زمان برای برگزاری مسابقات و جلوگیری از فشردگی مسابقات بویژه در غرب قاره آسیا استفاده شود.
روزنامه الاتحاد در پایان گزارش خود آمار دنبالکنندگان و مخاطبان فضای مجازی مسابقات لیگ قهرمانان آسیا در سال ۲۰۱۹ را حیرتانگیز خواند. در دیدار فینال این مسابقات بین الهلال عربستان و اوراواردز ژاپن ۳۰۵ میلیون و ۸۰۰ هزار نفر در توئیتر، ۲۶۰ میلیون و ۹۰۰ هزار نفر در اینستاگرام و ۷۸ میلیون و ۹۰۰ هزار نفر در فیسبوک در ارتباط با این بازی مشارکت داشتند. کانال AFC در یوتیوب هم بیش از ۵۵۶ درصد افزایش مخاطب داشته است.
***
حضور نماینده ایران در جلسه کمیسیون جهانی کشتی
جلسه مشترک اعضای کمیسیونهای علمی و پزشکی اتحادیه جهانی کشتی با حضور دکتر بهمن میرزایی، نماینده ایران به صورت ویدئوکنفرانس برگزار شد.
به گزارش مهر به نقل از فدراسیون کشتی، دکتر بهمن میرزایی، عضو ایرانی کمیسیون علمی اتحادیه جهانی کشتی درباره موضوعات مطرح شده در جلسه مشترک اعضای کمیسیونهای علمی و پزشکی این اتحادیه گفت: اولین نشست ویدئویی اتحادیه جهانی کشتی با اعضای کمیسیونهای علمی و پزشکی با محوریت ۳ موضوع وضعیت موجود ورزش کشتی در مواجهه با پاندمی «کووید-۱۹»، بحث درباره استراتژیهای لازم درباره حفاظت از ورزشکاران و سایر شرکتکنندگان هنگام از سرگیری ورزش و ارائه پیشنهادات به فدراسیونها و UWW و ارزیابی مواردی برای کمک به یافتن استراتژی غلبه بر بحران «کووید-۱۹» و به حداقل رساندن پیامدهای ناشی از آن برگزار شد.
عضو هیأت علمی دانشگاه گیلان تصریح کرد: در این نشست که حدود 2 ساعت به طول انجامید، نظرات فدراسیون کشتی ایران نیز توسط بنده ارائه شد.
میرزایی در پایان خاطرنشان کرد: این ویدئوکنفرانس با حضور نمایندگان کشورهای آمریکا (کربی و فلدمن)، کانادا (بابک شادگان، رئیس کمیسیون پزشکی)، مجارستان (بارنا)، فرانسه (دیدییه)، اسپانیا (لوپز)، یونان (بارباس)، نماینده اتحادیه جهانی(کارلوس روی)، ازبکستان (النا)، فنلاند( لهو) و کرواسی (باییچ) هفته گذشته برگزار شد.
