|
پیستهای اسکی دیزین و دربندسر تعطیل شدند
به دلیل شرایط نامساعد جوی پیستهای دیزین و دربندسر تعطیل شدند. به گزارش ایسنا، شرایط نامساعد جوی و بارش برف در تهران باعث شد دیروز پیستهای اسکی دیزین و دربندسر تعطیل شوند. اطلاعرسانی درباره تعطیلی این پیستها دیر انجام شد. پیش از این هم پیست اسکی و تمام خطوط تلهکابین توچال به دلیل شرایط ناپایدار جوی تعطیل شده بود.
ارسال به دوستان
افشاگری مدیرعامل استقلال از افزایش غیرقانونی رقم قرارداد وریا غفوری به 14 میلیارد تومان
پولیا
کاپیتان استقلال در شرایطی جمعهشب بعد از تعویض خود آن حرکات عجیب را انجام داد که در ابتدای همین فصل قرارداد خود را چندبرابر کرد؛ اتفاقی که قانونی نیست و نشان میدهد در دوره مدیریت قبلی باشگاه استقلال چگونه بعضی بازیکنان با حمایتهای خاص موفق شدند اینگونه براحتی قانون را دور بزنند و رقم قرارداد قبلی خود را بیحساب و کتاب افزایش دهند. در ابتدای این فصل در زمان مدیریت احمد سعادتمند بود که بازیکنان استقلال یکییکی در طبقه 28 هتل آزادی حضور پیدا کرده و قراردادهای خود را تمدید و امضا کردند. در آن برهه، انتقادات شدیدی به مدیریت باشگاه وارد شد که چرا قرارداد بازیکنان در جایی لاکچری و غیرمرتبط برگزار میشود و پشتپرده آن چیست. بعدها صدای بازیکنانی مثل فرشید اسماعیلی و محمد دانشگر بلند شد که باشگاه در آن زمان به آنها وعدههایی داده اما تا امروز محقق نشده است. مهدی قائدی به این موضوع معترض شد و ادعا کرد سعادتمند به وی قول داده قراردادش را اصلاح کند اما اوج هنرنمایی مدیریت باشگاه در جایی رقم خورد که رقم قرارداد بازیکنی مثل غفوری در 33 سالگی برای این فصل 3 برابر و برای فصل آینده 4 برابر شد! غفوری فصل گذشته قراردادی ۲ ساله با امیرحسین فتحی منعقد کرد که آن قرارداد 2 ساله به مبلغ 2 میلیارد و 200 میلیون تومان بود و برای این فصل قرارداد این بازیکن به 2 میلیارد و 700 میلیون به صورت خودکار افزایش پیدا میکرد اما در کمال تعجب بعد از جدایی فتحی، غفوری شبانه به همراه خسرو حیدری و آرش برهانی که هنوز نقش آنها در نقل و انتقالات این فصل مشخص نشده، راهی هتل آزادی شده و قرارداد قبلی را فسخ و قراردادی جدید منعقد کرده است! دلیل این اقدام هنوز مشخص نیست که چرا مدیریت وقت استقلال قرارداد قبلی را فسخ کرده و قراردادی جدید امضا کرده اما امضای این قرارداد رقمی حدود 10 میلیارد تومان به باشگاه تحمیل کرده است. بازیکنی که انتقادات فراوانی به مدیریتش درون زمین به عنوان کاپیتان وارد است، در این سالها به جای جمع کردن حواشی، خودش عامل ایجاد حاشیه بوده است. این بازیکن در بازی با نساجی بعد از تعویض خود با رفتاری عجیب و لگد به بطری آب، مستقیم راهی رختکن شد و قبل از پایان بازی استادیوم آزادی را ترک کرد. سوال اینجاست: چرا باید یک بازیکن در حالی که با باشگاهش قرارداد دارد، با کمک ۲ نفر از نزدیکان احمد سعادتمند قرارداد خود را فسخ کند و دوباره قراردادی به مبلغ 14 میلیارد تومان امضا کند و سپس به جای ایجاد آرامش، تیم صدر جدول را وارد حاشیه کند؟
احمد مددی، مدیرعامل آبیها با ارسال نامهای به کمیته اخلاق فدراسیون فوتبال اعلام کرد قرارداد وریا غفوری به صورت غیرقانونی در ابتدای این فصل فسخ شده و رقم آن به شکل عجیبی افزایش پیدا کرده است. در نامه مدیر استقلال اعلام شده غفوری بابت قرارداد قبلی از باشگاه دریافتی داشته و بدون هیچ دلیلی قرارداد قبلی وی فسخ شده و قرارداد جدید منعقد شده است. در این بین، هیاتمدیره استقلال که طی هفتههای گذشته ضعف خود را در تهیه زمین تمرین، امکانات، رسیدگی به بازیکنان و پرداخت مطالبات آنها نشان داده، هیچ واکنشی به انعقاد چنین قرارداد عجیب و پرابهامی نداشته و با سکوت خود نسبت به اتفاقات ابتدای فصل عملا به تخلفات قراردادی در این باشگاه دامن زده است. در این بین نقش وزارت ورزش و جوانان در انتخاب مدیرانی چون سعادتمند که آوردهای جز ضرر برای این باشگاه نداشتهاند، مشخص نیست. وزارت ورزش به جای شفافسازی پیرامون چنین اتفاقاتی، بیشتر سعی در عبور چراغ خاموش از عوامل زیر دست خود در باشگاههایی چون استقلال دارد.
