|
نفرت در برابر نفرت!
نوید مؤمن: «پورتلند» و «ویسکانسین» به ۲ نقطه جدید منازعه داخلی در آمریکا تبدیل شدهاند. در حالی که کشتار سیاهپوستان توسط پلیس آمریکا ادامه دارد، طرفداران ترامپ رسما به معترضان به نژادپرستی حمله و حتی آنها را کشته و مجروح میکنند. پلیس فدرال نیز در این معادله، نقش پیادهنظام کاخ سفید را ایفا میکند. کار به جایی رسیده است که ترامپ رسما با اعضای گارد ملی آمریکا دیدار کرده و از آنها خواسته در کشتار معترضان به نژادپرستی و عملکرد پلیسهای جانی و قاتل، هیچگونه ملاحظهای را در نظر نگیرند. مشاوران ترامپ به وی وعده دادهاند میتوان از دل غوغاهای به وجود آمده در ایالات مختلف آمریکا، نوعی دوگانه مقطعی (با هدف پیروزی در انتخابات) ایجاد کرد. این دوگانه، «ملیگرا/ بیگانه» نام دارد. ریشهها و بذر این دوگانهسازی، حتی در دوران ریاستجمهوری اوباما و قدرت گرفتن دموکراتهایی که امروز مدعی صیانت از حقوق بشر و حقوق رنگینپوستان هستند بنا نهاده شده و ماهیتی کاملا سیستماتیک دارد.
اما سوال اصلی اینجاست: چه اتفاقی در آمریکا رخ داده و این کشور به کدام سمت میرود؟ آیا دوگانهسازی مدنظر ترامپ و مقامات حزب جمهوریخواه به همین سبک و سیاق طراحیشده پیش خواهد رفت یا در آینده نزدیک سرنوشت دیگری پیدا میکند؟
1- جهت پاسخدهی به این سوال، لازم است تمرکزی نیز بر رفتار دموکراتها داشته باشیم. دموکراتهای آمریکا با علم کردن چهرههایی مانند «ال گور»، «بیل کلینتون» و «باراک اوباما» در تلاشند دوگانه «عقلانیت/ ماجراجویی» را در داخل جامعه آمریکا تقویت کنند. هدف آنها نیز مقطعی و معطوف به انتخابات ریاستجمهوری ماه نوامبر (آبانماه) است. حتی آنها «کاملا هریس» سناتور تازهکار ایالت «کالیفرنیا» را به رغم اختلافاتی که با جو بایدن دارد، به نامزد حزب متبوع خود تحمیل کردند تا بتواند آرای «رنگینپوستان» و «زنان» را به سبد دموکراتها واریز کند. هریس، زن سناتوری است که از پدر و مادری هندی و جامائیکایی متولد شده و همین مسأله، میتواند در ظاهر برای کسانی که از ظلم پلیس فدرال و نهادهای امنیتی و سیاسی آمریکا علیه رنگینپوستان به تنگ آمدهاند، جذاب باشد! اتفاقا نظرسنجیهای اخیر در ایالت مهم و سرنوشتساز «فلوریدا» نیز نشان میدهد بایدن پس از انتخاب کاملا هریس، توانسته است برتریای 6 درصدی بر ترامپ در این ایالت [که دارای 29 رای الکترال است] رقم بزند.
خب! مشخص است سران احزاب جمهوریخواه و دموکرات هر دو در صدد ایجاد «دوگانه»های مدنظر خود در جامعه آمریکا برآمدهاند و نسبت به پیشبرد این «شکافسازیهای هدایتشده» تا زمان برگزاری انتخابات مصمم هستند. با این حال به نظر میرسد این بار ۲ حزب سنتی آمریکا بازی خطرناکی را علیه موجودیت و حاکمیت نظام امپریالیستی خود آغاز کردهاند! این دوگانهسازیها، هر بار در انتخابات ریاستجمهوری آمریکا به نوعی ایجاد شده بود. شاید بارزترین آنها، دوگانهسازی «تغییر- ثبات» بود که سال 2008 در رقابت میان «باراک اوباما» و «جان مککین» نامزد حزب جمهوریخواه رخ داد. تا قبل از انتخابات پیشرو، این دوگانهها «قابل هدایت و مهار» بودند، به این معنا که طرف بازنده یا برنده در انتخابات پس از استقرار در کاخ سفید و به کمک نهادهای امنیتی و دستهای پشت پرده قدرت در آمریکا، به راحتی زیر وعدههای خود میزد و با «تطمیع»، «تهدید» یا «تحمیق» شهروندان آمریکایی، آنها را در مجرای «سرسپردگی به حاکمیت آمریکایی» هدایت میکرد. اما این بار بازی فرق دارد!
۲- باید گفت دوگانهسازیهای مدنظر دموکراتها / جمهوریخواهان، حتی اگر تا قبل از انتخابات صورت گیرد، پس از انتخابات تبدیل به یک «چالش بیسابقه و تمامعیار» علیه ساختار و نظام موجود در آمریکا خواهد شد. بایدن و ترامپ به اندازهای غرق در استراتژیها و روشهای انتخاباتی خود و تخریب بازی یکدیگر هستند که دوگانه بزرگتری به نام «نفرت-نفرت» را در کشورشان نمیبینند! آری! نظرسنجیها بخوبی نشان میدهد طرفین رقابت انتخاباتی امسال در آمریکا، دیگر همدیگر را «رقیب» خود نمیدانند، بلکه به چشم یک «دشمن» به یکدیگر مینگرند. طرفداران هر یک از نامزدهای شکستخورده آمادهاند تا پس از مشخص شدن نتیجه انتخابات به خیابانها بریزند و یکدیگر را به گلوله ببندند! زیر گرفتن معترضان به نژادپرستی در ایالات مختلف آمریکا و تیراندازی به آنها، آن هم از سوی کسانی که رسما طرفدار ترامپ هستند به وضوح نشان میدهد ایالات متحده فاصله چندانی تا «جنگ داخلی» ندارد. پتانسیلهای خشم و تبعیض و نفرت به گونهای با یکدیگر تجمیع شدهاند که تفکیک آنها از یکدیگر، آن هم با توجه به شرایط سیاسی و اجتماعی حاکم بر آمریکا امکانپذیر نیست. این همان دوگانهای است که «آمریکای امروز» را در نهایت تبدیل به «آمریکای دیگر» خواهد کرد.
ارسال به دوستان
«وطنامروز» گزارش میدهد آبه شینزو جایگاه نخستوزیری ژاپن را به خاطر بیماری ترک کرده است یا استعفای او به ناکامیهای مدیریتی در اصلاح اقتصاد و پروندههای فساد مالی مرتبط است
رسوایییابیماری؟
ثمانه اکوان: اکثر شخصیتهای سیاسی در کشورهای مختلف جهان بعد از شنیدن خبر استعفای آبه شینزو، نخستوزیر ژاپن، در پیامهایی از همکاری با او در طول مدت فعالیتش در ژاپن ابراز خرسندی کرده و او را جزو سیاستمدارانی دانستهاند که میراث خوبی از خود در سیاست خارجی بر جا گذاشته است. دونالد ترامپ که ارتباط نزدیک و خوبی با آبه داشت، پا را فراتر از این گذاشت و در تماس تلفنی با آبه، او را بهترین نخستوزیر تاریخ ژاپن دانست! این تعریفها در بیرون اما ربطی به انتقادات در داخل ژاپن از او ندارد. استعفای ناگهانی آبه شینزو به دلیل مشکلات مرتبط با سلامتی او مطبوعات مختلف داخل و خارج از ژاپن را به تکاپو انداخته که مروری بر فعالیتهای تقریبا یک دههای او در ژاپن داشته باشند. آبه از نظر ژاپنیها معروفترین نخستوزیرشان بعد از سال 1945 و پایان جنگ جهانی دوم بوده و در سالهای اخیر نیز شهرت اصلیاش را از گلف بازی کردنش با ترامپ به دست آورده است(!) او با اینکه اقتصاد ژاپن را نتوانست دچار اصلاحات جدی کند و همچنان این کشور از اقتصاد ضعیف رنج میبرد اما در عرصه سیاست خارجی و دفاعی توانست اقداماتی مهم در طول دوران نخستوزیری خود که طولانیترین مدت در تاریخ این کشور است، انجام دهد. دوره کنونی نخستوزیری آبه قرار بود تا پایان سپتامبر سال آینده میلادی (یک سال دیگر) ادامه داشته باشد اما نگاهی به میزان محبوبیت او در ژاپن نشان میدهد او دچار ریزش آرا و کاهش محبوبیت شدید در تاریخ این کشور شده بود که تا به حال برای هیچ نخستوزیری در این کشور رخ نداده است. به همین دلیل است که برخی تحلیلگران بر این عقیدهاند او دقیقا یک سال قبل از پایان یافتن دوره نخستوزیریاش، آن هم به بهانه مشکلات سلامتی از سیاست کنارهگیری کرده است تا شاهد انتقادات شدید از خود در انتخابات بعدی نباشد. نکته جالب توجه در این باره این است که آبه شینزو از دوران جوانی از بیماری «کولیت اولسروز» که نوعی التهاب به همراه زخم روده است، رنج میبرده است. این بیماری یکبار در سال 2007 و زمانی که او نخستین سال دوران نخستوزیریاش را به اتمام رسانده بود، باعث استعفای او شد. اما مدتی بعد [سال 2012] او دوباره به عرصه سیاست بازگشت. گفته میشود در همان سال 2007 نیز دلیل اصلی استعفایش تنگ شدن عرصه برای فعالیت او و همچنین انتقادات مکرر از دولتش بوده است. با این حال به نظر میرسد این بار نیز در شرایطی که آبه با انتقادات زیادی روبهرو شده، دوباره دست به دامن راهکار توسل به بیماریاش شده تا بلکه بتواند از انتقادات در امان بماند. اما ریشه اصلی انتقادات از آبه و دوران 8 ساله[۹ ساله] نخستوزیریاش چیست؟
* بحران کرونا
شاید از نظر تحلیلگران خارجی زمانی که بدانند کرونا تاکنون در ژاپن تنها 1300 کشته بر جا گذاشته است، افزایش انتقادات از نخستوزیر و استعفای او تا حد زیادی خندهدار باشد اما نگاهی به فعالیتهای انجامشده توسط دولت آبه در طول دوران شیوع کرونا که باعث شد این عده از مردم جان خود را از دست بدهند، نشان میدهد سیاستهای غلط و نامطمئن و همچنین بیدقتی در سیاستهای اقتصادی در زمان شیوع کرونا، باعث ایجاد بحرانی عمیق در ژاپن شده است و این در حالی است که مدیریت درست و موفق میتوانست از میزان بحرانهای اقتصادی بعدی و همچنین تعداد قربانیان کم کند. یکی از مثالهای جالب و بسیار معروف عدم مدیریت صحیح کرونا، شعار دولت آبه در دادن ۲ ماسک قابل شستوشو به هر ژاپنی بود که در همان ابتدای امر به «آبنوماسک»1 معروف شد و به دلیل اجرایی نبودن و همچنین اظهارنظر مقامات بهداشتی درباره اینکه این کار برای کنترل ویروس کرونا بیفایده است، از دستور کار خارج شد.2 در عین حال دلیل آبه برای استعفا نیز از این منظر برای مردم ژاپن غیرقابلقبول است، چرا که تا پیش از این اعلام نشده بود بیماری آبه پیشرفتی داشته است و به همین دلیل اظهارنظر پزشکانش درباره اینکه او بیش از حد کار میکند و این برای سلامتیاش مضر است، برای مردم قانعکننده نبود. در عین حال در دوران اوجگیری کرونا در ژاپن، مردم بسیار کمتر آبه را در ملأعام میدیدند و ظهور و بروز و کار کردن او به قدری کم شده بود که بر اساس یک نظرسنجی، مردم ژاپن از کمکاری آبه بسیار عصبانی بودند. بر اساس این نظرسنجی که روزنامه آساهی شیمبون آن را منتشر کرده است، تنها 29 درصد مردم ژاپن از عملکرد دولت آبه در دوران کرونا حمایت میکردند و نزدیک به 70 درصد کاملا از عملکرد او و دولتش ناراضی بودند.3
* پروندههای فساد
آبه از همان ابتدای دوران دوم ریاستجمهوریاش با پروندهها و رسواییهای اقتصادیاش شناخته میشد. ۲ بحران رسوایی که بشدت در رسانهها بازتاب یافته و در عین حال آبه، هیچ پاسخ مناسبی برای آنها نزد افکار عمومی نداشته است، عبارتند از پرونده موسوم به «موریتومو گاکوئن»4 و «کاکه گاکوئن»5. در این ۲ پرونده آبه شینزو متهم شده بود امکانات و زمینهای دولتی را به صورت غیرقانونی در اختیار دوستان یا همفکران سیاسیاش قرار داده است و در یک مورد زمینی را به یکی از دوستانش برای احداث مدرسه داده که از قضا، همسر آبه نیز در آن پروژه سهم داشته است. در پرونده «موریتومو گاکوئن» که نام مدیر مدرسه مذکور است، وزیر دارایی نیز متهم شد در جریان تحقیقات درباره پرونده دخالت کرده و از اختیارات خود برای سرپوش گذاشتن بر این رسوایی استفاده کرده است. با وجود اینکه آبه در هر دو پرونده نقش خود را تکذیب کرد اما در نهایت از طرف دولت درباره این قصور از مردم عذرخواهی کرد.6
* جشن شکوفههای گیلاس
یکی دیگر از رسواییهایی که دامن آبه و نزدیکان و همحزبیهایش را گرفته است، مراسم جشن شکوفههای گیلاس است که هر سال توسط نخستوزیری برگزار میشود اما به نظر میرسد در سالهای اخیر به جشنی بسیار پرهزینه برای تقدیر از همحزبیهای آبه و دوستانش تبدیل شده و مردم ژاپن بیان کرده بودند راضی نیستند هزینههای این جشن حزبی از مالیات آنها پرداخت شود.7 نکته جالب اما از بین بردن اسناد مربوط به میهمانان دعوت شده به این مراسم بعد از اعتراضات مردمی و همچنین اعضای اپوزیسیون ژاپن در دولت بود که سروصدای زیادی به پا کرد.
