|
ما انقلابیشدههای بالای دیوار سفارت آمریکا نیستیم
جاوید ملت
حسین قدیانی: جان به جانش کنی، از ضدانقلاب، انقلابی درنمیآید! ضدانقلاب با سوءاستفاده از وضعیت اقتصادی کشور، خود را در حالی دلسوز اقشار آسیبپذیر نشان میدهد که ته ته ته همه شعارهایش «جاوید شاه» است! این بزرگترین طنز تاریخ است که از سویی شعر آزادی بخوانی و از دیگر سو مداح شاهکی باشی که با کودتا علیه یک دولت قانونی، به سلطنت برگشت! اولبار هم که جلوس کرد آنجا، شبیه کودتا بود! همین جا موضع متن را شفاف کنم: نوشتن ما علیه ضدانقلاب، نوشتن علیه هیچ کارگر یا کارمندی نیست، ولو آنکه در تجمع کذا، چند تا شعار ساختارشکن هم داده باشند. دفاع ما از انقلاب هم دفاع از ندانمکاریهای هیچ مسؤولی نیست. آن انقلابی که ما از آن دفاع میکنیم، مدیرش بهشتی بود و معلمش مطهری و رئیسجمهورش رجایی و اندیشمندش شهریاری و سردارش حاجقاسم و سربازش حججی و عارفش چمران و بسیجیاش هادی ذوالفقاری. البته خدا کند ویراستار محترم این متن، فعل ماضی «بود» را عوض کند با فعل زمان حال «است». آری! از نظر من «است» فعل است؛ فعل همین زمان کنونی! فعل آن بچهبسیجی بهشتیندیده مطهرینچشیده که با تنها ۱۶ سال، ماههاست در کنجی از پایگاه بسیج مسجد محل، مشغول تولید ماسک است! و مادام که زیر سایه ولایت فقیه، چنین بامعرفتهایی مثل بسیجیان شب عید- که نوروزشان به ویروسزدایی از معابر گذشت- وجود داشته باشند، ما هم از نهضت انقلاب اسلامی به رهبری امام خمینی دفاع میکنیم، هم از نظام جمهوری اسلامی به رهبری امام خامنهای. بسیجی که به صرف حضور در تشکل دانشگاه نیست! «تشکل» یعنی «تشکیلات کار»! کمتر حرف بزن و بیشتر مفید باش! تشکل یعنی بصیرت! و بصیرت یعنی خدمت! صحنه را باید درست رصد کرد، نه درشت! متأسفم برای دوستانی که موشکباران فعلی را نمیبینند و عوض کمک به خودی، مدام به اجنبی پاس گل میدهند! گاه فکر میکنند عدالت را از ولایت بهتر میفهمند؛ گاه فکر میکنند همه جز خودشان مفسدند! بنای دشمن بر این است که ما را شرمنده کند از راه رفته! ولی ما چرا باید شرمنده باشیم از صراط حقمان؟! آنچه اسباب شرمندگی است، وجود مرد بیکار در خانهای با وجود چند بچه قد و نیمقد است. اما سؤال مهم اینجاست: وضعیت بد امروز اقتصادی، زیر سر بهمن ۵۷ است مگر؟! ضدانقلاب میخواهد همه چیز را دقیقا و عمیقا بیندازد گردن خمینی و بعد هم خامنهای، اما با وجود آن همه «جاوید شاه»ی که میگوید، درجه آخر در انتخابات درون نظام، رسما و علنا طرف آن نامزدی را میگیرد که بیگانهترین است با حل مشکلات اقتصادی! پس ضدانقلاب، ایران را با ازدیاد مشکلاتش میخواهد! و هر چه این مشکلات بیشتر، برای ضدانقلاب بهتر! ضدانقلاب کار دارد با این مشکلات، بلکه چند صباح بعد از انتخابات، عوض یقه رئیس قوه مجریه، گریبان بزرگان را بگیرد! کاریکاتورهایشان را لابد میبینید دیگر! البته بیانصافی نکنم؛ گاهی که میخواهند زیرکی به خرج دهند، زیرزیرکی یکی- دو تا درشت هم بار رئیسجمهور میکنند! ضدانقلاب به مردم عاصی و توده عصبانی نیاز دارد برای جا انداختن بهتر شعار «جاوید شاه» ولی عنصر انقلابی مفتخر به داشتن رهبری است که نزدیک انتخابات به مردم تذکر میدهد: «اگر بد رأی بدهید، دودش به چشم خودتان میرود». فرق است از زمین تا آسمان، میان کسی که به خوشبختی مردم- ولو از منظر اقتصادی- فکر میکند، با آنکه برای کاسبی سیاسی، اتفاقا به مردم درگیر با مشکلات معیشتی تا خرخره محتاج است!
ضدانقلاب دلش برای شاه تنگ شده و الا چرا شعار «جاوید ملت» سر نمیدهد؟! «جاوید ملت» شعار ما انقلابیهاست که دیروز انقلابی بودیم، امروز انقلابی هستیم و فردا هم انشاءالله انقلابی خواهیم ماند. جاوید از نظر ما ملت ایران است که اگر هم قرار است دلش برای کسی تنگ شود، آن شخص، «حاجقاسم سلیمانی» است، نه آن که آن همه لاله را در میدان ژاله، پرپر کرد. ضدانقلاب توهم زده ما تاریخ را با پستهای اینستاگرامی سلطنتطلبها میخوانیم! رک بنویسم: خامنهای نقطه عطف ملت ایران است. ضدانقلاب فکر میکند کاریکاتورها از ایمان ما به حضرتآقا میکاهد، حال آنکه از جمله دلایل اعتقاد ما به سیدعلی حسینیخامنهای، یکی هم همین است که ضدانقلاب به هیچ کدام از شخصیتهای نظام، آن کینهای را که به آقا دارد، ندارد! فرق است میان رهبر انقلاب که ناظر بر مشکلات اقتصادی، خود را شرمنده خانوادههای گرفتار میداند، با ضدانقلاب که به اوباما و ترامپ خط میدهد اگر فشار را روی این ملت بیشتر کنید، شعار همه میشود «جاوید شاه»! بیش از ۴۰ سال از بهمن ۵۷ گذشته و ضدانقلاب بدبخت هنوز هم ملت را فدای شاه میخواهد! فدای «جاوید شاه»! همینقدر مرتجع، همینقدر متحجر و همینقدر ضدایرانی است ضدانقلاب!
ضدانقلاب در خیال خام خود، سند تعلق به ایران را کشف حجاب کنار مقبره پاسارگاد میخواند، من اما تمام نقش و نگار تختجمشید را هم مدیون سرداری میدانم که دشمن همپیمان با ضدانقلاب را همان بیرون مرزها نگه داشت تا لطمهای به ابنیه تاریخی این دیار کهن وارد نیاید! ایران را حرم بخوانی، محافظش میشود حاجقاسم، نه ضدانقلاب! و حاجقاسم بر کسی پوشیده نیست که هم سرباز این نهضت بود و هم سردار این نظام! هیهات! دفاع از حاجقاسم، شرمندگی و پشیمانی ندارد لیکن سلمنا! دولت هم که دست آقای روحانی باشد، باز این حضرت آقاست که ابراز خجلت میکند از وجود جوان بیکار! یک کلام خامنهای میتواند بگوید «حالا به حرف من در مقطع منتهی به انتخابات برسید» ولی «منم منم» راهی در منش انسانهای خودساخته خداباور ندارد! رهبر در حکم پدر است؛ آن همه تذکر میدهد که «من به توافق با آمریکاییها خوشبین نیستم» ولی آخرش هم پدرانهترین رفتار را با دیپلماتها میکند! ثبت خواهد شد این مفاهیم در تاریخ! ثبت خواهد شد این مفهوم که «گشایش اقتصادی» با «سازش سیاسی» محقق نمیشود! ما بهمن ۵۷ هنوز چشم به جهان نگشوده بودیم اما جای گلولههای رضاخان هنوز بر پیکره گوهرشاد رضاجان هست! چه تلاش عبثی میکند ضدانقلاب در مجازستان تا به ما ثابت کند در عصر پهلوی، نه کسی به باحجاب کار داشت، نه کسی به بیحجاب! لطیفه میسرایند که شاه رفت تا هیچ کس، قربانی تاج و تختش نشود! حال آنکه وقتی برگشت هم، کم هزینه نگذاشت اقلا روی دست مصدق پیرمرد! بیخود ضدانقلاب سند نسازد علیه آیتالله کاشانی! شاه نه به مصدق بیمحاسن رحم کرد، نه به کاشانی بامحاسن! شاه بود دیگر! باید کودتا میکرد، گوش به فرمان اجانب میبود، میکشت و خون میریخت تا مثلا «جاوید» بماند! وقتی ضدانقلاب مجازینشین، شعار «جاوید شاه» سر میدهد، هم برای نگونبختی شاه کفایت میکند و هم برای بدبختی ضدانقلاب! و ضدانقلاب خودش را هم بکشد، انقلابی نمیشود! انقلاب ابتدا به ساکن، با تحول درون قلب آدمی رخ میدهد؛ یک چیزهایی باید در دل «مصطفی چمران» تکان بخورد که آمریکا را ول کند بیاید خرابههای همان لبنانی که ضدانقلاب تا دیروز میگفت: «نه غزه، نه لبنان» اما امروز، از «سیدحسن نصرالله» هم مهربانتر شده برای سواحل بیروت! ذات ضدانقلاب خراب است! اصلا قلب ندارد که بخواهد چیزی در درونش جابهجا شود! ضدانقلاب مرده است! به این تحرکاتش نگاه نکنید! جنوب تهران و جنود بیروت ندارد؛ اساسا ضدانقلاب اهل کاسبی با مشکلات خلقالله است! همه که قرار نیست سلیمانی بشوند! یکی سینه سپر میکند برای حفظ وطن، یکی هم عرصه انتخابات را میکشاند به بیخودترین دوگانهها! ضدانقلاب خوب میدانست فلانی حلال هیچ مشکلی نخواهد بود اما نام او را بلند میکند و همچون وسوسههای شیطان، نظر مردم را تغییر میدهد تا مشکلات کم نشود؛ زیادتر شود! ندیدید که حتی آنور آبیها هم بنفش پوشیدند بهار ۹۲؟! ضدانقلابند دیگر! و درست به همین دلیل، ضدایران و ضدایرانی! حاجقاسم را تروریست میخوانند اما برای ریاست جمهوری هیلاری کلینتون- که به زعم احرار عالم «مادر داعش» است- ستاد تبلیغاتی میزنند! من هنوز هم از اخلاق انسانی دور میدانم که ادعا کنم ضدانقلابها مسلمان نیستند! ولی یک چیز را حتم دارم: ضدانقلابها اول ضدایران و ضدایرانی هستند، بعد ضدانقلاب! ضدانقلاب برخلاف نیروی انقلابی ابدا دوست ندارد مشکل کارگران فلان کارخانه حل شود، چرا که او کاسب مشکل ایرانیجماعت است! و آنقدر ذلیل که حاضر است به رئیسجمهور آمریکا نامه بنویسد مبنی بر تحریم بیشتر ملت ایران! مشکل ضدانقلاب این نیست که چرا ماشین بسیاری از ایرانیها پراید است؛ مشکلشان این است که ما چرا توان ساخت بهترین موشکها را داریم! مشکل ضدانقلاب، زنگنهها و نعمتزادهها نیستند؛ همدانیها و سلیمانیها هستند! ضدانقلاب با ظریف کاری ندارد؛ با طهرانیمقدم کار دارد! ضدانقلاب دوست دارد ما در عرصه نظامی هم مثل عرصه مذاکرات، آنقدر شل بیاییم که به خیال خاممان تضمینی در امضای کری باشد! مشکل ضدانقلاب، کارگر هفتتپه نیست؛ نوجوانی است که شبها تا اذان صبح در مسجد محله ماسک میدوزد! ضدانقلاب میخواهد او را نسبت به این نهضت و این نظام بدبین کند! حال آنکه من در پیشانی نسل جوانمان، «فهمیده»تر از «حججی»ها میبینم! دفاع ما از ملت ایران و همین شعار «جاوید ملت» که سر میدهیم، دفاع از تمام گلبرگهای آن آفتابگردانی است که دکتر مصطفی موظف به نوازششان بود! ما ملت لیالی کربلای 5 هستیم، رنجکشیدههای جزر و مد والفجر 8... و خون سرخ بچههای مظلوم کانال کمیل را هرگز فراموش نخواهیم کرد! ما «ابراهیم هادی» را هرگز فراموش نخواهیم کرد! ما عاشقانههای سیاهکالی مرادی را هرگز فراموش نخواهیم کرد! ما پر چادر مادر شهید شیرودی را هرگز فراموش نخواهیم کرد!
نام این دوران هر چه باشد؛ ما ملت شهید دوران را فراموش نخواهیم کرد! دشمن بیخود ما را بر اساس ظاهرمان تقسیم نکند و به جنگ نیندازد! ما در زمین ضدانقلاب بازی نخواهیم کرد! ما ملت حافظیم! ملت «وقت سحر»! ملت مصرع و بیت همان رهبری که مقید است از قاب تا ترمه و از گلیم تا پرده، همه و همه دسترنج کارگر هموطن باشد! ما ملت محرمیم! ملت امام حسین! ملت شور و شعور! و این حاجقاسم ما بود که بنیآدم را اعضای یک پیکر میدانست! مستند به شعار «نه غزه، نه لبنان» هیچ حادثهای در هیچ جای منطقه، هیچ ربطی و هیچ دخلی به ضدانقلاب ندارد! و بالاتر؛ ضدانقلاب صلاحیت سخن گفتن از سعدی و مولانا را هم ندارد! تمام سماع آن شاعر شوریده، طواف بر گرد «شهیدان خدایی» بود و ضدانقلاب اما از کل مولوی تنها بلیت قونیهاش را چسبیده! بماند که آخرش هم سر از آنتالیا درمیآورد! همین قدر لخت است پادشاه ضدانقلاب! بر منکرش لعنت! انقلابیهایی بودند که ضدانقلاب شدند ولی از ضدانقلاب، انقلابی درنمیآید! ما بالای دیوار سفارت آمریکا، انقلابی نشدهایم که حالا در گذر زمان، شهوت سلفی با مجسمه آزادی داشته باشیم! ما تا ابد و به لطف الهی، انقلابی میمانیم، چرا که انقلابیشدههای بالای سفارت نفسمان هستیم، موسم تسخیر امارههای درون! آنجا که پدر یادمان داد خرمشهر را خدا آزاد کرد! و یومالله ۹ دی کار «الله» بود! همین یک جمله چیتسازیان، ما را بس که هرگز نادم از دفاعمان از این نهضت و نظام نشویم: «کسی میتواند از سیمخاردارهای دشمن عبور کند که در سیمخاردارهای نفس خود گیر نکرده باشد». طرفه حکایت اینجاست: کسی میتواند چنین شهیدی را تربیت کند که نامش «روحالله» باشد و دم گرمش مسیحایی! ما ملت روایت فتحیم! ملت قلم آوینی! ملت اخلاص صیاد! ملت چشم همت! ملت لبخند خرازی! ملت قایق عاشورا! ملت برادران باکری! ملت حق! ملت حاجقاسم! ضدانقلاب را از شعارش بشناس! ما را نیز از شعارمان! جاوید باد ملت عزیز، شریف و شهیدپرور ایران...