***
به بهانه طغیان وریا غفوری علیه تعویض فکری
وقتی بزرگتر کوچک میشود
مشکل آبیها اتاق فکر دشمن (میراث فلسفی قلعهنویی برای فکری) نیست. مشکل آنها چند وعده غذا در هتل نیست. حتی مشکلشان مالی هم نیست! قبلا پولشان را ولو با شکایت گرفتند؛ این بار هم خواهند گرفت. مشکل بزرگشان شلخته بودن رختکن است. اینها را بشمارید:
۱- فرشید باقری دو برهه اخراج میشود و برمیگردد.
۲- میلیچ عینا به ذخیره بودن معترض میشود و دست آخر میگذارد میرود تا به خواستهاش (قرارداد ۲ ساله) برسد.
۳- کاپیتان و بزرگتر تیم در حساسترین لحظه بازی قهر میکند و به خانه میرود.
۴- رشید در پایان بازی صریحا از تاکتیک تدافعی فکری گله میکند و میگوید همیشه برای گلرهای فکری مشکل بهوجود میآید. منظورش این است تا تیم هجومی نشود بار روی دفاع و گلر است. او بعد داربی به همین دلیل بحث میکند و نیمکتنشین میشود. از طرفی ارسلان به مددی میتوپد و...
استقلال و پرسپولیس همیشه مشکل مالی داشتهاند و این چیز تازهای نیست اما طغیان این دستی و فشار همهجانبه، یعنی کودتای استقلال علیه استقلال. فکری تصور میکند اگر قاطعانه عمل کند دشمن شاد میشود اما تجربه نشان داده تیمی که از بزرگتر تا کوچکترش در حال اعتراضند، رنگ آرامش و جام را نمیبیند. استقلال محتاج یک آتشنشان است که شعلهها را مهار کند.
انتهای باج دادن هویداست. بازگرداندن دوباره باقری به همه نشان داد بهای اعتراض ارزان است. نتیجه برای فکری در اولویت است تا مبادا دشمن شاد کن شود! مدل برانکو هم میشود تادیب کرد. هرگز کسی را اخراج نکن اما آنقدر روی نیمکت بنشان تا باقی بفهمند سزای تمرد، ماندن اما بازی نکردن است. قهرمانی با این حجم شلختگی، شدنی نیست.
ارسال به دوستان
بازگشت مهمترین بازیکن فصل قبل پرسپولیس به این تیم
ترابی؛ شاهصید نیمفصل
داریوش مجلل: مهدی ترابی، وینگر ملیپوش فوتبال ایران دیروز رسما پرسپولیسی شد. این بازیکن سابق تیم العربی قطر روز جمعه در جلسهای با مدیران پرسپولیس به توافق رسید و دیروز برای عقد قرارداد به دفتر باشگاه رفت و کار را عملا تمام کرد. مهدی ترابی ۲ سال پیش در نیمفصل پرسپولیسی شد و پس از گذراندن یک فصل کاملا موفق و در حالی که پایه اصلی قهرمانی سرخها در فصل پیش بود، به العربی قطر پیوست تا سروسامانی به شرایط مالی خود بدهد. او بعد از گذراندن یک نیمفصل در قطر و در شرایطی که با رهایی از مصدومیت میتوانست دوباره به شرایط ایدهآل بازگردد، از این تیم قطری جدا شد و در بازگشت به ایران دوباره با سرخها پای میز مذاکره نشست. او با حضور در دفتر باشگاه و عقد قرارداد از امروز یکشنبه دوباره در تمرین پرسپولیس حاضر خواهد بود. حضور ترابی در پرسپولیس مهمترین گام باشگاه در جهت تقویت تیم در نیمفصل دوم خواهد بود. ترابی با حضور در تمرینات از بازی اول نیمفصل دوم مقابل سایپا میتواند پیراهن تیم را بر تن کند. مهدی ترابی پس از امضای قرارداد، به خبرنگاران گفت به عنوان بازیکن آزاد با پرسپولیس قرارداد بسته و مشکلی از این بابت وجود ندارد. پیشتر نگرانیهایی بابت فسخ قرارداد او به وجود آمده بود. نکته جالب اینکه ترابی ۲ فصل پیش نیز در زمستان به پرسپولیس آمد و توانست به آخرین قهرمانی تیم برانکو ایوانکوویچ در لیگ برتر کمک کند. در فصل بعدی او ستاره تیم کالدرون شد و در پایان فصل عنوان گلزنترین هافبک لیگ ایران را تصاحب کرد. ترابی برای پرسپولیس اغلب در پست هافبک چپ و مهاجم کاذب بازی کرده بود و حالا ممکن است با حضورش در جمع سرخها، احسان پهلوان از ترکیب بیرون برود یا اینکه او به زوج مهدی عبدی در خط حمله تبدیل شود تا امیری در کنار خط بازی کند.