* خرید رأی
مسأله پروندههایی که نام آبه را با خود به یدک میکشند همینجا پایان نمییابد. ماه ژوئن سال جاری میلادی (۳ ماه پیش) کاتسویوکی کاوایی، وزیر دادگستری ژاپن که از نزدیکان آبه نیز هست، به همراه همسرش که عضو مجلس اعلای ژاپن است، متهم شدند در جریان انتخابات مجلس، اقدام به خرید رأی کردهاند و در عینحال حزب لیبرال- دموکرات (حزب آبه) نیز 150 میلیون ین (معادل 4/1 میلیون دلار) به این فرد پرداخت کرده است. البته آبه شینزو در این پرونده نیز اعلام کرد نقشی در این ماجرا نداشته است و آقا و خانم کاوایی نیز بعد از مدتی از اتهامات تبرئه شدند.8
* چه کسی جانشین آبه میشود؟
پروندهها، سؤالات و اتهامات درباره فعالیتهای آبه همچنان در مرکز توجه افکار عمومی در ژاپن قرار دارد اما مساله حیاتی در شرایط کنونی، انتخاب جانشین آبه است. رسانهها تاکنون اسامی زیادی را در این باره مطرح کردهاند اما برخی دیگر نیز بیان کردهاند از حالا نمیتوان نتیجهگیری کرد چه کسی جانشین آبه میشود.9 با این حال در شرایط فعلی محتملترین گزینهای که از طرف روزنامههای ژاپنی گفته شده، «شیجرو ایشیبا» وزیر دفاع فعلی است که به نظر میرسد تاکنون توانسته نظر اعضای حزب را به خود جذب کند. با این حال فهرست کردن مسائل مهم که باید توسط نخستوزیر بعدی به آنها پاسخ مناسبی داده شود، مهمتر از جانشین آبه است. نخستین مسأله، افزایش بودجه نظامی ژاپن و همکاریهای این کشور با آمریکاست. در حالی که دولت فعلی بشدت به سمت جلب همکاریهای نظامی با آمریکا رفته بود اما ایجاد پایگاه آمریکایی در ژاپن هم با مخالفت وسیع مردم این کشور و هم کشورهای منطقه روبهرو شده است و نخستوزیر جدید باید درباره مذاکرات با آمریکا شفافتر از دولت قبلی عمل کند.
مسأله بعدی اوضاع اقتصادی ژاپن است که بر اثر شیوع کرونا دچار رکود شده است. نخستوزیر بعدی با این حال در شرایطی سر کار میآید که باید سیاست «بودجه فعال سالانه» را بهگونهای اجرایی کند که بتواند از افراد یا شرکتهایی که بر اثر کرونا آسیب دیدهاند، حفاظت کند. سیاست «بودجه فعال سالانه» به نظر میرسد در شرایط کنونی که المپیک توکیو یک سال عقب افتاده و چشمانداز برپایی آن و جذب گردشگران سختتر از قبل شده است، بهترین راه برای حفظ اقتصاد این کشور بوده و مورد تأیید احزاب مختلف نیز باشد.
-------------------------------
پینوشت:
1- Abenomask
2-https://www.nytimes.com/2020/08/30/opinion /shinzo-abe-resign-japan.html
3- http://www.asahi.com/ajw/articles/13401687
4- Moritomo Gakuen
5- Kake Gakuen
6- https://english.kyodonews.net/news/2020/03/ df44c81a149d-finance-ministry-will-not-probe-moritomo-gakuen-scandal-again-aso.html
7- http://www.asahi.com/ajw/articles/AJ 202001070048.html
8- https://thediplomat.com/2020/06/japanese-politics-rocked-by-arrests-over-voter-bribery-scandal/
9- https://www.cnbc.com/2020/08/31/japans-next-prime-minister-faces-a-difficult-year-ahead-after-abe-resigns.html
******
گروه سیاسی: استعفای آبه شینزو را میتوان به مثابه پایانی بر خیالات خوشبینانه جریانی به حساب آورد که روزی سفر او به ایران را نشانهای از آغاز حسن نیت ترامپ به حساب میآوردند.
به گزارش «وطن امروز»، استعفای آبه شینزو از نخستوزیری ژاپن را میتوان از مهمترین اخبار روزهای گذشته دانست. آبه 65 ساله که از سال 2012 به عنوان نخستوزیر ژاپن انتخاب شده بود در حالی علت استعفای خود را به بیماری کولیت اولسروز [زخمی] نسبت داد که پایان پیش از موعد دوره نخستوزیری وی را میتوان حامل پیامهایی برای فضای داخلی ایران نیز دانست. پایان دوران نخستوزیری آبه از جهاتی نشان انقضای طرحی دارد که در سالهای اخیر برخی جریانات داخلی از جمله دولت حسن روحانی بر آن تمرکز زیادی داشتهاند. واسطهگری میان ایران و آمریکا، آن هم بعد از اقدامات جنونآمیز ترامپ در مواردی همانند خروج یکطرفه از برجام را میتوان به عنوان مهمترین شاهدمثال در این امر مورد اشاره قرار داد.
آذرماه سال گذشته بود که پس از 40 سال مقامی در سطح نخستوزیر ژاپن به این ایران سفر کرد؛ سفری که پیش از آغاز آن نیز همه گمانهزنیها حکایت از کارکرد واسطهای آن داشت و آبه به عنوان فرستاده ویژه ترامپ به تهران حامل پیامی بود که دولت آمریکا به وی داده بود. در چنین فضایی همانطور که قابل پیشبینی بود رسانههای اصلاحطلب حامی دولت با مانور ویژه روی این سفر و تاکید بر ارزشمند بودن آن، از لزوم پذیرش این پیام و استفاده حداکثری از واسطهگری ژاپن برای بازگشایی باب گفتوگوها با ترامپ سخن به میان آوردند.
در همان برهه بود که «وطن امروز» در گزارشی با عنوان «خربزه آبه» با اشاره به بیسرانجام بودن دل بستن به دیدارهایی از این دست، درباره ذوقزدگی مقامات دولتی و جریانات سیاسی همسو با دولت نسبت به این دیدار هشدار داد و نوشت: «هر چند نخستوزیر ژاپن درصدد میانجیگری و جوش دادن توافق میان ایران و آمریکاست، با این حال با توجه به تجربه دیپلماسی روحانی و همچنین اظهارات چند ماه گذشته وی، روحانی نیز از توافق احتمالی بدش نمیآید. بنا بر آنچه دولتیها و رسانههای وابسته به دولت میگویند ماحصل این توافق برای ایران گشایش اقتصادی است و همین موضوع انگیزه دولت را برای دستیابی به چنین توافقی بیشتر میکند. با این حال، آنچه در عمل اتفاق خواهد افتاد تغییر چندانی در وضعیت تحریمها و اقتصاد کشور و حتی مبادلات با دیگر کشورها به وجود نخواهد آورد. اگر همانطور که برخی رسانهها یا کارشناسان گمانهزنی کردند حاصل این توافق انتقال بخشی از پول بلوکه نفت ایران باشد، این ارز مسکن مقطعیای است که پس از مصرف آن و اتمام تاثیرش بر اقتصاد کشور شرایط به وجود آمده را بدتر از قبل خواهد کرد. راهحل عبور از فشار تحریمها نه مسکنهای مقطعی که اتکا به توانمندیهای داخلی و تغییرات اساسی در ساختار بودجه است؛ موضوعی که عملکرد روحانی نشان داده وی آن را جدی نمیگیرد». این گزارش که با تذکر هیات نظارت بر مطبوعات نیز مواجه شد در حالی بود که تنها چندماه پس از سفر آبه به تهران که در رسانههای جریان غربگرا از آن به عنوان پیام حسن نیت ترامپ یاد میشد، دولت آمریکا اقدام به عمل جنایتکارانه ترور سرلشکر شهید قاسم سلیمانی در بغداد کرد.