ارسال به دوستان
سیاست دفاعی سردار شهید قاسم سلیمانی برای نابودی رژیم صهیونیستی
روحالله اژدری: «رژیم صهیونیستی ۲۵ سال آینده را نخواهد دید». این جمله حضرت آیتالله العظمی خامنهای رهبر حکیم انقلاب اسلامی به عنوان مهمترین و بهیادماندنیترین جمله ایشان از نگاه مردم در سال 1394 است. با توجه به شخصیت حکیم و آیندهنگر رهبر انقلاب اسلامی، این جمله بدون شناخت و مطالعه در آن مقطع بیان نشده است. بیان این جمله باور قطعی به این مطلب است که در محور مقاومت به عنوان پیشرو امت اسلامی این ظرفیت وجود دارد که زمینههای لازم برای تحقق نابودی ویروس کووید 1948صهیونیستی در ربع قرن آینده فراهم شود. اکنون که 5 سال از بیان این جمله تاریخی گذشته است، شرایط ژئوپلیتیک محور مقاومت نشان میدهد چقدر به تحقق این جمله تاریخی نزدیک شدهایم و چه کسانی در ارتقای قدرت و نفوذ منطقهای محور مقاومت و زمینهسازی تحقق نابودی اسرائیل نقش اساسی داشتهاند. سردار سپهبدشهید قاسم سلیمانی به عنوان فرمانده قدس سپاه پاسداران انقلاب اسلامی مهمترین شخصیتی است که با جان و دل در تحقق زمینههای نابودی اسرائیل فعالیت کرده است که لازم است محققان و پژوهشگران در بیان نقش درخشان این قهرمان اسلامی ـ ایرانی قلمفرسایی کنند. مهمترین عاملی که بین سردار شهید و تحقق کلام رهبر حکیم انقلاب اسلامی پل میزند، روحیه ولایتمداری است. ایشان خود را سرباز ولایت میداند و لحظهای در تحقق فرمان ولی و فرمانده تا شهادت به خود استراحت نمیدهد. برای شناخت سیاستهای دفاعی این سردار شهید در راستای مقابله با اسرائیل و آزادسازی قدس باید سیر تحول در قدرت ایدئولوژیک، نظامی، ژئوپلیتیک و ژئواستراتژیک محور مقاومت از جنبش حماس و جهاد اسلامی تا حزبالله، عراق و یمن را مورد بررسی قرار داد.
هویتبخشی به محور مقاومت: شاید اولین نیاز حضور و قبول یک قدرت فرامرزی در سایر کشورها قرابت سیاسی و ایدئولوژیک باشد. این پیوند ابتدا در لبنان با تشکیل حزبالله و حمایتهای سیاسی، نظامی و ایدئولوژیک نظام اسلامی از سال 1982 شکل گرفت. در وﺍﻗﻊ ﺷﮑﻞﮔﯿﺮی ﺟﺮﯾﺎﻧﺎت ﻣﻘﺎوﻣﺖ ﮐﻪ ﺑﻪ ﻧﻮﻋﯽ ﻣﻠﻬﻢ ﺍز ﺷﻌﺎرﻫﺎی ﺍﻧﻘﻼﺏ ﺍﺳﻼﻣﯽ ﺑﻪ ﻣﻌﻨﺎی ﺍﯾﺴﺘﺎدﮔﯽ و ﻣﻘﺎوﻣﺖ در ﺑﺮﺍﺑﺮ ﻗﺪرتﻫﺎی زﯾﺎدهﻃﻠﺐ ﺑﺮﺍی ﺍﺣﻘﺎﻕ ﺣﻘﻮﻕ ﺧﻮد ﺑﻮد، ﻣﻮﺟﺒﺎت ﺗﺠﺮﺑﻪ ﻋﻤﻠﯽ ﺑﺮﺍی دﯾﮕﺮ جریانهای ﻣﻨﻄﻘﻪ ﺑویژه در ﺑﺮﺍﺑﺮ رژﯾﻢ ﺍﺷﻐﺎﻟﮕﺮ ﻗﺪس رﺍ مهیا کرد. ﺑﻪ ﻋﻨﻮﺍن ﻣﺜﺎل ﺍﯾﺴﺘﺎدﮔﯽ و ﻣﻘﺎوﻣﺖ ﺣﺰﺏالله در ﻣﻘﺎﺑﻞ ﺍﺷﻐﺎﻟﮕﺮی ﺍﺳﺮﺍﺋﯿﻞ در سال 2000 