ارسال به دوستان
حلقه مفقودهای به نام «شرف»!
نوید مؤمن: پیروزی «الکساندر لوکاشنکو» در انتخابات ریاستجمهوری بلاروس، مولد منازعات تازهای در «مینسک» پایتخت و دیگر شهرهای این کشور بوده است. آمریکا و سران اتحادیه اروپایی نیز در حال بازنویسی همان فرمول همیشگی خود در قبال تحولات کشورهای همسایه روسیه هستند: «ایجاد بحران مزمن داخلی و متعاقبا، بهرهبرداری سیاسی از اوضاع!». همگان شاهد بودند سال 2014 میلادی، «جان مککین» سناتور مشهور و مقبور جمهوریخواه(که مرگ او سال 2018 رخ داد)، چگونه در میان معترضان اوکراینی رفت و پرچم مخالفت با دولت مستقر «یانوکوویچ» را برافراشت! فارغ از آنچه در «مینسک» میگذرد، سخنان اخیر «اسوتلانا تیخانوفکسایا»، رقیب لوکاشنکو و رهبر فعلی اپوزیسیون دولت در مخالفت با تحریمهای اتحادیه اروپایی علیه بلاروس، جای بسی تامل دارد. وی در این باره اظهار کرد:
«مخالفم که اتحادیه اروپایی بابت حوادث و تحرکات اخیر، بلاروس را تحریم کند. مردم بلاروس از تحریمها بیشترین آسیب را میبینند».
یک: با این انصاف رهبر اپوزیسیون بلاروس، ذهنمان بیمحابا حوادث 4 دهه سپریشده از پیروزی انقلاب را مرور میکند! جایی که منافقین کوردل نه تنها کمترین ارزشی برای مردم ایران قائل نبودند، بلکه با اسم رمز «زنده باد خلق»، مردان و زنان و نوزادان بیگناه را به گلوله میبستند! کسانی که فراتر از همپیمانی با تحریمکنندگان ملت ایران، سلاح در دست گرفتند و 17 هزار نفر را در مسیر تحقق اهداف دشمن بعثی و آمریکایی به شهادت رساندند.
دو: ذهنمان به سمت سلطنتطلبانی میرود که در شبکههای ماهوارهای و در سخنرانیهای خود در کنگره آمریکا و پارلمان اروپا، اشکریزان از اربابان غربی خود خواهش میکردند حتی به قیمت تحمیل قحطی به ملت ایران یا کشتار آنها به واسطه جنگ، ترور یا هر اقدام دیگر، زمینه بازگشت تفالههای حکومت پهلوی را به کشور فراهم سازند و البته سران غرب نیز بارها خواستههای آنها را اجابت کردند!
سه: این بازی کثیف هنوز تمام نشده است! البته این بار به نظر میرسد گرا و سیگنال «تحریم ایران» را صرفا مردههای متحرکی مانند فرح دیبا یا مریم قجر عضدانلو به دشمن مخابره نمیکنند! همه به یاد دارند دیماه ۹۵، سی نفر از فعالان سیاسی- اجتماعی اپوزیسیون خارجنشین در نامهای خطاب به دونالد ترامپ، رئیسجمهور تازه انتخابشده آمریکا خواستار تحریمهای تازه علیه ایران شدند. حتی افرادی مانند مصی علینژاد برای تسریع رنج ملت ایران و در ازای تامین هزینه زندگی انگلوار خود از سوی وزارت خارجه و سازمانهای جاسوسی آمریکا، حاضر شدند درخواست «تحریم مردم ایران» را در خلوت و جلوت، روی میز مقامات غربی بگذارند. اپوزیسیون خارج از کشور، از یک سو پس از وضع مجدد تحریمهای یکجانبه و ثانویه آمریکا علیه ایران به خوشحالی پرداخت و از سوی دیگر، بابت این مساله با مردم کشورمان به ابراز همدردی میپرداخت(!) آنها جلوی دوربینهای شبکههای من و تو، سعودی اینترنشنال و بیبیسی فارسی، از کمبود داروهای خاص در کشور ابراز تاسف میکردند و پس از توقف ضبط برنامه، بابت مرگ خاموش و مظلومانه کودکان پروانهای در ایران قهقهههای حیوانی سر میدادند!
چهار: «شرف» به معنی بزرگواری و بلندمرتبگی است. این کلمه در اصل به معنای بلندی و مکان بلند است. به فرد بلندمرتبه و بزرگوار، شریف گفته میشود. در مقابل شرف، واژهای به نام «دنائت» وجود دارد. فردی که خصلت دنائت در وی وجود دارد، فرومایه، رذل و ناجوانمرد است. مصداقیابی این واژگان با توجه به آنچه در بالا ذکر شد، چندان دشوار نیست. امروز مشخص است «اپوزیسیون خارجنشین» و «حامیان داخلی فتنه ۸۸» مصداق کدام یک از این دو هستند!
کسانی که حاضرند اربابان غربی آنها از کشتهها در ایران پشته بسازند تا بر فراز آن ایستاده و چند صباحی قدرت را در دست گیرند! کسانی که با دلارهای نفتی آلسعود و پوندها و دلارهای آغشته به خون دولتهای انگلیس و آمریکا، دم از «دموکراسی» و «آزادی» در ایران زده و صورتحساب استفاده از این واژگان را به قیمت جان، مال، ناموس و وطن خود برای صاحبان خود به صورت روزانه و هفتگی فاکتور میکنند!
بسی جالب است! در آن سوی مرزها، «فرومایگی» به جای آنکه به خط قرمزی برای کسانی که در ظاهر نام خود را انسان گذاشتهاند تبدیل شود، به مؤلفهای برای رقابت و افتخار مبدل شده و هر کسی «وطنفروشی» خلاقانهتری صورت دهد، نزد دولتها و سازمانهای جاسوسی غرب، عزیزتر میشود! شاید بهتر باشد پس از 42 سال این سوال را از خود بپرسیم: چرا گروههای ضدانقلاب خارج کشور- و دنبالهروهای رسانهای داخلی آنها- بعضا دشمنی خونین و آشکاری با یکدیگر پیدا کرده و چشم دیدن یکدیگر را نیز ندارند، در حالی که تامینکنندگان، حامیان و اهداف آنها یکی هستند! پاسخ این سوال مشخص است: «بیشرفها» جنس یکدیگر را بخوبی میشناسند!
ارسال به دوستان
مأموریت ناممکن آقای مدیرکل
محمدحسین مهدویزادگان: درست در حالی که مایک پمپئو، وزیر خارجه آمریکا درخواست غیرقانونی خود مبنی بر فعالسازی مکانیسم ماشه را به شورای امنیت سازمان ملل متحد ارائه کرده است، رافائل گروسی، مدیرکل آرژانتینی آژانس بینالمللی انرژی اتمی به تهران سفر کرده است تا نکات یا به قول خود هشدارهایی را به کشورمان درباره برجام و آنچه راستیآزمایی آژانس میخواند، گوشزد کند.
گروسی پس از مرگ مشکوک «یوکیو آمانو» و با لابی مستقیم واشنگتن و حمایت پشتپرده نتانیاهو به عنوان مدیرکل آژانس انتخاب شد. اولین دستپخت گروسی، پذیرش ادعاهای کذب صهیونیستها درباره فعالیتهای هستهای صلحآمیز و محدودشده کشورمان بود. گروسی این ادعاهای پوچ را به مثابه اسناد حقوقی معتبر(!) به اعضای آژانس ارائه کرد تا بتواند نقشی در تکمیل قطعات پازل فشار حداکثری واشنگتن علیه ایران ایفا کند. ژانویه 2020، گروسی گام دوم علیه کشورمان را بلندتر برداشت! او خود بانی تنظیم پیشنویس قطعنامه ضدایرانی تروئیکای اروپا علیه ایران شد و این قطعنامه سیاسی را به عنوان یک ابزار فشار در اختیار اربابان آمریکایی و صهیونیست خود گذاشت. اکنون گروسی قصد دارد گام سوم مدنظر ترامپ و نتانیاهو را بردارد! بسیار مضحک است که گماشته کاخ سفید در آژانس را به عنوان شخصیتی حقوقی و مستقل مورد پذیرش و استقبال قرار دهیم! ماموریت گروسی ماهیگیری از آب گلآلودی است که ترامپ و همراهانش در شورای امنیت سازمان ملل متحد درست کردهاند. او در این سفر درخواست بازرسی از اماکن نظامی کشورمان توسط بازرسان- بخوانید جاسوسان آژانس- را ارائه خواهد داد؛ آن هم با ابزار تهدید و قطعنامه و حتی خط و نشان کشیدن درباره ارسال پرونده ایران به شورای امنیت!
گروسی شخصیت حقیقی متفاوتی نسبت به پمپئو ندارد. این دو، یک روح در 2 کالبد هستند اما گروسی عنوان طول و دراز مدیرکل آژانس را نیز با خود یدک کشیده و به تهران آورده است.
بدیهی است گروسی آرزوی دستیابی جاسوسان آژانس به اماکن نظامی و حساس کشورمان- که خط قرمز امنیتی ایران محسوب میشود- را در تهران جا خواهد گذاشت، حتی اگر با همان چهره عبوس و لحن زنندهاش، زبان در دهان چرخانده و ما را تهدید کند.
پاسخ نظام و ملت ایران به گروسی و فرماندهانی که سرباز بیاراده خود را به تهران فرستادهاند مشخص است! با این حال امیدواریم او این پاسخ محکم را از لسان مقامات سازمان انرژی اتمی کشورمان نیز بشنود. مدیرکل آژانس امروز بابت تبدیل کردن آژانس به بنگاه معاملات سیاسی واشنگتن در نظام بینالملل، به میلیاردها انسان که سودای استقلال نهادهای بینالمللی را پس از پایان جنگ دوم جهانی در سر میپروراندند، بدهکار است. با این حال وی بدهیهای خاصی نیز به مردم صبور و غیور کشورمان دارد. لیست بلندبالای این بدهیها که تازهترین آنها تصویب آخرین قطعنامه ضدایرانی آژانس است، باید به دور از هرگونه تشریفات و تعارفات به سمع و نظر وی رسانده شود. دیگر زمان آن رسیده است تکلیف ایران با گروسی، صاحبان و همپالکیهای وی مشخص شود.
ارسال به دوستان
لوریس چکناواریان در گفتوگو با «وطنامروز» از سمفونی عاشورا و ارادت خود به اهل بیت(ع) گفت
حضرتعباس بارها دستم راگرفت
گروه فرهنگ و هنر: جایزه ویژه سال ۲۰۲۰ «کتابها برای صلح» به لوریس چکناواریان یکی از سرشناسترین رهبران اکستر موسیقی جهان و سفیر صلح ایران بزودی اهدا خواهد شد. کمیسیون «کتابها برای صلح» به اتفاق آرا، لوریس چکناواریان را شایسته دریافت جایزه ویژه سال ۲۰۲۰ این کمیسیون دانست و این جایزه ۱۲ سپتامبر سال جاری به او اهدا خواهد شد. کمیسیون «کتابها برای صلح» که از سازمانهای همکار سازمان جهانی یونسکو محسوب میشود و مقر آن در رم ایتالیا واقع است، از چندین سازمان غیردولتی کشورهای مختلف تشکیل شده است که با سازمان یونسکو در زمینه گسترش فرهنگ صلح همکاری میکند.
این کمیسیون پس از بررسی معرفینامه و سوابق لوریس چکناواریان، موسیقیدان ایرانی دارنده نشان عالی هنر برای صلح که سالها با هنرش فعالیتهای خیرخواهانه و بشردوستانه برای گسترش فرهنگ صلح انجام داده است، به اتفاق آرا چکناواریان را شایسته دریافت این جایزه تشخیص داد. این جایزه ۱۲ سپتامبر در مراسم ویژه این کمیسیون به این هنرمند پیشکسوت اهدا خواهد شد.
لوریس چکناواریان که از مفاخر موسیقی ایران و جهان به شمار میرود و بسیاری از ارکسترهای مهم جهان از جمله ارکستر فیلارمونیک ارمنستان، فیلارمونیک انگلستان، فیلارمونیک لیورپول، ارکستر مجلسی انگلیس و ارکستر سمفونیک لندن را رهبری کرده است، ۲ کنسرت را برای کمک به آسیبدیدگان زلزله بم در فرانسه و همچنین کنسرتهایی را در ایران و آمریکا برای کمک به کودکان مبتلا به سرطان محک رهبری کرده است. وی ۱۴ و ۱۵ ژانویه ۲۰۰۴، ۲ کنسرت برای جمعآوری کمک به آسیبدیدگان زلزله بم در فرانسه اجرا کرد که یکی در کلیسای «سنت سولپیس» و دیگری در تالار کنسرواتوار شهرک «ایسی له مولینو» در حومه پاریس برگزار شد و قطعاتی به رهبری چکناواریان توسط ارکستر مجلسی رودکی با 26 نوازنده که از ارمنستان او را همراهی میکردند، اجرا شد. این موارد تنها بخشی از فعالیتهای خیرخواهانه لوریس چکناواریان برای هموطنان ایرانی خود بوده که با بهرهبرداری از اعتبار شخصیاش در کشورهای مختلف جهان انجام شده است.
لوریس چکناواریان به عنوان آهنگساز تاکنون بیش از ۷۵ اثر شامل ۶ اپرا و ۵ سمفونی را به تولید رسانده است، همچنین آثاری در زمینه موسیقی کر و موسیقی مجلسی در کنار کنسرتوهایی برای پیانو، ویولن، گیتار، سلو و پیپا منتشر کرده است که در کنار ساخت 45 موسیقی متن فیلم سینمایی، کارنامه پرباری برای او رقم زده است.
اما باید گفت اغلب مخاطبان موسیقی کشور بیشتر آثار اپرا و سمفونیهای لوریس چکناواریان برایشان آشناست، آثار اپرایی چون رستم و سهراب، رستم و اسفندیار، آفرینش، سیاوش، ضحاک و شمس و مولانا از مشهورترین آثار چکناواریان در این حوزه موسیقایی است و در بخش سمفونی نیز آثار شاخصی چون «گفتوگوی تمدنها»، «رسول عشق و امید (پیامبر اعظم)» و «جهانپهلوان تختی» به چشم میخورد.
اما یکی از نکات مهم کارنامه کاری لوریس چکناواریان، جای خالی سمفونی عاشوراست که چند سالی است این استاد موسیقی وعده تولید و انتشار آن را میدهد تا اینکه سال گذشته یکی از قسمتهای این سمفونی در قالب کنسرتی با عنوان «مکن ای صبح طلوع» با روایتی از شب عاشورا به اجرا درآمد و بلافاصله فیلم این اجرای 3 دقیقهای در فضای مجازی دست به دست شد و مورد توجه مخاطبان موسیقی قرار گرفت.
انتشار خبر اهدای جایزه «کتابها برای صلح» به لوریس چکناواریان بهانهای شد تا با این موسیقیدان مطرح در این روزهای سخت کرونایی به گفتوگو بنشینیم.