در این میان رهبر حکیم انقلاب نیز در جریان دیدار با نخستوزیر ژاپن با اشاره به وظیفه پیامرسانی آبه از سوی آمریکا، در پاسخ به وی که گفته بود من قصد دارم پیام رئیسجمهور آمریکا را به جنابعالی برسانم، فرمودند: ما در حسن نیت و جدی بودن شما تردیدی نداریم اما درباره آنچه از رئیسجمهور آمریکا نقل کردید، من شخص ترامپ را شایسته مبادله هیچ پیامی نمیدانم و هیچ پاسخی هم به او ندارم و نخواهم داد.
* پایانی بر خیال خوش
استعفای آبه شینزو و پایان ماموریت وی به عنوان نخستوزیر ژاپن در شرایطی است که وی در سالهای اخیر به عنوان یک مهره نزدیک به دونالد ترامپ شناخته میشد و در همین راستا سفر سال گذشتهاش به تهران را نیز میتوان یکی از مهمترین ماموریتهایی دانست که در این راستا به عهده داشته است. آبه در حالی به پایان عمر سیاسی بلندمدت خود رسید که از آن میتوان به عنوان یکی از نمادهای محاسبات غلط جریانات غربگرا در مواجهه با واقعیات نظام جهانی و بازیگران آن دانست به گونهای که این جریان در سالهای گذشته و بویژه پس از خروج یکطرفه آمریکا از برجام و پشت پا زدن به تعهداتش سعی کرد با تمرکز بر واسطههای سیاسی آمریکا از جمله دولت ژاپن، آخرین تلاشهای خود را برای زنده نگه داشتن ایده سیاست خارجی روحانی مبنی بر تعامل با آمریکا به کار بندد.
با از میان رفتن آبه به عنوان نخستوزیری که برخی جریانات سیاسی داخلی اهداف سیاسی خود را در قمار روی او برنامهریزی کرده بودند، یک بار دیگر میتوان به شکاف میان واقعیت و برخی از این برنامهریزیها اشاره داشت. پایان عصر آبه و کنارهگیری وی از قدرت، برای آنانی که در سالهای اخیر تلاش داشتند چراغ سبزهای توکیو برای میانجیگری میان تهران و واشنگتن را به عنوان بخشی از گام راهبردی در جهت نزدیک کردن ایران و آمریکا در نظر بگیرند، نشان از پایان یک خوشخیالی سیاسی دارد. آبه در شرایطی استعفا کرد که در سالهای اخیر بیشترین همراهی را با دولت ترامپ در زمینه سناریوی تحریم این کشور علیه ایران داشت و در مقاطعی نیز که سعی میکرد خود را به عنوان چهرهای واسطهگر نشان دهد باز هم بازی خود را در زمین ترامپ جلو میبرد.
با تمام این اوصاف، استعفای آبه شینزو از نخستوزیری ژاپن و واگذار کردن قدرت توسط وی را میتوان به عنوان یک تجربه تاریخی دیگر برای نیروهای سیاسی کشورمان به حساب آورد؛ تجربهای از تلاش آمریکا برای کشاندن ایران به مذاکرهای که خود به آشکارترین شکل ممکن به زیر آن زده بود. با این حال شاید تعجبآورترین بخش این تجربه تاریخی را بتوان خوشخیالی جریانات غربگرا نسبت به چنین بازیگران وابستهای دانست.
ارسال به دوستان
این جای خالی نباید پر میشد!
اسدالله رمضانزاده: «مطالعات ادعایی»، «تکیه بر اسناد جعلی»، «فشارهای غیرقانونی»، «تصویب قطعنامه در شورای حکام»، «تهدید به ارسال پرونده ایران به شورای امنیت» و «...».
این همان جای خالی مهمی بود که ما نباید آن را پر میکردیم! صورت مساله به اندازهای واضح و آشکار است که کمتر کسی در توصیف و تشریح آن تردید دارد! «رافائل گروسی» مهره واشنگتن در آژانس بینالمللی انرژی اتمی که از ابتدای حضور خود در رأس معادلات آژانس، تقابل با فعالیتهای هستهای - محدودشده- ایران را بنا بر فرمان و سفارش ترامپ و پمپئو کلید زده بود، اخیرا به تهران سفر کرد. اگر چه آژانس در دوران مدیریت «یوکیو آمانو» و «محمد البرادعی» نیز به واسطه نفوذ آمریکا و تروئیکای اروپا در شورای حکام، به جای یک «سازمان بینالمللی» به «کارگزار کاخ سفید» در مواجهه با کشورهای مخالف آمریکا تبدیل شده بود اما این «تعلق اکتسابی» پس از مرگ مشکوک آمانو و حضور «گروسی» به نقطه اوج خود رسیده است.
باید این حقیقت را بپذیریم که آمریکا از سال 1957 میلادی (زمان تاسیس آژانس) تاکنون، اصلیترین حامی مالی این سازمان به اصطلاح بینالمللی بوده و به همین دلیل، هیچگاه این سازمان نتوانسته وظیفه ذاتی و اصلی خود را در قبال تامین حقوق حقه اعضای خود، انجام دهد. در گزارش رسمی سالانه نهادهای مالی آمریکا آمده است این کشور، 25 درصد بودجه منظم سالیانه آژانس بینالمللی انرژی اتمی را تامین میکند و در مواردی مانند «تامین هزینه بازرسیها» نیز به این سازمان بودجهای جداگانه اختصاص میدهد. متحدان آمریکا، یعنی کشورهایی مانند ژاپن (۲/۸ درصد)، آلمان (۹/۵ درصد)، انگلیس (۴/۴ درصد)، فرانسه (۳/۴ درصد)، برزیل (۸/۲ درصد) و کانادا (۶/۲ درصد) بودجه آژانس را تامین میکنند. سهم ۲ کشور چین و روسیه در این معادله، 15 درصد است. همانگونه که مشاهده میشود، واشنگتن و متحدان آن نسبت به آژانس، نه بهمثابه یک «سازمان بینالمللی»، بلکه یک «شرکت سهامی خاص» مینگرند که مدیران آن، بدون تامین رضایت و نظر واشنگتن و بازیگران اروپایی، حق «تصمیمگیری مستقل» در قبال پرونده هستهای دیگر کشورها را ندارند. اساسا یکی از دلایل مهم اصرار آمریکا و تروئیکای اروپا بر حضور هر چه سریعتر «رافائل گروسی» در مسند مدیرکلی آژانس همین مسأله بود! او پس از مرگ آمانو- که مخالفت کلی با درخواست مقامات آمریکایی مبنی بر اعلام انحراف ایران از تعهدات برجامی خود قبل از خروج ترامپ از توافق هستهای داشت- باید سر کار میآمد تا تکمیلکننده پروسه «فشار حداکثری آمریکا» علیه کشورمان باشد. از این رو مقامات آمریکایی درنگ را جایز ندانستند و حتی پروسه زمانی طولانیمدت انتخاب مدیرکل جدید را در عرض مدتی کوتاه طی کردند. گروسی نیز بلافاصله دست به کار شد و پاسخ حمایت ترامپ، مکرون، مرکل و جانسون از خود را با «تکیه بر ادعاهای پوچ نتانیاهو» و تبدیل آن به یک «سند حقوقی»(!) داد. ترامپ که از سال 2017 میلادی، بازرسی کامل از اماکن نظامی ایران توسط بازرسان- بخوانید جاسوسان- آژانس را یکی از اصلیترین شروط «تکمیل برجام» میدانست، پس از حضور گروسی و در حالی که از توافق هستهای نیز خارج شده بود، وی را به اعلام درخواست بازرسیهای غیرقانونی و غیرمستند از اماکن جدید در ایران ترغیب کرد. گروسی نیز با کمال میل، درخواست فرمانده آمریکایی خود را اجابت کرد!
پس از مدتی اندک، تروئیکای اروپا که ادعای مضحک پایبندی آنها به برجام(!) این روزها نقل محافل اصلاحطلبان و متاسفانه وزارت امور خارجه کشورمان شده است نیز بنا بر نقشه مشترکی که ترامپ و گروسی ریخته بودند، پیشنویس قطعنامهای ضدایرانی علیه کشورمان را در شورای حکام تهیه و سریع به تصویب رساندند تا ایران در اوج فشارهای اقتصادی مشترک آمریکا/ اروپا، با تهدیدی دیگر [ارسال پرونده هستهای به شورای امنیت] نیز مواجه شود! متاسفانه کسانی که امروز، پس از اثبات و مشاهده عینی خساراتی که برجام به کشور وارد کرد، به بزک این توافق روی آوردهاند، بخوبی میدانند به واسطه ظرفیتی که برجام برای طرف مقابل (دشمنان ایران) ایجاد کرده است، ارسال این پرونده از آژانس به شورای امنیت، مترادف با وضع دوباره تحریمهای چندجانبه علیه ایران خواهد بود.
در هر حال آژانس، آمریکا و تروئیکای اروپا قطعات این بازی را در کنار یکدیگر چیدند تا به همان «نقطهچین» اول متن مقاله رسیدند! این «نقطهچین»، «پاسخ ایران» بود! متاسفانه، اعطای دسترسی ایران به آژانس برای دسترسی به اماکن مربوط، معنایی جز «تکمیل پازل موقت آژانس» در قبال کشورمان ندارد. نام این پازل را باید «موقت» گذاشت، زیرا آژانس قطعا این بازی را در آینده نیز تکرار خواهد کرد! بدیهی است آژانس قصد دارد «خطوط قرمز امنیتی» کشورمان را به بهانههای فنی مخدوش کند. در این میان، به جای «بهانه ندادن دست آژانس» باید «برخورد قاطع با ادعاهای آژانس» و «ایجاد هزینه برای هدایتگران پنهان و آشکار مدیرکل آژانس» را در دستور کار قرار دهیم! شاید برخی تصور کنند آژانس مطابق «تعهد»(!) خود قصد دارد فقط به دو مکان مورد نظر خود اجازه دسترسی پیدا کند! زهی خیال باطل! آژانس در آینده نزدیک یا دور، دوباره میتواند سیکل مدنظر خود را از «مطالعات ادعایی» آغاز و به «اجازه بازرسی از سوی ایران» ختم کند! زمان آن رسیده است تا از توهم «سازمانپنداری آژانس» خارج شده و آن را جزئی از بازی آمریکا و دشمنان ایران علیه ملت و نظام خود قلمداد کنیم.