حال پرسش این است: با حضور ترابی در ترکیب چه تغییراتی ایجاد میشود؟ حالت پیشفرضی برای پاسخ وجود دارد: ترابی دقیقا در پست اصلی خودش بازی میکند، یعنی جایی که پهلوان است و جناح چپ بسان فصل قبل توپخانه اصلی میشود. سرعت خوب، قدرت حمل توپ، دریبلینگ بالا و مهمتر از همه شم بالای گلزنی، ترابی را به بازیکن کاملی تبدیل کرده است. او فصل قبل ۷ گل ۳ امتیازی زد. همکاری با آقایی، قدرت عجیبی به جبهه چپ میدهد. حواس حریف متوجه او است و این یعنی خوش به حال سیامک نعمتی و وحید امیری در سمت راست. در این صورت تکلیف پهلوان چیست؟ قطعا روی نیمکت نمیرود و تاکتیک یحیی بردن احسان به میانه است؛ تقریبا جای بشار. اگر در سمت راست با سیامک چفت شود، شاهد تکرار زوج بشار و سیامک خواهیم بود. پهلوان با انتقال به میانه و راست فرصت درخشش مجدد را دارد و به نظر شبیه بشار خواهد شد.
از سویی با توجه به اینکه عیسی آلکثیر دیر میرسد، شاید یحیی ریسک کند و ترابی را به خط حمله ببرد یا کنار مهدی عبدی یا بغل دست وحید امیری. البته مهدی ترابی محتاج فضاست و شاید این کار قابلیتهایش را به نصف کاهش دهد اما بدون شک قدرت گلزنی تیم را ۲ برابر میکند. شاید هم امیری به پست خودش بازگردد اما ترجیح این است ترابی وینگر چپ باشد.
در هر صورت کلید قهرمانی شاید همین یک خرید باشد، البته این به آن معنا نیست که از خرید دفاع مرکزی و هافبک بازیساز صرف نظر شود. باخت در اراک به خاطر مصدومیت ۲ مدافع اصلی بود. پس آمدن ترابی نباید حواس مدیران را پرت کند.
ارسال به دوستان
اخبار
راموس چه دیدارهایی را از دست میدهد؟
مدافع رئالمادرید ۲ ماه از میادین دور خواهد بود و به همین خاطر بازیهای زیادی را از دست خواهد داد. به گزارش آ.اس، مینیسک زانوی چپ سرخیو راموس دیروز (شنبه) جراحی شد. مدافع رئالمادرید حداقل یک ماه و نیم تا ۲ ماه و نیم از میادین دور خواهد بود. کاپیتان سفیدپوشان که در نیمهنهایی سوپرجام اسپانیا مقابل آتلتیک بیلبائو آسیب دید، بازی رفت و برگشت در مرحله یکهشتم نهایی لیگ قهرمانان اروپا برابر آتالانتا را از دست خواهد داد. او همچنین در لالیگا برابر اوئسکا، ختافه، والنسیا، وایادولید، رئال سوسیداد، اتلتیکومادرید، الچه، سلتاویگو و ایبار بازی نخواهد کرد. هدف باشگاه این است راموس در یکچهارم نهایی فرضی لیگ قهرمانان (در صورت پیروزی برابر آتالانتا) به میدان برود و در الکلاسیکو (11 آوریل) مقابل بارسلونا بازی کند. در هر صورت مدافع اسپانیایی قطعا در هفتههای پایانی لالیگا و یورو ۲۰۲۱ حضور خواهد داشت.