و نیز پیروزی در جنگ 33 روزه با فرماندهی سردار شهید سلیمانی و مجاهد شهید عماد مغنیه، ﺍﻟﮕﻮﯾﯽ ﺑﺮﺍی ﻣﻠﺖ ﻓﻠﺴﻄﯿﻦ شد ﮐﻪ ﻧﺘﺎﯾﺞ آن در ﺟﻨﮓ 22روزه (2009-2008) نمایان ﺷﺪ. بدون ﺗﺮدﯾﺪ ﺷﻨﺎﺧﺖ ﻣﺎﻫﯿﺖ ﻣﺤﻮر ﻣﻘﺎوﻣﺖ و ﻫﻮﯾﺖ ﺁن، رﯾﺸﻪ در ﺍﻧﻘﻼﺏ ﺍﺳﻼﻣﯽ ﺍﯾﺮﺍن و ﻣﻨﺎﺑﻊ ﻫﻮﯾﺖﺑﺨﺶ ﺁن دﺍرد. ﺑﺴﯿﺎری ﺍز ﺷﺎﺧﺺﻫﺎی ﻓﺮﻫﻨﮓ ﺳﯿﺎﺳﯽ ﺣﺎﮐﻢ ﺑﺮ ﺍﻧﻘﻼﺏ ﺍﺳﻼﻣﯽ ﺍﯾﺮﺍن ﻣﺎﻫﯿﺖ ﻫﻮﯾﺖﮔﺮﺍ، ﻋﺪﺍﻟﺖﺟﻮﯾﺎﻧﻪ و ﺷﺎﻟﻮدهﺷﮑﻦ دﺍﺷﺘﻪ ﺍﺳﺖ. ﺍﯾﻦ ﺍﻣﺮ ﻧﻘﺶ ﻣﻮﺛﺮی در ﺷﮑﻞﮔﯿﺮی ﺟﻨﺒﺶﻫﺎی ﻣﻘﺎوﻣﺖ ﺍﺳﻼﻣﯽ ﺍز ﺟﻤﻠﻪ در ﻟﺒﻨﺎن و ﻓﻠﺴﻄﯿﻦ ﺍﯾﻔﺎ ﮐﺮده ﺍﺳﺖ ﮐﻪ ﺿﻤﻦ ﺳﺎﺧﺘﺎرﺷﮑﻨﯽ ﺑﯿﻦﺍﻟﻤﻠﻠﯽ، ﺍﻗﺘﺪﺍر و ﺍﻣﻨﯿﺖ ﺍﺳﺮﺍﺋﯿﻞ رﺍ در ﻣﺠﻤﻮﻋﻪ ﺍﻣﻨﯿﺘﯽ ﺧﺎورﻣﯿﺎﻧﻪ ﺑﺎ ﺗﻬﺪﯾﺪ روبهرو کرده ﺍﺳﺖ. در ﭘﺮﺗﻮ ﭘﯿﺮوزی ﺍﻧﻘﻼﺏ ﺍﺳﻼﻣﯽ و ﺷﮑﻞﮔﯿﺮی ﻣﺤﻮر ﻣﻘﺎوﻣﺖ، ﻣﻮﻟﻔﻪﻫﺎی ﻓﺮﻫﻨﮓ ﺍﺟﺘﻤﺎﻋﯽ ﮐﻪ در ﻃﻮل ﺳﺎﻟﯿﺎن درﺍز ﻣﺎﻫﯿﺖ دﯾﻨﯽ و ﺍﺟﺘﻤﺎﻋﯽ دﺍﺷﺘﻪ ﺍﺳﺖ، ﺑﻪ ﺣﻮزه ﻧﻈﺎﻣﯽ و ﺍﺳﺘﺮﺍﺗﮋﯾﮏ ﺍﻧﺘﻘﺎل و در ﻧﺘﯿﺠﻪ ﻣﺎﻫﯿﺘﯽ ﻋﻤﻞﮔﺮﺍ ﯾﺎﻓﺘﻪ ﺍﺳﺖ. نقش سردار شهید سلیمانی در این میان با بیش از 20 سال فرماندهی سپاه قدس و ارتباط نزدیک با محور مقاومت و جریانهای متاثر از انقلاب اسلامی بسیار بارز است. شهید سلیمانی فرزند انقلاب، و رفتار و گفتار و اهداف و عمل او خلاصه آرمانهای انقلاب اسلامی بوده است و به همین دلیل رهبر حکیم انقلاب اسلامی از آن به عنوان «مکتب سلیمانی» نام میبرند؛ مکتب سلیمانی منتقلکننده و هویتبخش به محور مقاومت است. سلیمانی سمبل سلحشوری و جنگندگی بود. شیفته شهادت بود. مخلص، محب و مستمسک به اهلبیت بود. ولایتمداری ذوبشده بود. در فرماندهی سختکوش، سریع و بهنگام بود. بیانش آمیزهای از عقلانیت و احساس بود. ساده، باصفا و مردمی بود و تلاش داشت محور مقاومت بر مردمپایگی استوار باشد. در یک کلام یک «انقلابی به تمام معنا» بود که روحیه انقلابی را به هر جا که قدم میگذاشت تزریق میکرد. جالب است سردار شهید در میدان جنگ با داعش و حتی در جنگهای پیش از آن مثل جنگ 33 روزه هرگز با لباس رسمی نظامی سپاهی حضور نداشت، چرا که معتقد بود ماموریت او در سپاه قدس و بیرون از مرزهای ایران یک ماموریت در راستای تحقق آرمانهای انقلاب اسلامی است و لباس نظامی او را در یک هویت خاص محدود میکند و لذا اعضای محور مقاومت در عراق، سوریه و لبنان ایشان را فارغ از تعلقات اینچنینی میدیدند و همین هویت را طلب میکردند که فقط برای اسلام باشد. به همین دلیل ایشان قبل از اینکه فرمانده مقاومت باشد حبیب مقاومت بود. با عمل و رفتار خود هویت انقلابی و اسلامی را به