***
* در روزهایی که عزاداریهای دهه نخست محرم تحت تاثیر فضای کرونایی کشور قرار گرفته، شاهد بازنشر اجرای کوتاه قطعه «مکن ای صبح طلوع» از سمفونی عاشورا در فضای مجازی هستیم، درباره اینکه چرا فیلم این اجرا آنقدر کوتاه است توضیح میدهید؟
این اجرای چند دقیقهای که شما طی یکی دو سال اخیر در فضای مجازی مشاهده کردهاید، قطعه «مکن ای صبح طلوع» است که بخشی از شب عاشورای حسینی را روایت میکند؛ این قطعه تنها بخش کوچکی از سمفونی عاشورا محسوب میشود که حدود ۲ سال پیش این بخش کوچک را در این کنسرت رهبری کردم.
* تولید و انتشار سمفونی عاشورا که شما چند سالی است وعده آن را میدهید به کجا انجامید؟
به جرات میتوان گفت سمفونی عاشورا مهمترین و بزرگترین پروژه کاری من خواهد بود که تولید، انتشار و اجرای آن طی سالهای اخیر از دغدغههای اصلیام بوده است و از آنجا که تولید چنین اثر بزرگی، شرایط خاصی را به لحاظ امکانات میطلبد، تاکنون بنا به دلایل مختلف عملی نشده است و ترجیح میدهم درباره دلایل این تاخیر وارد جزئیات نشوم اما مسلما همچنان با شور و اشتیاق در انتظار فراهم شدن شرایط تولید این اثر خواهم بود، زیرا با اجرای جهانی این اثر میتوان به انتقال فرهنگ بزرگ عاشورایی امام حسین پرداخت و شاید با این اقدام یکی از بزرگترین فعالیتهای فرهنگی تاریخ کشور رقم بخورد که با این سمفونی میتوانیم فرهنگ عاشورا را آنچنان که شایسته است به جهانیان بشناسانیم.
* ما هم امیدواریم این اتفاق هر چه سریعتر رخ دهد اما به واقع این اجرای ۳ دقیقهای از سمفونی عاشورا هر چند بسیار کوتاه بود اما از تاثیرگذاری بالایی برخوردار است، خودتان انتظار چنین اقبالی را نسبت به این اثر داشتید؟
ابتدا باید بگویم آنهایی که من را از نزدیک میشناسند بخوبی میدانند اهل تعارف و ذکر حرفهای شعارگونه نیستم و همیشه سعی کردهام حرف دلم را بدون واهمه و از روی صداقت بیان کنم. درباره این اتفاق هم باید به نکته مهمی اشاره کرد و آن اینکه صفر تا صد تولید و اجرای این قطعه با یک نیت قلبی انجام شده است. زمانی که مشغول ساخت اثری با محوریت امام حسین بودم، سعی کردم ایشان را درک کنم و به شخصیتی که خود در واقعه عاشورا حضور دارد و از نزدیک شاهد همه اتفاقات تلخ است، نزدیک شوم و اینجا بود که شاید تنها ذرهای از عظمت شخصیت امام حسین را به وضوح لمس کردم و از سوی دیگر از آنجا که همیشه علاقه داشتم بزرگی حماسه عاشورا و فداکاری امام حسین را به گوش جهانیان برسانم، تصمیم به نوشتن و ساخت این سمفونی گرفتم و خدا شاهد است آن لحظه به این موضوع فکر نکردم که اجرای یک قطعه این سمفونی میتواند چه واکنشی از سوی مخاطبان داشته باشد.
* این حد از عشق و علاقه شما به امام حسین(ع) به عنوان یک مسیحی جالب است؛ این ارادت به امام حسین(ع) به خاطر سالها زندگی در ایران است؟
فکر کنم دهها بار با صراحت اعلام کردهام به عنوان یک مسیحی به ایرانی بودن خودم افتخار میکنم، زیرا هر ارمنی در ایران خودش را یک ایرانی اصیل قلمداد میکند و بنده هم به عنوان یک ارمنی، اصالت تاریخی خود را یک ایرانی میدانم و شاید همیشه ذهنم درگیر این موضوع بوده که وطن اصلی من کجاست، زیرا وقتی به ارمنستان میروم حس و حال خوبی پیدا میکنم اما هیچگاه حس واقعی وطن را برای من نداشته است تا اینکه زمانی که به زادگاهم «بروجرد» سفر کردم کاملا حس وطن را آنجا درک کردم.
از سوی دیگر من هم مانند همه ایرانیان از دوران کودکی خاطرات زیبایی از ایام عزاداری در ماههای محرم و صفر را در ذهنم دارم و بخوبی خاطرم است که با همبازیانم چه شوق و هیجانی برای عزاداری در دستجات داشتهام. شاید باورش برایتان سخت باشد که در آستانه 84 سالگی هم وقتی صدای طبل و سنج دستههای عزاداری را میشنوم، همان هیجان حس خوب دوره کودکی برایم زنده میشود و به این خاطر طی سالها هم هر وقت که ایران نبودهام، تمام تلاش خود را میکردم بتوانم دهه اول محرم در کشور باشم تا در مراسمهای عزاداری شرکت کنم.
* این علاقه ذاتی شما به صدای طبل، شیپور و سنج از هوش بالای موسیقایی شما نشأت میگیرد.
ببینید! از دوران کودکی وقتی صدای شیپور و طبل را از دستههای عزاداری میشنیدم، در درجه اول بسیار لذت میبردم و در درجه دوم موسیقی حماسی آن بسیار مرا تحت تاثیر قرار میداد که همین حس و حال را سرآغاز ترغیب نوشتن سمفونی عاشورا میدانم.
موسیقی موجود در دستههای عزاداری ریتم خاص و حیرتانگیزی دارد و هر شنوندهای را هم که پیش زمینه و آشنایی قبلی با موضوع ندارد و حتی زبان فارسی را هم بلد نیست، به این نتیجه میرساند که اتفاق غمانگیزی افتاده، زیرا در دل این موسیقی حزنی عجیب وجود دارد اما این حزن در عین حال یک فضای حماسی و پرشور هم در خود دارد؛ آنقدر که آدم در مواجهه با آن کاملا احساس میکند یک مرد، مردانه جنگیده و مردانه هم رفته است.
از سوی دیگر باید گفت حماسه عاشورا یک تراژدی واقعی محسوب میشود که درک تمامعیار آن سنگین است و تنها کسانی که از بینش بزرگی برخوردار هستند میتوانند وقایع روز عاشورا را درک کنند. بگذارید خیلی راحت بگویم، شما در طول تاریخ چند نفر را سراغ دارید که به خاطر خدا و اعتقاداتشان به همه داشتههای زندگی خود پشتپا بزنند، چرا که امام حسین با علم به اینکه میدانست خود و یارانش به شهادت میرسند اما به میدان نبرد رفت زیرا هدفشان مقدس بود و همه ما باید از این اقدام سرمشق بگیریم. از سوی دیگر حماسه عاشورا یک درس دیگری هم برایم داشت و آن اینکه این دنیای مادی، گذران است، بزرگترین کاخهای دنیا نابود میشوند اما انسانیت زنده میماند.
به جرات میتوانم بگویم جز امام حسین و یارانش، تنها حضرت مسیح را میشناسم که حجم بزرگی از مصیبت و سختیها را به خاطر خدا و هدفش متحمل شد و به خاطر همین دلایل همچنان معتقدم عاشورا یکی از بزرگترین وقایع تراژیک جهان است سمفونی عاشورا میتواند همه دنیا را تحت تأثیر قرار دهد.
* آقای چکناواریان! معمولا هموطنان مسیحی کشورمان علاقه خاصی به حضرت عباس(ع) دارند که مسلما در این باره روایتها و داستانهای بسیاری شنیدهاید، شما خودتان به کدام یک از اهلبیت امام حسین(ع) بیشتر علاقه دارید؟
ابتدا باید تاکید کنم به جای «علاقه» باید گفت «عاشق». شخصا عاشق تمام اصحاب امام حسین هستم زیرا تمام این بزرگواران همراه امام حسین برای خدا و هدفشان از خودگذشتگی و فداکاری کردند و از جان خود گذشتند و نمیشود عاشق چنین شخصیتهایی نبود.
درباره ارادت غیرمسلمانان به حضرت عباس باید بگویم داستان فداکاری ایشان همه را تحت تاثیر قرار میدهد و من هم یک عشق خاص نسبت به ایشان دارم که این حس و حال متفاوت، از دوران کودکی نشأت میگیرد به طوری که در دوران بچگی در میان عزاداران دستههای حسینی، «سقای آب» بودم و به عشق حضرت عباس آب به دست عزاداران میدادم.
از سوی دیگر از همان دوران مدام به فداکاری خارقالعاده حضرت عباس، فکر میکردم و اینکه چطور برای رفع تشنگی بچههای کوچک، جان خود را کف دستش گرفت و به دل دشمن زد و در نهایت دستهایی که قرار بود برای بچهها آب بیاورد را از دست داد.
در دل این ماجرای غمانگیز یک راز خاصی نهفته است و آن اینکه کسی که در واقعه عاشورا دستهای خود را از دست میدهد، چطور میتواند تا قرنها دستهای دیگران را بگیرد و بنده هم در طول عمر خود خیلی مواقع که مشکلاتی داشتم به مهربانی و دستگیری حضرت عباس متوسل میشدم و با این اقدام هیچگاه دست خالی بازنگشتم و همیشه در این باره به توسل خاص جهان پهلوان تختی به حضرت عباس اشاره میکنم؛ تختی در یکی از مهمترین مسابقات کشتی جهان شکست بدی را متحمل میشود و خجالت میکشید به ایران بازگردد و در مصاحبههایش میگفت از روی مردم خجالت میکشد به ایران بیاید تا اینکه وی به یکباره تصمیم گرفت مستقیم به کربلا و زیارت حرم حضرت عباس برود تا از ایشان کمک بخواهد و دستگیر جهان پهلوان باشد و در نهایت هم حضرت عباس دستهای این جهان پهلوان را گرفت به طوری که وقتی تختی از کربلا به ایران آمد، مردم چنان استقبالی از وی کردند که انگار وی قهرمان همان مسابقات شده است و این تنها نمونه کوچکی از دستگیری حضرت عباس است.
* و سخن پایانی.
من هم همانند همه ایرانیها دوست داشتم محرم امسال مثل سالیان گذشته در هیأتها، کوچهها و خیابانها شاهد عزاداری برای امام حسین(ع) و یارانش باشم که متاسفانه شرایط کرونایی کشور چنین اجازهای را نمیدهد و بشدت دلتنگ شنیدن صدای طبل و سنج و شیپور دستههای عزاداری هستم اما چارهای نیست و صبر و دعا بهترین راهکار برای این روزهاست.
در نهایت از صمیم قلب آرزوی سلامتی برای همه هموطنانم دارم و امیدوارم این روزهای سخت کرونایی نیز به خیر و خوشی بگذرد.
ارسال به دوستان
مراسم عزاداری در حسینیه امام خمینی(ره) به صورت عمومی برگزار نمیشود
دفتر مقام معظم رهبری در اطلاعیهای اعلام کرد: مراسم عزاداری امسال در حسینیه امام خمینی(ره) به صورت عمومی برگزار نمیشود و مشروح برنامههای عزاداری محضر رهبر انقلاب اسلامی از شبکه یک سیما پخش خواهد شد.
متن اطلاعیه به این شرح است:
بسمه تعالی
ضمن عرض تسلیت به مناسبت فرارسیدن ایام عزاداری سید و سالار شهیدان حضرت اباعبداللهالحسین علیهالسلام و یاران باوفای ایشان، به اطلاع میرساند مراسم عزاداری در حسینیه امام خمینی(ره) امسال به علت رعایت دستورالعملهای بهداشتی و ضوابط اعلامی ستاد ملی مقابله با کرونا به صورت عمومی برگزار نمیشود و مشروح برنامههای عزاداری محضر رهبر حکیم انقلاب اسلامی مدظلهالعالی از شبکه یک سیما پخش خواهد شد.
امید است به برکت عرض ارادت و عزاداریهای خالصانه همه ارادتمندان اهلبیت علیهمالسلام بویژه ملت حسینی ایران، دفع بلا و بیماری نزدیکتر شود؛ انشاءالله.
ارسال به دوستان
گفتوگوی«وطنامروز» با سیدمصطفی دریاباری مدیر ارتباطات و امور بینالملل حوزه علمیه قم
حسین (ع) زبان بینالمللی
شروین طاهری: جغرافیای عاشوراییان هرگز محدود به ایران و کشورهای مسلمان نبوده و نیست. هر محرم و صفر کاروانها و هیأتهای عزای حسینی در چهارگوشه عالم برپا میشوند و در آسیا، آفریقا و بخشهایی از اروپا گاه این مراسم قرنها قدمت دارد.
مدیر جوان ارتباطات و امور بینالملل حوزه علمیه قم یکی از شاهدان گستردگی جغرافیای «این شورش در خلق عالم» بوده است.
حجتالاسلام والمسلمین سیدمصطفی دریاباری بهواسطه تسلط مثالزدنیاش بر زبان و ادبیات انگلیسی، بارها در کشورهای انگلیسیزبان در 4 قاره منبر رفته و روضه کربلا خوانده است. آخرین بار 2 سال پیش محرم 1440 قمری او ضمن شرکت در بیستوهفتمین اجلاس سالانه علما، ائمه جماعات و مبلغان ساکن بریتانیا در مرکز اسلامی لندن، در چندین هیات جزیره برای مخاطبان انگلیسیزبان ذکر مصیبت گفته است. دهه اول محرم امسال هماهنگ با سبک جدید سوگواریهای غیرحضوری، او تجربه روضه آنلاین برای مرکز توحید لیورپول را از سر میگذراند.
تجربیات او از سبکها و حال و هواهای متفاوت عزاداری حسینی در گوشه و کنار جهان، ما را با رویکردهای مختلف عاشقان اهل بیت بر اساس مقتضیات اجتماعی و جغرافیایی آشنا میسازد و بهشناختی دقیقتر از جهان تشیع میرساند.
***
* روضه خواندن به انگلیسی چه حال و هوایی دارد؟ مثلا تا حالا شده به خاطر غلبه عواطف امکان صحبت کردن به زبان غیرمادری را از دست بدهید؟
راستش خیر! طبعا تدریس در کلاسهای بیان معارف و بحث اخلاق و احکام به زبان انگلیسی را در مراکز علمی مختلف مثل جامعهالمصطفی یا جامعهالزهرا پشت سر گذاشته بودیم. همچنین تمرینهایی انجام میشد به زبان انگلیسی برای بیان معارف اهلبیت. مثلا در کنیا، حتی قبل از دورههای آمریکا کلاسهای آکادمیکتر عقاید و اخلاق به انگلیسی داشتیم. این البته تجربیات منبری نبود اما کمک میکرد در مواقع لزوم آمادگی سخنرانی به انگلیسی را داشته باشیم.