***
پولی بابت رضایتنامه ترابی ندادیم
سخنگوی باشگاه پرسپولیس با اشاره به جذب مهدی ترابی گفت: پولی بابت دریافت رضایتنامه او به باشگاه قطری ندادیم. ابراهیم شکوری، معاون اجرایی باشگاه پرسپولیس در نشست خبری مربوط به بازگشت مهدی ترابی به جمع سرخپوشان پایتخت گفت: قرارداد مهدی ترابی برای یک فصل و نیم است. به او خوشامد میگوییم که به خانه خودش برگشت. بازگشت او خواسته هواداران، کادر فنی و باشگاه بود و امیدواریم حضورش موجب خیر و ادامه نتایج موفق تیم باشد. وی افزود: قرارداد او تا پایان فصل بعد است و بند جدایی هم ندارد. او بعد از جامجهانی میتواند درباره آینده خود تصمیمگیری کند. شکوری درباره شایعه محرومیت پرسپولیس از حضور در نقل و انتقالات زمستانی تصریح کرد: تا این لحظه خدا را شکر پنجره بسته نشده و با اقدامات هیاتمدیره مشکلی در این باره وجود ندارد. وی درباره احتمال جذب اشکان دژاگه گفت: این نشست درباره مهدی ترابی است. او درباره نحوه جذب مهدی ترابی با توجه به مبلغی که بابت رضایتنامهاش باید پرداخت میشد هم تاکید کرد: با همکاری مهدی ترابی و مدیربرنامههایش این اتفاق افتاد. باشگاه این مبلغ را پرداخت نکرد. به صورت مستقیم با او مذاکره کردیم و هیچ مبلغی برای رضایتنامه پرداخت نشد. امیدواریم مهدی بتواند بهترین بازیهایش را برای تیم انجام دهد. شکوری درباره شماره پیراهن ترابی در نیمفصل دوم گفت: باید ببینیم سیستم نقل و انتقالات سازمان لیگ به ما چه اجازهای میدهد. شکوری درباره زمان حضور ترابی در ترکیب پرسپولیس گفت: امروز درخواست برای صدور ITC میدهیم و به احتمال زیاد با باز شدن پنجره نقل و انتقالات ایران این مدرک صادر میشود.
ارسال به دوستان
تقابل ایدئولوژیک ۲ انقلاب
روحالله اژدری: از انقلاب فرانسه در سال 1793 میلادی در غرب تا پیروزی انقلاب اسلامی ایران در شرق در سال 1979، ۱۸6 سال فاصله است. انقلاب فرانسه که از آن به عنوان انقلاب کبیر یاد میکنند، در تاریخ مدرن نقطه عطف مهمی است، زیرا پایان یک عهد و آغاز عهد تازهای به شمار میرود. انقلاب اسلامی ایران نیز در عصر جدید نقطه عطف دیگری است که پایان یک عهد و عهد تازهای را بشارت داده و میدهد. عموم دشمنیها با انقلاب اسلامی ایران در طول42 سال گذشته از طرف متعهدان به عصر مدرنیته است که زاییده انقلاب فرانسه شمرده میشوند. انقلاب فرانسه، انقلابی است که توسط سانکلوتها یا مردم پابرهنهای اتفاق میافتد که به دلیل وضعیت فلاکتبار اقتصادی جزو پستترین مردم در جامعه اشرافی اروپا به شمار میرفتند. این مردم به دلیل به تنگ آمدن از ظلم و استبداد نظام پادشاهی در دوره لویی شانزدهم و اشراف فئودال و قدرت کلیسای کاتولیک که دین را دستمایه فرمانروایی دنیوی خود ساخته بودند، صورت پذیرفت. شعار اصلی آنان «آزادی، برابری و برادری» بود، که در آن زمان در جهان طنینافکن میشد. اروپا هنوز دست گروهی از پادشاهان و امپراتورانی بود که شبح خود را بر اروپا میافکندند. انقلاب فرانسه در آن دنیای پادشاهان از اعماق اجتماع مردمی و البته بدون رهبری فردی، کاریزما و مورد اجماع همه مردم، به صورت هولانگیز و عجیب بیرون جست و پادشاهی را از تختش به زیر افکند و پادشاهان دیگر را تهدید کرد. شاید به ظاهر سانکلوتها را بتوان نماینده قشری از جامعه دانست که در انقلاب اسلامی ایران از آنها به عنوان مردم پابرهنه نام برده میشد اما اگر شورش دهقانان یا سانکلوتها یا مردم پابرهنه را فقط مصداق انقلاب بدانیم، به بیراهه رفتهایم، چرا که در طول تاریخ شورشهای دهقانی ناشی از پریشانی و بدبختی فلاکتبار در آسیا و اروپا فراوان صورت پذیرفته و حتی همراه با اقدامات انقلابی هم بوده است اما هیچکدام به نتیجه رضایتبخشی نرسیده است. دلیل اصلی آن را باید در این دانست که هیچکدام افق روشنی درباره اهداف خود نداشتند و به علت همین ابهام فکری و نقصان ایدئولوژی، اغلب تلاشهای آنان به شکست منجر میشد. آنچه را میتوان درباره هر ۲ انقلاب اسلامی ایران و کبیر فرانسه گفت، همین نقطه مشترک داشتن ایدئولوژی است، که آنها را تبدیل به یک انقلاب واقعی و تمدنساز میکند و هر کدام هویتی متفاوت، متقابل و متخاصم دارند. سابقه تجملگرایی، شکوه اشرافیگری، بیلیاقتی و فساد در دستگاههای حاکم پادشاهان فرانسه که منجر به فقر شدید و روزافزون مردم شده بود، از یک طرف و پیدایش افکار تازهای که توسط افرادی چون ولتر، منتسکیو و روسو انتشار مییافت، انقلاب فرانسه را صاحب ایدئولوژی میکرد، لذا در انقلاب فرانسه، حرکت سانکلوتها به عنوان مدافعان و متقاضیان حقوق اقتصادی در کنار حرکت روشنفکرانی که دم از افکار نو میزدند، همزمان و دوشادوش هم پیش میرفت.