محور مقاومت منتقل میکرد. عمل سردار شهید سلیمانی این باور رسوب شده در ذهن بخشی از مردم منطقه را که معتقد بودند اسرائیل شکستناپذیر است، شکست. اعتماد و خودباوری را به مردم مسلمان منطقه بویژه لبنان و فلسطین بازگرداند. رویکرد حماس را از کشورهای سازشکاری مثل عربستان، مصر و اردن، به سوی ایران بازگرداند. بعد از پیروزی در جنگ 33 روزه حزبالله و 22 روزه حماس نابودی اسرائیل به یک باور جهانی تبدیل شد. رژیمی که روزی با قلدری و با راهبرد هجومی در تقابل با کشورهای مسلمان اطرافش بود، اکنون به رژیمی ترسو با سیاست تدافعی در درون مرزهای فرضیاش تبدیل شده است.
پیوند و اتصال جغرافیایی محور مقاومت: ظهور داعش به عنوان یک جریان تروریستی ـ تکفیری که از ناحیه عربستان وهابی حمایت ایدئولوژیک و مالی میشد و مورد لطف و عنایت ویژه آمریکا و اسرائیل و ترکیه بود، با وجود لطمات فراوانی که به اسلام ناب وارده کرده در تحقق نابودی اسرائیل نقش بارزی دارد، چرا که این جریان ضداسلامی و مورد حمایت غرب زمینههایی را برای فعالیت در جغرافیای مقاومت برای جریان انقلاب اسلامی فراهم آورد که قبل ازآن فراهم نبود. محور غربی ـ عربی ـ عبری برای از بین بردن هلال شیعی که به قول خودشان از لبنان تا ایران تداوم دارد، اقدام به تشکیل گروه تروریستی- تکفیری داعش کردند. تا قبل از ظهور داعش پیوند جغرافیایی مستحکمی که محور مقاومت را به هم وصل کند، نبود و بسیاری از گروههایی که بعدها با جریان مقاومت همسو شدند زمینه ظهور در جغرافیای منطقه نیافته بودند. از طرف دیگر نقش آمریکا در عراق بسیار زیاد بود و اجازه فعالیت به جریان انقلابی نمیداد. با ظهور داعش و ورود سپاه قدس به جریان مبارزه با داعش پیشبینی کمپین غربی ـ عربی ـ عبری درست از آب در نیامد و با پیروزیهای بزرگ محور مقاومت، نقشه شوم آنان نقش بر آب شد. برعکس، سپاه قدس به فرماندهی شهید سلیمانی یک پیوند جغرافیایی بین ایران، عراق، سوریه و لبنان به وجود آورد که میتواند مسیر مطمئن و امنی برای پشتیبانی از محور مقاومت در مقابله با رژیم صهیونیستی باشد. این پیوند جغرافیایی از لحاظ استراتژیکی و ژئوپلیتیکی بسیار مهم است و اسرائیل و آمریکا را به هراس انداخته است. لذا حملات مکرر اسرائیل به پایگاههای مقاومت حزبالله در سوریه و حمله آمریکا به نیروهای حشدالشعبی در داخل عراق و مرز عراق و سوریه در این راستا است که درصددند این پیوند جغرافیایی را قطع کنند.