* به قول معروف اشک گرفتن از مردم غیرهمزبان به زبان غیرمادری سخت نیست؟
خوشبختانه مخاطب ما در فضای خارج از کشور معمولا مخاطبی است که تا وصف مظلومیت امام حسین(ع) را میشنود، یعنی تا صحبت را شروع میکنید و حتی قبل از آنکه به ذکر مصیبت برسید، همانجا اشکهایش سرازیر میشود. حتی گاه لازم نیست شما روضه بخوانید یا وسط و آخر روضه بخواهید از حضار اشک بگیرید چون با توجه به نکات انسانی که در مصیبت کربلا وجود دارد، همین که به آنها اشاره میکنید یا از فضایل اهلبیت صحبت میکنید، خود به خود مخاطب که خیلی از نظر روحی آماده هست و برخلاف مخاطب داخلی اینها را کمتر هم شنیده است، سریعا ارتباط قلبی و عاطفی میگیرد که طبیعتا اشکش هم جاری میشود.
این مخاطبان چنان انسانهای صاف و پاکسرشتی هستند که گاه برای اشک گرفتن کار به روضه هم نمیکشد.
* اولین منبر خارجیتان به زبان انگلیسی را یادتان هست؟
فکر کنم محرم سال 1392 در شهر مانیل، پایتخت فیلیپین بود. هم برای ایرانیها به زبان فارسی در رایزنی فرهنگی جمهوری اسلامی ایران و هم برای بومیها که آنها هم 2 بخش میشدند؛ برای اهل سنت در مساجد خاص خودشان بویژه مسجد آبی مانیل به زبان انگلیسی سخنرانی کردیم و برای شیعیان در مسجد المهدی.
* دیگر تجربه منبر در کدام کشورها را دارید؟
کانادا اما ایام محرم نبود، بلکه ماه رمضان بویژه ایام قدر و شهادت حضرت علی(ع) بود که میطلبید بیشتر درباره اهلبیت سخن گفته شود. از طرف ایرانیهای شهر مونترال کانادا دعوت شده بودم.
* تا حالا در کشورهای آنگلوساکسون تجربه دستجات عزاداری در محیطهای بیرونی را داشتهاید؟
خیر! حتی سال 2017 در دهه محرمی که در شهرهای منچستر و هالسیتی انگلیس بودیم، دستجات خارج از مرکز اسلامی، مسجد و محیط ساختمان مرسوم نبود. حتی در مونترال هم مراسم بروز بیرونی نداشت. البته بعضی شهرهایی که جمعیت شیعیان بیشتر باشد برای خود روز عاشورا این اتفاق میافتد و دستجات با مجوز قبلی بیرون میآیند، مثل لندن یا هامبورگ آلمان یا تورنتوی کانادا.
* سردی فضای شمال اروپا یا آمریکایشمالی روی حس و حال غریبانه روضه امام حسین(ع) تاثیر نمیگذارد؟
در خیلی از مراکز اسلامی و هیأتهای خارج از کشور، وقتی وارد فضای داخلی میشوید همان فضای آشنای هیئات کشورمان یا هیئات شیعیان عراق و لبنان برقرار است. هر جامعه مهاجری داخل فضاهای عزاداری را به سبک سنت و فرهنگ اسلامی منطقه خودش در میآورد. در منچستر این تفاوت را میان مراکز عربی و ایرانی حس میکردیم. مثلا وقتی وارد جامعه عراقیهای هالسیتی میشوید، عزاداریشان از سیاه زدن تا سخنرانی و سینهزنی گرفته تا آخر مراسم کاملا مطابق با روحیه عربی و آیین عزای آنهاست.
* شما تجربه روضه عربی داشتهاید؟
خیر. حقیقت این است که در سخنرانیهایم در منچستر و هال و همین حالا برای لیورپول- که به صورت آنلاین از طریق زوم انجام میشود- زبان انگلیسی، زبان واسط بین اغلب علاقهمندان از ایرانی و افغان و پاکستانی گرفته تا شیعیان عراقی و بحرینی و لبنانی است. به هر حال مخاطب عمومی ما در بریتانیا زندگی میکند و این زبان را میفهمد، بویژه نسل جدید مهاجران. مثلا نسلهای دوم و سوم مهاجران ایرانی و افغانی که زبان مادریشان قاعدتا فارسی است، ترجیح میدهند به زبان انگلیسی بگویند و بشنوند. وقتی به انگلیسی صحبت میکنید، احساس میکنید درکش برای این نوجوانان و جوانان راحتتر است و بیشتر از زبان فارسی ارتباط برقرار میکنند و کاملا متوجه مسائل میشوند.
* کدامیک از این جوامع در بریتانیا بیشتر پای کار هستند؟
پاکستانیها در زمینه عزاداری عاشورا فوقالعاده فعال و پرتعداد هستند؛ با توجه به اینکه بزرگترین جامعه مهاجر مسلمان نیز محسوب میشوند. جوامع عرب، ایرانی و افغان در رتبههای بعدی هستند. پاکیها سعی میکنند از کشور خودشان سخنران به زبان مادریشان یعنی اردو دعوت کنند.
* حال و هوای روضهها در انگلیس چه تفاوتی با روضههای ما دارد؟
در فضای انگلیس صحبت از مسائل کاربردی دین و معارف اهلبیت بهتر به دلشان مینشست. مسائل اجتماعی و موضوعات عینی زندگی اهلبیت برای آنها ملموستر بود که چقدر اهلبیت در زندگیشان به مسائل اخلاقی دقتنظر داشتهاند. در کل وجه کاربردی سخنرانیهایی که درباره زندگی مؤمنانه اهلبیت و ثبات آنها در دین و معنویت بود، برای مخاطبان آنجا خیلی جالب بود. همچنین مباحثی مثل آرزوهای انسان و دیدگاه اهلبیت در این باره برایشان مهم بود، چون به هر حال من انسان مدرن قرن بیستویکمی هم آرزوهایی دارم و حال میخواهم ببینم نسبت ائمه با این آمال چیست؟ یا اینکه تبیین رابطه دنیا و آخرت برایشان اهمیت زیادی داشت. از دیگر مباحثی که در انگلیس خیلی دربارهاش صحبت میکردیم، نقش اهلبیت در تربیت بود. نه اینکه فقط یکسری حدیث در این باره بگوییم، چون مخاطبان آنجا به هر حال در فضای یک کشور اسلامی زندگی نمیکنند و شیعیان هم بیشتر در اقلیت هستند. به همین دلیل نیاز دارند بدانند اهلبیت کجای زندگی روزمرهشان هستند؛ در مسائل مادی، تربیت خود و فرزندان. بویژه اینها برایشان خیلی گیرایی داشت.
* یعنی میفرمایید نتیجهگیری اخلاقی از قیام کربلا برایشان از خود فضای احساسی و ذکر مصیبت و اشک ریختن صرف مهمتر است؟ در واقع شکل نمایشی مراسم به حداقل رسیده و وجه کاربردی آن حداکثری است.
بله! مثلا ما آنجا دهه اول محرم را «دهه کمال» مطرح میکردیم که این خود نگاهی جدید به بحث عزاداری است. ما در آنجا گریه را به عنوان یکی از کارهایی که میتوان برای امام حسین و اهلبیت(ع) انجام داد مطرح میکردیم. اینکه اگر آدم خیلی در اقلیت قرار بگیرد هم میتواند خودش بنشیند و برای آنها بگرید.
آن نکاتی که در طول سال میتوانند از آنها استفاده کنند، اهمیت بیشتری پیدا میکند، بویژه که در کشورهای اروپایی و آمریکایی فقط در محرم و رمضان چنین مراسمی برپا میشود، باید تغذیه مخاطب به شکلی باشد که کاربردی باشد و بتوانند در طول سال از ذخیره این مراسم بهره ببرند.
* ویژهترین خاطرهتان از روضه در کشورهای آنگلوساکسون چیست؟
یادم هست نخستینبار که به شهر منچستر رفته بودم، چند ماه بعد از محرم بود اما هنوز در بعضی خیابانها تابلوهایی قابل مشاهده بود که از امام حسین(ع) رهنمود میداد. یک گروه متشکل از ایرانیها و عربها و پاکیها، یکسری جوان بودند که با نگاه اجتماعی به واقعه کربلا و اهلبیت، این حرکت را کرده بودند.
* شاید برای مخاطبان جوان یا ورزشدوست جالب باشد که آیا این تابلوها نزدیک ورزشگاههای معروف شهر منچستر مثل اولدترافورد یا اتحاد بوده است؟
تا آنجا که یادم هست نزدیک دانشگاه منچستر بود. سری هم به مکانهای ورزشی زدیم و با گروههای جوان صحبت کردیم. باید در نظر داشت چون آنجا عزاداری اهلبیت در جوامع اقلیت شیعه برپا میشود، نمیتوان مراسم و محتوای آن را با بلندگو به خارج از محیط هیأت منتقل کرد و این امکان وجود ندارد که در خیابانها اکثریت مردم عادی از این مراسم باخبر شوند. منتها میتوان مثل همان پلاکارد در قالب یک حرکت انسانی، با مردم بیرون ارتباط برقرار کرد.
مثلا در بریتانیا یک روز در سال را تحت عنوان «Visit my mosque» (از مسجد من بازدید کن) نامگذاری کردهاند. این برنامهای است برای عموم مردم که با ادیان دیگر ارتباط داشته باشند و آشنا شوند. در این مناسبت، آدمهای مختلف بویژه دانشجویان وارد مساجد اسلامی یا مراکز شیعه میشوند و شما فرصت دارید نمایشگاهی از آیینها و باورهای خودتان بویژه در رابطه با محرم را برای بازدیدکنندگان آماده سازید. به غیر از این در روزهایی مثل عاشورا نیز برخی مجوزها در شهرهای بزرگ چون لندن برای حرکت دسته در ساعتی مشخص صادر میشود.
* گویا شما برای مراسم در هندوستان هم حضور داشتهاید؛ کشوری که احتمالا بزرگترین عزاداری حسینی در جهان توسط بیش از 100 میلیون مسلمان شیعه و حتی برخی اهل سنت در آن برگزار میشود.
در ایام محرم برای سخنرانی به چند شهر هند رفتیم از جمله بنگلور و راجاماندری. خب! اسلام در کشورهای شبهقاره هند قدمت دارد و سنتهای مربوط به آن تا امروز ادامه پیدا کرده است. سبک عزاداری شیعیان هند هم کاملا مشخص است و مراسم را هم بیرون و در خیابانهای اطراف مساجدشان میگیرند. حتی سوگواریشان بیشتر از دهه محرم طول میکشد و هر روز غروب میآیند تا اذان مغرب و گاه بعد از اذان مغرب. سینهزنیها و نوحههای خاص خودشان را دارند. سبکشان همراه با احساسات فراوان و شور و هیجان است و دلبستگی خاصی هم به این سبک دارند که تا حدی شبیه مراسم پاکستانیهاست.
* در دیگر مناطق آسیا مثل بنگلادش و میانمار نیز ظاهرا آیین سوگواری عاشورا کاملا رنگ بومی به خود گرفته است تا جایی که اهل سنت در مراسمشان حتی از روی زغال برافروخته رد میشوند.
این موارد شامل قمهزنی و راه رفتن روی آتش در چند کشور شبهقاره هند شامل هندوستان، پاکستان، کشمیر، میانمار و بنگلادش مشترک است. ضمن اینکه این نشان میدهد محبت اهلبیت در میان اهل سنت نیز هست. در فیلیپین هم با آنکه فاصله زیادی با شبهقاره دارد، مراسم یادبود امام حسین(ع) از دیرباز برگزار میشود، البته مراسم را فردای عاشورا میگیرند.
* در آفریقا هم شاهد سبک متفاوتی از مراسم عزاداری بودهاید؟
در آفریقا لزوما فرهنگ بومی بر سبک سوگواری غلبه ندارد و ممکن است ابداعاتی از خودشان داشته باشند اما بیشتر از سبک کشورهای خاورمیانه و هند پیروی میشود که حتی گاه این سبکها با هم تلفیق میشود. من در کنیا حضور داشتم. در این کشور در ماه محرم دستجات مختلفی از مهاجران هندی و عرب وجود دارد اما خود بومیان آفریقایی مراسمی که میگیرند از گونههای مختلف عزاداری عربی، پاکستانی، هندی یا حتی ایرانی تشکیل میشود.
ارسال به دوستان
هشدار وزارت بهداشت و نیروی انتظامی نسبت به افزایش سفردر ایام تعطیلات تاسوعا و عاشورا
سهامدار کرونا نشوید
گروه اجتماعی: با وجود کاهش میزان فوتیهای کرونا اما جامعه سلامت همچنان نگران روزهای تعطیل اواخر تابستان و افزایش سفرهای تابستانی است.
به گزارش «وطن امروز»، موج افزایش ابتلا به کرونا اخیرا تا حدودی فروکش کرده اما تجربه نشان داده عدم رعایت پروتکلهای بهداشتی توسط مردم و افزایش سفرها رابطه مستقیمی با روند ابتلا و تعداد قربانیان دارد. به همین علت معاون وزیر بهداشت هشدار داده مردم در تاسوعا و عاشورا سفر نروند.
ایرج حریرچی در این باره گفت: هرگونه عادیپنداری و عادیسازی، احتمال انتقال کرونا را بالا میبرد و به این دلیل توصیه میکنیم خانوادهها سفرهای غیرضرور را به تعویق بیندازند. وی در نشست خبری گفت: توقف شیب کرونا بستگی به رفتار اجتماعی و رعایت پروتکلهای بهداشتی از سوی مردم دارد. حریرچی افزود: بعد از موج دوم کرونا، با رعایت پروتکلها توانستیم میزان مرگومیر را به ۴۵ درصد و بستری را به ۴۰ درصد کاهش دهیم اما میزان ابتلا از دوران اوج که فروردین بود، بالاتر است. وی با اشاره به اینکه طی روزهای آینده با فصل سرما مواجه میشویم، اظهار داشت: در فصل سرد، بیماریهای تنفسی افزایش مییابد و با توجه به اینکه مردم در فضای بسته هستند، ممکن است بیماری کرونا بیشتر منتقل شود. معاون وزیر بهداشت درباره سفرهای غیرضرور هموطنان تصریح کرد: مردم باید مسافرتهای غیرضرور را به تأخیر بیندازند و جوانان و خانوادهها از سفر پرهیز کنند و سنتی را که در گذشته وجود داشت و مردم عاشورا و تاسوعا را به زادگاه خود میرفتند به حداقل برسانند. وی ادامه داد: هرگونه عادیپنداری و عادیسازی کرونا احتمال انتقال را بالا میبرد و فراموش نکنید عامل انتقال ویروس از چین به ایران، سفری بود که انجام شد و از شهرها به روستاها صورت گرفت. حریرچی تأکید کرد: تا ۱۳ ماه محرم ورود مسافر داخلی و خارجی به کربلا ممنوع است. معاون وزیر بهداشت درباره ابتلای کودکان به کرونا خاطرنشان کرد: میزان ابتلای کودکان همانند بزرگسالان است و کودکان بالای ۵ سال باید از ماسک استفاده کنند. همچنین ۱۵ درصد مبتلایان فعلی دوباره به این بیماری دچار شدهاند که این مسأله ضرورت رعایت پروتکلهای بهداشتی را دوچندان میکند.