ارسال به دوستان
«وطنامروز» به بهانه ماجرای هفتتپه، واگذاری بنگاههای دولتی به بخشخصوصی را بررسی کرد
تسویه باخت ـ باخت
* پشتپرده بازار سرخ
* مسکنهمچنان تب دارد
گروه اقتصادی: با گذشت 15 سال از ابلاغ سیاستهای اصل 44 و شروع خصوصیسازی به صورت رسمی در ادبیات اقتصاد ایران به گواه گزارشهای رسمی منتشر شده این سیاست با شکست رو به رو شده است. در این مدت قریب به 850 بنگاه دولتی به بخش تعاون و خصوصی واگذار و دولت از منافع آن بهرهمند شده است. با وجود گستردگی و بزرگی امر خصوصیسازی - که کارشناسان از آن به عنوان انقلاب اقتصادی یاد میکنند- اما هیچ کارنامه رسمی و شفافی درباره نتایج اجرای این سیاست وجود ندارد. نحوه واگذاری، هویت خریدار و عاقبت این واحدهای اقتصادی پس از واگذاری را میتوان جزو محرمانههای خصوصیسازی ایران دانست. در سالهای اخیر با توجه بیشتر رسانهها به موضوع خصوصیسازی، کم و بیش آفتهای اجرای ناصحیح این سیاست در حال هویدا شدن است. از سوی دیگر مجمع تشخیص مصلحت نظام اخیرا در گزارشی سربسته به موضوع خصوصیسازی پرداخته است. در این گزارش آمده است: تنها 17 درصد واگذاریهای انجامشده به بخش خصوصی واقعی بوده و سهم تعاون در اقتصاد 8/3 درصد برآورد شده است. نکته قابل توجه در این گزارش قید این موضوع است: «هیچ کدام از اهداف سیاستهای کلی اصل 44 تاکنون محقق نشده است». در کنار این گزارش رسمی که حاکی از مردودی خصوصیسازی در اقتصاد ایران است، دیوان محاسبات هم در گزارشهای تفریغ بودجه 5 سال اخیر خود به بخش خصوصی پرداخته است. بررسی این گزارشها نشان میدهد مجموعهای از تخلفات در واگذاریها رخ داده است و هیچکدام از آنها نتوانستهاند به اهداف خود برسند. اما در اینکه این شکست، ناشی از نارساییهای قانونی است یا فرآیند واگذاری، محل بحث است. آنچه مشخص است تاکنون کار پژوهشی جدیای درباره خصوصیسازی در کشور ما انجام نشده است. معمولا وقتی درباره خصوصیسازی صحبت میشود بیشتر مفاهیم نظری مورد بحث قرار میگیرد. برای مثال تاکنون شخصی صورتهای مالی شرکتهای نیشکر هفتتپه یا هپکو و یا روند سرمایهگذاری و شاخصهای مالی آنها را بررسی نکرده است و معمولا در این زمینه به گفتن حرفهای کلی اکتفا میشود. «وطن امروز» با بررسی آمارهای منتشرشده در سایت سازمان خصوصیسازی به تحلیل آنها پرداخته است. در این گزارش شیوههای واگذاری سهام در فرآیند واگذاری بنگاهها به بخش خصوصی را بررسی کردهایم که در ادامه میخوانید. ***
بررسی روشهای واگذاری بنگاههای دولتی
بررسیها نشان میدهد اکثر واگذاریهای شکست خورده مانند هفتتپه و هپکو زمانی رخ داده است که یا دولت به دنبال رد دیون بوده است یا شرایط اقتصادی مناسبی نداشته و صرفا به نفس خصوصیسازی به عنوان مأمنی برای کسب درآمد نگاه کرده است که منجر به واگذاری بلوکی و در قالب رد دیون شده است.
در حال حاضر طبق آمار سازمان خصوصیسازی، واگذاری بنگاههای دولتی در کشور به تفکیک «نوع واگذاری»، «بازار عرضه سهام» و «حجم واگذاری سهام» به این شرح است:
۱- روشهای واگذاری به تفکیک نوع واگذاری: اطلاعات خصوصیسازی در کشور بر اساس نوع واگذاری به 3 شکل کلی تقسیم میشود؛ «فروش سهام یا دارایی به عموم متقاضیان»، «واگذاری سهام یا دارایی به شیوه انتقال مستقیم به اشخاص حقیقی و حقوقی طلبکار از دولت (رد دیون)» و «انتقال مستقیم سهام یا دارایی بابت سهام عدالت».
۲- روشهای واگذاری به تفکیک بازار عرضه سهام به 4 طریق «بازار بورس» و بازار فرابورس»، «مزایده» یا «مذاکره» انجام میشود.
٣- واگذاری به تفکیک حجم واگذاری به ۳ طریق «بلوکی»، «تدریجی» و «ترجیحی» در حال انجام است.
هر یک از این شیوهها مزایا و معایبی دارد که در ادامه به آن میپردازیم. در جدول ۱ به طور خلاصه روشهای واگذاری مشخص گردیده است.
***
بررسی واگذاری بر اساس نوع واگذاری
در جدول ۲ آمار ارزش واگذاری به تفکیک نوع واگذاری از سال ۸۰ تا مردادماه سال ۹۹ به تفصیل آورده شده است. مطابق نمودار ۱ حدود ۶۵ درصد از کل ارزش واگذاریهای صورت گرفته طی سالهای ۱۳۸۰ تا ۱۳۹۹، از طریق «فروش سهام یا دارایی به عموم متقاضیان» و به صورت رقابتی انجام شده است. در این شیوه رقمی بالغ بر یک میلیون و ۱۴۲ هزار و ۹۵۴ میلیارد ریال معادل ۵۰ میلیارد دلار بر اساس نرخ دلار ۲۳ هزار تومانی واگذاری رخ داده است. در این شیوه واگذاری که بیشتر شامل بازار بورس و فرابورس بوده است و نسبت به ۲ روش دیگر واگذاری، سازگاری بیشتری با شفافیت، رقابت و کارایی دارد، معمولا تمام حسابهای مالی شرکت بررسی میشود و ضمن شفافسازی، سهام شرکت در معرض فروش قرار میگیرد. البته جای امیدواری است که این شیوه از واگذاری طی سالهای اخیر بیشتر مورد توجه قرار گرفته است. اگر چه سهم پایین این روش در سالهای اولیه واگذاری را میتوان ناشی از کوچک بودن بازار مالی و سرمایه دانست. ۲۱ درصد از واگذاریهای بنگاههای دولتی برای رد دیون دولت انجام شده است. در این شیوه رقمی بالغ بر ۳۱۷ هزار و ۹۷ میلیارد ریال معادل ۱۶ میلیارد دلار بر اساس نرخ دلار ۲۳ هزار تومانی واگذاری انجام شده است. واگذاری سهام یا دارایی به شیوه انتقال مستقیم به اشخاص حقیقی و حقوقی طلبکار از دولت، بیشتر شامل رد دیون دولت بوده است. ملاحظههای اساسی در این روش واگذاری، قیمتگذاری مناسب و انتخاب مالکان و مدیرانی است که انگیزه کافی برای راهبری کارایی بنگاه خواهند داشت. این نوع خصوصیسازی اغلب باعث میشود عوامل داخلی (مانند مدیران و سهامداران کنترلی) زمام امور را در دست بگیرند. در سال ۱۳۹۳ از این شیوه با هدف شفافسازی موضوع رد دیون دولت از محل واگذاریها و تکمیل تعهدات قبلی دولت و بهمنظور فراهم آوردن بستر توقف انتقال مستقیم سهام بابت رد دیون دولت استفاده شده است. ۱۵ درصد از واگذاریها به شیوه سهام عدالت انجام شده و این شیوه در دولت نهم و دهم یعنی از سال ۱۳۸۵ تا ۱۳۹۲ صورت گرفته است. در این شیوه رقمی بالغ بر ۲۲۶ هزار و ۳۶۳ میلیارد ریال معادل ۱۱ میلیارد دلار واگذاری انجام شده است. طرح سهام عدالت از دل برنامه خصوصیسازی با واگذاری سهام به مردم (کوپن) بیرون آمده است. هدف از اجرای طرح «انتقال مستقیم سهام یا دارایی بابت سهام عدالت» و توزیع متعادل ثروت و درآمد در کشور بود. همچنین توانمندسازی و افزایش ثروت و ایجاد درآمد دائمی برای خانوارهای نیازمند، تسریع در روند خصوصیسازی از طریق واگذاری گسترده سهام شرکتهای دولتی، استفاده از روشهای سالمتر و شفافتر برای واگذاری سهام شرکتها، کاهش حجم بخش دولتی و کاراتر کردن بنگاههای دولتی و کارآمد کردن دولت در عرصه وظایف حاکمیتی از دیگر اهداف این طرح بود. متاسفانه در این شیوه واگذاری، نظارت چندانی بر بنگاهها و مدیریت آنها نشده است.
همانطور که در نمودار ۲ مشخص است فروش سهام یا دارایی به عموم متقاضیان که با شفافیت و کارآیی هماهنگی بیشتری دارد، روند رو به رشدی داشته است. در سال ۱۳۹3 روند واگذاری کاهش چشمگیری داشته است. برای این کاهش میتوان ۲ دلیل را ذکر کرد؛ اول اینکه برخی شرکتهایی که در فهرست واگذاری قرار داشتند از فهرست خط خوردند به این دلیل که دیگر شرایط مناسبی برای واگذاری نداشتند، برای مثال عدم احراز شرایط واقعی از جمله سودآوری باشگاههای ورزشی مانند پرسپولیس و استقلال. دوم اینکه دولت جدید به دلیل شفاف نبودن واگذاریها در سالهای قبل و به منظور نظارت بیشتر بر روند آنها، بنگاهها را با سرعت کمتری نسبت به قبل واگذار کرده است. نمونه این امر تصویبنامه هیأت وزیران به شماره ۱۵۵۸۰۸ /ت۵۲۳۰۴ه در تاریخ ۲۶/۱۱/ ۱۳۹۴ است که طی آن هیات دولت تصویب نامههای واگذاری شمار زیادی از شرکتها قبل از تاریخ تصویب فوق را لغو کرد.
نکته دیگری که نمودار نشان میدهد، افزایش چند برابری واگذاریها در سال ۱۳۹۹ است؛ رقمی بالغ بر ۲۵ هزار میلیارد تومان. دلیل این افزایش را باید در بودجه سال ۱۳۹۹ جستوجو کرد. بر اساس لایحه بودجه سال ۹۹، دولت قصد دارد نزدیک به ۵۰ هزار میلیارد تومان، یعنی بخش عمده منابع کاهش یافته از محل درآمدهای نفتی را از محل «فروش اموال منقول و غیرمنقول» کسب کند. به بیان دیگر تغییر اصلی درآمدهای دولت در لایحه بودجه سال ۹۹، در مقایسه با سال ۹۸، مربوط به اضافه شدن بخش فروش اموال دولتی به درآمدهای بودجه است.
به طور کلی دولت در بخش «فروش دارایی سرمایهای» در مجموع نزدیک به ۹۹ هزار میلیارد تومان درآمد در لایحه بودجه ۹۹ در نظر گرفته که حدود ۵۰ هزار میلیارد تومان آن مربوط به واگذاری اموال منقول و غیرمنقول است.