تقویت توان موشکی محور مقاومت: رژیم اشغالگر قدس برای تحقق آرمان مجعول صهیونیسم از سال 1948 تاکنون در تلاش بوده است یک ارتش قدرتمند تشکیل دهد. در این راه انگلیس و آمریکا بیشترین کمک نظامی و تسلیحاتی را برای قدرتمند کردن این رژیم کردهاند. لذا سالها این رژیم با تکیه بر قدرت نظامی خود از سیاست هجومی پیروی کرده و بارها کشورهای اطراف خود را به منظور غصب سرزمین مورد تجاوز قرار داده است. اشغال جنوب لبنان، صحرای سینا، کرانه باختری، حمله به غزه، اشغال جولان و جنگ 33 روزه از جمله تجاوزات این رژیم در تاریخ ثبت شده است. رژیم صهیونیستی در سیاست دفاعی خود بر برتری هوایی و موشکی تاکید داشته و در هر جنگ از راهبرد زمینسوخته استفاده کرده است. به این معنی که ابتدا با حملات هوایی و موشکی از راه دور موجب نابودی قوای دشمن شده و سپس با نیروی زمینی هجوم برده است. با شکلگیری محور مقاومت و حمله اسرائیل به جنوب لبنان در سال 2000 این نقطه قوت اسرائیل و نقطه ضعف محور مقاومت مورد تاکید قرار گرفت و ارتقای قدرت دفاعی متوازن با اسرائیل در پی گرفته شد. لذا در دوران فرماندهی سردار شهید سلیمانی، سپاه قدس به منظور بازدارندگی اسرائیل از تجاوز به سرزمینهای مسلمان از جمله حزبالله در جنوب لبنان و حماس در نوار غزه اقدام به تقویت توان موشکی و پهپادی کرد. تسلیح موشکی محور مقاومت با هدف تغییر معادله قدرت نظامی بین محور مقاومت و اسرائیل صورت پذیرفت.
انتقال تجهیزات، آموزش، تعمیر و نگهداری موشکی به لبنان از جمله کارهای خارقالعادهای بوده است که با هدایت و فرماندهی این سردار شهید انجام پذیرفت. اولین و بزرگترین اثر این کار خارقالعاده در جنگ 33 روزه حزبالله به فرماندهی شهیدان سلیمانی و مغنیه نمایان شد. هدف قرار دادن ناو جنگی اسرائیل در دریای مدیترانه و همزمان بهرهبرداری رسانهای از آن در سخنرانی زنده علامه سیدحسن نصرالله، هیمنه اسرائیل را فرو ریخت و همچنین موشکباران شهرکهای صهیونیستی موجب اولین و بزرگترین شکست اسرائیل از حزبالله به عنوان پیشرو محور مقاومت شد. اثرات قدرت موشکی حزبالله و پس از آن شکست تلخ اسرائیل از حماس در جنگ 22 روزه به دلیل استفاده گردانهای عزالدین قسام از موشک موجب تغییر معادله قدرت و تغییر سیاست دفاعی- هجومی اسرائیل شد و هماکنون اسرائیل قدرت و جرأت تجاوزگری ندارد و سیاست تدافعی و حفظ مرزهای فرضی اش در اولویت قرار دارد. تجهیزات موشکی یمن نیز راهبرد بازدارندهای است که عربستان را به عنوان یکی از دشمنان محور مقاومت بعد از 5 سال تجاوز به زانو درآورده است. تولید قدرت موشکی از مولفههای قدرتزای محور مقاومت است که حاصل تلاش و جانفشانی سردار شهید قاسم سلیمانی است.