* آمار جانباختگان بیماری «کووید-19» همچنان زیر 150 نفر در هر شبانهروز
دیروز سخنگوی وزارت بهداشت از ۲۲۴۵ مبتلا و ۱۳۳ فوتی جدید کرونا در کشور طی 24 ساعت خبر داد و گفت: بر اساس معیارهای قطعی تشخیصی، ۲ هزار و ۲۴۵ بیمار جدید مبتلا به «کووید-۱۹» در کشور شناسایی شدند که یکهزار و ۱۳۲ نفر از آنها بستری شدند. وی گفت: مجموع بیماران «کووید-۱۹» در کشور به ۳۶۱ هزار و ۱۵۰ نفر رسید. سیما ساداتلاری ادامه داد: متاسفانه در این مدت، ۱۳۳ بیمار «کووید-۱۹» جان خود را از دست دادند و مجموع جانباختگان این بیماری به ۲۰ هزار و ۷۷۶ نفر رسید. وی گفت: خوشبختانه تاکنون ۳۱۱ هزار و ۳۶۵ نفر از بیماران، بهبود یافته یا از بیمارستانها ترخیص شدهاند. به گفته ساداتلاری، ۳۸۴۸ نفر از بیماران مبتلا به «کووید-۱۹» در وضعیت شدید این بیماری تحت مراقبت قرار دارند. وی ادامه داد: استانهای مازندران، تهران، قم، گلستان، خراسان شمالی، اردبیل، اصفهان، البرز، خراسان رضوی، کرمان، سمنان، آذربایجان شرقی، مرکزی، یزد و گیلان در وضعیت قرمز قرار دارند. ساداتلاری گفت: همچنین استانهای فارس، ایلام، لرستان، هرمزگان، زنجان، قزوین، آذربایجان غربی، بوشهر، همدان، چهارمحالوبختیاری و کهگیلویهوبویراحمد هم در وضعیت هشدار قرار دارند.
* هر ۱۰ دقیقه یک بیمار کرونایی میمیرد
عضو کمیته علمی ستاد مقابله با کرونا با اشاره به اینکه هنوز در هر ۱۰ دقیقه یک بیمار کرونایی در کشور فوت میکند، گفت: توصیه میکنیم از سفرهای غیرضرور پرهیز شود. مسعود مردانی با حضور در شبکه خبر، با بیان اینکه ایران در اهدای پلاسما پیشتاز است، اظهار داشت: توصیه میشود در ابتدای بیماری کرونا، از پلاسمادرمانی استفاده شود. مردانی افزود: در بیمارانی که روش پلاسمادرمانی به کار گرفته شد، جواب خوبی گرفتیم. عضو کمیته علمی ستاد مقابله با کرونا گفت: کسانی که کارهای پرتردد دارند، از تماس با بچهها پرهیز کنند. مردانی با بیان اینکه کاهش بستری بیماران کرونایی نباید ما را خوشخیال کند، افزود: هنوز هر ۱۰ دقیقه یک بیمار کرونایی در کشور فوت میکند. عضو کمیته علمی ستاد مقابله با کرونا گفت: مهمترین دلیل شیوع و انتقال کرونا، افزایش مسافرت خانوادههاست. سعی ما باید این باشد که سفرهای غیرضرور را اصلا انجام ندهیم و این موضوع باید یک کوشش جمعی باشد.
* خطر قرمز شدن شهرهای سبز و نارنجی
اپیدمیولوژیست دانشگاه علوم پزشکی شهید بهشتی ضمن هشدار نسبت به افزایش سفرها در محرم، گفت: در صورت عدم کنترل سفرها، «بیشک تمام شهرهای به ظاهر سبز و نارنجی، قرمز خواهند شد». حمید سوری با اشاره به خطرات ناشی از تجمعات انسانی، تاکید کرد: شاید بد نباشد که پیام اباعبدالله که همانا «امر به معروف و نهی از منکر» بود را امسال بر «امر به رعایت موازین پیشگیری از کرونا و جلوگیری از رفتارهای پرخطر» متمرکز کنیم. سوری ادامه داد: آنچه در شرایط کرونایی امسال با آن مواجه هستیم، لزوم بازنگری این مراسم را اجتنابناپذیر میکند تا ضمن احترام به اعتقادات مردم، هزینه ناشی از بار اپیدمی را به حداقل ممکن برسانیم. وی تاکید کرد: هر چند از نظر علم اپیدمیولوژی هرگونه تجمع انسانی میتواند باعث شعلهورتر شدن اپیدمی شود ولی این امر در صورتی که رفتار و برنامهریزی مناسبی داشته باشیم قابل کنترل و مدیریت است. سوری با هشدار نسبت به افزایش سفرها در ایام محرم، توضیح داد: مهمترین نکته از نظر علم اپیدمیولوژی که میتواند در شعلهور شدن زیاد اپیدمی تاثیر داشته باشد، سفرها و جابهجاییهای بین شهری و حتی تردد شهری- روستایی یا بالعکس در ایام محرم است. این اپیدمیولوژیست تصریح کرد: عدم کنترل جدی و شدید این مورد بیشک تمام شهرهای به ظاهر سبز و نارنجی را قرمز خواهد کرد و حتی میتواند آمار بستری و مرگ ناشی از کرونا را چند برابر وضع نامطلوب فعلی کند. سوری افزود: لذا کنترل این سفرها تنها با توصیههای عمومی کافی نیست بلکه با اعمال شدید مقررات منع رفت و آمد حداقل در فاصله ۲ تا ۳ روز قبل و بعد تاسوعا و عاشورا میتواند بسیار کمککننده باشد.
***
[فرمانده ناجا: مردم سفر نروند]
فرمانده نیروی انتظامی با اشاره به اینکه پلیس در هر شرایطی در خدمت مردم و کنار آنان است، از عزاداران حسینی، مداحان، وعاظ و... به علت رعایت دستورالعملهای بهداشتی قدردانی کرد. سردار حسین اشتری در حاشیه برگزاری آیین تجلیل از مقام شامخ پزشکان مدافع سلامت مراکز درمانی ناجا، به برگزاری مراسم عزاداری و سوگواری اباعبداللهالحسین(ع) و یارانش اشاره و اظهارکرد: از همه مردم، عزاداران حسینی، مداحان، وعاظ و... که دستورالعملهای بهداشتی را رعایت کردهاند، تشکر میکنم. برگزاری عزاداریهای امسال توسط مردم باشعورمان با رعایت فاصلهگذاریهای اجتماعی و توجه به پروتکلها، یک نمونه و الگو برای تمام دنیاست. اشتری در ادامه در پاسخ به سوالی درباره تعطیلات پیشرو و توصیه به مردم اظهارکرد: از مردم میخواهم برای حفظ سلامتی خود و خانوادههایشان، توصیهها و مصوبات ستاد ملی مقابله با کرونا را جدی بگیرند و از سفرهای غیرضروری جدا خودداری کنند، بویژه تاکید و توصیه من به مردم و عزاداران این است که به سفر نروند و به رعایت دستورالعملهای بهداشتی مقید باشند.
ارسال به دوستان
جوابیه وزارت نفت و توضیحات «وطنامروز» درباره یک گزارش
وزیر بهرهبرداری
* وزارت نفت در جوابیهای که برای «وطن امروز» فرستاده اقدامات دولت قبل را مصادره به مطلوب کرده است
گروه اقتصادی: وزارت نفت بار دیگر در برابر انتقادهای مستدل «وطن امروز» که برگرفته از اسناد و آمارهای رسمی و بعضا منتشر شده خود این وزارتخانه است، جوابیهای پر از اشکالات فنی و با نگاه سیاسی و غیرمنصفانه منتشر کرده که پیش از هر چیز نشاندهنده کمتحملی آنها در برابر نقدکنندگان این وزارتخانه است. با وجود اینکه در گزارش منتشرشده هیچگونه جهتگیری سیاسی و بیاخلاقی وجود نداشت اما جوابیه وزارت نفت مملو از توهین به دلسوزان و تهیهکنندگان گزارش است که اگر همین ادبیات را این وزارتخانه در برابر چپاولگرانی مانند توتال داشت، کشور به شرایط کنونی دچار نمیشد. بخشهایی از جوابیه وزارت نفت که حاوی مطالب غیرکارشناسی و به دور از انصاف بود حذف شده و نقدهای فنی بیان و توضیحات هم در پاسخ ارائه شده است. ***
پاسخ وزارت نفت به گزارش «حسابرسی نفت» در «وطن امروز»
روابط عمومی وزارت نفت برای تنویر افکار عمومی درباره گزارش روزنامه «وطن امروز» با عنوان «حسابرسی نفت» توضیحاتی ارائه کرد که متن منتخب آن به شرح زیر است:
1- دوره جدید مسؤولیت وزیر نفت از سال ۹۲ به بعد، در شرایطی آغاز شد که بالاترین حجم پروژههای نیمهکاره در صنعت نفت ایران، به یک ابربحران ناپیدا در اقتصاد ملی کشور تبدیل شده بود، روند توسعه 8 فاز از میدان گازی پارس جنوبی که به فازهای ۳۵ ماهه موسوم بودند با درصد پیشرفتهای ۴۶ تا ۶۰ درصد عمدتا شامل فعالیتهای غیرفرآیندی، غیرموثر در تولید و سیویل، در شرایطی که بودجه قابل توجهی را نیز صرف کرده بودند هم به کلافی سردرگم در نظام توسعه صنعت نفت بدل شده بود و هم امنیت تامین انرژی کشور را با مخاطرهای جدی در آینده روبهرو کرده بود. درباره دیگر پروژهها از جمله در پالایشگاه ستاره خلیجفارس، غرب کارون و میدانهای مشترک نیز تقریبا همین رویه حاکم بود، بدیهی است که نقد رویهای که به آن شرایط ختم شده بود نه یک رفتار شخصی، بلکه تکلیفی نشات گرفته از سوگند به صیانت از منافع ملی است.
2- درباره طرح سهمیهبندی بنزین و استفاده از کارت سوخت، این وزارتخانه دهها بار در بیانیهها و جوابیهها به رسانههای محترم متذکر شده است که حذف قانونی استفاده از کارت سوخت در سال ۹۵ هیچ ارتباطی به وزارت نفت نداشته است، بلکه نمایندگان مجلس در تاریخ ۳ شهریور ۹۵ و در ادامه رسیدگی به لایحه اصلاح قانون بودجه سال ۱۳۹۵ با حذف بند «ح» تبصره ۱۴ قانون بودجه ۱۳۹۵ با حذف الزام استفاده از کارت سوخت موافقت کردند، هر چند وزارت نفت هم موافق همان تصمیم بود، زیرا در آن دوره و به دلیل تکنرخی بودن سوخت، در اصل الزام به استفاده از کارت سوخت یک «زحمت مضاعف» برای مردم بود، همچنین یادآور میشویم که حذف استفاده از کارت سوخت به معنای برچیده شدن زیرساخت سامانه هوشمند و داده آن نبوده و نیست، کما اینکه در آن دوران، سوختگیری همچنان از طریق کارت سوخت جایگاهها انجام میشد و پس از تصمیم دوباره سران قوا برای استفاده از کارت سوخت در آبان ۹۸، این سامانه برای استفاده از کارتهای شخصی هم فعالیت خود را از سر گرفت.
3- در بخشی از این گزارش موضوعی با عنوان «بیاعتنایی به تنوعبخشی به سبد سوخت و غفلت از CNG» طرح شده، نوشتهاید که دغدغه اصلی باسابقهترین وزیر نفت ایران افزایش تولید و صادرات نفت خام است، بله! البته تا زمانی که کشور براساس برنامههای بالادستی و ساختارهای مالی اقتصادی و حفظ جایگاه ملی در تامین انرژی جهان، نیازمند حضور در بازار جهانی نفت است این امر یکی از دغدغههای وزیر نفت ایران هم خواهد بود اما چنین دغدغهای منافاتی با برنامههای وسیع وزارت نفت برای متنوع کردن سبد سوخت کشور ندارد. سیانجی سوختی جدید است، نمیتوان مردم را به استفاده از آن «مجبور» کرد، بلکه باید استفاده از این سوخت برای کاربران توجیه اقتصادی و فنی داشته باشد، دولت به عنوان حافظ امنیت مردم متعهد است که اجازه ندهد تغییر و تبدیل در سیستم سوخت خودروها در کارگاههای غیرقانونی به مخاطرههای جانی و مالی منجر شود، به همین دلیل در همین دولت و با ابتکار وزارت نفت طرح گازسوز کردن نزدیک به یک میلیون و ۵۰۰ هزار خودروی عمومی در کشور به دنبال پیشنهاد مشترک وزارت نفت و سازمان برنامه و بودجه و مصوبه شورای اقتصاد اجرایی شد که شامل ۱۰۰ درصد بخش حملونقل خودرویی مسافر و همچنین حملونقل بار از جمله وانتبارها، نیسان و کامیونت است و بر اثر آن روزانه ۱۲ میلیون مترمکعب سیانجی جایگزین بنزین خواهد شد. مصرف سیانجی در کشور از روزانه 3/2 میلیون مترمکعب (فاصله سالهای ۸۷- ۱۳۸۴) به روزانه 4/20 میلیون مترمکعب (فاصله سالهای ۹۶ تا ۹ ماه ابتدایی سال ۹۷) و روزانه ۲۲ میلیون مترمکعب در سال ۹۸ (همزمان با اجرای طرح مدیریت مصرف سوخت در کشور) رسیده است، در همین دولت زیرساختهای لازم برای توزیع روزانه ۳۰ میلیون مترمکعب سیانجی فراهم شده است، همچنین حمایت از طرحهای بومیسازی تجهیزات سیانجی در کشور، تدوین استانداردهای مرتبط با صنعت سیانجی در هر ۲ حوزه خودرویی و جایگاهی، حمایت از طراحی و تولید موتور گازسوز بر اساس فناوریهای روزآمد در شرکت ایرانخودرو، آموزش افراد متخصص برای انجام خدمات پس از فروش، تعمیرات عیبیابی اپراتوری و... درباره خودروهای دوگانهسوز و تجهیزات جایگاهی از جمله دستاوردهای توسعه صنعت سیانجی در کشور بوده است که جز با پشتیبانی و حمایت وزارت نفت میسر نشده است.
4- در بند دیگری با عنوان «بیتوجهی به توسعه پاییندست نفت»، درباره پروژه ستاره خلیجفارس، این طرح در حالی در دولت یازدهم و دوازدهم اجرایی شد و به بهرهبرداری رسید که تاخیر قابل ملاحظه در پیشرفت فیزیکی آن در سال ۹۲ (در پایان دولت دهم) و افزایش هزینهها آن را به پروژهای زیانده و به اصطلاح مهندسان پروژه به یک طرح بدون پایان تبدیل کرده بود. ستاره خلیجفارس ایرانیترین پالایشگاه کشور است که بیش از ۷۰ درصد تجهیزات آن از صنایع داخلی کشور تامین شده است و نزدیک به ۱۰۰ درصد آن را نیروهای داخلی انجام دادهاند، همچنین ۹۵ درصد راهاندازی این طرح، توسط پیمانکاران داخلی اجرا شد، اگر بازطراحی پروژه در وزارت نفت دوره جدید و از سال ۹۲ به بعد نبود و گرههای کور آن باز نمیشد این طرح هنوز در فهرست امیدهای آینده ایران قرار داشت.