![]() ![]() ***
بررسی واگذاریها به تفکیک حجم واگذاری سهام
بر اساس آمار، ۸۸ درصد واگذاریها و رقمی بالغ بر یک میلیون و ۵۶۵ هزار و ۱۷۵ میلیارد ریال معادل ۶۷ میلیارد دلار به شیوه بلوکی واگذار شده است. ۱۱ درصد واگذاریها و رقمی بالغ بر ۱۹۸ هزار و ۸۵۳ میلیارد ریال معادل 865 میلیون دلار به شیوه تدریجی و یک درصد واگذاریها و رقمی بالغ بر ۱۶ هزار و ۳۸۷ میلیارد ریال معادل 71 میلیون دلار به شیوه ترجیحی واگذار شده است. واگذاری بلوکی در روشهای مزایدهای و بورسی و به روش نقد و اقساط انجام میشود و فروش سهام تدریجی به عموم مردم از طریق بازارهای مالی و با قیمتهای مندرج در تابلو صورت میگیرد. در معاملات بلوکی و عمده، حجم بیشتر و قابل توجهی از سهام شرکت، معامله میشود. اگر چه واگذاری سهام به صورت بلوکی از ایجاد هرجومرج در مدیریت و اداره بنگاه جلوگیری به عمل میآورد ولی از طرف دیگر ممکن است منجر به تشکیل هلدینگها و ظهور انحصار به شکل جدید شود که به مراتب پیامدهای مخربتری نسبت به مالکیت دولتی دارد. واگذاری سهام ترجیحی نیز به منظور جذب کارگران، کارکنان و کارمندان و مدیران با تجربه و با هدف افزایش بهرهوری شرکتهای قابل واگذاری انجام میشود.
همانطور که در نمودارهای ۵ و ۶ مشاهده میکنید طی این سالها عمده واگذاریها به شیوه بلوکی بوده و امسال واگذاری به شیوه تدریجی هم در دستور کار قرار گرفته است.
***
بررسی واگذاری بر اساس بازار عرضه سهام
همانطور که عنوان شد واگذاری بنگاهها براساس بازار بورس و فرابورس به دلیل الزام به رعایت دستورالعملهایی مانند نظام حاکمیت شرکتی، بیشتر منجر به کارآیی و ایجاد رقابت میشود. مطابق جدول ۳ و نمودار ۳، طی سالهای اخیر حدود ۷۰ درصد واگذاریها از این طریق انجام شده است. رقمی بالغ بر یک میلیون و ۲۶۸ هزار و ۸۱۹ میلیارد ریال معادل 5 میلیارد و 500 میلیون دلار از طریق عرضه سهام در بورس و فرابورس واگذاری صورت گرفته است اما حدود ۳۰ درصد از واگذاریها به شیوههای مذاکره و مزایده انجام شده است. رقمی بالغ بر ۵۱۱ هزار و ۵۹۴ میلیارد ریال معادل 2 میلیارد و 200 میلیون دلار از این طریق واگذار شده است.
مطابق نمودار ۴، خوشبختانه در سالهای اخیر روند واگذاری از طریق بازار بورس رو به افزایش بوده است، البته واگذاری صرفا از طریق بازار بورس و فرابورس نتیجه مطلوب را حاصل نمیکند. شرکتهای زیادی طی این سالها بهرغم واگذاری از طریق سازمان فرابورس، فاقد شفافیت در حسابرسیها و اموال بودند. همچنین در سالهای اخیر مزایده همیشه پای ثابت روشهای واگذاری بوده است. مزایده نسبت به روش عرضه در بورس و فرابورس از شفافیت کمتری برخوردار است و امکان بروز فساد در واگذاری در این روش بیشتر است. علاوه بر این، در مزایدهها بازده واقعی پیشنهاددهندگان را نشان نمیدهند، همچنین امکان تبانی بین پیشنهاددهندگان وجود دارد.
***
جمعبندی
خصوصیسازی فقط انتقال مالکیت دولتی به بخش خصوصی و کمرنگ شدن نقش دولت نیست، بلکه نوع و شیوه واگذاری و نقش نظارتی و حاکمیتی دولت در طراحی و اجرای کامل سیاست خصوصیسازی مهم است. هدف از خصوصیسازی نباید کسب درآمد و جبران کسری بودجه باشد بلکه باید شکوفایی اقتصاد و افزایش بهرهوری مد نظر قرار گیرد. شیوههای واگذاری که نسبت نزدیکتری با اصول حاکمیت شرکتی داشته باشد به فرآیند خصوصیسازی کارآمد و کاملتر منجر شده، عملکرد بهتری دارد و از وقوع فساد جلوگیری میکند. واگذاریها از طریق بازار سرمایه یکی از این شیوههاست که به سبب شفافیت و رقابت بیشتر، موجب بهبود کارایی و عملکرد خصوصیسازی میشود. اما در عمل در ایران طبق آمار سازمان خصوصیسازی، طی سالهای اخیر حدود 30 درصد واگذاریها از طریق روشهای مزایده و مذاکره (روشهای واگذاری غیر از بازار سرمایه) صورت گرفته است. مشکلات ساختاری شرکتهای دولتی، مشخص نبودن اهداف کمی و کیفی واگذاری، نبود نظارت حین و پس از واگذاری و غفلت از بهبود و توسعه شیوههای واگذاری از جمله مشکلات اصلی فرآیند خصوصیسازی در کشور هستند.
******
پشتپرده بازار سرخ
گروه اقتصادی: با آنکه بازدهی ۳ ماهه اول سال جاری بازار سرمایه 285 درصد بود اما در روزهای اخیر شاهد ریزش شاخص کل بورس تهران بودیم. این شرایط باعث شده برخی سرمایهگذاران عطای سرمایهگذاری در این بازار را به لقای آن ببخشند و تصمیم به ترک آن بگیرند. بررسیها نشان میدهد بیش از اینکه اتفاقات روزهای اخیر ناشی از اصلاح طبیعی بازار باشد، ماحصل اقدامات دولتیهاست. به گزارش«وطن امروز»، بورس تهران پس از ثبت تاریخیترین رشد شاخص کل در نخستین ماه تابستان، در مردادماه با ریزش شدید مواجه شد که در ۲۰ ماه گذشته بیسابقه بود و موجب شد نماگر سهام پس از تجربه سقف تاریخی ۲ میلیون و ۷۸ هزار واحد در نوزدهمین روز این ماه، نه فقط از کانال ۲ میلیون واحد عقبنشینی کند بلکه تا کف کانال یک میلیون و ۶۰۰ هزار واحد نیز سقوط کرد. درباره علل و عوامل شکلگیری این افت تاریخی و پرحاشیه نکاتی وجود دارد که باید بررسی شود.
* حواشی دارا دوم
حواشی دارا دوم و تأثیر آن در سقوط شاخص بورس بیتاثیر نبود. دولت در نیمه دوم مرداد ماه بعد از چند ماه تبلیغ و ترویج برای عرضه سهام خود در شرکتهای بزرگ دولتی در قالب صندوقهای ETF به ناگاه به دلیل اختلاف میان ۲ وزیر، یک شبه عرضه ETF دوم که مربوط به شرکتهای بزرگ پالایشی اصفهان، تهران، بندرعباس و تبریز بود را لغو کرد و با تخریب شدید اعتماد سهامداران خرد و ایجاد نااطمینانی و ترس میان آنها، عملا فشار فروش در بازار را به صورت غیر طبیعی تشدید کرد.
* فروش ناگهانی سهام عدالت
علت دیگر مطرح شده درباره سقوط بازار سرمایه، مربوط به فروش ناگهانی بخش قابل توجهی از سهام عدالت است. با آزادسازی 30 درصد دوم سهام عدالت در 18 مرداد، سهامداران از 19 مرداد شروع به ثبت درخواست خود برای فروش سهام عدالت کرده و طبق قانون، شرکتهای کارگزاری و بانکها موظف هستند بعد از 48 ساعت این سهام را فروخته و در اسرع وقت مبلغ آن را به حساب سهامداران واریز کنند. با این حساب، نخستین روز فروش سهام عدالت توسط کارگزاریها و بانکها روز چهارشنبه 22 مرداد بود. به نظر میرسد کارگزاریها برای آنکه مشکلات گذشته رخ ندهد، 22 مرداد را برای فروش سهام عدالت انتخاب کردند و بعد از عرضه سهام آزادشده این 36 شرکت بورسی، بازار سرمایه با کم شدن فشار تقاضای شدید مواجه شد و اکثر نمادها که در حال تعادل عرضه و تقاضا بودند، به صف فروش تبدیل شدند.
* شوکهای متوالی دولت
یکی دیگر از دلایل مطرح شده برای تشریح علت ریزش سنگین شاخصها در بازار سرمایه، شوکهای منفی ارسالشده از طرف دولت به این بازار است. آغاز جدی این شوکها با خبر گشایش اقتصادی رئیس دولت بود. بلافاصله پس از این اظهارنظر، گمانهزنیها از جزئیات گشایش اقتصادی آغاز شد. در میان احتمالات مطرح شده درباره جزئیات طرح گشایش اقتصادی دولت، «فروش اوراق سلف نفت» مهمترین موضوع مطرح در این باره بود.
* رگولاتور خاموش
از سازمان بورس اساسا هیچگونه رگولاتوری مدون و اثربخشی در بازار نسبت به عرضههای کلان مشاهده نمیشود. مثلا به سادگی چند کارگزاری در جریان روند نزولی بورس و در شرایطی که بنا بر ادعای فعالان بازار، بورس توان بازگشت به روند متعادل و طبیعی خود را داشت، با فروش سهام عدالت باعث تخریب این روند شدند.
* اختلال کارگزاریها
انحصار در صدور مجوز برای دایر کردن کارگزاری و از بین بردن رقابت میان کارگزاریها موجب شده عملا ۱۶ سال هیچ مجوز جدیدی برای ایجاد کارگزاری صادر نشود. این مساله باعث بروز مسؤولیتناپذیری عمیقی در کارگزاریها شده است و این مسؤولیتناپذیری را به یکی از مهمترین عوامل ایجاد اختلال در روند طبیعی بازار مبدل کرده است.
******
مسکنهمچنان تب دارد
گروه اقتصادی: بانک مرکزی در گزارشی از افزایش ۵/10درصدی قیمت مسکن در مرداد ۹۹ در تهران نسبت به تیر خبر داد و اعلام کرد: متوسط قیمت هر مترمربع زیربنای واحد مسکونی شهر تهران ۲۳ میلیون و 107 هزار تومان است.
به گزارش «وطن امروز»، مردادماه امسال تعداد معاملات آپارتمانهای مسکونی شهر تهران به 9100 واحد مسکونی رسید که نسبت به ماه قبل و ماه مشابه سال گذشته به ترتیب 35.4 و 175.8 درصد افزایش نشان میدهد. همچنین متوسط قیمت خرید و فروش یک مترمربع زیربنای واحد مسکونی معاملهشده از طریق بنگاههای معاملاتی شهر تهران تیرماه 23میلیون و 107 هزار تومان بود که نسبت به ماه قبل(تیر) و ماه مشابه سال گذشته به ترتیب معادل ۵/10 و ۴/۷۷ درصد افزایش نشان میدهد. بررسی توزیع تعداد واحدهای مسکونی معامله شده در شهر تهران به تفکیک عمر بنا در مردادماه امسال حاکی از آن است که از مجموع واحدهای معامله شده، واحدهای تا 5 سال ساخت با سهم ۵/۳۸ درصد بیشترین سهم را به خود اختصاص داده است. سهم مذکور در مقایسه با مردادماه سال گذشته حدود 3.3 واحد درصد کاهش یافته و در مقابل بر سهم واحدهای با قدمت 11 تا 15 سال، 16 تا 20 سال و بیش از 20 سال ساخت افزوده شده است. بر اساس اعلام بانک مرکزی، متوسط قیمت هر مترمربع واحد مسکونی در منطقه یک از مرز 54 میلیون تومان عبور کرده است. تیرماه امسال متوسط قیمت هر مترمربع واحد مسکونی در منطقه یک 45میلیون و 300 هزار تومان بود. در تیرماه همچنین متوسط قیمت هر مترمربع واحد مسکونی در مناطق 22 گانه تهران حدود 21 میلیون تومان بود.