اما جالب است بدانیم ایدئولوژی انقلاب فرانسه برخلاف ایدئولوژی انقلاب اسلامی مفاهیم نو و سبک عقیده و زندگی مدنی را فریاد میزد که با سنت مرسوم مردم تفاوت زیادی داشت و نفوذ آن تدریجی و آرام در میان مردم انجام میپذیرفت، چرا که سبک زندگی مردم بهرغم شروع عصر روشنگری و ضدیت با کلیسا و دیانت هنوز متکی بر قواعد سنت بود. اما ایدئولوژی انقلاب اسلامی ایران ریشههای عمیق در ذهنیات و سبک زندگی مردم ایران داشت و افرادی همچون امام خمینی به عنوان رهبر بلامنازع انقلاب اسلامی منادی ایدئولوژیای بودند که از درون هویت ملی و اسلامی و سنتی مرسوم مردم برمیخاست، لذا نفوذ آن در اذهان مردم پابرهنه انقلابی آسانتر از سانکلوتهای فرانسوی بود. با این حال هر ۲ انقلاب، منادی ایدئولوژیای بودند که مرز نمیشناسد و تابع هیچ قاعده فیزیکی نیست که بتوان در مقابل آن از ابزارهای فیزیکی و تکنولوژیک استفاده کرد. برخلاف انقلاب اسلامی ایران که امام خمینی به عنوان رهبر دینی از سال ۱۳۴۲ تا پیروزی انقلاب اسلامی، کنشگری مردم پابرهنه و مذهبی را برعهده داشتند، در انقلاب فرانسه این سانکلوتها یا همان مردم پابرهنه بودند که سیاستمداران ملاحظهگر و محافظهکار فرانسه را به کنشگری وا میداشتند و سلطنت و فئودالیسم و امتیازات کلیسا را از میان برمیداشتند. شاید بتوان گیوتین را یکی از نمادهای انقلاب فرانسه نامید که سانکلوتها بسیار آن را ستایش میکردند؛ مخالفان، مشکوکان، جاسوسان و حتی انقلابیهای مخالف خود را به گیوتین میسپردند. بر خلاف تصور بسیاری، به خاطر تجلیل، تعریف و تحریف واقعیات انقلاب فرانسه، این انقلاب، انقلاب خونباری است. فقط در سپتامبر ۱۷۹۲ میلادی سر 1000 نفر به گیوتین سپرده میشود. سر لویی شانزدهم آخرین پادشاه فرانسه هم در روز ۲۱ ژانویه سال ۱۷۹۳ با گیوتین قطع میشود. جالب است بدانیم فریاد صدور خشونتبار انقلاب فرانسه را دانتون یکی از خطبای معروف و رهبران انقلاب که سر او نیز بعدها طعمه گیوتین میشود، هنگام اعدام لویی شانزدهم سر میدهد. وی بعد از اعدام لویی شانزدهم از روی همان پلکان گیوتین که هنوز به خون لویی رنگین است، پادشاهان دیگر اروپا را مورد تهدید قرار داده و فریاد میکشد: «پادشاهان اروپا، ما را تهدید میکنند و ما سر یک پادشاه را پیش ایشان میافکنیم».