5- درباره صادرات گاز هم پیشتر توضیح داده شده است که ایجاد فرصت برای صادرات گاز مستلزم ظرفیتسازی برای تولید و ایجاد ظرفیت مازاد مصرف داخلی است، پس صرف اینکه قراردادی در دوره گذشته امضا شده، برهانی برای بازارسازی صادرات گاز نیست، زیرا تا زمان ایجاد نشدن ظرفیت در مبادی تولید گاز، قراردادها در عمل اجرایی نیستند، در همین زمینه از سال ۹۲ و با تغییر راهبرد تکمیل و توسعه میدانهای گازی، تولید گاز با جهشی تاریخی روبهرو شد، برای نمونه در حالی که در سال ۹۱ میانگین گاز سبک عرضه شده در خطوط لوله کشور، ۴۳۹ میلیون متر مکعب در روز (به طور میانگین) بوده است؛ این عدد در سال ۹۸ به ۶۶۷ میلیون متر مکعب در روز (به طور میانگین) رسیده است. افزایش حدود ۲ برابری صادرات گاز ایران طی دوره ۹۱ تا ۹۸ تنها بر اثر رشد تولید گاز و سیاست ظرفیتسازی وزارت نفت برای افزایش سهم صادرات گاز (که از الزامهای ابلاغیه رهبر معظم انقلاب در زمینه اقتصاد مقاومتی بوده است) در کشور محقق شد. درباره قطع واردات گاز از ترکمنستان، جریان گاز وارداتی به دلیل تقاضای نرخ غیرمعمول از سوی طرف ترکمن قطع شد و این هیچ ارتباطی با سوآپ گاز ترکمنستان ندارد، کما اینکه سوآپ گاز از این کشور همچنان در حال ادامه است.
***
پاسخ «وطن امروز» به جوابیه وزارت نفت
وزارت نفت در جوابیه خود به گزارش «وطن امروز»، طبق معمول اقدام به طرح ادعاهایی کرده که لازم است منطبق بر آمارها و اسناد پاسخ داده شود.
1- دولت قبل کاری نکرد؛ فقط ما کار کردیم!
وزارت نفت در حالی نقش دولت قبل در پیشرفت فازهای پارسجنوبی را انکار میکند که به پیشرفت 46 تا 60 درصدی فازهای پارسجنوبی آن هم طی 35 ماه در دولت دهم اذعان میکند. البته آمار معتبری از پیشرفت فازهای پارسجنوبی در سالهای مختلف در دست نیست و آنچه هست، صرفا ادعاهایی از همین قبیل بوده که وزارت نفت در مواردی که خود صلاح دیده، ارائه کرده است. در همین راستا و تنها به عنوان یک نمونه، فاز 12 پارسجنوبی به عنوان یکی از عظیمترین پروژههای گازی جهان با ظرفیت تولید معادل ۳ فاز استاندارد تنها 19 ماه پس از آغاز به کار دولت یازدهم و در اسفندماه سال 1393 به بهرهبرداری رسیده است. با این شرایط باید از مسؤولان وزارت نفت پرسید آیا دولت یازدهم طی 19 ماه توانسته این فاز را از پیشرفت اندک به پیشرفت 100 درصدی رسانده و افتتاح کند؟ وزارت نفت در جوابیه خود ادعا کرده که فازهای پارسجنوبی در تابستان 92 پیشرفتی معادل 46 تا [حداکثر] 60 درصد داشته است. در این صورت وزارت نفت به طور مشخص پاسخ دهد میزان پیشرفت فاز 12 پارس جنوبی در تابستان 92 چند درصد بوده است؟
2- سهمیهبندی را مجلس حذف کرد؛ تقصیر ما نبود!
وزارت نفت در حالی مدعی هیچکاره بودن در حذف سهمیهبندی و الزام استفاده از کارت سوخت شخصی شده که به اذعان خود «حذف الزام استفاده از کارت سوخت شخصی برای سوختگیری» پیشنهادی بوده که دولت در قالب یک لایحه به مجلس ارائه کرده است. در واقع آنچه در مجلس تصویب شد، پیشنهادی بود که در دولت تهیه شده بود. یک بررسی ساده نشان میدهد شخص زنگنه از جمله عوامل اصلی گنجانده شدن این موضوع در لایحه یادشده بوده است. مخالفت زنگنه با سهمیهبندی و کارت سوخت البته مصادیق بسیاری دارد. تنها در یک مورد در تاریخ 7 تیر سال 95 بود که وزیر نفت گفت: «چرا ما میخواهیم مردم را اذیت کنیم؟ این برای مردمی که مصرف معقول دارند نوعی آزار است که بگوییم حتما با کارت سوخت بنزین مصرف کنند، چرا که به طور متوسط مردم از ۶۰ لیتر نیز بیشتر مصرف نمیکنند». زنگنه در حالی تاثیر سهمیهبندی و کارت سوخت بر کاهش مصرف سوخت را انکار کرد که طبق آمارهای رسمی وزارت نفت، سرعت رشد مصرف بنزین پس از سهمیهبندی در سال 86 و الزام استفاده از کارت سوخت شخصی، با کاهشی چشمگیر مواجه شد.
3- سوخت CNG را ما توسعه دادیم!
در موضوع عملکرد وزارت نفت در توسعه سوخت CNG وزارت نفت اعلام کرده است: «در همین دولت و با ابتکار وزارت نفت طرح گازسوز کردن نزدیک به یک میلیون و ۵۰۰ هزار خودروی عمومی در کشور به دنبال پیشنهاد مشترک وزارت نفت و سازمان برنامه و بودجه و مصوبه شورای اقتصاد اجرایی شد». وزارت نفت البته اعلام نمیکند که این اقدام در چه برههای صورت گرفت. این اقدام پس از افزایش شبانه و ناگهانی قیمت بنزین در آبان سال گذشته انجام شد. یعنی وزارت نفت دولت یازدهم بیش از 6 سال پس از آغاز به کار و پس از بازگرداندن طرح سهمیهبندی آن هم به شکلی فاجعهبار، به فکر توسعه سوخت CNG افتاد. در ادامه همین بخش، وزارت نفت دستاورد توسعه CNG در دولتهای نهم و دهم را هم همچون بسیاری دیگر از دستاوردهای این بخش، به نام خود میزند. در جوابیه وزارت نفت آمده است: «مصرف سیانجی در کشور از روزانه 3/2 میلیون مترمکعب در روز (فاصله سالهای ۸۷- ۱۳۸۴) به روزانه 4/20 میلیون مترمکعب در روز (فاصله سالهای ۹۶ تا ۹ ماه ابتدایی سال ۹۷) و روزانه ۲۲ میلیون مترمکعب در سال ۹۸ (همزمان با اجرای طرح مدیریت مصرف سوخت در کشور) رسیده است». در ادامه وزارت نفت اعلام میکند: «در همین دولت زیرساختهای لازم برای توزیع روزانه ۳۰ میلیون مترمکعب سیانجی فراهم شده است». مشخص نیست علت اشاره وزارت نفت به سالهای 84 تا 87 برای معرفی کارنامه عملکرد دولت قبل چیست، چرا که دولت قبل تا تابستان سال 92 مشغول به فعالیت بوده است و بر همین مبنا تحولات هر حوزه را باید تا آن مقطع سنجید. با این حال نسبت دادن مصرف روزانه 3/2 میلیون متر مکعب سیانجی در سالهای 84 تا 87 به دولت قبل به عنوان آمار نهایی آن دولت، شاید در راستای همان عادت همیشگی وزارت نفت است که دستاورد دولت قبل را به نام خود میزند، چرا که طبق آمارهای رسمی شرکت پالایش و پخش، مصرف CNG در سال 84 معادل 8/0 میلیون مترمکعب در روز بوده است، در حالی که این رقم در سال 92 به ۳/۱۸ میلیون متر مکعب افزایش مییابد. همچنین در سال 84 تعداد جایگاههای CNG در کشور 138 جایگاه بوده که این تعداد در سال 92 با رشدی 15 برابری به 2181 جایگاه در سراسر کشور میرسد. بررسیهای «وطن امروز» نشان میدهد رشد چندبرابری تعداد جایگاهها و توسعه سوخت CNG ریشه در طرحی دارد که در دولت نهم اجرا شد. طبق این طرح بنا بود سوخت CNG به عنوان سوخت جایگزین بنزین به طور گسترده در سبد سوخت کشور وارد شود و در همین راستا 2500 جایگاه در سراسر کشور به بهرهبرداری برسد. از همین رو حدود 2000 جایگاه تا پایان دولت دهم بهرهبرداری شد و باقیمانده این پروژه به دولت یازدهم رسید که سرنوشت آن همچون سایر پروژههای دولت قبل شد. طبق آمارهای شرکت پالایش و پخش، جایگاههای نیمهکاره CNG در دولت یازدهم با پیشرفت لاکپشتی همراه شد به طوری که طی 5 سال تنها 281 جایگاه به بهرهبرداری رسید. ساخت 2000 جایگاه CNG از صفر تا صد و تحویل حدود 500 جایگاه دیگر با پیشرفت قابل توجه به دولت یازدهم در مقایسه با عملکرد دولت کنونی در تکمیل همین اندک جایگاههای نیمهساخته، کارنامه ۲ دولت در حوزه تنوعبخشی به سبد سوخت کشور و ارتقای امنیت سوختی را مشخص میکند.
4- ستاره خلیج فارس هم کار ما بود!
در موضوع پروژه ستاره خلیج فارس وزارت نفت مدعی شده «تاخیر قابل ملاحظه در پیشرفت فیزیکی پالایشگاه ستاره خلیج فارس در سال ۹۲ (در پایان دولت دهم) و افزایش هزینهها، آن را به پروژهای زیانده و به اصطلاح مهندسان پروژه به یک طرح بدون پایان (End Less) تبدیل کرده بود». ادعای تاخیر قابل ملاحظه در تکمیل پالایشگاه ستاره خلیج فارس در حالی مطرح شده که پایگاه اطلاعرسانی وزارت نفت (شانا) در روز افتتاح این پالایشگاه با ارائه آماری از پیشرفت این پروژه در سال 92، تلویحا ادعای زنگنه در پیشرفت اندک این پروژه تا پایان دولت دهم را رد کرد. حسن روحانی روز یکشنبه 10 اردیبهشت سال 96 و تنها چند روز پیش از انتخابات ریاستجمهوری در مراسم افتتاح نمایشی این پالایشگاه گفت: «این پالایشگاه از سال 86 شروع شده و تا سال 92، 40 درصدش تکمیل شده بود. آن هم قسمتهایی مثل لولهکشی و منابع ساخته شده و بسیاری از تجهیزات در آن نبود». بیژن زنگنه هم با ارائه آماری متفاوت و البته غیرواقعی گفت: «در مرداد ٩٢ کارهای ساختمان، نصب تجهیزات و اقدامات فرآیندی پالایشگاه در مراحل ابتدایی ١٤، ١٣ و ١٢ درصدی در فازهای اول، دوم و سوم قرار داشت. این میزان پیشرفت اجرایی در فازهای سهگانه این پالایشگاه با احتساب مهندسی و خرید کالا، پیشرفت کلی طرح را حدود ٤٧ درصد قرار داده بود؛ این در حالی است که پیشرفت کلی طرح شامل 3 فاز هماکنون به 3/90 درصد رسیده است». آمارهای متناقض روحانی و زنگنه از پیشرفت پروژه ستاره خلیج فارس در حالی بود که پایگاه خبری وزارت نفت یک روز پس از این اظهارات و به اسم دفاع از ادعای دولت، پیشرفت کل پروژه تا مرداد 92 را معادل 6/63 درصد اعلام کرد. علاوه بر این آمار، سال گذشته نامهای از زنگنه خطاب به جهانگیری، معاون اول رئیسجمهور منتشر شد که در آن به پیشرفت چشمگیر این پروژه در سال 92 اشاره شده بود. زنگنه در نامهای که آبانماه سال 92 خطاب به جهانگیری نگاشت، پیشرفت پروژه پالایشگاه ستاره خلیج فارس تا آن مقطع را معادل 69 درصد اعلام کرد. وزارت نفت در ادامه همین بخش، از «کاهش تولید بنزین و گازوئیل در دوران مدیریت زنگنه» به عنوان گاف یاد کرده است، در حالی که این موضوع در آمارهای شرکت پالایش و پخش تا سال 95 (پیش از افتتاح پالایشگاه ستاره خلیج فارس) موجود است. با این حال، پس از افتتاح دستاورد دولت قبل در سال 96، تولید بنزین و گازوئیل با رشدی قابل توجه همراه شد. ارائه آمارهای حوزه نفت و گاز در قالب سخنرانی و جوابیه در حالی است که شرکت پالایش و پخش به عنوان یکی از زیرمجموعههای وزارت نفت موظف است آمارنامه انرژی را هر ساله به صورت منظم منتشر کند. با این حال این شرکت آمارنامه انرژی سالهای 96 و 97 را بتازگی و پس از اوجگیری انتقادات از عملکرد وزارت نفت در تولید فرآوردههای نفتی منتشر کرده تا از آمار تولید پالایشگاه ستاره خلیج فارس دستاوردی برای خود بتراشد. در واقع تا پیش از افتتاح پالایشگاه ستاره خلیج فارس که سهم عظیمی از آن حاصل تلاش و سرمایهگذاری دولت قبل بود، روند تولید بنزین و گازوئیل در کشور رو به کاهش بود و افتتاح دستاورد دولت قبل بود که کشور را از واردکننده سوخت به صادرکننده آن تبدیل کرد.
5- فرافکنی در موضوع حذف ایران از بازار گاز منطقه
وزارت نفت در پاسخ به موضوع «حذف تدریجی ایران از بازارهای نفت و گاز» با اشاره به قرارداد دولت قبل برای صادرات گاز به پاکستان، اعلام کرده «صرف اینکه قراردادی در دوره گذشته امضا شده، برهانی برای بازارسازی صادرات گاز نیست.» البته اینکه هیچ اقدامی از دولت قبل دستاورد نیست، رویه مرسوم وزارت نفت زنگنه است اما خوب است وزارت نفت توضیح دهد چه اقدام جدیدی برای افزایش سهم ایران از بازارهای گاز جهان کرده است؟ چرا قرارداد صادرات گاز به پاکستان را فعال نکرده است؟ طبق این قرارداد، پاکستان موظف است تا سال 2018 مقدار گاز مشخص شده در قرارداد را برداشت کند، در غیر این صورت محکوم به پرداخت مبلغ معادل به ایران است. از همین رو طبق این قرارداد ایران میتواند با پیگیری حقوقی، پاکستان را مجبور به واردات گاز کند اما به دلایل مختلف وزارت نفت از این اقدام خودداری میکند. مساله دیگری که وزارت نفت باید به آن پاسخ دهد، این است که چه اقدامی برای جلوگیری از حذف ایران از بازار گاز منطقه کرده است. اخیرا هم خبرهایی از سرمایهگذاری شرکتهای بزرگ آمریکایی در عراق برای کاهش وابستگی این کشور به گاز ایران منتشر شده است. همه این اقدامات در سایه تعلل وزارت نفت در دوره فعلی در حوزه بازاریابی برای گاز کشور رخ میدهد. این در حالی است که در شرایط تحریم نفت، صادرات گاز یکی از راهکارهای اساسی برای رفع تنگنای تحریم و کسب هرچه بیشتر درآمدهای ارزی و همچنین ارتقای نفوذ ایران در منطقه است.