* سانسور آمار، قیمتها را پایین میآورد؟
وزارت راه و شهرسازی از سال ۸۸ با راهاندازی سامانه املاک و مستغلات - تحت نظارت اتحادیه مشاوران املاک، اتاق اصناف ایران و وزارت صمت - به طور مرتب هر ماه اقدام به انتشار گزارشهایی درباره بازار مسکن در ماه منتهی به زمان ارائه این گزارش میکند؛ سامانهای که اگرچه منبع بانک مرکزی در ارائه آمار بازار مسکن است اما بسیار پیش آمده که در گزارشهای تحلیلی معاونت مسکن و ساختمان وزارت راه و شهرسازی و بانک مرکزی، تناقضها یا تفاوتهایی دیده شده است. مرکز آمار ایران نیز از همین سامانه برای انتشار گزارشهایی درباره وضعیت بازار مسکن بهره میبرد؛ اما گزارشهای مرکز آمار، فصلی منتشر میشود و از ارائه گزارشهای ماهانه خودداری میکند. با این حال انتشار این آمار از سوی 2 نهاد اصلی منتشرکننده (بانک مرکزی و وزارت راهوشهرسازی) همواره منتقدانی نیز داشته است؛ اگرچه کارشناسان معتقدند انتشار این آمار علاوه بر آنکه به شفافیت بازار کمک میکند، میتواند امکان برنامهریزی برای بهبود وضعیت مسکن را نیز فراهم کند اما منتقدان میگویند این شعارها که «برنامهریزی بهتر با ارائه آمار فراهم میشود» بیشتر روی کاغذ بوده و هیچگاه نتوانستهایم با استفاده از آمار یادشده، اقدامی برای بازار مسکن انجام دهیم؛ مضافاً اینکه، اعلام آمار یاد شده به افزایش قیمتها و تورم مسکن دامن میزند.
* وزیر راهوشهرسازی در برنامه تلویزیونی چه گفت؟
شاید همین استدلالهای مخالفان بوده که سبب شد محمد اسلامی، وزیر راه و شهرسازی ۲۸ مرداد امسال در برنامه گفتوگوی ویژه خبری و به مناسبت هفته دولت از صدور دستور خود به معاونت مسکن و ساختمان وزارت راه و شهرسازی برای عدم انتشار آمار مذکور، رونمایی کند. وی در این برنامه تلویزیونی اظهار داشت: «من به معاونت مسکن وزارت راه و شهرسازی هم گفتهام؛ گفتم بیخود است این اطلاعاتی که منتشر میشود؛ گفتم آن را منتشر نکنند و دامن نزنیم؛ نمیگویم این اطلاعات، بیخودی است».
* توجیه معاونت مسکن برای عدم انتشار آمار
به گفته محمود محمودزاده، معاون مسکن و ساختمان وزارت راهوشهرسازی، از نظر وزیر راه و شهرسازی، اطلاعات بازار مسکن سبب شده هم در مناطق مختلف پایتخت که قیمتها متفاوت است، مردم از متوسط قیمت مسکن در کل تهران پیروی کنند و هم در سایر شهرها نیز به تبعیت از پایتخت، شاهد افزایش قیمت مسکن باشیم. از همین رو، اسلامی خواهان عدم انتشار اطلاعات مذکور شده است.
* طرحهای شکستخورده
در حالی قیمت مسکن در کشور به شرایط بحرانی رسیده است که طرحهای دولت برای کنترل قیمتها در این بازار راه به جایی نبرده است.
در طول 5 ماه گذشته از سال جاری قیمت هر متر مربع واحد مسکونی در شهر تهران ۵۱ درصد افزایش داشته است. این فاجعه در حالی رخ داده است که وزارت راهوشهرسازی برنامه مدونی برای کنترل قیمت مسکن ندارد.
در ماههای اخیر مواردی مانند طرح اقدام مسکن و وام ودیعه مطرح شد که هیچ کدام نتوانست باعث کنترل قیمت مسکن شود. اساسا پیش از این هم طرحهای دولت از جمله طرح مسکن اجتماعی به هیچ نتیجهای نرسیده بود و مشخص نیست این روند رشد قیمت تا کجا ادامه خواهد داشت.
وزیر راهوشهرسازی در آخرین اظهارنظرهای خود درباره قیمت مسکن، آن را معطوف به تورم کالاهای دیگر خوانده بود. با این دستفرمان و تبدیل شدن مسکن به کالای سرمایهای، هر اتفاقی را میتوان پیشبینی کرد. موضوع اساسی این است که مسکن نباید تبدیل به یک کالای سرمایه میشد.
![]() ارسال به دوستان
سفیران کرونا
* بیتوجهی به هشدارهای جامعه پزشکی برای عدم مسافرت در تعطیلات اخیر، باعث شده کارشناسان از احتمال شیوع موج سوم کرونا طی روزها و هفتههای آینده خبر دهند
افزایش 25 درصدی ترددها و ترافیک نیمهسنگین در محورهای شمالی کشور در روزهای تعطیل سپری شده نشان میدهد خیلیها با بیتوجهی به توصیههای جامعه پزشکی به استانهای با وضعیت قرمز کرونایی سفر کردهاند و این احتمال وجود دارد که تبعات این سفرهای پرخطر مشکلاتی را برای کادر پزشکی در روزهای آینده ایجاد کند.
به گزارش «وطن امروز»، با وجود تاکید فراوان جامعه پزشکی و مسؤولان بر اجتناب از مسافرت در ایام تعطیل اما خیلیها با بیتوجهی به این هشدارها بار سفر بستند و راهی شهرهای دور و نزدیک شدند. این سهلانگاریها اکنون نگرانیهای فراوانی را برای مسؤولان و کادر پزشکی ایجاد کرده است که مبادا موج جدید شیوع کرونا در کشور شکل گیرد.
در همین باره، معاون ستاد مقابله با کرونا در کلانشهر تهران با اشاره به اینکه حجم مسافرتهای هفته گذشته بسیار بالا بود و اثرات این حجم از سفرهای تابستانی را طی 10 تا 14 روز آتی خواهیم دید، گفت: مسافرانی که از سفر بازگشتند، باید طی 5 تا 7 روز از حضور در تجمعات خودداری کنند، زیرا ممکن است ناقل ویروس بوده و فعلا بدون علامت باشند. رضا جلیلی خشنود با اشاره به آخرین وضعیت شیوع کرونا، بیان کرد: بارها از طریق رسانهها از مردم خواهش کردیم که در تعطیلات هفته گذشته از مسافرت غیرضرور خودداری کنند. این در حالی است که در حال نزدیک شدن به فصل پاییز هستیم و قطعا با موجی از بیماریهای تنفسی و عفونی مواجه خواهیم شد. با شروع فصل پاییز، بار عفونی مراکز درمانی افزایش چشمگیری پیدا خواهد کرد و این مسأله بر کاهش توان کادر درمان بیتاثیر نخواهد بود. وی ادامه داد: با رعایت پروتکلهای بهداشتی اعم از دورکاری و لغو طرح ترافیک، آمار فوتیهای روزانه این ویروس را از 250 به 110 نفر رساندیم اما متاسفانه این عدم رعایت ما را در هفتههای آتی با مشکل روبهرو خواهد کرد. معاون ستاد مقابله با کرونا در کلانشهر تهران یادآور شد: مسافرانی که از سفر بازگشتند، باید به این نکته توجه کنند که طی بازه 7-5 روزه از حضور در تجمعات خودداری کنند، زیرا ممکن است ناقل ویروس بوده و فعلا بدون علامت باشند. این بازه یک هفتهای به این دلیل است که در صورت بروز علائم بیماری سریعا به مراکز درمانی مراجعه کنند.
* لزوم وضع قوانین برای محدودیت سفر در روزهای کرونایی
افزایش مسافرتها در روزهای تعطیل و بیتوجهی به دستورالعملهای بهداشتی توسط برخیها موجب شده است ستاد ملی مقابله با کرونا نسبت به مقررات تردد در روزهای تعطیل در شرایط کرونایی تجدیدنظر کند. معاون کل وزارت بهداشت با اشاره به رعایت کامل دستورالعملهای بهداشتی توسط هیأتهای مذهبی و عزاداران گفت: احتمالا نیاز به وضع قوانینی برای محدودیت در سفرها خواهیم داشت. ایرج حریرچی با بیان اینکه برخی از مردم در سفرهای بینشهری، رفتار خوبی نداشتند، اظهار کرد: اکثر سفرها به استانهایی مانند مازندران که الان وضعیت خوبی ندارد، انجام شد؛ استانهای گلستان، گیلان، اصفهان و آذربایجان شرقی که در وضعیت قرمز هستند مقاصد گردشگری بودند که هم میتواند وضعیت خود استان را تشدید کند و هم منشایی برای درگیری استانهای دیگر باشد؛ اگر چه نسبت به دوره مشابه گذشته، در بعضی روزها شاهد کاهش چند درصدی بیماری بودیم اما در روز پنجشنبه شاهد 2 میلیون و 566 هزار سفر بیناستانی بودیم که نسبت به روز مشابه سال گذشته که شرایط عادی بوده است، افزایش 9 درصدی داشته است! وی افزود: این افزایش اصلا قابل توجیه نیست و درصدی از مردم که سفر کردند کل کشور را تحت تاثیر قرار دادهاند، این افراد با سفر کردن، استانهای مقصد و با بازگشت خود، استان مبدا را تاثیر قرار میدهند. حریرچی ادامه داد: متاسفانه در هفته بعد شاهد افزایش موارد سرپایی، بعد از 2 تا 3 هفته شاهد افزایش موارد بستری و پس از 4 تا 6 هفته، شاهد افزایش موارد مرگومیر ناشی از کرونا خواهیم بود. معاون کل وزیر بهداشت هشدار داد: درخواستمان از مردم این است که در شهریورماه از سفر خودداری کنند، سفرهای غیرضروری نباید انجام شود و سفرهای ضروری نیز باید کاهش یابد. تجربه ما نشان داد که اگر در سفرها تنها به درخواست اکتفا کنیم موفق نخواهیم بود و احتمالا لازم باشد مقرراتی نیز در این زمینه وضع شود. وی درباره رعایت پروتکلها در هیأتهای مذهبی خاطرنشان کرد: طبق بازدیدهایی که 7800 نفر از کارشناسان بهداشتی ما انجام دادند، در مراسم عزاداری دهه اول محرم، از لحاظ فاصلهگذاری فیزیکی و عدم برگزاری مراسم در مکانهای سربسته و نبود دسته، دستورالعملهای بهداشتی بسیار خوب رعایت شده است اما اینکه بگوییم 100 درصد دستورالعملها رعایت شده، اینگونه نیست؛ در واقع نشان داده شد که تعهد مردم و اعضای هیأتها میتواند شگفتیساز باشد. وی ادامه داد: از مقام معظم رهبری تشکر میکنیم که تذکر و الگوسازی ایشان در برگزاری مراسم بسیار به کمک ستاد ملی کرونا و وزارت بهداشت آمد.