انقلاب فرانسه در واقع رحمی غیرقدسی است که هر ایدئولوژی ضددینی از آن زایش میشود. به همین خاطر هم در تقابلات سنت و مدرنیته بعد از انقلاب فرانسه، ناپلئون بناپارت ایدئولوگها را ورّاج و «انجمن بیخدایان» مینامد. صرفنظر از مباحث فلسفی درباره ایدئولوژی، چنین میتوان گفت که ایدئولوژیهایی که از نظر هستیشناسی، ماهیتی ماتریالیستی و از نظر معرفتشناسی، پوزیتیویستی اندیشیدهاند، به طور کلی بلافاصله بعد از انقلاب فرانسه پدید آمدهاند. جالب است عموم آنان نیز فرض را بر این گذاشتهاند که فقط خود درباره جهان، حقیقت را میگویند و سایر ایدئولوژیها بویژه ایدئولوژیهایی که از منظر هستیشناسی و معرفتشناسی از دریچه قدسی به جهان مینگرند، نوعی پندار و توهم پوسیدهاند. عموم این ایدئولوژیها شمایل، بتها و توهمات خاص خود را دارند. لیبرالیسم، سوسیالیسم، آنارشیسم، فاشیسم، ناسیونالیسم، امپریالیسم، سکولاریسم، کاپیتالیسم، دموکراسی، نظامیگری، استثمار و استعمار جدید و در نهایت حقوق بشر به تعبیر غربی، همه ریشه در انقلاب فرانسه دارند. اما از این میان پیچیدهترین و ظریفترین ایدئولوژی، لیبرالیسم است. این ایدئولوژی چنان عمیق در زندگی فرهنگی غرب نفوذ کرده است که جدا کردن تفسیر جانبدارانه از تفسیر عینی آن بهسختی امکانپذیر است. صرفنظر از اینکه اندیشمندان فرانسوی یا آلمانی یا انگلیسی و آمریکایی چه سهمی در بسط مفهوم فرضیات لیبرالی مثل فردگرایی، تسامح و پیشرفت داشتهاند، باید اشاره کرد که ایدئولوژیهای منتج از انقلاب فرانسه تاثیری عمیق بر علوم اجتماعی و سبک زندگی و اندیشه بشر بویژه در غرب نهاده است که انسان مدرن را در نهایت از چاله مدرنیته به چاه پست مدرنیسم انداخته است. مدرنیته دست انسان را از معنویت و امور قدسی بریده و پایش را بر عقلانیت محکم میکرد ولی پست مدرنیسم اکنون علاوه بر حذف خدا و معنویت، زیر پای بشر را با شکاکیت و بیاعتبار کردن عقلانیت خالی میکند. در چنین شرایطی است که انقلاب اسلامی ایران در عصر جدید با عهدی جدید ظهور مییابد. اگر انقلاب فرانسه و ایدئولوژیهای منتج از آن بشر را از رویکردهای فطری دور میکردند که نتیجه آن حیرانی، تنهایی، فساد جنسی، تجاوز، استثمار و استعمار بشر بود، انقلاب اسلامی ایران، انسان را به رویکردهای فطری دعوت میکند که استقلال، آزادی ارزشمدار و کنترل شهوات نفسانی، تقوای فردی و جمعی، عدالت بینالمللی و حاکمیت دینی از اصول مسلم و مستحکم آن است. برخلاف اصول فلسفه مدرنیته غربی، انقلاب اسلامی بشر را به هستیشناسی و معرفتشناسی قدسی و رویکرد فطری دعوت میکند. اگر انقلاب فرانسه پایهگذار یا تسهیلکننده تمدن ماتریالیستی و مدرنیته غرب بود، انقلاب اسلامی در مقابل رویکرد تمدنسازی با محوریت امور قدسی در جهان را احیا کرده است. از همینجاست که تقابل و دشمنی بین ۲ رویکرد شروع میشود. مشکل و مساله اساسی ما با دنیای غرب تقابل ایدئولوژیک است. ریچارد نیکسون، رئیسجمهور اسبق آمریکا در کتاب «پیروزی بدون جنگ» مینویسد: «اسلام خمینی و بنیادگرایی اسلامی برای ما خطرناکتر از تهدید کمونیسم و شوروی است» [استعمار فرا نو، جهانیسازی و انقلاب اسلامی/ حسین واعظی/ ص 348]
در واقع ۲ نوع جهانبینی و ۲ نوع ایدئولوژی در مقابل هم صفآرایی کردهاند. نوع نگاه انقلاب اسلامی به جهان، انسان، سیاست، امنیت، معنویت، سعادت، اخلاق، اقتصاد، رفاه، عدالت و دیگر مقولههای مهم انسانی با نوع نگاه غربیان به این مقولهها متفاوت است. اصولا این ۲ نگاه از نظر علمی و منطقی نمیتوانند با هم سازگاری داشته باشند. نباید سادهاندیشی کنیم و بپنداریم با گفتوگو اختلافات از میان خواهد رفت و هیچ تقابلی میان این ۲ نظام وجود نخواهد داشت. این تقابل ایدئولوژی را بعضی از متفکران غربی سالها پیش فهمیدهاند. هانتینگتون نظریهپرداز آمریکایی درباره این تقابل مینویسد: «دلایل درگیری تازه بین اسلام و غرب، در پرسشهای بنیادینی نهفته است که به قدرت و فرهنگ مربوط میشود. چه کسی باید اعمال سلطه کند؟ و چه کسی باید تحت سلطه باشد؟... اما برخورد دیگری هم وجود دارد.