ارسال به دوستان
گزارش «وطنامروز» از سناریوی جدید آژانس انرژی اتمی در گفت وگو با کارشناسان
مهره آمریکا در تهران
* دکتر سیدمحمد مرندی: ضرورتی برای دادن اجازه به بازرسان آژانس وجود ندارد
* حجتالاسلام مجتبی ذوالنور: نمیتوانیم بر اساس هر گزارش کذبی اجازه بازرسی به آژانس اتمی بدهیم
گروه سیاسی: طرح گمانهزنیها پیرامون سفر مدیرکل آژانس بینالمللی انرژی اتمی به کشورمان و احتمال بازدید از 2 نقطه تعیین شده باعث بالا گرفتن نگرانیهایی پیرامون اقدام خصمانه از سوی این آژانس شد.
به گزارش «وطن امروز»، رافائل گروسی، مدیرکل آژانس بینالمللی انرژی اتمی در حالی قرار بود شب گذشته وارد کشورمان شود که بحث و گمانهزنیهای زیادی پیرامون سفر وی در موقعیت فعلی وجود دارد. سعید خطیبزاده، سخنگوی جدید وزارت امور خارجه در حالی روز گذشته خبر از دیدار گروسی با روحانی، ظریف و صالحی در این سفر 2 روزه داد که پیش از این، برخی تحلیلگران این سفر را بخشی از فشار برنامهریزی شده طرف غربی برجام در برههای که بحث «مکانیسم ماشه» از سوی آمریکا مطرح شده است دانسته بودند؛ مسالهای که البته با واکنش وزیر امور خارجه نیز مواجه شد و محمدجواد ظریف روز گذشته در واکنش به سفر مدیرکل آژانس بینالمللی انرژی اتمی به تهران گفت: این سفر هیچ ارتباطی به مکانیسم ماشه ندارد، البته مکانیسم ماشه اصطلاح نادرستی است که آمریکاییها باب کردهاند.
با این حال در کنار این گمانهزنیها، گفتوگوی اخیر سخنگوی سازمان انرژی اتمی کشورمان باعث بالا گرفتن بیش از پیش ابهامات پیرامون این سفر شده است.
* تکرار ایده بازدید مشروط؟
بهروز کمالوندی در گفتوگوی تفصیلی با العالم به توضیحاتی پیرامون حادثه نطنز و سفر رافائل گروسی به ایران پرداخت که میتوان آن را نگرانکننده توصیف کرد. سخنگوی سازمان انرژی اتمی کشورمان در بخشی از این گفتوگو با اشاره به خسارتهای ناشی از حادثه نطنز گفت: اینکه انفجار بوده، انفجار هست و اینکه انفجار چه مبنایی داشته، قطعا انفجار تاسیسات گاز و خیلی از این مسائلی که در رسانهها آمده است نیست، چون تاسیسات گازی آنجا نبوده که بخواهد انفجاری صورت گرفته باشد. اما بررسی نیروهای امنیتی ما نشان از این دارد که میتواند خرابکاری صورت گرفته باشد اما اینکه این خرابکاری به چه نحوی بوده و چه کسانی این کار را انجام دادهاند، ملاحظاتی است که نیروهای امنیتی ما میدانند، یعنی در واقع شورای امنیتملی ما میداند و این را هم به ما اعلام کردهاند که میدانیم شرایط چگونه است اما از آنجایی که دارند تلاش میکنند و به دنبال مسببان این حادثه هستند فعلا اطلاعاتی نمیدهند که بخواهد به کار اطلاعاتی و تحقیقات آنها صدمهای وارد شود. کمالوندی با اشاره به اینکه ماهیت انفجار در این خرابکاری قابل تایید است، پیرامون چگونگی آن گفت: از نظر خود من میتواند حمله باشد یا نباشد اما آنچه مسلم است انفجاری بوده و اینکه عامل این انفجار چه بوده و به چه طریقی بوده است واقعا اینگونه نیست که ما نخواهیم بنا به دلایلی اعلام کنیم. ما به عنوان سازمان انرژی اتمی واقعا نمیدانیم که چه چیزی هست، چه طوری بوده، چه موادی به کار رفته، چه میزان و چه شکلی بوده است، اینها را اطلاع نداریم و طبیعتا با تقسیم کاری که هست و آنطور که به ما گفتهاند، مسؤولان امنیتی تقریبا اکنون جزئیات مطالب را میدانند و پیگیریهایی را انجام میدهند که فکر میکنم آنها هم بموقع گزارشات خودشان را ارائه خواهند داد.
اما سخنگوی سازمان انرژی اتمی در بخش دیگری از سخنان خود با اشاره به سفر مدیرکل آژانس بینالمللی انرژی اتمی به ایران اظهار کرد: آمدن و رفتنها و مذاکره کردن از نظر ما بسیار خوب است، میتوان این کارها را از دور انجام داد اما در هر فرهنگی این رفتوآمدها خوب است. در گذشته هم در ماه مارس نخستین موضوعات در ارتباط با ایران مطرح شد، در گزارش قبلی شورای حکام هم بحث 2 مکان مطرح شد و ما دلایل خودمان را داشتیم که تحت چه عنوان دسترسی بدهیم یا ندهیم. معمولا اینها باید با سوال شروع شود، سوال باید مبنا داشته باشد، نمیتواند هر سوالی مطرح شود، باید مدرک داشته باشد و این مدارک نمیتواند مدارک جاسوسی باشد. وی با بیان اینکه استنادات خودمان را پیرامون نظارت پادمانی به آژانس ارائه کردهایم، ادامه داد: ما هم حقمان است که پاسخ ندهیم اما برای اینکه آن دشمنان از این موقعیت سوءاستفاده نکنند داوطلبانه راههایی را پیدا کردیم که نگرانیها رفع شود، اکنون هم به دنبال آن هستیم با روشهایی که نگرانیها برطرف شود بگوییم خیلی خب! این دسترسی و ببینید که چیزی نیست. اما داستان این است که این مساله باید یک بار برای همیشه تمام شود، چرا که کشورها یک احترام حاکمیتی دارند و نمیتوانند بیجهت مورد سوالات متعدد و بیسند واقع شوند. به همین دلیل تلاش میکنیم ضمن در نظر گرفتن نگرانیهای خودمان به ملاحظات آژانس هم توجه کنیم و دست دشمنان خودمان را هم که به دنبال این هستند صرفا با یک نه گفتن، ایران را با آژانس درگیر کنند، ببندیم. کمالوندی در پاسخ به این سوال که «آیا ایران نگران جاسوسی علیه تأسیسات هستهای یا اسرار خود نیست؟» نیز گفت: ما چارهای جز این نداریم وقتی که میبینیم کشورهای استکباری از این سازمانها به اشکال مختلف سوءاستفاده میکنند و یک شکل آن هم افراد وابسته به آنها هستند که در لباس بازرس یا لباسهای دیگر حضور دارند و تجربه هم این را میگوید که این یک فرض درست است اما به مفهوم این نیست که هر کسی آنجا بازرس است میتواند جاسوس باشد ولی ما باید فرض را بر این بگذاریم که این مورد که میآید میتواند یکی از آن موارد باشد و باید دقت و ملاحظات خاص خودمان را داشته باشیم و ملاحظات امنیتی را در نظر بگیریم.
سخنگوی سازمان انرژی اتمی در بخش بعدی این گفتوگو با اشاره به 2 مکان موردنظر آژانس، به موافقت مشروطی اشاره کرد که آن را میتوان مساله نگرانکنندهای دانست. کمالوندی در این باره با اشاره به اینکه در حال حاضر 2 مکان موردنظر آژانس است که مختصات جغرافیاییاش را داده است؛ یکی بین شهرضا و آباده و یکی هم در نزدیکی تهران است، بار دیگر بر مساله تکراری مشروط بودن این بازدیدها تاکید کرد و گفت: در این 2 مورد صحبت از این بوده که باید حتما پایان کار باشد، یعنی به این شرط که دیگر بعد از این نگویند حالا باز جای دیگر را به همین شکل بررسی کنیم. آنها میتوانند بر اساس گزارش خود ما (گزارش برای پادمان است و اظهاریه برای پروتکل) سوالی داشته باشند یا چنانچه در حین بررسیهای خودشان به سوالی برمیخورند یا دسترسی میخواهند، میتواند در داخل سایت یا سایتهایی که ما اعلام کردهایم، باشد ولی اگر غیر از اینهاست باید مبانی و مستندات قوی حقوقی ارائه کنند.
اگر این نباشد سنگ روی سنگ بند نمیشود و از فردا هر کشوری میتواند اسناد جاسوسی ارائه کند و بعد آژانس برود به نمایندگی از آن بررسی کند و گزارش هم بیاورد و چون آن کشور هم عضو است، میتواند آن را ببیند و استفاده کند، یعنی وسیله کمک به سرویسهای جاسوسی بشود. این نکته اصلی است؛ سال 2014 هم نماینده روسیه در یکی از سمپوزیومهای بررسی مسائل پادمانی به وضوح این مطلب را بیان کرد و سخنرانی مفصلی داشت که چرا آژانس نباید به این حوزه از اطلاعات که توسط سرویسهای امنیتی و جاسوسی داده میشود، ورود کند.
* کمین نظارتی آژانس
اظهارات کمالوندی در حالی است که سناریوی بازدید از مراکز نظامی کشورمان با بهانه تکمیل بازرسیهای هستهای از قدیمیترین رویکردهای آژانس بوده است؛ امری که مضاف بر بیم از جاسوسی از این مراکز و استخراج اطلاعات امنیتی و مهم کشور، میتواند نشان یک زیادهخواهی توقفناپذیر باشد. پیش از این در سال94، زمانی که بعد از برجام با بازدید از سایت پارچین در جنوب شرقی تهران موافقت شد، مسؤولان امر نیز سخنان اخیر کمالوندی را مطرح کردند و مدعی شدند این بازدید مشروط به آن بوده است که پس از این دیگر تکرار نشود اما موضع سخنگوی سازمان انرژی اتمی گویای تکرار پذیرش مشروطی است که 5 سال پیش نیز مطرح شده بود. پیش از این دیماه 96 بود که بهروز کمالوندی گفته بود: در گذشته با بازرسی از سایتهای نظامی ایران مانند «پارچین» پرونده این موضوع بسته شد و اکنون هیچ موضوعی که از جانب آژانس بینالمللی انرژی اتمی مطرح شده باشد که بخواهد به سایت نظامی ایران دسترسی یابد، وجود ندارد.
کوتاه آمدن در قبال زیادهخواهی آژانس که بارها تاثیرپذیری خود از اوامر دولتهای مستکبر غربی را نشان داده است، آن هم در شرایطی که پیش از این مقامات دولتی از پایان یافتن بازرسیهای آژانس از مراکز نظامی کشورمان خبر داده بودند، میتواند بهمثابه چراغ سبزی برای طرح چند باره چنین ادعایی در آینده نیز باشد.
نکته واجد اهمیت دیگری که در این میان نباید از آن غافل بود همزمانی همراهی ایران در مقابل خواستههای آژانس با پیگیری طرح مکانیسم ماشه از سمت طرف اصلی برجام است، به عبارت دیگر در شرایطی که با خروج آمریکا از برجام عملا اصلیترین طرف متعهد به ما از آن خارج شده است و این روزها همه تلاش خود را معطوف به بازگرداندن تمام تحریمها در قالب مکانیسم ماشه کرده است، کوتاه آمدن ایران در مقابل درخواستهای آژانس میتواند به تقویت فشار طرفهای غربی منتهی شود و چه بسا اروپا را نیز در پیگیری این طرح بیش از پیش به میدان آورد.
***
نمیتوانیم بر اساس هر گزارش کذبی اجازه بازرسی به آژانس اتمی بدهیم
حجتالاسلام مجتبی ذوالنور*: اگر جمهوری اسلامی به ۲ نقطه مورد نظر بازرسان آژانس بینالمللی انرژی اتمی، اجازه بازدید نداده به ۲ دلیل است: یکی اینکه برجام یک توافقنامه دوطرفه است، وقتی طرف غربی مانع بهرهمندی ما از مزایای برجام شده، طبیعتا ما هم سطح تعهداتمان را پایین آوردهایم و این کار را هم بر اساس اختیاراتی که در متن برجام قید شده انجام دادهایم. وقتی طرفهای دیگر به تعهداتشان عمل نمیکنند، چرا جمهوری اسلامی باید مثل گذشته به تعهدات خود عمل کند؟
دلیل دومی که باعث شده ما اجازه بازدید به بازرسان آژانس ندهیم، این است که آژانس بینالمللی انرژی اتمی ابهامات خود را بر اساس گزارشهای رژیم صهیونیستی و منافقین مطرح میکند. ما اجازه نمیدهیم هر بار بازیچه رژیم صهیونیستی و منافقین بهعنوان آلت دست رژیم صهیونیستی شویم. ما نمیتوانیم هر بار که رژیم صهیونیستی ادعاهای کذب علیه جمهوری اسلامی مطرح کرد، اجازه بدهیم بازرسهای آژانس بینالمللی انرژی اتمی درخواست بازرسی کنند و ما هم اجازه بدهیم که این بازرسیها صورت گیرد. اگر اینطور شود دیگر پایانی بر این ادعاها نیست و مدام و مکرر از یک طرف آنها پروندهسازی میکنند و ما هم از طرف دیگر باید مدام به این سوالات پاسخ بدهیم. این روند باید متوقف شود.
ما چیزی برای مخفی کردن نداریم و ابایی هم از دادن اجازه بازرسی نداریم اما این اجازه را در حالی خواهیم داد که آن ۲ نکتهای که اشاره کردم محقق شود، یکی اینکه طرف غربی هم به تعهدات خود عمل کند و دیگر اینکه درخواست بازرسیها دیگر مبتنی بر گزارشهای کذب رژیم صهیونیستی و منافقین نباشد.
فعالیتهای هستهای جمهوری اسلامی در طول تمام این سالها کاملا روشن و شفاف بوده است و اگر ابهاماتی هم از سوی آژانس بینالمللی انرژی اتمی مطرح شده، همه آنان پاسخ داده شده و ابهامات مرتفع شده است. بعد از پذیرش برجام و شروع فرآیند راستیآزمایی، این مساله ادامه پیدا کرد و هیچ نقطه تاریک و مبهمی برای آژانس بینالمللی انرژی اتمی باقی نماند. ما در قالب برجام قبول کردیم یک نظارت فوقالعاده و ویژهای را به صورت داوطلبانه بپذیریم؛ نظارتهایی جدا از NPT که همان اجرای داوطلبانه پروتکل الحاقی است. در تمام گزارشهایی که بعد از برجام، آژانس بینالمللی انرژی اتمی از همکاری ایران ارائه کرده است به این نکته تاکید شده که ایران همه نوع همکاری با این سازمان داشته است. تنها گزارشی که در این سالها ارائه شد و نسبت به همکاری ایران ایجاد تردید کرد، همین گزارش اخیر در دوره جدید مدیریت آژانس انرژی اتمی یعنی دوره ریاست رافائل گروسی مطرح شده است.