* ۱۶۴۲ مبتلا و ۱۰۹ فوتی جدید کرونا
جدیدترین آمار از مبتلایان بیماری «کووید-19» در کشور نشان میدهد میزان ابتلا به این بیماری کاهشی است. سخنگوی وزارت بهداشت دیروز جدیدترین موارد شناسایی و فوتی ناشی از کروناویروس در کشور طی 24 ساعت را اعلام کرد. سیما ساداتلاری گفت: از دیروز تا امروز ۱۰ شهریور ۱۳۹۹ و بر اساس معیارهای قطعی تشخیصی، یکهزار و ۶۴۲ بیمار جدید مبتلا به «کووید-19» در کشور شناسایی شدند که ۵۷۳ نفر از آنها بستری شدند. وی افزود: مجموع بیماران «کووید-19» در کشور به ۳۷۵ هزار و ۲۱۲ نفر رسید. ساداتلاری ادامه داد: متاسفانه در طول ۲۴ ساعت گذشته، ۱۰۹ بیمار «کووید-19» جان خود را از دست دادند و مجموع جانباختگان این بیماری به ۲۱ هزار و ۵۷۱ نفر رسید. وی گفت: خوشبختانه تاکنون ۳۲۳ هزار و ۲۳۳ نفر از بیماران، بهبود یافته یا از بیمارستانها ترخیص شدهاند. به گفته ساداتلاری، ۳۷۲۹ نفر از بیماران مبتلا به «کووید-19» در وضعیت شدید این بیماری تحت مراقبت قرار دارند. سخنگوی وزارت بهداشت افزود: تاکنون ۳ میلیون و ۲۳۱ هزار و ۱۱۰ آزمایش تشخیص «کووید-19» در کشور انجام شده است. به گفته وی، بر اساس آخرین اطلاعات، استانهای تهران، مازندران، گیلان، قم، اصفهان، خراسان رضوی، آذربایجان شرقی، کرمان، خراسان شمالی، سمنان، یزد، زنجان و قزوین در وضعیت قرمز قرار دارند. ساداتلاری افزود: همچنین استانهای آذربایجان غربی، البرز، فارس، لرستان، هرمزگان، اردبیل، بوشهر، کرمانشاه، کهگیلویهوبویراحمد، خراسان جنوبی، مرکزی، ایلام، چهارمحالوبختیاری، گلستان و خوزستان در وضعیت هشدار قرار دارند.
![]()
***
[احتمال شیوع موج سوم کرونا در پی بیتوجهی دولت به جلوگیری از ترددها]
عضو انجمن علمی آموزش بهداشت و ارتقای سلامت ایران گفت: دولت در زمینه مدیریت ترددها و انجام اقداماتی برای ممانعت از سفر مردم به شهرهای وضعیت قرمز در ایام تعطیل کمکاری کرد و نتیجه این سهلانگاری بروز موج سوم کروناست که به احتمال زیاد در هفته چهارم شهریور خود را نشان میدهد.
محمدرضا محبوبفر در گفتوگو با «وطن امروز»، به تردد هزاران دستگاه خودرو در جادهها در ایام تعطیل طی چند روز گذشته اشاره کرد و گفت: در یک روز 2 میلیون تردد جادهای در کشور انجام شد که این میزان تردد بیسابقه بوده است.
وی با بیان اینکه دولت در اعمال محدودیت ترددها برای قطع زنجیره ویروس کرونا کمکاری کرد، افزود: دولت در این زمینه فقط به توصیهها و پیشنهادها اکتفا کرد، در صورتی که باید مانع از ترددها در این وضعیت میشد.
محبوبفر خاطرنشان کرد: پیشبینی میشود از هفته چهارم شهریورماه شاهد موج سوم ویروس کرونا در کشور باشیم، چرا که دولت توجهی به برگزاری کنکور و محدودیت ترددها نکرد.
عضو انجمن علمی آموزش بهداشت و ارتقای سلامت ایران گفت: دولت باید با تدابیر خاص نسبت به جلوگیری از ترددها در ایام تعطیل اقدام میکرد و حداقل به فکر کادر خسته درمانی که به سختی در حال خدماترسانی به بیماران هستند میبود، چرا که تبعات این سفرها دامنگیر جامعه پزشکی میشود.
ارسال به دوستان
انجام نخستین پرواز رسمی از تلآویو به ابوظبی، حامل مقامات آمریکایی و صهیونیست
ابوظبی در جبهه دشمن
* جرد کوشنر در فرودگاه ابوظبی: آمریکا برتری نظامی اسرائیل را در منطقه حفظ میکند
گروهبینالملل: دیروز پرواز شماره «الوای۹۷۱» شرکت صهیونیستی «العال» که فرودگاه «بنگوریون» واقع در تلآویو را به مقصد ابوظبی ترک کرد، عنوان نخستین پرواز رسمی مستقیم از فلسطین اشغالی به امارات عربی متحده را به خود اختصاص داد. به گزارش «وطن امروز»، این نخستین پرواز مستقیم از تلآویو به ابوظبی است که تنها ۱۷ روز پس از اعلام توافق عادیسازی روابط میان امارات و رژیم صهیونیستی انجام میشود. این هواپیما برای پرواز از تلآویو به ابوظبی، باید از فراز آسمان عربستان سعودی عبور میکرد. از این منظر هم این نخستین هواپیمای اسرائیلی بود که وارد حریم هوایی عربستان سعودی میشد. در این پرواز یک هیأت آمریکایی به سرپرستی «جرد کوشنر» داماد و مشاور ارشد رئیسجمهور آمریکا به همراه «رابرت اوبراین» مشاور امنیت ملی کاخ سفید و «برایان هوک» رئیس سابق گروه اقدام علیه ایران در وزارت خارجه آمریکا و یک هیأت صهیونیستی به سرپرستی «مئیر بنشبت» مشاور امنیت داخلی این رژیم حضور داشتند. خبرگزاری رویترز نوشت «انور قرقاش» وزیر مشاور دولت امارات عربی متحده در فرودگاه ابوظبی از هیأت آمریکایی و اسرائیلی سوار بر این هواپیما استقبال کرد.
* تأکید کوشنر بر حفظ برتری نظامی اسرائیل
جرد کوشنر پس از حضور در فرودگاه ابوظبی گفت: آمریکا میتواند برتری نظامی ویژه اسرائیل را در منطقه حفظ کند، در حالی که از روابط واشنگتن با امارات نیز حمایت میکند. در عین حال روابط نظامی امارات و آمریکا نیز ویژه است. مشاور ترامپ در ادامه از «محمد بنسلمان» ولیعهد سعودی برای دادن اجازه به هواپیمای اسرائیلی برای عبور از آسمان عربستان تقدیر کرد و گفت: توافق اماراتی-اسرائیلی، روند صلح در خاورمیانه را تغییر خواهد داد.
گفته میشود در چارچوب توافق اخیر میان ابوظبی و تلآویو، طی این سفر قرار است مقامات حاضر، درباره زمینههای هوانوردی، صنعت گردشگری، بازرگانی، امور پزشکی و درمانی، حوزه انرژی و همچنین مسائل امنیتی میان 2 طرف رایزنی کنند. کوشنر همچنین گفت: فلسطینیها نمیتوانند به گذشته تکیه کنند، بلکه باید به میز مذاکرات بازگردند.
* بیانیه حماس درباره پرواز مستقیم
جنبش مقاومت اسلامی فلسطین (حماس) دیروز با انتشار بیانیهای به نخستین پرواز هواپیمای مسافری از تلآویو به ابوظبی واکنش نشان داد. در این بیانیه آمده است: موضع حکام اماراتی مسیر تاریخ را تغییر نمیدهد و باعث نمیشود مردم وجود اشغالگران را بپذیرند و آن را به رسمیت بشناسند. این جنبش فلسطینی همچنین درباره ادامه انجام چنین اقداماتی و پیامدهای آن بر امنیت ملی کشورهای عربی و حقوق ثابت مردم فلسطین هشدار داد و این اقدام را خنجر زدن به پشت مردم فلسطین دانست.
* انفجارهای مشکوک در امارات
همزمان با این سفر هوایی 2 انفجار در دوبی و ابوظبی رخ داد. در همین ارتباط شبکه الجزیره نوشت: «در پی 2 انفجاری که به دنبال نشت گاز در ابوظبی و دوبی رخ داد، 3 نفر کشته شدهاند». روزنامه اماراتی «البیان» هم در ارتباط با انفجار دوبی گزارش داد علت انفجار نشت گاز بوده و در نتیجه آن یک نفر کشته شده است. البیان در ارتباط با انفجار دوم در ابوظبی نوشت این انفجار خسارتهای مادی زیادی به ساختمان رستوران وارد کرده و تحقیقات اولیه آغاز شده است.
ارسال به دوستان
توسط رئیس دفتر فرماندهی معظم کل قوا انجام شد
ابلاغ سلام رهبر انقلاب به کارکنان پدافند هوایی ارتش
رئیس دفتر فرماندهی معظم کل قوا، در تماس تلفنی با امیر سرتیپ علیرضا صباحیفرد، سلام و قدردانی رهبر معظم انقلاب اسلامی و فرماندهی کل قوا مدظله العالی را به فرمانده نیروی پدافند هوایی ارتش و آحاد فرماندهان، کارکنان و خانوادههای پدافند هوایی کشور ابلاغ کرد.
سردار سرتیپ بسیجی محمد شیرازی، رئیس دفتر فرماندهی معظم کل قوا، طی تماس تلفنی با امیر سرتیپ علیرضا صباحیفرد، فرمانده نیروی پدافند هوایی ارتش، متن پیام فرمانده معظم کل قوا را قرائت کرد.
«بسمالله الرحمن الرحیم
السلام علیک یا اباعبدالله الحسین علیهالسلام
سلام مرا به کارکنان هوشیار پدافند هوایی کشور برسانید، امنیت کشور مرهون آمادگی و بیداری پدافند هوایی است. مردم متدین ما قدردان تلاشهای بیوقفه شما هستند، این را پاس بدارید».
سردار شیرازی در این ارتباط تلفنی خواستار ابلاغ سلام محبتآمیز رهبر معظم انقلاب اسلامی به آحاد کارکنان، فرماندهان و خانواده پدافند هوایی شد.