تفاوت ۲ برداشت از اینکه چه چیزی درست است و چه چیزی غلط؟ و در نتیجه حق با کیست؟ و باطل کدام است؟ تا زمانی که اسلام، اسلام باشد و تا زمانی که غرب، غرب بماند، این درگیری بنیادین میان ۲ تمدن بزرگ و شیوههای زندگی تعیینکننده رابطه آنها در آینده هست و این همان چیزی است که در 14 قرن گذشته جریان داشته است». [برخورد تمدنها و بازسازی نظام جهانی/ ساموئل هانتینگتون / ترجمه محمد علی حمید رفیعی/ ص 338 ]
تمام ارزشهای دینی که اسلام برای سعادت بشر ارائه میدهد و بر ترویج آنها تاکید دارد، قابلیت جهانی شدن دارند و در واقع فلسفه وجودی همه آنها نیز قابلیت جهانشمولی آنهاست، چرا که اساسا با فطرت انسانی هماهنگ و با معیارهای عقلانی قابل پذیرش هستند. در مقابل غرب نیز در تلاش است ارزشهای خود را جهانی کند و در این راه از تمام امکانات نرمافزاری و سختافزاری همچون ماهواره، تلویزیون، کتاب، روزنامه و اینترنت و استخدام مزدور فرهنگی و سیاسی و در نهایت جنگ استفاده میکند، لذا هانتینگتون با فهم همین تقابل برای جهانی کردن ارزشهاست که نظریه برخورد تمدنها را ارائه میدهد. فهم تعارض بنیادین بین اسلام و غرب جایی برای گفتوگوی تمدنها و مذاکره ـ که مطرح میشود ـ نمیگذارد. متاسفانه در پرتو این نظریه کسانی در هنگام تعارض دیدگاههای نظام اسلامی و غرب، حقیرانه نظر انقلاب اسلامی را تعدیل یا حذف کرده و نظر غرب را میپذیرند و امتیازاتی به غرب میدهند که غرب آن را در خواب هم نمیدیده است، به همین خاطر است که در مساله برجام، بایدن طمعورزانه راه ترامپ را ادامه خواهد داد. در شرایط فعلی با توجه به انتشار آسان اندیشهها و ارزشهای اسلامی به وسیله ابزارهای فناوری اطلاعات و همچنین نفوذ ژئوپلیتیک ایران در غرب آسیا و بویژه نفوذ معنوی در قلوب مردم منطقه و جهان ـ حتی در خود غرب ـ ایدئولوژی انقلاب اسلامی یک چالش در سطح فراملی برای غرب به شمار میرود. شکست ایدئولوژی و ارزشها و هنجارهای غرب مستلزم راهبردی منسجم است که از تمام ابزارهای قدرت نرم و سخت در محیط راهبردی استفاده شود. سردار شهید ما حاجقاسم سلیمانی به عنوان یک جهانمرد انقلابی ثابت کردند ایدئولوژی مقاومت نرم و سخت آنتی تز جهانیسازی ایدئولوژی لیبرالیسم، میراث فکری انقلاب فرانسه است.
ارسال به دوستان
توهمات ناپلئونی مکرون!
نوید مؤمن: امانوئل مکرون، رئیسجمهور فرانسه در تازهترین اظهارات خود، مدعی شده است قصد دارد به عنوان یک «میانجی مؤثر» در پروسه احیای برجام ایفای نقش کند! وی ابراز امیدواری کرده است بتواند به عنوان یک «میانجی صادق» در گفتوگوهای برجامی میان تهران و واشنگتن حضور یابد. مکرون تاکید دارد باید سعودیها و رژیم صهیونیستی نیز به نوعی در مذاکرات برجامی دخیل باشند! درباره اظهارات اخیر رئیسجمهور فرانسه نکاتی وجود دارد که نمیتوان به آسانی از کنار آنها گذشت.
نخست اینکه مکرون اساسا نمیتواند در کسوت یک «میانجی» وارد مذاکرات برجامی شود، زیرا فرانسه یکی از طرفهای متعهد و امضاکننده توافق هستهای محسوب میشود. به عبارت بهتر، «طرف متعهد» در اینجا نمیتواند نقش «طرف واسطه» را ایفا کند! بازیگران اروپایی بارها از ابتدای سال 2016 میلادی (زمان اجرایی شدن برجام) سعی کردهاند ماهیت خود را از «طرف متعهد» به «طرف میانجی» تقلیل دهند. این یک بازی خطرناک است که البته هم در دوران ریاستجمهوری ترامپ و هم در دوران جدید، با هماهنگی کامل ایالات متحده تنظیم میشود. اتحادیه اروپایی هنگام «دفاع از نام برجام»، خود را بانی انعقاد این توافق قلمداد کرده و متعاقبا، توافق هستهای با ایران را مصداق «دیپلماسی چندجانبهگرایانه اروپا» میداند اما زمانی که به «ماهیت حقوقی برجام» و «انجام تعهدات برجامی» میرسد، بلافاصله از «تعهدات» خود فاصله میگیرد! اروپاییان از زمان انعقاد برجام تاکنون، در میان همین پارادوکسهای رفتاری حرکت کردهاند.