* رئیس کمیسیون امنیت ملی
***
ضرورتی برای دادن اجازه به بازرسان آژانس وجود ندارد
دکتر سیدمحمد مرندی*: به نظر من با توجه به اینکه طرف غربی به تعهدات برجامی خود عمل نمیکند، ضرورتی وجود ندارد که ما هم به تعهدات برجامیمان در حوزه اجازه نظارت و بازرسی مثل گذشته پایبند باشیم. باید مسؤولان ما این موضوع را به آژانس بینالمللی انرژی اتمی تفهیم کنند که اگر اجازهای هم به بازرسان این سازمان میدهند، نوعی منتگذاری است. وقتی طرف مقابل به تعهدات خود عمل نکرده است، ضرورتی ندارد ما هم به تعهداتمان عمل کنیم.
جمهوری اسلامی تصمیمگیری درباره اینکه به بازرسان آژانس بینالمللی انرژی اتمی اجازه دسترسی بدهد یا نه را بر اساس مصالح خودش ارزیابی خواهد کرد، اگر موافق با مصالحش بود این کار را خواهد کرد و اگر نبود این اجازه را نخواهد داد و اگر اجازهای برای بازرسی بازرسان صادر نشد، جایی برای شکایت وجود ندارد. چون این حق جمهوری اسلامی است که تا وقتی برجام به صورت کامل اجرا نشده و طرف مقابل به تعهدات خود به صورت کامل عمل نکرده، مثل گذشته درباره اجازه بازرسی از اماکن مدنظر با آژانس بینالمللی انرژی اتمی همکاری نکند.
نکته دیگری هم که نباید آن را فراموش کنیم این است که با توجه به نزدیکی انتخابات آمریکا، این کشور فشارهایش بر جمهوری اسلامی را افزایش داده و به تبع فشار آمریکا، آژانس بینالمللی انرژی اتمی هم فشارهایش بر ایران را افزایش داده است. از وقتی آمریکا تصمیم گرفت سناریوی تمدید تحریمهای تسلیحاتی ایران را پیگیری کند، آژانس هم همسو با آمریکا افزایش فشارهایش بر جمهوری اسلامی را شروع کرد. مدیرکل فعلی آژانس بینالمللی انرژی اتمی، رافائل گروسی کاندیدای آمریکاییها بود، گروسی وامدار آمریکاییهاست. به همین دلیل است که در رفتار آژانس بینالمللی انرژی اتمی در اعمال سیاستهای فشار علیه جمهوری اسلامی، یک همسویی و هماهنگی با ایالاتمتحده آمریکا دیده میشود.
مسؤولان باید به این نکته توجه داشته باشند که هر چقدر فشارهای آژانس بر ایران بیشتر شود، ایران هم باید در همکاریهای خود با آژانس تجدیدنظر کند و سطح این همکاریها را کاهش دهد.
* استاد دانشگاه تهران
ارسال به دوستان
سخنرانان اصلی مجمع سالانه حزبجمهوریخواه اعضایخانواده ترامپ خواهند بود
مجمع خانوادگی ترامپ
گروه بینالملل: مجمع ملی حزب جمهوریخواه از امروز در شرایطی آغاز خواهد شد که جمهوریخواهان حساب ویژهای بر تاثیر مثبت آن مبنی بر افزایش شانس ترامپ برای پیروزی در انتخابات باز کردهاند. ترامپ که هفته گذشته مجمع دموکراتها را به لحاظ کیفیت و محتوا به سخره گرفته بود، از برپایی برنامههای ویژه در مراسم معارفهاش سخن گفته است. این در حالی است که تاکنون چهرههای شاخص حزب جمهوریخواه به اشکال مختلف مخالفت خود را با انتخاب دوباره ترامپ و حمایت حزب از وی اعلام کردهاند. به نظر میرسد کارزار انتخاباتی ترامپ از امروز با اتخاذ موضع تهاجمیتر نسبت به قبل، منتقدان درونحزبی را هم مورد شماتت قرار دهد. آنچه مسلم است تکیه ترامپ بر ایجاد شکاف در جامعه آمریکا و دوقطبیسازی نژادی در این کشور، در کنار تاکید بر امکان تقلب در انتخابات، 2 راهبرد اصلی رئیسجمهور در 2 ماه منتهی به انتخابات نوامبر است اما واقعیت امر این است که بر اساس نظرسنجیهای انجام شده، اولویت مردم آمریکا در انتخابات نوامبر مسائل اقتصادی، بیکاری و سلامت (با توجه به ضعف شدید ترامپ در مدیریت بحران کرونا) است.
* خانواده ترامپ، سخنرانان اصلی مجمع حزب
به گزارش «وطن امروز»، مجمع سالانه حزب جمهوریخواه برای تعیین نامزد ریاستجمهوری این حزب در حالی از امروز برگزار خواهد شد که «دونالد ترامپ» رئیسجمهور آمریکا در نظر دارد در هر 4 شب برگزاری این مجمع سخنرانی کند. به نوشته روزنامه «ایندیپندنت»، علاوه بر ترامپ، فرزندان وی نیز در بازههای زمانی کلیدی این مجمع سالانه به سخنرانی خواهند پرداخت. چینش برنامه زمانبندی سخنرانیهای این مجمع سالانه نشان میدهد این رویداد حزبی بر ترامپ و خانوادهاش متمرکز شده است. «جیسون میلر» مشاور کارزار انتخاباتی ترامپ در مصاحبهای، ضمن اعلام این زمانبندی گفت: «در بخشهای مختلف هر [4] شب، شاهد سخنرانی رئیسجمهور [ترامپ] خواهید بود». این در حالی است که به طور عادی، معمولا آخرین شب برگزاری مجمع سالانه و پس از معرفی رسمی نامزد انتخاباتی حزب جمهوریخواه، این فرد به سخنرانی میپردازد. نشست 4 روزه مجمع سالانه حزب جمهوریخواه آمریکا قرار است از روز دوشنبه این هفته به وقت آمریکا (سهشنبه به وقت ایران) رسما آغاز به کار کند و بیش از 70 نفر از جمله سیاستمداران، مقامهای دولتی و اعضای خانواده دونالد ترامپ در این نشست سخنرانی خواهند کرد. بر اساس این گزارش، ترامپ قرار است پنجشنبه شب در اظهاراتی از کاخ سفید رسما نامزدی حزب جمهوریخواه در انتخابات ریاستجمهوری 2020 را بپذیرد. بر این اساس روز دوشنبه تعدادی از نمایندگان و سناتورهای جمهوریخواه در نشست این حزب سخنرانی خواهند کرد، از جمله «تیم اسکات» سناتور کارولینای جنوبی و «نیکی هیلی» سفیر سابق آمریکا در سازمان ملل. «دونالد ترامپ جی آر» پسر رئیسجمهور آمریکا و همسر وی نیز در این نشست سخنرانی خواهند داشت. روز سهشنبه هم «ملانیا ترامپ» همسر رئیسجمهور آمریکا و «مایک پمپئو» وزیر خارجه ایالات متحده سخنرانی میکنند. «اریک و تیفانی» فرزندان ترامپ نیز قرار است سهشنبهشب سخنرانی کنند. «مایک پنس» معاون رئیسجمهور آمریکا و همسرش نیز روز چهارشنبه سخنرانی خواهند داشت. یکی از مقامات ارشد کمپین انتخاباتی ترامپ پیشبینی کرده کنوانسیون ملی جمهوریخواهان بسیار هیجانانگیز خواهد بود و راههای جالبی را برای تبلیغ موفقیتها و دستاوردهای ترامپ طی دوره نخست ریاستجمهوریاش پیدا میکند. برخی متحدان جمهوریخواه ترامپ اذعان کردند عدم امکان سخنرانی در جمع وسیعی از مردم، مانعی برای ترامپ خواهد بود اما آنها شکوه کاخ سفید را بهترین گزینه در شرایط فعلی برای سخنرانی کنوانسیون میدانند.
* نظر جمهوریخواهان درباره وضعیت فعلی آمریکا
تازهترین نظرسنجی شبکه سیبیاس و موسسه تحقیقاتی یوگاو نشان میدهد 65 درصد طرفداران حزب جمهوریخواه، وضعیت فعلی آمریکا را نسبت به ۴ سال گذشته بهتر میدانند. در این نظرسنجی، ۳۵ درصد جمهوریخواهان هم معتقدند شرایط فعلی این کشور، بدتر از گذشته شده است اما اعتماد به دونالد ترامپ در میان اعضای این حزب ۸۳ درصد است. جمهوریخواهان در مقایسه به کل رایدهندگان آمریکایی وضعیت اقتصاد ملی را خوب میدانند (65 درصد در مقابل ۳۵ درصد) و ۷۳ درصد آنها در برابر 27 درصد بر این باورند کشور در مقابله با کرونا خوب عمل کرده است. 57 درصد جمهوریخواهان تعداد مرگومیر ناشی از کرونا را پذیرفتنی میدانند، در حالی که این رقم در بین مستقلان ۳۳ درصد و در بین دموکراتها ۱۰ درصد است. در مقابل ۹۰ درصد دموکراتها، ۶۷ درصد مستقلان و ۴۳ درصد جمهوریخواهان تعداد مرگ و میر کرونا در آمریکا را ناپذیرفتنی میدانند. نزدیک به ۵۸ درصد جمهوریخواهان دلیل انتخاب این حزب را پذیرش مواضع آن میدانند، در حالی که ۴۲ درصد آنها، دلیل تمایل به حزب جمهوریخواه را دوست نداشتن مواضع دموکراتها اعلام کردهاند. جمهوریخواهان درباره مساله «زندگی سیاهان مهم است» و تبعیضنژادی هم متفاوت میاندیشند. ۸۱ درصد آنها میگویند پرداختن به تبعیضنژادی بیش از اندازه است، در حالی که ۱۲ درصد دموکراتها چنین نگاهی دارند. همچنین ۵۵ درصد دموکراتها و ۶ درصد جمهوریخواهان توجه به مساله تبعیض نژادی را کافی نمیدانند. درباره مجمع سالانه پیش روی جمهوریخواهان هم بیش از ۹۰ درصد آنها میگویند دوست دارند سخنرانان این نشست حرفهای خوبی درباره ترامپ و پنس بزنند و تنها ۱۰ درصد آنها علاقمندند از بایدن و هریس انتقاد شود.
* عدم مشارکت چهرههای برجسته حزب جمهوریخواه درمجمع سالانه
دستور کار مراسم امسال حزب جمهوریخواه علاوه بر معرفی دونالد ترامپ به عنوان نامزد نهایی این حزب در انتخابات نوامبر، بر اقداماتی متمرکز خواهد بود که رئیسجمهور آمریکا در طول این ۴ سال انجام داده و در ۴ سال بعدی انجام خواهد داد. ناتوانی ترامپ در مهار شیوع ویروس کرونا و تبدیل این کشور به بزرگترین مرکز انتشار این بیماری، در کنار سیاست خارجی ضعیف و افزایش شدید نرخ بیکاری در آمریکا و از سوی دیگر سرکوب اعتراضات ضدنژادپرستی، سبب شده ترامپ جزو آن دسته از روسایجمهوری در آمریکا باشد که در آستانه انتخابات ریاستجمهوری با انتقاد شدید از سوی همحزبیهایش مواجه شده است. در همین حال تلاشهای بیوقفه ترامپ برای تخریب جو بایدن و توصیف نامزد حزب دموکرات به عنوان «جو خواب آلود» طی روزهای اخیر تاثیر معکوس داشته و اکنون فشارها بر ترامپ در آستانه برگزاری مجمع سالانه حزب جمهوریخواه تشدید شده است، تا جایی که برخی چهرههای سرشناس حزب جمهوریخواه ضمن عدم حضور در این مجمع، حمایت از ترامپ را رد کردند.
* امیدواری جمهوریخواهان به مناظرهها
کارزار ترامپ در شرایطی که از امروز با برگزاری مجمع سالانه حزب جمهوریخواه وارد فاز جدید برنامههای خود خواهد شد، روزهای سختی را پیش رو دارد. آنها که تا پیش از کرونا عمده تمرکز خود را بر برجسته کردن اشتباهات ناخواسته جو بایدن معطوف کرده بودند، بر اثر شیوع کرونا و خانهنشینی بایدن این فرصت را از دست دادند. حال در آستانه معرفی رسمی ترامپ به عنوان نامزد نهایی جمهوریخواهان در انتخابات نوامبر 2020، تحلیلها از در ابهام بودن شانس ترامپ برای پیروزی در انتخابات خبر میدهد. بر این اساس اکثر تحلیلگران بر این باورند ترامپ همانند ۴ سال پیش در کسب آرای عمومی توفیقی نخواهد داشت و آرای ایالتهای پرجمعیتی مانند کالیفرنیا و نیویورک که دموکراتها طی دهههای اخیر همواره در آنها پیروز شدهاند، در عمل باعث خواهد شد جو بایدن چند میلیون رای بیشتر از دونالد ترامپ کسب کند. با این حال باید در نظر داشت همچنان بیش از ۲ ماه به روز رایگیری باقی مانده است و جمهوریخواهان امیدوارند احیای اقتصاد، انتشار آمارهایی از کاهش بیکاری و کشف احتمالی واکسن بیماری «کووید-۱۹» بتواند به کمک آنها بیاید. احتمال عملکرد ضعیف جو بایدن در ادامه کارزار انتخاباتی بویژه در جریان ۳ مناظره با دونالد ترامپ نیز یکی دیگر از عواملی است که جمهوریخواهان هنوز به آن امید دارند. «آلن لیکتمن» که از سال ۱۹۸۴ تاکنون نتیجه هر دوره از انتخابات ریاستجمهوری آمریکا را بدرستی پیشبینی کرده است، نسبت به برگشتن ورق به نفع جمهوریخواهان محتاطانه سخن میگوید. او بر این باور است بهبود شرایط اقتصادی در نهایت چندان تعیینکننده نخواهد بود. به گفته لیکتمن، تاثیر رکود اقتصادی در سال انتخابات و رشد منفی اقتصادی براحتی از بین نخواهد رفت.
***
[تظاهرات خشونتآمیز در ویسکانسین]
به دنبال اقدام پلیس آمریکا در تیراندازی به یک فرد سیاهپوست غیرمسلح در ایالت ویسکانسین، اعتراضات علیه خشونت و تبعیضنژادی پلیس آمریکا در این ایالت آغاز شد و در نهایت مقامات محلی را وادار به اعمال قوانین منع آمد و شد در شهر «کنوشا» کرد. خبرگزاری رویترز در این باره گزارش داد آنطور که رسانههای محلی گزارش کردهاند پلیس ایالت ویسکانسین شب گذشته (یکشنبه به وقت محلی) چندین بار به سمت یک مرد سیاهپوست غیرمسلح تیراندازی کرده است. به دنبال این حادثه، افراد زیادی در محل حاضر شدند. ویدئویی که از این حادثه در شبکههای اجتماعی قرار گرفت، مردی را نشان میدهد که به سمت خودرویی در حال حرکت است و 2 افسر پلیس به سمت وی حرکت میکنند و به محض آنکه در خودرو را باز میکند، یکی از افسران پلیس شروع به تیراندازی به وی میکند. تصاویر منتشر شده در شبکههای اجتماعی، جمعیت زیادی را نشان میدهد که در امتداد خیابان محل حادثه راهپیمایی میکنند و به سمت نیروهای پلیس کوکتل مولوتف و پاره سنگ پرتاب میکنند.
ارسال به دوستان
ارسال به دوستان
|
|
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
|