ارسال به دوستان
گزارش «وطن امروز» از جدیدترین مستند در وصف شهید مدافع حرم مصطفی صدرزاده
روزگار ابراهیم با فاطمیون
عباس اسماعیلگل: روایت داستان زندگی شهدای مدافع حرم در سالهای اخیر در قالب فیلمهای مستند، داستانی و کوتاه یکی از ژانرهای پرمخاطب و مورد علاقه هنرمندان متعهد و انقلابی است که در این میان داستان زندگی برخی شهدا برای هنرمندان از جذابیتهای بیشتری برخوردار است و در نتیجه شاهد تهیه و تولید آثار متعددی درباره برخی شهدای مدافع حرم در سالهای اخیر بودهایم.
یکی از شهدای مدافع حرم که در چند سال گذشته مستندهای متعددی درباره زندگی او ساخته شده، شهید مدافع حرم «مصطفی صدرزاده» است؛ شهید جوانی از شهرستان شوشتر استان خوزستان که در خانوادهای کاملا مذهبی و انقلابی به دنیا آمد. پدرش پاسدار و جانباز جنگ تحمیلی بود. مصطفی ۱۱ ساله بود که از اهواز به همراه خانواده به استان مازندران و پس از 2 سال به شهرستان شهریار استان تهران نقل مکان کرد. او یکی از بسیجیهای فعال منطقه زندگی خود بود.
این شهید دوران نوجوانی خود را با حضور در مساجد و هیأتهای مذهبی، انجام کارهای فرهنگی، عضویت در بسیج و یادگیری فنون نظامی بسیار فعال سپری کرد. در دوران جوانی در حوزه علمیه به فراگیری علوم دینی پرداخت، سپس در دانشگاه دانشجوی رشته ادیان و عرفان شد، همزمان مشغول جذب نوجوانان و جوانان مناطق اطراف شهریار و برپایی کلاسها و اردوهای فرهنگی و نظامی و جلسات سخنرانی و... برای آنان بود.
شهید صدرزاده که دختری به نام فاطمه و پسری به نام محمدعلی از خود به یادگار گذاشته است، سال ۹۲ برای دفاع از حرم حضرت زینب(س) با نام جهادی سیدابراهیم، داوطلبانه به سوریه عزیمت کرد و به علت رشادت در جنگ با دشمنان، فرمانده گردان عمار و جانشین تیپ فاطمیون شد و سرانجام پس از چندین بار زخمی شدن در درگیری با داعش، ظهر روز تاسوعا مقارن با اول آبان ۹۴ در عملیات محرم در حومه حلب سوریه به آرزوی خود، یعنی شهادت در راه خدا رسید و به دیدار معبود شتافت و در گلزار شهدای بهشت رضوان شهریار آرام گرفت.
اما همانطور که گفته شد، مستندهای متعددی درباره شهید مصطفی صدرزاده به تولید رسیده که از این میان میتوان به مستندهای «شهید صدرعشق»، « سیدابراهیم» و «روزگار ابراهیم» اشاره کرد. هر کدام از این مستندها از ویژگیهای خاصی بهره میبرند، به عنوان مثال مستند «سیدابراهیم» شامل آخرین مصاحبه با شهید است که برای مخاطبان جذابیتهای زیادی دارد. مستند «روزگار ابراهیم» نیز که از تولیدات جدید خانه فیلم و نمایش مرکز آفرینشهای بسیج محسوب میشود از ویژگیهای منحصر به فردی بهره میبرد که همین ویژگیها وقتی این مستند از رسانه ملی به نمایش درآمد واکنش مثبت مخاطبان را در پی داشت و کاربران بسیاری در فضای مجازی درباره نکات مثبت این مستند مطالبی را به اشتراک گذاشتند. به همین بهانه با علیاصغر رضایی، مدیر خانه فیلم و نمایش مرکز آفرینشهای بسیج درباره مستند «روزگار ابراهیم» به گفتوگو نشستیم.
***
* در ابتدا درباره روند شکلگیری تولید مستند «روزگار ابراهیم» توضیح دهید.
از سبک زندگی این شهید گرفته تا اقدامات و فعالیتهایی که این شهید بزرگوار در میدان نبرد حق علیه باطل تا سال ۹۴ که به شهادت رسید انجام داد، از جذابیتهای داستان زندگی شهید صدرزاده محسوب میشود که هر هنرمند متعهدی را برای تولید اثر در وصف او ترغیب میکند.
همچنین پرداختن به داستان زندگی شهدا از دغدغههای اصلی خانه فیلم و نمایش مرکز آفرینشهای هنری بسیج محسوب میشود و از سوی دیگر سال 97 این شهید بزرگوار به عنوان شهید شاخص بسیج معرفی شد که همین 2 مورد منجر به این موضوع شد که پروژه تولید مستند «روزگار ابراهیم» رسما کلید بخورد.
* با این اوصاف سال 97 استارت تولید مستند «روزگار ابراهیم» زده شد، پس چرا روند تولید و پخش مستند اینقدر طول کشید؟
اواسط سال 97 که به طور رسمی کار پیشتولید را آغاز کردیم، آقایان فرزندی و خوشبیان به عنوان تهیهکننده و کارگردان مستند فعالیت خود را به شکل جدی شروع کردند اما از آنجا که این مستند قرار بود از یک ویژگی منحصر به فردی بهره ببرد، روند تولید کار به طول انجامید.
* اتفاقا به نکته خوبی اشاره کردید، درباره شهید مصطفی صدرزاده تاکنون چندین مستند تولید و پخش شده است که هر کدام از مختصات خاصی بهره برده است؛ شما زمان تولید «روزگار ابراهیم» چه فرآیندی را طی کردید که اثری متفاوت با سایر مستندهای ساختهشده در وصف شهید صدرزاده را به تولید برسانید؟
از آنجا که معتقدم هر کسی که در حوزه تولید مختص شهدا قدم بر میدارد، صرفا به اجری که از سوی شهدا نصیبش میشود فکر میکند، پس بنابراین اجازه بدهید به جای آنکه به مقایسه «روزگار ابراهیم» با سایر مستندها بپردازم، به یکی دو ویژگی خاص این مستند اشاره کنم.
یکی از ویژگیهای منحصربهفرد این مستند به افراد مصاحبهشونده بازمیگردد، افرادی که اغلبشان از همرزمان شهید صدرزاده بودهاند و عوامل تولید برای ضبط مصاحبههایشان با یک روند سخت مواجه شدند به طوری که اغلب آنها دائما برای انجام ماموریتهایشان در رفتوآمد بودند و هماهنگی با این عزیزان کاری سخت و دشوار بود که همین مساله موجب کند شدن روند تولید مستند شده بود اما این کند شدن روند تولید به انجام مصاحبههای بسیار میارزید زیرا به جرات میتوان گفت، تمام مصاحبهشوندهها تاکنون هیچ مصاحبه و گفتوگویی درباره شهید نداشتهاند و برای نخستینبار مقابل دوربین «روزگار ابراهیم» نکات جدید و جذابی از شهید صدرزاده را برای مخاطب روایت میکنند. ناگفته نماند در این میان مشکلاتی چون محدودیت امنیتی برای نمایش چهره برخی از مدافعان حرم، برای عوامل مستند سختیهایی را به همراه داشته است.
دومین ویژگی خاصی که مستند «روزگار ابراهیم» از آن بهره برده است، میتوان به دسترسی عوامل مستند به آرشیو غنی تصویری مرتبط با شهید صدرزاده اشاره کرد که در این مستند مخاطبان تصاویری را مشاهده میکنند که تاکنون جایی ندیدهاند و همچنین برای سایر تصاویر دیده شده سعی شده قصههای جدید و شنیده نشدهای روایت شود.
* برای شما و عوامل مستند «روزگار ابراهیم» کدام وجه زندگی شهید مصطفی صدرزاده از جذابیت بیشتری برخوردار بود که به تولید اثر برای شهید ترغیب شدید؟
شهید صدرزاده از بسیجیهای خیلی فعال منطقه کهنز شهریار تهران بود که در ایامی که عضو فعال بسیج بود، نقاط عطف بسیاری را در زندگی خود رقم زد. در این میان میتوان به حضورش در زلزله بم اشاره کرد که شهید صدرزاده با اینکه از سن و سال کمی برخوردار بود اما برای کمک به مردم زلزلهزده عازم بم شد.
دومین نقطه عطف زندگی شهید صدرزاده به وقایع سال 88 مرتبط است که این شهید از پرچمداران امت حزبالله در مقابله با فتنهگران بوده است و به درجه رفیع جانبازی در فتنه 88 هم نائل آمد. البته ناگفته نماند روند اعزام شهید مصطفی صدرزاده به جبهههای حق علیه باطل از نکات جالب و جذاب زندگی شهید محسوب میشود؛ ایشان برای ورود به سوریه و ملحق شدن به مدافعان حرم با درست کردن شناسنامه افغانستانی در قالب لشکر فاطمیون به جبهه اعزام میشود و جالب آنجاست که چهره خودش را هم شبیه افغانستانیها میکند و برای نخستینبار در زندگیاش ریشهای خود را میتراشد تا بیشتر شبیه افغانها شود.
یکی از نکات جالب این اتفاق، بحث یادگیری زبان افغانی از سوی شهید صدرزاده است. این شهید پس از یادگیری زبان افغانی حدود یک ماه با همسرش هم با زبان افغانی صحبت میکند تا به طور کامل به این زبان خو بگیرد، در نتیجه آنقدر چهره و زبان خود را شبیه افغانها میکند که هنگام عزیمت به سوریه وی را با نیروهای نفوذی طالبان اشتباه میگیرند و او را به ایران بازمیگردانند. البته داستان زندگی شهید صدرزاده حاوی نکات و مسائل قابل تامل متعددی است که هر کدام میتواند سوژه خلق یک اثر هنری باشد.
* به عنوان آخرین سؤال، همانطور که اشاره شد تاکنون چندین مستند درباره شهید صدرزاده تولید شده است، به نظر شما چه زمانی میتوانیم شاهد تولید یک اثر داستانی از زندگی شهید باشیم؟
البته قصد نداشتم در این باره فعلا اطلاعرسانی کنم اما چون سوال پرسیده شد باید به این نکته اشاره کنم که خانه فیلم و نمایش مرکز آفرینشهای هنری بسیج علاوه بر مستند «روزگار ابراهیم» آثار دیگری را درباره شهید صدرزاده به تولید رسانده است که یکی از این آثار، یک کار داستانی نیمهبلند با عنوان «دیپورت» است که بر اساس زندگی شهید صدرزاده ساخته شده که این فیلم داستانی، قصه تاثیر شهید صدرزاده در سوریه و همچنین ارتباط عمیق ایشان با نیروهای فاطمیون را روایت میکند و به قصه چند روز آموزش ایشان به نیروهای فاطمیون پرداخته شده است که طبق پیشبینیهای به عمل آمده، قرار است طی ماههای آینده این فیلم داستانی پخش شود و انشاءالله بزودی اطلاعات تکمیلی درباره این اثر منتشر خواهد شد.
ارسال به دوستان
|
|
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
|