شبکهسازی و مردمپایه کردن محور مقاومت: سردار بزرگ محور مقاومت از جمله فرماندهان بزرگی است که در دوران دفاعمقدس تجربیات بینظیری را آموخته و از نعمت نیروی بسیج در دوران دفاعمقدس بخوبی آگاهی داشته است. تشکیل بسیج ریشه در اندیشه دفاعی و نظامی حضرت امام خمینی(ره) داشت و امام معتقد بودند جنگ و جهاد دفاعی در مقابل تجاوزگری صدام یک واجب کفایی است و لذا باید جنگ با تکیه بر نیروی گسترده مردمی و با بهرهگیری از ایمان و معنویت، بعد انقلابی و روحیه بالای مردمی اداره شود. رکن عمده این دکترین دفاع از عقیده و ایدئولوژی اسلامی است که نظام جمهوری اسلامی مرکز این عقیده را تشکیل میدهد. این نظریه در دوران دفاعمقدس تاثیر زیادی بر موفقیت رزمندگان اسلام داشته است. لذا سردار شهید قاسم سلیمانی با بهرهگیری از تجربیات دفاعمقدس و همچنین شناخت میدانی از حکومتهای منطقه غرب آسیا تلاش کرد محور مقاومت به صورت مردمپایه شکل بگیرد. استفاده از ظرفیتهای اعتقادی، ایدئولوژیک و سیاسی مردم جغرافیای محور مقاومت با هر مذهب و قومیتی مورد تاکید سردار شهید سلیمانی است. در جنگ با داعش که به ظاهر یک نیروی سنی وهابی است و نمایندگی جریان عبری- عربی- غربی را بر عهده دارد، سردار سلیمانی تلاش دارد مجموعهای از نیروهای شیعی، سنی، علوی، مسیحی، عرب، افغان، ایرانی، پاکستانی، سوری و عراقی را در کنار هم فرماندهی کند. در عراق با ظهور داعش به مدد کردها میشتابد و با فتوای جهاد آیتالله سیستانی نیروی حشدالشعبی را با فرماندهی شهید ابومهدی المهندس تشکیل میدهد. در سوریه نیروی دفاع ملی که به بسیج مردمی معروف شد با پیشنهاد سردار شهید همدانی و هدایت شهید سلیمانی تشکیل شد. بسیج مردمی سوریه متشکل از گروههای شیعه، سنی، علوی و مسیحی در مناطق مختلف این کشور بود. این نیروها در گردانهای داوطلب زنان و مردان جداگانه سازماندهی شدند و آموزش سلاحهای ساده مانند کلاشنیکف و نارنجک را دریافت و با ایجاد پستهای ایستبازرسی اقدام به پشتیبانی از ارتش کردند. در جنگ با داعش و تروریسم تکفیری بسیج مردمی سوریه نقش اساسی داشت. سردار «نوعی اقدم» از فرماندهان محور مقاومت راز فرماندهی این نیروی چندملیتی و چندمذهبی را فرماندهی اخلاقپایه سردار سلیمانی میداند و معتقد است سردار شهید با اخلاقی پیامبرگونه با گروهها و جریانهای حاضر در محور مقاومت چنان رابطهای عاطفی داشت که همه فکر میکردند سردار سلیمانی با آنها الفت بیشتری دارد. خود شهید در میان نیروهای محور مقاومت فارغ از هویت ایرانی حاضر میشود. همیشه لباس شخصی میپوشد و تلاش دارد محور مقاومت را هویتی فراقومی و مذهبی بدهد. اگر چه او معتقد به ایدئولوژی شیعی است اما بخوبی بلد است همه مخالفان سیاسی رژیم اسرائیل را در ذیل یک پرچم برای مقابله جمع و با جریان بزرگ مقاومت با هویت شیعی همراه کند.
امروز به نظر میرسد سردار سلیمانی وحدت را به مسلمانان در مقابله با اسرائیل بازگردانده است. نابودی اسرائیل با تعامل و همکاری همه ملتهای مسلمان و همه مذاهب تحقق خواهد پذیرفت و شالوده آن را سردار شهید سلیمانی ریخته است. بیجهت نبود که «اسماعیل هنیه» رهبر حماس با حضور در مراسم تشییع سردار شهید سلیمانی در نماز جمعه تهران، عنوان «شهید قدس» را به این مبارز جهان اسلام داد.
ارسال به دوستان
|
|
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
|