نکته دوم اینکه حتی اگر بخواهیم فرانسه را به عنوان یک طرف میانجی بپذیریم، قطعا این کشور یک «میانجی صادق» نیست! اهداف و استراتژیهای پاریس و واشنگتن در تقابل با نظام و ملت ایران کاملا یکسان است و همین مساله، اصل «بیطرفی واسطه» را نفی میکند. هنوز سخنان مکرون در سال 2019 و در نشست خبری مشترک با ترامپ از یادها نرفته است: «فکر میکنم ما (آمریکا و فرانسه) قطعا اهداف یکسانی در قبال ایران داریم. چه کارهایی مدنظرمان است که انجام دهیم؟ اول، میخواهیم مطمئن شویم آنها به سلاح هستهای دست پیدا نمیکنند، منظورم این است تا سال ۲۰۲۵ ابزاری در اختیار داریم، میخواهیم از آن فراتر برویم و به اطمینان کامل در درازمدت دست پیدا کنیم. دوم، ما میخواهیم فعالیت آنها در زمینه موشکهای بالستیک را کاهش دهیم. سوم، میخواهیم فعالیت منطقهای آنها را مهار کنیم. هدف چهارم ما نیز برقراری صلح در منطقه است!»
بدیهی است مکرون صراحتا - و حتی نه در لفافه - پیرو استراتژی «مهار حداکثری ایران» است به گونهای که در نتیجه توافق جامع با ایران در حوزههای هستهای، موشکی و منطقهای، «ریاض» و «تلآویو» به بازیگران مسلط در منطقه و در مقابل، تهران به طرف «آسیبپذیر» و «محدودشده» تبدیل شود. اصرار ویژه رئیسجمهور فرانسه مبنی بر دخیل کردن سعودی و متعاقبا در نظر گرفته شدن دغدغههای رژیم اشغالگر قدس در هر گونه مذاکره جدید با ایران، منبعث از همین رویکرد وقیح و خطرناک فرانسویهاست. نقش ویژه لابیهای صهیونیستی در معادلات سیاسی و اجرایی فرانسه و نفوذ خاص آنها در حزب «جمهوری به پیش» که توسط مکرون تاسیس شده است، جای هیچگونه شک و شبههای را در «تاثیرپذیری مطلق فرانسویها از رژیم صهیونیستی» در مذاکرات هستهای باقی نمیگذارد.
اما مهمترین و آخرین نکته اینکه اساسا مکرون و همراهان اروپایی وی در این معادله حکم یک «متهم» را دارند نه یک «میانجی»! فرانسویها در پروسه «دفرمهسازی برجام» و متعاقبا «انهدام عملی توافق هستهای» نقش مکمل ایالات متحده را ایفا کرده و بابت این موضوع، باید به کشورمان پاسخگو باشند. امانوئل مکرون سال 2017 میلادی در حاشیه برگزاری نشست مجمع عمومی سازمان ملل در نیویورک، برای نخستینبار درباره «تغییر برجام» با ترامپ و نتانیاهو به توافق رسید. این بازی خطرناک فرانسویها پس از خروج رئیسجمهور آمریکا از برجام نیز ادامه یافت. اساسا طراحی ساختار حداقلی و قطرهچکانی «اینستکس» و فراتر از آن، تاخیر هدفمند مقامات اروپایی در راهاندازی سازوکار مالی ویژه، محصول و خروجی رایزنیهای پشتپرده «ژان ایو لودریان» و «مایک پمپئو» در دوران ریاستجمهوری ترامپ بود. بدیهی است مکرون به جای بیان مواضع و سخنانی که به قواره وی (به عنوان یک رئیسجمهور شکستخورده و ناتوان در فرانسه) نمیخورد، باید خود و دولت متبوعش را بابت پاسخدهی درباره بیتعهدیهای عامدانه پاریس در قبال برجام آماده کند! در صورتی که این مطالبهگری به صورت جدی از سوی دستگاه دیپلماسی ما خطاب به دولت فرانسه صورت گیرد، قطعا مکرون جرأت تکرار چنین ادعاها و مواضع مضحکی را نخواهد داشت. با این حال متأسفانه کماکان شاهد مدارای دستگاه دیپلماسی کشورمان با بازی یک بام و چند هوای مقامات الیزه هستیم.
ارسال به دوستان
ارسال به دوستان
|
|
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
|